How to Speak FAST American English! | Listening Lesson [A1 to C1]

Hello, my lovely students.

سلام دانش آموزان عزیزم

Today you're going to practice  listening to fast English,  

امروز می‌خواهید گوش دادن سریع به انگلیسی را تمرین کنید

and you're going to expand your  vocabulary with natural expressions.

و دایره واژگان خود را با عبارات طبیعی گسترش دهید.

Welcome back to JForrest English, of course.

البته به JForrest English خوش آمدید.

I'm Jennifer.

من جنیفر هستم

Now, let's get started.

حالا بیایید شروع کنیم. در

Here's how this lesson will work.

اینجا نحوه کار این درس آمده است.

I'm going to say a sentence in fast  English, and I'll say it three times.

من یک جمله را سریع به انگلیسی می گویم و آن را سه بار می گویم.

You need to write down exactly  what you hear in the comments.

باید دقیقاً آنچه را که در نظرات می شنوید بنویسید.

Are you ready?

اماده ای؟

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

I'll say it three times.

سه بار میگم

It's not a big deal at all.

اصلاً چیز مهمی نیست.

It's not a big deal at all.

اصلاً چیز مهمی نیست.

It's not a big deal at all.

اصلاً چیز مهمی نیست.

Did you get this one?

این یکی رو گرفتی؟

I said it's not a big deal at all.

گفتم اصلا چیز مهمی نیست.

It's.

این است.

It's a contraction of.

این یک انقباض است.

It is not A.

A نیست.

We can combine these together, but  notice we have AT between 2 vowels.

می‌توانیم اینها را با هم ترکیب کنیم، اما توجه کنید که بین دو مصوت AT داریم.

So a native speaker is going  to pronounce that as a soft D  

بنابراین یک گوینده بومی می‌خواهد آن را به‌عنوان یک D نرم تلفظ کند

and say nada nada, it's nada, it's nada, big deal.

و بگوید نادا نادا، نادا است، نادا، چیز بزرگی است.

And then we can do the same with AT, with  that T And then all I can put them together  

و سپس می‌توانیم همین کار را با AT انجام دهیم، با آن T و سپس همه چیزهایی که می‌توانم آنها را کنار هم بگذارم

and then I'll pronounce that T as a soft D And  it sounds like a doll at all, at all, at all.

و سپس آن T را به‌عنوان یک D نرم تلفظ می‌کنم و اصلاً شبیه یک عروسک به نظر می‌رسد.

It's not a big deal at all.

اصلاً چیز مهمی نیست.

Let's talk about what this means to be a big deal.

بیایید در مورد اینکه این به معنای یک معامله بزرگ است صحبت کنیم.

This describes something that's  important, serious, or significant.

این چیزی را توصیف می‌کند که مهم، جدی یا مهم است.

We use this in both positive  and negative situations.

ما از آن در موقعیت‌های مثبت و منفی استفاده می‌کنیم.

For example, when you do something and  the consequences are serious in a bad way,  

برای مثال، وقتی کاری را انجام می‌دهید و عواقب آن به طرز بدی جدی است،

getting caught plagiarizing is a big deal.

گرفتار شدن به سرقت ادبی کار بزرگی است.

You could be expelled.

ممکنه اخراج بشی

So here the consequences are serious.

بنابراین در اینجا عواقب جدی است.

In a negative way you could be expelled, which  means permanently removed from your school.

به شکلی منفی ممکن است شما را اخراج کنند، به این معنی که برای همیشه از مدرسه خود حذف شوید.

Is that that big of a deal?

آیا این یک معامله بزرگ است؟

Yes, it's a big deal, but we  also use this in a positive way.

بله، مشکل بزرگی است، اما ما از آن به روشی مثبت نیز استفاده می‌کنیم.

Getting a promotion is a big deal.

گرفتن ترفیع کار بزرگی است.

You can finally buy a house.

بالاخره می توانید خانه بخرید.

So here the promotion is important and significant  for the impact it will have on your life.

بنابراین در اینجا تبلیغ مهم و مهم است به دلیل تأثیری که بر زندگی شما خواهد داشت.

It's a big deal.

این یک معامله بزرگ است. چیز

No big deal.

مهمی نیست.

It's a huge deal.

این یک معامله بزرگ است.

Now remember our example was in the negative.

حالا به یاد داشته باشید که مثال ما منفی بود.

It's not a big deal at all.

اصلاً چیز مهمی نیست.

So we can use this in two ways.

بنابراین ما می توانیم از این به دو صورت استفاده کنیم.

First, to say that something isn't  serious, significant or important.

اول، گفتن اینکه چیزی جدی، مهم یا مهم نیست.

For example, missing the party isn't a big deal.

به عنوان مثال، از دست دادن مهمانی چیز مهمی نیست.

Your friend will understand.

دوستت متوجه میشه

So the consequence of that action,  

بنابراین پیامد آن اقدام،

Missing the party isn't very  important or significant or serious.

از دست دادن مهمانی خیلی مهم یا مهم یا جدی نیست.

It's really not a big deal.

این واقعا یک معامله بزرگ نیست.

Not a big deal.

چیز بزرگی نیست.

Now we also use this as a reply when someone  

اکنون هنگامی که شخصی

offers appreciation or their  thanks for something we did.

برای کاری که انجام دادیم قدردانی یا تشکر می کند، از این به عنوان پاسخ استفاده می کنیم.

Your friend could say thanks for  agreeing to help me move this weekend.

دوست شما می‌تواند تشکر کند که موافقت کردید به من کمک کنید تا آخر هفته جابجا شوم.

I really appreciate it and you can reply  back and say it's not a big deal at all.

من واقعاً از آن قدردانی می‌کنم و می‌توانید پاسخ دهید و بگویید که اصلاً موضوع مهمی نیست.

I'm happy to help.

خوشحال میشم کمک کنم

Now, if you want to sound  really American and casual,  

حالا، اگر می‌خواهید واقعاً آمریکایی و معمولی به نظر برسید،

you can reduce that entire sentence to two words.

می‌توانید کل جمله را به دو کلمه کاهش دهید.

No biggie.

نه بزرگ

No biggie.

نه بزرگ

So no biggie represents.

بنابراین هیچ بزرگی نشان نمی دهد.

It's not a big deal.

این چیز مهمی نیست.

No biggie.

نه بزرگ

Ah, no biggie.

آه، نه بزرگ

It's really common with native  speakers in a casual, informal way.

این واقعاً برای افراد بومی به شیوه‌ای غیررسمی و غیررسمی رایج است.

So I could show my appreciation to you and say  

بنابراین می‌توانم قدردانی خود را از شما نشان دهم و از اینکه

thank you so much for liking  this video and subscribing.

این ویدیو را لایک کردید و مشترک شدید سپاسگزارم.

Don't forget to do those two things and then  you can reply back and say no biggie, no biggie.

فراموش نکنید که این دو کار را انجام دهید و سپس می‌توانید پاسخ دهید و بگویید نه بزرگ، نه بزرگ.

It's not a big deal at all.

اصلاً چیز مهمی نیست.

I'm happy too, so put that in the comments.

من هم خوشحالم، پس این را در نظرات قرار دهید.

No biggie.

نه بزرگ

No biggie.

No biggie.

نه بزرگ

نه بزرگ

Put that in the comments.

آن را در نظرات قرار دهید.

Let's try this again.

بیایید دوباره این را امتحان کنیم.

I'll say it three times.

سه بار میگم

So what are you into?

پس به چه کاری مشغول هستید؟

So what are you into?

پس به چه کاری مشغول هستید؟

So what are you into?

پس به چه کاری مشغول هستید؟

I said, So what are you into?

گفتم پس به چه کاری مشغولی؟

What are can combine together and  that R can sound very reduced.

چیزهایی که هستند می توانند با هم ترکیب شوند و آن R می تواند بسیار کاهش یافته به نظر برسد.

Water, water, water.

آب، آب، آب

So in what are water?

پس آب در چیست؟

Water.

اب.

So basically I'm forming a contraction  in spoken English, although this does  

بنابراین اساساً من یک انقباض را در انگلیسی گفتاری ایجاد می‌کنم، اگرچه این انقباض

not exist as a contraction is  what we do in spoken English.

وجود ندارد زیرا انقباض همان کاری است که ما در انگلیسی گفتاری انجام می‌دهیم.

So water you can become more of an unstressed ya  or ya Ya ya almost identical in pronunciation.

بنابراین می‌توانید به یک یاای بدون تاکید یا یا Ya ya تقریباً در تلفظ یکسان شوید.

What are ya inta so you can  take into and change it to inta.

چه چیزی هستید تا بتوانید آن را در نظر بگیرید و به inta تغییر دهید.

I didn't do that personally, but many native  speakers do, so be prepared to hear two as TA.

من شخصاً این کار را نکردم، اما بسیاری از افراد بومی این کار را انجام می‌دهند، بنابراین آماده باشید که دو نفر را به عنوان TA بشنوید.

So what are you into?

پس به چه کاری مشغول هستید؟ به

What are you into?

دنبال چه هستی؟

This is a casual way to ask someone  about their interests or preferences,  

این یک روش معمولی برای پرسیدن از کسی درباره علایق یا ترجیحاتش است،

so definitely add this to your vocabulary.

پس حتماً این را به دایره لغات خود اضافه کنید.

It will help you sound like  a Native American speaker.

این به شما کمک می کند مانند یک سخنران بومی آمریکایی صدا کنید.

So what exactly are you into, Jesse?

پس دقیقاً به چه چیزی علاقه دارید، جسی؟

To reply, you can say I'm to be  into, I am, I'm into plus a noun.

برای پاسخ دادن، می‌توانید بگویید «من هستم» به اضافه یک اسم هستم.

I'm into music, art, yoga,  Fatah, photography, hiking,  

من به موسیقی، هنر، یوگا، فتح، عکاسی، پیاده روی،

biking, or whatever other  activity that you're into.

دوچرخه سواری یا هر فعالیت دیگری که شما به آن علاقه دارید، هستم.

It's also very common to answer what are you into,  just with a verb of preference and simply say I  

همچنین بسیار متداول است که فقط با یک فعل ترجیحی به آنچه علاقه دارید پاسخ دهید و به سادگی بگویید من

like music, I love yoga, I adore photography  or whatever your interest or preference is.

موسیقی را دوست دارم، یوگا را دوست دارم، عکاسی را دوست دارم یا هر چیزی که علاقه یا ترجیح شماست.

So what are you into?

پس به چه کاری مشغول هستید؟

What about you, Sleeveless.

تو چه خبر، بی آستین. به

What are you into?

دنبال چه هستی؟

Let's try this again.

بیایید دوباره این را امتحان کنیم.

I'll say it three times.

سه بار میگم آیا

Can we play it by ear?

می توانیم آن را با گوش بازی کنیم؟ آیا

Can we play it by ear?

می توانیم آن را با گوش بازی کنیم؟ آیا

Can we play it by ear?

می توانیم آن را با گوش بازی کنیم؟

Did you get this one?

این یکی رو گرفتی؟

I said, Can we play it by ear?

گفتم می‌توانیم با گوش بازی کنیم؟

Can.

It is an auxiliary verb.

می توان.

این یک فعل کمکی است.

It's there to ask the question  when is an auxiliary verb.

اینجا برای پرسیدن این سؤال است که فعل کمکی کی است.

We pronounce it as kin, kin, unstressed,  because the main verb is what you hear.

ما آن را به صورت kin، kin، unstressed تلفظ می کنیم، زیرا فعل اصلی همان چیزی است که می شنوید.

Play.

بازی. می توانی بنوازی؟

Can you play?

می توانی بازی کنی؟ می توانی بنوازی؟

Can you play?

می توانی بازی کنی؟

We can combine play and it together.

ما می توانیم بازی و آن را با هم ترکیب کنیم.

I'll take that Y and I'll use it to connect.

من آن Y را می گیرم و از آن برای اتصال استفاده می کنم.

Play it it, play it, play it.

پخشش کن، بازی کن، بازی کن.

But you say it as one word.

اما شما آن را در یک کلمه بگویید. آیا

Can we play it by ear?

می توانیم آن را با گوش بازی کنیم؟

Do you know what this means?

آیا می دانید این به چه معناست؟

When you play something by ear?

وقتی چیزی را با گوش بازی می کنید؟

It means that you make decisions as they  happen, rather than planning in advance.

این بدان معنی است که شما تصمیم می گیرید همانطور که اتفاق می افتد، نه اینکه از قبل برنامه ریزی کنید.

If your friend or spouse asks you  what should we do this weekend?

اگر دوست یا همسرتان از شما بپرسد این آخر هفته چه کار کنیم؟

And you don't want to make plans, you  just want to decide as it's happening.

و شما نمی‌خواهید برنامه‌ریزی کنید، فقط می‌خواهید در حال وقوع تصمیم بگیرید.

So you wait until dinner to decide what you're  

بنابراین، به جای اینکه از قبل برنامه ریزی کنید، تا زمان شام صبر کنید تا تصمیم بگیرید که

going to have for dinner rather  than planning it in advance.

برای شام چه می خورید .

The day before, you can say,  let's just play it by ear.

روز قبل، می‌توانید بگویید، بیایید آن را با گوش پخش کنیم.

Let's just play it by ear.

بیایید آن را با گوش بازی کنیم.

You're right, let's play it by ear.

حق با شماست، بیایید با گوش بازی کنیم.

Or someone asks what are you going to do  

یا شخصی از شما می پرسد که

on vacation because they know  you have a vacation planned.

در تعطیلات چه کاری انجام می دهید، زیرا می داند که برای تعطیلات برنامه ریزی کرده اید.

You can reply back and say we have a few  tours planned and we'll play the rest by ear.

می‌توانید پاسخ دهید و بگویید که ما چند تور برنامه‌ریزی کرده‌ایم و بقیه را به صورت تلفنی پخش می‌کنیم.

The rest being the rest of your vacation.

بقیه بقیه تعطیلات شماست.

We'll play the rest by ear.

بقیه را با گوش بازی می کنیم.

We'll decide what we want to do in  the moment, based on how we feel,  

تصمیم می‌گیریم در لحظه چه کاری انجام دهیم، بر اساس احساسی که داریم، بر

based on where we are, based on the  situation, rather than deciding in advance.

اساس موقعیت، به جای اینکه از قبل تصمیم بگیریم.

What about you?

When you're planning a vacation, do you prefer  to have a full itinerary, which means every day?

تو چطور؟

وقتی در حال برنامه ریزی برای تعطیلات هستید، ترجیح می دهید یک برنامه سفر کامل داشته باشید، یعنی هر روز؟

All the activities you're going to do  on that day are decided in advance.

همه فعالیت‌هایی که قرار است در آن روز انجام دهید، از قبل تصمیم‌گیری می‌شوند.

That's a full itinerary.

این یک برنامه سفر کامل است.

Or do you prefer to play it by ear?

یا ترجیح می دهید آن را با گوش بازی کنید؟

No plans.

بدون برنامه.

You're just going to decide what  to do based on how you feel.

شما فقط بر اساس احساس خود تصمیم می گیرید چه کاری انجام دهید.

Or perhaps #3, a little bit of both.

یا شاید شماره 3، کمی از هر دو.

So put in the comments your  preference, 1-2 or three.

بنابراین ترجیحات خود را در نظرات ، 1-2 یا 3 قرار دهید.

As for me, I would probably  choose #2 just to play it by ear.

در مورد من، احتمالاً شماره 2 را فقط برای پخش با گوش انتخاب می کنم.

I like being more spontaneous.

من خودجوش بودن را بیشتر دوست دارم.

But my husband Kevin, he is  definitely a full itinerary person,  

اما شوهرم کوین، او مطمئناً یک شخص کامل برنامه سفر است،

which I learned the first time  we planned a vacation together.

که اولین باری که با هم برای تعطیلات برنامه ریزی کردیم فهمیدم.

So now we do #3.

بنابراین اکنون شماره 3 را انجام می دهیم.

We do a little bit of both,  so we both are satisfied.

ما هر دو را کمی انجام می دهیم، بنابراین هر دو راضی هستیم.

What about you?

تو چطور؟ نظر

Share yours in the comments.

خود را در نظرات به اشتراک بگذارید.

I don't know.

من نمی دانم.

Play it by ear.

آن را با گوش پخش کنید.

Why?

Let's try this one more time.

چرا؟

بیایید یک بار دیگر این را امتحان کنیم.

I'll say it three times.

سه بار میگم

Turns out I bought a knockoff.

معلوم شد من یک ناک آف خریدم.

Turns out I bought a knockoff.

معلوم شد من یک ناک آف خریدم.

Turns out I bought a knockoff.

معلوم شد من یک ناک آف خریدم.

Did you get this one?

این یکی رو گرفتی؟

Maybe a little more challenging, I said.

گفتم شاید کمی چالش برانگیزتر باشد.

Turns out I bought a knockoff.

معلوم شد من یک ناک آف خریدم.

Turns out I can combine those  together and it sounds like turns out.

معلوم شد می‌توانم آن‌ها را با هم ترکیب کنم و به نظر می‌رسد.

So I'm using that S to glide to the  next word, but I say it as one word.

بنابراین من از S برای رفتن به کلمه بعدی استفاده می کنم، اما آن را به عنوان یک کلمه می گویم.

Turns out turns out I bought a  so bought is pronounced bought.

معلوم شد خریدم یک بنابراین خریده تلفظ می شود خریده است.

So I can combine those together.

بنابراین می توانم آنها را با هم ترکیب کنم.

Bada bada just like got a native  speakers commonly say goda.

بادا بدا درست مثل یک زبان بومی که معمولاً گودا می‌گویند.

Well, you can do the same thing  with bought a bada bada knock.

خوب، شما می‌توانید همین کار را با یک ناک بادا بادا خریداری کنید.

The K is silent and off because they  go together knock off, it's one word.

K بی صدا و خاموش است زیرا آنها با هم می روند، این یک کلمه است.

I'm going to use that knock, cough, cough.

من می خواهم از آن ضربه، سرفه، سرفه استفاده کنم.

So I'm going to pronounce the final K on knock  

بنابراین من K نهایی را روی knock   تلفظ می‌کنم

and I'm going to pronounce it  on off, knock off, knock off.

و آن را on off، knock off، knock off تلفظ می‌کنم.

Let's talk about what this means.

بیایید در مورد اینکه این به چه معناست صحبت کنیم. معلوم

Turns out to turn out this is an extremely  common phrasal verb and is used in many  

شد که این یک فعل عبارتی بسیار رایج است و در بسیاری از

expressions in daily speech, so definitely  add it to your vocabulary in this context.

عبارات در گفتار روزانه استفاده می‌شود، بنابراین حتماً آن را در این زمینه به واژگان خود اضافه کنید.

Turns out is used to say that something is  

معلوم می‌شود برای گفتن این که چیزی

surprising or unexpected, so I  did not expect this situation.

شگفت‌انگیز یا غیرمنتظره است، استفاده می‌شود، بنابراین انتظار چنین وضعیتی را نداشتم.

Turns out it was spam.

معلوم شد که اسپم بوده

So let's say you were supposed to work late  tonight and you knew about this last week.

بنابراین، فرض کنید که قرار بود امشب تا دیر وقت کار کنید و هفته گذشته از این موضوع اطلاع داشتید. تمام هفته

You've planned your your  entire week to work late today.

خود را طوری برنامه ریزی کرده اید که امروز تا دیر وقت کار کنید.

You've made plans and arrangements,  

شما برنامه‌ریزی کرده‌اید،

but then your boss says, oh, actually,  you don't have to work late tonight.

اما بعد رئیستان می‌گوید، اوه، در واقع، لازم نیست امشب تا دیر وقت کار کنید.

We finished the project so you can say, oh,  

ما پروژه را تمام کردیم تا بتوانید بگویید، اوه،

Turns out I don't have to work late  tonight because it's unexpected.

معلوم شد که مجبور نیستم تا دیر وقت امشب کار کنم زیرا غیرمنتظره است. جای

It's surprising.

تعجب دارد.

It's not what you thought.

این چیزی نیست که شما فکر می کردید. به

Turns out grammatically there  should be a subject here.

نظر می رسد که از نظر دستوری باید موضوعی در اینجا وجود داشته باشد. معلوم

It turns out I don't have to work late tonight,  but this is called a dummy subject in English,  

می‌شود که مجبور نیستم امشب تا دیروقت کار کنم، اما به این موضوع در انگلیسی یک موضوع ساختگی گفته می‌شود،

where the subject it doesn't actually represent  anything, it's just the existence, the situation.

جایی که موضوع در واقع چیزی را نشان نمی‌دهد، فقط وجود، موقعیت است.

Because it's a dummy subject in spoken  English, we often drop it and just say.

از آنجایی که در زبان انگلیسی گفتاری یک موضوع ساختگی است ، اغلب آن را رها می کنیم و فقط می گوییم.

Turns out I don't have to work late  tonight, but in written English,  

معلوم شد که مجبور نیستم امشب تا دیروقت کار کنم، اما در زبان انگلیسی نوشتاری،

a subject is required grammatically.

یک موضوع از نظر گرامری لازم است.

Let's talk about a knock off.

بیایید در مورد ضربه زدن صحبت کنیم.

What is this?

این چیه؟

Because turns out I bought a knock off.

چون معلوم است که من یک ناک آف خریدم.

What's a knock off?

ضربه زدن چیست؟

A knock off is a copy or an imitation of  something, usually a product or service.

ضربه زدن یک کپی یا تقلید از چیزی است، معمولاً یک محصول یا خدمات.

Knock offs are very common with designer brands.

ناک آف در برندهای طراح بسیار رایج است.

So the original is a Louis Vuitton handbag  which has a very distinct look to it.

بنابراین اصل یک کیف دستی لویی ویتون است که ظاهری بسیار متمایز دارد.

But there are a lot of knockoffs.

اما شکست های زیادی وجود دارد.

They're fake, they're fake Louis Vuittons, and  from a distance you probably can't tell at all.

آنها تقلبی هستند، آنها لویی ویتون های تقلبی هستند، و از دور احتمالاً اصلاً نمی توانید تشخیص دهید.

But when you examine the quality  of the material, it's very obvious.

اما وقتی کیفیت مواد را بررسی می‌کنید، بسیار واضح است.

So in this situation, maybe it's  my friend bought a Louis Vuitton,  

بنابراین، در این شرایط، شاید دوست من یک لویی ویتون خریده است،

but turns out it was a knock off  at least designer or knock off.

اما مشخص می‌شود که این یک محصول کوچک بوده است، حداقل یک طراح یا بی‌نظیر.

It's just by another knockoff that's  actually a cubic Zirconia knockoff.

این فقط با ضربه‌ای دیگر است که در واقع یک ضربه‌ی زیرکونیای مکعبی است.

Now let's do an imitation  exercise so you can practice  

حالا بیایید یک تمرین تقلیدی انجام دهیم تا بتوانید

all of these pronunciation changes  that take place in spoken English.

همه این تغییرات تلفظی را که در زبان انگلیسی گفتاری انجام می‌شود، تمرین کنید.

I'll say each sentence again three  times, and after I say the sentence,  

هر جمله را دوباره سه بار می‌گویم، و بعد از گفتن جمله،

I want you to repeat the sentence out  loud and imitate my pronunciation.

می‌خواهم جمله را با صدای بلند تکرار کنید و تلفظ من را تقلید کنید.

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

It's not a big deal at all.

اصلاً چیز مهمی نیست.

It's not a big deal at all.

اصلاً چیز مهمی نیست.

It's not a big deal at all.

اصلاً چیز مهمی نیست.

So what are you into?

پس به چه کاری مشغول هستید؟

So what are you into?

پس به چه کاری مشغول هستید؟

So what are you into?

پس به چه کاری مشغول هستید؟ آیا

Can we play it by ear?

می توانیم آن را با گوش بازی کنیم؟ آیا

Can we play it by ear? Can we play it by ear?

می توانیم آن را با گوش بازی کنیم؟ آیا می توانیم آن را با گوش بازی کنیم؟

Turns out I bought a knockoff.

معلوم شد من یک ناک آف خریدم.

Turns out I bought a knockoff.

معلوم شد من یک ناک آف خریدم.

Turns out I bought a knockoff.

معلوم شد من یک ناک آف خریدم.

So did you enjoy this lesson?

پس از این درس لذت بردید؟

Do you want me to make more  lessons just like this?

آیا می‌خواهید درس‌های بیشتری به این شکل بسازم؟

If you do, then put knockoff Put  knockoff, knockoff in the comments below.

اگر این کار را کردید، در نظرات زیر knockoff قرار دهید.

And of course, make sure you like this video,  

و البته، مطمئن شوید که این ویدیو را دوست دارید،

share it with your friends and subscribe so  you're notified every time I post a new lesson.

آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و مشترک شوید تا هر بار که یک درس جدید را پست می‌کنم به شما اطلاع داده شود.

And you can get this free speaking  guide where I share 6 tips on how  

و می‌توانید این راهنمای مکالمه رایگان را دریافت کنید، جایی که من ۶ نکته را در مورد نحوه

to speak English fluently and confidently.

صحبت کردن روان و مطمئن انگلیسی به اشتراک می‌گذارم.

You can click here to download it or  look for the link in the description.

می‌توانید برای دانلود آن اینجا را کلیک کنید یا به دنبال پیوند در توضیحات بگردید.

And why don't you keep expanding your  vocabulary with this lesson right now?

و چرا در حال حاضر دایره لغات خود را با این درس گسترش نمی دهید؟