Must Know Business English Vocabulary | 1 HOUR ENGLISH LESSON

Welcome back to JForrest English.

به JForrest English خوش آمدید.

I'm Jennifer and today I have  an amazing lesson for you.

من جنیفر هستم و امروز یک درس شگفت انگیز برای شما دارم.

You are going to learn mas no vocabulary business,  

شما می خواهید بدون کسب و کار واژگان،

English vocabulary to sound smart to sound  professional to sound advanced at work.

واژگان انگلیسی را یاد بگیرید که هوشمندانه به نظر برسد تا حرفه ای به نظر برسد تا در محل کار پیشرفته به نظر برسید. بیا

Let's get started.

شروع کنیم.

First, you're.

اول، شما هستید.

Going to learn 50 English phrases to help you  sound professional at your next job interview.

50 عبارت انگلیسی را یاد می گیرید تا به شما کمک کند در مصاحبه شغلی بعدی خود حرفه ای به نظر برسید.

Now pay close attention because  all of these phrases will really  

اکنون به دقت توجه کنید زیرا همه این عبارات واقعاً

impress the interviewer and help  you make sure that you get the job.

مصاحبه‌گر را تحت تأثیر قرار می‌دهند و به شما کمک می‌کنند مطمئن شوید که کار را به دست آورده‌اید.

Let's get started with the first  question that you're going to be asked.

بیایید با اولین سؤالی که قرار است از شما پرسیده شود شروع کنیم.

Tell me about yourself when  you're asked this question.

وقتی این سوال از شما پرسیده شد، درباره خودتان بگویید.

You absolutely must use the expression.

شما حتما باید از عبارت استفاده کنید.

I have more than over or  almost 10 years of experience.

من بیش از یا تقریباً 10 سال تجربه دارم.

And then you can add as.

و سپس می توانید به عنوان اضافه کنید.

A.

A.

And your job title as a project  manager, as an accountant.

و عنوان شغلی شما به عنوان مدیر پروژه، به عنوان یک حسابدار.

Don't forget that article.

آن مقاله را فراموش نکنید.

It's very important that it's  there before your job title.

این بسیار مهم است که قبل از عنوان شغلی شما وجود داشته باشد.

Now you can also talk about your  experience in a particular field.

اکنون می‌توانید درباره تجربه خود در زمینه خاصی نیز صحبت کنید.

I have.

من دارم.

Almost 20 years of experience in  the project management industry.

تقریبا 20 سال تجربه در صنعت مدیریت پروژه.

I have more than 15 years of experience.

من بیش از 15 سال سابقه کار دارم.

In the IT sector, so you can  use field, industry or sector.

در بخش فناوری اطلاعات، بنابراین می‌توانید از حوزه، صنعت یا بخش استفاده کنید.

Now notice you have more than or over.

اکنون توجه کنید که بیش از یا بیشتر دارید.

That's when the number is greater  than and then you have almost,  

این زمانی است که عدد بزرگتر از و سپس شما تقریباً دارید،

that's when the number is less than.

این زمانی است که عدد کمتر از است.

So if you actually have 13 or  14 years of experience, well,  

بنابراین اگر واقعاً 13 یا 14 سال تجربه دارید، خوب،

it sounds better to use a round Number like 15.

بهتر است از یک عدد گرد مانند 15 استفاده کنید.

So you can say almost 15 years of  experience, if you have 13 or 14  

بنابراین می توانید بگویید تقریباً 15 سال تجربه، اگر 13 یا 14 سال دارید،

now you can add to this and tell us more  about your responsibilities in that role.

اکنون می توانید به این اضافه کنید و به ما بگویید. بیشتر درباره مسئولیت‌های شما در آن نقش.

So you can say in this role, which is your  role as a financial analyst in this role.

بنابراین می‌توانید در این نقش بگویید، که نقش شما به عنوان یک تحلیلگر مالی در این نقش است.

You can also say in that role.

در آن نقش هم می توان گفت.

It doesn't matter in this that  role I was responsible for.

در این نقشی که من مسئول آن بودم مهم نیست.

Or you can say I am responsible for was if  you're viewing the role as complete and I  

یا می‌توانید بگویید من مسئول آن هستم اگر نقش را کامل می‌بینید و

am responsible for if you're currently  doing that role I was responsible for.

اگر در حال حاضر نقشی را که من مسئولش بودم انجام می‌دهید، من مسئول هستم.

Now after this, we need a gerund verb.

حالا بعد از این به یک فعل جیروند نیاز داریم.

So you can use many, many different  verbs to talk about your experience.

بنابراین می توانید از افعال بسیار بسیار مختلف برای صحبت در مورد تجربه خود استفاده کنید.

These are the most common  verbs you can use In this role.

اینها رایج ترین افعالی هستند که می توانید در این نقش استفاده کنید.

I was responsible.

من مسئول بودم

For managing, overseeing, leading,  coordinating, creating, developing,  

برای مدیریت، نظارت، رهبری، هماهنگی، ایجاد، توسعه،

reviewing, improving, streamlining and analyzing.

مرور، بهبود، ساده‌سازی و تحلیل.

Of course you can use other verbs,  but these are the most common now.

البته می‌توانید از افعال دیگری استفاده کنید، اما اینها رایج‌ترین افعال هستند.

Streamlining this means improving  the efficiency or effectiveness.

ساده‌سازی این به معنای بهبود کارایی یا اثربخشی است.

So as a financial analyst, you  could say I have over 20 years  

بنابراین به عنوان یک تحلیلگر مالی، می‌توانید بگویید که من بیش از 20 سال

of experience as a financial  analyst in the IT industry.

تجربه به عنوان یک تحلیلگر مالی در صنعت فناوری اطلاعات دارم.

In this role, I'm responsible  for overseeing a team of 15.

در این نقش، من مسئول نظارت بر یک تیم 15

People, and I'm responsible for or  streamlining our operations now.

نفره هستم .

In a job interview, you absolutely want  to use more academic or formal adjectives.

در یک مصاحبه شغلی، شما کاملاً می خواهید از صفت های آکادمیک یا رسمی بیشتری استفاده کنید.

You don't want to say I have a lot of experience.

شما نمی خواهید بگویید من تجربه زیادی دارم.

That doesn't sound very strong or convincing it.

این خیلی قوی یا قانع کننده به نظر نمی رسد. به

Sounds a lot more impressive.

نظر بسیار چشمگیرتر می رسد.

If you say I have extensive experience,  I have significant experience.

اگر بگویید من تجربه زیادی دارم، تجربه قابل توجهی دارم.

So those are two must know adjectives  that you should use in job interviews.

بنابراین این دو صفت هستند که باید در مصاحبه‌های شغلی استفاده کنید.

Extensive and significant, which simply  is a more formal way of saying a lot of.

گسترده و قابل توجه، که به سادگی روشی رسمی تر برای گفتن بسیاری از موارد است.

I have significant experience, and  again after this you need a gerund verb.

من تجربه قابل توجهی دارم، و دوباره بعد از این به یک فعل جنوند نیاز دارید.

You can use any of the verbs I've  already shared, and of course.

می‌توانید از هر یک از افعالی که قبلاً به اشتراک گذاشته‌ام استفاده کنید، و البته.

You'll have specific verbs for your  industry and your specific job title.

برای صنعت و عنوان شغلی خاص خود افعال خاصی خواهید داشت.

I have extensive experience creating international  marketing campaigns for a variety of industries.

من تجربه گسترده ای در ایجاد کمپین های بازاریابی بین المللی برای صنایع مختلف دارم.

Now, after this expression, I have  significant extensive experience.

اکنون، پس از این عبارت، من تجربه گسترده و قابل توجهی دارم.

You could also use a noun.

شما همچنین می توانید از یک اسم استفاده کنید.

I have significant project management experience.

من تجربه مدیریت پروژه قابل توجهی دارم.

I have significant financial analysis experience.

من تجربه قابل توجهی در تجزیه و تحلیل مالی دارم.

So you don't have to use a gerund verb.

بنابراین شما مجبور نیستید از فعل جیروند استفاده کنید.

You could also use a noun.

شما همچنین می توانید از یک اسم استفاده کنید.

If you're asked about your  education or your credentials,  

اگر از شما در مورد تحصیلات یا مدارک تحصیلی‌تان سؤال شد،

you can simply say I have a Bachelor of.

می‌توانید به سادگی بگویید من لیسانس دارم.

I have a Bachelor of Science, a Bachelor of Arts,  a Bachelor of Engineering, whatever that may be.

من یک لیسانس علوم، یک لیسانس هنر، یک لیسانس مهندسی، هر چه که باشد، دارم.

Now you can end it there, but you  may also choose to identify the.

اکنون می‌توانید آن را در آنجا خاتمه دهید، اما ممکن است انتخاب کنید که آن را نیز شناسایی کنید.

School and the year you graduated.

مدرسه و سالی که فارغ التحصیل شدی.

Those aren't requirements, but if you went  to a prestigious or well known school,  

اینها الزامات نیستند، اما اگر به مدرسه‌ای معتبر یا معروف رفته‌اید،

or you recently graduated, those  might be useful details to include.

یا اخیراً فارغ‌التحصیل شده‌اید، ممکن است این موارد جزئیات مفیدی باشند.

I have a Bachelor of Science from Cornell.

من لیسانس علوم از کرنل دارم.

I graduated in 2020.

من در سال 2020 فارغ التحصیل شدم.

You could also use the verbs received or obtained.

همچنین می توانید از افعال دریافت یا به دست آمده استفاده کنید.

Which are more formal than have.

که رسمی تر از داشتن هستند.

However, it's extremely  common to use the verb have.

با این حال، استفاده از فعل have بسیار رایج است.

I have a bachelor.

من لیسانس دارم

I have a master, but you can absolutely  

من یک استاد دارم، اما می‌توانید

use received or obtained to  use the more formal version.

برای استفاده از نسخه رسمی‌تر از دریافت یا به‌دست‌آمده استفاده کنید .

I received my Master of Education from Cornell  

من کارشناسی ارشد تحصیلی خود را از کرنل   IN2020 دریافت کردم،

IN2020I obtained my Master of  Engineering from MIT in 2019.

کارشناسی ارشد مهندسی خود را از MIT در سال 2019 دریافت کردم.

If your credential is a certification, you can use  the verbs I received, I completed or I obtained.

اگر مدرک شما گواهی است، می توانید از افعالی که دریافت کردم، تکمیل کردم یا به دست آوردم استفاده کنید.

I completed my PMP in 2019.

من PMP خود را در سال 2019 تکمیل کردم.

Now notice here I use an acronym PMP if  

اکنون توجه کنید که اگر

I'm applying for a job in the  project management industry.

برای شغلی در صنعت مدیریت پروژه درخواست می‌دهم، در اینجا از مخفف PMP استفاده می‌کنم.

They.

آنها.

Know what a PMP is.

بدانید PMP چیست.

It's the most prestigious  certification in the industry.

این معتبرترین گواهینامه در صنعت است.

It stands for Project Management  Professional, so there's no need  

مخفف Project Management Professional است، بنابراین

to identify an acronym if that acronym  is well known in your specific industry.

اگر این مخفف در صنعت خاص شما شناخته شده باشد، نیازی به شناسایی نام اختصاری نیست.

Let's talk about your personal strengths.

بیایید در مورد نقاط قوت شخصی شما صحبت کنیم.

The interviewer is likely going to  ask you what are your strengths?

مصاحبه‌کننده احتمالاً از شما می‌پرسد که نقاط قوت شما چیست؟ به

What would you say are your three best qualities?

نظر شما سه ویژگی برتر شما چیست؟

So here you can use a transition word.

بنابراین در اینجا می توانید از یک کلمه انتقال استفاده کنید.

As for my strengths As for my strengths,  that's just to introduce the point.

در مورد نقاط قوت من در مورد نقاط قوت من، این فقط برای معرفی نکته است.

As for my strengths, I'm  extremely and then you can list.

در مورد نقاط قوت من، من فوق العاده هستم و می توانید لیست کنید.

The quality.

کیفیت.

Now notice here I use the adjective extremely.

حالا توجه کنید اینجا من از صفت فوق العاده استفاده می کنم.

This is a more convincing  adjective than I'm really or very.

این یک صفت قانع‌کننده‌تر از من است.

You want to avoid those common  adjectives because they don't stand out,  

شما می‌خواهید از آن صفت‌های رایج اجتناب کنید زیرا برجسته نیستند،

and it's way more convincing to use a  stronger adjective in a job interview.

و استفاده از صفت قوی‌تر در مصاحبه شغلی بسیار متقاعدکننده‌تر است.

Like, extremely.

مثل، فوق العاده

I'm extremely hardworking, which sounds  stronger than I'm really hardworking.

من بسیار سخت‌کوش هستم، که به نظر قوی‌تر از سخت‌کوشی‌ام است.

Let's review some common adjectives that you're  going to use, and for all of these adjectives,  

بیایید برخی از صفت‌های رایجی را که قرار است استفاده کنید مرور کنیم، و برای همه این صفت‌ها، از

you're going to use the verb to  be and then list the adjective.

فعل to be استفاده کنید و سپس صفت را فهرست کنید.

I'm extremely hardworking, committed, trustworthy,  honest, focused, methodical, proactive.

من بسیار سخت کوش، متعهد، قابل اعتماد، صادق، متمرکز، روشمند، فعال هستم.

A team player.

بازیکن تیم.

For a team player, you can't use an adjective.

برای یک بازیکن تیمی، نمی توانید از صفت استفاده کنید.

You're simply going to say I'm a?

شما به سادگی می خواهید بگویید من یک هستم؟

Team player You're not going to  say I'm extremely team player.

بازیکن تیم شما نمی‌خواهید بگویید من یک بازیکن بسیار تیمی هستم.

That doesn't work.

این کار نمی کند.

I'm.

من هستم.

A team player.

بازیکن تیم.

Now let's talk about some specific skills  you should highlight in your interview.

حالا بیایید در مورد مهارت های خاصی صحبت کنیم که باید در مصاحبه خود برجسته کنید.

Now the following skills are rated as the top 10.

اکنون مهارت های زیر به عنوان 10 مهارت برتر رتبه بندی می شوند.

Skills that employers want, of course.

البته مهارت هایی که کارفرمایان می خواهند.

The.

Skills are specific to your industry,  but you can take this as a general.

.

مهارت‌ها مختص صنعت شما هستند، اما می‌توانید این را به عنوان یک امر کلی در نظر بگیرید.

List of skills that would be useful to  highlight during the interview and to talk.

فهرستی از مهارت‌هایی که برای برجسته کردن آنها در طول مصاحبه و صحبت مفید است.

About these skills you can say I have  

در مورد این مهارت ها می توانید بگویید I have

and for an adjective you can say  I have advanced, I have superior.

و برای یک صفت می توانید بگویید I have advanced, I have superior.

I have excellent and then you list the skill.

من عالی هستم و بعد شما مهارت را لیست کنید.

I have excellent time management skills.

من مهارت های مدیریت زمان عالی دارم.

I have superior communication skills.

من مهارت های ارتباطی برتری دارم.

I have advanced adaptability skills.

من مهارت های سازگاری پیشرفته ای دارم.

The other top ten skills are Problem Solving,  Teamwork, Creativity, Leadership, Interpersonal.

ده مهارت برتر دیگر عبارتند از: حل مسئله، کار گروهی، خلاقیت، رهبری، بین فردی.

Skills, Attention to detail and work ethic.

مهارت ها، توجه به جزئیات و اخلاق کاری.

For work ethic, we have a very  specific adjective, and that's strong.

برای اخلاق کاری، ما یک صفت بسیار خاص داریم، و این قوی است.

I have a strong work ethic.

من اخلاق کاری قوی دارم.

So this is the specific expression for work ethic.

بنابراین این عبارت خاص برای اخلاق کاری است.

I have a strong work ethic.

من اخلاق کاری قوی دارم.

So let's say you want to show  off your communication skills.

بنابراین فرض کنید می‌خواهید مهارت‌های ارتباطی خود را نشان دهید.

I have superior communication skills.

من مهارت های ارتباطی برتری دارم.

Now let's say the interviewer wants to know why  you're interested in this specific position.

حالا فرض کنید مصاحبه‌کننده می‌خواهد بداند چرا به این موقعیت خاص علاقه دارید.

You could say I'm looking for an  opportunity to further or to develop.

می توانید بگویید من به دنبال فرصتی برای پیشرفت یا پیشرفت هستم.

My X skills.

مهارت های X من

So your project management  skills, your teamwork skills,  

بنابراین، مهارت‌های مدیریت پروژه ، مهارت‌های کار گروهی،

your financial analysis skills,  whatever the specific skill is.

مهارت‌های تحلیل مالی، هر مهارت خاصی که باشد.

You could also say I'm looking for an  opportunity to gain experience in and  

همچنین می‌توانید بگویید من به دنبال فرصتی برای کسب تجربه در آن هستم و

then you can talk about a specific field  industry or sector in the IT industry,  

سپس می‌توانید در مورد یک حوزه خاص، صنعت یا بخش در صنعت فناوری اطلاعات،

in the project management  field, in the marketing sector.

در حوزه مدیریت پروژه ، در بخش بازاریابی صحبت کنید.

You should absolutely have a conclusion.

حتما باید نتیجه گیری داشته باشید.

Don't just say thank you for your time,  

فقط از وقتی که گذاشتید تشکر نکنید،

you should leave them with a really  strong impression of your skills and.

باید تأثیری واقعاً قوی از مهارت‌ها و مهارت‌هایتان به آنها بدهید.

Your ability to complete the job  and be an asset to the organization.

توانایی شما برای تکمیل کار و داشتن دارایی برای سازمان.

So you can say I believe that.

پس می توانید بگویید من این را باور دارم.

I know that.

من می دانم که.

I'm confident that my extensive  project management skills.

من مطمئن هستم که مهارت‌های مدیریت پروژه گسترده‌ام.

Would make me a valuable asset  to your company, your team,  

من را به دارایی ارزشمندی برای شرکت، تیم شما،

your organization, and I look forward to  the opportunity to contribute to your goals.

سازمان شما تبدیل خواهد کرد و من مشتاقانه منتظر فرصتی برای کمک به اهداف شما هستم.

Of course you should take this and adapt  it to your specific industry or role,  

مطمئناً باید این را بپذیرید و آن را با صنعت یا نقش خاص خود تطبیق دهید،

but you absolutely want a strong conclusion  statement to impress the interviewer.

اما قطعاً می‌خواهید یک بیانیه نتیجه‌گیری قوی برای تحت تأثیر قرار دادن مصاحبه‌کننده داشته باشید.

Now let's move on and you're going to learn how  a native speaker records their voicemail message.

حالا بیایید ادامه دهیم و می‌خواهید یاد بگیرید که چگونه یک سخنران بومی پیام پست صوتی خود را ضبط می‌کند.

A voicemail message is so important because what  if the person is calling you to offer you the job?

پیام پست صوتی بسیار مهم است زیرا اگر آن شخص با شما تماس بگیرد تا کار را به شما پیشنهاد دهد، چه؟

You don't answer.

تو جواب نمیدی

They hear your voicemail message  and it sounds really unprofessional.

پیام پست صوتی شما را می‌شنوند و واقعاً غیرحرفه‌ای به نظر می‌رسد.

That could cause them to not offer you the job.

این می تواند باعث شود که آنها به شما این کار را پیشنهاد ندهند.

Or a client to not do business with you.

یا مشتری که با شما تجارت نکند.

So this next section will make sure you have  a professional and natural voicemail message.

بنابراین این بخش بعدی مطمئن می‌شود که یک پیام پست صوتی حرفه‌ای و طبیعی دارید.

So here we have Sophia.

بنابراین اینجا ما سوفیا را داریم.

Let's take a look at her voicemail message  to see what information we should include.

بیایید به پیام پست صوتی او نگاهی بیندازیم تا ببینیم چه اطلاعاتی باید اضافه کنیم.

So here's her message.

بنابراین پیام او اینجاست.

Hello, you've reached Sophia Sanchez,  senior project manager at Google.

سلام، شما با سوفیا سانچز، مدیر ارشد پروژه در Google تماس گرفتید.

I'm sorry I missed your call.

متاسفم که تماس شما را از دست دادم.

Please leave me a message and I'll  get back to you as soon as possible.

لطفاً برای من پیام بگذارید و در اسرع وقت با شما تماس خواهم گرفت.

Thank you.

متشکرم.

Now let's look at this message line by line to  see what kind of information we should provide.

اکنون بیایید خط به خط این پیام را بررسی کنیم تا ببینیم چه نوع اطلاعاتی را باید ارائه کنیم.

OK, so our first line.

خوب، پس خط اول ما.

Hello, you've reached Sophia Sanchez,  Senior project Manager at Google Now.

سلام، شما به سوفیا سانچز، مدیر ارشد پروژه در Google Now رسیدید.

Notice I started with hello.

توجه کنید با سلام شروع کردم.

You can of course start with hi.

البته می توانید با سلام شروع کنید.

We definitely are not going to start with hey  no, that is too informal for this situation.

ما قطعاً با هی نه شروع نمی کنیم ، برای این وضعیت خیلی غیر رسمی است.

Now both of these are acceptable.

حالا هر دوی اینها قابل قبول است. به

Keep in mind Hello is slightly more professional,  

خاطر داشته باشید که Hello کمی حرفه‌ای‌تر است،

however high is slightly  more friendly and welcoming.

هر چند بالا کمی دوستانه‌تر و خوش‌آمدتر است.

So the choice is yours, depending  on what tone you want to convey.

بنابراین، بسته به لحنی که می‌خواهید منتقل کنید، انتخاب با شماست.

But both of them are professional  okay and then we have you've reached.

اما هر دوی آن‌ها حرفه‌ای هستند و پس از آن ما به شما رسیدیم.

So this is the standard.

بنابراین این استاندارد است.

It will always be in the present perfect.

همیشه در زمان حال کامل خواهد بود.

By now you're well aware of the  present perfect you've reached,  

در حال حاضر شما به خوبی از حال کاملی که به آن رسیده اید آگاه هستید،

and this is the standard verb as  well to reach someone you've reached.

و این فعل استاندارد نیز برای رسیدن به فردی است که به آن رسیده اید.

So this doesn't change.

پس این تغییر نمی کند.

Now you have the option if you  want to say you have reached.

حالا اگر می‌خواهید بگویید به آن رسیده‌اید، این گزینه را دارید.

And like I said, you may notice that English  

و همانطور که گفتم، ممکن است متوجه شوید که

speakers in their voicemail message  will choose to not use contractions.

گویندگان انگلیسی در پیام پست صوتی خود از انقباض استفاده نمی‌کنند.

So whether you want to use you have or you've  either is fine, but it's going to be with  

بنابراین، چه بخواهید از you have یا you've هر دو استفاده کنید، خوب است، اما با

the verb reach, so you've reached and then I  recommend giving both your first and last name.

فعل رسیده است، بنابراین شما به آن رسیده اید و سپس توصیه می کنم نام و نام خانوادگی خود را بدهید.

If it was your personal voicemail,  you might only give your first name.

اگر این پست صوتی شخصی شما بود، ممکن است فقط نام کوچک خود را ذکر کنید.

But in a professional context,  

اما در یک زمینه حرفه ای، نام

I would include your first and last  name, but not your middle name.

و نام خانوادگی شما را وارد می کنم ، اما نام میانی شما را نه.

So only first and last, not your middle name.

بنابراین فقط اول و آخر، نه نام میانی شما.

OK, and then notice we have our job title.

خوب، و سپس توجه کنید که ما عنوان شغلی خود را داریم.

Now I separate it here with  a comma because a comma tells  

حالا اینجا را با کاما جدا می‌کنم زیرا کاما به

me to take a pause, which I'm going to do.

من می‌گوید مکث کنم، که این کار را انجام می‌دهم.

So notice how I would read this.

بنابراین توجه کنید که چگونه این را می خوانم.

You've reached Sophia Sanchez,  Senior Project Manager at Google,  

شما با سوفیا سانچز، مدیر پروژه ارشد در Google تماس گرفتید،

So I take a brief pause between  my name and my job title.

بنابراین بین نام و عنوان شغلم مکث کوتاهی می‌کنم.

So here, whatever your job title may be,  graphic designer, software developer,  

بنابراین، در اینجا، عنوان شغلی شما هر چه باشد، طراح گرافیک، توسعه‌دهنده نرم‌افزار،

receptionist, whatever your job title is, it would  go after your name, separated by a brief pause,  

پذیرش، هر عنوان شغلی شما، پس از نام شما قرار می‌گیرد، با مکث کوتاهی از هم جدا می‌شود،

and then at with your company, so here at Google.

و سپس با شرکت شما، بنابراین اینجا در Google.

But whatever your company is,  you would just put your name.

اما شرکت شما هر چه باشد، فقط نام خود را قرار می دهید.

OK, I'll read this one more time.

باشه، یه بار دیگه اینو میخونم

Hello, you've reached Sophia Sanchez,  Senior Project Manager at Google.

سلام، شما به سوفیا سانچز، مدیر پروژه ارشد در Google رسیدید.

So that's how I would say it.

بنابراین من آن را اینگونه می گویم.

That's what I mean by a  warm but professional tone.

منظور من از لحن گرم اما حرفه ای همین است.

Now, in everyday English, if  I'm speaking with my friends,  

اکنون، در زبان انگلیسی روزمره، اگر با دوستانم صحبت کنم،

I would be a little more enthusiastic,  which I'm not going to do.

کمی مشتاق تر می شوم، که این کار را انجام نمی دهم.

So I'll give you an example  of being very enthusiastic,  

بنابراین من برای شما مثالی می‌آورم که بسیار مشتاق هستید،

which I don't want you to do if I said hello.

که اگر سلام کردم نمی‌خواهم این کار را انجام دهید. با

You've reached Sophia Sanchez,  senior project manager at Google.

سوفیا سانچز، مدیر ارشد پروژه در Google تماس گرفتید.

That's too enthusiastic.

این خیلی مشتاق است.

We want warm and professional in our tone.

ما می خواهیم در لحن خود گرم و حرفه ای باشد.

OK, now let's look at the next line.

خوب، حالا بیایید به خط بعدی نگاه کنیم.

I'm sorry I missed your call.

متاسفم که تماس شما را از دست دادم.

Now here the verb to be.

حالا اینجا فعل to be است.

We generally always put it in a contraction,  so it would sound a little awkward to say.

ما معمولاً همیشه آن را در یک انقباض قرار می دهیم، بنابراین گفتن آن کمی ناخوشایند به نظر می رسد.

I am sorry.

متاسفم.

I am sorry simply because native English speakers  always put the verb to be in a contraction.

متاسفم فقط به این دلیل که انگلیسی زبانان همیشه فعل to be را در یک انقباض قرار می دهند.

So here I would stick to the contraction.

بنابراین در اینجا من به انقباض پایبند هستم.

I'm sorry, I missed your call.

متاسفم، تماس شما را از دست دادم.

So this is a pleasantry that we include.

بنابراین این یک لذت است که ما در آن گنجانده ایم.

There's alternatives.

جایگزین هایی وجود دارد

You could say I can't take your call at the  moment, I can't take your call at the moment.

می‌توانید بگویید فعلاً نمی‌توانم تماس شما را قبول کنم، در حال حاضر نمی‌توانم تماس شما را قبول کنم.

So this is an alternative.

بنابراین این یک جایگزین است.

So this could be you know, option A,  option B, but you can also include this.

بنابراین این می تواند شما بدانید، گزینه A، گزینه B، اما می توانید این را نیز وارد کنید.

I'm sorry for this one as well.

برای این یکی هم متاسفم

So you could say I'm sorry I can't take  your call at the moment, that's another one.

بنابراین می توانید بگویید متاسفم که در حال حاضر نمی توانم تماس شما را قبول کنم، این یکی دیگر است.

And notice here just at the moment.

و در همین لحظه به اینجا توجه کنید.

So that means at the present time, an  expression of time or we can have a option C  

بنابراین این بدان معناست که در حال حاضر، یک بیان زمان یا می‌توانیم یک گزینه C   داشته باشیم

And again you could include I'm sorry in  front, I can't answer your call at the moment.

و دوباره می‌توانید «متاسفم» را در مقابل وارد کنید، در حال حاضر نمی‌توانم به تماس شما پاسخ دهم.

So here, what's the difference between these two?

بنابراین در اینجا، تفاوت بین این دو چیست؟

Yeah, just the verb.

آره فقط فعل

So take or answer.

پس بگیر یا جواب بده

Either one of them is acceptable  or we can have an option.

یکی از آنها قابل قبول است یا می توانیم گزینه ای داشته باشیم.

DI can't come to the phone right now.

DI در حال حاضر نمی تواند به تلفن بیاید.

I can't come to the phone right now.

فعلا نمیتونم بیام پشت تلفن

And this right now.

و همین الان

These two could be interchanged.

این دو قابل تعویض هستند.

So I could say I can't come to the phone at  the moment or I can't answer your call right  

بنابراین می‌توانم بگویم در حال حاضر نمی‌توانم به تلفن بیایم یا نمی‌توانم همین الان به تماس شما پاسخ دهم

now so those can be exchanged and then you  can put, I'm sorry, in front of all of them.

تا بتوانم آن‌ها را مبادله کنیم و سپس شما بتوانید، متأسفم، جلوی همه آن‌ها قرار دهید.

Now why do we put?

حالا چرا می گذاریم؟

I'm sorry, it's.

متاسفم، این است.

Just a pleasantry.

فقط لذت بخش به این

It's to express that you wish you  were there to talk to the person,  

معنی است که آرزو می‌کنید کاش آنجا بودید تا با آن شخص صحبت کنید،

so it's just a polite thing that we  generally include in our message.

بنابراین این فقط یک چیز مؤدبانه است که ما معمولاً در پیام خود لحاظ می‌کنیم.

OK, the next line,  

خوب، خط بعدی،

Please leave me a message and I'll  get back to you as soon as possible.

لطفاً برای من پیام بگذارید و در اسرع وقت با شما تماس خواهم گرفت.

So here's our standard information.

بنابراین اطلاعات استاندارد ما در اینجا آمده است.

Please leave me a message.

لطفا برای من پیام بگذارید.

That's just a polite thing to say and all.

این فقط یک چیز مودبانه برای گفتن و همه چیز است.

So here I'm using a contraction.

بنابراین در اینجا من از انقباض استفاده می کنم.

Of course, this is I will.

البته من این کار را خواهم کرد.

And why am I using the future simple here?

و چرا من از آینده ساده در اینجا استفاده می کنم؟

Yeah, because I'm making a commitment.

آره چون دارم تعهد میدم

That's why I have it in the future.

به همین دلیل در آینده آن را دارم.

Simple for a commitment and all get  back to you as soon as possible.

برای یک تعهد ساده است و همه در اسرع وقت به شما پاسخ خواهند داد.

So hear this as soon as possible.

پس هر چه زودتر این را بشنوید.

This is an expression of time reference and there  could be alternatives you could include here.

این بیانی از مرجع زمانی است و می‌تواند جایگزین‌هایی باشد که می‌توانید در اینجا بگنجانید.

OK, but this get back to you.

خوب، اما این به شما برمی گردد.

That's a pretty standard expression.

این یک عبارت کاملاً استاندارد است.

Now let's look at some alternatives.

حالا بیایید به برخی از جایگزین ها نگاه کنیم.

So notice it starts the same.

پس توجه داشته باشید که به همان صورت شروع می شود.

Please leave me a message and I'll  return your call as soon as possible.

لطفاً برای من پیام بگذارید و در اسرع وقت به تماس شما پاسخ خواهم داد.

So here and saying instead of saying get  back to you is just return your call.

بنابراین اینجا و به جای گفتن برگشتن به شما، بگویید فقط تماس خود را پاسخ دهید.

Now I wouldn't say that one  is more formal than the other.

حالا من نمی گویم که یکی رسمی تر از دیگری است.

You might be thinking return is a  more formal verb than get back to you,  

ممکن است فکر کنید بازگشت یک فعل رسمی‌تر از بازگشت به شما است،

but I wouldn't say that because get back to you  is just a very common expression in English.

اما من این را نمی‌گویم زیرا بازگشت به تو فقط یک عبارت بسیار رایج در انگلیسی است.

OK, so we can have our option A.

خوب، بنابراین ما می‌توانیم گزینه A را داشته باشیم.

Our option B and let's see Okay.

گزینه B را داشته باشیم و Okay را ببینیم.

So instead of as soon as possible, you  could say as soon as I can for example.

بنابراین، به جای هرچه زودتر، می‌توانید به عنوان مثال، در اسرع وقت بگویید.

So you have this different  option here that you could change  

بنابراین شما این گزینه متفاوت را در اینجا دارید که می‌توانید آن را تغییر دهید

and another time reference within 24 hours.

و یک مرجع زمانی دیگر را ظرف 24 ساعت تغییر دهید.

So within it's giving the final deadline.

بنابراین در آن مهلت نهایی را می دهد.

So if this is 24 hours later, later,  so it's from the moment you called and  

بنابراین، اگر این 24 ساعت دیرتر است، بنابراین از لحظه تماس شما و

then you count 24 hours and within is  anytime from now until 24 hours later.

پس از آن 24 ساعت حساب می‌کنید و در هر زمانی از هم‌اکنون تا 24 ساعت بعد است.

So that's within.

بنابراین این در داخل است.

And why might I say within 24 hours?

و چرا ممکن است بگویم ظرف 24 ساعت؟

Well, you're giving the expectation that  the person can hear from you shortly.

خوب، شما این انتظار را دارید که فرد به زودی از شما بشنود.

And certain industries might have  standards for how quickly they  

و برخی از صنایع ممکن است استانداردهایی برای سرعت

respond to client requests or how  quickly they respond to customers.

پاسخ دادن به درخواست‌های مشتری یا سرعت پاسخگویی به مشتریان داشته باشند.

And because of that, you might want  to give the person calling the idea  

و به همین دلیل، ممکن است بخواهید به فردی که تماس می‌گیرد این ایده را بدهید

that they can expect to hear from you  within a certain time frame, Okay.

که می‌تواند انتظار داشته باشد در یک بازه زمانی خاص از شما بشنود، بسیار خوب.

So different alternatives here and the next line.

بنابراین جایگزین های مختلف در اینجا و خط بعدی.

So notice how I end with just thank you.

بنابراین توجه کنید که من چگونه با تشکر از شما پایان می دهم.

I don't say goodbye.

خداحافظی نمی کنم

It is not common in voicemail  messages to end with goodbye.

در پیام‌های پست صوتی معمول نیست که با خداحافظی پایان یابد.

We generally end with just thank you,  

ما معمولاً فقط با تشکر از شما پایان می‌دهیم،

but it would be possible to say have a  nice day or have a great day for example.

اما می‌توان گفت برای مثال، روز خوبی داشته باشید یا روز خوبی داشته باشید.

Just a pleasantry, if you'd like.

فقط یک لذت، اگر شما می خواهید.

Now let's cover a topic that  many students get confused with,  

اکنون بیایید موضوعی را پوشش دهیم که بسیاری از دانش‌آموزان با آن گیج می‌شوند،

and that's the difference  between revenue and income.

و آن تفاوت بین درآمد و درآمد است.

Both of these are terms that are used in every  business environment and you need to know them.

هر دوی اینها اصطلاحاتی هستند که در هر محیط تجاری استفاده می‌شوند و باید آنها را بدانید.

Let's do that now.

حالا این کار را بکنیم.

So what's the difference  between revenue and income?

بنابراین تفاوت بین درآمد و درآمد چیست؟

First of all, you only need to know this if  

اول از همه، فقط باید این را بدانید که

you own a business or if you're  interested in business topics.

صاحب یک کسب و کار یا اگر به موضوعات تجاری علاقه دارید.

Because if you're an individual who  works for a company, if you're an.

زیرا اگر فردی هستید که برای یک شرکت کار می‌کنید، اگر یک شرکت هستید.

Employee.

You're employed by a company.

کارمند.

شما در یک شرکت استخدام شده اید.

All you need to be concerned about is income.

تنها چیزی که باید نگران آن باشید درآمد است.

Revenue does not apply to you.

درآمد برای شما اعمال نمی شود. بسیار

OK, but you might be interested to know about  the revenue that your company generates.

خوب، اما ممکن است برایتان جالب باشد که درباره درآمدی که شرکتتان تولید می‌کند بدانید.

But an individual does not generate revenue.

اما یک فرد درآمد ایجاد نمی کند.

A company generates revenue.

یک شرکت درآمد ایجاد می کند.

So just keep that in mine.

پس فقط آن را در من نگه دارید.

So for an individual, let's say you work for a  

بنابراین برای یک فرد، فرض کنید برای یک

company and you're just concerned  about the money in your pocket.

شرکت کار می‌کنید و فقط نگران پولی هستید که در جیب خود دارید.

As an employee, what is income?

به عنوان یک کارمند، درآمد چیست؟

Income is how much money  you make from all sources.

درآمد مقدار پولی است که از همه منابع بدست می آورید.

All sources.

همه منابع

OK, So what does that mean?

خوب، پس به چه معناست؟

All sources?

همه منابع؟

Well, let's say that you are a fulltime employee.

خوب، فرض کنید که شما یک کارمند تمام وقت هستید.

OK, And let's say you have a  salary and you make $75,000 a year.

خوب، و فرض کنید شما حقوق دارید و سالانه ۷۵۰۰۰ دلار درآمد دارید.

But in addition to your fulltime  employment, you're also an artist.

اما علاوه بر شغل تمام وقت ، شما یک هنرمند نیز هستید.

And you like to paint in your spare time.

و دوست دارید در اوقات فراغت خود نقاشی کنید.

And people want to buy them.

But twice a year you go to art shows  on weekends and you sell your art.

و مردم می خواهند آنها را بخرند.

اما دو بار در سال آخر هفته‌ها به نمایش‌های هنری می‌روید و آثار هنری خود را می‌فروشید.

You don't consider this a job  because you love painting.

شما این را شغل نمی‌دانید، زیرا عاشق نقاشی هستید.

It's just a hobby of yours.

این فقط یک سرگرمی شماست.

But your paintings are really.

اما نقاشی های شما واقعاً هستند.

So you go to these art shows and you  sell your paintings twice a year,  

بنابراین شما به این نمایشگاه‌های هنری می‌روید و دو بار در سال نقاشی‌هایتان را می‌فروشید،

and from those art shows you  make $20,000 from your art.

و از آن نمایش‌های هنری ۲۰،۰۰۰ دلار از هنرتان درآمد کسب می‌کنید.

So your income is not just the  money you get from your employer.

بنابراین درآمد شما فقط پولی نیست که از کارفرمایتان دریافت می‌کنید.

Your income is all sources  of money that you receive,  

درآمد شما همه منابع پولی است که دریافت می‌کنید،

so of course your employer is probably going to  be the most important income source I imagine.

بنابراین مطمئناً کارفرمای شما احتمالاً مهمترین منبع درآمدی است که من تصور می‌کنم.

But if you have any sort of hobbies that  you generate money from, even if you have a.

اما اگر هر نوع سرگرمی هایی دارید که از آن پول درآورید، حتی اگر سرگرمی داشته باشید.

Garage sale and you make $1000.

فروش گاراژ و شما 1000 دلار درآمد دارید.

Technically that's still your income.

از نظر فنی هنوز این درآمد شماست.

You sell a bike and you make 100 bucks.

شما یک دوچرخه می فروشید و 100 دلار در می آورید.

You would include that in your total income.

شما آن را در کل درآمد خود لحاظ می کنید.

So your total income is the  money you make from all sources.

بنابراین کل درآمد شما پولی است که از همه منابع به دست می آورید.

Now let's go back to the concept  of revenue versus income.

حالا بیایید به مفهوم درآمد در مقابل درآمد برگردیم.

But remember, this is something that only applies  to businesses, small businesses, large businesses.

اما به یاد داشته باشید، این چیزی است که فقط برای مشاغل، کسب و کارهای کوچک، کسب و کارهای بزرگ کاربرد دارد.

It doesn't matter any type of business.

هیچ نوع کسب و کاری مهم نیست.

So in a business, revenue is the  money generated from all sales.

بنابراین در یک کسب‌وکار، درآمد، پولی است که از همه فروش‌ها ایجاد می‌شود.

So let's say a company has  five different products,  

بنابراین، فرض کنید یک شرکت دارای پنج محصول مختلف است،

and each of those products generate some money.

و هر یک از آن محصولات مقداری پول تولید می کنند.

And then you Add all of those together and  that company generates $25 million that year.

و سپس همه آن‌ها را با هم اضافه می‌کنید و آن شرکت ۲۵ میلیون دلار در آن سال تولید می‌کند.

That's the revenue, the money  generated from all sales.

این درآمد، پولی است که از همه فروش‌ها به دست می‌آید.

Now what's income in a company income  is the revenue, which we just learned,  

اکنون آنچه درآمد در درآمد یک شرکت است، درآمدی است که ما به تازگی یاد گرفتیم،

the revenue minus the expenses.

درآمد منهای هزینه‌ها.

That leaves you with the income.

که شما را با درآمد باقی می گذارد.

So let's say you generate that $25 million,  

بنابراین فرض کنید که شما آن 25 میلیون دلار را تولید کرده اید،

but to do that you needed to spend  $10 million in advertisement.

اما برای انجام این کار باید 10 میلیون دلار برای تبلیغات هزینه کنید.

So your revenue is $25 million, but your  income is your revenue minus your expenses.

بنابراین درآمد شما 25 میلیون دلار است، اما درآمد شما درآمد منهای مخارج شما است.

So your income is $15 million.

بنابراین درآمد شما 15 میلیون دلار است.

Now, just in case you're wondering,  that is also referred to as net profit.

اکنون، فقط در صورتی که تعجب کنید، به آن سود خالص نیز گفته می‌شود.

That's just a little bonus expression for you.

این فقط یک عبارت کوچک برای شما است.

You have already learned so much  vocabulary in this lesson and.

شما قبلاً در این درس واژگان بسیار زیادی یاد گرفته‌اید.

You're going to keep learning because I have a  

شما به یادگیری ادامه خواهید داد زیرا من یک

news article about Mark Zuckerberg  that focuses on a business topic.

مقاله خبری درباره مارک زاکربرگ دارم که بر یک موضوع تجاری تمرکز دارد.

Now you are going to learn a lot of advanced  

اکنون که

business vocabulary naturally in context  as we review this news article together.

ما با هم این مقاله خبری را مرور می‌کنیم، به‌طور طبیعی واژگان تجاری پیشرفته‌ای را به‌طور طبیعی در زمینه یاد خواهید گرفت.

Let's do that now.

حالا این کار را بکنیم.

First, I'll read the headline  Meta surges as Ads Bounce Back.

ابتدا، عنوان افزایش متا را با بازگشت تبلیغات می‌خوانم.

There are two things I want to  teach you in this short headline.

دو چیز وجود دارد که می‌خواهم در این عنوان کوتاه به شما یاد بدهم.

First, let's talk about surges.

اول، بیایید در مورد جهش ها صحبت کنیم.

This is a verb.

این یک فعل است.

It's conjugated in the present simple with Meta.

در زمان حال ساده با متا ترکیب شده است.

Meta is the company that Mark Zuckerberg owns,  

متا شرکتی است که مارک زاکربرگ مالک آن است،

the company that owns Facebook,  Instagram, WhatsApp, among others.

شرکتی که مالک فیس‌بوک، اینستاگرام، واتس‌اپ و غیره است.

Now, as a company, it would be  conjugated as a subject as it  

اکنون، به‌عنوان یک شرکت، به‌عنوان یک موضوع به‌عنوان فاعل ترکیب می‌شود

And that's why you see this as on the  verb in the present simple, it surges.

و به همین دلیل است که شما این را در فعل در حال ساده می‌بینید، افزایش می‌یابد.

Meta surges as ads bounce back.

با بازگشت تبلیغات، متا افزایش می یابد.

Now the verb to surge.

حالا فعل to surge.

What does this mean to surge?

این افزایش به چه معناست؟

This is a sudden and great increase.

این یک افزایش ناگهانی و بزرگ است.

So when it says meta surges is talking about its  profitability, the money that the company earns.

بنابراین وقتی می‌گوید موج‌های متا درباره سودآوری آن صحبت می‌کنند، پولی که شرکت به دست می‌آورد.

So meta surges.

بنابراین موج های متا.

There's a sudden and great increase.

یک افزایش ناگهانی و بزرگ وجود دارد.

So sudden it happened in a short period of  time and then obviously great in the quantity.

خیلی ناگهانی در مدت زمان کوتاهی اتفاق افتاد و سپس به وضوح از نظر کمیت عالی بود.

Meta surges as ads, ads.

متا به عنوان تبلیغات، تبلیغات افزایش می یابد.

This is the short form for  the word advertisements.

این فرم کوتاه کلمه تبلیغات است.

Native speakers almost always use the short form  ads, which stands for Advertisements bounce back.

سخنرانان بومی تقریبا همیشه از تبلیغات با فرم کوتاه استفاده می کنند که مخفف عبارت Advertisements bounce back است.

This is a very useful phrasal verb to bounce back.

این یک فعل عبارتی بسیار مفید برای بازگشت به عقب است.

This means to start to be successful  again after a difficult period.

این بدان معناست که بعد از یک دوره دشوار دوباره شروع به موفقیت کنید.

Now we use this in different contexts.

اکنون ما از این در زمینه های مختلف استفاده می کنیم.

In this case it's used in a business context.

در این مورد در زمینه تجاری استفاده می شود.

So you can imagine that Meta was  successful but then there was a difficult.

بنابراین می‌توانید تصور کنید که متا موفق بود، اما پس از آن یک مشکل وجود داشت.

So for a business that's when there  are profits, the money they earn falls.

بنابراین برای کسب‌وکاری که زمانی سود دارد، پولی که به دست می‌آورند سقوط می‌کند.

So their profit was here, then it fell to some  lower point, but then the company bounced back  

بنابراین سود آن‌ها اینجا بود، سپس به مقداری پایین‌تر رسید، اما بعد شرکت برگشت کرد

which means their profit increased to  the same level or greater bounce back.

که به این معنی است که سود آنها به همان سطح یا بازگشت بیشتر افزایش یافت.

So we use it with businesses.

بنابراین ما از آن برای مشاغل استفاده می کنیم.

We also use this with health.

ما هم از این با سلامتی استفاده می کنیم.

So if someone is sick,  

بنابراین اگر کسی بیمار است،

we can say, oh, I hope you bounce back  soon, which means recover, recover soon.

می‌توانیم بگوییم، اوه، امیدوارم به زودی برگردی، که به معنای بهبودی، بهبودی سریع است.

So you can use it in this business context,  or you can also use it in a health context.

بنابراین می‌توانید از آن در این زمینه تجاری استفاده کنید، یا همچنین می‌توانید از آن در زمینه سلامت استفاده کنید.

Don't worry about writing this down,  because I've created a free lesson PDF  

نگران نوشتن این مطلب نباشید، زیرا من یک PDF درس رایگان ایجاد کرده‌ام

that summarizes everything  you're learning right now,  

که همه چیزهایی را که در حال حاضر یاد می‌گیرید خلاصه می‌کند،

so you can look in the description for  the link to download the free lesson PDF.

بنابراین می‌توانید پیوند دانلود PDF درس رایگان را در توضیحات جستجو کنید. بیا

Let's continue.

ادامه بدهیم.

As I predicted before earnings came out.

همانطور که قبل از انتشار درآمد پیش بینی کرده بودم.

A prediction is when you you make a a gas or a  

پیش‌بینی زمانی است که شما بر اساس حقایقی که اکنون می‌دانید، یک گاز یا

statement about a future situation  based on the facts you know now.

بیانیه‌ای درباره وضعیت آینده بیان می‌کنید .

So this person is making a prediction, a  guess about the future, about Meta's earnings.

بنابراین این شخص در حال پیش‌بینی، یک حدس در مورد آینده، در مورد درآمد متا است.

Earnings means financial.

درآمد یعنی مالی.

The money that the company earns,  you can refer to that as earnings.

پولی که شرکت به دست می‌آورد، می‌توانید به آن به عنوان درآمد اشاره کنید.

My earnings.

درآمد من.

So this right here is a noun.

بنابراین این در اینجا یک اسم است.

This is a noun.

این یک اسم است.

Now, of course, we have earned as a verb,  

اکنون، البته، ما به عنوان یک فعل درآمد کسب کرده‌ایم،

so Meta earned a lot of money,  to use a very simple sentence.

بنابراین متا برای استفاده از یک جمله بسیار ساده، پول زیادی به دست آورده است.

So you could say Meta's earnings  to use the noun phone form.

بنابراین می‌توانید برای استفاده از فرم اسم تلفن، درآمد متا را بگویید.

Meta's earnings were very high,  or Meta's earnings surged.

درآمد متا بسیار بالا بود یا درآمد متا افزایش یافت.

To use the verb that you now know, as I predicted  before earnings came out, Meta not only had its  

برای استفاده از فعل‌ای که اکنون می‌دانید، همانطور که پیش‌بینی کرده بودم، متا نه تنها در

second straight quarter of positive revenue  growth, but it also exceeded expectations.

سه ماهه دوم متوالی رشد درآمد مثبت داشت ، بلکه از انتظارات نیز فراتر رفت.

OK, before we continue, let's talk  about this word here, quarter,  

خوب، قبل از ادامه، بیایید در مورد این کلمه اینجا صحبت کنیم، یک چهارم،

quarter, because as you can see  we have it here quarter Q4Q2.

چهارم، زیرا همانطور که می بینید، ما آن را در اینجا سه ​​ماهه Q4Q2 داریم.

So you'll see this a lot in this  article and any business related  

بنابراین شما این را بسیار در این مقاله خواهید دید و هر مقاله مرتبط با کسب و کار

financial related article or  news story, you will see this.

مرتبط با موضوع مالی یا اخبار، این را خواهید دید.

So the calendar year is 12 years.

بنابراین سال تقویمی 12 سال است.

So you can divide that into quarters  and you will have four quarters.

بنابراین می‌توانید آن را به ربع تقسیم کنید و چهار چهارم خواهید داشت.

In each quarter there are three months.

در هر سه ماه سه ماه وجود دارد.

So we have Q1 which is quarter one, quarter one or  the first quarter and this is January, February,  

بنابراین ما Q1 داریم که سه ماهه اول، سه ماهه اول یا سه ماهه اول است و این ژانویه، فوریه،

March.

مارس است.

Now I won't repeat this, but this repeats for  Q2Q3Q4 and it's just a period of three months.

اکنون این کار را تکرار نمی‌کنم، اما برای Q2Q3Q4 تکرار می‌شود و فقط یک دوره سه ماهه است.

So that is how a business divides the  calendar year to measure their performance  

بنابراین به این ترتیب یک کسب‌وکار سال تقویمی را برای اندازه‌گیری عملکرد خود

and analyze their earnings And Q1, this is  the short form, it represents quarter one.

و تجزیه و تحلیل درآمد خود تقسیم می‌کند و سه‌ماهه اول، این شکل کوتاه است و نشان‌دهنده سه ماهه اول است.

Now notice here when you say the longer form first  quarter, you have to use the article the the first  

اکنون در اینجا توجه کنید وقتی می‌گویید فرم طولانی‌تر اولین سه‌ماهه، باید از مقاله اولین

quarter because first is an ordinal number and  we always use articles with ordinal numbers.

ربع استفاده کنید زیرا اول یک عدد ترتیبی است و ما همیشه از مقالاتی با اعداد ترتیبی استفاده می‌کنیم.

So I'll make a star here.

بنابراین من اینجا یک ستاره خواهم ساخت.

Don't forget the this is required grammatically.

فراموش نکنید که این از نظر گرامری لازم است.

So now let's go back.

پس حالا برگردیم.

Meta not only had its second straight  quarter, a positive revenue growth.

متا نه تنها دومین سه ماهه متوالی خود را داشت ، بلکه رشد درآمد مثبتی داشت.

So what does this mean?

خوب این به چه معنا است؟

It's second straight quarter  when you have straight.

این دومین ربع متوالی است که شما مستقیم دارید.

When you're talking about  quantity, it means continuous.

وقتی در مورد کمیت صحبت می کنید، به معنای پیوسته است.

So I could say I have worked for 10 days straight.

بنابراین می توانم بگویم 10 روز متوالی کار کرده ام.

I have worked for 10 days straight means  that I've worked for eight days continuously.

من 10 روز متوالی کار کرده ام به این معنی است که هشت روز به طور مداوم کار کرده ام.

So I have not taken a break in 10 days.

بنابراین من 10 روز است که استراحت نکرده ام.

So you can say I've worked, I've worked for  10 days straight, and again here straight.

بنابراین می‌توانید بگویید من کار کرده‌ام، 10 روز متوالی کار کرده‌ام و دوباره اینجا مستقیماً کار کرده‌ام.

This means continuous.

این یعنی پیوسته.

You can also put the word straight.

شما همچنین می توانید کلمه را مستقیم بیان کنید.

I've worked for 10 straight days  and it means exactly the same thing.

من 10 روز متوالی کار کرده‌ام و دقیقاً به همین معنی است.

There's just a little bit  of flexibility in placement.

فقط کمی انعطاف پذیری در قرار دادن وجود دارد.

And again, that means 10 days in a row,  which means continuous 10 continuous days.

و دوباره، این به معنای 10 روز متوالی است، که به معنای 10 روز مداوم است.

So second quarter straight.

بنابراین یک چهارم دوم متوالی.

So that means Q1 and Q2 or Q2 and Q3 or  Q3 and Q4 of positive revenue growth.

بنابراین این به معنای رشد درآمد مثبت Q1 و Q2 یا Q2 و Q3 یا Q3 و Q4 است.

So the revenue is the money that they earn  

بنابراین درآمد پولی است که آنها به دست می آورند

and revenue is the money that they  earn before they pay expenses.

و درآمد پولی است که قبل از پرداخت هزینه به دست می آورند.

OK.

خوب.

So revenue is the money that comes  in but before they pay expenses.

بنابراین درآمد پولی است که وارد می‌شود اما قبل از پرداخت هزینه‌ها.

But it also exceeded expectations.

اما از حد انتظار هم فراتر رفت.

So an expectation, this is a prediction  of how well you think you'll do.

بنابراین یک انتظار، این یک پیش‌بینی است که فکر می‌کنید چقدر خوب عمل می‌کنید.

So maybe Meta expected to earn $100 million  because it's a massive company, $100 million.

بنابراین شاید متا انتظار داشت 100 میلیون دلار درآمد داشته باشد زیرا یک شرکت عظیم است، 100 میلیون دلار.

That was their expectation, but if they exceeded  it, it means they earned more than they expected.

این انتظار آنها بود، اما اگر از آن فراتر رفتند ، به این معنی است که بیش از آنچه انتظار داشتند درآمد کسب کرده‌اند.

So they earned 110 or $200 million,  

بنابراین آنها 110 یا 200 میلیون دلار درآمد کسب کردند،

but it also exceeded expectations with its first  quarter of double digit growth since Q 4/20/21.

اما با رشد دو رقمی سه ماهه اول خود از سه ماهه 4/20/21، از انتظارات نیز فراتر رفت.

This is saying in Q 4/20/21 which remember  is the last three months of the year.

این گفته در Q 4/20/21 است که به یاد داشته باشید سه ماه آخر سال است.

So October, November, December, that's  Q4, October, November, December.

بنابراین اکتبر، نوامبر، دسامبر، این Q4، اکتبر، نوامبر، دسامبر است.

In Q 4/20/21 it had double digit growth.

در Q4/20/21 رشد دو رقمی داشت.

So single digit growth would be 1 to 9%.

بنابراین رشد تک رقمی 1 تا 9 درصد خواهد بود.

Gross is single digit growth  because there's only one digit.

رشد ناخالص تک رقمی است زیرا فقط یک رقم وجود دارد.

So what is double digit growth?

بنابراین رشد دو رقمی چیست؟

I'm sure this is pretty easy for you.

من مطمئن هستم که این برای شما بسیار آسان است.

10 to 99% is double digit growth is  obviously possible to have triple  

10 تا 99 درصد رشد دو رقمی است که به وضوح

digit growth or quadruple digit growth possible.

امکان رشد سه رقمی یا رشد چهار رقمی وجود دارد. خیلی

It would be great, I'm sure if you're a business.

خوب می شود، مطمئنم اگر اهل کسب و کار هستید.

So this is double digit growth.

بنابراین این رشد دو رقمی است.

So it's saying in Q 4/20/21  it had double digit growth  

بنابراین می‌گوید در Q 4/20/21 رشد دو رقمی داشت

and now it has also had double digit growth.

و اکنون نیز رشد دو رقمی داشته است.

But the period between these two times  it didn't have double digit growth.

اما دوره بین این دو زمان رشد دو رقمی نداشت. بیا

Let's continue.

ادامه بدهیم. در

Here's my quick take on Metas Q2.

اینجا برداشت سریع من از Metas Q2 است.

So let's take a look at this,  someone's take on something.

پس بیایید نگاهی به این بیندازیم.

This is a very useful expression.

این یک عبارت بسیار مفید است.

The expression is ones take on something and this  means one's opinion about a situation or idea.

بیان این است که افراد چیزی را می گیرند و این به معنای نظر فرد در مورد یک موقعیت یا ایده است.

So your take is your opinion or your idea.

بنابراین برداشت شما نظر یا ایده شماست.

So for example, it's very common to  ask someone what's your take on that?

بنابراین، برای مثال، بسیار معمول است که از کسی بپرسید که نظر شما در مورد آن چیست؟

You might share an idea.

شما ممکن است یک ایده را به اشتراک بگذارید.

Oh, we should go on vacation to Germany this year.

اوه، ما باید امسال برای تعطیلات به آلمان برویم.

What's your take on that?

نظر شما در مورد آن چیست؟

You're asking them, well, what do you think  about the idea I just shared with you?

شما از آنها می‌پرسید، خوب، درباره ایده‌ای که من با شما به اشتراک گذاشتم، چه فکر می‌کنید؟

What's your opinion?

نظرتون چیه؟

What's your take on?

برداشت شما چیست؟

And then that being whatever I just said,  

و پس از آن، همان چیزی است که من گفتم،

of course you can actually provide what  you just said instead of saying that.

البته شما می توانید به جای گفتن آن، آنچه را که گفتید ارائه دهید.

For example, what's your take on  the threads versus Twitter debate?

برای مثال، نظر شما در مورد موضوعات در مقابل بحث توییتر چیست؟

Because this article is about meta.

زیرا این مقاله در مورد متا است.

Meta just created this new social  media platform called Threads,  

متا به تازگی این پلتفرم رسانه اجتماعی جدید به نام Threads را ایجاد کرده است

which is a direct competitor to Twitter.

که رقیب مستقیم توییتر است.

So I asking you, what's your opinion on  Facebook meta now competing against Twitter?

بنابراین من از شما می پرسم، نظر شما در مورد متای فیس بوک که اکنون با توییتر رقابت می کند چیست؟

What's your take on that?

نظر شما در مورد آن چیست؟

What's your take on threads versus Twitter?

نظر شما در مورد موضوعات در مقابل توییتر چیست؟

So feel free if you have a take on that, feel  free to share your take in the comments below.

بنابراین، اگر نظری در مورد آن دارید، راحت باشید، در نظرات زیر نظر خود را به اشتراک بگذارید.

Okay, let's continue with two straight quarters,  

خوب، بیایید با دو فصل متوالی ادامه دهیم،

a positive revenue growth and the first quarter  of double digit revenue growth since late 2021.

یک رشد درآمد مثبت و سه ماهه اول رشد دو رقمی درآمد از اواخر سال 2021.

This is very repetitive of  what we just learned, so you  

این بسیار تکراری است چیزی که ما به تازگی یاد گرفتیم، بنابراین

can review the explanation, I won't explain it.

می توانید توضیح را مرور کنید، من توضیح نمی دهم.

Again, Meta's year of efficiency  is off to a strong start.

باز هم، سال کارآمدی متا شروعی قوی دارد.

This is a great expression as well.

این نیز یک بیان عالی است.

But notice when you're learning  new expressions, you have to learn  

اما توجه کنید وقتی در حال یادگیری عبارات جدید هستید، باید

the entire grammatical structure.

کل ساختار گرامری را یاد بگیرید.

So here the expression is to be our verb to be.

بنابراین در اینجا عبارت to be فعل ما to be است.

Of course, our verb to be needs to be conjugated.

البته فعل ما to be باید صرف شود.

In this case, the verb to be is being  conjugated with Meta's year of efficiency.

در این مورد، فعل to be با سال کارایی متا ترکیب می‌شود.

Which as a subject, what subject would that be?

کدام موضوع، چه موضوعی خواهد بود؟

Well, it's it, and I know it's it  because my verb is to be as is,  

خوب، همین است، و می‌دانم که همین است، زیرا فعل من همانگونه که هست، است،

and that's the conjugation with it.

و این صیغه با آن است.

It is off to a strong start.

شروع قدرتمندی دارد.

So here the expression is  

بنابراین در اینجا عبارت است

to be off to a X start, and then in  this expression, X equals an adjective.

برای شروع X، و سپس در این عبارت، X برابر با یک صفت است.

It can be a positive or a negative adjective,  

این می تواند یک صفت مثبت یا منفی باشد،

and this just describes the performance  of the beginning of something.

و این فقط عملکرد شروع چیزی را توصیف می کند.

So let's say you're in a new class.

بنابراین فرض کنید در کلاس جدیدی هستید.

You're learning how to play guitar.

شما در حال یادگیری نحوه نواختن گیتار هستید.

You might say I'm off to a  great start, great start.

ممکن است بگویید من یک شروع عالی، شروع عالی دارم.

I already know three songs.

من قبلاً سه آهنگ را می شناسم.

So you're describing the  performance of the beginning.

بنابراین شما در حال توصیف عملکرد ابتدایی هستید.

And in this case, it's the  beginning of learning guitar.

و در این مورد، شروع یادگیری گیتار است.

It can be the beginning of anything.

می تواند آغاز هر چیزی باشد.

Our vacation is off to a rough start.

تعطیلات ما شروع سختی دارد.

A rough start would be negative.

شروع خشن منفی خواهد بود.

Our vacation is off to a rough start because  

تعطیلات ما شروع سختی دارد زیرا

our flight was delayed for five  hours and then they lost our bags.

پرواز ما پنج  ساعت تأخیر داشت و سپس چمدان‌های ما را گم کردند.

So that's the start of your vacation  and it's not going very well.

بنابراین این شروع تعطیلات شماست و خیلی خوب پیش نمی رود.

So you can say off to a rough start.

بنابراین می توانید یک شروع سخت را شروع کنید.

Let me write this for you.

بذار اینو برات بنویسم

Here it is.

ایناهاش.

Our vacation is off to a rough start and and  then you can explain why our flight was delayed.

تعطیلات ما شروع سختی دارد و سپس می‌توانید دلیل تأخیر پرواز ما را توضیح دهید.

They lost our bags, our hotel was terrible.

آنها چمدان های ما را گم کردند، هتل ما وحشتناک بود.

You can explain all the reasons why.

شما می توانید تمام دلایل را توضیح دهید.

Hopefully that is not the real situation.

امیدوارم وضعیت واقعی اینطور نباشد.

Obviously you want to be off to a great start.

بدیهی است که می خواهید شروعی عالی داشته باشید.

Amazing start, wonderful start.

شروع شگفت انگیز، شروع فوق العاده.

Remember you can choose any  adjective you want to replace X.

به یاد داشته باشید که می‌توانید هر صفتی را که می‌خواهید جایگزین X کنید انتخاب کنید.

So Metas year of efficiency  is off to a strong start.

بنابراین سال کارآمدی Metas شروعی قوی است.

If the company can continue this momentum  into the next two quarters, that being Q2  

اگر شرکت بتواند این حرکت را در دو سه ماهه آینده ادامه دهد، یعنی سه ماهه دوم

and Q3 or Q3 and Q4, it will exit 2023 in a  much better position than it entered the year.

و سه ماهه سوم یا سه ماهه سوم و چهارم، از سال 2023 در وضعیت بسیار بهتری نسبت به سال قبل خارج خواهد شد.

And that's how it's bouncing back.

و اینگونه است که به عقب باز می گردد.

Remember, it was here, but then  it went down, but now it's back.

به یاد داشته باشید، اینجا بود، اما بعد پایین آمد، اما اکنون برگشته است.

It bounced back.

برگشت. بیا

Let's continue.

ادامه بدهیم.

There's a lot of feel good about  when it comes to meta right now.

وقتی صحبت از متا به میان می‌آید، در حال حاضر احساس خوبی وجود دارد.

Oh, sorry, there's a lot.

اوه، ببخشید، زیاد است.

To feel good about, I was  thinking, that doesn't sound right.

برای اینکه احساس خوبی داشته باشم، داشتم فکر می‌کردم که درست به نظر نمی‌رسد.

There's a lot to feel good about  when it comes to meta right now.

در حال حاضر وقتی صحبت از متا به میان می‌آید، چیزهای زیادی برای احساس خوب وجود دارد.

So if you feel good about something, it  means that there's positive feelings.

بنابراین اگر نسبت به چیزی احساس خوبی دارید، به این معنی است که احساسات مثبتی وجود دارد.

And obviously because they are doing very well,  

و بدیهی است که از آنجایی که آنها خیلی خوب کار می کنند،

because they're off to a strong start,  there's a lot to feel good about.

چون شروع قوی دارند،  چیزهای زیادی برای احساس خوب وجود دارد.

When it comes to meta right now, it has  been able to maintain decent growth.

وقتی نوبت به متا می‌رسد، توانسته رشد مناسبی را حفظ کند.

Decent.

نجیب.

This is an adjective that  means good but not amazing.

این صفتی است که به معنای خوب است اما شگفت‌انگیز نیست.

So if I say the food is decent at a restaurant,  you know it's good but it's not amazing.

بنابراین اگر بگویم غذا در رستوران مناسب است، می‌دانید که خوب است اما شگفت‌انگیز نیست.

So if you ask me, oh how was how was the  movie, how was the food, how was the hotel?

بنابراین اگر از من بپرسید، اوه، فیلم چطور بود، غذا چطور بود، هتل چطور بود؟

And I say decent, good but not necessarily great.

و من می گویم مناسب، خوب اما نه لزوما عالی.

Good but not great.

خوبه ولی عالی نیست

Decent good but not great  to maintain decent growth in  

برای حفظ رشد مناسب در

monthly and daily active users across  both Facebook and its family of apps.

کاربران فعال ماهانه و روزانه در فیسبوک و خانواده برنامه‌های آن، خوب است اما عالی نیست.

And it has seen strong performance from advantage.

و عملکرد قوی از مزیت دیده است.

It's AI driven suite of ad automation tools.

این مجموعه ابزارهای اتوماسیون تبلیغات مبتنی بر هوش مصنوعی است.

Remember ad is short for advertisement.

به یاد داشته باشید که آگهی کوتاه برای تبلیغات است.

Native speakers almost always  shorten this word Advertisement  

سخنرانان بومی تقریباً همیشه این کلمه را کوتاه می‌کنند.

automation tools as well as good  momentum for advertiser demand on reels.

ابزارهای اتوماسیون تبلیغات و همچنین حرکت خوب برای تقاضای آگهی‌دهنده در قرقره‌ها.

While it's competitor Snap,  I've never heard of Snap.

در حالی که رقیب آن Snap است، من هرگز نام Snap را نشنیده‌ام. آیا اسم

Have you heard of Snap?

اسنپ را شنیده اید؟

I haven't.

من نداشتم.

If you have share in the comments.

اگر دارید در نظرات به اشتراک بگذارید.

Clearly a competitor to Meta,  

واضح است که رقیب متا است،

while his competitor Snap has yet to  emerge from its own advertising slump.

در حالی که رقیب او اسنپ هنوز از رکود تبلیغاتی خود بیرون نیامده است.

Notice I said ad is short for advertisement,  

توجه داشته باشید که گفتم آگهی کوتاه برای تبلیغات است،

but here we have advertiser,  who is the person advertising?

اما در اینجا ما تبلیغ کننده داریم، شخصی که تبلیغ می کند چه کسی است؟

And then advertising is the verb.

و سپس تبلیغات فعل است.

But for advertisement.

اما برای تبلیغات

This is the one we shorten us emerge  from its own advertising slump.

این همان چیزی است که ما را از رکود تبلیغاتی خودش کوتاه می‌کنیم.

A slump.

یک رکود

This is when there's a decline.

این زمانی است که یک کاهش وجود دارد.

So slump, visualize going down and it goes  down in terms of price, sales or volume.

پس افت کنید، تجسم کنید که پایین می آید و از نظر قیمت، فروش یا حجم پایین می آید.

In this case, it's advertising slump.

در این مورد، رکود تبلیغاتی است. به

It's most likely the volume, the number of.

احتمال زیاد حجم، تعداد.

People who want to advertise  on this platform on Snap  

افرادی که می‌خواهند در این پلتفرم در Snap

Mehta has been able to successfully  turn around its business.

مهتا تبلیغ کنند، توانسته است با موفقیت تجارت خود را تغییر دهد.

This is a great phrasal verb as well.

این یک فعل عبارتی عالی نیز هست.

When you turn something around, it means you  take a situation from negative to positive.

وقتی چیزی را برمی گردانید، به این معنی است که موقعیتی را از منفی به مثبت تبدیل می کنید.

I wrote that definition here.

من این تعریف را اینجا نوشتم.

Now this could be a great one to combine with the  expression off to a adjective start, especially  

حالا این می‌تواند برای ترکیب با عبارت خاموش به یک صفت بسیار عالی باشد، مخصوصاً

when it's negative because this expression is  when you take something from negative to positive.

وقتی منفی است، زیرا این عبارت زمانی است که چیزی را از منفی به مثبت می‌گیرید.

So remember the example I gave was  our vacation was off to a rough start.

بنابراین به یاد داشته باشید که مثالی که زدم این بود که تعطیلات ما شروع سختی داشت.

And remember you have your verb  to be that you have to conjugate.

و به یاد داشته باشید که شما فعل خود را دارید که باید آن را به هم متصل کنید.

In this case is conjugated with the subject our  vacation it and the time reference is the past.

در این مورد با موضوع مرخصی ما آن ترکیب شده است و مرجع زمانی گذشته است.

So this is the past.

پس این گذشته است.

Simple.

Our vacation was off to a rough start.

ساده.

تعطیلات ما شروع سختی داشت.

Not good.

خوب نیست.

So a negative situation, but we turned it around.

بنابراین یک وضعیت منفی است، اما ما آن را تغییر دادیم.

So we took our vacation from negative to positive.

بنابراین ما تعطیلات خود را از منفی به مثبت تبدیل کردیم.

And of course you can provide more information on  why it was negative and how you turned it around.

و البته می‌توانید اطلاعات بیشتری درباره دلیل منفی بودن آن و نحوه تغییر آن ارائه کنید.

So how you got it from negative to positive.

بنابراین چگونه آن را از منفی به مثبت رساندید.

So excellent expression that you can  combine with the other one you learned.

بیان بسیار عالی که می‌توانید با بیان دیگری که یاد گرفته‌اید ترکیب کنید. بیا

Let's continue.

ادامه بدهیم.

Meta still faces several challenges, however.

با این حال، متا هنوز با چالش های متعددی روبرو است.

It gets nearly all of its  revenue from advertising,  

تقریباً تمام درآمد خود را از تبلیغات به دست می‌آورد،

and we estimate that its  share of the worldwide digital  

و ما تخمین می‌زنیم که سهم آن از بازار تبلیغات دیجیتال در سراسر جهان از

ad market advertisement market will fall to  20.1% this year from his 2021 peak of 22.7%.

22.7 درصد در سال 2021 به 20.1 درصد کاهش می‌یابد.

Okay, its peak of 22.7.

خوب، اوج آن 22.7 است.

When you describe something as its peak.

وقتی چیزی را به عنوان اوج آن توصیف می کنید.

We'll just think of a mountain and the  top of a mountain is the peak, right?

ما فقط به یک کوه فکر خواهیم کرد و قله یک کوه قله است، درست است؟

And the the top of the  mountain is the highest point.

و بالای کوه بلندترین نقطه است.

So when you say the prices peaked at X number,  then that means that's the highest the prices  

بنابراین وقتی می‌گویید قیمت‌ها در عدد X به اوج خود رسیده‌اند، به این معنی است که این بالاترین قیمتی است که

are expected to go and then  after that they they might fall.

انتظار می‌رود قیمت‌ها بروند و بعد از آن ممکن است کاهش پیدا کنند.

So here the market will fall to 20.1.

بنابراین در اینجا بازار به 20.1 سقوط می کند.

So at this time in 2021, the market was at 22.7.

بنابراین در این زمان در سال 2021، بازار در 22.7 بود.

By saying it's the peak is  saying this was the highest  

با گفتن این اوج به این معناست که می گویند این بالاترین

point and they don't expect it to go higher.

نقطه بود و آنها انتظار ندارند بالاتر برود.

This was the peak.

این اوج بود.

So from this you have no place to go cut down  because you're at the top of the mountain.

بنابراین، جایی برای رفتن ندارید، زیرا در بالای کوه هستید.

So just visualize the top of the  mountain when you think of peak.

بنابراین وقتی به قله فکر می کنید، فقط قله کوه را تجسم کنید.

So the highest it's facing significant  competition from TikTok, and Amazon.

بنابراین بالاترین رقابت قابل توجهی از سوی TikTok و آمازون است.

And while Meta may be talking less about the  Metaverse these days, it is still determined  

و در حالی که ممکن است متا این روزها کمتر در مورد متاورس صحبت کند، اما همچنان مصمم است

to make the Metaverse a reality and the  massive losses in its Reality Labs division.

که متاورس را به واقعیت تبدیل کند و ضررهای عظیم در بخش Reality Labs خود را به همراه داشته باشد.

So I guess this is the name of  the group within the company that  

بنابراین حدس می‌زنم این نام گروهی در شرکت است که

works on the Metaverse, the Reality Labs division.

روی Metaverse، بخش Reality Labs کار می‌کند.

They work on Metaverse are adding up.

آنها بر روی Metaverse کار می کنند در حال جمع شدن هستند.

So the losses, the obviously financial  losses, they're adding up, so adding up,  

بنابراین زیان‌ها، ضررهای بدیهی مالی ، در حال جمع شدن هستند، بنابراین جمع کردن،

this is a phrasal verb that  means accumulating, accumulating.

این یک فعل عبارتی است که  به معنای انباشتن، انباشتن است.

So you might you had this loss here,  this loss, this loss, this loss.

بنابراین ممکن است شما این ضرر را در اینجا داشته باشید، این ضرر، این ضرر، این ضرر.

And then if you add them up,  

و سپس اگر آنها را جمع کنید،

you have a total amount that is obviously  a lot bigger than the individual amounts.

مقدار کلی خواهید داشت که آشکارا بسیار بزرگتر از مقادیر فردی است.

The company also faces incredibly  tough competition in generative  

این شرکت همچنین با رقابت بسیار سختی در مولد

A I I'm not too sure what generative A I is.

A I مواجه است. من خیلی مطمئن نیستم که A I مولد چیست.

I'm sure there are students watching this who do  

مطمئنم دانشجویانی هستند که این را تماشا می‌کنند و

know a lot of probably people in the  software development engineer world.

افراد احتمالاً زیادی را در دنیای مهندسان توسعه نرم‌افزار می‌شناسند.

So feel free.

پس خیالتون راحت باشه به

Let me know what generative A I is.

من اطلاع دهید که A مولد چیست.

Artificial intelligence, That's a I,  

هوش مصنوعی، این یک من است،

but I don't know what generative A I  is, including from Open AI and Google.

اما نمی‌دانم A I مولد چیست ، از جمله از Open AI و Google.

4 These things will weigh on meta  in the second-half of the year.

4 این چیزها در نیمه دوم سال روی متا تاثیر می‌گذارند.

So remember the first half of the year would  

بنابراین به یاد داشته باشید که نیمه اول سال

be Q1Q2 and the second-half  of the year would be Q3Q4.

Q1Q2 و نیمه دوم سال Q3Q4 خواهد بود.

Let's take a look on way on  when something these things,  

بیایید نگاهی به راه بیندازیم وقتی چیزی از این موارد،

the things the article previously mentioned, when  something weighs on someone, meta is a company.

مواردی که مقاله قبلاً به آنها اشاره شد، وقتی چیزی بر کسی سنگینی می‌کند، متا یک شرکت است.

So someone or something a company.

بنابراین کسی یا چیزی یک شرکت.

It simply means that whatever those things  are are making you worried or unhappy.

این به سادگی به این معنی است که آن چیزها هر چه هستند شما را نگران یا ناراضی می کند.

So to weigh, just imagine something  physically is weighing on you.

بنابراین برای وزن کردن، فقط تصور کنید که چیزی از نظر فیزیکی روی شما سنگینی می کند.

It's bringing you down in terms of your emotions.

از نظر احساسات شما را پایین می آورد.

For example, my upcoming IELTS exam is weighing on  me is another way of saying is making me worried,  

برای مثال، امتحان آیلتس آتی من روی من سنگینی می‌کند، راه دیگری برای گفتن این است که من را نگران می‌کند،

making me unhappy because you have a  lot of nervousness around that exam.

من را ناراضی می‌کند، زیرا شما در حوالی آن امتحان عصبی شدید.

Hopefully not just an example, but  that is something you could say.

امیدوارم نه فقط یک مثال، بلکه این چیزی است که می توانید بگویید.

And I know a lot of students have told me that  

و می‌دانم که بسیاری از دانش‌آموزان به من گفته‌اند که

these things will weigh on meta  in the second-half of the year.

این چیزها در نیمه دوم سال روی متا تأثیر می‌گذارند.

And remember that second-half is Q3 and  Q4 combined, but thanks to the momentum  

و به یاد داشته باشید که نیمه دوم با ترکیب Q3 و Q4 است، اما به لطف شتاب

of a better than expected Q2, it will be in  a stronger position to face those challenges.

بهتر از Q2 مورد انتظار، در موقعیت قوی‌تری برای رویارویی با این چالش‌ها خواهد بود.

So there the company expects to have  challenges in Q3 and Q4 because of  

بنابراین، شرکت انتظار دارد در سه‌ماهه سوم و چهارم با چالش‌هایی روبرو شود، زیرا

this competition from other companies and how  the losses of the Metaverse are now adding up.

این رقابت از سوی دیگر شرکت‌ها و اینکه چگونه زیان‌های Metaverse اکنون در حال افزایش است.

But because it has such a great  Q2, it was off to a strong start.

اما چون Q2 بسیار عالی دارد ، شروع خوبی داشت.

It won't be as severe.

به این شدت نخواهد بود

The consequences of these losses and  the competition won't be as severe.

عواقب این ضررها و رقابت به این شدت نخواهد بود.

So that's why it's in a better, stronger  position to face those challenges.

بنابراین به همین دلیل است که در موقعیت بهتر و قوی‌تری برای رویارویی با آن چالش‌ها قرار دارد.

And that's the end of our article.

و این پایان مقاله ما است.

So what I'll do now is I'll go to  the top and I'll read the article  

بنابراین کاری که اکنون انجام خواهم داد این است که به بالا می روم و مقاله را

from start to finish and this time  you can focus on my pronunciation.

از ابتدا تا انتها می خوانم و این بار می توانید روی تلفظ من تمرکز کنید.

Meta surges as ads bounce back.

با بازگشت تبلیغات، متا افزایش می یابد.

As I predicted before earnings came out,  

همانطور که قبل از انتشار درآمد پیش‌بینی کرده بودم،

Meta not only had its second straight  quarter of positive revenue growth,  

متا نه تنها دومین سه ماهه متوالی رشد مثبت درآمد خود را داشت،

but it also exceeded expectations with its first  quarter of double digit growth since Q 4/20/21.

بلکه با رشد دو رقمی سه ماهه اول خود از سه ماهه 4/20/21، از انتظارات نیز فراتر رفت. در

Here's my quick take on Meta's Q2 one.

اینجا برداشت سریع من از Q2 متا است.

With two straight quarters a positive revenue  growth and the first quarter of double digit  

با دو سه ماهه متوالی رشد مثبت درآمد و سه ماهه اول دو رقمی

revenue growth since late 2021, Meta's year  of efficiency is off to a strong start.

رشد درآمد از اواخر سال 2021، سال کارایی متا شروعی قوی دارد.

If the company can continue this  momentum into the next two quarters,  

اگر شرکت بتواند این شتاب را در دو سه ماهه آینده ادامه دهد، از سال

it will exit 2023 in a much better  position than it entered the year 2.

2023 در موقعیت بسیار بهتری نسبت به سال دوم خارج خواهد شد. در حال حاضر در مورد متا

There's a lot of feel good about  when it comes to meta right now.

احساس خوبی وجود دارد .

It has been able to maintain decent growth  in monthly and daily active users across  

توانسته است رشد مناسبی را در کاربران فعال ماهانه و روزانه در

both Facebook and its family of apps, and it  has seen strong performance from advantage.

فیس‌بوک و خانواده برنامه‌های آن حفظ کند و عملکرد خوبی از مزیت داشته است.

It's a I driven suite of ad  automation tools as well as  

این مجموعه ای از ابزارهای اتوماسیون تبلیغاتی است که توسط من هدایت می شود و همچنین

good momentum for advertiser demand on reals.

حرکت خوبی برای تقاضای تبلیغ کنندگان در مورد واقعی است.

While its competitor Snap has yet to  emerge from its own advertising slump,  

در حالی که رقیبش اسنپ هنوز از رکود تبلیغاتی خود بیرون نیامده است،

Meta has been able to successfully  turn around its business 3.

متا توانسته است با موفقیت کسب و کار 3 خود را تغییر دهد.

Meta still faces several challenges, however.

اما متا هنوز با چالش‌های متعددی روبرو است.

It gets nearly all of its revenue from  advertising, and we estimate that its  

تقریباً تمام درآمد خود را از تبلیغات به دست می‌آورد، و ما تخمین می‌زنیم که

share of the worldwide digital ad market will fall  to 20.1% this year from his 2021 peak of 22.7%.

سهم آن از بازار جهانی تبلیغات دیجیتال در سال جاری از اوج 22.7 درصدی سال 2021 به 20.1 درصد کاهش خواهد یافت.

It's facing significant competition from  TikTok, and Amazon, and while Meta may  

این شرکت با رقابت قابل توجهی از سوی TikTok و آمازون مواجه است، و در حالی که ممکن است متا

be talking less about the Metaverse these  days, it is still determined to make the  

این روزها کمتر در مورد Metaverse صحبت کند، هنوز مصمم است که

Metaverse a reality, and the massive losses  in its Reality Labs division are adding up.

متاورس را به واقعیت تبدیل کند، و ضررهای عظیم در بخش Reality Labs آن در حال افزایش است.

The company also faces incredibly  tough competition in generative A I,  

این شرکت همچنین با رقابت بسیار سختی در A I مولد،

including from Open A I and Google  

از جمله Open A I و Google

for these things, will weigh on meta in the  second-half of the year, but thanks to the  

برای این موارد، روی متا در نیمه دوم سال تأثیر خواهد گذاشت، اما به لطف

momentum of a better than expected Q2, it will be  in a stronger position to face those challenges.

حرکت بهتر از Q2 مورد انتظار، در یک موقعیت قوی تر برای رویارویی با این چالش ها.

If you like this lesson then make  sure you subscribe because I post  

اگر این درس را دوست دارید، حتماً مشترک شوید، زیرا من

lessons like this every single  week and you can get this free  

هر هفته چنین درس‌هایی را پست می‌کنم و می‌توانید این

speaking guide where I share 6 tips on how  to speak English fluently and confidently.

راهنمای صحبت رایگان را دریافت کنید، جایی که من 6 نکته درباره نحوه صحبت کردن انگلیسی روان و مطمئن را به اشتراک می‌گذارم. می‌توانید

You can click here to download it or  look for the link in the description  

برای دانلود آن اینجا را کلیک کنید یا به دنبال پیوند در توضیحات بگردید

and why don't you get started  with your next lesson right now?

و چرا همین الان درس بعدی خود را شروع نمی‌کنید؟