25 Common Phrasal Verbs B2 Students Must Know

Phrasal verbs are part of everyday communication,  so you need strong familiarity with them. The key  

افعال عبارتی بخشی از ارتباطات روزمره هستند، بنابراین باید با آنها آشنایی کامل داشته باشید. کلید

to learning phrasal verbs is understanding  their meanings and the context you can use  

برای یادگیری افعال عبارتی، درک معانی آنها و زمینه ای است که می توانید

them in. You also have to pay attention  to the grammar. Some take an object;  

آنها را در آن استفاده کنید. همچنین باید به دستور زبان نیز توجه کنید. برخی یک شی را می گیرند.

others don't. In this lesson, I'll help  you master 25 common phrasal verbs.

دیگران این کار را نمی کنند. در این درس، به شما کمک می‌کنم بر ۲۵ فعل رایج عبارتی مسلط شوید.

Hi. I'm Jennifer from English with Jennifer,  and here's the first set of five phrasal verbs:

سلام من جنیفر از انگلیسی با جنیفر هستم، و این اولین مجموعه از پنج فعل عبارتی است:

check out, move on, put  out , look around, catch up

چک کردن، حرکت کردن، بیرون گذاشتن، نگاه کردن به اطراف، پیگیری

Look at the text. Let's replace the  boldfaced words with the five phrasal verbs.

به متن نگاه کنید. بیایید کلمات پررنگ را با پنج فعل عبارتی جایگزین کنیم.

The goal of any creator is to release content  to entertain, inform, or educate. Let's replace  

هدف هر سازنده ای انتشار محتوا برای سرگرمی، اطلاع رسانی یا آموزش است. بیایید

that with "put out." When you visit a new channel,  see what's there. What does the creator offer?  

آن را با «پاک کردن» جایگزین کنیم. وقتی از یک کانال جدید بازدید می‌کنید، ببینید چه چیزی در آن وجود دارد. خالق چه چیزی را ارائه می دهد؟

Videos, a podcast, special posts on the community  tab? Let's replace this with "look around."  

ویدیوها، پادکست، پست‌های ویژه در برگه انجمن؟ بیایید این را با «به اطراف نگاه کن» جایگزین کنیم.

Examine at least one video before you leave in  search of a better channel. Instead of "examine,"  

قبل از خروج برای جستجوی کانال بهتر، حداقل یک ویدیو را بررسی کنید . به‌جای «بررسی»،

you can "check out." And let's replace "leave"  with "move on." If you really like the creator,  

می‌توانید «بررسی کنید». و بیایید «ترک» را با «حرکت به جلو» جایگزین کنیم. اگر واقعاً سازنده را دوست دارید،

subscribe. You may not have time to watch every  new release, but you can always reach the point  

مشترک شوید. ممکن است برای تماشای هر نسخه جدید وقت نداشته باشید، اما همیشه می‌توانید به نقطه‌ای برسید

where others are at your convenience since videos  are on demand. That last one is "catch up."

که دیگران راحت هستند زیرا ویدیوها درخواستی هستند. آخرین مورد "برداشتن" است.

Let's read the completed text once more.

بیایید یک بار دیگر متن کامل شده را بخوانیم.

The goal of any creator is to put out  good content to entertain, inform,  

هدف هر سازنده ای انتشار محتوای خوب برای سرگرمی، اطلاع رسانی،

or educate. When you visit a new channel, look  around. What does the creator offer? Videos,  

یا آموزش است. وقتی از یک کانال جدید بازدید می‌کنید، به اطراف نگاه کنید . خالق چه چیزی را ارائه می دهد؟ ویدیوها،

a podcast, special posts on the community tab?  Check out at least one video before you move on  

پادکست، پست‌های ویژه در برگه انجمن؟ قبل از اینکه به دنبال کانالی بهتر بگردید، حداقل یک ویدیو را بررسی کنید

in search of a better channel. If you really like  the creator, subscribe. You may not have time to  

. اگر واقعاً سازنده را دوست دارید ، مشترک شوید. ممکن است وقت نداشته باشید

watch every new release, but you can always catch  up at your convenience since videos are on demand.

هر نسخه جدید را تماشا کنید، اما همیشه می‌توانید هر زمان که راحت هستید به دنبال آن باشید زیرا ویدیوها درخواستی هستند.

Let's recap. When you put something out,  you release it or share it with the public.

بیایید خلاصه کنیم. وقتی چیزی را منتشر می‌کنید، آن را منتشر می‌کنید یا آن را با عموم به اشتراک می‌گذارید.

Looking around is about taking  the time to see what's available.

نگاه کردن به اطراف یعنی صرف زمان برای دیدن آنچه در دسترس است.

Checking something out involves  examining it in order to form a judgment.

بررسی چیزی مستلزم بررسی آن به منظور قضاوت است.

When you move on, you leave one activity  to start another. This may also involve  

وقتی ادامه می دهید، یک فعالیت را ترک می کنید تا فعالیت دیگری را شروع کنید. این ممکن است شامل

changing your location. After college, you  move on to the real world and get a job.

تغییر مکان شما نیز باشد. بعد از دانشگاه، به دنیای واقعی می روید و شغلی پیدا می کنید.

You can catch up or catch up to someone if you  

اگر لازم است کارهایی را انجام دهید که قبلاً انجام نشده است، می‌توانید با کسی تماس بگیرید یا به او برسید

need to complete work that wasn't done  before. We catch up on work or tasks.

. ما به کار یا کارها می رسیم.

There are other meanings of these phrasal  verbs. Can you guess a few more from context?

معانی دیگری از این افعال عبارتی وجود دارد . آیا می توانید چند مورد دیگر را از روی زمینه حدس بزنید؟

One. Imagine I'm an old friend and I say,  "Hey! I haven't seen you in ages. Let's get  

یکی تصور کنید من یک دوست قدیمی هستم و می‌گویم: "هی! من چند سالی است که تو را ندیده‌ام. بیا دور

together and catch up? Can you meet for lunch?"  What does "catch up" mean in this situation?

هم جمع شویم و به هم برسیم؟ می‌توانی برای ناهار همدیگر را ببینیم؟" در این شرایط "برخوردار" به چه معناست؟

B. Talk and learn what has happened.

ب. صحبت کنید و یاد بگیرید که چه اتفاقی افتاده است.

Two. We're in a hotel lobby, and I tell you you  

دو ما در لابی هتل هستیم، و به شما می‌گویم

have to put out your cigarette. This  is a nonsmoking area. This means...

باید سیگارتان را خاموش کنید. اینجا منطقه غیرسیگاری است. این یعنی...

A. You have to extinguish it.

الف. باید آن را خاموش کنید.

Three. Imagine I want to tell  you all my personal troubles,  

سه تصور کنید می‌خواهم تمام مشکلات شخصی‌ام را به شما بگویم،

but you really don't want to get caught up in  my problems because you have your own to deal  

اما شما واقعاً نمی‌خواهید درگیر مشکلات من شوید، زیرا مشکلات خودتان را دارید که باید

with. In other words, you don't want to a  become involved in something undesirable.

با آنها مقابله کنید. به عبارت دیگر، شما نمی خواهید درگیر چیزی نامطلوب شوید.

Here's another set of five phrasal verbs:

در اینجا مجموعه دیگری از پنج فعل عبارتی وجود دارد:

go in, break down, get off, keep up, put down

برو، شکسته، پیاده شو، ادامه بده، پایین بیاور.

I'll test your understanding by asking you  eight true-false questions. Pay attention  

درک شما را با پرسیدن 8 سوال درست-کاذب از شما می‌آزماییم.

to how I ask the question, and you'll  see which phrasal verbs take an object.

به نحوه پرسیدن سؤال توجه کنید، و خواهید دید که کدام افعال عبارتی یک مفعول را می گیرند.

One. You shouldn't go in a private  room without permission. True or false?

یکی شما نباید بدون اجازه در یک اتاق خصوصی بروید . درست یا غلط؟

True. To "go in" means to enter. If you're  outside, going in means moving indoors.

درست است. داخل شدن به معنای وارد شدن است. اگر بیرون هستید، ورود به منزل به معنای حرکت در داخل خانه است.

Two. Complicated grammar is easier to master when  a teacher breaks it down for you. True or false?

دو وقتی معلم آن را برای شما تجزیه و تحلیل کند، تسلط بر دستور زبان پیچیده آسان‌تر است. درست یا غلط؟

True. When you break something  down you look at it in smaller  

درست است. وقتی چیزی را تجزیه می‌کنید، آن را در قسمت‌های کوچکتر نگاه می‌کنید

parts so that it's easier to understand or handle.

تا درک یا کنترل آن آسان‌تر باشد.

Three. Receiving an awesome job offer would  make most people break down. True or false?

سه دریافت یک پیشنهاد شغلی فوق‌العاده باعث می‌شود بیشتر افراد از کار بیفتند. درست یا غلط؟

False. Good job offers make people happy. When a  person breaks down, they're emotionally upset. One  

نادرست پیشنهادهای شغلی خوب مردم را خوشحال می کند. وقتی فردی خراب می‌شود، از نظر عاطفی ناراحت می‌شود. یکی

might break down in tears, for example, if they  got fired or lost their boyfriend or girlfriend.

ممکن است گریه کند، برای مثال، اگر اخراج شود یا دوست پسر یا دوست دختر خود را از دست بدهد.

Four. Many adults in the US get off  work around 5:00 p.m. True or false?

چهار بسیاری از بزرگسالان در ایالات متحده حوالی ساعت 5 بعد از ظهر از محل کار خارج می شوند. درست یا غلط؟

True. Get off work, get off the  bus... This is about leaving a place.

درست است. از محل کار پیاده شوید، از اتوبوس پیاده شوید ... این مربوط به ترک یک مکان است.

Five. If a worker isn't fired after lying to the  

پنج. اگر کارگری پس از دروغ گفتن به رئیس اخراج نشود

boss, some might complain that the  person got off easy. True or false?

، ممکن است برخی شکایت کنند که آن فرد به راحتی از کار درآمده است. درست یا غلط؟

True. "To get off easy" or "to get off  the hook" means you didn't receive a  

درست است. «به آسانی خارج شدن» یا «برداشتن از قلاب» به این معنی است که شما مجازاتی دریافت نکرده‌اید

punishment or you only received  a light punishment for something.

یا فقط برای چیزی مجازات سبکی دریافت کرده‌اید.

Six. Ideally, new businesses want to  get off to a rocky start. True or false?

شش در حالت ایده‌آل، کسب‌وکارهای جدید می‌خواهند شروعی دشوار داشته باشند. درست یا غلط؟

False. A rocky start is is  a difficult or bad start.  

نادرست یک شروع دشوار، شروعی دشوار یا بد است.

Here "get off" means to start in a particular way.

در اینجا "پیاده شدن" به معنای شروع به روشی خاص است.

Seven. A good student keeps up with assignments.  

هفت. یک دانش آموز خوب به تکالیف خود ادامه می دهد.

They're organized enough to keep up and  never submit work late. True or false?

آن‌ها به اندازه‌ای سازماندهی شده‌اند که ادامه دهند و هرگز کارشان را دیر ارسال نمی‌کنند. درست یا غلط؟

True. "Keeping up" is about maintaining  the pace. You don't fall behind.

درست است. "تداوم" در مورد حفظ سرعت است. شما عقب نمی افتید.

Eight. Kind people often put  others down. True or false?

هشت افراد مهربان اغلب دیگران را تحقیر می کنند. درست یا غلط؟

False. "Putting others down" is about  criticizing them. If you put yourself down,  

نادرست «سرکوب کردن دیگران» به معنای انتقاد از آنهاست. اگر خودتان را پایین بیاورید، از

you're criticizing yourself  and making yourself feel small.

خودتان انتقاد می‌کنید و به خودتان احساس کوچکی می‌کنید.

How did you do? Make note of any  new definitions you've learned  

چطور شد؟ تعاریف جدیدی را که تاکنون آموخته اید یادداشت کنید

so far. Let's move on to the next set of  phrasal verbs. This one has seven verbs:

. بیایید به مجموعه بعدی افعال عبارتی برویم. این یکی دارای هفت فعل است:

reach out, go off, cut off, turn  back, pull up, set out, clean up

دراز کردن، رفتن، قطع کردن، بازگشت به عقب، بلند کردن، راه‌اندازی، پاک کردن

With this set, I'll test your ability  to choose the correct phrasal verb.

با این مجموعه، توانایی شما را برای انتخاب فعل عبارتی صحیح آزمایش خواهم کرد.

One.

یکی

My alarm went off, but I  didn't hear it right away.

زنگ من به صدا درآمد، اما بلافاصله آن را نشنیدم.

Two.

دو

When you really need help, you should  be able to reach out to friends.

وقتی واقعاً به کمک نیاز دارید، باید بتوانید با دوستان خود ارتباط برقرار کنید.

Three.

سه

When the former classmates met for lunch,  

وقتی همکلاسی‌های سابق برای ناهار ملاقات کردند،

they felt like they were able to turn back  time for a day and feel youthful again.

احساس کردند که می‌توانند زمان را برای یک روز به عقب برگردانند و دوباره احساس جوانی کنند.

Four.

چهار

Craig set out to become the  top chef in New York City.

کریگ تصمیم گرفت تا به سرآشپز برتر شهر نیویورک تبدیل شود.

Five.

پنج.

I pulled up to the drive-thru  window and received my order.

به سمت پنجره درایو رفتم و سفارشم را دریافت کردم.

Six.

شش

Heather says she doesn't want to live in the  suburbs because she feels cut off from city life.

هدر می‌گوید که نمی‌خواهد در حومه شهر زندگی کند زیرا احساس می‌کند از زندگی شهری جدا شده است.

Seven.

هفت.

The new mayor promised to clean  up the parks and neighborhoods.

شهردار جدید قول داد که پارک‌ها و محله‌ها را پاکسازی کند.

How did you do? Let's review.

چطور شد؟ مرور کنیم.

"To reach out to someone" means  you communicate with them because  

«دسترسی به کسی» به این معناست که با او ارتباط برقرار می‌کنید زیرا

you want their help or their involvement.

کمک یا مشارکت او را می‌خواهید.

We use "go off" with things that make a sound,  

ما از «go off» برای چیزهایی استفاده می‌کنیم که صدا تولید می‌کنند،

like an alarm clock or a fire alarm. In  another sense, if you "go off "on someone,  

مانند ساعت زنگ دار یا هشدار آتش. به تعبیری دیگر، اگر روی کسی «رفتید»،

you're yelling loudly. You're voicing  angry complaints against them.

با صدای بلند فریاد می‌زنید. شما در حال ابراز شکایات خشمگینانه علیه آنها هستید.

When you're "cut off" from  something you're separated from it.

وقتی از چیزی «بریده می‌شوید» از آن جدا می‌شوید.

"To turn back" is to return to some earlier  

«بازگشت» به معنای بازگشت به نقطه‌ای از قبل است

point. We can physically turn back our clocks,  for example. In a figurative sense, we say,  

. مثلاً می‌توانیم ساعتمان را از نظر فیزیکی به عقب برگردانیم . به معنای مجازی، ما می گوییم،

"There's no turning back," when we know once  we make a decision, we can't reverse it.

"بازگشتی وجود ندارد"، وقتی می دانیم وقتی تصمیمی می گیریم، نمی توانیم آن را برگردانیم.

When you "pull up" somewhere,  you approach that place in a car.

وقتی در جایی «بالا می‌کشید»، با ماشین به آن مکان نزدیک می‌شوید.

"Cleaning up" is about making a  place completely clean and orderly.

«تمیز کردن» در مورد ایجاد یک مکان کاملاً تمیز و منظم است.

Ready for the last set? This  group has eight phrasal verbs:

برای آخرین ست آماده اید؟ این گروه دارای هشت فعل عبارتی است:

shut down, turn over, slow down, wind  up, turn up, line up, take back, lay out.

خاموش کردن، برگرداندن، کم کردن سرعت، باد کردن، بالا آمدن، ردیف کردن، پس گرفتن، دراز کردن.

Let's take a moment to talk about the particles  -- those little words that look like prepositions  

بیایید یک لحظه در مورد ذرات صحبت کنیم -- آن کلمات کوچکی که شبیه حرف اضافه

or adverbs. Remember that phrasal verbs have  a main verb and then one or two particles.

یا قید هستند. به یاد داشته باشید که افعال عبارتی یک فعل اصلی و سپس یک یا دو ذره دارند.

"Up" often refers to an increase or to something  

«بالا» اغلب به افزایش یا کاری که

done completely. "Up" can  also refer to an appearance.

به طور کامل انجام شده است اشاره دارد. «بالا» می‌تواند به ظاهر نیز اشاره داشته باشد.

"Down" usually refers to a decrease or an ending.

"پایین" معمولاً به کاهش یا پایان اشاره دارد.

"Over" might imply "again" or it might refer to  another side or even a transfer of some kind.

"بیش از" ممکن است به معنای "دوباره" باشد یا ممکن است به یک طرف دیگر یا حتی انتقال نوعی اشاره داشته باشد.

"Back" often implies going  in reverse or returning.

«بازگشت» اغلب به معنای رفتن به عقب یا بازگشت است.

"Out" has different meanings, but there's this  outward sense, like showing or presenting.

"خارج" معانی مختلفی دارد، اما این حس ظاهری مانند نمایش یا ارائه وجود دارد.

Let's see if you can guess the meaning  of each phrasal verb in this last set.  

بیایید ببینیم آیا می‌توانید معنای هر فعل عبارتی را در این مجموعه آخر حدس بزنید.

Pay attention to how they're being  used. Which ones take an object?

به نحوه استفاده از آنها توجه کنید . کدام یک شی می گیرند؟

One. Some computer problems are  resolved when when we completely  

یکی وقتی به طور کامل

shut down and restart. Here "shut down" means...

خاموش و راه‌اندازی مجدد شود، برخی از مشکلات رایانه حل می‌شوند. در اینجا «خاموش کردن» یعنی...

B. Stop working

ب. کار را متوقف کنید

Two. Upon retiring, Mitchell turned over all  

دو. پس از بازنشستگی، میچل تمام

control of the company to his  daughter. In other words,...

کنترل شرکت را به دخترش سپرد. به عبارت دیگر

he transferred control to her.

کنترل را به او واگذار کرد.

Three. The teacher asked us to  turn over our test paper when we  

سه معلم از ما خواست که وقتی کارمان تمام شد، برگه آزمایشی خود را برگردانیم

were finished. "Turn over" in this sense means...

. «برگرداندن» در این معنا به معنای ...

to flip something to the other side.

تلنگر زدن چیزی به طرف دیگر است.

Four. In our company, business often slows down  right before the New Year because everyone is  

چهار در شرکت ما، کسب و کار اغلب درست قبل از سال نو کند می‌شود، زیرا همه

out of the office. Whether something slows down on  its own or someone slows it down this is about...

خارج از دفتر هستند. این که آیا چیزی به خودی خود کند می شود یا کسی آن را کاهش می دهد، این مربوط به ...

decreasing the pace or speed .

کاهش سرعت یا سرعت است.

Five. My GPS stopped working,  

پنج. GPS من از کار افتاد،

and I wound up getting completely lost  in an unfamiliar town. "Wind up" means...

و در یک شهر ناآشنا کاملاً گم شدم. "Wind up" به معنای...

to find oneself in an unexpected  and usually unfortunate situation.

یافتن خود در موقعیتی غیرمنتظره و معمولاً ناگوار است.

Six Plenty of volunteers turned up,  

شش تعداد زیادی از داوطلبان حاضر شدند،

so the community project was a success.  In this sense, "turned up" means...

بنابراین پروژه اجتماعی موفقیت آمیز بود. از این نظر، «روشن شده» به معنای ...

arrive or appear somewhat unexpectedly.

رسیدن یا ظاهر شدن تا حدودی غیرمنتظره است.

Seven. The hockey players lined up and prepared  

هفت. بازیکنان هاکی در صف ایستادند و

to skate onto the ice for the  big game. In other words,...

برای اسکیت روی یخ برای بازی بزرگ آماده شدند. یعنی...

they formed a queue.

صف تشکیل دادند.

Eight. Our team struggled to  take back control of the game,  

هشت تیم ما تلاش کرد تا کنترل بازی را پس بگیرد،

but we worked hard and won. "Taking back" means...

اما ما سخت کار کردیم و پیروز شدیم. «پس گرفتن» یعنی...

regaining possession.

باز پس گرفتن. نه

Nine. Emily's boyfriend apologized and said  he took back what he said, but she refused  

. دوست پسر امیلی عذرخواهی کرد و گفت که او حرف هایش را پس گرفت، اما او حاضر نشد

to forgive and forget his harsh criticism. In  this sense, "taking something back" means...

انتقاد تند او را ببخشد و فراموش کند. به این معنا، «پس گرفتن چیزی» به معنای...

admitting one was wrong and  withdrawing what was said.

اعتراف به اشتباه و پس گرفتن آنچه گفته شده است.

Ten. In court, lawyers lay out all the facts  for the jury to consider. This means they...

ده در دادگاه، وکلا همه حقایق را برای هیئت منصفه ارائه می‌کنند تا آنها را در نظر بگیرد. این بدان معناست که آنها ...

explain things clearly.

چیزها را به وضوح توضیح می دهند.

How did you do? Let's take a look at the complete  list of 25 phrasal verbs from this lesson.

چطور شد؟ بیایید نگاهی به فهرست کامل 25 فعل عبارتی از این درس بیندازیم.

That's all for now. I encourage you to make  examples with any new phrasal verbs from  

فعلاً همین است. من شما را تشویق می‌کنم که با هر فعل عبارتی جدید از

this lesson. A good learner's dictionary  will also provide examples for you. And if  

این درس، مثال‌هایی بسازید. یک فرهنگ لغت یادگیرنده خوب نمونه هایی را نیز برای شما ارائه خواهد کرد. و اگر

you want a good place to ask me questions  about phrasal verbs or any other grammar,  

مکانی مناسب برای پرسیدن سؤالات از من درباره افعال عبارتی یا هر دستور زبان دیگری می‌خواهید،

you can consider joining me on Patreon  as a Lifelong Learner. Visit my Patreon  

می‌توانید به عنوان یک یادگیرنده مادام العمر در Patreon به من ملحق شوید.

page for more information. As always,  thanks for watching and happy studies!

برای اطلاعات بیشتر از صفحه Patreon من دیدن کنید. مثل همیشه، از تماشای شما و مطالعات شاد متشکریم!