Learn English Phrasal Verbs - MUST KNOW Phrasal Verbs in English

Welcome back to JForrestEnglish training, your  place to become a fluent and confident English  

به آموزش JForrestEnglish خوش آمدید، مکانی برای تبدیل شدن به یک سخنران انگلیسی مسلط و مطمئن

speaker. Of course, I'm Jennifer and in this  lesson you're going to add the top 10 phrasal  

. البته، من جنیفر هستم و در این درس قرار است 10

verbs to your vocabulary. And make sure you  watch right to the end because I'm going to  

فعل عبارتی را به دایره لغات خود اضافه کنید. و مطمئن شوید که درست تا آخر تماشا می‌کنید، زیرا من از

quiz you to make sure you know how to use these  new phrasal verbs. Let's get started. Phrasal verb  

شما سؤال می‌کنم تا مطمئن شوم که چگونه از این افعال عبارتی جدید استفاده کنید. بیا شروع کنیم. فعل عبارتی

number one, to bear on. This means to be connected  to or related to. For example, I don't see  

number one, to bear on. این به معنای متصل بودن یا مرتبط بودن است. به عنوان مثال، من نمی‌دانم که

how that information bears on this case. So I  don't see how that information is connected to or  

این اطلاعات چگونه در این مورد تأثیر دارند. بنابراین نمی‌دانم که این اطلاعات چگونه به این مورد مرتبط است یا به آن

related to this case. I don't see how it bears on  this case. Now we can also use to bear on to me,  

مربوط می‌شود. نمی‌دانم چه تأثیری در این مورد دارد. اکنون ما همچنین می‌توانیم برای تحمل من،

influence or affect. For example, our relationship  didn't bear on my decision. So maybe you have a  

تأثیرگذاری یا تأثیرگذاری استفاده کنیم. برای مثال، رابطه ما بر تصمیم من تأثیری نداشت. بنابراین ممکن است شما یک

personal relationship with a contractor and you  interviewed many contractors and you chose the one  

رابطه شخصی با یک پیمانکار داشته باشید و با پیمانکاران زیادی مصاحبه کرده باشید و یکی را انتخاب کنید که

you have a personal relationship with. But you  want people to know that personal relationship  

با آن رابطه شخصی دارید. اما می‌خواهید مردم بدانند که رابطه شخصی

didn't impact or affect, it didn't bear on my  decision. This is a more professional or formal  

تأثیری یا تأثیری نداشته است، این بر تصمیم من تأثیری نداشته است . این یک فعل عبارتی حرفه ای یا رسمی تر است

phrasal verb. You'll hear it a lot in the news  and reports and you can use it a lot in a business  

. آن را در اخبار و گزارش‌ها زیاد می‌شنوید و می‌توانید از آن در زمینه کسب و کار استفاده کنید

context. Number two, to care for something. When  you care for something, not someone, something,  

. شماره دو، مراقبت از چیزی. وقتی برای چیزی اهمیت می‌دهید، نه کسی، چیزی، به این

it means that you like, you have a preference  for that something. But we commonly use this  

معنی است که شما آن چیزی را دوست دارید، برای آن چیزی ترجیح دارید. اما ما معمولاً از این

in the negative. So I could say, I don't care for  chocolate cake. I don't care for chocolate cake.  

به صورت منفی استفاده می کنیم. بنابراین می‌توانم بگویم، به کیک شکلاتی اهمیتی نمی‌دهم. من به کیک شکلاتی اهمیتی نمی دهم.

It's just another way of saying I don't like  chocolate cake. I don't have a preference for  

این فقط راه دیگری برای گفتن من کیک شکلاتی است. من ترجیحی برای

chocolate cake. I don't care for chocolate  cake. So if somebody offers you something,  

کیک شکلاتی ندارم. من برای کیک شکلاتی اهمیتی ندارم . بنابراین اگر کسی چیزی به شما پیشنهاد می‌دهد،

you could decline it and simply say, Oh, I don't  care for chocolate cake. Or if your coworkers are  

می‌توانید آن را رد کنید و به سادگی بگویید، اوه، من برای کیک شکلاتی اهمیتی نمی‌دهم. یا اگر همکارانتان درباره

discussing the latest reality TV show and  they want to know what you think about It,  

آخرین برنامه تلویزیونی واقعیت بحث می‌کنند و می‌خواهند نظر شما را در مورد آن بدانند،

you can say, I don't care for reality TV. It's  just letting them know you don't really like it.  

می‌توانید بگویید، من برای تلویزیون واقعیت اهمیتی نمی‌دهم. این فقط به آنها اجازه می دهد بدانند که واقعاً آن را دوست ندارید.

It's not your personal preference. Number three,  to perk up. To perk up means to feel better,  

این ترجیح شخصی شما نیست. شماره سه، برای لذت بردن. نشاط به معنای احساس بهتر،

happier or more energized. So think of first  thing in the morning when you wake up. You're  

شادی یا انرژی بیشتر است. پس اول صبح که از خواب بیدار می شوید، فکر کنید.

still pretty sleepy, right? And what do a lot of  people do? They drink coffee. So you could say,  

هنوز خیلی خواب آلود هستید، درست است؟ و بسیاری از افراد چه کار می کنند؟ قهوه می نوشند. بنابراین می‌توانید بگویید،

coffee perks me up. Coffee makes me more  energized. Or going for a walk perks me up.  

قهوه مرا خوشحال می‌کند. قهوه به من انرژی بیشتری می دهد . یا پیاده روی من را سرحال می کند.

We also use this when someone isn't feeling well  because they're sick or because something negative  

همچنین زمانی از این مورد استفاده می‌کنیم که فردی احساس خوبی ندارد به دلیل اینکه بیمار است یا به این دلیل که اتفاق منفی

happens, like they lost their job. And you might  go over with some flowers, with some chocolates,  

روی می‌دهد، مثلاً شغل خود را از دست داده است. و ممکن است با گل‌ها، شکلات‌ها،

or just with yourself to try to help perk up  that other person. To help make them feel better,  

یا فقط با خودتان همراه شوید تا سعی کنید به جذب آن شخص کمک کنید. برای کمک به اینکه آنها احساس بهتر،

happier, more energized. So you might say,  well, the flowers perked her up. The flowers  

شادتر و پر انرژی تر کنند. بنابراین ممکن است بگویید، خوب، گلها او را به هیجان آوردند. گلها

perked her up. The flowers made her feel better,  happier, more energized. Number four, to sift  

او را به هیجان آوردند. گل‌ها باعث شد او احساس بهتری، شادی و انرژی بیشتری داشته باشد. شماره چهار، برای

through. This is a great phrasal verb. We use  this when you have large amounts of information,  

غربال کردن. این یک فعل عبارتی عالی است. هنگامی که شما حجم زیادی از اطلاعات،

perhaps a lot of paperwork or files, books, and  you need to examine that information to determine  

شاید اسناد یا فایل‌ها، کتاب‌های زیادی دارید، از این استفاده می‌کنیم و باید آن اطلاعات را بررسی کنید تا بفهمید

what's useful, what's important. For example,  after Juliano quit, I had to sift through  

چه چیزی مفید است و چه چیزی مهم است. برای مثال، پس از استعفای جولیانو، مجبور شدم

all his files. So he has all these files, a lot of  information, and you have to examine all of them  

همه پرونده‌های او را بررسی کنم. بنابراین او همه این فایل‌ها، اطلاعات زیادی را دارد ، و شما باید همه آنها را بررسی کنید

to determine what you can delete and what's  important and you need to keep. Or at home,  

تا مشخص کنید چه چیزی را می‌توانید حذف کنید و چه چیزی مهم است و باید نگه دارید. یا در خانه،

maybe you're going through your  grandmother's photo albums and she has  

شاید در حال بررسی آلبوم‌های عکس مادربزرگتان هستید و او

20-30 different photo albums, so you might ask  your brother, can you help me sift through these  

20 تا 30 آلبوم عکس مختلف دارد، بنابراین ممکن است از برادرتان بپرسید، آیا می‌توانید به من کمک کنید این

photo albums? So you're going to examine them  to determine what pictures you want to keep  

آلبوم‌های عکس را مرور کنم؟ بنابراین می‌خواهید آن‌ها را بررسی کنید تا مشخص کنید چه عکس‌هایی را می‌خواهید نگه دارید

and what pictures you want to get rid of. Maybe  you don't know who is in that photo or the quality  

و چه عکس‌هایی را می‌خواهید حذف کنید. شاید ندانید چه کسی در آن عکس است یا کیفیت

is really bad. Number five, to wrap up. This  is another way of saying to end, to finish,  

واقعاً بد است. شماره پنج، برای جمع بندی. این روش دیگری برای گفتن پایان دادن، به پایان رساندن است،

but it's very commonly used, especially in a  business context. So if you're in a meeting, and  

اما بسیار رایج است، به خصوص در زمینه کسب و کار. بنابراین اگر در یک جلسه هستید و

you're coming to the end of the meeting, you can  simply say, all right, everyone, let's wrap up.  

به پایان جلسه می‌رسید، می‌توانید به سادگی بگویید، بسیار خب، همه، بیایید کار را تمام کنیم.

Let's wrap up for today. Now we commonly add 'it'.  Let's wrap it up. Let's wrap it up for today. It's  

بیایید برای امروز جمع بندی کنیم. اکنون ما معمولا "آن" را اضافه می کنیم. بیایید آن را جمع بندی کنیم. بیایید آن را برای امروز جمع بندی کنیم. داره

getting late. Let's wrap it up. The 'it' is the  meeting. The meeting, the conference, the event,  

دیر میشه. بیایید آن را جمع بندی کنیم. «آن» جلسه است. جلسه، کنفرانس، رویداد،

whatever you're in that you want to finish  or end. Or you can say, how should we wrap  

هر چیزی که در آن هستید که می‌خواهید به پایان برسانید یا به پایان برسانید. یا می توانید بگویید، چگونه باید

up the conference? How should we finish or end the  conference? You want to do it in a memorable way,  

کنفرانس را به پایان برسانیم؟ چگونه باید کنفرانس را به پایان برسانیم یا پایان دهیم ؟ می‌خواهید این کار را به روشی به یاد ماندنی انجام دهید،

right? How should we wrap up the conference.  And then you can have a discussion on that.  

درست است؟ چگونه باید کنفرانس را به پایان برسانیم. و سپس می توانید در مورد آن بحث کنید.

Number six, to flip through. When you flip through  a book, a report, a magazine, it means you go  

شماره شش، برای ورق زدن. وقتی یک کتاب، یک گزارش، یک مجله را ورق می‌زنید، به این معنی است که

through it really quickly. So usually because you  want to get a general idea of what that book is  

خیلی سریع آن را مرور می‌کنید. بنابراین معمولاً به این دلیل که می‌خواهید یک ایده کلی از آنچه درباره آن کتاب است به دست آورید

about, or because you're looking for very specific  information. So if you have this report that's 130  

، یا به این دلیل که به دنبال اطلاعات بسیار خاصی هستید . بنابراین، اگر این گزارش 130

pages, but you're looking for a very specific  piece of information, you can just quickly  

صفحه را دارید، اما به دنبال یک اطلاعات بسیار خاص هستید ، می‌توانید به سرعت

flip through it to find that specific part of the  report. Or you can do this when you're waiting for  

آن را ورق بزنید تا آن بخش خاص از گزارش را پیدا کنید . یا می‌توانید این کار را زمانی انجام دهید که منتظر

a friend to arrive, waiting for a bus, you might  flip through a magazine. Just look through it,  

آمدن دوستی هستید، منتظر اتوبوس هستید، ممکن است مجله‌ای را ورق بزنید. فقط به آن نگاه کنید،

but you're not really reading anything. You're  just flipping through it. You're going through  

اما واقعاً چیزی نمی‌خوانید. شما فقط آن را ورق می‌زنید. شما

it quickly. Number seven, to draw out. When  you draw something out, you make it a lot  

به سرعت از آن عبور می کنید. شماره هفت، برای کشیدن. وقتی چیزی را بیرون می‌کشید، آن را بسیار

longer than necessary or needed. So it's usually  used in a more negative context. For example,  

طولانی‌تر از حد لازم یا لازم می‌کنید. بنابراین معمولاً در زمینه منفی‌تری استفاده می‌شود. به عنوان مثال،

he really drew out his speech. He made the  speech a lot longer than it needed to be,  

او واقعاً سخنرانی خود را بیرون کشید. او سخنرانی را بسیار طولانی‌تر از آنچه لازم بود،

or that it should have been. So it's more  of a negative. It's criticizing the speech.  

یا باید می‌کرد. بنابراین بیشتر جنبه منفی دارد. انتقاد از سخنرانی است.

Or you could say, they really drew out  the ending of the movie. So maybe you were  

یا می توان گفت، آنها واقعاً پایان فیلم را ترسیم کردند. بنابراین شاید از

enjoying the movie, but then the end was just  really long, way longer than it needed to be.  

فیلم لذت می‌بردید، اما پایان آن واقعاً طولانی بود، بسیار طولانی‌تر از آنچه لازم بود.

And you're wondering, when is this movie going to  end? They really drew out the end of the movie.  

و شما تعجب می کنید، این فیلم کی قرار است به پایان برسد؟ آنها واقعاً پایان فیلم را ترسیم کردند.

Number eight, fall behind. This is a great  phrasal verb for both a professional context  

شماره هشت، عقب افتادن. این یک فعل عبارتی عالی هم برای زمینه حرفه ای

and a personal context. When you fall  behind, it means you make less progress than  

و هم برای زمینه شخصی است. وقتی عقب می‌افتید، به این معنی است که پیشرفت کمتری از آنچه

wanted or needed. Let's say you were off sick  from work for over a week. Well, you're definitely  

می‌خواهید یا نیاز دارید، داشته‌اید. فرض کنید بیش از یک هفته از کار مریض بودید. خب، شما قطعاً

going to fall behind. You're going to make less  progress than needed, because you have a deadline,  

عقب خواهید افتاد. شما کمتر از آنچه لازم است پیشرفت خواهید کرد، زیرا یک ضرب الاجل دارید،

or than you just simply wanted to make, because  you were gone for an entire week. So often we  

یا بیشتر از آن چیزی که فقط می خواستید، زیرا یک هفته کامل نبودید. بنابراین اغلب می‌توانیم به

can fall behind because we're sick or there's  a competing deadline or competing project or  

دلیل مریض بودن یا وجود یک ضرب‌الاجل رقابتی یا پروژه رقابتی یا

something going on in your personal life. But it  could also simply be because we didn't work hard  

چیزی در زندگی شخصی‌تان عقب بمانیم. اما ممکن است به سادگی به این دلیل باشد که ما به

enough or fast enough and we fell behind. So in  a school context, if you don't spend enough time  

اندازه کافی سخت یا سریع کار نکردیم و عقب افتادیم. بنابراین، در زمینه مدرسه، اگر زمان کافی را برای

reading or doing your homework, your exercises,  you might fall behind. And if you fall behind,  

خواندن یا انجام تکالیف، تمرین‌هایتان صرف نکنید، ممکن است عقب بیفتید. و اگر عقب افتادید،

you might have to ask your professor for an  extension on a specific assignment. Number nine,  

ممکن است مجبور شوید از استاد خود بخواهید برای یک کار خاص تمدید کند. شماره نه،

to get around. This is when you move from place  to place within a specific location. So let's  

برای دور زدن. این زمانی است که از مکانی به مکان دیگر در یک مکان خاص حرکت می‌کنید. بنابراین بیایید

say the location is your city. And I'm visiting  your city. I could ask you, what's the best way  

بگوییم مکان، شهر شماست. و من از شهر شما بازدید می کنم. می‌توانم از شما بپرسم، بهترین راه

to get around? What's the best method of  transportation to go from place to place  

برای دور زدن چیست؟ بهترین روش حمل و نقل برای رفتن از مکانی به مکان دیگر

within your city? So what would you say, what's  the best way to get around in your city? And then  

در شهر شما چیست؟ پس چه می‌گویید، بهترین راه برای رفت و آمد در شهرتان چیست؟ و سپس   می‌توانید

you can say, oh Jennifer, you can easily get  around on foot, which means you can walk from  

بگویید، اوه جنیفر، می‌توانید به راحتی پیاده روی کنید، به این معنی که می‌توانید از یک

location to location because your city is very  small. Or you might say, you definitely need a car  

مکان به مکان دیگر پیاده بروید زیرا شهر شما بسیار کوچک است. یا ممکن است بگویید، حتماً برای رفت و آمد به ماشین   نیاز دارید

to get around. Maybe your city is quite large  and spaced out and it's not possible to walk, so  

. شاید شهر شما بسیار بزرگ و با فاصله باشد و امکان پیاده‌روی وجود نداشته باشد، بنابراین   برای رفت و

you need a car to get around, to go from place to  place. So this is an extremely useful phrasal verb  

آمد، برای رفتن از جایی به مکان به ماشین نیاز دارید . بنابراین این یک فعل عبارتی بسیار مفید   است

when you're a tourist because you should  absolutely know how to get around in the  

که شما یک توریست هستید، زیرا باید کاملاً بدانید که چگونه در

city you're visiting. And finally number 10, to  put off. When you put something off, it means  

شهری که بازدید می‌کنید، رفت و آمد کنید. و در نهایت شماره 10، برای به تعویق انداختن. وقتی چیزی را به تعویق می اندازید، به این معنی است که

you delay it or postpone it. Now you could put off  a meeting, you could delay or postpone a meeting  

آن را به تعویق می اندازید یا به تعویق می اندازید. اکنون می‌توانید یک جلسه را به تعویق بیندازید، می‌توانید جلسه را

for a specific reason. You might say, let's  put off the meeting until next week. So let's  

به دلیل خاصی به تأخیر بیندازید یا به تعویق بیندازید. ممکن است بگویید، بیایید جلسه را به هفته آینده موکول کنیم. پس بیایید

delay the meeting until next week. A lot of times  people will put off things that are unpleasant,  

جلسه را تا هفته آینده به تعویق بیندازیم. بسیاری از اوقات، افراد کارهایی را که ناخوشایند هستند،

things they don't want to do. For example, I've  been putting off asking my boss for a raise.  

کارهایی که نمی‌خواهند انجام دهند، به تعویق می‌اندازند. برای مثال، من درخواست افزایش حقوق از رئیسم را به تعویق انداختم.

I've been putting off asking my boss for a raise.  So notice the gerund verb. I've been putting off  

من درخواست افزایش حقوق از رئیسم را به تعویق انداختم. بنابراین به فعل جیروند توجه کنید. من پرسیدن را به تعویق انداختم

asking. I've been putting off cleaning  my closet. I've been putting off buying  

. تمیز کردن کمدم را به تعویق انداختم . خرید

new tires. So you need that gerund verb.  And why are you delaying and postponing?  

لاستیک‌های نو را به تعویق انداختم. بنابراین شما به آن فعل جین نیاز دارید. و چرا معطل و به تعویق می اندازید؟

Because it's uncomfortable, unpleasant. So  now you have 10 new phrasal verbs that you  

چون ناراحت کننده و ناخوشایند است. بنابراین، اکنون 10 فعل عبارتی جدید دارید که می‌توانید

can add to your vocabulary. Are you ready for  your quiz? Here are the questions. Hit pause,  

به دایره واژگان خود اضافه کنید. آیا برای امتحان خود آماده هستید؟ در اینجا سؤالات وجود دارد. مکث را فشار دهید،

take as much time as you need, and when you're  ready, you can hit play and see the answers.  

هر اندازه که نیاز دارید وقت بگذارید، و وقتی آماده شدید، می‌توانید پخش را بزنید و پاسخ‌ها را ببینید.

So how do you do with that quiz? Was it  easy? Was it difficult? Well, let's find  

پس چگونه با آن مسابقه کار می کنید؟ آسان بود؟ سخت بود؟ خوب، بیایید

out! Here are the answers. Hit pause and you can  compare your answers to see how well you did.  

پیدا کنیم! در اینجا پاسخ ها آمده است. مکث را فشار دهید و می‌توانید پاسخ‌هایتان را مقایسه کنید تا ببینید چقدر خوب جواب داده‌اید.

So how'd you do on that quiz? Make sure you  share your score in the comments below. And  

پس در آن مسابقه چگونه عمل کردید؟ مطمئن شوید که امتیاز خود را در نظرات زیر به اشتراک می گذارید. و

if you got any wrong, don't worry, you're  still learning. Do some example sentences  

اگر اشتباهی کردید، نگران نباشید، هنوز در حال یادگیری هستید. چند جمله مثال   را

in the comments below. And if you found this  video helpful, please hit the like button,  

در نظرات زیر انجام دهید. و اگر این ویدیو برای شما مفید بود، لطفاً دکمه لایک را بزنید،

share it with your friends and of  course subscribe. And before you go,  

آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و البته مشترک شوید. و قبل از رفتن،

make sure you head on over to my website,  JForrestEnglish.com and download your free  

مطمئن شوید که به وب‌سایت من، JForrestEnglish.com سر زده و راهنمای سخنرانی رایگان خود را دانلود کنید

speaking guide. In this guide I share six tips  on how to speak English fluently and confidently.

. در این راهنما، من شش نکته درباره نحوه صحبت کردن به انگلیسی روان و مطمئن به اشتراک می‌گذارم.