LEARN ENGLISH MODALS with Sherlock Holmes

Hello, I am Sherlock Emma, and today we are

سلام من شرلوک اِما هستم و امروز

going to solve the mystery of English grammar.

میخوایم مستر ای گرامر انگلیسی رو حل کنیم.

So specifically, I will teach you about modals, past modals in English.

بنابراین به طور خاص، من به شما در مورد مدال، مدال گذشته به زبان انگلیسی آموزش خواهم داد.

I'll tell you what a modal is, and then we will look at the modals "may have", "might

من به شما می‌گویم که مدال چیست، و سپس به مدال‌های «ممکن است»، «ممکن

have", "could have", and "must have".

است»، «می‌تواند» و «باید داشته باشد» نگاه می‌کنیم.

This is a book.

این یک کتاب است.

This book is titled The Complete Adventures and Memoirs of Sherlock Holmes.

عنوان این کتاب ماجراهای کامل و خاطرات شرلوک هلمز است.

I love Sherlock Holmes.

من عاشق شرلوک هلمز هستم.

Sherlock Holmes is a character in a book.

شرلوک هلمز شخصیتی در یک کتاب است.

He is a detective, and he solves different mysteries and crimes.

او یک کارآگاه است و رازها و جنایات مختلف را حل می کند.

So, when I was reading this book, I was inspired.

بنابراین، وقتی داشتم این کتاب را می خواندم، الهام گرفتم.

I thought, "Sherlock Holmes uses some really

فکر کردم، "شرلوک هلمز از انگلیسی واقعاً خوبی استفاده می کند

good English that we use a lot today."

که ما امروزه بسیار استفاده می کنیم."

Specifically, Sherlock Holmes uses a type of grammar called modals.

به طور خاص، شرلوک هلمز از نوعی دستور زبان به نام مدال استفاده می کند.

We all use modals.

همه ما از مدال استفاده می کنیم.

You probably know a few modals right now.

احتمالاً در حال حاضر چند مدال را می شناسید.

So, today's lesson has been inspired by Sherlock Holmes.

بنابراین، درس امروز از شرلوک هلمز الهام گرفته شده است.

We're going to learn about modals.

ما قصد داریم در مورد مدال ها بیاموزیم.

What is a modal?

مودال چیست؟

Well, there are different types of modals.

خوب، مودال ها انواع مختلفی دارند.

Let me give you some examples.

اجازه بدهید به شما چند مثال بزنم.

Sherlock Holmes can't be Canadian because he is from England.

شرلوک هلمز نمی تواند کانادایی باشد زیرا اهل انگلیس است.

"Can't" is a modal.

"نمی توانم" یک مودال است.

"Can't" is a modal.

"نمی توانم" یک مودال است.

Many of you will already know the word "can't".

بسیاری از شما قبلاً کلمه "نمی توانم" را می دانید.

Enola Holmes must be Sherlock Holmes' sister.

انولا هلمز باید خواهر شرلوک هلمز باشد.

"Must" is another example of a modal.

«باید» نمونه دیگری از مدال است.

So, this one you may or may not know, but it's a common modal in English.

بنابراین، این یکی را ممکن است بدانید یا ندانید ، اما یک مدال رایج در زبان انگلیسی است.

Watson may be the best partner in the whole world.

واتسون ممکن است بهترین شریک در کل جهان باشد.

That's what I think.

این چیزی است که من فکر می کنم.

Watson is Sherlock Holmes' partner in the book.

واتسون شریک شرلوک هلمز در این کتاب است.

"May" is another example of a modal.

«می» نمونه دیگری از مدال است.

People will read Sherlock Holmes 100 years from now.

مردم 100 سال آینده شرلوک هلمز را خواهند خواند.

It's that good of a series and that good of a book.

این خوب یک سریال و خوب یک کتاب است. فکر می

I think 100 years from now, people will read Sherlock Holmes.

کنم 100 سال بعد، مردم شرلوک هلمز را خواهند خواند.

Do you agree?

موافقید؟

Well, I'll tell you this, "will" is another example of a modal.

خوب، من این را به شما می گویم، "اراده" نمونه دیگری از مدال است.

"Will" is one of the modals learners of English first learn.

"ویل" یکی از روش هایی است که زبان آموزان انگلیسی ابتدا یاد می گیرند.

So, these are some modals you might already know.

بنابراین، اینها برخی از مدهایی هستند که ممکن است قبلاً آنها را بشناسید.

Now we're going to learn some modals we can

اکنون می خواهیم چند مدال را یاد بگیریم که می توانیم

use in the past tense, the modals that people

در زمان گذشته از آنها استفاده کنیم، مدال هایی که افرادی

like Sherlock Holmes use frequently.

مانند شرلوک هلمز اغلب از آنها استفاده می کنند.

Okay, so let's solve this English grammar Mr. E of modals.

خوب، پس بیایید این گرامر انگلیسی را حل کنیم. Mr. E of modals.

These modals all take place in the past.

این مدال ها همه در گذشته اتفاق می افتد.

So, they are modals of the past.

بنابراین، آنها مدال های گذشته هستند.

Let's look at some examples, and then we'll talk about what each of these mean.

بیایید به چند نمونه نگاه کنیم و سپس در مورد معنای هر یک از آنها صحبت خواهیم کرد.

"Watson must have gone to the store."

واتسون حتماً به فروشگاه رفته است.

"Professor Moriarty might have lied."

پروفسور موریارتی ممکن است دروغ گفته باشد.

"Irene Adler may have escaped."

"آیرن آدلر ممکن است فرار کرده باشد."

"Sherlock Holmes couldn't have been a bad guy."

شرلوک هلمز نمی توانست آدم بدی باشد.

So, what do you notice about all of these sentences?

بنابراین، در مورد همه این جملات چه چیزی متوجه می شوید؟

Well, first of all, they all have a modal word.

خوب اولاً همه آنها یک کلمه مدال دارند.

We have "must", "might", "may", and "couldn't".

ما «باید»، «ممکن است»، «ممکن است» و «نتوانم» داریم.

These are all modals.

اینها همه مدال هستند.

We also have the word "have" with each of them.

با هر یک از آنها کلمه "داشتن" را نیز داریم.

"Must have", "might have", "may have", "couldn't have".

"باید"، "ممکن است"، "ممکن است"، "نتوانستم".

And, finally, with all of these sentences, we also have the third form of the verb.

و بالاخره با تمام این جملات، شکل سوم فعل را نیز داریم.

"Gone", which is the third verb form of "go".

«رفته» که فعل سوم «رفتن» است.

"Lied", that's the third form of "lie".

"دروغ"، این سومین شکل "دروغ" است.

"Escaped", this is the third verb form of "escape".

«فرار»، این فعل سوم «فرار» است.

And, "been", which is the third verb form of "be".

و «بوده» که فعل سوم «بودن» است.

So, we'll talk about each of these in a moment, but what does this all mean?

بنابراین، ما در یک لحظه در مورد هر یک از اینها صحبت خواهیم کرد، اما این همه به چه معناست؟

Well, we use modals, past modals, in different ways.

خوب، ما از مدال ها، مدال های گذشته، به روش های مختلف استفاده می کنیم.

These past modals are all examples of certainty, how certain we are of something.

این روش‌های گذشته، همگی نمونه‌هایی از یقین هستند، که چقدر به چیزی مطمئن هستیم.

So, for example, "Watson must have gone to the store."

بنابراین، برای مثال، "واتسون باید به فروشگاه رفته باشد."

Where do we think Watson is?

فکر می کنیم واتسون کجاست؟

Well, I think he's at the store.

خوب، من فکر می کنم او در فروشگاه است.

How confident am I he's at the store?

چقدر مطمئن هستم که او در فروشگاه است؟

How certain am I?

چقدر مطمئنم؟

Well, because I used the word "must", I'm very certain, maybe 99% sure.

خوب، چون من از کلمه "باید" استفاده کردم، بسیار مطمئن هستم، شاید 99٪ مطمئنم.

Maybe Watson wrote a note, "I'm going to the store."

شاید واتسون یادداشتی نوشته بود «من به فروشگاه می روم».

So, I'm very certain.

بنابراین، من بسیار مطمئن هستم.

What about the next sentence?

جمله بعدی چطور؟

"Professor Moriarty might have lied."

پروفسور موریارتی ممکن است دروغ گفته باشد.

When I use the word "might", I'm not so certain.

وقتی از کلمه "ممکن است" استفاده می کنم، چندان مطمئن نیستم.

Maybe it's possible he lied, there's a possibility, but I'm not 100% sure.

شاید این امکان وجود دارد که او دروغ گفته باشد، یک احتمال وجود دارد، اما من 100٪ مطمئن نیستم.

I don't know, maybe.

نمی دانم، شاید.

So, "might" is like the "maybe" in this situation.

بنابراین، «ممکن است» در این شرایط مانند «شاید» است.

"Irene Adler may have escaped."

"آیرن آدلر ممکن است فرار کرده باشد."

How sure or how certain am I this is true?

چقدر مطمئنم یا چقدر مطمئنم که این درست است؟

I don't know if this is true, that's why I use the word "may".

من نمی دانم این درست است یا نه، به همین دلیل از کلمه "می" استفاده می کنم.

So, again, it's possible it's true, but I don't know.

بنابراین، دوباره، ممکن است درست باشد، اما من نمی دانم.

What about the last one?

آخری چطور؟

"Sherlock Holmes couldn't have been a bad guy."

شرلوک هلمز نمی توانست آدم بدی باشد.

He couldn't have been.

او نمی توانست باشد.

This shows more that it's looking close to impossible or unlikely.

این بیشتر نشان می دهد که تقریباً غیرممکن یا بعید به نظر می رسد.

So, what we're going to do is we're going to look at each of

بنابراین، کاری که می‌خواهیم انجام دهیم این است که به هر یک از

these, "must have", "might have", "may have", "couldn't have",

این موارد، «باید»، «ممکن است»، «ممکن است»، «نمی‌توانستم» نگاه کنیم،

and we're going to see more examples of how to use them and what they mean.

و خواهیم دید. مثال های بیشتری از نحوه استفاده از آنها و معنای آنها.

Let's start with "must have".

بیایید با "باید" شروع کنیم.

So, when we have "must have" and our verb in the past

بنابراین، وقتی "باید داشته باشیم" و فعل خود را به

participle form, which we will talk about in a minute,

صورت فعل ماضی داریم، که در عرض یک دقیقه در مورد آن صحبت خواهیم کرد، به این

it means we are talking about the past, so

معنی است که ما در مورد گذشته صحبت می کنیم، بنابراین

"must have" means we're talking about the past,

"باید" یعنی ما در مورد گذشته صحبت می کنیم.

and we are talking about a situation we are

و ما در مورد وضعیتی صحبت می کنیم که

pretty sure, we're pretty certain it happened.

کاملاً مطمئن هستیم، کاملاً مطمئن هستیم که این اتفاق افتاده است.

Okay, so is this true?

خوب، پس آیا این حقیقت دارد؟

Yes, we're pretty sure it's true.

بله، ما تقریباً مطمئن هستیم که درست است.

So, let's look at some examples of this.

بنابراین، اجازه دهید به چند نمونه از این نگاه کنیم.

"Emma", so that's me, "was born in Toronto."

"اما"، پس این من هستم، "در تورنتو به دنیا آمد." اما

"Emma must have experienced a cold winter."

حتما زمستان سردی را تجربه کرده است.

We know Canada has cold weather, Toronto is in Canada, so we're pretty certain...

ما می دانیم که کانادا هوای سرد دارد، تورنتو در کانادا است، بنابراین ما کاملاً مطمئن هستیم...

Well, I'm 100% certain, but you might be pretty

خوب، من 100٪ مطمئن هستم، اما ممکن است کاملاً

certain that I have experienced a cold weather,

مطمئن باشید که من یک هوای سرد را تجربه کرده ام

or I have experienced cold weather because I am Canadian.

یا هوای سرد را تجربه کرده ام. چون من کانادایی هستم

So, this is how you would use this.

بنابراین، این نحوه استفاده شما از این است.

"Emma was born in Toronto."

اما در تورنتو به دنیا آمد.

"Toronto's a cold city."

تورنتو شهر سردی است. اما

"Emma must have lived and experienced a cold winter."

حتماً زمستان سردی را زندگی کرده و تجربه کرده است.

Let's look at another example.

بیایید به مثال دیگری نگاه کنیم.

So, this one I'm thinking about you guys.

بنابراین، این یکی من در مورد شما بچه ها فکر می کنم.

I might ask, "Why did you watch this video?"

ممکن است بپرسم "چرا این ویدئو را تماشا کردی؟"

"Why did you watch this video?"

"چرا این ویدیو را تماشا کردی؟"

"You must have wanted to learn English."

"حتما می خواستید انگلیسی یاد بگیرید."

So, this is something I'm pretty sure about.

بنابراین، این چیزی است که من در مورد آن کاملاً مطمئن هستم.

I'm certain that people watching this video want to learn English.

من مطمئن هستم که افرادی که این ویدیو را تماشا می کنند می خواهند انگلیسی یاد بگیرند.

So, because of that, I use "must have", and our...

بنابراین، به خاطر آن، من از "باید داشته باشد" استفاده می کنم، و ما ...

The third form, or the past participle...

شکل سوم، یا مضارع...

Third form, past participle are the same thing.

شکل سوم، مضارع یکسان هستند.

So, "wanted" is an example of the past participle of "want".

پس «خواسته» مصداق ماضی «خواستن» است.

"You must have wanted to learn English."

"حتما می خواستید انگلیسی یاد بگیرید."

So, that's an example of "must have".

بنابراین، این یک مثال از "باید داشته باشد" است.

Let's look at another one.

بیایید به یکی دیگر نگاه کنیم.

"I have a friend.

"من یک دوست دارم.

She is always late."

او همیشه دیر می کند."

And the reason she's always late is because she likes to sleep in.

و دلیل اینکه او همیشه دیر می‌آید این است که دوست دارد در آن بخوابد.

Sometimes she turns off her alarm,

گاهی اوقات زنگ ساعت خود را خاموش می‌کند

or there's a problem with the volume on her alarm,

یا صدای زنگ ساعتش مشکلی دارد،

so she sleeps in a lot.

بنابراین زیاد می‌خوابد.

She sleeps late.

او دیر می خوابد.

So, what I could say about this friend is,

بنابراین، آنچه می توانم در مورد این دوست بگویم این است:

"Ugh, she is late again.

"اوه، او دوباره دیر کرد.

Why is she late?"

چرا دیر کرد؟"

Well, she must have slept in.

خوب، او باید در خوابیده باشد.

She sleeps in every day.

او هر روز می خوابد.

So, here's another example of "must have".

بنابراین، در اینجا مثال دیگری از "باید داشته باشید".

I'll give you one more.

یکی دیگه بهت میدم

It's not on the board, but...

روی تابلو نیست، اما...

"You know I'm a teacher."

"میدونی که من معلمم."

So, let's use "must have".

بنابراین، بیایید از "حتما" استفاده کنیم.

"Do you think I went to school to become a teacher?"

"فکر می کنی من برای معلم شدن به مدرسه رفتم؟"

Emma is a teacher.

اما یک معلم است.

We know that teachers have to go to school to learn how to teach.

ما می دانیم که معلمان باید به مدرسه بروند تا یاد بگیرند که چگونه تدریس کنند.

So, what we can say is,

بنابراین، آنچه می توانیم بگوییم این است که

"Emma must have studied teaching at school."

"اما باید در مدرسه تدریس کرده باشد."

And that's true.

و این درست است.

So, this is an example of using "must have".

بنابراین، این نمونه ای از استفاده از "باید داشته باشد".

We're talking about a past situation

ما در مورد وضعیت گذشته صحبت می کنیم

that we are certain or pretty certain is true.

که مطمئن هستیم یا کاملاً مطمئن هستیم که درست است.

Now, let's look at situations where we're not so certain.

حالا بیایید به موقعیت هایی نگاه کنیم که چندان مطمئن نیستیم.

There's more of a maybe.

بیشتر از یک شاید وجود دارد.

Okay.

باشه.

So, now we're looking at modals of possibility

بنابراین، اکنون ما در حال بررسی حالت‌های احتمالی هستیم که در آن

where we are not 100% certain.

100٪ مطمئن نیستیم.

We're thinking, "Maybe.

ما فکر می کنیم، "شاید.

Maybe this is true."

شاید این درست باشد."

So, we're going to look at "might have",

بنابراین، ما قصد داریم به «ممکن است»،

"may have", and "could have".

«ممکن است» و «می‌تواند» نگاه کنیم. بعد

All of these will then be followed by a past participle,

از همه اینها یک فعل ماضی به

which I'll show you.

شما نشان خواهم داد.

But what all of these mean - they have the same meaning -

اما معنای همه اینها - معنی یکسانی دارند -

they all mean that we are talking about the past

همه آنها به این معنی است که ما در مورد گذشته صحبت می کنیم

and we are talking about a situation in the past

و در مورد وضعیتی در گذشته صحبت می کنیم که

we think maybe happened.

فکر می کنیم ممکن است اتفاق افتاده باشد.

We're not 100% sure.

ما 100% مطمئن نیستیم.

We think, "Eh, it's possible."

ما فکر می کنیم، "اوه، ممکن است."

So, let's look at some examples.

بنابراین، اجازه دهید به چند نمونه نگاه کنیم.

So, "I come home" or "Yesterday I came home

بنابراین، "من به خانه می آیم" یا "دیروز به خانه آمدم

and there was no pizza."

و پیتزا نبود."

"The pizza was eaten."

پیتزا خورده شد.

"Who ate the pizza yesterday?"

دیروز کی پیتزا رو خورد؟

"I don't know. I wasn't at home to see."

"نمی دانم. من در خانه نبودم که ببینم."

But, if I think about it,

اما، اگر در مورد آن فکر کنم،

I have a dog.

من یک سگ دارم.

"The dog may have eaten the pizza."

سگ ممکن است پیتزا را خورده باشد.

Or maybe, "My brother James

یا شاید، "برادرم جیمز

came over when I wasn't home

زمانی که من در خانه نبودم آمد

and maybe my brother James,

و شاید برادرم جیمز،

he may have eaten the pizza."

او پیتزا را خورده باشد."

"Maybe my sister Audra may have eaten the pizza."

"شاید خواهرم آئودرا پیتزا را خورده باشد."

"Oh, but she couldn't have. She lives in the United States."

"اوه، اما او نمی توانست. او در ایالات متحده زندگی می کند."

So, this is how we use "may have".

بنابراین، این نحوه استفاده از "ممکن است" است.

You'll notice we have "may", "have",

متوجه خواهید شد که ما "می"، "داشتن"

and then our past participle.

و سپس ماضی داریم.

What verb is this?

این چه فعل است؟

Well, if you said "eat",

خوب اگر گفتی "بخور"

you are correct.

درست می گویی.

"Eat", "ate" is the past tense,

«بخور»، «خورد» فعل ماضی است

and "eaten" is the past participle of "eat".

و «خورده» مضارع «خوردن» است.

Okay, great. So,

باشه عالیه. بنابراین،

"The dog may have eaten the pizza."

"سگ ممکن است پیتزا را خورده باشد."

Let's look at the next Mr. E.

بیایید به آقای ای بعدی نگاه کنیم.

Oh, this is a big Mr. E.

اوه، این آقای ای بزرگ است.

"Who shot John F. Kennedy?"

"چه کسی به جان اف کندی شلیک کرد؟"

Well, let me think.

خب بذار فکر کنم

I don't know.

من نمی دانم.

Maybe

it might have been

شاید مافیا بوده

the Mafia.

Maybe, oh,

شاید، اوه،

actually, I think it was Lee Harvey Oswald,

در واقع، من فکر می کنم لی هاروی اسوالد بود،

but maybe there was a conspiracy.

اما شاید توطئه ای در کار بوده است.

Maybe it might have been

شاید مافیا بوده

the Mafia.

So, I'm saying this because I don't know.

بنابراین، من این را می گویم زیرا نمی دانم.

I'm not certain.

من مطمئن نیستم

This is a possibility.

این یک احتمال است.

There are many possibilities.

امکانات زیادی وجود دارد.

And we're using this because we're talking

و ما از این استفاده می کنیم زیرا در

about the past.

مورد گذشته صحبت می کنیم.

And again, we have "might".

و دوباره، ما "ممکن" داریم.

We could put "may" here.

می‌توانیم «می» را در اینجا قرار دهیم.

We put "could".

ما "می تواند" را قرار داده ایم.

All of these are possible.

همه اینها ممکن است.

Then we have "have",

سپس «داشتن» را داریم

and then we have our

و پس از آن

past participle,

ماضی

"been".

"Been" is the past participle

«بوده» را داریم.

«بوده» فعل ماضی

of what verb?

کدام فعل است؟

"Be".

"بودن".

So, "be" is the

پس «بودن»

infinitive. "Been"

مصدر است. «بوده»

is the past participle.

مضارع است.

Okay, let's look at another

خوب، بیایید به مثال دیگری نگاه کنیم

example. Okay, so

. خوب، پس

the robber or the thief

سارق یا دزد

left the country.

کشور را ترک کردند.

So, there was a robber.

بنابراین، یک دزد وجود داشت.

He robbed a bank.

او یک بانک را سرقت کرد.

Where is the robber?

دزد کجاست؟

I don't know.

من نمی دانم.

Maybe the robber

شاید دزد

could have

می توانست

flown away. Maybe

پرواز کند. شاید

the robber could have left Canada

سارق می توانست کانادا را ترک کند

and gone to

و به

Hawaii.

هاوایی برود.

I don't know where the robber is.

نمی دانم دزد کجاست.

So, this again shows a possibility.

بنابراین، این دوباره یک احتمال را نشان می دهد.

Where is the robber?

دزد کجاست؟

I don't know. Maybe

من نمی دانم. شاید

he could have

می توانست

left the country.

کشور را ترک کند.

So, we have "could",

پس «می توانستیم»،

we have "have", and "left"

«داشتیم» و «چپ»

is the past participle of

فعل ماضی

"leave". So, "leave"

«ترک» است. پس «ترک» زمان

is the present tense.

حال است.

I am leaving. I leave.

دارم میرم. من ترک می کنم.

"Left" is the

«چپ»

past participle.

فعل ماضی است.

So, again, you can change "could", "might",

بنابراین، دوباره، می توانید "می تواند"، "ممکن است"،

"may". They all have the same meaning.

"ممکن است" را تغییر دهید. همه آنها معنی یکسانی دارند.

That can change, but you need to

این می‌تواند تغییر کند، اما شما باید

keep the "have" and

"دارا" و

whatever past participle you

هر چیزی که

need for your sentence.

برای جمله خود نیاز دارید را حفظ کنید.

Okay, so, now

خوب، پس حالا

let's look at "impossibility".

بیایید به «غیرممکنی» نگاه کنیم.

Alright.

بسيار خوب.

So, now we

بنابراین، اکنون

are going to look at

می‌خواهیم به

"couldn't have" and

«نمی‌توانم» و

"can't have".

«نمی‌توانم» نگاه کنیم.

So, we have "can't have",

بنابراین، «نمی‌توانم»،

"couldn't have". When we

«نمی‌توانستیم» داریم. وقتی

have that with a past participle,

آن را با فعل ماضی داریم،

what does this mean?

این به چه معناست؟

Well, "can't have"

خوب، «نمی‌توانم»

and "couldn't have" are the modals

و «نمی‌توانم داشته باشم» وجه‌هایی هستند که

we use to talk about

برای صحبت در مورد وضعیت

a past

گذشته‌ای که

situation we

do not believe is true.

باور نداریم درست است، استفاده می‌کنیم.

We don't think

ما فکر نمی کنیم

it's possible.

امکان پذیر باشد.

So, a past situation

بنابراین، وضعیت گذشته که

we don't believe is true.

ما باور نداریم درست است.

So, let's look at some examples

بنابراین، اجازه دهید به چند نمونه

of this. "Bill

از این نگاه کنیم. بیل

couldn't have

نمی توانست

taken

the money."

پول را بگیرد.

So, this means I don't think Bill took

بنابراین، این بدان معنی است که من فکر نمی کنم بیل

the money. So, imagine

پول را گرفته باشد. بنابراین، تصور کنید

we're at school,

ما در مدرسه هستیم،

the money disappears.

پول ناپدید می شود.

Who took the money?

چه کسی پول را گرفت؟

Well, it can't be Bill.

خوب، نمی تواند بیل باشد.

Why not? Well,

چرا که نه؟ خب،

Bill wasn't there that day. Maybe

بیل آن روز آنجا نبود. شاید

Bill was sick. So, I can

بیل مریض بود. بنابراین، می توانم

say, "Bill couldn't

بگویم، "بیل نمی توانست

have taken the money

پول را بگیرد

because Bill was sick."

زیرا بیل بیمار بود."

So, here's

بنابراین، در اینجا

an example of a situation that

یک مثال از وضعیتی است که

happened in the past, and I'm saying, "I don't

در گذشته اتفاق افتاده است، و من می گویم، "

think Bill did it."

فکر نمی کنم بیل این کار را انجام داده باشد."

And notice we have

و توجه داشته باشید که ما

our past participle here,

فعل ماضی را در اینجا داریم،

"taken". So, "taken"

"گرفته شده". پس «گرفته»

is the past participle

ماضی

of "take".

«گرفتن» است.

"Take", "took", "taken".

"گرفت"، "گرفت"، "گرفت".

Alright, let's look at

خوب، بیایید به

another example.

مثال دیگری نگاه کنیم.

I like this example

من این مثال را دوست دارم

because before I

زیرا قبل از اینکه

became an English teacher,

معلم زبان انگلیسی شوم،

I studied

archaeology. So, I love

باستان شناسی خوانده بودم. بنابراین، من عاشق

history, I love ancient

تاریخ هستم، من عاشق

Egypt.

مصر باستان هستم.

Now, this is something I hear from people.

حالا این چیزی است که من از مردم می شنوم.

"Aliens

بیگانگان

couldn't have built the pyramids."

نمی توانستند اهرام را بسازند.

I'm happy

when people say this, and I

وقتی مردم این را می گویند خوشحال می شوم و

agree. I don't think

موافقم. من فکر نمی‌کنم که

it's possible aliens

بیگانگان

built the pyramids. I don't think

این اهرام را ساخته باشند. من فکر نمی کنم که

aliens built the pyramids.

بیگانگان این اهرام را ساخته اند.

This is not true.

این درست نیست.

So, what I can say is

بنابراین، آنچه می توانم بگویم این است که

we're talking about the past,

ما در مورد گذشته صحبت می کنیم،

the pyramids were built

اهرام

a long time ago.

مدت ها پیش ساخته شده اند.

I can say, "Aliens

می توانم بگویم، "بیگانگان

couldn't

نمی توانستند

have built the pyramids."

اهرام را بسازند."

I

من

think Egyptians,

فکر می کنم مصریان،

ancient Egyptians

مصریان باستان

must have

باید

built the pyramids.

اهرام را ساخته باشند.

And then, notice

و سپس، توجه داشته باشید که

we have the word here "built".

ما در اینجا کلمه "ساخته شده" را داریم.

So, we have "couldn't", "have",

بنابراین، «نتوانستیم»، «داشتیم»

and "built".

و «ساختیم».

"Built" is the past participle

«ساخت» مضارع

of "built".

«ساخت» است.

Okay, let's look at one

خوب، بیایید به

last example of this.

آخرین نمونه از این نگاه کنیم.

"My sister Audra

"خواهر من آئودرا

some

people said Audra was at a

برخی از

مردم گفتند آئودرا دیشب در یک

hockey game in Toronto

بازی هاکی در تورنتو بوده است

last night."

."

Now, I don't believe this is true.

حالا من باور نمی کنم این درست باشد.

Audra was definitely

قطعاً آئودرا

not at a hockey game last night.

دیشب در یک بازی هاکی نبود.

How do I know?

چگونه من می دانم؟

Well, Audra

خب، آئودرا

can't have been at

نمی‌توانست

a hockey game last night

دیشب در یک بازی هاکی بوده باشد،

because she lives in the USA,

زیرا او در ایالات متحده آمریکا زندگی می‌کند،

and she would have

و او با

called me. So, I know Audra was

من تماس می‌گرفت. بنابراین، می دانم که آئودرا

not in Toronto.

در تورنتو نبود.

She couldn't have been in Toronto last

او نمی توانست دیشب در تورنتو باشد

night. She lives in the

. او در

United States.

ایالات متحده زندگی می کند.

So, again,

بنابراین، دوباره،

we're talking about a situation

ما در مورد موقعیتی

from the past, a hockey

از گذشته صحبت می کنیم، یک

game last night,

بازی هاکی دیشب،

and I'm saying that I don't think

و من می گویم که فکر نمی کنم

Audra went. This is not true.

آئودرا رفته باشد. این درست نیست.

Audra did not go to the hockey

آئودرا به بازی هاکی نرفت

game, so I can say Audra

، بنابراین می توانم بگویم آئودرا

couldn't have,

نمی توانست،

or Audra can't have gone to the

یا آئودرا نمی توانست

hockey game last night.

دیشب به بازی هاکی رفته باشد.

And again, in this case, we're using

و دوباره، در این مورد، ما از

"can't". We could have used "couldn't".

"نمی توانم" استفاده می کنیم. می توانستیم از "نمی توانم" استفاده کنیم.

"Can't" or "couldn't" are

"نمی توانم" یا "نتوانم"

both possible. We have

هر دو ممکن است.

"have",

"داشته" داریم

and then we have the past participle

و بعد فعل

"been".

"بوده" داریم.

"Been" is the past participle of

«بودن» مصداق ماضی

"be".

«بودن» است.

Okay, great.

باشه عالیه.

So, we've covered a lot today.

بنابراین، ما امروز موارد زیادی را پوشش داده ایم.

Oh,

اوه

what's this?

این چیه

Let me

solve this Mr. E and take a look.

این مستر ای را حل کنم و نگاهی بیندازم.

Okay.

باشه.

It says

می گوید

www.engvid.com.

www.engvid.com.

Huh.

متعجب.

I wonder who

تعجب می کنم که چه کسی

could have written this.

می توانست این را بنویسد.

It must have been

باید

Teacher Emma, which is me.

معلم اِما بوده باشد که من هستم.

I must have written

من باید

this on the board.

این را روی تابلو نوشته باشم.

Why did I write this? Hmm.

چرا این را نوشتم؟ هوم

It may

ممکن است به این

have been because

دلیل باشد که

I want to invite you to

می‌خواهم شما را به

take our quiz.

مسابقه ما دعوت کنم.

At www.engvid.com,

در www.engvid.com،

you can find a quiz

می‌توانید یک مسابقه

on everything you learned here,

در مورد همه چیزهایی که در اینجا آموخته‌اید پیدا کنید،

and you can practice making

و می‌توانید ساختن

sentences with "must have",

جملات با «باید داشته باشد»،

"could have",

«می‌توانست»،

"can't have", "may have",

«نمی‌توانم داشت»، «ممکن است»،

and "might have". Remember,

و «ممکن است» را تمرین کنید. دارند". به یاد داشته باشید،

practice makes perfect.

تمرین باعث عالی می شود.

The best way to learn something is to practice.

بهترین راه برای یادگیری چیزی تمرین کردن است.

So, please take

پس لطفا در

our quiz, and also subscribe

آزمون ما شرکت کنید و همچنین

to my channel. We have a lot of

در کانال من عضو شوید. ما

different videos on

ویدیوهای مختلف زیادی در مورد

many topics related to English,

بسیاری از موضوعات مرتبط با انگلیسی، از

including grammar, listening,

جمله گرامر، گوش دادن،

pronunciation, vocabulary,

تلفظ، واژگان

and so much more.

و موارد دیگر داریم.

So, until next time,

بنابراین، تا دفعه بعد،

I hope we will solve

امیدوارم

some more mysteries together,

با هم رازهای دیگری را حل کنیم

and take care.

و مراقب باشیم.