English Pronunciation - CAN & CAN'T

Hey there, I'm back once again to teach you English, you ready?

سلام، من یک بار دیگر برگشتم تا به شما انگلیسی یاد بدهم، آماده اید؟

Today we're going to do a little bit more of pronunciation, always a fun thing, it's

امروز قصد داریم کمی بیشتر تلفظ کنیم، همیشه یک چیز سرگرم کننده است،

kind of fun to teach though.

هرچند آموزش دادن آن به نوعی سرگرم کننده است.

And the first two we're going to do is very very easy word in English, three letters,

و دو مورد اولی که قرار است انجام دهیم، کلمه بسیار بسیار آسانی در انگلیسی است، سه حرف،

it's difficult to understand when people say it to you and when you are saying it to yourself.

درک اینکه چه زمانی مردم آن را به شما می گویند و چه زمانی آن را به خودتان می گویید دشوار است.

Believe me, I've had many a mix up with these simple words.

باور کنید من با این کلمات ساده قاطی کردم.

The first one is this word can, okay, now this is the positive form of can, does anyone

اولی این کلمه میتونه باشه، حالا این

know what the negative form of can is, it is can't, okay, if you have a grammar book,

شکل مثبت can هست، کسی میدونه شکل منفی can چیه ، نمیشه، باشه، اگه کتاب گرامر داری میتونی خودت رو در بیاری

you can take out your grammar book and it'll tell you that it is actually cannot, okay,

کتاب دستور زبان و به شما می گوید که در واقع نمی تواند، خوب،

but honestly in real life we don't use this word a lot, unless we really really want to

اما صادقانه بگویم در زندگی واقعی ما زیاد از این کلمه استفاده نمی کنیم، مگر اینکه واقعاً بخواهیم

tell someone directly, I cannot do that, as in you're giving someone an order, don't like

مستقیماً به کسی بگوییم، من نمی توانم این کار را انجام دهم، مانند شما. دوباره به کسی سفارش می‌دهید، دوست ندارید

giving people orders, so we're going to stick with everyday usage of how we normally speak

به مردم دستور بدهید، بنابراین ما به استفاده روزمره از نحوه صحبت‌هایمان

in real life, okay, and so we're going to do with these two today, can and can't, just

در زندگی واقعی ادامه می‌دهیم، بسیار خوب، و بنابراین امروز می‌خواهیم این دو را انجام دهیم. نمی توانم، فقط

try and pronounce them on your own, can and can't, it's pretty easy, you can differentiate

سعی کنید آنها را به تنهایی تلفظ کنید، می توانید و نمی توانم، بسیار آسان است، شما می توانید

between the two, the thing that throws me and everyone else off is when we prefer to

بین این دو تفاوت قائل شوید، چیزی که من و بقیه را از خود دور می کند این است که ما به خودمان ترجیح می

ourselves, so we do this, we say I can, but when we want to say something negative, we

دهیم، بنابراین این کار را انجام می دهیم ، می گوییم می توانم، اما وقتی می خواهیم منفی بگوییم، می

say I can't, now it would be easier if we said I cannot, cannot is two syllables, can't

گوییم نمی توانم، حالا اگر بگوییم نمی توانم، نمی توانم دو هجا است، نمی

is one, this is the trick, woohoo, pulling out magic tricks here, of how we pronounce

توانم یکی است، نمی توانم، این ترفند است، راحت تر است. اوه، با کشیدن حقه های جادویی در اینجا، در مورد نحوه تلفظ

and use these words, I want you to think of I can as one complete word, we say it like

و استفاده از این کلمات، می خواهم به من می توانم به عنوان یک کلمه کامل فکر کنید، ما آن را اینگونه می گوییم

this, I can, to make it even easier for you to remember, I'm going to write it as one

، من می توانم، تا حتی برای شما راحت تر به خاطر بسپارید، من می‌خواهم آن را به‌عنوان یک

word, I can, for example, I, I can cook, okay, if I was to really pronounce every word, you'd

کلمه بنویسم، می‌توانم، مثلاً، من، می‌توانم آشپزی کنم، بسیار خوب، اگر واقعاً هر کلمه‌ای را تلفظ کنم،

hear it say, I can cook, but we never speak very slowly, especially on the street in real

می‌شنوید که می‌گوید، من می‌توانم آشپزی کنم، اما ما هرگز آهسته صحبت نمی‌کنیم. به خصوص در خیابان در

life, I would say to my friend, I can cook, and it sounds like it's almost one word, we

زندگی واقعی، به دوستم می‌گویم، من می‌توانم آشپزی کنم، و به نظر می‌رسد که این تقریباً یک کلمه است، ما

string three together sounding like one, so if you can remember to put I can into I can,

سه سیم را با هم به صدا در می‌آوریم، بنابراین اگر می‌توانید به یاد داشته باشید که I can را در من می‌توانم قرار دهید.

and then, does anyone know what part of speech cook is, it starts with a V, it's a verb,

و سپس، آیا کسی می داند که چه بخشی از گفتار آشپز است، با یک V شروع می شود، این یک فعل است،

so when we make a simple sentence, we always need three things, I is the subject, this

بنابراین وقتی یک جمله ساده می سازیم، همیشه به سه چیز نیاز داریم، من موضوع هستم، این

answers the question, who, the other thing we need is the verb, in this sentence, verb

به این سوال پاسخ می دهد که، چه کسی، چیز دیگری که ما به آن نیاز داریم فعل است، در این جمله،

is cook, so if you've written this down, you need to write it like this, okay, I can cook,

فعل پختن است، بنابراین اگر این را یادداشت کرده اید، باید آن را به این صورت بنویسید، خوب، من می توانم آشپزی کنم،

anytime that I write something and I put these marks, these are called quotations, this is

هر زمانی که چیزی می نویسم و ​​این علامت ها را می گذارم ، را به اینها نقل قول می گویند، اینگونه

how I'm going to teach you how to pronounce something, okay, one of my best friends is

به شما یاد می دهم که چگونه چیزی را تلفظ کنید، بسیار خوب، یکی از بهترین دوستان من

a really, really great cook, I eat something and I melt, it's beautiful, sometimes when

یک آشپز واقعاً عالی است، من چیزی می خورم و ذوب می شوم، زیبا است، گاهی اوقات

I cook, not so good, so I can cook badly, sometimes, sometimes it's okay, badly tells

وقتی آشپزی می کنم، خیلی خوب نیست، بنابراین من می توانم بد بپزم، گاهی اوقات، گاهی اوقات اشکالی ندارد، بد به ما می گوید

us how the noun is done, okay, this is our second or our third part of speech, this is

که اسم چگونه انجام می شود، بسیار خوب، این قسمت دوم یا سوم صحبت ما است، این

an adverb, you can remember this because it has the word verb in it, so we say the adverb

یک قید است، شما می توانید این را به خاطر بسپارید زیرا دارای کلمه فعل در آن است، بنابراین می گوییم قید

answers the question, how the verb is done, how the verb, can everyone see that, okay,

به این سؤال پاسخ می دهد، فعل چگونه انجام می شود، چگونه فعل، آیا همه می توانند آن را ببینند، بسیار خوب،

so we're going to do a little review, when we want to say something is positive, I can,

بنابراین ما می خواهیم یک بررسی کوچک انجام دهیم، وقتی می خواهیم چیزی بگوییم مثبت،

we put it all together, let's go through a few examples, I can cook, if I were a bird,

می توانم، همه را با هم می گذاریم، بیایید چند نمونه را مرور کنیم، من می توانم آشپزی کنم، اگر پرنده بودم،

I would say, I can fly, okay, I'm not a bird, no, not a bird, definitely not a bird, maybe

می گفتم، می توانم پرواز کنم، باشه، من پرنده نیستم، نه، پرنده نیستم ، قطعاً پرنده نیست، شاید

I wish I was a bird sometimes, so because I'm not a bird, I need to express this in

من گاهی اوقات آرزو می کنم که من یک پرنده بودم، بنابراین چون من پرنده نیستم، باید این را منفی بیان کنم

the negative, to do this, we're going to say, I can't, okay, when we say I can't, we need

، برای انجام این کار، ما می گوییم، نمی توانم، باشه ، وقتی می گوییم نمی توانم، به t نیاز داریم

to have it very broken up, with this one, I can, it's one word, I can, I can cook, I

o خیلی خراب است، با این یکی، من می توانم، این یک کلمه است، من می توانم، می توانم آشپزی کنم،

can dance, okay, when we have the negative form, we really need to emphasize that there

می توانم برقصم، بسیار خوب، وقتی شکل منفی داریم، واقعاً باید تأکید کنیم که

is a big break here, this is how people will be able to understand the difference between

اینجا یک وقفه بزرگ وجود دارد به این ترتیب مردم قادر خواهند بود تفاوت بین

something you can do and something you can't do, for example, I can't cook, okay, listen

کاری که شما می توانید انجام دهید و کاری را که نمی توانید انجام دهید را درک کنند، برای مثال، من نمی توانم آشپزی کنم، خوب، گوش

to how I say this, I can't cook, even if I were to say it very quickly, I can't cook,

کنید که چگونه این را می گویم، من نمی توانم آشپزی کنم، حتی اگر بخواهم خیلی سریع بگویم، من نمی توانم آشپزی

I really make a break, compared to when we do the positive, we say, I can cook, so try

کنم، من واقعاً استراحت می کنم، در مقایسه با زمانی که مثبت انجام می دهیم، می گوییم، می توانم آشپزی کنم، پس

it to yourself, and I want you to use the verb dance, the first one would be, I can

خودتان آن را امتحان کنید، و می خواهم از این فعل استفاده کنید. رقص، اولی می شود، من می توانم

dance, okay, now maybe you just looked at me and said, Ronnie, you can't dance, then

برقصم، باشه، حالا شاید فقط به من نگاه کردی و گفتی، رونی، تو نمی توانی برقصی، بعد

I would have to say, I can't dance, second very important tip is if you want to use the

باید بگویم، من نمی توانم برقصم، نکته دوم بسیار مهم این است که اگر می‌خواهید از

can't part of it, use body language and go, I can't dance, that would be a hundred percent

قسمت نمی‌توان استفاده کنید، از زبان بدن استفاده کنید و بروید، من نمی‌توانم برقصم، این صد در صد

sure of how to get your point across that you can or can't do something, to check out

مطمئن است که چگونه می‌توانید به این نکته پی ببرید که می‌توانید یا نمی‌توانید کاری را انجام دهید.

a quiz on this, please visit us at www.engvid.com and you can do it, bye-bye.

یک مسابقه در این مورد را بررسی کنید، لطفا از ما در www.eng دیدن کنید vid.com و شما می توانید آن را انجام دهید، خداحافظ.