Speak ADVANCED English in 60 MINUTES | American English Lesson (LESSON PDF + QUIZ)

Welcome back to JForrest English. I'm  Jennifer and this is your one hour weekly  

به JForrest English خوش آمدید. من جنیفر هستم و این درس هفتگی یک ساعته

English lesson. This lesson will help you  improve all areas of your English or English.  

انگلیسی شماست. این درس به شما کمک می‌کند همه زمینه‌های انگلیسی یا انگلیسی خود را بهبود ببخشید.

Speaking Reading Writing vocabulary, grammar  and pronunciation. Let's get started. First,  

Speaking Reading Writing واژگان، گرامر و تلفظ. بیا شروع کنیم. ابتدا،

let's focus on your English speaking skills.  I'm going to explain 10 bad speaking habits  

بیایید روی مهارت‌های مکالمه انگلیسی شما تمرکز کنیم. من قصد دارم 10 عادت بد صحبت کردن را

that I commonly see students,  make now I'll share how you can of

که معمولاً دانش‌آموزان را می‌بینم، توضیح دهم، اکنون به اشتراک می‌گذارم که چگونه می‌توانید از

avoid these habits so you can look very  professional and confident when speaking  

این عادت‌ها اجتناب کنید تا بتوانید هنگام صحبت کردن به زبان انگلیسی بسیار حرفه‌ای و با اعتماد به نفس به نظر برسید

in English. Now, before we start the lesson, I  want to ask for your feedback on this style of  

. اکنون، قبل از شروع درس، می‌خواهم بازخورد شما را درباره این سبک

lesson. So what I'm doing is I'm taking  individual lessons that I posted and I'm  

درس بپرسم. بنابراین کاری که من انجام می‌دهم این است که درس‌های فردی را که پست کرده‌ام می‌خوانم و

combining them into one weekly lesson. So  you have all the individual lessons in one  

آنها را در یک درس هفتگی ترکیب می‌کنم. بنابراین، شما همه درس‌های فردی را در یک

place. You can download it, you can review  it anytime. If you're going for a long drive,

مکان دارید. می‌توانید آن را دانلود کنید، می‌توانید در هر زمان آن را مرور کنید. اگر قصد دارید یک رانندگی طولانی داشته باشید،

Ivor A Long Walk. You have this one lesson, so let  me know if you like this lesson or you don't like  

Ivor A Long Walk. شما این یک درس را دارید، بنابراین اگر این درس را دوست دارید یا این درس را دوست ندارید، به من اطلاع دهید،

this lesson, share your thoughts in the comments  below. Now let's improve your speaking skills.  

نظرات خود را در نظرات زیر به اشتراک بگذارید . حالا بیایید مهارت های گفتاری خود را بهبود ببخشیم.

The first bad habit is using one word answers,  let's say you were at a conference and your  

اولین عادت بد استفاده از پاسخ های یک کلمه ای است، فرض کنید در یک کنفرانس بودید و

boss asks, you how was the conference  and you reply back? Can you say good?

رئیستان می پرسد، کنفرانس چطور بود و پاسخ می دهید؟ میشه بگی خوبه

Great awesome. What do you notice about these  answers? They're all one-word answers. Now,  

عالی عالیه در مورد این پاسخ‌ها چه می‌بینید؟ همه آنها پاسخ های یک کلمه ای هستند. اکنون،

it might seem a little comical that that's  all you would say. But I hear this from  

ممکن است کمی خنده دار به نظر برسد که این تنها چیزی است که شما می گویید. اما من همیشه این را از

students all the time, I'll ask them about  their vacation, and they were on a two-week  

دانش‌آموزان می‌شنوم، از آنها در مورد تعطیلاتشان می‌پرسم، و آنها در یک تعطیلات دو هفته‌ای

vacation in another part of the world, and  all they say was good. Great. Okay, not bad.

در نقطه‌ای دیگر از جهان بودند، و همه آنها می‌گویند خوب بود. عالی. باشه بد نیست

Very short answers, this doesn't sound very  professional and you definitely don't sound  

پاسخ‌های بسیار کوتاه، این خیلی حرفه‌ای به نظر نمی‌رسد و قطعاً

advanced in English. The an easy way to solve  this problem is to answer in a complete sentence,  

در زبان انگلیسی پیشرفته به نظر نمی‌رسید. یک راه آسان برای حل این مشکل این است که در یک جمله کامل پاسخ دهید،

repeat the question. The conference was good,  now still, this isn't enough information,  

سؤال را تکرار کنید. کنفرانس خوب بود، اکنون هنوز، این اطلاعات کافی نیست،

you can then expand on that and you can  provide the reason why or you can provide one

سپس می‌توانید آن را گسترش دهید و می‌توانید دلیل آن را ارائه دهید یا می‌توانید یک

Sample from the conference or the trip.  The conference was good because I met  

نمونه از کنفرانس یا سفر ارائه دهید. کنفرانس خوب بود زیرا با

a lot of new people in my field  and I have a lot of new contacts.  

افراد جدید زیادی در حوزه کاری خود آشنا شدم و مخاطبین جدید زیادی دارم.

This sounds so much more professional and advanced  compared to good. Our next bad. Habit is using  

این در مقایسه با خوب بسیار حرفه‌ای‌تر و پیشرفته‌تر به نظر می‌رسد . بد بعدی ما عادت استفاده از

weak words. Let's say your boss. Asks, you if you  can have the report finished by the end of the

کلمات ضعیف است. بیایید بگوییم رئیس شما. از شما می‌پرسد که آیا می‌توانید گزارش را تا پایان آن به پایان

And you reply back and say I think  so I'll try these are all weak words  

برسانید و پاسخ می‌دهید و می‌گویید فکر می‌کنم، بنابراین سعی می‌کنم همه اینها کلمات ضعیفی هستند

because they imply that you might  not finish the job or finish the  

زیرا نشان می‌دهند که ممکن است کار را تمام نکنید یا درخواست را تمام نکنید

request. So instead of saying I think I can  change that to something more confident,  

. بنابراین به جای اینکه بگویم فکر می‌کنم می‌توانم آن را به چیزی با اعتماد به‌نفس‌تر و قوی‌تر تغییر دهم

something stronger. I know, I can finish  the report by the end of the day I promise

. می‌دانم، می‌توانم گزارش را تا پایان روز تمام کنم،

Promise, I'll finish the report by the end of the  day, you can count on me to finish the report by  

قول می‌دهم، گزارش را تا پایان روز تمام می‌کنم، شما می‌توانید روی من حساب کنید که تا پایان روز گزارش را تمام کنم

the end of the day. The next bad habit is  using very basic words. Basic words like  

. عادت بد بعدی استفاده از کلمات بسیار ابتدایی است. کلمات اساسی مانند

good. Okay, fine. All of these are very  beginner words and they don't sound very  

خوب. باشه، خوبه. همه این‌ها کلمات بسیار مبتدی هستند و خیلی

professional and they don't make you look very  confident either. So if you simply change,

حرفه‌ای به نظر نمی‌رسند و باعث نمی‌شوند شما خیلی مطمئن به نظر برسید. بنابراین اگر به سادگی تغییر می‌کنید،

Change that to something more advanced  instead of saying the conference was  

به جای اینکه بگویید کنفرانس

good. You see the conference was very  beneficial and then you can move on and  

خوب بود، آن را به چیز پیشرفته‌تر تغییر دهید. می بینید که کنفرانس بسیار مفید بود و سپس می توانید ادامه دهید و

provide more information. Like we talked  about in the first bad habit because often  

اطلاعات بیشتری ارائه دهید. همانطور که در اولین عادت بد درباره آن صحبت کردیم، زیرا اغلب

the one word answers that you want  to avoid are also very basic words.  

پاسخ‌های یک کلمه‌ای که می‌خواهید از آن اجتناب کنید، کلمات بسیار ابتدایی هستند.

Now let's move on with our next point one  bad habit you definitely want to avoid is

اکنون بیایید به نکته بعدی خود ادامه دهیم، یکی از عادت بدی که قطعاً می‌خواهید از آن اجتناب کنید،

Speaking too quickly. So imagine  right now I'm telling you about  

سریع صحبت کردن است. بنابراین تصور کنید همین الان دارم درباره

the rules of something and I'm speaking very fast.  

قوانین چیزی به شما می گویم و خیلی سریع صحبت می کنم.

Do you think you'll be able to understand very  well if that's how I spoke what a lot of students  

آیا فکر می‌کنید اگر من اینطور صحبت کنم، می‌توانید خیلی خوب بفهمید که بسیاری از دانش‌آموزان

actually think they speak too slowly but in my  experience, that's not true, they actually speak  

واقعاً فکر می‌کنند خیلی آهسته صحبت می‌کنند، اما طبق تجربه من، این درست نیست، آنها در واقع

too fast and when you speak too, fast is difficult  to understand to follow your story. So, just

خیلی سریع صحبت می‌کنند و وقتی شما هم صحبت می‌کنید، سریع صحبت می‌کنند. درک کردن برای دنبال کردن داستان شما دشوار است. بنابراین، فقط

Take a breath, put some pauses into your  words as well and that will help you  

یک نفس بکشید، در کلمات خود نیز مکث کنید و این به شما کمک می‌کند

slow your pace. Now let's talk about word,  fillers word, fillers are those words like  

سرعت خود را کاهش دهید. حالا بیایید در مورد کلمه صحبت کنیم، کلمه پرکننده، پرکننده‌ها همان کلماتی هستند مانند

well you know like these words that don't have any  meaning but people add them to their speech when  

خوب شما می‌دانید مانند این کلمات که هیچ معنایی ندارند، اما مردم وقتی

they're trying to think about what to say next.  So imagine you're in a meeting and your boss.

می‌خواهند در مورد آنچه بعداً باید بگویند، آنها را به گفتار خود اضافه می‌کنند. بنابراین تصور کنید که در یک جلسه هستید و رئیستان.

I asked you to tell everybody about how the  project is going and you reply back and say well  

من از شما خواستم که به همه در مورد نحوه انجام پروژه بگویید و شما پاسخ دهید و بگویید که

the projects going on pretty good.  

پروژه ها بسیار خوب پیش می روند.

Well you know we just need to obviously  that doesn't seem very professional and  

خوب می‌دانید که ما فقط باید بدیهی باشد که خیلی حرفه‌ای به نظر نمی‌رسد و

you certainly won't feel very confident when  you have all those thumbs. Let's talk about  

مطمئناً وقتی آن همه انگشت شست را داشته باشید، اعتماد به نفس زیادی نخواهید داشت. بیایید در مورد

eye contact. This can be a very difficult  one especially because culturally people.

تماس چشمی صحبت کنیم. این می‌تواند بسیار دشوار باشد، به‌ویژه به این دلیل که افراد فرهنگی هستند.

Different rules for eye contact in North  American culture. It's considered polite  

قوانین مختلف برای تماس چشمی در فرهنگ آمریکای شمالی. برقراری

and professional to make eye contact with  the person you're talking to but you don't  

ارتباط چشمی با فردی که با او صحبت می کنید مودبانه و حرفه ای محسوب می شود اما

maintain eye contact. 100% of the time. You can  absolutely Look Away. Look down look up. But you  

ارتباط چشمی خود را حفظ نمی کنید. 100% مواقع می‌توانید کاملاً به دور نگاه کنید. به پایین نگاه کن به بالا نگاه کن اما می‌خواهید

want to maintain eye contact at least 50% of  the time. Next, let's talk about intonation.

حداقل 50 درصد مواقع ارتباط چشمی را حفظ کنید . بعد، بیایید در مورد لحن صحبت کنیم.

Ian intonation is the natural raising  and falling of your voice. Our voices,  

لحن یان بلند کردن و کاهش طبیعی صدای شماست. صدای ما،

do this naturally. Now, if I'm away up  high and then I come down low and then  

این کار را به طور طبیعی انجام می دهد. حالا، اگر دور از بالا باشم و سپس به پایین بیایم و سپس به

I go way back up high and then I come  down low. That's not very professional  

سمت بالا برگردم و سپس به پایین بیایم. این خیلی حرفه‌ای نیست

and it won't make you look very confident  but you also don't want to talk on one  

و باعث نمی‌شود شما خیلی مطمئن به نظر برسید، اما همچنین نمی‌خواهید با یک

specific note and maintain that know, right  now, I probably sound more boring to you.

نکته خاص صحبت کنید و این را حفظ کنید، در حال حاضر احتمالاً من برای شما خسته‌کننده‌تر به نظر می‌رسم.

No, because I don't have intonation in my voice.  That's the impact of not having that natural  

نه، چون لحن در صدایم نیست. این تاثیر نداشتن آن

rising and falling. And I hear this from students  all the time. So you could do some vocal exercises  

بالا و پایین رفتن طبیعی است. و من همیشه این را از دانش‌آموزان می‌شنوم . بنابراین می‌توانید چند تمرین صوتی انجام دهید

and try to go up higher and then comb down lower  and just try to vary your intonation, which is the  

و سعی کنید بالاتر بروید و سپس پایین‌تر شانه کنید و فقط سعی کنید لحن خود را تغییر دهید، یعنی

rising and falling of your voice. When you speak  to sound more professional and to appear more

بالا و پایین رفتن صدایتان. وقتی صحبت می‌کنید حرفه‌ای‌تر به نظر می‌رسید و بیشتر ظاهر می‌شوید

Didn't our next bad habit is on  enthusiasm and a lack of enthusiasm.  

آیا عادت بد بعدی ما بر روی اشتیاق و عدم اشتیاق است.

What do I mean by this? Well let's say you  went to this conference and you want to tell  

منظور من از این چیست؟ خب، فرض کنید به این کنفرانس رفتید و می‌خواهید به

your boss and your colleagues that the conference  was very beneficial and you learned a lot and you  

رئیس و همکارانتان بگویید که کنفرانس بسیار مفید بود و چیزهای زیادی یاد گرفتید و

made a lot of useful contacts. But if you deliver  this, if you communicate this without enthusiasm

تماس‌های مفید زیادی برقرار کردید. اما اگر این را ارائه دهید ، اگر این را بدون اشتیاق

Yasm, they're not going to understand the message.  The conference was great. I'm met a lot of people,  

یاسم بیان کنید، آنها پیام را درک نخواهند کرد. کنفرانس عالی بود من با افراد زیادی آشنا شدم،

it was very beneficial, it was really interesting,  

خیلی سودمند بود، واقعاً جالب بود،

a lack of enthusiasm. Your intonation  goes down, your volume goes down,  

فقدان اشتیاق. لحن صدای شما پایین می‌آید، صدای شما پایین می‌آید،

just think of it as being very tired, or bored  or not interested. So, think about the enthusiasm

فقط به این فکر کنید که خیلی خسته، یا حوصله یا بی‌علاقه است. بنابراین، به شور و شوقی

Chasm that you have in your voice. Now,  part of showing your enthusiasm and part  

که در صدای خود دارید فکر کنید. اکنون، بخشی از نشان دادن اشتیاق و بخشی

of being confident is also your body language.  Notice how I said, when you lack enthusiasm,  

از اعتماد به نفس، زبان بدن شما نیز هست. توجه کنید که چگونه گفتم، وقتی فاقد اشتیاق هستید،

it's like you're tired. When you're tired,  you have a hard time keeping your body up,  

مثل این است که خسته شده اید. وقتی خسته هستید، به سختی می‌توانید بدنتان را بالا نگه دارید،

but it doesn't look very professional  and I probably don't look very confident  

اما خیلی حرفه‌ای به نظر نمی‌رسد و احتمالاً در حال حاضر خیلی مطمئن به نظر نمی‌رسم

right now. And same people often they  speak, they cover up their body which

. و همین افراد اغلب صحبت می کنند، بدن خود را می پوشانند که

Makes them appear very small, that doesn't seem  very confident either. When you're confident just  

آنها را بسیار کوچک نشان می دهد، این نیز چندان مطمئن به نظر نمی رسد . وقتی مطمئن هستید فقط

bring your shoulders back and take up about as  much space as your shoulders. Go think of that  

شانه‌هایتان را عقب بیاورید و تقریباً به اندازه شانه‌هایتان فضای اشغال کنید. برو به آن

as your box, your Communications box and that's  where you want to be. You want to make sure you  

به عنوان جعبه خود فکر کن، جعبه ارتباطات خود و اینجا همان جایی است که می‌خواهی باشی. می‌خواهید مطمئن شوید که

stay upright in this box when you're communicating  because that will make you seem very confident.

هنگام برقراری ارتباط، در این جعبه ایستاده می‌مانید، زیرا این کار باعث می‌شود شما بسیار مطمئن به نظر برسید.

Tent. And then also that will help with your  intonation and your enthusiasm. Because when your  

چادر و سپس این به لحن و اشتیاق شما کمک خواهد کرد. زیرا وقتی

body is all crunched down, it actually impacts the  intonation of your voice. And when you're upright  

بدن شما کاملاً خرد می شود، در واقع بر آهنگ صدای شما تأثیر می گذارد. و هنگامی که بیشتر راست می‌شوید

more, you can get more enthusiasm more intonation  from your voice as well. So remember, shoulders  

، می‌توانید شور و شوق بیشتری را از صدایتان نیز دریافت کنید. پس به یاد داشته باشید، شانه های خود را

back and pay attention to your body language.  Now finally, let's talk about hand gesture.

به عقب ببرید و به زبان بدن خود توجه کنید. حالا در نهایت، اجازه دهید در مورد ژست دست صحبت کنیم.

So hand gestures is just simply using  your hands when you communicate. Now,  

بنابراین حرکات دست فقط به این معناست که هنگام برقراری ارتباط، از دستان خود استفاده کنید. اکنون،

there are some things you don't want to  do like completely not having any hand  

کارهایی وجود دارد که نمی‌خواهید انجام دهید، مانند نداشتن

gestures. So if I did the entire video  like this, maybe you could watch it for  

حرکات دست. بنابراین، اگر کل ویدیو را به این صورت انجام دادم ، شاید بتوانید آن را برای

30 seconds but imagine watching it for  10 minutes where you don't see my hands  

30 ثانیه تماشا کنید، اما تصور کنید که آن را به مدت 10 دقیقه در جایی که اصلاً دستان من را نمی‌بینید، تماشا کنید

at all. Now if my hands are like this,  most likely my body is going to start to

. حالا اگر دست‌های من این‌طور باشد، به احتمال زیاد بدنم نیز به سمت

To Sag as well. And I'm not going to have good  body language but when I bring my hands into  

افتادگی می‌رود. و قرار نیست زبان بدن خوبی داشته باشم، اما وقتی دستانم را به آن می آورم،

it I'm more likely to keep my shoulders back.  Remember I said you want to have a communication  

بیشتر شانه هایم را عقب نگه می دارم. به یاد داشته باشید که گفتم شما می‌خواهید یک جعبه ارتباطی داشته باشید

box because you also don't want your hands  wailing and frailing about and just being all  

زیرا نمی‌خواهید دست‌هایتان گریه کنند و سست شوند و فقط در همه جا حضور داشته باشند

over the place as well. You want to keep your hand  gestures within this Communications box. So just

. می‌خواهید حرکات دستتان را در این جعبه ارتباطات نگه دارید. پس فقط

Keep them. Very slight, very natural. You don't  want to go too far away. Just close to the body,  

آنها را نگه دارید. خیلی کم، خیلی طبیعی شما نمی خواهید خیلی دور بروید. فقط به بدن نزدیک شوید،

but just keep them going and that will again help  you with your body language. It will make you  

اما فقط آنها را ادامه دهید و این دوباره به شما در مورد زبان بدن کمک می کند. این کار باعث می‌شود شما

look a lot more confident and you'll appear  more professional. Because all professional  

بسیار مطمئن‌تر به نظر برسید و حرفه‌ای‌تر به نظر برسید . زیرا همه سخنرانان حرفه ای

speakers use their hands when they're speaking.  And if you avoid these 10 bad speaking habits, I

هنگام صحبت از دستان خود استفاده می کنند. و اگر از این 10 عادت بد صحبت کردن اجتناب کنید، می

I know you're going to look instantly more  professional, and you're going to feel more  

دانم که فوراً حرفه ای تر به نظر می رسید و

confident as well. So, which bad habit? Do you  think you need to improve the most? Share that in  

همچنین اعتماد به نفس بیشتری خواهید داشت. خب کدوم عادت بد؟ آیا فکر می‌کنید بیشتر از همه نیاز به بهبود دارید؟ آن را در نظرات زیر به اشتراک بگذارید

the comments below? Now let's move on and focus on  your English reading and at the same time you'll  

؟ اکنون بیایید ادامه دهیم و بر خواندن انگلیسی خود تمرکز کنیم و در عین حال

improve your grammar, your vocabulary  and your pronunciation. So we're going to  

گرامر، دایره لغات و تلفظ خود را بهبود ببخشید. بنابراین می‌خواهیم

read a news article that talks about  the release of Disney's The Little

یک مقاله خبری بخوانیم که در مورد انتشار «

Mermaid. Let's get started.  Let me read the headline.  

پری دریایی کوچک» دیزنی صحبت می‌کند. بیا شروع کنیم. بگذار تیتر را بخوانم.

The Little Mermaid makes box office  Splash with 95.5 million opening. First,  

پری دریایی کوچولو با افتتاحیه 95.5 میلیون باکس آفیس پرفروش شد. ابتدا،

let's talk about this makes a splash makes a  splash here. It says box office Splash to describe  

اجازه دهید در مورد این صحبت کنیم که باعث می‌شود یک چلپ چلوپ در اینجا پاشیده شود. می‌گوید باکس آفیس Splash برای توصیف

what type of Splash it made. But this is a fun  idiom that you can add to your speech and the

نوع اسپلش که ساخته است. اما این یک اصطلاح سرگرم‌کننده است که می‌توانید آن را به گفتار خود اضافه کنید و حرف

M is to make a splash to make a splash and  this means to attract a lot of attention.  

M این است که یک اسپلش ایجاد کنید و به این معنی است که توجه زیادی را به خود جلب کنید.

So you might say, Sarah really made a splash at  the conference so maybe she gave a presentation  

بنابراین ممکن است بگویید، سارا واقعاً در کنفرانس سر و صدایی به پا کرد، بنابراین شاید او یک ارائه ارائه کرد

and it was really engaging and interesting and  informative. And a lot of people were talking  

و واقعاً جذاب و جالب و آموزنده بود. و افراد زیادی

to her about it. So she attracted a  lot of attention. She made a splash

در مورد آن با او صحبت می کردند. بنابراین او توجه بسیاری را به خود جلب کرد. او

She made a splash now, do you know why they  chose to use this specific idiom in the headline?

اکنون سروصدا کرد، آیا می‌دانید چرا آنها از این اصطلاح خاص در تیتر استفاده کردند؟

Well, because it's also a joke  because Splash has to do with water,  

خب، چون این هم یک شوخی است، چون اسپلش با آب ربط دارد،

the literal definition of  Splash and the Little Mermaid,

تعریف تحت اللفظی « اسپلش و پری دریایی کوچک»،

of

البته،

course, takes place  

in water because right now, imagine I'm in water  and I'm doing this, I'm splashing to Splash. So,  

در آب اتفاق می‌افتد، زیرا در حال حاضر، تصور کنید من در آب هستم و دارم این کار را انجام می‌دهم. من به اسپلش می پاشم. بنابراین،

if you're right here and I'm doing this with  water, you would see Jennifer's stop splashing.

اگر شما اینجا هستید و من این کار را با آب انجام می‌دهم، می‌بینید که جنیفر پاشیده نمی‌شود.

In me, why are you splashing me? So that's  the literal definition. But remember idioms,  

در من چرا به من آب میزنی؟ بنابراین این تعریف تحت اللفظی است. اما اصطلاحات را به خاطر داشته باشید،

they don't follow the literal definition. They  just chose to use this idiom because of the  

آنها از تعریف تحت اللفظی پیروی نمی کنند. آنها فقط استفاده از این اصطلاح را به دلیل

water connection. So to Splash to Splash, this  is to move water. I guess. Boo to move water.

اتصال آب انتخاب کردند. بنابراین برای Splash to Splash، این حرکت آب است. حدس می زنم. بو برای حرکت آب.

In the direction of someone or something.  So to move water kids. Love splashing in  

در جهت کسی یا چیزی. بنابراین برای حرکت بچه های آب. پاشیدن در آب را دوست دارم،

water but hey adults, love it, too, is pretty  fun. Let's continue on The Little Mermaid,  

اما هی بزرگسالان، آن را نیز دوست دارید، بسیار سرگرم کننده است. بیایید در پری دریایی کوچولو،

Minx box office, Splash when ninety  five point five million dollar opening,  

باکس آفیس Minx، Splash با افتتاحیه نود  پنج امتیاز و پنج میلیون دلار ادامه دهیم،

okay? The little mermaid made moviegoers want to  be under the sea. All Memorial Day weekend. This

باشه؟ پری دریایی کوچک باعث شد تماشاگران سینما بخواهند زیر دریا باشند. تمام آخر هفته روز یادبود. این

Is not an idiom to be under the sea,  they're using this as a little joke,  

یک اصطلاح برای بودن در زیر دریا نیست، آنها از آن به عنوان یک شوخی کوچک استفاده می‌کنند،

because one of the main songs from the  movie, is called Under the Sea. Remember,  

زیرا یکی از آهنگ‌های اصلی فیلم زیر دریا نام دارد. به یاد داشته باشید،

they sing a lot in Disney movies and this is one  of the songs Under the Sea, if you remember it?  

آنها در فیلم‌های دیزنی زیاد می‌خوانند و این یکی از آهنگ‌های Under the Sea است، اگر آن را به خاطر دارید؟

Okay, let's take a look at this though.  Moviegoer made moviegoers. This is a noun.

خوب، بیایید نگاهی به این بیندازیم. سینمارو تماشاگران سینما را ساخت. این یک اسم است.

I'll moviegoer and can you imagine who? This  would represent a moviegoer. I'm a moviegoer.

من تماشاگر سینما خواهم شد و می توانید تصور کنید چه کسی؟ این یک تماشاگر سینما را نشان می‌دهد. من اهل سینما هستم.

What does that mean? A moviegoer is someone who  

معنی آن چیست؟ یک سینمادوست کسی است که

goes to the movies a moviegoer? Because  remember, it's a noun. So, you need

به سینما می رود، یک سینمارو است؟ زیرا به یاد داشته باشید، این یک اسم است. بنابراین، شما به

the

article here we have plural. So there's  no article because moviegoers a moviegoer,

مقاله ای که در اینجا جمع داریم نیاز دارید. بنابراین مقاله‌ای وجود ندارد، زیرا تماشاگران سینما یک تماشاگر سینما هستند،

Someone who goes to the movies  

کسی که

in North America. When we say go to the  movies, it means I went to the movie theater.

در آمریکای شمالی به سینما می‌رود. وقتی می گوییم برو به سینما، یعنی من به سینما رفتم.

Movie theater in North America,  we commonly called the cinema a  

سینما در آمریکای شمالی، ما معمولاً سینما را یک سینما می نامیم

movie theater. So we just shorten it to movies.

. بنابراین ما فقط آن را به فیلم کوتاه می کنیم.

I

went to the movies last weekend. It  means I went to the movie theater to  

آخر هفته پیش به سینما رفتم. یعنی برای تماشای فیلم به سینما رفتم

watch a movie. So a moviegoer  is not someone who watches a

. بنابراین یک تماشاگر سینما کسی نیست که

movie

at home. They have to go to  the movie theater, the cinema

در خانه فیلم تماشا کند. آنها باید به سینما، سینما بروند آیا

Are you a movie goer? I am not a moviegoer. I

شما اهل سینما هستید؟ من اهل سینما نیستم. من

haven't gone to the movies. The movie theater  for five years, maybe but of course, I watch  

سینما نرفته ام سینما برای پنج سال، شاید، اما البته،

movies at home. I'm just not a moviegoer.  What about you, share that in the comments?

در خانه فیلم می‌بینم. من فقط اهل سینما نیستم. شما چطور، آن را در نظرات به اشتراک بگذارید؟

Disney's live-action remake of it's 1989.  Animated classic easily, out swam the competition.  

بازسازی لایو اکشن دیزنی از آن در سال 1989. انیمیشن کلاسیک به راحتی، در رقابت شنا کرد.

All right, this is another water  joke. This is also not an expression.

بسیار خوب، این یک شوخی آبی دیگر است . این نیز یک بیان نیست.

We use it in the literal context  of to outswim. Someone means I  

ما از آن در متن تحت اللفظی برای شنا کردن استفاده می کنیم. کسی یعنی من

swam faster than the person. So,  when you add out in front of an

سریعتر از آن شخص شنا کردم. بنابراین، وقتی در مقابل

Action verb. It means to do better  than. So if I say I outran someone  

فعل Action اضافه می‌کنید. به معنای انجام بهتر از. بنابراین اگر بگویم از کسی سبقت گرفتم به این

it means I ran faster than another person  who was running usually in the sense of a  

معنی است که سریعتر از شخص دیگری دویدم که معمولاً به معنای

competition. I'm racing against someone and I  outran them, I ran faster than them. So this  

مسابقه بود. من با کسی مسابقه می‌دهم و از او پیشی می‌گیرم، سریع‌تر از او می‌دویدم. بنابراین این

is not an idiom it's in a very specific  context of sports and competition, but it

یک اصطلاح نیست، بلکه در یک زمینه بسیار خاص از ورزش و رقابت است، اما

Again, they used it because of the water  reference, but it means to perform better  

باز هم به دلیل مرجع آب از آن استفاده کردند ، اما به معنای عملکرد بهتر

than. So easily performed better  than is how you can think of it,  

از آن است. خیلی راحت بهتر از آنچه فکرش را می‌کنید،

easily performed better than the competition.  Now here remake, if I add re in front of my verb,  

بهتر از رقبا عمل کرد. حالا اینجا remake، اگر re را جلوی فعلم اضافه کنم، به این

it means to do that verb again. So, to  remake, it means to make it again and

معنی است که دوباره آن فعل را انجام دهم. بنابراین، بازسازی کردن، به معنای ساختن دوباره آن است و

This makes sense.

این معنا دارد.

Because the Little Mermaid was  originally a cartoon originally in 1989,  

از آنجا که پری دریایی کوچولو در ابتدا یک کارتون در سال 1989 بود،

but they just remade it. And this, the  live action originally, it was a cartoon,  

اما آنها تازه آن را بازسازی کردند. و این، اکشن زنده در ابتدا، یک کارتون بود،

an animated cartoon, but now, of  course, real people Ariel and Ursula,  

یک کارتون متحرک، اما اکنون، البته، آدم‌های واقعی آریل و اورسولا،

they're real people. Obviously, flounder,  the fish is not. The fish is still

آن‌ها آدم‌های واقعی هستند. بدیهی است که دست و پا کردن، ماهی اینطور نیست. ماهی هنوز

It, so that's the live-action remake.  So with the verb remake, you might say,  

آن است، پس این بازسازی لایو اکشن است. بنابراین با فعل remake، ممکن است بگویید،

I had to remake the cake. So maybe you  were making a cake but at the same time  

مجبور شدم کیک را دوباره بسازم. بنابراین شاید داشتید کیک درست می‌کردید اما در همان زمان

you were watching one of my videos  on YouTube and you forgot about your  

یکی از ویدیوهای من را در YouTube تماشا می‌کردید و کیک خود را فراموش کرده‌اید

cake and it burns in the oven. So you had  to remake it, I had to remake the cake.

و در فر می‌سوزد. پس تو مجبور شدی دوباره آن را بسازی، من باید کیک را دوباره درست کنم.

So, you can use this in many different contexts.

بنابراین، شما می توانید از آن در زمینه های مختلف استفاده کنید.

All right, bringing in ninety five point  five million dollars. So notice Point,  

بسیار خوب، نود و پنج امتیاز، پنج میلیون دلار به ارمغان آورد. بنابراین به Point توجه کنید،

that's how I would vocalize this 95.5 million  and then I vocalize the money sign as dollars,  

من این 95.5 میلیون را اینگونه صدا می کنم و سپس علامت پول را به صورت دلار صدا می کنم،

and it is plural, there's more than one  dollar. One dollar singular 1 million dollars

و جمع است، بیش از یک دلار است. یک دلار مفرد 1 میلیون دلار

There's there's a plural on the  dollars but there is no plural on  

روی  دلار جمع وجود دارد، اما روی  میلیون، جمع وجود ندارد

the million. I hear a lot of students say  to Millions. No, it's two million dollars  

. من از بسیاری از دانش آموزان می شنوم که به میلیون ها می گویند. نه، دو میلیون دلار است

that plural goes on the dollars. Bringing  in ninety five point five million dollars  

که جمع روی دلار می‌رود.

on 4320 screens in North America.  According to Studio estimates Sunday,

در 4320 صفحه نمایش در آمریکای شمالی، نود و پنج امتیاز و پنج میلیون دلار به ارمغان می آورد. طبق برآوردهای استودیو یکشنبه،

So let's take a look at this according to  

پس بیایید با توجه به

and after you need a someone or something. So  this a something could be according to the report,  

و بعد از اینکه به شخص یا چیزی نیاز داشتید به این موضوع نگاهی بیندازیم. بنابراین این یک چیزی می‌تواند بر اساس گزارش باشد،

this would be a something according to the report  According to Jim, who wrote the report. So this  

این چیزی است که طبق گزارش به گفته جیم، که گزارش را نوشته است. بنابراین

would be, of course, a someone. So according to  don't forget this preposition to according to

، این  البته یک نفر خواهد بود. بنابراین با توجه به این حرف اضافه را فراموش نکنید تا طبق

The report According to Jim before we go on, are  you enjoying this lesson? Do you enjoy learning  

گزارش به گفته جیم قبل از اینکه ادامه دهیم،  آیا از این درس لذت می برید؟ آیا از یادگیری

in this way? Studying real context. If so, then I  want to tell you about the finally fluent Academy,  

به این روش لذت می برید؟ مطالعه زمینه واقعی اگر چنین است، پس من می‌خواهم درباره آکادمی در نهایت روان به شما بگویم،

this is my premium training program, where  we study native English speakers in a real  

این برنامه آموزشی برتر من است، جایی که ما انگلیسی زبانان بومی را در یک زمینه  واقعی مطالعه می‌کنیم

context. Just like this on tv, YouTube movies and  the news so you can improve your listening skills.

. دقیقاً مانند این در تلویزیون، فیلم‌های YouTube و اخبار تا بتوانید مهارت‌های شنیداری خود را بهبود بخشید.

And you can add all these common phrasal verbs.  Idioms, Expressions, Advanced vocabulary, Advanced  

و می توانید تمام این افعال رایج عبارتی را اضافه کنید. اصطلاحات، عبارات، واژگان پیشرفته،

grammar to your speech and you'll have me as your  personal coach. So if you'd like to join, you can  

گرامر پیشرفته برای گفتار شما و شما من را به عنوان مربی شخصی خود خواهید داشت . بنابراین اگر می‌خواهید بپیوندید، می‌توانید

look in the description for more information. Now,  let's continue on and Disney estimates. The film  

برای اطلاعات بیشتر به توضیحات نگاه کنید. اکنون، بیایید ادامه دهیم و دیزنی تخمین می زند. فیلم

starring Halle Bailey as the mermaid Ariel and  Melissa McCarthy as her see, which Nemesis Ursula.

با بازی هالی بیلی در نقش آریل پری دریایی و ملیسا مک کارتی در نقش او، که نمسیس اورسولا است.

Kayla's pause here. Nemesis listen  to my pronunciation. Nemesis Nemesis  

مکث کایلا اینجاست. Nemesis به تلفظ من گوش دهید. Nemesis

a nemesis is your rival or your opponent. So  someone or sometimes, even a something that  

Nemesis   یک دشمن رقیب یا حریف شماست. بنابراین، یک نفر یا گاهی، حتی چیزی که

you need to defeat something, you need  to defeat this happens a lot in movies.

برای شکست دادن آن به آن نیاز دارید، در فیلم‌ها زیاد اتفاق می‌افتد.

And books and TV. So think of any superhero. Let's  take Batman. And who does Batman need to defeat?  

و کتاب و تلویزیون. پس به هر ابرقهرمانی فکر کنید. بیایید بتمن را بگیریم. و بتمن باید چه کسی را شکست دهد؟

He needs to defeat Joker. Right? The Joker,  Don is Batman's Nemesis. It's his rival,  

او باید جوکر را شکست دهد. درست؟ جوکر، دون دشمن بتمن است. رقیب او،

his opponent. But you may have an  opponent in a race or a competition.

حریف اوست. اما ممکن است یک حریف در یک مسابقه یا یک مسابقه داشته باشید.

And in that case, the word nemesis  is too strong. When I hear Nemesis,  

و در این مورد، کلمه انتقام بسیار قوی است. وقتی نمسیس را می‌شنوم،

I think there's going to be a battle, there's  going to be violence involved. And that's why  

فکر می‌کنم قرار است جنگی رخ دهد، خشونتی در میان خواهد بود. و به همین دلیل

I think more of movies and TV and superheroes. I  don't really think of just being in a race or a  

من بیشتر به فیلم‌ها، تلویزیون و ابرقهرمانان فکر می‌کنم. من واقعاً به این فکر نمی‌کنم که فقط در یک مسابقه یا

competition where you have an opponent.  So think of it in that sense as well,  

رقابتی باشم که در آن شما یک حریف دارید. بنابراین به این معنا نیز فکر کنید،

there's probably some sort of  violence or extreme conflict.

احتمالاً نوعی خشونت یا درگیری شدید وجود دارد.

Nemesis her see which Nemesis Ursula will reach,  one hundred Seventeen point five million dollars.  

نمسیس او را ببیند که نمسیس اورسولا به کدام یک صد هفده امتیاز پنج میلیون دلار خواهد رسید.

Don't forget that as sand dollars.  By the time, the holiday is over.  

فراموش نکنید که به عنوان دلار شن و ماسه. تا آن زمان، تعطیلات تمام شده است.

Okay. This was a very long sentence but let's  take the short form of the sentence. We have  

باشه. این جمله بسیار طولانی بود، اما اجازه دهید شکل کوتاه جمله را در نظر بگیریم. ما

the film and then this is additional information  about the film. The film will reach this amount.

فیلم را داریم و سپس این اطلاعات اضافی درباره فیلم است. فیلم به این میزان خواهد رسید.

By the time, the holiday is over. So this  is a nice Advanced sentence structure,  

تا آن زمان، تعطیلات تمام شده است. بنابراین این ساختار جمله‌ای پیشرفته است،   می‌توانید

you can practice, you have the future simple.

تمرین کنید، آینده ساده‌ای دارید.

And then you have by the  time. Okay, so let's try that,  

و پس از آن شما تا زمان دارید. بسیار خوب، پس بیایید آن را امتحان کنیم،

let's try by the time. The week is over, what  will happen? So it will rain by the time the  

بیایید هر لحظه تلاش کنیم. هفته تمام شد، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ بنابراین تا زمانی که هفته تمام شود، باران خواهد بارید

week is over. So, by the time the week is over  that's the last day of the week and sometimes

. بنابراین، وقتی هفته تمام می‌شود، این آخرین روز هفته است و گاهی اوقات

Between now and the end of the week, it will  rain. So here future simple. It Will Rain by  

بین الان تا پایان هفته، باران می‌بارد. بنابراین در اینجا آینده ساده است. با گذشت زمان، باران خواهد بارید

the time and then and then you can have any time.  It doesn't necessarily have to be over. It could  

و پس از آن، هر زمانی می‌توانید داشته باشید. لزوماً نباید تمام شود. ممکن است

be by the time I go on vacation. So I will buy a  new bathing suit. By the time, I go on vacation.

زمانی باشد که به تعطیلات بروم. بنابراین من یک لباس حمام جدید خواهم خرید. تا آن زمان، من به تعطیلات می روم.

Ation.

عمل

By the time I go on vacation. So this is a  nice sense of structure. You can try your  

تا من به تعطیلات بروم. بنابراین این یک حس خوب از ساختار است. می‌توانید

own sentence in the comments, it ranks as the  fifth biggest Memorial Day Weekend, Opening Ever.  

جمله خودتان را در نظرات امتحان کنید، این جمله به‌عنوان پنجمین آخر هفته بزرگ روز یادبود، افتتاحیه تا به حال، رتبه‌بندی می‌شود.

So rank is talking about the score, right? So if  you're in first place that's your rank. Second  

بنابراین رتبه در مورد نمره صحبت می کند، درست است؟ بنابراین اگر در رتبه اول هستید این رتبه شماست.

place. Third place 4th Place so this is fifth it  ranks as its overall performance. Now I've saved

جایگاه دوم. مقام سوم مقام چهارم بنابراین این رتبه پنجم است به عنوان عملکرد کلی آن رتبه بندی می شود. اکنون

All the notes that I'm taking here in a free  lesson PDF, you can look in the description for  

همه یادداشت‌هایی را که می‌گذارم در اینجا در یک درس رایگان PDF ذخیره کرده‌ام، می‌توانید در توضیحات به دنبال

the link to download it and you can also download  this free speaking guide how to speak. English,  

پیوند دانلود آن بگردید و همچنین می‌توانید این راهنمای سخنرانی رایگان نحوه صحبت کردن را دانلود کنید. انگلیسی،

fluently, and confidently, in six. Easy steps,  you can download this absolutely free from my  

روان، و با اطمینان، در شش. مراحل آسان، می‌توانید این را کاملاً رایگان از وب‌سایت من دانلود کنید

website. So the link is in the description  as well. Let's continue it displaces fast.

. بنابراین پیوند در توضیحات نیز موجود است. بیایید به سرعت جابجایی آن ادامه دهیم.

X in the top spot. So they're talking about  it, the movie, The Little Mermaid because of  

X در رتبه اول. بنابراین آنها در مورد آن صحبت می کنند، فیلم، پری دریایی کوچولو به دلیل

its overall rank, its performance, its core  it displaces. So first we had fast X but now  

رتبه کلی آن، عملکرد، هسته اصلی آن. بنابراین ابتدا X سریع داشتیم اما اکنون

the little mermaid is going to displace it. So  it's going to take its Spot, It displaces Fast  

پری دریایی کوچولو قرار است آن را جایگزین کند. بنابراین، قرار است جایگاه خود را بگیرد، Fast

X in the top spot, the tenth installment in  the Fast and Furious franchise starting Vin

X را در جایگاه برتر قرار می‌دهد، قسمت دهم از مجموعه سریع و خشمگین که Vin Oil را شروع می‌کند، از نسخه‌های

Oil has lagged behind more recent  releases in the series. So when you  

اخیر سری عقب مانده است . بنابراین وقتی

leg behind, it means you're not  performing as well as you could,  

پشت پا می‌شوید، به این معنی است که آن‌طور که می‌توانید عمل نمی‌کنید،

so you're performing slower than expected  or not as good as expected. So to perform

بنابراین کندتر از حد انتظار عمل می‌کنید یا آنطور که انتظار می‌رفتید خوب عمل نمی‌کنید. بنابراین برای اجرای

Less than expected.

کمتر از حد انتظار.

But we also use this in a physical distance.  So remember before we talked about running  

اما ما از این در فاصله فیزیکی نیز استفاده می کنیم. پس به یاد داشته باشید که قبل از اینکه در مورد دویدن

or swimming, and you can outswim  or outrun the competition, well,  

یا شنا صحبت کنیم، و شما می‌توانید از شنا پیشی بگیرید یا از رقابت پیشی بگیرید، خب،

I might be running. And then I realize that  my competitor not my Nemesis because I'm not  

شاید من در حال دویدن باشم. و سپس متوجه می شوم که رقیب من نه دشمن من، زیرا

going to violently fight them. My competitor  is lagging behind. I know they can run faster.

قرار نیست با آنها به شدت مبارزه کنم. رقیب من عقب مانده است. من می دانم که آنها می توانند سریعتر بدود.

Other than they're currently running.  Why is my competitor lagging behind?  

غیر از آنها که در حال حاضر در حال اجرا هستند. چرا رقیب من عقب مانده است؟

Why are they running slower than  the they can run? And maybe a,  

چرا آن‌ها کندتر از سرعتی که می‌توانند بدونند، می‌دوند؟ و شاید

even in transportation of train could be legging  behind? It's not moving as quickly as it can  

حتی در حمل و نقل قطار هم عقب بماند؟ به همان سرعتی که می‌تواند

move. So there could be some mechanical  issue and that's why his legging behind

حرکت کند، حرکت نمی‌کند. بنابراین ممکن است یک مشکل مکانیکی وجود داشته باشد و به همین دلیل است که او پشت پا است،

But in this case, they're talking about  the performance not physical movement.  

اما در این مورد، آنها در مورد عملکرد صحبت می کنند نه حرکت فیزیکی.

So the film The Tenth film in Fast and Furious.  Are you watching that series? I am not. I'll  

بنابراین فیلم دهمین فیلم سریع و خشن. اون سریال رو میبینی؟ من نیستم. به

stick to my Disney movies has legs behind more  recent releases in the series bringing in 23  

پایبند می‌مانم که فیلم‌های دیزنی من از اکران‌های اخیر این مجموعه که 23

million dollars. Domestically for a two-week,  total of 108 million dollars for Universal

میلیون دلار درآمد دارند، عقب مانده است. در داخل کشور برای دو هفته،  در مجموع 108 میلیون دلار برای یونیورسال

Pictures notice here too, weak. There's no  as on it, right? Because this is being used  

پیکچرز، اینجا نیز ضعیف است. چیزی در آن وجود ندارد، درست است؟ چون از این

as an adjective and adjectives, don't have a  plural form. So it's the difference between

به عنوان صفت و صفت استفاده می‌شود، شکل جمع نداشته باشید. بنابراین این تفاوت بین

I went on a vacation.

من به تعطیلات است.

Now, let's say I want to add an adjective.  I could say, I went on a two-week vacation,  

حالا فرض کنید می خواهم یک صفت اضافه کنم. می توانم بگویم، من به یک تعطیلات دو هفته ای رفتم،

this is an adjective but if I want to  just talk about the time reference for  

این یک صفت است، اما اگر بخواهم فقط در مورد مرجع زمانی برای

my vacation the length of time, then I do add  the S, I went on a vacation for two weeks,  

مدت زمان تعطیلاتم صحبت کنم، سپس S را اضافه می کنم ، من برای دو نفر به تعطیلات رفتم. هفته،

this is plural. This is an adjective so it is not  plural. This is a Time reference so it's plural.

این جمع است. این یک صفت است پس جمع نیست. این یک مرجع زمانی است پس جمع است.

The performance of The Little Mermaid represents,  something of a bounce-back for Disney's,  

اجرای پری دریایی کوچولو نشان‌دهنده چیزی شبیه به بازگشت برای دیزنی است که

animated to live-action remake. So remember,  they remade The Little Mermaid first? It was  

انیمیشن تا بازسازی لایو اکشن است. پس یادتان هست، آنها ابتدا پری دریایی کوچک را بازسازی کردند؟

animated and now is live action. So, they went  from animated to live action. Notice here,  

پویانمایی بود و اکنون اکشن زنده است. بنابراین، آنها از انیمیشن به اکشن زنده تبدیل شدند. در اینجا توجه کنید،

bounce, back bounce, back when you bounce back,  is another way of saying recover. So this because

جهش، برگشت به عقب، زمانی که به عقب برگشتید، راه دیگری برای گفتن بازیابی است. بنابراین، چون این

It's a noun, it would be  recovery. It's a recovery. So  

یک اسم است، بازیابی خواهد بود . این یک بهبودی است. بنابراین

we'll learn later on that. They say that the  live-action remakes they were doing poorly but  

بعداً در مورد آن خواهیم آموخت. آنها می‌گویند که بازسازی‌های لایو اکشن ضعیف انجام می‌دادند، اما

now they've bounced back. So they're recovering  in terms of their performance is going from,  

حالا دوباره برگشته‌اند. بنابراین، از نظر عملکردشان در حال بهبود هستند،

not very good to better. We use this in a  medical context as well. So let's say your

نه خیلی خوب به سمت بهتر. ما از این در زمینه پزشکی نیز استفاده می‌کنیم. بنابراین بیایید بگوییم

Sick, you're not feeling well, but the  doctor wants to tell you. It's not serious,  

بیمار شما، حال شما خوب نیست، اما پزشک می‌خواهد به شما بگوید. این جدی نیست،

you'll recover, the doctor could say, don't

شما بهبود خواهید یافت، دکتر می‌تواند بگوید،

Don't worry.

نگران نباشید.

Don't worry, it's just a cold. You'll bounce back.

نگران نباش، این فقط یک سرماخوردگی است. به عقب برمیگردی

Bounce back quickly, you'll  recover quickly. In this case,  

سریع به عقب برگردید، به سرعت بهبود خواهید یافت. در این مورد،

it's being used as a verb but here they're using  it as a noun, all bounce back. So in this case,  

از آن به عنوان یک فعل استفاده می‌شود، اما در اینجا از آن به عنوان اسم استفاده می‌کنند، همه به عقب برمی‌گردند. بنابراین در این مورد،                                           ‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‏ به

it's recovery because that's the noun form, and  the verb form is recover, you'll recover quickly

So they're talking about The Little Mermaid film  because of its performance it's considered a  

bounce-back for their remakes and makes it  likely. They'll keep coming in definitely  

احتمال زیاد آنها قطعاً

poor reception and the pandemic had some  recent reboots. In this case reboot is  

استقبال ضعیفی خواهند داشت و این همه گیری اخیراً راه اندازی مجدد شده است. در این مورد راه‌اندازی مجدد

just another word for remake, but  remake is the more common one. We

فقط کلمه دیگری برای بازسازی است، اما بازسازی رایج‌تر است. ما از

Use reboot more in the sense  of starting again. So to start,

راه‌اندازی مجدد بیشتر به معنای شروع دوباره استفاده می‌کنیم. بنابراین برای شروع،

An electronic.

الکترونیکی.

Device again. So that's not how  they're using it in this context,  

دوباره دستگاه بنابراین آن‌ها اینگونه از آن در این زمینه استفاده نمی‌کنند، از

they're using it to replace the word remake,  to just talk about making it again. But that  

آن برای جایگزینی کلمه بازسازی استفاده می‌کنند تا فقط درباره ساخت دوباره آن صحبت کنند. اما

isn't how it's normally used. When you reboot  a device, I will power down my computer or my  

معمولاً از آن استفاده نمی‌شود. وقتی دستگاهی را راه‌اندازی مجدد می‌کنید ، معمولاً رایانه یا تلفنم را خاموش می‌کنم

phone usually because it's it has some sort  of bug or an issue. And then they'll say

زیرا به نوعی باگ یا مشکل دارد. و سپس می‌گویند

So just try rebooting it, so turn  it off and turn it back on again.

پس فقط آن را راه‌اندازی مجدد کنید، بنابراین آن را خاموش کنید و دوباره روشن کنید.

So recent reboot. Same as remake  either performing poorly or skipping,  

بنابراین راه اندازی مجدد. همان‌طور که نسخه بازسازی شده ضعیف اجرا می‌شود یا نادیده گرفته می‌شود،

theatrical release for Disney plus, including  Dumbo Milan, and Pinocchio, so Dumbo,  

اکران در سینما برای دیزنی پلاس، از جمله دامبو میلان و پینوکیو، همچنین دامبو،

Milan and Pinocchio. These are three other Disney  movies that they remade into live-action films,  

میلان و پینوکیو. اینها سه فیلم دیگر دیزنی هستند که آنها را به فیلم‌های لایو اکشن بازسازی کردند،

but they didn't do very well, and they  didn't even go to the theaters. They  

اما خیلی خوب عمل نکردند و حتی به سینما هم نرفتند. آنها

only release them on Disney plus their  streaming service. They didn't release.

آنها را فقط در دیزنی و سرویس پخش خود منتشر می کنند. آزاد نکردند

Some in the theaters probably because they  didn't think they were going to perform  

برخی در تئاترها احتمالاً به این دلیل که فکر نمی‌کردند

very well. So when you skip something it  means you you miss it you miss it so you  

خیلی خوب اجرا کنند. بنابراین وقتی چیزی را رد می‌کنید، به این معنی است که دلتان برای آن تنگ می‌شود، بنابراین

don't go to it or you don't do it so to  miss it or missing theatrical release.

به سراغ آن نمی‌روید یا این کار را انجام نمی‌دهید تا آن را از دست بدهید یا اکران سینمایی را از دست بدهید.

You hear this a lot with events. So you might say,  

این را با اتفاقات زیاد می شنوید. بنابراین ممکن است بگویید،

I think I'm going to skip the party tonight,  which means I'm going to miss it. I'm not going  

فکر می‌کنم از مهمانی امشب می‌گذرم، که به این معنی است که آن را از دست خواهم داد. من نمی‌خواهم به جایی بروم که

to go where I'm not going to do it or someone  might say, you can't skip the meeting today.  

قرار نیست این کار را انجام دهم یا ممکن است کسی بگوید، نمی‌توانید جلسه امروز را رها کنید.

The CEO will be there, which means you can't not  do it. You have to do it. You can't skip the meet

مدیرعامل آنجا خواهد بود، به این معنی که نمی‌توانید این کار را انجام ندهید. شما باید این کار را انجام دهید. شما نمی توانید از غذا

eating today.

خوردن امروز صرف نظر کنید.

Let's continue the opening puts it in the top  tier of Disney's remakes. So top-tier is one  

بیایید ادامه دهیم، افتتاحیه آن را در بالاترین سطح بازسازی‌های دیزنی قرار می‌دهد. بنابراین، رده برتر یکی

of the highest ranks highest positions  top tier with a similar performance to  

از بالاترین رتبه‌ها، بالاترین رتبه‌ها با عملکردی مشابه با

2019 Aladdin though. It was well short of  2017 s Beauty and the Beast which open to  

علاءالدین 2019 است. خیلی کمتر از Beauty and the Beast در سال 2017 بود که با

more than 170 million dollars and twenty  19's. The Lion King which brought in more

بیش از 170 میلیون دلار و 20 19 باز می شد. شیر شاه که

Then 190 million dollars in its first  weekend. Have you seen any of these  

در اولین آخر هفته خود بیش از 190 میلیون دلار به ارمغان آورد . آیا هیچ یک از این

remakes? I've seen all three. I love Disney  movies. I'm very excited to watch The Little  

بازسازی‌ها را دیده‌اید؟ من هر سه را دیده ام من عاشق فیلم های دیزنی هستم. من برای تماشای پری دریایی کوچک بسیار هیجان‌زده هستم

Mermaid. Although I'm not a moviegoer,  so I'll watch it at home. What about you?

. اگرچه من اهل سینما نیستم، بنابراین آن را در خانه تماشا خواهم کرد. تو چطور؟

Oh, and that's the end of the article,  

اوه، و این پایان مقاله است،

okay, so now, what I'll do is I'll go to the  beginning of the article and I'll read it from  

خب، پس اکنون، کاری که من انجام خواهم داد این است که به ابتدای مقاله می روم و آن را از

start to finish. And this time, you can focus on  my pronunciation. Let's do that now, The Little  

ابتدا تا انتها می خوانم. و این بار، می‌توانید روی تلفظ من تمرکز کنید. بیایید این کار را اکنون انجام دهیم، پری

Mermaid minks box office Splash with ninety five  point, five million dollar opening. The little  

دریایی کوچک باکس آفیس اسپلش با نود و پنج امتیاز، پنج میلیون دلار افتتاحیه.

mermaid made moviegoers want to be under the sea  on Memorial Day Weekend. Disney's live action.

پری دریایی کوچک باعث شد تماشاگران سینما بخواهند در آخر هفته روز یادبود زیر دریا باشند. اکشن زنده دیزنی

Action remake of it's 1989.  Animated classic easily,  

بازسازی اکشن مربوط به سال 1989. انیمیشن کلاسیک به راحتی،   در

out swam the competition. Bringing in  ninety five point five million dollars  

رقابت شنا کرد. بر اساس برآورد استودیو یکشنبه، و برآورد دیزنی، نود و پنج میلیون دلار

on 4320 screens in North America,  according to Studio estimate Sunday,  

در 4320 صفحه نمایش در آمریکای شمالی به ارمغان می آورد

and Disney estimates. The film starring Halle  Bailey as the mermaid Ariel and Melissa McCarthy  

. فیلمی با بازی هالی بیلی در نقش آریل پری دریایی و ملیسا مک کارتی

as her see, which Nemesis Ursula will reach. One  hundred Seventeen point five million dollars.

در نقش او که نمسیس اورسولا به آن خواهد رسید. صد هفده امتیاز پنج میلیون دلار.

By the time the holiday is over it ranks. As the  fifth biggest Memorial Day Weekend, Opening Ever  

زمانی که تعطیلات تمام می شود رتبه بندی می شود. به‌عنوان پنجمین آخر هفته بزرگ روز یادبود، با افتتاحیه،

it displaces fast X in the top spot. The tenth  installment in the Fast and Furious franchise.  

X سریع را در جایگاه برتر قرار می‌دهد. دهمین قسمت از مجموعه سریع و خشمگین.

Starring Vin Diesel has lagged behind more recent  releases in the series bringing in 23 million  

با بازی وین دیزل از اکران‌های اخیر این مجموعه عقب مانده است و

dollars domestically for a two-week, total of  108 million dollars for Universal Pictures.

برای دو هفته 23 میلیون دلار در داخل کشور به ارمغان آورده است که مجموعاً 108 میلیون دلار برای یونیورسال پیکچرز است.

The performance of The Little Mermaid represents  something of a bounce-back for Disney's animated  

اجرای پری دریایی کوچولو نشان‌دهنده یک بازگشت دوباره برای انیمیشن‌های دیزنی

to live action remakes and makes it likely  they will keep coming in. Definitely  

برای بازسازی‌های اکشن زنده است و این احتمال را ایجاد می‌کند که همچنان وارد صحنه شوند. قطعاً

poor reception. And the pandemic had some  recent reboots either performing poorly,  

استقبال ضعیفی است. و این بیماری همه‌گیر چند راه‌اندازی مجدد اخیر داشت که یا عملکرد ضعیفی داشتند،

or is skipping theatrical releases for Disney  plus, including Dumbo Milan, and Pinocchio,  

یا از نمایش‌های تئاتری برای دیزنی پلاس، از جمله دامبو میلان، و پینوکیو صرف نظر می‌کردند،

the opening puts it in the top  tier of Disney's remakes with a

افتتاحیه آن را با

Our performance to 2019 s Aladdin  though, it was well short of 2017,  

اجرای ما به علاءالدین 2019 در ردیف بالای  بازسازی‌های دیزنی قرار می‌دهد. خیلی کمتر از سال 2017،

s Beauty and the Beast which opened to more than  170 million dollars and twenty 19's The Lion King  

Beauty and the Beast که با بیش از 170 میلیون دلار اکران شد و شیر شاه بیست و نوزدهم

which brought in more than 190 million dollars  in its first weekend. Now let's focus on phrasal  

که در اولین آخر هفته خود بیش از 190 میلیون دلار درآمد داشت . حالا بیایید روی افعال عبارتی تمرکز کنیم

verbs because native speakers use phrasal  verbs all the time and in this lesson we're

زیرا زبان‌های بومی همیشه از افعال عبارتی استفاده می‌کنند و در این درس ما بر

Going to focus on phrasal verbs with  get and you're going to learn the top,  

روی افعال عبارتی با get تمرکز می‌کنیم و شما

40 phrasal verbs with get and at the end  of this section, there's a quiz. Let's go  

40 فعل عبارتی را با get و در پایان این بخش، یک مسابقه وجود دارد. برویم

to get ahead. This means to progress, so to  make progress towards something and we most  

تا جلو برویم. این به معنای پیشرفت است، بنابراین پیشرفت به سمت چیزی است و ما

commonly use this in a career setting or academic  setting. For example, if you want to get ahead

معمولاً از آن در زمینه شغلی یا محیط تحصیلی استفاده می‌کنیم . به عنوان مثال، اگر می خواهید پیشرفت کنید، به

You need fluent English. Would you agree with  that? Put that in the comments if you want to  

انگلیسی روان نیاز دارید. آیاشماباآن موافقید ؟ اگر می‌خواهید پیشرفت کنید، آن را در نظرات قرار دهید، به

get ahead, you need fluent English. Now, notice  how I didn't specify get ahead in. What if you  

انگلیسی روان نیاز دارید. اکنون، توجه کنید چگونه من تعیین نکردم که چگونه

want to get ahead at work in your career, so,  don't forget that. But you can also just say,  

پیشروی کنید . اما می‌توانید فقط بگویید،

if you want to get ahead to get along with most  students know this one. Do you know this one? When

اگر می‌خواهید با اکثر دانش‌آموزان کنار بیایید، این یکی را می‌دانید. آیا این یکی را می شناسید؟ وقتی

You get along with someone. It means you have  a good relationship with that person. I really  

با کسی کنار میای این بدان معناست که شما رابطه خوبی با آن شخص دارید. من واقعاً

get along with my boss but we commonly use  this in the - I don't get along with my boss  

با رئیسم کنار می‌آیم، اما معمولاً از این در مورد استفاده می‌کنیم - من با رئیسم کنار نمی‌آیم

so you can use it in both the positive or  the negative. So which describes you I get  

بنابراین می‌توانید از آن در موارد مثبت یا منفی استفاده کنید. بنابراین آنچه شما را توصیف می کند، من

along with my boss. I don't get along  with my boss to get away. This means

با رئیسم کنار می آیم. من برای فرار با رئیسم کنار نمی آیم. این یعنی

To escape. So you can use this into  context, the criminal got away. So  

فرار کردن بنابراین می‌توانید از این در زمینه استفاده کنید، مجرم فرار کرد.

that means he escaped. The robber got away,  he stole my car and he got away he escaped.  

بنابراین   یعنی او فرار کرد. سارق فرار کرد، ماشین مرا دزدید و فرار کرد و فرار کرد.

But we also use this more in the sense  of to escape from your daily life. The  

اما ما همچنین از این بیشتر به معنای فرار از زندگی روزمره شما استفاده می کنیم.

difficulties of your daily life. I really  need to get away. Work has been so busy.

مشکلات زندگی روزمره شما. من واقعاً باید دور شوم. کار خیلی شلوغ بوده

II. Don't get along with my boss, I need to get  away another common phrasal verb with get away,  

II. با رئیسم کنار نیایید، من باید از یک فعل رایج دیگر با get away دور شوم، این است

is to get away with something and that something  is negative. For example, she got away with the  

که از چیزی دور شوم و آن چیزی منفی است. برای مثال، او از جرم فرار کرد

crime, this means she wasn't punished for the  crime. So she did something wrong but she got

، این بدان معناست که او برای جرم مجازات نشده است . بنابراین او کار اشتباهی انجام داد، اما

We with it, she got away with stealing the car.  Notice that verb ing with stealing the car to get  

ما را با آن گرفتار کرد، او با دزدیدن ماشین فرار کرد. توجه داشته باشید که فعل ing with stealing the car to get

off lightly? This is when you are punished for  something but you're punished less severely than  

off lightly? این زمانی است که برای چیزی تنبیه می‌شوید اما کمتر از آنچه پیش‌بینی می‌کردید مجازات می‌شوید

you anticipated. So maybe you forgot to submit a  report at work but you got off lightly your boss.

. بنابراین شاید فراموش کرده‌اید که در محل کار گزارشی ارائه کنید، اما به راحتی از رئیس خود خارج شده‌اید.

Didn't fire you but they did remove you  from the account so you were punished,  

شما را اخراج نکردند، اما شما را از حساب حذف کردند، بنابراین مجازات شدید،

but you were punished less severely than  you expect it. We also use this more in a  

اما کمتر از آنچه انتظار داشتید مجازات شدید. ما همچنین از این بیشتر در

criminal context. She stole the car, but  she got off lightly. So maybe she didn't  

زمینه کیفری استفاده می‌کنیم. او ماشین را دزدید، اما به آرامی پیاده شد. پس شاید او

go to prison. She only had to do community  service to get back. This is used to say

به زندان نرفت. او برای بازگشت فقط باید خدمات اجتماعی انجام می داد . این برای گفتن

That you return to your original starting  point. So, let's say you're at home,  

اینکه شما به نقطه شروع اولیه خود برمی گردید استفاده می شود . بنابراین، فرض کنید در خانه هستید،

but then you go to the store and then  you return back home. So now you can say,  

اما سپس به فروشگاه می‌روید و سپس به خانه بازمی‌گردید. بنابراین اکنون می توانید بگویید،   ساعت

I got back at 7:00. What time did you get  back? Now, you can specify the place. What  

7:00 برگشتم. ساعت چند برگشتی؟ اکنون می توانید مکان را مشخص کنید.

time did you get back home? Back to the  office. Oh, I got back around seven week.

ساعت چند به خانه برگشتید؟ بازگشت به دفتر. اوه، حدود هفت هفته برگشتم.

Commonly use this with your vacations. What time  did you get back from your trip to Italy? Oh,  

معمولاً از این در تعطیلات خود استفاده کنید. از سفر به ایتالیا چه ساعتی برگشتید؟ اوه،

I got back on Tuesday, you returned home  from Italy. There's also the phrasal verb  

من سه شنبه برگشتم، شما از ایتالیا به خانه برگشتید. همچنین فعل عبارتی

to get back to someone. You might say,  oh I really need to get back to John  

بازگشت به کسی وجود دارد. ممکن است بگویید، اوه، من واقعاً نیاز دارم

when you get back to someone, it means you respond  to that person. So if I say I need to get back to

وقتی به کسی برمی‌گردید، به جان بازگردم، یعنی به آن شخص پاسخ می‌دهید. بنابراین اگر بگویم باید به

John, it means that John contacted me  

جان برگردم، به این معنی است که جان با من تماس گرفته است

but I have not replied. So maybe he asked me a  question and I have not answered his question. I  

اما من پاسخی نداده‌ام. بنابراین شاید او از من سؤالی پرسیده است و من به سؤال او پاسخ نداده‌ام. من

need to get back to John or you John might say.  When are you going to get back to me? When are  

باید به جان برگردم وگرنه جان ممکن است بگوید. کی قراره به من برگردی؟ وقتی دوباره وارد چیزی می‌شوید، چه زمانی به

you going to respond to my question when you get  back into something? It means you continue doing.

سؤال من پاسخ می‌دهید ؟ یعنی به این کار ادامه می دهید.

Something that you stopped for a period of time.  So let's say you decided to learn how to play  

چیزی که برای مدتی متوقفش کردید. بنابراین فرض کنید تصمیم گرفتید نحوه نواختن

guitar or piano, and you play a guitar every  week, for months, and months, and months. And  

گیتار یا پیانو را یاد بگیرید و هر هفته، ماه‌ها، ماه‌ها و ماه‌ها یک گیتار می‌نوازید. و

then you stop playing guitar, you get very busy  at work but then work is no longer busy. So you  

سپس نواختن گیتار را متوقف می‌کنید، سر کار بسیار مشغول می‌شوید، اما بعد از آن کار دیگر شلوغ نیست. بنابراین شما

say oh I need to get back into guitar. I need  to get back into my guitar lessons so maybe you

می گویید اوه باید دوباره به گیتار برگردم. من باید به درس‌های گیتار خود برگردم تا شاید شما از

Use this with your language lessons. I need  to get back into my English language class to  

آن برای درس‌های زبان خود استفاده کنید. من باید به کلاس زبان انگلیسی خود برگردم تا

get back at someone. This is used for Revenge.  So if you didn't get back to John which means  

به کسی برگردم. این برای انتقام استفاده می شود. بنابراین اگر به جان بازنگشتید، به این معنی که   به

you didn't reply to John and you didn't answer  his question, maybe John will try to get back  

جان پاسخ ندادید و به سؤال او پاسخ ندادید، شاید جان سعی کند

at you. He'll try to get revenge on you  so maybe he'll tell everyone that you're

به شما پاسخ دهد. او سعی خواهد کرد از شما انتقام بگیرد بنابراین شاید به همه بگوید که

You're not very helpful and that's how we gets  back at you to get behind someone or something,  

شما خیلی مفید نیستید و اینگونه است که ما به شما پاسخ می‌دهیم تا پشت سر کسی یا چیزی بنشینیم،

this is when you support someone or  something. So let's say your company  

این زمانی است که از کسی یا چیزی حمایت می‌کنید. بنابراین فرض کنید شرکت شما

has a new policy on their dress code  and you like the policy. You can say,  

یک خط‌مشی جدید در مورد کد لباس خود دارد و شما این خط‌مشی را دوست دارید. می‌توانید بگویید،

I can really get behind that policy, you  support that policy to get by. This is when you

من واقعاً می‌توانم پشت آن خط‌مشی باشم، شما  از آن سیاست برای به نتیجه رسیدن حمایت می‌کنید. این زمانی است که شما

Just enough resources to  survive, we most commonly use  

فقط منابع کافی برای بقا دارید، ما معمولاً از

this with Financial Resources. So you might  say with inflation, I can barely get by,  

این با منابع مالی استفاده می‌کنیم. بنابراین ممکن است با تورم بگویید، من به سختی می‌توانم از پس آن بر بیایم،

so it means you can pay your bills,  pay your mortgage, buy groceries,  

بنابراین به این معنی است که می‌توانید صورت حساب‌هایتان را بپردازید، وام مسکنتان را بپردازید، مواد غذایی بخرید،

but just enough at the end of the month, you  have one or two dollars left in your account.

اما فقط در پایان ماه، یک یا دو دلار در حسابتان باقی مانده است. دارم

I'm getting by to get into trouble. I'm sure you  do this all the time when you get into trouble, it  

میرسم تا به مشکل برسم مطمئنم وقتی به مشکل می‌خورید، همیشه این کار را انجام می‌دهید، این

just means you enter that situation where you're  doing something you're not supposed to be doing  

فقط به این معنی است که وارد موقعیتی می‌شوید که در حال انجام کاری هستید که قرار نیست انجام دهید

which is the trouble. So kids get into trouble all  the time. That's why you don't leave your kids at  

. بنابراین بچه‌ها همیشه در مشکل هستند . به همین دلیل است که بچه‌هایتان را

home without an adult to supervise them because  they're going to get into trouble. They're going.

بدون بزرگ‌سالی در خانه رها نمی‌کنید زیرا به مشکل برمی‌خورند. آنها در حال رفتن هستند.

Right on all the walls with crayon or eat, all the  cookies in the fridge, they're going to get into  

درست روی تمام دیوارها با مداد رنگی یا خوردن، همه شیرینی‌های داخل یخچال،

trouble to get on. This is when you board, which  means to enter certain vessels, certain methods  

برای سوار شدن به مشکل خواهند خورد. این زمانی است که سوار می‌شوید، به معنای ورود به کشتی‌های خاص، روش‌های خاص

of transportation. So, you can get on a plane, a  train, a boat, or a bus. I got on the plane, you

حمل‌ونقل. بنابراین، می‌توانید سوار هواپیما، قطار، قایق یا اتوبوس شوید. من سوار هواپیما شدم، تو

You entered the plane. You boarded the plane  to get on is also used as an expression to say  

وارد هواپیما شدی. شما سوار هواپیما شدی تا سوار شوید همچنین به عنوان تعبیری برای گفتن   استفاده می‌شود

that someone is old or has become very old.  So you might say my grandma is getting on,  

که فردی پیر است یا بسیار پیر شده است. بنابراین ممکن است بگویید مادربزرگ من در حال ادامه دادن است،

which means my grandma is now quite old.  She's become very old my grandma's getting on,  

که به این معنی است که مادربزرگ من اکنون کاملاً پیر شده است. او خیلی پیر شده است که مادربزرگ من سوار می شود،

so she has difficulty getting on a  plane. Now, what's the opposite of on

بنابراین او برای سوار شدن به  هواپیما مشکل دارد . حالا برعکس on

I'm on the plane I got on the plane so  now I need to get off the plane. And  

I'm on the airplane I'm in the airplane من در هواپیما هستم، بنابراین اکنون باید از هواپیما پیاده شوم. و

remember you only get off certain  methods of transportation Planes,  

به یاد داشته باشید که فقط از روش‌های خاص حمل و نقل هواپیما،

Trains, boats, and buses. This is my stop.  I need to get off the bus. Get off the train  

قطار، قایق و اتوبوس پیاده می‌شوید. این توقف من است. باید از اتوبوس پیاده شوم

for vehicles, cars Vans or  trucks. You get in and get out of

برای وسایل نقلیه، اتومبیل وانت یا کامیون از قطار پیاده شوید. شما وارد و از

Of. I got in my car, I got out of my  car, so don't confuse those two. We  

Of خارج می شوید. من سوار ماشینم شدم، از ماشینم پیاده شدم ، پس این دو را اشتباه نگیرید.

also use get in when you enter a room  in a building or enter a house or a  

هنگامی که وارد اتاقی در ساختمان می‌شوید یا وارد خانه یا

location. So this is very common at work.  A co-worker could ask you o. What time did  

مکانی می‌شوید، ما   همچنین از ورود استفاده می‌کنیم. بنابراین در محل کار بسیار رایج است. یک همکار می تواند از شما بپرسد. ساعت چند

you get in? They met. What time did you  enter the office? So you can also use it.

وارد شدی؟ ملاقات کردند. چه ساعتی وارد دفتر شدی؟ بنابراین شما نیز می توانید از آن استفاده کنید.

It to mean. What time did you start your work  day because when you enter the office building  

به این معنی است. از چه ساعتی روز کاری خود را شروع کردید زیرا وقتی از نظر فنی وارد ساختمان اداری می‌شوید،

technically, you started work. So what time  did you get in? Is another way of saying,  

کار را شروع کرده‌اید. پس چه ساعتی وارد شدی؟ آیا روش دیگری برای گفتن این است که

what time did you start work? Now in this case,  

چه ساعتی کار را شروع کردید؟ اکنون در این مورد،

although the opposite of in is out we have  an expression to get off which means to end  

اگرچه برعکس in out است، ما عبارتی برای حذف داریم که به معنای پایان دادن به

work for the day. So someone could ask  you o. What time do you get off today?

کار روزانه است. بنابراین کسی می تواند از شما بپرسد. امروز چه ساعتی پیاده می شوید؟

What time do you usually get off? What time are  you getting off, tomorrow. This means what time  

معمولا ساعت چند پیاده می شوید؟ فردا ساعت چند پیاده می شوید. این یعنی چه ساعتی

do you finish work? Do you end work? Just  for the day to get out is also used as an  

کار را تمام می‌کنید؟ کار را تمام می کنی؟ فقط برای روز بیرون رفتن نیز به عنوان

expression of disbelief. So let's say your  friend tells you, I won the lottery, get out.  

بیان ناباوری استفاده می شود. بنابراین فرض کنید دوستتان به شما می‌گوید، من در لاتاری برنده شدم، بیرون بروید.

Get out. Get out of here,  get out of town so you can.

برو بیرون. از اینجا برو، از شهر برو تا بتوانی.

Dad, get out of here or less commonly but still  comment, get out of town. It's just a show that  

بابا، از اینجا برو بیرون یا کمتر اتفاق می‌افتد، اما باز هم نظر بده، برو بیرون از شهر. این فقط نمایشی است که

I can't believe it. What get out. Get out. So  if your friend says something very shocking or  

نمی توانم آن را باور کنم. چه چیزی بیرون. برو بیرون. بنابراین، اگر دوست شما چیزی بسیار تکان دهنده یا

surprising, I'm moving to Antarctica. Get out.  Get out of town. Why, why are you doing that?  

تعجب آور بگوید، من به قطب جنوب نقل مکان می کنم. برو بیرون. از شهر خارج شوید. چرا، چرا این کار را می کنی؟

When you get out of something  or get out of doing something,  

وقتی از کاری خارج می شوید یا از انجام کاری خارج می شوید، به این

it means you avoid doing something unpleasant.

معنی است که از انجام کاری ناخوشایند اجتناب می کنید.

Pleasant. So, I could say I need to get out of  cleaning the garage because that's unpleasant,  

دلپذیر. بنابراین، می‌توانم بگویم باید از تمیز کردن گاراژ خارج شوم، زیرا این کار ناخوشایند است،

and I don't want to do it to get together.  This is when people organize socially,  

و من نمی‌خواهم این کار را برای دور هم جمع شدن انجام دهم. این زمانی است که افراد از نظر اجتماعی سازماندهی می‌کنند،

they join each other socially. So I might ask  what time are we getting together tonight? So  

آنها از نظر اجتماعی به یکدیگر می‌پیوندند. بنابراین ممکن است بپرسم امشب چه ساعتی دور هم جمع می شویم؟ پس

what time are we going to meet each other?  Join each other and have dinner. Have a

چه ساعتی قرار است همدیگر را ملاقات کنیم؟ به هم بپیوندید و شام بخورید.

A coffee. Go for a walk, do something social.  Now, if you specify the noun, you need with,  

یک قهوه بخور برو پیاده روی، کاری اجتماعی انجام بده. حالا، اگر اسم را مشخص کنید، باید با،   امشب

what time are you getting together with your  friends tonight? You probably know this one  

با دوستانتان چه ساعتی جمع می‌شوید ؟ احتمالاً این یکی را

to get up. What time do you get up? This is  when you leave your bed in the morning, first  

برای بلند شدن می‌شناسید. ساعت چند بیدار میشی؟ این زمانی است که صبح، اول صبح، تخت خود را ترک می‌کنید

thing in the morning. So what time do you wake  up? This is when you open your eyes. But then,

. پس چه ساعتی بیدار می شوید ؟ این زمانی است که چشمان خود را باز می کنید. اما پس از آن،

Get up is when you actually leave your bed so  I wake up at 6 a.m. but I don't get up until  

بیدار شدن زمانی است که شما واقعاً تخت خود را ترک می‌کنید، بنابراین من ساعت 6 صبح از خواب بیدار می‌شوم، اما تا ساعت 6:30 بیدار نمی‌شوم،

6:30 but how about this one, get up to. What did  you get up to last night? This is a common way  

اما در مورد این یکی، بیدار شوید. دیشب چه کاری انجام دادی؟ این یک روش رایج

of simply asking what someone did. Oh, what  did you get up to last night? Oh, not much.  

برای اینکه به سادگی بپرسیم کسی چه کرده است. اوه، دیشب چه کاری انجام دادی؟ اوه، نه زیاد.

I watched a movie. We also use this one though  to imply that someone is doing something wrong.

من یک فیلم تماشا کردم. ما همچنین از این یکی استفاده می‌کنیم تا به این معنی باشد که کسی کار اشتباهی انجام می‌دهد.

My kids are always getting up to no good. This  is the same thing as getting into trouble,  

بچه های من همیشه در حال بیداری هستند. این همان چیزی است که دچار مشکل شوید،

but in a general context. So, what did  you get up to last night? It's what did  

اما در یک زمینه کلی. خب، دیشب چه کاری انجام دادی؟ این چه کاری بود که

you do last night to get across?  This is to communicate your idea  

دیشب انجام دادید تا به آن برسید؟ این برای انتقال موفقیت آمیز ایده شما است

successfully. So as a non-native  speaker, you might say I have a  

. بنابراین، به‌عنوان یک سخنران غیر بومی ، ممکن است بگویید من برای

hard time getting my ideas across. I have  a hard time communicating successfully and

رساندن ایده‌هایم مشکل دارم. من در برقراری ارتباط موفقیت آمیز مشکل دارم و

If you have a hard time,  getting your ideas across,  

اگر برای شما مشکل است، در انتقال ایده های خود مشکل دارید،

someone might ask you. What are you  getting at? What are you getting at?  

ممکن است کسی از شما بپرسد. می خوای به چی برسی؟ می خوای به چی برسی؟

This is another way of saying. What are you  trying to communicate? What do you mean? So,  

این یک راه دیگر برای گفتن است. سعی می‌کنید با چه چیزی ارتباط برقرار کنید؟ منظورت چیه؟ بنابراین،

if you're trying to explain something, but the  other person doesn't understand, they can say,  

اگر می‌خواهید چیزی را توضیح دهید، اما طرف مقابل متوجه نمی‌شود، می‌تواند بگوید: «

what are you getting at now? To get at can also  mean to successfully reach something or fine.

الان به چه چیزی می‌رسید؟» رسیدن به آن می‌تواند به معنای رسیدن موفقیت‌آمیز به چیزی یا خوب باشد.

Something or obtain something. So let's say I have  a shelf and I have a hat on a very high shelf. I  

چیزی یا به دست آوردن چیزی. بنابراین فرض کنید من یک قفسه دارم و یک کلاه در یک قفسه بسیار بلند دارم.

might say, I can't get at my hat, I can't reach my  hat so you get rid of this is when you throw away.  

ممکن است بگویم، نمی‌توانم به کلاهم دست پیدا کنم، نمی‌توانم به کلاهم برسم، بنابراین شما از شر آن خلاص شوید، زمانی که دور می‌اندازید.

So permanently remove unwanted items. So remember  I said I wanted to get out of cleaning my garage.

بنابراین برای همیشه موارد ناخواسته را حذف کنید. پس به یاد داشته باشید گفتم می‌خواهم از گاراژم بیرون بروم.

Judge because there's so many things,  I need to get rid of. There are so many  

قضاوت کنید چون چیزهای زیادی وجود دارد، باید از شر آنها خلاص شوم.

unwanted things in my garage that I want to  permanently remove. So maybe once a year,  

چیزهای ناخواسته زیادی در گاراژ من وجود دارد که می‌خواهم آن‌ها را برای همیشه حذف کنم. بنابراین شاید سالی یک بار،

you can go through your entire house and get  rid of things. Get rid of unwanted things to  

بتوانید کل خانه خود را مرور کنید و از شر چیزها خلاص شوید. خلاص شدن از شر چیزهای ناخواسته،

get wound up about something is when you get  really angry about something. So let's say,

زمانی است که به خاطر چیزی واقعاً عصبانی می شوید. بنابراین بیایید بگوییم،

Your father doesn't like politics in general  so every time he sees something in the news  

پدر شما به طور کلی سیاست را دوست ندارد، بنابراین هر بار که چیزی در اخبار

about politicians he gets wound up. He gets  really angry, but you might say to your dad,  

درباره سیاستمداران می‌بیند، زخمی می‌شود. او واقعاً عصبانی می‌شود، اما ممکن است به پدرتان بگویید،

get over it, get over it, to get over something  is when you tell someone, they shouldn't have

غلبه کنید، غلبه کنید، برای غلبه بر چیزی، زمانی است که به کسی می‌گویید، او نباید

Wrong feelings towards something else and those  strong feelings are usually negative feelings.  

احساسات نادرستی نسبت به چیز دیگری داشته باشد و آن احساسات قوی معمولاً احساسات منفی هستند.

So if your dad gets really wound up about  politics, you can say, oh, just get over it,  

بنابراین، اگر پدرتان واقعاً در مورد سیاست مجروح شده است، می‌توانید بگویید، اوه، فقط از پس آن برآیید،

it's not a big deal. You can, of course, get  over someone. Do you know this one? When you  

این مسئله مهمی نیست. مطمئناً می توانید بر کسی غلبه کنید. آیا این یکی را می شناسید؟ وقتی از

get over someone, it means you. No longer have  romantic feelings for that person. So after

کسی غلبه می کنید، این به معنای شماست. دیگر احساسات عاشقانه نسبت به آن شخص نداشته باشید. پس بعد از

My divorce. It took me years to  get over my husband. It took me  

طلاق من سالها طول کشید تا بر شوهرم غلبه کنم.

years to stop having romantic  feelings towards my husband.  

سال‌ها طول کشید تا دیگر احساسات عاشقانه‌ای نسبت به شوهرم نداشته باشم.

Now, someone could say, get over it, stop being  upset about the situation that you're no longer  

حالا، یکی می‌تواند بگوید، از آن عبور کنید، از این وضعیت که دیگر

with your husband, but that might be a little  insensitive. You can also get over an illness.

با شوهرتان نیستید ناراحت نشوید، اما ممکن است کمی بی‌احساس باشد. شما همچنین می توانید بر یک بیماری غلبه کنید.

- which means you recover from an illness. It  took me weeks to get over my cold. It took me  

- به این معنی که از یک بیماری بهبود می یابند. هفته‌ها طول کشید تا بر سرماخوردگی‌ام غلبه کنم.

weeks to recover from my cold to get around. This  is how you travel within an area. So if you're a  

هفته‌ها طول کشید تا از سرماخوردگی خلاص شوم تا بتوانم به آنجا برسم. این نحوه سفر شما در یک منطقه است. بنابراین اگر

tourist you might Google. What's the best way  to get around New York City and of course it's

گردشگر هستید، ممکن است در گوگل جستجو کنید. بهترین راه برای رفت و آمد در شهر نیویورک و البته

Aunt by car. You don't want to get around  by car because the traffic is terrible. So  

عمه با ماشین چیست. نمی‌خواهید با ماشین رفت و آمد کنید زیرا ترافیک وحشتناک است. بنابراین

walking is the best way to get around  or taking the subway is the best way  

پیاده روی بهترین راه برای رفت و آمد است یا استفاده از مترو بهترین راه

to get around New York City. When you get  around to something or to doing something,  

برای رفت و آمد در شهر نیویورک است. وقتی به سراغ کاری می‌روید یا کاری را انجام می‌دهید، به این

it means you finally do something after not  doing it for a long period of time. So, let's

معنی است که بالاخره کاری را بعد از انجام ندادن آن برای مدت طولانی انجام می‌دهید. بنابراین، فرض کنید

Say I was trying to get out of cleaning the garage  because I didn't really want to get rid of all  

سعی می‌کردم از تمیز کردن گاراژ خارج شوم، زیرا واقعاً نمی‌خواستم از شر همه

that unwanted stuff but I finally got around to  cleaning the garage. So I finally clean the garage  

چیزهای ناخواسته خلاص شوم، اما در نهایت به تمیز کردن گاراژ رسیدم. بنابراین من بالاخره گاراژ را

after a long time of not cleaning the garage  to get it together, is when you take control.

بعد از مدت ها تمیز نکردن گاراژ  تمیز می کنم تا آن را جمع کنم، زمانی است که شما کنترل را به دست می گیرید.

Your life or your emotions. So let's say your  friend is really upset because she broke up with  

زندگی یا احساسات شما. بنابراین فرض کنید دوستتان واقعاً ناراحت است زیرا از شوهرش جدا شده است

her husband and she has not gotten over him and  you want to tell your friend to just get over it  

و او از پس او برنمی‌آید و شما می‌خواهید به دوستتان بگویید که از پس آن بربیاید،

but instead you tell your friend, get it together,  get it together. You need to take control.

اما در عوض به دوستتان می‌گویید، آن را جمع کنید، با هم کنار بیاورید. شما باید کنترل را به دست بگیرید.

Of your emotions because your friend is crying  all the time or she's really upset. She's really  

از احساسات شما به این دلیل که دوستتان همیشه گریه می کند یا واقعاً ناراحت است. او واقعاً

moody angry, not pleasant to be around and you  tell your friend, you need to get it together  

خشمگین است، بودن در اطراف خوشایند نیست و شما به دوستتان می گویید، باید آن را جمع کنید،

which is a little bit of tough love but  sometimes it's necessary. There are many  

که کمی عشق سخت است، اما گاهی اوقات لازم است. بسیاری از

phrasal verbs with debt through that have  different meanings when you get through.

افعال عبارتی با بدهی از طریق وجود دارد که وقتی از پس آن بر می آیید معانی مختلفی دارند.

Thing, it means you in der or deal with a  difficult situation, it was really difficult  

این یعنی شما در شرایط سختی قرار دارید یا با یک موقعیت سخت روبرو هستید،

for me to get through my father's death. So  my father died. Obviously that's a difficult  

تحمل مرگ پدرم برای من واقعا سخت بود. پس پدرم مرد. بدیهی است که این یک

situation. Hopefully you don't say get over it  because that would be very insensitive but I had a  

وضعیت دشوار است. امیدوارم نگویید از آن عبور کنید زیرا این خیلی غیر حساس خواهد بود، اما برای من

hard time getting through my father's death so you  can use this in a personal situation. You can use

سخت بود که از مرگ پدرم گذشتم، بنابراین می‌توانید از آن در موقعیت شخصی استفاده کنید. می توانید از

Is it in a work situation as well? I don't get  along with my boss so I have a hard time getting  

آیا در موقعیت کاری نیز استفاده کنید؟ من با رئیسم هماهنگ نیستم، بنابراین برای

through our meetings. I have a hard time dealing  with our meetings because I don't get along with  

انجام جلساتمان مشکل دارم. من برای رسیدگی به جلساتمان مشکل دارم، زیرا

my boss when you get through something.  It can also mean that you successfully  

وقتی شما از چیزی عبور می کنید، با رئیسم کنار نمی آیم. همچنین می‌تواند به این معنی باشد که

finish something that was very difficult  or time-consuming. I finally got through.

کاری را که بسیار سخت یا وقت‌گیر بود، با موفقیت به پایان می‌رسانید. بالاخره موفق شدم

The report. So you finished it but  it took you a really long time. It  

گزارش. بنابراین شما آن را تمام کردید، اما مدت زیادی طول کشید.

was difficult when you get through to  someone, it means that you successfully  

وقتی با شخصی ارتباط برقرار می‌کنید سخت بود ، به این معنی که

contact them after numerous attempts of  trying to contact them. So, let's say,  

پس از تلاش‌های متعدد برای تماس با او، با موفقیت با او تماس گرفتید. بنابراین، فرض کنید،

I needed to get back to John, I needed to  respond to John, but every time I called John

من نیاز داشتم به جان برگردم، باید به جان پاسخ می‌دادم، اما هر بار که با جان تماس می‌گرفتم،

I got his voicemail I could say I'm having a  hard time getting through to John so I can't  

پیام صوتی او را دریافت می‌کردم، می‌توانستم بگویم که برای رسیدن به جان مشکل دارم، بنابراین نمی‌توانم

get back to John because I can't get through to  him, but we also use to get through to someone  

به جان برمی گردم چون نمی توانم با او ارتباط برقرار کنم، اما

when you're able to communicate something  to someone in a way that they understand it.  

زمانی که بتوانید چیزی را به شخصی به نحوی که او آن را بفهمد، ارتباط برقرار کنید، از آن استفاده می کنیم تا با کسی ارتباط برقرار کنیم.

So I told my friend that she shouldn't quit  her job and I explained all the reasons why

بنابراین به دوستم گفتم که او نباید شغلش را رها کند و همه دلایل را توضیح دادم

And I finally got through to her. So I finally  made her understand why she shouldn't quit her  

و در نهایت به او رسیدم. بنابراین بالاخره به او فهماندم که چرا نباید

job. Your head is probably spinning right now  with all of these phrasal verbs with get. But  

شغلش را رها کند. احتمالاً در حال حاضر سرتان با همه این افعال عبارتی با get در حال چرخش است. اما

all you need is some practice practice,  practice and repetition. So let's do that  

تنها چیزی که نیاز دارید تمرین، تمرین و تکرار است. پس بیایید

right now with a quiz. So you have a chance to  review and practice. These get phrasal verbs.

همین الان با یک مسابقه این کار را انجام دهیم. بنابراین فرصتی برای مرور و تمرین دارید. اینها افعال عبارتی می گیرند.

So how did you do with that quiz? Don't  worry if it was difficult again, you just  

پس چگونه با آن مسابقه کار کردید؟ نگران نباشید اگر دوباره مشکل بود، فقط

need to practice so review this video again  multiple times try that quiz again, but share  

باید تمرین کنید، پس این ویدیو را دوباره مرور کنید. چندین بار دوباره آن مسابقه را امتحان کنید، اما

your score in the comments so you can come back  and see how much you've improved and share, your  

امتیاز خود را در نظرات به اشتراک بگذارید تا بتوانید برگردید و ببینید چقدر پیشرفت کرده‌اید و به اشتراک بگذارید.

favorite phrasal verb with, get in the comments  as well. Finally, I have another reading lesson  

فعل عبارتی مورد علاقه خود را با، در نظرات نیز دریافت کنید. در نهایت، من یک درس خواندن   دیگر

for you because my students love these lessons  and they're so amazing because they focus on.

برای شما دارم، زیرا دانش‌آموزان من این درس‌ها را دوست دارند و بسیار شگفت‌انگیز هستند زیرا روی آنها تمرکز می‌کنند.

All areas of your English at once. Your  vocabulary, grammar reading pronunciation and  

همه زمینه های انگلیسی شما به طور همزمان. واژگان شما، تلفظ گرامر خواندن و

this time we're talking about a legal case that's  happening in Australia. That's rocking the entire  

این بار در مورد یک پرونده حقوقی صحبت می کنیم که در استرالیا اتفاق می افتد. این کل کشور را تکان می دهد

country. Don't worry, you'll learn exactly what  that means in the lesson. So, let's go first, I'll  

. نگران نباشید، در درس دقیقاً معنای آن را خواهید آموخت. بنابراین، بیایید ابتدا برویم،

read the headline Ben roberts-smith, how decorated  soldiers, defamation case has rocked Australia. So

تیتر بن رابرتز اسمیت را خواهم خواند، که چگونه سربازان آراسته، پرونده افترا استرالیا را تکان داده است. پس

This man is Ben roberts-smith. Notice this, his  

این مرد بن رابرتس اسمیت است. به این توجه کنید،

name ends in an S Roberts but the second part  of his last name starts in an S. So in this  

نام او به S Roberts ختم می‌شود اما قسمت دوم نام خانوادگی او با S شروع می‌شود. بنابراین در این

case you only pronounce 1s Robert Smith.  Robert Smith if it were just Roberts you  

مورد شما فقط 1s Robert Smith را تلفظ می‌کنید. رابرت اسمیت اگر فقط رابرتز بود، شما

would pronounce the s or just Smith, of course  s, but together, roberts-smith Ben roberts-smith,

s یا فقط اسمیت را تلفظ می کردید، البته با هم، رابرتز اسمیت بن رابرتس اسمیت،

This mountain is Ben roberts-smith.  Notice these metals on his suit jacket,  

این کوه بن رابرتس اسمیت است. به این فلزات روی کت کت و شلوار او توجه کنید،

this is what it means by decorated soldier.  If you say that a soldier is decorated,  

معنای سرباز تزئین شده این است. اگر می گویید سربازی مدال گرفته است،

it means that they have been  awarded medals for various reasons,  

به این معنی است که به دلایل مختلف به او مدال اعطا شده است،

so that's what decorated means. It's  really used in a military context now.

پس نشان دادن به این معنی است. اکنون واقعاً در زمینه نظامی استفاده می‌شود.

Now, what is a defamation case? We're  talking about a legal case, defamation  

حال، پرونده افترا چیست؟ ما در مورد یک پرونده حقوقی صحبت می‌کنیم، افترا

is the action of damaging someone's reputation  and that's done by either writing or saying,  

اقدامی است برای آسیب رساندن به شهرت یک نفر و این کار با نوشتن یا گفتن

bad things about that person, but the  important thing is that those things  

چیزهای بد در مورد آن شخص انجام می‌شود، اما مهم این است که آن چیزها

are not true. So apparently, the media said bad  things about Ben roberts-smith and they ruined

درست نیست. بنابراین ظاهراً رسانه‌ها چیزهای بدی درباره بن رابرتس اسمیت گفتند و اعتبار او را از بین بردند

His reputation. So he suing them. So someone  said bad things about Ben roberts-smith that  

. بنابراین از آنها شکایت کرد. بنابراین، شخصی درباره بن رابرتس اسمیت چیزهای بدی گفت که به

damaged his reputation but those things are  not true. So he is suing them. I'm suing you  

اعتبار او لطمه زد، اما آن چیزها درست نیست. بنابراین از آنها شکایت می کند. من از شما

for defamation. So if you said Jennifer is  the worst teacher in the entire world and  

به خاطر افترا شکایت می کنم. بنابراین اگر می‌گویید جنیفر بدترین معلم در کل جهان است و

that ruined my reputation. I could sue  you for defamation. So don't say that.

این باعث شد که شهرت من خراب شود. من می‌توانم از شما برای افترا شکایت کنم. پس اینو نگو

Hopefully, you don't think that now how  this defamation case has rocked Australia?  

امیدواریم، فکر نمی‌کنید اکنون چگونه این پرونده افترا استرالیا را تکان داده است؟

What does it mean to Rock Australia?  When something rocks, someone or a group,  

معنی راک استرالیا چیست؟ وقتی چیزی تکان می‌خورد، کسی یا گروهی،

such as the population of Australia, it means it  shocks them. So, this defamation case has shocked  

مانند جمعیت استرالیا، به این معنی است که آنها را شوکه می‌کند. بنابراین، این پرونده افترا استرالیا را شوکه کرده است

Australia, let's continue on and find out.

، بیایید ادامه دهیم و پیدا کنیم.

Why this case has rocked Australia for  months on end Australia's, most decorated,  

چرا این پرونده برای ماه‌ها متوالی استرالیا را تکان داده است، با افتخارترین

living Soldier. So remember I said, decorated  represents these Metals so he has the most  

سرباز زنده استرالیا. بنابراین به یاد داشته باشید که گفتم، تزئین شده نشان دهنده این فلزات است، بنابراین او بیشترین

metals of any living Soldier. So, he sat stoic  lie in a Sydney courtroom, let's stop here  

فلزات را در میان سربازان زنده دارد. بنابراین، او در یک دادگاه سیدنی دراز کشیده نشست، بیایید اینجا توقف کنیم،

because there are a few things I want to review.  Let's take a look at this for months, on end for

زیرا چند چیز وجود دارد که می‌خواهم مرور کنم. بیایید ماه‌ها و ماه‌ها به این موضوع نگاهی بیندازیم

Months. Now, we could just say four months and  it would be completely correct when you add on  

. اکنون، فقط می‌توانیم بگوییم چهار ماه و وقتی اضافه می‌کنید کاملاً صحیح است

and it simply stresses the continuation. So to  emphasize or to stress. Continuation emphasize  

و به سادگی بر ادامه تأکید می‌کند. بنابراین برای تأکید یا استرس. ادامه تاکید بر

continuation. So, let's say,  

ادامه. بنابراین، فرض کنید،

I've been having issues with my computer.  I could say, my computer has been freezing.

من با رایانه خود مشکل داشتم. می توانم بگویم، کامپیوتر من یخ زده است.

For months on end, when I add on end. It just  lets, you know, it didn't just happen once or  

برای ماه‌های متوالی، وقتی اضافه می‌کنم. فقط اجازه می‌دهد، می‌دانید، فقط یک یا

twice, it's been happening continuously. So you  can add that four months, four days, four weeks,  

دو بار اتفاق نیفتاده است، به طور مداوم اتفاق می‌افتد. بنابراین، می‌توانید چهار ماه، چهار روز، چهار هفته،

four hours, whatever, time reference you  would like. And notice because we have  

چهار ساعت، هر مرجع زمانی که می‌خواهید اضافه کنید . و توجه کنید چون ما

four and then our time reference, this  is a keyword for the present perfect or

چهار و سپس مرجع زمان خود را داریم، این یک کلمه کلیدی برای زمان حال کامل یا

The present, perfect, continuous  for months, on end Australia's,  

حال، کامل، پیوسته برای ماه‌ها است، در پایان سرباز استرالیایی،

most decorated, living Soldier, sat  stoically. This is a great adverb,  

تزئین‌شده‌ترین و زنده‌ترین سرباز، رواقیانه نشسته است. این یک قید عالی است،

and it means without showing your feelings,  especially when something bad happens to you.  

و به معنای بدون نشان دادن احساساتتان است، مخصوصاً وقتی اتفاق بدی برای شما می افتد.

So let's say that someone delivers, some terrible  news to me and as they delivered the nose, I just

بنابراین بیایید بگوییم که کسی خبرهای وحشتناکی را به من می‌دهد و وقتی بینی را تحویل می‌دهند، من خیلی

Okay.

خوب هستم.

Thank you for sharing. I  understand that would be a  

با تشکر از شما برای به اشتراک گذاری. می‌دانم که این یک

stoic reaction. I reacted stoic  lie, but if I went know what, why,  

واکنش رواقی خواهد بود. من به دروغ رواقی واکنش نشان دادم ، اما اگر رفتم بدانم چه، چرا، چرا،

why why? And I reacted very emotionally. That's  the opposite of stoic lie. So he sat stoically  

چرا؟ و من خیلی احساسی واکنش نشان دادم. این برعکس دروغ رواقی است. بنابراین او

in a Sydney courtroom as dozens of witnesses  accused him of war crimes. Bullying peers.

در حالی که ده‌ها شاهد او را به جنایات جنگی متهم می‌کردند، در دادگاه سیدنی نشست. قلدری همسالان

And assaulting his mistress, okay, so  different people dozens of. So, of course,  

و به معشوقه‌اش حمله می‌کند، خوب، ده‌ها نفر از افراد مختلف. بنابراین، البته،

one dozen is 12 12. I hope you know that one  doesn't equals 12, it's a very common measurement  

یک دوجین 12 12 است. امیدوارم بدانید که یک برابر با 12 نیست، این یک اندازه گیری بسیار رایج است

because things like eggs, come in, a dozen,  a dozen eggs, 12 eggs, a dozen buns, 12 buns.

زیرا چیزهایی مانند تخم مرغ، یک دوجین، یک دوجین تخم مرغ، 12 تخم مرغ، یک دوجین نان، 12 نان.

So it's a common quantity, a dozen. So  this is dozens of, so it would be 24 or  

بنابراین یک مقدار رایج است، یک دوجین. بنابراین، این ده‌ها مورد است، بنابراین 24 یا

36 just more than 12. So, a lot of people,  a lot of people accused him. This decorated  

36 فقط بیشتر از 12 خواهد بود. بنابراین، بسیاری از مردم، افراد بسیاری او را متهم کردند. این

soldier of these terrible things, war crimes,  bullying, peers, and assaulting his mistress

سرباز مزین به این چیزهای وحشتناک، جنایات جنگی، قلدری، همسالان، و تعرض به معشوقه‌اش،

But Ben roberts-smith was not the one on trial,  so he was not officially accused of these crimes  

اما بن رابرتس اسمیت کسی که در دادگاه محاکمه می‌شد، نبود، بنابراین او رسماً متهم به این جنایات نشد.

because remember, in the headline, he this man  was actually suing someone else for defamation  

در واقع از شخص دیگری به خاطر افترا شکایت کرد،

but instead now people are accusing him of all  of these crimes. Hmm. And that probably explains

اما در عوض اکنون مردم او را به همه این جنایات متهم می کنند. هوم و این احتمالاً دلیل لین را توضیح می دهد که

Lane's why this case has rocked Australia?  Now, you can download the lesson PDF that  

چرا این پرونده استرالیا را تکان داده است؟ اکنون، می‌توانید PDF درس را که

summarizes. All the notes from this lesson.  Just look in the description below or in the  

خلاصه‌ای از آن را  دانلود کنید. تمام نکات این درس برای دانلود لینک، کافی است به توضیحات زیر یا در

comment section for the link to download it. Let's  continue. The 44 year old had brought the case,  

بخش نظرات نگاه کنید. بیا ادامه بدهیم. مرد 44 ساله پرونده را مطرح کرده بود،

so notice the past perfect. He had  brought the case before he was.

پس به گذشته کامل توجه کنید. او قبل از اینکه باشد پرونده را مطرح کرده بود.

Accused of war crimes. So remember,  the past perfect is used for a past  

متهم به جنایات جنگی. بنابراین به یاد داشته باشید، از گذشته کامل برای یک

action before another past action, past  action, before another past action.

عمل گذشته قبل از یک عمل گذشته دیگر، یک عمل گذشته، قبل از یک عمل گذشته دیگر استفاده می‌شود.

So

بنابراین

I'll write out that full sentence,  he had, he had brought the case,  

من آن جمله کامل را می نویسم، او داشت، او پرونده را مطرح کرده بود،

when you bring a case to the criminal  justice system, it just means you start or

وقتی پرونده ای را به سیستم قضایی کیفری می آورید، این فقط به این معنی است که شروع می کنید یا

It's a legal process. He had brought  the case. The defamation case,  

این یک روند قانونی است. او پرونده را آورده بود . پرونده افترا،

before he was accused of war crimes. So  remember we have the past, perfect past,  

قبل از متهم شدن او به جنایات جنگی. بنابراین، به یاد داشته باشید که ما گذشته، گذشته کامل،

perfect. And then, this is the older action. And  then we have the past simple for the newer action,  

عالی داریم. و سپس، این اقدام قدیمی تر است. و سپس ما گذشته ساده را برای عملکرد جدیدتر داریم،

but they are both past actions.  The 44 year old had brought the

اما آنها هر دو کنش گذشته هستند. این مرد 44 ساله در سال 2018 از

Case suing three Australian newspapers, over a  series of articles in 2018, which he says defamed  

سه روزنامه استرالیایی به دلیل یک سری مقاله شکایت کرده بود که به گفته او باعث بدنامی

him. So, this is the verb form, remember  before we had defamation, which is a noun,  

او شده است. بنابراین، این شکل فعل است، به یاد داشته باشید قبل از اینکه افترا داشته باشیم، که یک اسم است،

but here to defame someone that's the verb  form. So the verb form is to defame, someone to  

اما اینجا برای بدنام کردن کسی که شکل فعل است. بنابراین شکل فعل افترا کردن است، کسی که

defame. So the media to

بدنام کردن. بنابراین، رسانه‌ها برای

Named him you defamed me when you said I was the  world's worst teacher so I'm suing you don't worry  

نام‌گذاری او، وقتی گفتید من بدترین معلم جهان هستم، مرا بدنام کردید، بنابراین از شما شکایت می‌کنم نگران نباشید،

I won't do that. He argues they ruined his life  by painting him as a callous man so you can paint  

من این کار را نمی‌کنم. او استدلال می‌کند که با ترسیم او به‌عنوان مردی بی‌درد، زندگی‌اش را خراب کردند تا بتوانید

someone as something and that's just another way  of saying to describe someone as she described me.

فردی را به‌عنوان چیزی ترسیم کنید و این فقط راه دیگری است برای توصیف کسی که او من را توصیف کرده است.

As the world's best teacher. Oh why thank you  so much. She painted me as the world's best  

به عنوان بهترین معلم جهان آه چرا خیلی ممنون. او مرا به عنوان بهترین معلم جهان معرفی کرد

teacher. So when you paint someone as you  don't just say Jennifer's the world's best  

. بنابراین وقتی کسی را آنطور که خودتان نقاشی می کنید، فقط نگویید جنیفر بهترین

teacher. You usually give examples, you tell  a story just like when you paint a picture,  

معلم دنیاست. شما معمولاً مثال می‌زنید، داستانی را تعریف می‌کنید، درست مانند زمانی که یک تصویر می‌کشید،

you don't just put one blob. You put a  lot of detail on that picture. So you

فقط یک حباب نمی‌زنید. شما جزئیات زیادی را روی آن تصویر قرار دادید. بنابراین شما من

I details informations examples.  A story to describe someone,  

جزئیات اطلاعات نمونه. داستانی برای توصیف کسی،

so the media painted him as a callous  man, what is this adjectives callous?  

بنابراین رسانه ها او را به عنوان یک مرد بی احساس ترسیم کردند ، این چه صفتی است که بی احساس است؟

He's very callous. When someone is callous.  It means they are unkind cruel and they don't  

او خیلی بی عاطفه است. وقتی کسی بی احساس است. این بدان معنی است که آنها بی رحم هستند و

have any sympathy or feelings for others. So  it's a negative adjectives. So let's say, aye,

هیچ احساس همدردی یا احساسی نسبت به دیگران ندارند. بنابراین صفت منفی است. بنابراین بیایید بگوییم، بله،

Share some very bad news with you. I told  you guys a family member died and you said,  

یک خبر بسیار بد را با شما به اشتراک بگذاریم. من به شما گفتم یکی از اعضای خانواده درگذشت و شما گفتید،

let's get some pizza. I might say, well, that was  very callous. That was very unkind. You didn't  

بیایید کمی پیتزا بیاوریم. می‌توانم بگویم، خب، این خیلی بی‌رحمانه بود. این خیلی نامهربان بود شما

even offer any sympathy to this. You just wanted  pizza. So, that was very callous. He's so callous.  

حتی به این موضوع همدردی نکردید. فقط پیتزا می خواستی . بنابراین، این بسیار بی رحمانه بود. اون خیلی بی احساسه

So the media painted him as  a callous man who had broken.

بنابراین رسانه ها او را به عنوان یک مرد بی احساس ترسیم کردند که شکسته بود.

In the moral and legal rules of War, notice  our past perfect. Again, a past action,  

در قوانین اخلاقی و حقوقی جنگ، به گذشته کامل ما توجه کنید. دوباره، یک اقدام گذشته،

before another pass action. So maybe this is the  older past action. So, the newer past action could  

قبل از اقدام دیگری. بنابراین شاید این اقدام قبلی قدیمی‌تر باشد. بنابراین، اقدام جدیدتر گذشته می‌توانست

have been, he had broken, the legal rules of War  before he met Queen Elizabeth because up here,

قوانین حقوقی جنگ را قبل از ملاقات با ملکه الیزابت شکسته باشد، زیرا اینجا،

Here, they have him with Queen Elizabeth.  So this is a past action, it's already in  

اینجا، او را با ملکه الیزابت دارند. بنابراین این یک عمل گذشته است، در حال حاضر در

the past, but we're talking about a past  action before this, this past action.  

گذشته است، اما ما در مورد یک عمل گذشته قبل از این، این عمل گذشته صحبت می کنیم.

So he had all right, that again  for you. So you can practice,  

پس او حق داشت، باز هم برای شما. بنابراین می‌توانید

he had broken, the moral rules of War before he  met Queen Elizabeth. So remember this is the only

قوانین اخلاقی جنگ را قبل از ملاقات با ملکه الیزابت،    او شکسته بود، تمرین کنید. پس به یاد داشته باشید که این تنها

Those are action. And this is the newer action.  But they are both past actions disgracing,  

کاری است که آنها هستند. و این اقدام جدیدتر است. اما هر دوی آنها اقدامات گذشته شرم آور هستند،

his country in the process. Let's take a look at  disgrace. This is a verb, and this is when you  

کشور او در جریان است. بیایید نگاهی به آبروریزی بیندازیم. این یک فعل است، و این زمانی است که

make people stopped respecting, you or your family  team, your company by doing something very bad.

با انجام یک کار بسیار بد باعث می‌شوید افراد دیگر به شما یا تیم خانواده‌تان، شرکتتان احترام نگذارند.

Or wrong. So remember before this case, he was a  beloved decorated soldier in Australia but then it  

یا اشتباه. بنابراین به یاد داشته باشید که قبل از این مورد، او یک سرباز دوست داشتنی در استرالیا بود، اما بعداً

came to light that he had done all these terrible  things. So now he has embarrassed his country,  

مشخص شد که او همه این کارهای وحشتناک را انجام داده است . بنابراین اکنون او کشورش را شرمنده کرده است،

he's disgraced his country disgracing, his country  in the process. Now let's continue. But the media.

او کشورش را رسوا کرده است، کشورش را در این روند. حالا بیایید ادامه دهیم. اما رسانه ها

Lids say they reported the truth and  have set out to prove it. Let's take  

لیدز می گویند که حقیقت را گزارش کرده اند و برای اثبات آن تلاش کرده اند. بیایید

a look at this to set out to do  something in this case to prove  

نگاهی به این موضوع بیندازیم تا در این مورد کاری برای اثبات

it. What's the it? Remember that  it is that this decorated soldier  

آن انجام دهیم. آن چیست؟ به یاد داشته باشید که این سرباز تجلیل شده

did commit all these things that they said. So  there is no defamation because it's true. That's

تمام این چیزهایی را که آنها گفته اند انجام داده است. بنابراین، هیچ توهینی وجود ندارد زیرا حقیقت دارد. این

what they want to set out to prove and this  simply means that they're going to start  

چیزی است که آن‌ها می‌خواهند ثابت کنند و این به سادگی به این معنی است که آنها شروع به

trying to do that specific thing. So in this  case, they're going to start trying to prove  

تلاش برای انجام آن کار خاص خواهند کرد. بنابراین در این مورد، آنها شروع به تلاش برای اثبات

that he committed those crimes.  So you might say, I've set out,  

اینکه او مرتکب آن جنایات شده است. بنابراین ممکن است بگویید، من شروع کردم،

I've set out to improve my English speaking  skills. Does this describe you? Are you going to

تصمیم گرفته‌ام مهارت‌های مکالمه انگلیسی‌ام را بهبود بخشم . آیا این شما را توصیف می کند؟ آیا می‌خواهید

Start trying to improve your English  speaking skills. If this describes,  

برای بهبود مهارت‌های مکالمه انگلیسی خود تلاش کنید؟ اگر توضیح می‌دهد،

you put it in the comments, I've set out to  improve my English speaking skills and notice  

آن را در نظرات قرار دهید، من تصمیم گرفته‌ام مهارت‌های مکالمه انگلیسی‌ام را بهبود ببخشم و توجه داشته باشم

to set out this is in the present. Perfect, let's  continue on. It is the first time in history, any  

برای تعیین این موضوع در حال حاضر. عالی، بیایید ادامه دهیم. این اولین بار در تاریخ است که هر

court has been tasked with assessing allegations  of war crimes by Australian forces, an allegation.

دادگاهی موظف به ارزیابی ادعاهای جنایات جنگی توسط نیروهای استرالیایی می‌شود.

It is a claim that someone has done something  wrong without evidence, okay, without evidence. So  

این ادعایی است که یک نفر بدون مدرک کار اشتباهی انجام داده است، خوب، بدون مدرک. بنابراین

at this point is just a claim a claim that someone  has done something wrong, like, the war hero,  

در این مرحله فقط یک ادعا است که یک نفر کار اشتباهی انجام داده است، مانند قهرمان جنگ،

the soldier who committed war crimes. But  at this point is just an allegation without

سربازی که مرتکب جنایات جنگی شده است. اما در این مرحله فقط یک ادعا

without evidence or proof.

بدون مدرک یا مدرک است.

So, the media wants to explain that. There is  evidence, there is proof. So it's not in fact,  

بنابراین، رسانه ها می خواهند این را توضیح دهند. شواهد وجود دارد، مدرک وجود دارد. بنابراین در واقع این

an allegation, it's the truth. So again,  it's not defamation and notice this  

یک ادعا نیست، این حقیقت است. بنابراین باز هم،  این توهین نیست و به این

sentence structure to be tasked with  something, and then not something is  

ساختار جمله توجه کنید که باید با چیزی کار شود، و سپس چیزی

either a noun or a verb and ing. So let  me give you an example. I've been tasked

اسم یا فعل و ing نیست. بنابراین اجازه دهید برای شما مثالی بزنم. من وظیفه دارم به

With helping my students  improve their speaking skills.  

دانش‌آموزانم کمک کنم تا مهارت‌های گفتاری خود را بهبود بخشند.

So, of course, a task is something that you  need to do, but if I've been tasked with it,  

بنابراین، مطمئناً، یک کار کاری است که باید انجام دهید، اما اگر به من وظیفه داده شده باشد، به

it sounds like someone else is giving me the task.  So, maybe it's just my students who constantly  

نظر می رسد که شخص دیگری این وظیفه را به من می دهد. بنابراین، شاید فقط دانش‌آموزان من هستند که دائماً

say Jennifer, can you help me improve my speaking  spill skills? So, I can say, I've been tasked with

می‌گویند جنیفر، می‌توانید به من کمک کنید مهارت‌های صحبت کردنم را بهبود بخشم ؟ بنابراین، می‌توانم بگویم، به من وظیفه داده شد

And notice the verb with ing, let's continue  

و به فعل ing توجه کنید، بیایید

lasting 110 days and costing up to an estimated 25  million Australian dollars. Now in this context,  

110 روز ادامه دهیم و تا 25 میلیون دلار استرالیا هزینه داریم. اکنون در این زمینه،

that a strat stands for Australian simply because  this article is for a worldwide audience, and when  

آن استراتژی مخفف استرالیایی است، صرفاً به این دلیل که این مقاله برای مخاطبان در سراسر جهان است، و وقتی

you see the dollar sign you assume, it's American  dollars. So they put the a to represent Australia.

علامت دلار را که فرض می‌کنید، می‌بینید، دلار آمریکا است . بنابراین آنها a را به نمایندگی از استرالیا قرار دادند.

Trillion dollars. Of course, if  this is a newspaper in Australia,  

تریلیون دلار البته، اگر این یک روزنامه در استرالیا باشد،

they wouldn't put that because for  them that is the currency. This is  

آن‌ها آن را نمی‌گذارند زیرا برای آن‌ها واحد پول است. این

just for an international audience. So  we understand its Australian dollars,  

فقط برای مخاطبان بین‌المللی است. بنابراین، ما دلار استرالیایی آن را درک می‌کنیم،

the trial has heard extraordinary and  at times bizarre evidence about every  

این محاکمه شواهد خارق‌العاده و گاهی عجیب در مورد هر

facet of mr. Robert Smith's life bizarre is an  adjective. That means very strange, and unusual.

جنبه از آقای آقا شنیده است. زندگی عجیب رابرت اسمیت یک صفت است. این به معنای بسیار عجیب و غیرعادی است.

So at times, strange and unusual evidence. Hmm,  now, I'm curious. What is this bizarre evidence?

بنابراین در مواقعی شواهد عجیب و غریب و غیرعادی. هوم، اکنون، کنجکاو هستم. این شواهد عجیب چیست؟

You could use this because is an  adjective. You could say, her behavior  

می توانید از این استفاده کنید زیرا یک صفت است. می توان گفت، رفتار او

was very bizarre. It was very strange  and unusual bizarre. Her behavior was  

بسیار عجیب بود. بسیار عجیب و غریب و غیرعادی بود. رفتار او

very bizarre or the movie was very  bizarre. You could use that as well.

بسیار عجیب بود یا فیلم بسیار عجیب بود. شما می توانید از آن نیز استفاده کنید.

The movie was very bizarre. It was  strange. It was unusual. It was bizarre.  

فیلم خیلی عجیب بود. عجیب بود. غیرعادی بود. عجیب بود

Every facet of facet is a way to say every  part of every element of every piece of. I'll  

هر وجهی از وجه راهی برای گفتن هر قسمت از هر عنصر از هر قطعه است. من

write that out for you. So every part element  aspect piece, these are all synonyms. That

آن را برای شما خواهم نوشت. بنابراین هر یک از اجزای عنصر، همه اینها مترادف هستند. که

You can use piece of. So of course he  has different parts of his life. He has  

می توانید از آن استفاده کنید. بنابراین مطمئناً او قسمت های مختلفی از زندگی خود را دارد. او

his his family life. His friends,  his Hobbies, his Sports, his work,  

زندگی خانوادگی خود را دارد. دوستانش، سرگرمی‌هایش، ورزش‌هایش، کارش،

his community. Those are the facets of his  life that aspects the pieces of his life.  

جامعه‌اش. اینها جنبه‌های زندگی او هستند که جنبه‌هایی از زندگی او را نشان می‌دهند.

So this evidence is about every facet  of. So not just his work or his family.

بنابراین این شواهد در مورد هر جنبه‌ای است . پس نه فقط کار یا خانواده اش.

Lee also how he acts in the community or the  Hobbies. He enjoys every facet of his life,  

لی همچنین نحوه عملکرد او در جامعه یا سرگرمی‌ها. او از تمام جنبه‌های زندگی‌اش لذت می‌برد،

it sparked a media frenzy. So this verb to spark  it, simply means that it created the media frenzy  

این جنون رسانه‌ای را برانگیخت. بنابراین این فعل جرقه زدن به آن، به سادگی به این معنی است که دیوانگی رسانه‌ای را ایجاد کرد

was created because of this trial. So it created.  So the frenzy wouldn't have existed without this.

به دلیل این آزمایش ایجاد شد. بنابراین ایجاد شد. بنابراین دیوانگی بدون این وجود نداشت.

It created Created. Now, what is Frenzy?

ایجاد ایجاد کرد. حالا فرنزی چیست؟

Frenzied simply means uncontrolled or really  excited uncontrolled excited. So if you say  

Frenzied به سادگی به معنای کنترل نشده یا واقعاً هیجان‌انگیز، هیجان‌زده نشده است. بنابراین، اگر بگویید

there was a media frenzy When Brad Pitt arrived,  so Brad Pitt arrived and there are tons and tons  

هنگام ورود برد پیت، یک جنون رسانه ای به وجود آمد، بنابراین برد پیت وارد شد و هزاران هزار نفر

of different people. Taking pictures asking  questions. Nobody is controlled. Nobody is  

افراد مختلف وجود دارند. عکس گرفتن با سوال پرسیدن. هیچ کس کنترل نمی شود. هیچکس به

respecting, Brad Pitt's, personal space.  Oh, Brad Pitt. Brad Pitt. They're putting

فضای شخصی برد پیت احترام نمی گذارد. اوه، برد پیت. برد پیت. آنها

Microphone a camera in his face and everyone  is very excited. That would be a frenzy  

یک دوربین میکروفون را روی صورتش می گذارند و همه بسیار هیجان زده هستند. این امری دیوانگی خواهد بود که

captured national attention,  and has made mr. Robert Smith,  

توجه ملی را به خود جلب کرده است و باعث شده آقای. رابرت اسمیت،

the public face of accusations of Australian war  crimes in Afghanistan. After sifting, through,  

چهره عمومی اتهامات جنایات جنگی استرالیا در افغانستان. بعد از غربال کردن،

when you sift through something, it means you  go through something or review. Something in a

وقتی چیزی را غربال می‌کنید، به این معنی است که چیزی را مرور می‌کنید یا مرور می‌کنید. چیزی با

A lot of detail. So if I have all these  different pages in a notebook and I read  

جزئیات زیاد. بنابراین، اگر همه این صفحات مختلف را در یک دفترچه داشته باشم و

each and every page, very, very carefully.  I sifted through the notebook. So let  

هر صفحه را بخوانم، بسیار بسیار با دقت. دفترچه را غربال کردم. پس اجازه

me write that for you. So, to review  information, very carefully to review  

دهید آن را برای شما بنویسم. بنابراین، برای بررسی اطلاعات، با دقت بسیار برای بررسی

information carefully and you're doing not so  you can determine what's useful or what's not

اطلاعات با دقت و این کار را نمی‌کنید می‌توانید تعیین کنید چه چیزی مفید است یا چه چیزی

Useful, after sifting, through volumes  of evidence this week, a judge is due  

مفید نیست، پس از بررسی حجم شواهد در این هفته، قاضی باید

to hand down a decision. When you hand down a  decision, it simply means that you make your  

تصمیمی را صادر کند. وقتی تصمیمی را صادر می کنید، به سادگی به این معنی است که تصمیم خود را عمومی می کنید

decision public. But it's used with authorities  because the judge once the judge decides that  

. اما برای مقامات استفاده می‌شود، زیرا قاضی به محض اینکه قاضی تصمیم گرفت این

is legally binding decision. Yes, he can appeal  the decision but until he appeals the decision.

تصمیم از نظر قانونی الزام آور است. بله، او می‌تواند درباره تصمیم تجدیدنظر کند، اما تا زمانی که تصمیم را درخواست کند.

Asian that decision is legally binding. So  if your boss hands down a decision because  

آسیایی که این تصمیم از نظر قانونی الزام آور است. بنابراین، اگر رئیس شما تصمیمی را صادر کند، زیرا

your boss has authority to make decisions. If  you don't like the decision, unfortunately,  

رئیس شما اختیار تصمیم گیری دارد. اگر تصمیم را دوست ندارید، متأسفانه

there probably isn't a lot, you can do.  So, we use hand down a decision when it's  

احتمالاً چیزهای زیادی وجود ندارد، می توانید انجام دهید. بنابراین، زمانی از تصمیمی استفاده می‌کنیم که

someone in a position of authority who makes a  decision. So, when the judge is due to hand down,

فردی در مقامی باشد که تصمیم می‌گیرد. بنابراین، هنگامی که قاضی قرار است صادر کند،

Decision. So, I'll just write that note for you  

تصمیم می گیرد. بنابراین، من فقط آن یادداشت را برای شما می‌نویسم

to make a decision. So the judge is  due to make a decision, and I'll just,  

تا تصمیم بگیرید. بنابراین، قاضی باید تصمیمی بگیرد، و من فقط

no only used when the decision is made by someone  with authority. So, when that person shares,  

زمانی استفاده نمی‌کنم که تصمیم توسط فردی با اختیار گرفته شود. بنابراین، وقتی آن شخص به اشتراک می‌گذارد،

the decision that decision is final, but remember,  every decision can be appealed or there are

تصمیم آن تصمیم نهایی است، اما به یاد داشته باشید، هر تصمیمی قابل تجدیدنظر است یا

Our official processes that you can follow.  If you don't agree with a decision, even if  

فرآیندهای رسمی ما وجود دارد که می‌توانید آن‌ها را دنبال کنید. اگر با تصمیمی موافق نیستید، حتی اگر این تصمیم

it is made by someone with authority,  even if that decision is handed down,

توسط شخصی با صلاحیت گرفته شده باشد، حتی اگر آن تصمیم صادر شده باشد،

the judge is due to hand down a  decision in the historic case. So soon,  

قاضی باید تصمیمی را در مورد پرونده تاریخی صادر کند. به زودی،

we will find out this week. We will  find out what that decision is.  

این هفته متوجه خواهیم شد. ما خواهیم فهمید که این تصمیم چیست.

Now, that's the end of the story. So what  I'll do now is, I'll go to the top and I'll  

حالا، این پایان داستان است. بنابراین کاری که اکنون انجام خواهم داد این است که به بالای صفحه می روم و

read the article from start to finish. And  this time, you can focus on my pronunciation,  

مقاله را از ابتدا تا انتها می خوانم. و این بار، می‌توانید روی تلفظ من تمرکز کنید،

Ben roberts-smith, how decorated soldiers,  defamation case has rocked Australia

بن رابرتز اسمیت، چگونه سربازان تزئین شده، پرونده افترا

For months, on end Australia's, most decorated,  living soldiers, sat stoic, lie in a Sydney  

برای ماه‌ها و در آخر استرالیا را تکان داده است، در نهایت، سربازان زنده استرالیا، رواقی نشستند، در دادگاه سیدنی دراز کشیدند.

courtroom as dozens of witnesses accused him of  war crimes, bullying peers, and assaulting his  

او را به جنایات جنگی، قلدری به همسالانش و تعرض به

mistress, but Ben roberts-smith was not the one  on trial. The 44 year old had brought the case,  

معشوقه‌اش متهم کرد، اما بن رابرتس اسمیت کسی نبود که محاکمه می‌شد. این مرد 44 ساله این پرونده را مطرح کرده بود و از

suing three Australian newspapers over  his series of articles in 2018, which he

سه روزنامه استرالیایی به دلیل مجموعه مقالات خود در سال 2018 شکایت کرده بود که به

He says defamed him. He argues they ruined  his life by painting him as a callous man  

گفته او باعث بدنامی او شده است. او استدلال می‌کند که با ترسیم او به‌عنوان مردی بی‌رحم

who had broken the moral and legal rules of  War disgracing. His country in the process  

که قوانین اخلاقی و قانونی جنگ را شکسته بود، زندگی او را نابود کردند . کشور او در جریان است

but the media Outlets say they reported  the truth and have set out to prove it.  

اما رسانه‌ها می‌گویند حقیقت را گزارش کرده‌اند و برای اثبات آن تلاش کرده‌اند.

It is the first time in history, any  court has been tasked with assessing  

این اولین بار در تاریخ است که هر دادگاهی موظف به ارزیابی

allegations of war crimes  by Australian forces last

ادعاهای جنایات جنگی توسط نیروهای استرالیایی در

Sting 110 days and costing up to an estimated  25 million Australian dollars. The trial has  

110 روز گذشته و هزینه ای بالغ بر 25 میلیون دلار استرالیا می شود. در این محاکمه،

heard extraordinary and add X bizarre evidence  about every facet of mr. Robert Smith's life,  

شواهد عجیب و غریبی درباره هر جنبه از آقای. زندگی رابرت اسمیت،

it sparked. A media frenzy captured  national attention, and has made mr.  

جرقه زد. یک جنون رسانه ای توجه ملی را به خود جلب کرد و آقای.

Robert Smith. The public face of accusations  of Australian war crimes in Afghanistan after

رابرت اسمیت. با چهره عمومی اتهامات جنایات جنگی استرالیا در افغانستان پس از

Sifting through

بررسی

volumes

حجم زیادی

of evidence this week, a judge is due to  hand down a decision in the historic case,  

از شواهد در این هفته، یک قاضی قرار است تصمیمی در مورد پرونده تاریخی صادر کند،

amazing job with your weekly lesson. Now  don't forget to leave your feedback. Did  

کار شگفت انگیز با درس هفتگی شما. اکنون فراموش نکنید که بازخورد خود را بنویسید. آیا

you like this style of lesson? Did you  not like it? Let me know in the comments  

این سبک درس را دوست داشتید؟ آیا آن را دوست نداشتید؟ به دلیل دوست داشتن دانش‌آموزان، در نظرات به من اطلاع دهید

because of students like it. I'll keep  creating these weekly summaries but if  

. من به ایجاد این خلاصه‌های هفتگی ادامه می‌دهم، اما اگر

students don't like them then obviously I  won't make them so share your feedback in.

دانش‌آموزان آن‌ها را دوست ندارند، پس بدیهی است که آنها را مجبور نمی‌کنم، بنابراین بازخوردتان را در نظرات به اشتراک بگذارید.

In the comments below and don't forget to download  this free speaking guide where I share six tips on  

در مورد

how to speak English fluently and confidently,  you can download it from my website right here.  

نحوه صحبت کردن به انگلیسی روان و مطمئن، می توانید آن را از وب سایت من از اینجا دانلود کنید.

And if you want to keep going, you can get  started with your next lesson right now.

و اگر می‌خواهید ادامه دهید، می‌توانید همین الان با درس بعدی خود شروع کنید.