BEST Phrasal Verbs in English (MUST KNOW)

Welcome back to JForrest English  Training, your place to become a fluent,  

به آموزش زبان انگلیسی JForrest خوش آمدید ، مکانی برای تبدیل شدن به یک

confident English speaker. Of course I'm Jennifer  and in this lesson you're going to add the top 10  

انگلیسی مسلط و با اعتماد به نفس. البته من جنیفر هستم و در این درس قرار است 10

phrasal verbs to your vocabulary. Now make  sure you watch right to the end because I'm  

فعل عبارتی برتر را به دایره لغات خود اضافه کنید. اکنون مطمئن شوید که دقیقاً تا آخر تماشا کرده‌اید، زیرا من از

going to quiz you to make sure you know how to  use your new phrasal verbs. Let's get started.  

شما سؤال می‌کنم تا مطمئن شوم که چگونه از افعال عبارتی جدید خود استفاده کنید. بیا شروع کنیم.

Number one, aim at. And you aim at a target.  And when you aim at a target this means you  

شماره یک، هدف. و هدفی را نشانه می گیرید. و وقتی هدفی را هدف قرار می‌دهید به این معنی است که

intend to achieve that target. So you just try.  To try to achieve that target. For example,  

قصد دارید به آن هدف برسید. پس فقط سعی کن تلاش برای رسیدن به آن هدف. به عنوان مثال،

they're aiming at reducing their costs by  10%. So what's the target? In this sentence,  

آنها قصد دارند هزینه های خود را تا 10٪ کاهش دهند. پس هدف چیست؟ در این جمله،

reducing their cost by 10%. That entire clause is  the target. Now notice we have a gerund verb. So  

هزینه آنها را 10٪ کاهش می دهد. کل آن بند هدف است. حالا توجه کنید که یک فعل جیروند داریم. بنابراین

you can absolutely have a gerund verb. You can aim  at doing something, so a gerund verb. You can also  

شما کاملاً می‌توانید یک فعل جنوندی داشته باشید. می‌توانید انجام کاری را هدف قرار دهید، بنابراین یک فعل جیروند. همچنین می‌توانید از

use a noun. For example, his sling shot was aimed  at his neighbor's garage. So the target in this  

یک اسم استفاده کنید. برای مثال، شلیک زنجیر او به سمت گاراژ همسایه‌اش بود. بنابراین هدف در این

example is the neighbor's garage. And his sling  shot was aimed at, because that's the target he's  

مثال گاراژ همسایه است. و شلیک زنجیر او به سمت هدف گرفته شد، زیرا این هدفی است که او

attempting to achieve. Number two, this is a great  one, to shrug off. When you shrug something off,  

سعی دارد به آن برسد. شماره دو، این یکی عالی است ، برای شانه خالی کردن. وقتی از چیزی شانه خالی می کنید،

you disregard it. You don't consider it important.  So I could say. His insult. An insult is something  

آن را نادیده می گیرید. شما آن را مهم نمی دانید. بنابراین می توانم بگویم. توهین او توهین چیزی

negative you say to another person. His insult was  aimed at me, to use our first phrasal verb. His  

منفی است که به شخص دیگری می گویید. توهین او به سمت من بود تا از اولین فعل عبارتی خود استفاده کنم.

insult was aimed at me, but I shrugged it off. I  said, I don't care. I'm not going to let it bother  

توهین او به سمت من بود، اما من آن را رد کردم. گفتم: برام مهم نیست. نمی گذارم آزارم دهد

me. I'm not going to let it hurt me. It's not  important. I'm going to disregard it. I'm going  

. نمی گذارم به من صدمه بزند. مهم نیست. من می خواهم آن را نادیده بگیرم. من می‌خواهم

to shrug it off. Now notice, shrug your shoulders.  And we generally do that when we want to say,  

آن را کنار بگذارم. حالا توجه کنید، شانه هایتان را بالا بیندازید. و ما معمولاً وقتی می‌خواهیم بگوییم،

meh whatever. We tend to shrug our shoulders.  So that's where this expression comes from.  

هر چه باشد، این کار را انجام می‌دهیم. ما تمایل داریم شانه هایمان را بالا بیاندازیم. بنابراین این عبارت از آنجا می آید.

Number three, egg on. That's right, egg on.  This is a fun one. When you egg someone on,  

شماره سه، تخم مرغ در. درست است، تخم مرغ در. این یکی باحاله. وقتی کسی را تشویق می‌کنید،

you encourage them to do something, but  that something isn't in their best interest.  

او را تشویق می‌کنید تا کاری انجام دهد، اما آن چیزی به نفع او نیست.

For example, let's say a student is arguing  with their teacher. Now that probably isn't in  

برای مثال، فرض کنید دانش آموزی با معلم خود بحث می کند. اکنون این احتمالاً به

the student's best interest. To argue with the  teacher. But if the other students are saying,  

نفع دانش‌آموز نیست. برای بحث کردن با معلم. اما اگر دانش‌آموزان دیگر می‌گویند،

Yeah, keep going. You're doing great. They're  egging him on. They're egging that student on.  

بله، ادامه دهید. تو داری عالی انجامش میدی. دارند او را تحت فشار قرار می دهند. اونا دارن اون دانش آموز رو میکشن

They're encouraging that student to keep  arguing, even though arguing isn't in his  

آنها آن دانش آموز را تشویق می کنند که به بحث ادامه دهد، حتی اگر مشاجره به نفع او نباشد

best interest. Or let's say you're considering  doing something a little risky, like jumping off  

. یا فرض کنید به انجام کاری کمی مخاطره‌آمیز فکر می‌کنید، مانند پریدن از روی

a high cliff when you don't know what's beneath  you. And maybe you're not really serious about it,  

صخره‌ای بلند وقتی نمی‌دانید چه چیزی در زیر شماست. و شاید شما واقعاً در مورد آن جدی نیستید،

but the crowd eggs you on. Oh do it. You can do  it. You should do it. They're encouraging you,  

اما جمعیت شما را تشویق می‌کنند. اوه انجامش بده شما می توانید آن را انجام دهید . باید انجامش بدی آن‌ها شما را تشویق می‌کنند،

even though it can have a really negative outcome.  The crowd egged him on to jump off the cliff. Now  

حتی اگر می‌تواند نتیجه بسیار منفی داشته باشد. جمعیت او را به جلو انداختند تا از صخره بپرد. اکنون   به

most likely you won't use this in your everyday  vocabulary. But you'll commonly hear this on TV,  

احتمال زیاد از این در واژگان روزمره خود استفاده نخواهید کرد . اما معمولاً این را در تلویزیون،

in movies or when you're reading. So I wanted to  share it with you, so you're not confused when you  

در فیلم‌ها یا هنگام مطالعه می‌شنوید. بنابراین می‌خواستم آن را با شما به اشتراک بگذارم، تا وقتی

see this egg on and you have no idea what they're  talking about. Now you do. Number four, to turn  

این تخم‌مرغ را روی آن می‌بینید سردرگم نشوید و نمی‌دانید درباره چه چیزی صحبت می‌کنند. حالا شما انجام دهید. شماره چهار، برای

down. When you turn something down, it means you  reject that something. And we use this in the  

رد کردن. وقتی چیزی را رد می کنید، به این معنی است که آن چیزی را رد می کنید. و ما از این در

context of an offer or an invitation. For example,  they offered her the job, but she turned it down.  

زمینه یک پیشنهاد یا دعوت استفاده می‌کنیم. برای مثال، آنها به او این کار را پیشنهاد کردند، اما او آن را رد کرد.

She said 'no' to the job. So of course you can say  she rejected. But it's very common, more common,  

او به کار "نه" گفت. پس مطمئناً می‌توانید بگویید که او رد کرد. اما بسیار رایج است، و بیشتر رایج است،

to say 'she turned it down'. So you can turn down  something like a job offer. You can also turn  

که بگویید «او آن را رد کرد». بنابراین می‌توانید چیزی مانند پیشنهاد شغلی را رد کنید. همچنین می‌توانید

down an invitation from someone else, a social  invitation or a romantic invitation. For example,  

دعوت شخص دیگری، دعوت اجتماعی یا دعوت عاشقانه را رد کنید. برای مثال،

I asked Marissa out but she turned me down. When  you ask someone out, it means you invite them to  

من از ماریسا خواستم بیرون برود اما او من را رد کرد. وقتی از کسی می‌خواهید بیرون بروید، به این معنی است که او را

dinner or a coffee for romantic purposes. I asked  Marissa out but she turned me down. She rejected  

برای اهداف عاشقانه به شام ​​یا قهوه دعوت می‌کنید. از ماریسا خواستم بیرون برود اما او من را رد کرد. او

my offer. Number five, to zoom in or the opposite  to zoom out. If there are any photographers here,  

پیشنهاد من را رد کرد. شماره پنج، برای بزرگ‌نمایی یا برعکس برای کوچک‌نمایی. اگر عکاسی در اینجا وجود دارد،

you already know what this means. Because  when you zoom in, the object becomes closer,  

از قبل می‌دانید که این به چه معناست. زیرا وقتی بزرگ‌نمایی می‌کنید، شی نزدیک‌تر می‌شود،

and when you zoom out, the object becomes farther  away. And I'm just sharing this with you because  

و وقتی بزرگ‌نمایی می‌کنید، شی دورتر می‌شود. و من فقط این را با شما به اشتراک می‌گذارم زیرا

everyone is meeting on video conference now.  When you're having a video conference, you have  

همه اکنون در کنفرانس ویدیویی ملاقات می‌کنند. وقتی کنفرانس ویدیویی دارید،

a camera that's focusing on you. And it's really  important you have the correct zoom. You don't  

دوربینی دارید که روی شما فوکوس می‌کند. و واقعاً مهم است که زوم درستی داشته باشید. شما نمی

want to be too close. If you're too close to the  camera, you need to zoom out. If you're too far,  

خواهید خیلی نزدیک باشید. اگر خیلی به دوربین نزدیک هستید ، باید بزرگنمایی کنید. اگر خیلی دور هستید،

you need to zoom in. So you might ask a colleague,  Hey, I can't see you very well. Can you zoom in?  

باید بزرگنمایی کنید. بنابراین ممکن است از یک همکار بپرسید، هی، من نمی توانم شما را خیلی خوب ببینم. آیا می توانید بزرگنمایی کنید؟

Or a colleague might tell you, your picture's  all blurry. You need to zoom out. So now you  

یا ممکن است یکی از همکاران به شما بگوید، عکس شما تار است. شما باید بزرگنمایی کنید. بنابراین اکنون

know what that means for your next video call.  Number six, to wiggle out of. This is a great  

می‌دانید که این برای تماس ویدیویی بعدی شما چه معنایی دارد. شماره شش، برای تکان دادن از. این یکی عالی است

one. When you wiggle out of something, you avoid a  situation, a task, a chore, a responsibility that  

. وقتی از چیزی تکان می‌خورید، از یک موقعیت، یک کار، یک کار طاقت فرسا، مسئولیتی که

you don't really want to do, and you avoid it in  a cunning way. So let's say that tomorrow you're  

واقعاً نمی‌خواهید انجام دهید اجتناب می‌کنید و به روشی حیله‌گر از آن اجتناب می‌کنید . بنابراین فرض کنید فردا

supposed to clean out the garage. And you don't  really want to, but your wife or your husband,  

باید گاراژ را تمیز کنید. و تو واقعاً نمی‌خواهی، اما همسرت یا شوهرت،

your sister, your brother, whoever,  wants you to clean out the garage.  

خواهرت، برادرت، هرکسی که می‌خواهد گاراژ را تمیز کنی.

Now tomorrow when you're supposed to clean out  that garage, maybe you get an urgent phone call  

حالا فردا که قرار است آن گاراژ را تمیز کنید، شاید یک تماس تلفنی فوری

just at the right moment and you have to go to  work and finish something. But you planned that  

در لحظه مناسب با شما تماس بگیرد و باید به کار بروید و کاری را تمام کنید. اما شما آن تماس تلفنی را برنامه ریزی کردید

phone call. You planned that phone call to take  place right as you needed to clean the garage.  

. شما برنامه‌ریزی کرده‌اید که آن تماس تلفنی درست همانطور که برای تمیز کردن گاراژ نیاز داشتید، انجام شود.

So you did that in a cunning way. So you try to  wiggle out of cleaning the garage. So basically  

بنابراین شما این کار را به روشی حیله گر انجام دادید. بنابراین سعی می‌کنید از تمیز کردن گاراژ خارج شوید. بنابراین اساساً

when you're asked to do something, and then you  try to avoid it by creating a scenario where you  

وقتی از شما خواسته می‌شود کاری انجام دهید، و سپس سعی می‌کنید با ایجاد سناریویی که در آن

have another responsibility. Or maybe a friend  asked you to move, but you tell them oh you have a  

مسئولیت دیگری دارید از آن اجتناب کنید. یا شاید یکی از دوستان از شما خواسته است که حرکت کنید، اما شما به آنها می‌گویید که

back injury. So you hurt your back and now you  can't help them move. So you try to wiggle out  

کمر آسیب دیده‌اید. بنابراین شما به کمر خود آسیب می‌زنید و اکنون نمی‌توانید به آنها کمک کنید حرکت کنند. بنابراین سعی می‌کنید

of that. Number seven, to hold up. This is a must  know phrasal verb because we use it when you're  

از آن خلاص شوید. شماره هفت، برای نگه داشتن. این یک فعل عبارتی است که باید بدانید زیرا زمانی که شما تأخیر دارید از آن استفاده می‌کنیم

delayed. And you're delayed specifically while  you're traveling. This could be traveling on a  

. و شما به طور خاص در سفر با تأخیر مواجه هستید . این می تواند سفر با یک

flight or a train for more long distance travel.  But it can also just be traveling from your office  

پرواز یا قطار برای سفرهای طولانی تر باشد. اما ممکن است فقط از دفتر شما

to another board room. Or from your house to the  car. So it can be a very short distance travel  

به اتاق هیئت مدیره دیگری سفر کنید. یا از خانه تا ماشین. بنابراین می‌تواند یک سفر مسافت بسیار کوتاه

or a more longer travel as well. For example,  my kids always hold me up when I'm trying  

یا یک سفر طولانی‌تر نیز باشد. برای مثال، وقتی می‌خواهم ترک کنم، بچه‌هایم همیشه مرا بالا نگه می‌دارند

to leave. So you're trying to leave the house  and then your kids say, Mom, Mom, I need this,  

. بنابراین شما سعی می‌کنید از خانه خارج شوید و سپس بچه‌هایتان می‌گویند، مامان، مامان، من به این نیاز دارم،   به

help me find that, do this for me. And they delay  you. They delay you when you're trying to leave,  

من کمک کن آن را پیدا کنم، این کار را برای من انجام بده. و شما را به تاخیر می اندازند. وقتی می‌خواهید ترک کنید، شما را به تعویق می‌اندازند،   می‌خواهید

you're trying to travel. My kids always hold me  up. Now we commonly use this in the passive form.  

سفر کنید. بچه‌هایم همیشه مرا بالا نگه می‌دارند . اکنون ما معمولاً از این به شکل غیرفعال استفاده می کنیم.

So you might have an appointment that you're  trying to get to and you're late and when you get  

بنابراین ممکن است قراری داشته باشید که می‌خواهید به آن برسید و دیر کردید، و وقتی

to that appointment, you can say, sorry I'm late.  I was held up. To be held up. I was held up by  

به آن قرار رسیدید، می‌توانید بگویید، متاسفم که دیر کردم. نگه داشته شدم نگه داشته شود. بچه‌هایم مرا نگه داشتند

my kids. Oh, I was held up. Number eight, to hit  it off. This is a great one. When you hit it off,  

. اوه من نگه داشتم شماره هشت، برای ضربه زدن به آن. این یکی عالی است. وقتی آن را انجام می‌دهید، به این

it means you have a very positive relationship  with someone right from the first time you meet  

معنی است که از اولین ملاقات با کسی رابطه بسیار مثبتی دارید

them. So let's say you have a new coworker. And  the first conversation you have you realize you  

. بنابراین فرض کنید یک همکار جدید دارید. و اولین مکالمه ای که دارید متوجه می شوید که

have a lot in common. You really like the person.  They're nice, they're funny, they like you,  

اشتراکات زیادی دارید. شما واقعاً آن شخص را دوست دارید. آنها خوب هستند، آنها بامزه هستند، آنها شما را دوست دارند،

the conversation's going really well. You can say,  wow, we really hit it off. Hit it off. That 'it'  

گفتگو واقعاً خوب پیش می رود. می توانید بگویید، وای، ما واقعاً موفق شدیم. آن را بزن. این "این"

is just our relationship. We hit our  relationship off, but we always use 'it'. We  

فقط رابطه ماست. ما رابطه خود را از بین می بریم، اما همیشه از «آن» استفاده می کنیم. ما

really hit it off. Now notice how I said, we.  We almost always use this expression with the  

واقعاً موفق شدیم. حالا توجه کنید که چطور گفتم ما. ما تقریباً همیشه از این عبارت با

subject 'we'. My coworker and I. Or 'we'. My  coworker and I hit it off. I would not say,  

موضوع «ما» استفاده می‌کنیم. من و همکارم. یا "ما". من و همکارم به این نتیجه رسیدیم. من نمی گویم،

I hit it off with my coworker. That sounds  unnatural. We say, we hit it off. Number nine,  

با همکارم این کار را کردم. غیرطبیعی به نظر می رسد . ما می گوییم، آن را زدیم. شماره نه،

to get through. When you get through  something, it simply means you finish it,  

برای عبور. وقتی از کاری عبور می کنید، به سادگی به این معنی است که آن را تمام می کنید،

but that something is usually a chore or an  unpleasant task, something that isn't enjoyable.  

اما آن چیزی معمولاً یک کار سخت یا ناخوشایند است، چیزی که لذت بخش نیست.

For example, I have 10 reports I need  to get through by the end of the day.  

به عنوان مثال، من 10 گزارش دارم که باید تا پایان روز به آنها رسیدگی کنم.

I have 10 reports I need to finish by the end  of the day. But when I use the phrasal verb  

من 10 گزارش دارم که باید تا پایان روز تمام کنم . اما وقتی از فعل عبارتی

'get through' it implies there's going to be  some effort, some struggle. I don't really  

«گذراندن» استفاده می‌کنم، به این معنی است که تلاش‌ها و کشمکش‌هایی وجود خواهد داشت. من واقعاً از

enjoy the task. Number 10, to freshen up. When you  freshen up, you quickly improve your appearance.  

این کار لذت نمی برم. شماره 10 برای شاداب شدن وقتی سرحال می شوید، به سرعت ظاهر خود را بهبود می دهید.

So before you go into a meeting or to a social  events you can freshen up. You can go into  

بنابراین قبل از اینکه به یک جلسه یا رویدادهای اجتماعی بروید، می‌توانید سرحال شوید. می‌توانید به

the bathroom and you can brush your hair. You can  put on fresh lipstick. You can check your makeup.  

حمام بروید و می‌توانید موهایتان را برس بزنید. می‌توانید رژ لب تازه بزنید. می توانید آرایش خود را بررسی کنید.

Now if you're a guy, maybe you put on deodorant  or cologne, things like that. So you quickly  

حالا اگر پسر هستید، شاید دئودورانت یا ادکلن می‌زنید، چیزهایی از این قبیل. بنابراین به سرعت

improve your appearance, you freshen up. So  let's say you're going out for a nice dinner,  

ظاهر خود را بهبود می‌بخشید، شاداب می‌شوید. بنابراین، فرض کنید برای یک شام خوب بیرون می روید،

you might say, oh just give me five minutes to  freshen up. So now you have 10 new phrasal verbs  

ممکن است بگویید، اوه، فقط پنج دقیقه به من فرصت دهید تا سرحال باشم. بنابراین اکنون 10 فعل عبارتی جدید

added to your vocabulary. Are you ready  for your quiz? Here are the questions.  

به دایره لغات خود اضافه کرده‌اید. آیا برای امتحان خود آماده هستید؟ در اینجا سؤالات وجود دارد.

Hit pause. Take as much time as you need and  when you're ready, hit play to see the answers.  

مکث را بزنید. به اندازه‌ای که نیاز دارید وقت بگذارید و وقتی آماده شدید، برای دیدن پاسخ‌ها، روی play ضربه بزنید.

So how did you do with that quit? Let's find  out. Here are your answers. So hit pause,  

پس چگونه با آن ترک کار کردید؟ بیایید پیدا کنیم . در اینجا پاسخ های شما آمده است. بنابراین، مکث را فشار دهید،

take as much time as you need to review the  answers. So how did you do? Make sure you share  

به همان اندازه که برای مرور پاسخ‌ها نیاز دارید، وقت بگذارید . خب چکار کردی؟ مطمئن شوید که

your score in the comments below. And why don't  you do a few example sentences with your favorite  

نمره خود را در نظرات زیر به اشتراک می گذارید. و چرا چند جمله مثال را با افعال عبارتی مورد علاقه خود

phrasal verbs from this list. And if you found  this video helpful, please hit the like button,  

از این فهرست انجام نمی‌دهید. و اگر این ویدیو را مفید یافتید، لطفاً دکمه لایک را بزنید،

share with your friends and of course subscribe.  And before you go make sure you head on over to my  

با دوستان خود به اشتراک بگذارید و البته مشترک شوید. و قبل از رفتن مطمئن شوید که به

website, JForrestEnglish.com and download your  free speaking guide. In this guide I share six  

وب‌سایت من، JForrestEnglish.com سر زده‌اید و راهنمای سخنرانی رایگان خود را دانلود کنید. در این راهنما، من شش

tips on how to speak English fluently and  confidently. And until next time, Happy studying!

نکته را در مورد نحوه صحبت کردن به انگلیسی روان و با اطمینان به اشتراک می‌گذارم. و تا دفعه بعد، تحصیل مبارک!