1 HOUR ENGLISH LESSON - Confusing English Words | Advanced English Vocabulary, Grammar Lesson

In this one hour English lesson, you're going  to learn the most confusing words in the English  

در این درس انگلیسی یک ساعته، گیج‌کننده‌ترین کلمات را در زبان انگلیسی یاد خواهید گرفت

language. These are words that even confuse native  speakers. Like the difference between raise and  

. اینها کلماتی هستند که حتی افراد بومی را گیج می کنند . مانند تفاوت بین افزایش و

rise, sell and sale, advice and advise. Here's  how this lesson will work. First you'll hear  

افزایش، فروش و فروش، مشاوره و مشاوره. در اینجا نحوه عملکرد این درس آمده است. ابتدا

the explanation of the confusing English words.  You'll get very comfortable with them. You'll  

توضیح کلمات گیج کننده انگلیسی را خواهید شنید. با آنها خیلی راحت خواهید شد.

see example sentences, and then you'll complete a  quiz to make sure you understand these confusing  

جملات نمونه را خواهید دید، و سپس یک آزمون را کامل می‌کنید تا مطمئن شوید که این کلمات انگلیسی گیج‌کننده را متوجه شده‌اید

English words. Welcome back to JForrest English  training. Of course I'm Jennifer and this is  

. به آموزش انگلیسی JForrest خوش آمدید . البته من جنیفر هستم و اینجا

your place to become a fluent, confident  English speaker. Now let's get started.  

جای شماست تا به انگلیسی مسلط و با اعتماد به نفس صحبت کنید. حالا بیایید شروع کنیم.

Our first confusing word pair is few and a few. So  notice what's difference here is just the article  

اولین جفت کلمه گیج کننده ما چند و چند است. بنابراین، توجه کنید که تفاوت اینجا فقط نمای مقاله است

all view. Now the difference in meaning between  these two? It's subtle, okay? So it's a small  

. حالا تفاوت معنی بین این دو چیست؟ ظریف است، خوب؟ بنابراین این

difference in meaning and all of you is just more  commonly use so just keep that in mind. Now, few  

تفاوت کوچکی در معنی است و همه شما بیشتر از آن استفاده می کنید، بنابراین فقط آن را در نظر داشته باشید. اکنون تعداد کمی

without the article. This means a small quantity.  So I could say EU members of the committee were  

بدون مقاله هستند. این به معنای مقدار کمی است. بنابراین می‌توانم بگویم اعضای اتحادیه اروپا در کمیته

there. The EU members. So this means that a small  quantity of members were at the committee. It also  

حضور داشتند. اعضای اتحادیه اروپا بنابراین این بدان معناست که تعداد کمی از اعضا در کمیته حضور داشتند. همچنین   به این

means that the majority of the members were not  at the committee so keep that in mind. And when I  

معنی است که اکثریت اعضا در کمیته نبودند، بنابراین این را در نظر داشته باشید. و وقتی می‌گویم

say majority, I'm talking about 90 to 95%. Because  few members would be you know, 5% 10% maximum. few  

اکثریت، در مورد 90 تا 95 درصد صحبت می‌کنم. از آنجا که تعداد کمی از اعضای شما می‌دانید، ۵٪ حداکثر ۱۰٪. تعداد کمی از

members of the committee were there. Now I could  say all few members of the committee were there.  

اعضای کمیته آنجا بودند. حالا می‌توانم بگویم همه چند نفر از اعضای کمیته آنجا بودند.

A few including the article. Now here's where  it might seem confusing, because the number of  

چند مورد از جمله مقاله. اکنون اینجاست که ممکن است گیج کننده به نظر برسد، زیرا تعداد

members is the same. When I say a few it's still a  small quantity of members. So what the difference,  

اعضا یکسان است. وقتی می‌گویم چند نفر، هنوز تعداد کمی از اعضا هستند. بنابراین چه تفاوتی،

the difference is on what you're emphasizing  when I say few members of the committee were  

تفاوت در چیزی است که شما بر آن تأکید می‌کنید وقتی می‌گویم تعداد کمی از اعضای کمیته

there. I really emphasizing the lack of members.  I'm emphasizing that the majority of the members  

آنجا بودند. من واقعا بر کمبود اعضا تاکید می کنم. من تاکید می کنم که اکثریت اعضا

were there. But when I say a few members of the  committee were there. I'm emphasizing the number  

آنجا بودند. اما وقتی می گویم چند نفر از اعضای کمیته آنجا بودند. من بر

although small the number of the committee members  that were there. So my focus is on the members  

تعداد اعضای کمیته که آنجا بودند، هرچند اندک، تأکید می‌کنم. بنابراین تمرکز من روی اعضایی است

that were there. So that's the difference. I know  very subtle, right? Maybe even hard to really  

که آنجا بودند. پس این تفاوت است. می دانم خیلی ظریف است، درست است؟ شاید حتی

understand it. But let me give you a simpler  example that everybody can relate to. So let's  

درک آن واقعاً سخت باشد. اما اجازه دهید یک مثال ساده‌تر برای شما بیاورم که همه می‌توانند با آن ارتباط برقرار کنند. پس بیایید

say you're new in the city, okay. And because of  that, you haven't met very many people yet. You  

بگوییم که در شهر جدید هستید، خوب. و به همین دلیل، هنوز افراد زیادی را ملاقات نکرده‌اید.

can say I have new friends in this city. Or you  could say I have a few friends in the city. Hmm.  

می‌توانید بگویید من دوستان جدیدی در این شهر دارم. یا می‌توانید بگویید من چند دوست در شهر دارم. هوم

So in both cases, we're talking about a small  quantity right? But think about how it's what  

بنابراین در هر دو مورد، ما در مورد مقدار کمی صحبت می کنیم، درست است؟ اما به این فکر کنید که چگونه آن چیزی است که روی آن

you're emphasizing. That's different and how this  might change the emotion that you have about the  

تاکید می‌کنید. این متفاوت است و چگونه این ممکن است احساسات شما را در مورد این بیانیه تغییر دهد

statement. Because when I say I have few friends  in the city, it's really emphasizing the lack of  

. چون وقتی می‌گویم دوستان کمی در شهر دارم، واقعاً بر کمبود

friends that I have. But when I say I have a few  friends in the city is emphasizing the friends I  

دوستانی که دارم تأکید می‌کنم. اما وقتی می‌گویم چند دوست در شهر دارم، بر دوستانی که دارم تأکید می‌کنم،

have, although it's a small number of friends,  maybe only two or three, I still have two or  

اگرچه تعداد کمی از دوستانم هستند، شاید فقط دو یا سه نفر، من هنوز دو یا

three friends in the city. That's better than  zero friend, right. So in the first example,  

سه دوست در شهر دارم. این بهتر از دوست صفر است، درست است. بنابراین در مثال اول،

it sounds a little more sad, because you're  emphasizing lack. In the second example sounds  

کمی غم انگیزتر به نظر می رسد، زیرا شما بر کمبود تأکید می کنید. در مثال دوم

a little more positive because you're emphasizing  what you have. So if it helps you to think and  

کمی مثبت‌تر به نظر می‌رسد، زیرا بر آنچه دارید تأکید می‌کنید . بنابراین اگر به شما کمک می کند فکر کنید و

like you feel me. I have few friends in the  city. I don't have many friends and then city  

دوست داشته باشید که من را احساس کنید. من دوستان کمی در شهر دارم. من دوستان زیادی ندارم و بعد از آن شهر

but you can think of all few and some. I have a  few friends in the city. Two or three. I have some  

اما شما می توانید به چند و چند نفر فکر کنید. من چند دوست در شهر دارم. دو یا سه. من چند

friends in the city. So they're more closely  related and they differ from few so hopefully  

دوست در شهر دارم. بنابراین آنها بیشتر به هم مرتبط هستند و با تعداد کمی تفاوت دارند که امیدواریم به

that will help you understand the meaning.  And remember, it's a very subtle difference,  

شما در درک معنی کمک کند. و به یاد داشته باشید، این یک تفاوت بسیار ظریف است،

but that article does make a difference. So  now it's your turn to practice. I want you  

اما آن مقاله تفاوت ایجاد می کند. بنابراین، اکنون نوبت شماست که تمرین کنید. از شما می خواهم

to leave two sentences in the comments below  one with few and one with a few. Remember few  

دو جمله در نظرات زیر بگذارید یکی با چند و یکی با چند. به یاد داشته باشید که تعداد کمی از

you're emphasizing the lack, but also few you're  emphasizing the small quantity that there now that  

شما بر کمبود تأکید می‌کنید، اما تعداد کمی نیز روی مقدار کمی تأکید می‌کنید که اکنون که

you know the difference between few and off you  let's start your quiz. Here are the questions  

تفاوت بین تعداد کمی از شما را می‌دانید، بیایید امتحان خود را شروع کنیم. در اینجا سؤالات

hit pause. Take as much time as you need and  when you're ready, hit play to see the answers.  

ضربه مکث وجود دارد. به اندازه‌ای که نیاز دارید وقت بگذارید و وقتی آماده شدید، برای دیدن پاسخ‌ها، روی play ضربه بزنید.

Here are your answers. Hit pause and compare  your answers to these to see how well you did.  

در اینجا پاسخ های شما آمده است. مکث را فشار دهید و پاسخ‌های خود را با این موارد مقایسه کنید تا ببینید چقدر خوب جواب داده‌اید.

So how did you do with that quiz? Share your  score in the comments below and let's move on  

پس چگونه با آن مسابقه کار کردید؟ امتیاز خود را در نظرات زیر به اشتراک بگذارید و بیایید

with our next computing word pair. Now let's  look at some time some time and sometimes  

با جفت کلمه محاسباتی بعدی خود ادامه دهیم. اکنون بیایید به یک زمان و گاهی

some time as one word is an adverb and we use this  to talk about an unspecified point in time. Now,  

اوقات به عنوان یک کلمه قید نگاه کنیم و از آن برای صحبت در مورد یک نقطه زمانی نامشخص استفاده کنیم. اکنون،

when I think point in time, that's important,  because we're not talking about a span of time,  

وقتی به نقطه‌ای در زمان فکر می‌کنم، این مهم است، زیرا ما در مورد یک بازه زمانی صحبت نمی‌کنیم،

a time that has a duration we're talking about  an unspecified point in time. So I could say  

زمانی که مدت زمانی دارد، ما درباره یک نقطه زمانی نامشخص صحبت می‌کنیم. بنابراین می توانم بگویم

you should visit me some time. You should visit  need some time. Now when I say sometimes it's  

باید مدتی به من سر بزنید. باید بازدید کنید به زمان نیاز دارید. حالا وقتی می گویم گاهی

not specified. It could be tomorrow, it could  be next week. It could be next year. It could  

مشخص نیست. ممکن است فردا باشد، ممکن است هفته آینده باشد. ممکن است سال آینده باشد.

be next month any time. Now I could also  say I'll clean the garage sometime soon.  

هر زمانی ممکن است ماه آینده باشد. اکنون می‌توانم بگویم به زودی گاراژ را تمیز می‌کنم.

So notice I added soon on to it because I just  said it could be tomorrow or it could be next  

بنابراین توجه کنید که به زودی به آن اضافه کردم زیرا فقط گفتم ممکن است فردا یا سال آینده باشد

year. So if you want to make the time a little  more specified, but still unspecified. You could  

. بنابراین اگر می‌خواهید زمان را کمی مشخص‌تر کنید، اما هنوز مشخص نیست. به

add soon sometime soon. I'll clean the garage  sometime soon. Now let's talk about some time to  

زودی می‌توانید به زودی اضافه کنید. به زودی گاراژ را تمیز می‌کنم . اکنون بیایید در مورد زمان برای

words. So this is an expression. An expression is  simply when two or more words are combined to have  

کلمات صحبت کنیم. پس این یک بیان است. یک عبارت به سادگی زمانی است که دو یا چند کلمه با هم ترکیب می‌شوند تا

one meaning now the meaning for this expression  some time is a period of time. So that's why it  

یک معنی داشته باشند، اکنون معنای این عبارت مدتی یک دوره زمانی است. به همین دلیل

was important to specify in our last example, that  it was a unspecified point in time because I was  

مهم بود که در آخرین مثالمان مشخص کنیم، این یک نقطه زمانی نامشخص بود زیرا من

two words some time. It's a span of time, and  it's generally a longer span of time so you can  

مدتی دو کلمه بودم. این یک بازه زمانی است، و به طور کلی بازه زمانی طولانی‌تری است، بنابراین می‌توانید

think of it as a while so I could say it will  be some time to words until restaurants reopen.  

آن را مدتی در نظر بگیرید تا بتوانم بگویم تا زمان بازگشایی رستوران‌ها مدتی طول خواهد کشید.

So when I say some time, we don't know how long  but I know it's a longer span of time. I would  

بنابراین وقتی می گویم مدتی است، نمی دانیم چقدر طول می کشد، اما می دانم که مدت زمان طولانی تری است.

also say it took me some time to clean the garage.  So again, if not specified, I don't know exactly  

همچنین می‌گویم تمیز کردن گاراژ مدتی طول کشید. بنابراین، اگر مشخص نشده است، من دقیقاً نمی دانم

was it an hour, two hours, three hours? I don't  know. But it wasn't five minutes, because I've  

یک ساعت، دو ساعت، سه ساعت بود؟ من نمی دانم. اما پنج دقیقه نبود، زیرا

said some time, which is a longer period of time  a while. Now sometimes as one word with an F. This  

مدتی گفته ام، که مدت زمان بیشتری است . اکنون گاهی اوقات به عنوان یک کلمه با یک F. این

is an adverb, and perhaps it's the one that you're  most familiar with. Because this is an adverb of  

یک قید است، و شاید آن چیزی است که بیشتر با آن آشنا هستید. زیرا این یک قید با

frequency used with the present simple verb tense  sometimes means occasionally, but not often.  

فرکانس است که با زمان فعل ساده فعلی استفاده می‌شود گاهی اوقات به معنای گهگاهی است، اما نه اغلب.

So when you think about our adverbs of frequency,  you can see that sometimes it's not as often as  

بنابراین، وقتی به قیدهای فراوانی ما فکر می‌کنید، می‌توانید ببینید که گاهی اوقات به‌اندازه‌ی

usually, but it's more often than rarely. So you  can think about it as about three times a week.  

معمول نیست، اما بیشتر از به ندرت است. بنابراین می‌توانید حدود سه بار در هفته به آن فکر کنید.

So I could say she sometimes orders takeout for  lunch. I know this is not something she does every  

بنابراین می توانم بگویم که او گاهی اوقات برای ناهار غذای بدون غذا سفارش می دهد . می دانم این کاری نیست که او هر روز انجام می دهد

day, but it's something she does, occasionally,  maybe about three times a week. And remember it's  

، اما این کاری است که او گاهی انجام می دهد، شاید سه بار در هفته. و به یاد داشته باشید که این

an adverb of frequency use with the present  simple so my verb is in the present simple.  

یک قید استفاده از بسامد با حال ساده است بنابراین فعل من در حال ساده است.

Now just to use our garage example, so you can see  all three of them and compare them side by side.  

اکنون فقط برای استفاده از مثال گاراژ ما، می‌توانید هر سه آنها را ببینید و در کنار هم مقایسه کنید. می

I could say he sometimes cleans the garage. So  he does it occasionally, but not often. So maybe  

توانم بگویم او گاهی اوقات گاراژ را تمیز می کند. بنابراین او این کار را گاهی انجام می دهد، اما نه اغلب. بنابراین شاید

three or four times a year, but other things he  does every single week, like clean his kitchen,  

سه یا چهار بار در سال، اما کارهای دیگری که او هر هفته انجام می‌دهد، مانند تمیز کردن آشپزخانه‌اش،

but he sometimes cleans his garage. Are you  ready? For your quiz? Here are your questions.  

اما گاهی اوقات گاراژ خود را تمیز می‌کند. اماده ای؟ برای مسابقه شما؟ در اینجا سوالات شما وجود دارد.

Hit pause tickets as much time as you need and  when you're ready, hit play to see the answers.  

به هر اندازه که نیاز دارید، به بلیط‌های مکث ضربه بزنید و وقتی آماده شدید، روی play ضربه بزنید تا پاسخ‌ها را ببینید.

Here are the answers. Hit pause compare your  answers to these and see how well you did. So how  

در اینجا پاسخ ها آمده است. مکث را بزنید و پاسخ‌های خود را با این موارد مقایسه کنید و ببینید چقدر خوب جواب داده‌اید. پس

did you do with that quiz? Share your score in the  comments below. And let's move on. Now let's look  

با آن مسابقه چگونه   کار کردید؟ امتیاز خود را در نظرات زیر به اشتراک بگذارید . و بیایید ادامه دهیم. اکنون بیایید

at sell and sale. Now the main difference is that  sell is a verb to sell. And sale is a now which  

به فروش و فروش نگاه کنیم. اکنون تفاوت اصلی این است که sell یک فعل برای فروش است. و فروش یک اکنون است که به این

means it's a thing. We can use it with all sale,  the sale or Amen. For sale. So let's talk about  

معنی است که یک چیز است. ما می‌توانیم آن را با همه فروش، فروش یا آمین استفاده کنیم. برای فروش. پس بیایید در مورد

the verb to sell. Now to sell. This simply means  to make something available for purchase. But  

فعل فروش صحبت کنیم. حالا برای فروش این به سادگی به معنای در دسترس قرار دادن چیزی برای خرید است. اما

because it's a verb, we're talking about it as an  action. Okay, so keep that in mind. For example,  

چون یک فعل است، در مورد آن به عنوان یک عمل صحبت می کنیم . خوب، پس این را در نظر داشته باشید. به عنوان مثال،

the stores sells athletic goods. Now of course  because it's a verb, we have to conjugate our  

فروشگاه کالاهای ورزشی می فروشد. اکنون البته چون یک فعل است، باید

verb with the subject here to store it. So we need  to add an s onto the birth and we also will need  

فعل خود را با فاعل در اینجا جمع کنیم تا آن را ذخیره کنیم. بنابراین باید یک s به تولد اضافه کنیم و همچنین باید

to hide it and the correct verb tense as well. So  I could say in the past, I sold sold is the past  

آن را پنهان کنیم و زمان فعل صحیح را نیز پنهان کنیم. بنابراین، در گذشته می‌توانستم بگویم، من فروختم فعل فروختن، گذشته

simple of the verb to sell. I sold my bike I sold  my bike now sale as a noun. There are different  

ساده فعل فروش است. دوچرخه‌ام را فروختم دوچرخه‌ام را به‌عنوان اسم فروختم. ساختارهای مختلفی وجود دارد که

structures I'll talk about the two most common and  the first structure is something to be for sale  

در مورد دو رایج‌ترین آنها صحبت خواهم کرد و ساختار اول چیزی برای فروش است

for sale or remembers sale into now. So we still  need a verb in the sentence. So in this sentence  

یا اکنون فروش را به یاد می‌آورد. بنابراین ما هنوز به یک فعل در جمله نیاز داریم. بنابراین در این جمله

structure it's something and then the verb to be  for sale. For example, this house is for sale.  

ساختار آن چیزی است و سپس فعل to be برای فروش است. مثلا این خانه برای فروش است.

Now as a noun for sale just means available for  purchase. So it has the same meaning but we're  

اکنون به عنوان یک اسم برای فروش فقط به معنای موجود برای خرید است. بنابراین معنای مشابهی دارد، اما ما

talking about it as a thing. We're not talking  about it as an action. This house is for sale.  

در مورد آن به عنوان یک چیز صحبت می کنیم. ما درباره آن به عنوان یک اقدام صحبت نمی‌کنیم. این خانه برای فروش است.

Now sale as a noun. We can also say that something  and then the verb to be on sale on sale. Okay,  

در حال حاضر فروش به عنوان یک اسم. همچنین می توانیم بگوییم که چیزی و سپس فعل to be on sale on sale. بسیار خوب،

let me give you an example. I could  say Do you sell bikes so I'm asking,  

اجازه دهید برای شما مثالی بزنم. می‌توانم بگویم آیا شما دوچرخه می‌فروشید، بنابراین من می‌پرسم،

imagine your store and I'm asking are bikes  available for purchase? Do you sell, buy,  

تصور کنید فروشگاه شما و من می‌پرسم آیا دوچرخه‌ها برای خرید در دسترس هستند؟ آیا به عنوان فعل می فروشید، می خرید، می

sell as a verb? And then you can reply back and  say yes, and all of our bikes are on sale. Right?  

فروشید؟ و سپس می‌توانید پاسخ دهید و بگویید بله، و همه دوچرخه‌های ما در فروش هستند. درست؟

Now. All of our bikes are the verb to be on  sale. What does that mean? All of our bikes  

اکنون. همه دوچرخه‌های ما فعل فروش هستند . معنی آن چیست؟ همه دوچرخه‌های ما

are on sale. Well when something is on sale, it  means it's being offered at a lower price than  

به فروش می‌رسد. خوب وقتی چیزی در فروش است، به این معنی است که با قیمتی پایین‌تر از

normal. So if the bike is regularly $1,000 Perhaps  the sale price is $800. The bike is on sale. Now  

معمولی عرضه می‌شود. بنابراین اگر دوچرخه مرتباً 1000 دلار است، شاید قیمت فروش آن 800 دلار باشد. دوچرخه به فروش می رسد. اکنون   از

using the article on sale. That would just be  talking about the fact that things in the store  

مقاله در حال فروش استفاده کنید. این فقط درباره این واقعیت است که چیزهای موجود در فروشگاه

are available for purchase at a discounted price.  So I can say this store is having all sale this  

برای خرید با قیمتی با تخفیف در دسترس هستند. بنابراین می توانم بگویم که این فروشگاه در این آخر هفته همه فروش دارد

weekend. So I'm not specifying specific items.  I'm just saying in general things at that store  

. بنابراین من موارد خاصی را مشخص نمی کنم. من فقط می گویم به طور کلی چیزهایی در آن فروشگاه

are being offered or being sold at a lower price.  The store is having a big sale this weekend. All  

با قیمت کمتری عرضه می شود یا فروخته می شود. این فروشگاه در تعطیلات آخر هفته فروش زیادی دارد. همه

their bikes are on sale. So we use on sale to be  on sale when we're specifying the specific thing.  

دوچرخه‌های آن‌ها به فروش می‌رسد. بنابراین زمانی که چیز خاصی را مشخص می‌کنیم، از فروش برای فروش استفاده می‌کنیم.

All of our bikes are on sale. Are you ready for  your quiz? Here are your questions, hit pause,  

همه دوچرخه های ما در فروش هستند. آیا برای امتحان خود آماده هستید؟ در اینجا سؤالات شما وجود دارد، «مکث» را فشار دهید،

take as much time as you need and when  you're ready, hit play to see the answers.  

به اندازه‌ای که نیاز دارید وقت بگذارید و وقتی آماده شدید، برای دیدن پاسخ‌ها، Play را فشار دهید.

Here are the answers. Hit pause compare your  answers to these and see how well you did.  

در اینجا پاسخ ها آمده است. مکث را بزنید و پاسخ‌های خود را با این موارد مقایسه کنید و ببینید چقدر خوب جواب داده‌اید.

So how did you do with that quiz? Share your  score in the comments below and let's move on.  

پس چگونه با آن مسابقه کار کردید؟ امتیاز خود را در نظرات زیر به اشتراک بگذارید و بیایید ادامه دهیم.

Let's move on and look at the difference between  rave and rise. And both of these are verbs and  

بیایید ادامه دهیم و به تفاوت بین rave و raise نگاه کنیم. و هر دوی اینها فعل هستند و هر

they're both used to talk about that increase.  So something going up the difference between  

دو برای صحبت در مورد افزایش استفاده می شوند. بنابراین تفاوت بین

these two verbs is the sentence structure and how  they're formed grammatically, because arrays is a  

این دو فعل، ساختار جمله و نحوه تشکیل آنها از نظر دستوری است، زیرا آرایه ها یک

transitive verb. Don't let that confuse you. The  only thing it means is that it requires a direct  

فعل گذرا هستند. اجازه ندهید که شما را گیج کند. تنها معنی آن این است که به یک شی مستقیم نیاز دارد

object. For example, in the classroom, the teacher  could say if you have any questions, please raise  

. به عنوان مثال، در کلاس درس، معلم می‌تواند بگوید اگر سؤالی دارید، لطفاً

now hmm. Is this sentence correct or incorrect?  Well, it's incorrect because we didn't identify  

اکنون هوم را مطرح کنید. آیا این جمله صحیح است یا نادرست؟ خوب، نادرست است زیرا ما

the direct object. So remember, after rains,  you always raise something. So in this case,  

شیء مستقیم را شناسایی نکردیم. پس به یاد داشته باشید، بعد از باران، همیشه چیزی را مطرح می کنید. بنابراین، در این مورد،

the teacher would need to say if  you have any questions, please raise  

معلم باید بگوید اگر سؤالی دارید، لطفاً

your hand. So you need to identify the something  which is the direct object in this case, the thing  

دست خود را بالا ببرید. بنابراین باید چیزی را شناسایی کنید که در این مورد هدف مستقیم است، چیزی

that is going up, increasing is your hand. Please  raise your hand. The verb ride on the other hand,  

که در حال افزایش است، دست شماست. لطفاً دستتان را بالا ببرید. از طرف دیگر، فعل ride

is an intransitive verb, which means it doesn't  require a direct object. Now, that simply means  

یک فعل ناگذر است، به این معنی که به مفعول مستقیم نیاز ندارد. اکنون، این به سادگی به این معنی است

that we don't have to identify a something. After  the verb rise, we can have a period or a comma we  

که ما مجبور نیستیم چیزی را شناسایی کنیم. بعد از فعل rise، می‌توانیم نقطه یا کاما داشته باشیم که

can end that part of the sentence. For example,  I could say the water level rose, the water level  

می‌توانیم آن قسمت از جمله را پایان دهیم. برای مثال، می‌توانم بگویم سطح آب بالا رفت، سطح آب

rose so of course the water level went up. Rose  is simply a past simple form of the verb rise.  

بالا رفت، بنابراین سطح آب بالا رفت. Rose صرفاً یک شکل گذشته ساده از فعل rise است.

Rise is an irregular verb. It hasn't a regular  past verb which is Rose, the water level rose.  

Rise یک فعل بی قاعده است. فعل گذشته منظمی ندارد که Rose باشد، سطح آب بالا رفت.

Now notice I can end my sentence right there. I  don't have to identify a something because it's  

حالا توجه کنید که می توانم جمله ام را همانجا تمام کنم. لازم نیست چیزی را شناسایی کنم زیرا

in transit. Now going back to the verb raise,  which is transitive requires a direct object. I  

در حال حمل و نقل است. اکنون به فعل raise که متعدی است، به یک مفعول مستقیم نیاز دارد. من   می‌توانم

could say the government raised the minimum wage,  the government raised increased something What did  

بگویم دولت حداقل دستمزد را افزایش داد،  دولت چیزی را افزایش داد، چه

they increase the minimum wage, so that means the  minimum wage went up it increase the government  

حداقل دستمزد را افزایش دادند، به این معنی که

raised I need to identify this something the  government raised the minimum wage. And notice  

حداقل دستمزد بالا رفت و دولت افزایش داد   افزایش داد. و توجه کنید

here arrays in the past form is a regular verb,  we just add an ad to it. Now taking that same  

در اینجا آرایه‌هایی در شکل گذشته یک فعل منظم است، ما فقط یک تبلیغ به آن اضافه می‌کنیم. اکنون همان

sentence and thinking about rise, which is  intransitive. I don't need a direct object.  

جمله را می‌گیرید و به افزایش فکر می‌کنید، که غیرقابل انتقال است. من به شی مستقیم نیازی ندارم.

I could say the minimum wage rose member Rose is  just the past form. The minimum wage rose. Hmm. So  

می توانم بگویم حداقل دستمزد افزایش عضو رز فقط شکل گذشته است. حداقل دستمزد افزایش یافت هوم بنابراین

remember something raises something, but something  rises. That's the sentence structure that you need  

به یاد داشته باشید که چیزی چیزی را بالا می‌برد، اما چیزی بالا می‌آید. این ساختار جمله ای است که باید   آن را

to follow. Now technically, these two can be used  together. And I could say we raise okay if I have  

دنبال کنید. اکنون از نظر فنی، این دو را می‌توان با هم استفاده کرد. و می‌توانم بگویم که اگر فعل raise را داشته باشم، خوب است

the verb raise, I know I mean something. We raise  the flag, the flag goes up. We raise the flag when  

، می‌دانم منظورم چیزی است. پرچم را بلند می‌کنیم ، پرچم بالا می‌رود. زمانی که

the sun rises when the sun rises. So here because  I used rise, I can end my sentence with a period  

خورشید طلوع می کند، پرچم را برافراشته می کنیم. بنابراین در اینجا چون  از rise استفاده کردم، می‌توانم جمله‌ام را با نقطه پایان دهم

because I don't need to identify an object after  the verb rise. And notice the verb tenses of this  

زیرا نیازی به شناسایی مفعول بعد از فعل rise ندارم. و به زمان های فعل این جمله توجه کنید

sentence. Both the verbs are in the present  simple because this is a routine action. We  

. هر دو فعل در زمان حال ساده هستند زیرا این یک عمل معمولی است.

raise the flag when the sun rises. Are you ready  for your quiz? Here are your questions. Hit pause,  

وقتی خورشید طلوع می‌کند، پرچم را بلند می‌کنیم. آیا برای امتحان خود آماده هستید؟ در اینجا سوالات شما وجود دارد. مکث را فشار دهید،

take as much time as you need and when  you're ready, hit play to see the answers.  

به اندازه‌ای که نیاز دارید وقت بگذارید و وقتی آماده شدید، روی play ضربه بزنید تا پاسخ‌ها را ببینید.

Here are the answers. Hit pause compare your  answers to these and see how well you did.  

در اینجا پاسخ ها آمده است. مکث را بزنید و پاسخ‌های خود را با این موارد مقایسه کنید و ببینید چقدر خوب جواب داده‌اید.

Awesome job. Let's move on and look at all and  every now both of these are used with people  

کار عالی بیایید جلو برویم و همه چیز را بررسی کنیم و هر دوی اینها هرازگاهی برای مردم استفاده می‌شود

and think they both have the same meaning. The  difference is the grammar so we need to look  

و فکر می‌کنیم که هر دو معنای یکسانی دارند. تفاوت در گرامر است، بنابراین باید

at the sentence structure. The important thing to  keep in mind is that we use all plush I'll literal  

ساختار جمله را بررسی کنیم. نکته مهمی که باید به خاطر بسپارید این است که ما از همه اسم‌های مخملی I'll literal

noun now or an uncountable noun. And we use every  with a singular noun. This is a mistake I see from  

now یا یک اسم غیرقابل شمارش استفاده می‌کنیم. و هر  را با یک اسم مفرد استفاده می کنیم. این اشتباهی است که من

even my ed students but it's a very easy mistake  to fix to make sure you write the sound really  

حتی از دانش‌آموزان خود می‌بینم، اما رفع آن اشتباهی بسیار آسان است تا مطمئن شوید که صدا را واقعاً

important. Now this is a question that a student  submitted. Now I will say I try to reply to all  

مهم می‌نویسید. اکنون این سؤالی است که یک دانش آموز ارسال کرده است. اکنون می گویم سعی می کنم به همه

questions. All questions, questions. Of course is  a plural noun because of that my choice is all.  

سؤالات پاسخ دهم. همه سوالات، سوالات البته یک اسم جمع است زیرا انتخاب من تمام است.

Now I could also say I try to reply to every  question. Now every needs a singular noun.  

اکنون می‌توانم بگویم سعی می‌کنم به هر سؤالی پاسخ دهم. اکنون هر یک به یک اسم مفرد نیاز دارد.

So I just take off the F, every question. Both  of these have the exact same meaning. There's  

بنابراین من فقط F را حذف می کنم، هر سوال. هر دوی اینها دقیقاً معنای مشابهی دارند.

no difference between them and it really doesn't  matter which one you use. I'm sure I use both just  

هیچ تفاوتی بین آنها وجود ندارد و واقعاً مهم نیست که از کدام یک استفاده می کنید. مطمئنم هر دو را

interchangeably. I would say that all puts more  focus on a group seeing the questions as one group  

به جای هم استفاده می‌کنم. من می‌توانم بگویم که همه تمرکز بیشتری روی گروهی می‌گذارند که سؤال‌ها را به‌عنوان یک گروه ببینند

and then every puts more focus on the individual  questions, but then within a group so there's  

و سپس هر کدام تمرکز بیشتری روی سؤالات  فردی می‌گذارند، اما بعد از آن در یک گروه بنابراین

a subtle difference of what you're focusing on.  But honestly, that's such a small difference. I'd  

تفاوت ظریفی در مورد آنچه تمرکز می‌کنید وجود دارد. اما صادقانه بگویم، این یک تفاوت کوچک است. من می‌توانم

say that these are just used interchangeably. But  remember we also use all with an uncountable noun.  

بگویم که اینها فقط به جای یکدیگر استفاده می‌شوند. اما به یاد داشته باشید که همه را با یک اسم غیرقابل شمارش نیز استفاده می‌کنیم.

So let's take an uncountable noun that I see a lot  of mistakes with and not the noun and vice advice  

بنابراین بیایید یک اسم غیرقابل شمارش را انتخاب کنیم که من اشتباهات زیادی با آن می بینم و نه اسم و نصیحت

is uncountable. You can't put an S on it. Now in  that case, I need to use all even though advice  

غیرقابل شمارش. شما نمی توانید S را روی آن قرار دهید. اکنون در این مورد، من باید از همه استفاده کنم، حتی اگر توصیه

doesn't have an S because it's kind of countable.  So I could say thanks for all the advice. Thanks  

S ندارد زیرا به نوعی قابل شمارش است. بنابراین می توانم بگویم از همه توصیه ها تشکر می کنم. با تشکر

for all the advice, okay. But there's a way that  we can take our noun advice and make sure that  

برای همه توصیه‌ها، باشه. اما راهی وجود دارد که می‌توانیم توصیه‌های اسمی خود را بپذیریم و مطمئن شویم

someone understands that we're talking about one  and we do that by adding a piece of before advice,  

فردی متوجه می‌شود که ما در مورد یکی صحبت می‌کنیم و این کار را با اضافه کردن یک توصیه قبل از

piece of advice. That's how a native speaker  specifies that it's one so in this case,  

یک توصیه انجام می‌دهیم. اینگونه است که یک زبان مادری مشخص می‌کند که در این مورد یکی است،

I could say thanks for every piece of advice  you gave me. Okay? Because piece is now our  

می‌توانم از هر نصیحتی که به من کردید تشکر کنم. باشه؟ چون piece اکنون

singular noun that I'm using with every not advice  because of that I need every. So make sure you pay  

اسم مفرد ما است که من با هر نصیحتی از آن استفاده می‌کنم زیرا به هر نیاز دارم. بنابراین مطمئن شوید که

attention to uncountable nouns, those might be  just a little trickier. Now, it's very common to  

به اسم‌های غیرقابل شمارش توجه کرده‌اید، این اسم‌ها ممکن است کمی پیچیده‌تر باشند. اکنون، بسیار رایج است که

start your sentence with all or every this same  rules apply. I could say all students need to  

جمله خود را با همه یا هر یک از قوانین مشابه شروع کنید . می‌توانم بگویم همه دانش‌آموزان باید

bring their ID to the exam. All students plural  of course, plural noun with all and that would  

شناسنامه خود را برای امتحان همراه داشته باشند. همه دانش‌آموزان جمع هستند البته، اسم جمع با همه و این باعث می‌شود که

become every student needs to bring their ID to  the exam. Now, notice what also changes here. It's  

هر دانش‌آموزی باید شناسه خود را در امتحان بیاورد. اکنون، توجه کنید که چه چیزی در اینجا نیز تغییر می کند. این

the verb in the sentence. Of course, all students,  I need to conjugate my verb with they they need,  

فعل در جمله است. البته، همه دانش‌آموزان، باید فعل خود را با آنها نیاز دارند، صیغه کنم،

but with every student on conjugating it  as third person singular, either he or she,  

اما با هر دانش‌آموزی که آن را به‌عنوان سوم شخص مفرد وصل می‌کند، چه خودش یا چه او،

he needs she needs. So don't forget what all are  every comma at the beginning of the sentence that  

او به او نیاز دارد. بنابراین فراموش نکنید که هر کاما در ابتدای جمله چیست که

your verb also has to match your now so now you  have every thing, everything you need to fix this  

فعل شما نیز باید با now شما مطابقت داشته باشد، بنابراین اکنون هر چیزی را دارید، هر چیزی که برای رفع این

common mistake that I see. I hope that answered  your question for you. Now there's one less thing  

اشتباه رایجی که من می بینم لازم است. امیدوارم که به سؤال شما پاسخ داده باشد . اکنون یک کار کمتر

for you to do and that is to practice. So I want  you to leave an example in the comments below one  

برای شما وجود دارد و آن تمرین است. بنابراین من از شما می‌خواهم که یک مثال در نظرات زیر بگذارید

using all and one using every now just to get lots  of practice. Why not see if you can do an example  

. چرا نمی‌بینید آیا می‌توانید مثالی   انجام دهید

where all in every are in the middle of a sentence  and then definitely one we're all and restore your  

که در آن all in every در وسط یک جمله باشد و سپس قطعاً یکی ما همه هستیم و جمله   خود را بازیابی کنید

sentence so you can get comfortable conjugating  that verb as well. So that's four sentences in  

تا بتوانید با صرف آن فعل نیز راحت باشید. بنابراین در مجموع چهار جمله است

total, put them in the comments below. Are you  ready for your quiz? Here are your questions,  

، آنها را در نظرات زیر قرار دهید. آیا برای امتحان خود آماده هستید؟ در اینجا سؤالات شما وجود دارد،

hit pond tickets much time as you need and  when you're ready, hit play to see the answers.  

به اندازه‌ای که نیاز دارید، بلیط‌های برکه را بزنید و وقتی آماده شدید، برای دیدن پاسخ‌ها، Play را بزنید.

Here are the answers. Hit pause compare your  answers to these and see how well you did.  

در اینجا پاسخ ها آمده است. مکث را بزنید و پاسخ‌های خود را با این موارد مقایسه کنید و ببینید چقدر خوب جواب داده‌اید.

Let's keep going and look at all and whole  much talk about how do you all with time  

بیایید به راه خود ادامه دهیم و به همه و کل صحبت‌ها در مورد اینکه چگونه همه با

references. So let's take a look at two example  sentences. I could check I worked all the day.  

ارجاعات زمان انجام می‌دهید نگاه کنیم. بنابراین بیایید نگاهی به دو جمله مثال بیندازیم . می توانستم بررسی کنم که تمام روز کار کرده ام.

I worked the whole day. What do you think about  these two examples? Hmm? Are they correct? Are  

تمام روز کار کردم. نظر شما در مورد این دو مثال چیست؟ هوم؟ آیا آنها درست هستند؟ آیا

both of them credit? Is one of them. Incorrect?  What do you think so let me know in the comments.  

هر دوی آنها اعتبار دارند؟ یکی از آنهاست. غلط؟ نظر شما چیست پس در نظرات به من اطلاع دهید.

Number one crime during credit and then number two  correct or incorrect? So take some time to review  

جرم شماره یک در طول اعتبار و سپس شماره دو صحیح است یا نادرست؟ بنابراین کمی زمان بگذارید و

them. Pause the video if you need and put your  answer in the comments. So this is one of the most  

آنها را مرور کنید. در صورت نیاز ویدیو را مکث کنید و پاسخ خود را در نظرات قرار دهید. بنابراین این یکی از

common mistakes that I hear from students. I hear  it every day and to a native speaker. It sounds  

رایج‌ترین اشتباهاتی است که از دانش‌آموزان می‌شنوم. من آن را هر روز و به زبان مادری می‌شنوم. به نظر

very odd, unnatural, and it's definitely obvious  that you're still struggling with English, but  

بسیار عجیب، غیرطبیعی است، و قطعاً واضح است که هنوز با زبان انگلیسی دست و پنجه نرم می‌کنید، اما

it's an easy mistake to fix. Okay. Now the mistake  is with sentence number one since it's number two  

اشتباهی آسان برای رفع آن است. باشه. اکنون اشتباه با جمله شماره یک است زیرا شماره دو

is correct. I have worked the whole day. Whoo.  That's a great sentence added to your vocabulary.  

صحیح است. من تمام روز کار کرده ام. اووو این یک جمله عالی است که به دایره لغات شما اضافه شده است.

Sentence number one. I worked all the day.  This sentence is incorrect. Now it's a minor  

جمله شماره یک تمام روز کار کردم. این جمله نادرست است. حالا این یک

mistake. Do you know what the mistake  is? If you do put it in the comments,  

اشتباه جزئی است. آیا می دانید اشتباه چیست ؟ اگر آن را در نظرات قرار دهید،

just try it's really important that you try to  understand the mistakes because it shows that you  

فقط امتحان کنید، بسیار مهم است که سعی کنید اشتباهات را بفهمید زیرا نشان می‌دهد که

understand English at that deeper level. So really  try to think about this. I worked all the deck.  

انگلیسی را در آن سطح عمیق‌تر می‌فهمید. بنابراین واقعاً سعی کنید به این موضوع فکر کنید. من تمام عرشه را کار کردم.

In this case, we simply need to get rid of one  word. When we do that that sentence will be great.  

در این مورد، ما به سادگی باید از شر یک کلمه خلاص شویم. وقتی این جمله را انجام دهیم عالی خواهد بود.

And the only thing we need to get rid of is our an  uncle. I worked all day woohoo. Now it sounds like  

و تنها چیزی که باید از شر آن خلاص شویم عمویمان است . کل روز کار کردم اکنون به نظر می رسد

a perfect sentence. So it's a minor change. So now  you just need to remember the sentence structure.  

یک جمله کامل. بنابراین یک تغییر جزئی است. بنابراین اکنون فقط باید ساختار جمله را به خاطر بسپارید.

The sentence structure is all plus time reference.  But the other structure is the whole plus time  

ساختار جمله همه به اضافه زمان مرجع است. اما ساختار دیگر کل مرجع زمان اضافه است،

reference now these are interchangeable it doesn't  matter which one you use. So I can say I cleaned  

اکنون اینها قابل تعویض هستند، مهم نیست از کدام یک استفاده می کنید. بنابراین می‌توانم بگویم که

my house all day, or I clean my house the whole  day. And they're exactly the same meaning Okay,  

خانه‌ام را تمام روز تمیز کرده‌ام، یا کل روز خانه‌ام را تمیز می‌کنم . و آنها دقیقاً به همان معنی هستند Okay,

and we don't have to use day we could use any time  reference so I could say I cleaned all morning all  

و ما مجبور نیستیم از مرجع روز استفاده کنیم که می‌توانیم از هر زمانی استفاده کنیم، بنابراین می‌توانم بگویم تمام صبح تمام

afternoon all evening, all week or month. Or  weekend of summer, all year all semester. So  

بعدازظهر تمام عصر، تمام هفته یا ماه را تمیز کردم. یا آخر هفته تابستان، در تمام سال تمام ترم. بنابراین

many different things that we can use for our  time reference and because of that, this is a  

چیزهای مختلفی که می‌توانیم برای مرجع زمانی خود استفاده کنیم و به همین دلیل، این یک

very common expression. And we can use different  verb tenses as well. I can say I've been trying  

عبارت بسیار رایج است. و ما می توانیم از زمان های مختلف فعل نیز استفاده کنیم. می توانم بگویم که در

to find a job all year. I've been researching this  topic the whole summer. So we can definitely use  

تمام سال سعی کردم شغلی پیدا کنم. من تمام تابستان در حال تحقیق درباره این موضوع بودم. بنابراین ما قطعاً می‌توانیم از

different verb tenses you can play around with the  subject the verb and the time reference adjust,  

زمان‌های مختلف فعل استفاده کنیم که می‌توانید با موضوع فعل و تنظیم مرجع زمان بازی کنید،

make sure it's all time reference or the  whole time reference. So it's a very easy fix,  

مطمئن شوید که مرجع تمام زمان یا مرجع کل زمان است. بنابراین این یک راه حل بسیار آسان است،

but it's a common mistake and one that sounds  really bad, awkward and unnatural. When a native  

اما یک اشتباه رایج و اشتباهی است که واقعاً بد، ناخوشایند و غیرطبیعی به نظر می رسد. وقتی یک

speaker hears it. So now you fix that mistake.  All you need to do is practice. So leave two  

سخنران بومی آن را می‌شنود. خب حالا شما این اشتباه را برطرف کنید. تنها کاری که باید انجام دهید تمرین است. بنابراین دو

examples in the comments below. One using all and  the time reference and the other one using the  

نمونه را در نظرات زیر بگذارید. یکی با استفاده از همه و مرجع زمان و دیگری با استفاده از

whole and a time reference make it more advanced.  Change your subject, change your verb and change  

کل و یک مرجع زمانی، آن را پیشرفته‌تر می‌کند. موضوع خود را تغییر دهید، فعل خود را تغییر دهید و

your time reference as well just to get lots  of additional practice. Are you ready for your  

مرجع زمانی خود را نیز تغییر دهید تا تمرین بیشتری انجام دهید. آیا برای امتحان خود آماده هستید

quiz? Here are your questions. Hit pause take  as much time as you need and when you're ready,  

؟ در اینجا سوالات شما وجود دارد. ضربه مکث به اندازه‌ای که نیاز دارید طول می‌کشد و وقتی آماده شدید،

hit play to see the answers. Here are the  answers. Hit pause compare your answers to these.  

برای دیدن پاسخ‌ها، روی play ضربه بزنید. در اینجا پاسخ‌ها آمده است. ضربه مکث پاسخ های خود را با این ها مقایسه کنید.

This next one even confuses native speakers and  mouth the difference between advice and advise.  

این مورد بعدی حتی زبان مادری را گیج می کند و تفاوت بین نصیحت و نصیحت را بیان می کند.

Now there are two huge differences between these  two words. The first one being the part of speech  

اکنون دو تفاوت بزرگ بین این دو کلمه وجود دارد. اولین موردی که بخشی از گفتار

advice with the see event now and advise with  an ad is a verb. So they have the same meaning.  

مشاوره با رویداد see now و مشاوره با یک تبلیغ است، یک فعل است. پس معنی یکسانی دارند.

They're both news to talk about recommendations  or opinions on the best course of action,  

آنها هر دو خبر برای صحبت در مورد توصیه‌ها یا نظرات در مورد بهترین روش عمل هستند،

but how they're used because once a noun  and once a verb is very different. So  

اما نحوه استفاده از آنها زیرا یک اسم و یک بار یک فعل بسیار متفاوت است. بنابراین

let's take a look at the now advice. Here's an  example sentence. Can I give you some advice?  

بیایید به توصیه اکنون نگاهی بیندازیم. در اینجا یک جمله مثال است. میتونم یه راهنمایی بهت کنم؟

Can I give you some advice? Now here, notice  that advice is singular. And violence is always  

میتونم یه راهنمایی بهت کنم؟ اکنون در اینجا، توجه کنید که نصیحت منحصر به فرد است. و خشونت همیشه

singular. It never takes a plural form. That's  one of the most common mistakes I see in the  

تک است. هرگز به صورت جمع نمی آید. این یکی از رایج‌ترین اشتباهاتی است که در

comment section is a lot of students say Thanks,  Jennifer for the advices that doesn't exist as a  

بخش نظرات می‌بینم این است که بسیاری از دانش‌آموزان می‌گویند متشکرم، جنیفر برای توصیه‌هایی که به عنوان یک

word in English. Okay. So get that over vocabulary  right now. And remember that it's always singular.  

کلمه در انگلیسی وجود ندارد. باشه. پس همین الان از واژگان استفاده کنید . و به یاد داشته باشید که همیشه مفرد است.

It can still take a plural possessive like  some some advice can I give you some advice?  

هنوز هم می‌تواند به صورت مضارع جمع باشد، مانند برخی توصیه‌ها آیا می‌توانم به شما توصیه‌ای کنم؟

Now because this is always singular, we do have  an expression to identify that it's just one and  

اکنون از آنجایی که این همیشه مفرد است، ما یک عبارت برای تشخیص این موضوع داریم که

that's by using our piece of advice or piece of  advice. We use this because our piece is what  

با استفاده از نصیحت یا نصیحت ما است . ما از این استفاده می‌کنیم زیرا قطعه ما همان چیزی است که

shows you got it just one. Okay, because we we  don't know when I say thanks for the advice.  

نشان می‌دهد که شما آن را فقط یک بار دریافت کرده‌اید. بسیار خوب، زیرا ما نمی دانیم چه زمانی از راهنمایی تشکر می کنم.

It could be one or it could be more than one  because advice never takes a plural form. So  

ممکن است یک یا بیشتر از یک باشد زیرا نصیحت هرگز به صورت جمع نمی‌شود. بنابراین

to get around that we use all p sub. So I might  say can I give you a piece of advice? And that  

برای دور زدن آن از همه p sub استفاده می کنیم. بنابراین می‌توانم بگویم آیا می‌توانم یک نصیحت به شما کنم؟ و این به

lets you know I have one thing to say to you. Now,  otherwise, if I want to identify that as plural,  

شما این امکان را می دهد که بدانید من یک چیز برای گفتن به شما دارم. اکنون، در غیر این صورت، اگر بخواهم آن را به صورت جمع تشخیص دهم،

remember I use some Can I give you some advice?  Now I'm going to say two or more things to you.  

به یاد داشته باشید که از برخی استفاده می‌کنم آیا می‌توانم به شما توصیه‌ای کنم؟ حالا دو یا چند نکته را به شما می گویم.

So that advice. Now let's talk about a mind and  mind with an S is a verb like I already said. Now  

بنابراین آن توصیه. حالا بیایید در مورد یک ذهن صحبت کنیم و ذهن با S یک فعل است که قبلاً گفتم. حالا

as a verb is going to come after the subject.  So I could say the lawyer advised the client.  

به‌عنوان فعل قرار است بعد از فاعل بیاید. بنابراین می توانم بگویم وکیل به موکل توصیه کرده است.

Now remember as a verb is going to be conjugated.  So here is conjugated. In the past simple. The  

حالا به یاد داشته باشید که یک فعل قرار است صرف شود. بنابراین اینجا مزدوج است. در گذشته ساده

lawyer advise the client. Now thinking about this  advice. Notice I just switched to the noun form,  

وکیل به موکل توصیه می کند. اکنون به این توصیه فکر کنید . توجه کنید که من فقط به شکل اسمی تغییر کردم،

the noun form, it's a thing. So imagine advice as  a physical thing. So the advice the lawyer gave  

شکل اسمی، این یک چیز است. بنابراین توصیه را به عنوان یک چیز فیزیکی تصور کنید. بنابراین توصیه‌ای که وکیل به

the client Okay, so thinking about the advice the  lawyer really gave the client, the client could  

موکل داد بسیار خوب، بنابراین با فکر کردن به توصیه‌ای که وکیل واقعاً به موکل داده است، موکل می‌تواند

say, we were advised to take the deal. We were  advised to take the deal. So here I'm conjugating  

بگوید، به ما توصیه شد که معامله را انجام دهیم. به ما توصیه شد که معامله را انجام دهیم. بنابراین در اینجا من

it in the passive form. So just remember that  advise is a verb and it's going to be conjugated,  

آن را به شکل غیرفعال درهم می‌آورم. بنابراین فقط به یاد داشته باشید که توصیه کردن یک فعل است و به صورت مزدوج خواهد بود،

so we don't see it in different forms. So that's  the first major difference is how they're used in  

بنابراین ما آن را به اشکال مختلف نبینیم. بنابراین اولین تفاوت عمده این است که چگونه در

parts of speech to summarize, advice with a C is  a now always singular and advised with an as is a  

قسمت‌های گفتار برای خلاصه‌سازی استفاده می‌شوند، نصیحت با حرف C همیشه مفرد است و با یک فعل as که است توصیه می‌شود

verb, it's conjugated with the subject and the  time reference. Now the other major difference  

، با فاعل و مرجع زمانی ترکیب می‌شود. حالا تفاوت اصلی دیگر

maybe you already noticed that I hope you did,  but it's the pronunciation. The pronunciation is  

شاید قبلاً متوجه شده باشید که امیدوارم متوجه شده باشید، اما این تلفظ است. تلفظ

very different. And there is only one thing that  changes in the pronunciation. Do you know what  

بسیار متفاوت است. و فقط یک چیز در تلفظ تغییر می کند. آیا می دانی

that is? If the sound of the sea and the sound  of that act, okay, that's it. So both of these  

آن چیست؟ اگر صدای دریا و صدای آن عمل، باشه، همین. بنابراین هر دوی اینها

are stressed on the second syllable, invite,  advise, advice, advise, advice, advise. So the  

روی هجای دوم تأکید دارند، دعوت، نصیحت، نصیحت، نصیحت، نصیحت، نصیحت. بنابراین

second syllable is the one you hear louder and  longer, but let's take a look at the nap advice.  

هجای دوم هجای است که بلندتر و طولانی‌تر می‌شنوید، اما بیایید نگاهی به توصیه‌های چرت بیاندازیم.

So notice that C is being pronounced as  an S. Advice it ends on the app and bytes.  

بنابراین توجه داشته باشید که C به‌عنوان یک S تلفظ می‌شود.

Now, what about advise our verb our verb  is pronounced as a song The difference is  

حال، در مورد توصیه کردن فعل ما فعل ما به عنوان یک آهنگ تلفظ می‌شود، تفاوت این است

that our vocal cords are engaged and it's a  stressed sound. So you can think of it more  

که تارهای صوتی ما درگیر هستند و صدایی استرس‌دار است. بنابراین می‌توانید بیشتر به آن فکر کنید

as a Zed sound advise you to have to get your  vocal cords engaged. So the difference between  

به عنوان صدای Zed که به شما توصیه می‌کند تارهای صوتی خود را درگیر کنید. بنابراین تفاوت بین

the F is at my lit it's an invoice that that  is in my throat, my vocal cords are engaged.  

F در روشنایی من است، فاکتوری است که در گلوی من است، تارهای صوتی من درگیر هستند.

It's voice advice, advice, advice, advice. So the  pronunciation is very different. So now you know  

این نصیحت، نصیحت، نصیحت، نصیحت است. بنابراین تلفظ بسیار متفاوت است. بنابراین اکنون

the difference between advice and advice and  you can use them confidently in your speech.  

تفاوت بین نصیحت و نصیحت را می‌دانید و می‌توانید با اطمینان از آنها در سخنرانی خود استفاده کنید.

So now you have to practice. I want you to leave  two sentences in the comments below. Of course  

پس حالا باید تمرین کنید. از شما می خواهم دو جمله را در نظرات زیر بگذارید. البته

one with advice and one with a byes. Are you ready  for your quiz? Here are your questions hit pause,  

یکی با نصیحت و دیگری با خداحافظی. آیا برای امتحان خود آماده هستید؟ در اینجا سؤالات شما به‌صورت مکث ضربه‌ای است،

take as much time as you need and when  you're ready, hit play to see the answers.  

به اندازه‌ای که نیاز دارید وقت بگذارید و وقتی آماده شدید، برای دیدن پاسخ‌ها، پخش را فشار دهید.

Here are the answers. Hit pause compare your  answers to these and see how well you did  

در اینجا پاسخ ها آمده است. مکث را بزنید و پاسخ‌های خود را با این‌ها مقایسه کنید و ببینید چقدر خوب جواب داده‌اید

I see mistakes with this one a lot. Now let's  look at boring and take. Now of course both  

من در این مورد اشتباهات زیادی می‌بینم. حالا بیایید به کسل کننده نگاه کنیم و بگیریم. اکنون البته هر دو

of these are verbs. So you need to think  about for conjugation and they're used to  

اینها فعل هستند. بنابراین شما باید در مورد صیغه فکر کنید و آنها عادت دارند

talk about movement movement of both people or  thing. So let's look at two example sentences.  

در مورد حرکت حرکتی افراد یا چیزها صحبت کنند. پس بیایید به دو جمله مثال نگاه کنیم.

I could say bring your passport with you.  Or I could say take your passport with you  

می توانم بگویم پاسپورت خود را همراه داشته باشید. یا می‌توانم بگویم حالا پاسپورت خود را همراه داشته باشید

now, what's the difference between these two  sentences? The thing you need to remember is  

، تفاوت بین این دو جمله چیست؟ چیزی که باید به خاطر داشته باشید این است

that brain is used to talk about movement Total  War and technique is used to talk about movement  

که مغز برای صحبت در مورد حرکت Total War و تکنیک برای صحبت در مورد حرکت استفاده می شود

all way. Now, how do you know if it's movement  towards or movement away? It simply depends on  

. حالا، چگونه می‌دانید که حرکت به سمت یا دور شدن است؟ این فقط به

your reference point. So in this case,  if I said bring your passport with you,  

نقطه مرجع شما بستگی دارد. بنابراین در این مورد، اگر می‌گویم گذرنامه‌تان را همراه داشته باشید،

I didn't complete the sentence, but it could be  bring your passport with you to the airport. So  

جمله را کامل نکردم، اما ممکن است گذرنامه‌تان را با خود به فرودگاه بیاورید. بنابراین

you can think about where your passport is going  is going towards the airport or only reference  

می‌توانید فکر کنید که پاسپورت شما به کجا می‌رود به سمت فرودگاه می‌رود یا تنها

point for a location is that airport. Now I could  say take your passport with you when you leave the  

نقطه مرجع برای یک مکان همان فرودگاه است. حالا می‌توانم بگویم وقتی از خانه خارج می‌شوید، پاسپورتتان را همراه داشته باشید

house. So in this case our reference point is the  house and the passport is going on way from the  

. بنابراین در این مورد نقطه مرجع ما خانه است و گذرنامه از خانه در حال حرکت است

house. Take your passport with you when you leave  the house. But remember in my original examples I  

. هنگام خروج از خانه گذرنامه خود را همراه داشته باشید . اما به یاد داشته باشید که در مثال‌های اصلی‌ام،

didn't include either reference point. And it's  common that we don't because it's obvious things  

هیچ یک از دو نقطه مرجع را لحاظ نکردم. و معمولاً این کار را نمی‌کنیم، زیرا چیزهای واضحی

from context. So if I'm standing in the house,  and I say to you take your passport with you,  

از متن است. بنابراین، اگر من در خانه ایستاده باشم، و به شما بگویم پاسپورت خود را همراه داشته باشید،

as you're leaving it's obvious that it means when  you leave the house right? Or if we're thinking  

وقتی در حال خروج هستید، واضح است که این به این معنی است که درست است که از خانه خارج شوید؟ یا اگر به

about going to the airport and I say bring your  passport with you. The location is obvious. So  

رفتن به فرودگاه فکر می کنیم و می گویم گذرنامه خود را با خود بیاورید. مکان مشخص است. بنابراین

a lot of times it's just there based on  context and it's not explicitly stated.  

بسیاری از اوقات فقط بر اساس زمینه وجود دارد و به صراحت بیان نشده است.

Now, in many cases take and brand can be used  interchangeably without a difference in meaning or  

اکنون، در بسیاری از موارد می‌توان از take and brand به جای یکدیگر استفاده کرد، بدون اینکه تفاوتی در معنا یا

without a miscommunication. So let's imagine that  this is a report and I'm talking to a colleague,  

بدون ارتباط اشتباه وجود داشته باشد. بنابراین بیایید تصور کنیم که این یک گزارش است و من با یکی از همکارانم صحبت می‌کنم،

if I said take the report with you or bring  the report with you. It doesn't really matter  

اگر گفتم گزارش را با خود ببرید یا گزارش را با خود بیاورید. این واقعاً مهم نیست

because ultimately the report is moving  and that's the only thing that matters  

زیرا در نهایت گزارش در حال حرکت است و این تنها چیزی است که اهمیت دارد

but let's think of another example where there  is a specific time you need to use one or the  

اما بیایید به مثال دیگری فکر کنیم که در آن زمان خاصی وجود دارد که شما باید از یکی یا دیگری استفاده کنید

other. Let's imagine that you're in a restaurant  and you don't have a menu. Okay, so you call the  

. بیایید تصور کنیم که در یک رستوران هستید و منو ندارید. خوب، پس با

server and you say Excuse me, can you bring me  menu? Can you bring me a menu? That's the only  

سرور  تماس می گیرید و می گویید ببخشید، می توانید منو بیاورید؟ میشه منو برام بیارید؟ این تنها

available choice because of course the menu is  moving towards you. Can you bring me a menu? So  

انتخاب موجود است زیرا مطمئناً منو به سمت شما حرکت می کند. میشه منو برام بیارید؟ بنابراین

the server brings you a menu you order your meal.  Now at 20 minutes later you're finished the server  

سرور منویی برای شما می‌آورد که غذایتان را سفارش می‌دهید. حالا بعد از 20 دقیقه که کارتان تمام شد، سرور   سر

comes to your table she looks at your dishes that  are now empty and she says can I take those and  

میز شما می آید، به ظروف شما که حالا خالی هستند نگاه می کند و می گوید آیا می توانم آن ها را ببرم و

in this case, take is the only available choice  because the dishes are going to move away from  

در این مورد، گرفتن تنها گزینه موجود است زیرا ظروف قرار است دور شوند. از

the table. So just remember that there are times  when only one option is available, and it simply  

میز. بنابراین فقط به یاد داشته باشید که مواقعی وجود دارد که فقط یک گزینه در دسترس است، و به سادگی

depends on the direction of the movement. If it's  toward we use bring and if it's a way we use take.  

به جهت حرکت بستگی دارد. اگر به سمت است، از آوردن استفاده می‌کنیم و اگر راهی است که از take استفاده می‌کنیم.

So that's all you need to know to feel confident  you think the curbs bring and take. So now it's  

بنابراین این تنها چیزی است که باید بدانید تا مطمئن شوید فکر می‌کنید محدودیت‌ها می‌آورند و می‌برند. بنابراین اکنون

your turn to practice lead to examples in the  comments below. Remember these are for so you need  

نوبت شماست که نمونه‌های سرب را در نظرات زیر تمرین کنید. به خاطر داشته باشید که اینها برای هستند، بنابراین باید

to conjugate them with your subject and your verb  tense. And one example using take and one example  

آنها را با فاعل و زمان فعل خود مرتبط کنید . و یک مثال با استفاده از take و یک مثال

using bring leave them in the comments below. Are  you ready for your quiz? Here are your questions.  

با استفاده از آوردن آنها را در نظرات زیر بگذارید. آیا برای امتحان خود آماده هستید؟ در اینجا سوالات شما وجود دارد.

Hit pause take as much time as you need and  when you're ready, hit play to see the answers.  

ضربه مکث به اندازه‌ای که نیاز دارید زمان می‌برد و وقتی آماده شدید، روی play ضربه بزنید تا پاسخ‌ها را ببینید.

Here are the answers. Hit pause compare your  answers to these and see how well you did.  

در اینجا پاسخ ها آمده است. مکث را بزنید و پاسخ‌های خود را با این موارد مقایسه کنید و ببینید چقدر خوب جواب داده‌اید.

Do you know the difference between bother and  disturb? Lead find out now first of all look  

آیا تفاوت بین مزاحمت و مزاحمت را می دانید؟ اکنون دریابید که اول از همه

at them in the context of interrupt. So let's say  that you want to talk to your professor at school  

به آنها در زمینه وقفه نگاه کنید. بنابراین فرض کنید می‌خواهید با استادتان در مدرسه صحبت کنید

and he's in his office and you're not sure if he's  busy. So you can knock on the door and you can say  

و او در دفترش است و مطمئن نیستید که مشغول است یا نه. بنابراین می‌توانید در را بکوبید و می‌توانید بگویید «

sorry to now what would we want, bother or  disturb? Sorry to bother you but Sorry to disturb  

متاسفم» حالا چه چیزی می‌خواهیم، ​​مزاحم یا مزاحم می‌شویم؟ متاسفم که مزاحم شما شدم اما ببخشید که مزاحم

you but what do you guys think either or disturb  well in this case I'll into robbed. They're  

شما شدم، اما بچه ها چه فکر می کنید یا مزاحم می شوید، در این مورد من را به سرقت بردم. آنها

interchangeable. They have the same meaning  Okay, so you can use either one and there's  

قابل تعویض هستند. معنی یکسانی دارند Okay، بنابراین می‌توانید از یکی استفاده کنید و

no different. The only thing that I noticed  is that disturb it's more formal and bother  

تفاوتی ندارد. تنها چیزی که متوجه شدم این است که مزاحمت رسمی‌تر و آزاردهنده‌تر است،

just sounds a little more casual. Sorry to bother  you, but I have a question. Sorry to disturb you,  

فقط کمی معمولی‌تر به نظر می‌رسد. ببخشید مزاحم شدم ، اما من یک سوال دارم. ببخشید که مزاحم شما شدم،

but I wanted to ask you a question. Now I  think the majority of people are using it in  

اما می خواستم از شما سوالی بپرسم. اکنون فکر می‌کنم اکثر مردم از آن در

this specific context. However, we do have some  other ways that we can use the verbs to bother  

این زمینه خاص استفاده می‌کنند. با این حال، راه‌های دیگری هم داریم که می‌توانیم از افعال برای مزاحمت

or to disturb. So let's quickly discuss those.  The verb bother also means to annoy or to cause  

یا مزاحمت استفاده کنیم. بنابراین بیایید به سرعت در مورد آن بحث کنیم. فعل مزاحم همچنین به معنای آزار دادن یا ایجاد

problems for and the sentence structure would be  someone or something bothers someone. For example,  

مشکل برای آن است و ساختار جمله این است که کسی یا چیزی کسی را آزار می دهد. برای مثال،

let's say I work in an open space with lots of  people around me, but I like listening to music  

فرض کنید من در یک فضای باز با افراد زیادی در اطرافم کار می‌کنم، اما دوست دارم هنگام کار به موسیقی گوش کنم

while I work. I don't like wear headphones. So I'm  playing music out loud at my computer, even though  

. من دوست ندارم هدفون بزنم بنابراین، با وجود اینکه

there are other people around. Now maybe I could  be respectful of the other people and I could ask  

افراد دیگری در اطراف هستند، با صدای بلند در رایانه‌ام موسیقی پخش می‌کنم. حالا شاید بتوانم به دیگران احترام بگذارم و از

them Oh, is my music bothering you? Is my music  bothering you? And that sounds annoying. You are  

آنها بپرسم اوه، آیا موسیقی من شما را آزار می دهد؟ آیا موسیقی من شما را آزار می دهد؟ و این آزار دهنده به نظر می رسد. آیا

causing problems for you? Is my music remember  something or there's someone my music? Is my  

برای شما مشکل ایجاد می کنید؟ آیا موسیقی من چیزی را به خاطر می آورد یا کسی موسیقی من است؟ آیا

music bothering you. So that's a really great  question you could ask. Now you could also make  

موسیقی من شما را آزار می دهد؟ بنابراین این یک سؤال واقعاً عالی است که می‌توانید بپرسید. اکنون می‌توانید

a statement about your co workers for example.  This is a common situation where you would use  

برای مثال درباره همکارانتان بیانیه‌ای ارائه کنید. این یک موقعیت رایج است که در آن شما می‌توانید از

this for let's say one of your co workers  whistles all the time while they're working.  

این استفاده کنید، مثلاً یکی از همکارانتان در حین کار همیشه سوت می‌زند.

I wish I could demonstrate whistling to you but  actually I don't know how to whistle. I'll try  

ای کاش می توانستم سوت زدن را به شما نشان دهم، اما در واقع نمی دانم چگونه سوت بزنم. من سعی خواهم کرد

that's literally the best I can do. I've tried  so many times to whistle and I just don't know  

این به معنای واقعی کلمه بهترین کاری است که می توانم انجام دهم. من بارها سعی کردم سوت بزنم و فقط نمی دانم

how. So now you know something weird about me. I  can't whistle. Okay, so let's say your coworker  

چگونه. خب حالا یه چیز عجیب در مورد من میدونی. نمی توانم سوت بزنم. بسیار خوب، پس فرض کنید همکارتان در

whistles all the time while they work. And then  you could just make a statement and say, Oh,  

حین کار همیشه سوت می‌زند. و سپس می‌توانید فقط بیانیه‌ای بدهید و بگویید، اوه،

His whistling really bothers me. His whistling  really bothers me in the sense of it annoys you  

سوت او واقعاً مرا آزار می‌دهد. سوت او واقعاً مرا آزار می‌دهد به این معنا که شما را آزار می‌دهد

or causes problems for you. In that case, we  wouldn't use disturbed disturb doesn't really  

یا برایتان مشکل ایجاد می‌کند. در این صورت، ما از مزاحم مزاحم استفاده نمی‌کنیم، واقعاً

have the same meaning it sounds a little odd to  use it. So in this specific case of something or  

معنای مشابهی ندارد که استفاده از آن کمی عجیب به نظر می‌رسد . بنابراین در این مورد خاص از چیزی یا

someone bothers someone we would use bother. So  let us know in the comments what something that  

شخصی کسی را آزار می‌دهد که ما از Bother استفاده می‌کنیم. بنابراین در نظرات به ما اطلاع دهید که چه چیزی

bothers you. Let us know in the comments. Now we  also have a specific way of using disturbed and  

شما را آزار می دهد. در نظرات به ما اطلاع دهید. اکنون روش خاصی برای استفاده از disturbed نیز داریم و از

we use disturbed specifically with one's sleep  and it has the same meaning as interrupt like we  

disturbed به طور خاص با خواب استفاده می‌کنیم و همان معنای وقفه را دارد که

saw with our original example. But we use it in  the sense of interrupt one's sleep. And that's  

در مثال اصلی خود مشاهده کردیم. اما ما از آن به معنای وقفه در خواب استفاده می‌کنیم. و به همین

why whenever you go to a hotel, this sign say do  not disturb the little sign you can put on your  

دلیل است که وقتی به هتل می‌روید، این تابلو می‌گوید مزاحم نشوید تابلوی کوچکی را که می‌توانید صبح روی درب منزلتان بگذارید

door in the morning to let them know to leave you  alone. Those signs always say do not disturb. They  

تا بدانند شما را تنها بگذارند. این علائم همیشه می گویند مزاحم نشوید.

don't say do not bother. I've never seen a sign  with bother. It's always disturbed. And that's  

نمی گویند زحمت نکش. من هرگز علامتی با مزاحمت ندیده ام. همیشه آشفته است و این به این

because they're talking about your sleep. For  example, let's say you come home and then your  

دلیل است که آنها در مورد خواب شما صحبت می کنند. برای مثال، فرض کنید به خانه می‌آیید و سپس

mother tells you close the door quietly. I don't  want to disturb your brother. Okay, so you would  

مادرتان به شما می‌گوید در را بی‌صدا ببندید. من نمی‌خواهم مزاحم برادرت شوم. خوب، پس

have to imagine in that case your brother is  sleeping. I don't want to disturb your brother.  

باید تصور کنید که در آن صورت برادرتان خواب است. نمی خوام مزاحم برادرت بشم

Now, if your brother is doing a different  activity, like let's say studying,  

حال، اگر برادرتان فعالیت دیگری انجام می‌دهد ، مثلاً مطالعه می‌کند،

in that case, you could use disturb or  bother interchangeably and in that case,  

در آن صورت، می‌توانید از مزاحم یا مزاحم به جای هم استفاده کنید و در آن صورت،

again, disturb as a little more formal bother  is a little more casual disturb also sounds a  

دوباره، مزاحم به‌عنوان یک مزاحمت رسمی‌تر ، مزاحم کمی گاه به گاه نیز به نظر می‌رسد.

little more serious as well. But specific to  sleeping we would use disturb. And now you  

کمی جدی تر نیز هست. اما مخصوص خواب، از اختلال استفاده می‌کنیم. و اکنون

know the difference between bother and disturb.  Remember before you go leave your example in the  

تفاوت بین مزاحمت و مزاحمت را می‌دانید. به یاد داشته باشید که قبل از رفتن، مثال خود را در

comment of something or someone that bothers  you and see if you can leave an example with  

نظر چیزی یا شخصی که شما را آزار می‌دهد، بگذارید و ببینید آیا می‌توانید

disturb as well just to practice. Are you ready  for your quiz? Here are your questions. Hit  

برای تمرین مثالی با اختلال ایجاد کنید یا خیر. آیا برای امتحان خود آماده هستید؟ در اینجا سوالات شما وجود دارد. ضربه

pause take as much time as you need and when  you're ready, hit play to see the answers.  

مکث به اندازه‌ای که نیاز دارید طول می‌کشد و وقتی آماده شدید، برای دیدن پاسخ‌ها، روی play ضربه بزنید.

Here are the answers. Hit pause compare your  answers to these and see how well you did. So  

در اینجا پاسخ ها آمده است. مکث را بزنید و پاسخ‌های خود را با این موارد مقایسه کنید و ببینید چقدر خوب جواب داده‌اید. بنابراین

how did you do with that quiz? Share your score in  the comments below. And let's move on let's talk  

با آن مسابقه چگونه کار کردید؟ امتیاز خود را در نظرات زیر به اشتراک بگذارید . و بیایید ادامه دهیم بیایید در

about maybe and perhaps now first of all, you need  to know that these are adverts and we use both of  

مورد شاید و شاید اکنون صحبت کنیم اول از همه، شما باید بدانید که اینها تبلیغات هستند و ما از هر دوی

them when we think that something is possible, but  not 100% Certain now although they both mean the  

آنها استفاده می کنیم زمانی که فکر می کنیم امکان پذیر است، اما اکنون 100٪ مطمئن نیستیم، اگرچه هر دو به

same thing. Maybe is more casual and tone. It's  more conversational, and perhaps it's more formal,  

یک معنی هستند. . شاید معمولی تر و لحن باشد. بیشتر محاوره‌ای است، و شاید رسمی‌تر،

more academic, maybe it's more commonly used. Now  the other difference is the sentence structure.  

آکادمیک‌تر، شاید بیشتر مورد استفاده قرار می‌گیرد. اکنون تفاوت دیگر ساختار جمله است.

Maybe we can use that at the beginning of a  sentence. So I could say maybe I'll go to the  

شاید بتوانیم از آن در ابتدای جمله استفاده کنیم. بنابراین می‌توانم بگویم شاید به

party. Maybe I'll go to the party. So this is when  it's possible. It's possible I'll go to the party,  

مهمانی بروم. شاید من به مهمانی بروم. بنابراین این زمانی است که امکان پذیر است. این امکان وجود دارد که به مهمانی بروم،

but it's not 100%. Sure. So I'm between Yes, I'll  go to the party and no, I won't go to the party.  

اما 100٪ نیست. مطمئن. بنابراین من بین بله، به مهمانی خواهم رفت و نه، به مهمانی نمی روم.

I'm between them. Maybe I'll go to the party.  Another example. Let's say your friend says  

من بین آنها هستم. شاید من به مهمانی بروم. مثالی دیگر. فرض کنید دوستتان می‌گوید آیا

have you seen my phone and you can reply back  and you can say maybe you left it in the car.  

تلفن من را دیده‌اید و می‌توانید پاسخ دهید و می‌توانید بگویید شاید آن را در ماشین جا گذاشته‌اید.

So here your friend doesn't know 100% That you  left it in the car it's simply a possibility.  

بنابراین در اینجا دوست شما 100٪ نمی داند که شما آن را در ماشین جا گذاشته اید، این به سادگی یک احتمال است.

Maybe you were just in the car a short while  ago, maybe you were just in the car again. It's  

شاید مدتی قبل در ماشین بودید ، شاید دوباره در ماشین بودید.

not 100% Certain is just a possibility. So your  friend could say maybe you left it in the car.  

100% مطمئن نیست که فقط یک احتمال است. بنابراین دوستتان می‌تواند بگوید شاید آن را در ماشین جا گذاشته‌اید.

And notice that placement is at the beginning  of the sentence. Now we can also use maybe as  

و توجه کنید که قرار دادن در ابتدای جمله است. اکنون می‌توانیم شاید به‌عنوان

a one word reply, which is very commonly used  in conversations. So using our same example  

پاسخ یک کلمه‌ای نیز استفاده کنیم که معمولاً در مکالمات استفاده می‌شود. بنابراین با استفاده از مثال مشابه

your friend says have you seen my phone and then  you could ask a question. You could say did you  

دوست شما می‌گوید آیا تلفن من را دیده‌اید و سپس می‌توانید سؤالی بپرسید. می توانید بگویید آیا

leave it in the car? And then you could reply back  and say maybe, maybe? And of course I'm so full  

آن را در ماشین جا گذاشته اید؟ و سپس می‌توانید پاسخ دهید و بگویید شاید، شاید؟ و البته من آنقدر جمله کامل هستم

sentence that would be maybe I left it in the  car it's possible. I don't know. 100% But it's  

که ممکن است آن را در ماشین رها کنم . من نمی دانم. 100٪ اما این

possible. Maybe I left it in the car or simply  maybe. Are you going to the party tonight? Maybe?  

امکان پذیر است. شاید آن را در ماشین رها کردم یا به سادگی شاید. امشب به مهمانی می روی؟ شاید؟

Maybe I'll go to the party tonight. So remember  we have these two options for placement at the  

شاید امشب به مهمانی بروم. بنابراین به یاد داشته باشید که ما این دو گزینه را برای قرار دادن در

beginning of the sentence or add a one word  reply, which of course could be turned into a  

ابتدای جمله داریم یا یک پاسخ یک کلمه ای اضافه می کنیم ، که البته می تواند به یک

full sentence or maybe it's at the beginning.  Now let's take a look at some examples using  

جمله کامل تبدیل شود یا شاید در ابتدای آن باشد. حالا بیایید نگاهی به چند مثال با استفاده از

perhaps Perhaps it means the exact same thing but  remember, it's just more formal, and it's not as  

شاید شاید دقیقاً به همین معنی باشد، اما به یاد داشته باشید، این فقط رسمی‌تر است و به‌طور

commonly use. There's one other difference. We  can also use perhaps in the middle of a sentence  

معمول استفاده نمی‌شود. یه تفاوت دیگه هم هست همچنین می‌توانیم شاید در وسط یک جمله

as well. We can use it at the beginning, the  middle and also a one word reply. So structurally,  

نیز استفاده کنیم. می توانیم از آن در ابتدا، وسط و همچنین یک پاسخ یک کلمه ای استفاده کنیم. بنابراین از نظر ساختاری،

perhaps has more flexibility than maybe now at  the beginning of the sentence. I could say perhaps  

شاید انعطاف پذیری بیشتری نسبت به شاید الان در ابتدای جمله داشته باشد. می توانم بگویم شاید

I'll go to the party tonight. Perhaps I'll go to  the party. Okay. Same thing as maybe just It does  

امشب به مهمانی بروم. شاید به مهمانی بروم. باشه. همان چیزی است که شاید فقط

sound more formal to me when I hear perhaps, maybe  it's more common. Again, as a one word reply. Are  

وقتی می شنوم شاید برای من رسمی تر به نظر برسد، شاید رایج تر باشد. باز هم به عنوان یک پاسخ یک کلمه ای. آیا

you going to the party tonight? Perhaps? Perhaps  I'll go to the party tonight. Again, just a little  

امشب به مهمانی می روی؟ شاید؟ شاید امشب به مهمانی بروم. باز هم، فقط کمی

more. Formal. Now here's something we can do with  perhaps that we can't do with me. And I'll see use  

بیشتر. رسمی. اکنون کاری است که می‌توانیم با آن انجام دهیم، که شاید نتوانیم با من انجام دهیم. و من می بینم که از

it in the middle of a sentence. And I could say  all perhaps go to the party tonight. All perhaps  

آن در وسط جمله استفاده کنید. و می توانم بگویم شاید همه امشب به مهمانی بروند. شاید همه

go to the party. Tonight. So if you wanted to use  maybe in that case, you would just need to change  

به مهمانی بروند. امشب بنابراین اگر می‌خواهید از شاید در این مورد استفاده کنید، فقط باید

the placement and put it at the beginning  and say maybe I'll go to the party tonight.  

مکان را تغییر دهید و آن را در ابتدا قرار دهید و بگویید شاید امشب به مهمانی بروم.

To summarize both maybe and perhaps have the  same meaning is when something is possible,  

خلاصه کردن هر دو ممکن است و شاید معنای یکسانی داشته باشد زمانی است که چیزی ممکن است،

but not 100%. We can use maybe at the beginning  or as a one word reply. We can use perhaps at  

اما نه 100%. می‌توانیم شاید در ابتدا یا به عنوان یک پاسخ یک کلمه‌ای استفاده کنیم. ما می توانیم شاید در

the beginning, the middle and a one word reply.  Maybe is more conversational, more commonly used  

ابتدا، وسط و یک پاسخ یک کلمه ای استفاده کنیم. شاید بیشتر محاوره‌ای باشد، بیشتر استفاده می‌شود

and perhaps is more formal. And now you know how  to use maybe and perhaps so of course I want you  

و شاید رسمی‌تر باشد. و اکنون می‌دانید چگونه از شاید و شاید استفاده کنید، البته من از شما می‌خواهم که

to practice. So leave a comment and make sure  you practice using maybe and perhaps now see if  

تمرین کنید. بنابراین نظر بدهید و مطمئن شوید که با استفاده از maybe تمرین می‌کنید و شاید اکنون ببینید که آیا

you can use perhaps in the middle of a sentence as  well. Remember that's only possible with perhaps  

می‌توانید شاید در وسط جمله هم استفاده کنید . به یاد داشته باشید که این فقط با شاید امکان پذیر است،

so put your examples in the comments below. Are  you ready for your quiz? Here are your questions,  

بنابراین نمونه های خود را در نظرات زیر قرار دهید. آیا برای امتحان خود آماده هستید؟ در اینجا سؤالات شما وجود دارد،

hit pause take as much time as you need and  when you're ready, hit play to see the answers.  

ضربه مکث به اندازه‌ای که نیاز دارید زمان می‌برد و وقتی آماده شدید، برای دیدن پاسخ‌ها، پخش را فشار دهید.

Here are the answers. Hit pause compare your  answers to these and see how well you did.  

در اینجا پاسخ ها آمده است. مکث را بزنید و پاسخ‌های خود را با این موارد مقایسه کنید و ببینید چقدر خوب جواب داده‌اید.

Now let's review our final word pair the one that  even confuses native speakers a one I've seen  

اکنون بیایید جفت کلمه نهایی خود را مرور کنیم، یکی که حتی گویشوران بومی را گیج می‌کند، یکی که

lots of mistakes with, and that's the difference  between farther and further. Now both of these  

اشتباهات زیادی در آن دیده‌ام، و این تفاوت بین دورتر و دورتر است. اکنون هر دوی اینها

are adverbs. So they're both used to talk about  something that's to a greater distance or degree  

قید هستند. بنابراین هر دوی آنها برای صحبت در مورد چیزی استفاده می‌شوند که با فاصله یا درجه‌ای بیشتر   باشد،

so they can be used as the same meaning. So what  the difference, the easiest way to remember the  

بنابراین می‌توان آنها را به یک معنی استفاده کرد. بنابراین چه تفاوتی دارد، ساده‌ترین راه برای به خاطر سپردن

difference between these two and which one you  need in your incentive is to remember that farther  

تفاوت بین این دو و اینکه کدامیک در انگیزه خود به آن نیاز دارید این است که به یاد داشته باشید که دورتر

is used for physical distance. And the way you  can remember that is farther has the word far,  

برای فاصله فیزیکی استفاده می‌شود. و راهی که می‌توانید به خاطر بسپارید که دورتر است، کلمه دور،

far and far is used for physical distance. So  that's a great way to remember this one. Now  

دور و دور برای فاصله فیزیکی استفاده می‌شود. بنابراین این یک راه عالی برای به خاطر سپردن این یکی است. اکنون

if farther is used for physical distance, further  is used for metaphorical or figurative distance.  

اگر دورتر برای فاصله فیزیکی استفاده می‌شود، بیشتر برای فاصله استعاری یا مجازی استفاده می‌شود. البته

This is best explained using an example  of course. So let's imagine that you are  

این به بهترین شکل با استفاده از یک مثال توضیح داده می شود . پس بیایید تصور کنیم که

going on a road trip with your kids. Okay,  now you're driving you're driving you're  

با بچه هایتان به یک سفر جاده ای می روید. بسیار خوب، اکنون شما در حال رانندگی هستید و در حال رانندگی هستید و در حال

driving a road trip is when you go from one  destination to another destination by car,  

رانندگی یک سفر جاده ای زمانی است که از یک مقصد به مقصد دیگر با ماشین می روید،

and it's generally a long trip. So maybe 12 to 24  hours driving or maybe even longer. So you're on  

و معمولاً یک سفر طولانی است. بنابراین شاید 12 تا 24 ساعت رانندگی یا حتی بیشتر. بنابراین شما در

this road trip with your kid. And of course your  kids are going to ask you how much farther farther  

این سفر جاده ای با فرزندتان هستید. و مطمئناً فرزندانتان از شما می‌پرسند که

so physical distance you're at point A and they  want to know how much farther until you get to  

در نقطه A چقدر دورتر از آن فاصله فیزیکی دارید و می‌خواهند بدانند تا رسیدن به

your final destination point be physical distance.  How much farther? How much farther do we have to  

نقطه مقصد نهایی شما چقدر دورتر است. چقدر دورتر؟ چقدر باید جلوتر

go? How much farther do we have to draw? So you  tell your kids that you'd still have 12 hours  

برویم؟ چقدر بیشتر باید بکشیم؟ بنابراین به فرزندانتان می‌گویید که هنوز 12 ساعت فرصت دارید

left? It's a long road trip. So you're driving,  you're driving, you're driving. Now you get to  

؟ این یک سفر جاده ای طولانی است. بنابراین شما در حال رانندگی هستید، شما در حال رانندگی هستید، شما در حال رانندگی هستید. اکنون به

this point where you can't drive any farther. You  can't drive any farther. So physical distance.  

این نقطه می‌رسید که نمی‌توانید بیشتر از این رانندگی کنید. نمی‌توانید دورتر رانندگی کنید. بنابراین فاصله فیزیکی.

So let's imagine you get to a construction site  and the road is blocked off. You can't drive  

بنابراین بیایید تصور کنیم به یک محل ساخت و ساز می‌رسی و جاده مسدود شده است. نمی‌توانید

any farther. Now you see there was a police  officer and you want to get some information  

دورتر رانندگی کنید. اکنون می‌بینید که یک افسر پلیس وجود داشته است و می‌خواهید اطلاعاتی

about what's going on. So you ask the police  officer why the road is closed? And he tells  

درباره آنچه در جریان است به دست آورید. بنابراین از افسر پلیس می‌پرسید چرا جاده بسته است؟ و او به شما می گوید

you that there's construction, he gives you a  short answer. Okay, so now you can ask him. Do  

که ساخت و ساز وجود دارد، او یک پاسخ کوتاه به شما می دهد . خوب، حالا می توانید از او بپرسید. آیا

you have any further information? Do you have any  further information? Because you want information  

اطلاعات بیشتری دارید؟ آیا اطلاعات بیشتری دارید؟ زیرا شما اطلاعاتی

beyond what he gave you. Greater than the  degree that he gave you. So further, because  

فراتر از آنچه او به شما داده است می خواهید. بزرگتر از مدرکی که به شما داده است. بنابراین بیشتر، زیرا

we're not talking about physical distance. This is  metaphorical. Do you have any further information?  

ما در مورد فاصله فیزیکی صحبت نمی کنیم. این استعاره است. آیا اطلاعات بیشتری دارید؟

Now the police officer could give you a few  more details, and then he could ask you,  

حالا افسر پلیس می تواند چند جزئیات بیشتر به شما بدهد، و سپس می تواند از شما بپرسد،

do you have any further questions? Same thing.  It's like saying, Do you have any more questions?  

آیا سؤال دیگری دارید؟ همین مورد مثل این است که بگوییم آیا سوال دیگری داری؟

Do you have any more information, further.  And it's not physical distance. So that's  

آیا اطلاعات بیشتری دارید، بیشتر و این فاصله فیزیکی نیست. بنابراین این

the easiest trick to remember them. Farther is  with physical distance. Now, just keep in mind  

ساده‌ترین ترفند برای به خاطر سپردن آنهاست. دورتر با فاصله فیزیکی است. اکنون، فقط به خاطر داشته باشید

that native speakers confuse these all the time  and often use them interchangeably. So if you're  

که گویشوران بومی همیشه اینها را اشتباه می‌گیرند و اغلب آنها را به جای یکدیگر استفاده می‌کنند. بنابراین اگر

ever in doubt, and you don't know which one  to use, I recommend using further, further,  

همیشه شک دارید و نمی‌دانید از کدام یک استفاده کنید، توصیه می‌کنم بیشتر، بیشتر استفاده کنید،

because it's the more common choice. And it's more  likely to be grammatically correct in a sentence,  

زیرا این انتخاب رایج‌تر است. و به احتمال زیاد از نظر گرامری در یک جمله صحیح است،

so you have better odds using further. So if it's  clear that it's physical distance, use farther. If  

بنابراین با استفاده از موارد بیشتر شانس بهتری خواهید داشت. بنابراین اگر مشخص است که فاصله فیزیکی است، از فاصله بیشتری استفاده کنید. اگر

you're not sure, I suggest just using further.  So now you know the difference between farther  

مطمئن نیستید، پیشنهاد می‌کنم فقط از موارد بیشتر استفاده کنید. بنابراین اکنون تفاوت بین دورتر

and further. And you probably know more than a  native speaker right now. So before you leave,  

و دورتر را می‌دانید. و احتمالاً در حال حاضر بیشتر از یک زبان مادری می دانید. بنابراین قبل از رفتن،

it's time to practice. I want you to leave  two examples in the comments below, of course  

وقت تمرین است. از شما می‌خواهم دو نمونه را در نظرات زیر بگذارید، البته

one with farther and one with further. Are you  ready for your quiz? Here are your questions,  

یکی با دورتر و دیگری با بیشتر. آیا برای امتحان خود آماده هستید؟ در اینجا سؤالات شما وجود دارد،

hit pause, take as much time as you need and  when you're ready, hit play to see the answers.  

مکث را فشار دهید، به همان اندازه که نیاز دارید وقت بگذارید و وقتی آماده شدید، برای دیدن پاسخ، روی Play ضربه بزنید.

Here are the answers. Hit pause compare your  answers to these and see how well you did.  

در اینجا پاسخ ها آمده است. مکث را بزنید و پاسخ‌های خود را با این موارد مقایسه کنید و ببینید چقدر خوب جواب داده‌اید.

Amazing job with this lesson. Woohoo. You did  it. Think of all the new vocabulary all the new  

کار شگفت انگیز با این درس ووووو توانجامش دادی. به همه واژگان جدید و همه

grammar rules that you now know. Feel free  to come back to this video, do the quizzes  

قوانین دستور زبان جدید که اکنون می دانید فکر کنید. با خیال راحت به این ویدیو بازگردید، امتحانات   را

again and again to feel really comfortable and  confident. And make sure you share your scores  

بارها و بارها انجام دهید تا واقعاً راحت و اعتماد به نفس داشته باشید. و مطمئن شوید که نمرات خود را

in the comments below. And if you found this  video helpful, please hit the like button, share  

در نظرات زیر به اشتراک می گذارید. و اگر این ویدیو برای شما مفید بود، لطفاً دکمه لایک را بزنید،

it with your friends and of course subscribe.  And before you go make sure you head on over  

آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و البته مشترک شوید. و قبل از رفتن مطمئن شوید که

to my website JForrestEnglish.com and download  your free speaking guide. In this guide, I share  

به وب‌سایت من JForrestEnglish.com سر زده‌اید و راهنمای سخنرانی رایگان خود را دانلود کنید. در این راهنما، من

six tips on how to speak English fluently and  confidently. And until next time, Happy Studying!

شش نکته را در مورد نحوه صحبت کردن به انگلیسی روان و با اطمینان به اشتراک می‌گذارم. و تا دفعه بعد، مطالعه مبارک!