ECONOMIC VOCABULARY: Words & Phrases You Should Know

The number one requested topic for vocabulary  that I receive is economic vocabulary.

موضوع شماره یک درخواستی برای واژگان که دریافت می‌کنم، واژگان اقتصادی است. وقتی درباره رویدادهای جاری بحث می‌کنید و برای امتحان زبان امروزتان

You need to understand terms like inflation,  recession, GDP, tariffs for your daily life  

باید عباراتی مانند تورم، رکود، تولید ناخالص داخلی، تعرفه‌ها را برای زندگی روزمره خود بدانید.

when you're discussing current events  and and for your language exam today.

You'll learn everything you need to know  in this economic vocabulary master class.

در این کلاس اصلی واژگان اقتصادی، همه چیزهایی را که باید بدانید، یاد خواهید گرفت.

Welcome back to JForrest English.

به JForrest English خوش آمدید.

Of course, I'm Jennifer.

البته من جنیفر هستم.

Now let's get started.

حالا بیایید شروع کنیم.

This master class is divided into 5 sections,  Core economic concepts, Market and Trade Terms,  

این کلاس کارشناسی ارشد به 5 بخش، مفاهیم اصلی اقتصادی، شرایط بازار و تجارت،

Business and investment, Employment  and Wages, and Policies and government.

تجارت و سرمایه گذاری، استخدام و دستمزد، و سیاست ها و دولت تقسیم می شود.

First, let's review core economic  concepts, Supply and demand.

ابتدا، بیایید مفاهیم اصلی اقتصادی ، عرضه و تقاضا را مرور کنیم.

This is a noun.

این یک اسم است.

They're commonly used together,  but they can be used separately.

آنها معمولاً با هم استفاده می شوند، اما می توان آنها را به طور جداگانه استفاده کرد.

Supply and demand is the balance between product  availability, supply and consumer desire.

عرضه و تقاضا تعادل بین در دسترس بودن محصول، عرضه و تمایل مصرف کننده است.

Demand, which effects price.

تقاضا، که بر قیمت تأثیر می گذارد.

And that's why it's important, because  supply and demand often determines price.

و به همین دلیل مهم است، زیرا عرضه و تقاضا اغلب تعیین کننده قیمت است.

You see this with housing  prices, with real estate.

این را با قیمت‌های مسکن، با املاک و مستغلات می‌بینید.

Housing prices are soaring because demand is high.

قیمت مسکن در حال افزایش است زیرا تقاضا زیاد است.

People want houses, but supply is low.

مردم خانه می خواهند، اما عرضه کم است.

There aren't available houses.

خانه های موجود نیست

So this year we've seen soaring  prices and a sharp increase in sales.

بنابراین امسال شاهد افزایش قیمت‌ها و افزایش شدید فروش بوده‌ایم.

Now notice the verb I used soaring.

حالا به فعل من از soaring توجه کنید.

The verb to soar means to  rise quickly and dramatically.

فعل to soar به معنای بالا رفتن سریع و چشمگیر است.

The verb is often used in economic news.

این فعل اغلب در اخبار اقتصادی استفاده می شود.

Using this verb, you can say my  English confidence is soaring.

با استفاده از این فعل، می توانید بگویید که اعتماد به نفس انگلیسی من در حال افزایش است.

And that's hopefully what you're thinking  and what these lessons help you do.

و امیدواریم این چیزی باشد که به آن فکر می‌کنید و این درس‌ها به شما کمک می‌کنند.

So if you're thinking not put, that's right,  that's right, put that's right in the comments.

بنابراین اگر فکر می‌کنید که قرار نیست، درست است، درست است، درست است، آن را در نظرات قرار دهید.

And don't worry about taking notes because  I summarize everything in a free lesson PDF.

و نگران یادداشت برداری نباشید زیرا من همه چیز را در یک PDF درس رایگان خلاصه می کنم. می

You can find the link in the description.

توانید لینک را در توضیحات پیدا کنید.

Let's talk about inflation.

بیایید در مورد تورم صحبت کنیم.

This is a noun and it means rising  prices that reduce the value of money.

این یک اسم است و به معنای افزایش قیمت‌هاست که ارزش پول را کاهش می‌دهد.

So if you have $100 under your  bed in three years from now,  

بنابراین، اگر تا سه سال دیگر ۱۰۰ دلار زیر تخت خود داشته باشید ،

that $100 could be worth less  because overall prices are higher.

این ۱۰۰ دلار می‌تواند ارزش کمتری داشته باشد، زیرا قیمت‌های کلی بالاتر است.

So that $100 will buy you less things.

به طوری که 100 دلار چیزهای کمتری برای شما می خرد.

That's because of inflation, Congress.

این به دلیل تورم است، کنگره.

Should be focused.

باید متمرکز باشد.

On keeping inflation.

در مورد حفظ تورم

In check.

در چک.

Generally people say in day-to-day  conversations everything costs more now.

عموماً مردم می‌گویند در مکالمات روزانه همه چیز اکنون هزینه بیشتری دارد.

Inflation has made groceries  and rent much pricier.

تورم خواربار و اجاره را بسیار گرانتر کرده است.

Notice to be pricey.

به گران بودن توجه کنید

But in my example, I used the comparative pricier.

اما در مثالم از قیمت مقایسه ای استفاده کردم.

So to be pricey, this simply means expensive.

بنابراین برای گران بودن، این به سادگی به معنای گران بودن است.

So much pricier means more expensive.

خیلی گرانتر یعنی گرانتر.

Now let's talk about deflation.

حالا بیایید در مورد کاهش تورم صحبت کنیم.

We have inflation and deflation.

تورم و تورم داریم.

This is also a noun.

این هم یک اسم است.

It means falling prices, often due to weak demand.

این به معنای کاهش قیمت است که اغلب به دلیل تقاضای ضعیف است.

Now deflation, falling prices.

اکنون کاهش تورم، کاهش قیمت ها.

It might sound good in theory, but it  usually means businesses are struggling.

ممکن است در تئوری خوب به نظر برسد، اما معمولاً به این معنی است که کسب‌وکارها با مشکل مواجه هستند.

So it isn't a good concept  for the overall economy.

بنابراین مفهوم خوبی برای کل اقتصاد نیست.

Now recession.

الان رکود.

You hear this everyday in the news  and people discuss this concept.

شما هر روز این را در اخبار می شنوید و مردم درباره این مفهوم بحث می کنند.

This is a period of economic  decline with job losses and  

این دوره ای از کاهش اقتصادی همراه با از دست دادن شغل و

slower growth growth in the overall economy.

رشد آهسته تر در کل اقتصاد است. می‌توانید

You can say hiring freezes and layoffs  suggest we might be heading into a recession.

بگویید که استخدام‌ها متوقف می‌شوند و اخراج‌ها نشان می‌دهد که ممکن است به سمت رکود اقتصادی پیش برویم.

So notice that phrasal verb to  head into this means to go into,  

بنابراین توجه کنید که فعل عبارتی to head into this به معنای وارد کردن است،

so it means entering A recession.

بنابراین به معنای وارد شدن به رکود است.

Now a hiring freeze.

در حال حاضر فریز استخدام.

This is a temporary stop on hiring new employees.

این یک توقف موقت برای استخدام کارمندان جدید است.

Layoffs.

اخراج.

This represents job loss due to company cutbacks.

این نشان دهنده از دست دادن شغل به دلیل کاهش شرکت ها است.

Let's talk about the concept of boom and bust.

بیایید در مورد مفهوم رونق و رکود صحبت کنیم.

They are also commonly used  together, but it's not required.

آنها همچنین معمولاً با هم استفاده می شوند، اما لازم نیست.

A boom is rapid economic growth.

رونق رشد سریع اقتصادی است.

A bust is a sudden downturn,  so it's sudden decline.

رکود یک رکود ناگهانی است، بنابراین نزول ناگهانی است.

Tech companies thrived, performed very well,  

شرکت‌های فناوری شکوفا شدند، عملکرد بسیار خوبی داشتند،

thrived during the boom, the  period of economic growth.

در دوران رونق، دوره رشد اقتصادی، پیشرفت کردند.

But now many are going under in the bust.

اما در حال حاضر بسیاری در زیر نیم تنه هستند.

So to go under this means to fail to permanently  close Section 2 market and trade terms.

بنابراین، زیر بار رفتن به این معنی است که نمی‌توانید برای همیشه شرایط بازار و تجارت بخش 2 را ببندید.

Let's talk about a free market.

بیایید در مورد بازار آزاد صحبت کنیم.

This is an economy where prices and businesses  operate with little government control.

این اقتصادی است که در آن قیمت‌ها و کسب‌وکارها با کنترل کمی از دولت عمل می‌کنند.

In a free market, competition keeps prices  fair, but it can also lead to monopolies.

در بازار آزاد، رقابت قیمت‌ها را منصفانه نگه می‌دارد ، اما می‌تواند منجر به انحصار شود.

A monopoly this is when one  company dominates a market  

انحصار زمانی است که یک شرکت بر بازاری

with no competition and this is not  good for overall economic growth is a.

بدون رقابت تسلط داشته باشد و این برای رشد کلی اقتصادی خوب نیست.

Plethora of choice necessary in a free market.

انتخاب های فراوان در بازار آزاد لازم است.

I believe it is both a good and bad thing.

معتقدم هم خوب است و هم بد.

Now, tariffs, you hear this  a lot in the news right now.

اکنون، تعرفه‌ها، این را در اخبار بسیار می‌شنوید.

This is a noun, and tariffs are taxes.

این یک اسم است و تعرفه ها مالیات هستند.

They're taxes on imported goods,  often to protect local businesses.

این مالیات بر کالاهای وارداتی، اغلب برای محافظت از مشاغل محلی است.

Now, I said you hear this a  lot in the news right now.

اکنون، گفتم شما این را در اخبار زیاد می شنوید.

At the time of this recording, Donald Trump is  threatening to impose tariffs on many countries,  

در زمان ضبط این ضبط، دونالد ترامپ تهدید می کند که بر بسیاری از کشورها،

including my country, Canada and Mexico.

از جمله کشور من، کانادا و مکزیک تعرفه وضع خواهد کرد.

Now, notice I used to impose a tariff.

حالا توجه کنید من قبلا تعرفه می گذاشتم.

This is to officially force a rural  tax like a tariff or a punishment.

این برای اجبار رسمی مالیات روستایی مانند تعرفه یا مجازات است.

Now I also used the word imports.

الان از کلمه واردات هم استفاده کردم.

So let's talk about imports and exports.

پس بیایید در مورد واردات و صادرات صحبت کنیم.

Of course, imports are goods  brought into a country and  

البته، واردات کالاهایی هستند که به یک کشور وارد می‌شوند و

exports are goods sold abroad exiting the country.

صادرات کالاهایی هستند که در خارج از کشور فروخته می‌شوند.

Electronics are the country's main import,  

لوازم الکترونیکی اصلی‌ترین کالای وارداتی کشور هستند،

so that's the noun form, and  sugar is its primary export.

بنابراین شکل اسمی آن است و شکر صادرات اصلی آن است.

Notice I use main and primary.

توجه داشته باشید که من از اصلی و اولیه استفاده می کنم.

They're interchangeable and commonly  used with import and export.

آنها قابل تعویض هستند و معمولاً برای واردات و صادرات استفاده می شوند.

Now you can also use the verb form and  you can say the US imports a lot of oil.

اکنون می‌توانید از شکل فعل نیز استفاده کنید و می‌توانید بگویید ایالات متحده نفت زیادی وارد می‌کند.

So notice it has that S because it's the  present simple conjugated with the subject,  

بنابراین توجه داشته باشید که S را دارد، زیرا در حال حاضر ساده با موضوع،

the US third person singular.

سوم شخص مفرد ایالات متحده است.

the US imports a lot of oil while it  exports agricultural products like corn.

ایالات متحده نفت زیادی وارد می کند در حالی که محصولات کشاورزی مانند ذرت را صادر می کند.

So oil is entering the country,  corn is exiting the country.

بنابراین نفت وارد کشور می شود، ذرت از کشور خارج می شود.

Let's talk about trade deficit and trade surplus.

بیایید در مورد کسری تجاری و مازاد تجاری صحبت کنیم.

So a trade deficit happens when a  country imports more than it exports.

بنابراین کسری تجاری زمانی اتفاق می‌افتد که یک کشور بیشتر از صادراتش وارد کند.

And then a trade surplus, well, it's the opposite.

و سپس مازاد تجاری، خوب، برعکس است.

It's when a country exports more than it imports.

زمانی است که یک کشور بیشتر از وارداتش صادر می کند.

So the country's trade deficit is growing because  it buys more from other nations than it sells.

بنابراین کسری تجاری این کشور در حال افزایش است زیرا بیشتر از سایر کشورها خرید می کند تا اینکه بفروشد.

We're both strong supporters of free trade  and today we've discussed how to take  

ما هر دو طرفدار قوی تجارت آزاد هستیم و امروز درباره چگونگی

forward consultations to ensure that the UK and US  have the strongest possible trading relationship.

پیشبرد مشاوره‌ها برای اطمینان از اینکه بریتانیا و ایالات متحده قوی‌ترین روابط تجاری ممکن را دارند بحث کرده‌ایم.

Let's talk about a bubble.

بیایید در مورد یک حباب صحبت کنیم.

This is a noun.

این یک اسم است.

So a bubble is when asset prices  rise far above their true value.

بنابراین حباب زمانی است که قیمت دارایی‌ها بسیار بالاتر از ارزش واقعی خود افزایش می‌یابد.

The real estate bubble burst in the US in 2008.

حباب املاک و مستغلات در ایالات متحده در سال 2008 ترکید.

Did you read about that?

آیا در مورد آن خوانده اید؟

Now notice I used burst in my sentence.

حالا توجه کنید من از انفجار در جمله ام استفاده کردم.

It is a verb, but it can also be used as a noun.

این یک فعل است، اما می توان آن را به عنوان یک اسم نیز استفاده کرد.

And to burst or all burst is the sudden  collapse of those inflated prices.

و ترکیدن یا ترکیدن، سقوط ناگهانی آن قیمت‌های متورم است.

So inflated means they're  bigger than they should be,  

بنابراین بادکرده به این معنی است که بزرگ‌تر از چیزی هستند که باید باشند،

and then burst is when they go  back down to a smaller size.

و زمانی که به اندازه کوچک‌تر برمی‌گردند، می‌ترکند.

Section 3 Business and investment.

بخش 3 تجارت و سرمایه گذاری.

Let's talk about a market crash.

بیایید در مورد سقوط بازار صحبت کنیم.

This is a sudden and sharp drop in stock prices.

این کاهش ناگهانی و شدید قیمت سهام است.

So the 2008 market crash wiped out  billions in retirement savings.

بنابراین سقوط بازار در سال 2008 میلیاردها پس‌انداز بازنشستگی را از بین برد.

You can also say the 2008 market crash  happened when the real estate bubble,  

همچنین می‌توانید بگویید که سقوط بازار در سال 2008 زمانی اتفاق افتاد که حباب املاک،

the inflated prices when that bubble  burst, so when it quickly collapsed.

قیمت‌های متورم زمانی که آن حباب ترکید و به سرعت فرو ریخت.

Frankly, I think before the the market  crash of 2008, many Americans looked at  

صادقانه بگویم، من فکر می‌کنم قبل از سقوط بازار در سال 2008، بسیاری از آمریکایی‌ها به

Social Security as you know, it's greens  fees, you know, I'll, I'll take it at 62.

امنیت اجتماعی نگاه می‌کردند، همانطور که می‌دانید، هزینه‌های سبزی‌ها است، می‌دانید، من آن را با 62 می‌گیرم.

So what if it's reduced?

پس اگر کاهش یابد چه؟

It's no big.

Deal Now, of course, the stock market.

بزرگ نیست

معامله در حال حاضر، البته، بازار سهام.

This is the place where shares of companies.

این جایی است که سهام شرکت ها است.

So a share represents ownership in a company.

بنابراین یک سهم نشان دهنده مالکیت در یک شرکت است.

A share of companies are bought and sold.

سهمی از شرکت ها خرید و فروش می شود.

The stock market dropped today or the stock  market rose Today you can use both of those,  

بازار سهام امروز کاهش یافت یا بازار سهام افزایش یافت امروز می‌توانید از هر دوی این موارد استفاده کنید،

and every day the stock market does both, it  drops and it rises usually like this every day.

و هر روز که بازار سهام هر دو را انجام می‌دهد، افت می‌کند و معمولاً هر روز به این صورت افزایش می‌یابد.

Now let's talk about a bull  market and a bear market.

اکنون بیایید در مورد یک بازار گاوی و یک بازار نزولی صحبت کنیم.

Have you heard these terms?

آیا این اصطلاحات را شنیده اید؟

A bull market is when stock  prices trend up over time.

بازار صعودی زمانی است که قیمت سهام در طول زمان روند صعودی داشته باشد.

So it's not just today,  it's over a period of time.

بنابراین فقط امروز نیست، در یک دوره زمانی است.

So this represents a strong economy.

بنابراین این نشان دهنده یک اقتصاد قوی است.

A bear market is when stock  prices trend down over time.

بازار نزولی زمانی است که قیمت سهام در طول زمان روند نزولی داشته باشد.

So not just for a day or a week,  it's a longer period of time.

بنابراین نه فقط برای یک روز یا یک هفته، مدت زمان طولانی تری است.

It's a trend.

این یک روند است. می

You can say investors made huge  profits during the bull market,  

توان گفت سرمایه گذاران در طول بازار صعودی سودهای کلانی به دست آوردند،

but now we're in a bear market  and stocks are crashing.

اما اکنون در بازار نزولی هستیم و سهام در حال سقوط هستند.

So to crash this is a sudden and sharp decline.

بنابراین سقوط این یک کاهش ناگهانی و شدید است. می‌دانید

You know, I can tell you we've  had a six year bull market.

، می‌توانم به شما بگویم که ما یک بازار صعودی شش ساله داشته‌ایم. در حال حاضر

There are a lot of bull market geniuses  out there right now who've got who have  

تعداد زیادی از نابغه‌های بازار گاو نر وجود دارند که به

just been piling into the most speculative  stocks and they've been rewarded for that.

تازگی در سهام‌های سوداگرانه انباشته شده‌اند و برای آن پاداش دریافت کرده‌اند.

Let's talk about consumer spending.

بیایید در مورد هزینه های مصرف کننده صحبت کنیم.

This is the money people  spend on goods and services.

این پولی است که مردم برای کالاها و خدمات خرج می‌کنند.

It's a key parts of the economy.

این بخش کلیدی اقتصاد است.

Now when inflation goes up,  consumers generally spend less.

اکنون وقتی تورم بالا می‌رود، مصرف‌کنندگان معمولاً کمتر هزینه می‌کنند.

So you can say consumer spending shrank during Q1,  

بنابراین می‌توانید بگویید که هزینه‌های مصرف‌کننده در طول سه ماهه اول کاهش یافته است،

but is expected to bounce  back, improve, recover by Q3.

اما انتظار می‌رود تا سه ماهه سوم بازگردد، بهبود یابد و بهبود یابد.

Do you know what I mean by Q1 and Q3?

آیا می دانید منظور من از Q1 و Q3 چیست؟

Well, first let's talk about to shrink.

خوب، ابتدا اجازه دهید در مورد کوچک شدن صحبت کنیم.

This means to reduce in size or amount.

این به معنای کاهش اندازه یا مقدار است.

And for Q1Q3, this represents the fiscal year,  

و برای Q1 Q3، این سال مالی را نشان می دهد،

the fiscal year, which is 12 months,  but it's not the calendar year.

سال مالی را که 12 ماه است، اما سال تقویمی نیست.

The fiscal year is generally divided into  

سال مالی به طور کلی به

four quarters and those quarters are  Q123Q4 and each last three months.

چهار فصل تقسیم می‌شود و این سه ماهه Q123 Q4 و هر سه ماه آخر است.

So Q1 represents January, February, March,  

بنابراین اگر از سال تقویمی به‌عنوان سال مالی خود استفاده می‌کنید، Q1 ژانویه، فوریه، مارس،   را نشان می‌دهد

if you use the calendar year as your  fiscal year, which isn't a requirement.

که الزامی نیست.

So let's talk about credit.

پس بیایید در مورد اعتبار صحبت کنیم.

This is Money borrowed that must  be repaid and often with interest.

این پول قرضی است که باید و اغلب با بهره بازپرداخت شود.

So you can buy a house or a car on credit.

بنابراین می توانید یک خانه یا یک ماشین به صورت اعتباری بخرید.

Now, higher interest rates make it more  expensive to buy a car or house on credit.

اکنون، نرخ‌های بهره بالاتر، خرید اعتباری ماشین یا خانه را گران‌تر می‌کند.

Section 4.

بخش 4.

Employment and wages.

اشتغال و دستمزد.

Let's talk about the unemployment rate.

بیایید در مورد نرخ بیکاری صحبت کنیم.

This is often in the news.

این اغلب در اخبار است.

This is the percentage of people who  are jobless but looking for work.

این درصد افرادی است که بیکار هستند اما به دنبال کار هستند.

So retired people, children,  

بنابراین افراد بازنشسته، کودکان،

they are not in the employment unemployment  rate because they aren't looking for work.

آنها در نرخ بیکاری اشتغال نیستند زیرا به دنبال کار نیستند. می

You can say the unemployment rate dropped last  month, showing signs of job market recovery.

توان گفت که نرخ بیکاری در ماه گذشته کاهش یافته است و نشانه هایی از بهبود بازار کار را نشان می دهد.

So it's a positive thing when the  unemployment rate goes down, drops.

بنابراین زمانی که نرخ بیکاری پایین می‌آید، یک چیز مثبت است.

Now the job market, this is the availability  of jobs and the competition for them.

اکنون بازار کار، این در دسترس بودن شغل و رقابت برای آنهاست.

For example, with so many layoffs, the job  market is getting tougher for new graduates.

برای مثال، با اخراج‌های زیاد، بازار کار برای فارغ‌التحصیلان جدید سخت‌تر می‌شود.

Remember, we already discussed layoffs.

به یاد داشته باشید، ما قبلاً در مورد اخراج صحبت کردیم.

This is job loss due to company cutbacks,  so companies aren't spending as much money.

این از دست دادن شغل به دلیل کاهش بودجه شرکت است، بنابراین شرکت‌ها پول زیادی خرج نمی‌کنند.

The two fastest growing occupations  in the entire job market are solar  

دو شغلی که سریع‌ترین رشد را در کل بازار کار دارند،

panel installers and wind turbine technicians.

نصب‌کنندگان پنل‌های خورشیدی و تکنسین‌های توربین بادی هستند.

Now let's talk about the cost of living.

حالا بیایید در مورد هزینه زندگی صحبت کنیم.

This is the amount of money needed to  cover basic expenses like housing and food.

این مقدار پولی است که برای پوشش هزینه‌های اساسی مانند مسکن و غذا لازم است.

So you can see the rising cost of living  driven by inflation is making it harder  

بنابراین می‌توانید ببینید که افزایش هزینه‌های زندگی که ناشی از تورم است، استطاعت مالی

for many families to afford basic  necessities like groceries, rent.

برای بسیاری از خانواده‌ها را سخت‌تر می‌کند .

So notice I used to be driven by, This  is very common in economic news to be  

بنابراین توجه داشته باشید که من قبلاً تحت تأثیر قرار می‌گرفتم، این در اخبار اقتصادی بسیار رایج است که

driven by this means to cause something to happen.

به این وسیله هدایت می‌شوند تا چیزی اتفاق بیفتد.

Let's talk about the concept of productivity.

بیایید در مورد مفهوم بهره وری صحبت کنیم.

This is the amount of work  produced in a given time.

این مقدار کار تولید شده در یک زمان معین است.

So productivity is a general term,  

بنابراین بهره‌وری یک اصطلاح کلی است،

but in the context of the economy,  it's the amount of work produced.

اما در زمینه اقتصاد، مقدار کار تولید شده است.

For example, companies are investing  in AI to boost worker productivity.

برای مثال، شرکت‌ها در حال سرمایه‌گذاری در هوش مصنوعی هستند تا بهره‌وری کارگران را افزایش دهند.

So boost, increase and cut costs.

بنابراین هزینه ها را افزایش دهید، افزایش دهید و کاهش دهید.

So to cut costs means to  reduce or eliminate costs.

بنابراین کاهش هزینه ها به معنای کاهش یا حذف هزینه هاست.

Now let me share a common idiom with you which  you might know, which is to make ends meet.

حالا اجازه دهید یک اصطلاح رایج را با شما به اشتراک بگذارم که ممکن است آن را بدانید، یعنی گذراندن زندگی.

This is to earn just enough to cover  expenses but not anything additional.

این برای کسب درآمد کافی برای پوشش هزینه‌ها است، اما نه چیز اضافی.

So you don't have a lot of  additional consumer spending.

بنابراین شما هزینه‌های اضافی مصرف‌کننده زیادی ندارید.

So you can say with inflation causing the cost  of living to soar to increase, suddenly many  

بنابراین می‌توان گفت با توجه به تورم که باعث افزایش هزینه‌های زندگی می‌شود، ناگهان بسیاری از

families are struggling to make ends meet or  struggling to cover their basic necessities.

خانواده‌ها برای گذراندن زندگی خود با مشکل مواجه می‌شوند یا برای تامین مایحتاج اولیه خود تلاش می‌کنند.

Section 5 Policies and government.

بخش 5 سیاست ها و دولت.

Do you know what the concept  of monetary policy is?

آیا می دانید مفهوم سیاست پولی چیست؟

Well, this relates to central bank decisions,  for example, setting interest rates.

خوب، این به تصمیمات بانک مرکزی مربوط می شود، مثلاً تعیین نرخ بهره.

And they do this to control inflation and growth.

و این کار را برای کنترل تورم و رشد انجام می دهند.

So, for example, you see things in the news  like the Federal Reserve raised interest  

بنابراین، برای مثال، چیزهایی را در اخبار مشاهده می‌کنید مانند فدرال رزرو که نرخ‌های بهره را افزایش داده است،

rates so they made them higher as part of  its monetary policy to fight inflation.

بنابراین آنها آن‌ها را به عنوان بخشی از سیاست پولی خود برای مبارزه با تورم افزایش داده است.

Now let's compare this to fiscal policy.

حال بیایید این را با سیاست مالی مقایسه کنیم.

Fiscal policy represents government  

سیاست مالی نشان دهنده

decisions on taxation and public  spending to manage the economy.

تصمیمات دولت درباره مالیات و مخارج عمومی برای مدیریت اقتصاد است.

So you can say the government is using fiscal  policy to stimulate growth by cutting taxes.

بنابراین می توان گفت که دولت از سیاست مالی برای تحریک رشد با کاهش مالیات استفاده می کند.

So it's their decision on how  to manage their resources.

بنابراین این تصمیم آنهاست که چگونه منابع خود را مدیریت کنند.

The present over the future,  

حال در آینده،

including fiscal policy and what would  be the equivalent of monetary policy.

از جمله سیاست مالی و معادل سیاست پولی.

Rome's under stretch over a period of time led  to its rot far more than its military adventure.

تحت کشش رم در یک دوره زمانی بسیار بیشتر از ماجراجویی نظامی به پوسیدگی آن منجر شد.

Now, of course, taxes, you know what this is.

حالا، البته، مالیات، شما می دانید که این چیست.

This is Money collected by the government  from individuals and businesses.

این پولی است که دولت از افراد و مشاغل جمع‌آوری می‌کند.

So here are some phrases that  you as a consumer need to know.

بنابراین در اینجا عباراتی وجود دارد که به عنوان یک مصرف کننده باید بدانید.

When are taxes due?

چه زمانی مالیات پرداخت می شود؟

Because you need to pay your taxes.

زیرا باید مالیات خود را پرداخت کنید.

When are taxes due?

چه زمانی مالیات پرداخت می شود؟

When is the deadline?

آخرین مهلت کی هست؟

So the final date, the deadline  to file taxes, to submit taxes.

بنابراین تاریخ نهایی، مهلت برای ثبت مالیات، برای ارسال مالیات.

So you can use to submit taxes, but we  commonly use the verb file to file taxes.

بنابراین می‌توانید برای ارسال مالیات استفاده کنید، اما ما معمولاً از فایل فعل برای ثبت مالیات استفاده می‌کنیم.

Now let's talk about national debt.

حالا بیایید در مورد بدهی ملی صحبت کنیم.

This is the total money a government owes.

این کل پولی است که یک دولت بدهکار است.

So it's the debt, the amount owning owing.

بنابراین این بدهی است، مبلغی که بدهکار است.

There can be consumer debt, personal debt,  but national debt is what your country owes.

ممکن است بدهی مصرف کننده، بدهی شخصی وجود داشته باشد، اما بدهی ملی همان چیزی است که کشور شما بدهکار است.

So you can say the national debt is soaring,  

بنابراین می توان گفت که بدهی ملی در حال افزایش است،

increasing sharply as the government  borrows heavily to cover is budget deficit.

به شدت افزایش می یابد، زیرا دولت وام های زیادی می گیرد تا کسری بودجه را پوشش دهد.

So our deficit or a budget deficit,  this is when spending exceeds revenue.

بنابراین کسری ما یا کسری بودجه، زمانی است که هزینه‌ها بیشتر از درآمد است.

Now let me share another idiom.

حالا اجازه دهید یک اصطلاح دیگر را به اشتراک بگذارم.

To be in the red or to be in the black.

قرمز بودن یا سیاه بودن.

So both of these use the verb to be and in the.

بنابراین هر دوی اینها از فعل to be و in the استفاده می کنند.

So notice that sentence structure.

بنابراین به ساختار جمله توجه کنید.

If you're in the red, it's  bad, you're losing money.

اگر در وضعیت قرمز هستید، بد است، در حال از دست دادن پول هستید. به

That's why a lot of companies  will say we're bleeding.

همین دلیل است که بسیاری از شرکت‌ها می‌گویند که در حال خونریزی هستیم.

We're bleeding because red blood  and it's gushing out of them.

ما در حال خونریزی هستیم زیرا خون قرمز و از آنها فوران می کند.

It's like money is leaving them.

مثل این است که پول آنها را ترک می کند.

We're bleeding, we're in the red in the black.

ما در حال خونریزی هستیم، ما در سیاهی قرمز هستیم.

That's positive.

این مثبت است.

It means the company is profitable.

یعنی شرکت سودآور است.

So you can say after years of being in the red.

پس می توان گفت پس از سال ها حضور در قرمزها.

So remember you need the verb to be.

پس به یاد داشته باشید که به فعل to be نیاز دارید.

In this case, is conjugated in the  gerund form because our preposition of  

در این مورد، به شکل جیروند ترکیب می‌شود، زیرا حرف اضافه ما

after years of being in the red, the new  technology helped the company cut costs,  

پس از سال‌ها قرمز بودن، فناوری جدید به شرکت کمک کرد هزینه‌ها را کاهش دهد،

reduce cost, eliminate cost,  and move into the black.

هزینه‌ها را کاهش دهد، هزینه را حذف کند و به سمت سیاهی حرکت کند.

So we commonly use the phrasal  verb to move into to talk about  

بنابراین ما معمولاً از فعل عبارتی استفاده می‌کنیم تا در مورد

the transition from one category to the other.

انتقال از یک دسته به دسته دیگر صحبت کنیم.

Now this may be a lesson you need to  review again and again because these  

اکنون ممکن است این درسی باشد که باید بارها و بارها مرور کنید زیرا

terms may be new to you and may  be intimidating, but I promise.

ممکن است این اصطلاحات برای شما جدید باشد و ممکن است ترسناک باشد، اما من قول می‌دهم.

Watch it again.

Review the lesson PDF, you can get it in  the description and I know you will have  

دوباره تماشاش کن

PDF درس را مرور کنید، می‌توانید آن را در توضیحات دریافت کنید و من می‌دانم که

no difficulty under understanding these concepts  when you see them in the news or when your family,  

وقتی آنها را در اخبار می‌بینید یا وقتی خانواده‌تان،

your Co workers, your friends are discussing  economic issues because they affect all of us.

همکارانتان، دوستانتان درباره مسائل اقتصادی بحث می‌کنند، در درک این مفاهیم مشکلی نخواهید داشت، زیرا همه ما را تحت تأثیر قرار می‌دهند.

So do you want me to keep helping you  understand and learn advanced vocabulary?

بنابراین می‌خواهید به شما کمک کنم واژگان پیشرفته را بفهمید و یاد بگیرید؟

If you do put let's go, let's  go put let's go in the comments.

اگر گذاشتید اجازه دهید برویم، بیایید برویم بگذاریم بگذار برویم در نظرات.

And of course, make sure you like this lesson,  share it with your friends and subscribe.

و البته، مطمئن شوید که این درس را دوست دارید، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و مشترک شوید.

So you're notified every time I post a new lesson.

بنابراین هر بار که یک درس جدید ارسال می کنم به شما اطلاع داده می شود.

And you can get this free speaking  guide where I share 6 tips on how  

و می‌توانید این راهنمای مکالمه رایگان را دریافت کنید، جایی که من ۶ نکته را در مورد نحوه

to speak English fluently and confidently.

صحبت کردن روان و مطمئن انگلیسی به اشتراک می‌گذارم. می‌توانید

You can click here to download it or  look for the link in the description.

برای دانلود آن اینجا را کلیک کنید یا به دنبال پیوند در توضیحات بگردید.

And here's another lesson I know you'll love.

و این یک درس دیگر است که می دانم دوست خواهید داشت.

Make sure you watch it now.

حتما همین الان تماشاش کنید