Look Back, Wake Up, Carry Out ✨Most Common Phrasal Verbs (34-36)

Hi everyone. I'm Jennifer  from English with Jennifer.  

سلام به همه. من جنیفر هستم از انگلیسی با جنیفر.

Do you ever think about something you did and  say, "Yeah, I could have done that better"?  

آیا تا به حال به کاری که انجام داده اید فکر می کنید و می گویید: "آره، می توانستم آن را بهتر انجام دهم"؟

I'd be surprised if you said no. I think we  can all admit that some of our past choices  

اگر نه بگویید تعجب می کنم. فکر می‌کنم همه ما می‌توانیم بپذیریم که برخی از انتخاب‌های گذشته ما

weren't the best ones. The difference is whether  we look back with regret or look back to learn.  

بهترین انتخاب‌ها نبوده‌اند. تفاوت در این است که با تأسف به گذشته نگاه می کنیم یا برای یادگیری.

If I could go back in time, I might change  what videos I made and how I made them. But  

اگر می‌توانستم به گذشته برگردم، ممکن است ویدیوهایی را که ساخته‌ام و نحوه ساخت آنها را تغییر دهم. اما

then again, every single video I ever  made was a learning experience for me.  

باز هم، هر ویدیویی که تا به حال ساختم برای من یک تجربه یادگیری بود.

All of my experiments taught me something. I  didn't wake up one morning in 2007 and say,  

تمام آزمایشات من چیزی به من آموخت. من یک روز صبح در سال 2007 از خواب بیدار نشدم و نگفتم:

"I'm going to start a YouTube channel,  and I know exactly how to do it."  

«من قصد دارم یک کانال YouTube راه‌اندازی کنم، و دقیقاً می‌دانم چگونه این کار را انجام دهم.»

No. I didn't know. I knew so little, but I had  ideas. I made plans, and then I carried them out  

نه من نمی دانستم. من خیلی کم می دانستم، اما ایده هایی داشتم. من برنامه‌هایی را تنظیم کردم و سپس آنها را

to the best of my ability -- while raising two  kids and running a household. I'm learning not  

به بهترین نحو انجام دادم - در حالی که دو بچه را بزرگ کردم و یک خانواده را اداره کردم. دارم یاد می‌گیرم که وقتی به گذشته نگاه می‌کنم

to be so hard on myself and to be less critical  when I look back. And I guess that's what I want  

آنقدر به خودم سخت نگیرم و کمتر انتقاد کنم . و حدس می‌زنم این چیزی است که می‌خواهم به

to tell you too. No one will ever wake up and be  perfect. You can only face the day and do your  

شما هم بگویم. هیچ کس هرگز بیدار نمی شود و کامل نمی شود. شما فقط می توانید با روز روبرو شوید و

best with what you have and who you are today.  When you carry out your plans, have hope and have  

بهترین کار را با آنچه دارید و امروز هستید انجام دهید. وقتی برنامه‌هایتان را اجرا می‌کنید، امیدوار باشید و

the best intentions. That way when you look back  at the end of the day, you won't have any regrets.  

بهترین نیت‌ها را داشته باشید. به این ترتیب وقتی در پایان روز به گذشته نگاه می‌کنید، هیچ پشیمانی نخواهید داشت.

In this lesson, we'll practice using three common  phrasal verbs: look back, wake up, carry out.

در این درس، استفاده از سه فعل عبارتی رایج را تمرین خواهیم کرد : به عقب نگاه کن، بیدار شو، اجرا کن.

In another lesson, I covered the many uses  of "back" to talk about the past. I included  

در درس دیگری، کاربردهای فراوان «بازگشت» را برای صحبت در مورد گذشته پوشش دادم. من

phrasal verbs like "look back." "Look back"  is an intransitive phrasal verb. No object.  

افعال عبارتی مانند «به عقب نگاه کن» را اضافه کردم. «به عقب نگاه کن» یک فعل عبارتی غیرقابل انتقال است. شیئی نیست.

It means to think and consider the past. We can  use prepositional phrases to be more specific.  

یعنی فکر کردن و در نظر گرفتن گذشته. می‌توانیم از عبارات اضافه برای دقیق‌تر استفاده کنیم.

We can look back at, on, or to something.

ما می توانیم به گذشته، به یا به چیزی نگاه کنیم.

When we look back on this decade, how will we  remember it? We may not have the answer yet.

وقتی به این دهه نگاه می کنیم، چگونه آن را به یاد می آوریم؟ شاید هنوز پاسخی نداشته باشیم.

When you look back at your childhood, is  there anything you miss? I miss having  

وقتی به دوران کودکی‌تان نگاه می‌کنید، آیا چیزی هست که دلتان تنگ شود؟ دلم برای اینکه

someone cook for me. If you'd like, you can tell  me your answer to the question in the comments.

یکی برایم آشپزی کند تنگ شده است. اگر مایل بودید، می‌توانید پاسخ خود را به سؤال در نظرات به من بگویید.

If you look back to the 1940s, do  you have any positive associations?  

اگر به دهه 1940 نگاه کنید، آیا تداعی مثبتی دارید؟

I think of big band music. Jazz in general was  really popular in the U.S. in the first half of  

من به موسیقی گروه بزرگ فکر می کنم. جاز به طور کلی در نیمه اول قرن بیستم در ایالات متحده بسیار محبوب بود

the 20th century. Did you know that I really  enjoyed big band music and jazz ballads? I  

. آیا می‌دانستید که من واقعاً از موسیقی گروه بزرگ و تصنیف‌های جاز لذت می‌برم؟ من

certainly didn't experience the 1940s, but I like  the music from that era. In fact, I bought tickets  

مطمئناً دهه 1940 را تجربه نکردم، اما موسیقی آن دوران را دوست دارم. در واقع، من بلیت‌های

to a concert later this month, so a friend  and I are going to hear live big band music.  

کنسرتی را در اواخر این ماه خریدم، بنابراین من و یکی از دوستانم قرار است موسیقی زنده گروه بزرگ را بشنویم. در

Here are two expressions with this phrasal  verb that you can use in conversation.  

اینجا دو عبارت با این فعل عبارتی وجود دارد که می‌توانید در مکالمه استفاده کنید.

The first: looking back on it. This  means, "When I think about it..."  

اول: نگاه کردن به آن. این به این معنی است که «وقتی به آن فکر می‌کنم...»

I could also shorten that to "looking back."  Looking back, I realized that listening to the  

همچنین می‌توانم آن را به «نگاه کردن به گذشته» خلاصه کنم. با نگاهی به گذشته، متوجه شدم که گوش دادن به

music that my parents and grandparents liked  exposed me to a wide range of music styles.

موسیقی‌ای که والدین و پدربزرگ و مادربزرگم دوست داشتند، من را در معرض طیف وسیعی از سبک‌های موسیقی قرار داد.

Looking back now, I feel like our lives  changed because they had to. The second  

اکنون که به گذشته نگاه می‌کنم، احساس می‌کنم زندگی ما تغییر کرده است، زیرا مجبور بودند. دومین

expression is "never look back." It means when  you make a decision or make a change, you don't  

عبارت «هرگز به عقب نگاه نکن» است. یعنی وقتی تصمیمی می گیرید یا تغییری می دهید،

have regrets. It's especially appropriate when  one phase of your life ends and another begins.  

پشیمان نمی شوید. مخصوصاً زمانی مناسب است که یک مرحله از زندگی شما به پایان برسد و مرحله دیگری شروع شود.

Jessie quit her office job and started her  own online store. She's never looked back.

جسی شغل اداری خود را رها کرد و فروشگاه آنلاین خود را راه اندازی کرد . او هرگز به عقب نگاه نکرده است.

Will moved to the West Coast  and never looked back. In fact,  

ویل به ساحل غربی نقل مکان کرد و هرگز به عقب نگاه نکرد. در واقع،

he's never returned to New York for a visit.

او هرگز برای بازدید به نیویورک بازنگشته است.

A variation is "no looking back." You  can say it all by itself and it means,  

یک تغییر "بدون نگاه کردن به گذشته" است. می‌توانید همه را به تنهایی بگویید و به این معنی است که

"Don't think about the past. Move on."

«به گذشته فکر نکنید. ادامه دهید.»

No regrets. No looking back. Hey! If you like  the lesson so far, please subscribe. If you're  

پشیمان نیست بدون نگاه کردن به عقب سلام! اگر تاکنون درس را دوست دارید، لطفاً مشترک شوید. اگر

already a subscriber, consider becoming a YouTube  member. Learning opportunities are a click away.  

از قبل مشترک هستید، عضو YouTube شوید . فرصت های یادگیری با یک کلیک فاصله دارند.

"Wake up" can be intransitive or transitive.  When we stop sleeping, we wake up.  

"بیدار شو" می تواند غیر گذرا یا گذرا باشد. وقتی از خواب می‌مانیم، بیدار می‌شویم.

If we need someone else to stop sleeping, we  say, "Wake up!" Wake up, honey. Wake up. Wake up.  

اگر نیاز داریم که شخص دیگری دیگر نخوابد، می‌گوییم : "بیدار شو!" بیدار شو عزیزم بیدار شو بیدار شو

In the movie clip, the daughter  is trying to wake up her mother,  

در کلیپ فیلم، دختر سعی می کند مادرش را بیدار کند،

but she's having trouble. You can wake up all  by yourself, but if you're in a deep sleep,  

اما مشکل دارد. می‌توانید به تنهایی بیدار شوید، اما اگر در خواب عمیق هستید،

then someone or something can wake you up. As a  transitive phrasal verb, "wake up" is separable.  

آنگاه کسی یا چیزی می‌تواند شما را بیدار کند. به عنوان یک فعل عبارتی گذرا، «بیدار شو» قابل تفکیک است.

We put a pronoun object in between the verb  and the particle: wake her up. This movie  

ما یک مفعول ضمیر بین فعل و ذره قرار می دهیم: wake him up. این فیلم «

is called Freaky Friday, and the mother and  daughter actually switch bodies, so the mother  

جمعه عجیب» نام دارد، و مادر و دختر در واقع بدن خود را عوض می‌کنند، بنابراین مادر

is actually like a teenager who doesn't want to  wake up early and go to school. And the daughter,  

در واقع مانند نوجوانی است که نمی‌خواهد زود از خواب بیدار شود و به مدرسه برود. و دختر،

who inside is actually a middle-aged woman, is  trying to wake up her mother. It's a funny comedy,  

که در داخل در واقع یک زن میانسال است، سعی می کند مادرش را بیدار کند. این یک کمدی خنده‌دار است

and it stars Jamie Lee Curtis and Lindsay Lohan.  I recommend it. Can you wake up on your own in  

و جیمی لی کرتیس و لیندسی لوهان در آن بازی می‌کنند. من آن را توصیه می کنم. آیا می‌توانید صبح‌ها به تنهایی از خواب بیدار شوید

the morning or do you need an alarm to wake you  up? Maybe you need two alarms to wake you up.  

یا برای بیدار شدن به زنگ هشدار نیاز دارید ؟ شاید برای بیدار شدن به دو زنگ هشدار نیاز داشته باشید.

You can let me know in the comments. Another way  we use "wake up" is to get someone's attention  

می توانید در نظرات به من اطلاع دهید. روش دیگری که از «بیدار شدن» استفاده می‌کنیم این است که توجه کسی را جلب کنیم که

we think they've failed to realize or notice  something important. They don't see the true  

فکر می‌کنیم متوجه موضوع مهمی نشده است. آنها وضعیت واقعی را نمی بینند

situation, so we tell them wake up. A common  expression is, "Wake up and smell the coffee."

، بنابراین به آنها می گوییم بیدار شوید. یک عبارت رایج این است: "بیدار شو و قهوه را بو کن."

Wake up and smell the coffee.  Rose, wake up and smell the coffee.  

برخیز و قهوه را بو کن. گل رز، بیدار شو و قهوه را بو کن.

We can also wake up to something. Literally, we  can wake up to a beautiful morning. Figuratively,  

ما همچنین می توانیم با چیزی بیدار شویم. به معنای واقعی کلمه، ما می‌توانیم تا یک صبح زیبا از خواب بیدار شویم. به صورت مجازی،

we can wake up to the fact that the world  has changed. Something is different now.

می‌توانیم با این واقعیت بیدار شویم که دنیا تغییر کرده است. الان یه چیزی فرق کرده

"Carry out" is a transitive  phrasal verb, and it's separable.  

"Carry out" یک فعل عبارتی متعدی است و قابل تفکیک است.

When you carry something out, you do it. You  perform it or execute it. What can you carry out?  

وقتی کاری را انجام می دهید، آن را انجام می دهید. شما آن را اجرا می‌کنید یا اجرا می‌کنید. چه کاری می توانید انجام دهید؟

Carry out a plan. Carry out an experiment.

یک طرح را اجرا کنید. آزمایشی را انجام دهید.

An army can carry out an attack.  Scientists carry out research.

یک ارتش می تواند حمله ای انجام دهد. دانشمندان تحقیق می کنند.

The verbs "perform" and "execute" are  academic equivalents of "carry out."  

افعال «اجرا» و «اجرا» معادل‌های آکادمیک «اجرا کردن» هستند.

So is "conduct." Scientists  can conduct an experiment;  

"رفتار" نیز همینطور است. دانشمندان می‌توانند آزمایشی انجام دهند؛

they can carry it out. An army can  execute a maneuver; they can carry it out.

می توانند آن را اجرا کنند. یک ارتش می تواند یک مانور را اجرا کند. می توانند آن را اجرا کنند.

Carrying something out can also be about  performing your duty or fulfilling a promise.  

انجام کاری همچنین می تواند مربوط به انجام وظیفه یا عمل به یک وعده باشد.

When you sign a contract, you  promise to carry out your duties.  

وقتی قراردادی را امضا می‌کنید، قول می‌دهید که وظایف خود را انجام دهید.

When a superior gives you instructions, you're  expected to carry them out. Please carry out my  

وقتی یک مافوق به شما دستوراتی می‌دهد، از شما انتظار می‌رود که آنها را اجرا کنید. لطفاً دستورالعمل‌های من را اجرا کنید

instructions. I need you to stay on board and  carry out my instructions. We can use "carry  

. من نیاز دارم که در کشتی بمانید و دستورات من را اجرا کنید. می‌توانیم

out" in the passive voice. How would you  change these verbs from active to passive?

در صدای غیرفعال از «اجرا کردن» استفاده کنیم. چگونه این افعال را از فعال به مفعول تغییر می‌دهید؟

The orders were carried out. A  series of tests will be carried out.

دستورات اجرا شد. یک سری آزمایش انجام خواهد شد.

By the way, some people use "carryout" to  

به هر حال، برخی از افراد برای

refer to the food that you buy at a  restaurant and then take home to eat.  

اشاره به غذایی که از یک رستوران می‌خرید و سپس برای خوردن به خانه می‌برید، از «carryout» استفاده می‌کنند.

Personally, I think "takeout" is a lot more  common in American English for that context.  

شخصاً، من فکر می‌کنم «بیرون‌آوری» در انگلیسی آمریکایی برای آن زمینه بسیار رایج‌تر است.

If you're ordering pizza at a pizza place, they  may ask you, "Is that for here or take out?" So,  

اگر در پیتزافروشی پیتزا سفارش می‌دهید، ممکن است از شما بپرسند: «اینجا است یا برای بیرون بردن؟» بنابراین،

when we talk about "carry out," let's stick to  the meaning of perform, execute, or conduct.

وقتی درباره «اجرا کردن» صحبت می‌کنیم، بیایید به معنای اجرا، اجرا یا رفتار بمانیم.

We've covered three of the most common phrasal  verbs in English. Do you remember any others?  

ما سه مورد از رایج‌ترین فعل‌های عبارتی را در انگلیسی پوشش داده‌ایم. آیا دیگری را به خاطر دارید؟

If you've watched my earlier lessons, then  a few dozen phrasal verbs should be familiar  

اگر درس‌های قبلی من را تماشا کرده‌اید، چند ده فعل عبارتی باید

to you by now. Let's review a little. One.  Match the phrasal verbs to their meanings.

تا کنون برای شما آشنا باشند. کمی مرور کنیم. یکی افعال عبارتی را با معانی آنها مطابقت دهید.

Two. Which phrasal verbs are physical motions?

دو کدام افعال عبارتی حرکات فیزیکی هستند؟

Three. Use the phrasal verbs to complete the text.

سه. برای تکمیل متن از افعال عبارتی استفاده کنید.

At first, I didn't know what was going  on, but I knew Kaylee was stressed.  

در ابتدا نمی‌دانستم چه اتفاقی دارد می‌افتد ، اما می‌دانستم کیلی استرس دارد.

She didn't complain, but I found out  that she had a new part-time job.  

او شکایت نکرد، اما من متوجه شدم که او یک کار نیمه وقت جدید دارد.

She showed up to school really tired. Kaylee  finally admitted that she had taken on too much,  

او واقعا خسته به مدرسه آمد. کیلی بالاخره اعتراف کرد که بیش از حد کارش را انجام داده است،

but she needed the extra money right now.  I told her to please take care of herself.

اما در حال حاضر به پول اضافی نیاز داشت. بهش گفتم لطفا مواظب خودش باشه

Four. Match the phrasal verbs to their meanings.

چهار افعال عبارتی را با معانی آنها مطابقت دهید.

Five. Match the phrasal verbs to their objects.

پنج. افعال عبارتی را با مفعول آنها مطابقت دهید.

Six. Use the phrasal verbs  to complete the phrases.

شش برای تکمیل عبارات از افعال عبارتی استفاده کنید .

Seven. Use the correct preposition or adverb.

هفت. از حرف اضافه یا قید درست استفاده کنید.

Eight. Use the phrasal  verbs to complete the ideas.

هشت از افعال عبارتی برای تکمیل ایده ها استفاده کنید.

Nine. Match the phrasal verbs to their meanings.

نه. افعال عبارتی را با معانی آنها مطابقت دهید.

Ten. Use the correct particles  to complete the phrasal verbs.

ده. برای تکمیل افعال عبارتی از ذرات صحیح استفاده کنید.

Bonus! What is the expression  with this phrasal verb?

جایزه! عبارت با این فعل عبارتی چیست؟

Wake up and smell the coffee!

برخیز و قهوه را بو کن!

We'll end here. Remember you can't learn all  the phrasal verbs in English in a single day  

ما اینجا تمام می کنیم. به یاد داشته باشید که نمی‌توانید همه افعال عبارتی در انگلیسی را در یک روز

or a month. It takes time. Make a realistic plan  and then carry it out. Wake up to each new day  

یا یک ماه یاد بگیرید. طول می کشد. یک برنامه واقعی بسازید و سپس آن را اجرا کنید. برای هر روز جدید

with the optimism that you can learn something  new. Study and review regularly. That way,  

با این خوش بینی بیدار شوید که می توانید چیز جدیدی یاد بگیرید . مرتب مطالعه و مرور کنید. به این ترتیب،

when you look back, you'll know that  you've done your best to make progress.

وقتی به گذشته نگاه می‌کنید، می‌دانید که تمام تلاش خود را برای پیشرفت انجام داده‌اید.

Please remember to like and share  this video if you found the lesson  

لطفاً به یاد داشته باشید که اگر این درس را مفید یافتید، این ویدیو را لایک کنید و به اشتراک بگذارید

useful. As always, thanks for  watching and happy studies!

. مثل همیشه، برای تماشا و مطالعات شاد متشکریم!

Follow me on Facebook, Twitter, and  Instagram. Why not join me on Patreon?  

من را در فیس بوک، توییتر و اینستاگرام دنبال کنید . چرا به من در Patreon ملحق نمی شوید؟

And don't forget to subscribe on YouTube!

و فراموش نکنید که در YouTube مشترک شوید!