1 HOUR ENGLISH LESSON - Learn English with the NEWS And Improve Your Fluency

Welcome to this one. Our English lesson today  you're going to learn English with the news.  

به این یکی خوش آمدید درس انگلیسی امروز ما شما می‌خواهید انگلیسی را با اخبار یاد بگیرید.

We're going to read two different news articles  together so you can learn a lot of advanced  

ما دو مقاله خبری مختلف را با هم می‌خوانیم تا بتوانید

vocabulary, complex, grammar and correct  pronunciation. Let's get started, Anna, May

واژگان پیشرفته، پیچیده، دستور زبان و تلفظ صحیح زیادی را بیاموزید. بیایید شروع کنیم، آنا، بازیگر زن می

Wong

actress becomes first. Asian-American  on US currency. Now, currency,

وانگ

اولین می شود. آسیایی-آمریکایی با ارز ایالات متحده. در حال حاضر، ارز،

This is

این یک

another

word for money. So, currency is just describing  the money in the US currency is in dollars or

کلمه دیگر برای پول است. بنابراین، ارز فقط توصیف می‌کند که پول در واحد پول ایالات متحده به دلار یا

coins

سکه

in paper bills or coins. So  currency is another word for money.

در اسکناس‌های کاغذی یا سکه است. بنابراین، ارز کلمه دیگری برای پول است.

Actress, Anna May Wong is set to become the first  

بازیگر، آنا می ونگ قرار است اولین

Asian American to be featured  on US currency basically what

آسیایی آمریکایی باشد که بر روی واحد پول ایالات متحده ظاهر می شود

the

title said. Now here this is a great  expression to be set to become. So what do you

. اکنون در اینجا این یک عبارت عالی است که می‌توان آن را تبدیل کرد. پس در اینجا به چه چیزی توجه می کنید

notice

here? What is this to become?  

؟ این چه چیزی برای تبدیل شدن است؟

This is an infinitive and infinitive  and a what kind of verb is this?

این مصدر و مصدر است و این چه نوع فعل است؟

Well, of

course,

خوب، البته،

the verb to be right now, this  is important because it helps  

فعل to be right now، این مهم است زیرا به

you understand the sentence structure  for Expressions because this expression

شما کمک می‌کند ساختار جمله را برای Expressions درک کنید زیرا این عبارت

is formed with the verb be and then set B  set. And then we have our infinitive. Now in

با فعل be و سپس مجموعه B تشکیل می‌شود . و سپس مصدر خود را داریم. حال در

this case, the infinitive is to become but  

این مورد، مصدر تبدیل شدن است، اما   می‌توانیم

we could change the infinitive verb  to something else and the notice we

فعل مصدر  را به چیز دیگری تغییر دهیم و متوجه می‌شویم که ما

We have our verb conjugated with our subject, who  is the subject? Anna May Wong, of course. So our  

فعل ما با فاعل ما مزدوج است، فاعل کیست؟ آنا می ونگ، البته. پس

subject is she? And that's why it is, is she is  set to become. Now, what does this mean be set to  

موضوع ما او است؟ و به همین دلیل است، آیا او قرار است تبدیل شود. حالا، این به چه معناست که روی

+ infinitive? So, this simply means be ready to or  be prepared to. So you can use it in the same way.

+ مصدر تنظیم شود؟ بنابراین، این به سادگی به این معنی است که آماده باشید یا آماده باشید. بنابراین شما می توانید آن را به همان روش استفاده کنید.

You might say.

ممکن است بگویید.

For example, I'm set to  present at tomorrow's meeting.  

برای مثال، قرار است در جلسه فردا حاضر شوم.

So my verb to be is conjugated with the subject.  I, we have our verb set which doesn't change,  

پس فعل من to be با فاعل مزدوج می شود. I، مجموعه فعل خود را داریم که تغییر نمی کند،

and then we have our infinitive. In this  case, my verb is present and the infinitive  

و سپس مصدر خود را داریم. در این مورد، فعل من موجود است و مصدر

doesn't change. Also, so the only thing you're  conjugating is the verb to be. I'm set to present.

تغییر نمی کند. همچنین، بنابراین تنها چیزی که در حال به هم زدن هستید، فعل to be است. من قرار است ارائه کنم.

Present at tomorrow's meeting.  

حضور در جلسه فردا.

Now, native speakers will frequently add the  word all for no reason at all. It doesn't add  

اکنون، سخنرانان بومی اغلب بدون هیچ دلیلی کلمه all را اضافه می‌کنند.

anything to the meaning of it. I'm all  set. I'm all set to go to the mall. I'm  

چیزی به معنای آن اضافه نمی کند. کاملا آماده ام. من برای رفتن به مرکز خرید آماده ام. من

ready to go to the mall. You don't have to do  that. It's just optional. So you could say,

برای رفتن به مرکز خرید آماده هستم. شما مجبور نیستید این کار را انجام دهید . این فقط اختیاری است. بنابراین می توانید بگویید،

I'm set.

من آماده ام.

I'm set to go to the airport for example.  I'm ready to go. I'm prepared to go.

من قرار است به عنوان مثال به فرودگاه بروم. من آماده رفتنم. من برای رفتن آماده ام.

She will appear as part of an effort  to feature notable women on American  

او به‌عنوان بخشی از تلاش‌ها برای نمایش زنان سرشناس در

quarters Wong. Who is considered the  first Chinese American film star in  

محله آمریکایی وونگ ظاهر خواهد شد. کسی که اولین ستاره سینمای چینی آمریکایی در

Hollywood is the fifth and final woman to be  individually featured on the coin this year.

هالیوود محسوب می‌شود، پنجمین و آخرین زنی است که امسال به‌صورت جداگانه روی سکه قرار گرفته است.

Okay, on the coin, what coin  are? We talking about? Hmm,  

خوب، روی سکه، چه سکه ای وجود دارد؟ ما در مورد؟ هوم،

a little listening comprehension quiz for  you on the coin, the coin, which coin?  

یک مسابقه درک مطلب گوش دادن برای شما در مورد سکه، سکه، کدام سکه؟

Well the coin is here, the quarter the  quarter, this could be tricky for you if  

خوب، سکه اینجاست، سه ماهه، اگر با پول آمریکایی آشنا نباشید، این می تواند برای شما مشکل باشد

you're not familiar with American currency, which  again means money. So quarter is a type of coin

. بنابراین ربع نوعی سکه است،

which is why we have it here and  the value is 25 cents or .25.

به همین دلیل است که ما آن را در اینجا داریم و ارزش آن 25 سنت یا 0.25 است.

.25 of a dollar. That's the value of a  quarter so doesn't get you very much.

.25 دلار. این ارزش یک چهارم است، بنابراین شما را خیلی متوجه نمی‌کند.

Now, I want to talk about pronunciation  because I hear a lot of mistakes with the  

اکنون، می‌خواهم در مورد تلفظ صحبت کنم، زیرا اشتباهات زیادی در

pronunciation of women. Women.  This is well, I'll ask you,  

تلفظ زنان می‌شنوم. زنان. خوب است، من از شما می پرسم، آیا

is this singular or plural singular or plural  women, women notable women, this is plural,

این مفرد است یا جمع مفرد یا جمع زنان، زنان قابل توجه زنان، این جمع است،

So one woman two women, I want you to notice  my pronunciation one woman. Whoo woman woman  

بنابراین یک زن دو زن، می خواهم به تلفظ من یک زن توجه کنید. وای زن

to with it, women to women. One woman, two  women. Good pronunciation tip for you to practice

با آن، زن به زن. یک زن، دو زن. نکته خوب تلفظ برای شما برای تمرین

All right. Now keep in mind this  quarter because I know there's a  

. اکنون این سه‌ماهه را در نظر داشته باشید زیرا می‌دانم که

picture of the quarter below so you'll  get to see this. And remember a quarter  

تصویری از این سه‌ماهه در زیر وجود دارد، بنابراین می‌توانید آن را ببینید. و به یاد داشته باشید که یک ربع

is a coin and its currency and it's  worth 25 cents or .25 of a dollar.

سکه و واحد پول آن است و 25 سنت یا 0.25 دلار ارزش دارد.

The quarter will enter General circulation on  Monday to enter General circulation. This is a  

ربع از روز دوشنبه وارد گردش عمومی می شود تا وارد گردش عمومی شود. این یک

very formal way of saying will be used by people,  so you will get it. When you go to a store,  

روش بسیار رسمی برای گفتن است که مردم از آن استفاده خواهند کرد، بنابراین متوجه خواهید شد. وقتی به فروشگاه می‌روید،

when you go to the bank, you will receive it. I  don't think you really need to know that for your  

وقتی به بانک می‌روید، آن را دریافت خواهید کرد. فکر نمی‌کنم برای دایره لغات خود واقعاً این را بدانید

vocabulary. It's quite formal. But for listening  comprehension for reading comprehension now

. کاملا رسمیه اما برای شنیدن درک مطلب برای درک مطلب در

Now, you know what it means?

حال حاضر، می دانید معنی آن چیست؟

It what does the it represent it the quarter, the  quarter that's the it it the corridor will feature

چه چیزی آن را در یک چهارم نشان می‌دهد، در ربع آن راهرو شاهد حضور

President

رئیس‌جمهور

George Washington on one side and Wong on  the other. So we have this coin. There's  

جورج واشنگتن در یک طرف و وانگ در طرف دیگر است. بنابراین ما این سکه را داریم.

two sides of the coin. One side is  the president the other side Wong.

دو روی سکه وجود دارد. یک طرف رئیس جمهور است و طرف دیگر وونگ.

Ventris, Gibson, director of the US  Mint called Wong, a courageous Advocate,  

ونتریس، گیبسون، مدیر ضرابخانه ایالات متحده، وانگ را یک مدافع شجاع نامید

who Champion for increased representation and more  multi-dimensional roles for Asian American actors.

که قهرمانی برای افزایش بازنمایی و نقش‌های چند بعدی بیشتر برای بازیگران آسیایی آمریکایی است.

Now, here at this is a good word to  have in your vocabulary. It's quite  

اکنون، اینجا یک کلمه خوب است که باید در دایره لغات خود داشته باشید. این کاملاً

formal but we use this often  in a business contacts and you  

رسمی است، اما ما اغلب از آن در تماس‌های تجاری استفاده می‌کنیم و

will see it a lot when you're reading  anything from the news. So you here,  

وقتی در حال خواندن هر چیزی از اخبار هستید، آن را زیاد خواهید دید . بنابراین شما اینجا،

in this case, there are using it as a noun,  she was an advocate notice. I have a courageous

در این مورد، از آن به عنوان اسم استفاده می‌کنید، او یک اخطار مدافع بود. من یک

Jesus Advocate because right now Advocate  is separated by my adjective courageous.  

مدافع عیسی شجاع دارم زیرا در حال حاضر Advocate با صفت من شجاعانه جدا شده است.

So because of that, this is our adjective  because of that, I need my article. Ah,  

بنابراین به این دلیل، این صفت ماست، به این دلیل، من به مقاله خود نیاز دارم. آه،

because a goes with courageous, but if I just  have Advocate and no adjectives in front of it,  

زیرا a با شجاعت همراه است، اما اگر من فقط Advocate داشته باشم و هیچ صفتی در مقابل آن وجود نداشته باشد،

then I need an and Advocate  because we use n when you have

پس من به یک و Advocate نیاز دارم زیرا زمانی که شما

vowel sound a vowel sound before and  advocate, so you can say she was an

صدادار دارید یک صدای مصوت قبل و advocate استفاده می کنیم، بنابراین می توانید بگویید که او بود. یک

advocate.

مدافع

This is the noun. We very commonly used  this as a verb form. She advocated for

این اسم است. ما معمولاً از این به عنوان یک فعل استفاده می‌کنیم. او از

Asian-American actors. She advocated for when  you advocate for notice our preposition Choice  

بازیگران آسیایی-آمریکایی حمایت می کرد. او از زمانی که شما از آن دفاع می‌کنید، به حرف اضافه ما «انتخاب»

here you don't Advocate to Advocate on  advocate in you advocate for when you're  

در اینجا دفاع می‌کند، وقتی در حال

learning vocabulary. It's very helpful to learn  the prepositions when you learn the words because  

یادگیری واژگان هستید، از طرفداری برای دفاع از طرفداری نمی‌کنید. هنگام یادگیری کلمات، یادگیری حروف اضافه بسیار مفید است زیرا

if you don't use the correct preposition it will  be grammatically incorrect and it won't sound.

اگر از حرف اضافه صحیح استفاده نکنید، از نظر گرامری نادرست است و به نظر نمی رسد.

Very good either, she advocated for Asian-American  actors, so you can advocate for someone this  

خیلی خوب است، او از بازیگران آسیایی-آمریکایی دفاع می‌کرد ، بنابراین شما می‌توانید از کسی دفاع کنید که این

would be a, someone a group of people you can  also advocate for something. So you might say,  

باشد، کسی که گروهی از افراد است که می‌توانید از چیزی نیز حمایت کنید. بنابراین ممکن است بگویید،

she advocated for increased  representation. So this is a  

او از افزایش نمایندگی حمایت کرد . بنابراین این یک

something, our preposition doesn't  change. We still need for in both

چیزی است، حرف اضافه ما تغییر نمی کند. ما هنوز در هر دو

Cases something something  increased representation or  

مورد به چیزی نیاز داریم که نمایندگی را افزایش دهد یا

someone Asian-American actors, and when  you advocate for someone or something  

بازیگران آسیایی-آمریکایی را، و وقتی از کسی یا چیزی دفاع می‌کنید،

you act as a representative for them, a  supporter for them, you want to promote  

به‌عنوان نماینده آن‌ها، حامیان آن‌ها عمل می‌کنید، می‌خواهید

their views and you want to promote their  cause whatever that cause maybe so you're

دیدگاه‌های او را تبلیغ کنید و می‌خواهید تبلیغ کنید. دلیل آنها به هر دلیلی که باشد، بنابراین شما از

supporting

them. It's just a more

آنها حمایت می کنید. این فقط یک

Cool way of saying it but very  common in a newspaper context.  

روش جالب تر برای بیان آن است، اما در زمینه روزنامه بسیار رایج است.

You'll hear it a lot in the media and it  is a good business verb to have as well.

شما آن را زیاد در رسانه ها خواهید شنید و این یک فعل تجاری خوب نیز برای داشتن است.

This quarter. Oh we're going  to see the quarter. Are you  

این سه ماهه اوه، ما می‌خواهیم ربع را ببینیم. آیا شما

excited? Dun dun dun here's the corridors.  So remember this is worth 25 cents or 1/4  

هیجان زده هستید؟ دان دان این راهروهاست. بنابراین به یاد داشته باشید که این 25 سنت یا 1/4

of a dollar, .25 of a dollar 1/4, that's why it's  called quarter. So this is a coin, remember coin?

دلار، 0.25 دلار 1/4 است، به همین دلیل به آن ربع می گویند. پس این یک سکه است، سکه را به یاد دارید؟

A coin, the name of the coin is a quarter. There  are different coins in American currency and  

یک سکه، نام سکه یک ربع است. در واحد پول آمریکا سکه‌های مختلفی وجود دارد و

remember currency is money. So this is a type of  currency and the type of coin. It is is a quarter.

به یاد داشته باشید که واحد پول پول است. بنابراین این یک نوع ارز و نوع سکه است. یک ربع است.

This is a very nice quarter, isn't it?  So if you're in the u.s. right now,  

این یک فصل بسیار خوب است، اینطور نیست؟ بنابراین اگر در ایالات متحده هستید در حال حاضر،

you can go to a store, go to a bank, and you  might receive this coin. You might receive  

می‌توانید به فروشگاه بروید، به بانک بروید و ممکن است این سکه را دریافت کنید. ممکن است

this quarter. That would be pretty cool. And  remember, on the other side we have president.  

این سه ماهه دریافت کنید. بسیار جالب خواهد بود. و به یاد داشته باشید، از طرف دیگر ما رئیس جمهور داریم.

Was it George Washington? I believe.

جورج واشنگتن بود؟ من باور دارم.

This quarter is designed to reflect the  breadth and depth of accomplishments,  

این سه‌ماهه برای منعکس‌کننده وسعت و عمق دستاوردهای

by Anna, May Wong, who overcame  challenges, and obstacles. She  

آنا، می ونگ، که بر چالش‌ها و موانع غلبه کرد، طراحی شده است. او

faced during her lifetime. She  said, let's look at breadth and

در طول زندگی خود با آن مواجه شد. او گفت، بیایید به وسعت و

depth.

عمق نگاه کنیم.

Now breath is the range. So, if  someone has a breadth of knowledge,  

حالا نفس محدوده است. بنابراین، اگر کسی وسعت دانش دارد، به این

it means their knowledge is why.

معنی است که دانش او دلیل آن است.

On many different subjects and daps you can think  of as this way. So you have all these different  

در مورد بسیاری از موضوعات مختلف می توانید به این شکل فکر کنید. بنابراین شما همه این موضوعات مختلف را دارید

subjects. Let's say one subject is politics  and then you have your depth of politics. So,  

. فرض کنید یک موضوع سیاست است و سپس شما عمق سیاست خود را خواهید داشت. بنابراین،

you know many different subjects, that's  your breadth of knowledge. And then within  

شما موضوعات مختلفی را می‌دانید، این وسعت دانش شماست. و سپس در

each subject, you know, a lot about that  subject and that's your depth. So that

هر موضوع، می دانید، چیزهای زیادی در مورد آن موضوع و این عمق شماست. به طوری که

That's a great expression. We have we usually use  breadth and depth in terms of knowledge here you  

این یک بیان عالی است. ما معمولاً از وسعت و عمق از نظر دانش در اینجا استفاده می‌کنیم

can see they're doing it with accomplishments. So  she could have a breadth of accomplishments, maybe  

. بنابراین، او می‌تواند دستاوردهای گسترده‌ای داشته باشد، شاید

accomplishments as an actress accomplishments, as  a teacher accomplishments as an advocate and then  

موفقیت‌هایی به‌عنوان یک بازیگر زن، به‌عنوان موفقیت‌های یک معلم به‌عنوان یک مدافع، و سپس

within each accomplishment, she has a depth of  compliments. So she has many different times that

در هر دستاورد، او ژرفاً تحسین‌ها دارد. بنابراین او زمان‌های مختلفی دارد که از

she advocated or many different times  that she was a successful actress.

آنها حمایت می‌کرد یا زمان‌های مختلفی که بازیگری موفق بود.

Let so here's our lovely quarter. Again,  I'd really like to see one in person. Now,  

اجازه دهید اینجا محله دوست داشتنی ما است. دوباره، من واقعاً دوست دارم یکی را شخصاً ببینم. اکنون،

let's move on Wang was born in Los  Angeles, in 1905, 1905. Notice how I'm

اجازه دهید ادامه دهیم وانگ در سال 1905، 1905 در لس آنجلس به دنیا آمد. توجه کنید که چگونه

pronouncing

this as 0. The number is 0 0 1 2 3. I have zero  dollars in my bank account. Hopefully you don't

این را 0 تلفظ می‌کنم. عدد 0 0 1 2 3 است. من در حساب بانکی‌ام صفر  دلار دارم. امیدواریم که

It's need to say that I have zero  dollars in my bank account. Hopefully,  

نیازی به گفتن این باشد که من صفر دلار در حساب بانکی خود دارم. امیدوارم،

not you. Now of course that is this 0 0 1, 2  3. But I wouldn't say 1905 I would for dates.

نه شما. البته الان این 0 0 1، 2 3 است. اما نمی‌توانم بگویم 1905 برای تاریخ می‌خواهم.

Let me continue here with our date, so with date,  you pronounce it as. Oh that's the pronunciation  

اجازه دهید در اینجا با تاریخ خود ادامه دهم، بنابراین با تاریخ، آن را به عنوان تلفظ کنید. Oh that's the pronunciation

1905 1905. That's the pronunciation here. But if  I'm telling someone my phone number, I might say,

1905 1905. تلفظ اینجاست. اما اگر شماره تلفنم را به کسی بگویم، می‌توانم

I could say 00 19. If this was part of my phone  number or 00 19. So you could do either with a  

بگویم 00 19. اگر این بخشی از شماره تلفن من بود یا 00 19. بنابراین می‌توانید با

phone number 0 or 0. Both of them are quite  common, to be honest. So with phone numbers,

شماره تلفن 0 یا 0 این کار را انجام دهید. کاملاً رایج است، صادقانه بگویم. بنابراین با شماره تلفن،

Addresses. Even I live at 0  0, 1 9, or 0 0, 1 9, addresses  

آدرس. حتی من در 0 0، 1 9، یا 0 0، 1 9 زندگی می کنم، آدرس

money, you would say 0. So for  money, you would definitely say zero

پول، شما می گویید 0. بنابراین برای پول، قطعاً می گویید صفر،

But for dates, we would say oh 1905.

اما برای تاریخ، می گوییم آه 1905.

Wang was born in Los Angeles, in 1905, to  Chinese immigrants, her name at Birth was Wang  

وانگ در لس آنجلس به دنیا آمد. در سال 1905، برای مهاجران چینی، نام او در بدو تولد وانگ

Lu sung. I'm not sure how to pronounce that, but  later in life, she adopted the stage name of,  

لو سونگ بود. من مطمئن نیستم که چگونه آن را تلفظ کنم، اما بعداً در زندگی، نام هنری

Anna, May Wong. And I'm sure this is  exactly why she changed her knee because,

آنا، می ونگ را برای خود انتخاب کرد. و من مطمئن هستم که دقیقاً به همین دلیل است که او زانویش را تغییر داده است، زیرا

Americans don't know how to  pronounce that unfortunately  

آمریکایی‌ها نمی‌دانند چگونه آن را تلفظ کنند که متأسفانه

formed by joining her English and family

با پیوستن به انگلیسی و نام‌های خانوادگی او شکل گرفته است

names.

.

She was cast in her first role at 14 as  an extra in the film, The Red Lantern  

او برای اولین نقش خود در ۱۴ سالگی به‌عنوان یکی دیگر از فیلم‌ها، The Red Lantern انتخاب شد

and continue to take on smaller parts and tell  her lead role in the to love the sea in 1922,  

و همچنان نقش‌های کوچک‌تری را بازی می‌کند و به نقش اصلی‌اش در فیلم عاشق دریا در ۱۹۲۲ می‌گوید،

you probably don't know these movies,  maybe you do. I don't know these movies.

احتمالاً شما این فیلم‌ها را نمی‌شناسید، شاید شما انجام می دهید. من این فیلم ها را نمی شناسم.

Let's look at this here.  What did I want to show you?  

بیایید در اینجا به این نگاه کنیم. چی میخواستم بهت نشون بدم

Okay, first of all, when you are cast in a  movie role, this is a verb specific for the  

بسیار خوب، اول از همه، وقتی برای یک نقش سینمایی انتخاب می‌شوید، این یک فعل خاص برای

entertainment industry. So you can be cast in  a TV, show, a play a movie, anything that you

صنعت سرگرمی است. بنابراین می‌توانید در یک تلویزیون، نمایش، نمایش یک فیلم، هر چیزی که

perform in, and that,

در آن اجرا می‌کنید بازیگر شوید، و این

Is used for the entertainment industry.  It means that she was hired for the job,  

برای صنعت سرگرمی استفاده می‌شود. این بدان معناست که او برای این کار استخدام شده است،

but they don't use this vocabulary in the  entertainment industry. This is why when  

اما آنها از این واژگان در صنعت سرگرمی استفاده نمی کنند. به همین دلیل است که وقتی در حال

you're learning a language is so important to  understand the specific industry you're in,  

یادگیری یک زبان هستید، برای درک صنعت خاصی که در آن هستید،

and then learn the terms and the vocabulary of  that industry, if you're in the medical industry,

و سپس یادگیری اصطلاحات و واژگان آن صنعت، اگر در صنعت پزشکی هستید،

Astri. Or if you're a lawyer or an engineer,  you're going to have very specific vocabulary  

Astri بسیار مهم است. یا اگر وکیل یا مهندس هستید، واژگان بسیار خاصی

to your industry and you need to learn that  vocabulary. So if you're in the entertainment  

برای صنعت خود دارید و باید آن واژگان را یاد بگیرید . بنابراین اگر در

industry you should probably already know this  verb to be cast in a role. So anyone else would  

صنعت سرگرمی فعالیت می‌کنید، احتمالاً باید از قبل این فعل را بشناسید تا در نقشی انتخاب شوید. بنابراین هر کس دیگری

just say she was hired for the job. This is  in a regular context, not the entertainment.

فقط می‌گوید او برای این کار استخدام شده است. این در یک زمینه معمولی است، نه سرگرمی.

Tainment industry.

صنعت زینتی

Okay, here we have a great phrasal verb to take  on to take on. When you take something on you,  

بسیار خوب، در اینجا ما یک فعل عباراتی عالی داریم که باید از آن استفاده کنیم . وقتی کاری را بر عهده می گیرید،

accept responsibility for a project or a task.  In this case, she accepted responsibility for  

مسئولیت یک پروژه یا کار را بپذیرید. در این مورد، او مسئولیت

a part which is a part of a movie. So she  was in the movie for a portion of time.

قسمتی را پذیرفت که بخشی از یک فیلم است. بنابراین او برای مدتی در فیلم بود.

Your boss, for example, might  say, can you take on this client?  

برای مثال، رئیس شما ممکن است بگوید، آیا می‌توانید این مشتری را قبول کنید؟

Which means can you accept responsibility  for this client for this job?

یعنی می‌توانید مسئولیت این کار را در قبال این مشتری بپذیرید؟

Or I took on too many projects last month.  

یا ماه گذشته پروژه های زیادی را بر عهده گرفتم.

So last month you said, yes, I can do that. Yes,  I can do that. Yes, I can do that. You accepted  

بنابراین ماه گذشته شما گفتید، بله، من می توانم این کار را انجام دهم. بله، من می توانم این کار را انجام دهم. بله، من می توانم این کار را انجام دهم. شما

responsibility for different tasks or different  assignments but it was too much or you might say.

مسئولیت کارهای مختلف یا تکالیف مختلف را پذیرفتید، اما ممکن است بگویید خیلی زیاد بود.

Sorry, I can't take that on right now. I already  

متاسفم، من نمی توانم در حال حاضر آن را قبول کنم. من در حال حاضر

have a lot on my plate. I'm teaching  you a bonus expression right here.

چیزهای زیادی در بشقابم دارم. من در اینجا یک عبارت پاداش را به شما آموزش می دهم.

The expression is to have a lot on and then  one's plate. The one in this case is me,  

تعبیر این است که چیزهای زیادی در ظرف داشته باشیم و سپس در بشقاب باشیم. یکی در این مورد من هستم،

so I'm changing it to my, but I might say you  have a lot on your plate, she has a lot on  

بنابراین دارم آن را به خودم تغییر می‌دهم، اما ممکن است بگویم شما چیزهای زیادی در بشقاب خود دارید، او چیزهای زیادی در

her plate. He has a lot on his plate.  They have a lot on their plate. Now that

بشقاب خود دارد. او چیزهای زیادی در بشقاب خود دارد. آنها چیزهای زیادی در ظرف خود دارند. حالا اینکه به

it means to be very busy to have a lot on one's  

معنای خیلی مشغول بودن است که چیزهای زیادی در

plate is an idiom and it means to be very busy.  So that could be the reason why you can take that  

بشقاب داشته باشد یک اصطلاح است و به معنای خیلی مشغول بودن است. بنابراین این می تواند دلیلی باشد که شما می توانید آن را

on that being whatever project it is. I can't  take on that project. I can't take that on.

به هر پروژه ای که هست بپذیرید. من نمی‌توانم آن پروژه را قبول کنم. من نمی توانم آن را تحمل کنم.

Have a lot on my plate, so that's a  great idiom for you to start using.

چیزهای زیادی در بشقاب من دارم، بنابراین این یک اصطلاح عالی برای شروع استفاده شماست.

She appeared in more than 60 movies across her  career. That's a lot of movies that's impressive  

او در طول دوران حرفه‌ای خود در بیش از ۶۰ فیلم ظاهر شد . این بسیاری از فیلم‌های تاثیرگذار هستند

including silent films and one of her first one  of the first made in Technicolor interesting.

از جمله فیلم‌های صامت و یکی از اولین فیلم‌های او از اولین‌هایی که در Technicolor ساخته شده‌اند و جالب هستند.

Wang was also the first Asian-American  lead actor in a US television show.  

وانگ همچنین اولین بازیگر نقش اول آسیایی-آمریکایی در یک برنامه تلویزیونی ایالات متحده بود.

The Gallery of Madame Louise song in  which she played a Chinese Detective.

آهنگ گالری مادام لوئیز که در آن نقش یک کارآگاه چینی را بازی می کرد.

After facing discrimination in the u.s.,  

پس از مواجهه با تبعیض در ایالات متحده،

she traveled to Europe to work in  English, French and German films.  

او به اروپا سفر کرد تا در فیلم‌های انگلیسی، فرانسوی و آلمانی کار کند.

I like this expression here after. And then  you have a gerund, this is a great sentence  

من این عبارت را در اینجا پس از آن دوست دارم. و سپس شما یک جرون (gerund) دارید، این ساختار جمله‌ای عالی است که می‌توانید از آن

structure for you to use to sound quite Advanced.  So you can say, after graduating, I moved abroad.

استفاده کنید تا کاملاً پیشرفته به نظر برسد. پس می توان گفت بعد از فارغ التحصیلی به خارج از کشور نقل مکان کردم.

after improving my English, I took on more

پس از بهبود زبان انگلیسی، من بیشتر به

Public speaking. So you accepted responsibility  for I took on more public speaking  

صحبت عمومی پرداختم. بنابراین شما مسئولیت پذیرفتید، زیرا من بعد از بهبود، صحبت های عمومی بیشتری انجام دادم

after improving. Now you could  absolutely say after I improved  

. اکنون می‌توانید کاملاً بگویید بعد از اینکه من پیشرفت کردم

and then everything else would be the same  

و سپس همه چیز همان‌طور بود،

but no one is. In this case, we're using a gerund  verb and in this case I'm using subject and then

اما هیچ‌کس اینطور نیست. در این مورد، ما از یک فعل جیروند استفاده می‌کنیم و در این مورد از موضوع استفاده می‌کنم و

Then my verb is going to be conjugated  in the past simple because the action is  

سپس فعل من در گذشته ساده صرف می‌شود، زیرا عمل

complete. After I graduated I moved abroad after  graduating. I moved abroad to me. This sounds  

کامل است. پس از فارغ التحصیلی، پس از فارغ التحصیلی به خارج از کشور نقل مکان کردم . من به خارج از کشور رفتم پیش خودم. این

very natural. It has a nice flow to it and  it sounds more advanced than saying after I  

بسیار طبیعی به نظر می رسد. جریان خوبی دارد و به نظر پیشرفته تر از گفتن بعد از

graduated. So I highly recommend you. Add  this to your vocabulary. Remember it is,

فارغ التحصیلی من است. بنابراین من به شدت شما را توصیه می کنم. این را به واژگان خود اضافه کنید. به یاد داشته باشید که

After +, gerund.

بعد از +، gerund است.

After plus gerund, which is your verb and ing.

بعد از plus gerund که فعل و ing شماست.

How much do we have? Okay, we're almost done  here. She was awarded a star on the Hollywood,  

چقدر داریم؟ بسیار خوب، ما اینجا تقریباً تمام شدیم . او در سال 1960 در هالیوود، پیاده‌روی مشاهیر، یک ستاره دریافت کرد

Walk of Fame in 1960 and died.  The following year aged 56.

و درگذشت. سال بعد در سن 56 سالگی.

Gem and Chan known for appearing in Crazy Rich  Asians and Marvel's eternals is set to portray  

جم و چان که به خاطر حضور در فیلم‌های « آسیایی‌های ثروتمند دیوانه» و «جاودانه‌های مارول» شناخته می‌شوند، قرار است نقش

Wang in an upcoming biopic about the star's  life. Oh so we're going to have a movie coming  

وانگ را در فیلم زندگی‌نامه‌ای آینده‌ای درباره زندگی این ستاره به تصویر بکشند . اوه پس ما

out about Wang in the near future. Now here's our  expression again is set to what does this mean  

در آینده نزدیک فیلمی درباره وانگ خواهیم داشت. اکنون عبارت ما دوباره تنظیم شده است که به چه معناست که

is prepared to or ready to? And remember it's too.

آماده است یا آماده است؟ و به یاد داشته باشید که آن را نیز.

Be set and then infinitive. So here  our infinitive is to portray and are  

تنظیم و سپس مصدر باشد. بنابراین در اینجا مصدر ما به تصویر کشیدن است و are

verb to be is conjugated with, he she it.  Because what's the subject in this case?

فعل to be با او مزدوج می شود، he she it. چون موضوع در این مورد چیست؟

Our subject is Gemma Chan. Our subject  is quite far removed from our verb,  

موضوع ما جما چان است. موضوع ما کاملاً از فعل ما فاصله دارد،

which happens a lot in spoken English, of  course, but it happens equally in written  

که البته در زبان انگلیسی گفتاری زیاد اتفاق می‌افتد، اما در نوشتار انگلیسی نیز به همان اندازه اتفاق می‌افتد

English. All of this in the commas is just  extra additional information, but our subject  

. همه این موارد در کاما فقط اطلاعات اضافی اضافی هستند، اما موضوع ما

is Gemma Chan and our verb is conjugated  with the subject, she's ready to preach.

جما چان است و فعل ما با فاعل مزدوج شده است ، او آماده موعظه است.

Trey Wong.

تری ونگ. برنامه

The American women, the American women Quarters  Program. So this is one name of something.  

زنان آمریکایی، محله زنان آمریکایی . بنابراین این یک نام چیزی است.

The American women Quarters Program. Remember  our pronunciation of women with women. Women,  

برنامه محله زنان آمریکایی تلفظ زنان با زنان را به خاطر بسپارید. زنان، برنامه

the American women Quarters  Program began this year. And  

محله زنان آمریکایی امسال آغاز شد. و

will feature five women each year  until 2025 native Hawaiian hula.

هر سال پنج زن تا سال 2025 هولا بومی هاوایی را به نمایش خواهد گذاشت.

Ulla teacher, Edith, Kanna.

معلم اولا، ادیت، کانا.

Cannot go Olay, cannot go. Olay has been  named as one of the selections for 2023,  

نمی توانم بروم Olay، نمی توانم بروم. اولای به‌عنوان یکی از انتخاب‌های سال 2023 نام‌گذاری شده است،

so they're talking about a different quarter. So  remember our kurta quarter, so in 2023 is going to  

بنابراین آنها درباره فصل متفاوتی صحبت می‌کنند. بنابراین، محله کورتای ما را به خاطر بسپارید، بنابراین در سال 2023،

be the Hawaiian hula teacher, who's going to be on  the quarter. So you can look out for that as well.

معلم هولا هاوایی خواهد بود، که در این سه ماهه خواهد بود. بنابراین شما می توانید به آن نیز توجه کنید.

Has been named as one of the selections  for 2023. So that was the end of the  

به عنوان یکی از انتخاب‌های سال 2023 نام‌گذاری شده است. بنابراین این پایان مقاله بود

article. There was one other thing I  wanted to explain before we wrap up,  

. یک چیز دیگر بود که می‌خواستم قبل از پایان صحبت‌ها را توضیح دهم، به این

which means to end before we wrap up,  before we end the following year, aged 56,  

معنی که قبل از پایان کار، قبل از پایان سال بعد، در سن 56 سالگی،

I see a lot of mistakes with age so  you can say she was 56 when she died.

اشتباهات زیادی با سن می‌بینم، بنابراین می‌توان گفت که او 56 ساله بود. فوت کرد.

so, this is correct, you can also say

بنابراین، این درست است، شما همچنین می توانید بگویید که

She was 56 years old when  she died, that is correct.

او 56 ساله بود که درگذشت، درست است.

How about this one?

این یکی چی؟

She was 56 years when she died.

او 56 ساله بود که درگذشت.

What do you think? She was 56 years when she died  is this correct or incorrect? What do you think  

شما چی فکر میکنید؟ او 56 ساله بود که درگذشت آیا این درست است یا نادرست؟ به نظر شما چه چیزی

this is incorrect? You can't see that. I  see this a lot. So you have two options  

این نادرست است؟ شما نمی توانید آن را ببینید. من این را زیاد می بینم. بنابراین

when saying age you can say, just the number  56, she was 56 or you can include years old.

هنگام گفتن سن می‌توانید دو گزینه دارید، فقط عدد 56، او 56 ساله بود یا می‌توانید سال را در نظر بگیرید.

56 years old. Those are your two options. This is  

56 ساله. این دو گزینه شما هستند. این

not correct. You cannot just  say years. You either have to

درست نیست. شما نمی توانید فقط سال بگویید. یا باید از شر

Get rid of it, or you have to add old,  but this by itself is not correct. So  

آن خلاص شوید، یا باید قدیمی را اضافه کنید، اما این به خودی خود صحیح نیست. پس

make sure you don't say that one. And  that is the end of the article. So,  

مطمئن شوید که آن را نگویید. و این پایان مقاله است. بنابراین،

I hope you enjoyed learning about our  actress who is on the quarter and a May  

امیدوارم از یادگیری در مورد بازیگر ما که در سه ماهه و می

Wong. And remember you can watch that upcoming  movie about her that's going to be played by

ونگ است، لذت برده باشید. و به یاد داشته باشید که می‌توانید آن فیلم آینده درباره او را که قرار است توسط

Yama-chan so that will be quite interesting.  So I hope you enjoyed the article. Amazing job  

یاما چان بازی کند، تماشا کنید تا بسیار جالب باشد. پس امیدوارم از مقاله لذت برده باشید. کار شگفت انگیز

with that article. Now we're going to move on to  the next article. Feel free to take a pause, get  

با آن مقاله. اکنون به سراغ مقاله بعدی می رویم. با خیال راحت کمی مکث کنید،

a cup of tea if you like, and let's continue on.  The headline is gaslighting Merriam-Webster pigs.  

اگر دوست دارید یک فنجان چای بنوشید و ادامه دهیم. تیتر این خبر به خوک های مریام وبستر است.

Its word of the year, of course, Merriam-Webster  is the dictionary the most common dictionary in.

واژه سال آن، البته، مریام وبستر رایج ترین فرهنگ لغت در آن است.

American English Cambridge Dictionary, being  the most common in British English and their  

دیکشنری انگلیسی آمریکایی کمبریج، که رایج ترین واژه در انگلیسی بریتانیایی است و

word of the year is gaslighting. Don't  worry, if you don't know what this is,  

کلمه سال آنها gaslighting است. نگران نباشید، اگر نمی دانید این چیست،

you'll learn all about gaslighting. The new word  of the year in this lesson. So let's continue  

همه چیز را در مورد روشنایی گاز خواهید آموخت. کلمه جدید سال در این درس. پس بیایید   به

on when British playwright, Patrick Hamilton  wrote Gaslight in 1938 little, did he know how

زمانی که پاتریک همیلتون، نمایشنامه‌نویس بریتانیایی، « Gaslight» را در سال 1938 نوشت، ادامه می‌دهیم، آیا می‌دانست که

Often the word would be used in the 21st century.  

این کلمه در قرن بیست و یکم چگونه اغلب استفاده می‌شود.

So this explains the image right here. It's  from the film Gaslight. I personally have  

بنابراین این تصویر درست در اینجا توضیح می دهد. این از فیلم Gaslight است. من شخصاً

not seen this film. I have never heard of  this film. As you can see, it's from 1938,  

این فیلم را ندیده ام. من هرگز در مورد این فیلم نشنیده ام. همانطور که می بینید، مربوط به سال 1938 است،

which is probably why I haven't heard of it  now. They will give us the definition of gas

احتمالاً به همین دلیل است که اکنون نام آن را نشنیده ام . آنها تعریف حق گاز را به ما خواهند داد

Right. Merriam-Webster America's  oldest dictionary publisher has  

. قدیمی‌ترین ناشر فرهنگ لغت Merriam-Webster آمریکا،

just chosen gaslighting as its word of the  Year searches on its website. For the word  

به‌تازگی «گاز لایت» را به‌عنوان کلمه سال جستجو در وب‌سایت خود انتخاب کرده است. طبق گفته شرکت، این کلمه

have spanked by 1700 40% in 2022, according to  the company. Now, let's take a look at this.

در سال 2022، 1700، 40 درصد کاهش یافته است . حالا بیایید نگاهی به این بیندازیم.

Searches have spiked have spiked.  So when something spikes, generally,  

جستجوها افزایش یافته است. بنابراین وقتی چیزی به‌طور کلی بالا می‌آید،

it's something that is on a chart, or  on a graph. And when you have a spike,  

چیزی است که روی نمودار یا روی نمودار است. و هنگامی که یک سنبله دارید،

it's a very sharp and sudden increase, so  you can think of it as a drastic increase.

این افزایش بسیار شدید و ناگهانی است، بنابراین می توانید آن را به عنوان یک افزایش شدید در نظر بگیرید.

Let me give you another example using  Spike. Remember, this is our verb. So  

اجازه دهید مثال دیگری با استفاده از  Spike به شما بزنم . به یاد داشته باشید، این فعل ماست. بنابراین

we need to conjugate our verb. I  could say gas prices. Have spiked  

باید فعل خود را با هم ترکیب کنیم. می‌توانم بگویم قیمت بنزین.

have spiked in recent months. It's  been months. Now, in recent months,  

در ماه‌های اخیر افزایش یافته است. ماه‌ها می‌گذرد. اکنون، در ماه‌های اخیر،

gas prices have spiked. So, they went from  here, to here, quite quickly, there was a

قیمت بنزین افزایش یافته است. بنابراین، آنها خیلی سریع از اینجا به اینجا رفتند، یک

Drastic increase, have spiked and what verb  tense, am I using right here? Have spiked.  

افزایش شدید وجود داشت، spiked و چه زمان فعل، آیا من در اینجا استفاده می کنم؟ اسپک شده اند.

I'm using the present, perfect, to show an action  that started in the past and continues until now.  

من از زمان حال، کامل، برای نشان دادن اقدامی استفاده می‌کنم که در گذشته شروع شده و تا کنون ادامه دارد.

And, you know that, because I also say, in  recent months, in recent months right here.  

و، شما این را می دانید، زیرا من همچنین می گویم، در ماه های اخیر، در ماه های اخیر همین جا.

Now, also notice I have have

در حال حاضر، همچنین توجه داشته باشید من به

Have because gas prices. This is plural. So this  is what subject is it? I you he she it. We they  

دلیل قیمت گاز. این جمع است. پس این چه موضوعی است؟ من تو او او آن. ما آنها

you can always think back to the subject.  

شما همیشه می توانید به موضوع فکر کنید.

This is they have spiked. So if  I has something singular such as

این است که آنها میخ کرده اند. بنابراین، اگر من چیزی منحصر به فرد داشته باشم مانند

The price of milk has spiked the price of milk  has spiked. Now, I can definitely use it without  

قیمت شیر ​​افزایش یافته است، قیمت شیر افزایش یافته است. اکنون، من قطعاً می‌توانم بدون

a Time reference and still use the present  perfect. This shows a past action. So this is a  

مرجع تایم از آن استفاده کنم و همچنان از حال بی نقص استفاده کنم. این یک عمل گذشته را نشان می دهد. بنابراین، این یک

completed past action, okay? But I haven't in the  present, perfect, because there is an impact on

اقدام قبلی است، خوب؟ اما من در حال حاضر نبودم، عالی است، زیرا تاثیری روی

The present when I go to the grocery store today,  I have to pay more money for milk. That's the  

حال دارد وقتی امروز به خواربارفروشی می روم، باید پول بیشتری برای شیر بپردازم. این

impact on the present. Even though the action  of the price increase is completed its in the  

تأثیر بر زمان حال است. حتی اگر اقدام افزایش قیمت در گذشته تکمیل شده باشد

past. So that's why it's in the present perfect.  And notice how I'm not saying milk has spiked  

. بنابراین به همین دلیل است که در زمان حال کامل است. و توجه کنید که من نمی گویم شیر افزایش یافته است

that doesn't really make sense.  Milk, what about it? It's the price.

که واقعاً منطقی نیست. شیر، در مورد آن چیست؟ این قیمت است.

Price of milk, the price. So that's why  I said here, gas prices, gas prices have  

قیمت شیر، قیمت. بنابراین به همین دلیل است که اینجا گفتم، قیمت بنزین، قیمت بنزین

spiked the price of milk has spiked and  our subject for this is it if you turn  

افزایش یافته است، قیمت شیر ​​افزایش یافته است و موضوع ما این است که اگر

it into a subject. I you he she it. And  that's why we have has it. Has they have

آن را به موضوع تبدیل کنید. من تو او او آن. و به همین دلیل است که ما آن را داریم. دارای آنها هستند

So, you can use this when you have  items on a chart. Price is a great. One  

بنابراین، وقتی مواردی در نمودار دارید، می‌توانید از آن استفاده کنید . قیمتش عالیه یک

sales could have spiked as well, which  is really positive. You see a drastic  

فروش نیز می توانست افزایش پیدا کند، که واقعاً مثبت است. مشاهده می‌کنید که

increase in sales sales have spiked for example.

برای مثال، افزایش شدید فروش افزایش یافته است.

Now, you're probably wondering. Well,  what is gaslighting? What does this mean?  

اکنون، احتمالاً تعجب می کنید. خوب، روشنایی گاز چیست؟ این یعنی چی؟

Gas lighting is the act or practice  of grossly, misleading? Someone,

روشنایی گازی عمل یا عمل به‌شدت گمراه‌کننده است؟ کسی

especially

مخصوصاً

for one's own Advantage. Okay, this is the  definition here. Now, let's take a look at grossly

به نفع خودش. بسیار خوب، این تعریف اینجاست. حال، بیایید نگاهی به این موضوع بیندازیم

Grossly, grossly, misleading. Someone, when  you add grossly, it's the same meaning,  

. کسی، وقتی به شدت اضافه می‌کنید، همان معنی است،

as a lot when you're misleading. Someone, a  lot when you're grossly, misleading, someone.  

وقتی که گمراه می‌کنید. یک نفر، وقتی که به شدت، کسی را گمراه می‌کنید.

So, you can think in this specific  context, you can think of this grossly as  

بنابراین، می‌توانید در این زمینه خاص فکر کنید ، می‌توانید این را به‌شدت به‌عنوان  بسیار

a lot and the a lot is referring  to how much you're misleading.

زیاد در نظر بگیرید و بسیاری از موارد به میزان گمراه‌کردن شما اشاره دارد.

Now if you're not sure what misleading someone  means, it's when you give information to somebody  

اکنون اگر مطمئن نیستید که گمراه کردن یک نفر به چه معناست، این زمانی است که اطلاعاتی را به کسی می‌دهید

that is false and you know that information  is false and you want that person to  

که نادرست است و می‌دانید که این اطلاعات نادرست است و می‌خواهید آن شخص

act according to that false information.  So let's say I know that there's a sale on

مطابق آن اطلاعات نادرست عمل کند. بنابراین فرض کنید من می‌دانم که

on at the Apple Store tomorrow  

فردا در اپل استور فروش وجود دارد

but they have a very limited supply  of iPhones that are on sale and my  

اما آنها تعداد بسیار محدودی از آیفون‌های موجود در فروش دارند و

friend also wants an iPhone, but there's a very  limited Supply and I know this sale is tomorrow,  

دوست من نیز آیفون می‌خواهد، اما عرضه بسیار محدود است و می‌دانم این فروش فردا است. ،

but my friend might ask me Jennifer, when's the  sale and I say, oh, it's next week the sale is

اما دوستم ممکن است از جنیفر بپرسد، فروش کی است و من بگویم، اوه، هفته آینده است که

Next week I just misled my friend because  I gave her false information and I did it  

هفته آینده است، من فقط دوستم را گمراه کردم زیرا اطلاعات نادرستی به او دادم و این کار را انجام دادم

because I want to benefit in some way from  that. I want the sale for myself. I don't  

چون می خواهم به نحوی از مزایای آن بهره ببرم. که من فروش را برای خودم می خواهم. من نمی‌خواهم

want my friends to have the sale so I  just misled my friend so it's when you

دوستانم این فروش را داشته باشند، بنابراین فقط دوستم را گمراه کردم، بنابراین زمانی است که شما

To provide false information on purpose to  influence, someone's actions or decisions.  

عمداً اطلاعات نادرستی ارائه می‌دهید تا بر اعمال یا تصمیم‌های کسی تأثیر بگذارید.

I influence my friends decision or action  because she isn't going to go to the store  

من بر تصمیم یا اقدام دوستانم تأثیر می‌گذارم، زیرا او فردا به فروشگاه نمی‌رود

tomorrow. She's going to go next week and  miss the sale and then I can add four ones.

. او هفته آینده می‌رود و فروش را از دست می‌دهد و سپس می‌توانم چهار مورد اضافه کنم.

Own benefit which is right here. Once own  Advantage benefit, they're the same thing  

منفعت خود را که در اینجا است. زمانی که مزیت Advantage را در اختیار داشته باشید، آنها یکسان هستند

and it just means I am going to win and  my friend is going to lose in some way.

و این فقط به این معنی است که من برنده خواهم شد و دوستم به نحوی بازنده خواهد شد.

Now I'm going to scroll down because I shared  another definition of gas lighting and some  

اکنون می‌خواهم به پایین پیمایش کنم زیرا تعریف دیگری از روشنایی گاز و چند

other examples. So let's just scroll down and  we'll review those now and then we'll come back.  

مثال دیگر را به اشتراک گذاشتم. پس بیایید به پایین پیمایش کنیم و اکنون آن‌ها را بررسی می‌کنیم و سپس برمی‌گردیم.

So gaslighting this is a noun  and remember you can download  

بنابراین، این یک اسم است و به یاد داشته باشید که می‌توانید

this PDF so you can have this and it's  here's another definition I provided  

این PDF را دانلود کنید تا بتوانید این را داشته باشید و این تعریف دیگری است که من ارائه کردم

the action of tricking or controlling  someone by making them believe that.

عمل فریب دادن یا کنترل یک نفر با واداشتن آنها به این موضوع.

Things that are not true especially by  suggesting that they may be mentally ill.  

چیزهایی که صحت ندارند به خصوص با نشان دادن اینکه ممکن است بیمار روانی باشند.

So I included this definition because it shows  how severe gaslighting is and is generally

بنابراین من این تعریف را وارد کردم زیرا نشان می‌دهد که نور گاز چقدر شدید است و عموماً

Psychological. It's a form of trying  to trick someone psychologically,  

روان‌شناختی است. این نوعی تلاش برای فریب دادن فردی از نظر روانی است،

so making them think that there's something  wrong with them when there isn't something  

بنابراین باعث می‌شود او فکر کند که مشکلی در او وجود دارد، در حالی که

wrong with them. So, I shared this second  definition and then there's some examples,  

مشکلی در او وجود ندارد. بنابراین، من این تعریف دوم را به اشتراک گذاشتم و سپس چند مثال وجود دارد،

gaslighting is a form, a psychological abuse  because you're trying to make someone think  

گازگرفتن یک شکل است، یک سوء استفاده روانی ، زیرا می‌خواهید کسی را وادار کنید  فکر کند

that something is wrong with them. Now,  notice gaslighting, we started with our

که مشکلی با او وجود دارد. اکنون، به روشنایی گاز توجه کنید، ما با

Aaron are Jaron because gas lighting is a noun.  So I'm starting my sentence with the Jaron,  

Aaron are Jaron خود شروع کردیم زیرا روشنایی گاز یک اسم است. بنابراین من جمله خود را با Jaron شروع می‌کنم،

which acts as the subject of the sentence  gaslighting is a form of psychological abuse,  

که به عنوان موضوع جمله عمل می‌کند

his gaslighting. So it's just the action  belonging to him. His gas lighting was a  

. بنابراین این فقط عمل متعلق به اوست. روشنایی گاز او

deliberate attempt to convince her that  she was losing her grasp on reality.

تلاشی عمدی برای متقاعد کردن او بود که در حال از دست دادن درک خود از واقعیت بود.

When someone loses their grasp on reality.  It's another way of saying that they're  

وقتی کسی درک خود را از واقعیت از دست می دهد. این یک راه دیگر برای گفتن این است که آنها

they're going crazy in a very drastic  way that again, it's that psychological  

به طرز بسیار شدیدی دارند دیوانه می‌شوند و باز هم آن

abuse. You're trying to make someone seem like  they aren't aren't okay in their head in their

آزار روانی است. شما سعی می‌کنید کاری کنید که فردی به نظر برسد که او در ذهنش خوب نیست

and so losing your grasp on reality, her  father used a gaslighting tactic. So I want  

و بنابراین درک خود را از واقعیت از دست می‌دهید، پدرش از تاکتیکی استفاده می‌کرد. بنابراین می‌خواهم

you to notice how it's being used, how the word  is being used in these different sentences, her  

شما متوجه شوید که چگونه از آن استفاده می‌شود، چگونه از کلمه در این جملات مختلف استفاده می‌شود،

father used a gaslighting tactic when he declared  that she must have imagined the entire episode.  

پدرش وقتی اعلام کرد که او باید کل قسمت را تصور کرده باشد، از تاکتیک آتش‌سوزی استفاده کرد.

So imagine you tell your  father, something traumatic that

بنابراین تصور کنید به پدرتان می‌گویید، چیزی آسیب‌زا که

Been to you, perhaps they're  your laptop was was stolen,  

برای شما اتفاق افتاده است، شاید آنها لپ‌تاپ شما را دزدیده‌اند،

okay? And you're telling your father and  your father is trying to convince you that  

خب؟ و تو به پدرت می‌گویی و پدرت سعی می‌کند شما را متقاعد کند که

you didn't have a laptop. So now you start  to doubt yourself and you start to doubt.  

لپ‌تاپ ندارید. بنابراین اکنون شما شروع به شک می کنید و شروع به شک می کنید.

I didn't have a laptop. What I thought it was  stolen. I must be losing my grasp on reality.

لپ تاپ نداشتم چیزی که فکر می کردم دزدیده شده است. من باید درک خود را از واقعیت از دست بدهم.

T. I must be going crazy. There's something  wrong with me psychologically because I  

ت. حتما دارم دیوونه میشم. از نظر روانی مشکلی با من وجود دارد زیرا

thought my laptop was stolen. And my father who I  trust is telling me I didn't even have a laptop.  

فکر می‌کردم لپ‌تاپم دزدیده شده است. و پدرم که به او اعتماد دارم به من می‌گوید من حتی لپ‌تاپ هم ندارم.

So as you can see, it's a very severe word  and it has a very negative consequences. So  

بنابراین همانطور که می بینید، این یک کلمه بسیار شدید است و پیامدهای بسیار منفی دارد. بنابراین

get comfortable with these example.  Sentences to see how you can use.

با این مثال راحت باشید. جملاتی که ببینید چگونه می توانید استفاده کنید.

Gas lighting in your speech. Now let's go back to  our article now that you know what gasps lading is  

روشنایی گاز در سخنرانی شما. اکنون بیایید به مقاله خود برگردیم اکنون که می‌دانید

in this age of Miss information  misinformation, so notice when  

در این عصر اطلاعات نادرست اطلاعات نادرست چیست، بنابراین وقتی

we add this Miss on to information, Miss  information is false false information.

این Miss را به اطلاعات اضافه می‌کنیم، اطلاعات Miss اطلاعات نادرست است.

Which is interesting because we can take our word  lead lead someone, but when you add Miss in front  

جالب است زیرا می‌توانیم کلمه خود را رهبری کنیم، اما وقتی Miss را

of it, it means that your falsely leading  them so it's the same suffix in a way. So,  

جلوی آن اضافه می‌کنید، به این معنی است که شما به اشتباه او را هدایت می‌کنید، بنابراین به نوعی پسوند یکسان است. بنابراین،

just remember information but if you add miss,  it means false information. In this age of  

فقط اطلاعات را به خاطر بسپارید، اما اگر از دست رفته اضافه کنید، به معنای اطلاعات نادرست است. در این عصر

false information, fake news conspiracy  theories, Twitter trolls, and deep fakes.

اطلاعات نادرست، تئوری‌های توطئه اخبار جعلی ، ترول‌های توییتر و جعلی‌های عمیق.

Gaslighting has emerged as a word  for our time. Merriam Webster said,  

گاز لایتینگ به عنوان واژه ای برای زمان ما پدیدار شده است. مریام وبستر گفت،

in a statement on Monday notice here has  emerged. This is our present perfect. It's  

در بیانیه‌ای در روز دوشنبه، اطلاعیه‌ای در اینجا منتشر شده است. این کمال حال ماست. این

a completed action in the past that has an impact  on the present. The impact is now, everybody is  

یک اقدام کامل شده در گذشته است که تأثیر روی زمان حال دارد. تأثیر اکنون است، همه

talking about this. It's the word of the year and  notice gas lighting is singular. So that's why we

در مورد این صحبت می‌کنند. کلمه سال است و توجه داشته باشید که روشنایی گاز مفرد است. بنابراین به همین دلیل است که ما

Have has it would be conjugated  as it it has emerged.

داریم، همانطور که ظاهر شده است، مزدوج خواهد شد.

Curiously. Search interest in the word was  not driven by any single event. The company's  

به طرز عجیبی علاقه به جستجو در این کلمه به دلیل هیچ رویداد واحدی نبود. سردبیر این شرکت به

editor-at-large told the Associated Press. So  notice your curiously now watch my face curiously.  

آسوشیتدپرس گفت. پس به کنجکاوی خود توجه کنید حالا با کنجکاوی به صورت من نگاه کنید.

Hmm. So they're saying this to say  well hmm isn't that interesting? Hmm  

هوم بنابراین آنها این را می گویند تا بگویند خب هوم جالب نیست؟ هوم

curiously so they're saying  they're surprised by this

عجیب است، بنابراین آنها می گویند از این Curiously شگفت زده شده اند

Curiously. So, you can add that when you  want your audience to understand that,  

. بنابراین، می‌توانید اضافه کنید که وقتی می‌خواهید مخاطبانتان این را بفهمند،

it's not something you expected. So you might say,

این چیزی نیست که انتظارش را داشتید. بنابراین ممکن است بگویید،

Curiously, she turned down the promotion.  So when you turn something down,  

جالب است که او ترفیع را رد کرد. بنابراین وقتی چیزی را رد می‌کنید،

you do not accept the offer. So you can say  curiously, she did not accept the promotion.  

پیشنهاد را نمی‌پذیرید. بنابراین می‌توانید با کنجکاوی بگویید، او ترفیع را نپذیرفت.

That's the meaning of to turn down is she  did not accept, but we would expect her to

معنای رد کردن این است که او قبول نکرد، اما ما انتظار داریم که او به

Except the promotion, right? So if I say  curiously, hmm, why did she do that? Hmm,  

جز ارتقاء رتبه، درست است؟ بنابراین، اگر با کنجکاوی بگویم، هوم، چرا او این کار را کرد؟ هوم،   باعث می‌شود

it makes you think about it. It makes  you wonder, it's not what you expect it.

درباره آن فکر کنید. باعث تعجب شما می شود، آن چیزی نیست که انتظار دارید.

Search interest in the word  was not driven by okay.

علاقه جست و جو به کلمه  به دلیل ok نیست.

Was not driven by.

توسط رانده نشد.

So this is a great expression, notice the sentence  structure because this is Advanced something

بنابراین این یک عبارت عالی است، به ساختار جمله توجه کنید زیرا این عبارت Advanced چیزی است که

Is driven by something. Now,  this is another way of saying  

توسط چیزی هدایت می شود. اکنون، این یک راه دیگر برای گفتن است

caused by. When you want to provide the reason  why. So I could say recent sales were driven by

ناشی از. وقتی می‌خواهید دلیل  چرایی آن را ارائه دهید . بنابراین می توانم بگویم که فروش اخیر به خاطر

Black Friday.

جمعه سیاه بوده است.

So, of course, all prices are reduced on Black  Friday, right? There's promotions. So I could  

بنابراین، مطمئناً، همه قیمت‌ها در جمعه سیاه کاهش می‌یابد ، درست است؟ تبلیغات وجود دارد. بنابراین می‌توانم

say recent sales were driven by Black Friday.  This is another way of saying we're caused by.  

بگویم که فروش اخیر به دلیل جمعه سیاه بوده است. این یک راه دیگر برای گفتن است که ما ناشی از آن هستیم.

When I want to provide the reason cause,  so, I can say driven by or caused by. Now,  

وقتی می‌خواهم دلیل دلیل را ارائه کنم، بنابراین، می‌توانم بگویم ناشی از یا ناشی از آن است. اکنون،   به

notice the sentence structure  because this is in the passive form.

ساختار جمله توجه کنید زیرا این به شکل غیرفعال است.

Recent sales. This is plural. There's more  than one. So, I mean, I need my verb to be,  

فروش اخیر. این جمع است. بیش از یکی وجود دارد. بنابراین، منظورم این است که من به فعل من نیاز دارم،

they they were, I need my plural form of  the verb to be, and it's in the past simple,  

آنها بودند، من به شکل جمع فعل to be نیاز دارم، و در گذشته ساده است،

because it's the passive voice. Now,  driven does not change because it's in  

چون صدای مفعول است. در حال حاضر، رانده تغییر نمی کند زیرا در

the passive. If I wanted to put this in the  active sentence, what would I do any ideas?

انفعال است. اگر بخواهم این را در جمله فعال قرار دهم، چه ایده‌هایی انجام می‌دهم؟

I need to start with Black Friday.

باید با جمعه سیاه شروع کنم.

Drove recent sales.

باعث فروش اخیر شد.

Drove is in the past, simple Drive, drove  driven. I'll write that down for you.

درایو در گذشته است، درایو ساده، رانندگی شده است. من آن را برای شما می نویسم.

Drive, drove driven. Those are  our three forms. As you can see.  

رانندگی، رانده شده. اینها سه شکل ما هستند. همانطور که می بینید.

It's irregular Black Friday, drove  recent sales. That's the active,  

این جمعه سیاه نامنظم است، فروش اخیر را افزایش داد. این فاعل است،

in the passive. Recent sales were driven  by Black Friday. So, this is our active.

در حالت منفعل. فروش اخیر به دلیل جمعه سیاه بوده است. بنابراین، این فعال ما است.

Active.

فعال.

So that's an advanced structure. That will  sound really great adding to your speech.  

بنابراین این یک ساختار پیشرفته است. این واقعاً عالی به نظر می رسد که به سخنرانی شما اضافه می کند. بیا

Let's continue. It was a word looked up  frequently every single day of the year.

ادامه بدهیم. این کلمه ای بود که به طور مکرر در هر روز از سال جستجو می شد.

Peter Soco, sokolowski your guess is as good as  mine. Peter sokolowski told the u.s. wire service.

پیتر سوکو، سوکولوفسکی حدس شما به اندازه من خوب است . پیتر سوکولوفسکی به ایالات متحده گفت سرویس سیم

So notice, here are phrasal verb to look  something up. This is another way of saying  

بنابراین توجه کنید، در اینجا یک فعل عبارتی برای جستجو کردن چیزی وجود دارد. این روش دیگری برای گفتن «

to search for and we use it specifically with  internet searches with Google searches when  

جستجو» است و زمانی که می‌خواهید اطلاعاتی را بیابید، از آن به‌ویژه برای جستجوهای اینترنتی با جستجوهای Google استفاده می‌کنیم

you're trying to find information.  It was a word looked up. So this  

. کلمه ای بود که به بالا نگاه کرد. بنابراین این

is very common. Someone might ask you,  can you look up when the store closes?

بسیار رایج است. ممکن است کسی از شما بپرسد،  آیا می‌توانید وقتی فروشگاه بسته شد، نگاه کنید؟

So they want you to look it up.  They want you to Google. When  

بنابراین آنها از شما می خواهند که آن را جستجو کنید. آنها می خواهند شما را در گوگل جستجو کنید.

does the store closed? They want you to  find the information and then share the  

فروشگاه کی بسته می‌شود؟ آنها از شما می خواهند که اطلاعات را پیدا کنید و سپس

information with them. Can you look up when  the store closes? Did you look that up yet?  

اطلاعات را با آنها به اشتراک بگذارید. وقتی فروشگاه بسته می‌شود، می‌توانید نگاه کنید؟ آیا تا به حال آن را بررسی کرده اید؟

So they're a few minutes later an hour  later. Hey did you look that up yet?

بنابراین آنها چند دقیقه بعد یک ساعت بعد هستند. هی تا حالا نگاه کردی؟

Yeah, I looked it up but I couldn't find anything.

آره گشتم ولی چیزی پیدا نکردم

Let me call them. So you're saying you trying  to find you looked it up, you Googled it. But  

بگذار به آنها زنگ بزنم. بنابراین شما می گویید که سعی می کنید پیدا کنید آن را جستجو کرده اید، آن را در گوگل جستجو کرده اید. اما

there was no information available online so you  have to call them. So very common phrasal verb.

اطلاعات آنلاین در دسترس نبود، بنابراین باید با آنها تماس بگیرید. بنابراین فعل عبارتی بسیار رایج است.

Gaslighting derives its Origins from Hamilton's.  Victorian era play set in London about a  

Gaslighting ریشه های خود را از همیلتون گرفته است. نمایشنامه دوران ویکتوریا در لندن درباره

middle-class marriage based on lies and deceit.  That makes sense. Right? Because gas leading is  

ازدواج طبقه متوسط ​​مبتنی بر دروغ و فریب است. این منطقی است. درست؟ زیرا هدایت گاز به

all about lying to someone misleading. Someone  remember misleading Miss information to try to  

معنای دروغ گفتن به کسی گمراه کننده است. کسی به یاد می‌آورد که اطلاعات گمراه‌کننده Miss را به‌خاطر بسپارد تا

make someone think they're losing their  grasp on reality. They're going crazy.

کسی فکر کند در حال از دست دادن واقعیت است. دارن دیوونه میشن

Lead character, Jack, Manningham seeks  to convince his wife. Bella that she is  

شخصیت اصلی، جک، مانینگهام به دنبال متقاعد کردن همسرش است. بلا که دارد

going insane. So insane is another way of saying  you're losing your grasp on reality including by  

دیوانه می شود. بسیار مجنون راه دیگری است برای گفتن اینکه شما در حال از دست دادن درک خود از واقعیت هستید، از جمله با

saying she is Imagining the dimming of the gas  light in their home. Oh this is interesting.  

گفتن اینکه او در حال تخیل کم شدن نور گاز در خانه آنهاست. اوه این جالبه

This is interesting because it shows you  where the word comes from because isn't it?

این جالب است زیرا به شما نشان می‌دهد کلمه از کجا آمده است زیرا اینطور نیست؟

Beard gaslighting. What is that?  What kind of word is that? Well,  

چراغ گاز ریش. اون چیه؟ این چه نوع کلمه ای است؟ خب،

it's from this play where this exact situation  happened. Hmm, this is very interesting to me  

از این نمایشنامه است که دقیقاً این موقعیت اتفاق افتاده است. هوم، این برای من بسیار جالب است،

at least because I had no idea where this  term came from. So the gas light is just  

حداقل به این دلیل که نمی دانستم این اصطلاح از کجا آمده است. بنابراین چراغ گاز فقط

the light but of course, back in 1930s, they  used gas to light their lamps and their home.

نور است، اما البته، در دهه 1930، آنها از گاز برای روشن کردن لامپ‌ها و خانه‌شان استفاده می‌کردند.

The play was twice adopted for the screen in  the UK, in 1940. Then in the u.s. in 1944,  

این نمایشنامه دو بار در سال 1940 در بریتانیا برای اکران پذیرفته شد. سپس در ایالات متحده. در سال 1944،

the American version which stars in Greg Bergman,  won two Academy Awards and is preserved in  

نسخه آمریکایی که در فیلم گرگ برگمن نقش آفرینی می کند، برنده دو جایزه اسکار شد و به عنوان اثری از لحاظ

the US national film registry as a culturally  historically or aesthetically significant work.  

فرهنگی، تاریخی یا زیبایی شناختی، در فهرست ملی فیلم ایالات متحده حفظ می شود .

So, that just tells you about  the importance of the film, which

بنابراین، این فقط اهمیت فیلم را به شما می گوید ، که

Didn't know anything about this film, so that's  quite interesting. Now, maybe I'll watch this  

چیزی در مورد این فیلم نمی دانستم، بنابراین بسیار جالب است. اکنون، شاید من این

film, but as Merriam-Webster notes while the term  referred primarily, to psychological manipulation  

فیلم را تماشا کنم، اما همانطور که مریام وبستر خاطرنشان می‌کند، در حالی که این اصطلاح عمدتاً به دستکاری روان‌شناختی

in the 20th century, it's modern use is driven  by the vast increase in channels and Technologies  

در قرن بیستم اشاره دارد، استفاده مدرن از آن به دلیل افزایش گسترده کانال‌ها و فناوری‌هایی است

used to mislead people, especially in  personal and political context. So this

که برای گمراه کردن مردم به‌ویژه در زمینه شخصی و سیاسی پس این

is interesting. There are saying

جالب است. می گویند که در

Primarily it was about psychological  what? I didn't have a laptop or why the

درجه اول در مورد روانشناختی بود چی؟ من لپ تاپ نداشتم یا اینکه چرا

light

was always this bright. They're trying to trick  you psychologically, but there are saying now,  

نور

همیشه اینقدر روشن بود. آنها سعی می‌کنند شما را از نظر روانی فریب دهند، اما اکنون می‌گویند،

the word is evolving into using more General  Miss information. Remember Miss information,  

این کلمه در حال تبدیل شدن به استفاده از اطلاعات عمومی‌تر خانم است. اطلاعات نادرست،

false information. And here, they're  showing us again the word mislead Miss Lee.

اطلاعات نادرست را به خاطر بسپارید. و در اینجا، آنها دوباره کلمه گمراه کردن خانم لی را به ما نشان می دهند.

Because there are channels and Technologies  used to mislead people. So there might be a  

زیرا کانال‌ها و فناوری‌هایی وجود دارند که برای گمراه کردن افراد استفاده می‌شوند. بنابراین ممکن است

channel telling you that you should do this for  some specific reason. But they're misleading,  

کانالی وجود داشته باشد که به شما بگوید به دلایل خاصی باید این کار را انجام دهید . اما آنها گمراه کننده هستند،

you is false information and it could be for  a personal gain or a political gain as well.  

شما اطلاعات نادرستی هستید و می تواند برای یک منفعت شخصی یا یک منفعت سیاسی نیز باشد.

And notice again is driven by  its modern use. So it being

و توجه دوباره به دلیل استفاده مدرن آن است. بنابراین

Being the term gaslighting. So the modern  use of the term gaslighting is driven by  

اصطلاح گاز لایتینگ است. بنابراین، استفاده مدرن از عبارت gaslighting ناشی از   است،

so it's caused by the vast increase. Vast means  a lot of vast increase. So it's a significant  

بنابراین به دلیل افزایش گسترده ایجاد می‌شود. گسترده به معنای افزایش بسیار زیاد است. بنابراین این افزایش قابل توجهی است

increase that could be another way of thinking  of it. That's another very useful adjectives.

که می تواند راه دیگری برای فکر کردن به آن باشد. این یکی دیگر از صفت های بسیار مفید است.

Adjective to have significant.

صفت معنی دار داشتن.

Increase vast increase. So these are  just terms to say, increase a lot there,  

افزایش گسترده. بنابراین اینها فقط عبارت‌هایی هستند که می‌گویند، در آنجا مقدار زیادی افزایش می‌یابد،

adjectives, significant increase fast  increase. That's an adjective there.

صفت‌ها، افزایش قابل توجه سریع افزایش می‌یابند. این یک صفت است.

And significant increase, that's a very  Advanced adjectives and seeing with vast  

و افزایش قابل توجه، این یک صفت بسیار پیشرفته و دیدن با افزایش بسیار زیاد است

increase. Of course, it sounds a lot more  advanced than saying it increased a lot. It  

. البته، خیلی پیشرفته‌تر به نظر می‌رسد تا اینکه بگوییم خیلی زیاد شده است.

increased a lot. There was a significant  increase significant increase. There was  

خیلی زیاد شد. افزایش قابل توجهی افزایش قابل توجهی وجود داشت.

a vast increase, so that's a great  Advanced adjective that you can use  

افزایش بسیار زیادی وجود داشت، بنابراین یک صفت پیشرفته عالی است که می‌توانید از آن استفاده کنید

and that's the end of the article. So now, you  know, all about gaslighting, the word of the year.

و این پایان مقاله است. بنابراین اکنون، همه چیز را درباره روشنایی گاز، کلمه سال می دانید.

Year. So now I'm going to read  the article from start to finish  

سال. بنابراین اکنون می‌خواهم مقاله را از ابتدا تا انتها بخوانم

so you can practice along with my pronunciation.

تا بتوانید همراه با تلفظ من تمرین کنید.

Gaslighting Merriam-Webster Pink's. Its  word of the year. When British playwright,  

Gaslighting Merriam-Webster Pink's. کلمه سال آن است. وقتی نمایشنامه‌نویس بریتانیایی،

Patrick Hamilton wrote Gaslight in 1938.  Little, did he know how often the word would  

پاتریک همیلتون در سال 1938 کتاب «گاز لایت» را نوشت

be used in the 21st century. Merriam-Webster  America's oldest, dictionary publisher has  

. Merriam-Webster قدیمی‌ترین ناشر فرهنگ لغت آمریکا

just chosen gaslighting as its word of the Year  searches on its website for the word, have spy.

به تازگی gaslighting را به‌عنوان کلمه سال انتخاب کرده است جستجو در وب‌سایت خود برای کلمه، have spy.

By 1700 40% in 2022. According to the company  

تا سال 1700، 40 درصد در سال 2022. به گفته این شرکت،

gaslighting is the act or practice  of grossly, misleading. Someone,  

روشن کردن گاز یک عمل یا عمل به شدت گمراه‌کننده است. کسی،

especially for one's own advantage. In  this age of Miss information of fake news,  

مخصوصاً برای نفع شخصی. در این عصر اخبار جعلی،

conspiracy theories. Twitter trolls and deep fakes  gaslighting has emerged as a word for our time.

تئوری‌های توطئه. ترول‌های توییتر و تقلبی‌های عمیق گازلایتینگ به عنوان کلمه‌ای برای زمانه ما ظاهر شده است.

Merriam Webster said in a statement on Monday  curiously, search interest in the word was not  

مریام وبستر در بیانیه‌ای در روز دوشنبه به طرز عجیبی گفت، علاقه جستجو به این کلمه

driven by any single event. The company's  editor-at-large told the Associated Press,  

به دلیل هیچ رویدادی نبود. سردبیر این شرکت به آسوشیتدپرس گفت،

it was a word looked up frequently every  single day of the year. Peter sokolowski  

این کلمه‌ای بود که مکرراً در هر روز از سال جستجو می‌شد. پیتر سوکولوفسکی به

told the u.s. wire service gaslighting derives  its Origins from Hamilton's victorian-era play.

ایالات متحده گفت چراغ‌های گازی سرویس سیمی سرچشمه‌های خود را از بازی دوران ویکتوریا همیلتون گرفته است.

And in about a middle-class marriage based  on lies and deceit lead, character, Jack,  

و در مورد یک ازدواج طبقه متوسط ​​مبتنی بر دروغ و فریب، شخصیت جک،

Manningham seeks to convince his wife, Bella  that she is going insane. Including by saying  

مانینگهام به دنبال متقاعد کردن همسرش بلا است که او در حال دیوانه شدن است. از جمله با گفتن

she is Imagining the dimming of the gas  light in their home. The play was twice,  

او در حال تخیل کم شدن نور گاز در خانه آنها است. این نمایشنامه دو بار،

adopted for the screen in the UK, in 1940. Then  in the u.s. in 1944, the American version, which

در سال 1940 برای نمایش در بریتانیا پذیرفته شد. سپس در ایالات متحده. در سال 1944، نسخه آمریکایی که

Which stars Ingrid, Bergman won, two  Academy Awards and is preserved in  

اینگرید، برگمن در آن نقش آفرینی کرد، برنده دو جایزه اسکار شد و در

the u.s. National film registry as a culturally  historically or aesthetically significant work.  

ایالات متحده حفظ شد. ثبت ملی فیلم به‌عنوان اثری فرهنگی، تاریخی یا زیبایی‌شناختی.

But as Merriam-Webster notes,  while the term referred primarily,  

اما همانطور که مریام وبستر اشاره می‌کند، در حالی که این اصطلاح عمدتاً

to psychological manipulation  in the 20th century is modern,  

به دستکاری روان‌شناختی در قرن بیستم اشاره می‌کند،

use is driven by the vast increase in channels  and Technologies used to mislead people especially

استفاده از آن به دلیل افزایش گسترده کانال‌ها و فن‌آوری‌هایی است که برای گمراه کردن مردم به‌ویژه

Really in personal and political context. Amazing  job with this lesson. If you're up for it,  

در زمینه شخصی و سیاسی استفاده می‌شوند. کار شگفت‌انگیز با این درس. اگر به آن علاقه دارید،

I have another lesson right here that I know  you're going to love and make sure you get your  

من در اینجا درس دیگری دارم که می‌دانم  دوست خواهید داشت و مطمئن شوید

free speaking guide where I share six tips on how  to speak English fluently, and confidently. You  

راهنمای مکالمه رایگان خود را دریافت می‌کنید، جایی که من شش نکته در مورد نحوه صحبت کردن انگلیسی روان و با اعتماد به نفس به اشتراک می‌گذارم.

can get it from my website right here and when  you're ready, get started with your next lesson.

می‌توانید آن را از وب‌سایت من از اینجا دریافت کنید و وقتی آماده شدید، درس بعدی خود را شروع کنید.