1 HOUR LESSON: How To Speak Fast And Understand Natives | Practice English Listening

By the end of this one hour English lesson, you're going to improve your listening skills

در پایان این درس یک ساعته انگلیسی، مهارت‌های شنیداری خود را

of fast English so you can better understand native English speakers.

در زبان انگلیسی سریع بهبود می‌بخشید تا بتوانید زبان مادری انگلیسی را بهتر درک کنید.

You'll also add common phrasal verbs, idioms, and expressions to help you sound just like

همچنین افعال، اصطلاحات و عبارات رایج عبارتی را اضافه می‌کنید تا به شما کمک کند درست مانند

a native speaker.

یک زبان مادری صدا کنید.

Welcome back to JForrest English.

به JForrest English خوش آمدید.

Of course I'm Jennifer.

البته من جنیفر هستم.

Now let's get started.

حالا بیایید شروع کنیم. در

Here's how this lesson will work.

اینجا نحوه کار این درس آمده است.

I'm going to say a sentence three times, and you need to write down exactly what you hear

من یک جمله را سه بار می گویم و شما باید دقیقاً آنچه را که می شنوید

in the comments.

در نظرات بنویسید.

After, I'll explain what I said, and I'll explain the pronunciation changes that take

پس از آن، آنچه را که گفتم توضیح می دهم و تغییرات تلفظی را که

place in fast English, and I'll explain the natural expressions that I used.

در زبان انگلیسی سریع اتفاق می افتد، توضیح می دهم و عبارات طبیعی را که استفاده کردم را توضیح می دهم. آیا

Are you ready for your first listening test?

برای اولین تست شنیداری خود آماده هستید؟

I'll say it three times.

سه بار میگم

She's leaps and bounds more qualified than him.

او از او واجد شرایط تر است .

She's leaps and bounds more qualified than him.

او از او واجد شرایط تر است .

She's leaps and bounds more qualified than him.

او از او واجد شرایط تر است .

I said she's leaps and bounds more qualified than him.

گفتم او از او شایستگی بیشتری دارد. به

Notice the contraction.

انقباض توجه کنید.

She's This is she is the verb to be.

She's This is او فعل to be است.

Native speakers will always contract this.

سخنرانان بومی همیشه این را منعقد می کنند. او اوست

She's she's.

Let's talk about leaps and bounds.

بیایید در مورد جهش ها و محدودیت ها صحبت کنیم.

Notice how bounds the D is not pronounced.

توجه کنید که کران D چگونه تلفظ نمی شود.

Bounds bounce and here when we have and between 2 words, you can reduce that just to leaps

کرانه ها پرش می شوند و در اینجا وقتی بین 2 کلمه داریم، می توانید آن را فقط به جهش

and bounds.

و مرز کاهش دهید.

Leaps and leaps and bounds Leaps and bounds.

جهش و جهش جهش و مرز.

She's leaps and bounds more qualified than him.

او از او واجد شرایط تر است .

Notice how you don't hear the H on him, then him, then him.

توجه کنید که چگونه حرف H را روی او نمی شنوید، سپس او و سپس او.

But if we want to combine those sounds together and say it like one word, denim, denim, denim.

اما اگر بخواهیم آن صداها را با هم ترکیب کنیم و مثل یک کلمه بگوییم، جین، جین، جین.

Let's talk about what this means.

بیایید در مورد اینکه این به چه معناست صحبت کنیم.

She's more qualified than him.

او از او شایستگی بیشتری دارد.

You understand that when I add leaps and bounds, leaps and bounds, this is a modifier.

شما درک می کنید که وقتی من جهش و مرز، جهش و مرز را اضافه می کنم، این یک اصلاح کننده است.

It makes more qualified stronger.

واجد شرایط تر را قوی تر می کند.

So it sounds like greatly more qualified, a lot more qualified, and it can also mean

بنابراین به نظر می رسد بسیار واجد شرایط تر، بسیار واجد شرایط تر، و همچنین می تواند به

quickly if that's the context.

سرعت به معنای اگر این زمینه باشد.

But in this context it's a modifier that means greatly.

اما در این زمینه این یک اصلاح کننده است که معنی زیادی دارد.

So you can say I've improved my English by leaps and bounds.

بنابراین می توانید بگویید که من انگلیسی خود را به سرعت بهبود بخشیده ام .

By leaps and bounds here.

با جهش و مرزهای اینجا.

Notice how you have to include the word by.

توجه داشته باشید که چگونه باید کلمه توسط را وارد کنید.

I've improved my English, and you want to modify that improve to make it sound stronger.

من انگلیسی خود را بهبود بخشیده ام، و شما می خواهید آن را اصلاح کنید تا قوی تر به نظر برسد.

I've improved my English by leaps and bounds, so write that in the comments.

من انگلیسی خود را به سرعت بهبود بخشیده ام، پس آن را در نظرات بنویسید.

If you feel like my lessons are helping you improve your English by leaps and bounds.

اگر احساس می‌کنید که درس‌های من به شما کمک می‌کند تا زبان انگلیسی خود را با سرعت زیاد بهبود بخشید.

Jennifer, I've improved my English by leaps and bounds.

جنیفر، من انگلیسی خود را به سرعت بهبود بخشیده ام .

Put that in the comments.

آن را در نظرات قرار دهید.

It's leaps and bounds ahead of mine, which means you're just progressing by leaps and

این جهش و مرزها از من جلوتر است، به این معنی که شما فقط با جهش و

bounds.

مرز پیشرفت دارید.

Birchikan has grown by leaps and bounds.

برچیکان با جهش و مرز رشد کرده است.

Let's try this again.

بیایید دوباره این را امتحان کنیم.

I'll say it three times.

سه بار میگم

Is the agenda set in stone?

آیا دستور کار بر روی سنگ تنظیم شده است؟

Is the agenda set in stone?

آیا دستور کار بر روی سنگ تنظیم شده است؟

Is the agenda set in stone?

آیا دستور کار بر روی سنگ تنظیم شده است؟

I said.

گفتم.

Is the agenda set in stone?

آیا دستور کار بر روی سنگ تنظیم شده است؟

First, let's talk about the agenda.

ابتدا اجازه دهید در مورد دستور کار صحبت کنیم.

Notice how I have that long E sound the agenda because agenda starts with a vowel.

توجه کنید که چگونه من آن صدای بلند E را در دستور کار دارم زیرا دستور کار با یک مصوت شروع می شود.

This is not a rule that native speakers always follow.

این قاعده ای نیست که گویشوران بومی همیشه از آن پیروی می کنند.

I could equally say the agenda, the agenda, the agenda.

من به همان اندازه می توانم بگویم دستور کار، دستور کار، دستور کار.

So if you hear both, it's just not something a native speaker always does.

بنابراین اگر هر دو را می شنوید، این چیزی نیست که یک زبان مادری همیشه انجام می دهد.

Let's talk about set in stone.

بیایید در مورد مجموعه در سنگ صحبت کنیم.

Notice we have AT between 2 vowels, so we can pronounce that T as a soft D set in said

توجه کنید که ما بین دو مصوت AT داریم، بنابراین می‌توانیم آن T را به‌عنوان یک مجموعه D نرم در دین دین تلفظ کنیم

din din.

.

So I take that sound and I connect it to the next word in and it sounds like din Duh duh

بنابراین من آن صدا را می گیرم و آن را به کلمه بعدی در وصل می کنم و به نظر می رسد مانند din Duh duh

din set in set in set in stone.

din set in set in set in stone.

And I'll say all three of those words together, because they're an expression.

و من هر سه کلمه را با هم می گویم، زیرا آنها یک بیان هستند.

The expression is to be set in stone.

بیان در سنگ قرار گیرد.

In our example, the verb to be is is.

در مثال ما، فعل to be is is است.

It starts the sentence because the sentence is in question form.

این جمله را شروع می کند زیرا جمله به صورت سؤال است.

Is the agenda set in stone.

آیا دستور کار در سنگ تنظیم شده است.

To be set in stone.

در سنگ نهادن.

When something is set in stone, in this case the agenda, it's in a state that is very difficult,

هنگامی که چیزی در دستور کار قرار می گیرد، در این مورد دستور کار، در وضعیتی قرار می گیرد که

if not impossible to change.

تغییر آن اگر نگوییم غیرممکن است، بسیار دشوار است.

So the agenda could be set in stone because all the speakers are confirmed.

بنابراین می‌توان دستور کار را تعیین کرد زیرا همه سخنرانان تایید شده‌اند.

You've booked the hotel room, you've already paid for the hotel room, people have already

شما اتاق هتل را رزرو کرده اید، قبلا هزینه اتاق هتل را پرداخت کرده اید، مردم قبلا

booked their ticket to come to the event.

بلیط خود را برای حضور در رویداد رزرو کرده اند.

So it's difficult, if not impossible to change any aspects of the agenda.

بنابراین تغییر هر یک از جنبه های دستور کار، اگر نگوییم غیرممکن، دشوار است.

It's set in stone.

در سنگ گذاشته شده است.

We commonly use this expression in the negative to say our plans aren't set in stone.

ما معمولاً از این عبارت به صورت منفی استفاده می کنیم تا بگوییم که برنامه های ما به طور کامل انجام نشده است.

If I say that to you, it means that I can change my plans.

اگر این را به شما بگویم به این معنی است که می توانم برنامه هایم را تغییر دهم.

So perhaps I told you what my plans are and then you want to do something different.

بنابراین شاید من به شما گفتم که چه برنامه‌ای دارم و بعد می‌خواهید کاری متفاوت انجام دهید. می‌توانم

I can say, oh don't worry, our plans aren't set in stone, so it's saying I can change

بگویم، اوه نگران نباش، برنامه‌های ما به هم ریخته نیست، بنابراین می‌گوید می‌توانم

my plans.

برنامه‌هایم را تغییر دهم.

My plans are flexible, so you can use this both in the positive or the negative.

برنامه‌های من انعطاف‌پذیر هستند، بنابراین شما می‌توانید از آن در موارد مثبت یا منفی استفاده کنید.

Because nothing's set in stone.

چون هیچ چیز در سنگ نیست.

Is that set in stone?

آیا آن را در سنگ؟

These nicknames, are they set in stone?

این نام های مستعار، آیا آنها را در سنگ؟

Let's try this again.

بیایید دوباره این را امتحان کنیم.

I'll say it three times.

سه بار میگم

I was tossing and turning all night.

تمام شب را می چرخیدم.

I was tossing and turning all night.

تمام شب را می چرخیدم.

I was tossing and turning all night.

تمام شب را می چرخیدم.

Did you get this one?

این یکی رو گرفتی؟

I said.

گفتم.

I was tossing and turning all night.

تمام شب را می چرخیدم.

We have and so remember, same thing as before tossing in.

ما داریم و به یاد داشته باشیم، همان چیزی که قبل از پرتاب کردن به داخل.

I can change that to.

من می توانم آن را به آن تغییر دهم.

But I have to connect it to the word before.

اما باید آن را به کلمه قبل وصل کنم.

Tossing and tossing and turning.

پرتاب و چرخش.

So I will say all three Tossing and turning as one word.

بنابراین من هر سه پرتاب و چرخش را به عنوان یک کلمه می گویم. از این پهلو به آن

Tossing and turning.

پهلو شدن و غلتیدن. از این پهلو به آن

Tossing and turning.

پهلو شدن و غلتیدن. از این پهلو به آن

Tossing and turning.

پهلو شدن و غلتیدن.

Now commonly a native speaker will drop the G sound on tossing, ING and just say tossing,

در حال حاضر معمولاً یک گوینده بومی صدای G را هنگام پرتاب کردن، ING رها می کند و فقط می گوید پرتاب،

tossing.

پرتاب.

I personally don't do this, but many native speakers do.

من شخصا این کار را انجام نمی دهم، اما بسیاری از افراد بومی این کار را انجام می دهند.

Tossing, tossing, tosing, but same thing.

پرتاب کردن، پرتاب کردن، پرتاب کردن، اما همان چیزی است.

You have that sound.

تو اون صدا رو داری

Tossing and turnin.

پرتاب و چرخش.

Tossing and turnin or like I said, tossing and turning.

پرتاب و چرخش یا همانطور که گفتم پرتاب و چرخش. از این پهلو به آن

Tossing and turning.

پهلو شدن و غلتیدن.

The pronunciation is quite clear, but if you don't know what this means, you won't know

تلفظ کاملاً واضح است، اما اگر معنی آن را ندانید، نمی‌دانید

how to communicate.

چگونه ارتباط برقرار کنید.

With a native speaker.

با زبان مادری.

I was tossing and turning all night to toss and turn.

تمام شب را می چرخیدم تا بچرخم. از

This is used to say you had a very restless sleep and you were moving a lot.

این جمله استفاده می شود که می گویند شما خواب بسیار ناآرامی داشتید و زیاد حرکت می کردید.

That is the tossing and turning.

این همان پرتاب و چرخش است.

That's the movement.

این جنبش است.

You were moving a lot while you were sleeping, so you had a restless sleep.

هنگام خواب زیاد حرکت می کردید، بنابراین خواب ناآرامی داشتید.

If you were tossing and turning all night, it means you had a restless sleep.

اگر تمام شب در حال چرخیدن بودید، به این معنی است که خواب بی قراری داشته اید.

So it means right now you're.

بنابراین به این معنی است که در حال حاضر شما هستید.

Tired, You could say.

خسته ام، می توان گفت.

Sorry I'm yawning so much.

ببخشید که اینقدر خمیازه میکشم

I tossed and turned all night, and that means you had a terrible sleep, so now you're tired.

تمام شب را پرت کردم و چرخیدم، و این یعنی خواب وحشتناکی داشتی، پس حالا خسته شدی.

That's what's got you tossing and turning.

این چیزی است که شما را مجبور به چرخش و چرخش کرده است.

He's always tossing and turning.

او همیشه در حال چرخش است.

Then then I spend all night tossing and turning, trying to figure out what I should have said.

سپس تمام شب را در حال چرخیدن می گذرانم و سعی می کنم بفهمم چه چیزی باید می گفتم. آیا

Are you ready for your next listening exercise?

برای تمرین شنیداری بعدی خود آماده هستید؟

I'll say it three times.

سه بار میگم

Just give it a go and see.

فقط یک بار برو و ببین

Just give it a go and see.

فقط یک بار برو و ببین

Just give it a go and see.

فقط یک بار برو و ببین

Did you get this one?

این یکی رو گرفتی؟

I said just give it a go and see.

گفتم برو ببین.

Let's talk about, give it.

بیایید در مورد آن صحبت کنیم، آن را بدهید.

We can combine these together.

ما می توانیم اینها را با هم ترکیب کنیم.

And I'm going to use a sound.

و من قصد دارم از یک صدا استفاده کنم.

Give it vit, vit, give it, give it.

بهش ویتامین بده، ویتامین بده، بده.

So that's how I can say these two words as one.

بنابراین من می توانم این دو کلمه را به عنوان یک کلمه بیان کنم.

Give it.

بده.

And I'll do the same thing with a go.

و من همین کار را با یک حرکت انجام خواهم داد.

I'll just pronounce it as one word, a go.

من فقط آن را به عنوان یک کلمه تلفظ می کنم، برو.

Give it a go.

آن را راه اندازی کنید.

Give it a go, give it a go.

بده، برو.

Just give it a go and see What does this mean?

فقط یک بار به آن بروید و ببینید این به چه معناست؟

To give something, I'll go simply means to try something.

دادن چیزی، من می روم به معنای امتحان کردن چیزی است.

So if I say just give it a go, I'm saying just try it.

بنابراین اگر می گویم فقط آن را امتحان کنید، می گویم فقط آن را امتحان کنید.

Maybe your friend invited you to go dancing but you don't know how to dance.

شاید دوستتان شما را دعوت کرده است که به رقص بروید اما شما بلد نیستید چگونه برقصید.

I could say just give it a go.

من می توانم بگویم فقط آن را انجام دهید.

Now here the IT is dancing, so I could say just give dancing a go.

اکنون اینجا IT در حال رقصیدن است، بنابراین می توانم بگویم فقط به رقصیدن اجازه دهید.

Just give dancing a go.

فقط به رقصیدن اجازه دهید.

Remember in the original example it was.

به یاد داشته باشید در مثال اصلی این بود.

Just give it a go and see.

فقط یک بار برو و ببین

Here the C represents and see what happens.

در اینجا C نشان دهنده آن است و ببینید چه اتفاقی می افتد.

See what happens when you try dancing.

ببینید وقتی سعی می کنید رقصید چه اتفاقی می افتد.

Maybe you are really good at it, or maybe you're not very good at it, but you had so

شاید شما واقعاً در آن مهارت دارید، یا شاید در آن خیلی خوب نیستید، اما آنقدر به شما

much fun you don't even care that you weren't good at it.

خوش گذشت که حتی برایتان مهم نیست که در آن خوب نبودید.

So if you send me a message and say Jennifer, I'm not sure if I can give a presentation

بنابراین اگر به من پیامی بفرستید و بگویید جنیفر، مطمئن نیستم که بتوانم

in English.

به انگلیسی ارائه دهم یا نه.

I'll say to you, just give it a go.

من به شما می گویم، فقط آن را انجام دهید.

So I want you to write in the comments right now, Jennifer, I'll give it a go.

بنابراین من از شما می خواهم که همین الان در نظرات بنویسید، جنیفر، من آن را انجام می دهم.

I'll give it a go.

من آن را می گذارم.

Put that in the comments, Jennifer.

این را در نظرات قرار دهید، جنیفر.

I'll give it a go.

من آن را می گذارم.

I'll give it a go.

من آن را می گذارم.

Let's give it a go.

اجازه دهید آن را راه اندازی کنیم.

Let's give it a go and see what the future brings.

بیایید آن را امتحان کنیم و ببینیم که آینده چه چیزی به ارمغان می آورد.

Let's try this one more time.

بیایید یک بار دیگر این را امتحان کنیم.

I'll say it three times.

سه بار میگم

We have a lot riding on this pitch.

ما سواری زیادی در این زمین داریم.

We have a lot riding on this pitch.

ما سواری زیادی در این زمین داریم.

We have a lot riding on this pitch.

ما سواری زیادی در این زمین داریم.

I said we have a lot riding on this pitch.

گفتم ما سواری زیادی در این زمین داریم.

Notice when I said the sentence fast, I did not contract.

توجه کنید وقتی جمله را سریع گفتم، قرارداد نکردم.

We have, I didn't say we've a lot.

داریم، نگفتم زیاد داریم.

We've a lot riding on this pitch.

ما در این زمین زیاد سوار شده ایم.

I didn't say that.

من این را نگفتم.

I said we have.

گفتم داریم.

We have a lot riding on this pitch.

ما سواری زیادی در این زمین داریم.

That's because in American English, we do not contract have when have is the main verb.

این به این دلیل است که در انگلیسی آمریکایی، ما قرارداد نمی‌بندیم، وقتی که دارند فعل اصلی است.

We only contract have when it's an auxiliary verb.

ما فقط وقتی قرارداد داریم که یک فعل کمکی باشد.

I could change this and say we've got we've got a lot riding on this pitch.

من می‌توانم این را تغییر دهم و بگویم که در این زمین بازی‌های زیادی داریم.

In this case, have is the auxiliary verb.

در این حالت have فعل کمکی است.

Got is the main verb.

Got فعل اصلی است.

So I can form that contraction.

بنابراین من می توانم آن انقباض را تشکیل دهم.

We have, we've we've got, we've got a lot riding on this pitch.

ما داریم، داریم، داریم، سواری زیادی در این زمین داریم.

You're probably wondering what this means.

احتمالاً از خود می‌پرسید که این به چه معناست.

When you have a lot riding on something, it means that something, whatever the something

وقتی شما زیاد روی چیزی سوار می شوید، به این معنی است که چیزی، هر چیزی که

is, is extremely important to your success, whatever success means to you Now, in this

باشد، برای موفقیت شما بسیار مهم است، هر چه موفقیت برای شما معنی دارد، حالا، در این

case, the something is this pitch.

مورد، چیزی همین زمین است.

This pitch is extremely important to this person's overall success.

این زمین برای موفقیت کلی این فرد بسیار مهم است .

What does?

چه کار می کند؟

This pitch mean in the business world, a pitch is a presentation, but the purpose is to convince

این در دنیای تجارت به این معنی است که یک ارائه یک ارائه است، اما هدف متقاعد کردن

someone to do something or to buy something.

کسی برای انجام کاری یا خرید چیزی است.

So it's extremely important that this pitch, this presentation is successful and it's extremely

بنابراین بسیار مهم است که این طرح، این ارائه موفق باشد و

important for the person's overall success, likely their career success.

برای موفقیت کلی فرد، احتمالاً موفقیت شغلی آنها، بسیار مهم است.

To use a previous expression that you learned, I was tossing and turning all night thinking

برای استفاده از عبارت قبلی که شما یاد گرفتید، من تمام شب در حال چرخش و چرخش بودم و

about this pitch.

به این زمین فکر می کردم.

My career is riding on it.

حرفه من سوار بر آن است.

Everything is riding on it.

همه چیز بر آن سوار است.

Well, this is it, folks.

خوب، این است، مردم.

Everything is riding on this pitch.

همه چیز در این زمین سوار است.

So much rides on this.

خیلی سواری در این.

Now let's do an imitation exercise so you can practice this pronunciation.

حالا بیایید یک تمرین تقلیدی انجام دهیم تا بتوانید این تلفظ را تمرین کنید.

So I'm going to say each sentence again, but I want you to say the sentence out loud.

بنابراین من هر جمله را دوباره می گویم، اما می خواهم جمله را با صدای بلند بگویید.

And then we'll repeat that three times.

و سپس آن را سه بار تکرار می کنیم.

So let's do that now.

پس بیایید این کار را اکنون انجام دهیم.

She's leaps and bounds more qualified than him.

او از او واجد شرایط تر است .

She's leaps and bounds more qualified than him.

او از او واجد شرایط تر است .

She's leaps and bounds more qualified than him.

او از او واجد شرایط تر است .

Is the agenda set in stone?

آیا دستور کار بر روی سنگ تنظیم شده است؟

Is the agenda set in stone?

آیا دستور کار بر روی سنگ تنظیم شده است؟

Is the agenda set in stone?

آیا دستور کار بر روی سنگ تنظیم شده است؟

I was tossing and turning all night.

تمام شب را می چرخیدم.

I was tossing and turning all night.

تمام شب را می چرخیدم.

I was tossing and turning all night.

تمام شب را می چرخیدم.

Just give it a go and see.

فقط یک بار برو و ببین

Just give it a go and see.

فقط یک بار برو و ببین

Just give it a go and see.

فقط یک بار برو و ببین

We have a lot riding on this pitch.

ما سواری زیادی در این زمین داریم.

We have a lot riding on this pitch.

ما سواری زیادی در این زمین داریم.

We have a lot riding on this pitch.

ما سواری زیادی در این زمین داریم.

Amazing job.

کار شگفت انگیز به این

Think of how much you've learned already.

فکر کنید که قبلا چقدر یاد گرفته اید.

And we're just getting started.

و تازه داریم شروع می کنیم.

So let's keep going with the lesson.

پس بیایید به درس ادامه دهیم.

Remember.

یاد آوردن.

I'll say it three times.

سه بار میگم

They've been bickering all day.

آنها تمام روز با هم دعوا می کنند.

They've been bickering all day.

آنها تمام روز با هم دعوا می کنند.

They've been bickering all day.

آنها تمام روز با هم دعوا می کنند.

Did you get this one?

این یکی رو گرفتی؟

I said they've been bickering all day.

گفتم آنها تمام روز با هم دعوا می کنند.

Let's talk about the pronunciation changes.

بیایید در مورد تغییرات تلفظ صحبت کنیم.

Notice I have they've.

توجه داشته باشید که آنها دارند.

This is a contraction.

این یک انقباض است.

They have.

آنها دارند.

They've, they've, they've native speakers use contractions in spoken English almost

آنها تقریباً 100٪ مواقع از انقباضات در زبان انگلیسی گفتاری استفاده می کنند، دارند، دارند، دارند، آنها تقریباً

100% of the time, so you need to be very, very comfortable hearing the contraction because

100٪ مواقع از انقباض استفاده می کنند، بنابراین شما باید با شنیدن انقباض بسیار بسیار راحت باشید زیرا

it affects the grammar of the sentence you need to have.

این گرامر جمله ای را که باید داشته باشید تحت تأثیر قرار می دهد .

They have been bickering because that shows the grammar, and the grammar is the present

آنها با هم مشاجره کرده‌اند، زیرا این دستور زبان را نشان می‌دهد، و گرامر فعلی

perfect continuous.

کامل استمراری است.

So if you didn't have that, it would be grammatically incorrect.

بنابراین اگر آن را نداشتید، از نظر گرامری نادرست بود.

They've been bickering all day now.

الان تمام روز با هم دعوا می کنند.

Notice I said bin bin, a very unstressed bin.

توجه کنید که گفتم بن بن، یک سطل بسیار بدون استرس.

This is how we pronounce the past participle of the verb be bin in American English.

ماضی فعل be bin را در انگلیسی آمریکایی اینگونه تلفظ می کنیم.

I don't speak British English, but I believe in British English they pronounce it more

من انگلیسی بریتانیایی صحبت نمی‌کنم، اما معتقدم در انگلیسی بریتانیایی آن را بیشتر

stressed bean.

با استرس bean تلفظ می‌کنند.

But in American English we don't do that.

اما در انگلیسی آمریکایی ما این کار را نمی کنیم.

We just say bin bin.

ما فقط می گوییم بین بن.

They've been, they've been bickering all day.

آنها بوده اند، آنها تمام روز با هم دعوا می کنند.

Now, to understand fast English outside of the classroom, you need to hear the individual

اکنون، برای درک سریع انگلیسی خارج از کلاس، باید تک تک

words, but you also have to understand the meaning of the words.

کلمات را بشنوید، اما همچنین باید معنای کلمات را درک کنید.

So let's talk about the verb to bicker.

پس بیایید در مورد فعل to bicker صحبت کنیم.

This is when you argue about things that are not important.

این زمانی است که شما در مورد چیزهایی که مهم نیستند بحث می کنید.

The concept of bickering is extremely common and everyone does it, and we usually do it

مفهوم مشاجره بسیار رایج است و همه آن را انجام می دهند و ما معمولاً آن را

with people we spend the most time with our family.

با افرادی انجام می دهیم که بیشترین زمان را با خانواده خود می گذرانیم .

Our spouses, husbands and wives, boyfriends, girlfriends, our close friends, our Co workers

همسر، زن و شوهر، دوست پسر، دوست دختر، دوستان نزدیک ما، همکاران ما

that we spend a lot of time with.

که زمان زیادی را با آنها می گذرانیم.

Anytime you spend a lot of time with someone, it's common that you'll bicker.

هر زمان که زمان زیادی را با کسی می گذرانید، معمول است که دعوا می کنید.

But it's different from fighting.

اما با دعوا فرق دارد.

Because when you're fighting with someone, usually there's a strong emotion involved,

چون وقتی با کسی دعوا می‌کنید، معمولاً یک احساس قوی وجود دارد،

but when you bicker, you don't really have that emotion.

اما وقتی با هم دعوا می‌کنید، واقعاً آن احساس را ندارید.

It's less serious because the things you're arguing about fighting about are not actually

این کمتر جدی است، زیرا چیزهایی که در مورد دعوا کردنشان بحث می کنید، در واقع

important.

مهم نیستند.

Like I said, this can be very common in the workplace when you spend a lot of time with

همانطور که گفتم، وقتی زمان زیادی را با همکاران خود می گذرانید، این می تواند در محل کار بسیار رایج باشد

your coworkers.

.

So maybe you're in a meeting and you've been discussing an issue for hours with your coworkers.

بنابراین شاید شما در جلسه ای هستید و ساعت ها با همکاران خود درباره موضوعی صحبت می کنید.

But people start bickering.

اما مردم شروع به مشاجره می کنند.

They start arguing about things that aren't important.

آنها شروع به بحث در مورد چیزهایی می کنند که مهم نیستند.

You could say we didn't get anything done today because we bickered all meeting.

شما می توانید بگویید که ما امروز کاری انجام ندادیم زیرا در تمام جلسات بحث و جدل کردیم.

We are.

ما هستیم.

We bicker.

دعوا می کنیم

Yeah, we bicker either.

آره، ما هم دعوا می کنیم.

Yeah, well, we were bickering because they were bickering.

آره، خب، ما داشتیم دعوا می کردیم چون اونا دعوا می کردند.

Kids are bickering.

بچه ها دعوا میکنن

Let's try this again with another listening exercise.

بیایید این کار را دوباره با یک تمرین شنیداری دیگر امتحان کنیم .

I'll say it three times.

سه بار میگم

That street's pretty sketchy.

آن خیابان بسیار ناقص است.

That street's pretty sketchy.

آن خیابان بسیار ناقص است.

That street's pretty sketchy.

آن خیابان بسیار ناقص است.

How'd you do with this one?

با این یکی چطور رفتار کردی؟

I said that streets.

گفتم که خیابان ها.

Pretty sketchy.

خیلی طرح دار

Did you hear that?

شنیدی؟

Streets.

خیابان ها

The S Well, that is the verb to be in a contraction form.

S خوب، این فعل to be در شکل انقباضی است .

The street is the streets.

خیابان همان خیابان هاست.

The streets Pretty sketchy.

خیابان ها بسیار طرح دار.

Again, it's extremely important that you hear these contractions for grammar because we

باز هم، بسیار مهم است که این انقباضات را برای دستور زبان بشنوید، زیرا ما

need the verb to be grammatically.

نیاز داریم که فعل از نظر دستوری باشد.

The sentence would sound very awkward if you didn't have it, because it would be grammatically

اگر آن جمله را نداشتید، بسیار ناخوشایند به نظر می رسید ، زیرا از نظر گرامری

incorrect that streets pretty sketchy sketchy sketchy sketchy sketchy.

نادرست است که خیابان ها کاملاً اسکچ و طرحواره ای طرح دار هستند .

Let's talk about to be sketchy.

بیایید در مورد طرح دار بودن صحبت کنیم.

That street is our verb to be to be sketchy.

آن خیابان فعل ما to be to be sketchy است.

This is used to say that something is not completely safe.

این برای گفتن اینکه چیزی کاملاً ایمن نیست استفاده می شود.

So by saying that street's pretty sketchy.

بنابراین با گفتن این که آن خیابان بسیار ناب است.

I am saying that street doesn't look completely safe.

من می گویم آن خیابان کاملاً امن به نظر نمی رسد . به

I don't think that street is safe.

نظر من آن خیابان امن نیست.

So I'm saying we shouldn't go down that street.

بنابراین من می گویم ما نباید از آن خیابان برویم.

We should avoid that street.

ما باید از آن خیابان دوری کنیم.

Now why would I say this street is sketchy?

حالا چرا می گویم این خیابان ناقص است؟

This is an adjective that native speakers use a lot.

این صفتی است که افراد بومی از آن بسیار استفاده می کنند.

If I say your street's sketchy, it's most likely because it's dark or lacks lighting.

اگر بگویم خیابان شما طرح دار است، به احتمال زیاد به این دلیل است که تاریک است یا روشنایی ندارد.

There aren't a lot of people around, there's broken glass or broken windows, or there are

جمعیت زیادی در اطراف وجود ندارد، شیشه های شکسته یا پنجره های شکسته وجود دارد، یا

a lot of abandoned buildings on that street.

تعداد زیادی ساختمان متروک در آن خیابان وجود دارد.

It could be all of those reasons or it could be just one of those reasons for me to say

این می تواند همه آن دلایل یا فقط یکی از آن دلایل باشد که

that street doesn't look safe, that street.

بگویم خیابان امن به نظر نمی رسد، آن خیابان.

'S.

'S.

Pretty sketchy I could say.

می توانم بگویم خیلی طرح دار است.

Let's take another St.

بیایید یکی دیگر از سنت

This one looks.

این یکی به نظر می رسد.

Sketchy.

طرح دار.

So I can also use the verb look look sketchy, but I have to conjugate it.

بنابراین می‌توانم از فعل look look sketchy نیز استفاده کنم، اما باید آن را با هم ترکیب کنم.

This street looks sketchy.

این خیابان ناقص به نظر می رسد.

Or let's say your friend or your husband or your wife came to you and said hey, I heard

یا فرض کنید دوستتان یا شوهرتان یا همسرتان نزد شما آمدند و گفتند هی،

this amazing business proposal today.

امروز این پیشنهاد تجاری شگفت انگیز را شنیدم.

All we need to do is invest $1000 and we're guaranteed $100,000 and you could say that

تنها کاری که ما باید انجام دهیم این است که 1000 دلار سرمایه گذاری کنیم و 100،000 دلار تضمین شده است و می توان گفت که به

sounds sketchy.

نظر کلی می رسد.

So notice.

پس توجه کنید

Here, the verb is to sound sketchy, and you're saying the idea, the plan, the business proposal

در اینجا، فعل این است که به طور کلی به نظر برسد، و شما می گویید ایده، طرح، پیشنهاد تجاری

doesn't sound completely safe.

کاملاً امن به نظر نمی رسد.

We also use this to describe people.

ما همچنین از این برای توصیف افراد استفاده می کنیم.

He's a sketchy guy or he's sketchy.

او یک پسر طرح دار است یا او طرح دار است.

She's sketchy.

او طرح دار است.

In this case, you're saying.

در این مورد، شما می گویید.

The person isn't safe, which means you can't trust the person.

شخص امن نیست، به این معنی که شما نمی توانید به آن شخص اعتماد کنید.

So with people it's a way of saying I don't think I can trust him.

بنابراین با مردم این راهی است برای گفتن من که فکر نمی کنم بتوانم به او اعتماد کنم.

She's sketchy.

او طرح دار است.

He's sketchy.

او طرح دار است.

Seems a little sketchy.

کمی کلی به نظر می رسد

You're kind of sketchy laundry to some sketchy laundromat.

شما به نوعی لباس‌های شسته‌شده در لباس‌شویی‌های طرح‌دار هستید .

Let's try another listening exercise.

بیایید تمرین شنیداری دیگری را امتحان کنیم.

I'll say it three times.

سه بار میگم

You must have seen it.

حتما دیده اید.

You must have seen it.

حتما دیده اید.

You must have seen it.

حتما دیده اید.

Did you get this one?

این یکی رو گرفتی؟

You must have seen it, but notice I didn't actually say have I reduced that entirely

حتماً آن را دیده‌اید، اما توجه کنید که من در واقع نگفتم که آیا آن را کاملاً

to just ah you musta, you musta.

به فقط آه، حتماً، باید کاهش داده‌ام.

I could also reduce it to more of an of sound, which is very commonly done by native speakers.

همچنین می‌توانم آن را به یک صدا کاهش دهم، که معمولاً توسط افراد بومی انجام می‌شود.

You must have.

باید داشته باشی

You must have.

باید داشته باشی

You must have seen it.

حتما دیده اید.

Notice for.

اطلاعیه برای.

Seen it?

دیدی؟

I use that N, that N sound to connect the 2 words together.

من از صدای N، آن N برای اتصال 2 کلمه به یکدیگر استفاده می کنم.

Seen it?

دیدی؟

Seen it?

دیدی؟

Seen it.

آن را دیده است.

So you hear a N in front of it.

بنابراین شما یک N را در مقابل آن می شنوید.

It sounds like NIT.

شبیه NIT است.

But if you say those two words together, it blends together.

اما اگر این دو کلمه را با هم بگویید، با هم ترکیب می شوند.

Seen it, Seen it?

دیدی، دیدی؟

You must have seen it.

حتما دیده اید.

Now let's talk about the grammar of this a must.

حالا بیایید در مورد دستور زبان این a must صحبت کنیم.

Is a modal verb and grammatically you need must plus base verb, which is the verb without

یک فعل معین است و از نظر دستوری باید باید به اضافه فعل پایه، که فعل بدون

two.

دو است.

So grammatically you need must have.

بنابراین از نظر گرامری باید داشته باشید.

In written English, you must use must have seen it.

در زبان انگلیسی نوشتاری، حتما باید از آن استفاده کرده باشید.

Because that's grammatically correct.

چون از نظر گرامری درست است.

But in spoken English it will sound like must ah or must of.

اما در زبان انگلیسی گفتاری مانند must ah یا must of به نظر می رسد.

But in written English, if you wrote you must ah or of, it would be incorrect grammatically.

اما در زبان انگلیسی نوشتاری، اگر شما باید ah یا of را نوشته باشید، از نظر گرامری نادرست است.

So just remember what I'm explaining is for spoken English.

بنابراین فقط به یاد داشته باشید آنچه را که توضیح می دهم برای گفتار انگلیسی است.

You must have seen it 200 times.

حتما 200 بار دیده اید.

You must have seen it 2:00.

حتما ساعت 2:00 دیده اید.

You must have seen them here.

حتما آنها را اینجا دیده اید.

Let's try this one more time.

بیایید یک بار دیگر این را امتحان کنیم.

I'll say it three times.

سه بار میگم

What's the ETA?

ETA چیست؟

What's the ETA?

ETA چیست؟

What's the ETA?

ETA چیست؟

I said, what's the ETA?

گفتم ایتا چیست؟

Of course we have once.

البته یک بار داریم.

That's a contraction of what is what's what's the now?

این یک انقباض است از آنچه در حال حاضر چیست؟

Because ETA.

زیرا ETA.

It begins with a vowel sound, EI could.

با صدای مصوت شروع می شود، EI can.

Say either the OR the 'cause we do a more stressed the when the next word starts in

OR را بگویید، زیرا زمانی که کلمه بعدی با مصوت شروع می شود، تاکید بیشتری داریم

a vowel.

.

But this isn't a rule that native speakers follow all the time.

اما این قاعده ای نیست که افراد بومی همیشه از آن پیروی کنند.

But if I did a more stressed E in the, IT would really blend together with ETA, the

اما اگر من یک E با استرس بیشتری در آن انجام دهم، IT واقعاً با ETA، TA ترکیب می‌شود

TA and it would almost sound.

و تقریباً به صدا در می‌آید.

Like it's just one word, the TA, because I wouldn't really repeat the E on ETA, the ETA.

مثل اینکه فقط یک کلمه است، TA، زیرا من واقعاً E در ETA، ETA را تکرار نمی‌کنم.

I believe in my example when I did the listening test, I think the first time I did it more

وقتی تست شنیداری را انجام دادم به مثالم اعتقاد دارم، فکر می‌کنم دفعه اول بیشتر ETA را انجام دادم

of the ETA and the second time I did it more of the ETA and the sounds blended together.

و دفعه دوم بیشتر ETA را انجام دادم و صداها با هم ترکیب شدند.

Let's listen to that again and see what I did.

بیایید دوباره به آن گوش کنیم و ببینیم چه کار کردم.

What's the ETA?

ETA چیست؟

What's the ETA?

ETA چیست؟

What's the ETA?

ETA چیست؟

Now, ultimately, either way that you pronounce it, the ETA or the ETA is fine.

حالا، در نهایت، به هر صورت که آن را تلفظ کنید ، ETA یا ETA خوب است.

Now you're probably wondering, well, what's ETA?

اکنون احتمالاً از خود می‌پرسید، خوب، ETA چیست؟

This stands for Estimated Time of arrival.

این مخفف زمان تخمینی ورود است.

So your ETA, the ETA or someone somethings ETA is the estimated time of arrival for that

بنابراین ETA شما، ETA یا ETA یک شخص، زمان تخمینی رسیدن آن

someone or something.

شخص یا چیزی است.

When it's expected to arrive.

زمانی که انتظار می رود برسد.

So let's say we're talking about a project, and your boss wants to know when this project

بنابراین فرض کنید در مورد یک پروژه صحبت می کنیم و رئیس شما می خواهد بداند که این پروژه چه زمانی

will arrive.

خواهد رسید.

In his inbox or on his desk, he could say.

در صندوق پستی یا روی میزش می توانست بگوید.

What's the ETA?

ETA چیست؟

And he could just say the If it's obvious you're talking about the project, he could

و او فقط می تواند بگوید اگر واضح است که شما در مورد پروژه صحبت می کنید، می تواند

say what's your ETA because you're the one submitting the project.

بگوید ETA شما چیست زیرا شما کسی هستید که پروژه را ارسال می کنید.

Or he could say what's the project's ETA?

یا می تواند بگوید ETA پروژه چیست؟

So the ETA belongs to the project, so you need that possessive what's the project's

بنابراین ETA متعلق به پروژه است، بنابراین شما به آن مالکیت نیاز دارید که ETA پروژه چیست

ETA?

؟

And they all have the same meaning.

و همه آنها معنی یکسانی دارند.

We commonly use this with friends or Co workers, family members to let them know when we're

ما معمولاً از این با دوستان یا کارکنان شرکت، اعضای خانواده استفاده می کنیم تا به آنها اطلاع دهیم که چه زمانی

going to arrive.

قرار است به آنجا برسیم.

So let's say you were supposed to be at your family's house at 7:00 for dinner, but you're

بنابراین فرض کنید که قرار بود ساعت 7:00 برای شام در خانه خانواده خود باشید، اما

running late.

دیر کرده اید.

You could send them a text message and say running late.

می توانید به آنها پیامک بفرستید و بگویید دیر شده است.

Google says my ETA is 642 or 15 minutes.

گوگل می گوید ETA من 642 یا 15 دقیقه است.

Now Google says because when you put something in a GPS.

حالا گوگل می گوید چون وقتی چیزی را در جی پی اس قرار می دهید.

Google will tell you or whatever you use.

گوگل به شما می گوید یا هر چیزی که استفاده می کنید.

Google will tell you when you're expected to arrive.

گوگل به شما خواهد گفت که چه زمانی قرار است وارد شوید.

That's your ETA.

این ETA شماست.

What's their ETA?

ETA آنها چیست؟

Okay.

باشه.

ETA.

ETA

ETA 11 minutes.

ETA 11 دقیقه.

Now let's do an imitation exercise so you can practice your pronunciation as well.

حالا بیایید یک تمرین تقلیدی انجام دهیم تا بتوانید تلفظ خود را نیز تمرین کنید.

So I'm going to say each sentence again.

بنابراین من قصد دارم هر جمله را دوباره بگویم.

And then I want you to repeat the sentence out loud and try to imitate my pronunciation

و سپس از شما می خواهم که جمله را با صدای بلند تکرار کنید و سعی کنید تا حد امکان تلفظ من را تقلید کنید

as closely as possible.

.

And I'll say each sentence three times.

و هر جمله را سه بار می گویم.

Let's do that right now.

بیایید همین الان این کار را انجام دهیم.

They've been bickering all day.

آنها تمام روز با هم دعوا می کنند.

They've been bickering all day.

آنها تمام روز با هم دعوا می کنند.

They've been bickering all day.

آنها تمام روز با هم دعوا می کنند.

That street's pretty sketchy.

آن خیابان بسیار ناقص است.

That street's pretty sketchy.

آن خیابان بسیار ناقص است.

That street's pretty sketchy.

آن خیابان بسیار ناقص است.

You must have seen it.

حتما دیده اید.

You must have seen it.

حتما دیده اید.

You must have seen it.

حتما دیده اید.

What's the ETA?

ETA چیست؟

What's the ETA?

ETA چیست؟

What's the ETA?

ETA چیست؟

You are doing such a great job.

شما کار بزرگی انجام می دهید.

But let's keep going and let's keep testing your listening skills.

اما بیایید ادامه دهیم و به آزمایش مهارت های شنیداری خود ادامه دهیم.

So let's start your first listening test.

پس بیایید اولین تست شنیداری خود را شروع کنیم.

I'll say it three times.

سه بار میگم

Careful with the blender, it's a little finicky.

مراقب مخلوط کن باشید، کمی سخت است.

Careful with the blender.

مراقب مخلوط کن باشید.

It's a little finicky.

کمی سخت است.

Be careful with the blender.

مراقب مخلوط کن باشید.

It's a little finicky.

کمی سخت است.

I said careful with the blender.

گفتم مواظب مخلوط کن باشید.

It's a little finicky.

کمی سخت است.

First, let's talk about the pronunciation changes.

ابتدا اجازه دهید در مورد تغییرات تلفظ صحبت کنیم . در

You can see here it's this is a contraction.

اینجا می توانید ببینید که این یک انقباض است.

It is, it's it's a little, it's a little.

این است، کمی است، کمی است.

So we pronounce that as a a soft D little, the little, the little little.

بنابراین ما آن را به عنوان یک D نرم کوچک، کوچک، کوچک کوچک تلفظ می کنیم.

Now some native speakers will drop those sounds entirely and it will just sound like Lil will.

اکنون برخی از سخنرانان بومی آن صداها را به طور کامل حذف می کنند و مانند لیل به نظر می رسد.

And then we connect it with, ah, a little, a little, a little.

و سپس آن را با، آه، کمی، کمی، کمی وصل می کنیم.

I personally pronounce the soft DS a little, a little.

من شخصا نرم DS را کمی، کمی تلفظ می کنم .

It's a little finicky.

کمی سخت است.

Finicky is probably a new word in your vocabulary.

Finicky احتمالا یک کلمه جدید در واژگان شما است.

So let's focus on the sounds.

پس بیایید روی صداها تمرکز کنیم.

Finn, IC E Now we're going to put the syllable stress on the first sound.

Finn، IC E حالا ما می خواهیم تاکید هجا را روی صدای اول قرار دهیم.

Fin.

فین

Finicky.

سختگیر.

Finicky.

سختگیر.

Finicky.

سختگیر.

What does this mean?

این یعنی چی؟

Well, finicky.

خوب، سخت است.

This is an adjective to be finicky, and this means that something requires a lot of attention

این یک صفت برای ریزه کاری است، و این بدان معنی است که چیزی نیاز به توجه زیادی

to detail.

به جزئیات دارد.

So the example is using a blender, a common household appliance that's easy to use.

بنابراین مثال استفاده از مخلوط کن است، یک وسیله خانگی معمولی که استفاده از آن آسان است.

But if this blender is, it means that to use it successfully you have to really pay attention

اما اگر این مخلوط کن است، به این معنی است که برای استفاده موفق از آن باید واقعا

to detail.

به جزئیات توجه کنید.

Maybe you have to make sure the lid is on in just a precise way, or press the buttons

شاید باید مطمئن شوید که درب آن دقیقاً روشن است یا دکمه‌ها را

in a very specific way in order for the blender to operate.

به روشی خاص فشار دهید تا مخلوط‌کن کار کند.

Likely because the blender is very old or there's a problem with the blender.

به احتمال زیاد به دلیل قدیمی بودن مخلوط کن یا مشکل در مخلوط کن.

It's finicky.

سخت است.

It's a little finicky.

کمی سخت است.

I think it's being so finicky with me these.

فکر می کنم اینها با من خیلی سخت است.

Machines are really finicky.

ماشین ها واقعاً سخت هستند. کار

It's being finicky.

سختی است

Now let's talk about grammar for a second, because notice the sentence.

حالا بیایید یک لحظه در مورد گرامر صحبت کنیم، زیرا به جمله توجه کنید.

Started with careful, careful.

با احتیاط شروع کرد، با دقت.

Technically you need the verb be.

از نظر فنی به فعل be نیاز دارید.

Be careful, be careful.

مواظب باش مواظب باش

But native speakers will commonly drop verbs when they're not required to understand the

اما متکلمان بومی معمولاً افعال را زمانی که نیازی به درک

sentence.

جمله ندارند حذف می کنند.

So if I said to a native speaker careful, they're not going to be confused because there's

بنابراین، اگر به یک زبان مادری مراقب باشید، آنها گیج نخواهند شد زیرا

no verb be.

فعل be وجود ندارد.

They understand what it means without the verb careful, be careful.

معنی آن را بدون فعل مراقب، مراقب باش می فهمند.

They're both correct, and a native speaker will most likely just say careful.

هر دو درست هستند، و یک زبان مادری به احتمال زیاد فقط می گوید مراقب باشید.

Let's try this again with another listening exercise.

بیایید این کار را دوباره با یک تمرین شنیداری دیگر امتحان کنیم .

I'll say it three times.

سه بار میگم

She's a finicky eater.

او یک ریزه خوار است.

She's a finicky eater.

او یک ریزه خوار است.

She's a finicky eater, I said She's a finicky eater.

او یک ریزه خوار است، گفتم او یک ریزه خوار است.

This was easy for you, right?

این برای شما آسان بود، درست است؟

Because it's the same word.

چون همان کلمه است.

Finicky, finicky.

سختگیر، سختگیر.

So hopefully you could clearly hear that.

بنابراین امیدوارم که شما می توانستید به وضوح آن را بشنوید.

Now what?

حالا چی؟

The meaning in this context is different.

معنا در این زمینه متفاوت است.

We're not saying she's an eater.

ما نمی گوییم که او یک خورنده است.

That requires a lot of attention to detail.

که نیاز به توجه زیادی به جزئیات دارد.

A finicky eater is an eater who is difficult to please.

یک غذاخور سخت خور، خوردنی است که راضی کردنش سخت است.

Now, why would an eater be difficult to please?

حال، چرا راضی کردن یک غذاخور دشوار است؟

Because there are probably many things that she doesn't like or she has a lot of specific

زیرا احتمالاً چیزهای زیادی وجود دارد که او دوست ندارد یا

preferences about how her food is prepared.

ترجیحات خاصی در مورد نحوه تهیه غذای خود دارد.

This adjective is commonly used to describe children because most children are finicky

این صفت معمولاً برای توصیف کودکان استفاده می شود، زیرا بیشتر کودکان سخت

eaters.

خور هستند.

If you have kids, you can probably relate to this.

اگر بچه دارید، احتمالاً می توانید با این موضوع ارتباط برقرار کنید.

And you were once a child, so I don't know about you, But As for me, I was definitely

و تو زمانی بچه بودی، پس من از تو خبر ندارم، اما در مورد من، من قطعاً

a finicky eater.

یک ریزه خوار بودم.

When I was a kid, I only liked about 5 things and there was a long list of things I didn't

وقتی بچه بودم، فقط 5 چیز را دوست داشتم و لیست بلندبالایی از چیزهایی بود که

like.

دوست نداشتم.

If you can relate to, that put me too.

اگر می توانید با آن ارتباط برقرار کنید، من را نیز قرار دهید.

Me too in the comments.

من هم در نظرات

Me too.

من هم همینطور.

So I know that you were also a finicky eater.

پس من می دانم که شما هم یک ریزه خوار بودید.

Good luck with my finicky appetite.

با اشتهای سخت من موفق باشید.

Let's try this again.

بیایید دوباره این را امتحان کنیم.

I'll say this sentence three times.

این جمله را سه بار می گویم.

The audience was hanging on her every word.

حضار به تک تک کلمات او آویزان بودند.

The audience was hanging on her every word.

حضار به تک تک کلمات او آویزان بودند.

The audience was hanging on her every word.

حضار به تک تک کلمات او آویزان بودند.

I said.

گفتم.

The audience was hanging on her every word for pronunciation.

حضار برای تلفظ تک تک کلمات او آویزان بودند .

Notice how on her sounds like honor, honor, Honor.

توجه کنید که او چگونه مانند افتخار، افتخار، افتخار به نظر می رسد.

Because we frequently drop the H sound on her and then I connect those two words together.

چون ما اغلب صدای H را روی او می اندازیم و سپس آن دو کلمه را به هم وصل می کنم.

Honor.

افتخار و احترام.

I can also connect that with every honor, every honor, every honor, every.

من همچنین می توانم آن را با هر افتخاری، هر افتخاری، هر افتخاری، هرکسی مرتبط کنم.

What does this mean to hang on ones every?

این به چه معناست که هر کدام از آنها آویزان شود؟

Word.

کلمه.

This is an expression, and it means that you listen very closely, very attentively, very

این یک عبارت است و به این معنی است که شما با دقت، بسیار با دقت، بسیار

carefully.

با دقت گوش می دهید.

Now, with expressions, you need to make sure you have every single word.

اکنون، با عبارات، باید مطمئن شوید که تک تک کلمات را دارید.

So here it's on her.

بنابراین در اینجا آن را به او است.

Every word.

هر کلمه.

So if you said the audience was hanging on her word and you forgot to use every, it wouldn't

بنابراین اگر می‌گویید که مخاطب به حرف او وابسته است و فراموش کرده‌اید که از هر کدام استفاده کنید،

make sense.

منطقی نیست.

Because with expressions, you have to use every single word of the expression.

زیرا با عبارات، شما باید از تک تک کلمات عبارت استفاده کنید.

So if you are listening to this lesson very closely, you're taking notes, you're actively

بنابراین، اگر به این درس با دقت گوش می دهید، یادداشت برداری می کنید، فعالانه

participating, then you, my friends, are hanging on my every word.

شرکت می کنید، پس شما، دوستان من، به تک تک کلمات من وابسته هستید.

But if, as you're watching this video, you're also checking your e-mail or making dinner

اما اگر در حین تماشای این ویدیو، ایمیل خود را نیز چک می‌کنید یا شام درست می‌کنید

or doing something else, then you're not hanging on my every word.

یا کار دیگری انجام می‌دهید، پس به تک تک کلمات من معطل نمی‌شوید.

So I hope you're hanging on my every word.

پس امیدوارم به تک تک کلمات من پایبند باشید.

If you are, put that in the comments, Jennifer, I'm hanging on your every word.

اگر هستی، آن را در کامنت ها قرار بده، جنیفر، من به تک تک کلماتت معطوف هستم.

And that means you're paying very close attention to what I'm saying.

و این بدان معناست که شما به آنچه من می گویم بسیار دقت می کنید.

You're hanging on his every word.

به تک تک کلمات او معطوف می شوید.

But he hangs on your every word.

اما او به تک تک کلمات شما پایبند است.

They all hang on my every word.

همه آنها به تک تک کلمات من وابسته اند.

Let's try this again.

بیایید دوباره این را امتحان کنیم.

I'll say it three times.

سه بار میگم

She has me wrapped around her finger.

او مرا دور انگشتش حلقه کرده است.

She has me wrapped around her finger.

او مرا دور انگشتش حلقه کرده است.

She has me wrapped around her finger, I said.

گفتم او مرا دور انگشتش حلقه کرده است.

She has me wrapped around her finger for pronunciation.

او مرا برای تلفظ دور انگشتش حلقه کرده است.

Notice wrapped the Ed is pronounced as a soft T Wrapped, wrapped, wrapped, wrapped around.

توجه کنید که Ed به صورت یک T نرم پیچیده شده، پیچیده، پیچیده، پیچیده شده، در اطراف تلفظ می شود.

Now because I'm combining this with around, I can take that sound wrapped around wrapped

حالا چون دارم این را با اطراف ترکیب می‌کنم، می‌توانم آن صدا را که در اطراف پیچیده شده است بگیرم

around and I can combine them together.

و می‌توانم آنها را با هم ترکیب کنم.

Remember I said we commonly get rid of the H sound on her?

به خاطر دارید که گفتم ما معمولاً از شر صدای H در او خلاص می شویم؟

So I can do that here as well, and then I can connect it together wrapped around her

بنابراین من می‌توانم این کار را در اینجا نیز انجام دهم، و سپس می‌توانم آن را در اطراف او به هم وصل کنم

to have someone wrapped around your finger.

تا کسی دور انگشت شما بپیچد.

Or we commonly say little finger wrapped around your finger wrapped around your little finger.

یا معمولاً می گوییم انگشت کوچک به دور انگشت شما پیچیده شده دور انگشت کوچک شما. هیچ

There's no difference.

فرقی نداره

So little is optional in this expression, and this is when you have complete control

خیلی کم در این عبارت اختیاری است، و این زمانی است که شما کنترل کاملی

over someone.

بر کسی دارید.

This happens in situations where perhaps this guy is totally in love with this.

این در شرایطی اتفاق می افتد که شاید این مرد کاملاً عاشق این باشد.

Girl.

دختر

And he's just infatuated with her.

و او فقط شیفته او شده است.

And because of that, she has complete control over him.

و به همین دلیل، او کنترل کاملی بر او دارد.

And no matter what she says, he just does it.

و مهم نیست که او چه می گوید، او فقط آن را انجام می دهد .

So he does her laundry for her.

بنابراین او لباس‌هایش را برایش می‌شوید.

He drives her to work every day.

هر روز او را به سر کار می برد.

She has him wrapped around her little finger.

او را دور انگشت کوچکش پیچیده است.

I'll have you wrapped around my finger.

می خواهم تو را دور انگشتم بپیچم.

No time, please.

وقت نداره لطفا

I've got Doctor Reed wrapped around my finger.

من دکتر رید را دور انگشتم حلقه کرده ام.

Boy, Archie, Veronica's got you wrapped around her little finger.

پسر، آرچی، ورونیکا تو را دور انگشت کوچکش حلقه کرده است.

Let's do this one more time.

بیایید یک بار دیگر این کار را انجام دهیم.

I'll say it three times.

سه بار میگم

I can't get anything past you.

من نمیتونم چیزی ازت بگذرم

I can't get anything past you.

من نمیتونم چیزی ازت بگذرم

I can't get anything past you, I said I can't get anything past you.

من نمی توانم از شما چیزی بگذرم، گفتم نمی توانم از شما چیزی بگذرم.

For pronunciation, notice we have get anything, so we have AT between 2 vowels.

برای تلفظ، توجه کنید که ما هر چیزی را دریافت کرده‌ایم، بنابراین بین 2 مصوت AT داریم.

So I can pronounce that as get anything, get anything, get anything.

بنابراین می‌توانم آن را به‌عنوان دریافت هر چیزی، دریافت هر چیزی، دریافت هر چیزی تلفظ کنم.

And then I'll combine those two sounds together.

و سپس آن دو صدا را با هم ترکیب می کنم.

I can't get anything has due now what does this mean?

من نمی توانم چیزی دریافت کنم الان این به چه معناست؟

To get something past someone or you can also say to get something by someone they're exactly

برای اینکه از کسی چیزی عبور کنید یا می توانید بگویید که چیزی را از کسی دریافت کنید که دقیقاً

the same.

همان است.

It's just an option you can use past or by.

این فقط گزینه ای است که می توانید از گذشته یا توسط آن استفاده کنید.

This is when someone doesn't notice something important.

این زمانی است که کسی متوجه چیز مهمی نمی شود.

But notice in my example I can't get anything by you.

اما توجه کنید که در مثال من نمی توانم چیزی از شما دریافت کنم.

I used it in the negative.

من از آن به صورت منفی استفاده کردم.

Let's imagine an example.

بیایید یک مثال را تصور کنیم.

Let's say a customer is in a restaurant, and that customer ordered an expensive bottle

فرض کنید یک مشتری در یک رستوران است و آن مشتری یک بطری گرانقیمت

of French wine, but the restaurant tried to serve him cheap American wine.

شراب فرانسوی سفارش داده است، اما رستوران سعی می کند برای او شراب ارزان آمریکایی سرو کند.

Now, because I can't get anything by you, it means that you notice the details when

حالا، چون من نمی توانم چیزی از شما دریافت کنم، به این معنی است که وقتی جزئیات

they're important.

مهم هستند، متوجه می شوید.

So it means that you noticed that this isn't the wine you ordered, and you'll say, wait,

پس یعنی متوجه شدید که این شرابی نیست که شما سفارش دادید و می گویید صبر کنید،

this isn't the wine I ordered.

این شرابی نیست که من سفارش دادم.

And then the waiter could say, I can't get anything by you can't get anything past this

و سپس پیشخدمت می‌تواند بگوید، من نمی‌توانم چیزی به دست بیاورم

guy.

.

Can't get anything past you, can I?

نمی توانم چیزی از تو بگذرم، می توانم؟

Never could get anything past you Can I?

هرگز نتوانستم چیزی از تو بگذرم آیا می توانم؟

An amazing job improving your listening skills of fast English and also adding these advanced

یک کار شگفت انگیز که مهارت های شنیداری شما را در زبان انگلیسی سریع بهبود می بخشد و همچنین این

expressions to your speech.

عبارات پیشرفته را به گفتار شما اضافه می کند.

Now let's improve your pronunciation.

حالا بیایید تلفظ شما را بهبود ببخشیم.

Let's do an imitation exercise.

بیایید یک تمرین تقلیدی انجام دهیم.

I'm going to say each sentence again three times, and I want you to repeat each sentence

من هر جمله را دوباره سه بار می گویم و از شما می خواهم که هر جمله را با

out loud so you can imitate my pronunciation.

صدای بلند تکرار کنید تا بتوانید تلفظ من را تقلید کنید.

Let's do that Now.

بیایید این کار را اکنون انجام دهیم.

Careful with the blender.

مراقب مخلوط کن باشید.

It's a little finicky.

کمی سخت است.

Careful with the blender, it's a little finicky.

مراقب مخلوط کن باشید، کمی سخت است.

Careful with the blender, it's a little finicky.

مراقب مخلوط کن باشید، کمی سخت است.

She's a finicky eater.

او یک ریزه خوار است.

She's a finicky eater.

او یک ریزه خوار است.

She's a finicky eater.

او یک ریزه خوار است.

The audience was hanging on her every word.

حضار به تک تک کلمات او آویزان بودند.

The audience was hanging on her every word.

حضار به تک تک کلمات او آویزان بودند.

The audience was hanging on her every word.

حضار به تک تک کلمات او آویزان بودند.

She has me wrapped around her finger.

او مرا دور انگشتش حلقه کرده است.

She has me wrapped around her finger.

او مرا دور انگشتش حلقه کرده است.

She has me wrapped around her finger.

او مرا دور انگشتش حلقه کرده است.

I can't get anything past you.

من نمیتونم چیزی ازت بگذرم

I can't get anything past you.

من نمیتونم چیزی ازت بگذرم

I can't get anything past you.

من نمیتونم چیزی ازت بگذرم

You have learned so much.

خیلی چیزها یاد گرفتی

Let's do one more round of listening tests.

بیایید یک دور دیگر از تست های شنیداری را انجام دهیم.

Our chances are slim to none.

شانس ما کم است.

Our chances are slim to none.

شانس ما کم است.

Our chances are slim to none.

شانس ما کم است.

So how'd you do?

پس چطور شد؟

I said our chances are slim to none.

گفتم شانس ما کم است.

First, let's talk about the pronunciation changes.

ابتدا اجازه دهید در مورد تغییرات تلفظ صحبت کنیم .

Notice that our our sounded like our our our chances, our chances at a natural pace.

توجه داشته باشید که شانس های ما با سرعت طبیعی شبیه به شانس های ما بود.

We don't pronounce it our chances.

ما آن را شانس خودمان تلفظ نمی کنیم.

We just do a very soft, unstressed R Our chances our chances our chances are.

ما فقط یک R بسیار نرم و بدون تنش انجام می دهیم شانس ما شانس ما شانس ما است.

Notice that because chances ends on an S&R, it starts with the vowel.

توجه داشته باشید که چون شانس با S&R به پایان می رسد، با مصوت شروع می شود.

I can combine those together.

من می توانم آنها را با هم ترکیب کنم.

Chances SAR.

شانس SAR.

So it sounds like SAR, but I have to say those two words together.

بنابراین شبیه SAR به نظر می رسد، اما باید این دو کلمه را با هم بگویم.

Chances are, Chances are.

شانس ها هستند، شانس ها هستند.

So when you hear it at a fast pace, you just hear the S from chances and you hear it both

بنابراین وقتی آن را با سرعتی سریع می شنوید، فقط S را از شانس می شنوید و هر دو آن را

on chances.

در شانس می شنوید.

And are.

و هستند.

Our chances are slim to none to to notice that to none.

شانس ما برای هیچکدام کم است تا متوجه این موضوع شویم.

Again, it's just a very soft, unstressed to slim to none, slim to to slim to none.

باز هم، این فقط بسیار نرم، بدون تنش به باریک به هیچ، باریک به باریک به هیچ.

What does this mean?

این یعنی چی؟

First, let's talk about chances, one's chances.

اول، بیایید در مورد شانس ها، شانس های یک نفر صحبت کنیم.

This is how possible something is.

چنین چیزی امکان پذیر است.

For example, the team has a great chance of winning.

به عنوان مثال، تیم شانس زیادی برای برنده شدن دارد.

So here, their chance of winning.

بنابراین در اینجا، شانس آنها برای برنده شدن است.

It's how possible it is that the team will win.

چقدر ممکن است که تیم پیروز شود.

The team has a great so their chances of winning are quite high.

تیم فوق العاده است بنابراین شانس آنها برای برد بسیار زیاد است.

But in this example I said our chances are slim to none.

اما در این مثال گفتم شانس ما کم است.

What does that mean, slim to none?

این به چه معناست، باریک به هیچ؟

This means very small or extremely unlikely.

این به معنای بسیار کوچک یا بسیار بعید است.

Our chances are slim to none.

شانس ما کم است.

Now I didn't specify chances of what in the original example, so I could say our chances

حالا من شانس‌هایی را که در نمونه اصلی وجود داشت مشخص نکردم، بنابراین می‌توانم بگویم که شانس ما

of getting a promotion this year are slim to none.

برای ارتقای رتبه امسال بسیار کم است .

So this means it's very unlikely that you're getting a promotion.

بنابراین این بدان معناست که احتمال اینکه شما ارتقاء رتبه را دریافت کنید بسیار کم است.

There's a chance, yeah.

یک شانس وجود دارد، بله.

Slim to none.

باریک به هیچ.

Slim to none.

باریک به هیچ.

Those are my chances.

شانس من همینه

My chances of ever flying again are slim to none.

شانس من برای پرواز دوباره بسیار کم است .

Let's try another listening exercise.

بیایید تمرین شنیداری دیگری را امتحان کنیم.

I'll say it three times.

سه بار میگم

It was Slim Pickens at the career fair.

این اسلیم پیکنز در نمایشگاه حرفه ای بود.

It was Slim Pickens at the career fair.

این اسلیم پیکنز در نمایشگاه حرفه ای بود.

It was Slim Pickens at the career fair.

این اسلیم پیکنز در نمایشگاه حرفه ای بود.

I said it was slim pickings at the career fair for pronunciation.

من گفتم این انتخاب های باریک در نمایشگاه حرفه ای برای تلفظ بود.

Notice how pickings sounded quite unstressed.

توجه داشته باشید که چگونه چیدن کاملا بدون استرس به نظر می رسید.

Pickens Inns, so I dropped that ING.

Pickens Inns، بنابراین من آن ING را رها کردم.

I dropped that G sound from the ING pickin pickin, but it's plural, so I own that S Pickens

من صدای G را از پیکین ING حذف کردم ، اما جمع است، بنابراین من صاحب آن S Pickens

Pickens.

Pickens هستم.

Native speakers often drop the G sound or make it very soft with ING Pickens Pickens.

بلندگوهای بومی اغلب با ING Pickens Pickens صدای G را رها می کنند یا آن را بسیار نرم می کنند.

Listen to this clip and notice how Joey from Friends also drops the G and says it very

به این کلیپ گوش کنید و متوجه شوید که جوی از دوستان چگونه G را رها می کند و آن را بسیار

unstressed Pickens.

بدون استرس می گوید.

It is Slim Pickens.

اسلیم پیکنز است.

You know it is slim.

میدونی باریکه

Pickens you.

شما را انتخاب می کند.

Know now, Let's talk about what this means.

اکنون بدانید، بیایید در مورد معنای این حرف صحبت کنیم.

First of all, a career fair.

اول از همه، یک نمایشگاه شغلی.

Do you know what this is?

آیا میدانید این چیست؟

This is an event where people looking for a job can meet potential employers.

این رویدادی است که در آن افرادی که به دنبال شغل هستند می توانند با کارفرمایان بالقوه ملاقات کنند.

A career fair is very common for university graduates, college graduates.

نمایشگاه شغلی برای فارغ التحصیلان دانشگاه، فارغ التحصیلان دانشگاه بسیار رایج است.

Or high school graduates to go to to try to find a job.

یا فارغ التحصیلان دبیرستانی که برای یافتن شغل به سراغ آنها بروید.

And I said it was Slim Pickens.

و من گفتم اسلیم پیکنز است.

So what does that mean to be slim pickings?

پس چیدن باریک به چه معناست؟

This is when there are very few good options to choose from, so maybe there were.

این زمانی است که گزینه های بسیار کمی برای انتخاب وجود دارد، بنابراین شاید وجود داشته باشد.

People at the career fair, but the employers that were there or the people looking for

افرادی که در نمایشگاه شغلی حضور داشتند، اما کارفرمایان حاضر در آنجا یا افرادی که به دنبال

jobs that were there weren't the best quality.

شغلی بودند، بهترین کیفیت را نداشتند.

So you could say it was Slim Pickens.

پس می توان گفت که اسلیم پیکنز بود.

We commonly use these two words Slim Pickens.

ما معمولا از این دو کلمه Slim Pickens استفاده می کنیم.

If someone asks you how a search for something is going.

اگر کسی از شما بپرسد که جستجو برای چیزی چگونه پیش می رود.

So maybe you're looking for a new house, a new car, or, of course, a job.

بنابراین شاید شما به دنبال یک خانه جدید، یک ماشین جدید یا، البته، یک شغل هستید.

So someone could say, how's the job search going?

بنابراین کسی می تواند بگوید، جستجوی کار چگونه پیش می رود؟

And then you can reply back and simply say Slim Pickens.

و سپس می توانید پاسخ دهید و به سادگی بگویید Slim Pickens.

Slim Pickens.

اسلیم پیکنز.

Slim Pickens.

اسلیم پیکنز.

Out there, it is Slim.

آنجا، آن Slim است.

Pickens.

پیکنز.

Pickens are slim for an educated, independent woman.

پیکن ها برای یک زن تحصیل کرده و مستقل باریک هستند .

Let's try this again with another listening exercise.

بیایید این کار را دوباره با یک تمرین شنیداری دیگر امتحان کنیم .

I'll say it three times.

سه بار میگم

Stop hogging the iPad.

دست از سر زدن به آی پد بردارید.

Stop hogging the iPad.

دست از سر زدن به آی پد بردارید.

Stop hogging the iPad.

دست از سر زدن به آی پد بردارید.

How do you do with this one?

با این یکی چطوری کار میکنی؟

I said stop hogging the iPad.

گفتم دست از خم کردن آیپد بردارید.

Now here for hogging, notice we have ING.

حالا اینجا برای hogging، توجه کنید که ما ING داریم.

So I did pronounce it more like hogen hogen hogging ING hogen so stressed.

بنابراین من آن را بیشتر شبیه hogen hogen hogging ING hogen تلفظ کردم.

Hogging unstressed.

گراز بدون استرس.

Hogan, I tend to use both of them and don't really realize which one I'm using.

هوگان، من تمایل دارم از هر دوی آنها استفاده کنم و واقعاً متوجه نمی شوم که از کدام یک استفاده می کنم.

I don't specifically choose before I'm about to speak which one I'm going to use.

من به طور خاص قبل از اینکه بخواهم صحبت کنم، انتخاب نمی کنم که از کدام یک استفاده کنم.

It's just whatever comes out and I will easily switch between the two, The stressed or the

این فقط هر چیزی است که بیرون می آید و من به راحتی بین این دو سوئیچ می کنم، استرس یا

unstressed.

بدون استرس.

Stop hogging, Stop hogging the iPad.

دست از غوغا نزنید، جلوی آیپد را بگیرید.

Notice how it sounded more like a stressed the With that long E, we stress the and make

توجه کنید که چگونه بیشتر شبیه یک علامت تاکیدی به نظر می‌رسید

it the When the noun that comes next starts with a vowel.

.

iPad.

آی پد

I, of course a vowel.

من، البته صدادار.

Native speakers don't always follow this rule.

افراد بومی همیشه از این قانون پیروی نمی کنند.

I don't always follow this rule.

من همیشه از این قانون پیروی نمی کنم.

I would commonly say the iPad, the iPad, the iPad.

من معمولا می گویم iPad، iPad، iPad.

So if you use one or the other, or if you hear native speakers using one or the other,

بنابراین اگر از یکی یا دیگری استفاده می‌کنید، یا اگر می‌شنوید که سخنرانان بومی از یکی یا دیگری استفاده می‌کنند،

just know that both are acceptable, and it's probably slightly more likely to use the stress

فقط بدانید که هر دو قابل قبول هستند، و احتمالاً استفاده از

version, the with a vowel.

نسخه تاکیدی، یعنی با واکه، کمی بیشتر است.

Simply because it makes it easier to pronounce those sounds.

فقط به این دلیل که تلفظ آن صداها را آسان تر می کند .

So here's an iPad.

بنابراین اینجا یک iPad است.

What does it mean to hog the iPad?

گراز کردن آیپد به چه معناست؟

The iPad?

آی پد؟

The iPad.

آی پد

What does that mean?

معنی آن چیست؟

When you hog something, it means you take or use more than your fair share.

وقتی چیزی را گراز می کنید، به این معنی است که شما بیش از سهم منصفانه خود مصرف می کنید یا استفاده می کنید.

So this is actually something I said to my husband Kevin the other day.

بنابراین این در واقع چیزی است که روز گذشته به شوهرم کوین گفتم.

I said stop hogging the iPad because we only have one iPad and he was using it and I felt

من گفتم دست از سر زدن به آی‌پد بردارید زیرا ما فقط یک آی‌پد داریم و او از آن استفاده می‌کرد و احساس می‌کردم

like he was using it more than his fair share.

بیشتر از سهمش از آن استفاده می‌کند.

So I said stop hogging the iPad because I wanted to use it.

بنابراین من گفتم دست از سر زدن به آیپد بردارید زیرا می‌خواستم از آن استفاده کنم.

And I said this more in a joking way.

و این را بیشتر به شوخی گفتم.

But let's say that you have a roommate.

اما فرض کنید شما یک هم اتاقی دارید.

Or you could think about someone You live with, a different family member, or even a

یا می‌توانید به کسی فکر کنید که با او زندگی می‌کنید، یکی دیگر از اعضای خانواده یا حتی یک

work colleague, and that person might use more of something or take more than their

همکار، و آن شخص ممکن است بیشتر از چیزی استفاده کند یا بیشتر از سهم خود بگیرد

fair share.

.

So maybe it takes your roommate a really long time to get ready, put on makeup in the morning,

بنابراین شاید زمان زیادی طول بکشد تا هم اتاقی شما آماده شود، صبح آرایش کند

and you only have one bathroom.

و شما فقط یک حمام داشته باشید.

You might say my roommate always hogs the bathroom in the morning, and it means your

ممکن است بگویید هم اتاقی من همیشه صبح ها حمام می کند و این بدان معناست که

roommate uses more than her fair share of the bathroom.

هم اتاقی شما بیشتر از سهم عادلانه اش از حمام استفاده می کند .

Notice in my original example?

در مثال اصلی من توجه کنید؟

Stop hogging the iPad.

دست از سر زدن به آی پد بردارید.

Stop hogging.

خنثی کردن را متوقف کنید.

Our verb to hog is in the gerund form.

فعل ما به hog به صورت جیروند است.

That's because stop is a gerund verb, so you need stop plus verb ING.

این به این دلیل است که stop یک فعل عقربه ای است، بنابراین شما نیاز به توقف به اضافه فعل ING دارید.

Stop hogging the iPad.

دست از سر زدن به آی پد بردارید. به همین

That's why hog is in the gerund form with ING.

دلیل است که hog با ING به شکل gerund است .

Stop hogging my best friend.

دست از گره زدن به بهترین دوست من بردارید.

Stop hogging the blank.

جای خالی را نگیرید. از

Stop hogging the blanket.

چنگ زدن پتو دست بردارید.

It's cold.

سرده.

How about we stop talking the magazine, huh?

چطور در مورد مجله صحبت نمی کنیم، ها؟

Let's try one more listening exercise.

بیایید یک تمرین گوش دادن دیگر را امتحان کنیم.

I'll say it three times.

سه بار میگم

Don't be stingy with the cheese.

با پنیر خسیس نشوید.

Don't be stingy with the cheese.

با پنیر خسیس نشوید.

Don't be stingy with the cheese.

با پنیر خسیس نشوید.

Did you get this one?

این یکی رو گرفتی؟

I said don't be stingy with the cheese.

گفتم با پنیر خسیس نشو.

I think the pronunciation is clear, but do you understand what this means?

من فکر می کنم تلفظ واضح است، اما آیا معنی این را می فهمید؟

And remember I said that I said to my husband, stop hogging the iPad.

و به یاد داشته باشید که گفتم به شوهرم گفتم دست از هول دادن آی پد بردارید.

Well actually this is something that he said to me.

خوب در واقع این چیزی است که او به من گفت.

He said don't be stingy with the cheese.

گفت با پنیر خسیس نشو.

So what does it mean to be stingy?

پس بخیل بودن یعنی چه؟

This is when something is small in amount less than expected.

این زمانی است که مقدار کمی کمتر از حد انتظار است.

So I was putting cheese on something.

پس داشتم روی چیزی پنیر می ریختم.

I don't remember what I'll say pizza.

یادم نمیاد چی بگم پیتزا

I was putting cheese on our pizza and my husband thought I was being stingy.

داشتم روی پیتزامون پنیر می ریختم و شوهرم فکر می کرد من خسیس هستم.

I was using a small amount less than expected, but that was just his opinion because he likes

من مقدار کمی کمتر از حد انتظار مصرف می کردم، اما این فقط نظر او بود زیرا او

a lot of cheese whereas I don't like a lot of cheese.

پنیر زیادی دوست دارد در حالی که من پنیر زیادی دوست ندارم .

So in my opinion, I was not being stingy at all, but he thought I was being stingy.

پس به نظر من من اصلاً خسیس نبودم ، اما او فکر می کرد من دارم خسیس می کنم.

We have another meaning for stingy.

ما برای خسیس معنای دیگری داریم.

Which is very common when you describe someone as stingy, It means they're unwilling to spend

زمانی که شخصی را خسیس توصیف می کنید بسیار رایج است ، یعنی تمایلی به خرج کردن ندارد

money.

.

So they have the money, they just don't want to spend it.

بنابراین آنها پول دارند، فقط نمی خواهند آن را خرج کنند.

In that case, you would call someone stingy.

در این صورت به یک نفر بخیل می گویید.

For example, we had to take the bus because my friend was too stingy to take a taxi.

مثلا مجبور شدیم سوار اتوبوس بشیم چون دوستم خیلی خسیس بود که تاکسی بگیره.

This means that my friend had the money to take a taxi, so it wasn't financially difficult

یعنی دوستم پول تاکسی گرفتن را داشت، بنابراین

for her to take a taxi.

تاکسی گرفتن برایش سخت نبود.

But taking a taxi is more expensive than taking the bus, and she's stingy, so she doesn't

اما تاکسی گرفتن از اتوبوس گرانتر است و خسیس است، بنابراین

like spending money.

دوست ندارد پول خرج کند.

So she took the bus so she could save her money because she's stingy.

بنابراین او سوار اتوبوس شد تا بتواند پول خود را پس انداز کند زیرا او خسیس است.

Although saving money and trying to save money can certainly be a positive thing, when we

اگر چه صرفه جویی در پول و تلاش برای پس انداز مطمئناً می تواند یک چیز مثبت باشد، اما وقتی از

use this adjective it's always in a negative, critical way.

این صفت استفاده می کنیم همیشه جنبه منفی و انتقادی دارد.

So we think that person should have been willing to spend the money if we describe them as

بنابراین ما فکر می کنیم که آن شخص اگر او را خسیس توصیف کنیم باید حاضر به خرج کردن پول می شد

stingy.

.

I'm going to say to you, don't be stingy with your comments and don't be stingy with your

بهتون میگم با نظراتتون خسیس نباشید و با لایک هاتون خسیس نباشید

likes.

.

Now in this case, it's the first example I explained when my husband said to me don't

حالا در این مورد، اولین مثالی است که توضیح دادم وقتی شوهرم به من گفت

be stingy with the cheese, he thought I wasn't using enough cheese.

با پنیر خسیس نشو، او فکر می کرد من به اندازه کافی پنیر استفاده نمی کنم.

So don't be stingy with your comments.

پس در نظرات خود خسیس نباشید.

If you're stingy with your comments and your likes, it means you don't share them.

اگر در کامنت ها و لایک های خود خسیس هستید ، به این معنی است که آنها را به اشتراک نمی گذارید.

You keep them to yourself.

شما آنها را برای خود نگه دارید.

So it's another way of saying make sure you comment so put I'm not stingy in the comments,

بنابراین این یک راه دیگر برای گفتن است که حتما نظر بدهید، بنابراین من خسیس نیستم را در نظرات قرار دهید،

but I'm not stingy and that means that you freely comment on my videos.

اما من خسیس نیستم و این بدان معنی است که شما آزادانه در مورد ویدیوهای من نظر می دهید.

Or you freely like my video.

یا شما آزادانه ویدیو من را دوست دارید.

So don't be stingy.

پس خسیس نباش

Put that in the comments.

آن را در نظرات قرار دهید.

Don't be stingy.

خسیس نباش

See.

دیدن.

Don't be stingy.

خسیس نباش

Please even stand.

لطفا حتی بایستید

You would play money.

پول بازی می کردی

Now let's do an imitation exercise so you can practice your pronunciation.

حالا بیایید یک تمرین تقلیدی انجام دهیم تا بتوانید تلفظ خود را تمرین کنید.

You can practice all the pronunciation changes that I explained in this video, and you can

شما می توانید تمام تغییرات تلفظی که در این ویدیو توضیح دادم را تمرین کنید و می توانید

imitate my pronunciation so you sound more natural.

تلفظ من را تقلید کنید تا طبیعی تر به نظر برسید.

So I'm going to say each sentence three times, and I want you to repeat the sentence out

بنابراین من هر جمله را سه بار می گویم و از شما می خواهم که

loud after each time.

بعد از هر بار آن جمله را با صدای بلند تکرار کنید.

So let's do that now.

پس بیایید این کار را اکنون انجام دهیم.

Our chances are slim to none.

شانس ما بسیار کم است.

Our chances are slim to none.

شانس ما بسیار کم است.

Our chances are slim to none.

شانس ما بسیار کم است.

It was Slim Pickens at the career fair.

این اسلیم پیکنز در نمایشگاه حرفه ای بود.

It was Slim Pickens at the career fair.

این اسلیم پیکنز در نمایشگاه حرفه ای بود.

It was Slim Pickens at the career fair.

این اسلیم پیکنز در نمایشگاه حرفه ای بود.

Stop hogging the iPad.

دست از سر زدن به آی پد بردارید.

Stop hugging the iPad.

دست از بغل کردن آیپد بردارید.

Stop hugging the iPad.

دست از بغل کردن آیپد بردارید.

Don't be stingy with the cheese.

با پنیر خسیس نشوید.

Don't be stingy with the cheese.

با پنیر خسیس نشوید.

Don't be stingy with the cheese.

با پنیر خسیس نشوید.

You did an amazing job.

شما کار شگفت انگیزی انجام دادید. به این

Think of how much you learned in this lesson.

فکر کنید که چقدر در این درس یاد گرفتید.

Now did you enjoy this lesson?

حالا از این درس لذت بردید؟

Do you want me to make more lessons just like this?

آیا می خواهید من دروس بیشتری را به همین شکل بسازم؟

If you do, then put, let's go put, let's go in the comments so I know that you're ready.

اگر این کار را کردید، پس بگذارید، بگذارید برویم، بگذارید در نظرات برویم تا بدانم شما آماده هستید.

You're ready to keep improving your English, so put let's go in the comments and you can

شما آماده اید که به بهبود زبان انگلیسی خود ادامه دهید، بنابراین اجازه دهید در نظرات بنویسید و می توانید

get this free speaking guide where I share 6 tips on how to speak English fluently and

این راهنمای مکالمه رایگان را دریافت کنید که در آن من 6 نکته را در مورد نحوه صحبت کردن به زبان انگلیسی روان و

confidently.

مطمئن به اشتراک می گذارم.

You can click here to download it or look for the link in the description.

برای دانلود آن می توانید اینجا کلیک کنید یا لینک آن را در توضیحات جستجو کنید.

And why don't?

و چرا اینطور نیست؟

You keep improving your English with this lesson.

شما با این درس به بهبود زبان انگلیسی خود ادامه می دهید .

Right now, I know you'll love it.

در حال حاضر، من می دانم که شما آن را دوست خواهید داشت.