TEST Your English Vocabulary - Do you know these 15 Confusing English Words?

Hello and welcome to this lesson. Today I'm  going to test your English vocabulary and see if  

سلام و به این درس خوش آمدید. امروز می خواهم دایره لغات انگلیسی شما را آزمایش کنم و ببینم آیا

you know these 15 confusing English words. Of  course, I'm Jennifer from JForrestEnglish.com  

این 15 کلمه گیج کننده انگلیسی را می شناسید یا خیر. البته، من جنیفر از JForrestEnglish.com هستم

And this channel is dedicated to helping you  feel confident speaking English in public,  

و این کانال به شما کمک می‌کند تا هنگام صحبت کردن به زبان انگلیسی در جمع اعتماد به نفس داشته باشید،

so you can take your career and  your life to the next level.  

تا بتوانید حرفه و زندگی خود را به سطح بالاتری ببرید.

Now, before we go any further, make sure  you subscribe and hit that bell icon  

اکنون، قبل از اینکه جلوتر برویم، مطمئن شوید که مشترک شوید و نماد زنگ را بزنید

so you're notified every time I post a new  lesson. Now let's get started with this lesson.  

تا هر بار که درس جدیدی را پست می‌کنم به شما اطلاع داده شود . حالا بیایید با این درس شروع کنیم.

Are you ready to see if you know these 15  confusing English words? So here's how this  

آیا آماده‌اید ببینید این 15 کلمه گیج‌کننده انگلیسی را می‌شناسید؟ بنابراین در اینجا نحوه

video is going to work. I'm going to show you a  sentence and you're going to have two options,  

عملکرد این  ویدیو آمده است. من یک جمله را به شما نشان خواهم داد و شما دو گزینه خواهید داشت،

and you have to decide which option correctly  completes the sentence. Now I'll only show  

و باید تصمیم بگیرید کدام گزینه به درستی جمله را کامل می کند. اکنون فقط

the sentence for a couple seconds. So make  sure you hit pause, take your time to read it,  

چند ثانیه جمله را نشان می‌دهم. بنابراین مطمئن شوید که مکث را فشار داده اید، برای خواندن آن وقت بگذارید،

to answer it, and then hit play and I'll show  you answer. And I'll explain why that answer is  

برای پاسخ دادن به آن، و سپس پخش را فشار دهید و من به شما نشان خواهم داد که پاسخ دهید. و توضیح خواهم داد که چرا آن پاسخ

correct. Are you ready to go? Number one, there  were people at the party than I had expected.  

درست است. آماده ای که بروی؟ شماره یک، افرادی در مهمانی حضور داشتند که انتظارش را داشتم.

The answer is fewer. There were fewer people at  the party than I had expected. And the reason  

پاسخ کمتر است. افراد کمتری در مهمانی از آن چیزی که انتظار داشتم حضور داشتند. و دلیل این

is we use fewer with countable nouns. You  can count how many people there are. And we  

است که ما کمتر از اسامی قابل شمارش استفاده می کنیم. می‌توانید تعداد افراد را بشمارید. و ما

use less with uncountable nouns. So I would say  there was less rain. You can't count rain. There  

کمتر از اسم‌های غیرقابل شمارش استفاده می‌کنیم. بنابراین می‌گویم باران کمتری می‌بارید. نمی توانی باران را بشماری

was less rain this year compared to last year.  Number two, I'm just in the of a big project.  

امسال نسبت به سال گذشته باران کمتر بود. شماره دو، من فقط در یک پروژه بزرگ هستم.

And the answer is midst. Midst. This is a tricky  one simply because of pronunciation. When you  

و پاسخ در وسط است. وسط این فقط به دلیل تلفظ مشکل است. وقتی

hear this in spoken English. I'm in the midst of a  big project. It's easy to confuse this with mist.  

این را به زبان انگلیسی گفتاری می شنوید. من در وسط یک پروژه بزرگ هستم. به راحتی می توان این را با مه اشتباه گرفت.

And to be in the midst of something is  simply to be in the middle of something. So  

و در میان چیزی بودن، صرفاً در وسط چیزی بودن است. بنابراین

I'm in the middle of a big project. Number  three. Wow, that shirt really your hair.  

من در میانه یک پروژه بزرگ هستم. شماره سه. وای اون پیراهن واقعا موهات

And the answer is complements within an E. These  two words sound exactly the same in pronunciation.  

و پاسخ مکمل‌هایی در یک E است. این دو کلمه دقیقاً در تلفظ یکسان هستند.

It's the spelling that's different, but they have  different meanings. Complement in this example is  

املای آن متفاوت است، اما معانی متفاوتی دارند. مکمل در این مثال

when one thing, your shirt, combines really well  with another thing, your hair. Compliment with an  

زمانی است که یک چیز، پیراهن شما، به خوبی با چیز دیگری، یعنی موهایتان ترکیب می‌شود. تعریف و تمجید با

'I' is when you say something nice to someone.  I love your shirt. Thanks for the compliment.  

«من» زمانی است که به کسی چیز خوبی می گویید. من عاشق پیراهنت هستم ممنون از تعریف

If you want to learn more about compliment and  complement, you can look at the description for  

اگر می‌خواهید درباره تعریف و تمجید بیشتر بدانید ، می‌توانید به توضیحات مربوط به

a link on a video on that topic. Number  four, that movie had quite an on me.  

پیوند ویدیویی در مورد آن موضوع نگاه کنید. شماره چهار، آن فیلم به شدت در من بود.

The answer is effect. It had quite an effect  on me. The pronunciation is very similar,  

پاسخ اثر است. کاملاً روی من تأثیر داشت. تلفظ بسیار شبیه است،

affect effect. There's a slight difference. But  the spelling is important because affect is a verb  

تأثیر تأثیر می گذارد. یه تفاوت جزئی هست اما املا مهم است زیرا تأثیر یک فعل است

and effect is a noun. And we need a noun. You know  that because there's an article in the sentence.  

و افکت یک اسم است. و ما به یک اسم نیاز داریم. این را می‌دانید زیرا یک مقاله در جمله وجود دارد.

With the verb, I could say, that movie affected  me. If you want to learn more about affect and  

با این فعل، می‌توانم بگویم، آن فیلم روی من تأثیر گذاشت . اگر می‌خواهید درباره تأثیر و تأثیر بیشتر بیاموزید،

effect you can look in the description for a link  on that. Number five, quizzes are a great way to  

می‌توانید در توضیحات به دنبال پیوند مربوط به آن بگردید. شماره پنج، آزمون‌ها راهی عالی برای

your skills. To hone your skills. Again similar  in pronunciation but the correct choice is hone.  

مهارت‌های شما هستند. برای تقویت مهارت های خود باز هم در تلفظ مشابه است، اما انتخاب صحیح این است.

This is an expression to hone one's skills. This  is simply to improve one's skills. Number six,  

این بیانی است برای تقویت مهارت های خود. این فقط برای بهبود مهارت‌های فرد است. شماره شش،

I didn't know at the party. I  didn't know anybody at the party.  

در مهمانی نمی دانستم. من کسی را در مهمانی نمی‌شناختم.

Didn't is negative. In the English language,  we do not like double negatives. You can  

نکرد منفی است در زبان انگلیسی، ما نگاتیوهای دوگانه را دوست نداریم. شما می‌توانید

only use one negative in a clause  and since I already have 'didn't',  

فقط از یک نگاتیو در یک بند استفاده کنید و از آنجایی که من قبلاً «نکردم»،

I can't use the negative 'nobody'. I have to use  'anybody'. Number seven, I don't like carrots.  

نمی‌توانم از منفی «هیچ‌کس» استفاده کنم. من باید از «هر کسی» استفاده کنم. شماره هفت، من هویج دوست ندارم.

I don't like carrots either. Now this is the  same as number six because I 'don't'. 'Don't'  

هویج هم دوست ندارم حالا این همان شماره شش است زیرا من «نمی‌کنم». «نرو»

is a negative. 'Neither' is also a negative. So  we can't use it. We want 'either'. I don't like  

منفی است. "هیچکدام" نیز منفی است. بنابراین نمی توانیم از آن استفاده کنیم. ما "هر دو" را می خواهیم.

carrot either. To use 'neither' I could say, you  don't like carrots. Neither do I. Neither do I. If  

هویج را هم دوست ندارم. برای استفاده از «هیچکدام» می‌توانم بگویم، شما هویج را دوست ندارید. من نمی دانم.

you want to learn more about either and neither  you can look in the description for a video I  

created on this. And number eight, she has more  she needs. She has more than she needs. Similar in  

و شماره هشت، او چیزهای بیشتری دارد که نیاز دارد. او بیش از آنچه نیاز دارد دارد. مشابه در

pronunciation, than then. But they're two totally  different words. 'Than' we use in comparisons.  

تلفظ، از آن زمان. اما آنها دو کلمه کاملاً متفاوت هستند. "از" ما در مقایسه استفاده می کنیم.

More than, less than, fewer than. Comparisons.  Then is an adverb. It's used in time references.  

بیشتر از، کمتر از، کمتر از. مقایسه ها سپس یک قید است. در مراجع زمانی استفاده می شود.

First I'll eat lunch, then I'll go for a walk.  Number nine, joining a social club is, for all  

اول ناهار میخورم بعد برم پیاده روی. شماره نه، پیوستن به یک باشگاه اجتماعی، برای همه

purposes, the solution to loneliness. For all  intents and purposes. This is an expression in  

اهداف، راه حلی برای تنهایی است. برای همه مقاصد. این عبارتی است در

English, for all intents and purposes. This  simply means in almost every situation, in  

انگلیسی، برای همه مقاصد. این به سادگی تقریباً در هر موقعیتی،

virtually every situation. But when you say this  at a natural pace, for all intents and purposes.  

تقریباً در هر موقعیتی است. اما وقتی این را با سرعت طبیعی و برای همه مقاصد می‌گویید.

For all intents and purposes, it sounds like  intensive. Intensive is a word that people are  

برای همه مقاصد، به نظر می رسد فشرده باشد. فشرده کلمه ای است که مردم

very familiar with. 'Intents and' is not something  that people are familiar with. But the correct  

با آن بسیار آشنا هستند. «مقصد و» چیزی نیست که مردم با آن آشنا باشند. اما

expression is intents and purposes. This is a  very useful business or academic expression. It  

بیان صحیح مقاصد و مقاصد است. این یک عبارت تجاری یا دانشگاهی بسیار مفید است.

isn't really used in casual conversation  too much. Number 10, we can discuss this  

واقعاً در مکالمه‌های معمولی زیاد استفاده نمی‌شود . شماره 10، می‌توانیم

after the meeting. We can discuss this further  after the meeting. Further and farther both mean  

بعد از جلسه در این مورد بحث کنیم. بعد از جلسه می‌توانیم درباره این موضوع بیشتر بحث کنیم . بیشتر و دورتر هر دو به معنای

more. We can discuss this more, in more  detail, after the meeting. We use 'further'  

بیشتر هستند. بعد از جلسه می‌توانیم درباره این موضوع با جزئیات بیشتر صحبت کنیم .

when we're talking about figurative and we use  'farther' when we're talking about literal.  

وقتی در مورد مجازی صحبت می‌کنیم از «فورتر» استفاده می‌کنیم و وقتی در مورد واقعی صحبت می‌کنیم از «فورتر» استفاده می‌کنیم.

For example, we need to walk farther, we  literally need to walk more, we need to walk  

به عنوان مثال، ما باید بیشتر راه برویم، به معنای واقعی کلمه باید بیشتر راه برویم،

farther to see the waterfall. If you want to  learn more about this, look in the description  

برای دیدن آبشار باید دورتر برویم. اگر می‌خواهید درباره این موضوع اطلاعات بیشتری کسب کنید، در توضیحات به

for a link on a separate video. Number 11, you  can down here. You can lie down here. Lay and lie,  

دنبال پیوندی در یک ویدیوی جداگانه باشید. شماره 11، می‌توانید اینجا پایین. می تونی اینجا دراز بکشی دروغ گفتن و دراز کشیدن،

they have the same meaning. But lay is transitive.  It needs an object. For example, lay the baby  

معنی یکسانی دارند. اما lay متعدی است. به یک شی نیاز دارد. برای مثال، کودک را

down here, lay the blanket down here. You lay  something. But lie is intransitive. So there's no  

اینجا بخوابانید، پتو را اینجا بخوابانید. چیزی دراز می‌کنی. اما دروغ ناگذر است. بنابراین هیچ

object. Lie down here. Lie yourself down here. Lie  down here. Number 12, that sweater is too on you.  

شیئی وجود ندارد. اینجا دراز بکش خودت اینجا دراز بکش اینجا دراز بکش. شماره 12، آن ژاکت خیلی روی شماست.

That sweater is too loose on you. This one is  confusing because of the spelling. Do I need  

اون ژاکت خیلی گشاد روی توست. این یکی به دلیل املایی گیج کننده است. آیا به

one or two Os? It's easy to forget. Lose with one  O is the opposite of win. Did you lose the game?  

یک یا دو O نیاز دارم؟ فراموش کردن آن آسان است. شکست با یک O برعکس برد است. بازی رو باختی؟

Did you win the game? Did you lose the game? Loose  with two O's, when we're talking about clothing,  

بازی رو بردی؟ بازی رو باختی؟ گشاد با دو O، وقتی در مورد لباس صحبت می‌کنیم،

is when it doesn't fit closely to your body.  So this shirt I'm wearing is not loose.  

زمانی است که به تن شما نمی‌آید. بنابراین این پیراهنی که من می پوشم گشاد نیست.

It fits closely to my body. But this sweater, for  example, is loose. Number 13, we should worked  

به بدن من نزدیک می شود. اما برای مثال، این ژاکت گشاد است. شماره 13، ما باید

harder. We should have worked harder. Now this  is a mistake that many native speakers make  

بیشتر تلاش کنیم. باید بیشتر کار می کردیم. اکنون این اشتباهی است که بسیاری از گویشوران بومی مرتکب می‌شوند

because in spoken English we take have, which  is the grammatically correct choice, but we  

زیرا در زبان انگلیسی گفتاری ما داریم که از نظر گرامری انتخاب صحیحی است، اما ما

reduce it. We say it quickly and it sounds like  'of'. You should of, you should of, you should  

آن را کاهش می‌دهیم. ما آن را به سرعت می گوییم و به نظر می رسد «از». باید، باید، باید

of worked harder. So sometimes native speakers  forget that it's actually have and not of because  

بیشتر تلاش می کردی. بنابراین، گاهی اوقات افراد بومی فراموش می‌کنند که واقعاً وجود دارد و نه، زیرا

that's what it sounds like in spoken English.  So in spoken English, you can absolutely say,  

در زبان انگلیسی گفتاری اینطور به نظر می‌رسد. بنابراین در زبان انگلیسی گفتاری، می‌توانید کاملاً بگویید،

you should of. You should of worked harder.  But in written English, just remember that the  

شما باید. باید بیشتر کار میکردی اما در زبان انگلیسی نوشتاری، فقط به یاد داشته باشید که

correct choice is have. Number 14, I shouldn't  have to the party. I shouldn't have gone to the  

انتخاب صحیح این است. شماره 14، من نباید در مهمانی شرکت کنم. من نباید به

party. Our verb here is go. The past simple is  'went' and the past participle is 'gone'. This  

مهمانی می رفتم. فعل ما در اینجا رفتن است. ماضی ساده «رفت» و ماضی «رفته» است. این

structure requires the past participle, the third  form of the verb. Yesterday I went to the party.  

ساختار به فعل ماضی، شکل سوم فعل نیاز دارد . دیروز به مهمانی رفتم.

I've gone to three parties this month. And  finally, number 15. do you trust the most?  

من این ماه به سه مهمانی رفته ام. و در نهایت، شماره 15. آیا شما بیش از همه اعتماد دارید؟

Whom do you trust the most? Who and whom, it can  be very tricky for students and native speakers to  

به چه کسی بیشتر اعتماد دارید؟ چه کسی و چه کسی، برای دانش‌آموزان و زبان‌آموزان بومی بسیار دشوار است که

know the difference. Just ask yourself, do  you need she or her? Do you need a subject  

تفاوت را بدانند. فقط از خود بپرسید، آیا به او نیاز دارید یا او؟ آیا به موضوع

or an object. She or her, he or him? I  trust her the most. We need an object,  

یا شی نیاز دارید؟ او یا او، او یا او؟ من بیشتر از همه به او اعتماد دارم. ما به یک شی نیاز داریم،

not a subject. So you use whom. Who is your  friend? She is my friend. In this case,  

نه یک موضوع. بنابراین شما از چه کسی استفاده می کنید. دوست تو کیست ؟ او دوست من است. در این مورد،

we need a subject so we use who. So how did you do  with this quiz? Share your score in the comments  

ما به یک موضوع نیاز داریم، بنابراین از who استفاده می‌کنیم. پس چگونه با این آزمون کار کردید؟ امتیاز خود را در نظرات زیر به اشتراک بگذارید

below. And if you got any wrong don't worry.  Just do some practice sentences and remember to  

. و اگر اشتباهی کردید نگران نباشید. فقط چند جملات تمرینی انجام دهید و به یاد داشته باشید   به

look in the description because I shared many  links to other videos that go into more depth  

توضیحات نگاه کنید زیرا من پیوندهای  بسیاری را به ویدیوهای دیگر به اشتراک گذاشتم که به عمق

on these confusing words. And if you found this  video helpful, please hit the like button, share  

این کلمات گیج کننده می‌پردازند. و اگر این ویدیو برای شما مفید بود، لطفاً دکمه لایک را بزنید،

it with your friends and of course subscribe.  And before you go make sure you head on over  

آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و البته مشترک شوید. و قبل از رفتن مطمئن شوید که

to my website JForrestEnglish.com and download  your free speaking guide. In this guide, I share  

به وب‌سایت من JForrestEnglish.com سر زده‌اید و راهنمای سخنرانی رایگان خود را دانلود کنید. در این راهنما، من

six tips on how to speak English fluently and  confidently. And until next time Happy Studying!

شش نکته را در مورد نحوه صحبت کردن به انگلیسی روان و با اطمینان به اشتراک می‌گذارم. و تا دفعه بعد مطالعه مبارک!