🌍 Improve English Fluency FAST! | Read a Science Article With Me

Today we're going to read a science article together, and you're going to learn.

امروز قصد داریم با هم یک مقاله علمی بخوانیم و شما یاد بگیرید.

Advanced vocabulary, advanced grammar and.

واژگان پیشرفته، گرامر پیشرفته و.

Correct pronunciation.

تلفظ صحیح

Welcome back to JForrest English, of course.

البته به JForrest English خوش آمدید.

I'm Jennifer.

من جنیفر هستم

Now,

حالا

Let's get

بیایید

started.

شروع کنیم.

First, I'll read

اول، من می‌خوانم

the headline of faster spinning Earth may cause time keepers to subtract a second from

سرفصل چرخش سریع‌تر زمین ممکن است باعث شود نگهبانان زمان یک ثانیه از

world clocks.

ساعت‌های جهان کم کنند.

So we're talking about a faster spinning.

بنابراین ما در مورد چرخش سریعتر صحبت می کنیم.

Earth.

زمین.

The Earth.

زمین.

Spins.

می چرخد.

Now what?

حالا چی؟

Type of word is this.

نوع کلمه این است

A faster spinning earth may cause time keepers.

چرخش سریعتر زمین ممکن است باعث حفظ زمان شود.

May is a modal verb and it suggests.

می یک فعل معین است و پیشنهاد می کند.

Possibility.

امکان پذیری.

So this is possible, but it.

بنابراین این ممکن است، اما آن است.

Isn't guaranteed, so this may not happen.

تضمین نشده است، بنابراین ممکن است این اتفاق نیفتد.

May not.

ممکن است نه.

The negative may not happen because May is only a possibility, not a certainty.

ممکن است منفی اتفاق نیفتد زیرا می فقط یک احتمال است، نه یک قطعیت.

Now notice grammatically we have our modal verb.

اکنون توجه کنید که از نظر دستوری ما فعل مدال خود را داریم .

Plus our base verb.

به علاوه فعل پایه ما.

The verb is to cause, but we don't say may to.

فعل باعث می شود، اما نمی گوییم ممکن است.

'Cause we just use the base.

چون ما فقط از پایه استفاده می کنیم.

Verb following a modal may cause, if I wanted to express this as a certainty, not a.

اگر بخواهم این را به عنوان یک قطعیت بیان کنم، ممکن است فعل به دنبال یک مدال باعث شود.

Probability.

احتمال.

What word?

چه کلمه ای؟ به

Would I use instead of?

جای استفاده کنم؟

May do you know a faster spinning Earth?

ممکن است زمینی که سریعتر می چرخد ​​را بشناسید؟

Will cause if.

باعث خواهد شد اگر.

You want it to sound like a certainty, but May is.

شما می خواهید آن را به عنوان یک قطعیت به نظر برسد، اما می است.

Just.

فقط

Probability may cause time keepers time.

احتمال ممکن است باعث زمان نگهبانان شود.

Keepers are people who keep.

حافظان افرادی هستند که نگه می دارند.

Time Time keepers.

نگهبانان زمان.

I did not know this was a.

من نمی دانستم این یک است.

Profession That there were time keepers.

حرفه ای که نگهبانان زمان وجود دارد.

Did you so this is?

اینطوری شدی؟

A profession and the time keepers may subtract.

یک حرفه و نگهبانان زمان ممکن است کم کنند. پس

So subtract is.

تفریق است.

When you remove a number, so in this case the number is a second AH means one, in this

وقتی شما یک عدد را حذف می کنید، در این صورت عدد دوم AH به معنای یک است، در این

case one second.

مورد یک ثانیه است.

Subtract 1 second a second from.

1 ثانیه در ثانیه از آن کم کنید.

World clocks.

ساعت های جهانی

Hmm, only one second.

هوم، فقط یک ثانیه

I wonder what impact?

من تعجب می کنم چه تاثیری؟

That will have.

که خواهد داشت. هیچ

I have no idea.

نظری ندارم.

Now don't worry about taking these notes because I summarize everything in a free lesson PDF.

حالا نگران یادداشت برداری نباشید زیرا من همه چیز را در یک PDF درس رایگان خلاصه می کنم.

You can find the link in the description.

می توانید لینک را در توضیحات پیدا کنید. بیا

Let's continue.

ادامه بدهیم.

Earth's.

زمین.

Changing spin is threatening to.

تغییر چرخش تهدید کننده است.

Toy with.

اسباب بازی با.

Our sense of time here we.

حس ما از زمان اینجا ما هستیم.

Have the verb to.

داشتن فعل to.

Threaten and what verb tense is it in the present continuous?

تهدید کن و در حال استمراری چه زمان فعل است ؟

Is.

است.

Threatening because it's taking place now.

تهدید کننده است زیرا اکنون در حال وقوع است.

So here's something threatens someone or something.

بنابراین اینجا چیزی است که کسی یا چیزی را تهدید می کند.

Let's look.

بیایید نگاه بیندازیم.

At this example, she's threatening to quit, so this means there's the potential.

در این مثال، او تهدید به ترک می‌کند، بنابراین این بدان معناست که پتانسیل وجود دارد.

For.

برای.

Risk, harm or a challenge.

خطر، آسیب یا چالش.

In this case, the challenge.

در این مورد، چالش.

If she quits, she takes her knowledge, her experience with her, and there's no one to

اگر انصراف دهد، دانش، تجربه‌اش را با خود می‌برد و کسی نیست که

do.

انجام دهد.

The job so that.

کار به طوری که.

Is the potential.

پتانسیل است.

But if she's.

اما اگر او باشد.

Threatening to quit.

تهدید به ترک

It's not a certainty because it may happen, may happen that modal.

این یک قطعیت نیست زیرا ممکن است اتفاق بیفتد، ممکن است آن حالت رخ دهد.

Verb A probability.

فعل A احتمال.

So there's a potential, but again, it's not guaranteed now in this case.

بنابراین یک پتانسیل وجود دارد، اما باز هم، در حال حاضر در این مورد تضمین نشده است.

Earth's.

زمین. در

Changing spin.

حال تغییر چرخش

So the change is that it's spinning faster.

بنابراین تغییر این است که سریعتر می چرخد.

Earth's changing spin is threatening to toy with.

چرخش در حال تغییر زمین، بازی با آن را تهدید می کند.

Ah, Do you know what this means?

آه، میدونی این یعنی چی؟

To toy with.

برای بازی با.

Our sense of time, clocks, and computerized society.

حس ما از زمان، ساعت و جامعه کامپیوتری.

So to toy.

پس به اسباب بازی.

With something toy with means to manipulate.

با چیزی اسباب بازی با ابزاری برای دستکاری.

Or to joke with but.

یا برای شوخی با اما.

To joke with in a.

شوخی کردن با در یک.

Careless way.

راه بی دقتی

So let's add to our example.

پس بیایید به مثال خود اضافه کنیم.

She's.

او

Threatening to quit and then the person could reply and say she's just toying with us, so

تهدید به ترک و سپس فرد می تواند پاسخ دهد و بگوید که او فقط با ما بازی می کند، بنابراین

she's trying to manipulate.

او سعی می کند دستکاری کند.

Us by.

ما توسط.

Saying she's going to quit, but she has no intention of actually quitting.

می‌گوید که می‌خواهد ترک کند، اما در واقع قصد ترک آن را ندارد.

She's just toying with us.

او فقط با ما بازی می کند.

To get a raise.

برای گرفتن افزایش حقوق

So this is her.

پس این اوست.

Motivation.

انگیزه.

She won't.

او نمی خواهد.

Quit.

ترک کنید.

So she's.

بنابراین او است.

Trying to manipulate.

تلاش برای دستکاری.

Us or joke?

ما یا شوخی؟

With us, but in a careless.

با ما، اما در یک بی دقتی. خیلی

Way so you.

خوبه

Could toy with me.

میتونه با من بازی کنه

If I ask you to subscribe.

اگر از شما بخواهم مشترک شوید.

To my channel.

به کانال من

Because it really.

چون واقعا به

Helps my channel.

کانال من کمک می کند.

And then you say, maybe I will, maybe I won't.

و بعد می گویی، شاید بکنم، شاید نخواهم.

Oh, I'll.

اوه، من.

Do it later.

بعدا انجامش بده

I could say stop toying with me.

می توانم بگویم دست از بازی با من بردارید. پس از

So stop trying to say you might, you will, you won't, and leave me wondering.

تلاش برای گفتن این جمله که ممکن است، خواهی کرد، نخواهی، دست بردار و مرا در تعجب رها کن.

If you will, so don't.

اگر می خواهید، پس این کار را نکنید.

Toy with me.

با من بازی کن

Subscribe to the.

مشترک شدن در.

Channel.

کانال.

So put in the comments.

پس در نظرات قرار دهید.

I won't.

من نمی خواهم.

I won't.

من نمی خواهم.

Toy with you I.

با تو بازی کنم

Won't.

.

I'll subscribe put that.

من مشترک قرار دهید که.

In the comments and I won't toy.

در نظرات و من بازی نمی کنم.

With you by.

با شما توسط.

Threatening.

تهدید کننده.

To stop.

برای متوقف کردن.

This lesson right now, So let's continue, OK, in an unprecedented way.

این درس در حال حاضر، پس بیایید، خوب، به روشی بی سابقه ادامه دهیم.

Unprecedented means that it's never happened.

بی سابقه به این معنی است که هرگز اتفاق نیفتاده است.

Before this is the first.

قبل از این اولین است.

Of its kind.

از نوع خود.

That we're experiencing and unprecedented is an adjective.

این که ما تجربه می کنیم و بی سابقه است یک صفت است.

So it describes.

بنابراین توصیف می کند.

In this case.

در این مورد.

All.

همه.

Way and unprecedented way, but only for a second.

راه و روشی بی سابقه، اما فقط برای یک ثانیه.

And remember, a second means one second.

و به یاد داشته باشید، یک ثانیه به معنای یک ثانیه است.

For the first.

برای اولین.

Time in history we already know.

زمانی در تاریخ که ما قبلاً می دانیم.

This because.

این به خاطر.

It's said an unprecedented.

گفته می شود که بی سابقه است.

Way so this.

اینجوری در

Is not actually communicating new information, because that's what unprecedented means.

واقع انتقال اطلاعات جدید نیست، زیرا این همان معنای بی سابقه است.

For the first.

برای اولین.

Time in history World Time keepers again.

زمان در تاریخ دوباره نگهبانان زمان جهانی.

Profession of.

حرفه از.

People who keep.

افرادی که نگه می دارند.

Time.

زمان. آیا

Do you know any time keepers?

نگهبان زمان می شناسید؟

I didn't know that was a thing.

من نمی دانستم این یک چیز است.

World time keepers may ah, may have to consider.

نگهبانان زمان جهانی ممکن است آه، ممکن است باید در نظر بگیرند.

This is interesting because May is a modal verb.

این جالب است زیرا می یک فعل معین است .

Have to is.

باید باشد.

Also a modal.

همچنین یک مدال.

Verb but for.

فعل اما برای.

Obligation.

تعهد.

So by saying May, it's the potential, it's the potential for this obligation.

بنابراین با گفتن ماه می، این پتانسیل است، پتانسیل این الزام است.

So remember modal.

بنابراین مدال را به خاطر بسپارید.

Plus base verb but.

به علاوه فعل پایه اما.

It's the same thing because in this case we have the modal.

این همان چیزی است که در این مورد ما مدال را داریم.

Half two.

نیم دو.

And then the base verb is consider.

و سپس فعل پایه در نظر گرفتن است.

So this two does.

بنابراین این دو انجام می دهد.

Not belong to.

متعلق نیست.

Consider it belongs to half two, and this half two is important because it suggests

در نظر بگیرید که متعلق به نیم دو است، و این نیمه دو مهم است زیرا نشان می دهد

that they're only doing this.

که آنها فقط این کار را انجام می دهند.

Out of.

بیرون از.

Obligation.

تعهد.

It's not something that they sat down in a meeting and said.

این چیزی نیست که در جلسه ای بنشینند و بگویند.

Should we?

ما باید؟

Subtract a second from the world clock?

یک ثانیه از ساعت جهانی کم کنیم؟

No, it's an obligation.

نه، این یک تعهد است.

They have to subtract a second.

آنها باید یک ثانیه کم کنند.

Well, in reality they may have to consider subtracting.

خوب، در واقع آنها ممکن است مجبور به تفریق باشند.

So consider means they're going.

بنابراین در نظر بگیرید یعنی آنها می روند.

To decide if.

برای تصمیم گیری اگر.

It's necessary or not.

لازمه یا نه

They're going to.

آنها می روند. در مورد

Discuss it to see what what they should do.

آن بحث کنید تا ببینید چه کاری باید انجام دهند.

But then May is a.

اما پس از آن ماه می است. این

Possibility so.

امکان وجود دارد.

Right now we know that this is.

در حال حاضر ما می دانیم که این است.

Just a potential.

فقط یک پتانسیل

It may not happen.

ممکن است این اتفاق نیفتد.

May have to consider subtracting, removing one second a second from our clocks.

ممکن است مجبور به تفریق، حذف یک ثانیه در ثانیه از ساعت خود باشیم.

In a few years.

در چند سال.

So not today, Not not next year.

پس نه امروز، نه سال آینده.

In a few years, because the planet is rotating a tad faster than it used to.

چند سال دیگر، زیرا سیاره کمی سریعتر از گذشته می چرخد.

So a tad.

بنابراین یک بچه

Means a little.

یعنی کمی

Bit a.

بیت الف

Small amount of whatever the modifier is, in this case fast.

مقدار کمی از اصلاح کننده، در این مورد سریع است. در

Here's a natural way you can use a tad.

اینجا یک روش طبیعی وجود دارد که می توانید از آن استفاده کنید.

I could ask you, oh, do you want milk in your coffee?

می توانم از شما بپرسم، اوه، آیا در قهوه خود شیر می خواهید ؟

And then you can reply back and say just a tad, Just a tad, Just a small amount of milk.

و سپس می توانید پاسخ دهید و بگویید فقط یک بچه، فقط یک بچه، فقط مقدار کمی شیر.

Or you could say, oh, I'm a.

یا می توانید بگویید، اوه، من یک هستم.

Tad tired.

کمی خسته

I'm a tad tired.

من یکم خسته ام

Tired.

خسته

I'm.

من هستم.

A little.

کمی.

Tired small amount of the modifier in this.

خسته مقدار کمی از اصلاح کننده در این.

Case tired.

کیس خسته آیا از

Are you enjoying this lesson?

این درس لذت می برید؟

If you.

اگر شما. آیا

Are then I.

Want to tell you about the Finely Fluent Academy?

می خواهم در مورد آکادمی Finely Fluent به شما بگویم؟

This is my premium training program where we study native English speakers from TV,

این برنامه آموزشی برتر من است که در آن به زبان انگلیسی زبان مادری از تلویزیون،

the movies, YouTube.

فیلم و یوتیوب مطالعه می کنیم.

And the news?

و اخبار؟

So you can.

بنابراین شما می توانید.

Improve your listening.

گوش دادن خود را بهبود بخشید

Skills of fast English.

مهارت های زبان انگلیسی سریع.

Expand your vocabulary.

دایره لغات خود را گسترش دهید.

With natural expressions and.

با عبارات طبیعی و.

Learn advanced grammar.

گرامر پیشرفته را یاد بگیرید.

Easily.

به آسانی.

Plus, you'll have me as your personal coach.

به علاوه، شما مرا به عنوان مربی شخصی خود خواهید داشت. برای کسب اطلاعات بیشتر

You can look in the description for the link to learn more, or you can go to my website

می توانید در توضیحات به دنبال لینک بگردید یا می توانید به وب سایت من بروید

and click on Finally Fluent Academy.

و بر روی آکادمی Fluent Fluent کلیک کنید.

Now let's continue with our.

حالا بیایید به کار خود ادامه دهیم.

Lesson clocks may have.

ساعت های درس ممکن است داشته باشند. به

To are double models.

مدل های دوتایی هستند.

Again, there's the possibility.

باز هم این امکان وجود دارد.

There's a possibility.

احتمال وجود دارد

Of the obligation clocks, may have to skip a second, Skip a second.

از ساعت‌های تعهدی، ممکن است یک ثانیه بگذرد، یک ثانیه بگذرد.

When you skip something, it means.

وقتی چیزی را نادیده می گیرید یعنی.

You purposely.

تو عمدا

Bypass it, omit it or don't do it.

آن را دور بزنید، آن را حذف کنید یا آن را انجام ندهید.

So let's say you.

پس بیایید بگوییم شما.

Got a notification for a new.

یک اعلان برای یک جدید دریافت کردم.

Video I posted.

ویدیویی که گذاشتم

A new lesson, but you decide.

یک درس جدید، اما شما تصمیم بگیرید.

To skip it.

برای رد شدن از آن.

You're not going to watch it, you.

تو قرار نیست آن را تماشا کنی، تو

Purposely.

هدفمند.

Ignore it, bypass it.

آن را نادیده بگیرید، آن را دور بزنید.

Avoid.

اجتناب کردن.

It so you skip it, so I hope you.

بنابراین شما آن را نادیده بگیرید، بنابراین امیدوارم که شما. از

Won't skip my videos.

ویدیوهای من نمی گذرد

I hope you will.

من امیدوارم که شما.

Watch my videos, so put in the comments.

ویدیوهای من را تماشا کنید، پس در نظرات قرار دهید.

I won't skip them.

من از آنها نمی گذرم.

I won't skip them.

من از آنها نمی گذرم.

Them being your videos, I won't skip them, which means when you get a notification.

آنها ویدیوهای شما هستند، من از آنها نمی گذرم، به این معنی که وقتی اعلان دریافت می کنید.

You click it.

شما روی آن کلیک کنید.

And you watch.

و تو تماشا می کنی

It or.

آن یا.

You save it and you watch it.

شما آن را ذخیره می کنید و آن را تماشا می کنید.

Later that is.

بعداً یعنی.

Perfectly fine as well, but don't skip them.

همچنین بسیار خوب است، اما آنها را نادیده نگیرید.

Clocks may have to skip a second called a negative.

ساعت‌ها ممکن است مجبور شوند از ثانیه‌ای به نام منفی بگذرند.

Leap.

جهش

2nd around 2029, remember.

دوم در حدود سال 2029، به یاد داشته باشید.

Previously, it said.

قبلا گفته بود

In a few.

کم.

Years So.

سال بنابراین.

2029 is in a few years from today around, but that means approximately 2029 Kobe 2028.

2029 چند سال دیگر از امروز است، اما این بدان معناست که تقریباً 2029 کوبه 2028 است.

It could be.

می تواند باشد.

2030.

2030.

Because they said.

چون گفتند.

Around a study in the journal, Nature said Wednesday.

Nature در مورد مطالعه ای در مجله روز چهارشنبه گفت.

So here Nature is the name of the journal and that's why it has this capital.

بنابراین در اینجا Nature نام مجله است و به همین دلیل این سرمایه را دارد.

Here because it's.

اینجا چون هست.

A proper noun and we capitalize.

یک اسم خاص و بزرگ می نویسیم.

The first letter.

حرف اول.

Of a proper noun, so I'll just.

از یک اسم خاص، بنابراین من فقط.

Write this out for.

این را بنویس برای

You so you remember it's a proper noun and you need to capitalize.

بنابراین شما به یاد داشته باشید که این یک اسم خاص است و باید با حروف بزرگ بنویسید. چهارشنبه گفت

And to show you that means to capitalize, said Wednesday.

و برای نشان دادن آن به معنای بزرگ کردن است .

This is an unprecedented situation.

این یک وضعیت بی سابقه است.

And now you know what this means.

و اکنون می دانید که این به چه معناست.

What does it mean?

چه مفهومی داره؟

Remember, it describes the situation.

به یاد داشته باشید، این وضعیت را توصیف می کند.

So has the situation happened before?

پس آیا این وضعیت قبلاً اتفاق افتاده است؟

In the past?

در گذشته؟

No, because it's unprecedented as an adjective to describe the situation and this.

نه، زیرا به عنوان یک صفت برای توصیف وضعیت و این بی سابقه است.

Refers to what was previously.

اشاره به آنچه قبلا بود.

Said the negative leap.

گفت جهش منفی.

You're having to skip a second.

شما باید یک ثانیه بگذرید.

This is an unprecedented situation and a big deal when you describe something as.

این یک وضعیت بی سابقه است و وقتی چیزی را به عنوان توصیف می کنید، یک مشکل بزرگ است.

A big.

یک بزرگ

Deal.

معامله.

It means it's significant or important.

یعنی مهم یا مهم است.

Let's review this sentence.

بیایید این جمله را مرور کنیم.

Getting a promotion.

گرفتن ترفیع.

Is a big deal.

یک معامله بزرگ است.

Is a.

هست یک.

Huge deal.

معامله بزرگ

So you're saying this event, getting a promotion is important?

بنابراین شما می گویید این رویداد، گرفتن ترفیع مهم است؟

It's significant.

قابل توجه است.

We should celebrate this.

ما باید این را جشن بگیریم.

So maybe your?

پس شاید شما؟

Friend tells you, oh, I got a promotion, no big.

دوست به شما می گوید، اوه، من یک ترفیع گرفتم، نه بزرگ.

Deal, so we.

معامله، پس ما. از

Use that in the negative.

آن به صورت منفی استفاده کنید.

To say.

گفتن. چیز

No big deal.

مهمی نیست.

Not a big deal.

چیز بزرگی نیست.

Trying to minimize the importance of something.

تلاش برای به حداقل رساندن اهمیت چیزی.

But then you could reply back and be like no getting a promotion.

اما پس از آن می توانید پاسخ دهید و مانند عدم دریافت ترفیع باشید.

Is a huge deal.

معامله بزرگی است

We should celebrate.

ما باید جشن بگیریم.

I added the sentence in the negative.

جمله را منفی اضافه کردم.

It's not a big deal.

این چیز مهمی نیست.

It's no big.

بزرگ نیست

Deal because it's.

معامله کنید چون اینطور است.

Very commonly used in the negative.

بسیار رایج در حالت منفی استفاده می شود.

As well, so.

همینطور، همینطور.

Very natural expression that you can add to.

بیان بسیار طبیعی که می توانید به آن اضافه کنید.

Your vocabulary.

دایره لغات شما

Ice melting at both.

آب شدن یخ در هر دو

Of Earth's.

از زمین.

Poles has been counteracting the planets.

قطب ها در حال مقابله با سیارات بوده است.

Burst of speed.

انفجار سرعت.

And is likely to have delayed.

و به احتمال زیاد تاخیر داشته است.

This global.

این جهانی اگنیو گفت:

Second, A reckoning by about three years, Agnew said.

دوم، یک حساب حدود سه ساله. پس

So let's.

بیایید.

Take a look.

نگاهی بیاندازید.

At this sentence, because we have.

در این جمله چون داریم.

Earth's poles, which would be they?

قطب های زمین، کدام خواهند بود؟

There's it's.

آنجاست

Plural.

جمع.

There's more than 1, so it's they.

بیش از 1 وجود دارد، بنابراین آنها هستند.

But then we have has been.

اما پس از آن ما بوده است.

Why is that?

چرا اینطور است؟

Because.

زیرا.

Earth's poles.

قطب های زمین

Is not.

نیست.

The subject.

عنوان.

That's being conjugated.

این در حال ترکیب شدن است.

This is a gerund sentence.

این یک جمله جنوندی است.

It starts with the gerund verb melting, but it's just saying what is melting ice melting

با فعل یخ شروع می شود که ذوب می شود، اما فقط می گوید که ذوب شدن یخ چیست

and all of.

و همه چیز.

This is the.

این است.

Subject and with gerunds.

موضوع و با جرون.

The subject is always it or this this.

موضوع همیشه این یا این است.

Has been counteracting, so with Jaron's you don't look.

مقابله کرده است، بنابراین با Jaron شما نگاه نمی کنید.

At.

در

The last.

آخرین.

Part.

قسمت

Because there may be a plural and you might get confused and think it.

چون ممکن است جمع باشد و شما گیج شوید و فکر کنید.

Should be have.

باید داشته باشد.

Been the the poles have been.

قطب ها بوده اند. از نظر

That's grammatically correct.

گرامری درست است.

The Poles.

لهستانی ها

If that's the.

اگر این است.

Subject the poles.

قطب ها را موضوع کنید.

Have been melting, but is this entire thing and this is conjugated as this a Jaron statement?

آیا ذوب شده اند، اما آیا این همه چیز و این به عنوان این یک عبارت Jaron است؟

Now let's look at counteracting.

حالا بیایید به مقابله نگاه کنیم.

When something counteracts something else, it works in opposition to it, or it neutralizes

وقتی چیزی با چیز دیگری مقابله می کند، در تقابل با آن عمل می کند، یا آن را خنثی می کند

it so it sounds.

تا به نظر برسد.

Like there's a burst of speed.

مثل یک انفجار از سرعت وجود دارد.

So the planet is spinning faster, but then this ice melting is actually reducing that

بنابراین سیاره سریعتر می چرخد، اما این ذوب یخ در واقع کاهش می یابد که

is causing it to spin.

باعث چرخش آن می شود.

Slower, so it's.

آهسته تر، پس همینطور است.

Counteracting that.

مقابله با آن

Burst of speed.

انفجار سرعت.

So the ice melting is causing the.

بنابراین آب شدن یخ باعث ایجاد این مشکل می شود.

Speed to decrease.

سرعت برای کاهش.

And that's why this negative leap second.

و به همین دلیل است که این ثانیه جهش منفی.

This global.

این جهانی

Second A reckoning, this global.

دوم یک حساب، این جهانی.

Second A reckoning.

دوم حسابرسی.

This is just a.

این فقط یک است.

Clever.

باهوش.

Trying to be.

تلاش برای بودن.

Clever way of.

راه هوشمندانه

Saying the negative leap second, they're referring to the fact that global time keepers may have

با گفتن جهش منفی، آنها به این واقعیت اشاره می کنند که نگهبانان زمان جهانی ممکن است مجبور شوند

to subtract 1 second.

1 ثانیه را کم کنند.

That's the global.

این جهانی است.

2nd of reckoning.

دوم حساب.

So very dramatic way of saying it.

روش بسیار دراماتیک بیان آن.

All of this to say that the fact that we need may need to subtract a second.

همه اینها برای گفتن این است که این واقعیت که ما نیاز داریم ممکن است نیاز به کم کردن یک ثانیه داشته باشد.

Was supposed to.

فرض شده بود.

Happen.

به وقوع پیوستن.

Three years earlier.

سه سال زودتر

But.

ولی.

The.

.

Ice melting has delayed it, and now it may happen.

ذوب یخ آن را به تعویق انداخته است و اکنون ممکن است این اتفاق بیفتد.

Three years later.

سه سال بعد.

In 2029, that's.

در سال 2029، این است.

What this paragraph?

این پاراگراف چیست؟

Means.

به معنای.

Earth takes about.

زمین طول می کشد.

24 hours.

24 ساعت.

To rotate but the keyword.

برای چرخش اما کلمه کلیدی.

Is about ah now why did they say?

در مورد آه حالا چرا گفتند؟

This the keyword is about.

کلمه کلیدی در مورد این است.

By saying the keyword, they're saying the most important part of this sentence.

با گفتن کلمه کلیدی، آنها مهمترین قسمت این جمله را می گویند.

Is the word about.

آیا کلمه در مورد.

Now, in this case, what does about mean?

حال، در این مورد، در مورد به چه معناست؟

What would be a synonym?

مترادف چه خواهد بود؟

It would be approximately.

تقریبا می شود.

Approximately.

تقریبا.

Around is another synonym for approximately.

Around مترادف دیگری برای تقریباً وجود دارد.

So it could.

بنابراین می تواند.

Be 23.72 hours or 24.17.

ساعت 23.72 یا 24.17 باشد.

Hours it's about.

ساعت در مورد.

24 hours approximately around.

حدودا 24 ساعت

That's the keyword.

این کلمه کلیدی است.

That's the important thing you need to remember.

این نکته مهمی است که باید به خاطر بسپارید.

If you wanted to summarize this article for a friend, you could say global time keepers

اگر می‌خواهید این مقاله را برای یکی از دوستانتان خلاصه کنید، می‌توانید بگویید که نگهبانان زمان جهانی

may need to subtract a second from world clocks in 2029, but the.

ممکن است نیاز داشته باشند یک ثانیه از ساعت‌های جهانی در سال 2029 کم کنند، اما این.

Keyword.

کلمه کلیدی. می است

Is may.

.

So you're letting your friend know that the most important part in this sentence is may

بنابراین به دوست خود اطلاع می دهید که مهمترین بخش در این جمله ممکن است

the.

.

Possibility the.

امکان

Fact that this isn't a certainty.

واقعیت این است که این یک قطعیت نیست.

For thousands.

برای هزاران.

Of years.

از سالها

The Earth.

زمین.

Has been generally slowing down, with the rate varying from time to time.

به طور کلی کند شده است، با نرخ متفاوت از زمان به زمان. پس

So here.

اینجا

What verb tense is this?

این چه زمان فعل است؟

Has been?

بوده است؟

Has been slowing down South.

جنوب کند شده است.

The present perfect continuous has been slowing down and then generally is the adverb.

حال کامل استمراری کند شده است و سپس به طور کلی قید است.

To describe it.

برای توصیف آن.

And it's because it's an action that started in the past thousands of years ago and it

و به این دلیل است که این اقدامی است که در گذشته هزاران سال پیش آغاز شده و

continues until now.

تا کنون ادامه دارد.

And by using generally they're saying most of the time this happens, but there are sometimes

و با استفاده از آنها به طور کلی می گویند که بیشتر اوقات این اتفاق می افتد، اما گاهی اوقات وجود دارد

where the Earth isn't slowing down, but generally the Earth is slowing down with the rate varying

که سرعت زمین کاهش نمی یابد، اما به طور کلی سرعت زمین با سرعت متفاوتی

from time to time.

از زمان به زمان متفاوت است.

Another way of saying from time to time a more advanced.

راه دیگری برای گفتن هر از گاهی پیشرفته تر است.

Way is periodically with the rate.

راه به صورت دوره ای با نرخ است.

Varying periodically adverbs of frequency.

تغییر دوره ای قیدهای فراوانی.

Are.

هستند.

Generally used with the present simple I.

به طور کلی با I ساده فعلی استفاده می شود.

Always.

همیشه.

Watch your videos.

ویدیوهای خود را تماشا کنید.

Thank you.

متشکرم.

Thank you so much.

خیلی ممنونم.

I periodically watch your videos.

من به صورت دوره ای ویدیوهای شما را تماشا می کنم.

You should.

تو باید.

Watch them more, because periodically only means from time to time.

آنها را بیشتر تماشا کنید، زیرا به صورت دوره ای فقط به این معنی است که هر از گاهی.

Maybe I watch one this week and then I don't watch it for two weeks and then I watch another

شاید این هفته یکی ببینم و بعد دو هفته نبینمش و بعد از هر

one in three.

سه یکی دیگه رو ببینم.

Weeks, So that's.

هفته ها، پس همین است.

Periodically.

به صورت دوره ای.

But you should always watch my videos.

اما شما همیشه باید ویدیوهای من را تماشا کنید.

Or you.

یا شما.

Could say I generally watch your videos, that sounds better because it means most of the

می توانم بگویم که من به طور کلی ویدیوهای شما را تماشا می کنم، این به نظر بهتر است زیرا به این معنی است که در بیشتر

time maybe you skip miss one or two.

مواقع ممکن است یک یا دو ویدیو را از دست بدهید.

But.

ولی.

Generally, I generally watch your videos.

به طور کلی، من به طور کلی ویدیوهای شما را تماشا می کنم. پس

So hopefully.

امیدوارم

You're the first one.

تو اولین نفری

But it's OK.

اما این خوب است.

If you're not, this didn't matter until atomic clocks were adopted.

اگر اینطور نیستید، تا زمانی که ساعت های اتمی به تصویب نرسیدند، این مهم نبود .

As the official.

به عنوان مقام رسمی.

Time standard more than 50.

استاندارد زمان بیش از 50.

Five years ago.

پنج سال پیش.

Those didn't slow those being atomic atomic clocks.

اینها ساعت‌های اتمی اتمی را کاهش ندادند .

Those didn't.

آن ها این کار را نکردند.

Slow.

آهسته. تدریجی.

So slow.

خیلی آهسته

Down because we're talking about how time is slowing down.

پایین آمدن به این دلیل که ما در مورد کاهش سرعت زمان صحبت می کنیم .

That established 2 versions of time, astronomical and atomic, and they didn't match.

این دو نسخه از زمان، نجومی و اتمی را ایجاد کرد، و آنها مطابقت نداشتند.

Astronomical time fell behind atomic time by 2.5 milliseconds every day.

زمان نجومی هر روز 2.5 میلی ثانیه از زمان اتمی عقب تر بود.

To fall.

افتادن.

Behind is a very common expression, one that happens to.

پشت یک عبارت بسیار رایج است، چیزی که اتفاق می افتد.

All of us.

همه ما.

You might say.

ممکن است بگویید.

I was sick for a week, so I fell.

یک هفته مریض بودم، زمین خوردم.

Behind you can end.

پشت سر شما می توانید پایان دهید.

It there if.

آن وجود دارد اگر.

The context is.

زمینه است.

Obvious.

واضح.

So you're.

پس شما هستید.

Talking to.

حرف زدن با.

A work colleague.

یک همکار کار

So they know you're talking about.

بنابراین آنها می دانند که شما در مورد آن صحبت می کنید.

Work or work?

کار یا کار؟

Projects.

پروژه ها.

Or you're talking to a classmate, so they know you're talking about the.

یا با یک همکلاسی صحبت می کنید، بنابراین آنها می دانند که شما در مورد آن صحبت می کنید.

Schoolwork your.

تکالیف مدرسه شما

Assignments the projects in class, so you don't need.

پروژه ها را در کلاس تکلیف می کند، بنابراین نیازی به آن ندارید.

To say what?

برای گفتن چی؟

The something is.

چیزی است.

But you could.

اما تو تونستی

If it's not obvious.

اگر مشخص نیست

Or if you choose to.

یا اگر شما انتخاب کنید.

I was sick for a week, so I fell.

یک هفته مریض بودم، زمین خوردم.

Behind my classmates, my.

پشت همکلاسی هایم، من.

Studies.

مطالعات.

So you.

پس تو

Can fall behind someone else, so you can imagine.

می توانید از دیگری عقب بیفتید، بنابراین می توانید تصور کنید.

So you were not sick and then you were at?

پس شما مریض نبودید و بعد بودید؟

An equal level.

یک سطح مساوی.

With your classmates.

با همکلاسی هایت

But then you got sick.

ولی بعد مریض شدی

Your classmates progressed in their assignments, in their knowledge, in the work they were

همکلاسی های شما در تکالیف خود، در دانش خود، در کاری که

doing, but.

انجام می دادند پیشرفت کردند، اما.

You were sick, so you stayed at this level.

شما مریض بودید، پس در این سطح ماندید.

And then your students advance or your classmates advance to this level.

و سپس دانش آموزان شما پیشرفت می کنند یا همکلاسی های شما تا این سطح پیشرفت می کنند.

So you.

پس تو از

Fell behind you, fell behind your classmates.

تو عقب افتاد، از همکلاسی هایت عقب افتاد.

So it can be someone, or it can also just be the, something, the work, the assignments,

بنابراین می‌تواند کسی باشد، یا می‌تواند فقط ، چیزی، کار، تکالیف، باشد.

the.

Studies.

مطالعات.

So you can say I fell behind my classmates, I fell behind my studies, or you can use this

بنابراین می توانید بگویید من از همکلاسی هایم عقب افتادم، از تحصیل عقب افتادم یا می توانید

in the future.

در آینده از این موضوع استفاده کنید.

Let's say you're planning a two week vacation and your colleague is saying, wow, that's

فرض کنید در حال برنامه ریزی برای یک تعطیلات دو هفته ای هستید و همکارتان می گوید، وای، این

a.

یک تعطیلات است.

Big deal, you're.

کار بزرگی است، شما هستید.

Going to have so much fun, but then you say, oh, I hope I don't fall behind because if

خیلی خوش می گذره، ولی بعد می گی، اوه، امیدوارم عقب نشوم چون اگه به

you go on vacation, your coworkers are working.

تعطیلات بری، همکارات کار می کنن.

You're not.

تو نیستی.

So when you get back.

پس وقتی برگشتی

Your coworkers are.

همکاران شما هستند.

Going to be here and you're going to be there.

قراره اینجا باشی و تو هم اونجا باشی.

I hope I don't fall behind.

امیدوارم عقب نیفتم

That meant the atomic clock would say it's midnight, and to Earth it was midnight a fraction

این بدان معنا بود که ساعت اتمی می‌گوید نیمه‌شب است، و برای زمین نیمه‌شب کسری

of a second later.

از ثانیه بعد بود.

So the fact.

بنابراین واقعیت.

That there's this.

که این وجود دارد.

Difference between astronomical time and atomic time.

تفاوت زمان نجومی و زمان اتمی

So midnight would happen on your phone would say midnight.

بنابراین نیمه شب در تلفن شما اتفاق می افتد و می گویند نیمه شب.

But for Earth's.

اما برای زمین

Rotation midnight happened a fraction of a second later.

چرخش نیمه شب کسری از ثانیه بعد اتفاق افتاد .

So your phone and then.

بنابراین گوشی شما و سپس.

Earth, da da that would be like a.

زمین، دا دا که مانند یک خواهد بود.

Fraction of this of a second because a second happens like that, so.

کسری از این ثانیه چون یک ثانیه چنین اتفاقی می افتد، بنابراین. باید

It would have to be.

باشد.

One tiny piece of.

یک تکه کوچک از

That which is so fast I.

من که خیلی سریع است.

Probably can't even.

احتمالاً نمی توانم.

Display it.

آن را نمایش دهید.

To you in 2022.

به شما در سال 2022

The.

.

World's time.

زمان جهان.

Keepers.

نگهبانان.

This sounds like an interesting occupation.

این شغل جالب به نظر می رسد.

The world's time keepers decided that starting in the twenty 30s, they'd change the standards

نگهبانان زمان جهان تصمیم گرفتند که از دهه 30 میلادی، استانداردهای

for inserting or deleting a leap second.

درج یا حذف یک ثانیه کبیسه را تغییر دهند.

Remember, a leap second is.

به یاد داشته باشید، یک ثانیه کبیسه است.

When you remove, you subtract 1 second from.

وقتی حذف می کنید، 1 ثانیه از آن کم می کنید.

Clocks.

ساعت ها

From atomic clocks, the clock on your phone deleting a second one second making it much.

از ساعت‌های اتمی، ساعت روی گوشی شما یک ثانیه یک ثانیه را حذف می‌کند و آن را بسیار زیاد می‌کند.

Less likely so if the.

احتمال کمتری دارد اگر

Time keepers.

نگهبانان زمان

Have a policy for how they.

برای نحوه آنها خط مشی داشته باشید.

Remove a second, then we don't have to have this event we may have in the future in 2029.

یک ثانیه را حذف کنید، پس لازم نیست این رویدادی را که ممکن است در آینده در سال 2029 داشته باشیم، داشته باشیم.

So this here.

بنابراین این اینجاست.

They'd change what does this.

آنها آنچه را که این کار را انجام می دهد را تغییر می دهند.

D.

د.

Represent this.

این را نشان دهید.

D represents an entire word they'd change.

D نشان دهنده کل کلمه ای است که آنها تغییر می دهند.

They would.

آنها انجام می دهند.

Change they would change in this.

تغییر آنها در این تغییر خواهد کرد.

Case would is the.

مورد این است.

Past simple.

گذشته ساده.

Of the verb will and we're.

از فعل will و we're.

Using the past because this happened in 2022.

استفاده از گذشته زیرا این اتفاق در سال 2022 رخ داد.

The decision?

تصمیم؟

So this is.

بنابراین این است. اگر

Speaking about it as the past, they'd change the standards for inserting or deleting a

در مورد آن به عنوان گذشته صحبت کنیم، استانداردهای درج یا حذف یک

leap second, making it much.

ثانیه کبیسه را تغییر داده و آن را بسیار زیاد می کنند.

Less likely.

احتمال کمتری دارد.

Tech companies such as Google and Amazon unilaterally instituted their own solutions.

شرکت های فناوری مانند گوگل و آمازون به طور یکجانبه راه حل های خود را ایجاد کردند.

Let's talk about unilaterally.

بیایید یک طرفه صحبت کنیم.

When someone does something unilaterally, it means they make the decision on their own.

وقتی کسی کاری را یک طرفه انجام می دهد، به این معنی است که خودش تصمیم می گیرد.

They do not consult with anyone else.

با کس دیگری مشورت نمی کنند.

So Google.

پس گوگل

Instituted their own solution Google did not discuss.

راه حل خود را ایجاد کردند که گوگل در مورد آن بحث نکرد.

It with the.

آن را با.

World time.

ساعت جهانی.

Keepers.

نگهبانان.

They did not discuss it with Amazon or anyone else.

آنها در مورد آن با آمازون یا هیچ کس دیگری بحث نکردند .

Just Google instituted, which means.

فقط گوگل تاسیس کرد، یعنی.

They established they.

آنها را تأسیس کردند.

Put in place their own solution and Amazon did the same thing.

راه حل خود را در جای خود قرار داد و آمازون هم همین کار را کرد.

So Amazon said OK.

بنابراین آمازون گفت OK.

This is what?

این چیزی است که؟

We're going to do.

ما قصد داریم انجام دهیم.

They did not.

آنها نکردند.

Discuss it, Share.

بحث کنید، به اشتراک بگذارید.

It or get approval from the world Time keepers or Google or anyone else you could.

آن را دریافت کنید یا از نگهبانان جهانی Time یا Google یا هر شخص دیگری که می توانید تأیید کنید.

Say she.

بگو او

Unilaterally signed the contract, which means she signed.

یک طرفه قرارداد را امضا کرد، یعنی او امضا کرد.

It without.

آن را بدون. از

Asking anyone else.

کس دیگری پرسیدن

For their.

برای آنها.

Opinions, or if they?

نظرات، یا اگر آنها؟

Agree or if they approve of her.

موافق باشند یا اگر او را تایید کنند.

Doing that, she unilaterally signed the contract.

با انجام این کار، او قرارداد را یک طرفه امضا کرد.

So tech.

پس فن آوری

Companies such as Google and Amazon unilaterally instituted their own solutions to the leap

شرکت هایی مانند گوگل و آمازون به طور یکجانبه راه حل های خود را برای

second issue by gradually adding.

مسئله دوم جهشی با اضافه کردن تدریجی ایجاد کردند.

So here's.

بنابراین اینجاست.

How they did it So what's?

چگونه آنها این کار را انجام دادند، پس چی؟

Their solution by gradually adding so gradual means they add it.

راه حل آنها با اضافه کردن تدریجی به این معنی است که آن را اضافه می کنند. آهسته

Slowly, you see.

آهسته، می بینید.

This a lot in.

این مقدار زیادی در

Recipes.

دستور العمل ها.

They'll tell.

آنها خواهند گفت.

Perhaps a recipe calls for?

شاید دستور پخت نیاز داشته باشد؟

One Cup of.

یک فنجان از.

Sugar.

قند.

But it might say add.

اما ممکن است بگوید اضافه کنید.

The sugar gradually so.

شکر به تدریج.

You don't just go and add it at once.

شما فقط نمی روید و آن را یکباره اضافه می کنید.

So you're stirring and then you add a little.

پس در حال هم زدن هستید و سپس کمی اضافه می کنید.

Bit you stir.

کمی هم بزنید کمی

You add a little bit more, you're stirring, add a little bit more.

اضافه می کنید، در حال هم زدن هستید، کمی دیگر اضافه می کنید.

So that would be gradually.

بنابراین به تدریج خواهد بود.

Adding sugar to a.

افزودن شکر به الف.

Recipe.

دستور آشپزی.

And in this case gradually adding fractions of a second.

و در این حالت به تدریج کسری از ثانیه اضافه می شود.

Over a full day, so.

در طول یک روز کامل، بنابراین.

Google is doing this so in three years, five years, they don't have to remove one full

گوگل این کار را در سه سال، پنج سال انجام می دهد، آنها مجبور نیستند یک

second from their.

ثانیه کامل را از آنها حذف کنند.

Clock they solved.

ساعت را حل کردند.

It they found the solution by gradually adding fractions of a second.

آنها با اضافه کردن تدریجی کسری از ثانیه راه حل را پیدا کردند.

Over a full.

بیش از یک کامل.

Day, Levine said.

روز، لوین گفت.

That is the end of the article, so we'll find out in 2029 if we have this negative leap.

این پایان مقاله است، بنابراین در سال 2029 متوجه خواهیم شد که آیا این جهش منفی را داریم یا خیر.

Year.

سال.

Leap second, negative leap second.

ثانیه کبیسه، ثانیه کبیسه منفی.

Because remember, they may do this.

زیرا به یاد داشته باشید، آنها ممکن است این کار را انجام دهند.

It's not a certainty, it's.

این یک قطعیت نیست، این است.

A possibility?

یک احتمال؟

Now what?

حالا چی؟

I'll do is.

من انجام خواهم داد.

I'll read the.

من می خوانم.

Article from start to finish and this time you can focus on my pronunciation.

مقاله از ابتدا تا انتها و این بار می توانید روی تلفظ من تمرکز کنید.

A faster spinning Earth may cause time keepers to subtract a second from world clocks.

چرخش سریع زمین زمین ممکن است باعث شود نگهبانان زمان یک ثانیه از ساعت های جهانی کم کنند.

Earth's changing spin is threatening to.

چرخش در حال تغییر زمین تهدید کننده است.

Toy with our.

با ما اسباب بازی کن

Sense of time, clocks, and computerized society in an unprecedented way, but only for a second.

حس زمان، ساعت و جامعه کامپیوتری به شیوه ای بی سابقه، اما فقط برای یک ثانیه.

For the first.

برای اولین.

Time in history world time keepers may have to consider subtracting a second from our

زمان در تاریخ، نگهبانان زمان جهان ممکن است مجبور شوند یک ثانیه از ساعت ما کم کنند

clocks.

.

In a few years, because the.

در چند سال، زیرا.

Planet is rotating a add faster than it used to.

سیاره با سرعت بیشتری نسبت به گذشته در حال چرخش است . مطالعه‌ای در مجله نیچر روز چهارشنبه گفت که

Clocks may have to skip a second, called a negative leap second, around 2029, a study

ساعت‌ها ممکن است مجبور شوند یک ثانیه را که به آن یک ثانیه جهشی منفی می‌گویند، در حدود سال 2029 بگذرند.

in the journal Nature said Wednesday.

This is an unprecedented situation and a.

این یک وضعیت بی سابقه است و الف.

Big deal, said study lead.

سرپرست مطالعه گفت: کار بزرگی است.

Author Duncan Agnew.

نویسنده دانکن اگنیو

Ice Melting at Both.

ذوب یخ در هر دو.

Of Earth's.

از زمین.

Poles has been counteracting the planet's burst.

Poles با انفجار سیاره مقابله می کند .

Of speed and is likely to have delayed this global.

سرعت و به احتمال زیاد این جهانی را به تاخیر انداخته است .

2nd of weakening by about.

2 از تضعیف حدود.

3.

3.

Years Agnew.

سال Agnew.

Said Earth takes.

گفت زمین می گیرد.

About 24 hours to rotate but the.

حدود 24 ساعت برای چرخش اما.

Keyword is about for thousands of years the earth.

کلمه کلیدی مربوط به هزاران سال زمین است.

Has been generally slowing down, with the rate varying from time to time.

به طور کلی کند شده است، با نرخ متفاوت از زمان به زمان.

This didn't matter until atomic clocks were adopted as the official time standard, more

این موضوع تا زمانی که ساعت‌های اتمی به‌عنوان استاندارد رسمی زمان پذیرفته نشدند، مهم نبود، بیش

than 50.

از 50.

Five years ago, those.

پنج سال پیش، آن‌ها. کند

Didn't slow.

نشد

That established 2 versions of time, astronomical and atomic, and they didn't match.

این دو نسخه از زمان، نجومی و اتمی را ایجاد کرد، و آنها مطابقت نداشتند.

Astronomical time fell behind atomic time by 2.5 milliseconds every day.

زمان نجومی هر روز 2.5 میلی ثانیه از زمان اتمی عقب تر بود.

That meant the atomic clock would say it's midnight, and to Earth it was midnight a fraction

این بدان معناست که ساعت اتمی می‌گوید نیمه شب است و برای زمین نیمه شب در کسری

of a second.

از ثانیه است.

Later.

بعد.

In 2022, the world's time keepers decided that starting in the twenty 30s, they had

در سال 2022، نگهبانان زمان جهان به این نتیجه رسیدند که از دهه 30 میلادی،

changed the standards for inserting or deleting a leap second, making it much.

استانداردهای درج یا حذف یک ثانیه کبیسه را تغییر داده و آن را بسیار زیاد کردند.

Less likely.

احتمال کمتری دارد.

Tech companies such as Google and Amazon unilaterally instituted their own solutions to the leap

شرکت‌های فناوری مانند گوگل و آمازون به‌طور یک‌جانبه راه‌حل‌های خود را

second issue by gradually adding fractions of a second.

با افزودن تدریجی کسری از ثانیه برای مسئله دوم جهشی ایجاد کردند.

Over a full.

بیش از یک کامل.

Day, Levine said.

روز، لوین گفت. آیا

Did you like this lesson?

این درس را دوست داشتید؟

Do you want me to make more lessons just like this?

آیا می خواهید من دروس بیشتری را به همین شکل بسازم؟

If you do, then put more news, more news, put more news.

اگر این کار را کردید، پس اخبار بیشتر، اخبار بیشتر، اخبار بیشتر قرار دهید.

In the comments.

در نظرات.

Below.

در زیر.

And of course, make sure you like this lesson, share it with your friends and subscribe so

و البته، مطمئن شوید که این درس را دوست دارید، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و مشترک شوید تا

you're notified every time I post a new lesson.

هر بار که یک درس جدید ارسال می کنم به شما اطلاع داده شود.

And you can get this free speaking guide where I share 6 tips on how to speak English fluently

و شما می توانید این راهنمای مکالمه رایگان را دریافت کنید که در آن من 6 نکته را در مورد نحوه صحبت کردن به زبان انگلیسی روان

and confidently.

و مطمئن به اشتراک می گذارم.

You can click here to download it or look for the link in the description.

برای دانلود آن می توانید اینجا کلیک کنید یا لینک آن را در توضیحات جستجو کنید.

And you can keep improving your English with this lesson.

و شما می توانید با این درس به بهبود زبان انگلیسی خود ادامه دهید .

Right now.

همین الان.