10 Ways to Create Emphasis | C1 Grammar

Hi everyone. I'm Jennifer from English with  Jennifer. I teach English not Spanish. But  

سلام به همه. من جنیفر از انگلیسی با جنیفر هستم. من انگلیسی تدریس می کنم نه اسپانیایی. اما

sometimes I like to post videos about my own  language learning journey. Did you hear how  

گاهی دوست دارم ویدیوهایی درباره سفر یادگیری زبان خودم پست کنم. آیا شنیده‌اید که چگونه به

I stressed "English" and contrasted  it with "Spanish"? When we speak,  

«انگلیسی» تأکید کردم و آن را با «اسپانیایی» مقایسه کردم؟ وقتی صحبت می‌کنیم،

we can shift stress to a certain word in  order to focus attention there. Stressing  

می‌توانیم استرس را روی کلمه خاصی تغییر دهیم تا توجه را در آنجا متمرکز کنیم. تاکید بر

a word means lengthening the stressed  vowel sound. English. We also tend to  

یک کلمه به معنای طولانی شدن صدای واکه‌های تاکید شده است. انگلیسی. ما همچنین تمایل داریم

say a stressed syllable louder and at a higher  pitch, meaning our voice goes up. English. I  

هجای تاکیدی را بلندتر و بلندتر بگوییم ، یعنی صدایمان بالا می‌رود. انگلیسی. من

teach English not Spanish. To emphasize  an idea, we can go beyond stress. We can  

انگلیسی تدریس می کنم نه اسپانیایی. برای تأکید بر یک ایده، می‌توانیم از استرس فراتر برویم. می‌توانیم از

use grammar and vocabulary. Let's look at  10 different ways we can create emphasis.

گرامر و واژگان استفاده کنیم. بیایید به 10 روش مختلف که می‌توانیم تأکید کنیم نگاه کنیم.

Sentence adverbs might emphasize a new idea,  something just said, or the truth. Truly,  

قیدهای جمله ممکن است بر یک ایده جدید، چیزی که فقط گفته شده، یا حقیقت تأکید کنند. واقعاً،

I love learning. I'm currently taking tai  chi classes, piano lessons, Spanish classes,  

من عاشق یادگیری هستم. در حال حاضر در کلاس‌های تای چی، پیانو، کلاس‌های اسپانیایی،

and Russian lessons. In conversation, Americans  like to use the phrase "really and truly." I  

و روسی شرکت می‌کنم. در مکالمه، آمریکایی‌ها دوست دارند از عبارت «واقعاً و واقعاً» استفاده کنند. من

really and truly love learning. "Actually" helps  us clarify and emphasize the truth. Actually,  

واقعاً و واقعاً عاشق یادگیری هستم. «در واقع» به ما کمک می‌کند تا حقیقت را روشن و تأکید کنیم. در واقع،

I took piano lessons as a child, but  I'm regaining my skills now as an adult.  

من در کودکی درس پیانو می‌خواندم، اما اکنون در بزرگسالی مهارت‌هایم را بازیابی می‌کنم.

In terms of mental health, tai chi has  been helpful indeed. "Indeed" can also  

از نظر سلامت روان، تای چی واقعا مفید بوده است. «در واقع» همچنین می‌تواند

have an initial position to stress the  truth. Indeed, tai chi has been helpful.

موقعیت اولیه‌ای برای تأکید بر حقیقت داشته باشد. در واقع، تای چی مفید بوده است.

Intensifiers are adverbs. Intensifiers allow  us to emphasize a single word and not just a  

تشدید کننده ها قید هستند. تقویت‌کننده‌ها به ما اجازه می‌دهند روی یک کلمه و نه فقط یک

whole idea. I have a lesson on this topic in  my grammar playlist. Intensifiers include very,  

ایده کامل تأکید کنیم. من در لیست پخش دستور زبان خود درسی درباره این موضوع دارم . تشدید کننده ها بسیار،

really, totally, utterly. Here are two  more. Have you ever felt completely lost  

واقعاً، کاملاً، کاملاً شامل می شوند. در اینجا دو مورد دیگر وجود دارد. آیا تا به حال در زندگی احساس کرده اید که کاملاً گم شده اید

in life? I've benefited from extremely  generous acts of kindness. Have you?

؟ من از اعمال مهربانانه بسیار سخاوتمندانه بهره برده ام. دارید؟

"Very" is an intensifier, and we usually use it  before an adjective or an adverb: very beautiful,  

"بسیار" یک تشدید کننده است و ما معمولاً آن را قبل از یک صفت یا قید استفاده می کنیم: بسیار زیبا،

very fast. But I'd also like to note that  we can use "the very" + [noun or pronoun]  

خیلی سریع. اما مایلم به این نکته نیز توجه داشته باشم که می‌توانیم از «the very» + [اسم یا ضمیر]

for emphasis. Judge Mercer. Ah, the one who hates  you and tried to get you disbarred? The very one.

برای تأکید استفاده کنیم. قاضی مرسر آه، آن کسی که از تو متنفر است و سعی می‌کند از تو بیزار شود؟ همان یکی.

The man is referring to one judge and one  judge in particular. That one and no one else.

این مرد به طور خاص به یک قاضی و یک قاضی اشاره دارد. اون یکی و هیچکس دیگه

Okay. I'm going to need your finest  sea island cotton with a white club  

باشه. من به بهترین پنبه جزیره دریایی شما با یقه چوبی سفید

collar and French cuffs. I have the very thing.

و سرآستین فرانسوی نیاز دارم. من همان چیز را دارم.

In that clip, the customer is looking for a  very specific kind of shirt. The salesperson  

در آن کلیپ، مشتری به دنبال یک نوع پیراهن بسیار خاص است. فروشنده   به

informs him, "I have the very thing,"  meaning "I have exactly what you want."

او اطلاع می‌دهد، "من همان چیزی را دارم"، به این معنی که "من دقیقاً همان چیزی را دارم که شما می‌خواهید."

In negative statements, we can use "not  any" to emphasize the absence of something,  

در گزاره‌های منفی، می‌توانیم از «نه هیچ» برای تأکید بر نبود چیزی استفاده کنیم،

but often a simple "no" can be just  as strong if not stronger. Compare:  

اما اغلب یک «نه» ساده اگر قوی‌تر نباشد، می‌تواند به همان اندازه قوی باشد. مقایسه کنید:

He doesn't have any time. He has no time.  I don't see anyone. I see no one. They  

او هیچ وقت ندارد. او وقت ندارد. من کسی را نمی بینم من کسی را نمی بینم. آنها

aren't offering any other alternatives.  They're offering no other alternatives.

هیچ جایگزین دیگری ارائه نمی دهند. آنها هیچ جایگزین دیگری ارائه نمی دهند.

I don't have any talent. I don't have any money.

من هیچ استعدادی ندارم من هیچ پولی ندارم

I have no idea. You have no idea?

هیچ نظری ندارم. شما هیچ ایده ای ندارید؟

You have no authority. You have no opinions,  

تو هیچ اختیاری نداری شما هیچ نظری ندارید،

and you have no choice in  this matter. Am I understood?

و هیچ انتخابی در این موضوع ندارید. آیا من درک شده ام؟

When we want to strongly deny  that someone isn't something,  

وقتی می‌خواهیم قویاً انکار کنیم که کسی چیزی نیست،

we can use "no" + [noun]. She's no friend of  mine. I like to paint, but I'm no Picasso. We  

می‌توانیم از «نه» + [اسم] استفاده کنیم. او دوست من نیست. من دوست دارم نقاشی کنم، اما پیکاسو نیستم. ما

can use "no" plus the name of a famous person who  represents the ultimate talent. I'm no Picasso.

می‌توانیم از «نه» به‌علاوه نام یک فرد مشهور که نشان‌دهنده استعداد نهایی است استفاده کنیم. من پیکاسو نیستم

I thought you've done this before. Well,  I have. It's just...it's no picnic.

فکر کردم قبلا این کار را کرده ای خوب، دارم. فقط... پیک نیک نیست.

He's certainly no Einstein.

او مطمئناً اینشتین نیست.

This is a useful structure when you  want to emphasize the opposite. Put  

وقتی می‌خواهید بر عکس آن تأکید کنید، این ساختار مفیدی است .

your own example in the comments. Maybe  you play soccer, but it's just for fun,  

مثال خود را در نظرات قرار دهید. شاید شما فوتبال بازی می‌کنید، اما این فقط برای سرگرمی است،

so you can say, "I enjoy playing  with my friends, but I'm no Mess."

بنابراین می‌توانید بگویید: "من از بازی کردن با دوستانم لذت می‌برم، اما من آدم بی‌نظمی نیستم."

There are many expressions with we use to  emphasize states and conditions. Let's see  

عبارات زیادی وجود دارد که برای تأکید بر حالات و شرایط استفاده می کنیم. بیایید ببینیم

if you know some. If a person eats  very little, we say they eat like...

آیا تعدادی را می شناسید. اگر فردی خیلی کم غذا بخورد، می گوییم مثل

a bird. If a person is extremely  thin, we might say they're thin 

یک پرنده غذا می خورد. اگر فردی بسیار لاغر باشد، ممکن است بگوییم که لاغر

as...

مانند

a rail. We also have set phrases that  we use used to mean "completely" or  

یک ریل است. ما همچنین عباراتی داریم که به معنای «کاملاً» یا

"extremely." Can you fill in the  missing word? Completely dark.

«بسیار زیاد» استفاده می‌کنیم. آیا می‌توانید کلمه گمشده را پر کنید؟ کاملا تاریک

Pitch-dark or pitch-black.

تیره تاریک یا تیره تاریک.

Completely quiet.

کاملا ساکته

Dead quiet or dead silent.

مرده ساکت یا خاموش مرده.

Extremely cold.

بسیار سرد.

Ice cold.

خیلی سرد.

Extremely hot.

فوق العاده گرم.

Scorching hot. Boiling hot.

گرمای سوزان. در حال غلیان.

Totally new or completely new.

کاملا جدید یا کاملا جدید. کاملا

Brand-new.

نو.

The next few ways to emphasize an idea use grammar  structures. Remember grammar is our friend. It's  

چند راه بعدی برای تأکید بر یک ایده از ساختارهای دستور زبان استفاده می‌کند . یادتان باشد گرامر دوست ماست. این

a tool we use to organize our ideas and express  them as accurately as possible. Let's first talk  

ابزاری است که برای سازماندهی ایده‌هایمان و بیان آن‌ها تا حد امکان دقیق استفاده می‌کنیم. بیایید ابتدا

about fronting. This means we put important  information at the front of the sentence.  

درباره جلوبندی صحبت کنیم. این بدان معنی است که ما اطلاعات مهم را در جلوی جمله قرار می دهیم.

This initial position emphasizes these ideas.  Every year, I celebrate my birthday with a cake.  

این موضع اولیه بر این ایده ها تأکید دارد. من هر سال تولدم را با یک کیک جشن می‌گیرم.

Compare that to the more neutral statement. I  celebrate my birthday with a cake every year.

آن را با بیانیه خنثی تر مقایسه کنید. من هر سال تولدم را با یک کیک جشن می‌گیرم.

Time expressions commonly take this initial  position for emphasis. We set off such phrases  

عبارات زمانی معمولاً این موقعیت اولیه را برای تأکید می گیرند. ما چنین عباراتی را

with a comma. We do this with adverbs of  manner as well. Suddenly, they turned on  

با کاما تنظیم می کنیم. ما این کار را با قیدهای  نیز انجام می دهیم . ناگهان چراغ‌ها را روشن کردند

the lights and called out, "Surprise!" With  prepositional phrases, in the initial position,  

و صدا زدند: "سورپرایز!" با عبارات اضافه، در موقعیت اولیه،

writers sometimes use subject-verb inversion.  In a far away land lived a princess who longed  

نویسندگان گاهی از وارونگی فاعل-فعل استفاده می‌کنند. در سرزمینی دور، شاهزاده خانمی زندگی می کرد که آرزوی

to find love and adventure. This kind of wording  is common in books and in storytelling. We switch  

یافتن عشق و ماجراجویی را داشت. این نوع عبارت در کتاب ها و داستان سرایی رایج است. ما

the position of the subject and verb after  the prepositional phrase. Do you know what  

موقعیت فاعل و فعل را بعد از عبارت اضافه تغییر می دهیم. آیا می دانید چه

other words require subject-verb inversion? I  have a whole other lesson on negative adverbs.  

کلمات دیگری به وارونگی فاعل-فعل نیاز دارند؟ من یک درس کاملاً دیگر در مورد قیدهای منفی دارم.

They include seldom, never, rarely, hardly, and  under no circumstances. I'm including them in  

آنها به ندرت، هرگز، به ندرت، به سختی و تحت هیچ شرایطی شامل می شوند. من آنها را در

this category of fronting because the inversion  happens when we put the negative adverb at the  

این دسته جلوبندی قرار می‌دهم، زیرا وارونگی زمانی اتفاق می‌افتد که قید منفی را در

front of the sentence, in the initial position.  This pattern is more typical of formal English,  

جلوی جمله، در موقعیت اولیه قرار دهیم. این الگو بیشتر برای انگلیسی رسمی است،

but you may hear it in spoken English too.  Listen for the inversion after negative adverbs.

اما ممکن است آن را در انگلیسی گفتاری نیز بشنوید. به وارونگی بعد از قیدهای منفی گوش دهید.

Seldom have I heard an  explanation so well-rehearsed.

به ندرت شنیده ام که توضیحی به این خوبی تمرین شده باشد.

Not once did we do that.

یک بار هم این کار را نکردیم.

Not once did you apologize.

یک بار هم عذرخواهی نکردی

And under no circumstance are  we to attempt direct contact.

و تحت هیچ شرایطی سعی نمی کنیم تماس مستقیم داشته باشیم.

The next three grammar structures are  called clefts, which basically means we  

سه ساختار دستور زبان بعدی شکاف نامیده می شوند، که اساساً به این معنی است که ما

split up the sentence and position a piece  of it for emphasis. To create an IT-cleft,  

جمله را تقسیم می کنیم و بخشی از آن را برای تأکید قرار می دهیم. برای ایجاد یک شکاف فناوری اطلاعات،   از

we use "it is" or "it was." Then we name a  person or thing...who or that. The emphasis goes  

«it is» یا «it was» استفاده می‌کنیم. سپس یک شخص یا چیز را نام می بریم ... چه کسی یا آن. تأکید

on the person or thing in the first part of the  sentence. It was my son who got me into hockey. I  

روی شخص یا چیز در قسمت اول جمله است. این پسرم بود که مرا به هاکی کشاند.

had watched my younger brother play a little, but  when I had to go to all the games and practices,  

کمی بازی برادر کوچکترم را تماشا کرده بودم، اما وقتی مجبور شدم به همه بازی‌ها و تمرین‌ها بروم،

I really started to learn the rules of  the game and appreciate the sport. Note  

واقعاً شروع کردم به یادگیری قوانین بازی و قدردانی از ورزش. توجه داشته باشید

that the person or thing being highlighted  is then followed by an adjective clause,  

که شخص یا چیزی که برجسته می‌شود سپس یک بند صفت،

an identifying adjective clause. Maybe  you know that I'm also on Instagram,  

یک بند صفت شناسایی دنبال می‌شود. شاید بدانید که من هم در اینستاگرام هستم،

but it was YouTube that launched my online career.  Can you create your own example in the comments?

اما این یوتیوب بود که کار آنلاین من را راه اندازی کرد. آیا می توانید نمونه خود را در نظرات ایجاد کنید؟

The next pattern is a WH-cleft. We  can use a wh-clause as the subject.  

الگوی بعدی شکاف WH است. می‌توانیم از بند wh به عنوان موضوع استفاده کنیم.

That's a noun clause that begins with a wh-word,  

این یک بند اسمی است که با یک کلمه wh،

a question word. The wh-clause comes before  the highlighted information. It leads up  

یک کلمه سؤالی شروع می شود. عبارت wh قبل از اطلاعات برجسته‌شده قرار می‌گیرد.

to information that's new and important.  What I really want is a full day at a spa.

به اطلاعات جدید و مهم می‌رسد. چیزی که من واقعاً می خواهم یک روز کامل در یک اسپا است.

I don't want to be like the rest of my  family. What I want is Fiona. I love her.

من نمی‌خواهم مثل بقیه اعضای خانواده‌ام باشم. چیزی که من می خواهم فیوناست. من او را دوست دارم.

Using "what" is the most common pattern, but it's  also possible to create a cleft with other  

استفاده از «چه» رایج‌ترین الگو است، اما می‌توان با کلمات سؤالی دیگر شکاف ایجاد کرد

question words. How much money a person makes is  something I don't usually ask. A wh-cleft usually  

. مقدار پولی که یک فرد به دست می آورد، چیزی است که معمولاً نمی پرسم. شکاف wh معمولاً

presents two options because we can flip the parts  around without changing the meaning. A full day at  

دو گزینه ارائه می‌کند، زیرا می‌توانیم بدون تغییر معنی، قسمت‌ها را برگردانیم. یک روز کامل در

a spa is what I really want. Something I don't  usually ask is how much money a person makes.

اسپا چیزی است که واقعاً می‌خواهم. چیزی که معمولاً نمی‌پرسم این است که یک فرد چقدر پول در می‌آورد.

ALL-clefts are similar. We place phrases that  begin with "all" at the front of the sentence  

همه شکاف ها مشابه هستند. عباراتی را که با «همه» شروع می‌شوند، در جلوی جمله قرار می‌دهیم

for emphasis. Listen for these patterns:  all I hear is, all I want is, all I know is.

تا تأکید شود. به این الگوها گوش دهید: هر چیزی که می‌شنوم، تنها چیزی که می‌خواهم این است، تنها چیزی که می‌دانم این است.

All I hear is I" want to get  married. I want to get married."

تنها چیزی که می شنوم این است که "می خواهم ازدواج کنم. می خواهم ازدواج کنم."

All I want is Seattle.

تنها چیزی که می خواهم سیاتل است.

All I know is we need El.

تنها چیزی که می دانم این است که ما به ال نیاز داریم.

Let's review with a quiz. 10 questions. Ready?

بیایید با یک مسابقه بررسی کنیم. 10 سوال آماده؟

1. I truly love seafood. Truly, I love seafood.

1. من واقعا عاشق غذاهای دریایی هستم. واقعاً من عاشق غذاهای دریایی هستم.

2. The gown was utterly gorgeous.

2. لباس مجلسی کاملاً زیبا بود.

3. That's the very car I want to have one day.  That's the very car I want to own one day.

3. این همان ماشینی است که می خواهم روزی داشته باشم. این همان ماشینی است که من می خواهم روزی صاحب آن شوم.

4. I have no patience.

4. من حوصله ندارم.

5. This is no joke.

5. این شوخی نیست.

6. Turn on some music. I don't  like when it's dead quiet.

6. مقداری موسیقی را روشن کنید. من دوست ندارم وقتی که ساکت است.

7. Every every morning, I  stretch from head to toe.

7. هر روز صبح، از سر تا پا دراز می کشم.

8. It was Joseph who gave  me that advice, not Chris.

8. این جوزف بود که این توصیه را به من کرد، نه کریس.

9. What the world needs is more compassion.

9. آنچه دنیا به آن نیاز دارد، شفقت بیشتر است.

10. All I need is your love.

10. تنها چیزی که نیاز دارم عشق توست.

How did you do? Go back and review as needed.  Remember you can put your own examples in the  

چطور انجامش دادی؟ برگردید و در صورت نیاز مرور کنید. به یاد داشته باشید که می توانید نمونه های خود را در

comments. Okay? We'll end here. Please remember  to like and share the video if you found the  

نظرات قرار دهید. باشه؟ ما اینجا تمام می کنیم. لطفاً به یاد داشته باشید که اگر این درس برای شما مفید بود، ویدیو را لایک کنید و به اشتراک بگذارید

lesson useful. As always, thanks for watching and  happy studies! Follow me on Instagram, Facebook,  

. مثل همیشه، برای تماشا و مطالعه‌های شاد متشکریم! من را در اینستاگرام، فیسبوک،

X, and Patreon. And don't forget to subscribe here  on YouTube. Turn on those notifications. [Music]

X و Patreon دنبال کنید. و فراموش نکنید که در اینجا در YouTube مشترک شوید. آن اعلان ها را روشن کنید. [موسیقی]