Real English: Taking care of your pet DOG!

Ruff.

راف

Hi. I'm Ronnie.

سلام. من رونی هستم.

I'm not a dog, but I have a dog, and I like dogs.

من سگ نیستم اما سگ دارم و سگ را دوست دارم.

Not: I like dog.

نه: من سگ را دوست دارم.

I don't want to eat a dog.

من نمیخوام سگ بخورم

No, actually I would eat a dog if you gave it to me.

نه، در واقع اگر سگ را به من بدهید، می خورم.

If you barbequed it, I'd eat it.

اگه کباب میکردی میخورمش

But, oh, we're not talking about eating dogs.

اما، اوه، ما در مورد خوردن سگ صحبت نمی کنیم.

We're going to talk about how to actually not eat your dog, how to care for your dog.

ما در مورد اینکه چگونه واقعا سگ خود را نخورید، چگونه از سگ خود مراقبت کنید صحبت خواهیم کرد.

In English and in our society we call our dog our best friends, although it really has

در انگلیسی و در جامعه ما سگ خود را بهترین دوستان خود می نامیم، اگرچه واقعاً

no choice.

چاره ای ندارد.

Even if your dog doesn't like you, it has to hang out with you a lot because you have

حتی اگر سگتان شما را دوست نداشته باشد، باید زیاد با شما معاشرت کند، زیرا شما باید

to care for your dog.

از سگ خود مراقبت کنید.

So, I'm going to teach you English vocabulary, English verbs for caring for your dog.

بنابراین، من قصد دارم به شما واژگان انگلیسی، افعال انگلیسی برای مراقبت از سگ خود را آموزش دهم.

Hopefully you can learn some stuff.

امیدوارم بتوانید مطالبی را یاد بگیرید.

You probably know it in your language, but now you're going to learn English with me

شما احتمالاً آن را به زبان خود می دانید، اما اکنون می خواهید انگلیسی را با من یاد بگیرید

because that's what I do.

زیرا این کاری است که من انجام می دهم.

So, the first thing that we should talk about is someone called a "breeder".

بنابراین، اولین چیزی که باید در مورد آن صحبت کنیم شخصی به نام "پرورش" است.

Okay?

باشه؟

A breeder is a person who breeds dogs.

پرورش دهنده شخصی است که سگ ها را پرورش می دهد.

So, I've written the word "breeds" here as a verb.

بنابراین، من کلمه "breeds" را در اینجا به عنوان یک فعل نوشته ام.

Now, to breed a dog means that you get the boy dog who's called a stud and you get the

حالا، پرورش سگ به این معناست که شما سگ پسری را که به آن میخ می گویند و

girl dog who's called a bitch, and you make them have sex.

سگ دختری را که به آن عوضی می گویند، می گیرید و آنها را وادار به رابطه جنسی می کنید.

I don't know how they do this, maybe they give them some doggy wine, play some nice

من نمی دانم آنها چگونه این کار را می کنند، شاید به آنها شراب سگی بدهند، یک

doggy music, but anyways, the boy dog and the girl dog have dog sex, doggy style

موسیقی زیبای سگی پخش کنند، اما به هر حال، سگ پسر و سگ دختر رابطه جنسی با سگ دارند، سبک سگی

- and they have puppies.

- و آنها توله سگ دارند.

Woo-hoo.

وو هو.

So the breeder is the person who cares for the dogs and makes more dogs.

بنابراین پرورش دهنده شخصی است که از سگ ها مراقبت می کند و سگ های بیشتری می سازد.

They're magical.

آنها جادویی هستند.

It is a really, really bad idea, almost illegal in Canada to buy a dog from the "pet shop".

خرید سگ از «پت شاپ» واقعاً، واقعاً ایده بدی است، تقریباً غیرقانونی در کانادا.

We have really tried to cut down on dogs who are for sale in pet shops.

ما واقعاً سعی کرده‌ایم سگ‌هایی را که در پت‌شاپ‌ها به فروش می‌رسند کاهش دهیم.

Just the treatment of the dogs, there's been a lot of controversy.

فقط در مورد رفتار با سگ ها، بحث های زیادی وجود دارد.

Also, you can find a dog on the internet, you can go to Kijiji or you can go to many

همچنین، می توانید یک سگ را در اینترنت پیدا کنید، می توانید به کیجیجی بروید یا می توانید به

websites where you can buy a dog.

وب سایت های زیادی بروید که می توانید سگ بخرید.

There's also dog rescue sites where maybe a dog doesn't have a house, a dog is homeless,

همچنین سایت‌هایی برای نجات سگ وجود دارد که ممکن است سگی خانه نداشته باشد، سگی بی‌خانمان باشد،

and you can rescue the dog and make him your...

و شما می‌توانید سگ را نجات دهید و

Or her your best friend.

او را به بهترین دوست خود تبدیل کنید.

So there's many options.

بنابراین گزینه های زیادی وجود دارد.

I do not recommend the pet shop option, but make sure that your dog is going to be...

من گزینه پت شاپ را توصیه نمی کنم، اما مطمئن شوید که سگ شما قرار است...

You're going to be able to take care of a dog before you get one.

شما می توانید قبل از خرید از یک سگ مراقبت کنید.

So, the place where the dogs or the puppies live and where they have all their doggy sex

بنابراین به محلی که سگ ها یا توله سگ ها در آن زندگی می کنند و تمام جنس سگی خود را در آنجا دارند

is called a "kennel".

«لانه» می گویند.

So the kennel is the place, and the breeder is the person.

بنابراین لانه مکان است و پرورش دهنده شخص است.

You can use both of these words interchangeably, but a breeder is always a person.

شما می توانید از هر دوی این کلمات به جای هم استفاده کنید، اما یک پرورش دهنده همیشه یک فرد است.

It's important that you go and look at the kennel when you're buying a dog to make sure

مهم است که هنگام خرید سگ، به لانه خانه بروید و

that it's clean and the dogs are well taken care of.

از تمیز بودن آن و مراقبت از سگ ها مطمئن شوید.

There's some terrible-looking kennels I imagine.

من تصور می کنم لانه هایی با ظاهر وحشتناک وجود دارد.

The next person that you're not going to want to go to and your dog is going to hate more

نفر بعدی که نمی خواهید به سراغش بروید و سگ شما بیشتر

than the mailman is the "veterinarian".

از پستچی از او متنفر است، «دامپزشک» است.

Now, in English we don't need to bother saying: "Veterinarian", which is an animal doctor.

حالا در انگلیسی نیازی نیست به زحمت بگوییم: "Vetinarian" که یک پزشک حیوانات است.

What we need to say is: "Vet".

آنچه باید بگوییم این است: "دامپزشک".

So you're going to say: "Uh-oh, I have to take my dog to the vet", because maybe your

بنابراین شما می خواهید بگویید: "اوه اوه، باید سگم را پیش دامپزشک ببرم"، زیرا ممکن است

dog is sick.

سگ شما بیمار باشد.

Vets in Canada and probably around the world, America as well, are very, very expensive.

دامپزشکان در کانادا و احتمالاً در سراسر جهان ، آمریکا نیز بسیار بسیار گران هستند.

So we don't want our dogs to be sick because it costs us a lot of money.

بنابراین ما نمی خواهیم سگ هایمان بیمار شوند زیرا هزینه زیادی برای ما دارد.

But there is one thing that people or breeders really encourage you to do if you have gotten

اما یک چیز وجود دارد که مردم یا پرورش دهندگان واقعاً شما را به انجام آن تشویق می کنند، اگر

a puppy and you're not going to breed the dog, you're not going to have...

توله سگی به دست آورده اید و قصد پرورش سگ را ندارید، نخواهید داشت...

Make more baby dogs with this.

با این کار، بچه سگ های بیشتری بسازید.

That's a whole other business.

این یک تجارت دیگر است.

So, for this you're going to do what we call "get your dog fixed".

بنابراین، برای این کار، کاری را که ما می‌گوییم "سگ خود را تعمیر کنید" انجام دهید.

Your dog is not broken, don't worry, it's not a toy.

سگ شما شکسته نیست، نگران نباشید، این یک اسباب بازی نیست.

So: "Get your dog fixed", you're going to go to the vet, you're going to go to the animal

پس: «سگت را درست کن»، می‌روی پیش دامپزشک، می‌روی پیش

doctor and what's happened...

دکتر حیوانات و چه اتفاقی افتاده است...

What's going to happen is you're going to get your animal neutered.

اتفاقی که قرار است بیفتد این است که حیوانت را عقیم می‌کنی.

"Neutered" means...

«خنثی شده» یعنی...

We have two different meaning...

ما دو معنی متفاوت داریم...

Two different words we use for this.

دو کلمه متفاوت برای این استفاده می کنیم.

For the boys or for the studs, neutered means "castrated".

برای پسران یا برای گل میخ ها، عقیم به معنای "اخته" است.

Oh, gentlemen, gentlemen, this means they're going to remove the dog's testicles so the

اوه، آقایان، آقایان، این بدان معناست که آنها بیضه های

dog cannot produce sperm to have little puppies.

سگ را می برند تا سگ نتواند برای داشتن توله های کوچک اسپرم تولید کند.

Don't worry, I'm sure the dog doesn't feel anything, and when he wakes up he is very

نگران نباشید، مطمئنم که سگ چیزی احساس نمی کند و وقتی از خواب بیدار می شود بسیار

happy because he has less balls to lick.

خوشحال است زیرا توپ های کمتری برای لیسیدن دارد.

So, "castrated" is only for boys and they remove the testicles.

پس «اخته» فقط برای پسران است و بیضه را برمی دارند.

The word that we use for women, or sorry, girls or bitches, mm-hmm, is "spayed".

کلمه ای که ما برای زنان یا ببخشید دختر یا عوضی استفاده می کنیم، مم-هوم، «اسپی شده» است.

Now, watch out, oh hey, Ronnie's saying a bad word.

حالا مواظب باش، اوه هی، رونی حرف بدی می‌زند.

"Bitches" is really...

" عوضی " واقعا

The meaning, the dictionary meaning of a bitch is a female dog, so I'm not saying a bad word;

... معنی ، معنی لغت نامه عوضی سگ ماده است پس بد نمی گویم .

I'm teaching you the right word.

من به شما کلمه درست را یاد می دهم.

And what happens if you get your bitch spayed?

و اگر عوضی خود را عقیم کنید چه اتفاقی می افتد؟

You... The doctor, not you, removes the ovaries.

شما... دکتر نه شما تخمدان ها را برمی دارد.

So the ovaries are the reproductive organs of the female dog.

بنابراین تخمدان ها اندام های تولید مثل سگ ماده هستند.

So, "neutered" is what we use for both male and female, but to be more specific: "castrated",

پس «خنثی شده» همان چیزی است که برای زن و مرد به کار می بریم ، اما به عبارت دقیق تر: «اخته»،

removal of the testicles is for the man, and "spayed" is for the girl.

برداشتن بیضه برای مرد است و «اسپی شده» برای دختر.

So, once your dog is neutered or spayed it means it can't make any more puppies.

بنابراین، هنگامی که سگ شما عقیم یا عقیم شد به این معنی است که دیگر نمی تواند توله سگ بسازد.

It's probably a good thing.

احتمالاً چیز خوبی است.

I know in some countries, for example, Mexico, there is a big problem with a lot of street

من می دانم که در برخی از کشورها، به عنوان مثال، مکزیک، با بسیاری از سگ های خیابانی مشکل بزرگی وجود دارد،

dogs because people simply don't get their dog neutered and there's so many dogs, and

زیرا مردم به سادگی سگ خود را عقیم نمی کنند و تعداد سگ های زیادی وجود دارد، و

they don't have owners and they're homeless, and it's really sad.

آنها صاحب ندارند و آنها بی خانمان هستند. ، و واقعاً غم انگیز است.

We're not going to talk about that.

ما در مورد آن صحبت نمی کنیم.

We're going to go into a list of things you should do, almost you must do if you want

ما به لیستی از کارهایی می پردازیم که باید انجام دهید، اگر می خواهید

your dog to be alive and be your best friend.

سگ شما زنده بماند و بهترین دوست شما باشد، تقریباً باید انجام دهید.

The first one is when you go to the vet you have to get "shots".

اولین مورد این است که وقتی به دامپزشک می روید باید "شات" بگیرید.

Don't shoot the dog, I'm not saying that.

به سگ شلیک نکن، من این را نمی گویم.

These are vaccinations.

اینها واکسیناسیون هستند.

This means you vaccinate your dog against diseases, just like we do with humans, hello.

این به این معنی است که سگ خود را در برابر بیماری ها واکسینه کنید، درست مانند ما با انسان ها، سلام.

So they get shots so they don't contract diseases and die, that's fun.

بنابراین آنها واکسن می گیرند تا به بیماری مبتلا نشوند و نمی میرند، این جالب است.

Don't want your dog to die, that's the point.

نمی خواهید سگ شما بمیرد، نکته اینجاست.

First of all, you have to "take your dog for a walk".

اول از همه، شما باید "سگ خود را به پیاده روی ببرید".

Now, maybe in your language you say: "Walk with my dog", but in English we just say:

حالا شاید به زبان شما بگویید: "Walk with my dog" اما در انگلیسی فقط می گوییم:

"I have to take my dog for a walk."

"من باید سگم را به پیاده روی ببرم."

We have a funny expression.

تعبیر خنده‌داری داریم.

So, if you take your dog for a walk it means you are in control of your dog and you're

بنابراین، اگر سگ خود را به پیاده روی می برید به این معنی است که شما کنترل سگ خود را در دست دارید و

walking down the street, but if you have a dog like I have a dog, we have a joke that

در خیابان راه می روید، اما اگر سگی مانند من سگ دارم، ما یک جوک داریم که

says: "Are you walking your dog, or is your dog walking you?"

می گوید: "آیا شما هستید؟ سگتان را راه می‌اندازد یا سگتان شما را راه می‌اندازد؟»

This means your dog is out of control, and: "Ah, I'm going to go over here, I'm going to go over here!"

این به این معنی است که سگ شما از کنترل خارج شده است، و: "آه، من می خواهم به اینجا بروم، من می خواهم به اینجا بروم!"

My dog does that.

سگ من این کار را می کند.

When my dog walks with my husband, my husband is walking the dog.

وقتی سگ من با شوهرم راه می‌رود، شوهرم دارد سگ را راه می‌اندازد.

When my dog walks with me-mm-hmm-guess what?

وقتی سگم با من راه می‌رود -مم-هم-حدس بزن چی؟

Yup, my dog is definitely walking me.

بله، سگم قطعا مرا راه می‌اندازد.

It's fun. I need to get out more I think.

خوش می گذرد. من فکر می کنم باید بیشتر بیرون بروم.

Sometimes if I'm really lucky he takes me to the "dog park", woo.

گاهی اوقات اگر واقعا خوش شانس باشم او مرا به "پارک سگ ها" می برد، وو.

Oh, no, no, no. Sorry.

اوه، نه، نه، نه. متاسف.

Sorry, I got this wrong.

ببخشید اینو اشتباه گرفتم

I take him to the dog...

میبرمش پیش سگ...

Yes, I definitely take him to the dog park because I'm driving.

بله حتما میبرمش پارک سگ چون دارم رانندگی میکنم.

Unfortunately he can't drive yet. I've tried.

متاسفانه او هنوز نمی تواند رانندگی کند. سعیم را کردم.

He's just too short to reach the pedals.

او برای رسیدن به پدال ها خیلی کوتاه است.

So, you can take your dog to a dog park.

بنابراین، می توانید سگ خود را به پارک سگ ببرید.

I live in Toronto and we're lucky enough to have many dog parks around the city.

من در تورنتو زندگی می کنم و به اندازه کافی خوش شانس هستیم که پارک های سگ های زیادی در سراسر شهر داریم.

Maybe your...

شاید شما...

You have dog parks in your countries, the dogs run around and play.

شما در کشورهای خود پارک های سگ دارید ، سگ ها می دوند و بازی می کنند.

My dog unfortunately just thinks it's cool to run up and attack other dogs.

سگ من متأسفانه فکر می کند که دویدن و حمله به سگ های دیگر جالب است.

He's not friendly, so yeah, dog park is not very fun for him.

او دوستانه نیست، بنابراین بله، پارک سگ برای او خیلی سرگرم کننده نیست.

Fun for me.

برای من سرگرم کننده است.

Oo, something that everyone hates, your dog is going to poo.

اوه، چیزی که همه از آن متنفرند، سگ شما می رود.

Mm-hmm.

مممم

You have to actually "pick up the dog poo".

شما باید در واقع "پوس سگ را بردارید".

This is a law, mm-hmm.

این یک قانون است، mm-hmm.

Because nobody likes to step in dog poo, it's just a thing, so please, if you have a dog

از آنجا که هیچ کس دوست ندارد پا در مدفوع سگ بگذارد، این فقط یک چیز است، بنابراین لطفاً، اگر سگی

you must pick up its poo, even in the winter.

دارید، باید مدفوع آن را بردارید، حتی در زمستان.

You think it freezes.

فکر میکنی یخ میزنه

Guess what?

حدس بزن چی شده؟

In the spring it thaws, it gets on Ronnie's shoe, don't like that.

در بهار آب می‌شود، روی کفش رونی می‌رود، این را دوست نداشته باشید.

So you have to pick up its poo.

پس باید ضایعات آن را بردارید.

You like my picture here?

عکس من اینجا را دوست دارید؟

It's a very small dog, large amount of poo.

این یک سگ بسیار کوچک است، مقدار زیادی پو.

You have to feed it.

باید بهش غذا بدی

So, "feed it" means you give it food.

بنابراین، «به آن غذا بدهید» یعنی به آن غذا می دهید.

This is a special verb that we use only for dogs, babies, and people who are not healthy

این یک فعل خاص است که ما فقط برای سگ‌ها، نوزادان و افرادی استفاده می‌کنیم که به اندازه کافی سالم نیستند

enough to actually feed themselves.

تا بتوانند واقعاً خودشان را تغذیه کنند.

Again, my dog needs some more training; he cannot cook, he can't drive, he can't do a

باز هم، سگ من به آموزش بیشتری نیاز دارد. او نمی تواند آشپزی کند، نمی تواند رانندگی کند، نمی تواند خیلی کارها را انجام

lot of things, but you have to give the dog food so we say you have to feed the dog.

دهد، اما شما باید به سگ غذا بدهید، بنابراین ما می گوییم باید به سگ غذا بدهید.

Some people feed the dog people food-don't recommend it-but you've got to give it some

برخی از مردم به سگ ها غذا می دهند - آن را توصیه نکنید - اما شما باید

dog food every once in a while.

هر چند وقت یک بار به آن غذای سگ بدهید.

We have to "give it water".

باید «آب بدهیم».

We don't say: "Water it."

نمی گوییم: «آبش کن».

That's funny, it just doesn't work in English.

این خنده دار است، فقط در انگلیسی کار نمی کند.

And another thing you have to do is you have to take it to the groomer.

و کار دیگری که باید انجام دهید این است که باید آن را به آرایشگر ببرید.

Mm-hmm. So, "groomer" is a person, and the place might be called a

مممم بنابراین، "آرایشگر" یک شخص است و ممکن است آن مکان را

"dog salon" or a "doggy salon". What do you think happens here?

"سالن سگ" یا "سالن سگ ها" نامید. فکر می کنید اینجا چه اتفاقی می افتد؟

It's very strange.

خیلی عجیب است.

So, what happens at the groomer is they will cut your dog's hair, they will clip or cut

بنابراین، اتفاقی که در آرایشگر می افتد این است که موهای

your dog's nails.

سگ شما را کوتاه می کنند، ناخن های سگ شما را می بندند یا کوتاه می کنند.

I've heard now that people even get nail polish on their dog's nails.

من الان شنیده ام که مردم حتی روی ناخن سگشان لاک می زنند.

I think that's really, really stupid, but that's just my opinion.

من فکر می کنم که واقعاً احمقانه است، اما این فقط نظر من است.

So some people, yeah, get their dog's nails painted different doggy colours.

بنابراین، برخی از مردم، بله، ناخن های سگ خود را با رنگ های مختلف سگی رنگ می کنند.

It's important to have this because your dog's nails need to be cut and also their hair.

داشتن این مهم است زیرا ناخن های سگ شما و همچنین موهای او باید کوتاه شوند.

Some dogs do what we call "shed".

برخی از سگ‌ها کاری را انجام می‌دهند که ما آن را «شید» می‌نامیم.

So, if a dog sheds its hair, it means that its hair falls out.

پس اگر سگی موهایش را ریخت، یعنی موهایش می ریزد.

And guess what?

و حدس بزنید چه؟

It goes all over your clothes.

به تمام لباست میرسه

Some dogs do not shed, which means that they do not drop their hair.

برخی از سگ ها نمی ریزند، به این معنی که موهای خود را نمی ریزند.

They drop their hair?

موهایشان را می ریزند؟

They do not lose their hair, so it isn't as bad, it isn't all over your couch or your

آنها موهای خود را از دست نمی دهند، بنابراین آنقدرها هم بد نیست، همه جای مبل یا

black clothes.

لباس مشکی شما نیست.

But even if dogs naturally shed, you need to make sure that you cut their hair.

اما حتی اگر سگ ها به طور طبیعی می ریزند، باید مطمئن شوید که موهای آنها را کوتاه کرده اید.

At the groomer's they'll give them a bath, too, hopefully.

در داماد آنها را نیز حمام می کنند، امیدوارم.

But you should also give your dog a bath.

اما شما همچنین باید سگ خود را حمام کنید.

I know my dog hates it.

میدونم سگم ازش متنفره

Maybe yours likes it.

شاید مال تو خوشش بیاد

And last but not least, you can go to the pet shop, and you have to buy some supplies

و در آخر این که می توانید به پت شاپ بروید و باید

for your dog.

برای سگ خود لوازمی بخرید.

You need to buy a leash.

شما باید یک بند بخرید.

So, a "leash" is like a rope, and it's attached to a "collar".

پس «زنگ» مانند طناب است و به «یقه» متصل است.

So the leash is a rope that you hold onto, and a collar is like a necklace that makes

بنابراین افسار طنابی است که شما به آن می گیرید و قلاده ای مانند گردن بند است که باعث می شود

your dog unable to escape when you take them for a walk.

سگ شما وقتی او را به پیاده روی می برید نتواند فرار کند.

It's really funny today because when I was coming here there was a dog who was on a leash,

امروز واقعا خنده دار است چون وقتی داشتم به اینجا می آمدم سگی بود که افسار بسته بود

and he was attached to a sign, but unfortunately he was so strong that he was able to pull

و به تابلویی وصل شده بود اما متأسفانه آنقدر قوی بود که توانست خود را از تابلو کنار بکشد

away from the sign and he was running down the main street in Toronto with his leash

و در حال دویدن از تابلو بود. خیابان اصلی تورنتو با افسار

and his collar, and a sign dragging behind him in traffic.

و یقه‌اش و تابلویی که در ترافیک پشت سرش می‌کشد.

I was like: "Oh my god, someone see the dog!"

گفتم: وای خدای من، یکی سگ را ببیند!

But as far as I know, I was able to see, the dog was safe, he was scared.

اما تا آنجا که من می دانم، من توانستم ببینم، سگ سالم بود، او ترسیده بود.

He was running in traffic, going: "Whoa!"

تو ترافیک می دوید و می گفت: وای!

I'm not too sure if he was having a good time, like: "Yeah, chase me with my sign", or pretty

من خیلی مطمئن نیستم که او اوقات خوبی را سپری می‌کرد، مثلاً: «آره، مرا با علامتم تعقیب کن»

traumatic or scary experience for that little guy.

یا تجربه‌ای بسیار آسیب‌زا یا ترسناک برای آن پسر کوچک.

But he's safe, which is good.

اما او امن است، که خوب است.

So, the collar is like a necklace and the leash is what you hold onto.

بنابراین، یقه مانند یک گردنبند است و افسار همان چیزی است که به آن می گیرید.

Most people like to buy their dog a brush so you can brush your dog's hair, especially

اکثر مردم دوست دارند برای سگ خود برس بخرند تا بتوانید موهای سگ خود را برس بزنید، به خصوص

if they shed it's important.

اگر موهایش ریخته شود.

Some people buy their dog a toothbrush. Mm-hmm.

برخی از افراد برای سگ خود مسواک می خرند. مممم

"Food", dogs need to eat.

"غذا"، سگ ها باید بخورند.

Like I said, some people give their dog people food.

همانطور که گفتم برخی از افراد به سگ خود غذا می دهند.

My dog really likes spicy food.

سگ من واقعا غذاهای تند را دوست دارد.

It's funny, we like to give him funny things and he likes it.

خنده دار است، ما دوست داریم چیزهای خنده داری به او بدهیم و او دوست دارد.

We have to buy...

ما باید بخریم...

Well, we don't have to, but you should buy a "dog dish".

خب مجبور نیستیم، اما شما باید «ظرف سگ» بخرید.

It's like a bowl so you can put the water in it; one for dog food, one for water.

مثل یک کاسه است تا بتوانید آب را در آن بریزید. یکی برای غذای سگ یکی برای آب.

They like their own things.

آنها چیزهای خودشان را دوست دارند.

We can have "dog toys", so squeaky toys.

ما می توانیم "اسباب بازی های سگ" داشته باشیم، بنابراین اسباب بازی های جیرجیر.

"Squeaky" means the sound.

«جیغ» یعنی صدا.

And you can buy "treats".

و شما می توانید "درمان" را خریداری کنید.

Treats are different from the food.

خوراکی ها با غذا متفاوت است.

We can call them "cookies", or "biscuits", or "treats", and they're like little snacks for dogs.

می‌توانیم آن‌ها را «کوکی‌ها»، یا «بیسکویت‌ها» یا «خوراکی‌ها» بنامیم، و آنها مانند خوراکی‌های کوچکی برای سگ‌ها هستند.

We have chips, they have dog treats.

ما چیپس داریم، آنها غذای سگ دارند.

One of the best things is you get to buy "poo bags" for poo.

یکی از بهترین چیزها این است که می توانید "کیسه های پو" را برای پو بخرید.

Now, because of my wonderful background I call these "jobbie bags".

اکنون، به دلیل پیشینه فوق العاده ای که دارم، اینها را "کیف های شغلی" می نامم.

"Jobbie" is the Scottish word for poo.

"Jobbie" کلمه اسکاتلندی برای پو است.

So, I get to buy some jobbie bags or take them from the supermarket, those vegetable

بنابراین، می‌توانم چند کیسه برای کار بخرم یا از سوپرمارکت ببرم، آن

bags that are free, those are Ronnie's job...

کیسه‌های سبزیجات که رایگان هستند، آن‌ها کار رونی است...

Not my jobbie bags; those are my dog's jobbie bags.

نه کیف‌های شغلی من. اینها کیسه های شغلی سگ من هستند.

I will not pay for jobbie bags, I'm sorry.

من پولی برای کیف های شغلی نمی پردازم، متاسفم.

So, we take the jobbie bag after the dog has pooed, and we pick them up and our dog goes:

پس کیسه کار را بعد از پوسیدن سگ برمی داریم و آنها را برمی داریم و سگمان می گوید:

"Why are you taking my poo?

"چرا پو من را می گیری؟

What are you doing?"

چه کار می کنی؟"

And then we take the poo and we throw it in the garbage.

و سپس پو را می گیریم و آن را در زباله می اندازیم.

We are strange people with strange, little dogs.

ما آدم های عجیبی هستیم با سگ های عجیب و غریب.

I hope that you have learned about how to care for your best friend.

امیدوارم نحوه مراقبت از بهترین دوست خود را یاد گرفته باشید.

I hope your best friend is with you for a long time,

امیدوارم بهترین دوستت برای مدت طولانی کنارت

and you can have some fun at the dog park.

باشه و بتونی در پارک سگ خوش بگذرونی.

Okay, bye.

باشه خداحافظ.

[Dog barking]

[ پارس سگ ]