TWO HOUR ENGLISH LESSON - Learn English with the NEWS And Improve Your Fluency

Welcome to JForrest English Training. I'm Jennifer and today you're going to learn English

به آموزش زبان انگلیسی JForrest خوش آمدید. من جنیفر هستم و امروز قرار است انگلیسی را

through stories. We're going to review for different news articles. And through this

از طریق داستان یاد بگیرید. ما قصد داریم مقالات خبری مختلف را بررسی کنیم. و از طریق این

review, you are going to learn a lot of advanced vocabulary, Advanced grammar and even correct

بررسی، تعداد زیادی واژگان پیشرفته، گرامر پیشرفته و حتی

pronunciation. Let's get started.

تلفظ صحیح را یاد خواهید گرفت. بیا شروع کنیم.

As you can see, we're talking about the new movie Avatar the way of water. So this is

همانطور که می بینید، در مورد فیلم جدید آواتار راه آب صحبت می کنیم. پس این

the title of the movie Avatar, the way of water. Now, let me read the full headline

عنوان فیلم آواتار راه آب است. حالا بگذارید تیتر کامل

Avatar, the way of water passes, 1 billion dollars out the global box office. That's

آواتار، راه عبور آب، 1 میلیارد دلار از باکس آفیس جهانی را بخوانم. این

a lot of money, right? This is the short form for billion. So let me write that out for

پول زیادی است، درست است؟ این فرم کوتاه برای میلیارد است. پس بگذارید آن را برای

you.

شما بنویسم.

You billion now.

تو الان میلیاردی آیا

Have you seen the original Avatar movie? I have not seen the original. And to be honest,

فیلم اصلی آواتار را دیده اید؟ من اصلشو ندیدم و صادقانه بگویم،

I probably won't see this one either, because I don't really, like, Sci-Fi movies too much.

من احتمالاً این یکی را هم نخواهم دید، زیرا من واقعاً فیلم های علمی تخیلی را خیلی دوست ندارم.

What about you? Let me know in the comments if you seen the original, if you've seen this

تو چطور؟ اگر نسخه اصلی را دیده اید، اگر این فیلم را دیده اید

one, or you're excited to see this new movie. All right. Let's continue on with our article

یا از دیدن این فیلم جدید هیجان زده اید، در نظرات به من بگویید. خیلی خوب. بیایید به مقاله آواتار خود ادامه دهیم

Avatar. The way of water has made 1 billion dollars at the global box.

. راه آب در جعبه جهانی 1 میلیارد دلار درآمد داشته است.

Office in, just 14 days, becoming the fastest film to pass the Milestone this year. Let's

آفیس در، تنها 14 روز، تبدیل شدن به سریع ترین فیلمی که امسال نقطه عطف را پشت سر گذاشته است. بیایید

look at this here. The Milestone, this is a noun, and this is noun. This is an important

در اینجا به این نگاه کنیم. Milestone، این یک اسم است و این اسم است. این یک رویداد مهم است

event and it can be in business or in life, in general. So what could be a milestone for

و می تواند در تجارت یا به طور کلی در زندگی باشد. بنابراین چه چیزی می تواند نقطه عطفی برای

you?

شما باشد؟

You an important event in your life. The first one I think of is probably graduating graduating

شما یک رویداد مهم در زندگی خود هستید. اولین موردی که به آن فکر می کنم احتمالاً فارغ التحصیلی

from school, graduating from University. Getting married having a baby those important events

از مدرسه، فارغ التحصیلی از دانشگاه است. ازدواج بچه دار شدن از اتفاقات مهم

in one's life. So you could say, graduating was an important milestone for me. So notice

زندگی یک فرد. بنابراین می توان گفت، فارغ التحصیلی نقطه عطف مهمی برای من بود. بنابراین توجه کنید

here, I'm starting my sentence with what? What

اینجا، من جمله ام را با چه چیزی شروع می کنم؟

Is this grammatically? I'm starting my sentence with a gerund, a Jaren, and this acts, as

این از نظر گرامری چیست؟ من جمله ام را با یک جروند، یک جارن شروع می کنم، و این به عنوان

the subject of my sentence and we do this, when we're making a general statement, graduating

موضوع جمله من عمل می کند و ما این کار را انجام می دهیم، وقتی یک بیانیه کلی می دهیم، فارغ التحصیلی

was an important milestone for me.

نقطه عطف مهمی برای من بود.

Now you could use it in business as well. We might say let's set a milestone to double

اکنون می توانید از آن در تجارت نیز استفاده کنید. ممکن است بگوییم بیایید یک نقطه عطف برای دو برابر کردن

our profits this year. So in this case, it's similar to a goal and the verb that we use

سود خود در سال جاری تعیین کنیم. بنابراین در این مورد، شبیه یک هدف است و فعلی که

with gold is you set a goal that's just simply when you make a goal but we don't say

با طلا استفاده می کنیم این است که شما هدفی را تعیین می کنید که به سادگی زمانی است که شما یک هدف می سازید اما ما نمی گوییم هدف

Make a goal, we say set a goal and you can set a milestone as well. So, pay attention

گذاری کن، می گوییم هدف تعیین کن و می توانی تعیین کنی. همچنین یک نقطه عطف پس

to that verb choice, and this is the same thing as saying, a goal and notice when you

به آن انتخاب فعل دقت کنید و این همان گفتن است، هدف و توجه کنید وقتی به

reach a goal, you can also pass a milestone, which is another way of saying exceed. So

هدفی رسیدید، می توانید یک نقطه عطف را هم بگذرانید که این یک راه دیگر برای گفتن است. بنابراین

they did more than 1 billion dollars, they passed it. So, the milestone for the

بیش از 1 میلیارد دلار انجام دادند، از آن گذشتند. بنابراین، نقطه عطف

Film was 1 billion dollars and they passed it. They went beyond it.

فیلم یک میلیارد دلار بود و آنها از آن عبور کردند . فراتر از آن رفتند.

All right, so obviously a very successful film. Let's continue on. The long-delayed

بسیار خوب، واضح است که فیلم بسیار موفقی است . بیایید ادامه دهیم. دنباله‌ای که مدت‌ها به تأخیر افتاده بود،

sequel has proved a hit with audiences despite wildly varying reviews.

علیرغم بررسی‌های متفاوت، توانسته بود در بین مخاطبان موفق عمل کند .

So a sequel is when there's the original movie, I don't know if you remember, but there was

بنابراین یک دنباله زمانی است که فیلم اصلی وجود داشته باشد، نمی‌دانم به خاطر دارید یا خیر، اما

an original Avatar movie, many years ago. And a sequel is when they create another movie.

یک فیلم آواتار اصلی سال‌ها پیش وجود داشت. و یک عاقبت زمانی است که آنها فیلم دیگری می سازند.

So it's part one is the original and then part 2 is the sequel and in the sequel, they

بنابراین قسمت اول اصلی است و سپس قسمت 2 دنباله است و در ادامه

continue the story. So you can think of it as

داستان را ادامه می دهند. بنابراین شما می توانید آن را به عنوان

Easily, I'll just say part 2, or it could be two or more. They can have more than one

Easily در نظر بگیرید، من فقط قسمت 2 را می گویم، یا ممکن است دو یا بیشتر باشد. آنها می توانند بیش از یک

Sequel and that is a continuation continued. Asian of the original movie, it could be a

دنباله داشته باشند و این یک ادامه است. آسیایی فیلم اصلی، می تواند یک

TV, a TV show as well.

تلویزیون، یک برنامه تلویزیونی نیز باشد.

Now notice here has proved has proved prove is one of those verbs that actually has two

حالا توجه کنید اینجا ثابت شده است اثبات کرده است اثبات یکی از آن افعالی است که در واقع دو

separate forms that are acceptable in the third form. The participial you could also

شکل مجزا دارد که در شکل سوم قابل قبول است . مشارکتی که می توانید

say proven has proven and both of them are correct. So we're verb, conjugations are to

بگویید اثبات شده نیز ثابت شده است و هر دوی آنها صحیح هستند. بنابراین ما فعل هستیم، صیغه ها برای

prove. That's the infinitive and then you have proved as the base of

اثبات هستند. این مصدر است و سپس شما به عنوان پایه

Course. And then we have proved and then you cannot proved or proven

دوره ثابت کرده اید. و بعد ما ثابت کردیم و بعد شما نمی توانید ثابت کنید یا ثابت کنید

Now, although both of these are correct, I would probably say that proved is more common,

حالا، اگرچه هر دوی اینها درست است، احتمالاً می توانم بگویم که اثبات شده رایج تر است،

but I do hear proven enough that it's worse. You knowing that both of them are acceptable

اما من به اندازه کافی ثابت شده می شنوم که بدتر است. شما می دانید که هر دوی آنها قابل قبول

and grammatically correct but if you want to keep it easy, since proved is the past

و از نظر گرامری صحیح هستند، اما اگر می خواهید آن را آسان نگه دارید، زیرا اثبات شده گذشته

simple. You can also just remember proved as the participial as well.

ساده است. شما همچنین می توانید به یاد داشته باشید که ثابت شده است به عنوان مشارکتی نیز.

Okay, so here to be a hit has proven a hit. I hit in this case is something that is very

خوب، پس اینجا برای یک ضربه ثابت شده است. من ضربه در این مورد چیزی است که بسیار

popular or successful. So this is a really great idiom. So you might say our party was

محبوب یا موفق است. بنابراین این یک اصطلاح واقعا عالی است. بنابراین ممکن است بگویید مهمانی ما

a hit. Our party was a hit. This means your party was very successful. It was popular

موفقیت آمیز بود. مهمانی ما پرفروش بود. این بدان معنی است که حزب شما بسیار موفق بود. محبوب بود

people enjoyed it.

مردم از آن لذت بردند.

So ultimately, it was successful. Our party was a hit. You could say. I hope our launch

بنابراین در نهایت، موفق شد. مهمانی ما پرفروش بود. شما می توانید بگویید. امیدوارم راه اندازی ما

will be a hit. So notice this is in the future because I'm using, I hope, I hope our launch

موفقیت آمیز باشد. بنابراین توجه کنید که این در آینده است، زیرا من از آن استفاده می کنم، امیدوارم، امیدوارم راه اندازی ما

will be a hit. So I don't know yet. Launch is when you introduce something new into the

موفقیت آمیز باشد. بنابراین من هنوز نمی دانم. راه اندازی زمانی است که چیز جدیدی را به بازار معرفی می کنید

market. For example, a new product or surveys, you launch it. So you

. به عنوان مثال، یک محصول جدید یا نظرسنجی، آن را راه اندازی می کنید. پس تو

Ooh, sit for the first time. So here.

اوه، برای اولین بار بنشین. پس اینجا

Our expression is this is a verb to be expression to be a hit. Now. You need to conjugate your

بیان ما این است که این یک فعل to be بیان به یک ضربه است. اکنون. شما باید

verb to be according to the some janked and the time reference of course like always so

فعل خود را با توجه به برخی از janked و مرجع زمانی که البته مانند همیشه صرف کنید، بنابراین

let's say you had more than one party our parties. Maybe you had an anniversary party

فرض کنید شما بیش از یک مهمانی داشتید . شاید شما یک جشن سالگرد

a birthday party and a retirement party all in the same month. You could say. Oh

، جشن تولد و یک جشن بازنشستگی در یک ماه داشته باشید. شما می توانید بگویید. آه

our parties

مهمانی های ما به این

were because we have the past simple with they the subject is they they were a hit our

دلیل بود که ما گذشته ساده را با آنها داریم موضوع این است که آنها یک ضربه بودند

parties were a hit now notice. I don't say our parties were hits although I hit technically

مهمانی های ما اکنون به یک ضربه رسیده اند. نمی‌گویم مهمانی‌های ما ضربه خوردند، اگرچه از نظر فنی ضربه زدم

is singular, but I change my verb to be I don't change my noun here our parties were

مفرد است، اما فعلم را به be تغییر نمی‌دهم اسمم را اینجا تغییر نمی‌دهم مهمانی‌هایمان

a hit. I don't change it to hit.

ضربه خوردند. من آن را به ضربه تغییر نمی دهم.

Okay, so you conjugate, your verb, to be to be ahead and let me just write out the meaning

خوب، پس شما فعل خود را به عنوان پیشرو بودن با هم ترکیب کنید و اجازه دهید من فقط معنی

to be successful or popular. So it makes sense. They're seeing the movie was a hit, it was

موفقیت یا محبوب بودن را بنویسم. بنابراین منطقی است. آنها می بینند که فیلم موفق بود،

successful. Well why was it successful? Because it was popular. So they're singing the same

موفق بود. خوب چرا موفق شد؟ چون محبوب بود. بنابراین آنها همان

thing really successful or popular. Let's continue on. It is one of only three films.

چیزی را که واقعاً موفق یا محبوب هستند می خوانند. بیایید ادامه دهیم. این یکی از تنها سه فیلم است.

To surpass 1 billion dollars this year after top gun Maverick and Jurassic world domination.

امسال پس از تسلط ماوریک و ژوراسیک بر جهان، از مرز 1 میلیارد دلار گذشت.

So this is another example of a sequel, because there was an original Top Gun movie from,

بنابراین این نمونه دیگری از یک دنباله است، زیرا یک فیلم اصلی Top Gun از

I don't know the 80s, the 1980s or 1990s. I'm not sure. Long, long time ago, with Tom

دهه 80، 1980 یا 1990، نمی دانم، وجود داشت. مطمئن نیستم. خیلی وقت پیش، با تام

Cruise, and then this year, they made a sequel a sequel

کروز، و سپس امسال، دنباله‌ای را به عنوان دنباله‌ای

Equal. So, top gun. Maverick is a sequel. So top gun Maverick. This movie is a sequel,

برابر ساختند. بنابراین، تفنگ بالا. ماوریک یک دنباله است. پس تاپ گان ماوریک. این فیلم یک دنباله است،

the original was made in. I'm just going to say the 1980s. I'm not sure if that's correct.

اصل آن ساخته شده است. من فقط می خواهم بگویم دهه 1980. من مطمئن نیستم که آیا این درست است.

It might be the 90s.

شاید دهه 90 باشد.

The original was made in.

نسخه اصلی در

The 1980s. Now notice I added the because I have 80s in general, when you have a year

سال 1980 ساخته شد. حالا توجه کنید که من اضافه کردم چون من به طور کلی دهه 80 دارم، وقتی یک سال

in general 80s, a decade 80s 90s, you have to say the 80s, the 90s. But if I said in

به طور کلی 80، یک دهه 80 90 دارید، باید بگویید دهه 80، 90. اما اگر من در

1981, and I was specific or 84 87, then you don't use an article. The was made in

سال 1981 گفتم و من خاص یا 84 87 بودم، شما از مقاله استفاده نمی کنید. در سال 1987 ساخته شده است

1987 or was made in the 80s, you can just put 80s or you can add 1980s. If anyone knows

یا در دهه 80 ساخته شده است، می توانید فقط 80s قرار دهید یا می توانید 1980s را اضافه کنید. اگر کسی می‌داند

when the original was made that you can share that in the comments. Have you seen the original

نسخه اصلی کی ساخته شده است، می‌تواند آن را در نظرات به اشتراک بگذارد. آیا تاپ گان اصلی را دیده اید

Top Gun? Have you seen the sequel top gun Maverick? I have seen neither, but you can

؟ آیا دنباله تاپ گان ماوریک را دیده اید ؟ من هیچکدام را ندیده ام، اما می توانید

share in the comments. I have seen Jurassic world domination.

در نظرات به اشتراک بگذارید. من تسلط بر جهان ژوراسیک را دیده ام.

Okay, no, no, let's take a look at this. It is one of three. Now notice here films, one

خوب، نه، نه، بیایید نگاهی به این بیندازیم. یکی از سه است. حالا به فیلم های اینجا توجه کنید، یکی

of three films. Now, the film's is plural because it represents the three films. So,

از سه فیلم. در حال حاضر، فیلم جمع است زیرا این سه فیلم را نشان می دهد. بنابراین،

there are three films. Now, one of those three films, so that's why films.

سه فیلم وجود دارد. حالا یکی از آن سه فیلم، به همین دلیل است که فیلم ها.

Is is plural even though we have one. So you might say, it was one of my favorite movies,

Is جمع است حتی اگر یکی داریم. بنابراین ممکن است بگویید، این یکی از فیلم های مورد علاقه من بود،

movies with an S when you have one of, it means there are more than one movies, but

فیلم هایی با S وقتی یکی از آن ها را دارید، به این معنی است که بیش از یک فیلم وجود دارد، اما

you're talking about one specific, but the noun is plural, okay? But notice my

شما در مورد یک خاص صحبت می کنید، اما اسم آن جمع است، خوب؟ اما توجه داشته باشید که من

My verb is conjugated as singular, it was because of the one. So that's why the subject

فعل من به صورت مفرد مفرد است، دلیل آن یکی بود. پس به همین دلیل است که فاعل

and the verb is singular, but the noun is plural. So I might say she one of our best

و فعل مفرد است اما اسم جمع است. بنابراین می توانم بگویم او یکی از بهترین

Employ. Okay, so do I want employee?

کارمندان ماست. خوب، پس من کارمند می خواهم؟

Or employees and do I want. She is or she are. Well, hopefully this is pretty obvious

یا کارمندان و می خواهم. او هست یا هست خوب، امیدوارم این برای شما کاملاً واضح باشد

to you that we need. She is one of our best employees and then I need plural because in

که ما به آن نیاز داریم. او یکی از بهترین کارمندان ما است و پس از آن من به جمع نیاز دارم، زیرا در

the company, as a whole, there are many employees so I can be a tricky sentence structure. But

کل شرکت، کارمندان زیادی وجود دارد، بنابراین من می توانم یک ساختار جمله مشکل ساز باشم. اما

obviously a very

بدیهی است که یک

Common sentence structure as well. So, get comfortable with forming sentences like that

ساختار جمله بسیار رایج نیز هست. بنابراین، با ساختن چنین جملاتی راحت باشید،

because you will use them a lot, okay? So notice here, they changed it to surpass. Instead

زیرا از آنها زیاد استفاده خواهید کرد، خوب؟ بنابراین در اینجا توجه کنید، آنها آن را به پیشی گرفتن تغییر دادند. به جای

of pass. In this case, they're exactly the same. You can pass something, you can surpass,

پاس. در این مورد، آنها دقیقاً یکسان هستند. شما می توانید از چیزی عبور کنید، می توانید از چیزی پیشی بگیرید

something. I would say we generally use surpass when you're talking about money specifically

. من می‌توانم بگویم زمانی که شما به طور خاص در مورد پول صحبت می‌کنید، معمولاً از مافوق استفاده می‌کنیم،

like a specific dollar

Mount and then you can use pass because remember before they are talking about Milestones,

و سپس می‌توانید از پاس استفاده کنید، زیرا به یاد داشته باشید که قبل از صحبت در مورد Milestones،

so you passed a milestone but you surpass a specific dollar amount and both of them

شما یک نقطه عطف را پشت سر گذاشته‌اید، اما از مقدار دلاری خاصی پیشی می‌گیرید و هر دو آنها

just means you went beyond you exceeded. Okay, let's continue on. However, director, James

فقط به این معنی است که شما از حد خود فراتر رفتید. باشه ادامه بدیم با این حال، کارگردان، جیمز

Cameron has said his technologically Innovative movie.

کامرون، فیلم خود را از نظر فناوری نوآورانه گفته است .

Needs to make 2 billion to break even. Wow.

نیاز به ساخت 2 میلیارد برای شکستن یکنواخت است. وای.

If you know what this means, you know, why I said, wow, to break, even this is when your

اگر می دانید این به چه معناست، می دانید که چرا گفتم، وای، شکستن، حتی این زمانی است که

total cost is the same as your total profit. So expenditures or cause, and your profit

کل هزینه شما با کل سود شما یکسان است. بنابراین هزینه ها یا علت ها و سود شما

are exactly the same. So, what you put out and what you get back our even even means

دقیقاً یکسان است. بنابراین، آنچه شما بیرون می آورید و آنچه را که به دست می آورید حتی به

the same. So basically,

همان معنی است. بنابراین اساساً

He's saying the movie cost 2 billion dollars to produce to create. So they need to earn

او می‌گوید ساخت فیلم ۲ میلیارد دلار هزینه داشته است . بنابراین آنها

two billion dollars just to break, even not to get any profit. Profit is additional money

فقط برای شکستن، حتی برای به دست آوردن هیچ سودی نیاز به دو میلیارد دلار دارند. سود

after your expenses. So, if the movie makes three billion dollars, two billion is the

بعد از هزینه های شما پول اضافی است. بنابراین، اگر فیلم سه میلیارد دلار درآمد داشته باشد، دو میلیارد

cost of the movie. And then 1 billion will be

هزینه فیلم است. و سپس 1 میلیارد سود خواهد بود

Profit. So you, this is generally used in a business, context Break Even, but you can

. بنابراین شما، این معمولاً در یک کسب و کار استفاده می‌شود، اما می‌توانید

use this in your situation as well. Like more everyday situations, let's say you bought

در موقعیت خود نیز از آن استفاده کنید. مانند موقعیت های روزمره بیشتر، فرض کنید خانه ای خریده اید

a house. Okay. So,

. باشه. بنابراین،

House price I'll just say yeah price you paid. Let's say 500,000. Okay. This was the cost

قیمت خانه من فقط می گویم بله قیمتی که پرداخت کردید. فرض کنید 500000. باشه. این شد

of your house 500,000 and then how sold 500,000

500000 هزینه خانه شما و بعد چگونه 500000 فروخته شد

This case you broke even you didn't gain any money and you didn't lose any money, you broke

even. So you might say we broke even on the sale of our house. We broke. Even now I took

. بنابراین ممکن است بگویید ما در فروش خانه خود شکست خوردیم. شکستیم الان هم

my verb break and I put it in the past. Simple again, you might say

فعلم را شکستم و در گذشته گذاشتم. دوباره ساده، ممکن است بگویید فرض کنید

Let's say you bought a house during the pandemic when prices were really high at least in North

در طول همه‌گیری یک خانه خریده‌اید، زمانی که قیمت‌ها حداقل در آمریکای شمالی واقعاً بالا بود

America and you need to sell your house today when prices are low, that's not a good situation

و باید خانه‌تان را امروز که قیمت‌ها پایین است بفروشید، این وضعیت

for you, right? So you might say, I hope we at least Break Even which means, I hope we

برای شما خوب نیست، درست است؟ بنابراین ممکن است بگویید، امیدوارم که حداقل به نتیجه برسیم، یعنی امیدوارم

at least get the exact amount of money we spent on the house.

حداقل مبلغ دقیقی را که برای خانه خرج کرده ایم، دریافت کنیم.

Aus now, any more money than you would say. We made we made. So in this case, if you sold

اوس در حال حاضر، پول بیشتر از آنچه شما می گویید. ساختیم ساختیم بنابراین در این مورد، اگر خانه‌تان را فروختید،

your house for

I'm going to put it up here, house sold, let's say, 600,000. Then you could say we made we

من آن را اینجا می‌گذارم، خانه فروخته شده، فرض کنید، 600000. سپس می توانید بگویید ما

made 100,000 K is the short form for thousand and we verbalize it 100K 100K. We made 100

ساخته ایم 100000 K شکل کوتاه هزار است و ما آن را به صورت شفاهی 100K 100K بیان می کنیم. ما

K 100,000 on the sale of our

از فروش خانه مان 100 هزار تومان شدیم

our house.

.

All right. Now I'll just cover all the bases because

خیلی خوب. حالا من فقط به همه پایه ها می پردازم، زیرا

If the house sold for let's say, 400,000 this is not a good situation for you at all four

اگر خانه به قیمت 400000 فروخته شود، اصلاً برای شما

hundred thousand four hundred k. Then you have to say unfortunately we lost 100,000

چهارصد هزار و چهارصد کیلو نیست. سپس باید بگویید متأسفانه ما 100000

on the sale.

در فروش ضرر کردیم.

Of our house which is very unfortunate. So hopefully you're in this situation and at

از خانه ما که خیلی تاسف بار است. پس امیدوارم که شما در این موقعیت و

the very least, this situation.

حداقل در این وضعیت باشید.

Let's continue on.

بیایید ادامه دهیم.

The film picks up after the events of 2009 Avatar. This is the oh, the original Avatar.

فیلم پس از وقایع سال 2009 آواتار شروع می شود. این آواتار اصلی است.

Oh no. I asked when top gun was made original Avatar was made in 2009. Okay. So this is

وای نه. من پرسیدم که تاپ گان کی ساخته شد آواتار اصلی در سال 2009 ساخته شد. بسیار خوب. بنابراین این

the original. Now in 2022, they're talking about the sequel. The film picks up after

اصلی است. اکنون در سال 2022، آنها در مورد دنباله صحبت می کنند. این فیلم پس از

the events of 2009's Avatar, which is the highest grossing film.

وقایع فیلم آواتار در سال 2009 که پرفروش‌ترین فیلم است، شروع می‌شود.

Of all time. That's awesome with box office receipts of two point, nine seven billion

از همه زمان ها. با دریافت دو امتیاز، نه و هفت میلیارد

dollars. Mmm. And remember this is in 2009. So the value of that money was more in 2009.

دلار، باکس آفیس بسیار عالی است. ممم و به یاد داشته باشید که این در سال 2009 است. بنابراین ارزش آن پول در سال 2009 بیشتر بود.

Alright, highest-grossing gross. This simply is another way of saying, highest-earning

بسیار خوب، پردرآمدترین ناخالص. این به سادگی روش دیگری برای گفتن، پردرآمدترین

highest-earning in.

پردرآمد است. در

A business talk context, they use the term, gross, gross profit, gross margarine margins,

زمینه بحث تجاری، آنها از اصطلاح، سود ناخالص، سود ناخالص، حاشیه مارگارین ناخالص،

gross sales. So that's just more of a business term. But in more of an everyday context,

فروش ناخالص استفاده می کنند. بنابراین این فقط یک اصطلاح تجاری است. اما بیشتر در زمینه های روزمره،

you can use highest-earning film of all time.

می توانید از فیلم های پردرآمد تمام دوران استفاده کنید.

Okay, let's look at this pick up because of course, you know, the phrasal verb to pick

خوب، بیایید به این انتخاب نگاه کنیم، زیرا مطمئناً، فعل عبارتی برای انتخاب

up. I just picked up a pen or you can

کردن را می‌دانید. من فقط یک خودکار برداشتم یا شما می توانید

pick your kids up from school which means to get your kids at school. But let's look

بچه های خود را از مدرسه بردارید که به این معنی است که بچه های خود را به مدرسه ببرید. اما بیایید

at this because they're not talking about picking something up and they're not talking

به این نگاه کنیم زیرا آنها در مورد برداشتن چیزی صحبت نمی کنند و

about bringing someone from one location to another. So what are they talking about in

در مورد آوردن شخصی از یک مکان به مکان دیگر صحبت نمی کنند. بنابراین در مورد آنچه در

this context, will remember they're talking about the sequel, which was filmed in 2022,

این زمینه صحبت می کنند، به یاد داشته باشید که آنها در مورد دنباله آن صحبت می کنند که در سال 2022 فیلمبرداری شد،

it picks up after the events of

پس از وقایع

And nine in this context. It means it continues. It continues where the film left off. So in

And nine در این زمینه اتفاق می افتد. یعنی ادامه دارد. از جایی که فیلم متوقف شد ادامه پیدا می کند. بنابراین، در

this case, pick up you can think of it as to continue where it left off. Now, this is

این مورد، می توانید به آن فکر کنید که از همان جایی که متوقف شد، ادامه دهید. اکنون، این

a useful phrasal verb because we use it quite commonly in conversations. Let's say you're

یک فعل عبارتی مفید است زیرا ما معمولاً از آن در مکالمات استفاده می کنیم. فرض کنید

in a meeting and

در یک جلسه هستید

And you're discussing your sales strategy for an upcoming product launch, okay? But

و در حال بحث در مورد استراتژی فروش خود برای راه اندازی محصول آینده هستید، خوب است؟ اما

you have another meeting, you have to go to. So, you end your current meeting, but you're

شما یک جلسه دیگر دارید، باید بروید. بنابراین، شما به جلسه فعلی خود پایان می دهید، اما

not done talking. There's still more to discuss you can say, let's pick this up tomorrow.

صحبت شما تمام نشده است. هنوز چیزهای بیشتری برای بحث وجود دارد که می توانید بگویید، بیایید فردا این موضوع را بررسی کنیم.

Let's pick this up tomorrow.

بیایید این را فردا برداریم.

Let's pick this up tomorrow. So this is our conversation. Let's pick our conversation

بیایید این را فردا برداریم. پس این گفتگوی ماست. بیایید فردا گفتگوی خود را انتخاب کنیم

up tomorrow.

.

So in this context you can understand it means. Let's continue talking about the sales strategy.

بنابراین در این زمینه می توانید معنی آن را درک کنید. بیایید به صحبت در مورد استراتژی فروش ادامه دهیم.

I don't remember what I said. Let's continue talking about our sales strategy and we stopped

یادم نمیاد چی گفتم بیایید به صحبت در مورد استراتژی فروش خود ادامه دهیم و ما

talking about this one point. So tomorrow, when we continue our conversation, we're going

در مورد این یک نکته صحبت نکردیم. بنابراین فردا که به گفتگوی خود ادامه می دهیم، قرار است

to start talking about the last topic of this meeting. So let's pick up.

در مورد آخرین موضوع این جلسه صحبت کنیم. پس بیایید انتخاب کنیم.

Up our conversation tomorrow. So, in this specific context, it means continue. It's

گفتگوی ما فردا بنابراین، در این زمینه خاص، به معنای ادامه دادن است.

very useful. When you're having any sort of conversations or discussions. It doesn't have

بسیار مفید است. وقتی در حال انجام هر نوع مکالمه یا بحثی هستید. لازم نیست این

to be a business context. You could be discussing your vacation, plans with your wife, your

یک زمینه تجاری باشد. شما می توانید در مورد تعطیلات، برنامه های خود با همسرتان،

husband, your friend, and then you have to make dinner or you have to pick your kid up

شوهرتان، دوستتان بحث کنید، و سپس باید شام درست کنید یا باید فرزندتان را

from school. Notice in that context, pick up is a totally

از مدرسه بیاورید. توجه داشته باشید که در آن زمینه، pick up یک

Phrasal verb. So you might say, let's pick this up tomorrow. Pick this up after dinner

فعل کاملاً عبارتی است. بنابراین ممکن است بگویید، بیایید این را فردا انتخاب کنیم. این را بعد از شام بردارید

and finalize, our flights. So maybe you were discussing your flights. You have to go make

و پروازهای ما را نهایی کنید. بنابراین شاید شما در مورد پروازهای خود بحث می کردید. شما باید

dinner after dinner, you're going to pick up the conversation and finalize your flights,

بعد از شام برید شام درست کنید، قرار است مکالمه را پیگیری کنید و پروازهایتان را نهایی کنید،

which is what you were talking about.

این همان چیزی است که درباره آن صحبت می کردید.

All right, let's continue on.

بسیار خب، بیایید ادامه دهیم.

Analysts say, the new installment is unlikely to beat that figure as Cinema, attendances

تحلیلگران می گویند، بعید است قسمت جدید این رقم را به عنوان سینما شکست دهد، تعداد تماشاگران

are still down post pandemic, okay? The new installment, this simply means the sequel.

پس از همه گیری همچنان پایین است، خوب؟ قسمت جدید، این به سادگی به معنای عاقبت است.

The sequel is, it's not the most common way of saying it. I would just ignore this. I

عاقبت این است که رایج ترین راه برای گفتن آن نیست. من فقط این را نادیده خواهم گرفت. من

don't think it's that useful analysts say this sequel. That's the easiest way of

فکر نمی کنم که تحلیلگران مفید این عاقبت را بگویند. این ساده‌ترین راه برای

Saying it analysts say the sequel is unlikely. So in this case, maybe,

گفتن است. تحلیلگران می‌گویند که ادامه آن بعید است. بنابراین در این مورد، شاید

We'll say less than 50 percent chance. So maybe a 40% chance of 30% chance. It's unlikely

ما بگوییم احتمال کمتر از 50 درصد است. بنابراین ممکن است 40 درصد احتمال 30 درصد باشد. بعید است

to beat that figure. So the figure in this context. If they don't Define a noun, you

که این رقم را شکست دهد. بنابراین شکل در این زمینه. اگر اسمی را تعریف نکردند،

have to look back at the last referenced figure, the last reference number. And in this case,

باید به آخرین شکل ارجاع شده یعنی آخرین شماره مرجع نگاه کنید. و در این مورد،

it's two point nine, seven billion. So that is

دو نقطه نه، هفت میلیارد است. بنابراین این

The figure 2.97 billion.

رقم 2.97 میلیارد است.

Remember BN is the short form of billion. You could even just do billion with Abby but

به یاد داشته باشید که BN شکل کوتاه میلیارد است. شما حتی می توانید میلیاردها را با ابی انجام دهید، اما

I'll just put b n so that's the figure dew point nine seven billion dollars. So beat

من فقط b n را قرار می دهم تا این رقم نقطه شبنم نه و هفت میلیارد دلار باشد. بنابراین ضرب و شتم

in this case means exceed. So to make three billion 3.5 billion for billion that would

در این مورد به معنای تجاوز است. بنابراین، به دست آوردن سه میلیارد 3.5 میلیارد به ازای یک میلیارد، که

all be exceed or beat to do more, so it's unlikely, there's less than a 50% chance.

همگی فراتر از این خواهد بود یا بیشتر از آن عمل می کنند، بنابراین بعید است، کمتر از 50 درصد شانس وجود دارد.

And at this time, it's made 1 million, right? That's the no sorry. 1 billion. That's the

و در این زمان، 1 میلیون ساخته شده است، درست است؟ این است نه متاسفم. 1 میلیارد. این

Milestone. It passed 1 billion dollars.

نقطه عطف است. از 1 میلیارد دلار گذشت.

So it has 2 billion more that it needs to make learn before it beats its original movie.

بنابراین 2 میلیارد بیشتر دارد که باید قبل از اینکه فیلم اصلی خود را شکست دهد، یاد بگیرد.

So before the sequel beats the original movie but remember it needs to make 2 billion to

بنابراین قبل از اینکه دنباله فیلم اصلی را شکست دهد، اما به یاد داشته باشید که برای شکستن نیاز به 2 میلیارد دلار است

break. Even to be at that point.

. حتی برای بودن در آن نقطه.

All right, let's continue on. But based on current performance, the film is likely to

بسیار خب، بیایید ادامه دهیم. اما بر اساس عملکرد فعلی، این فیلم احتمالاً از

overtake top gun Maverick as the biggest film of 2020 to overtake means again, this is another

تاپ گان ماوریک به عنوان بزرگترین فیلم سال 2020 برای سبقت دوباره پیشی خواهد گرفت، این

way of saying exceed, so Top Gun was in the lead. It was performing very well but then

روش دیگری برای گفتن بیش از حد است، بنابراین تاپ گان پیشتاز بود . خیلی خوب اجرا می کرد اما

Avatar right now maybe Avatar is even but o Avatar.

آواتار در حال حاضر شاید آواتار یکنواخت باشد اما آواتار.

Just overtook Top Gun. It is now in the lead. So to become the leader.

فقط از تاپ گان سبقت گرفت. اکنون پیشتاز است. بنابراین برای تبدیل شدن به رهبر.

To overtake to become the new leader, Top Gun was the was the leader Avatar, overtook

برای سبقت گرفتن برای تبدیل شدن به رهبر جدید، Top Gun رهبر آواتار بود، پیشی گرفت

know. It is, I just conjugated when I said that out loud overtook because our verb is

. این است، من فقط زمانی که گفتم با صدای بلند سبقت گرفتم صیغه کردم زیرا فعل ما

take, you need to conjugate take. So in this case in the past it is overtook. So we can

take است، شما باید take را مزدوج کنید. بنابراین در این مورد در گذشته از آن سبقت گرفته شده است. بنابراین می‌توانیم

say Avatar

بگوییم آواتار از

Overtook Top Gun as the biggest film of 2022 if this has, in fact happened.

تاپ گان سبقت گرفت، به عنوان بزرگترین فیلم سال 2022 ، اگر واقعاً این اتفاق افتاده باشد.

In this case, it hasn't happened because they're saying it's likely, likely means there is

در این مورد، این اتفاق نیفتاده است، زیرا آنها می گویند احتمال دارد، احتمالاً به این معنی است که

more than 50 percent chance. That's likely more than 50 percent chance.

بیش از 50 درصد احتمال وجود دارد. این احتمال بیش از 50 درصد است.

Let's continue on that news, may come as a surprise to critics, some of whom panned,

بیایید این خبر را ادامه دهیم، ممکن است برای منتقدانی تعجب آور باشد، که برخی از آنها به

the way of water as a lumbering humorless damp, squib of a movie in which nothing meaningful

راه آب مانند نمناکی بی طنز، فیلمی که در آن هیچ اتفاق معناداری نمی

happens. And the story is really pretty stupid. So, some negative adjectives, you can add

افتد، نگاه کردند. و داستان واقعاً احمقانه است. بنابراین، در صورت تمایل می توانید برخی از صفت های منفی را

to your vocabulary if you choose.

به دایره واژگان خود اضافه کنید.

To come as a surprise. This is simply a way of saying, the news may seem unexpected.

برای تعجب. این به سادگی راهی برای گفتن است، خبر ممکن است غیرمنتظره به نظر برسد.

So critics critics are the people that do not like the movie, okay? Those are the critics

بنابراین منتقدان افرادی هستند که فیلم را دوست ندارند، خوب؟ اینها منتقدانی هستند که

they don't like the movie. So for them, it would be unexpected that

فیلم را دوست ندارند. بنابراین برای آنها غیرمنتظره خواهد بود که

Avatar is the most common, most popular movie of 2022. It came as a surprise.

آواتار رایج ترین و محبوب ترین فیلم سال 2022 باشد. این باعث تعجب شد.

So this is a great expression, our verb is come, so you need to conjugate it based on

بنابراین این یک عبارت عالی است، فعل ما آمده است، بنابراین باید آن را بر اساس

your verb tense. So you might say, I was promoted and it came as a surprise which means you

زمان فعل خود به هم متصل کنید. بنابراین ممکن است بگویید، من ترفیع گرفتم و این تعجب آور بود که به این معنی است که شما

were not expecting the promotion. You were not expecting the promotion.

انتظار ارتقاء را نداشتید. شما انتظار ارتقاء را نداشتید.

Now, we also use this in the negative form to say you were expecting it. Because if I

اکنون، ما همچنین از این به شکل منفی استفاده می کنیم تا بگوییم انتظارش را داشتید. زیرا اگر

say, and it didn't come because here, this is my past simple, right cane. But, if I'm

بگویم، و به این دلیل نیامد که اینجا، این گذشته ساده و عصای راست من است. اما، اگر

adding my - the - is didn't in the past simple, and now, I need my base verb come, I was promoted.

من - the - is را در گذشته ساده اضافه کنم، و اکنون، به فعل پایه ام come نیاز دارم، ترفیع شدم.

And it didn't come as a surprise, which means you were expecting the promotion. So we use

و تعجب آور نبود، به این معنی که شما انتظار ارتقاء را داشتید. بنابراین ما از هر دو استفاده می کنیم

both. You can say, it came as a surprise. It didn't come as a surprise, both are very

. می توان گفت، شگفت زده شد. تعجب آور نبود، هر دو بسیار

common.

رایج هستند.

Let's continue on water. Oh sorry that said the way of water and we read that part all

بیایید روی آب ادامه دهیم. اوه متاسفم که راه آب را گفت و ما آن قسمت را همه

those negative adjectives. Okay all others. So others if we were talking about the critics

آن صفت های منفی خواندیم. باشه بقیه بنابراین، اگر در مورد منتقدان صحبت می‌کردیم،

the other people would be the ones that enjoyed the film. So I guess we could call them the

دیگران کسانی بودند که از فیلم لذت بردند . بنابراین حدس می‌زنم می‌توانیم آن‌ها را

fans. The fans that would be the opposite, you have critics and then you

هواداران بنامیم. طرفدارانی که برعکس خواهند بود، شما منتقدانی دارید و سپس

Have fans.

طرفدارانی دارید.

So fans opposite of critics so fans, like the film critics, don't like the film.

بنابراین طرفداران مخالف منتقدان، بنابراین طرفداران، مانند منتقدان فیلم، فیلم را دوست ندارند.

I have critics as well and I also have fans. I hope you're one of my friends fans and not

منتقدانی هم دارم و طرفدارانی هم دارم. امیدوارم شما یکی از طرفداران دوستان من باشید و

one of my critics, okay, others. The fans were more enthusiastic calling the film and

از منتقدان من نباشید، خوب، دیگران. طرفداران با اشتیاق بیشتری به این فیلم و تماشای

eye-popping jaw-dropping spectacle and a fully immersive waking dream. So I just kind of

فک خیره کننده و یک رویای بیداری کاملا فراگیر می گفتند. بنابراین من به نوعی

acted it out because imagine you you're watching this movie and your eyes open wide generally.

آن را بازی کردم زیرا تصور کنید در حال تماشای این فیلم هستید و چشمانتان به طور کلی باز است.

Happens when we're very engaged or we're surprised in a good way. When something is really beautiful,

زمانی اتفاق می‌افتد که ما خیلی درگیر هستیم یا به خوبی غافلگیر می‌شویم . وقتی چیزی واقعا زیباست،

your eyes open wide. So that's where this comes from an eye-popping or jaw-dropping.

چشمان شما کاملا باز می شود. بنابراین این همان جایی است که از چشم انداز یا افتادن فک ناشی می شود.

So you might say, seeing the Eiffel Tower for the first time was jaw-dropping or you

بنابراین ممکن است بگویید، دیدن برج ایفل برای اولین بار غم انگیز بود یا

could say

می توانید بگویید که

I was eye-popping

من چشم به هم زده بودم،

so when I saw it I went in awe and Beauty. So I and Beauty. What about you have? You

بنابراین وقتی آن را دیدم در هیبت و زیبایی فرو رفتم. پس من و زیبایی. در مورد شما چه؟ شما

had a jaw-dropping experience and eye-popping experience a place you saw something, you

یک تجربه خیره کننده و تجربه چشم نواز در جایی داشتید که چیزی دیدید،

saw that was just so beautiful unique, interesting, share it in the comments if you had practice

دیدید که بسیار زیبا و منحصر به فرد، جالب بود، اگر واژگان جدید خود را تمرین کرده بودید، آن را در نظرات به اشتراک بگذارید

your new vocabulary. All right, let's move on.

. بسیار خوب، بیایید ادامه دهیم.

The original Avatar was essentially a science fiction version of Pocahontas, following the

آواتار اصلی اساساً نسخه‌ای علمی تخیلی از پوکاهونتاس بود که به دنبال

story of greedy, colonialist human stripping, the resources of a distant planet called Pandora.

داستان خلع ید انسان طمع‌طلب و استعمارگر، منابع سیاره‌ای دور به نام پاندورا بود.

Greedy. You probably know what this means, but it's very common. So, I'll just share

حریص. احتمالاً می دانید این به چه معناست، اما بسیار رایج است. بنابراین، من فقط آن را به اشتراک می گذارم

it. Just in case. This is an adjective and it describes somebody who is not generous

. محض احتیاط. این یک صفت است و کسی را توصیف می کند که سخاوتمند نیست

is the opposite of generous

برعکس سخاوتمند است.

For example, my sister got a huge box of chocolates for her birthday but she wouldn't share with

برای مثال، خواهرم برای تولدش یک جعبه بزرگ شکلات گرفت اما با کسی شریک نشد

anyone. She's so greedy.

. اون خیلی حریصه

So we can be when somebody doesn't want to share their possessions their money, their

بنابراین وقتی کسی نمی‌خواهد دارایی‌هایش را به اشتراک بگذارد، می‌توانیم پول،

food. We use this commonly with food. I know. Probably you instantly think about money but

غذایشان را به اشتراک بگذاریم. ما از این معمولاً با غذا استفاده می کنیم. میدانم. احتمالاً شما فوراً به پول فکر می کنید، اما

we use it a lot with food as well. So if somebody doesn't want to share their food with you,

ما از آن برای غذا نیز استفاده زیادی می کنیم. بنابراین اگر کسی نمی‌خواهد غذایش را با شما تقسیم کند، می‌توانید

you can say stop being so greedy, stop being so greedy.

بگویید اینقدر حریص نباشید، اینقدر حریص نباشید.

So notice stopped. And now, I have my, gerund stop is a, gerund verb or verb is the verb

بنابراین اطلاعیه متوقف شد. و در حال حاضر، من دارم، gerund stop is a، فعل جین یا فعل فعل

to be, she is, this is the contraction form she is. She's she is so greedy. So, my verb

to be است، او است، این شکل انقباضی او است. اون خیلی حریصه بنابراین، فعل من

is the verb to be and the gerund form I need being stop being so greedy, that could be

فعل to be و شکل جین I need be از این‌قدر طمع نیست، می‌تواند

something someone

چیزی باشد که کسی

Says to you if you don't want to share, hopefully you're not greedy.

به شما می‌گوید اگر نمی‌خواهید به اشتراک بگذارید، امیدوارم که حریص نباشید.

This sequel is sent several years later as Sully and 90 re. I don't know how to say this

این دنباله چندین سال بعد با عنوان Sully and 90 re ارسال می شود. من نمی دانم چگونه این

name, because I did not see the original Avatar and this is not an English name. So I will

نام را بگویم، زیرا من آواتار اصلی را ندیدم و این یک نام انگلیسی نیست. بنابراین من

just say 90 re solely and 90 re head under water to protect their planet from another

فقط می گویم 90 تنها و 90 دوباره به زیر آب سر می زنند تا از سیاره خود در برابر

human Invasion while attempting to raise a family.

تهاجم انسانی دیگر محافظت کنند در حالی که سعی در تشکیل خانواده دارند.

Okay, well let's just look at this head. This is a pretty common verb. So this is a verb.

خوب، خوب اجازه دهید فقط به این سر نگاه کنیم. این یک فعل بسیار رایج است. پس این یک فعل است.

Now to head, this is used as a way of saying to go to go so head underwater. So there they

حالا به سر، این به عنوان راهی برای گفتن رفتن به زیر آب استفاده می شود. بنابراین در آنجا

live on the surface on the ground. Now, they're going underwater, they're heading under water.

روی سطح روی زمین زندگی می کنند. حالا دارند زیر آب می روند، دارند زیر آب می روند.

We use this a lot when talking about going to a specific location. So for example, what

وقتی صحبت از رفتن به یک مکان خاص می شود، از این بسیار استفاده می کنیم. برای مثال، چه

time do you want to head to the mall? What time do you want to head to the mall? This

ساعتی می خواهید به مرکز خرید بروید؟ چه ساعتی می خواهید به مرکز خرید بروید؟ این

simply means go or let's say you were at your friend's party and another friend could ask

به سادگی به این معنی است که بروید یا فرض کنید در مهمانی دوستتان بودید و دوست دیگری می‌تواند از

you what time, did you head home? What time did you go home?

شما بپرسد ساعت چند به خانه رفتید؟ ساعت چند رفتی خونه؟

What time did you leave the party but go home is another way of saying leave so the verb

چه ساعتی مهمانی را ترک کردید اما به خانه رفتید راه دیگری برای گفتن ترک است تا فعل

doesn't replace. Leave the verb replaces, go, but we use it in a very specific context,

جایگزین نشود. ترک فعل جایگزین، رفتن، اما ما آن را در یک زمینه بسیار خاص استفاده می کنیم،

not go in any context, we use it very to go to a specific location, that's how I would

نه رفتن در هر زمینه، ما آن را بسیار برای رفتن به یک مکان خاص استفاده می کنیم، من از

use it. Even in a business context very common what time?

آن استفاده می کنم. حتی در یک زمینه تجاری بسیار رایج چه زمانی؟

Are you heading to the conference? For example? So you can add this to your vocabulary to

آیا به کنفرانس می روید؟ مثلا؟ بنابراین می توانید این را به دایره لغات خود اضافه کنید تا

sound very natural, but also you'll probably hear it. A lot from native speakers and now

بسیار طبیعی به نظر برسد، اما احتمالاً آن را خواهید شنید. از زبان مادری زیاد است و حالا

you know what it means? So that was the ends of our article. Are you excited to watch the

می دانید معنی آن چیست؟ بنابراین این پایان مقاله ما بود. اگر هنوز این دنباله را ندیده اید، برای تماشای

sequel of Avatar or maybe even the original, if you haven't seen this sequel yet. Now,

دنباله آواتار یا شاید حتی نسخه اصلی هیجان زده اید . حالا،

what I'll do is

کاری که من انجام خواهم داد این است که

Who is, I will read the article in full from start to finish, so you can practice along

Who is، مقاله را به طور کامل از ابتدا تا انتها می خوانم، بنابراین شما می توانید همراه

with my pronunciation. So let's do that now.

با تلفظ من تمرین کنید. پس بیایید این کار را اکنون انجام دهیم.

Avatar, the way of water passes. 1 billion dollars at the global box office.

آواتار، راه آب می گذرد. 1 میلیارد دلار در باکس آفیس جهانی.

Avatar, the way of water has made 1 billion dollars at the global box office in, just

آواتار، راه آب تنها در 14 روز، 1 میلیارد دلار در باکس آفیس جهانی به دست آورد و

14 days, becoming the fastest film to pass the Milestone. This year, the long-delayed

تبدیل به سریع ترین فیلمی شد که از Milestone عبور کرد . امسال، دنباله‌ای که مدت‌ها به تأخیر افتاده بود،

sequel has proved a hit with audiences despite widely varying reviews. It is one of only

علی‌رغم بررسی‌های بسیار متفاوت، توانسته بود در بین مخاطبان موفق عمل کند . این یکی از تنها

three films to surpass, 1 billion dollars this year. After Top Gun.

سه فیلمی است که امسال از یک میلیارد دلار عبور کرده است . بعد از تاپ گان.

Check and drastic world domination. However, director James Cameron has said his technologically

بررسی و تسلط شدید بر جهان. با این حال، کارگردان جیمز کامرون گفته است که

Innovative movie needs to make two billion dollars to break. Even the film picks up after

فیلم نوآورانه‌اش به دو میلیارد دلار برای شکستن نیاز دارد. حتی فیلم بعد از

the events of 2009's Avatar, which is the highest grossing film of all time with box

اتفاقات «آواتار» در سال 2009 که پرفروش‌ترین فیلم تاریخ باکس

office receipts of two point nine, seven billion dollars analysts. Say the new

آفیس با دو امتیاز 9، هفت میلیارد دلاری تحلیلگران است، شروع می‌شود. بگوییم

Moment is unlikely to beat that figure as Cinema, attendances are still down post pandemic,

بعید است که فیلم لحظه جدید بتواند این رقم را به عنوان سینما شکست دهد، تعداد تماشاگران پس از همه گیری کماکان کم است،

but based on current performance, the film is likely to overtake top gun Maverick as

اما بر اساس عملکرد فعلی، این فیلم احتمالاً به عنوان

the biggest film of 2022. That news may come as a surprise to critics, some of whom panned

بزرگترین فیلم سال 2022 از Maverick پیشی خواهد گرفت. این خبر ممکن است برای شما غافلگیر کننده باشد. منتقدانی که برخی از آن‌ها

the way of water as a lumbering humorless damp squib of a movie.

راه آب را به‌عنوان قطعه‌ای مرطوب و بدون طنز از یک فیلم می‌پنداشتند.

Which nothing meaningful happens. And the story is really pretty stupid. Others were

که هیچ اتفاق معناداری نمی افتد. و داستان واقعاً احمقانه است. دیگران

more enthusiastic, calling the film and eye-opening, jaw-dropping, spectacle and a fully immersive

مشتاق‌تر بودند و این فیلم را چشم‌باز، چشم‌باز، تماشایی و

wakingdream. The original Avatar was essentially a science fiction version of Pocahontas, following

رویای بیداری کاملاً غوطه‌ور می‌خواندند. آواتار اصلی اساساً نسخه علمی تخیلی پوکاهونتاس بود که

the story of greedy colonialist humans. Stripping the resources of a

داستان انسان‌های استعمارگر حریص را دنبال می‌کرد. از بین بردن منابع

Distant planet called Pandora. This sequel is set several years later as Sully and 90

سیاره ای دوردست به نام پاندورا. این دنباله چندین سال بعد روایت می‌شود که سالی و 90 به

re head under water to protect their planet from another human Invasion while attempting

زیر آب می‌روند تا از سیاره خود در برابر تهاجم انسانی دیگری محافظت کنند و در عین حال تلاش می‌کنند

to raise a family, amazing job with that article. Now, feel free to hit pause, take a break,

تا با آن مقاله یک شغل شگفت‌انگیز خانوادگی ایجاد کنند. حالا به راحتی مکث کنید، استراحت کنید،

go get a cup of coffee, or tea review. The vocabulary you just learned and when you're

بروید یک فنجان قهوه یا چای را مرور کنید. واژگانی که تازه یاد گرفتید و وقتی

ready, hit play and we'll continue on.

آماده شدید، روی play ضربه بزنید و ما ادامه می دهیم.

Go on with the next article.

با مقاله بعدی ادامه دهید.

I'm sure you recognize Prince Harry and you may know that he just released a memoir called

من مطمئن هستم که شما شاهزاده هری را می شناسید و ممکن است بدانید که او به تازگی خاطراتی به نام یدکی منتشر کرده است

spare. That's what we're talking about today and I'm sure that's what many people around

. این چیزی است که ما امروز در مورد آن صحبت می کنیم و من مطمئن هستم که این همان چیزی است که بسیاری از مردم در سراسر

the world are talking about right now. So let's read the headline. Prince Harry's Memoir

جهان در حال حاضر در مورد آن صحبت می کنند. پس تیتر را بخوانیم. کتاب یدکی خاطرات شاهزاده هری

spare which captures the ugly side of Royal life hits bookshelves. Now, let's talk about

که جنبه زشت زندگی سلطنتی را به تصویر می کشد در قفسه های کتاب قرار می گیرد. حالا بیایید در مورد

the title of this Memoir. A memoir is simply

عنوان این خاطره صحبت کنیم. خاطرات صرفاً

a book that talks about your own experience or memories a memoir now. Spare in English

کتابی است که در مورد تجربه شما صحبت می کند یا خاطرات یک خاطره را اکنون به یاد می آورید. Spare در انگلیسی

is an adjective, it's an adjective, and it means extra or additional. That's not in you.

صفت است، صفت است و به معنای اضافی یا اضافی است. این در تو نیست.

So, not in use. So that means that's available. That's not a news that's available. For example,

بنابراین، در حال استفاده نیست. بنابراین این بدان معنی است که در دسترس است. این خبری نیست که در دسترس باشد. مثلا

I could say,

می توانم بگویم

Do you have an umbrella?

چتر داری؟

Now, if I wanted to be more specific, I could say, do you have a spare umbrella? Remember

حالا اگه بخوام دقیق تر بگم می تونم بگم چتر یدکی داری؟ به

as an adjective, it comes before the noun and it just lets you know that I don't want

عنوان یک صفت به یاد داشته باشید، قبل از اسم می آید و فقط به شما می گوید که

your umbrella if you're using it. I want an additional umbrella that you're not using.

اگر از آن استفاده می کنید، چتر شما را نمی خواهم. من یک چتر اضافی می خواهم که شما از آن استفاده نمی کنید.

So you might say, do you, do you have a spare pain if you're in a class and you're taking

بنابراین ممکن است بگویید، آیا اگر در کلاس هستید و در حال

notes or you want to take notes and you don't have a pen, you could turn to someone and

یادداشت برداری هستید یا می خواهید یادداشت برداری کنید و خودکار ندارید، آیا درد اضافی دارید، می توانید به یک نفر برگردید و

say do you have a spare pain? So I would guess that's pair in this contact. Is referring

بگویید انجام دهید. شما یک درد اضافی دارید؟ بنابراین من حدس می زنم که این جفت در این تماس است. اشاره

to the fact that he is like the extra member of the royal family not in use because

به این واقعیت است که او مانند یکی از اعضای اضافی خانواده سلطنتی مورد استفاده قرار نمی گیرد

Because there's no way he's ever going to become king because his older brother. William

زیرا هیچ راهی وجود ندارد که او هرگز به دلیل برادر بزرگترش پادشاه شود. ویلیام

is going to be king, so he's like the spare. That's what I would guess. I don't know if

قرار است پادشاه شود، بنابراین او مانند یدک است. این چیزی است که من حدس می زنم. نمی دانم

that's true or not. Now let's talk about this hits bookshelves hits bookshelves. So hit

این درست است یا نه. حالا بیایید در مورد این بازدید قفسه کتاب بازدید قفسه کتاب صحبت کنیم. بنابراین ضربه

is our verb to hit. It's being used in a different way, of course. Because hit is this, that's

فعل ما ضربه زدن است. البته به روش دیگری استفاده می شود . چون ضربه این است، این

the verb to hit, but too.

فعل ضربه زدن است، اما همینطور.

Hit a bookshelf, when a product hits a location. It simply means to become available to become

وقتی محصولی به مکانی برخورد می کند، قفسه کتاب را لمس کنید. این به سادگی به معنای در دسترس قرار گرفتن برای

available, so I'll write that out because it's used in the context of when a product

در دسترس شدن است، بنابراین من آن را می نویسم زیرا در شرایطی استفاده می شود که وقتی یک محصول به

hits a location, it becomes available. So you might, as let's say, a new iPhone was

یک مکان می رسد، در دسترس می شود. بنابراین ممکن است، همانطور که فرض کنید، یک آیفون جدید

released or is going to be released. You might ask

منتشر شده است یا قرار است عرضه شود. ممکن است بپرسید

When does the new iPhone? Hit the store, hit the shelves, hit the internet because you

آیفون جدید کی می آید؟ به فروشگاه بروید، به قفسه ها بروید، به اینترنت ضربه بزنید زیرا

can buy it online, right movies. When does that new movie? Hit the theaters become available

می توانید آن را آنلاین، فیلم های مناسب بخرید. اون فیلم جدید کی میاد؟ تماشای تئاترها در سالن‌ها در دسترس می‌شوند

in the theaters. So is very commonly used.

. بنابراین بسیار رایج استفاده می شود.

So when does his or his new Memoir became available, hit the bookshelves.

بنابراین، چه زمانی کتاب خاطرات جدید او در دسترس قرار گرفت، به قفسه‌های کتاب بروید.

All right, let's continue on Prince Harry's. Memoir was released Tuesday. This is when

بسیار خب، بیایید به پرنس هری ادامه دهیم. خاطرات سه شنبه منتشر شد. این زمانی است که

it hit bookshelves Tuesday, not only offering right now. When I see this, not only, I know

روز سه شنبه به قفسه های کتاب آمد، نه تنها در حال حاضر ارائه می شود . وقتی این را می بینم، نه تنها، می دانم

that later on in the sentence, they're going to say, but also not only but also because

که بعداً در جمله می گویند، بلکه نه تنها بلکه به این دلیل که

those two go together. So let's find out where they say that not only

این دو با هم هستند. پس بیایید دریابیم که آنها می گویند که نه تنها

Only offering new details on the British, Royal Family's bitter internal Feud after

جزییات جدیدی در مورد بریتانیا، بلکه درگیری های تلخ داخلی خانواده سلطنتی پس از

days of bombshell, Revelations, and promotional interviews. Well, that was quite long actually,

روزها بمباران، افشاگری ها و مصاحبه های تبلیغاتی ارائه می دهند. خوب، این در واقع بسیار طولانی بود،

but also describing. So we use this expression. Not only but also when we want to talk about

اما در عین حال توضیح داد. بنابراین ما از این عبارت استفاده می کنیم. نه تنها، بلکه وقتی می خواهیم در مورد

two different benefits or features or points about one thing, so,

دو مزیت یا ویژگی یا نکته متفاوت در مورد یک چیز صحبت کنیم،

so, you might say,

بنابراین، ممکن است بگویید،

The book not only talks about the royal family, but also talks about his relationship with

کتاب نه تنها در مورد خانواده سلطنتی صحبت می کند، بلکه در مورد رابطه او با

Meghan Markle. His wife, for example, not only, not only, and then you have your claws,

مگان مارکل نیز صحبت می کند. به عنوان مثال، همسر او نه تنها، نه تنها، و سپس شما پنجه های خود را دارید،

but also and then you have your second Clause your second point

بلکه همچنین و سپس بند دوم خود را نقطه دوم خود دارید،

So that's a very Advanced structure. It's a nice structures, you can practice using

بنابراین این یک ساختار بسیار پیشرفته است. این ساختار خوبی است، شما می توانید با استفاده از

that in your own. We use this a lot in written English but you can absolutely use it in spoken

آن در خودتان تمرین کنید. ما از این در زبان انگلیسی نوشتاری زیاد استفاده می‌کنیم، اما شما می‌توانید در انگلیسی گفتاری نیز از آن استفاده کنید

English as well. So, we have not only but also let's also look at this bitter. Bitter.

. بنابراین، ما نه تنها، بلکه اجازه دهید به این تلخ نیز نگاه کنیم. تلخ.

Bitter. Bitter is an adjective. When someone is bitter, they're angry or upset.

تلخ. تلخ صفت است. وقتی کسی تلخ است، عصبانی یا ناراحت است.

That about something that they just can't forget about. So let's say last week or two

این در مورد چیزی است که آنها نمی توانند فراموش کنند. بنابراین فرض کنید هفته گذشته یا دو

weeks ago, a friend didn't invite you to their party. So you're angry and upset. You were

هفته پیش، یکی از دوستان شما را به مهمانی خود دعوت نکرده است . بنابراین شما عصبانی و ناراحت هستید. شما

angry and upset at the time. But two weeks later, you're still angry and upset. So the

در آن زمان عصبانی و ناراحت بودید. اما دو هفته بعد، شما همچنان عصبانی و ناراحت هستید. بنابراین

anger and the feelings of being upset have lasted because of that event.

عصبانیت و احساس ناراحتی به دلیل آن اتفاق ادامه یافته است.

That's when you would say she's bitter, she's been angry and upset for a long time. Angry.

آن وقت است که می گویید او تلخ است، مدت زیادی است که عصبانی و ناراحت است. خشمگین.

Mm, said, about a past event, I'll say, and you're still angry and upset now, so the family's

مام، در مورد یک رویداد گذشته، من می گویم، و شما هنوز عصبانی و ناراحت هستید، بنابراین

bitter Feud, a feud is a fight, it's another way of saying fight their Feud.

دشمنی تلخ خانواده، دشمنی یک دعوا است، این یک راه دیگر برای گفتن با دشمنی آنها است.

I do hear this quite a lot in the media to describe when two people are fighting. It

من این را خیلی در رسانه ها می شنوم تا وقتی دو نفر با هم دعوا می کنند توصیف کنم. این می

could be a family, it could be within a company, it could be friends celebrities. I often hear

تواند یک خانواده باشد، می تواند در یک شرکت باشد، می تواند دوستان مشهور باشد. من اغلب می شنوم که

them described it as a feud in the media. But honestly, in in my own speech in speech

آنها آن را به عنوان یک دشمنی در رسانه ها توصیف می کنند. اما راستش را بخواهید، در سخنرانی خودم در

with my friends movies, I don't hear that a lot. It's I hear it more specifically in

فیلم های دوستانم، این را زیاد نمی شنوم . من آن را به طور خاص در

the media in everyday context. We just say

رسانه ها در زمینه روزمره می شنوم. ما فقط می گوییم با

Fight the families. Bitter internal fight.

خانواده ها مبارزه کنید. دعوای داخلی تلخ

After days of bombshell Revelations. Now a bombshell is a announcement that has a really

پس از روزها افشاگری های بمب. در حال حاضر یک بمب اعلامیه ای است که

big impact because a bomb, imagine a bomb, right? So imagine you deliver news to someone

تأثیر بسیار زیادی دارد زیرا یک بمب، یک بمب را تصور کنید، درست است؟ بنابراین تصور کنید که اخبار را به کسی تحویل می‌دهید

and there's a big impact of that. In this case, a revelation is information. That wasn't

و این تأثیر زیادی دارد. در این صورت، وحی اطلاعات است. این

Available secret information and now it is available and by describing it as a bombshell.

اطلاعات مخفی موجود نبود و اکنون با توصیف آن به عنوان یک بمب در دسترس است.

It had a big impact. So that's a bombshell revelation just information being shared that

تاثیر زیادی داشت. بنابراین این یک افشاگری انفجاری است، فقط اطلاعاتی که به اشتراک گذاشته می شوند و

has a very big impact. Let's continue on but also describing how he fell headlong in love

تأثیر بسیار زیادی دارند. بیایید ادامه دهیم، اما همچنین توضیح می دهیم که چگونه او یک سره عاشق

with his.

خود شد.

Future wife, Megan Markle. So this was quite a long paragraph. And then, I summarized it

همسر آینده، مگان مارکل. بنابراین این یک پاراگراف بسیار طولانی بود. و سپس، من آن را

in this very short paragraph, the media does that they like to use additional adjectives

در این پاراگراف بسیار کوتاه خلاصه کردم، رسانه‌ها این کار را انجام می‌دهند که دوست دارند از صفت‌های اضافی استفاده کنند

to make it sound really important or entertaining when you can say the same thing in a more,

تا وقتی می‌توانید همان چیز را به

simple way. Okay, let's continue on. While many

روشی ساده‌تر و ساده‌تر بگویید، آن را واقعاً مهم یا سرگرم‌کننده جلوه دهند. باشه ادامه بدیم در حالی که بسیاری

Of the details from the book titled spare have already been reported, its release at

از جزئیات کتاب با عنوان یدکی قبلا گزارش شده است، آن در

midnight Monday. Local time will allow the public to get their hands on a copy of a memoir

نیمه شب دوشنبه منتشر شد. زمان محلی به مردم اجازه می‌دهد تا نسخه‌ای از خاطرات

filled with glimpses into a rarefied family Riven by disagreement and distrust when you

مملو از نگاه‌های اجمالی به خانواده‌ای کمیاب را که با اختلاف نظر و بی‌اعتمادی دچار مشکل می‌شوند، دریافت کنند

get your hands on something. So notice the sentence structure, our verb is the verb guess.

. بنابراین به ساختار جمله توجه کنید، فعل ما فعل حدس زدن است.

Get one's hands. The one in this case, is the subject, they so it's there. As the possessive

دست یکی بگیر یکی در این مورد، موضوع است، آنها پس آنجا هستند. به عنوان ضمیر ملکی

pronoun to get one's hands plural, hands on is our preposition. And then something, when

برای گرفتن دست جمع، hands on حرف اضافه ماست. و بعد چیزی، وقتی

you get your hands on something, it just means that you have it. And we usually use this,

چیزی به دستتان می رسد، فقط به این معنی است که آن را دارید. و ما معمولاً از این استفاده می‌کنیم،

when the something might be

زمانی که چیزی ممکن است

For Colt to to obtain or there's some sort of significance in obtaining. Let's say there

برای کلت به دست بیاورد یا چیزی در به دست آوردن آن اهمیت داشته باشد. فرض کنید

were only ten iPhones that hit the shelves and I was able to get my hands on one. I was

فقط ده آیفون وجود داشت که به قفسه ها رسید و من توانستم یکی را به دست بیاورم. من

able to obtain one and that is special or significant because there aren't many available.

توانستم یکی را به دست بیاورم و این خاص یا قابل توجه است زیرا تعداد زیادی در دسترس نیست.

So here's the example sentence and remember get one's head.

بنابراین در اینجا مثال مثال است و به یاد داشته باشید که یک سر.

Hand. So you need to match the possessive pronoun to the subject. So I put that here

دست بنابراین باید ضمیر ملکی را با فاعل مطابقت دهید. بنابراین من آن را اینجا

for you as well, so you remember one's hands

برای شما نیز قرار دادم، تا دست های یکی را به خاطر بیاورید،

Let's continue on, okay? With glimpses into glimpses into when you Glimpse at something,

ادامه دهیم، باشه؟ با نگاه اجمالی به نگاه اجمالی به زمانی که به چیزی نگاه می کنید،

you look at something quickly and you don't necessarily see the whole thing, you just

به سرعت به چیزی نگاه می کنید و لزوماً کل چیز را نمی بینید، فقط

see a part of it. So let's say I'm driving, I might Glimpse at a billboard a billboard

بخشی از آن را می بینید. بنابراین فرض کنید من در حال رانندگی هستم

is just a poster that you see on a highway. So I'm driving and I

. بنابراین من رانندگی می کنم و

Glimpse at it, I can't stare at it, or look at it for a long time because I'm driving,

به آن نگاه می کنم، نمی توانم به آن خیره شوم، یا برای مدت طولانی به آن نگاه کنم چون در حال رانندگی هستم،

I have to pay attention to the road, so I might Glimpse at it quickly, so to look at

باید به جاده توجه کنم، بنابراین ممکن است سریع به آن نگاه کنم. بنابراین

something quickly, so that let me write that for you. So to glimpse

به سرعت به چیزی نگاه کنم، تا اجازه دهید آن را برای شما بنویسم. بنابراین نگاه اجمالی

To Glimpse at something is to look at something quickly. So, in this context, if we get a

نگاه کردن به چیزی به معنای نگاه کردن سریع به چیزی است . بنابراین، در این زمینه، اگر

glimpse into the royal family, it means we get to look at the royal family but only briefly

نگاهی اجمالی به خانواده سلطنتی بیندازیم، به این معنی است که می‌توانیم به خانواده سلطنتی نگاه کنیم، اما فقط به طور خلاصه،

because we only get to see what the Memoir shares with us, right? So that's what it is.

زیرا فقط می‌توانیم آنچه را که Memoir با ما به اشتراک می‌گذارد، ببینیم، درست است؟ پس همین است.

Trying to let us know. We get to look at the royal family, but only a little bit, rarefied

سعی می کند به ما اطلاع دهد. ما باید به خانواده سلطنتی نگاه کنیم، اما فقط کمی، rarefied

is an adjective and as an adjective, it means not ordinary. So of course, the royal family

یک صفت است و به عنوان یک صفت، به معنای عادی نیست. بنابراین، البته، خانواده سلطنتی

is not ordinary their extraordinary, their rarefied. So we use this as an adjective to

معمولی نیست، آنها فوق العاده، کمیاب آنها. بنابراین ما از این به عنوان یک صفت برای

describe the family there.

توصیف خانواده در آنجا استفاده می کنیم.

The rarified family. So if there is a company that is quite different from ordinary companies,

خانواده نادر. بنابراین اگر شرکتی وجود دارد که کاملاً با شرکت های معمولی متفاوت است،

you might say it's a rarefied company. For example, I don't think you'll use this adjectives

می توانید بگویید که یک شرکت نادر است. به عنوان مثال، فکر نمی‌کنم زیاد از این صفت‌ها

too much in your vocabulary, but just to understand the article, a rarefied family Riven by disagreement,

در دایره لغات خود استفاده کنید، اما فقط برای درک مقاله، خانواده‌ای نادر Riven by disgreegreement،

Riven by is another way of saying /, because you have your

Riven by راه دیگری برای گفتن / است، زیرا شما

We as a whole, the family is not arguing there together, but if the family is divided Riven

ما را به عنوان یک در مجموع، خانواده در آنجا با هم دعوا نمی کنند ، اما اگر خانواده با ریون تقسیم شود، به

by it means the disagreement caused the family to separate to become divided Riven by. So

این معنی است که اختلاف باعث شده است که خانواده از هم جدا شوند تا ریون از هم جدا شوند. بنابراین

this is another way of seeing / / disagreement. Let's continue on some, Britain's flocked

این یک راه دیگر برای مشاهده / / عدم توافق است. بیایید برخی را ادامه دهیم، بریتانیا

to bookshops overnight to be

یک شبه به کتابفروشی ها هجوم آوردند تا

Among the first to buy a copy of spare, when you flock to a location it describes, when

جزو اولین کسانی باشند که یک نسخه یدکی خریداری می کنند، وقتی به مکانی می روید که آن توصیف می کند، زمانی که

a large number of people go to a location generally at or around the same time. So you

تعداد زیادی از مردم به طور کلی در یک زمان یا در همان زمان به مکانی می روند. بنابراین

might say that people flocked to the Apple Store when the new iPhone hit the shells.

ممکن است بگویید که وقتی آیفون جدید به بازار آمد، مردم به فروشگاه اپل هجوم آوردند.

When the new iPhone hit the shelves, they flocked to, so a large number of people and

وقتی آیفون جدید وارد قفسه ها شد، آنها به آنجا هجوم آوردند، بنابراین تعداد زیادی از مردم و

they generally went around the same time because the iPhone was released at a specific date

آنها عموماً در یک زمان به آنجا رفتند زیرا آیفون در تاریخ و زمان خاصی عرضه شد

and time and that's when everybody went. So to flock to a large number of people, let's

و آن زمان بود که همه رفتند. بنابراین برای جمع شدن به تعداد زیادی از مردم، اجازه دهید

continue on some of the books. Most eye-catching passages include allegations that Harry's

برخی از کتاب ها را ادامه دهیم. بیشتر قسمت های چشم نواز شامل ادعاهایی است مبنی بر اینکه

brother and heir to the throne

برادر هری و وارث تاج و تخت،

Prince William physically, attacked him during a dispute that his stepmother Camilla, the

شاهزاده ویلیام، به طور فیزیکی به او حمله کرده است که در این مورد نامادری او کامیلا،

queen consort leaked private conversations to bolster her reputation and that his father

همسر ملکه، مکالمات خصوصی را برای تقویت شهرت او فاش کرده است و پدرش،

King, Charles the Third had pleaded with his sons to not make his final years of misery

پادشاه، چارلز سوم از او خواسته است. با پسرانش تا سال های آخر بدبختی اش را

with they're arguing. So remember, we learned another word, another word for fighting we

با بحث و جدل سپری نکند. پس به یاد داشته باشید، ما یک کلمه دیگر یاد گرفتیم، یک کلمه دیگر برای دعوا که

could say, with they're arguing,

می توانیم بگوییم، با آنها در حال دعوا هستند، با

With their fighting, with their feuding, that could be another word with they're feuding.

دعوای آنها، با دشمنی آنها، این می تواند یک کلمه دیگر با آنها در حال دعوا باشد.

So I'll leave that there.

بنابراین من آن را همانجا می گذارم.

When something is eye-catching, it means that your eye is drawn to it, so your eye naturally

وقتی چیزی چشم نواز است، به این معنی است که چشم شما به سمت آن کشیده شده است، بنابراین چشم شما به طور طبیعی

goes to it. It is more interesting or it stands out more, it gets your attention. That's eye-catching.

به سمت آن می رود. جالب تر است یا بیشتر برجسته می شود، توجه شما را به خود جلب می کند. این چشم نواز است.

So, the passages passage is just right. Now, we're reading a passage of this article, so

بنابراین، پاساژ درست است. اکنون، ما در حال خواندن بخشی از این مقاله هستیم، بنابراین

it's a piece.

یک قطعه است.

Us of the article article and eye-catching is most interesting Parts passages. Most interesting.

ما از مقاله مقاله و چشم نوازترین قسمت ها است. جالب ترین.

Now, it could be another adjective interesting, engaging most entertaining for example, but

حالا، این می تواند یک صفت جالب دیگر باشد، برای مثال جذاب ترین و سرگرم کننده ترین، اما

I'll just say most interesting.

من فقط می گویم جالب ترین.

An allegation is when someone accuses someone else, you did this. That's my allegation against

اتهام این است که وقتی شخصی شخص دیگری را متهم می کند ، شما این کار را کردید. این ادعای من علیه

you. So Harry had allegations against his brother William. You did this. That's what

شماست. بنابراین هری اتهاماتی علیه برادرش ویلیام داشت. تو این کار را کردی این چیزی است که

he said in the book, so he physically attacked him. So physical means that there was violence

او در کتاب گفته است، بنابراین او را مورد حمله فیزیکی قرار داد . بنابراین به وسیله فیزیکی که خشونت

involved, he touched him. He

در کار بود، او را لمس کرد. او

Maybe hit him, we don't know. But there's some sort of physical illness. Attacked him

شاید او را زده است، ما نمی دانیم. اما نوعی بیماری جسمی وجود دارد.

during a dispute. Dispute is another word for fight during a fight or an argument, or

در جریان اختلاف به او حمله کرد. دعوا کلمه دیگری برای دعوا در هنگام دعوا یا مشاجره یا

again, a feud. We could say, Camilla leaked, when you leak something, it's when you make

باز هم دعوا است. می‌توانیم بگوییم، کامیلا لو رفت، وقتی چیزی را لو می‌دهی، زمانی است که

it available, but it should not be available. So these private conversations

آن را در دسترس قرار می‌دهی، اما نباید در دسترس باشد. بنابراین این مکالمات خصوصی

Seasons their private for a reason, but if you leak them is, when I say, oh, here's the

به دلایلی فصل خصوصی آنها می شود، اما اگر آنها را فاش کنید، وقتی می گویم اوه، این

conversation. And I give it to you, but you shouldn't have it. So, that is the verb to

گفتگو است. و من آن را به شما می دهم، اما شما نباید آن را داشته باشید. بنابراین، این فعل

leak. This is a verb. I know it's a verb because it's conjugated in the past simple. So to

نشت است. این یک فعل است. من می دانم که این یک فعل است زیرا در گذشته ساده صرف شده است. بنابراین برای

make

Information available, when it shouldn't be, because it's private information. It's not

در دسترس قرار دادن اطلاعات، در حالی که نباید باشد، زیرا اطلاعات خصوصی هستند.

supposed to be public to bolster her reputation bolster in this sense, is another way of saying

قرار نیست برای تقویت شهرت او به این معنا عمومی باشد، راه دیگری برای گفتن

to improve to increase, to bolster her reputation to improve improve or increase. But in this

بهبود برای افزایش، تقویت شهرت برای بهبود یا افزایش است. اما در این

case, it's improved because you don't necessarily

مورد، بهبود یافته است زیرا شما لزوماً

Surly increase a reputation, but you can improve it. A lot of people don't like Camilla, right?

شهرت را افزایش نمی دهید، اما می توانید آن را بهبود بخشید . بسیاری از مردم کامیلا را دوست ندارند، درست است؟

She has a negative reputation, she wants to improve it to bolster it.

او شهرت منفی دارد، او می خواهد آن را بهبود بخشد تا آن را تقویت کند.

Now I think to plead with someone is please don't please don't, that's to plead with someone

حالا فکر می‌کنم التماس کردن با کسی این است که لطفاً لطفاً خواهش نکن، این است که از کسی التماس کنی که

to plead with his sons. Not to make his final years. A misery a misery would be terrible

با پسرانش التماس کند. نه اینکه سال های آخرش را بسازد. یک بدبختی یک بدبختی وحشتناک خواهد بود،

a misery with they're arguing feuding disputing or fighting. Let's continue on the publication

یک بدبختی با این که آنها در حال بحث و جدل هستند، اختلاف نظر یا دعوا. بیایید به انتشار

of such a Frank and revealing account is an ear.

چنین روایتی فرانک و افشاگرانه ادامه دهیم .

Dented event in the centuries-old history of Britain's Royals who has Harry has pointed

رویدادی در تاریخ چند صد ساله سلطنتی بریتانیا که هری به آن اشاره کرده است

out. Double as both a family and National Institution, the book has led to questions

. این کتاب که هم به عنوان یک خانواده و هم به عنوان مؤسسه ملی شناخته می شود، به سؤالاتی

over whether it could deal lasting damage to the monarchy even asking whether its future.

در مورد اینکه آیا می تواند صدمات پایداری به سلطنت وارد کند، حتی در مورد اینکه آیا آینده آن می پرسد؟

Existence is now, less certain, okay of Frank and revealing account, Frank is another way

وجود در حال حاضر، کمتر قطعی است، از نظر فرانک و روایت فاش کننده، مشکلی ندارد، فرانک راه دیگری

of saying honest, an

برای گفتن صادقانه است،

Best and revealing just write this first honest, revealing is, when you share a lot of details.

بهترین و آشکار کننده، فقط این اولین صادقانه را بنویسید، فاش کردن، زمانی است که جزئیات زیادی را به اشتراک می گذارید.

So that comes from the verb to reveal, which means to share with details.

بنابراین از فعل آشکار کردن می آید که به معنای به اشتراک گذاشتن با جزئیات است.

So to reveal to reveal a lot of details or information to share, share a lot of details

بنابراین برای فاش کردن جزئیات یا اطلاعات زیادی برای به اشتراک گذاشتن، جزئیات یا اطلاعات زیادی را به اشتراک بگذارید

or information.

.

And then Frank means honest, an unprecedented event is an event that doesn't happen very

و سپس فرانک به معنای صادقانه است، یک رویداد بی سابقه رویدادی است که اغلب اتفاق نمی افتد

often. It's never happened. It's unprecedented. Now, unprecedented on its own means that it's

. هرگز اتفاق نیفتاده است بی سابقه است. اکنون، به خودی خود بی‌سابقه به این معنی است که

never happened before. But when you say near unprecedented, it means that it's almost so

هرگز قبلاً اتفاق نیفتاده است. اما وقتی می گویید نزدیک بی سابقه است، به این معنی است که تقریباً به

near means. Almost

معنای نزدیک است. تقریباً

In this sense so it's implying that it's almost never happened before and the event is sharing

از این نظر، به این معنی است که تقریباً هرگز قبلاً اتفاق نیفتاده است و این رویداد

so much information about the royal family publicly leaking that information giving you

اطلاعات زیادی را در مورد خانواده سلطنتی به اشتراک می‌گذارد که به طور عمومی این اطلاعات را به بیرون درز می‌کند و به شما

a glimpse into the private life of the Royals.

نگاهی اجمالی به زندگی خصوصی خانواده سلطنتی می‌دهد.

Okay.

باشه.

And our final paragraph here. He has said that he still wants a reconciliation with

و پاراگراف پایانی ما در اینجا. او گفته است که همچنان خواهان آشتی با

his family. When you have a Reconciliation, it's when so two parties, they're disputing

خانواده اش است. وقتی شما آشتی دارید، زمانی است که دو طرف با هم

they're feuding, they're fighting, but if they reconcile, which is the verb to reconcile

اختلاف می‌کنند، با هم دعوا می‌کنند، دعوا می‌کنند، اما اگر آشتی کنند، که فعل آشتی کردن است،

is when they come back together as a family. So, right now there's Prince Harry here and

زمانی است که به‌عنوان یک خانواده دور هم جمع می‌شوند. بنابراین، در حال حاضر شاهزاده هری اینجا و

there's Prince

شاهزاده

William Prince, Charles or King Charles here, they're divided. Right? So to bring them back

ویلیام پرنس، چارلز یا شاه چارلز اینجا هستند، آنها تقسیم شده اند. درست؟ بنابراین برای اینکه آنها را

together. That's to reconcile reconciliation is just the noun of it to reconcile. We use

به هم برگردانیم. که به آشتی آشتی فقط اسم آن به آشتی است. ما از

this a lot in a legal context because if a husband and wife, they separate which is illegal

این در زمینه قانونی زیاد استفاده می کنیم، زیرا اگر زن و شوهر از هم جدا شوند، این اتفاق غیرقانونی است

event when they no longer want to be married. But then if they reconcile, it means they

زمانی که آنها دیگر نمی خواهند ازدواج کنند. اما اگر آنها آشتی کردند، به این معنی است که آنها

do want to be married again and they do not end their marriage that's reconcile. So to

می خواهند دوباره ازدواج کنند و به ازدواج خود پایان نمی دهند که این آشتی است. پس برای اینکه

become friendly again after a dispute to reconcile. So, he wants to reconcile, he wants all reconciliation

دوباره پس از اختلاف با هم دوست شویم تا آشتی کنیم. بنابراین، او می‌خواهد آشتی کند، می‌خواهد

with his family and believes one is possible. But asked whether he

با خانواده‌اش آشتی کند و معتقد است که ممکن است. اما از او پرسیدند که آیا

Burned his Bridges with his father and brother to burn.

پل هایش را با پدر و برادرش سوزاند تا بسوزد؟

One's bridge is an idiom. So imagine right. Now if I'm here and I want to get there and

پل یکی یک اصطلاح است. پس درست تصور کن حالا اگر من اینجا باشم و بخواهم به آنجا برسم و

there's a bridge, I can easily go back and forth between the two, right. But if I burn

یک پل وجود داشته باشد، به راحتی می توانم بین این دو رفت و برگشت کنم، درست است. اما اگر

the bridge, the bridge is no longer there, I can't get there, right? So it's when you

پل را بسوزانم، پل دیگر آنجا نیست، نمی توانم به آنجا برسم، درست است؟ بنابراین زمانی است که شما

act in a way that makes reconciliation impossible or act in a way.

به گونه ای عمل می کنید که آشتی را غیرممکن می کند یا به گونه ای عمل می کنید.

Way that it's impossible to get to something else. So a lot of people are revised. When

طوری که رسیدن به چیز دیگری غیرممکن است . بنابراین بسیاری از افراد تجدید نظر می شوند. وقتی

you quit your job, don't burn your Bridges because you want to be able to go back to

شغلتان را رها می کنید، بریج های خود را نسوزانید زیرا می خواهید

that job in the future. How could you burn your Bridges? Well, if you tell your boss,

در آینده بتوانید به آن شغل بازگردید. چگونه می توانید پل های خود را بسوزانید؟ خوب، اگر به رئیس خود بگویید،

you were the worst employer I ever had. I hated working for you. You're a jerk and you

شما بدترین کارفرمای من بودید. از کار کردن برای تو متنفر بودم تو یک احمق هستی و

do something that makes it so.

کاری انجام می دهی که باعث می شود.

Your employer would never want to work with you again. So that bridge to that job is gone,

کارفرمای شما هرگز نمی خواهد دوباره با شما کار کند. پس آن پل به آن شغل از بین رفته است،

right? So here I've added the definition. And the example. Don't burn your Bridges when

درست است؟ بنابراین در اینجا من تعریف را اضافه کرده ام. و مثال. وقتی ترک می‌کنید، بریج‌هایتان را نسوزانید

you quit. So be very polite friendly because you may need a reference from your company

. بنابراین بسیار مودب دوستانه رفتار کنید زیرا ممکن است به مرجعی از شرکت خود نیاز داشته باشید

or you may want to go back to that company in the future. So that's the article. I'm

یا ممکن است بخواهید در آینده به آن شرکت بازگردید . پس مقاله همین است. من

sure there's a lot more in

مطمئن هستم که اطلاعات بسیار بیشتری در

Interesting details about this new Memoir spare. Are you going to read it? Share it

جزئیات جالب در مورد این یدکی جدید Memoir وجود دارد . قراره بخونیش؟

in the comments if you plan on reading this Memoir. And now what I'm going to do is I'm

اگر قصد خواندن این خاطرات را دارید، آن را در نظرات به اشتراک بگذارید . و اکنون کاری که من می خواهم انجام دهم این است که

going to read the article from start to finish in full so you can practice along with my

مقاله را از ابتدا تا انتها به طور کامل بخوانم تا بتوانید همراه با تلفظ من تمرین کنید

pronunciation. Let's do that now.

. حالا این کار را بکنیم. کتاب

Prince Harry's Memoir spare which captures the ugly side of Royal life hits bookshelves

خاطرات شاهزاده هری که جنبه زشت زندگی سلطنتی را به تصویر می‌کشد، در قفسه‌های کتاب قرار گرفت کتاب

Prince Harry's Memoir was released Tuesday, not only offering new details on the British

خاطرات شاهزاده هری روز سه‌شنبه منتشر شد، نه تنها جزئیات جدیدی از

Royal Family's bitter, internal Feud after days of bombshell, Revelations and promotional

دشمنی‌های داخلی و تلخ خانواده سلطنتی بریتانیا پس از روزها بمب‌گذاری، افشاگری‌ها و

interviews. But also describing how he fell headlong in love with his future wife. Megan

مصاحبه‌های تبلیغاتی ارائه می‌دهد. اما همچنین توضیح می دهد که چگونه او عاشق همسر آینده اش شد. مگان

Markle while many of the details from the book titled

مارکل در حالی که بسیاری از جزئیات کتاب با عنوان وجود دارد

There have already been reported its release at midnight Monday. Local time will allow

قبلاً در نیمه شب دوشنبه منتشر شده است. زمان محلی به

the public to get their hands on a copy of a memoir filled, with glimpses into a rarefied

مردم این امکان را می‌دهد که نسخه‌ای از خاطرات را با نگاهی اجمالی به

family Riven by disagreement and distrust. Some Britain's flock to book shops overnight,

خانواده‌ای نادر که از اختلاف و بی‌اعتمادی بریده‌اند، در دست بگیرند. برخی از بریتانیا یک شبه به کتابفروشی‌ها می‌روند

to be among the first to buy a copy of spare, some of the books. Most eye-catching passages

تا جزو اولین کسانی باشند که نسخه‌ای از کتاب‌های یدکی را خریداری می‌کنند . بیشتر قسمت های چشم نواز

include allegations that Harry's brother.

شامل ادعاهایی مبنی بر برادر هری است.

sir and heir to the throne Prince William physically, attacked him during a dispute

آقا و وارث تاج و تخت، شاهزاده ویلیام، در جریان اختلافی

that his stepmother Camilla, the queen consort leaked private conversations to bolster her

که نامادری‌اش کامیلا، همسر ملکه، مکالمات خصوصی را فاش کرد تا شهرت او را تقویت کند

reputation and that his father King, Charles the Third had pleaded with his sons to not

و پدرش، پادشاه، چارلز سوم از پسرانش درخواست کرده بود که

make his final years, a misery with their arguing, the publication of such a Frank and

سال آخر زندگی خود را نگذرانند، به او حمله کردند. ، یک بدبختی با بحث آنها، انتشار چنین روایت فرانک و

revealing account is an

افشاگرانه ای یک

Unprecedented event in the centuries-old history of Britain's Royals. Who, as Harry has pointed

رویداد بی سابقه در تاریخ چند صد ساله سلطنتی بریتانیا است. این کتاب، همانطور که هری

out, double as both a family and National Institution, the book has led to questions

اشاره کرده است، هم به عنوان یک خانواده و هم به عنوان یک نهاد ملی است، این کتاب منجر به سؤالاتی

over whether it could deal lasting damage to the monarchy even asking whether its future.

در مورد اینکه آیا می تواند آسیب پایداری به پادشاهی وارد کند، حتی در مورد اینکه آیا آینده آن وجود دارد یا خیر.

Existence is now. Less certain Harry has said that he still wants a reconciliation with

وجود اکنون است. کمتر مطمئن هری گفته است که او هنوز خواهان آشتی با

his family and believes one is possible.

خانواده اش است و معتقد است که یک آشتی امکان پذیر است.

But asked whether he had burned his Bridges with his father and brother, amazing job with

اما از او پرسیدم که آیا پل های خود را با پدر و برادرش سوزانده است، کار شگفت انگیزی با

that article. Now, feel free to hit pause, take a break, go get a cup of coffee, or tea

آن مقاله. حالا به راحتی مکث کنید، استراحت کنید، بروید یک فنجان قهوه یا چای را

review. The vocabulary you just learned and when you're ready, hit play and will continue

مرور کنید. واژگانی که تازه یاد گرفتید و وقتی آماده شدید، روی play بزنید و

on with the next article.

در مقاله بعدی ادامه خواهید داد.

We are talking about one of the most popular stores around the world. Walmart, do you shop

ما در مورد یکی از محبوب ترین فروشگاه ها در سراسر جهان صحبت می کنیم. والمارت، آیا

at Walmart? I'm sure is very popular in your city, right? If it is let us know in the comments

از والمارت خرید می کنید؟ من مطمئن هستم که در شهر شما بسیار محبوب است ، درست است؟ اگر چنین است در نظرات به ما اطلاع دهید

and we're talking specifically about begs. So let's read the headline. Walmart band's,

و ما به طور خاص در مورد گدایی صحبت می کنیم. پس تیتر را بخوانیم.

single use bags in more stores. First, let's talk about the word ban. This is a verb right

کیف های یکبار مصرف گروه Walmart در فروشگاه های بیشتری. ابتدا اجازه دهید در مورد کلمه ممنوعیت صحبت کنیم. این یک فعل است که در

now is conjugated in.

The present simple and is conjugated with Walmart which is it Walmart. The subject is

حال حاضر با هم ترکیب می شود . موضوع

it? So it bans single use bags in more stores. So to ban when you been something you no longer

آن است؟ بنابراین، کیسه های یکبار مصرف را در فروشگاه های بیشتری ممنوع می کند. بنابراین برای ممنوع کردن زمانی که شما چیزی بودید، دیگر به آن

allow it so to no longer allow it to no longer allow something, we can even use this.

اجازه نمی‌دهید تا دیگر اجازه ندهید چیزی دیگر اجازه ندهد، حتی می‌توانیم از این استفاده کنیم.

With someone for example, you might say she was banned from Walmart because she stole

برای مثال، با شخصی، ممکن است بگویید او از Walmart محروم شده است زیرا

something. So she took an item without paying for it. That means to steal, this is the past

چیزی را دزدیده است. بنابراین او یک مورد را بدون پرداخت هزینه برداشت . یعنی دزدی، این

simple stole. So she stole something which is illegal obviously. So she is no longer.

دزدی ساده گذشته است. بنابراین او چیزی را دزدید که آشکارا غیرقانونی است. بنابراین او دیگر نیست.

Allowed at Walmart, she's banned from Walmart. Now, we use this with things like bags. You

در Walmart مجاز است، او از Walmart منع شده است. اکنون، ما از این با چیزهایی مانند کیف استفاده می کنیم.

can use it with certain products like smoking. Smoking is banned in almost all public places

می توانید آن را با محصولات خاصی مانند سیگار کشیدن استفاده کنید. استعمال دخانیات تقریباً در تمام مکان‌های عمومی

at least in North America. So smoking has been banned from all restaurants. I'll say

حداقل در آمریکای شمالی ممنوع است. بنابراین سیگار کشیدن در تمام رستوران ها ممنوع شده است. من می گویم

all restaurants in North America.

همه رستوران های آمریکای شمالی.

At least, is it the same in your country? Can you smoke in a restaurant? You certainly

حداقل در کشور شما هم همینطور است؟ آیا می توان در رستوران سیگار کشید؟ مطمئناً

cannot in North America. Notice I put the present perfect smoking has been banned. I

در آمریکای شمالی نمی توانید. توجه کنید من در حال حاضر کامل سیگار ممنوع شده است. من از

use the present perfect simply because it's a completed action in the past, but there's

زمان حال کامل استفاده می‌کنم زیرا این یک عمل کامل شده در گذشته است، اما

a result in the present. The result now is you cannot smoke at a restaurant. That's why

نتیجه‌ای در زمان حال وجود دارد. نتیجه اکنون این است که شما نمی توانید در رستوران سیگار بکشید. به همین دلیل از

I used the present perfect.

present perfect استفاده کردم.

Act now notice, this is also in the passive form. I should point out to be banned because

اکنون توجه کنید، این نیز به صورت منفعل است . من باید به ممنوعیت اشاره کنم زیرا

she is receiving the action, she isn't doing the action, right? So, if I wanted to put

او در حال دریافت اکشن است، او اقدام را انجام نمی دهد ، درست است؟ بنابراین، اگر بخواهم

it in the active form, what would I do to this sentence to put this sentence in the

آن را به صورت فعال قرار دهم، با این جمله چه کار می کنم تا این جمله را به

active form?

صورت فعال قرار دهم؟

I would start with Walmart, which is the subject doing the action Walmart? Banned her from

من با Walmart شروع می کنم، سوژه ای که اکشن Walmart را انجام می دهد؟ او را از فروشگاه‌هایش منع کردند

its stores, Walmart stores because she stole something Walmart, banned her from its stores

، فروشگاه‌های والمارت را به این دلیل که او چیزی را دزدید و او را از فروشگاه‌هایش منع کرد

because she stole something. Now, in this case, I would say

زیرا چیزی را دزدید. حالا، در این مورد، می توانم بگویم

Durant's have banned smoking to put it in the active form. So this is a common one to

دورانت سیگار کشیدن را ممنوع کرده است تا آن را به شکل فعال قرار دهد. بنابراین این یک مورد معمول است که

put in the passive form because it's focusing on the result of the action, not who is doing

به شکل غیرفعال درج می شود زیرا بر نتیجه عمل تمرکز می کند، نه اینکه چه کسی

the action. So that could be a good one to practice in the active and the passive. And

آن عمل را انجام می دهد. بنابراین این می تواند تمرین خوبی در حالت فعال و غیرفعال باشد. و

you can do that in the comments section if you'd like now single-use bag.

اگر کیسه یکبار مصرف را می‌خواهید، می‌توانید این کار را در بخش نظرات انجام دهید .

This is a single-use bag, you use it once and then you throw it away. That's where the

این کیف یکبار مصرف است، یک بار از آن استفاده می کنید و سپس دور می اندازید.

single use came from, on the other hand. This is a, a reusable bag, and, of course, the

از طرف دیگر، استفاده از آن از آنجا شروع شد. این یک کیسه قابل استفاده مجدد است و البته

right here in the picture as well. Let's continue on. Walmart will eliminate our future simple.

همینطور در عکس. بیایید ادامه دهیم . والمارت آینده ساده ما را از بین خواهد برد.

So, this hasn't happened yet because it's

بنابراین، این هنوز اتفاق نیفتاده است زیرا

In the future simple. Which is, of course, we'll + base verb. That's our future simple

در آینده ساده است. که البته، ما + فعل پایه است. که ساده آینده ما را

will eliminate single, use paper and plastic. So the example I gave was just plastic, but

از بین خواهد برد، استفاده از کاغذ و پلاستیک. بنابراین مثالی که من زدم فقط پلاستیک بود، اما

you can also have single use paper, a paper bag and then you throw it out after one. Use

می توانید کاغذ یکبار مصرف، یک کیسه کاغذی نیز داشته باشید و بعد از یکی آن را بیرون بیندازید. از

carry out bags, a carry-out bag is just a bag that you use to

کیسه های حمل و نقل استفاده کنید، کیف حمل فقط کیفی است که برای

carry out your items. So instead of carrying them in your hands, you obviously put your

حمل وسایل خود از آن استفاده می کنید. بنابراین به جای اینکه آنها را در دستان خود حمل کنید، واضح است که

items in your bag and you use the bag to carry out the items. So that's just what they mean

وسایل خود را در کیف خود قرار می دهید و از کیف برای حمل وسایل استفاده می کنید . بنابراین منظور آنها

by a carry-out bag at the register. So this is the register where you pay. This looks

از یک کیسه حمل در ثبت نام دقیقاً همین است. بنابراین این ثبتی است که در آن پرداخت می کنید. این به نظر می

like a self checkout and there is a scanner and you can put your payment details. So this

رسد یک تسویه حساب شخصی است و یک اسکنر وجود دارد و می توانید جزئیات پرداخت خود را قرار دهید. بنابراین، این چیزی

is a register what you see in the picture right here at the register from stores in

است که در تصویر می‌بینید، در فروشگاه‌های

New York Connecticut and Colorado this month. So a specific stores

نیویورک کانکتیکات و کلرادو در این ماه ثبت کنید. بنابراین یک فروشگاه خاص

Let's continue on, Walmart offers reusable shopping bags, starting at 74 cents for customers

بیایید ادامه دهیم، والمارت کیسه های خرید قابل استفاده مجدد را ارائه می دهد که از 74 سنت شروع می شود برای مشتریانی که

without their own bags. So Walmart will no longer provide you with a bag. You have to

کیف خودشان را ندارند. بنابراین والمارت دیگر کیفی در اختیار شما قرار نخواهد داد. شما باید

pay for a bag. So you either bring your own bag to the store or you purchase one of their

برای یک کیف پول پرداخت کنید. بنابراین یا کیف خود را به فروشگاه می آورید یا یکی از

bags for 74 cents, Which is less than

کیف های آنها را به قیمت 74 سنت خریداری می کنید که کمتر از

A dollar. Now notice, it says starting at which means that 74 cents is the minimum price

یک دلار است. حالا توجه کنید، می گوید شروع از آن یعنی 74 سنت حداقل قیمت

there. Maybe begs that are more expensive. So maybe seventy four cents is for a small

آنجاست. شاید التماس که گران تر است. بنابراین شاید هفتاد و چهار سنت برای یک کیسه کوچک باشد

bag and then there are larger bags that are a dollar twenty-five. For example, we see

و سپس کیسه های بزرگتری وجود داشته باشد که یک دلار بیست و پنج دلار است. به عنوان مثال، می بینیم که

this starting at plus price. So starting at plus price

این با قیمت مثبت شروع می شود. بنابراین از قیمت مثبت شروع می کنیم

To say that the price is the minimum price. So we see this a lot in real estate. It might

تا بگوییم که قیمت حداقل قیمت است. بنابراین ما این را در املاک و مستغلات زیاد می بینیم. ممکن است

say these new condos start at 300,000 these new condos start at 300,000 which means the

بگوییم این کاندوهای جدید از 300000 شروع می شوند این کاندوهای جدید از 300000 شروع می شوند که به معنای

smallest unit. The cheapest unit is 300,000 and there are more expensive.

کوچکترین واحد است. ارزانترین واحد 300000 هست و گرانتر هم هست.

Units available so start at plus a price minimum price. All right. And notice our verb tense

واحدهای موجود بنابراین با قیمت حداقل قیمت شروع کنید . خیلی خوب. و توجه کنید که زمان فعل ما

here offers what verb tenses. This Walmart offers. It is the present simple. Right present

در اینجا چه زمان های فعل را ارائه می دهد. این Walmart ارائه می دهد. حال ساده است. درست حال

simple. And in this case we're using the present simple because it's just a fact Walmart offers.

ساده. و در این مورد ما از حال ساده استفاده می‌کنیم، زیرا این یک واقعیت است که Walmart ارائه می‌کند.

It's a fact Walmart offers reusable shopping bags.

این یک واقعیت است که Walmart کیسه های خرید قابل استفاده مجدد را ارائه می دهد .

Gun. This is a reusable shopping bag. So what about you do you currently use reusable shopping

تفنگ. این یک کیسه خرید قابل استفاده مجدد است. پس شما در حال حاضر از کیسه های خرید قابل استفاده مجدد استفاده می کنید

bags. When you go to the store, do you take your own reusable shopping bags? Mmm. Share

. وقتی به فروشگاه می روید، کیسه های خرید قابل استفاده مجدد خود را برمی دارید؟ ممم

that in the comments if you like.

اگر دوست دارید آن را در نظرات به اشتراک بگذارید.

Let's continue on, Walmart is policies, will mean the company is ahead of lawmakers in

بیایید ادامه دهیم، والمارت سیاست است، به این معنی است که این شرکت

these states in the growing push to eliminate banks that are typically used once and then

در تلاش فزاینده برای حذف بانک هایی که معمولاً یک بار استفاده می شوند و سپس

discarded. All right, so, here, the company is ahead of lawmakers, this implies that a

کنار گذاشته می شوند، از قانونگذاران در این ایالت ها جلوتر است. بسیار خوب، بنابراین، در اینجا، شرکت از قانونگذاران جلوتر است، این نشان می دهد که

lawmaker, of course, is someone who makes a law. So this will likely be some sort of

قانونگذار، البته، کسی است که قانون وضع می کند . بنابراین این احتمالاً نوعی

Government law. So they are creating the law and soon legally, we will not be able to use

قانون دولتی خواهد بود. بنابراین آنها در حال ایجاد قانون هستند و به زودی از نظر قانونی، ما نمی توانیم از

plastic bags, they're going to ban them. So Walmart knows that's going to happen. And

کیسه های پلاستیکی استفاده کنیم، آنها آنها را ممنوع می کنند. بنابراین والمارت می داند که این اتفاق خواهد افتاد. و

they're doing it on their own before the official law. So before they're officially legally

آنها این کار را به تنهایی قبل از قانون رسمی انجام می دهند . بنابراین قبل از اینکه آنها به طور رسمی

required by the government Walmart,

توسط دولت Walmart مورد نیاز باشند،

Doing this. So that means there are ahead of the law now also let's look at this in

این کار را انجام دهید. بنابراین این بدان معناست که در حال حاضر قوانینی جلوتر از قانون وجود دارد همچنین بیایید به این موضوع نگاه کنیم در

the growing push growing in this context means increasing increasing increasing now a push

فشار رو به رشد رشد در این زمینه یعنی افزایش افزایش افزایش در حال حاضر فشار

to do something is when Walmart is feeling pressure to do this probably because

برای انجام کاری زمانی است که والمارت برای انجام این کار احساس فشار می کند احتمالاً به

Because of environmental groups, because of climate change because of consumer, preferences,

دلیل گروه های محیطی، زیرا تغییرات آب و هوایی به دلیل مصرف کننده، ترجیحات

and behavior because of government policies that are going to come out in the near future.

و رفتار به دلیل سیاست های دولت که در آینده نزدیک ارائه می شود.

So there's a lot of pressure from other people to do something and that pressure is increasing

بنابراین فشار زیادی از سوی افراد دیگر برای انجام کاری وجود دارد و این فشار

with growing. So push to, you can think of that. Just as

با رشد بیشتر می شود. بنابراین فشار دهید، می توانید به آن فکر کنید. درست مانند

Pressure to, which means many people want something to happen. So, within a business

فشار به، که به این معنی است که بسیاری از مردم می خواهند چیزی اتفاق بیفتد. بنابراین، در یک

context, you might say within our company, there's a growing push to work in the office.

زمینه تجاری، ممکن است بگویید در شرکت ما، فشار رو به رشدی برای کار در دفتر وجود دارد.

So right now, most people are working remotely right at home, but there's a growing which

بنابراین در حال حاضر، بیشتر مردم از راه دور درست در خانه کار می کنند، اما در حال رشد است که

means increasing pushed to. So pressure from HR department from your boss. From Managers,

به معنای افزایش فشار است. بنابراین فشار از طرف بخش منابع انسانی از طرف رئیس شما. از مدیران،

from clients, from stakeholders, they're saying, we want you back in the office, there's a

از مشتریان، از ذینفعان، آنها می گویند، ما می خواهیم شما را به دفتر بازگردانید،

growing push to work in the office. Let's continue on. Oh, I'll just point out. Discarded

فشار فزاینده ای برای کار در دفتر وجود دارد. بیایید ادامه دهیم. اوه، من فقط اشاره می کنم. دور انداختن

It is another way of saying thrown out, thrown out, and then discarded thrown out, which

راه دیگری است برای گفتن بیرون انداخته، بیرون انداخته و سپس دور انداخته انداخته،

means put in the garbage.

یعنی در زباله انداختن.

So, put in the garbage. So Throne is the third form of the verb. The verb is irregular. Its

بنابراین، در زباله ها قرار دهید. پس عرش سومین فعل است. فعل بی قاعده است. آن را

throw through, and then thrown

از طریق پرتاب، و سپس پرتاب

Throw out I threw out my plastic bag. I've already thrown out all my plastic bags. I've

بیرون، من کیسه پلاستیکی خود را بیرون انداختم. من قبلاً همه کیسه های پلاستیکی ام را بیرون انداخته ام. من

put them in the garbage discarded as a more formal way of saying it. Honestly for your

آنها را به عنوان روشی رسمی تر برای بیان آن در زباله های دور انداخته قرار داده ام . صادقانه بگویم برای

purposes and everyday context, use throw out, it's way more comment.

اهداف و زمینه روزمره خود، از دور انداختن استفاده کنید، این نظر بسیار بیشتر است.

Let's continue on plastic bags entered supermarkets and Retail chains during the 1970s and 1980s

بیایید در مورد کیسه‌های پلاستیکی که در دهه‌های 1970 و 1980 وارد سوپرمارکت‌ها و فروشگاه‌های زنجیره‌ای خرده‌فروشی شدند،

before then, so before, then prior to 1970. So, that would mean in 1965 for example, before

پیش از آن، قبل از آن، سپس قبل از سال 1970 ادامه دهیم. بنابراین، این بدان معناست که در سال 1965، قبل

then customers used paper bags to bring groceries and other merchandise back home from the stores,

از آن مشتریان از کیسه‌های کاغذی برای آوردن خواربار و سایر کالاها به خانه استفاده می‌کردند. از فروشگاه‌ها،

retailers switch,

خرده‌فروشان تغییر می‌دهند،

Switch to plastic bags because they were cheaper. Hmm.

به کیسه‌های پلاستیکی تغییر می‌دهند زیرا ارزان‌تر بودند. هوم

So switch to something. So that is when I wish I didn't throw out my bag. That's when

بنابراین به چیزی تغییر دهید. آن وقت است که ای کاش کیفم را بیرون نمی انداختم. آن وقت است که

you have your single-use bag, which is a plastic bag, and then you switch, and you start using

کیسه یکبار مصرف خود را که یک کیسه پلاستیکی است، می گیرید و سپس جابجا می شوید و شروع به استفاده از

something else. So my reusable bag, we use this a lot. You might say, I think I might,

چیز دیگری می کنید. بنابراین کیف قابل استفاده مجدد من، ما از آن بسیار استفاده می کنیم. ممکن است بگویید، من فکر می‌کنم ممکن است،

I think I might

فکر می‌کنم ممکن است

Which two apple, which means right now you are not using Apple products, maybe you're

کدام دو اپل، یعنی در حال حاضر از محصولات اپل استفاده نمی‌کنید، شاید از

using Samsung or something else. And then you're going to start using Apple switch to.

سامسونگ یا چیز دیگری استفاده می‌کنید. و سپس شما شروع به استفاده از Apple switch to خواهید کرد.

If you want to include what you're currently using. You would say, I think I might switch

اگر می‌خواهید آنچه را که در حال حاضر استفاده می‌کنید، اضافه کنید. شما می گویید، من فکر می کنم ممکن است

from Android to

از اندروید به

oil. So we use this with technology. You might switch the type of shampoo you use because

روغن سوئیچ کنم. بنابراین ما از این با تکنولوژی استفاده می کنیم. ممکن است نوع شامپو مورد استفاده خود را تغییر دهید زیرا

you're not satisfied with it. You might switch what road you take to work because you want

از آن راضی نیستید. ممکن است جاده‌ای را که به سر کار می‌روید تغییر دهید، زیرا می‌خواهید

one with less traffic. So you can use this in many, many different ways. Just remember

جاده‌ای با ترافیک کمتر داشته باشید. بنابراین شما می توانید از این روش به روش های مختلف استفاده کنید. فقط به یاد داشته باشید که

switch to is the something you're going to start using and switch. From is the

تغییر به چیزی است که می خواهید شروع به استفاده از آن کنید و تغییر دهید. From

Something you're going to stop using.

چیزی است که شما استفاده از آن را متوقف خواهید کرد.

Let's continue on Americans use roughly 100 billion plastic bags every year. Wow, that

بیایید ادامه دهیم آمریکایی ها سالانه تقریباً 100 میلیارد کیسه پلاستیکی استفاده می کنند. وای، به

sounds like a lot of plastic bags, roughly means approximately, so it could be 90 billion.

نظر می رسد که کیسه های پلاستیکی زیاد است، تقریباً به معنای تقریباً، بنابراین می تواند 90 میلیارد باشد.

It could be 110 billion. It's approximately approximately. Another way is around.

می تواند 110 میلیارد باشد. تقریباً می شود . راه دیگری در اطراف است.

Round around 100 billion. So around is probably the most casual. It's not slang in any way,

حدود 100 میلیارد بنابراین، احتمالاً معمولی ترین اطراف است. این به هیچ وجه عامیانه نیست،

but probably the most casual roughly would be in the middle and then approximately would

اما احتمالاً معمولی ترین آن تقریباً در وسط و سپس تقریباً

be the most formal. For example, you could say, I used roughly 10 plastic bags, last

رسمی ترین خواهد بود. به عنوان مثال، می توانید بگویید، من در ماه گذشته تقریباً از 10 کیسه پلاستیکی استفاده کردم

Month. Now, you could say, I used approximately 10 pasta bakes last month or are around 10

. حالا، می توانید بگویید، من ماه گذشته تقریباً 10 شیرینی ماکارونی استفاده کردم یا حدود 10

plastic bags, same thing.

کیسه پلاستیکی، همان چیزی است.

Just a slight difference in the level of formality. Let's continue on plastic bags. Are also a

فقط یک تفاوت جزئی در سطح رسمیت. بیایید به کیسه های پلاستیکی ادامه دهیم. همچنین

major source of litter and wind up in the ocean rivers and sewers and harm Wildlife.

منبع اصلی زباله و باد در رودخانه ها و فاضلاب های اقیانوسی هستند و به حیات وحش آسیب می رسانند.

Let's look at wind up. This is a very useful phrasal verb. So I have my verb to wind and

بیایید به باد کردن نگاه کنیم. این یک فعل عبارتی بسیار مفید است . بنابراین من فعل خود را دارم به باد و

then my preposition wind up now, wind up, this is used to mean, when you're in a particular

سپس حرف اضافه من را باد می کنم، باد کردن، این به این معنی استفاده می شود، زمانی که شما در یک

A situation or condition, but it's usually to be in. I'll say

موقعیت یا شرایط خاص A هستید، اما معمولاً باید در آن باشید. من می گویم

And unexpected particular situation or condition.

و خاص غیر منتظره موقعیت یا شرایط

So this the ocean, the river sewers that is not where these bags are supposed to be they're

پس این اقیانوس، فاضلاب رودخانه که قرار است این کیسه ها

supposed to be in the recycling bin, the recycling plant. But if they winds up here, it means

در سطل بازیافت، کارخانه بازیافت قرار نگیرند، نیست. اما اگر آنها به اینجا برسند، به این معنی است که

they are in that situation or condition in the ocean and it's unexpected or unintended,

آنها در آن موقعیت یا شرایط در اقیانوس هستند و غیر منتظره یا ناخواسته است،

that could be another one unintended.

این می تواند ناخواسته دیگری باشد.

That they're there. So I might say,

که آنها آنجا هستند. بنابراین ممکن است بگویم،

I stayed at home last night, but if I added I wind it up.

من دیشب در خانه ماندم، اما اگر اضافه کنم، آن را تمام می کنم.

I have to change this to a gerund because I have my preposition up so I have to use

من باید این را به یک gerund تغییر دهم، زیرا من حرف اضافه خود را دارم، بنابراین

a gerund grammatically now, if I add it I wind it up staying at home last night, this

اکنون باید از یک جیروند از نظر دستوری استفاده کنم، اگر آن را اضافه کنم و دیشب آن را در خانه بمانم، این

implies to you that it was unexpected or unintended. So maybe I wanted to go to a party or I wanted

به شما نشان می دهد که غیر منتظره یا ناخواسته بوده است. بنابراین شاید می‌خواستم به یک مهمانی بروم یا می‌خواستم

to go to the mall but for some reason I didn't and I wind it up staying

به مرکز خرید بروم، اما به دلایلی این کار را نکردم و آن را با

Being at home. So that's all it does. It just talks about that the end condition or situation

ماندن در خانه به پایان می‌برم. بنابراین تمام کاری که انجام می دهد همین است. فقط در مورد آن شرایط یا موقعیت یا مکان نهایی صحبت می کند،

or location but implies that it was unexpected or unintended. So, I'll write the original

اما نشان می دهد که غیرمنتظره یا ناخواسته بوده است. بنابراین، من جمله اصلی را می نویسم

sentence. I stayed at home last night because if I just see this, you have no idea if I

. من دیشب در خانه ماندم زیرا اگر فقط این را ببینم، نمی‌دانی که

wanted to or if I didn't want to, but if I add wind it up, then you understand that wasn't

می‌خواستم یا نمی‌خواستم، اما اگر آن را اضافه کنم، متوجه می‌شوی که

my original.

اصل من نبوده است.

Tension, just like the intention for these bags is not to be in the ocean.

تنش، درست مانند قصد این کیسه ها این است که در اقیانوس نباشند.

So, let's continue on.

بنابراین، بیایید ادامه دهیم.

Plastic bags, do not biodegrade, and only 10% of them are ever recycled. Biodegrade

کیسه های پلاستیکی تجزیه زیستی نمی شوند و تنها 10 درصد از آنها بازیافت می شوند. تجزیه زیستی

is what happens when it is recycled. So when it biodegrades, it goes back into a different

آن چیزی است که هنگام بازیافت اتفاق می افتد. بنابراین وقتی تجزیه زیستی می‌شود، به مواد دیگری بازمی‌گردد

material that can be recycled reused but plastic does not do that. Paper bags, on the other

که می‌توان آن را بازیافت کرد، اما پلاستیک این کار را انجام نمی‌دهد. از طرف دیگر، کیسه های کاغذی،

hand, this is a great expression to show contrast because here

این یک بیان عالی برای نشان دادن تضاد است، زیرا در اینجا

We're talking about plastic bags. Now, I want to switch to paper bags so I can use on the

ما در مورد کیسه های پلاستیکی صحبت می کنیم. حالا می‌خواهم به کیسه‌های کاغذی روی بیاورم تا بتوانم از

other hand paper bags. On the other hand are more easily recycled than plastic bags and

کیسه‌های کاغذی استفاده کنم. از سوی دیگر نسبت به کیسه های پلاستیکی راحت تر بازیافت می شوند و

are biodegradable. So paper bags do break down into particles that can be recycled reused,

زیست تخریب پذیر هستند. بنابراین کیسه های کاغذی به ذراتی تجزیه می شوند که می توان آنها را بازیافت کرد و مجدداً استفاده کرد،

but some states and cities have moved to band. So to not

اما برخی از ایالت ها و شهرها به سمت نوار قرار گرفته اند. بنابراین به

Allow paper Banks because they are carbon intensive to produce adding carbon intensive.

بانک های کاغذی اجازه داده نمی شود زیرا آنها کربن فشرده برای تولید کربن فشرده هستند.

This means they take a lot of carbon, so they require a lot of carbon require a lot of carbon.

این بدان معنی است که آنها کربن زیادی مصرف می کنند، بنابراین آنها به کربن زیادی نیاز به کربن زیادی دارند.

We use this quite a lot, to be honest, I could say this job is very labor.

ما از این بسیار استفاده می کنیم، صادقانه بگویم، می توانم بگویم این کار بسیار کار است.

Intensive, which means labor. In this case means, I'm like using my physical strength.

Intensive که به معنای کار است. در این مورد یعنی من مثل استفاده از قدرت بدنی ام هستم.

This job is very labor-intensive. I have to lift a lot of heavy objects and heavy boxes

این شغل بسیار کار بر است. من باید اجسام سنگین و جعبه های سنگین زیادی را بلند کنم

and I'm very exhausted at the end of the day, labor intensive. We use this with time intensive.

و در پایان روز بسیار خسته هستم، کار فشرده. ما از این با زمان فشرده استفاده می کنیم.

This task is very time intensive so maybe it's not a difficult task but it takes a lot

این کار بسیار زمان بر است، بنابراین شاید کار سختی نباشد اما زمان زیادی می برد

of time. So when you add intensive to the noun is simply means require a lot of and

. بنابراین وقتی فشرده را به اسم اضافه می‌کنید به سادگی به معنای نیاز به مقدار زیادی است و

then whatever that noun is

سپس هر اسمی که باشد،

So that's our article. I hope you learned a lot of great vocabulary and grammar, and

مقاله ما همین است. امیدوارم لغات و گرامر بسیار خوبی را یاد گرفته باشید، و

hopefully now you will start using reusable bags if you don't already. So, now, what I'll

امیدوارم اکنون شروع به استفاده از کیسه های قابل استفاده مجدد کنید، اگر قبلاً این کار را نکرده اید. بنابراین، اکنون کاری که من

do is, I'll read the article from start to finish so you can focus on my pronunciation

انجام خواهم داد این است که مقاله را از ابتدا تا انتها می خوانم تا بتوانید روی تلفظ من تمرکز کنید

and practice along with my pronunciation. So let's do that now.

و همراه با تلفظ من تمرین کنید. پس بیایید این کار را اکنون انجام دهیم.

Walmart been single use banks in more stores. Walmart will eliminate single use paper and

والمارت بانک‌های یک‌بار مصرف در فروشگاه‌های بیشتری بود. والمارت این ماه کیسه های کاغذی و پلاستیکی یکبار مصرف را

plastic carry out bags at the register from stores in New York Connecticut and Colorado

از فروشگاه های نیویورک کانکتیکات و کلرادو حذف خواهد کرد

this month. Walmart offers reusable shopping bags starting at 74 cents for customers. Without

. والمارت کیسه های خرید قابل استفاده مجدد را با قیمت 74 سنت برای مشتریان ارائه می دهد. بدون

their own bags. Walmart's policies will mean the company is ahead of lawmakers in these

کیف خودشون سیاست‌های والمارت به این معنی است که این شرکت از قانون‌گذاران این

Eights in the growing push to eliminate banks that are typically used once. And then discarded

هشت گروه در تلاش فزاینده برای حذف بانک‌هایی که معمولاً یک بار استفاده می‌شوند، جلوتر است. و سپس کیسه های پلاستیکی را دور انداخته،

plastic bags, entered supermarkets and Retail chains during the 1970s and 1980s. Before

در دهه های 1970 و 1980 وارد سوپرمارکت ها و زنجیره های خرده فروشی شد. قبل از آن

then customers used paper bags to bring groceries and other merchandise, back home from stores,

مشتریان از کیسه های کاغذی برای آوردن مواد غذایی و سایر کالاها استفاده می کردند، از فروشگاه ها به خانه برمی گشتند،

retailers switch to plastic bags because they were cheaper. Americans use roughly 100

خرده فروشان به دلیل ارزان تر بودن کیسه های پلاستیکی را به کیسه های پلاستیکی تغییر می دادند . آمریکایی‌ها سالانه تقریباً 100 عدد را

In plastic bags, every year, plastic bags are also a major source of litter and wind

در کیسه‌های پلاستیکی استفاده می‌کنند، کیسه‌های پلاستیکی نیز منبع اصلی زباله هستند و

up in the ocean rivers and sewers and harm Wildlife. Plastic bags are the fifth, most

در رودخانه‌ها و فاضلاب‌های اقیانوسی می‌ریزند و به حیات وحش آسیب می‌رسانند. کیسه‌های پلاستیکی پنجمین و

common type of plastic litter according to Ocean conservancy and environmental advocacy

رایج‌ترین نوع زباله‌های پلاستیکی با توجه به کیسه‌های پلاستیکی گروه حفاظت از اقیانوس و حامی محیط زیست هستند،

group plastic bags, do not biodegrade, and only 10% of them are ever recycled.

تجزیه زیستی نمی‌شوند و تنها 10 درصد از آنها بازیافت می‌شوند.

Fairbanks on the other hand are more easily recycled than plastic Banks and are biodegradable.

از طرف دیگر، فیربنک ها راحت تر از بانک های پلاستیکی بازیافت می شوند و زیست تخریب پذیر هستند.

But some states and cities have moved to ban them because they are carbon-intensive to

اما برخی از ایالت‌ها و شهرها برای ممنوعیت آنها اقدام کرده‌اند، زیرا برای تولید آنها کربن فشرده هستند

produce, amazing job with that article. Now, feel free to hit pause, take a break, go get

، کار شگفت‌انگیزی با آن مقاله. حالا به راحتی مکث کنید، استراحت کنید، بروید

a cup of coffee, or tea review. The vocabulary you just learned and when you're ready, hit

یک فنجان قهوه یا چای را مرور کنید. واژگانی که به تازگی یاد گرفتید و وقتی آماده شدید،

play. And we'll continue on with the next article.

بازی را بزنید. و ما با مقاله بعدی ادامه خواهیم داد .

Cool. As you can see by this beautiful picture, we're talking about biodiversity. So first

سرد. همانطور که در این تصویر زیبا می بینید، ما در مورد تنوع زیستی صحبت می کنیم. بنابراین ابتدا

let me read the article in full so you have a general idea of the context and you can

اجازه دهید مقاله را به طور کامل بخوانم تا شما یک ایده کلی از زمینه داشته باشید و بتوانید

pay attention to my pronunciation as well. And then I will explain some key vocabulary

به تلفظ من نیز توجه کنید. و سپس چند نکته کلیدی واژگان

and grammar points. So I'll read the article in full now

و دستور زبان را توضیح خواهم داد. بنابراین من مقاله را به طور کامل در حال حاضر

Biodiversity. Can we set aside a third of our planet for nature? It's being called a

تنوع زیستی می خوانم. آیا می توانیم یک سوم سیاره خود را برای طبیعت کنار بگذاریم؟ این

last chance for nature 100 countries back in calls to protect 30% of the planet. The

آخرین فرصت برای طبیعت 100 کشور است که در تماس برای محافظت از 30 درصد از کره زمین هستند.

aim is to reach this goal by 2030 and conserve forests and other vital ecosystems in order

هدف دستیابی به این هدف تا سال 2030 و حفاظت از جنگل ها و سایر اکوسیستم های حیاتی به

to restore the natural world.

منظور احیای جهان طبیعی است.

The 30 by 30 Target is the key. Ambition of the UN biodiversity Summit cop15. But as the

هدف 30 در 30 کلید است. جاه طلبی اجلاس تنوع زیستی سازمان ملل متحد 15. اما در حالی که

talks in Montreal, Canada, move into their final days. There is division over this and

مذاکرات در مونترال کانادا به روزهای پایانی خود می رسد . بر سر این و

many other targets. Scientists have warned that with forests and grasslands being lost

بسیاری از اهداف دیگر دودستگی وجود دارد. دانشمندان هشدار داده‌اند که جنگل‌ها و مراتع

at unprecedented rates and oceans under pressure from pollution and overfishing.

با سرعتی بی‌سابقه از بین می‌روند و اقیانوس‌ها تحت فشار آلودگی و صید بی‌رویه از بین می‌روند.

Fishing humans are pushing the Earth beyond safe limits. This includes increasing the

انسان های ماهیگیر، زمین را فراتر از محدودیت های ایمن سوق می دهند. این شامل افزایش

risk of diseases, like SARS Covey Dash to Ebola and HIV spilling over from wild animals

خطر بیماری‌هایی مانند SARS Covey Dash تا ابولا و سرایت HIV از حیوانات وحشی

into human populations.

به جمعیت‌های انسانی است.

Under the proposed agreement countries would sign up to targets to expand protected, areas

بر اساس توافق پیشنهادی، کشورها اهدافی را برای گسترش مناطق حفاظت شده

such as nature reserves. It draws inspiration from the so-called father of biodiversity,

مانند ذخایر طبیعی امضا خواهند کرد. این الهام از به‌اصطلاح پدر تنوع زیستی،

the biologists Edward Owen Wilson, who called for half of Earth to be protected, but there

زیست‌شناس ادوارد اوون ویلسون است که خواستار حفاظت از نیمی از زمین شد، اما

is debate over. How much land and sea to include and some scientists fear at the targets may

بحث‌هایی درباره آن وجود دارد. اینکه چه مقدار از زمین و دریا باید شامل شود و برخی از دانشمندان از آن می ترسند ممکن است

be diluted.

رقیق شود.

So now let's talk about some of the key vocabulary and grammar Concepts. If there's a specific

بنابراین اکنون بیایید در مورد برخی از مفاهیم کلیدی واژگان و دستور زبان صحبت کنیم. اگر کلمه خاصی وجود دارد

word, you don't understand or grammar concept, feel free to leave it in the comment section

، مفهوم گرامر یا گرامر را متوجه نمی شوید، آن را در قسمت نظرات بگذارید

and I'll do my best to answer it. So, let's start right at the title here. Biodiversity

و من تمام تلاش خود را می کنم تا به آن پاسخ دهم. بنابراین، بیایید درست از عنوان اینجا شروع کنیم. تنوع زیستی آیا

can we set aside a third of our planet for nature? Excellent question. I certainly hope

می توانیم یک سوم سیاره خود را برای طبیعت کنار بگذاریم ؟ سوال عالی مطمئنا امیدوارم

we can. Let's take a look at this to set aside. This is

بتوانیم. بیایید نگاهی به این بیندازیم تا کنار بگذاریم. این

is a phrasal verb. So I have my verb which is set and my preposition aside to set something

یک فعل عبارتی است. بنابراین من فعل خود را دارم که تنظیم شده است و حرف اضافه ام را کنار می گذارم تا چیزی را

aside, now you set something aside. In this case, the something is a third of our planet

کنار بگذارم، حالا شما چیزی را کنار بگذارید. در این مورد، چیزی یک سوم سیاره ما

for nature. When you set something aside, it means you reserve it and generally, we

برای طبیعت است. وقتی چیزی را کنار می گذارید به این معنی است که آن را رزرو می کنید و به طور کلی ما

reserve, whatever that it is for a future.

هر چه باشد برای آینده رزرو می کنیم.

Use. So in the context of our planet, we're saying take 30% of it and reserve it and we're

استفاده کنید. بنابراین در زمینه سیاره ما، ما می گوییم 30٪ از آن را بگیرید و آن را رزرو کنید و ما

going to reserve it for a specific purpose and not in this case it's nature. So we're

آن را برای یک هدف خاص رزرو می کنیم و در این مورد طبیعت نیست. بنابراین ما از

not going to use it for any other purpose. We use this a lot in a business context,

آن برای هیچ هدف دیگری استفاده نمی کنیم. ما از این در زمینه کسب و کار زیاد استفاده می کنیم،

For example can you set aside a few minutes to discuss the project? So you could ask your

به عنوان مثال می توانید چند دقیقه را برای بحث در مورد پروژه اختصاص دهید؟ بنابراین می توانید از رئیس خود بپرسید که

boss this your client this A co-worker. This in this case we're talking about setting aside

این مشتری شما این یک همکار است. در این مورد، ما در مورد اختصاص دادن

time because you have a set amount of time eight hours in your work day, right? And you're

زمان صحبت می کنیم، زیرا شما یک مقدار زمان تعیین شده هشت ساعت در روز کاری خود دارید، درست است؟ و

going to reserve an amount of time in this case, just a few minutes.

در این مورد، فقط چند دقیقه، مقداری زمان را رزرو خواهید کرد.

For a specific purpose. And in this case that specific purpose is to discuss the project.

برای یک هدف خاص. و در این مورد آن هدف خاص بحث در مورد پروژه است.

So for now, get comfortable using this with time but you can absolutely practice with

بنابراین در حال حاضر، با گذشت زمان از استفاده از آن راحت باشید، اما می توانید کاملاً با

other some things as well. Now, I do want to point out. This is a question and I know

برخی چیزها نیز تمرین کنید. اکنون، من می خواهم به آن اشاره کنم. این یک سوال است و من این را می دانم

this because we're one I'm starting with my modal verb can, which is a question word.

زیرا ما یکی از آنها هستیم که با فعل وجهی خود can که یک کلمه سوالی است شروع می کنم.

And I also have a question mark now for pronunciation if you

و همچنین یک علامت سوال برای تلفظ دارم، اگر به

Go back to when I read the article, you may have noticed something called inflection.

زمانی که مقاله را خواندم برگردید، ممکن است متوجه چیزی به نام عطف شده باشید.

When my voice raised at the end, we do that for yes or no questions. So I'm going to read

وقتی صدای من در پایان بلند شد، این کار را برای سؤالات بله یا خیر انجام می دهیم. بنابراین من

this again and notice how my inflection Rises. So my voice is higher at the very end of this

دوباره این را می خوانم و متوجه می شوم که چگونه عطف من افزایش می یابد. بنابراین صدای من در انتهای این کلمه بالاتر است

word because it's a question. Can we set aside a third of our planet for nature nature?

زیرا این یک سوال است. آیا می توانیم یک سوم سیاره خود را برای طبیعت طبیعت کنار بگذاریم؟

Remember, we do that for yes or no questions. So inflection for, yes, no questions.

به یاد داشته باشید، ما این کار را برای سوالات بله یا خیر انجام می دهیم. بنابراین عطف برای، بله، بدون سوالات.

Let's continue on it's being called a last chance for nature 100 countries back in calls

بیایید ادامه دهیم، این آخرین فرصت برای طبیعت 100 کشور است که در تماس

to protect 30% of the planet. Okay, what does it mean to back calls? Are we talking about

برای محافظت از 30 درصد از کره زمین هستند. خوب، پاسخ دادن به تماس ها به چه معناست؟ آیا در مورد

a telephone call? In this case, the call is to do something specific, you can call on

تماس تلفنی صحبت می کنیم؟ در این مورد، تماس برای انجام یک کار خاص است، شما می توانید از

someone to do something for

شخصی برای انجام کاری برای

Sample. I call on the government to protect the environment. I'm not calling the government,

Sample فراخوانی کنید. من از دولت می خواهم که از محیط زیست محافظت کند. من به دولت زنگ نمی زنم،

I'm calling on the government. I'm requesting that they do something specific. Now, when

من به دولت می گویم. من از آنها تقاضا دارم که کار خاصی انجام دهند. حالا، وقتی

I back a call the verb to back, it means to support. So it's saying that 100 countries

من یک call را از فعل to back پشتیبان می کنم، به معنای حمایت کردن است. بنابراین می گویند که 100 کشور از

support protecting 30 percent of the planet.

حفاظت از 30 درصد کره زمین حمایت می کنند.

And remember this call represents the request request to do something. That's the call in

و به یاد داشته باشید که این تماس نشان دهنده درخواست درخواست برای انجام کاری است. این تماس در

this case. And back means to support support. So let's think of an example. What could I

این مورد است. و پشت به معنای حمایت کردن است. پس بیایید به یک مثال فکر کنیم. چه می توانم

say the client wants us to back.

بگویم مشتری از ما می خواهد که از ما حمایت کنیم.

Their price increase.

افزایش قیمت آنها.

Notice how I put the client singular but then I put my possessive as a plural there, price

توجه کنید که چگونه کلاینت را مفرد قرار می دهم اما پس از آن ملک خود را به صورت جمع در آنجا قرار می دهم،

increase.

افزایش قیمت.

Native speakers do this because the client could be male or female. And when we don't

سخنرانان بومی این کار را انجام می دهند زیرا مشتری می تواند مرد یا زن باشد. و وقتی نمی‌خواهیم

want to be gender specific, we use their this isn't official in the dictionary, it's a force

جنسیت را مشخص کنیم، از آنها استفاده می‌کنیم که این در فرهنگ لغت رسمی نیست، این یک نیروی

of habit, the correct way. According to the dictionary would be the client wants us to

عادت است، روش صحیح. طبق فرهنگ لغت، مشتری از ما می خواهد که

back his price. Increase her price increase or if you want to be

قیمت خود را پشتیبان کنیم. افزایش قیمت او را افزایش دهید یا اگر می خواهید

Be gender-neutral. You would have to say his or her price increase because there is no

بی طرف باشید. شما باید افزایش قیمت او را بگویید زیرا هیچ

singular that represents both genders. So native speakers will frequently say there

مفردی وجود ندارد که هر دو جنس را نشان دهد. بنابراین گویشوران بومی اغلب در آنجا می گویند

because it's just easier than saying his or her. Just keep that in mind though because

زیرا ساده تر از گفتن اوست. فقط این را در نظر داشته باشید زیرا

for your IELTS exam this is not currently a grammar. Rule is just

برای امتحان آیلتس شما در حال حاضر گرامر نیست. قانون فقط

Thing that we do the client wants us to back his price increase in this case back. Remember,

کاری است که ما انجام می دهیم مشتری می خواهد که در این مورد از افزایش قیمت او حمایت کنیم. به یاد داشته باشید،

it means support support, you probably know this or it might make sense to you when you

این به معنای پشتیبانی است، شما احتمالاً این را می دانید یا ممکن است وقتی

think of the expression, the idiom in English, I got your back. I have your back. If you

به این عبارت فکر می کنید، اصطلاح انگلیسی، I got your back. من پشتت را دارم اگر

say that to someone, it means I support you.

این را به کسی بگویید به این معنی است که من از شما حمایت می کنم.

Don't worry, I have or I got your back. We use it with both the verb have or the verb.

نگران نباش من دارم یا پشتت را گرفته ام. ما آن را هم با فعل have یا هم با فعل استفاده می کنیم.

Got both of them are very common. I have your back. I got your back and that means I support

فهمیدم هر دوی آنها بسیار رایج هستند. من پشتت را دارم من پشت شما را گرفتم و این به این معنی است که از

you. So that is where this comes from perhaps but now you learned this expression as well.

شما حمایت می کنم. بنابراین شاید از آنجا می آید، اما اکنون شما این عبارت را نیز یاد گرفتید.

So let's continue on.

پس بیایید ادامه دهیم.

On the aim, aim is another way of saying goal so if you want an alternative added to your

در مورد هدف، هدف راه دیگری برای گفتن هدف است، بنابراین اگر می خواهید جایگزینی به

vocabulary that sounds very formal and advanced you can use aim. The aim of my project is

دایره لغات خود اضافه شود که بسیار رسمی و پیشرفته به نظر برسد، می توانید از هدف استفاده کنید. هدف پروژه من این است که به

to instead of the goal, the aim of The Proposal, the aim is to reach this goal by 2030 and

جای هدف، هدف The Proposal، هدف رسیدن به این هدف تا سال 2030 و

conserve forests.

حفاظت از جنگل ها است.

Us and other vital ecosystems in order to restore the natural world. Vital is a great

ما و سایر اکوسیستم های حیاتی به منظور بازگرداندن جهان طبیعی. Vital یک

word to add to your vocabulary. It means necessary.

کلمه عالی برای افزودن به دایره لغات شماست. به معنای ضروری است.

Necessary ecosystems and other vital. When something is vital, you cannot have an option

اکوسیستم های ضروری و دیگر حیاتی. وقتی چیزی حیاتی است، بدون آن نمی توانید گزینه ای داشته باشید،

without it, it has to be there. It's necessary and other vital ecosystems. So for our planet

باید وجود داشته باشد. ضروری است و دیگر اکوسیستم های حیاتی. بنابراین برای سیاره ما

we can't not have fish in the sea that would create widespread disaster across the world,

نمی توانیم ماهی در دریا نداشته باشیم که فاجعه ای گسترده در سراسر جهان ایجاد کند،

right? So,

درست است؟ بنابراین،

A fish in the sea are vital, they're necessary and an ecosystem is just one element of the

ماهی در دریا حیاتی است، ضروری است و اکوسیستم تنها یکی از عناصر

world. One natural element of the world. I'll teach you an advanced sentence structure that

جهان است. یکی از عناصر طبیعی جهان من یک ساختار جمله پیشرفته را به شما آموزش می دهم که

you can use with the word vital, because we commonly say, it's vital that I talked to

می توانید با کلمه حیاتی استفاده کنید، زیرا معمولاً می گوییم، بسیار مهم است که من امروز با مشتری صحبت کردم

the client today,

،

So it's saying it's necessary, but vital sounds very strong, it sounds like if I don't talk

بنابراین می گویم ضروری است، اما حیاتی به نظر بسیار قوی است، به نظر می رسد اگر من

to the client today, something bad will happen. It's vital. So it's very strong. It's almost

امروز با مشتری صحبت نکنید، اتفاق بدی خواهد افتاد. حیاتی است. بنابراین بسیار قوی است. تقریباً

a little dramatic. It will definitely get someone's attention. Is somebody says, it's

کمی دراماتیک است. قطعا توجه کسی را به خود جلب خواهد کرد. آیا کسی می گوید،

vital that I talk to you today. I would want to know what that person.

مهم است که امروز با شما صحبت کنم. من می خواهم بدانم آن شخص چیست؟

Wants to tell me, because it sounds very important sometimes, even though this is already quite

می‌خواهد به من بگوید، چون گاهی اوقات بسیار مهم به نظر می‌رسد ، حتی اگر قبلاً کاملاً

strong, we make this even stronger by saying, it's absolutely vital that I talk to you today

قوی است، ما این را قوی‌تر می‌کنیم با گفتن، این کاملاً حیاتی است که امروز با شما

or the client today. This is to make it even stronger, but keep in mind you don't need

یا مشتری امروز صحبت کنم. این برای قوی‌تر کردن آن است ، اما به خاطر داشته باشید که به این نیاز ندارید

this because it's already very strong, but you can include it. So you might say, it's

زیرا در حال حاضر بسیار قوی است، اما می‌توانید آن را اضافه کنید. بنابراین ممکن است بگویید، بسیار

Vital that I become a fluent and confident I always like to add confident because I know

مهم است که من به یک فرد مسلط تبدیل شوم و با اعتماد به نفس، همیشه دوست دارم اعتماد به نفس را اضافه کنم، زیرا

a lot of students who are fluent but they're not confident. So I always like to include

دانش آموزان زیادی را می شناسم که مسلط هستند اما اعتماد به نفس ندارند. بنابراین من همیشه دوست دارم

both of those. It's vital that I become fluent and confident English speaker. Now it might

هر دوی اینها را در نظر بگیرم. این حیاتی است که من به انگلیسی مسلط و با اعتماد به نفس صحبت کنم. حالا ممکن است

be vital because you won't get the job without it, right? Or you won't be able to get up.

حیاتی باشد زیرا بدون آن کار را نخواهید گرفت ، درست است؟ یا نمی توانید بلند شوید.

Motion without it. So, this is a very nice sentence structure, and notice the sentence

حرکت بدون آن. بنابراین، این یک ساختار جمله بسیار زیبا است ، و توجه کنید که

structure to be vital, it is vital that, okay? That and then you have a Claus. A Claus is

ساختار جمله حیاتی است، بسیار مهم است، خوب؟ آن و سپس شما یک کلاوس دارید. کلاوس

simply a sentence. We have a subject, a verb, and an object. So, to be vital that and then

فقط یک جمله است. ما یک فاعل، یک فعل و یک مفعول داریم. بنابراین، حیاتی بودن آن و سپس

your claws practice that in the

پنجه های شما آن را در

ants below.

مورچه های زیر تمرین کنید.

Let's continue on the 30 by 30 Target, this 30 by 30. Well, think back it was

بیایید به هدف 30 در 30 ادامه دهیم، این 30 در 30. خوب، به گذشته فکر کنید که

Right here, 30%, right by 2030. So, it's just a clever way of saying 30% by 2030, 30 by

دقیقاً اینجا بود، 30٪، درست تا سال 2030. بنابراین، این فقط یک روش هوشمندانه است برای گفتن اینکه 30٪ تا سال 2030، 30 در

30 Target is the key. Ambition of the UN biodiversity Summit cop15, you've probably heard about

30 هدف است. کلید جاه طلبی اجلاس تنوع زیستی سازمان ملل متحد پلیس 15، احتمالاً در مورد

caught 15, it's been in the news a lot recently but as the talks in Montreal Canada, whoo-hoo

دستگیری 15 نفر شنیده اید، اخیراً در اخبار زیاد بوده است، اما همانطور که مذاکرات در مونترال کانادا، هوو هو

Montreal I live to our

مونترال من زندگی می کنم

Is from Montreal, by the way, but as the talks in Montreal, Canada, move into their final

، اتفاقاً از مونترال است، اما در حالی که مذاکرات در مونترال کانادا به روزهای پایانی خود می رسد

days. There is division over this and many other targets. If there is division, division

. بر سر این و بسیاری از اهداف دیگر دودستگی وجود دارد . اگر تقسیم باشد، تقسیم

means separation, right? So, it means some countries want this, some countries want this.

یعنی جدایی، درست است؟ بنابراین، این بدان معناست که برخی کشورها این را می خواهند، برخی کشورها این را می خواهند.

There's Division, I guess another way of saying it might be

Division وجود دارد، حدس می‌زنم راه دیگری برای گفتن آن ممکن است

rement disagreement.

اختلاف نظر باشد.

Disagreement, that's a good one and notice our preposition. When you're learning a new

اختلاف نظر خوب است و به حرف اضافه ما توجه کنید. هنگامی که شما در حال یادگیری یک کلمه جدید هستید،

word is useful to understand how it's used in a complete sentence. You need the preposition

درک نحوه استفاده از آن در یک جمله کامل مفید است. شما به حرف اضافه

over division over something and we would use over with disagreement as well, disagreement

بر تقسیم بر چیزی نیاز دارید و ما نیز از over با عدم توافق استفاده می کنیم، اختلاف

over something and the something being this. So that this I guess is the 30 by 30 Target.

بر سر چیزی و چیزی که این است. به طوری که حدس می زنم این هدف 30 در 30 باشد.

And many other targets.

و بسیاری از اهداف دیگر.

Scientists have warned that with forests and grasslands being lost at unprecedented rates

دانشمندان هشدار داده‌اند که جنگل‌ها و مراتع با سرعتی بی‌سابقه از بین می‌روند

and oceans under pressure from pollution and overfishing. Okay, let's just stop there because

و اقیانوس‌ها تحت فشار آلودگی و صید بی‌رویه از بین می‌روند. خوب، بیایید فقط همین جا توقف کنیم، زیرا

it's quite a long sentence unprecedented unprecedented, unprecedented. When something is unprecedented.

این جمله بسیار طولانی است، بی سابقه و بی سابقه. وقتی چیزی بی سابقه است.

It means it's never happened before.

یعنی قبلا هرگز اتفاق نیفتاده است.

It's never happened before. So this is the first time it's happening. The fact that forests

قبلا هرگز اتفاق نیفتاده است. بنابراین این اولین بار است که این اتفاق می افتد. این واقعیت که جنگل ها

and grasslands are disappearing. I'm just going to say 10% per year, no idea of that's

و علفزارها در حال از بین رفتن هستند. من فقط می خواهم بگویم 10٪ در سال، هیچ ایده ای

correct that has never happened before. Is unprecedented, unprecedented rates and oceans

درست نیست که قبلاً هرگز اتفاق نیفتاده است. آیا نرخ های بی سابقه و بی سابقه و اقیانوس ها

under pressure from

تحت فشار

pollution and overfishing over added to the verb. Fishing overfishing means fishing too

آلودگی و صید بیش از حد به فعل اضافه شده است. ماهیگیری بیش از حد به معنای ماهیگیری بیش از

much fishing, too much fishing, too much overfishing humans are pushing the Earth beyond safe limits

حد ماهیگیری، ماهیگیری بیش از حد، ماهیگیری بیش از حد،

when you push something Beyond a limit. So this is the limit and Earth is right here

وقتی چیزی فراتر از حد را فشار می دهید، انسانها زمین را فراتر از محدوده های امن می برند. بنابراین این حد است و زمین دقیقاً اینجا

behind the limit.

پشت مرز است.

And the limit is, you can't go beyond this, okay? But when you push it, it means you're

و محدودیت این است، شما نمی توانید فراتر از این بروید، خوب؟ اما وقتی به آن فشار می آورید، به این معنی است که

going more than what is wanted or needed or required. So, we use this a lot when we're

بیش از آنچه می خواهید یا مورد نیاز یا مورد نیاز است، پیش می روید. بنابراین، ما هنگام انجام وظایف از این بسیار استفاده می کنیم

doing tasks. I might say this, what task this accounting problem?

. ممکن است بگویم این مشکل حسابداری چیست؟

Is pushing us beyond our limits. And in this case, what could your limits be will? It could

ما را فراتر از محدودیت هایمان سوق می دهد. و در این صورت محدودیت های شما چه می تواند باشد؟ این می تواند

be your knowledge. So, your knowledge of accounting is here, but this project requires your knowledge

دانش شما باشد. بنابراین، دانش شما از حسابداری اینجاست، اما این پروژه مستلزم آن است که دانش شما در

to be here greater than what it currently is. So it could be your knowledge, it could

اینجا بیشتر از آنچه در حال حاضر هست باشد. بنابراین این می تواند دانش شما باشد، می تواند

be your time, your resources, many other things that could represent that limit

زمان شما، منابع شما، و بسیاری چیزهای دیگر باشد که می تواند این محدودیت را نشان دهد،

So that's a good expression, pushing beyond the limits there.

بنابراین این بیان خوبی است، فراتر از محدودیت ها.

Let's continue on this includes, so they're listing. How the Earth is being pushed Beyond

بیایید در مورد این شامل ادامه دهیم، بنابراین آنها لیست می کنند. اینکه چگونه زمین

its limits more than wanted needed required necessary. This includes increasing the risk

بیش از حد نیاز به فراتر از محدودیت های خود رانده می شود، ضروری است. این شامل افزایش خطر

of diseases, like SARS.

بیماری‌هایی مانند سارس است.

Covey to I don't know what this is Covey Dash to Ebola and HIV.

Covey to من نمی دانم این چیست Covey Dash برای ابولا و HIV.

Spilling over from wild animals into human populations. When something spills over it

نشت از حیوانات وحشی به جمعیت انسانی. وقتی چیزی روی آن می ریزد

is another way of saying transfers. So let's let's say this problem is in the accounting

روش دیگری برای گفتن نقل و انتقالات است. بنابراین بیایید فرض کنیم این مشکل در بخش حسابداری است

department, which is here. But then I have the marketing department here. The problem

که اینجاست. اما من بخش بازاریابی را اینجا دارم. مشکل

should stay in the accounting department but

باید در بخش حسابداری باقی بماند

But it might spill over into the marketing department, which means, it, it transfers

اما ممکن است به بخش بازاریابی سرایت کند ، به این معنی که

into the marketing department. So, now that problem is in two places, so we do use this

به بخش بازاریابی منتقل می شود. بنابراین، اکنون این مشکل در دو مکان است، بنابراین ما از این

for for General problems. So you might actually a good example. I just thought of was my work

برای مشکلات عمومی استفاده می کنیم. بنابراین شما ممکن است در واقع مثال خوبی باشید. من فقط به این فکر کردم که آیا کار من

is spilling over into my personal life, so your work.

به زندگی شخصی من سرایت می کند، بنابراین کار شما.

Be here at work but it's spilling over. It's transferring to it's affecting so I guess

سر کار اینجا باشید اما در حال سرریز شدن است. انتقال به آن تأثیرگذار است، بنابراین حدس می‌زنم

that's an easy way to think of it. When when a problem.

که فکر کردن به آن راه آسانی باشد. زمانی که یک مشکل.

Or issue in one area starts affecting another area. So, one area, in this case is work,

یا مشکل در یک منطقه شروع به تأثیر بر ناحیه دیگر می کند. بنابراین، یک حوزه در این مورد کار است

and the other area is your personal life. That happens a lot, right? It could be a conflict,

و حوزه دیگر زندگی شخصی شماست. این خیلی اتفاق می افتد، درست است؟ این می تواند یک درگیری باشد، مثلاً

a conflict with someone is spilling over into another relationship for example. So that's

درگیری با کسی به رابطه دیگری سرایت می کند. پس

that's a good expression, practice that one in the comments as well.

این بیان خوبی است، آن را در نظرات نیز تمرین کنید.

It's more of an advanced sentence structure and notices double preposition over. But then,

این بیشتر یک ساختار جمله پیشرفته است و به حرف اضافه اشاره می کند. اما پس از آن،

if you want to specify the the part that's receiving, the problem you have to use into

اگر می‌خواهید قطعه‌ای را که در حال دریافت است مشخص کنید، مشکلی که باید در آن استفاده کنید

is spilling over and then this into belongs to the area, that's receiving it. So notice

سرریز شدن است و سپس این قسمت متعلق به منطقه است، آن در حال دریافت آن است. پس توجه کنید

that for, for forming the sentence correctly, let's continue on under the proposed.

که برای، برای شکل‌دهی صحیح جمله، به ادامه زیر پیشنهادی می‌پردازیم.

Agreement proposed means that this has not been officially signed, so it's just proposed,

موافقتنامه پیشنهادی به این معنی است که این به طور رسمی امضا نشده است، بنابراین فقط پیشنهاد شده است،

it's not official. So something that has been suggested or recommended, but not official

رسمی نیست. بنابراین چیزی که پیشنهاد یا توصیه شده است، اما هنوز رسمی نشده است،

yet yet, meaning that it can be official in the future, but is also possible that it won't

یعنی می تواند در آینده رسمی شود ، اما ممکن است

be official.

رسمی نباشد.

Under the proposed agreement countries would sign up to targets to expand protected, areas

بر اساس توافق پیشنهادی، کشورها اهدافی را برای گسترش مناطق حفاظت‌شده

such as nature Reserves.

مانند ذخیره‌گاه‌های طبیعی امضا خواهند کرد.

It draws inspiration from the so-called father of biodiversity, the biologist Edward, O Wilson

این الهام از به اصطلاح پدر تنوع زیستی، زیست شناس، ادوارد، او ویلسون است

who called for half of Earth to be protected. So, here were you seeing this again? He's

که خواستار حفاظت از نیمی از زمین شد. خب، اینجا دوباره این را می دیدید؟ او

not calling, he's not making a call, he's requesting something specific happen. So I

تماس نمی گیرد، او تماس نمی گیرد، او درخواست می کند که اتفاق خاصی بیفتد. بنابراین

don't know if I wrote the definition before, so I will now to call for

نمی‌دانم قبلاً تعریف را نوشته‌ام یا نه، بنابراین اکنون فراخوانی می‌کنم تا

Something to request something specific to happen, for example, the activists called

چیزی را درخواست کنم تا اتفاق خاصی بیفتد، به عنوان مثال، فعالان خواستار

for laws to protect the environment. They requested, let's continue. But there is debate

قوانینی برای حفاظت از محیط زیست شدند. درخواست کردند ادامه دهیم. اما بحث

over, how much land and sea to include and some scientists fear, the targets may be diluted.

بر سر این است که چه مقدار از خشکی و دریا را باید در بر گرفت و برخی از دانشمندان نگرانند که اهداف ممکن است رقیق شوند. به

Notice our preposition here, debate over there is debate over something. I'm sure you know

حرف اضافه ما در اینجا توجه کنید، بحث بر سر چیزی بحث است. من مطمئنم که می دانید

what debate means is when one person wants. This one person thinks that and there is not

وقتی یک نفر بخواهد بحث یعنی چه. این یک نفر فکر می‌کند و توافقی وجود ندارد،

agreement but I just want you to notice the preposition here debate over something.

اما من فقط می‌خواهم به حرف اضافه اینجا توجه کنید که در مورد چیزی بحث می‌کند.

Now diluted in this case, it's acting as an adjective because I have my verb be be diluted.

اکنون در این مورد رقیق شده است، به عنوان یک صفت عمل می کند زیرا من فعل خود را دارم be diluted.

When you dilute something, you make it less strong. This is actually commonly used in

وقتی چیزی را رقیق می کنید، آن را کمتر قوی می کنید . این در واقع معمولاً در

cooking. So let's say I have this small glass of water, right? But let's say this is entirely

آشپزی استفاده می شود. پس فرض کنید من این لیوان کوچک آب را دارم، درست است؟ اما بیایید بگوییم که این کاملاً

lemon juice. That would be very strong if I took a sip of that. It

آبلیمو است. اگر جرعه ای از آن را بنوشم بسیار قوی خواهد بود.

Would be very strong. So if I want to dilute it, I need to make this less strong. How do

خیلی قوی خواهد بود بنابراین اگر بخواهم آن را رقیق کنم، باید آن را کمتر قوی کنم. چطور

I do that? Well, obviously, I can pour water in and when I add water to this lemon juice,

آن را انجام دهم؟ خب معلومه که میتونم آب بریزم و وقتی به این آبلیمو آب اضافه میکنم

it will dilute the lemon juice. It will make it less strong. So we commonly use this with

آبلیمو رو رقیق میکنه. باعث می شود قدرت کمتری داشته باشد. بنابراین ما معمولاً از آن با

liquids. Let's say, you got a cup of coffee and it was just very strong.

مایعات استفاده می کنیم. فرض کنید، یک فنجان قهوه خوردید و خیلی قوی بود.

The Taste was so strong. You might dilute it by adding some water. You could do that.

طعمش خیلی قوی بود ممکن است با اضافه کردن مقداری آب آن را رقیق کنید. شما می توانید این کار را انجام دهید.

You might add some milk as well to make it less strong, but we commonly use it by adding

ممکن است مقداری شیر نیز اضافه کنید تا قوی تر شود، اما ما معمولاً از آن با اضافه کردن

water. Now, in this case, there are talking about the target. So the targets may be diluted

آب استفاده می کنیم. در حال حاضر، در این مورد، صحبت در مورد هدف وجود دارد. بنابراین اهداف ممکن است رقیق شوند

which means less strong, right? Less strong commonly used with

که به معنای استحکام کمتر است، درست است؟ کمتر قوی معمولا با

Cooking or beverages. I'm just going to write my example for you now that lemon juice is

آشپزی یا نوشیدنی استفاده می شود. من فقط می خواهم مثالم را برای شما بنویسم که آب لیمو

too strong. Can I have some water so I can dilute it so I can dilute it in this case

خیلی قوی است. آیا می توانم مقداری آب داشته باشم تا بتوانم آن را رقیق کنم تا بتوانم آن را رقیق کنم در این مورد

is being used as the active verb to dilute something. In this case, it's being used as

به عنوان فعل فاعل برای رقیق کردن چیزی استفاده می شود. در این مورد، از آن به عنوان

an adjective to be diluted to be die.

یک صفت برای رقیق شدن برای مرگ استفاده می شود.

Diluted and this is are adjectives diluted. Now are Target's, the targets may be diluted.

رقیق شده و این است صفتهای رقیق شده هستند. در حال حاضر هدف، اهداف ممکن است رقیق شده است.

So what are the targets that they're proposing?

بنابراین اهدافی که آنها پیشنهاد می کنند چیست؟

It was 30, right 30%, 30 by 30, 30 percent. So if it's diluted what would the target be?

30 بود، درست 30 درصد، 30 در 30، 30 درصد. بنابراین اگر رقیق شود، هدف چه خواهد بود؟

Well, it would be anything less than 30, right? That's how it would be less strong. So it

خوب، هر چیزی کمتر از 30 خواهد بود، درست است؟ به این ترتیب قدرت کمتری خواهد داشت. بنابراین

might be 25% 24% 22%. Hopefully nothing like 10% or 5% because if it were 5% or 10% it

ممکن است 25٪ 24٪ 22٪ باشد. امیدوارم چیزی شبیه به 10٪ یا 5٪ نباشد، زیرا اگر 5٪ یا 10٪ بود، به

would be severely diluted, I would say that

شدت رقیق می شد، من می گویم که

This is just, you know, a little diluted, this is severely diluted. So that's how you

این فقط، می دانید، کمی رقیق شده است، این به شدت رقیق شده است. بنابراین به این ترتیب

would dilute a Target you and make it less strong. And remember, we commonly use this

می‌توانید یک هدف را رقیق کنید و آن را کمتر قوی کنید. و به یاد داشته باشید، ما معمولاً از آن

with beverages, so that's the end of our article. I hope you enjoyed it and enjoyed all the

برای نوشیدنی ها استفاده می کنیم، بنابراین این پایان مقاله ما است. امیدوارم از آن لذت برده باشید و از تمام

vocabulary and grammar and the topic is very interesting, isn't it? I wonder if your country

لغات و گرامر لذت برده باشید و موضوع بسیار جالب باشد، اینطور نیست؟ من نمی دانم که آیا کشور شما

is going to participate and Reserve 30% of your

قرار است شرکت کند و 30 درصد از

country just for natural environment. Do you think that's a good idea? Share your thoughts

کشور شما را فقط برای محیط طبیعی رزرو کند. به نظر شما این ایده خوبی است؟ نظرات خود را

in the comments below and I hope you enjoyed this lesson. I'll mazing job with this lesson.

در نظرات زیر به اشتراک بگذارید و امیدوارم از این درس لذت برده باشید . من با این درس کار شگفت انگیزی خواهم داشت.

Now what was your favorite new word from this lesson leaves on in the comments below and

حالا کلمه جدید مورد علاقه شما از این درس چیست، در نظرات زیر بگذارید و

leave an example sentence, practicing your new vocabulary. And if you found this lesson

یک جمله مثال بگذارید، واژگان جدید خود را تمرین کنید. و اگر این درس برای شما

helpful, please hit the like button, share it with your friends. And, of course, subscribe.

مفید بود، لطفا دکمه لایک را بزنید، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید. و البته مشترک شوید.

And before you go, make sure you head

و قبل از رفتن، مطمئن شوید که

Head to my website and get your free speaking. Guide in this guide, I share six tips on how

به وب‌سایت من سر بزنید و سخنرانی رایگان خود را دریافت کنید. راهنمای این راهنما، من شش نکته را در مورد نحوه

to speak English, fluently, and confidently, and until next time, happy studying

صحبت کردن انگلیسی، روان و با اعتماد به نفس و تا دفعه بعد، با مطالعه شاد به اشتراک می‌گذارم.