Sound MORE Fluent in 25 Minutes with this English Reading Lesson!

In this lesson, we're going to read a news.

در این درس، یک خبر را می خوانیم.

Article together so you.

مقاله با هم تا شما.

Can improve.

می تواند بهبود یابد.

All areas of your English.

تمام زمینه های زبان انگلیسی شما

Welcome back to JForrest English.

به JForrest English خوش آمدید.

Of course, I'm Jennifer.

البته من جنیفر هستم.

Now let's.

حالا بیایید.

Get started first, I'll read the headline.

اول شروع کنید، من تیتر را می خوانم.

Saturn's majestic rings will vanish in 2025.

حلقه های با شکوه زحل در سال 2025 ناپدید می شوند.

Are you familiar with this adjective majestic?

آیا با این صفت با شکوه آشنا هستید؟

This means beautiful, but in the  sense of producing admiration.

این به معنای زیباست، اما به معنای ایجاد تحسین.

So in that regard, we don't  usually use it to describe people.

بنابراین از این نظر، ما معمولاً از آن برای توصیف افراد استفاده نمی‌کنیم.

It's not common to say you look  majestic or that shirt is majestic.

معمول نیست که بگوییم با شکوه به نظر می رسید یا پیراهن با شکوه است.

But we do use this a lot to  describe scenery or experiences.

اما ما از این بسیار برای توصیف مناظر یا تجربیات استفاده می‌کنیم.

So for now, I recommend you use it  with scenery because every day you  

بنابراین در حال حاضر، توصیه می‌کنم از آن با مناظر استفاده کنید، زیرا هر روز

can look outside and make an observation about  something looking majestic or being majestic.

می‌توانید به بیرون نگاه کنید و در مورد چیزی که با شکوه یا با شکوه به نظر می‌رسد، مشاهده کنید.

For example, the stars look majestic tonight.

به عنوان مثال، ستاره ها امشب با شکوه به نظر می رسند.

And notice I said you can use look or be.

و توجه کنید که گفتم می توانید از look یا be استفاده کنید.

So you could say the stars are  because of course stars is plural.

بنابراین می‌توانید بگویید که ستاره‌ها هستند، زیرا البته ستاره‌ها جمع هستند.

The stars are majestic.

ستاره ها با شکوه هستند.

Tonight, Saturn's majestic rings, of course,  

امشب، حلقه های باشکوه زحل، البته،

notice this possessive because  the rings belong to Saturn.

متوجه این مالکیت می شوند، زیرا حلقه ها متعلق به زحل هستند.

Saturn's majestic rings will vanish.

حلقه های با شکوه زحل ناپدید خواهند شد.

Vanish.

ناپدید شدن

This word is very similar to disappear,  

این کلمه بسیار شبیه ناپدید شدن است،

but when something vanishes, it happens  instantly and also perhaps mysteriously.

اما وقتی چیزی ناپدید می‌شود، فوراً و همچنین شاید به‌طور مرموزی اتفاق می‌افتد.

You don't know the reason why  native speakers frequently use  

نمی‌دانید چرا گویشوران بومی اغلب از

this in more of a sarcastic or comical way.

این به طعنه یا طنز استفاده می‌کنند.

For example, whenever I need help, my  coworker vanishes, suddenly disappears.

برای مثال، هر زمان که به کمک نیاز دارم، همکارم ناپدید می‌شود، ناگهان ناپدید می‌شود.

Now notice here with this  ES, it adds that extra sound.

اکنون با این ES به اینجا توجه کنید ، این صدای اضافی را اضافه می کند.

Vanishes, shiz.

ناپدید میشه شیز

Repeat after me.

بعد از من تکرار کن

Shiz.

شیز

Vanishes.

ناپدید می شود.

Vanishes.

ناپدید می شود.

I could say my students  won't vanish from my channel.

می توانم بگویم دانش آموزان من از کانال من ناپدید نخواهند شد.

If you vanish, it means all  of a sudden you disappear.

اگر ناپدید شدید، به این معنی است که ناگهان ناپدید می شوید.

You no longer watch my lessons.

تو دیگر درس های من را تماشا نمی کنی.

You unsubscribe, for example.

برای مثال، اشتراک را لغو می کنید.

But I know my students won't  vanish from my channel.

اما می‌دانم که دانش‌آموزانم از کانال من ناپدید نخواهند شد.

Right, Right.

درسته، درسته

But that's right.

اما درست است.

But that's right.

اما درست است.

So I know you won't vanish.

پس می دانم که ناپدید نخواهی شد

Put that's right in the comments and  don't worry about taking notes because  

درست را در نظرات قرار دهید و نگران یادداشت برداری نباشید زیرا

I summarize everything in a free lesson PDF.

من همه چیز را در یک PDF درس رایگان خلاصه می‌کنم.

You can find the link in the description.

می توانید لینک را در توضیحات پیدا کنید.

Now let's continue and find out why or  how these majestic rings will vanish.

حالا بیایید ادامه دهیم و دریابیم که چرا یا چگونه این حلقه‌های باشکوه ناپدید می‌شوند.

Most people consider Saturn's awe  inspiring system of rings that encircle.

بیشتر مردم سیستم الهام‌بخش زحل از حلقه‌هایی را در نظر می‌گیرند که محاصره شده‌اند.

So the rings form a circle around in circle in  circle that's encircle the rings that encircle  

بنابراین حلقه‌ها دایره‌ای به دور دایره‌ای در دایره‌ای تشکیل می‌دهند که حلقه‌هایی را که سیاره را احاطه کرده‌اند، می‌سازند

the planet to be the most fascinating and  iconic celestial feature in our solar system.

تا جذاب‌ترین و نمادین‌ترین ویژگی آسمانی در منظومه شمسی باشد.

The word celestial means of or  from the sky or outside this world.

لغت آسمانی به معنای از یا از آسمان یا خارج از این جهان است.

So of course the stars, the planets, the sun,  the moon, they would all be celestial features.

بنابراین مطمئناً ستارگان، سیارات، خورشید، ماه، همه آنها ویژگی های آسمانی خواهند بود.

Or you could say bodies, objects.

یا می توانید بگویید اجساد، اشیاء. به

You would need some word after  because celestial is an adjective.

چند کلمه بعد از آن نیاز خواهید داشت زیرا celestial یک صفت است.

Now fascinating means extremely interesting.

حالا جذاب یعنی فوق العاده جالب.

So instead of saying very interesting or  extremely interesting, you could say fascinating.

بنابراین به جای گفتن بسیار جالب یا بسیار جالب، می توانید بگویید جذاب.

For example, learning about Saturn.

به عنوان مثال، یادگیری در مورد زحل.

So notice my gerund statement.

پس به بیانیه ی من توجه کنید.

I'm starting my sentence with the gerund verb,  the verb and ING to make a general statement.

من جمله خود را با فعل جیروند، فعل و ING شروع می کنم تا یک بیانیه کلی ارائه کنم.

Learning about Saturn and other  celestial bodies features.

یادگیری درباره زحل و سایر ویژگی‌های اجرام آسمانی.

You could also say wonders, a wonder if something  that produces awe or mystery or intrigue.

همچنین می‌توانید شگفت‌انگیز بگویید، آیا چیزی که باعث ایجاد هیبت یا رمز و راز یا دسیسه می‌شود.

For example, the seven wonders of the world,  

به عنوان مثال، عجایب هفتگانه جهان،

we're all very curious about them, so you  get referred to celestial wonders as well.

همه ما در مورد آنها بسیار کنجکاو هستیم، بنابراین شما به شگفتی های آسمانی نیز اشاره می کنید.

Is fascinating, is extremely interesting.

جذاب است، بسیار جالب است.

But maybe for you this isn't true, so you  could always put this in the negative.

اما شاید برای شما این درست نباشد، بنابراین همیشه می‌توانید آن را منفی جلوه دهید.

Isn't fascinating.

جذاب نیست

I prefer learning about the ocean instead,  

من ترجیح می‌دهم در عوض درباره اقیانوس بیاموزم،

which is not a celestial feature because it's  not of the solar system, it's of the ocean.

که یک ویژگی آسمانی نیست زیرا  مربوط به منظومه شمسی نیست، بلکه مربوط به اقیانوس است.

And I previously used the word awe.

و من قبلا از کلمه هیبت استفاده می کردم.

So notice here awe inspiring as an adjective.

بنابراین در اینجا به عنوان یک صفت به الهام بخشیدن به هیبت توجه کنید.

If something is awe inspiring,  it's more unique, it's mysterious.

اگر چیزی الهام‌بخش باشد، منحصربه‌فردتر است، مرموز است.

It's more of a wonder.

این بیشتر از تعجب است.

So wondrous would be the  adjective all wonder is a noun.

بنابراین شگفت‌انگیز خواهد بود صفت all wonder is a noun.

Wondrous is an adjective.

شگفت انگیز یک صفت است.

So when you look at it, it really  produces some curiosity or some  

بنابراین وقتی به آن نگاه می‌کنید، واقعاً یک حس کنجکاوی یا

some feeling of fascination in  you that could be awe inspiring.

کمی احساس شیفتگی در شما ایجاد می‌کند که می‌تواند الهام‌بخش باشد.

Are you?

Enjoying this lesson?

شما هستید؟ از

این درس لذت می برید؟

If you are, then I want to tell you  about the Finally Fluent Academy.

اگر هستید، پس می‌خواهم درباره آکادمی Finnally Fluent به شما بگویم.

This is my premium training program where  we study native English speakers from TV,  

این برنامه آموزشی برتر من است که در آن به زبان انگلیسی زبان مادری از تلویزیون،

the movies, YouTube and the news.

فیلم‌ها، YouTube و اخبار مطالعه می‌کنیم.

So you can improve your listening  skills of fast English, expand your  

بنابراین می‌توانید مهارت‌های شنیداری خود را در زبان انگلیسی سریع بهبود بخشید،

vocabulary with natural expressions,  and learn advanced grammar easily.

دایره لغات خود را با عبارات طبیعی گسترش دهید، و گرامر پیشرفته را به راحتی یاد بگیرید.

Plus you'll have me as your personal.

به علاوه شما من را به عنوان شخصی خود خواهید داشت.

Coach you.

مربی شما برای کسب اطلاعات بیشتر

Can look in the description for the  link to learn more or you can go to  

می‌توانید در توضیحات به دنبال پیوند بگردید یا می‌توانید به

my website and click on Finally Fluent Academy.

وب‌سایت من بروید و روی آکادمی Fluent Fluent کلیک کنید.

Now let's continue with our lesson.

حالا بیایید به درس خود ادامه دهیم.

Back in the 17th century, Italian  astronomer Galileo Galilee first  

در قرن هفدهم، ستاره شناس ایتالیایی گالیله گالیله برای اولین بار از

spied Saturn through his ancient telescope.

زحل از طریق تلسکوپ باستانی خود جاسوسی کرد.

Let's review the pronunciation here.

بیایید تلفظ را در اینجا مرور کنیم.

Don't look at the word because the  spelling and pronunciation are different.

به کلمه نگاه نکنید زیرا املا و تلفظ آن متفاوت است.

Just listen to my voice.

فقط به صدای من گوش کن

Ancient chant, chant ancient, ancient  through his ancient telescope.

آواز باستانی، شعار باستانی، باستانی از طریق تلسکوپ باستانی او.

Now let's review this word here.

حالا بیایید این کلمه را اینجا مرور کنیم.

Spied.

جاسوسی کرد.

Do you recognize the verb?

آیا فعل را تشخیص می دهید؟

This is in the past.

این در گذشته است.

Simple.

ساده

So it's an Ed, but the verb is to spy.

بنابراین یک Ed است، اما فعل جاسوسی است.

So when you spy you simply see.

بنابراین وقتی جاسوسی می کنید به سادگی می بینید.

But when you spy, it sounds like you're purposely  observing and trying to see something specific.

اما وقتی جاسوسی می‌کنید، به نظر می‌رسد که شما عمداً در حال مشاهده و تلاش برای دیدن چیز خاصی هستید.

Now you probably know this verb from detective  

اکنون احتمالاً می‌دانید که این فعل از

novels or spy novels is even  a genre of novels spy novels.

رمان‌های پلیسی یا رمان‌های جاسوسی حتی یکی از ژانرهای رمان‌های جاسوسی است.

But generally, if you're not a detective,  this is considered not a positive thing.

اما به طور کلی، اگر کارآگاه نیستید، این یک چیز مثبت تلقی نمی‌شود.

For example, you shouldn't spy on your neighbors.

به عنوان مثال، شما نباید از همسایگان خود جاسوسی کنید.

You shouldn't purposely observe  your neighbors because it's none  

شما نباید عمداً همسایگان خود را مشاهده کنید زیرا به

of your business what your neighbors do.

شما مربوط نیست که همسایگان شما چه می کنند.

So you shouldn't spy on your neighbors.

بنابراین شما نباید از همسایگان خود جاسوسی کنید.

Now let's look back here, back here,  because we have back in the 17th century.

حالا بیایید به اینجا برگردیم، به اینجا برگردیم، زیرا به قرن هفدهم بازگشته ایم.

When we say back in and then a time reference,  it makes it sound like a long time ago.

وقتی می گوییم بازگشت به داخل و سپس یک مرجع زمانی، به نظر می رسد مثل مدت ها قبل باشد.

You could say I graduated back in 2005.

می توانید بگویید من در سال 2005 فارغ التحصیل شدم.

S of course you can say I graduated in 2005.

البته می توانید بگویید که در سال 2005 فارغ التحصیل شدم.

If you add the word back, it simply communicates  that you view this as a very long time ago.

اگر کلمه را دوباره اضافه کنید، به سادگی نشان می دهد که شما این را به عنوان یک زمان بسیار طولانی پیش می بینید.

Even if it wasn't, maybe it was two,  2019, which wasn't that long ago,  

حتی اگر اینطور نبود، شاید دو سال بود، 2019، که مدت زیادی پیش نبود،

but to you it seems like a very long time ago.

اما به نظر شما خیلی وقت پیش بود.

So you can add this, even if  it was a short period of time,  

بنابراین، می‌توانید این را اضافه کنید، حتی اگر مدت زمان کوتاهی باشد،

just to communicate that for you  it feels like a long time ago now.

فقط برای اینکه بگوییم که اکنون برای شما خیلی وقت پیش است.

Notice we also have back in the 17th century.

توجه داشته باشید که ما نیز به قرن هفدهم بازگشته ایم.

Remember that with an ordinal number,  first, second, third, 4th, 5th.

به یاد داشته باشید که با یک عدد ترتیبی، اولین، دوم، سوم، چهارم، پنجم.

So ordinal numbers you must use the.

بنابراین باید از اعداد ترتیبی استفاده کنید.

For example, I live on the 4th floor, and you  need to pronounce that I work on the 4th floor.

به عنوان مثال، من در طبقه 4 زندگی می کنم، و شما باید بگویید که من در طبقه 4 کار می کنم.

Let's continue.

ادامه دهیم.

He compared the planet's appearance to having  ears due to the limitations of his device.

او ظاهر سیاره را با داشتن گوش به دلیل محدودیت های دستگاهش مقایسه کرد.

So the limitations of his  device, what is his device?

بنابراین محدودیت‌های دستگاه او، دستگاه او چیست؟

The telescope.

تلسکوپ.

But of course a very ancient  telescope back in the 17th century.

اما البته یک تلسکوپ بسیار قدیمی در قرن هفدهم.

So you could not see it like this.

بنابراین شما نمی توانید آن را به این شکل ببینید.

Of course, this isn't a accurate image of Saturn.

البته این تصویر دقیقی از زحل نیست.

You couldn't see it like this back in  the 17th century because the devices,  

در قرن هفدهم نمی‌توانستید آن را به این شکل ببینید، زیرا دستگاه‌ها،

the tools, the equipment were ancient.

ابزارها، تجهیزات قدیمی بودند.

Hopefully you find this lesson  fascinating, extremely interesting so far.

امیدواریم تا اینجا این درس جذاب و بسیار جالب باشد.

Let's keep going.

ادامه بدیم

Saturn's axis is tilted just  like Earth for half of its year.

محور زحل در نیمی از سال خود مانند زمین کج می شود.

The ringed planet.

سیاره حلقه دار

So this ringed is describing the planet.

بنابراین این حلقه، سیاره را توصیف می کند.

Remember that word encircled, Encircled by rings.

به یاد داشته باشید که کلمه احاطه شده توسط حلقه ها احاطه شده است.

The ringed planet leans.

سیاره حلقه دار خم می شود.

So right now I'm not leaning, but now  

بنابراین در حال حاضر من تکیه نمی‌دهم، اما اکنون

I'm leaning on my elbow or I'm leaning  to the right, I'm leaning to the left.

به آرنجم تکیه می‌دهم یا به سمت راست تکیه می‌دهم، به سمت چپ تکیه می‌دهم.

So that is the word lean.

پس این کلمه لاغر است.

The ringed planet leans toward the sun, lighting  up the top of its rings for the other half.

سیاره حلقه دار به سمت خورشید متمایل می شود و برای نیمه دیگر بالای حلقه هایش را روشن می کند. به

It tilts back and the sun shines on Saturn's  South Pole and the bottom of the rings.

عقب متمایل می شود و خورشید به قطب جنوبی زحل و پایین حلقه ها می تابد.

The verbs lean to lean and tilt to  tilt are very common in the sense  

افعال lean to lean و tilt to tilt بسیار رایج هستند به این معنا

that the result is the same if I lean or tilt.

که اگر تکیه یا کج کنم نتیجه یکسان است.

But generally we use tilt for objects like my  chair because you change the angle or position.

اما معمولاً ما از شیب برای اشیایی مانند صندلی من استفاده می‌کنیم، زیرا شما زاویه یا موقعیت را تغییر می‌دهید.

So right now my chair is in a fixed position,  but if I change that angle or position,  

بنابراین در حال حاضر صندلی من در یک موقعیت ثابت است، اما اگر آن زاویه یا موقعیت را تغییر دهم،

I can tilt my my chair back or I  can tilt it forward for example.

می‌توانم صندلی خود را به عقب یا مثلاً به جلو کج کنم.

But lean is more of a change your weight and then  

اما لاغر بیشتر یک تغییر وزن است و سپس

your position naturally changes  because you change your weight.

موقعیت شما به طور طبیعی تغییر می کند زیرا وزن خود را تغییر می دهید.

So for our body movements we use the verb lean.

بنابراین برای حرکات بدن خود از فعل lean استفاده می کنیم.

I'm leaning.

من تکیه می کنم.

But for an object I could change the  angle or position which is it's tilt.

اما برای یک شی می‌توانم زاویه یا موقعیت شیب آن را تغییر دهم.

Notice here they say Saturn's axis  is tilted, so it's on on an angle.

توجه کنید که اینجا می گویند محور زحل کج است، بنابراین در یک زاویه روشن است.

Positioned on an angle.

در یک زاویه قرار گرفته است.

You could say the building is tilted so  the builders they built it on an angle.

می‌توان گفت که ساختمان کج شده است، بنابراین سازندگان آن را با زاویه ساخته‌اند.

Or you could say the bricks are deteriorating,  

یا می‌توانید بگویید آجرها در حال خراب شدن هستند،

which means gradually  crumbling, gradually weakening.

که به این معنی است که به تدریج فرو می‌ریزند، به تدریج ضعیف می‌شوند.

The bricks are deteriorating, so now  the building leans to the left because  

آجرها در حال خراب شدن هستند، بنابراین اکنون ساختمان به سمت چپ متمایل می شود زیرا

the support of the bricks is less and less  so the weight of the building is shifting.

تکیه گاه آجرها کمتر و کمتر می شود بنابراین وزن ساختمان در حال تغییر است. تفاوت

So very similar but subtle  difference between the two.

بسیار مشابه اما ظریف بین این دو.

Interestingly, there are two brief  times during Saturn's orbit when  

جالب اینجاست که دو زمان کوتاه در طول مدار زحل وجود دارد که

the ring edge points directly at the Sun.

لبه حلقه مستقیماً به سمت خورشید قرار می گیرد.

This event, known as an equinox,  gives both Saturn's northern and  

این رویداد که به عنوان اعتدال شناخته می شود، به هر دو نیمکره شمالی و

southern hemispheres some equal sunlight.

جنوبی زحل مقداری نور خورشید برابر می دهد.

For a short while, let's look at interestingly.

برای مدت کوتاهی به طرز جالبی نگاه می کنیم.

Interestingly, this is a transition  word, and transition words are a great  

جالب اینجاست که این یک کلمه انتقالی است ، و کلمات انتقالی

way to add to your communication to make  you sound more fluent or more professional.

روشی عالی برای افزودن به ارتباطات شما هستند تا شما روان‌تر یا حرفه‌ای‌تر به نظر برسید.

So interestingly, this tells you that what is  to come according to the author is interesting.

خیلی جالب است، این به شما می‌گوید که آنچه قرار است به گفته نویسنده اتفاق بیفتد جالب است.

You could say my roommate  always vanishes on cleaning day.

می توان گفت هم اتاقی من همیشه در روز نظافت ناپدید می شود.

So you have a set day of the week  that you clean your apartment and  

بنابراین شما یک روز مشخص در هفته دارید که آپارتمانتان را تمیز می‌کنید و هم

your roommate is supposed to also clean.

اتاقی‌تان هم قرار است تمیز کند.

But interestingly, he or she always vanishes,  

اما جالب است که او همیشه ناپدید می‌شود،

so you can add on interestingly just to  show how you feel about the situation.

بنابراین می‌توانید چیزهای جالبی را اضافه کنید تا احساس خود را نسبت به موقعیت نشان دهید.

Now, maybe interestingly isn't the right choice.

حالا، شاید جالب باشد که انتخاب درستی نباشد.

Maybe it's more annoyingly.

شاید آزاردهنده تر باشد.

Annoyingly, my roommate always  vanishes on cleaning day.

به طرز آزاردهنده ای، هم اتاقی من همیشه در روز نظافت ناپدید می شود.

So you can think of it as  saying it is interesting.

بنابراین می‌توانید به آن فکر کنید که جالب است.

It is annoying that my roommate always vanishes.

آزاردهنده است که هم اتاقی من همیشه ناپدید می شود.

So you can take the adjective  

بنابراین می‌توانید صفت   را انتخاب کنید

and then turn it into an adverb with LY  to show how you feel about the situation.

و سپس آن را با LY به یک قید تبدیل کنید تا نشان دهید که چه احساسی نسبت به موقعیت دارید.

Let's continue.

ادامه دهیم.

Now notice again we have another  adverb functions as a transition  

اکنون دوباره توجه کنید که ما یک تابع قید دیگر به عنوان یک انتقال داریم

where thankfully this isn't a permanent change.

که خوشبختانه این یک تغییر دائمی نیست.

So you could just say this  isn't a permanent change.

بنابراین می‌توانید بگویید که این یک تغییر دائمی نیست.

The change being that the rings vanish.

تغییر این است که حلقه ها ناپدید می شوند.

The rings disappear.

حلقه ها ناپدید می شوند.

This isn't permanent.

این دائمی نیست

Now you can express how you  feel about this situation.

اکنون می‌توانید احساس خود را درباره این وضعیت بیان کنید.

Thankfully, you're happy that  this isn't a permanent change.

خوشبختانه، خوشحال هستید که این یک تغییر دائمی نیست.

It's a fleeting cosmic event.

این یک رویداد کیهانی زودگذر است.

Do you know what fleeting means?

میدونی زودگذر یعنی چی؟

It's an adjective.

این یک صفت است.

You know that because we have a cosmic event.

شما این را می دانید زیرا ما یک رویداد کیهانی داریم.

And then fleeting gives you information about it.

و سپس زودگذر اطلاعاتی در مورد آن به شما می دهد.

So it's an adjective.

پس یک صفت است.

If something is fleeting, it means it  lasts for a very short period of time.

اگر چیزی زودگذر است، به این معنی است که برای مدت زمان بسیار کوتاهی دوام می‌آورد.

You could say we met back in 2019.

می توان گفت در سال 2019 با هم آشنا شدیم.

Remember, you're adding back to make  it sound like it was a long time ago.

به یاد داشته باشید، شما در حال اضافه کردن آن هستید تا به نظر برسد که مدت ها پیش بوده است.

We met back in 2019, but our romance was fleeting.

ما در سال 2019 با هم آشنا شدیم، اما عاشقانه ما زودگذر بود.

So we had a romantic relationship,  but for a very short period of time.

بنابراین ما یک رابطه عاشقانه داشتیم، اما برای مدت زمان بسیار کوتاهی.

But you could add on and express  your feelings of it and say,  

اما می‌توانید به آن اضافه کنید و احساسات خود را نسبت به آن بیان کنید و بگویید،

thankfully we're both happily married  today, so the story has a happy ending.

خوشبختانه امروز هر دو با خوشحالی ازدواج کرده‌ایم ، بنابراین داستان پایان خوشی دارد.

And notice happily is an adjective, an adverb,  excuse me, an adverb that describes your marriage.

و توجه کنید شادی یک صفت است، یک قید، ببخشید، قیدی است که ازدواج شما را توصیف می کند.

We're both happily married today.

امروز هر دو با خوشحالی ازدواج کردیم.

It's a fleeting cosmic event that recurs  happens again and again every 29.5 years,  

این یک رویداد زودگذر کیهانی است که تکرار می‌شود و هر 29.5 سال یکبار تکرار می‌شود،

which is how long it takes  Saturn to orbit the sun.

یعنی مدت زمانی که زحل به دور خورشید می‌چرخد.

Orbit means to go around in a complete circle.

مدار به معنای دور زدن در یک دایره کامل است.

Now the verb to occur means to happen,  

حالا فعل to اتفاق می افتد به معنای اتفاق افتادن است،

and if you add re before verbs it  means that you do that verb again.

و اگر re را قبل از افعال اضافه کنید به این معنی است که دوباره آن فعل را انجام می دهید.

So reoccur means to happen again, but  it's not repeatedly or as a pattern.

بنابراین تکرار به معنای تکرار شدن است، اما به طور مکرر یا به عنوان یک الگو نیست.

So for example, my Internet bill is recurring.

به عنوان مثال، قبض اینترنت من تکراری است.

Every 15th of the month I get a  bill and that will happen again  

هر پانزدهم ماه یک صورت‌حساب دریافت می‌کنم و

and again as a pattern until I cancel my bill.

تا زمانی که صورت‌حسابم را لغو نکنم دوباره و دوباره به عنوان یک الگو تکرار می‌شود.

My Internet bill is recurring, but  I would say let's hope the power  

صورت‌حساب اینترنت من تکرار می‌شود، اما می‌توانم بگویم که امیدواریم

outage doesn't reoccur so it doesn't  happen again, but just one more time.

قطع برق دوباره تکرار نشود تا دوباره تکرار نشود، بلکه فقط یک بار دیگر.

There is not a pattern of power outages.

الگویی از قطع برق وجود ندارد.

The power outage means that everything goes dark.

قطع برق به این معنی است که همه چیز تاریک می شود.

I do not have power electricity.

برق برق ندارم

That is a power outage.

یعنی قطع برق

So there is an important difference  between recur and reoccur.

بنابراین تفاوت مهمی بین تکرار و تکرار وجود دارد.

Let's continue After March 2025, Saturn's axial  tilt will bring the rings back into view, then  

ادامه دهیم پس از مارس 2025، شیب محوری زحل حلقه‌ها را دوباره نمایان می‌کند، سپس

vanish, suddenly disappear, almost mysteriously  disappear, then vanish again in November 2025.

ناپدید می‌شود، ناگهان ناپدید می‌شود، تقریباً به طور مرموزی ناپدید می‌شود ، سپس دوباره در نوامبر 2025 ناپدید می‌شود.

Saturn's rings won't completely disappear  in 2025, but they will seem to vanish.

حلقه‌های زحل به طور کامل در سال 2025 ناپدید نمی‌شوند، اما به نظر می‌رسد که ناپدید می‌شوند. .

So if something seems to do something,  it means it appears in that way,  

بنابراین اگر چیزی به نظر می رسد که کاری را انجام می دهد، به این معنی است که به این شکل ظاهر می شود،

but it isn't 100% truthful or accurate or certain.

اما 100٪ درست یا دقیق یا قطعی نیست.

Let's compare these sentences.

بیایید این جملات را با هم مقایسه کنیم.

She's sick.

او مریض است.

She is sick.

او بیمار است.

So this is our verb to be as a contraction.

بنابراین این فعل ما به عنوان یک انقباض است.

She's sick compared to she seems to be sick.

او در مقایسه با بیمار به نظر می رسد که بیمار است.

So here it's the verb seem and  then the infinitive to be sick.

بنابراین اینجا فعل see و سپس مصدر to be sick است.

You could also say she appears to  be sick and it has the same meaning.

همچنین می‌توانید بگویید که به نظر می‌رسد بیمار است و همین معنی را دارد.

This is a statement of fact.

این بیان یک واقعیت است.

I can say with certainty that this is true.

با قاطعیت می توانم بگویم که این درست است.

This is not with certainty I  think, but I'm not 100% certain.

من فکر می‌کنم این با قطعیت نیست ، اما 100٪ مطمئن نیستم.

She seems to be sick.

او به نظر بیمار است.

She sounds sick, she looks  sick, but I haven't asked her,  

او مریض به نظر می رسد، بیمار به نظر می رسد ، اما من از او نپرسیده ام،

she hasn't told me directly, I haven't  talked to her doctor for example.

او مستقیماً به من نگفته است، مثلاً با پزشکش صحبت نکرده ام.

But they will seem to vanish for a short period  due to an event called ring plane crossing.

اما به نظر می رسد که آنها برای مدت کوتاهی به دلیل رویدادی به نام عبور هواپیمای حلقه ای ناپدید می شوند.

This happens when Earth passes through Saturn's  ring plane, making the rings appear edge on.

این زمانی اتفاق می‌افتد که زمین از صفحه حلقه زحل عبور می‌کند و باعث می‌شود که حلقه‌ها در لبه ظاهر شوند.

Since the rings are so thin, they can become  almost invisible from our perspective on Earth.

از آنجایی که حلقه‌ها بسیار نازک هستند، می‌توانند از دید ما روی زمین تقریباً نامرئی شوند.

So This is why they seem to vanish.

بنابراین به همین دلیل است که به نظر می رسد آنها ناپدید می شوند.

But this isn't actually truthful.

اما این در واقع حقیقت ندارد.

It appears this way it it  seems to happen this way.

به نظر می رسد که به نظر می رسد به این شکل اتفاق می افتد.

Now our perspective.

حالا دیدگاه ما

You could also say our view on Earth.

شما همچنین می توانید دیدگاه ما را در مورد زمین بگویید.

These two words are commonly used  when you express your opinion.

این دو کلمه معمولاً وقتی نظر خود را بیان می کنید استفاده می شود.

Of course, you know to say in my  opinion and then you state your opinion.

البته شما می دانید به نظر من بگویید و سپس نظر خود را بیان کنید.

But when you use perspective or view,  

اما وقتی از پرسپکتیو یا دیدگاه استفاده می‌کنید،

you use the word from from my  perspective, from my point of view.

کلمه را از دیدگاه من، از دیدگاه من استفاده می‌کنید.

So you wouldn't just say from my  view, you would say point of view.

بنابراین شما فقط از دیدگاه من نمی گویید ، بلکه می گویید نقطه نظر.

And from from my point of view,  learning about pattern is fascinating.

و از دیدگاه من، یادگیری در مورد الگو بسیار جذاب است.

And again, you can make this  negative because it's your opinion,  

و دوباره، می‌توانید این را منفی کنید زیرا این نظر شما،

your perspective, your point of  view, and you're entitled to it.

دیدگاه شما، نقطه‌نظر شما است و حق آن را دارید.

So I added in my opinion.

بنابراین من به نظر خودم اضافه کردم.

So you remember the difference,  the rings will appear to disappear.

بنابراین تفاوت را به خاطر می آورید، حلقه ها ناپدید می شوند.

Now remember you could say the  rings will seem to disappear,  

اکنون به یاد داشته باشید که می‌توانید بگویید حلقه‌ها ناپدید می‌شوند،

which means that it isn't actually true.

به این معنی که واقعاً درست نیست.

So the rings will seem or appear to disappear for  only a few days or weeks as the crossing happens.

بنابراین به نظر می‌رسد که حلقه‌ها فقط برای چند روز یا چند هفته ناپدید می‌شوند که عبور اتفاق می‌افتد.

However, the rings will still be  there, just not visible from Earth.

با این حال، حلقه‌ها همچنان در آنجا خواهند بود ، فقط از زمین قابل مشاهده نیستند.

So.

بنابراین.

We can't see them, but they exist.

ما نمی توانیم آنها را ببینیم، اما آنها وجود دارند.

They exist on the planet Saturn.

آنها در سیاره زحل وجود دارند. به

That's why they're saying appear  to disappear or seem to disappear,  

همین دلیل است که می‌گویند ظاهراً ناپدید می‌شود یا به نظر می‌رسد ناپدید می‌شود،

because that's what it looks  like from our perspective.

زیرا از دیدگاه ما اینطور به نظر می‌رسد.

But that isn't the reality.

اما واقعیت این نیست

That isn't the truth.

این حقیقت نیست.

And that's why they didn't just say the  rings will disappear, because they won't.

و به همین دلیل است که آنها فقط نگفتند که حلقه‌ها ناپدید می‌شوند، زیرا ناپدید نمی‌شوند.

It's just our perspective.

این فقط دیدگاه ماست.

Saturn experiences a ring plane  crossing roughly every 15 years.

زحل تقریباً هر 15 سال یک بار یک صفحه حلقه‌ای را تجربه می‌کند.

With the upcoming crossing in 2025,  

با گذرگاه آتی در سال 2025

however, conditions will be less than  favorable for observing the planet.

،  ، شرایط برای رصد سیاره مساعدتر خواهد بود. با نور خورشید تا

It will be largely obscured  by the light of the Sun.

حد زیادی پوشیده خواهد شد.

So this is saying that unfortunately, we won't be  able to see this very well even with a telescope,  

بنابراین این می‌گوید که متأسفانه، ما نمی‌توانیم این را به خوبی حتی با تلسکوپ ببینیم،

because it will be largely obscured.

زیرا تا حد زیادی پنهان خواهد بود.

Do you know what this means?

میدونی این یعنی چی؟

Obscured.

مبهم.

When something is obscured by something  else, it means that you're unable to see it.

وقتی چیزی توسط چیز دیگری پوشیده شده است ، به این معنی است که شما قادر به دیدن آن نیستید.

So another word, a more  common word, would be blocked.

بنابراین یک کلمه دیگر، یک کلمه رایج تر، مسدود می شود.

So right now, your view of me is blocked.

بنابراین در حال حاضر، دید شما نسبت به من مسدود شده است.

It's obscured by my hands.

با دستانم پنهان شده است.

So right now your view is blocked.

بنابراین در حال حاضر نمای شما مسدود شده است.

You could also use this with with  sound, so I could obscure the sound.

همچنین می‌توانید از این با صدا استفاده کنید، بنابراین می‌توانم صدا را مبهم کنم. این کار را

I won't because that will be unpleasant,  

نمی‌کنم زیرا ناخوشایند خواهد بود،

but I could put my hand over the  microphone and obscure my voice as well.

اما می‌توانم دستم را روی میکروفون بگذارم و صدایم را نیز مبهم کنم.

But it is more commonly used with with sight.

اما بیشتر با بینایی استفاده می شود.

So you could say our view of  the fireworks was obscured.

بنابراین می توان گفت دیدگاه ما نسبت به آتش بازی مبهم بود.

So notice this to be obscured by now it's our view  which is singular, not fireworks, which is plural.

بنابراین توجه کنید که تا به حال پنهان شده است، دیدگاه ما مفرد است، نه آتش بازی، که جمع است.

Why I'm using was and not were.

چرا استفاده می کنم بود و نبود.

Remember this is the verb to be in the past.

به یاد داشته باشید که این فعل to be در گذشته است.

Simple.

ساده

It was obscured.

مبهم بود.

It was, It represents our view.

این بود، نمایانگر دیدگاه ماست.

Our view of the fireworks  was obscured by the clouds.

دید ما از آتش بازی توسط ابرها پوشیده شده بود. به دلیل ابرها

We couldn't see the fireworks  because of the clouds.

نتوانستیم آتش بازی را ببینیم .

This is the passive.

این منفعل است.

You can use this in an active as well  and say the clouds obscured our view.

می‌توانید از آن در یک فعال نیز استفاده کنید و بگویید که ابرها دید ما را پنهان کرده‌اند.

You can absolutely say obscured.

کاملاً می توان گفت مبهم است.

Blocked is the more everyday word and to  be honest I would use blocked 90% of the  

Blocked کلمه‌ی روزمره‌تر است و صادقانه بگویم، من در ۹۰٪

time in my vocabulary and I would use  obscured in very specific situations.

موارد در دایره لغاتم از Blocked استفاده می‌کنم و در موقعیت‌های بسیار خاص از مبهم استفاده می‌کنم.

When I want to sound more formal or more technical  then I would use obscured, but you can use both.

وقتی می‌خواهم رسمی‌تر یا فنی‌تر به نظر برسم، از مبهم استفاده می‌کنم، اما شما می‌توانید از هر دو استفاده کنید.

They have the same meaning.

آنها همین معنی را دارند.

And that's the end of our article.

و این پایان مقاله ما است.

Hopefully you found it fascinating.

امیدوارم برای شما جذاب باشد.

Now what I'll do is I'll read the  article from start to finish and  

اکنون کاری که من انجام می دهم این است که مقاله را از ابتدا تا انتها می خوانم و

this time you can focus on my pronunciation.

این بار می توانید روی تلفظ من تمرکز کنید.

Saturn's majestic rings will vanish in 2025.

حلقه‌های باشکوه زحل در سال 2025 ناپدید می‌شوند.

Most people consider Saturn's awe inspiring  system of rings that encircle the planet  

بیشتر مردم سیستم حلقه‌های الهام‌بخش زحل را که سیاره را احاطه کرده‌اند،

to be the most fascinating and iconic  celestial feature in our solar system.

جذاب‌ترین و نمادین‌ترین ویژگی آسمانی در منظومه شمسی می‌دانند.

Back in the 17th century, Italian  astronomer Galileo Galilee first  

در قرن هفدهم، ستاره شناس ایتالیایی گالیله گالیله برای اولین بار از

spied Saturn through his ancient telescope.

زحل از طریق تلسکوپ باستانی خود جاسوسی کرد.

He compared the planets appearance to having  ears due to the limitations of his device.

او ظاهر سیارات را به دلیل محدودیت‌های دستگاهش با داشتن گوش مقایسه کرد.

Saturn's axis is tilted just like Earth's.

محور زحل نیز مانند محور زمین کج شده است.

For half of its year, the ringed planet leans  toward the sun, lighting up the top of its rings.

نیمی از سال خود، سیاره حلقه دار به سمت خورشید متمایل می شود و بالای حلقه هایش را روشن می کند.

For the other half, it tilts back,  

برای نیمه دیگر، به عقب متمایل می‌شود،

and the sun shines on Saturn's South  Pole and the bottom of the rings.

و خورشید به قطب جنوبی زحل و پایین حلقه‌ها می‌تابد.

Interestingly, there are two brief  times during Saturn's orbit when  

جالب اینجاست که دو زمان کوتاه در طول مدار زحل وجود دارد که

the ring edge points directly at the Sun.

لبه حلقه مستقیماً به سمت خورشید قرار می گیرد.

This event, known as an equinox, gives  both Saturn's northern and southern  

این رویداد که به عنوان اعتدال شناخته می شود، برای مدت کوتاهی به هر دو نیمکره شمالی و جنوبی زحل

hemispheres some equal sunlight for a short while.

مقداری نور خورشید برابر می دهد.

Thankfully, this isn't a permanent change.

خوشبختانه، این یک تغییر دائمی نیست.

It's a fleeting cosmic event  that recurs every 29.5 years,  

این یک رویداد کیهانی زودگذر  است که هر 29.5 سال یکبار تکرار می‌شود،

which is how long it takes  Saturn to orbit the Sun.

یعنی مدت زمانی که زحل به دور خورشید می‌چرخد.

After March 2025, Saturn's axial tilt  will bring the rings back into view,  

بعد از مارس 2025، شیب محوری زحل حلقه‌ها را دوباره نمایان می‌کند،

then vanish again in November 2025.

سپس دوباره در نوامبر 2025 ناپدید می‌شود.

Saturn's rings won't completely disappear in 2025,  

حلقه‌های زحل در سال 2025 به طور کامل ناپدید نمی‌شوند،

but they will seem to vanish for a short period  due to an event called ring plane crossing.

اما به نظر می‌رسد برای مدت کوتاهی به دلیل رویدادی به نام عبور از هواپیمای حلقه‌ای ناپدید می‌شوند. .

This happens when Earth passes through Saturn's  ring plane, making the rings appear edge on.

این زمانی اتفاق می‌افتد که زمین از صفحه حلقه زحل عبور می‌کند و باعث می‌شود که حلقه‌ها در لبه ظاهر شوند.

Since the rings are so thin, they can become  almost invisible from our perspective on Earth.

از آنجایی که حلقه‌ها بسیار نازک هستند، می‌توانند از دید ما روی زمین تقریباً نامرئی شوند. به

The rings will appear to disappear for only  a few days or weeks as the crossing happens.

نظر می‌رسد که حلقه‌ها فقط برای چند روز یا چند هفته ناپدید می‌شوند که عبور اتفاق می‌افتد.

However, the rings will still be  there, just not visible from Earth.

با این حال، حلقه‌ها همچنان در آنجا خواهند بود ، فقط از زمین قابل مشاهده نیستند.

Saturn experiences a ring plane  crossing roughly every 15 years.

زحل تقریباً هر 15 سال یک بار یک صفحه حلقه‌ای را تجربه می‌کند. با این حال،

With the upcoming crossing in 2025,  

با گذرگاه آتی در سال 2025

however, conditions will be less than  favorable for observing the planet.

، شرایط برای رصد سیاره مساعدتر خواهد بود. با نور خورشید تا

It will be largely obscured  by the light of the Sun.

حد زیادی پوشیده خواهد شد.

Do you want me to make more lessons where we.

آیا شما می خواهید من را به درس های بیشتری در جایی که ما.

Review the news together.

اخبار را با هم مرور کنید.

If you do, then put more, more, more, put more,  more, more, more, more in the comments below.

اگر این کار را کردید، پس بیشتر، بیشتر، بیشتر، بیشتر، بیشتر، بیشتر، بیشتر، بیشتر در نظرات زیر قرار دهید.

And of course, make sure you like this lesson,  

و البته، مطمئن شوید که این درس را دوست دارید،

share it with your friends and subscribe so  you're notified every time I post a new lesson.

آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و مشترک شوید تا هر بار که یک درس جدید را پست می‌کنم به شما اطلاع داده شود.

And you can get this free speaking  guide where I share 6 tips on how  

و می‌توانید این راهنمای مکالمه رایگان را دریافت کنید، جایی که من ۶ نکته را در مورد نحوه

to speak English fluently and confidently.

صحبت کردن روان و مطمئن انگلیسی به اشتراک می‌گذارم.

You can click here to download it or  look for the link in the description.

می‌توانید برای دانلود آن اینجا را کلیک کنید یا به دنبال پیوند در توضیحات بگردید.

And I have another lesson I know you'll love.

و من یک درس دیگر دارم که می دانم دوست خواهید داشت.

Make sure you watch it right now.

حتما همین الان تماشاش کنید

Now.

در حال حاضر.