🗽 Learn English With News: Advanced English Vocabulary, Grammar, Pronunciation | Free English Lesson

Today we're going to read a news article together and you're going to learn a lot of vocabulary,

امروز قصد داریم یک مقاله خبری را با هم بخوانیم و شما با خواندن این مقاله با من، بسیاری از واژگان،

grammar and even pronunciation naturally by reading this article with me. This is an article

گرامر و حتی تلفظ را به طور طبیعی یاد بگیرید . این مقاله

in the very popular online magazine Time Out New York and this article is about one of

در مجله اینترنتی بسیار محبوب Time Out New York است و این مقاله در مورد یکی از

the most iconic buildings in New York and in the world. The Statue of Liberty. Welcome

نمادین ترین ساختمان های نیویورک و جهان است. مجسمه آزادی.

back to JForrest English training, of course I'm Jennifer and this is your place to become

به آموزش زبان انگلیسی JForrest خوش آمدید، البته من جنیفر هستم و اینجا محل شماست تا به

a fluent confident English speaker. Let's get started. To read this article, we need

یک انگلیسی مسلط با اعتماد به نفس تبدیل شوید. بیا شروع کنیم. برای خواندن این مقاله، باید

to go onto my computer. So let's go on to my computer now and start the lesson. Welcome

به کامپیوتر من برویم. پس بیایید اکنون به سراغ رایانه من برویم و درس را شروع کنیم.

to my computer. As you can see our famous landmark, the Statue of Liberty. So let's

به کامپیوتر من خوش آمدید همانطور که می توانید نقطه عطف معروف ما، مجسمه آزادی را ببینید. پس بیایید

begin our article. The title is "You can finally climb on top of the crown of the Statue of

مقاله خود را شروع کنیم. عنوان این است: "در نهایت می توانید دوباره بر بالای تاج مجسمه

Liberty again". Now just in case you don't know what the crown is, here's our Statue

آزادی صعود کنید". حالا فقط اگر ندانید تاج چیست، مجسمه آزادی ما اینجاست

of Liberty. So the crown is this top part right here. And of course it looks like what

. بنابراین تاج این قسمت بالایی است در اینجا. و البته به نظر می رسد که چه

a king, queen, any royalty, what they wear on their head and that is the crown. So you

پادشاه، ملکه، هر سلطنتی، چه چیزی بر سر می پوشند و آن تاج است. بنابراین

could climb, climb up to the crown. That would be pretty cool, wouldn't it? Why was the Statue

می توانید صعود کنید، تا تاج بالا بروید. این خیلی جالب خواهد بود، اینطور نیست؟ چرا

of Liberty crown closed until now? Let's find out. Following a two and a half year closure

تاج مجسمه آزادی تا الان بسته بود؟ بیایید دریابیم. پس از دو سال و نیم تعطیلی

caused by the COVID 19 pandemic, the Crown portion of the Statue of Liberty has officially

ناشی از همه‌گیری کووید 19، بخش تاج مجسمه آزادی

reopened to the public this week. So let's look right here, two and a half year. Now

این هفته رسماً به روی عموم باز شد. پس بیایید همین جا را نگاه کنیم، دو سال و نیم. حالا

two and a half, a half is of course point five right, so two and a half. That is 2.5.

دو و نیم، نیم البته نقطه پنج درست است، پس دو و نیم. یعنی 2.5.

But why does it say year? And why doesn't it say years? That's because right here, two

اما چرا می گوید سال؟ و چرا سالها را نمی گوید؟ این به این دلیل است که در اینجا، دو

and a half, this is an adjective two and a half year. This whole thing is describing

و نیم، این یک صفت دو سال و نیم است. این همه چیز توصیف می کند که

what type of closure it was, okay? And that's why year does not have a plural, because adjectives

چه نوع بسته ای بود، خوب؟ و به همین دلیل است که سال جمع ندارد، زیرا صفت ها

don't have singular and plurals. This will make more sense if you look at it like, I

مفرد و جمع ندارند. اگر به آن نگاه کنید اینطوری معنا پیدا می کند که من

took a 30 day vacation. Okay, so notice here, I took a vacation. This is grammatically correct.

30 روز مرخصی گرفتم. خوب، پس به اینجا توجه کنید، من یک مرخصی گرفتم. این از نظر گرامری صحیح است.

What type of vacation, a short vacation a long vacation a relaxing vacation. All of

چه نوع تعطیلات، یک تعطیلات کوتاه، یک تعطیلات طولانی، یک تعطیلات آرامش بخش. همه

those are adjectives but I can also use a time period as an adjective. I took a 30 day

آنها صفت هستند، اما من همچنین می توانم از یک دوره زمانی به عنوان صفت استفاده کنم. من 30 روز

vacation a 30 month vacation a 30 minute vacation compared to I took a vacation or 30 days.

مرخصی گرفتم و 30 ماه مرخصی 30 دقیقه در مقایسه با 30 روز مرخصی گرفتم.

Now here is our noun 30 days, which means to be singular or plural. If it were one day

اکنون اسم ما 30 روز است که به معنای مفرد یا جمع بودن است. اگر روزی

obviously singular. 30 more than one so days. That is why you don't have an S here. I hear

آشکارا مفرد بود. 30 روز بیشتر از یک روز به همین دلیل است که شما در اینجا S ندارید. من

this mistake a lot from students. What else? Oh, let's look at this re opened when you

این اشتباه را زیاد از دانش آموزان می شنوم. چه چیز دیگری؟ اوه، بیایید به این re open نگاه کنیم وقتی که

add re in front of a verb it means to do it again. Okay, so I could say I re watched the

re را جلوی یک فعل اضافه می‌کنید، یعنی دوباره آن را انجام دهید . خوب، پس می توانم بگویم دوباره

movie. I can't think of a movie name. I really watched the movie. So this means I watched

فیلم را تماشا کردم. اسم فیلمی به ذهنم نمیرسه من واقعا فیلم را تماشا کردم. پس این یعنی من

the movie again. I watched the movie again. So this is my verb. Watch is just in the past

دوباره فیلم را دیدم. دوباره فیلم را دیدم. پس این فعل من است. ساعت در گذشته

simple and I'm adding rate. You can add a dash there or you don't have to. It's optional.

ساده است و من نرخ را اضافه می کنم. شما می توانید یک خط تیره اضافه کنید یا مجبور نیستید. اختیاری است.

In terms of spelling. I see it more commonly without the dash but as you can see here in

از نظر املایی. من اغلب آن را بدون خط تیره می بینم، اما همانطور که در اینجا در

the article, they do have a dash, but your boss might say, hey, Julio, can you redo the

مقاله می بینید، آنها یک خط تیره دارند، اما رئیس شما ممکن است بگوید، هی، جولیو، می توانید

report? Can you redo the report? He's asking you how to do it again. Can you redo the report?

گزارش را دوباره انجام دهید؟ آیا می توانید گزارش را دوباره انجام دهید؟ او از شما می پرسد که چگونه این کار را دوباره انجام دهید. آیا می توانید گزارش را دوباره انجام دهید؟

So that's a very useful word to put in front of a verb notice the pronunciation re re redo

بنابراین این یک کلمه بسیار مفید برای قرار دادن در مقابل یک فعل است

rewatch reopen, remake. If you've been trying to visit the destination since March of 2020,

. با این حال، اگر از مارس 2020 سعی در بازدید از مقصد داشته اید،

though, you might have to wait a tad bit longer. Tickets to access the crowd are basically

ممکن است لازم باشد کمی بیشتر صبر کنید. بلیط های دسترسی به جمعیت اساساً

sold out through October. Make sure to reserve your past for a future date. Right here. So

تا ماه اکتبر فروخته می شود. مطمئن شوید که گذشته خود را برای تاریخ آینده رزرو کنید. درست همین جا. بنابراین

you can reserve your past if you'd like. Okay, notice here What verb tense is this? The present

در صورت تمایل می توانید گذشته خود را رزرو کنید. خوب، توجه کنید این چه زمان فعل است؟ حال

perfect continuous have or has depending on the subject you have is just a contraction.

کامل استمراری بسته به موضوعی که دارید فقط یک انقباض است.

B E. So this is you have you have equals you as a contraction, then we have been and then

ب ه. پس این است you have you have برابر است با شما به عنوان یک انقباض، سپس ما بوده ایم و سپس

we have our verb in ING so that's the present perfect continuous and we use this for an

فعل خود را در ING داریم، بنابراین این فعل استمراری کامل است و ما از این برای

action that started in the past, but continues until now and we want to stress the continuation

عملی استفاده می کنیم که در گذشته شروع شده است، اما ادامه می یابد تا زمانی که اکنون و ما می خواهیم بر ادامه

of the action. That's the i n g. I've been trying to book my ticket since March since

عمل تاکید کنیم. این i n g است. من از مارس

2020 cents this morning. Now you could also say for two hours for two years for five days.

2020 سنت امروز صبح سعی کردم بلیطم را رزرو کنم. حالا شما همچنین می توانید بگویید برای دو ساعت برای دو سال به مدت پنج روز.

So when we have a period of time we use for and then we use sent with a specific date.

بنابراین زمانی که یک دوره زمانی داریم استفاده می کنیم و سپس از ارسال با یک تاریخ خاص استفاده می کنیم.

I like this one a tad bit a tad bit. This is a very natural vocabulary choice and it

من این یکی را کمی دوست دارم. این یک انتخاب واژگان بسیار طبیعی است و به

means a little bit a little bit a tad. So you might say I was a tad late today, through

معنای کمی کمی است. بنابراین ممکن است بگویید من امروز کمی دیر آمدم، تا

here. I was late today. How late were you? Just a little right so you could say I was

اینجا. امروز دیر اومدم چقدر دیر کردی فقط کمی درست است تا بتوانید بگویید من

a little that's very common. You probably know it. Here's a new fun natural expression

کمی بودم که بسیار رایج است. شما احتمالا آن را می دانید. در اینجا یک عبارت طبیعی سرگرم کننده جدید است

that's very common. I was a tad late today. You need this article. Ah, you might say I'm

که بسیار رایج است. امروز یه کم دیر اومدم شما به این مقاله نیاز دارید. آه، ممکن است بگویید

a tad tired today. So this is saying I'm a little tired or she's tired. hungry right

امروز کمی خسته هستم. بنابراین این می گوید من کمی خسته هستم یا او خسته است. همین

now. Right now she's a tad a little tad. Tad don't forget that article. Let's move on.

الان گرسنه در حال حاضر او یک بچه کوچک است. آن مقاله را فراموش نکن بیایید ادامه دهیم.

According to CNN, the National Park Service, which manages the landmark was attempting

به گزارش سی ان ان، سرویس پارک ملی، که این بنای تاریخی را مدیریت می کند، در تلاش بود

to hold a soft reopening without too much advertisement in late October to celebrate

تا یک بازگشایی نرم و بدون تبلیغات زیاد در اواخر اکتبر برگزار کند تا

the 136th anniversary of the statues dedication in 1886. Okay, so here we have reopening again,

صد و سی و ششمین سالگرد وقف مجسمه ها در سال 1886 را جشن بگیرد. بسیار خوب، پس اینجا ما دوباره بازگشایی می کنیم.

here we had re open. Now we're having re opening. So they're opening it again, opening it again.

دوباره باز بود اکنون در حال بازگشایی هستیم. بنابراین دوباره آن را باز می کنند، دوباره باز می کنند.

Re opening I don't think there's anything else I want to teach you here. If you have

دوباره باز کردن فکر نمی‌کنم چیز دیگری در اینجا به شما یاد بدهم. اگر

comments about any of this just put your comments in the chat and I will try to answer them

در مورد هر یک از اینها نظری دارید فقط نظرات خود را در چت قرار دهید و من سعی می کنم به آنها پاسخ دهم

or record a future video. This is a good one. I hope you already use this in your vocabulary.

یا ویدیوی بعدی ضبط کنم. این یکی خوبه. امیدوارم قبلاً از این در فرهنگ لغات خود استفاده کرده باشید.

But according to someone or something. This is a very professional formal business vocabulary.

اما به قول کسی یا چیزی. این یک واژگان رسمی تجاری بسیار حرفه ای است.

The CNN is a newspaper Media Group, so that is considered a something but you could have

سی‌ان‌ان یک گروه رسانه‌ای روزنامه‌ای است، بنابراین یک چیزی در نظر گرفته می‌شود، اما شما می‌توانید به

a someone according to Brad, Brad, the reporter with The CNN according to Brad according to

گفته برد، براد، گزارشگر با سی‌ان‌ان، طبق گفته‌های براد، طبق گفته‌های براد، با توجه به اینکه

my mom agreeing to my boss according to the news report, so it can be a someone or something.

مادرم با رئیسم موافق است، یک نفر داشته باشید. می تواند کسی یا چیزی باشد

Don't forget this too. And don't forget it's an i n g according to. Alas, folks got so

این را هم فراموش نکنید و فراموش نکنید که این یک i n g با توجه به. افسوس، مردم آنقدر

excited about the announcement that those in charge had no choice but to work on a full

از این اعلامیه هیجان زده شدند که مسئولین چاره ای جز کار بر روی

fledged opening this month. You're probably wondering what this alas means. This is an

افتتاحیه کامل این ماه نداشتند. احتمالاً از خود می‌پرسید که این افسوس یعنی چه؟ این یک

adverb. It's a little bit outdated. To be honest. I don't think you'll hear it that

قید است. کمی قدیمی است. صادقانه بگویم. فکر نمی‌کنم زیاد آن را بشنوی

often. But it is interesting. You might hear it in movies more so it's an advert to express

. اما جالب است. ممکن است آن را بیشتر در فیلم ها بشنوید، بنابراین تبلیغی است برای بیان

disappoint disappointment, basically disappointment. So I might say I wanted to go to the party.

ناامیدی، اساساً ناامیدی. بنابراین ممکن است بگویم می‌خواهم به مهمانی بروم.

But alas, I had to work. So here is the sentence is correct without it was not necessary. But

اما افسوس که مجبور شدم کار کنم. پس در اینجا جمله صحیح است بدون آن که لازم نیست. اما

I had to work. I wanted to go to the party but I had to work. You don't know what my

من باید کار می کردم. می خواستم به مهمانی بروم اما باید کار می کردم. تو نمیدونی لحن من چیه

tone is. And am I upset that I missed the party? Am I relieved that I missed the party?

و آیا از اینکه جشن را از دست دادم ناراحت هستم ؟ از اینکه مهمانی را از دست دادم خیالم راحت شد؟

If I add a last? You know, I'm upset because it's used to express disappointment. I want

اگر آخرین مورد را اضافه کنم؟ میدونی من ناراحتم چون برای ابراز ناامیدی استفاده میشه.

it to go to the party. But alas, I had to work. Alas, alas But alas, I had to work.

میخوام برم مهمونی اما افسوس که مجبور شدم کار کنم. افسوس، افسوس اما افسوس که مجبور شدم کار کنم.

We had to hire people to get them up to speed to effectively run Crown corporations. Gerri

ما مجبور شدیم افرادی را استخدام کنیم تا آنها را به سرعت در جهت مدیریت موثر شرکت های کرون برسانیم. گری

Willis, a spokesperson for Statue of Liberty National Monument and Ellis Island said to

ویلیس، سخنگوی بنای یادبود ملی مجسمه آزادی و جزیره الیس به

CNN, okay, we had to hire people when you hire someone, it means you bring them into

سی ان ان گفت، بسیار خوب، زمانی که شما فردی را استخدام می کنید مجبور بودیم افراد را استخدام کنیم، این بدان معناست که شما آنها را

your company as an employee, as a worker, you give someone a job, right? So it's a very

به عنوان کارمند وارد شرکت خود می کنید، به عنوان کارگر، به کسی اجازه می دهید. شغل، درست است؟ بنابراین یک

useful verb. This is a verb to give someone a job to hire someone. Now, to get someone

فعل بسیار مفید است. این یک فعل است که به کسی کار بدهد تا کسی را استخدام کند. در حال حاضر، برای

up to speed to get someone up to speed. This is a great expression this means to get someone

به سرعت گرفتن کسی برای به سرعت گرفتن کسی. این یک عبارت عالی است به این معنی که کسی را

up to speed okay? This means to give someone the information that they need to do the job

به سرعت بالا ببرید خوب؟ این بدان معناست که به کسی اطلاعاتی را که برای انجام کار

or do the task. So if you were just hired to manage a project, but the project was already

یا انجام کار به آن نیاز دارد داده شود. بنابراین اگر به تازگی برای مدیریت یک پروژه استخدام شده اید، اما پروژه از قبل

in progress, you need to know a lot of different things about that project. What is the timeline?

در حال انجام است، باید چیزهای مختلفی را در مورد آن پروژه بدانید. جدول زمانی چیست؟

What's the budget who's doing what who is in charge of what what has already been accomplished?

بودجه چه کسی انجام می دهد چه کسی مسئول کارهایی است که قبلاً انجام شده است؟

So if I share all that information with you, I'm doing it because I want to bring you up

بنابراین اگر من تمام آن اطلاعات را با شما به اشتراک می‌گذارم، این کار را انجام می‌دهم زیرا می‌خواهم شما را

to speed. So this is the information you need to have. And this is the information you have.

به سرعت بیاورم. بنابراین این اطلاعاتی است که باید داشته باشید. و این اطلاعاتی است که شما دارید.

So I want you to I want to bring you up to speed which means to make sure your knowledge

بنابراین من از شما می خواهم من می خواهم شما را به سرعت بیاورم، به این معنی که مطمئن شوید دانش شما در

is where it needs to be. Now, this is very commonly used with two verbs to get someone

جایی است که باید باشد. در حال حاضر، این معمولاً با دو فعل استفاده می‌شود تا کسی را

up to speed or to bring someone up to speed I think I use to bring someone up to speed

به سرعت برساند یا برای سرعت بخشیدن به کسی که فکر می‌کنم برای بالا بردن سرعت شخصی

and some of my examples because that's the one I use more frequently. But I also here

و برخی از مثال‌هایم استفاده می‌کنم، زیرا این همان چیزی است که من بیشتر استفاده می‌کنم. اما من اینجا هم

get someone up to speed. Both of these verbs are acceptable and they both have the same

کسی را سریع تر می کنم. هر دوی این افعال قابل قبول هستند و هر دو معنی یکسانی دارند

meaning. So this is an excellent expression. To bring to bring someone up to speed Okay,

. بنابراین این یک بیان عالی است. برای بالا بردن سرعت یک نفر Okay،

to give someone the information they need to complete a task. Now that task might be

دادن اطلاعات مورد نیاز برای انجام یک کار به کسی. حالا آن کار ممکن است

a job. It could be something more casual as well. Why was the Statue of Liberty crown

یک شغل باشد. می تواند یک چیز معمولی تر نیز باشد . چرا تاج مجسمه آزادی

close? Great question. On March 16 2020, the National Park Service shuttered all operations

نزدیک بود؟ سوال عالی در 16 مارس 2020، خدمات پارک ملی

at the Statue of Liberty in reaction to the pandemic this is only used in a business context

در واکنش به بیماری همه گیر، تمام عملیات در مجسمه آزادی را تعطیل کرد، این فقط در زمینه تجاری استفاده می شود،

the verb is to shutter and this means to permanently close to permanently close. So when a company

فعل بستن است و این به معنای بستن برای همیشه به برای همیشه بستن است. بنابراین وقتی یک شرکت

or a business permanently closes, you can say the board shuttered that company. The

یا یک کسب و کار برای همیشه بسته می شود، می توانید بگویید که هیئت مدیره آن شرکت را تعطیل کرد.

board closed the company. The government shuttered that company. This could also be used in the

هیئت مدیره شرکت را تعطیل کرد. دولت آن شرکت را تعطیل کرد. این را می توان در حالت غیرفعال نیز استفاده کرد

passive. The company was shuttered. But again, this is very specifically a business verb.

. شرکت تعطیل شد. اما دوباره، این به طور خاص یک فعل تجاری است.

You won't use it outside of this context. Although portions of the monument started

شما از آن خارج از این زمینه استفاده نخواهید کرد. اگرچه بخش‌هایی از بنای تاریخی

welcoming visitors once more. The pedestal deck, for example, has been operating since

بار دیگر پذیرای بازدیدکنندگان شد. به عنوان مثال، عرشه پایه از

July of 2021. The crown itself remained closed. I don't think there's anything there I need

ژوئیه 2021 شروع به کار کرده است. خود تاج بسته باقی مانده است. من فکر نمی کنم چیزی وجود داشته باشد که من باید به

to teach you. Willis told CNN that a variety of factors contributed to the delayed reopening,

شما یاد دهم. ویلیس به سی‌ان‌ان گفت که عوامل مختلفی در بازگشایی به تعویق افتاده،

including state and federal pandemic restrictions and dealing with a record low hiring pool.

از جمله محدودیت‌های همه‌گیر ایالتی و فدرال و مقابله با تعداد کم سابقه استخدام.

This is a useful expression. Low, record low. So of course you can have highs and lows.

این یک عبارت مفید است. کم، کم سابقه. بنابراین مطمئناً می توانید پستی و بلندی داشته باشید.

So let's say the average low is about here. Let's use the weather so let's say in winter,

بنابراین بیایید بگوییم که میانگین پایین تقریباً در اینجا است. بیایید از آب و هوا استفاده کنیم، بنابراین فرض کنید در زمستان،

in your city, the temperature is 10 degrees Celsius. But and that's the average temperature

در شهر شما، دمای هوا 10 درجه سانتیگراد است. اما و این میانگین دما است،

but then one year your city had a record low so it went down to five degrees Celsius or

اما پس از یک سال شهر شما یک رکورد پایین داشت، بنابراین به پنج درجه سانتیگراد یا

three degrees Celsius. So that means it was a record it was a new accomplishment and note

سه درجه سانتیگراد کاهش یافت. پس این بدان معناست که این یک رکورد بود، یک دستاورد جدید و

worthy of that. So a record low means lower than average, lower than normally it is now

شایسته آن بود. بنابراین یک رکورد پایین به معنای پایین‌تر از حد متوسط، پایین‌تر از حد معمول است که اکنون

hiring pool. A hiring pool describes the amount of people available to be hired. And remember,

استخر استخدام می‌کند. یک استخر استخدام، تعداد افراد موجود برای استخدام را توصیف می کند. و به یاد داشته باشید،

we already learned what that meant up here. When you hire someone, you give them a job.

ما قبلاً معنی آن را در اینجا فهمیدیم. وقتی کسی را استخدام می کنید، به او شغل می دهید.

So if I want to be hired, it means I want to receive a job. So to be hired. This is

پس اگر بخواهم استخدام شوم یعنی می خواهم شغلی دریافت کنم. پس استخدام شدن این

when you receive a job, to be higher to receive a job to hire someone is to give someone a

زمانی است که شما شغلی را دریافت می کنید، بالاتر بودن برای دریافت شغل برای استخدام یک نفر به معنای دادن شغل به کسی است

job. These are two must know verbs and make sure you don't confuse them because I could

. این دو افعال هستند که باید بدانید و مطمئن شوید که آنها را اشتباه نگیرید زیرا می توانم

say, I was hired by the company. The company hired me. So passive I'm receiving the job.

بگویم من در شرکت استخدام شدم. شرکت من را استخدام کرد. آنقدر منفعل که کار را دریافت می کنم.

Active the company is giving the job. And remember hiring pool is just the availability

شرکت فعال این کار را می دهد. و به یاد داشته باشید استخر استخدام فقط در دسترس بودن

of people able to be hired. So maybe there are 100 people in the hiring pool. 100 people.

افرادی است که می توانند استخدام شوند. بنابراین شاید 100 نفر در استخر استخدام باشند. 100 نفر

But it could also be a million people. It could be five people. The number could be

اما می تواند یک میلیون نفر نیز باشد. میتونه پنج نفر باشه شماره می تواند

any number at all. So we'll just say 500 people. How do I get to the Statue of Liberty crown?

هر عددی باشد. بنابراین ما فقط می گوییم 500 نفر. چگونه به تاج مجسمه آزادی برسم؟

Great question. Would be visitors need to buy tickets in advance, which include a round

سوال عالی بازدیدکنندگان باید از قبل بلیط بخرند، که شامل یک

trip ferry ride to Liberty Island and usually a pitstop at the Ellis Island National Museum

قایق رفت و برگشت به جزیره لیبرتی و معمولاً یک ایستگاه در موزه ملی مهاجرت جزیره الیس

of Immigration as well. Certainly a must see in of itself. All right. There's some great

نیز می شود. مطمئناً به خودی خود باید دید. خیلی خوب. در

vocabulary here for travel vocabulary, round trip, round trip. So a round trip means you

اینجا واژگان عالی برای واژگان سفر، رفت و برگشت ، رفت و برگشت وجود دارد. بنابراین یک سفر رفت و برگشت به این معنی است که شما

go and you return a one way trip is you go that's it. So of course you need a round trip

می روید و شما یک سفر یک طرفه برمی گردید اگر بروید همین. بنابراین مطمئناً شما به یک سفر رفت و برگشت نیاز دارید

because you need to come back. It's an island. You can't be stuck on the island, right? So

زیرا باید برگردید. این یک جزیره است. نمی توانی در جزیره گیر کنی، درست است؟ بنابراین

it makes sense that it's a round trip, but you might commonly purchase a one way ticket

منطقی است که این یک سفر رفت و برگشت است، اما معمولاً ممکن است یک بلیط یک طرفه

to Spain, because you want to stay in Spain for a longer period of time or after that

به اسپانیا بخرید، زیرا می خواهید مدت طولانی تری در اسپانیا بمانید یا پس از آن

you might go to another country, but you don't necessarily want to go to Spain and come back

ممکن است به کشور دیگری بروید، اما این کار را نمی کنید. لزوماً می خواهید به اسپانیا بروید و در

if you do then that's our round trip. Ticket to Spain. Up hit stop. This is when you go

صورت انجام این کار برگردید، پس این سفر رفت و برگشت ما است. بلیط اسپانیا. بالا ضربه ایست. این زمانی است که

from destination A to B but you need to do something in the middle. So maybe I'm going

از مقصد A به B می روید اما باید کاری در وسط انجام دهید. پس شاید من

from my house to my office. But I need to make up pitstop at the bank and take out some

از خانه به دفترم می روم. اما باید پیت استاپ را در بانک درست کنم و مقداری پول بیرون بیاورم

money or deposit some money or I need to make a pit stop at the grocery store and buy some

یا مقداری پول واریز کنم یا باید در خواربارفروشی یک پیت استاپ بزنم و مقداری

milk or I need to make a pit stop at the mall and buy a new pair of shoes. So you're going

شیر بخرم یا باید در مرکز خرید یک پیت استاپ درست کنم و یک دستگاه جدید بخرم. جفت کفش. بنابراین شما

from A to B but then you stopped somewhere before so a pit stop. Pit is an adjective

از A به B می‌روید، اما قبل از آن در جایی توقف کرده‌اید، بنابراین یک پیت استاپ. پیت یک صفت است که

is just describing what type of stop a pit stop a temporary stop when going from point

فقط توصیف می کند که چه نوع توقفی یک توقف موقت در هنگام رفتن از نقطه

A to B and is a temporary stop for a specific purpose, such as to buy milk or to purchase

A به B است و توقف موقتی برای یک هدف خاص است ، مانند خرید شیر یا خرید

something else or to drop something off the pastor's will also grant you access to

چیز دیگری یا انداختن چیزی از آن. کشیش همچنین به شما امکان دسترسی به

the Liberty National Monument, the pedestal and the crown of the monument. The Statue

بنای یادبود ملی آزادی، پایه و تاج بنا را می دهد.

of Liberty museum with its three interactive galleries and the grounds of Liberty Island

موزه مجسمه آزادی با سه گالری تعاملی و محوطه جزیره لیبرتی

and Ellis Island. Once on premise, you will have to climb in stories. There's 215 stairs

و جزیره الیس. هنگامی که در محل، شما باید در داستان صعود کنید. 215 پله

to be precise, to reach the statues pedestal and another one 162 stairs to actually get

به طور دقیق وجود دارد، برای رسیدن به پایه مجسمه ها و یک پله دیگر 162 تا در واقع

to the crown. In case you were wondering, there is an elevator but it peaks out the

به تاج رسید. اگر تعجب می‌کنید، آسانسوری وجود دارد، اما از

pedestal portion of the monument. Needless to say the extra workout to climb all the

قسمت پایه‌ی بنای تاریخی بیرون می‌آید. نیازی به گفتن نیست که تمرین اضافی برای صعود

way to the top is absolutely worth it. All right. This is a Muslim expression right here

به قله کاملاً ارزشش را دارد. خیلی خوب. این یک عبارت مسلمان است که

to be worth it. Do you see the verb to be? Is right here to be worth it. So you could

ارزشش را دارد. آیا فعل to be را می بینید؟ اینجاست که ارزشش را داشته باشد. بنابراین می توان

say climbing to the top is worth it. So this is our something. This is commonly used as

گفت که صعود به قله ارزش آن را دارد. پس این چیزی ماست. این معمولاً به عنوان

a gerund expression. Notice here climbing to the top I might say visiting the top that

یک عبارت Gerund استفاده می شود. در اینجا توجه کنید که به بالا می‌روید، می‌توانم بگویم با بازدید از بالا،

that would be a good gerund verb visiting the top what happened to the rest of mine?

این یک فعل جروندی خوب برای بازدید از بالا خواهد بود. برای بقیه قسمت‌های من چه شد؟

I don't know where the rest of the text went. Sorry about that. Visiting the top is worth

نمی دانم بقیه متن کجا رفت. از این بابت متاسفم. بازدید از قله ارزش

it. Seeing the top climbing to the top. So a gerund verb going to the top. Taking pictures

آن را دارد. دیدن قله در حال صعود به قله. بنابراین یک فعل جیروند به بالا می رود. گرفتن عکس

at the top is worth it. Now you could also say it is it it's worth it to climb to the

در بالا ارزشش را دارد. اکنون همچنین می توانید بگویید که ارزش صعود به

top. So you can absolutely see this and it's grammatically correct. We're starting with

قله را دارد. بنابراین شما کاملا می توانید این را ببینید و از نظر گرامری درست است. ما با

our subject are ever worth it. And then to climb to the top this is grammatically correct.

موضوع خود شروع می کنیم ارزش آن را دارند. و سپس صعود به قله از نظر دستوری صحیح است.

This I would say is more common. So the exact translation would be climbing to the top is

من می گویم این رایج تر است. بنابراین ترجمه دقیق می تواند به اوج صعود کند

worth it. And this gives you the chance to use a more advanced structure and use a gerund

ارزش آن را دارد. و این به شما این شانس را می دهد که از ساختار پیشرفته تری استفاده کنید و از یک فعل جیروند استفاده کنید

verb and let's look at right here as well. Needless to say, this is all very advanced

و بیایید همین جا هم به آن نگاه کنیم. نیازی به گفتن نیست، این همه عبارت بسیار پیشرفته است و به

expression it will help you sound professional. Needless to say. This is an expression that

شما کمک می کند حرفه ای به نظر برسید. نیازی به گفتن نیست. این عبارتی است که به این

means information isn't surprising. So it's expected. Needless to say the extra workout

معنی است که اطلاعات تعجب آور نیست. بنابراین انتظار می رود. نیازی به گفتن نیست که تمرین اضافی

to climb all the way to the top is absolutely worth it. So this is a way of saying climbing

برای صعود به قله کاملاً ارزشش را دارد. بنابراین این راهی است که می گوییم صعود

to the top is worth it. But that's not surprising, right? Because let's look at the top. If you

به قله ارزش آن را دارد. اما این تعجب آور نیست، درست است؟ زیرا بیایید به بالا نگاه کنیم. اگر

came all the way to New York, and you visited the Statue of Liberty, why would you stay

تمام راه را به نیویورک می‌آمدید و مجسمه آزادی را بازدید می‌کردید، چرا

down here at the bottom, when you can go to the top? Wouldn't it be worth it to go to

اینجا در پایین می‌مانید، وقتی می‌توانید به بالا بروید؟ آیا ارزش رفتن به

the top? Of course it would. Needless to say it's not surprising. It's expected that I

اوج را ندارد؟ البته این کار را خواهد کرد. نیازی به گفتن نیست که تعجب آور نیست. انتظار می رود که

would say it's worth it. And of course you wouldn't do that right? I would totally want

بگویم ارزشش را دارد. و البته شما این کار را درست انجام نمی دهید؟ من کاملاً می خواهم

to go to the top. In fact, I've been to New York many times. I've been to the Statue of

به اوج بروم. در واقع من بارها به نیویورک رفته ام . من به مجسمه

Liberty and I'm embarrassed to say I didn't even know you could go to the top. So I'm

آزادی رفته‌ام و خجالت می‌کشم بگویم حتی نمی‌دانستم می‌توانی به بالای آن بری. بنابراین من

a little bit embarrassed about that. And now I want to go to the top. What about you? Have

از این بابت کمی خجالت می کشم. و حالا می خواهم به اوج بروم. تو چطور؟

you seen the Statue of Liberty in person? Did you know you could go to the top? Okay,

مجسمه آزادی را شخصا دیده اید؟ آیا می دانستید که می توانید به اوج بروید؟ بسیار خوب،

needless to say, I might say let's say it's been a very, very busy week at work extremely

نیازی به گفتن نیست، شاید بگویم بیایید بگوییم که یک هفته بسیار بسیار شلوغ در محل کار بسیار

busy. Our record breaking busy week. Now I might say tomorrow is Friday and needless

شلوغ بوده است. شکستن رکورد ما در هفته شلوغ حالا ممکن است بگویم فردا جمعه است و نیازی

to say, we all need a break. So it's Friday, which means it's the weekend. It's time for

به گفتن نیست، همه ما به استراحت نیاز داریم. پس جمعه است، یعنی آخر هفته است. وقت آن است که

you to relax and recover from the busy, busy busy week. And of course I'm saying we need

استراحت کنید و از هفته شلوغ و پرمشغله خود خلاص شوید . و البته من می گویم که ما به استراحت نیاز داریم،

a break but that's expected it's obvious we need a break because we just had a very busy

اما این انتظار می رود که بدیهی است که ما به استراحت نیاز داریم زیرا هفته بسیار شلوغی داشتیم

week. Needless to say. Needless to say, I might even say something like needless to

. نیازی به گفتن نیست. نیازی به گفتن نیست، حتی ممکن است بگویم که

say as a language learner, it's important to expand your vocabulary. So my sentences

به عنوان یک زبان آموز نیازی به گفتن نیست، مهم است که دایره لغات خود را گسترش دهید. بنابراین، جملات من

as a language learner, it's important to expand your vocabulary, but I'm adding this expression

به عنوان یک زبان آموز، مهم است که دایره لغات خود را گسترش دهید، اما من این عبارت را اضافه می کنم

to let you know well this isn't very surprising is it? Do you know this expected needless

تا به شما اطلاع دهم که این خیلی تعجب آور نیست، اینطور نیست؟ آیا می دانید که نیازی

to say an excellent expression to add to your vocabulary. And that is the end of our article.

به گفتن یک عبارت عالی برای افزودن به دایره لغات شما نیست. و این پایان مقاله ما است.

Amazing job today. Think of all the natural grammar, vocabulary and even pronunciation

کار شگفت انگیز امروز به تمام گرامر طبیعی، واژگان و حتی تلفظی

that you learned in this very interactive way in this very natural way. If you found

که به این روش بسیار تعاملی و به این روش بسیار طبیعی یاد گرفتید فکر کنید. اگر

this video helpful, please hit the like button, share it with your friends and of course subscribe.

این ویدیو برای شما مفید بود، لطفا دکمه لایک را بزنید، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و البته مشترک شوید.

And this is the first video I've created in this style. So please I love to hear your

و این اولین ویدیویی است که در این سبک ایجاد کرده ام. پس لطفا من عاشق شنیدن

feedback. Did you like this style of lesson did you find it useful? Is there anything

نظرات شما هستم. آیا این سبک از درس را دوست داشتید آیا آن را مفید یافتید؟ آیا کاری وجود دارد که

I can do to improve this style of lesson would you like to see more lessons like this in

بتوانم برای بهبود این سبک درس انجام دهم.

the future? Share your feedback any feedback positive or negative in the comments below

هر گونه بازخورد مثبت یا منفی خود را در نظرات زیر به اشتراک بگذارید

so I can keep making the best content possible for you. And before you go, make sure you

تا بتوانم به ساخت بهترین محتوای ممکن برای شما ادامه دهم. و قبل از رفتن، مطمئن شوید که

head on over to my website JForrestEnglish.com and download your free speaking guide. In

به وب سایت من JForrestEnglish.com سر زده اید و راهنمای صحبت رایگان خود را دانلود کنید. در

this guide I shared six tips on how to speak English fluently and confidently and until

این راهنما من شش نکته را در مورد چگونگی صحبت کردن به انگلیسی روان و با اعتماد به نفس و تا

next time to be studying up

دفعه بعد برای مطالعه به اشتراک گذاشتم.