🎓 B1 Reading Practice (Improve Your FLUENCY in English)

Welcome back to JForrest

به JForrest English خوش آمدید

English, I'm Jennifer and.

، من جنیفر هستم و.

Today we're going to read.

امروز میخوایم بخونیم

An intermediate article a B1.

یک مقاله میانی a B1.

Article together.

مقاله با هم

So you can learn advanced vocabulary, expressions, grammar to help you.

بنابراین می توانید واژگان پیشرفته، عبارات، دستور زبان را یاد بگیرید تا به شما کمک کند.

Move.

حرکت.

On to that more advanced C1 level.

به سطح پیشرفته تر C1. بیا

Let's get started.

شروع کنیم.

First I'll read the.

اول من میخونم

Headline, a 12 year old girl from Ottawa is making history as Canada's youngest ever university

تیتر، یک دختر 12 ساله از اتاوا به عنوان جوانترین فارغ التحصیل دانشگاه کانادا در حال ثبت تاریخ است

graduate.

.

This is an inspiring story about this young lady.

این یک داستان الهام بخش در مورد این خانم جوان است.

Now Ottawa is Canada's capital.

اکنون اتاوا پایتخت کانادا است.

City Ottawa.

شهر اتاوا

And.

و.

She is the.

او است.

Youngest ever university.

جوانترین دانشگاه تاریخ

Graduate.

فارغ التحصیل.

Notice.

اطلاع. در

Here, how they added ever here ever is simply used to.

اینجا، چگونه آنها همیشه در اینجا اضافه کرده اند به سادگی استفاده می شود.

Emphasize.

اهمیت دادن.

Because you could get rid of.

چون تونستی از شرش خلاص بشی

It and say she's making history as Canada's youngest university graduate.

و می گویند او به عنوان جوان ترین فارغ التحصیل دانشگاه کانادا در حال تاریخ سازی است.

When you add ever, it really just emphasizes it.

وقتی همیشه اضافه می کنید، واقعاً فقط بر آن تأکید می کند .

Youngest ever.

جوان ترین.

University graduate.

فارغ التحصیل دانشگاه.

Another example.

مثالی دیگر.

She was the.

او بود.

First woman ever to win a prize again.

اولین زنی که دوباره برنده جایزه شد.

Without ever the.

بدون هیچ وقت.

Sentence still makes sense.

جمله هنوز معنا دارد.

She was the first woman to win a.

او اولین زنی بود که برنده شد.

Prize.

جایزه.

The first woman.

اولین زن.

Ever.

همیشه.

To win a prize, so you can add that to emphasize.

برای برنده شدن یک جایزه، بنابراین می توانید آن را برای تاکید اضافه کنید.

And notice.

و توجه کنید.

Here a 12 year old, 12 year old.

اینجا یک بچه 12 ساله، 12 ساله.

You may notice that there is no S on.

ممکن است متوجه شوید که S روشن نیست.

Year because this.

سال چون این

Is functioning as an adjective, and adjectives don't have a singular or plural form, and

به عنوان صفت عمل می کند و صفت ها حالت مفرد یا جمع ندارند و به همین

that's why.

دلیل است.

If you're.

اگه تو هستی.

Stating her age you need.

با بیان سن او که نیاز دارید

To.

به.

Add the S.

S را اضافه کنید.

You would say she is 12 years.

ممکن است بگویید او 12 سال دارد.

Old so you.

پیر شده پس تو

Absolutely need to add that S on years when you're stating someone's age.

کاملاً لازم است که S را در سالهایی که سن شخصی را بیان می کنید اضافه کنید.

But here is.

اما اینجاست.

Being used as an adjective to.

استفاده به عنوان صفت به.

Describe what type of girl she is.

توضیح دهید که او چه نوع دختری است.

A girl from Ottawa A.

دختری از اتاوا A.

12 year old girl it.

دختر 12 ساله آن.

Gives more information to our noun.

اطلاعات بیشتری به اسم ما می دهد.

Let's continue and this.

ادامه دهیم و این.

Is the adorable.

شایان ستایش است

Genius.

نابغه

12 year old girl.

دختر 12 ساله

Atheo, Grace Patricia.

آتئو، گریس پاتریشیا.

Dennis.

دنیس.

That's her name.

اسمش همینه

Atheo, Grace Patricia.

آتئو، گریس پاتریشیا.

Dennis is not.

دنیس نیست.

Your typical 12 year old.

12 ساله معمولی شما

Again, this is an adjective.

باز هم این یک صفت است.

So there is.

بنابراین وجود دارد.

No, S she's not your.

نه، او شما نیست.

Typical 12 year old.

12 ساله معمولی.

She's a child prodigy who's about to.

او یک کودک اعجوبه است که قرار است.

Become the youngest Canadian to.

تبدیل به جوانترین کانادایی شوید.

Ever graduate from university?

تا حالا از دانشگاه فارغ التحصیل شدی؟

Again, you could say.

باز هم می توان گفت.

To.

به.

Graduate from university.

فارغ التحصیل از دانشگاه.

But here?

اما اینجا؟

Ever to emphasize.

همیشه برای تاکید

Ever.

همیشه.

Graduate from university with a.

فارغ التحصیل از دانشگاه با یک.

Bachelor's degree.

مدرک کارشناسی.

In biomedical science, so this.

در علم زیست پزشکی، بنابراین این.

Is her.

اوست

Degree Biomedical Science and notice you have a.

مدرک علوم زیست پزشکی داشته باشید و متوجه شوید که یک.

Degree.

درجه.

In something degree in biomedical science.

در رشته ای در علوم زیست پزشکی.

If you're.

اگه تو هستی.

Listing the subject.

فهرست کردن موضوع

You might say I have a bachelor of.

شاید بگویید من لیسانس دارم.

Arts.

هنرها

This is the title of it.

این عنوان آن است.

Bachelor of Arts, Bachelor of.

لیسانس هنر، لیسانس.

Science, but they're being more specific.

علم، اما آنها دقیق تر هستند.

They're listing the.

آنها فهرست می کنند.

Field here.

فیلد اینجا.

Biomedical science she doesn't.

علوم زیست پزشکی او این کار را نمی کند.

Have a Bachelor of.

لیسانس داشته باشید.

Biomedical science.

علم پزشکی.

She has a Bachelor of Science.

او دارای لیسانس علوم است.

But then, biomedical science is her.

اما پس از آن، علم زیست پزشکی او است.

Field.

رشته.

So you can use in when you state more information.

بنابراین وقتی اطلاعات بیشتری را بیان می کنید می توانید از آن استفاده کنید.

This is the category science.

این مقوله علم است.

But then this is the.

اما پس از آن این است.

Specific field.

زمینه خاص

Within science.

درون علم.

So in biomedical science, let's continue.

بنابراین در علم زیست پزشکی، بیایید ادامه دهیم.

She started the.

او شروع کرد.

Program when she was 9.

برنامه زمانی که او 9 ساله بود

Here this is.

.

Not an adjective.

یک صفت نیست.

She was 9.

او 9 ساله بود.

But if you were to write this.

اما اگر بخواهید این را بنویسید.

You can say she was nine years.

می توان گفت نه ساله بود.

Old because there are two correct.

قدیمی چون دو تا درست هست.

Ways in English to.

راه هایی به زبان انگلیسی برای.

Say, age.

بگو سن

You can simply say she was 9.

شما به سادگی می توانید بگویید او 9 ساله بود.

This is correct.

این درست است.

She was nine years old.

او نه ساله بود.

This is correct.

این درست است.

How about this?

در مورد این چطور؟

She was.

او بود.

Nine years?

نه سال؟

Is this an option?

آیا این یک گزینه است؟

What do you think?

شما چی فکر میکنید؟

This is not correct, so I'm going to put a :( This is not correct because you can't end

این درست نیست، بنابراین من می خواهم یک را بگذارم :( این درست نیست زیرا شما نمی توانید به

on years.

سال ها پایان دهید. شما

You have to add old if.

باید قدیمی را اضافه کنید.

You want to.

Use years.

Or you can drop both and just end on the number.

پس

So she was nine years with an S, she was 9, and those are your only two options.

او نه سال با S بود، او 9 بود، و اینها تنها دو گزینه شما هستند.

This is not.

An option, so I'll put an.

X beside it as well so.

You know this is not an option.

یک گزینه نیست.

She started.

او شروع کرد.

The program when she was nine or nine years old, at a time when most.

برنامه زمانی که او نه یا نه ساله بود ، در زمانی که بیشتر.

Of her peers were.

همسالانش بودند.

Playing games.

بازی کردن.

At recess.

در تعطیلات.

Let's look at.

بیایید نگاه کنیم.

Peers.

همسالان.

This is a noun.

این یک اسم است. همین

Right Now you can.

حالا می توانید

See it is.

ببینید

In plural form, peers.

به صورت جمع، همسالان. همسالانش

Her peers are people.

مردم هستند.

Who are?

چه کسانی هستند؟

Her same age.

همسن او هستند.

People who?

افرادی که؟

Are in the same school as.

در همان مدرسه هستند.

Her for a typical.

او برای یک دوره معمولی.

Nine year.

نه ساله.

Old so, her peers.

پیر، همسالانش.

Are not university students.

دانشگاه نیستند. دانش‌آموزان.

Because that is not.

زیرا اینطور نیست.

Typical the group of.

معمولاً گروهی از آنها.

People a nine year old would typically interact with.

افرادی که یک نه ساله معمولاً با آنها ارتباط برقرار می‌کنند .

So your peers are a group of people who you would.

بنابراین همسالان شما گروهی از افرادی هستند که شما این کار را انجام می‌دهید.

Typically interact.

With either.

In a social context, a family context, or a business context as well, you can have one

زمینه کسب و کار نیز، شما می توانید یک

peer and it can be singular, or you can have.

همتا داشته باشید و می تواند تک باشد، یا می توانید داشته باشید.

Peers.

همتایان.

With an *** which represents a.

با یک *** که نشان دهنده a است.

Group.

گروه.

As an example, a parent might say.

به عنوان مثال، یکی از والدین ممکن است بگوید.

Are you inviting your?

آیا شما خود را دعوت می کنید؟

Peers to your party?

همتایان حزب شما؟

Maybe it's your birthday party.

شاید جشن تولدت باشه

And then a typical 9 year old.

و سپس یک کودک معمولی 9 ساله.

Her peers would be the other.

همسالان او دیگری خواهند بود.

Students in her.

دانش آموزان در او.

Class.

کلاس.

Or maybe her.

یا شاید او.

Friends from her dance club or from her?

دوستان از باشگاه رقص او یا از او؟

Her.

او

Soccer club, a group that she.

باشگاه فوتبال، گروهی که او.

Belongs to, so you can say peers.

متعلق به، بنابراین می توانید بگویید همتایان.

You could also say.

شما همچنین می توانید بگویید.

Classmates.

همکلاسی ها

To your party.

به مهمانی شما

Because in this case, a nine year old's classmates are.

زیرا در این مورد، همکلاسی های یک کودک نه ساله هستند.

Her peers.

همسالانش

It's the group of people.

این گروه افراد است.

She would normally interact with.

او معمولاً با او ارتباط برقرار می کرد.

And.

و.

Recess.

استراحت.

Recess is a break you.

تعطیلات یک استراحت برای شما است.

Get in between classes and generally during recess you go outside and you're.

بین کلاس ها شرکت کنید و به طور کلی در طول تعطیلات بیرون می روید و هستید.

Physical You play you.

فیزیکی شما بازی شما.

Run around and you play.

بدوید و بازی کنید.

It is a kids favorite part of the day is recess.

این قسمت مورد علاقه بچه ها از روز تعطیلات است.

So you might have.

بنابراین ممکن است داشته باشید.

Your.

شما

Classes In the morning you have math, Science, geography.

کلاس ها در صبح شما ریاضی، علوم، جغرافیا دارید.

And then you get a 15 minute recess.

و سپس 15 دقیقه استراحت می کنید.

Or a break?

یا استراحت؟

And then you get to go outside and play.

و سپس می توانید به بیرون بروید و بازی کنید.

So for.

بنابراین برای.

Kids in school.

بچه ها در مدرسه

They call it recess for adults.

آنها به آن استراحت برای بزرگسالان می گویند.

In the workplace, we generally call it a break.

در محل کار، ما به طور کلی به آن استراحت می گوییم.

A break.

یک استراحت

We don't use the term recess.

ما از اصطلاح استراحت استفاده نمی کنیم.

So this is a break for kids.

بنابراین این یک استراحت برای بچه ها است.

A break for kids in school.

استراحت برای بچه ها در مدرسه

During the school day.

در طول روز مدرسه.

A break for kids in school during the school day.

استراحت برای بچه ها در مدرسه در طول روز مدرسه.

Favorite part of the day?

قسمت مورد علاقه روز؟

Recess.

استراحت.

Let's continue Being a preteen in an intensive university program has come with a unique

بیایید ادامه دهیم نوجوان بودن در یک برنامه فشرده دانشگاهی با

set of challenges.

مجموعه ای از چالش های منحصر به فرد همراه شده است.

OKA.

اوکا.

Preteen.

پیش نوجوانی

Do you know who they're describing?

آیا می دانید چه کسی را توصیف می کنند؟

A preteen?

یک نوجوان پیش نوجوانی؟

Well, they're describing.

خب دارن توصیف میکنن

Her because she graduated.

او چون فارغ التحصیل شده است.

Or is going to?

یا قراره؟

Graduate at 12 years old.

فارغ التحصیل در 12 سالگی.

A teenager teen teen is when you become 1313.

نوجوان نوجوان زمانی است که 1313 می شوید.

Okay So 13 to 19, You're a teenager, teenager.

خوب پس 13 تا 19، شما یک نوجوان هستید، نوجوان.

Because your age.

چون سن شما

Ends in Teen 13/14/19.

پایان در نوجوانی 13/14/19.

So.

بنابراین.

Preteen is right.

حق با پرتین است

Before you.

قبل از تو

Become a teenager.

نوجوان شوید.

So when you're.

بنابراین زمانی که شما هستید.

12 you're a.

12 شما یک.

Preteen You're almost a teenager, so most.

Preteen شما تقریباً یک نوجوان هستید، بنابراین بیشتر.

Likely would be.

به احتمال زیاد خواهد بود.

11 to 12 years.

11 تا 12 سال

Old.

قدیمی

11:00 to 12:00.

11:00 الی 12:00.

You're a.

تو هستی یک.

Preteen.

پیش نوجوانی

And then once you hit 13, you're not a preteen, You're a teenager.

و بعد وقتی به 13 رسیدید، یک نوجوان پیش نوجوان نیستید، بلکه یک نوجوان هستید.

A teenager.

یک نوجوان.

So being a preteen and then in an intensive university program has come with a unique

بنابراین، دوران پیش از نوجوانی و سپس در یک برنامه فشرده دانشگاهی با

set of challenges.

مجموعه ای از چالش های منحصر به فرد همراه شده است.

Patricia Dennis has dealt with preconceived notions.

پاتریشیا دنیس با عقاید از پیش تعیین شده سروکار داشته است . مقصود

Preconceived preconceived means that it was conceived formed.

از قبل به این معنی است که آن را شکل گرفته است.

Too early, too early.

خیلی زود، خیلی زود.

Because there.

چون آنجا.

Wasn't enough.

کافی نبود

Thought or knowledge to.

فکر یا دانش به.

Form.

فرم.

Your.

شما

Opinion.

نظر.

Or your idea?

یا ایده شما؟

So the notion here a preconceived notion.

بنابراین تصور در اینجا یک تصور از پیش ساخته شده است.

In this case this is an expression.

در این مورد این یک بیان است.

A preconceived notion and notion represents an idea or an opinion, an idea or opinion

یک تصور و تصور از پیش تعیین شده نشان دهنده یک ایده یا عقیده است، ایده یا عقیده ای

that was formed too.

که نیز شکل گرفته است.

Early.

زود.

So you didn't take enough time, you didn't have enough knowledge, you didn't do enough

بنابراین شما زمان کافی را صرف نکردید، دانش کافی نداشتید،

research to form that opinion.

تحقیقات کافی برای شکل دادن به این نظر انجام ندادید.

So notion represents.

بنابراین مفهوم نشان می دهد.

Idea or opinion?

ایده یا نظر؟

So this young.

پس این جوان

Lady this 12 year old this.

خانم این 12 ساله این.

Preteen in university is dealing with a lot of.

پیش نوجوانی در دانشگاه با بسیاری از موارد سر و کار دارد .

People who have.

افرادی که دارند.

Preconceived notions.

تصورات از پیش تعیین شده

So you can imagine if.

بنابراین می توانید تصور کنید که اگر.

You were?

تو بودی؟

2022 and you were walking down the hallway and you saw a.

2022 و شما در راهرو راه می رفتید و دیدید که یک.

12 year.

12 سال.

Old in a university, most likely.

قدیمی در دانشگاه، به احتمال زیاد.

You instantly have an opinion about that.

شما فوراً در مورد آن نظر دارید.

Because you didn't take enough time to think.

چون زمان کافی برای فکر کردن نگرفتید.

About.

در باره.

It or really consider it so that might be your preconceived notion and expectations

یا واقعاً آن را در نظر بگیرید که ممکن است تصور و انتظارات شما

from.

از پیش ساخته باشد.

Others about how?

دیگران در مورد چگونه؟

She is going to look, talk and act based on her age.

او قرار است بر اساس سنش نگاه کند، حرف بزند و عمل کند .

Now this is something that non-native.

حالا این چیزی است که غیر بومی است.

Speakers have to deal with.

سخنرانان باید با.

A lot other people having preconceived notions about their.

بسیاری از افراد دیگر تصوراتی از قبل در مورد خود دارند.

Skills or abilities.

مهارت ها یا توانایی ها.

Simply because they might have an accent or they might make a grammar mistake, right?

صرفاً به این دلیل که ممکن است لهجه داشته باشند یا ممکن است اشتباه گرامری داشته باشند، درست است؟

Let's continue my advice.

بیایید به توصیه من ادامه دهیم.

This is coming from Patricia Dennis, the young lady.

این از پاتریشیا دنیس، بانوی جوان است.

My advice?

توصیه من؟

For people who are also.

برای افرادی که هم هستند.

Young.

جوان.

Gifted.

با استعداد.

Smart.

هوشمندانه.

Talented.

با استعداد

Don't.

نکن.

Let other.

بگذار دیگران

People's expectations bring you down when something brings you down.

وقتی چیزی شما را پایین می آورد، انتظارات مردم شما را پایین می آورد.

It's bringing down your emotions, so.

این احساسات شما را پایین می آورد، بنابراین.

It's.

این است.

Taking you from positive emotions to more negative emotions, and in this case the something

شما را از احساسات مثبت به احساسات منفی تر می برد، و در این مورد چیزی

is.

است.

Other people's expectations.

انتظارات دیگران

So Patricia.

پس پاتریشیا

Dennis is excited to be in school.

دنیس از حضور در مدرسه هیجان زده است. او

She's.

Happy so she.

او خوشحال است.

Has positive emotion.

عاطفه مثبت داره

But then she has to deal with these expectations and preconceived notions from her.

اما پس از آن او باید با این انتظارات و تصورات از پیش ساخته شده از او کنار بیاید.

Peers who really aren't her peers, because they're.

همسالانی که واقعاً همسالان او نیستند، زیرا هستند.

22 and she's.

22 و او است.

12 Right, But they are her peers because they're.

12 درست است، اما آنها همتایان او هستند زیرا آنها هستند.

In the same class, but it's a different situation and that is bringing her down.

در همان کلاس، اما وضعیت متفاوت است و او را پایین می آورد.

So taking her from excited and happy to.

بنابراین او را از هیجان و خوشحالی به.

Not as happy.

آنقدر خوشحال نیست.

So this.

پس این

Happens a lot when something brings you down, you might say don't let that grammar mistake

خیلی اتفاق می افتد که چیزی شما را پایین بیاورد، ممکن است بگویید اجازه ندهید آن اشتباه گرامری

bring you down.

شما را پایین بیاورد.

So you might be really enthusiastic about studying English, feeling really good about

بنابراین ممکن است در مورد مطالعه زبان انگلیسی واقعاً مشتاق باشید و در مورد

your English level.

سطح انگلیسی خود احساس خوبی داشته باشید.

And then you make a grammar mistake and your enthusiasm or your positive feelings go down.

و سپس یک اشتباه گرامری مرتکب می شوید و اشتیاق یا احساسات مثبت شما کاهش می یابد.

Or you're trying to have a conversation with someone and you're really excited and they

یا سعی می کنید با کسی صحبت کنید و واقعاً هیجان زده شده اید و او می

say, I'm sorry, I can't understand you.

گوید متاسفم، نمی توانم شما را درک کنم.

And that comment brings you down.

و این نظر شما را پایین می آورد.

Or you're watching a movie and you were feeling really happy, but then the movie was sad and

یا در حال تماشای یک فیلم هستید و واقعاً احساس خوشحالی می‌کردید، اما بعد فیلم غمگین بود و

the movie brought you down.

فیلم شما را پایین آورد.

So took your emotions from positive to negative.

بنابراین احساسات خود را از مثبت به منفی تبدیل کنید.

That's when something brings you down.

آن وقت است که چیزی شما را پایین می آورد.

Let me write that.

بگذار آن را بنویسم.

So something brings you down, something brings you down.

بنابراین چیزی شما را پایین می آورد، چیزی شما را پایین می آورد.

The something takes you from positive to negative.

چیزی شما را از مثبت به منفی می برد.

And I'll put emotion because.

و من احساس را به دلیل.

This really is about how.

این واقعا در مورد چگونگی است.

You feel your emotions.

شما احساسات خود را احساس می کنید.

All right, let's continue on.

بسیار خب، بیایید ادامه دهیم.

The highlight.

برجسته.

Of her university.

از دانشگاهش

Career so far.

تا اینجای کار.

Was completing a 40.

در حال تکمیل

Page thesis so here.

پایان نامه 40. صفحه بنابراین اینجا.

We have again.

دوباره داریم.

40 page.

40 صفحه.

But this is functioning as an adjective, so we don't have an S.

اما این به عنوان یک صفت عمل می کند، بنابراین ما یک S نداریم.

What if you took?

اگر شما می گرفتید چه؟

This information and you wrote it in a way.

این اطلاعات و شما به نوعی آن را نوشتید.

That 40 page.

اون 40 صفحه

Was not an adjective, and it in fact had an S.

صفت نبود و در واقع S داشت.

How would you?

شما چطور؟

Change those.

آنها را تغییر دهید

Hmm, so I might.

هوم، پس ممکن است.

Say she completed.

بگو تکمیل کرد

That's our verb here.

فعل ما اینجاست.

She completed a thesis that was 40 pages 40.

او پایان نامه ای را تکمیل کرد که 40 صفحه 40 بود.

Pages or simply you could say.

صفحات یا به سادگی می توان گفت.

Her thesis was 40 pages.

پایان نامه او 40 صفحه بود.

Her thesis was 40.

پایان نامه او 40 بود.

Pages long, just like you would say my book.

صفحات طولانی، درست همانطور که می گویید کتاب من.

That you're.

که تو هستی در

Reading my book.

حال خواندن کتاب من

Is.

است.

200 pages long.

200 صفحه.

My book is 200 pages long.

کتاب من 200 صفحه است.

So in this case this is not an adjective, it's a noun.

بنابراین در این مورد این یک صفت نیست، یک اسم است.

So you add the S.

بنابراین شما S را اضافه می کنید.

The highlight this is.

برجسته این است. به

The most memorable, the most important.

یاد ماندنی ترین، مهمترین.

Part the.

قسمت

Highlight of something.

برجسته کردن چیزی

So here's a fun.

بنابراین اینجا یک سرگرمی است.

For an expression, you can complete the.

برای بیان، می توانید کامل کنید.

Highlight.

برجسته.

Of my last vacation.

از آخرین تعطیلات من

Was.

بود.

And then you can.

و سپس شما می توانید.

Share the highlight.

برجسته را به اشتراک بگذارید

But notice here what do you have was and then this is a verb in ING.

اما در اینجا توجه کنید what do you have was و سپس این یک فعل در ING است.

So you might say was seeing, was meeting, was.

بنابراین ممکن است بگویید در حال دیدن، ملاقات بود، بود.

Climbing.

سنگ نوردی.

Maybe you climbed a mountain, Was eating.

شاید از کوهی بالا رفتی، داشتی می خوردی. چیزی بود که

Was what was.

بود

Taking so notice our verb in ING so this is a fun expression.

توجه به فعل ما در ING بنابراین این یک عبارت سرگرم کننده است.

Finish that in the comments below and I can't wait to.

آن را در نظرات زیر تمام کنید و من نمی توانم صبر کنم.

Hear what your highlight was of your.

بشنوید که برجسته شما چه بوده است.

Last vacation And if you haven't been on a vacation in a long time, you can change this

آخرین تعطیلات و اگر مدت زیادی است که به تعطیلات نرفته اید، می توانید این تعطیلات را

to weekend.

به آخر هفته تغییر دهید.

The highlight of my week.

برجستگی هفته من.

Weekend was.

آخر هفته بود

So feel.

پس احساس کن

Free to change that if vacation is not relevant to you.

اگر تعطیلات مربوط به شما نیست، می توانید آن را تغییر دهید .

So highlight most important or most memorable part, I'll write that for you.

بنابراین مهم ترین یا به یاد ماندنی ترین قسمت را برجسته کنید، آن را برای شما می نویسم.

Most important, memorable, important, memorable and remember the structure.

مهم ترین، به یاد ماندنی، مهم، به یاد ماندنی و به یاد داشته باشید ساختار.

The highlight of.

برجسته از.

And then?

و سپس؟

Whatever it.

هر چه باشد.

Is my last vacation.

آخرین تعطیلات من است بیا

Let's continue.

ادامه بدهیم.

The highlight of.

برجسته از.

Her university.

دانشگاهش

Career so far.

تا اینجای کار.

Was completing a 40.

در حال تکمیل

Page thesis.

پایان نامه 40. صفحه.

On the relationship between handedness and functional activity in the cerebellum, the

در رابطه بین دستی و فعالیت عملکردی در مخچه،

cerebellum is a.

مخچه یک است.

Part.

قسمت

Of your brain.

از مغز شما

I'll be honest, I don't know where the cerebellum is.

راستش را بخواهید، نمی دانم مخچه کجاست.

It's somewhere, if you know.

اگر می دانید جایی است.

Where it is?

کجاست؟

You can share that in the comments, or if you know what the cerebellum does.

می توانید آن را در نظرات به اشتراک بگذارید، یا اگر می دانید مخچه چه می کند.

I'm not.

من نیستم.

Exactly, sure, because.

دقیقاً، مطمئناً، زیرا.

I am not a bioscientist.

من یک زیست شناس نیستم.

Like this 12 year old is, but that's what she wrote her.

مثل این دختر 12 ساله است، اما این چیزی است که او برایش نوشته است.

Thesis on very advanced topic, isn't it?

پایان نامه با موضوع بسیار پیشرفته، اینطور نیست؟

The paper concluded that connectivity.

مقاله به این نتیجه رسید که اتصال.

Between the brain and hand is significantly different for people.

بین مغز و دست برای افراد به طور قابل توجهی متفاوت است.

Who are?

چه کسانی هستند؟

Righthanded versus.

راست دست در مقابل.

Those who are.

کسانی که هستند.

Lefthanded.

چپ دست.

That's very interesting because I am lefthanded.

این خیلی جالب است چون من چپ دست هستم.

You may not have known that about me, but I am lefthanded.

شاید شما این را در مورد من نمی دانستید، اما من چپ دست هستم.

What about you?

تو چطور؟

Are you?

شما هستید؟

Righthanded or lefthanded?

راست دست یا چپ دست؟ به

Most likely you're righthanded.

احتمال زیاد شما راست دست هستید

Most people are, but where are my?

اکثر مردم هستند، اما من کجا هستند؟

Fellow lefties out there, share.

دوستان چپ‌گرا، به اشتراک بگذارید.

In the comments and notice I am righthanded, I am lefthanded, I am righthanded.

در نظرات و اطلاعیه من راست دست هستم، من چپ دست هستم، من راست دست هستم.

So that's what you can say.

پس این چیزی است که می توانید بگویید.

I am righthanded, I am lefthanded.

من راست دست هستم، من چپ دست هستم.

You can also say I'm a lefty.

شما همچنین می توانید بگویید من چپ هستم.

This is the casual way of saying lefthanded.

این روش معمولی گفتن چپ دست است.

I'm a lefty.

من چپ هستم

It's a very casual.

خیلی اتفاقی است. به

Way of saying, it's not slang, it's just casual.

روشی که می‌توان گفت، این عامیانه نیست، فقط اتفاقی است.

I'm a lefty.

من چپ هستم

Or I guess.

یا حدس میزنم

You can say I'm a righty.

شما می توانید بگویید من یک حق هستم.

I've never said that because I'm not a righty.

من هرگز این را نگفته ام زیرا من یک حق شناس نیستم.

I'm a lefty.

من چپ هستم

I'm a righty, I'm a lefty.

من یک راست هستم، من یک چپ هستم.

What about you?

تو چطور؟

Are you a righty or a lefty?

راستی هستی یا چپ؟

You can put that in the comments.

می توانید آن را در نظرات قرار دهید.

All right, righthanded and left.

خیلی راست، راست دست و چپ. پاتریشیا دنیس

Handed when she's not researching or writing about the brain, Patricia Dennis is a.

وقتی در مورد مغز تحقیق نمی‌کند یا چیزی نمی‌نویسد، دست به دست می‌شود.

Very good.

خیلی خوب.

Violinist, her mom said.

ویولونیست، مادرش گفت.

Wow, she's.

وای، او

Also a.

همچنین یک.

Violinist.

ویولونیست.

That's impressive.

این قابل توجه است.

She also loves playing with her cats and binge watching TV shows.

او همچنین عاشق بازی با گربه هایش و تماشای برنامه های تلویزیونی است.

Binge, binge, binge watching, binge watching when you binge watch.

پرخوری، پرخوری، تماشای افراطی، تماشای افراط در هنگام تماشای پرخوری.

It means you watch many, many, many.

این بدان معناست که شما بسیاری، بسیاری، بسیاری را تماشا می کنید.

Episodes at.

قسمت ها در.

One time so you don't just watch one episode.

یک بار تا فقط یک قسمت را تماشا نکنید.

You watch.

تو تماشا کن

10 episodes or.

10 قسمت یا.

5.

5.

Episodes you binge watch, you watch many watch many.

اپیزودهایی را که بی وقفه تماشا می کنید، بسیاری را تماشا می کنید .

So do you ever binge watch my lessons?

پس آیا تا به حال دروس من را تماشا می کنید؟

Instead of just watching one lesson and then you go do something else?

به جای اینکه فقط یک درس را تماشا کنید و بعد بروید کار دیگری انجام دهید؟

Or do you sit here and watch again and another lesson and a different lesson and another

یا اینجا می نشینی و دوباره نگاه می کنی و یک درس دیگر و یک درس دیگر و یک

lesson?

درس دیگر؟

Do you binge watch the lessons?

آیا به طور افراطی دروس را تماشا می کنید؟

That would.

که می شود.

Be a compliment.

تعارف کن

If you do so, let me know.

اگر این کار را کردید به من اطلاع دهید.

And she's interested in continuing her research on functional activity in the cerebellum somewhere

و او علاقه مند است که تحقیقات خود را در مورد فعالیت عملکردی در مخچه در جایی

in the brain and notice.

در مغز ادامه دهد و متوجه شود.

Here to be.

اینجا برای بودن.

Interested in this is such a common expression in English, but I still see so many mistakes

علاقه به این یک عبارت رایج در انگلیسی است، اما من هنوز اشتباهات زیادی را

with this from my advanced students.

در این مورد از دانش آموزان پیشرفته خود می بینم.

They either forget the fact that there is the verb to be with this.

آنها یا این واقعیت را فراموش می کنند که فعل to be با این وجود دارد.

Expression or they put interesting instead of interested, or they.

بیان یا جالب به جای علاقه قرار می دهند یا آنها. را

Forget the.

فراموش کن

Preposition in.

حرف اضافه in.

And if you have a.

و اگر شما یک.

Verb that follows.

فعل که در پی می آید.

It the verb needs to be an ING.

این فعل باید ING باشد.

So let's take.

پس بیایید بگیریم.

A moment.

یک لحظه.

To practice this because it's.

برای تمرین این به دلیل آن است.

Such a common expression in English.

چنین عبارت رایج در انگلیسی.

To be.

بودن.

Interested in and?

علاقه مند به و؟

Then you can have a noun or a gerund.

سپس شما می توانید یک اسم یا یک جیروند داشته باشید.

You might say.

ممکن است بگویید.

What's something that you're interested in.

چیزی که به آن علاقه دارید.

Share that in the comments.

آن را در نظرات به اشتراک بگذارید.

I'm interested in.

من علاقه مندم.

Finding out where?

پیدا کردن کجا؟

This cerebellum is.

این مخچه است.

I'm interested in learning more.

من علاقه مند به یادگیری بیشتر هستم.

About the cerebellum.

در مورد مخچه

I'm going to say that in learning more.

این را در یادگیری بیشتر می گویم.

About.

در باره.

The cerebellum to.

مخچه به.

Be.

بودن.

This is my verb to be interested.

این فعل من علاقه مند شدن است.

Always with Ed this.

همیشه با اد این.

Does not change in and then because.

تغییر نمی کند و پس از آن به دلیل.

I have a verb.

من یک فعل دارم

It's ING.

این ING است.

Now maybe.

حالا شاید.

This was two years ago, 02 years ago.

این دو سال پیش، 02 سال پیش بود.

I was interested in learning more about the cerebellum.

من علاقه مند بودم در مورد مخچه بیشتر بدانم .

Because your verb.

چون فعل شما

To be is now in the past, but notice nothing else changes, so take some time.

بودن اکنون در گذشته است، اما توجه کنید که هیچ چیز دیگری تغییر نمی کند، پس کمی وقت بگذارید.

Share something that you're interested in in the comments below.

چیزی که به آن علاقه دارید را در نظرات زیر به اشتراک بگذارید.

Because I see.

چون می بینم.

So many mistakes with this very common expression.

اشتباهات بسیار با این عبارت بسیار رایج. بیا

Let's continue.

ادامه بدهیم.

I'll probably pick it back.

احتمالا آن را پس خواهم گرفت.

Up when I have my own lab and I can get.

زمانی که آزمایشگاه خودم را داشته باشم و بتوانم آن را دریافت کنم، بالا بیایم.

People to also.

مردم نیز به. او گفت:

Do it with me because I'll be in.

این کار را با من انجام بده زیرا من وارد می شوم

Charge, she said.

.

Now when you have quotations, you know.

حالا وقتی نقل قول دارید، می دانید.

It is a.

این هست یک.

Person talking, and they're reporting that person's speech.

شخصی که صحبت می کند، و آنها صحبت های آن شخص را گزارش می کنند.

So these are the words of our 12 year old college graduate.

پس اینها سخنان دانش آموخته 12 ساله ماست .

I'll probably probably means 80.

احتمالاً منظورم 80 است.

Percent sure definitely is more 100%.

درصد مطمئناً 100% بیشتر است.

I'll absolutely 100%.

من کاملا 100٪.

But probably is 80.

اما احتمالاً 80 است.

Percent maybe.

درصد شاید.

Is 50.

50.

Percent.

درصد است.

So this is about 80.

بنابراین این حدود 80 است

Percent 80% certain I'll.

.

Probably.

شاید.

Pick it back up.

آن را پشتیبان بگیرید.

When you.

وقتی تو.

Pick it back up.

آن را پشتیبان بگیرید.

It means you continue, you continue doing something.

یعنی ادامه می دهی، به کاری ادامه می دهی.

You previously.

شما قبلا

Did.

انجام داد.

Now, we generally use this for activities, sports, hobbies.

در حال حاضر، ما به طور کلی از این برای فعالیت ها، ورزش، سرگرمی ها استفاده می کنیم.

And in this case, a research interest because she's talking about.

و در این مورد، یک علاقه تحقیقاتی است زیرا او در مورد آن صحبت می کند.

Her research?

تحقیقات او؟

I'll pick it back up.

دوباره آن را برمی دارم.

Which implies she's not doing the research right now, but she's going to start doing

که به این معنی است که او در حال حاضر این تحقیق را انجام نمی دهد ، اما او دوباره شروع به انجام

it again.

آن خواهد کرد.

So when you continue doing something, you.

بنابراین وقتی به انجام کاری ادامه می دهید، شما.

Previously did so.

قبلا این کار را می کرد.

You do something, there's a.

شما یک کاری انجام دهید، وجود دارد.

Break you?

شکستن شما؟

Don't do it.

انجامش نده

And then you do it again.

و سپس دوباره این کار را انجام می دهید.

That's pick.

این انتخاب است.

It back up.

آن را پشتیبان گیری کنید.

OK.

خوب.

So let's say.

پس بیایید بگوییم.

Let me write.

بذار بنویسم

This first start.

این اولین شروع

Doing something again.

دوباره کاری انجام دادن

That you previously did, so let's say.

کاری که قبلا انجام دادید، پس بیایید بگوییم.

You played guitar.

گیتار زدی

Or soccer, whatever you'd like.

یا فوتبال، هر آنچه که شما می خواهید.

When you were 16, OK, 16 maybe to 18.

وقتی 16 ساله بودی، خوب، 16 تا 18

Years old.

سال.

And then 18.

و سپس 18.

To 22 no.

به 22 شماره.

Activities you were.

فعالیت هایی که شما بودید

Focused on your school and you didn't do any activities other than your school.

روی مدرسه خود تمرکز کرده اید و به غیر از مدرسه فعالیت دیگری انجام نداده اید.

But then 22, you graduate, so 23.

اما بعد از آن 22، شما فارغ التحصیل می شوید، پس 23.

Now you can say I think I'll.

حالا می توانید بگویید فکر می کنم این کار را خواهم کرد.

Pick guitar.

گیتار را انتخاب کنید

Back up again or I think I'll.

دوباره پشتیبان بگیرید وگرنه فکر می کنم.

Pick soccer.

فوتبال را انتخاب کن

Back up again.

دوباره پشتیبان بگیرید.

Back up again.

دوباره پشتیبان بگیرید.

So you're just going to continue doing it?

پس فقط به انجام آن ادامه می دهید؟

I'll probably pick it back.

احتمالا آن را پس خواهم گرفت.

Up when I have my own lab.

وقتی آزمایشگاه خودم را داشته باشم بالا.

So what?

پس چی؟

About you, is there an activity?

درباره شما فعالیتی هست؟

You did.

شما انجام دادید.

It could be a sports, it could be a hobby.

این می تواند یک ورزش باشد، می تواند یک سرگرمی باشد.

Maybe learning a language other than English as well, and then you did it.

شاید زبانی غیر از انگلیسی را نیز یاد بگیرید و سپس آن را انجام دادید.

For a while, you.

برای مدتی، شما

Stopped and now is there anything that you're considering picking back up, starting to do

متوقف شد و اکنون چیزی وجود دارد که در نظر دارید آن را پشتیبان بگیرید و دوباره شروع به انجام آن کنید

again, share that in the comments as well.

، آن را نیز در نظرات به اشتراک بگذارید.

I'll probably pick it back.

احتمالا آن را پس خواهم گرفت.

Up when I have my own lab and I can get.

زمانی که آزمایشگاه خودم را داشته باشم و بتوانم آن را دریافت کنم، بالا بیایم.

People to also.

مردم نیز به.

Do it with me because I'll be in charge.

این کار را با من انجام دهید زیرا من مسئول خواهم بود.

She said 12 years.

گفت 12 سال.

Old and already wanting to be the.

پیر و در حال حاضر مایل به بودن است.

Boss.

رئیس.

I like that I'll be in charge.

من دوست دارم که من مسئول باشم.

To be in charge means that.

مسئول بودن یعنی این.

You're.

شما هستید.

In control, you're responsible so.

در کنترل، شما مسئول هستید.

You could say.

شما می توانید بگویید.

I'm in charge.

من مسئول هستم.

Of this project so.

از این پروژه بنابراین.

You're in control, it's.

شما در کنترل هستید، اینطور است.

Your.

شما

Responsibility.

مسئوليت.

And sometimes you might.

و گاهی اوقات ممکن است. به

Call a store because you had a bad.

فروشگاه زنگ بزنید چون مشکل داشتید.

Experience.

تجربه.

A bad customer experience.

تجربه بد مشتری

And you say, I want to talk to someone who's in charge, Who's in charge here?

و شما می گویید، من می خواهم با کسی که مسئول است صحبت کنم، چه کسی اینجا مسئول است؟

You want to talk to the manager, the person responsible.

شما می خواهید با مدیر، فرد مسئول صحبت کنید.

So you might.

بنابراین شما ممکن است.

Say that who's?

بگو کیست؟ که

In.

در.

Charge of this store or this project?

شارژ این فروشگاه یا این پروژه؟

And then someone might say, I'm in charge.

و بعد ممکن است کسی بگوید، من مسئول هستم.

How can I help you, Sir?

چگونه می توانم به شما کمک کنم، قربان؟

And hopefully there won't be too much of an issue.

و امیدوارم مشکل زیادی وجود نداشته باشد .

And that's the end of our article.

و این پایان مقاله ما است.

Very inspiring to hear.

بسیار الهام بخش برای شنیدن

About a 12.

در مورد یک 12

Year old university graduate, So now what?

ساله فارغ التحصیل دانشگاه، حالا چی؟

I'll do is I will go to.

من انجام خواهم داد این است که من به.

The top and I'll.

بالا و من.

Read the article.

مقاله را بخوان.

From start to finish, and this time you can focus on my pronunciation.

از ابتدا تا انتها، و این بار می توانید روی تلفظ من تمرکز کنید.

A 12 year old girl from Ottawa is making history as Canada's youngest ever.

یک دختر 12 ساله اهل اتاوا به عنوان جوانترین دختر کانادایی تاریخ می سازد.

University graduate Athea Grace Patricia.

Athea Grace Patricia فارغ التحصیل دانشگاه.

Dennis is not your.

دنیس مال تو نیست

Typical 12 year old.

12 ساله معمولی.

She's a child prodigy who's about to.

او یک کودک اعجوبه است که قرار است.

Become the youngest Canadian to.

تبدیل به جوانترین کانادایی شوید.

Ever graduate?

تا حالا فارغ التحصیل شدی؟

From university.

از دانشگاه

With a bachelor's degree.

با مدرک لیسانس.

In biomedical science.

در علم زیست پزشکی.

She started the.

او شروع کرد.

Program when she was 9 at a time when most of her.

برنامه زمانی که او 9 بود در زمانی که بسیاری از او.

Peers were.

همسالان بودند.

Playing games.

بازی کردن.

At recess.

در تعطیلات

Being a preteen in an intensive university program has come with a unique set of challenges.

پیش‌نوجوانی بودن در یک برنامه دانشگاهی فشرده با مجموعه‌ای از چالش‌ها همراه است.

Patricia Dennis has.

پاتریشیا دنیس دارد.

Dealt with preconceived.

با از پیش تعیین شده برخورد شد.

Notions and expectations from others.

تصورات و انتظارات از دیگران.

About how she.

در مورد چگونگی او.

Is going to look, talk and act based on her age.

قرار است بر اساس سنش نگاه کند، حرف بزند و عمل کند .

My advice for people.

توصیه من برای مردم

Who are also young, gifted, smart, talented, Don't let.

که آنها نیز جوان، با استعداد، باهوش، با استعداد، اجازه ندهید.

Other people's expectations.

انتظارات دیگران

Bring you down, she said.

او گفت تو را پایین بیاور.

The highlight.

برجسته.

Of her university.

از دانشگاهش تا

Career so far.

اینجای کار. در حال

Was completing a.

تکمیل بود.

40 page thesis on the.

پایان نامه 40 صفحه ای در.

Relationship between handedness and functional activity in the cerebellum.

رابطه بین دستی و فعالیت عملکردی در مخچه.

The paper concluded.

مقاله نتیجه گرفت.

That connectivity between the brain and hand is significantly different for people who

این ارتباط بین مغز و دست برای افرادی که راست دست هستند به طور قابل توجهی متفاوت است

are righthanded.

.

Versus those who are.

در مقابل کسانی که هستند.

Lefthanded when she's not.

چپ دست وقتی نیست.

Researching.

تحقیق کردن.

Or writing about the brain, Patricia Dennis is a.

یا نوشتن در مورد مغز، پاتریشیا دنیس است.

Very good.

خیلی خوب.

Violinist her mom.

ویولونیست مادرش.

Said she also.

گفت او هم

Loves playing with her cats and binge watching TV shows with her family, and she's interested

عاشق بازی با گربه‌هایش و تماشای برنامه‌های تلویزیونی با خانواده‌اش است و علاقه‌مند است

in continuing her research on functional activity in the cerebellum.

تحقیقات خود را در مورد فعالیت‌های عملکردی در مخچه ادامه دهد.

I'll probably pick it back up.

احتمالاً آن را پس خواهم گرفت.

When I have my own lab.

وقتی آزمایشگاه خودم را دارم.

And I can get people to.

و من می توانم مردم را وادار کنم.

Also do it.

همچنین انجام دهید. او گفت:

With me because I'll be in.

با من چون وارد خواهم شد

Charge, she said.

.

Did you enjoy this lesson?

آیا از این درس لذت بردید؟

If you did put.

اگر گذاشتی

Woohoo in the.

ووهو در.

Comments so I know you want me.

نظر بده تا بدونم منو میخوای

To make more lessons just like this.

برای ساختن درس های بیشتر درست مثل این.

And you?

و شما؟ آیا

Can get this free speaking guide where?

می توانید این راهنمای سخنرانی رایگان را از کجا دریافت کنید؟

I share 6.

من به اشتراک می گذارم 6.

Tips on how to speak English fluently and confidently right from my.

نکاتی در مورد چگونگی صحبت کردن به زبان انگلیسی روان و با اعتماد به نفس از طریق من.

Website right here.

وب سایت همینجا

Or look for the link in the description and why don't you get started with your next lesson

یا به دنبال لینک در توضیحات بگردید و چرا درس بعدی خود را همین الان شروع نمی کنید

right now.

.