Learn English With News | Interesting English Story

Welcome to this lesson to help you learn  English with the new. We're going to read  

به این درس خوش آمدید تا به شما کمک کند انگلیسی را با موارد جدید یاد بگیرید. ما

a news article together and you're going  to learn a lot of advanced vocabulary,  

یک مقاله خبری را با هم می‌خوانیم و شما با خواندن این مقاله با من، واژگان پیشرفته،

complex sentence structure, it mounts grammar,  and even correct pronunciation directly by  

ساختار جملات پیچیده، گرامر و حتی تلفظ صحیح را مستقیماً یاد می‌گیرید

reading this article with me. Welcome back to  JForrest English training of course I'm Jennifer  

. به آموزش زبان انگلیسی JForrest خوش آمدید البته من جنیفر هستم

and this is your place to become a fluent and  confident English speaker. Let's get started.  

و اینجا محل شماست تا به انگلیسی مسلط و با اعتماد به نفس صحبت کنید. بیا شروع کنیم.

Hello, hello and welcome to our article. I'm sure  you recognize Prince Harry and you may know that  

سلام، سلام و به مقاله ما خوش آمدید. مطمئنم که شما شاهزاده هری را می شناسید و ممکن است بدانید که

he just released a memoir called spare that's what  we're talking about today. And I'm sure that's  

او به تازگی خاطره ای به نام یدکی منتشر کرده است که امروز درباره آن صحبت می کنیم. و من مطمئن هستم که این همان چیزی است که

what many people around the world are talking  about right now. So let's read the headline.  

بسیاری از مردم در سراسر جهان در حال حاضر درباره آن صحبت می کنند. پس تیتر را بخوانیم. کتاب

Prince Harry's memoir spare which captures  the ugly side of royal life hits bookshelves.  

خاطرات پرنس هری که جنبه زشت زندگی سلطنتی را به تصویر می‌کشد، در قفسه‌های کتاب قرار گرفت.

Now let's talk about the title of this  memoir. A memoir is simply a book that  

حالا بیایید در مورد عنوان این خاطره صحبت کنیم. خاطرات صرفاً کتابی است که

talks about your own experience or memories of  memoir. Now spare in English is an adjective  

در مورد تجربه یا خاطرات  خاطرات شما صحبت می کند . اکنون spare در انگلیسی یک صفت است

it's an adjective and it means extra or  additional. That's not in use, so not in  

it's a adjective و به معنای اضافی یا اضافی است. این مورد استفاده نیست، پس در

use. So that means that available that's not in  use that's available. For example, I could say  

استفاده نیست. بنابراین این بدان معناست که موجودی که در حال استفاده نیست و در دسترس است. برای مثال، می‌توانم بگویم

do you have an umbrella? Now if I wanted to be  more specific, I could say do you have a spare  

آیا شما چتر دارید؟ حالا اگر بخواهم دقیق‌تر بگویم، می‌توانم بگویم آیا چتر

umbrella remember as an adjective it comes before  the noun and it just lets you know that I don't  

یدکی دارید به یاد داشته باشید که به عنوان یک صفت قبل از اسم قرار می‌گیرد و فقط به شما نشان می‌دهد که

want your umbrella if you're using it. I want  an additional umbrella that you're not using.  

اگر از آن استفاده می‌کنید، چتر شما را نمی‌خواهم. من یک چتر اضافی می‌خواهم که از آن استفاده نمی‌کنید.

So you might say Do you Do you have a spare pen?  If you're in a class and you're taking notes,  

بنابراین ممکن است بگویید آیا قلم یدکی دارید؟ اگر در کلاسی هستید و در حال یادداشت برداری هستید،

or you want to take notes and you don't have a  pen? You could turn to someone and say do you  

یا می خواهید یادداشت برداری کنید و خودکار ندارید؟ می‌توانید به یک نفر بروید و بگویید آیا

have a spare pen? So I would guess that spare  in this context is referring to the fact that  

خودکار یدکی دارید؟ بنابراین من حدس می‌زنم که یدک در این زمینه به این واقعیت اشاره دارد که

he is like the extra member of the royal  family, not in use. Because there's no way  

او مانند عضو اضافی خانواده سلطنتی است ، نه در حال استفاده. زیرا هیچ راهی وجود ندارد که

he's ever going to become king. Because his  older brother William is going to be king.  

او هرگز پادشاه شود. چون برادر بزرگترش ویلیام قرار است پادشاه شود.

So he's like the spare. That's what I would  guess I don't know if that's true or not.  

پس او مثل یدک است. این چیزی است که من حدس می‌زنم که نمی‌دانم درست است یا نه.

Now let's talk about this. Hits bookshelves hits  bookshops. So hit is our verb to hit. It's being  

حالا بیایید در این مورد صحبت کنیم. قفسه‌های کتاب بازدید به کتاب‌فروشی‌ها می‌رسد. بنابراین ضربه فعل ما ضربه زدن است.

used in a different way. Of course, because  hit is this that's the verb to hit. But to  

به روش دیگری از آن استفاده می‌شود. البته، چون hit این است که فعل ضربه زدن است. اما

hit a bookshelf when a product hits a location,  it simply means to become available to become  

وقتی یک محصول به مکانی برخورد می‌کند، به قفسه کتاب می‌روید، به سادگی به معنای در دسترس شدن برای

available. So I'll write that out because  it's used in the context of when a product  

در دسترس شدن است. بنابراین من آن را می نویسم زیرا در شرایطی استفاده می شود که وقتی یک محصول   به

hits a location, it becomes available. So  you might ask, let's say a new iPhone was  

یک مکان برخورد می کند، در دسترس می شود. بنابراین، ممکن است بپرسید، فرض کنید یک آیفون جدید

released or is going to be released. You might  ask when does the new iPhone hit the store? hit  

منتشر شده است یا قرار است منتشر شود. ممکن است بپرسید آیفون جدید چه زمانی وارد فروشگاه می‌شود؟ به قفسه ها ضربه بزنید

the shelves? Hit the internet because you can  buy it online right? Movies. When does that  

؟ به اینترنت ضربه بزنید زیرا می‌توانید آن را آنلاین بخرید درست است؟ فیلم ها. چه زمانی آن

new movie hit? The theaters become available  in the theaters? So it's very commonly used?  

فیلم جدید پخش می‌شود؟ سالن‌ها در سالن‌ها در دسترس می‌شوند؟ بنابراین بسیار رایج است؟

So when does his or his new memoir became  available? Hit the bookshops. All right, let's  

پس چه زمانی خاطرات جدید او یا او در دسترس قرار می‌گیرد؟ به کتابفروشی ها سر بزن بسیار خوب، بیایید

continue on. Prince Harry's memoir was released  Tuesday. This is when it hit bookshelves Tuesday.  

ادامه دهیم. خاطرات شاهزاده هری سه شنبه منتشر شد. این زمانی است که سه شنبه به قفسه های کتاب رسید.

Not only offering right now when I see this  not only I know that later on in the sentence,  

نه تنها در حال حاضر وقتی این را می‌بینم، نه تنها می‌دانم که بعداً در جمله،

they're going to say but also not only but also  because those two go together. So let's find out  

آنها می‌گویند، بلکه نه تنها بلکه به این دلیل که این دو با هم هستند. بنابراین بیایید دریابیم

where they say that not only offering new details  on the British Royal Family bitter internal feud,  

جایی که آنها می گویند نه تنها ارائه جزئیات جدید در مورد اختلافات داخلی خانواده سلطنتی بریتانیا،

after days of bombshell revelations and  promotional interviews, well, that was  

پس از روزها افشای بمب و مصاحبه های تبلیغاتی، خوب، در

quite long actually. But also describing so we use  this expression not only but also when we want to  

واقع  بسیار طولانی بود. اما همچنین توصیف، بنابراین ما از این عبارت نه تنها استفاده می‌کنیم، بلکه زمانی که می‌خواهیم

talk about two different benefits or features  or points about one thing. So you might say.  

درباره دو مزیت یا ویژگی متفاوت یا نکاتی درباره یک چیز صحبت کنیم. پس ممکن است بگویید.

The book, not only talks about the  royal family, but also talks about his  

کتاب، نه تنها در مورد خانواده سلطنتی صحبت می کند، بلکه در مورد

relationship with Megan Markel, his wife,  for example, not only not only and then you  

رابطه او با مگان مارکل، همسرش نیز صحبت می کند، به عنوان مثال، نه تنها نه تنها و سپس شما

have your clause but also and then you have your  second clause, your second point. So that's a very  

بند خود را دارید، بلکه همچنین و سپس شما بند دوم خود را دارید، نکته دوم شما. . بنابراین این یک

advanced structure. It's a nice structure so you  can practice using that in your own. We use this a  

ساختار بسیار پیشرفته است. این ساختار خوبی است، بنابراین می‌توانید استفاده از آن را خودتان تمرین کنید. ما

lot in written English but you can absolutely use  it in spoken English as well. So we have not only  

در زبان انگلیسی نوشتاری زیاد از آن استفاده می‌کنیم، اما شما می‌توانید کاملاً از آن در انگلیسی گفتاری نیز استفاده کنید. بنابراین ما نه تنها داریم،

but also let's also look at this bitter,  bitter, bitter, bitter is an adjective.  

بلکه بیایید به این تلخ نیز نگاه کنیم، تلخ، تلخ، تلخ یک صفت است.

When someone is bitter, they're angry or upset.  about something that they just can't forget about.  

وقتی کسی تلخ است، عصبانی یا ناراحت است. در مورد چیزی که آنها نمی توانند فراموش کنند.

So let's say last week or two weeks ago, a friend  didn't invite you to their party so you're angry  

بنابراین فرض کنید هفته یا دو هفته پیش، یکی از دوستان شما را به مهمانی خود دعوت نکرده است، بنابراین شما عصبانی

and upset. You were angry and upset at the  time but two weeks later, you're still angry  

و ناراحت هستید. شما در آن زمان عصبانی و ناراحت بودید، اما دو هفته بعد، همچنان عصبانی

and upset. So the anger and the feelings of being  upset have lasted because of that event. That's  

و ناراحت هستید. بنابراین عصبانیت و احساس ناراحتی به دلیل آن رویداد ادامه یافته است. آن

when you would say she's bitter. She's been angry  and upset for a long time. And Graham said about  

وقت است که می گویید او تلخ است. او برای مدت طولانی عصبانی و ناراحت است. و گراهام درباره

a past event all say, and you're still angry and  upset now. So the family's bitter, viewed a feud  

یک رویداد گذشته گفت، و شما هنوز عصبانی و ناراحت هستید. بنابراین خصومت تلخ خانواده،

is a fight is another way  of saying fight. Their feud.  

دعوا است، راه دیگری برای گفتن دعوا است. دشمنی آنها

I do hear this quite a lot in the  media to describe when two people  

من این را بسیار در رسانه ها می شنوم تا وقتی دو نفر با هم

are fighting. It could be a family, it could  be within a company. It could be friends,  

دعوا می کنند توصیف کنم. این می تواند یک خانواده باشد، می تواند در یک شرکت باشد. ممکن است دوستان،

celebrities. I often hear them describe it as  a feud in the media but honestly, in in my own  

افراد مشهور باشند. من اغلب می‌شنوم که آن‌ها آن را به‌عنوان یک دشمنی در رسانه‌ها توصیف می‌کنند، اما صادقانه بگویم، در

speech in speech with my friends, movies, I  don't hear that a lot. It's, I hear it more  

سخنرانی خودم در سخنرانی با دوستانم، فیلم‌ها، این را زیاد نمی‌شنوم. این است، من آن را به طور

specifically in the media. In everyday context, we  just say by the families bitter internal fights,  

خاص در رسانه ها می شنوم. در زمینه روزمره، ما فقط از طریق دعواهای داخلی خانواده ها می گوییم،

after days of bombshell revelations, now a  bombshell is a announcement that has a really  

پس از روزها افشای بمب، اکنون یک بمب اعلامیه ای است که واقعاً

big impact because a bomb imagine a bomb. Right?  So imagine you deliver news to someone and there's  

تأثیر بزرگی دارد زیرا بمب یک بمب را تصور می کند. درست؟ بنابراین تصور کنید که اخبار را به کسی تحویل می‌دهید و

a big impact of that. In this case, a revelation  is information that wasn't available secrets  

این تاثیر زیادی دارد. در این مورد، افشاگری اطلاعاتی است که اطلاعات اسرارآمیز موجود نبوده

information and now it is available. And by  describing it as a bombshell, it had a big impact.  

و اکنون در دسترس است. و با توصیف آن به عنوان یک بمب، تأثیر زیادی داشت.

So that's a bombshell revelation, just information  being shared that has a very big impact.  

بنابراین این یک افشاگری انفجاری است، فقط اطلاعاتی که به اشتراک گذاشته می‌شوند تأثیر بسیار زیادی دارند.

Let's continue on, but also describing how he  fell headlong in love with his future wife,  

بیایید ادامه دهیم، اما در عین حال توضیح دهیم که چگونه او عاشق همسر آینده‌اش،

Megan Markel. So this was quite a long paragraph  and then I summarized it in this very short  

مگان مارکل شد. بنابراین این یک پاراگراف کاملاً طولانی بود و سپس آن را در این پاراگراف بسیار کوتاه خلاصه کردم

paragraph the media does that they like to use  additional adjectives to make it sound really  

که رسانه‌ها انجام می‌دهند که دوست دارند از صفت‌های اضافی استفاده کنند تا

important or entertaining when you can say  the same thing in a more simple way. Okay,  

وقتی می‌توانید همان چیزی را به روشی ساده‌تر بگویید، واقعاً مهم یا سرگرم‌کننده به نظر برسد. بسیار خوب،

let's continue on. Well, many of the details from  the book titled spare have already been recorded.  

بیایید ادامه دهیم. خب، بسیاری از جزئیات کتاب با عنوان یدکی قبلاً ثبت شده است.

It's released at midnight Monday, local time, will  allow the public to get their hands on a copy of a  

این در نیمه شب دوشنبه به وقت محلی منتشر می‌شود و به عموم اجازه می‌دهد تا نسخه‌ای از خاطرات خود را دریافت کنند

memoir. Filled with glimpses into a rarefied  family riven by disagreement and distrust.  

. مملو از نگاه‌های اجمالی به خانواده‌ای نادر که در اثر اختلاف و بی‌اعتمادی از هم پاشیده شده است.

When you get your hands on something, so notice  the sentence structure our verb is the verb get  

وقتی چیزی به دستتان می رسد، به ساختار جمله توجه کنید

one's hands the one in this case is the subject  day. So it's there as the possessive pronoun to  

. بنابراین به عنوان ضمیر ملکی برای

get one hand plural hands, on is our preposition  and then something when you get your hands on  

گرفتن یک دست جمع hands، روی حرف اضافه ما است و پس از آن چیزی وقتی چیزی را به دست می آورید

something, it just means that you have it and  we usually use this when the something might be  

، فقط به این معنی است که شما آن را دارید و ما معمولاً زمانی از آن استفاده می کنیم که

difficult to to obtain. Or there's some sort  of significance in obtaining, let's say,  

به دست آوردن چیزی   سخت باشد. . یا به نوعی اهمیتی در به دست آوردن وجود دارد، مثلاً،

there were only 10 iPhones that hit the shelves,  and I was able to get my hands on one I was able  

فقط 10 آیفون وجود داشت که در قفسه‌ها قرار گرفت، و من توانستم یکی را که توانستم

to obtain one and that is special or significant  because there aren't many available. So here's  

یکی از آن‌ها را تهیه کنم، به دست بیاورم، و این خاص یا مهم است، زیرا تعداد زیادی از آنها وجود ندارد. در دسترس. بنابراین در اینجا

the example sentence and remember, get one's hands  so you need to match the possessive pronoun to the  

جمله مثال آمده است و به خاطر داشته باشید، دستان خود را بگیرید بنابراین باید ضمیر ملکی را با

subject. So I put that here for you as well. So  you remember one's hands. Let's continue on. Okay.  

فاعل مطابقت دهید. بنابراین من آن را در اینجا برای شما نیز قرار دادم. بنابراین، دست های یک نفر را به خاطر می آورید. بیایید ادامه دهیم. باشه.

With glimpses into glimpses into when you glimpse  at something, you look at something quickly,  

با نگاهی اجمالی به نگاه اجمالی وقتی به چیزی نگاه می کنید، به سرعت به چیزی نگاه می کنید،

and you don't necessarily see the whole thing you  just see a part of it. So let's say I'm driving I  

و لزوماً کل چیز را نمی بینید، فقط بخشی از آن را می بینید. بنابراین فرض کنید من در حال رانندگی هستم

might glimpse at a billboard, a billboard is just  a poster that you see on a highway so I'm driving  

ممکن است به یک بیلبورد نگاه کنم، یک بیلبورد فقط پوستری است که در بزرگراه می بینید، بنابراین من در حال رانندگی هستم

and I glimpse at it, I can't stare at it or look  at it for a long time because I'm driving I have  

و به آن نگاه می کنم، نمی توانم به آن خیره شوم یا به آن نگاه کنم. برای مدت طولانی به دلیل اینکه در حال رانندگی هستم باید

to pay attention to the road so I might glimpse  at it quickly. So to look at something quickly,  

به جاده توجه کنم تا شاید سریع به آن نگاه کنم. بنابراین برای اینکه سریع به چیزی نگاه کنم،   اجازه

so that let me write that for you. So to glimpse  to glimpse at something is to look at something  

دهید آن را برای شما بنویسم. بنابراین نگاه اجمالی برای نگاه کردن به چیزی به معنای نگاه کردن سریع به چیزی است

quickly. So in this context, if we get a glimpse  into the royal family, it means we get to look at  

. بنابراین در این زمینه، اگر نگاهی اجمالی به خانواده سلطنتی بیندازیم، به این معنی است که می‌توانیم به

the royal family, but only briefly because we only  get to see what the Manoir shares with us, right.  

خانواده سلطنتی نگاهی بیندازیم، اما فقط به‌طور خلاصه زیرا ما فقط می‌توانیم ببینیم که مانور چه چیزی را با ما به اشتراک می‌گذارد.

So that's what is trying to let us know we get to  look at the royal family but only a little bit.  

بنابراین این چیزی است که می‌خواهد به ما بفهماند که می‌توانیم به خانواده سلطنتی نگاه کنیم، اما فقط کمی.

rarefied is an adjective and as an adjective  it means not ordinary. So of course, the royal  

rarefied یک صفت است و به عنوان یک صفت به معنای عادی نیست. بنابراین مطمئناً،

family is not ordinary. They're extraordinary.  They're rare a fine. So we use this as an  

خانواده سلطنتی معمولی نیستند. آنها فوق العاده هستند آنها به ندرت جریمه می شوند. بنابراین ما از این به عنوان یک

adjective to describe the family, their rarefied,  the rarefied family. So if there is a company that  

صفت برای توصیف خانواده، خانواده نادر آنها و خانواده نادر استفاده می کنیم. بنابراین، اگر شرکتی وجود دارد که

is quite different from ordinary companies, you  might say it's a rarefied company. For example,  

کاملاً با شرکت‌های معمولی متفاوت است، ممکن است بگویید که یک شرکت نادر است. برای مثال،   فکر

I don't think you'll use this adjective too much  in your vocabulary, but just to understand the  

نمی‌کنم از این صفت بیش از حد در فرهنگ لغات خود استفاده کنید، بلکه فقط برای درک

article a rarefied family riven by disagreement.  Ribbon riven by is another way of saying divided  

مقاله «خانواده‌ای نادر که به دلیل اختلاف نظر از هم جدا شده‌اند» استفاده می‌کنید. Ribbon Riven by راه دیگری برای گفتن تقسیم

by because you have your family as a whole.  The family is not arguing they're together.  

بر است زیرا شما خانواده خود را به عنوان یک کل دارید. خانواده بحثی ندارند که با هم هستند.

But if the family is divided riven by it means  the disagreement caused the family to separate  

اما اگر خانواده از هم جدا شود به این معنی است که اختلاف باعث جدایی خانواده می‌شود

to become divided riven by. So this is another  way of saying divided by divided by disagreement.  

تا از هم جدا شود. بنابراین این روش دیگری برای گفتن تقسیم بر تقسیم بر اختلاف است.

Let's continue on some Britons walked to  bookshops overnight to be among the first  

بیایید ادامه دهیم برخی از بریتانیایی‌هایی که یک شبه به کتاب‌فروشی‌ها رفتند تا جزو اولین کسانی باشند که

to buy a copy of spare when you flock to a  location it describes when a large number of  

وقتی به مکانی هجوم می‌آیند، یک نسخه از کتاب‌فروشی می‌خرند، جایی که توضیح می‌دهد وقتی تعداد زیادی از

people go to a location generally at or around  the same time. So you might say that people  

افراد معمولاً در همان زمان یا حدوداً به مکانی می‌روند. بنابراین ممکن است بگویید که

flocked to the Apple store when  the new iPhone hits the shelves  

وقتی آیفون جدید وارد قفسه‌ها می‌شود، مردم   به فروشگاه اپل هجوم می‌آورند

when the new iPhone hit the shelves they  flock to so a large number of people and  

وقتی آیفون جدید به قفسه‌ها می‌رسد، به تعداد زیادی از مردم هجوم می‌آورند و

they generally went around the same time because  the iPhone was released at a specific date and  

عموماً در همان زمان به فروشگاه‌های اپل می‌روند زیرا آیفون در یک مکان خاص عرضه شده است. تاریخ و

time and that's when everybody went so to flock  to a large number of people. Let's continue on.  

زمان و آن زمانی بود که همه به تعداد زیادی از مردم رفتند. بیایید ادامه دهیم.

Some of the books most eye catching passages  include allegations that Harry's brother an heir  

برخی از کتاب‌هایی که بیشترین توجه را به خود جلب می‌کنند شامل این ادعا می‌شوند که برادر هری، وارث تاج و

to the throne Prince William physically attacked  him during a dispute that his stepmother Camilla,  

تخت، شاهزاده ویلیام در جریان اختلافی که نامادری‌اش کامیلا، همسر

the Queen Consort, leaked private conversations  to bolster her reputation and that his father,  

ملکه، مکالمات خصوصی را به بیرون درز کرده است، برای تقویت شهرت او و اینکه پدرش،

King Charles the third had pleaded  with his sons to not make his final  

پادشاه چارلز، به او حمله کرده است. سومی از پسرانش التماس کرده بود که آخرین

years of misery with their arguing.  So remember, we learned another word,  

سال‌های بدبختی خود را با مشاجره‌هایشان تحمل نکنند. پس به یاد داشته باشید، ما یک کلمه دیگر یاد گرفتیم،

another word for fighting. We can say with  their arguing with their fighting with their  

کلمه دیگری برای جنگیدن. می‌توانیم با بحث‌شان با دعوایشان با

viewing that could be another word with  their viewing so I'll leave that there.  

تماشایشان بگوییم که می‌تواند کلمه دیگری با تماشای آن‌ها باشد، بنابراین من آن را همان‌جا می‌گذارم.

When something is eye catching it means that  your eye is drawn to it so your eye naturally  

وقتی چیزی جلب توجه می کند به این معنی است که چشم شما به سمت آن کشیده شده است، بنابراین چشم شما به طور طبیعی

goes to it. It is more interesting or it stands  out more it gets your attention. That's eye  

به سمت آن می رود. جالب تر است یا بیشتر به چشم می آید و توجه شما را به خود جلب می کند. این چشم

catching. So the passages passages just right  now we're reading a passage of this article  

نواز است. بنابراین قسمت‌ها همین الان  در حال خواندن قسمتی از این مقاله هستیم

so it's a piece of the article article and eye  catching is most interesting parts passages most  

بنابراین بخشی از مقاله است و جذاب‌ترین قسمت‌ها جالب‌ترین قسمت‌ها است.

interesting now it could be another adjective  interesting, engaging, most entertaining, for  

example, but I'll just say most interesting. an  allegation is when someone accuses someone else,  

اما من فقط می گویم جالب تر است. یک ادعا زمانی است که کسی شخص دیگری را متهم می‌کند،

you did this that's my allegation against you.  So Harry had allegations against his brother,  

شما این کار را کردید، این ادعای من علیه شما است. بنابراین هری علیه برادرش، ویلیام، اتهاماتی داشت

William, you did this. That's what he said in the  book. So he physically attacked him. So physical  

، تو این کار را کردی. این چیزی است که او در کتاب گفت. بنابراین به او حمله فیزیکی کرد. بنابراین فیزیکی   به این

means that there was violence involved. He touched  him. He maybe hit him, we don't know. But there's  

معنی است که خشونت در میان بوده است. او را لمس کرد . شاید او را زده است، ما نمی دانیم. اما

some sort of physical events attacked him during a  dispute. dispute is another word for fight during  

در طول یک اختلاف، نوعی رویداد فیزیکی به او حمله کرد . دعوا کلمه دیگری برای دعوا در حین

a fight or an argument, or again, a feud. We  can say, Camilla leaked when you leak something,  

دعوا یا مشاجره یا دوباره دشمنی است. ما می‌توانیم بگوییم، وقتی چیزی را فاش می‌کنید، کامیلا لو می‌دهد،

it's when you make it available, but it should  not be available. So these private conversations,  

زمانی است که آن را در دسترس قرار می‌دهید، اما نباید در دسترس باشد. بنابراین این مکالمات خصوصی،

they're private for a reason, but if you leave  them is when I say oh, here's the conversation,  

به دلایلی خصوصی هستند، اما اگر آنها را ترک کنید، زمانی است که من می گویم اوه، این مکالمه است،

and I give it to you, but you shouldn't have it.  So that is the verb to leak. This is a verb. I  

و من آن را به شما می دهم، اما شما نباید آن را داشته باشید. پس این فعل نشت است. این یک فعل است. می‌دانم که

know it's a verb because it's conjugated. In the  past simple, so to make information available  

این یک فعل است زیرا مزدوج است. در گذشته ساده، بنابراین برای در دسترس قرار دادن اطلاعات

when it shouldn't be because it's private  information is not supposed to be public.  

در حالی که نباید باشد زیرا اطلاعات خصوصی هستند، قرار نیست عمومی باشند.

To bolster her reputation bolstered in this  sense, is another way of seeing to improve to  

تقویت شهرت او به این معنا، راه دیگری برای بهبود

increase to bolster her reputation to improve  improve or increase, but in this case, it's  

شهرت او برای بهبود یا افزایش است، اما در این مورد، این امر

improved because you don't necessarily increase  a reputation but you can improve it a lot of  

بهبود می یابد زیرا لزوماً شهرت را افزایش نمی دهید، اما می توانید آن را بهبود بخشید. بسیاری از

people don't like Camila right. She has a negative  reputation. She wants to improve it to bolster it.  

افراد کامیلا را درست دوست ندارند. او شهرت منفی دارد . او می خواهد آن را بهبود بخشد تا آن را تقویت کند.

Now I think to plead with someone is  please don't please don't that's to  

حالا فکر می‌کنم التماس کردن با کسی این است که لطفاً لطفاً نکن، این به این معنی است که

lead with someone to plead with his son's  not to make his final years of misery and  

با کسی التماس کند که پسرش سال‌های آخر بدبختی خود را نکند و

misery would be terrible. A misery with  their arguing using disputing or fighting.  

بدبختی وحشتناک خواهد بود. بدبختی با بحث آنها با استفاده از مشاجره یا دعوا.

Let's continue on the publication of such  a frank and revealing account is a near  

بیایید به انتشار چنین روایتی صریح و افشاگرانه ادامه دهیم،

unprecedented event in the centuries old history  of Britain's Royals, who as Harry has pointed out,  

رویدادی تقریباً بی‌سابقه در تاریخ قرن‌ها سلطنت سلطنتی بریتانیا، که همانطور که هری اشاره کرده است، هم

double as both a family and national institution.  The book has led to questions over whether it  

به عنوان یک نهاد خانوادگی و هم به عنوان یک نهاد ملی دو برابر می‌شود. این کتاب به پرسش‌هایی در مورد اینکه آیا

could do lasting damage to the market, even asking  whether its future existence is now less certain.  

می‌تواند به بازار آسیب دائمی وارد کند یا خیر، حتی این پرسش را مطرح کرده است که آیا وجود آینده آن اکنون کمتر قطعی است یا خیر.

Okay, off Frank, and revealing account Frank  is another way of saying honest and honest  

بسیار خوب، فرانک، و فاش کردن حساب فرانک روش دیگری برای گفتن صادقانه و صادقانه است

and revealing just write this first honest  revealing is when you share a lot of details.  

و افشاگری فقط این اولین افشاگری صادقانه را بنویسید زمانی است که جزئیات زیادی را به اشتراک می گذارید.

So that comes from the verb to reveal which  means to share with details. So to reveal  

بنابراین از فعل آشکار کردن می آید که به معنای اشتراک گذاری با جزئیات است. بنابراین برای فاش کردن

to reveal a lot of details or information to  share, share a lot but details or information.  

برای فاش کردن بسیاری از جزئیات یا اطلاعاتی که می‌خواهید به اشتراک بگذارید، چیزهای زیادی جز جزئیات یا اطلاعات را به اشتراک بگذارید.

And then Frank means honest, and on  precedented event is an event. That  

و سپس فرانک به معنای صادق است، و روی رویداد سابقه دار یک رویداد است. این

doesn't happen very often. is never happened.  It's an unprecedented. Now unprecedented on  

زیاد اتفاق نمی افتد. هرگز اتفاق نیفتاده است بی سابقه است. اکنون بی‌سابقه به

its own means that it's never happened before.  Well, when you say near unprecedented it means  

خودی خود به این معنی است که قبلاً هرگز اتفاق نیفتاده است. خوب، وقتی می‌گویید نزدیک بی‌سابقه است، به این معنی است

that it's almost so near means almost in this  sense. So with implying that it's almost never  

که تقریباً خیلی نزدیک است، تقریباً به این معناست. بنابراین با اشاره به اینکه تقریباً هرگز

happened before. And the event is sharing  so much information about the royal family  

قبلاً اتفاق نیفتاده است. و این رویداد اطلاعات زیادی درباره خانواده سلطنتی به اشتراک می‌گذارد که

publicly leaking that information, giving you  a glimpse into the private life of the Royals.  

این اطلاعات را به صورت علنی فاش می‌کنند و به شما نگاهی اجمالی به زندگی خصوصی خانواده سلطنتی می‌دهد.

Okay. And our final paragraph here he has said  that he's still wants a reconciliation with his  

باشه. و پاراگراف آخر ما در اینجا او گفته است که هنوز خواهان آشتی با

family. When you have a reconciliation, it's when  so two parties they're disputing they're feuding  

خانواده اش است. وقتی آشتی دارید، زمانی است که دو طرف با هم اختلاف می‌کنند یا با هم اختلاف دارند

or fighting. But if they reconcile, which  is the verb to reconcile is when they come  

یا دعوا می‌کنند. اما اگر آشتی کنند، کدام فعل آشتی دادن است زمانی است که دوباره

back together as a family. So right now there's  Prince Harry here, and there's Prince William,  

به عنوان یک خانواده دور هم جمع می‌شوند. بنابراین در حال حاضر اینجا شاهزاده هری است، و شاهزاده ویلیام،

Prince Charles, King, Charles here, they're  divided, right? So to bring them back together  

شاهزاده چارلز، شاه، چارلز اینجا هستند، آنها تقسیم شده اند، درست است؟ بنابراین برای اینکه آنها را دوباره گرد هم بیاوریم،

that's to reconcile. Reconciliation is just  the noun of it, to reconcile. We use this a  

آشتی دادن است. آشتی فقط اسم آن است، برای آشتی دادن. ما از این

lot in a legal context because if a husband  and wife they separate, which is a legal  

بسیار در زمینه حقوقی استفاده می‌کنیم، زیرا اگر زن و شوهری از هم جدا شوند،

event when they no longer want to be married, but  then if they reconcile it means they do want to be  

زمانی که دیگر نمی‌خواهند ازدواج کنند، یک رویداد قانونی است، اما اگر آشتی کنند به این معنی است که می‌خواهند

married again. And they do not end their marriage  got reconcile, so to become friendly again, after  

دوباره ازدواج کنند. و آنها به ازدواج خود پایان نمی دهند آشتی پیدا کردند، بنابراین پس از

a dispute to reconcile. So he wants to reconcile  He wants all reconciliation with his family. And  

یک اختلاف برای آشتی دوباره دوست می شوند. بنابراین او می‌خواهد آشتی کند. او می‌خواهد با خانواده‌اش آشتی کند. و

believes one is possible, but asked whether he  had burned his bridges with his father and brother  

معتقد است که ممکن است، اما از او پرسیدند که آیا پل هایش را با پدر و برادرش سوزانده است

to burn. One's bridge is an ATM. So imagine right  now if I'm here, and I want to get there and  

تا بسوزد. پل یکی یک دستگاه خودپرداز است. بنابراین همین الان تصور کنید اگر من اینجا هستم، و می‌خواهم به آنجا برسم و

there's a bridge I can easily go back and forth  between the two. Right? But if I burn the bridge,  

پلی وجود دارد که بتوانم به راحتی بین آن دو رفت و برگشت کنم. درست؟ اما اگر پل را بسوزانم،

the bridge is no longer there. I can't get there,  right. So it's when you act in a way that makes  

پل دیگر آنجا نیست. من نمی توانم به آنجا برسم، درست است. بنابراین زمانی است که به گونه‌ای عمل می‌کنید که

reconciliation impossible, or act in a way that  it's impossible to get to something else. So a  

آشتی را غیرممکن می‌کند، یا به گونه‌ای عمل می‌کنید که رسیدن به چیز دیگری غیرممکن است. بنابراین به

lot of people are advised when you quit your job,  don't burn your bridges, because you want to be  

بسیاری از افراد توصیه می‌شود وقتی شغل خود را ترک می‌کنید، پل‌های خود را نسوزانند، زیرا می‌خواهید

able to go back to that job. In the future. How  could you burn your bridges? Well, if you tell  

بتوانید به آن شغل بازگردید. در آینده. چگونه می‌توانید پل‌هایتان را بسوزانید؟ خوب، اگر به

your boss, you were the worst employer I ever had,  I hated working for you. You're a jerk and you  

رئیستان بگویید، شما بدترین کارفرمای من بودید، من از کار کردن برای شما متنفر بودم. شما یک احمق هستید و

do something that makes it so your employer would  never want to work with you again. So that bridge  

کاری انجام می‌دهید که باعث می‌شود کارفرمایتان دیگر هرگز نخواهد با شما کار کند. بنابراین آن پل

to that job is gone. Right? So here I've added the  definition and the example don't burn your bridges  

برای آن شغل از بین رفته است. درست؟ بنابراین در اینجا تعریف را اضافه کرده‌ام و مثال وقتی ترک می‌کنید پل‌های شما را نسوزند

when you quit. So be very polite friendly, because  you may need a reference from your company. Or you  

. بنابراین بسیار مودب و دوستانه رفتار کنید، زیرا ممکن است به مرجعی از شرکت خود نیاز داشته باشید. یا

may want to go back to that company in the future.  So that's the article I'm sure there's a lot more  

ممکن است بخواهید در آینده به آن شرکت بازگردید. پس این همان مقاله ای است که مطمئنم

interesting details about this new memoir spare  Are you going to read it? Share it in the comments  

جزئیات بسیار جالب دیگری درباره این یدک خاطرات جدید وجود دارد. آیا می خواهید آن را بخوانید؟

if you plan on reading this memoir. And now what  I'm going to do is I'm going to read the article  

اگر قصد خواندن این خاطرات را دارید، آن را در نظرات به اشتراک بگذارید. و اکنون کاری که می‌خواهم انجام دهم این است که مقاله را

from start to finish in full so you can practice  along with my pronunciation. Let's do that now.  

از ابتدا تا انتها به طور کامل بخوانم تا بتوانید همراه با تلفظ من تمرین کنید. حالا این کار را بکنیم. کتاب

Prince Harry's memoir spare which captures  the ugly side of royal life hits bookshelves.  

خاطرات پرنس هری که جنبه زشت زندگی سلطنتی را به تصویر می‌کشد، در قفسه‌های کتاب قرار گرفت.

Prince Harry's memoir was released Tuesday,  not only offering new details on the British  

خاطرات شاهزاده هری روز سه‌شنبه منتشر شد و نه تنها جزئیات جدیدی در مورد خصومت‌های

Royal Family's bitter internal feud after days of  bombshell revelations and promotional interviews,  

داخلی خانواده سلطنتی بریتانیا پس از روزها افشاگری‌های بمب‌گذاری و مصاحبه‌های تبلیغاتی ارائه می‌کرد،

but also describing how he fell headlong in  love. With his future wife, Megan Markel.  

بلکه توضیح می‌داد که چگونه او به شدت عاشق شد. با همسر آینده اش، مگان مارکل.

While many of the details from the book titled  spare have already been recorded. Its release  

در حالی که بسیاری از جزئیات کتاب با عنوان یدک قبلاً ثبت شده است. انتشار آن

at midnight Monday, local time, will allow  the public to get their hands on a copy of a  

در نیمه شب دوشنبه، به وقت محلی، به عموم اجازه می‌دهد تا نسخه‌ای از

memoir filled with glimpses into a rarefied  family riven by disagreement and distrust.  

خاطرات پر از نگاهی اجمالی به خانواده‌ای نادر که از اختلاف نظر و بی‌اعتمادی از هم پاشیده شده است را دریافت کنند.

Some Britons walk to book shops overnight to  be among the first to buy a copy of spare.  

برخی از بریتانیایی‌ها یک شبه به سمت کتاب‌فروشی‌ها می‌روند تا جزو اولین کسانی باشند که یک نسخه یدکی خریداری می‌کنند.

Some of the books most eye catching passages  include allegations that Harry's brother and heir  

برخی از کتاب‌هایی که بیشترین توجه را به خود جلب می‌کنند شامل این ادعا می‌شود که برادر هری و وارث تاج و

to the throne Prince William physically attacked  him during a dispute that his stepmother Camilla,  

تخت، شاهزاده ویلیام، در جریان اختلافی که نامادری‌اش کامیلا، ملکه

the Queen Consort, leaked private conversations to  bolster her reputation and that his father, King  

همسر، مکالمات خصوصی را برای تقویت شهرت و پدرش، پادشاه

Charles the third had pleaded with his sons to not  make his final years of misery with their arguing.  

چارلز، به‌صورت فیزیکی به او حمله کردند. سومی از پسرانش خواهش کرده بود که آخرین سال‌های بدبختی خود را با مشاجره‌هایشان سپری نکنند.

The publication of such a frank and revealing  account is a near unprecedented events in  

انتشار چنین گزارشی صریح و آشکار، رویدادی تقریباً بی‌سابقه در

the centuries old history of Britain's  Royals, who as Harry has pointed out,  

تاریخ قرن‌ها سلطنت سلطنتی بریتانیا است، که همانطور که هری اشاره کرده است، هم

double as both a family and national institution.  The book is led to questions over whether it's  

به عنوان یک نهاد خانوادگی و هم به عنوان یک نهاد ملی دو برابر می‌شود. این کتاب به سؤالاتی در مورد اینکه آیا این

real lasting damage to the monarchy, even asking  whether its future existence is now less certain.  

آسیب واقعی و پایدار به سلطنت است یا نه، حتی این سؤال را مطرح می کند که آیا وجود آینده آن اکنون کمتر قطعی است یا خیر.

Harry has said that he still wants  a reconciliation with his family and  

هری گفته است که هنوز خواهان آشتی با خانواده‌اش است و

believes one is possible, but as better he had  burned his bridges with his father and brother.  

معتقد است که یک آشتی امکان‌پذیر است، اما بهتر از آن پل‌هایش را با پدر و برادرش آتش زده بود.

Amazing job with this lesson. Now you can look  in the description or look in the comment section  

کار شگفت انگیز با این درس اکنون می‌توانید به توضیحات مراجعه کنید یا به بخش نظرات در

below to find the link where you can download  the free lesson PDF that summarizes everything  

زیر نگاه کنید تا پیوندی را بیابید که در آن می‌توانید پی‌دی‌اف رایگان درس را دانلود کنید که خلاصه‌ای از همه چیزهایی است که

we learned in this lesson. And if you found  this helpful, please hit the like button,  

در این درس آموختیم. و اگر این را مفید یافتید، لطفاً دکمه لایک را بزنید،

share with your friends and of course subscribe.  And before you go, make sure you head on over  

با دوستان خود به اشتراک بگذارید و البته مشترک شوید. و قبل از رفتن، مطمئن شوید که

to my website, JForrest English.com and download  your free speaking guide. In this guide, I share  

به وب‌سایت من، JForrest English.com سر زده‌اید و راهنمای سخنرانی رایگان خود را دانلود کنید. در این راهنما، من

six tips to help you speak English fluently and  confidently. And until next time, happy studying!

شش نکته را به اشتراک می‌گذارم که به شما کمک می‌کند انگلیسی را روان و با اطمینان صحبت کنید. و تا دفعه بعد، خوش به حال درس خواندن!