Upgrade Your English: “AS LONG AS” & “AS FAR AS”

So, you might or might not know this, but I

بنابراین، شما ممکن است این را بدانید یا ندانید، اما من

am a private teacher, so if you're struggling

یک معلم خصوصی هستم، بنابراین اگر

with things in English, I have online private

با مسائل زبان انگلیسی مشکل دارید، من دروس خصوصی آنلاین دارم

lessons, englishwithronnie.com, and I'll help

، englishwithronnie.com، و

you anything you need in English; pronunciation,

هر چیزی که به زبان انگلیسی نیاز داشته باشید به شما کمک خواهم کرد. تلفظ،

vocabulary, crazy things like this.

واژگان، چیزهای دیوانه وار مانند این.

This is for one of my students, Braino, this is for you.

این برای یکی از شاگردان من، برینو، این برای شماست.

A lot of the times in our classes, students

اغلب اوقات در کلاس‌های ما، دانش‌آموزان

have specific questions, like, "Bronnie, what's

سؤالات خاصی دارند، مانند "برونی،

the difference between 'as long as' and 'as far as'?"

تفاوت بین "تا زمانی که" و "تا جایی که" وجود دارد چیست؟

And I go, "Oh, god, that's a good question.

و من می گویم، "اوه، خدا، این سوال خوبی است.

Let me check..."

بگذارید بررسی کنم..."

Whoa, there's a lot to explain about this one, so I'll make a video about it for you.

اوه، چیزهای زیادی برای توضیح در مورد این یکی وجود دارد، بنابراین من یک ویدیو در مورد آن برای شما خواهم ساخت.

But if you have questions like this, I'm sure

اما اگر سؤالاتی از این دست دارید، مطمئن هستم که

they come up all the time, I'll help you answer

همیشه مطرح می‌شوند، به شما کمک می‌کنم به

those, and I'll walk you through what each of these crazy things mean.

آن‌ها پاسخ دهید و معنای هر یک از این چیزهای دیوانه‌کننده را به شما راهنمایی خواهم کرد.

So, this lesson is to help you with "as long as" versus "as far as", "as long as".

بنابراین، این درس برای کمک به شما در مورد " تا زمانی که" در مقابل "تا آنجا که"، "تا زمانی که".

We use this for a period of time, so we can

ما از این برای یک دوره زمانی استفاده می‌کنیم، بنابراین می‌توانیم

say, you can stay here-period of time-as long

بگوییم، شما می‌توانید برای مدت زمانی اینجا بمانید - تا زمانی

as you like, or you can stay here for as long as you want.

که دوست دارید، یا می‌توانید تا زمانی که می‌خواهید اینجا بمانید.

So, I'm telling you that this is a period of time or duration.

بنابراین، من به شما می گویم که این یک دوره زمانی یا مدت است.

I can't say, you can stay here as far as you like.

نمی توانم بگویم، تا جایی که دوست دارید می توانید اینجا بمانید.

That doesn't make sense.

این معنا ندارد.

So, for this one, we're talking about a

بنابراین، برای این یکی، ما در مورد یک

period of time, we have to say "as long as".

دوره زمانی صحبت می کنیم، باید بگوییم "تا زمانی که".

Next one.

بعدی.

This is kind of fun.

این یک نوع سرگرم کننده است.

Do you guys hate conditionals, like "if" or "when"?

آیا شما از شرطی ها متنفرید، مثلاً «اگر» یا «وقتی»؟

Huh.

متعجب.

So, we can substitute conditionals, and we can use "as long as".

بنابراین، می‌توانیم شرط‌ها را جایگزین کنیم، و می‌توانیم از «تا زمانی که» استفاده کنیم.

As long as you pay, you can eat here.

تا زمانی که پرداخت کنید، می توانید اینجا غذا بخورید.

I can substitute "as long as" in this sentence

من می توانم در این جمله "تا زمانی که" را جایگزین

for "if", so I could say, hey, if you pay,

"اگر" کنم، بنابراین می توانم بگویم، هی، اگر پرداخت کنید،

you can eat here.

می توانید اینجا غذا بخورید.

Now, another cool thing about this sentence,

حالا یک چیز جالب دیگر در مورد این جمله،

because I have a little star here, is I can

چون من اینجا ستاره کوچکی دارم، این است که می توانم

also reverse the order of the sentence.

ترتیب جمله را هم برگردانم.

I can definitely say, hey, guess what, you can eat here-comma-as long as, or you can

قطعاً می‌توانم بگویم، هی، حدس بزن، می‌توانی تا زمانی که اینجا کاما بخوری، یا می‌توانی

substitute "if" you pay.

«اگر» را که پرداخت کنی، جایگزین کنی.

So, this is a conditional, right?

بنابراین، این یک شرط است، درست است؟

If you don't pay, guess what, you can't eat here.

اگر پول ندهید، حدس بزنید، نمی توانید اینجا غذا بخورید.

But as long as you do this, then you have permission.

اما تا زمانی که شما این کار را انجام دهید، پس شما اجازه دارید.

So, this is a requirement.

بنابراین، این یک الزام است.

As long as you give me money, I will give you lessons.

تا زمانی که به من پول بدهید، من به شما درس می دهم.

If you give me money, I will give you lessons.

اگر به من پول بدهید، به شما درس می دهم.

It's like a trade.

مثل یک تجارت است.

We also talk about length when we're comparing something.

ما همچنین وقتی چیزی را مقایسه می کنیم در مورد طول صحبت می کنیم.

My coat is as long as his.

کت من به اندازه او بلند است.

So, as long as makes sense, we talk about the length of something.

بنابراین، تا زمانی که منطقی باشد، در مورد طول چیزی صحبت می کنیم.

Long means length.

بلند به معنی طول است.

Length means how long something is.

طول به این معنی است که چیزی چقدر طولانی است.

When you measure things, right?

وقتی چیزها را اندازه می گیرید، درست است؟

What's the length of something?

طول چیزی چقدر است؟

And also, we can use "since", and this one we can change, too.

و همچنین، می‌توانیم از «از» استفاده کنیم، و این یکی را نیز می‌توانیم تغییر دهیم.

As long as you're here, let's drink.

تا وقتی اینجا هستی، بیا بنوشیم.

It's just another way of saying since you're here, let's drink.

این فقط راه دیگری است برای گفتن از آنجایی که اینجا هستید، بیا بنوشیم.

Or because of the reason why you're here, woo, let's drink.

یا به دلیل اینکه شما اینجا هستید، وای، بیایید بنوشیم.

Now, I can switch this.

حالا، من می توانم این را تغییر دهم.

I can say, "Let's drink as long as you're

می‌توانم بگویم « تا زمانی که اینجا هستی بیا بنوشیم

here", but we have to be careful because this

»، اما باید مراقب باشیم زیرا این

one can change its meaning.

یکی می‌تواند معنایش را تغییر دهد.

So, since you're here, let's drink.

بنابراین، از آنجایی که شما اینجا هستید، بیایید بنوشیم.

Since you're here, let's drink.

از آنجایی که شما اینجا هستید، بیایید بنوشیم. بیا

Let's drink since or because you're here.

از وقتی یا چون اینجا هستی بنوشیم.

Because of your very presence.

به خاطر حضور شما

It is just inspired me to drink.

فقط به من الهام شد که بنوشم.

Maybe that's a good thing.

شاید این چیز خوبی باشد.

I don't know.

من نمی دانم.

So, if you see an asterisk or a star beside

پس اگر در کنار این جملات یک ستاره یا ستاره دیدید به این

these sentences, it means that we can change

معنی است که می توانیم

the order of the sentence.

ترتیب جمله را تغییر دهیم.

And it's cool.

و این باحال است.

It's just fun.

این فقط سرگرم کننده است.

Woo.

وو

Look at how much fun we're having with grammar today.

ببینید امروز چقدر از گرامر لذت می بریم.

Yes.

آره.

Someone hold me back.

یکی جلوی من رو بگیره

As far as...

تا آنجا که ...

This one's fun.

این یکی سرگرم کننده است.

This shows the extent of your knowledge or your...

این میزان دانش شما یا شما را نشان می دهد ...

I guess your appear...

حدس می زنم ظاهر شما ...

Not appears.

Opinion.

ظاهر نمی شود.

نظر.

But we'll get to that one.

اما ما به آن یکی خواهیم رسید.

So, as far as I can see, you have three kids.

بنابراین، تا آنجا که من می بینم، شما سه فرزند دارید.

You might have more kids, but I don't know.

شما ممکن است بچه های بیشتری داشته باشید، اما من نمی دانم.

And we can use verbs like "see" or "tell".

و می توانیم از افعالی مانند "see" یا "Tell" استفاده کنیم.

As far as I can tell, it's going to rain.

تا جایی که من می توانم بگویم، باران خواهد بارید.

Yeah, there's clouds.

آره ابر هست

As far as I can see, it's going to rain.

تا جایی که من میبینم داره بارون میاد.

As far as I know...

تا جایی که من می دانم...

So, I'm telling you that I know...

پس من به شما می گویم که می دانم...

I don't know everything; I know a little bit.

من همه چیز را نمی دانم. من کمی می دانم.

It's like a limit.

مثل حد است.

Okay?

باشه؟

It's perfect as far as I know.

تا جایی که من میدونم عالیه

So this is an example of how I've inverted the sentence.

بنابراین این یک مثال از نحوه معکوس کردن جمله است.

I can say, "As far as I know, it's perfect."

می توانم بگویم: "تا آنجا که من می دانم، عالی است."

Or "It's perfect as far as I know."

یا " تا آنجا که من می دانم عالی است."

It doesn't change the meaning of the sentence.

معنی جمله را تغییر نمی دهد.

As far as I can tell, it's going to rain.

تا جایی که من می توانم بگویم، باران خواهد بارید. می

I can say, "Oh, it's going to rain as far

توانم بگویم: "اوه، تا جایی

as I can tell, but I'm not a weather person,

که بتوانم بگویم باران می بارد، اما من اهل هواشناسی نیستم،

so don't ask."

پس نپرس."

Distance.

Now, these ones we cannot switch.

فاصله.

حالا اینها را نمی توانیم عوض کنیم.

Okay?

Don't...

باشه؟

نکن...

Do not change the order of this sentence, please.

ترتیب این جمله را تغییر نده لطفا.

And this is telling us kind of our limitations on something; our limits.

و این به ما به نوعی محدودیت های ما را در مورد چیزی می گوید. محدودیت های ما

"We will travel as far as we can."

تا جایی که بتوانیم سفر خواهیم کرد».

But then we're just, like, done, going to sleep now.

اما پس از آن، ما فقط، مانند، تمام شده است، در حال حاضر به خواب.

"The grass grew as far as the fence."

"علف تا حصار رشد کرد."

So that means up to the limit of the fence, there is no more grass.

یعنی تا حد حصار، دیگر چمنی وجود ندارد.

So we're giving it a distance and a limit.

بنابراین ما به آن فاصله و محدودیت می دهیم.

"I ran as far as the school, yeah!"

"تا مدرسه دویدم، آره!"

And then I died, because I'm not good at running.

و بعد مردم، چون در دویدن خوب نیستم.

And the last one, we use this a lot, "As far as I'm concerned, you did a great job."

و آخرین مورد، ما از این بسیار استفاده می کنیم، "تا آنجا که من نگران هستم، شما کار بزرگی انجام دادید."

I can also invert this, "You did a great job, as far as I'm concerned."

من همچنین می توانم این را وارونه کنم، " تا آنجا که به من مربوط می شود، تو کار بزرگی انجام دادی."

Or, oh, yeah, "You're a horrible person, as far as I know.

یا، اوه، بله، "تو آدم وحشتناکی هستی، تا جایی که من می دانم.

As far as I know, you're a horrible person."

تا جایی که من می دانم، تو آدم وحشتناکی هستی."

So again, we can switch those.

بنابراین دوباره، می‌توانیم آن‌ها را تغییر دهیم.

And this is only giving someone your opinion.

و این فقط نظر خود را به کسی ارائه می دهد.

It's kind of weird because we have "far" and

این یک جورهایی عجیب است زیرا ما "دور" و

"long", and they might be the same in your

"طولانی" داریم و ممکن است در زبان های شما یکسان باشد

languages, but I hope this helps.

، اما امیدوارم این کمک کند.

I hope you can work some things out.

امیدوارم بتوانید برخی چیزها را حل کنید.

And as far as I know, these are all the examples

و تا آنجا که من می دانم، اینها همه نمونه هایی هستند

that I've got to give you for this lesson.

که باید برای این درس به شما ارائه دهم.

EnglishWithRonnie.com if you want to have private online classes with me.

EnglishWithRonnie.com اگر می خواهید کلاس های آنلاین خصوصی با من داشته باشید.

As far as I know, I'm out of time.

تا جایی که میدونم وقتم تموم شده

I got to go.

من باید برم.

I'm...

Yeah.

من...

آره.

Bye.

خدا حافظ.