ONE HOUR ENGLISH LESSON TO UNDERSTAND FAST ENGLISH CONVERSATIONS (ADVANCED LISTENING LESSON)

Welcome to JForrest English training. I'm Jennifer  and in the one hour English lesson, you're going  

به آموزش زبان انگلیسی JForrest خوش آمدید. من جنیفر هستم و در درس زبان انگلیسی یک ساعته، می‌خواهید

to test your listening skills of fast paced native  English speakers that you hear on TV, movies,  

مهارت‌های شنیداری خود را با زبان مادری سریع انگلیسی که در تلویزیون، فیلم،

YouTube, everywhere outside of the classroom.  If you struggle to understand native speakers  

YouTube، و در همه جا خارج از کلاس می‌شنوید، آزمایش کنید. اگر برای درک زبان مادری مشکل دارید

then this is the lesson for you. First in this  lesson, you're going to listen to the YouTuber  

این درس برای شماست. ابتدا در این درس، به استفان جیمز کاربر یوتیوب گوش می‌دهید

Stephen James, and he's going to talk about the  daily routines of very successful people. Now,  

، و او در مورد کارهای روزمره افراد بسیار موفق صحبت می‌کند. اکنون،

as he does this, you're going to complete  listening exercises, and you're going to learn  

وقتی او این کار را انجام می‌دهد، تمرین‌های شنیداری را تکمیل می‌کنید، و

a lot of vocabulary and grammar as you understand  what he said. So let's do that right now. So in  

واژگان و گرامر زیادی را همانطور که می‌فهمید گفته‌های او را یاد می‌گیرید. پس بیایید همین الان این کار را انجام دهیم. بنابراین در

this video, I'm gonna share with you guys so in  this video I'm gonna share with you guys what do  

این ویدیو، من با شما دوستان به اشتراک می‌گذارم، بنابراین در این ویدیو با شما بچه‌ها به اشتراک می‌گذارم که چه

you notice is first word is, so that word filler  we've already talked about. So in this video on  

شما متوجه می‌شوید کلمه اول است، بنابراین آن پرکننده کلمه  که قبلاً در مورد آن صحبت کرده‌ایم. بنابراین در این ویدیو در

I'm gonna, what do we have here on of course it's  a contraction of I am good repeat. I'm, I'm gonna  

من می‌خواهم، در اینجا چه داریم، البته این یک انقباض است که من خوب تکرار می‌کنم. من، می خواهم

and what's this? A reduction of going to? Very  good. I'm gonna, I'm going to share with you guys  

و این چیست؟ کاهش رفتن به؟ خیلی خوب. من قصد دارم، با شما دوستان به اشتراک بگذارم

and here of course we have guides which I taught  you last video that is gender neutral. So here  

و البته در اینجا ما راهنماهایی داریم که آخرین ویدیویی که جنسیت خنثی است را به شما آموزش دادم. بنابراین در اینجا

obviously he's talking to an audience of both men  and women, but he's still using guys to mean both.  

واضح است که او با مخاطبانی از مردان و زنان صحبت می‌کند، اما همچنان از مردان به معنای هر دو استفاده می‌کند.

So in this video I'm gonna share with you guys so  in this video I'm gonna share with you guys some  

بنابراین، در این ویدیو با شما دوستان به اشتراک می‌گذارم، بنابراین در این ویدیو برخی

of the morning rituals of the most successful the  most famous people in the world today throughout  

از مراسم صبحگاهی موفق‌ترین معروف‌ترین افراد جهان امروز در طول

history. Some of the morning rituals of the most  successful the most famous people in the world  

تاریخ را با شما به اشتراک می‌گذارم. برخی از مراسم صبحگاهی موفق‌ترین افراد مشهور جهان

today and throughout history. Now let's just look  at this now in a video, he says was very quickly,  

امروز و در طول تاریخ. حالا بیایید در یک ویدیو به این موضوع نگاه کنیم، او می‌گوید خیلی سریع بود،

and it's because we're reducing the words. So  I'll commonly between two words of is reduced  

و به این دلیل است که ما کلمات را کاهش می‌دهیم. بنابراین، معمولاً بین دو کلمه کاهش می‌یابد،

up, some up. By here I'm making this sound very  quick as well. I'm seeing some and I'm connecting  

مقداری تا. تا اینجا من این صدا را خیلی سریع هم می‌سازم. من برخی را می بینم و

it with up. So this sounds like together some  some repeat some. And then I also say the as  

آن را به بالا وصل می کنم. بنابراین به نظر می رسد که با هم برخی برخی دیگر را تکرار می کنند. و سپس من به عنوان

one some of them some of them. Okay repeat some of  them. Very good. Some of the some of the some of  

یکی از آنها برخی از آنها را نیز می گویم. بسیار خوب، برخی از آنها را تکرار کنید . خیلی خوب. برخی از برخی از برخی از

the morning rituals are the most successful, the  most famous people in the world today throughout  

مراسم صبحگاهی، موفق‌ترین، مشهورترین افراد جهان امروز در طول

history. Here's the first person he talks about  and this is Tony Robbins. Now remember that we  

تاریخ هستند. این اولین کسی است که درباره او صحبت می کند و این تونی رابینز است. اکنون به یاد داشته باشید که ما   از

use the present simple to describe facts about  individuals their personal information. So here  

ساده حال برای توصیف حقایق مربوط به اطلاعات شخصی افراد استفاده می کنیم. بنابراین اینجا

his job is a life coach. So how would you  put this in a sentence in the present simple,  

شغل او یک مربی زندگی است. بنابراین چگونه می‌توانید این را در یک جمله در زمان حال ساده بیان کنید،

you could say Tony Robbins is the verb to be in  the present simple is a life coach because we  

می‌توانید بگویید تونی رابینز فعل to be in در حال ساده یک مربی زندگی است زیرا ما به

need that article before our professionals.  So repeat Tony Robbins is a life coach.  

آن مقاله قبل از متخصصان خود نیاز داریم. پس تکرار کنید تونی رابینز یک مربی زندگی است.

Very good. Okay, how could you put  this information in a sentence?  

خیلی خوب. خوب، چگونه می‌توانید این اطلاعات را در یک جمله قرار دهید؟

Again, you could say Tony Robbins is from  California as a complete sentence. Repeat  

باز هم می‌توانید به عنوان یک جمله کامل بگویید تونی رابینز اهل کالیفرنیا است. تکرار

Tony Robbins is from California. There very good.  And his age. Now put this in a complete sentence.  

تونی رابینز اهل کالیفرنیا است. اونجا خیلی خوبه و سنش حالا این را در یک جمله کامل بیان کنید.

Very good. Again, Tony Robbins is 57. Now notice  of course we're using is because I'm referring to  

خیلی خوب. باز هم، تونی رابینز 57 ساله است. حالا توجه کنید که البته ما از آن استفاده می‌کنیم به این دلیل است که من به

Tony Robbins in the third person singular, which  is he so I need he is for all of these sentences.  

تونی رابینز در سوم شخص مفرد اشاره می‌کنم .

Okay, now let's find out about his daily routine.  And he starts off every single morning doing some  

خوب، حالا بیایید در مورد کارهای روزمره او بدانیم. و او هر روز صبح با انجام

form of a morning ritual. He starts off every  single morning doing now here where is the verb  

نوعی مراسم صبحگاهی شروع می‌کند. او هر روز صبح شروع می‌کند و اکنون این کار را انجام می‌دهد، جایی که فعل

in the present simple. Very good. Start and of  course we have this ash because it's he he starts  

در زمان حال ساده است. خیلی خوب. شروع کنید و البته ما این خاکستر را داریم زیرا او شروع می کند

now what does this mean? Start off. Notice we have  off. This is a phrasal verb to start off. So we  

حالا این به چه معناست؟ شروع کن توجه داشته باشید که تعطیل کردیم. این یک فعل عبارتی برای شروع است. بنابراین ما به

need the verb and the preposition in order for it  to make sense. So he starts off starts off. Okay,  

فعل و حرف اضافه نیاز داریم تا معنا پیدا کند. بنابراین او شروع می کند شروع می شود. بسیار خوب،

repeat starts off. Very good. And this just means  beginning. So I could say he begins at that edge.  

تکرار شروع می‌شود. خیلی خوب. و این فقط به معنای شروع است. بنابراین من می توانم بگویم که او از آن لبه شروع می کند.

He begins this is an infinitive. He begins  every single morning or he starts off every  

او شروع می کند این مصدر است. او هر روز صبح شروع می‌کند یا هر صبح شروع می‌کند

single morning. And what do you notice with this  verb? It's in an ing a continuous form. This is  

. و با این فعل چه چیزی را متوجه می شوید ؟ به شکل پیوسته است. این به

because of the sentence structure. He starts off  every single morning doing okay, so here we have  

دلیل ساختار جمله است. او هر روز صبح شروع می‌کند و خوب کار می‌کند، بنابراین در اینجا

the expression to start off in the infinitive  with to something. So here the something is every  

عبارتی داریم که در مصدر با چیزی شروع کنیم. بنابراین اینجا چیزی است که هر

single morning that the something by and then your  verb in ing. Now here we have doing now notice.  

روز صبح که چیزی توسط و سپس فعل شما در ing است. در حال حاضر در اینجا ما باید انجام دهند در حال حاضر توجه کنید.

No, it is done that in this sentence,  there's no Bye bye should be right here.  

نه، این کار انجام می‌شود که در این جمله، هیچ بای بای در اینجا وجود ندارد.

Now why is this? Is he being grammatically  incorrect? Well, to be honest, yes, he is.  

حالا چرا اینجوریه آیا او از نظر گرامری نادرست است؟ خوب، صادقانه بگویم، بله، او است.

But because by is such a small word,  a preposition. English speakers often  

اما از آنجا که by یک کلمه بسیار کوچک، یک حرف اضافه است. انگلیسی زبانان اغلب

leave them out because we don't need them to  understand the meaning. However, grammatically,  

آنها را کنار می گذارند زیرا ما برای درک معنی به آنها نیاز نداریم . با این حال، از نظر دستوری،

we need to include this thought. So I'll give you  some examples. I always start off my meetings by  

باید این فکر را هم لحاظ کنیم. بنابراین چند مثال برای شما می‌آورم. من همیشه جلساتم را با

introducing everyone. Okay, so what the verb in  the present symbol, start off. And of course I  

معرفی همه شروع می‌کنم. خوب، پس چه فعل در نماد فعلی، شروع کنید. و البته من

don't have that s because the subject is  I can't What's an adverb in the sentence.  

آن را ندارم زیرا فاعل این است I can't What's a adverb در جمله است.

Always is the adverb. Very good. I always start  off something. The something is my meeting. That's  

همیشه قید است. خیلی خوب. من همیشه کاری را شروع می کنم . چیزی ملاقات من است. این

the strong thing. So here I have my PI. And then  I have my verb in ING by introducing so for Pierre  

همان چیز قوی است. بنابراین اینجا من PI خود را دارم. و سپس من فعل خود را در ING با معرفی so برای Pierre

by introducing everyone. Another example. I  never start off my day by drinking coffee.  

با معرفی همه دارم. مثالی دیگر. من هرگز روزم را با نوشیدن قهوه شروع نمی‌کنم.

Okay, so again, the verb in the present  simple start off. What's the adverb here?  

خوب، پس دوباره، فعل در حال حاضر ساده شروع می شود. قید اینجا چیست؟

Exactly. Never. I never start off and what this  something in this sentence. Very good my day. Is  

دقیقا. هرگز. من هرگز شروع نمی کنم و این چه چیزی در این جمله است. روزم خیلی خوبه آیا

this something? I never, never start off my day.  By and then my verb in ING by drinking coffee.  

این چیزی است؟ من هرگز، هرگز روزم را شروع نمی کنم. و سپس فعل من در ING با نوشیدن قهوه.

Okay, very good. And he starts off every single  morning, doing some form of a morning ritual. And  

باشه خیلی خوبه و او هر روز صبح شروع می‌کند و نوعی مراسم صبحگاهی را انجام می‌دهد. و

he starts off every single morning doing some  form of a morning ritual. Of course, you know,  

او هر روز صبح با انجام نوعی مراسم صبحگاهی شروع می‌کند. البته، می دانید،

who this is? President Barack Obama. Now let's  find out some information about him. Job,  

این کیست؟ رئیس جمهور باراک اوباما. حالا بیایید اطلاعاتی درباره او پیدا کنیم. شغل،

of course, politician. Now put  this in a complete sentence for me.  

البته، سیاستمدار. حالا این را در یک جمله کامل برای من قرار دهید.

Using the verb to be Barack Obama is and then  what do I eat is a politician. Very good.  

استفاده از فعل to be باراک اوباما است و سپس چه چیزی بخورم یک سیاستمدار است. خیلی خوب.

And Barack Obama is from Hawaii. Excellent. And  this one good Brock Obama is 56. Very good. And he  

و باراک اوباما اهل هاوایی است. عالی و این یکی خوب براک اوباما 56 ساله است. خیلی خوب است. و او

starts off working out 45 minutes first thing in  the morning. He starts off working out 45 minutes  

45 دقیقه اول صبح شروع به تمرین می کند . او اول صبح 45 دقیقه شروع به تمرین می کند

first thing in the morning. Okay, now, again,  here's the same expression start off. Well,  

. خوب، حالا، دوباره، در اینجا همان عبارت شروع می شود. خوب،

what are we missing here? Very good. I need  by he starts off by working out. So notice he  

ما اینجا چه چیزی را از دست می دهیم؟ خیلی خوب. من نیاز دارم که او با ورزش کردن شروع می کند. بنابراین توجه کنید که او این کار را

did it twice in a row. He's leaving it out. Okay,  and then I have another phrasal verb to work out.  

دو بار پشت سر هم انجام داد. او آن را کنار می گذارد. خوب، و سپس یک فعل عبارتی دیگر برای کار دارم.

Which I taught you means to exercise, exercising,  but of course we need that for in the ing form,  

منظوری که من به شما یاد دادم به معنای ورزش کردن، ورزش کردن است، اما البته ما به آن در فرم ing نیاز داریم،

because that's how the expression goes to  start off by verb in ING by working out  

زیرا به این صورت است که این عبارت با فعل در ING شروع می شود و

45 minutes first thing in the morning. So here we  have a time expression. First thing and this just  

45 دقیقه اول صبح تمرین می کند. بنابراین اینجا یک بیان زمانی داریم. اولین چیز و این فقط به

means early in my day. So first thing in the  morning. So let's say I woke up at six o'clock  

معنای اوایل روز من است. پس اول صبح. بنابراین فرض کنید من ساعت شش صبح بیدار شدم،

AM well maybe something I do first thing in the  morning could be at 630 for example, or maybe even  

شاید کاری که اول صبح انجام می‌دهم مثلاً ساعت 630 یا حتی شاید

seven o'clock. So it's just early in my day. It  doesn't have to be literally the first thing I do.  

ساعت هفت باشد. پس الان در اوایل روز من است. لازم نیست به معنای واقعی کلمه اولین کاری باشد که انجام می دهم.

Okay, and we can say first thing in the afternoon  or in the evening. It doesn't always have to be  

بسیار خوب، و می توانیم اولین حرف را بعد از ظهر یا عصر بگوییم. همیشه نباید

in the morning. So for example, I always take  my dog for a walk first thing in the evening.  

صبح باشد. به عنوان مثال، من همیشه اول شب سگم را به پیاده روی می برم.

So the evening let's say the evening starts around  five o'clock. Won't maybe I take my dog for a walk  

بنابراین، فرض کنید عصر حوالی ساعت پنج شروع می شود. شاید سگم را ساعت شش به پیاده روی ببرم

at six o'clock. So again, it doesn't have to be  right at 501 it just means early in the evening.  

. بنابراین دوباره، لزومی ندارد که در 501 درست باشد، بلکه به معنای اوایل عصر است.

So in this expression here, where  is the verb in the present simple.  

بنابراین در این عبارت در اینجا، جایی که فعل در حال ساده است.

Good. Take my dog. Okay, and is  there an adverb in the sentence?  

خوب سگم را ببر خوب، و آیا قید در جمله وجود دارد؟

Yeah, always. I always take my dog and he  starts off working out 45 minutes first  

آره همیشه من همیشه سگم را می برم و او 45 دقیقه اول

thing in the morning and he starts off working  out 45 minutes first thing in the morning.  

صبح شروع به تمرین می کند و 45 دقیقه اول صبح شروع به ورزش می کند.

He also avoids coffee instead of instead drinks  water or shoes or green tea. He also avoids coffee  

او همچنین به جای نوشیدن آب یا کفش یا چای سبز از قهوه پرهیز می کند. او همچنین از قهوه اجتناب می کند

and instead drinks water, orange juice or green  tea. So notice how we begin to sentence with  

و به جای آن آب، آب پرتقال یا چای سبز می نوشد . بنابراین توجه کنید که چگونه با

arm which is just a word filler. And this is a  word filler we want to avoid as much as possible.  

بازو که فقط یک پرکننده کلمه است شروع به جمله بندی می کنیم. و این کلمه پرکننده‌ای است که می‌خواهیم تا حد امکان از آن اجتناب کنیم.

He also avoids so what's the verb in the present  symbol? Very good. Avoid. So this is a negative  

او همچنین اجتناب می‌کند، پس فعل در نماد فعلی چیست ؟ خیلی خوب. اجتناب کردن. بنابراین این یک عبارت منفی است که باید با هم

expression to meet to not want to do something.  He also avoid coffee. Okay? But notice here that  

ملاقات کنید تا کاری را انجام ندهید. او همچنین از قهوه اجتناب می کند. باشه؟ اما در اینجا توجه کنید که

there's no verb. This is just a noun. He doesn't  add a verb which is fine, but if we want it to add  

هیچ فعل وجود ندارد. این فقط یک اسم است. او یک فعل اضافه نمی‌کند که خوب است، اما اگر بخواهیم آن را اضافه کنیم،

ever we need to use a verb in ING form. So for  example, he always avoid drinking coffee. Now  

باید از یک فعل به شکل ING استفاده کنیم. برای مثال، او همیشه از نوشیدن قهوه اجتناب می‌کند. اکنون

sometimes in English we have one verb and then the  next verb is followed by ing. And really it just  

گاهی اوقات در انگلیسی ما یک فعل داریم و سپس فعل بعدی با ing دنبال می‌شود. و واقعاً فقط

depends on the verb that comes before. So avoid is  one of those verbs that afterwards we need an ing.  

به فعل قبلی بستگی دارد. بنابراین avoid یکی از آن افعالی است که بعد از آن به ing نیاز داریم.

But notice avoid is still in the  present simple so I made this s he avoid  

اما اخطار اجتناب هنوز در حالت فعلی ساده است، بنابراین من این را انجام دادم که او اجتناب کند

and what's the adverb? Always very good. He  always avoid drinking coffee. But we don't  

و قید چیست؟ همیشه خیلی خوبه او همیشه از نوشیدن قهوه اجتناب می‌کند. اما ما به

need it. We can do this direction here. He also  avoid coffee. And if I wanted I could repeat  

آن نیاز نداریم. ما می توانیم این جهت را در اینجا انجام دهیم. او همچنین از قهوه اجتناب می‌کند. و اگر می‌خواستم می‌توانم

a subject and say and he instead, but I don't  need to go like in this sentence here instead.  

یک موضوع را تکرار کنم و به‌جای آن بگویم و او، اما لازم نیست به جای آن مثل این جمله در اینجا پیش بروم.

So instead is a word that we use to decide between  options. So I have one option is coffee. And the  

بنابراین در عوض کلمه ای است که برای تصمیم گیری بین گزینه ها استفاده می کنیم. بنابراین من یک گزینه دارم قهوه است. و

other option is water while there's also orange  juice or green tea, so I can give a sentence and  

گزینه دیگر آب است در حالی که آب پرتقال یا چای سبز نیز وجود دارد، بنابراین می توانم جمله ای بگویم و

say I drink tea instead of coffee. So notice  here we have instead. But your sentence is in  

بگویم به جای قهوه چای می نوشم. بنابراین توجه کنید که به جای آن اینجا داریم. اما جمله شما در

the present simple because this is talking about  our daily routine. I drink tea instead of coffee.  

زمان حال ساده است زیرا در مورد روال روزانه ما صحبت می کند. من به جای قهوه چای می نوشم.

Okay, or I could say I'll have coffee instead.  So we can use this as a standalone word at the  

خوب، یا می توانم بگویم به جای آن قهوه می خورم. بنابراین می توانیم از این به عنوان یک کلمه مستقل در

end of a sentence. If someone offers you  two choices, you can say someone might ask,  

انتهای جمله استفاده کنیم. اگر کسی دو انتخاب به شما پیشنهاد می‌دهد ، می‌توانید بگویید کسی ممکن است بپرسد،

Would you like tea? And you can say no, I'll  have coffee instead. Hey, very good. Um,  

چای می‌خواهید؟ و شما می توانید بگویید نه، من به جای آن قهوه خواهم خورد. هی، خیلی خوبه اوم،

he also avoids coffee instead of instead drinks  water or shoes or green tea. He also avoids  

او همچنین به جای نوشیدن آب یا کفش یا چای سبز از قهوه پرهیز می کند. او همچنین

coffee instead of instead drinks water or shoes or  green tea. Do you know who this is? This is Mark  

به جای نوشیدن آب یا کفش یا چای سبز از قهوه پرهیز می کند. تو میدونی که این کیه؟ این مارک

Zuckerberg. Now he is the founder of Facebook.  So give it to me. In a complete sentence. Good  

زاکربرگ است. اکنون او بنیانگذار فیس بوک است. پس به من بده در یک جمله کامل

marks. Zuckerberg is the founder of Facebook is  I need to say the founder of Facebook. Very good.  

نمرات خوب. زاکربرگ موسس فیس بوک است، باید بگویم موسس فیس بوک است. خیلی خوب.

Can you give me a complete sentence here? Good  Mark Zuckerberg is 30 Very good. And remember that  

میشه یه جمله کامل اینجا بگین؟ خوب مارک زاکربرگ 30 ساله است خیلی خوب. و به یاد داشته باشید که

we also use the present simple for our likes and  dislikes because these are considered information  

ما همچنین برای موارد پسندیدن و نپسندیدن خود از حال ساده استفاده می‌کنیم، زیرا اینها اطلاعات

about us. So I will put this in the present symbol  as well. So can you give me a complete sentence?  

در مورد ما محسوب می‌شوند. بنابراین من این را در نماد فعلی نیز قرار می دهم . پس میشه یه جمله کامل بگید؟

Mark Zuckerberg likes with an s because a  key he likes computers. So this right here  

مارک زاکربرگ با s دوست دارد زیرا کلیدی را که کامپیوترها را دوست دارد. بنابراین این دقیقاً در اینجا

is a complete sentence. He likes computers.  Mark Zuckerberg likes computers. Very good.  

یک جمله کامل است. او کامپیوتر را دوست دارد. مارک زاکربرگ کامپیوتر را دوست دارد. خیلی خوب.

He always wears the same thing every morning.  The same shirt. He always wears the same  

او همیشه هر روز صبح همان لباس را می پوشد. همون پیراهن او همیشه

thing every morning, the same shirts. Okay,  let's start at the beginning here he always  

هر روز صبح همان لباس را می‌پوشد، همان پیراهن‌ها را. خوب، بیایید از ابتدا اینجا شروع کنیم، او همیشه

notice that there's a slight why we use this  Y sound to connect two vowels. So I have about  

متوجه می شود که دلیل جزئی وجود دارد که از این صدای Y برای اتصال دو مصوت استفاده می کنیم. بنابراین من درباره

here and about here. So to make this a smooth  sound I'm Jay he you're always you're always he  

اینجا و درباره اینجا دارم. بنابراین برای اینکه این صدایی نرم باشد، من جی هستم، او همیشه هستی، همیشه او هستی،

always but it's so quick and so subtle that you  don't notice it very much. But you can use this  

اما آنقدر سریع و ظریف است که خیلی متوجه آن نمی‌شوی. اما می‌توانید از این

to connect vows. He always repeat he always he  always and what is the verb in the present simple.  

برای اتصال نذر استفاده کنید. او همیشه او همیشه او را همیشه و چه فعل در حال ساده را تکرار می کند.

Excellent. Were good. He always wears the  same thing every morning. This same shirt.  

عالی خوب بودند. او همیشه هر روز صبح همان لباس را می‌پوشد. همین پیراهن

Okay. Now notice here we're using always  which means of course every day but do  

باشه. حالا توجه کنید که ما همیشه از همیشه استفاده می‌کنیم که البته هر روز به این معنی است، اما آیا

you think Mark Zuckerberg wears the exact same  shirt every single day? Probably not. However,  

فکر می‌کنید مارک زاکربرگ هر روز دقیقاً همان پیراهن را می‌پوشد؟ احتمالا نه. با این حال،

English speakers often use always. Even if it's  not seven days a week. So I can say I always wear  

انگلیسی زبان‌ها اغلب همیشه از آن استفاده می‌کنند. حتی اگر هفت روز هفته نباشد. بنابراین می توانم بگویم که همیشه

sweaters in the winter. But really it's more of  a usually or often because always technically is  

در زمستان ژاکت می پوشم. اما در واقع بیشتر از یک حالت معمولاً یا اغلب است زیرا همیشه از نظر فنی

seven days a week. Now I don't wear sweaters  every single day. But I'll commonly just say  

هفت روز در هفته است. حالا من هر روز ژاکت نمی پوشم . اما

always if I mean usually or often. He always wears  the same thing every morning. The same shirt. He  

اگر منظورم معمولاً یا اغلب باشد، معمولاً فقط می‌گویم   همیشه. او همیشه هر روز صبح همان لباس را می‌پوشد. همون پیراهن او

always wears the same thing every morning the  same shirt because you know who this is his  

همیشه یک لباس را هر روز صبح می‌پوشد، همان پیراهن را می‌پوشد، زیرا می‌دانید که

name is Howard Schultz. Okay, let's find out his  job. Hey, can you put this in a complete sentence?  

نام او هوارد شولتز است. خوب، بیایید شغل او را پیدا کنیم . سلام، می توانید این را در یک جمله کامل بیان کنید؟

Okay, good. So we need of course the verb to be  Howard Schultz is now I need an article we say  

باشه خوبه بنابراین ما به فعل to be البته نیاز داریم

the CEO. So remember with Mark Zuckerberg,  it was the founder of Facebook. Here. It's  

. پس به یاد داشته باشید که مارک زاکربرگ، موسس فیس بوک بود. اینجا. این

the CEO of Starbucks. Do you know what a CEO  is? Is a chief executive officer. It's the  

مدیر عامل استارباکس است. آیا می دانید مدیرعامل چیست؟ مدیر اجرایی است. این

highest position within a company. Okay, good.  And can you put this in a complete sentence?  

بالاترین مقام در یک شرکت است. باشه خوبه و آیا می توانید این را در یک جمله کامل بیان کنید؟

You can say he is from New York City. And as  contraction remember, I'm going to say he's, he's  

می توان گفت او اهل نیویورک است. و همانطور که انقباض را به یاد داشته باشید، می‌خواهم بگویم که او

from New York City. Good. And of course, what does  he like? Give this to me in a complete sentence.  

اهل نیویورک است. خوب و البته، او چه چیزی را دوست دارد؟ این را در یک جمله کامل به من بدهید.

Very good. He likes coffee. And probably he  likes Starbucks coffee. Okay, let's find out  

خیلی خوب. او قهوه دوست دارد. و احتمالاً قهوه استارباکس را دوست دارد. خوب، بیایید

his daily routine. Just says I get up at 430  in the morning. I get up at 430 in the morning.  

روال روزانه او را دریابیم. فقط می گوید من ساعت 430 صبح بیدار می شوم . من ساعت 430 صبح بیدار می شوم.

Okay, so what do you notice here? First of all,  get up this is of course, a phrasal verb, the verb  

خوب، پس در اینجا به چه چیزی توجه می کنید؟ اول از همه، بلند شو، این البته یک فعل عبارتی، فعل

and a preposition. Okay, and notice the sound. Get  up. I get up, get up. Now why is this happening?  

و حرف اضافه است. خوب، و به صدا توجه کنید. بلند شو بلند می شوم، برخیز. حالا چرا این اتفاق می افتد؟

Because in American English when we have a  T between two vowels, we turn it into a DEA.  

زیرا در انگلیسی آمریکایی وقتی یک T بین دو مصوت داریم، آن را به DEA تبدیل می‌کنیم.

I get up, I get up, repeat. I get up. Very  good. I get up and now we have an act with a  

بلند می شوم، بلند می شوم، تکرار می کنم. بلند می شوم. خیلی خوب. بیدار می‌شوم و اکنون با

specific time at 430 in the morning. There are  many different ways to express time in English  

ساعت 430 صبح یک اکت داریم. راه‌های مختلفی برای بیان زمان به زبان انگلیسی وجود دارد

because we use a 12 hour clock. We have am and  pm 430 In the morning, which is also 4:30am.  

زیرا ما از ساعت ۱۲ ساعته استفاده می‌کنیم. ما ساعت صبح و 430 بعدازظهر داریم، که همچنین ساعت 4:30 صبح است.

Or we can just say 430 and same if it was pm. We  could say seven o'clock PM, seven in the evening,  

یا فقط می توانیم بگوییم 430 و اگر بعد از ظهر بود همینطور. می‌توانیم بگوییم ساعت هفت عصر، هفت شب،

seven at night or just seven so many different  ways to express time. As it says I get up at 430  

هفت شب یا فقط هفت روش مختلف برای بیان زمان. همانطور که می گوید من ساعت 430 صبح بیدار می شوم،

in the morning, as it says I get up at 430 in the  morning 430 And I walk my three dogs and I work  

همانطور که می گوید من ساعت 430 صبح 430 بیدار می شوم و سه سگم را پیاده روی می کنم و ورزش می کنم

out. I walk my three dogs and I work out okay so  where's the first verb here? I walk, walk my three  

. سه سگم را پیاده می‌روم و خوب ورزش می‌کنم، پس اولین فعل اینجا کجاست؟ من راه می‌روم، سه

dogs. Now we can also say take my three dogs for a  walk. These are two different sentence structures,  

سگم را راه می‌اندازم. اکنون می‌توانیم بگوییم که سه سگم را پیاده‌روی کنید. اینها دو ساختار جمله متفاوت هستند،

but they mean exactly the same thing. So one  more thing I walk the other is I take okay,  

اما دقیقاً معنی یکسانی دارند. بنابراین یکی دیگر از چیزهایی که من پیاده روی می کنم، دیگری این است که خوب می گیرم،

I walk my three dogs and I work out but here  he's watching and he's saying can I walk my  

سه سگم را پیاده روی می کنم و ورزش می کنم، اما اینجا او تماشا می کند و می گوید آیا می توانم

three dogs in my workout and I worked out this is  a way to reduce this in natural spoken English and  

سه سگم را در تمرینم پیاده کنم و من تمرین کردم این روشی برای کاهش آن است. به زبان طبیعی انگلیسی صحبت می‌کردم و

I worked out good. And notice here work out but  because of linking I'm going to transfer this case  

خوب تمرین کردم. و توجه کنید که اینجا کار می‌کند، اما به دلیل پیوند دادن، این مورد   را

now onto this vowel and it's going to sound like I  were Coutts count I were count. Repeat. I work out  

اکنون به این مصوت منتقل می‌کنم و به نظر می‌رسد که I was Coutts count I was count هستم. تکرار. من

very good. And I walk my three dogs and I work out  and I walk my three dogs and I work out amazing  

خیلی خوب ورزش می کنم. و من سه سگم را راه می‌اندازم و ورزش می‌کنم و با سه سگم قدم می‌زنم و کار شگفت‌انگیزی انجام می‌دهم

job. Now let's continue on and you're going to  listen to an interview with Jennifer Lopez JLo.  

. حالا بیایید ادامه دهیم و شما به مصاحبه با جنیفر لوپز جی لو گوش خواهید داد.

And you're going to test your listening skills  and learn a lot of natural expressions phrasal  

و می‌خواهید مهارت‌های شنیداری خود را آزمایش کنید و بسیاری از عبارات طبیعی،

verbs and vocabulary that you can add to your  daily speech. So let's do that now. All right,  

افعال و واژگان عبارتی را یاد بگیرید که می‌توانید به گفتار روزانه‌تان اضافه کنید. پس بیایید این کار را اکنون انجام دهیم. بسیار خوب،

our next keyword, the interviewer is going to ask  you another question and I want you to fill in the  

کلمه کلیدی بعدی ما، مصاحبه‌گر سؤال دیگری از شما می‌پرسد و می‌خواهم

rest of the question. I'll play it three times.  How are you picking what projects that you want  

بقیه سؤال را پر کنید. سه بار بازیش میکنم چگونه می‌خواهید پروژه‌هایی را که می‌خواهید

to take on? How are you picking what projects  that you want to take on? How are you picking  

انجام دهید انتخاب می‌کنید؟ چگونه پروژه‌هایی را که می‌خواهید انجام دهید انتخاب می‌کنید؟ چگونه می‌خواهید پروژه‌هایی را انتخاب کنید

what projects that you want to take on? How are  you picking what projects that you want to take  

که می‌خواهید انجام دهید؟ چگونه می‌خواهید پروژه‌هایی را انتخاب کنید که می‌خواهید انجام دهید

on? So here our keyword is to take something on  and this is a separable phrasal verb and it simply  

؟ بنابراین در اینجا کلمه کلیدی ما این است که چیزی را به عهده بگیریم و این یک فعل عبارتی قابل تفکیک است و به سادگی   به

means to start working on a new task or project  but in the sense of you accepted it you accepted  

معنای شروع کار بر روی یک کار یا پروژه جدید است اما به این معنا که شما آن را پذیرفتید

a new task or project. So here he's asking her,  how are you picking what projects that you want to  

کار یا پروژه جدیدی را پذیرفتید. بنابراین در اینجا او از او می‌پرسد، چگونه پروژه‌هایی را انتخاب می‌کنید که می‌خواهید

start or accept? So let's say you're in this staff  meeting and you're discussing a new project, and  

شروع یا بپذیرید؟ بنابراین فرض کنید در این جلسه کارکنان هستید و درباره یک پروژه جدید بحث می‌کنید، و

whenever your colleagues could say Who has time  to take this on? So this would be whatever the new  

هر زمان که همکارانتان می‌توانند بگویند چه کسی برای انجام این کار وقت دارد؟ بنابراین، هرچه پروژه جدید باشد، این خواهد بود،

project is, right? So who has time to accept this  new project to start working on this new project?  

درست است؟ پس چه کسی وقت دارد که این پروژه جدید را بپذیرد تا شروع به کار روی این پروژه جدید کند؟

Who has time to take the song? Remember, it's  separable, so the pronoun has to come in between  

چه کسی وقت دارد آهنگ را ببرد؟ به یاد داشته باشید، قابل تفکیک است، بنابراین ضمیر باید بین آن قرار گیرد

or another example, Marcos, can you take  on the graphic design part of this project?  

یا مثال دیگری، مارکوس، می‌توانید بخش طراحی گرافیکی این پروژه را انجام دهید؟

So here you have an entire project, but somebody  could just take on a specific part, right? And in  

بنابراین در اینجا شما یک پروژه کامل دارید، اما کسی می‌تواند نقش خاصی را بر عهده بگیرد، درست است؟ و در

this case, it's the graphic design part. Or maybe  you could say, I really regret taking this new  

این مورد، بخش طراحی گرافیکی است. یا شاید می‌توانید بگویید، من واقعاً متأسفم که این

project on Oh, okay. So here we see our verb as  separated take and then our noun in the middle,  

پروژه جدید را در «اوه، باشه». بنابراین در اینجا ما فعل خود را به صورت برداشت جدا شده و سپس اسم خود را در وسط می بینیم،

this new project on Okay, now regret regret  is a gerund verb. So notice, I really regret  

این پروژه جدید در Okay, now regret regret یک فعل جیروند است. بنابراین توجه کنید، من واقعاً متأسفم که

taking this new project on that's why we have the  ing here because regret is a gerund for another  

این پروژه جدید را انجام دادم، به همین دلیل است که ما اینجا را داریم زیرا پشیمانی یک مثال دیگر است

example. I'm under a lot of pressure right now. I  took on many clients. So here in the past, right,  

. من الان خیلی تحت فشار هستم. مشتریان زیادی را پذیرفتم. بنابراین، در گذشته،

I took on through many new clients. I've always  been this person to take on a lot and then because  

من از طریق بسیاری از مشتریان جدید این کار را انجام دادم. من همیشه این آدمی بوده‌ام که خیلی چیزها را به عهده می‌گرفتم و بعد از آن

I love so many things. Okay, so let's do our next  listening exercise. So here you need to fill in  

من چیزهای زیادی را دوست دارم. بسیار خوب، پس بیایید تمرین گوش دادن بعدی خود را انجام دهیم. بنابراین در اینجا باید

three lengths. Okay? So pause this, take some  time to read it, and I'll play it three times.  

سه طول را پر کنید. باشه؟ پس مکث کنید، کمی وقت بگذارید و آن را بخوانید، و من آن را سه بار پخش می‌کنم. می‌دانی

You know, not taking on something that's  going to take up seven months and yield this  

، چیزی را که هفت ماه طول می‌کشد و به این

much, you know, not taking on something that's  going to take up seven months and yield this much  

میزان نتیجه می‌دهد، نمی‌دانی، کاری را که هفت ماه طول می‌کشد و به این میزان نتیجه می‌دهی برعهده نمی‌گیری

you know, not taking on something that's going  to take up seven months and yield this much.  

، نمی‌دانی که کاری را که هفت ماه طول می‌کشد، بر عهده نمی‌گیریم. ماه و بازدهی این مقدار.

Not Did you hear this is our keyword not  taking on something that's going to take  

نه آیا شنیده‌اید که این کلمه کلیدی ماست که کاری را انجام نمی‌دهیم که

up seven months and yield this much yield? You  might not be familiar with this. It simply means  

هفت ماه طول می‌کشد و به این میزان بازدهی می‌دهد؟ ممکن است با این مورد آشنا نباشید. این به سادگی به معنای

to produce a resultant I don't think you'll  use it too much, so don't worry about it.  

تولید نتیجه ای است که فکر نمی کنم زیاد از آن استفاده کنید، پس نگران آن نباشید.

So our next keyword is to take up something.  Now this is a separable phrasal verb but I have  

بنابراین کلمه کلیدی بعدی ما گرفتن چیزی است. اکنون این یک فعل عبارتی قابل تفکیک است، اما من در

a Asterix here because we're going to talk about  the structure okay. And this has a simple meaning.  

اینجا یک آستریکس دارم زیرا می خواهیم در مورد ساختار آن صحبت کنیم. و این معنای ساده ای دارد.

It means simply to use a specific amount, but we  use it in the specific context of time resources.  

این به معنای استفاده از مقدار مشخصی است، اما ما از آن در زمینه خاصی از منابع زمانی استفاده می‌کنیم.

Or space. Now think of resources quite broadly,  because within this we have many different things,  

یا فضا. اکنون به منابع کاملاً گسترده فکر کنید، زیرا در این موارد ما چیزهای مختلفی داریم،

right? We have money, we have our effort.  We have our human resources, our manpower,  

درست است؟ ما پول داریم، ما تلاش خود را داریم. ما منابع انسانی، نیروی انسانی خود،

and other things as well. So let's take a look  at some examples. You could say this new software  

و موارد دیگر را نیز داریم. بنابراین بیایید به چند مثال نگاهی بیندازیم. می توان گفت این نرم افزار جدید

takes up so much space. Remember space was in the  context of how we can use it. Now you can think  

فضای زیادی را اشغال می کند. به یاد داشته باشید که فضا در زمینه نحوه استفاده از آن بود. اکنون می‌توانید

of this really as just this new software uses so  much space. Another example this new client I took  

به این فکر کنید زیرا این نرم‌افزار جدید از فضای زیادی استفاده می‌کند. مثال دیگری از این مشتری جدید که من انتخاب کردم،

on is taking up all of my time, they're actually  going to see these two side by side quite a lot.  

تمام وقت من را می گیرد، آنها در واقع این دو را در کنار هم خواهند دید.

So don't get confused with these prepositions  here. This new client I took on so I agreed to  

بنابراین در اینجا با این حروف اضافه اشتباه نگیرید . این مشتری جدید که من به عهده گرفتم، بنابراین موافقت کردم

work with and he accepted them as a new client is  taking up is using all of my time. Remember time  

با آن کار کنم و او آنها را پذیرفت به عنوان یک مشتری جدید که دارد از تمام وقت من استفاده می کند. به یاد داشته باشید زمان

was one of the things we can take up. Can I store  a few things at your place? I promise they won't  

یکی از چیزهایی بود که می‌توانیم انجام دهیم. آیا می‌توانم چند چیز را در محل شما ذخیره کنم؟ قول می دهم

take up a lot of space. Or how about this bathroom  ran out is taking up the majority of my savings.  

فضای زیادی را اشغال نکنند. یا اینکه این حمام تمام شده است که بیشتر پس انداز من را می گیرد.

So I want you to notice that we modify this a  lot. So here's so much all of warehouse, a lot  

بنابراین می‌خواهم توجه داشته باشید که ما این را بسیار اصلاح می‌کنیم . بنابراین در اینجا مقدار زیادی از کل انبار وجود دارد، بسیاری

of the majority of so we frequently modify this  with talking about how much or how little time,  

از اکثر موارد، بنابراین ما اغلب این را با صحبت در مورد مقدار یا مقدار کمی زمان،

effort resources money, something takes up. Okay,  let's take a look at another example where we see  

هزینه منابع تلاش، و چیزی که نیاز دارد، اصلاح می کنیم. خوب، بیایید نگاهی به مثال دیگری بیندازیم که در آن

this in a pronoun form. So let's say somebody  says you don't have any room on your hard drive.  

این را به شکل ضمیر می بینیم. بنابراین فرض کنید کسی می‌گوید شما در هارد دیسک خود جایی ندارید.

And then you can reply back and say no, this  program took it all up. Okay. So the it is what?  

و سپس می‌توانید پاسخ دهید و بگویید نه، این برنامه همه چیز را به خود اختصاص داد. باشه. پس آن چیست؟

Room, space on your hard drive right this program  is hooked it and all is one of the ways we modify  

اتاق، فضای روی هارد دیسک شما در سمت راست این برنامه به آن متصل شده است و همه یکی از راه هایی است که ما آن را تغییر می دهیم

it. So here take up but then our pronoun comes  between it. This is the only acceptable form  

. بنابراین اینجا take up، اما سپس ضمیر ما بین آن قرار می گیرد. این تنها فرم قابل قبول است،

okay? And so this follows the separable phrasal  verb form. But on the last slide all of our  

خوب است؟ و بنابراین این از شکل فعل عبارتی قابل تفکیک پیروی می کند . اما در اسلاید آخر همه

examples with nouns, we actually put the noun  after the phrasal verb so you can go back and  

مثال‌هایمان با اسم‌ها، در واقع اسم را بعد از فعل عبارتی قرار می‌دهیم تا بتوانید به عقب برگردید و

look at all those examples. The noun always  came after. Now, although this is technically  

به همه آن مثال‌ها نگاه کنید. اسم همیشه بعد از آن می آمد. اکنون، اگرچه این از نظر فنی

a separable phrasal verb, I don't hear people  put the noun in between and it sounds awkward  

یک فعل عبارتی قابل تفکیک است، من نمی شنوم که مردم اسم را بین آنها قرار می دهند و

to me. I couldn't find any hits on Google, where  people were using it with the noun in between.  

به نظر من ناخوشایند می آید. من نتوانستم هیچ بازدیدکننده‌ای را در Google پیدا کنم، جایی که افراد آن را با اسم در میان استفاده می‌کردند.

So I recommend that you follow this structure for  the noun form. So you could say this project took  

بنابراین توصیه می‌کنم از این ساختار برای شکل اسم پیروی کنید. بنابراین می توان گفت که این پروژه

up my whole summer, so I wouldn't, I wouldn't  put it here, okay. But for the pronoun form,  

تمام تابستان من را گرفت، بنابراین من نمی گذارم، آن را اینجا نمی گذارم، باشه. اما برای شکل ضمیر،

it has to come in between. So what follows the  separable phrasal verb form for the role now it  

باید در این بین بیاید. بنابراین آنچه به دنبال شکل فعل عبارتی قابل تفکیک برای نقش می‌آید، اکنون

has to come there's only one that's correct.  So for example, this project took it up.  

باید بیاید، فقط یکی درست است. به عنوان مثال، این پروژه آن را در پیش گرفت.

So let's not let's say the context of summer  was obvious. This project took it up, you know,  

بنابراین اجازه ندهیم بگوییم که زمینه تابستان واضح بود. می‌دانید، این پروژه آن را به طول انجامید،

not taking on something that's going to take  up seven months and yield this much. Way to go.  

نه اینکه کاری را انجام دهید که هفت ماه طول بکشد و اینقدر نتیجه دهد. موفق باشی.

You're doing awesome. Now we're going to review  a clip from the TV show Friends, and you're going  

عالی داری کار میکنی اکنون می‌خواهیم یک کلیپ از برنامه تلویزیونی Friends را مرور کنیم، و شما

to test your listening skills and learn a lot of  vocabulary and grammar. So let's do that. Now.

مهارت‌های شنیداری خود را آزمایش کنید و واژگان و دستور زبان زیادی یاد بگیرید. پس بیایید این کار را انجام دهیم. اکنون.

You  

شما

Hey, everybody, I'd like you to meet Janine  she's she's gonna be my new roommate.  

هی، همه، من دوست دارم که جنین را ملاقات کنید، او هم اتاقی جدید من خواهد بود.

Nice to meet you, Janine...Lacroix. I  didn't know that, what a pretty last name.  

از آشنایی با شما خوشحالم، جانین...لاکروآ. این را نمی‌دانستم، چه نام خانوادگی زیبایی.

So, where are you from? Australia. I just moved  here a couple of weeks ago from the London  

خوب اهل کجاهستی؟ استرالیا. من همین چند هفته پیش از لندن به اینجا نقل مکان کردم.

I didn't know that either. So what do you do?  And a dancer you're a dancer. She's a dancer Okay  

این را هم نمی دانستم. پس چیکار میکنی؟ و یک رقصنده شما یک رقصنده هستید. او یک رقصنده است خوب

Hey everybody. Hey everybody. This  is a casual greeting that we use  

سلام به همه. سلام به همگی. این یک خوشامدگویی غیررسمی است که ما

in informal situations when you're meeting  friends at let's say a cafe or the movies,  

در موقعیت‌های غیررسمی وقتی با دوستانتان مثلاً در یک کافه یا سینما ملاقات می‌کنید،

or even a casual work meeting as well. I noticed  your pronunciation here. Every buddy so it's not  

یا حتی در یک جلسه کاری غیررسمی استفاده می‌کنیم. من متوجه تلفظ شما در اینجا شدم. بنابراین هر رفاقتی مانند املای آن نیست که به

body like the spelling suggests every buddy  This is why it's very important to not use  

هر رفیق پیشنهاد می‌شود. به همین دلیل بسیار مهم است که از

the spelling to learn pronunciation in English.  They're very different. So repeat, everybody,  

املا برای یادگیری تلفظ در انگلیسی استفاده نکنید. آنها بسیار متفاوت هستند. پس تکرار کنید، همه،

everybody and look at the syllable stress here,  everybody so we're stressing the first syllable,  

همه و به تأکید هجا در اینجا نگاه کنید، همه، بنابراین ما روی هجای اول تأکید می‌کنیم،

everybody. Hey, everybody, repeat. Hey, everybody.  Um, another casual greeting we can use is  

همه. سلام، همه، تکرار کنید. سلام به همگی. اوم، یکی دیگر از احوالپرسی‌های معمولی که می‌توانیم استفاده کنیم،

Hey, everyone. Hey, everyone. Repeat. Hey,  everyone. Or a very common greeting. Hey,  

سلام، همه است. هی همه. تکرار. هی همه. یا یک سلام بسیار رایج. سلام

guys. Hey guys. Now notice here guys is not only  for men, it's gender neutral, and we use it for  

بچه ها. سلام بچه ها. اکنون توجه کنید که در اینجا پسرها نه تنها برای مردان است، بلکه جنسیت خنثی است، و ما از آن برای

both group of men and woman or even just a group  of women. We can say hey, guys, if you're greeting  

هر دو گروه مردان و زنان یا حتی فقط برای گروهی از زنان استفاده می‌کنیم. می‌توانیم بگوییم هی، بچه‌ها، اگر شما با

a group of only women, and I do this myself a lot  with my girlfriends, I'll greet them and say, Hey  

یک گروه فقط زن احوالپرسی می‌کنید، و من خودم این کار را زیاد با دوست دخترم انجام می‌دهم، به آنها سلام می‌کنم و می‌گویم، هی

guys, even though it's only lady so now choose one  of these three greetings and use them on me. So  

بچه‌ها، حتی اگر فقط یک خانم است، پس حالا یکی از آنها را انتخاب کنید. این سه سلام و بر من استفاده کن. خیلی

great, everybody, everybody. I'd like you to make  Janine. I'd like you to meet Jenny. I'd like you  

عالی، همه، همه. دوست دارم جین را بسازی. من دوست دارم جنی را ملاقات کنی. من می‌خواهم شما

to meet Jimmy This is how we introduce someone  in English. And notice here the contraction i  

جیمی را ملاقات کنید . و در اینجا به انقباض i توجه کنید

This is a contraction of I would I would I repeat  I English speakers use contractions 95% of the  

این یک انقباض است من می خواهم تکرار کنم من انگلیسی زبانان در 95٪ موارد از انقباضات

time in both formal and informal situations.  I encourage you to start eating them now.  

در موقعیت های رسمی و غیررسمی استفاده می کنند. من شما را تشویق می کنم که از همین حالا شروع به خوردن آنها کنید.

So I like you, like you notice the linking of  the sounds and how they blend together. And it  

بنابراین من شما را دوست دارم، مثل اینکه متوجه پیوند صداها و نحوه ترکیب آنها با یکدیگر می شوید. و

actually sounds like like you. This is because we  take the last sound of a word and we transfer it  

واقعاً شبیه شماست. این به این دلیل است که ما آخرین صدای یک کلمه را می گیریم و آن را

on to the beginning of the next word. Like you.  I like you and then we have the preposition to  

به ابتدای کلمه بعدی منتقل می کنیم. مثل تو. من شما را دوست دارم و سپس ما حرف اضافه به   را داریم

because this is a preposition and it's not an  important word in the sentence. We reduce the  

زیرا این یک حرف اضافه است و کلمه مهمی در جمله نیست. ما

sound and it's going to sound like to, I'd like  you to I'd like you to repeat. I'd like you to  

صدا را کاهش می‌دهیم و به نظر می‌رسد، من از شما می‌خواهم می‌خواهم تکرار کنید. من از شما می خواهم   من

I'd like you to meet Jimmy. So this is how we  introduce someone in English. I'd like you to me,  

دوست دارم که با جیمی ملاقات کنید. بنابراین به این صورت است که یک نفر را به انگلیسی معرفی می‌کنیم. از شما می‌خواهم به من،

but we can add more information. I can say  I'd like you to meet my friend or my wife,  

اما می‌توانیم اطلاعات بیشتری اضافه کنیم. می‌توانم بگویم دوست دارم دوستم یا همسرم،

my brother, my thoughts. And then we say their  name. I'd like you to meet my friend Janine.  

برادرم، افکارم را ببینی. و سپس نام آنها را می‌گوییم . دوست دارم با دوستم جنین ملاقات کنی.

Okay, now you try introducing your friend to me.  

خوب، حالا سعی کن دوستت را به من معرفی کنی.

Great job. I'd like you to make Geneva I'd  like you to meet Janine she's she's gonna  

کارت عالی بود. من دوست دارم ژنو را بسازی، دوست دارم با جانین ملاقات کنی، او قرار است هم

be my new roommate. She's gonna be my new  roommate. She's gonna be my new roommate.  

اتاقی جدید من شود. او هم اتاقی جدید من خواهد بود . اون هم اتاقی جدید من میشه

Here we have a contraction sheets.  Do you know what this contraction is?  

در اینجا ما یک ورق انقباض داریم. آیا می دانید این انقباض چیست؟

She is She is so is of course is the verb to  be. And as contraction she's repeat, she's.  

She is She is so is البته فعل to be است. و به عنوان انقباض او تکرار می شود، او است.

Next we have done on which is a reduction. A  reduction is a natural change that happens in  

بعد ما انجام داده ایم که در آن کاهش است. کاهش یک تغییر طبیعی است که در

spoken English, where we take the sounds of two  words and we make them one word. So this is a  

انگلیسی گفتاری اتفاق می‌افتد، جایی که صداهای دو کلمه را می‌گیریم و آنها را یک کلمه می‌سازیم. بنابراین این

reduction of the words going to and we say Ghana.  But notice again the pronunciation it's not with  

کاهش کلمه‌ای است که به آن می‌رویم و می‌گوییم غنا. اما دوباره توجه کنید که تلفظ آن با

an O sound. It's good that you good gonna repeat.  Gonna. She's gonna be repeat. She's gonna be  

صدای O نیست. خیلی خوبه که دوباره تکرار میکنی میخوام. او دوباره تکرار خواهد شد او قرار است   هم

she's gonna be my new roommate. Now remember,  reductions are for spoken English only. In natural  

اتاقی جدید من شود. اکنون به یاد داشته باشید، تخفیف‌ها فقط برای مکالمه انگلیسی است. در

English conversations. Friends will use reductions  in like, say text messages or informal meetings,  

مکالمات طبیعی   انگلیسی. دوستان از تخفیف‌هایی برای لایک کردن، مثلاً پیام‌های متنی یا جلسات غیررسمی استفاده می‌کنند،

but it's something you want to avoid in writing  and just use them for oral for spoken English.  

اما این چیزی است که می‌خواهید به صورت کتبی از آن اجتناب کنید و فقط از آن‌ها برای زبان انگلیسی گفتاری استفاده کنید.

She's gonna be my new roommate. She's she's gonna  be my new roommate. She's she's gonna be my new  

اون هم اتاقی جدید من میشه او قرار است هم اتاقی جدید من شود. او قرار است هم اتاقی جدید من شود،

roommate she's gonna live with me. So we have the  same a contraction she is and then the reduction  

او با من زندگی خواهد کرد. بنابراین ما همان انقباض او را داریم و سپس کاهش

of going to Gumma she's gonna live with me.  Repeat. She's gonna. She's gonna live with me.  

رفتن به گوما که قرار است با من زندگی کند. تکرار. او می خواهد. او با من زندگی می کند

And then here Joey gives you the definition  of roommate. It's someone that lives with  

و سپس در اینجا جوی تعریف هم اتاقی را به شما می دهد . این کسی است که با

you is someone that lives in the same  home as you. So do you have a roommate?  

شما زندگی می کند، کسی است که در همان خانه شما زندگی می کند. پس هم اتاقی داری؟

Nice to meet you. But Janine. It's nice to  meet you. It's nice to meet you. This is  

از ملاقات شما خوشبختم. اما جانین از آشنایی با شما خوشحالم. از آشنایی با شما خوشحالم. این

the expression we use after we're introduced to  someone in both formal and informal situations.  

عبارتی است که پس از معرفی به شخصی در موقعیت‌های رسمی و غیررسمی استفاده می‌کنیم.

So notice here we have a contraction again. It  is so we still have the verb to be but this time  

بنابراین توجه کنید که در اینجا دوباره انقباض داریم. بنابراین ما هنوز فعل to را داریم اما این بار

is with the subject it and this is it, repeat it.  And we have the same reduction. It's nice to meet  

با فاعل آن است و این همان است، آن را تکرار کنید. و همین کاهش را داریم. از آشنایی با

you. But here Monica actually says it's nice to  meet you. So Monica doesn't reduce this. There's  

شما خوشحالم. اما در اینجا مونیکا واقعاً می‌گوید از آشنایی با شما خوشحالم. بنابراین مونیکا این را کاهش نمی دهد.

no reason why. It's just her choice. So you can  say it's nice to meet you. It's nice to meet you.  

دلیلی وجود ندارد. این فقط انتخاب اوست بنابراین می‌توانید بگویید از آشنایی با شما خوشحالم. از آشنایی با شما خوشحالم.

We can also say it's great to meet you. It's great  to meet you. Or it's a pleasure to meet you. It's  

ما همچنین می توانیم بگوییم که از آشنایی با شما بسیار عالی است. دیدن شما عالی است. یا از آشنایی با شما لذت می برم.

a pleasure to meet you know these are alternatives  you can use. So I'm going to introduce myself and  

خوشحالم که می‌دانید اینها جایگزین‌هایی هستند که می‌توانید استفاده کنید. بنابراین من خودم را معرفی می کنم و

you choose one of these expressions to use. So  hi, my name is Jennifer. It's nice to meet you,  

شما یکی از این عبارات را برای استفاده انتخاب می کنید. بنابراین سلام، نام من جنیفر است. از آشنایی با شما خوشحالم،

Jennifer. That's what you could say it's Monica,  says Jimmy been known. Notice how she uses both  

جنیفر. جیمی می‌گوید که این همان چیزی است که می‌توان گفت مونیکا است . توجه کنید که او چگونه از

her body language and the lingering sound Janine  how she draws out that sound to indicate she wants  

زبان بدن خود و صدای بلند جنین استفاده می‌کند. چگونه این صدا را برای نشان دادن اینکه

more information Janine This is a common way  to ask for someone's last need without seeing  

اطلاعات بیشتری می‌خواهد استفاده می‌کند.

What's your last name? So this is how we can  ask for someone's last name. And notice that  

بنابراین به این صورت می‌توانیم نام خانوادگی کسی را بپرسیم. و توجه کنید که

Janine replies and she knows exactly what Monica  wants. And she says, look for Liqua Janine Liqua.  

جانین پاسخ می‌دهد و دقیقاً می‌داند که مونیکا چه می‌خواهد. و او می گوید، دنبال Liqua Janine Liqua بگرد.

So if I wanted to know your last name, I would  say oh, it's nice to meet you, Muhammad. Julie  

بنابراین، اگر می خواستم نام خانوادگی شما را بدانم، می گفتم اوه، خوشحالم که با شما آشنا شدم، محمد. جولی

Stacy. And I would hold out the end down and then  you would know I want to know your last name.  

استیسی. و انتهای آن را نگه می‌داشتم و سپس تو می‌دانستی که می‌خواهم نام خانوادگیت را بدانم.

Nice to meet you. But Janine. Janine Rico. Nice  to meet you. But Janine Janine Rico. Where are  

از ملاقات شما خوشبختم. اما جانین جنین ریکو. از ملاقات شما خوشبختم. اما جنین جانین ریکو.

you from? So where are you from? No one's here the  word. So what is this? Well, it's a word filler,  

شما اهل کجا هستید؟ خوب اهل کجاهستی؟ هیچ کس این کلمه اینجا نیست. پس این چیست؟ خوب، این یک پرکننده کلمه است،   به این

which means it has no meaning is what we use to  introduce that we're about to talk. It signals  

معنی که معنایی ندارد، چیزی است که ما برای معرفی آن استفاده می کنیم که قرار است صحبت کنیم. این نشان می دهد

that everyone should pay attention to me because  I'm about to say something. We commonly use it  

که همه باید به من توجه کنند زیرا می خواهم چیزی بگویم. ما معمولاً از آن

at the beginning of sentences or to transition  from one subject to the next. But then he uses  

در ابتدای جملات یا برای انتقال از یک موضوع به موضوع بعدی استفاده می‌کنیم. اما بعد از آن استفاده می‌کند

this is another word filler that has no meaning  and it should be reduced as much as possible.  

.

Um, these are not what we want to hear  in our speech. So where are you from?  

اوم، اینها چیزی نیست که ما بخواهیم در سخنرانی خود بشنویم. خوب اهل کجاهستی؟

Notice here, where are you is reduced. Where Yeah,  where are ya? So what I'm doing is I'm taking just  

توجه داشته باشید در اینجا، که در آن شما کاهش یافته است. کجا آره، کجایی؟ بنابراین کاری که من انجام می‌دهم این است که فقط

the our sound and I'm reducing this to Yeah, which  is a very common reduction. And I'm just combining  

صدای ما را می‌گیرم و آن را به بله کاهش می‌دهم، که یک کاهش بسیار رایج است. و من فقط

these as one word. Where are ya? Where are ya?  Repeat? Where are ya? Where? Yeah, so uh, where  

اینها را به عنوان یک کلمه ترکیب می کنم. کجایی؟ کجایی؟ تکرار؟ کجایی؟ جایی که؟ بله، خب،

are you from? This is how someone would ask you  in natural spoken English. Where are you from?  

شما اهل کجا هستید؟ اینگونه است که کسی به زبان انگلیسی گفتاری طبیعی از شما می‌پرسد. شما اهل کجا هستید؟

Okay, now you tell me. So where are  you from? Great. And now you asked me.  

باشه حالا تو بگو خوب اهل کجاهستی ؟ عالی. و حالا از من پرسیدی

Where are you from? So where are you from?  Australia. I just moved here a couple of weeks  

شما اهل کجا هستید؟ خوب اهل کجاهستی؟ استرالیا. من همین چند هفته پیش به اینجا نقل مکان کردم،

ago, Australia. I just moved here a couple of  weeks ago. So notice this word I just this again  

استرالیا. من همین چند هفته پیش به اینجا نقل مکان کردم . پس به این کلمه توجه کنید من فقط این دوباره

is a word filler. It has no meaning. It is used  commonly in spoken English. It means only I only  

پرکننده کلمه است. هیچ معنایی ندارد. معمولاً در گفتار انگلیسی استفاده می‌شود. یعنی فقط من

moved here. I just moved here. But in reality,  we could delete it from the sentence and there  

اینجا نقل مکان کردم. من تازه به اینجا نقل مکان کردم. اما در واقعیت، می‌توانیم آن را از جمله حذف کنیم و

would be no change in meaning. I just moved here  a couple of weeks ago. Let's talk about this a  

تغییری در معنا ایجاد نمی‌شود. من همین چند هفته پیش به اینجا نقل مکان کردم . بیایید چند هفته پیش در مورد این موضوع صحبت کنیم

couple of weeks ago. So when we have have between  two nouns, we reduce it to a couple of weeks ago a  

. بنابراین وقتی بین دو اسم داریم، آن را به چند هفته پیش

couple of weeks ago. I went not a couple of weeks  ago. So I reduced the sound but then I also have  

چند هفته پیش کاهش می‌دهیم. من چند هفته پیش نرفتم. بنابراین من صدا را کاهش دادم اما سپس باید

to connect all these words together. So it sounds  like a couple of weeks. Repeat couple of weeks.  

همه این کلمات را به هم وصل کنم. بنابراین به نظر می رسد چند هفته باشد. یکی دو هفته تکرار کنید

I just moved here a couple of weeks ago. Great.  And What verb tense are we using in the sentence?  

من همین چند هفته پیش به اینجا نقل مکان کردم. عالی. و از چه زمان فعل در جمله استفاده می کنیم؟

It's of course the past simple because I'm talking  about a completed past action. So here the verb  

البته این گذشته ساده است، زیرا من درباره یک عمل گذشته کامل صحبت می‌کنم. بنابراین در اینجا فعل

moved. It's a regular ed simple past and it's a  completed past action with a start and a finish.  

منتقل شد. این یک گذشته ساده و منظم است و یک عمل گذشته تکمیل شده با شروع و پایان است.

Australia just moved here a couple of weeks ago,  Australia I just moved here a couple of weeks  

استرالیا همین چند هفته پیش به اینجا نقل مکان کرد، استرالیا من همین چند هفته پیش به اینجا نقل مکان کردم

ago. So what do you do? So our PSA, what do you do  here we're using the same word fillers so and any  

. پس چیکار میکنی؟ بنابراین PSA ما، چه کار می‌کنید اینجا ما از همان پرکننده‌های کلمه استفاده می‌کنیم و هر

actually repeats himself twice. Probably because  he's thinking about what he's going to say next.  

در واقع خود را دو بار تکرار می‌کند. احتمالاً به این دلیل که او به آنچه قرار است بعداً بگوید فکر می کند.

And then notice how these sounds  blend together. What do ya what? Yeah.  

و سپس توجه کنید که چگونه این صداها با هم ترکیب می‌شوند. چیکار میکنی چی؟ آره

So what's happening here? Well, similar to  before I'm reducing you to Yeah, what do ya  

پس اینجا چه خبر است؟ خوب، مشابه قبل از اینکه من شما را به بله، چه کار کنید

and then I'm dropping this sound and I'm  connecting them together. wadiya one Yeah.  

و سپس این صدا را می‌ریزم و آنها را به هم وصل می‌کنم. وادیه یک آره

What do you do? This is how someone would ask  you in natural spoken English. What do you do?  

چه کار میکنی؟ اینگونه است که کسی به زبان انگلیسی گفتاری طبیعی از شما می‌پرسد. چه کار میکنی؟

Okay, so you tell me. So what do you do? What do  you do? So what do you do? I'm a dancer, dancer.  

باشه پس تو به من بگو پس چیکار میکنی؟ چه کار میکنی؟ پس چیکار میکنی؟ من یک رقصنده هستم، رقصنده.

I'm a dancer. I'm a dancer. Here. We have  a contraction, I am on. And then we have  

من یک رقصنده هستم. من یک رقصنده هستم. اینجا. ما یک انقباض داریم، من در حال حرکت هستم. و سپس ما

an article. So this is very important. When we're  talking about our profession. We always need this  

یک مقاله داریم. پس این خیلی مهم است. وقتی در مورد حرفه خود صحبت می کنیم. ما همیشه به این

article or n here because we have it starting  with a consonant it's up. I'm, I'm on imma I'm  

مقاله یا n در اینجا نیاز داریم، زیرا آن را با حروف بی صدا شروع می کنیم. من هستم، من هستم، من

a dancer. Now, we could also say I'm a teacher.  Again. We're starting with a consonant. So I need  

یک رقصنده هستم. حالا می‌توانیم بگوییم من معلم هستم. از نو. ما با یک صامت شروع می کنیم. بنابراین من به بالا نیاز دارم

up. Oh, what if I said, I'm an electrician. So  here I'm starting with a vowel. So I need an I'm  

. آه، اگر بگویم، من یک برقکار هستم، چه می شود. بنابراین در اینجا من با یک مصوت شروع می کنم. بنابراین من به

an electrician. But notice I'm using contractions  the whole time. Or I can say I'm a server.  

یک برقکار نیاز دارم. اما توجه داشته باشید که من همیشه از انقباضات استفاده می‌کنم . یا می توانم بگویم سرور هستم.

Now, what is a server? A server is the gender  neutral term for a waiter or waitress. So in  

حال، سرور چیست؟ سرور اصطلاح خنثی جنسیتی برای پیشخدمت یا پیشخدمت است. بنابراین در

English waiter and waitress are now considered  outdated terms. We don't really use them. Instead,  

پیشخدمت و پیشخدمت انگلیسی اکنون اصطلاحات قدیمی در نظر گرفته می شوند . ما واقعا از آنها استفاده نمی کنیم. در عوض،

we use the gender neutral term server for  both a man and a woman. So I'm a server.  

ما از عبارت سرور خنثی جنسیتی هم برای مرد و هم برای زن استفاده می‌کنیم. پس من یک سرور هستم.

Okay, now you tell me, what do you do? Great.  Did you make sure you use the article? I'm a  

باشه حالا تو بگو چیکار میکنی؟ عالی. آیا از استفاده از مقاله مطمئن شدید؟ من یک

dancer. You're a dancer. I'm a dancer. You're a  dancer. Oh, going? Okay. Well, I think we'll go  

رقصنده هستم. تو یه رقصنده من یک رقصنده هستم. شما یک رقصنده هستید. اوه، رفتن؟ باشه. خب، من فکر می‌کنم که

on up. So here we have a transition word. Well,  it's a word filler, but we use it to change  

ادامه خواهیم داد. بنابراین در اینجا ما یک کلمه انتقال داریم. خب، این یک پرکننده کلمه است، اما ما از آن برای تغییر

subjects. So we call this a transition word. Just  like so. So well. I think I'll go and unpack is  

موضوع استفاده می‌کنیم. بنابراین ما به این کلمه انتقال می گوییم. درست مثل همین. خیلی خوب. فکر می‌کنم می‌روم و بسته‌بندی را باز می‌کنم

Janine way of getting everyone's attention and  letting them know she's about to say something.  

جانین راهی است که توجه همه را جلب می‌کند و به آنها اجازه می‌دهد بدانند که می‌خواهد چیزی بگوید.

But remember, we could just delete this word,  and the sentence would not change in meaning.  

اما به یاد داشته باشید، ما فقط می‌توانیم این کلمه را حذف کنیم و معنی جمله تغییر نخواهد کرد.

I think I'll go and unpack. So what's this here?  It's a contraction of I will, I will repeat I'll  

فکر کنم برم چمدون رو باز کنم خب این اینجا چیه؟ این یک انقباض از I will است، تکرار می‌کنم،

but in natural spoken English, the unstressed  pronunciation is all I think I'll I think I'll go  

اما در زبان انگلیسی گفتاری طبیعی، تلفظ بدون تاکید تمام چیزی است که فکر می‌کنم من فکر می‌کنم می‌روم

because we see it so quickly. It loses some  of its pronunciation. I think I'll go I think  

چون خیلی سریع آن را می‌بینیم. مقداری از تلفظ خود را از دست می دهد . فکر می کنم بروم فکر کنم

I'll go and unpack. And of course, I will  is the Future Simple. And here she's using  

بروم و بسته را باز کنم. و البته، I will is the Future Simple. و در اینجا او از

the Future Simple because she's talking about a  spontaneous action. Spontaneous just means that  

Future Simple استفاده می کند زیرا در مورد یک عمل خود به خود صحبت می کند. خود به خودی فقط به این معنی است که

the action was not planned. So this is when we can  use the Future Simple. I think I'll go and unpack.  

اقدام برنامه ریزی نشده بود. بنابراین این زمانی است که می‌توانیم از Future Simple استفاده کنیم. فکر کنم برم چمدون رو باز کنم

Notice here. I think I'll go and unpack but in  natural spoken English, this is going to sound  

در اینجا توجه کنید. فکر می‌کنم می‌روم و بسته‌بندی را باز می‌کنم، اما در انگلیسی گفتاری طبیعی، این شبیه

like going, I think I'll go in, unpack, going  going unpack. We often reduce the word and to  

رفتن به نظر می‌رسد، فکر می‌کنم می‌روم، بسته‌بندی را باز می‌کنم، می‌روم . ما اغلب کلمه را کاهش می‌دهیم و

just sound. I think I'll go in. I think  we'll go and unpack. And of course,  

فقط صدا می‌کنیم. فکر می‌کنم وارد شوم. فکر می‌کنم  می‌رویم و بسته‌بندی را باز می‌کنیم. و البته،

unpack means to take your clothes or your personal  items out of a suitcase or a box. Now remember,  

باز کردن بسته‌بندی به معنای بیرون آوردن لباس‌ها یا وسایل شخصی‌تان از یک چمدان یا جعبه است. اکنون به یاد داشته باشید،

Janine just moved, so she needs to unpack get  settled into her. New home. And go go and unpack.  

جانین به تازگی نقل مکان کرده است، بنابراین باید بسته‌بندی را باز کند و در او جا بیفتد. خانه جدید. و برو و بسته را باز کن.

Oh, going okay.  

اوه خوبه

Everybody. I'd like you to meet Janine she's she's  gonna be my new roommate she's gonna live with me.  

همه دوست دارم با جانین ملاقات کنی، او قرار است هم اتاقی جدید من باشد، او با من زندگی خواهد کرد.

Nice to meet you. But Janine. Janine, I  didn't know that. We want a pretty last name.  

از ملاقات شما خوشبختم. اما جانین جانین، من این را نمی دانستم. ما یک نام خانوادگی زیبا می خواهیم.

So where are you from? Australia. I just moved  here a couple of weeks ago from the land. I didn't  

خوب اهل کجاهستی؟ استرالیا. من همین چند هفته پیش از زمین به اینجا نقل مکان کردم. من

know that either. So what do you do? I'm a dancer.  You're a dancer. She's a dancer. Going. Okay  

هم این را نمی دانستم. پس چیکار میکنی؟ من یک رقصنده هستم. تو یه رقصنده او یک رقصنده است. رفتن خوب

amazing job. I have one more listening exercise  for you and this time, I am going to first see the  

کار شگفت انگیز. من یک تمرین گوش دادن دیگر برای شما دارم و این بار، ابتدا این

sentence for you. And then you're going to listen  to that exact sentence on the TV show Friends. So  

جمله را برای شما می بینم. و سپس شما دقیقاً به آن جمله در برنامه تلویزیونی Friends گوش خواهید داد. بنابراین

let's do that. Now. I'm going to say an expression  three times and I want you to write out exactly  

بیایید این کار را انجام دهیم. اکنون. من یک عبارت را سه بار می گویم و از شما می خواهم که دقیقاً همان چیزی را که می

what you hear. And then afterwards, I'll explain  the expression to you. Okay, here we go. Gotcha.  

شنوید بنویسید. و سپس، من این عبارت را برای شما توضیح خواهم داد. خوب، ما می رویم. گوچا

Gotcha. Gotcha. Huh? Are you surprised that  all I said was one word? Can you even imagine  

گوچا گوچا متعجب؟ آیا از این که تمام آنچه که گفتم یک کلمه بود تعجب کردید؟ حتی می توانید تصور کنید که

what this could mean? Well, this is a really fun  expression and one that you'll hear all the time  

این چه معنایی می تواند داشته باشد؟ خب، این یک عبارت واقعاً سرگرم‌کننده است و همیشه

on TV in movies and every day conversation.  So let me give you a sentence to explain what  

در تلویزیون در فیلم‌ها و مکالمه‌های روزانه آن را خواهید شنید. بنابراین اجازه دهید یک جمله برای شما توضیح دهم که

this means. Let's say your boss comes into your  office and says, You need to finish that report  

این به چه معناست. فرض کنید رئیس شما به دفتر شما می‌آید و می‌گوید، باید آن گزارش را

by five o'clock. Tonight. As a reply, you can say  Gotcha. Okay, so this gotcha is used as a reply.  

تا ساعت پنج به پایان برسانید. امشب به عنوان پاسخ، می‌توانید بگویید Gotcha. خوب، پس از این گوچا به عنوان پاسخ استفاده می شود.

And you're telling your boss that you understand.  So when you say gotcha, you're telling your boss,  

و به رئیس خود می گویید که درک می کنید. بنابراین وقتی می گویید گوچا، به رئیس خود می گویید،

I understand that I need to finish the report by  five o'clock. So that's what your boss would make  

می فهمم که باید گزارش را تا ساعت پنج تمام کنم. بنابراین این چیزی است که رئیس شما درخواست می کند

a request. And if you want to say I understand,  I see or it could also mean, no problem. You're  

. و اگر می‌خواهید بگویید متوجه شدم، می‌بینم یا می‌تواند به این معنی باشد، مشکلی نیست. شما

acknowledging the request, and you're implying  that you will be able to meet the request as well,  

درخواست را تأیید می‌کنید، و به طور ضمنی می‌گویید که می‌توانید درخواست را نیز برآورده کنید،

because you're saying gotcha, which means no  problem. In a lot of ways. I explained this  

زیرا می‌گویید گوچا، به این معنی که مشکلی وجود ندارد. از بسیاری جهات. من این

expression to the students in my online school,  and it was so great to hear their reactions  

عبارت را برای دانش‌آموزان مدرسه آنلاین خود توضیح دادم، و شنیدن واکنش‌های آنها بسیار عالی بود،

because I had a lot of students already using it.  And it was really fun for me to hear my students  

زیرا دانش‌آموزان زیادی قبلاً از آن استفاده می‌کردند. و برای من واقعاً جالب بود که می‌شنوم که دانش‌آموزانم   به

reply to my questions with gotcha by telling me  they understand and it made them sound so natural  

سؤالات من با گوچا پاسخ می‌دهند و به من می‌گویند آنها می‌فهمند و این باعث می‌شود که آنها بسیار طبیعی

and so fluent. So here's a clip from my online  school to show you exactly what this expression  

و بسیار روان به نظر برسند. بنابراین در اینجا یک کلیپ از مدرسه آنلاین من آمده است تا به شما نشان دهم که این عبارت دقیقاً چه

means. And this clip uses the popular TV show  Friends to show one of the characters using  

معنایی دارد. و این کلیپ از برنامه تلویزیونی محبوب دوستان برای نشان دادن یکی از شخصیت‌ها با استفاده از

this expression. I'll explain the pronunciation  and the expression in more detail in the clip.  

این عبارت استفاده می‌کند. تلفظ و بیان را با جزئیات بیشتری در کلیپ توضیح خواهم داد.

I wanted to be with you I missed you so  much. Hey, who'd you missed the most? Monica.  

می خواستم با تو باشم خیلی دلم برات تنگ شده بود . هی، دلت برای کی بیشتر تنگ شده بود؟ مونیکا

Gotcha. Gotcha. And then Joey says, gotcha,  gotcha. This is a good one, and you should  

گوچا گوچا و سپس جوی می‌گوید، گوچا، گوچا. این یک مورد خوب است، و شما باید

know it and also use it. It's a fun expression.  Okay. So it actually means Got you. Got you. But  

آن را بشناسید و همچنین از آن استفاده کنید. این یک بیان سرگرم کننده است. باشه. بنابراین در واقع به معنای شما را گرفتم. متوجه شدم اما

this means I understand. So Joey's not saying it,  but it's really I gotcha, but I wouldn't pronounce  

این یعنی می‌فهمم. بنابراین جوی آن را نمی‌گوید، اما واقعاً من دچار مشکل می‌شوم، اما نمی‌توانم   را تلفظ کنم

that I just wouldn't say it either. I would just  use the expression Gotcha. Which means I got you.  

که آن را هم نمی‌گویم. من فقط از عبارت Gotcha استفاده می کنم. یعنی من تو رو گرفتم

And this just means I understand. For example,  your boss could say we need to finish the project  

و این فقط به این معنی است که من می فهمم. برای مثال، رئیس شما می‌تواند بگوید که باید پروژه را

tonight. And if you want to tell your boss that  you understand you understand that you need to  

امشب به پایان برسانیم. و اگر می‌خواهید به رئیس خود بگویید که  می‌دانید، می‌دانید که باید

finish the project tonight. You can reply and just  say, gotcha, gotcha. This is a totally acceptable  

پروژه را امشب به پایان برسانید. می‌توانید پاسخ دهید و فقط بگویید، گوچا، گوچا. این یک پاسخ کاملاً قابل قبول است

reply. It is not slang. It's not offensive, and I  will use it with my boss and you're welcome to use  

. عامیانه نیست. توهین آمیز نیست، و من با رئیسم از آن استفاده خواهم کرد و شما

it as well. It's a fun expression. Okay, let's  talk about the pronunciation. So here we have  

هم می توانید از آن استفاده کنید. این یک بیان سرگرم کننده است. خوب، بیایید درباره تلفظ صحبت کنیم. بنابراین در اینجا

a T and a Y sound. So it T and a why together.  This is pronounced as a. Sure that's why you here  

یک صدای T و Y داریم. بنابراین T و چرا با هم. این به صورت a تلفظ می شود. مطمئناً به همین دلیل است که اینجا هستید

Gotcha. Shia. Gotcha. Gotcha. And that's why we  actually spell it like this, but this gotcha is  

گوچا. شیعه گوچا گوچا و به همین دلیل است که ما در واقع آن را اینگونه می‌نویسیم، اما این گوچا

not a word in a dictionary. It's got you, but it's  pronounced as gotcha. Gotcha. Okay. So let's look  

کلمه‌ای در فرهنگ لغت نیست. شما را گرفته است، اما به عنوان گوچا تلفظ می‌شود. گوچا باشه. بنابراین بیایید

at another example. We have a T and a y. So here  I have a T and a y side by side. So I can say,  

به مثال دیگری نگاه کنیم. ما یک T و یک y داریم. بنابراین در اینجا من یک T و یک y در کنار هم دارم. بنابراین می توانم بگویم،

I need to meet you knee shoe. So I'm adding that  chip. I need to meet to as soon as possible, meet  

من باید کفش زانویی را ملاقات کنم. بنابراین من آن تراشه را اضافه می کنم. من باید در اسرع وقت ملاقات کنم،

you. This is something that you now that I've told  you about it. You're going to hear it all the time  

شما را ملاقات کنم. این چیزی است که شما اکنون در مورد آن به شما گفته‌ام. شما همیشه آن را می‌شنوید   می‌خواهید

you're going to notice this chirp sound and you'll  also notice the job sound as well. Gotcha. Gotcha.  

متوجه این صدای جیر جیر شوید و همچنین صدای کار را نیز متوجه خواهید شد. گوچا گوچا

Amazing job with this lesson. You've improved  your listening skills. You've learned a lot of  

کار شگفت انگیز با این درس شما مهارت‌های شنیداری خود را بهبود بخشیده‌اید. شما

vocabulary and natural expression and you've  improved your grammar as well on the job. If  

واژگان و بیان طبیعی زیادی را یاد گرفته اید و گرامر خود را نیز در حین کار بهبود بخشیده اید. اگر

you found this video helpful, please hit the  like button, share it with your friends and  

این ویدیو برای شما مفید بود، لطفاً دکمه لایک را بزنید، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و

of course subscribe. And before you go,  make sure you head on over to my website,  

البته مشترک شوید. و قبل از رفتن، مطمئن شوید که به وب‌سایت من سر زده‌اید،   می‌توانید

you can click the link right here and you can get  your free speaking Guide. In this guide. I share  

همینجا روی پیوند کلیک کنید و می‌توانید راهنمای سخنرانی رایگان خود را دریافت کنید. در این راهنما من

six tips on how to speak English fluently and  confidently and until next time, Happy studying.

شش نکته را در مورد نحوه صحبت کردن به انگلیسی روان و با اعتماد به نفس و تا دفعه بعد، از مطالعه مبارک به اشتراک می‌گذارم.