Learn 150+ Phrasal Verbs in English

Hey everyone. I'm Alex thanks for clicking and  before we start today's lesson i have some very  

هی همه. من الکس هستم ممنون که کلیک کردید و قبل از اینکه درس امروز را شروع کنیم،

exciting news i have a new website and i have  written an English phrasal verbs book for you  

اخبار بسیار هیجان انگیزی دارم، من یک وب سایت جدید دارم و یک کتاب افعال عباراتی انگلیسی برای شما نوشته ام

to help you improve and practice your phrasal  verbs the name of the website is englishalex.com  

تا به شما در بهبود و تمرین افعال عبارتی خود کمک کنم. نام وب سایت englishalex.com

once again that's englishalex.com and the name of  the book is 100 practical english phrasal verbs  

یک بار دیگر آن englishalex.com است و نام  کتاب 100 فعل عبارتی کاربردی انگلیسی است

i think you're really going to love it so let me  explain a little bit about the book you get 100  

فکر می‌کنم شما واقعاً آن را دوست خواهید داشت، بنابراین اجازه دهید کمی درباره کتاب توضیح دهم شما 100

high frequency phrasal verbs over 900 examples  20 lessons of context-based learning and only  

فعل عبارتی با فرکانس بالا بیش از 900 دریافت می‌کنید. مثال‌ها 20 درس از یادگیری مبتنی بر زمینه و

the most common usages and multiple definitions so  if you want to improve your knowledge of phrasal  

فقط   متداول‌ترین کاربردها و تعاریف متعدد، بنابراین اگر می‌خواهید دانش خود را در مورد افعال عبارتی بهبود بخشید

verbs if you want to practice your phrasal verbs  see common sentences see phrasal verbs in context  

اگر می‌خواهید افعال عبارتی خود را تمرین کنید جملات رایج را ببینید افعال عبارتی را در

check out the link in the description to this  video and you can pick up the pdf and ebook  

بافت ببینید   پیوند موجود در قسمت را ببینید.

version of the book or the physical book now  on to the lesson where we learn the best way  

to learn phrasal verbs so when you're learning  phrasal verbs like with any vocabulary you need  

توضیحی برای این  ویدئو وقتی در حال یادگیری یک زبان هستید، دوباره یاد می گیرید  افعال عبارتی مانند هر واژگانی که نیاز دارید

to put it in context now when you're learning a  language there are two ways you come across it one  

برای قرار دادن آن در متن، اکنون وقتی در حال یادگیری یک زبان هستید، دو راه وجود دارد که با آن برخورد می کنید یکی

in the wild so this means if you're having a  conversation with someone if you're watching a  

در طبیعت، بنابراین به این معنی است که اگر با کسی مکالمه می کنید، اگر

movie if you hear a song and you hear a new  phrasal verb or a new piece of vocabulary  

اگر آهنگی را می‌شنوید و یک فعل عبارتی یا واژگان جدیدی می‌شنوید   دوباره فیلمی را تماشا

you wonder what does that mean okay so  you can come across it in the wild now  

می‌کنید، تعجب می‌کنید که چه معنایی دارد، بنابراین اگر در طبیعت

if you do come across a phrasal verb in the wild  that is you know you hear it in a particular  

به یک فعل عبارتی برخورد کردید، اکنون می‌توانید با آن در طبیعت روبرو شوید یعنی می‌دانید آن را در یک

situation in a movie in a song etc you probably  want to find out what that phrasal verb means  

موقعیت خاص در یک فیلم در یک آهنگ و غیره می‌شنوید، احتمالاً می‌خواهید بفهمید که آن فعل عبارتی چیست،

so if you can't ask the person you're talking to  if you hear it in a conversation then you need  

بنابراین اگر نمی‌توانید از شخصی که با او صحبت می‌کنید بپرسید که آیا آن را در مکالمه می‌شنوید اگر می‌خواهید رویکردی فعال‌تر داشته باشید،

to go out and find out what it means probably on  your phone very quickly right what does that mean  

باید   بیرون بروید و معنای احتمالاً در تلفن خود را خیلی سریع پیدا

if you want to take a more proactive approach so  let's imagine you do not have a lot of people to  

speak english with if you do not have a lot of  people to communicate and learn english from  

کنید. افراد زیادی برای برقراری ارتباط نداشته باشند و انگلیسی را از   یاد بگیرید،

you can be proactive by picking up a book or going  to a website and you can pick an easy to remember  

می‌توانید با برداشتن کتاب یا رفتن به یک وب‌سایت فعال باشید و می‌توانید مثالی برای به خاطر سپردن آسان انتخاب کنید،

example so let's say today you know what i want  to study and i need to improve my english phrasal  

بنابراین فرض کنید امروز می‌دانید که می‌خواهم چه چیزی را مطالعه کنم و باید دانش عبارات انگلیسی خود را بهبود بخشم

verb knowledge so you pick up a book or you  go to a website and you say okay let's look at  

تا شما انتخاب کنید. یک کتاب یا به وب‌سایتی می‌روید و می‌گویید خوب، بیایید امروز به

these five phrasal verbs today or let's look at  these two phrasal verbs today so if you want to  

این پنج فعل عبارتی نگاه کنیم یا امروز به این دو فعل عبارتی نگاه کنیم، بنابراین اگر می‌خواهید

be proactive the best way to learn phrasal verbs  and to remember them number one is to pick an easy  

فعال باشید، بهترین راه برای یادگیری افعال عبارتی و به خاطر سپردن آنها شماره یک است. این است که یک

to remember example i'm gonna step away from the  board for a bit you can take a screenshot if you  

مثال ساده برای به خاطر سپردن انتخاب کنید، من برای مدتی از تابلو فاصله می‌گیرم، اگر

like to make that easier for you if you like doing  that and i'm going to read a little bit so for  

دوست دارید این کار را برای شما آسان‌تر کنم، اگر می‌خواهید این کار را انجام دهید ، می‌خواهم کمی آن را بخوانم. برای

example if you are trying to learn the phrasal  verb put away right so to put away something  

مثال، اگر می‌خواهید فعل عبارتی put away right را یاد بگیرید، بنابراین to put away something

means to place it in its appropriate place  and if you want to remember this phrasal verb  

به معنای قرار دادن آن در مکان مناسب آن است و اگر می‌خواهید این فعل عبارتی   را به خاطر بسپارید،

you might want to use a sentence like put your  phone away okay and you remember the sentence put  

ممکن است بخواهید از جمله‌ای استفاده کنید مانند put your phone away OK. شما ارسالی را به یاد دارید اگر

your phone away put your phone away it's a common  context because this is something that you might  

تلفنتان را کنار بگذارید، تلفنتان را کنار بگذارید، این یک زمینه رایج است، زیرا این چیزی است که ممکن است

hear from a teacher you might hear it from a boss  at work and it's easy to remember put your phone  

از معلمی بشنوید، ممکن است آن را از رئیسی در محل کار بشنوید و به راحتی به یاد داشته باشید که تلفنتان را

away put your phone away what does that mean oh  yeah put it in its appropriate place so put it  

کنار بگذارید و تلفنتان را کنار بگذارید. اوه بله آن را در جای مناسبش قرار دهید، پس بگذارید

in my pocket put it in my bag you have now placed  the phrasal verb in context you've given yourself  

در جیبم قرار دهید، آن را در کیفم قرار دهید، اکنون فعل عبارتی را در متنی که به خودتان داده‌اید قرار داده‌اید

an easy to remember sentence number two learn  related phrasal verbs okay so for example i've  

جمله شماره دو را به راحتی به خاطر بسپارید، افعال عبارتی مرتبط را یاد بگیرید، خوب است، برای مثال من

given you um some easy examples here so learn the  opposites of the phrasal verb that you're learning  

چند مثال ساده در اینجا به شما داده‌ام، بنابراین متضاد فعل عبارتی را یاد بگیرید که یاد می‌گیرید

if an opposite exists they don't always exist  but sometimes they do for example turn on right  

اگر متضاد وجود داشته باشد، همیشه وجود ندارند، اما گاهی اوقات برای مثال

to activate something turn on a switch a light  a computer turn off okay so these are opposites  

راست را روشن می‌کنند   برای فعال کردن چیزی. کامپیوتر خاموش شود بسیار خوب پس اینها متضاد هستند

turn on turn off it's a simple example or number  two you can learn similar or same phrasal verbs  

روشن کردن خاموش کردن یک مثال ساده یا شماره دو است  شما می توانید افعال عبارتی مشابه یا یکسان را یاد بگیرید

so some phrasal verbs you can put together right  so throw away throw out get rid of all three of  

بنابراین برخی از افعال عبارتی را می توانید درست کنار هم قرار دهید پس دور بیندازید همه را رها کنید سه تا از

these phrasal verbs refer to discarding something  so you're like okay i have this group of phrasal  

این افعال عبارتی به دور انداختن چیزی اشاره دارند بنابراین شما خوب هستید، من این گروه از افعال عبارتی را دارم

verbs that can kind of be used in similar  contexts and in similar ways or they might  

که می‌توانند در زمینه‌های مشابه و به روش‌های مشابه استفاده شوند یا ممکن

mean the exact same thing which is great because  now you've kind of created a phrasal verb family  

است دقیقاً به معنای همان چیزی باشند که عالی است، زیرا اکنون شما به نوعی یک خانواده افعال عبارتی ایجاد

so you've put it in context right you found out  what it means you've given yourself a useful  

کردید   بنابراین آن را درست در بافت قرار دادید و فهمیدید  معنی آن چیست که به خودتان جمله مفیدی داده اید

sentence that's easy to remember maybe you've  learned and studied some phrasal verb opposites  

که به راحتی قابل یادآوری است، شاید چند افعال متضاد

and related phrasal verbs now what next well  you can either study study study study study  

و افعال عبارتی مرتبط را یاد گرفته باشید و مطالعه کرده باشید. حالا بعد از آن می‌توانید مطالعه مطالعه مطالعه مطالعه مطالعه کنید

which has been proven that if you cram cram  means try to compress a lot of information  

که ثابت شده است که اگر شما انباشته کنید یعنی سعی کنید اطلاعات زیادی   را

in a short amount of time like if you study  the night before a test this doesn't really  

در مدت زمان کوتاهی فشرده کنید، مثلاً اگر شب قبل از آزمون مطالعه کنید، این واقعاً

work for long-term memory if you want something  to stick in your long-term memory you have to  

کار نمی‌کند  برای حافظه بلندمدت اگر می‌خواهید چیزی  در حافظه بلندمدت شما بماند، باید   چیزی به

practice something called spaced repetition so  let me step away from the board one more time  

نام تکرار فاصله دار را تمرین کنید، بنابراین اجازه دهید یک بار دیگر از تخته فاصله بگیرم

now spaced repetition means let's say you  come across the phrasal verb throw away today  

اکنون تکرار فاصله دار یعنی بیایید بگوییم امروز با فعل عبارتی throw away

and you learn what it means you give yourself  an example and you think great throw away  

روبرو می‌شوید و یاد می‌گیرید که به چه معناست که برای خودتان مثال می‌زنید و فکر می‌کنید عالی است دور انداختن

okay now don't just keep saying throw away throw  away throw away throw away and then forget about  

خوب حالا فقط به گفتن دور انداختن دور انداختن دور انداختن دور انداختن و

it forever after the first day um don't study it  for two days and then never think about it again  

بعد از آن برای همیشه فراموش نکنید. روز اول، اوم، دو روز آن را مطالعه نکنید و بعد دیگر هرگز به آن فکر نکنید

now what you want to do the science of this says  you should study on the first day give yourself a  

حالا می‌خواهید چه کاری انجام دهید، علم این می‌گوید  باید در روز اول مطالعه کنید به خودتان

break study it two days later study it on the  third day take a longer break study it on the  

استراحت دهید دو روز بعد آن را مطالعه کنید. یک روز استراحت طولانی تری داشته باشید آن را در   روز هفتم مطالعه کنید،

seventh day take a week off after that study it  on the 14th day so the longer you you slowly start  

یک هفته بعد از آن مطالعه کنید در روز چهاردهم، بنابراین هر چه مدت زمان بیشتری را به آرامی شروع کنید

expanding the amount of time that you're  taking between looking at the phrasal verb  

، مدت زمانی را که بین نگاه کردن به فعل عبارتی صرف می‌کنید گسترش

so that it cements itself in your long-term  memory that's the goal of spaced repetition  

دهید تا تثبیت شود. خود را در حافظه بلندمدت شما هدف از تکرار فاصله دار است

so this again has been scientifically proven to  help increase the chance of you remembering and  

بنابراین دوباره از نظر علمی ثابت شده است که به افزایش شانس به خاطر سپردن و یادآوری اطلاعات شما کمک می کند،

recalling information whether that is vocabulary  or grammar or anything else related to language  

چه واژگان باشد، چه دستور زبان یا هر چیز دیگری. مربوط به

learning so one more time to learn phrasal verbs  the best way put it in a context did you hear it  

یادگیری زبان   است، بنابراین یک بار دیگر برای یادگیری افعال عبارتی بهترین راه قرار دادن آن در زمینه آیا آن را شنیدید

uh in the wild if you heard it in the wild go find  out what it means if you can right if you hear it  

آه در طبیعت اگر آن را در طبیعت شنیدید، بروید معنی آن را پیدا کنید اگر می توانید درست اگر آن را شنیدید

in a movie you can pause the movie you can look  at your phone say come across what does that mean  

فیلمی که می‌توانید فیلم را موقتاً متوقف کنید، می‌توانید به تلفن خود نگاه کنید و بگویید به چه

okay come across okay um or if you don't want  to wait to hear phrasal verbs and you want to  

معناست   باشه، خیلی خوب یا اگر نمی‌خواهید برای شنیدن افعال عبارتی منتظر بمانید و اگر می‌خواهید در

be proactive with your learning if you want to say  i'm going to learn phrasal verbs let's study let's  

یادگیری خود فعال باشید. برای گفتن می‌خواهم افعال عبارتی بیاموزیم بیایید مطالعه کنیم بیایید

learn some you can you know find the definition  in a book find the definition online and then  

مقداری را یاد بگیریم، می‌توانید بدانید تعریف را در یک کتاب پیدا کنید، تعریف را به صورت آنلاین پیدا کنید و سپس

pick an example that's easy to remember for you  so like i said what did i say about your phone  

نمونه‌ای را انتخاب کنید که به راحتی برای شما به خاطر بسپارید بنابراین همانطور که گفتم در مورد شما چه گفتم تلفن

put your phone away right good learn related  phrasal verbs so this means learn the opposites  

تلفنتان را درست کنار بگذارید خوب یاد بگیرید  افعال عبارتی مرتبط را یاد بگیرید، بنابراین این بدان معناست که متضادها را یاد بگیرید

if they exist learn related phrasal verbs  that are similar or the same if they exist  

اگر آنها وجود دارند، افعال عبارتی مرتبط را یاد بگیرید که مشابه یا یکسان هستند

again they don't always exist but sometimes they  do and then if you can i know this is difficult  

دوباره همیشه وجود ندارند، اما گاهی اوقات وجود دارند و سپس اگر می توانید بدانید که این تفاوت است

because spaced repetition you might have to set it  on your calendar not everybody can do this we're  

cult   زیرا ممکن است مجبور شوید آن را در تقویم خود تنظیم کنید  همه نمی توانند این کار را انجام دهند ما

all very busy people but if you can do this this  is the best way to remember phrasal verbs remember  

همه افراد بسیار شلوغ هستیم اما اگر می توانید این کار را انجام دهید این بهترین راه برای به خاطر سپردن افعال عبارتی است

new vocabulary and store it into your long term  memory welcome to this lesson on 10 phrasal verbs  

واژگان جدید را به خاطر بسپارید و آن را در طولانی مدت ذخیره کنید. به این درس در مورد 10 فعل عبارتی خوش آمدید

that you can use around your house so if you  live with someone or you have a home an apartment  

که می‌توانید در خانه‌تان استفاده کنید، بنابراین اگر با شخصی زندگی می‌کنید یا خانه آپارتمانی دارید،

these are some very common phrasal verbs  that you can use to talk about domestic  

اینها چند افعال بسیار رایج هستند که می‌توانید از آنها برای صحبت در مورد

activities all right and you're going to  have around 40 examples in this lesson  

فعالیت‌های خانگی استفاده کنید. در این درس تقریباً 40 مثال

so not only will you you know hear turn on  turn off you'll hear all the possible options  

خواهید داشت   بنابراین نه تنها می‌دانید که می‌شنوید روشن کردن خاموش کردن، همه گزینه‌های ممکن   را

around your house that relate to these phrasal  verbs and that you can use with these phrasal  

در اطراف خانه خود می‌شنوید که به این افعال عبارتی مربوط می‌شوند و می‌توانید با این افعال جملاتی استفاده کنید.

verbs speaking of turn on turn off activate  deactivate you can turn on or turn off the light  

روشن کردن خاموش کردن فعال غیرفعال کردن می‌توانید چراغ را

turn on or turn off the ac which is the air  conditioning okay uh turn on the fan turn off  

روشن یا خاموش کنید   جریان متناوب را روشن یا خاموش کنید که تهویه مطبوع است خوب اوه فن را روشن کنید خاموش

the fan the thing that makes air in  your house some of them go like this

کنید   فن چیزی که هوا را در هوای شما ایجاد می‌کند از بعضی از آنها استفاده کنید اینطوری

you know what i mean turn on the stove or  turn off the stove where you cook okay hey  

می شوند شما می دانید منظورم چیست اجاق گاز را روشن کنید یا اجاق گاز را در جایی که می پزید خاموش کنید خوب هی

could you turn off the stove i think  the soup is ready turn on the heater  

می توانید اجاق گاز را خاموش کنید من فکر می کنم سوپ آماده است بخاری را روشن کنید

or the heating you might have a portable heater  right that you just turn on and it makes heat  

یا گرمایش ممکن است قابل حمل باشد بخاری درست است که فقط روشن می‌کنید و گرما می‌دهد

it makes it warm in your room or you might have  central heating in your house where you adjust the  

اتاق شما را گرم می‌کند یا ممکن است گرمایش مرکزی در خانه داشته باشید که در آن

thermostat right so you can turn on or turn off  the heating turn on the tv turn off the computer  

ترموستات را درست تنظیم کنید تا بتوانید گرمایش را روشن یا خاموش کنید  تلویزیون را خاموش کنید کامپیوتر

turn on the dishwasher so you put your  dishes in the dishwasher turn it on  

ماشین ظرفشویی را روشن کنید تا ظروف خود را در ماشین ظرفشویی بگذارید، آن را روشن کنید

i do that because mine has three buttons so one  two three and then four to start that's that's  

من این کار را انجام می‌دهم چون مال من سه دکمه دارد، یکی دو سه و سپس چهار تا برای شروع، این

mine but anyway uh turn on the laundry or turn  off the laundry you can say the laundry machine  

مال من است، اما به هر حال لباس‌شویی را روشن کنید یا لباس‌شویی را خاموش کنید، می‌توانید ماشین لباسشویی را هم بگویید

as well and after you know you put your clothes  in the laundry machine also called a washer  

و بعد از اینکه فهمیدید لباس‌هایتان را داخل ماشین لباس‌شویی می‌گذارید که به آن واشر

you can turn on the dryer hey i put the clothes  in the dryer can you just turn it on i forgot  

هم می‌گویند، می‌توانید خشک‌کن را روشن کنید هی من لباس‌ها را داخل خشک‌کن گذاشتم، می‌توانید فقط آن را روشن کنید فراموش

for some reason okay so turn on the dryer next so  turn on turn off means activate deactivate turn up  

کردم به دلایلی. روی خشک کن بعد از آن، روشن کردن خاموش کردن به این معنی است که غیرفعال کردن نوبت بالا را فعال کنید   کم کردن

turn down turn up increase turn down decrease so  you are talking about the intensity of something  

نوبت افزایش، کم کردن کم کردن، بنابراین شما در مورد شدت چیزی

an appliance in your house so you can turn up the  volume now you can turn up the volume on the radio  

یک وسیله در خانه خود صحبت می کنید، بنابراین می توانید صدا را افزایش دهید، اکنون می توانید صدا را افزایش دهید. رادیو

or the tv uh you heard me having a conversation  and i said hey can you turn down the tv  

یا تلویزیون، شما شنیدید که من در حال مکالمه هستم و من گفتم هی می‌توانید تلویزیون را کم کنید

so um when you say turn down the tv or the radio  this specifically means the volume on the tv  

بنابراین وقتی می‌گویید تلویزیون یا رادیو را کم کنید این به طور خاص به معنای صدای تلویزیون

or this way yeah or maybe you're doing it this way  now with a mouse or maybe you're tapping it or i  

یا به این ترتیب است بله یا شاید شما هستید این کار را به این صورت انجام می‌دهید اکنون با ماوس یا شاید دارید روی آن ضربه می‌زنید یا

don't know what you're doing now or you can turn  down the radio the volume on the radio you can  

نمی‌دانم الان دارید چه می‌کنید یا می‌توانید رادیو را کم کنید، صدای رادیو را که

turn up the ac say it's still hot can you turn  up turn up the ac increase the air conditioning  

می‌توانید   صدای AC را زیاد کنید و بگویید هنوز گرم است. شما AC را بالا می‌برید تهویه هوا را افزایش

and turn up the heater the heating you can also  just say the heat can you turn down the heat  

می‌دهید و بخاری را روشن می‌کنید گرمایش را نیز می‌توانید فقط بگویید گرما می‌توانید

it's too hot in here right okay so remember turn  up means to increase turn down means to decrease  

گرما را کم کنید

next we have pickup pickup is very useful  because it has a couple of different contexts  

بعدی که پیکاپ داریم بسیار مفید است چون دارای چند زمینه مختلف است

so first i'm going to give you some context where  pickup means to lift or to lift and collect things  

بنابراین ابتدا می خواهم به شما زمینه ای بدهم که در آن پیکاپ به معنای بلند کردن یا بلند کردن و جمع آوری اشیاء

in your house this helps when you are cleaning up  around your house and you need to pick up the toys  

در خانه شما است، این به زمانی کمک می کند که اطراف خانه خود را تمیز کنید و باید آن را بردارید. اسباب‌بازی‌ها

so you tell your kids like i tell my kids pick up  your toys and then they don't listen and there's  

بنابراین به بچه‌هایتان بگویید مثل من به بچه‌هایم که می‌گویم اسباب‌بازی‌های شما را بردارند و بعد گوش نمی‌کنند و

a long argument and then no one is happy no one  just it's very hard you know what i'm talking  

بحث طولانی‌ای پیش می‌آید و بعد هیچ‌کس خوشحال نیست هیچ‌کس فقط خیلی سخت است که می‌دانید درباره والدین چه صحبت می‌کنم،

about parents so pick up the toys another favorite  of mine pick up the stuff on the floor okay all  

پس انتخاب کنید اسباب‌بازی‌ها یکی دیگر از موارد مورد علاقه من را بردار روی زمین همه چیز خوب است،

the stuff i can't even see what it is because it's  just plastic on top of papers and more plastic and  

همه چیزهایی که من حتی نمی‌توانم آن‌ها را ببینم زیرا روی کاغذها فقط پلاستیک است و بیشتر پلاستیک و

dolls and things and uh pick up your jacket right  so someone left the jacket on the floor hey pick  

عروسک‌ها و چیزهای دیگر و اوه ژاکت خود را درست بردارید. یکی کت را روی زمین گذاشت هی

up your jacket pick up the papers on the table  so maybe you live with someone and they left  

ژاکت خود را بردارید کاغذهای روی میز را بردارید  بنابراین شاید شما با کسی زندگی می کنید و او

a big mess on the table hey could you pick up  the papers on the table and next we have pickup  

یک آشفتگی بزرگ روی میز ایجاد کرده است هی می توانید کاغذهای روی میز را بردارید و بعد ما با آن وانت

with the meaning of getting or acquiring  something so you can pick up something  

معنی بدست آوردن یا به دست آوردن مقداری برای اینکه بتوانید

on the way home from work you can get something  or pick up something from the grocery store from  

در راه خانه از محل کار چیزی بردارید، می توانید چیزی تهیه کنید یا چیزی از فروشگاه مواد غذایی از

a department store wherever you can buy something  so hey you heard me on the phone i said yeah i  

یک فروشگاه بزرگ از هر جایی که می توانید چیزی بخرید بردارید، بنابراین هی صدای من را از تلفن شنیدید، گفتم بله،

can pick up some milk i will get i will pick up  some milk from the grocery store or supermarket  

می توانم مقداری از آن را برداریم. شیری که می‌گیرم از خواربارفروشی یا سوپرمارکت مقداری شیر برمی‌دارم

depending on which word you prefer there um hey  can you pick up some double a batteries we need  

بسته به اینکه کدام کلمه را ترجیح می‌دهی، اوم هی می‌توانی یک باتری دوتایی برداری که ما به آن نیاز داریم

double a batteries for the smoke detector for  example all right could you pick up a coffee for  

یک باتری دو برابر برای آشکارساز دود  برای مثال خیلی خوب می‌توانی آن را برداری یک قهوه برای

me so if you are out and your partner is at home  your partner calls you hey i know you're coming  

من، بنابراین اگر بیرون هستید و شریک زندگیتان در خانه است، شریک زندگی شما با شما تماس می گیرد هی می دانم که به

home soon could you pick up a coffee for me a cup  of coffee for me and you can also ask someone to  

زودی به خانه می آیید، آیا می توانید برای من یک فنجان قهوه برای من انتخاب کنید و همچنین می توانید از کسی بخواهید که

pick up the mail so ah i forgot to pick  up the mail yesterday or maybe you go on  

انتخاب کند. نامه را بردار پس آه من فراموش کردم دیروز نامه را بردارم یا شاید به

vacation so you ask your neighbors or someone  you know in your family to pick up the mail  

تعطیلات رفتی بنابراین از همسایگان یا شخصی که در خانواده خود می‌شناسید بخواهید در

while you are away so to get the letters that  come into your mailbox every day while you're away  

زمانی که شما دور هستید نامه را تحویل بگیرد تا نامه‌هایی را که به صندوق پستی شما می‌آید دریافت کنم. هر روز در حالی که شما دور هستم

now before we continue i also want to stress  turn on turn off turn up turn down pick up  

اکنون قبل از اینکه ادامه دهیم، من همچنین می‌خواهم تأکید کنم روشن کردن خاموش کردن نوبت به بالا و پایین آمدن باز کردن رو به پایین برداشتن

and the other five phrasal verbs you will  see they are all separable what this means is  

و پنج فعل عبارتی دیگر می‌بینید که همه آنها قابل تفکیک هستند به این معنی

the object like for example the light the volume  the stuff on the table they can go in the middle  

است   شیء مانند مثلاً نور حجم  چیزها روی میز می‌توانند در

of the phrasal verb or at the end of the phrasal  verb so it's possible to say turn the light off  

وسط فعل عبارتی یا در انتهای فعل عبارتی قرار بگیرند، بنابراین می‌توان گفت چراغ را خاموش کن یا نور را خاموش کن

or turn off the light or turn the volume up  turn up the volume okay so you can put this  

یا صدا را زیاد کن. صدا را زیاد کن خوب تا بتوانید این را قرار دهید

in the middle of the phrasal verb or at the end  of it so we got five more to go guys and after  

در وسط فعل عبارتی یا در پایان  آن، بنابراین ما پنج نفر دیگر برای رفتن داریم و بعد از

this i think you're going to be quite the domestic  king or queen next we have put away so to put away  

این فکر می‌کنم شما کاملاً پادشاه یا ملکه خانگی خواهید بود.

stuff means to return something to the place it's  supposed to be or to put it in the place it's  

چیزی را به جایی که قرار است برگردانید یا آن را در جایی قرار دهید که

supposed to be so if your partner comes home with  groceries and say hey i did the groceries here can  

قرار است باشد، بنابراین اگر شریک زندگی‌تان با مواد غذایی به خانه آمد و گفت سلام من مواد غذایی را در اینجا انجام دادم،

you put these away so this means you know can  you put the vegetables where the vegetables are  

می‌توانید اینها را کنار بگذارید، بنابراین می‌دانید که می‌توانید آن را قرار دهید. سبزیجاتی که در آن سبزیجات

supposed to go the cans in the cabinets can you  put away the milk in the fridge etc so uh put away  

قرار است  به قوطی‌های داخل کابینت بروید، می‌توانید شیر را در یخچال و غیره قرار دهید، پس

the groceries put them in their designated places  put away the dishes hey i washed the dishes can  

اوه، بقالی‌ها آن‌ها را در مکان‌های تعیین‌شده‌شان قرار می‌دهند.

you put the dishes away so the plates go in this  cabinet the mugs and cups go in this cabinet etc  

لیوان‌ها و فنجان‌ها در این کابینت می‌روند و

put away the laundry right so i folded the laundry  can you just put it away put it in the closet  

غیره   لباس‌های شسته شده را درست کنار بگذارید، بنابراین من لباس‌ها را تا کردم  آیا می‌توانید آن را کنار بگذارید، آن را در کمد

put the shirts where the shirts go and the  underwear where the underwear go wherever uh  

قرار دهید   پیراهن‌ها را در جایی که پیراهن‌ها می‌روند و لباس‌های زیر را در جایی که لباس‌های زیر می‌روند را هرجا

could you put away the the stuff on the table  there's a lot of random stuff can you put it in  

که می‌توانید کنار بگذارید، قرار دهید. چیزهای روی میز چیزهای تصادفی زیادی وجود دارد که می توانید آن را در

its designated place all right and could you  put the toys away could you put away the toys  

جای مشخص شده قرار دهید و آیا می توانید اسباب بازی ها را کنار بگذارید، آیا می توانید اسباب بازی ها را کنار بگذارید.

they are all over the floor i can't live  like this i refuse to live like this and uh

اینطور زندگی کردن و

just put away the toys kids just put them away all  kids put them away all right put back uh put back  

بچه ها فقط اسباب بازی ها را کنار بگذارید فقط همه را کنار بگذارید بچه ها آنها را کنار بگذارند همه چیز را کنار بگذارند آه پس بگذارند

simply means to return so the difference with put  away and reach and put back put away means put  

به سادگی به معنای برگشتن است بنابراین تفاوت با گذاشتن دور و رسیدن و پس گذاشتن دور انداختن یعنی گذاشتن

something in its designated place put back means  to return something to a place where you got it  

چیزی در آن محل تعیین شده pu t back به معنای بازگرداندن چیزی به جایی است که آن را از آنجا دریافت کرده‌اید،

from so it's a slight distinction so hey can you  put back the remote the remote control for the tv  

بنابراین کمی متمایز است، بنابراین می‌توانید ریموت کنترل از راه دور را برای تلویزیون برگردانید

you know it's on the floor can you put it back  beside the tv or on the table beside the couch  

می‌دانید که روی زمین است، می‌توانید آن را کنار تلویزیون یا روی تلویزیون قرار دهید. میز کنار کاناپه

something like that could you put back the milk  the milk is on the table it needs to go in the  

چیزی شبیه به آن، می‌توانید شیر را برگردانید شیر روی میز است، باید در

fridge uh could you put back the books could you  put the books back i noticed that you know hey  

یخچال بماند، آیا می‌توانید کتاب‌ها را برگردانید، آیا می‌توانید کتاب‌ها را برگردانید، متوجه شدم که می‌دانید هی

there are a bunch of books here you were reading  them now you're not reading them can you put  

یکسری کتاب‌هایی را که اینجا می‌خواندید، اکنون که آنها را نمی‌خوانید، می‌توانید

them back on the shelf next the salt or the salt  shaker so i don't need the salt anymore i need to  

آن‌ها را در قفسه کنار نمک یا نمک‌دان برگردانید تا دیگر به نمک نیازی نداشته باشم،

put back the salt shaker where it belongs you  know on the table or somewhere else in the kitchen  

باید نمکدان را در جایی که متعلق به آن است برگردانم. روی میز یا جای دیگری در آشپزخانه

and could you put back the dvds there are dvds on  the floor could you please you know put them back  

و آیا می‌توانید دی‌وی‌دی‌ها را برگردانید، دی‌وی‌دی‌هایی روی زمین وجود دارد.

in the place they are supposed to be please return  them where you got them from all right next we  

have take out and put out so you can use both  of these in the same way here we have take out  

بیرون بیاورید و بیرون بیاورید تا بتوانید از هر دوی اینها به یک شکل استفاده کنید در اینجا ما داریم بیرون می‌آوریم

the garbage put out the garbage the recycling the  compost the cat the dog so to take out or put out  

زباله‌ها را بیرون می‌آوریم زباله‌ها را بازیافت می‌کنیم گربه سگ را کمپوست می‌کنیم.

something or well something or someone depends how  you feel about animals if you think they're people  

آدم‌هایی هستند

i guess so you can take out the cat take out the  dog put out the cat put out the dog this means to  

من حدس می‌زنم که می‌توانید گربه را بیرون بیاورید  سگ را بیرون بیاورید، سگ را بیرون بیاورید، به این معنی است

take something inside the house and put it outside  the house so usually you do this with garbage  

که   چیزی را داخل خانه بردارید و آن را بیرون از خانه بگذارید، بنابراین معمولاً اگر دارید این کار را با

recycling compost if you have pets and you know  the dog needs to pee hey can you put the dog out  

کمپوست بازیافت زباله انجام می‌دهید. حیوانات خانگی و شما می‌دانید که سگ باید ادرار کند هی می‌توانید سگ را بیرون بیاورید

or can you take the dog out for a walk another one  for dogs and cats if they need to pee outside you  

یا می‌توانید سگ را بیرون بیاورید برای سگ‌ها و گربه‌ها اگر باید بیرون از شما ادرار کنند،

can say can you let the dog out or can you let the  cat out all right so you can take out garbage take  

می‌توانید بگویید آیا می‌توانید سگ را بیرون بیاورید یا می‌توانید اجازه دهید گربه بیرون بیاید تا بتوانید

out animals put out garbage put out animals and  finally we have throw away or throw out um another  

زباله‌ها را بیرون بیاورید حیوانات را بیرون بیاورید و حیوانات را بیرون بیاورید و بالاخره ما یک کلمه دیگر را دور انداختیم یا دور

word to you know just a common verb for this  is toss hey can you just toss this away toss it  

انداختیم. دور

all right so throw away throw out the garbage  throw away or throw out you know this junk or  

بیندازید   خیلی خوب است پس دور بیندازید زباله‌ها را دور بریزید یا دور بریزید این آشغال‌ها را می‌شناسید یا

throw this away throw this away it means to  discard it all right don't keep it anymore  

این زباله‌ها را دور بریزید این را دور بیندازید به معنای دور انداختن آن است، دیگر آن را نگه ندارید.

we don't need it throw it away throw it out out  of my house away so uh could you throw this away  

پس آیا می‌توانی این را دور بریزی   می‌توانی آن را دور

could you throw that out it's it's old throw it  out um could you throw out your old clothes so  

بریز که قدیمی است، آن را بیرون بیندازی، آیا می‌توانی لباس‌های کهنه‌ت را بیرون بیندازی، بنابراین

if you have like old clothes and maybe they have  rips and they're dirty from paint or something  

اگر لباس‌های کهنه‌ای را داری و ممکن است پاره شده باشند و از رنگ یا چیز دیگری کثیف شده باشند

and you know you you need to throw that stuff  away toss your old clothes throw away your old  

و می‌دانی باید آن چیزها را دور بیندازید.

clothes throw out your old clothes or donate them  but i'm using it in another example with throwaway  

or throw out donate is what you should probably do  if your clothes are still in pretty good condition  

هنوز در وضعیت بسیار خوبی است

that's a lot of talking from me so i think it's  time for you guys to do some work if you want to  

این حرف‌های زیادی از طرف من است، بنابراین فکر می‌کنم وقت آن است که شما بچه‌ها کمی کار کنید، اگر می‌خواهید

test your understanding of all the phrasal verbs  we've studied today as always you can check out  

درک خود را از تمام افعال عبارتی که امروز مطالعه کرده‌ایم آزمایش کنید، همانطور که همیشه می‌توانید

the quiz on invid.com yeah i've been looking into  the data that you sent me and it doesn't look good  

امتحان کنید   invid.com بله من بوده ام به داده‌هایی که برای من فرستاده‌اید نگاه می‌کنم و خوب به نظر نمی‌رسد   نه،

no it's not great well we should  probably meet up to discuss it  

خوب نیست، احتمالاً باید با هم ملاقات کنیم تا درباره آن بحث کنیم

yeah let's set up a meeting for uh sometime  this week yeah okay yeah thursday yeah i'm  

بله، بیایید یک جلسه برای مدتی در این هفته ترتیب دهیم، بله، بله، بله، پنجشنبه بله، من

open thursday morning okay just send me a  calendar invite okay yep okay see you then bye

پنجشنبه صبح باز هستم خوب فقط یک دعوت تقویم برای من بفرست خوب بله خوب می بینمت پس خداحافظ

it's not looking good guys i gotta talk about this  

بچه ها خوب به نظر نمی رسم باید در مورد این صحبت کنم

hey everyone i'm alex thanks for clicking and  welcome to this lesson on phrasal verbs for work  

هی همه من الکس هستم از کلیک کردن متشکرم و به این درس در مورد افعال عبارتی برای کار خوش آمدید

meetings in this lesson we will look at 12 phrasal  verbs that are commonly used in the context of  

جلسات در این درس را بررسی خواهیم کرد در 12 فعل عبارتی که معمولاً در زمینه

work meetings now i cannot provide you with an  exhaustive list of every single phrasal verb  

جلسات کاری استفاده می‌شود، اکنون نمی‌توانم فهرستی جامع از هر فعل عبارتی

that might come up in a work meeting but the  ones i've chosen are some of the more common  

که ممکن است در یک جلسه کاری به وجود بیاید، به شما ارائه دهم، اما آنهایی که انتخاب کرده‌ام برخی از عبارت‌های رایج‌تر هستند.

phrasal verbs that i use when you know i am  trying to set up a work meeting or i am in  

افعالی که وقتی می‌دانید سعی می‌کنم یک جلسه کاری ترتیب دهم یا در وسط جلسه کاری هستم استفاده می‌کنم

the middle of a work meeting so if you work in  an office environment or another type of work  

، بنابراین اگر در محیط اداری یا نوع دیگری از

environment where you are meeting with the boss or  something i think these will be useful for you so  

محیط کار کار می‌کنید که در آن با رئیس یا چیزی ملاقات می‌کنید. من فکر می کنم اینها برای شما مفید خواهند بود،

you may have heard in my phone conversation i told  my colleague that we need to set up a meeting to  

بنابراین ممکن است در مکالمه تلفنی من شنیده باشید که به همکارم گفتم که باید جلسه ای ترتیب دهیم تا

discuss you know this problem that we're having so  to set up means to organize for example i'd like  

درباره آن بحث کنیم.

to set up a conference call with the client so  i would like to organize this means set the time  

می‌خواهم   یک تماس کنفرانسی با مشتری راه‌اندازی کنم، بنابراین  می‌خواهم این را سازماندهی کنم، یعنی زمان را

set the date set the location for the meeting  so let's set up a meeting send me an invitation  

تنظیم کنید   تاریخ را تنظیم کنید مکان جلسه را تنظیم کنید  بنابراین بیایید یک جلسه راه‌اندازی کنیم برای من دعوت نامه

send me an email let me know which days  work for you set up organize the meeting  

ارسال کنید   یک ایمیل برای من بفرستید به من اطلاع دهید که روزهای کار برای شما تنظیم کنید جلسه را سازماندهی کنید

start off basically means start or begin so often  times the person who is at the head of the meeting  

شروع کردن اساساً به این معنی است که اغلب اوقات شروع کنید یا شروع کنید زمانی که شخصی که در راس جلسه است

who's starting the meeting might say something  like okay i will start off by introducing tina  

که جلسه را شروع می کند ممکن است چیزی بگوید خوب من با معرفی tina

to the team so you're in the middle of the meeting  now and your boss or the person who is you know  

به تیم شروع می کنم. اکنون در وسط جلسه هستید و رئیس شما یا فردی که می‌شناسید

chairing the meeting might say i'll start off  i'd like to start off let's start off let's begin  

که جلسه را اداره می‌کند ممکن است بگوید من شروع می‌کنم  من می‌خواهم شروع کنم بیایید شروع کنیم

by talking about this so let's start off by  reviewing what we know so far let's start off  

بیایید شروع   با صحبت کردن در مورد این موضوع شروع کنیم. بررسی آنچه می دانیم تا اینجای کار، بیایید

by reviewing what we discussed last time i'd  like to start off by introducing tina to the team  

با مرور مواردی که آخرین بار در مورد آن صحبت کردیم، شروع کنیم. من می‌خواهم با معرفی تینا به تیم

so some of you might know tina some of you might  not know tina all right next sometimes this  

happens you have to call off which basically means  to cancel a meeting because the timing doesn't  

شروع کنم. که اساساً به معنای لغو یک جلسه است زیرا زمان‌بندی کار نمی‌کند

work and you just can't make it happen so not only  meetings but you can also talk about things like  

و شما نمی‌توانید آن را انجام دهید، بنابراین نه تنها جلسات، بلکه می‌توانید درباره مواردی مانند

our holiday party has been called off this year so  if you're giving some news and notes about what's  

جشن تعطیلات ما امسال لغو شده صحبت کنید، بنابراین اگر می‌دهید برخی اخبار و یادداشت‌ها درباره اتفاقاتی که

happening in your company these days you might  have to give bad news sometimes and say i'm sorry  

این روزها در شرکت شما می‌افتد، ممکن است گاهی مجبور شوید اخبار بدی بدهید و بگویید متاسفم،

but the company christmas party the company  holiday party has been called off this year we  

اما جشن کریسمس شرکت جشن تعطیلات شرکت امسال لغو شد، ما

don't have the money to have it okay you can also  call off the meeting right so i'm sorry we have  

پول نداریم که داشته باشیم. اشکالی ندارد، شما همچنین می‌توانید جلسه را به درستی لغو کنید، بنابراین متأسفم که

to call off the meeting it doesn't work for me or  one of the key people is sick or you know i just  

مجبوریم جلسه را لغو کنیم، این برای من کار نمی‌کند یا یکی از افراد کلیدی بیمار است یا می‌دانید که

don't have the time to you know make this meeting  happen so set up start off call off deal with  

من فقط   وقت کافی برای شما ندارم. بدانید این جلسه را انجام دهید، بنابراین شروع کنید

now when you are in the work meeting itself you're  often talking about things that you plan to do  

وقتی در جلسه کاری خود هستید، اغلب در مورد کارهایی که می‌خواهید انجام دهید

or things that are happening in the company now  and you have to talk about how you will handle  

یا چیزهایی که اکنون در شرکت اتفاق می‌افتد صحبت می‌کنید و باید درباره نحوه

or manage something so the s t it's st that stands  for something in the context of my board work  

مدیریت یا مدیریت چیزی صحبت کنید. این چیزی است که مخفف چیزی در زمینه کار هیئت مدیره من است

so to deal with something means that you  are managing or handling um something or  

بنابراین مقابله با چیزی به این معنی است که شما چیزی را مدیریت یا مدیریت می‌کنید یا

experiencing it so we've been dealing with  several ongoing problems an ongoing problem  

آن را تجربه می‌کنید، بنابراین ما با چندین مشکل مداوم سروکار داشته‌ایم، مشکل مداوم

is something that keeps happening again and  again and again so we have been dealing with  

چیزی است که دوباره تکرار می‌شود. و بارها و بارها، بنابراین ما با

several ongoing problems how are we going to deal  with losing this person from the company right so  

چندین مشکل مداوم مواجه بوده‌ایم. چگونه می‌خواهیم با از دست دادن این شخص از شرکت به درستی کنار بیاییم، بنابراین

if someone leaves a company you have to deal with  that problem deal with that situation hey how are  

اگر کسی شرکتی را ترک می‌کند، باید با آن مشکل کنار بیایید، با آن وضعیت مقابله کنید، هی

we dealing with the new renovations project okay  so how are we handling the communication for it  

چطور  پروژه نوسازی جدید خوب است پس چگونه ارتباطات را برای آن مدیریت می‌کنیم

or something like that okay so to handle to  manage to deal with imagine you're you know you  

یا چیزی شبیه به آن مشکلی ندارد، بنابراین برای مدیریت تصور کنید که شما می‌دانید  دارید

have the problem in your hand and you're kind of  manipulating it and dealing with it okay all right  

مشکلی در دست شماست و دارید به نوعی آن را دستکاری می کنید و با آن برخورد می کنید، بسیار خوب،

um oh i'm sorry i rubbed a little bit off there  but i think you can you know read the word think  

اوم، متاسفم که کمی از آن جا مالش دادم، اما فکر می کنم شما می توانید بدانید که کلمه فکر کردن را در آنجا بخوانید،

there so bring up uh to bring up something is to  introduce it into the conversation so many issues  

پس برای آوردن آن بالا بیاورید. چیزی برای وارد کردن آن به مکالمه است.

many topics are brought up in the context of work  meetings so i think you've brought up a good point  

بسیاری از موضوعات در چارچوب جلسات کاری مطرح می‌شوند، بنابراین فکر می‌کنم شما به نکته خوبی اشاره

i think you have introduced this topic into the  conversation i think you have introduced a good  

کرده‌اید.

point you know in the course of this meeting or  something that is relevant to the things we are  

نکته‌ای خوب   که در جریان این جلسه می‌دانید یا چیزی که مربوط به چیزهایی است که

discussing here all right so um hey carolyn  you brought up that you know we don't have  

اینجا در حال بحث هستیم

enough coffee in the kitchen right now can  someone buy more coffee for the kitchen okay  

قهوه برای آشپزخانه باشه

so she brought up a topic into the conversation  imagine these are topics in your hands that you  

بنابراین او موضوعی را در گفتگو مطرح کرد تصور کنید اینها موضوعاتی هستند که در دستان شما هستند

want to discuss in a meeting you bring them up i'd  like to bring up this topic i'd like to bring up  

می خواهید در جلسه ای بحث کنید و آنها را مطرح می کنید. من می خواهم این موضوع را مطرح

the topic of vacation time in the company okay or  oh steve over here he's bringing up the topic that  

کنم   موضوع تعطیلات زمانی که در شرکت خوب است یا اوه استیو اینجا موضوعی را مطرح می‌کند

i don't know he would like more time off  as well um that there's a conflict in his  

که نمی‌دانم دوست دارد مرخصی بیشتری داشته باشد، همچنین اگر در برنامه‌اش تضادی وجود دارد

schedule or something okay and jot down now  you are if you are in a meeting and it's a long  

یا چیزی خوب است و حالا یادداشت کنید اگر هستید در یک جلسه و طولانی

one one hour's two hours i can't speak for your  company i don't know how long your meetings are  

است   یک ساعت و دو ساعت من نمی‌توانم برای  شرکت شما صحبت کنم، نمی‌دانم جلسات شما چقدر طول می‌کشد

but you probably bring a notebook with you so that  you can take notes or maybe you bring a tablet  

اما احتمالاً یک دفترچه با خود می‌آورید تا بتوانید یادداشت برداری کنید یا شاید یک تبلت بیاورید

or a laptop and to jot down simply means to write  notes so please bring a notepad to jot down notes  

یا لپ‌تاپ و یادداشت کردن به سادگی به معنای نوشتن یادداشت است، بنابراین لطفاً یک دفترچه یادداشت برای یادداشت کردن یادداشت‌ها

to take down you can also say jot down or take  down notes jot down information jot down details  

به همراه داشته باشید تا

so i'll just think chat chat chat okay um usually  it refers to physical notebooks physical paper  

یادداشت‌ها را بردارید. اوم، معمولاً به کاغذهای فیزیکی نوت‌بوک‌های فیزیکی اشاره می‌کند،

but people have used it also when they bring  a you know a small laptop and they're jotting  

اما مردم از آن استفاده می‌کنند، همچنین زمانی که یک لپ‌تاپ کوچک می‌آورند و

down notes they're taking down notes as the  meeting is happening all right so quick recap  

یادداشت‌هایی را یادداشت می‌کنند، یادداشت‌برداری می‌کنند، زیرا جلسه به‌خوبی برگزار می‌شود، پس خلاصه سریع

set up a meeting organize start off begin call  off cancel deal with handle or manage bring up  

تنظیم کنید جلسه سازماندهی شروع تماس شروع لغو کنسل کردن معامله با دسته یا مدیریت بالا آوردن

introduce into the conversation jot down to write  notes now let's look at six more next we have run  

وارد کردن در مکالمه یادداشت برای نوشتن یادداشت حالا بیایید شش مورد دیگر را بررسی کنیم   تمام شده

out of to run out of something means to use all of  it now this doesn't only have to refer to physical  

ایم تا چیزی تمام شود یعنی از همه آن استفاده کنیم  اکنون این فقط به ارجاع نیست در مورد

things like office supplies for example you can  run out of pencils run out of pens run out of  

چیزهای فیزیکی مانند لوازم اداری، به عنوان مثال، می‌توانید مدادها تمام شود و قلم‌ها تمام شده است،

printer ink it can also refer to things like time  or patience so i'm afraid we have run out of time  

جوهر چاپگر نیز می‌تواند به مواردی مانند زمان یا صبر اشاره داشته باشد، بنابراین می‌ترسم وقت ما تمام شده باشد

or maybe someone will bring up in the meeting that  they are running out or the office is running out  

یا شاید کسی مطرح کند در جلسه‌ای که آنها در حال تمام شدن هستند یا دفتر در حال

of certain supplies so the printer is running out  of ink or the printer has almost run out of ink  

اتمام   لوازم خاص است، بنابراین جوهر چاپگر تمام می‌شود یا جوهر چاپگر تقریباً تمام می‌شود

or we are running out of staples uh we have run  out of paper emergency we need to buy more paper  

یا ما در حال تمام شدن لوازم اصلی هستیم، آیا کاغذ اضطراری تمام شده است. باید کاغذ بیشتری بخرید

okay so to run out of it means to use all of it  if you are a fan of the band muse you might know  

خوب است، بنابراین تمام شدن آن به این معنی است که از همه آن استفاده کنید  اگر از طرفداران گروه موسیقی هستید، ممکن است بدانید

our time is running out so you can run out of time  run out of patience and run out of office supplies  

زمان ما در حال تمام شدن است، بنابراین می توانید وقت شما تمام شود  صبر و حوصله شما تمام شود لوازم اداری

as well next figure out so to figure something  out means to find a solution to something or to  

همچنین شکل بعدی را تا f تصور کردن چیزی به معنای یافتن راه‌حلی برای چیزی یا

understand something for example we need to figure  out some ways to save money that's why we're here  

فهمیدن چیزی است، برای مثال باید راه‌هایی برای پس‌انداز کردن پول پیدا کنیم، به همین دلیل است که اینجا هستیم

okay let's figure out let's try to find a solution  let's try to find a way to save more money okay or  

باشه بیایید بفهمیم بیایید سعی کنیم راه‌حلی پیدا کنیم بیایید سعی کنیم راهی برای پس انداز پیدا کنیم پول بیشتر باشه

i can't figure out what's going on here like  i don't understand what is happening here  

یا   نمی‌توانم بفهمم اینجا چه خبر است، مثلا  نمی‌فهمم اینجا چه اتفاقی می‌افتد

in this particular situation so if you are  trying to figure something out you're trying to  

در این موقعیت خاص، بنابراین اگر می‌خواهید چیزی را بفهمید، سعی می‌کنید

find a solution or you are trying to  understand something all right next  

راه‌حلی پیدا کنید یا در تلاش هستید چیزی را کاملاً درک کنید

to go over so hopefully you are going over you  know your english knowledge on a daily basis  

برای رفتن به آن، بنابراین امیدواریم که شما به آن ادامه دهید  دانش انگلیسی خود را به طور روزانه می‌دانید

it means to review or to repeat information so  it is clear in the context of a business meeting  

به معنای مرور یا تکرار اطلاعات است تا  در چارچوب یک جلسه کاری

before we begin i'd like to go over some ground  rules now very quickly ground rules refer to basic  

قبل از شروع، واضح باشد. اکنون خیلی سریع برخی از قوانین پایه را مرور کنید قوانین پایه به قوانین اساسی   ارجاع می

foundational rules so the ground rules  for a meeting might be no cell phones okay  

دهند، بنابراین قوانین اساسی برای یک جلسه ممکن است بدون تلفن همراه باشد.

um you are not allowed to leave you know for the  first 20 minutes because the information is very  

گفتار بسیار

important uh please raise your hand if you want  to speak if you're in a very strict company maybe  

مهم است، لطفاً اگر می‌خواهید صحبت کنید، اگر در یک شرکت بسیار سخت‌گیر هستید، دستتان را بالا ببرید، شاید

or please listen and pay attention to other people  defer judgment like don't judge people critically  

یا لطفاً گوش دهید و به دیگران توجه کنید.

right away there are many ground rules or basic  foundation rules you can have in a meeting so  

قوانین پایه‌ای که می‌توانید در جلسه داشته باشید، بنابراین

to go over you can go over rules you can go over a  report so the person who set up the meeting might  

می‌توانید قوانین را مرور کنید، می‌توانید گزارشی را مرور کنید تا شخصی که جلسه را تنظیم

have a report and they want everyone to look at  it they will say okay we are going to go over the  

کرده گزارشی داشته باشد و می‌خواهد همه به آن نگاه کنند، می‌گویند خوب هستیم. در ادامه

step by step we will review the information on the  report step by step next hand out so this links to  

گام به گام، اطلاعات مربوط به گزارش را گام به گام در دست بعدی بررسی می‌کنیم، بنابراین این پیوند به

what i just said the person who set up the meeting  has a report they want to give a copy of the  

آنچه که قبلاً گفتم شخصی که جلسه را راه‌اندازی کرده است  گزارشی دارد که می‌خواهد یک کپی از

report to everyone in the meeting a paper copy  they hand out copies of the report to hand out  

گزارش را به آن ارائه دهد. همه افراد حاضر در جلسه یک نسخه کاغذی را می‌دهند  آنها نسخه‌هایی از گزارش را

simply means to distribute to a group if you have  ever taken english classes in a classroom setting  

برای توزیع می‌دهند   صرفاً به این معنی است که اگر تا به حال در کلاس‌های انگلیسی در یک کلاس درس شرکت

you will probably know that teachers hand out  activities or hand out papers the meaning of the  

کرده‌اید    احتمالاً می‌دانید که معلمان فعالیت‌ها را انجام می‌دهند یا پ. معنی

word is literally in the word hand out okay so to  hand out means to distribute or give all right so  

کلمه به معنای واقعی کلمه در کلمه hand out okay است، بنابراین به توزیع به معنای توزیع یا دادن همه چیز است، بنابراین

i'm going to hand out copies of our brochure right  so maybe your company just has a new brochure  

من می‌خواهم کپی‌هایی از بروشور خود را به درستی توزیع کنم تا شاید شرکت شما فقط یک بروشور جدید داشته باشد

and you're going to review it as a team in your  work meeting um and you know the person who set  

و شما. قرار است آن را به‌عنوان تیم در جلسه کاری خود مرور کنید و می‌دانید شخصی که

up the meeting hands out the brochure distributes  the brochure next look into so to look into  

جلسه را راه‌اندازی می‌کند، بروشور را توزیع می‌کند بروشور را در نگاه بعدی توزیع می‌کند، بنابراین برای بررسی

something means to explore or to try to discover  facts imagine you're peeking through things and  

چیزی به معنای کاوش یا تلاش برای کشف حقایق تصور شماست. دوباره به چیزهایی

looking into things you're exploring right  you're trying to find something so tina tina  

نگاه می‌کنید و   به چیزهایی که درست کاوش می‌کنید نگاه می‌کنید  شما سعی می‌کنید چیزی را بیابید،

she just started with the team but you trust  her a lot tina i'd like you to look into this  

او به تازگی با تیم شروع کرده است، اما شما خیلی  به او اعتماد دارید، من می‌خواهم شما به این موضوع نگاه کنید

yeah we're having a problem with people stealing  food from the kitchen refrigerator okay so  

بله ما داریم مشکلی با افرادی که غذا را از یخچال می‌دزدند، خوب است، بنابراین

people just keep taking food i bring my lunch  every day but once a month my lunch disappears  

افراد فقط به خوردن غذا ادامه می‌دهند.

from the refrigerator i'd like you to look into  this what's happening okay can you call our  

maybe video camera video security company and find  out what's going on okay find out the information  

شرکت امنیت ویدیویی دوربین فیلمبرداری باشید و ببینید چه اتفاقی دارد می‌افتد، اطلاعاتی را

that we need all right so look into explore try  to find the information try to discover facts  

که به آن نیاز داریم را بیابید، بنابراین سعی کنید اطلاعات را پیدا کنید و سعی کنید حقایق را کشف

what's happening finally wrap up to wrap up is  to finish so let's try to wrap up in five more  

کنید. حداکثر در پنج دقیقه دیگر تکمیل کنید

minutes max max just means maximum so if you are  wrapping up you are near the end of the meeting  

حداکثر به معنای حداکثر است، بنابراین اگر در حال پایان دادن به جلسه هستید، به پایان جلسه نزدیک

and you are just trying to you know finish it  basically so right now i'm going to wrap up this  

می‌شوید   و فقط سعی می‌کنید بدانید آن را تمام کنید اساساً در حال حاضر می‌خواهم این

video by telling you guys to go to ingvid.com  where you can do a quiz to test your knowledge  

ویدیو را با گفتن کامل کنم. شما بچه‌ها به ingvid.com بروید جایی که می‌توانید یک مسابقه برای آزمایش دانش خود

test your understanding of everything that we  have looked at today as i said at the start of  

انجام دهید   درک خود را از همه چیزهایی که امروز به آنها نگاه کرده‌ایم آزمایش کنید همانطور که در

the video you cannot predict what will happen in  a meeting you cannot predict the type of language  

ابتدای  ویدیو گفتم نمی‌توانید پیش‌بینی کنید در جلسه‌ای چه اتفاقی می‌افتد که نمی‌توانید پیش‌بینی کنید. نوع زبان

you will use but i hope that these 12 phrasal  verbs will give you a good strong foundation  

که استفاده خواهید کرد، اما امیدوارم که این 12 فعل عبارتی به شما یک پایه قوی

for being able to understand things better in work  meetings with english speakers and to give you the  

برای درک بهتر مسائل در جلسات کاری با انگلیسی‌زبان‌ها بدهد و به شما

confidence so that you can speak openly you can  speak confidently you can express yourself a lot  

اعتماد به نفس بدهد. اینکه می‌توانید علنی صحبت کنید، می‌توانید با اطمینان صحبت کنید، می‌توانید

better by knowing these words these phrasal  verbs yeah i took two weeks off for vacation  

با دانستن این کلمات، این فعل‌های عبارتی  بله، دو هفته

yep i took off from work just a little while  ago and my plane takes off in about three hours

مرخصی گرفتم   بله، همین چند وقت پیش از سرکار خارج شدم و هواپیمای من حدوداً سه بعد از آن بلند شد. ساعت ها

it should be good i'm very excited yeah  

باید خوب باشد من خیلی هیجان زده هستم بله

okay i gotta take off so yeah i'll call  you when i get there okay all right yep bye

باشه، باید پرواز کنم، پس بله، وقتی به آنجا رسیدم با شما تماس می‌گیرم، خیلی خوب، بله خدانگهدار،

i'm excited to go on vacation hey  everyone i'm alex thanks for clicking  

من هیجان زده هستم که به تعطیلات بروم هی همه من الکس هستم، با تشکر از کلیک کردن

and welcome to this lesson on five ways to use  the phrasal verb take off now phrasal verbs have  

و به این درس در مورد پنج راه برای استفاده از فعل عبارتی "بدون" خوش آمدید افعال عبارتی

multiple meanings in many cases and this is one  of them so what i'm going to do in this video  

در بسیاری از موارد معانی متعددی دارند و این یکی از آنهاست، بنابراین کاری که من در این ویدئو انجام

is give you five definitions five usages and give  you some very clear example sentences so that you  

می‌دهم این است که پنج تعریف پنج کاربرد را به شما ارائه دهم و به شما بگویم. چند جملات مثال بسیار واضح به طوری که

can tell the different contexts the different ways  that you can use this very common phrasal verb  

بتوانید به زمینه های مختلف راه های مختلف را بگویید  که اکنون می توانید از این فعل عبارتی بسیار رایج استفاده کنید

now if you enjoy this lesson and if you want to  improve and learn even more about phrasal verbs  

اگر از این درس لذت می برید و اگر می خواهید در مورد افعال عبارتی پیشرفت کنید و حتی بیشتر

you can check out englishalex.com i have  a lot of resources there many are free  

بدانید   می توانید به زبان انگلیسی مراجعه کنید. ex.com من منابع زیادی دارم، بسیاری از آنها رایگان هستند

some you can purchase and one of the books  that you can purchase on that website is 100  

برخی از آنها را می توانید خریداری کنید و یکی از کتابهایی که می توانید در آن وب سایت خریداری کنید، 100

practical english phrasal verbs this includes  phrasal verbs like take off as well as  

فعل عباراتی کاربردی انگلیسی است که شامل افعال عبارتی مانند take off و همچنین

99 other phrasal verbs over 900 examples only  the most common usages and 20 context-based  

99 افعال عبارتی دیگر است. فقط 900 مثال رایج‌ترین کاربردها و 20 درس مبتنی بر زمینه ،

lessons so you will be given a context and  not just you know here's the definition  

بنابراین به شما یک زمینه داده می‌شود و نه فقط می‌دانید اینجا تعریف

figure out how to use it i give you tons of  examples to make sure that you really internalize  

است   نحوه استفاده از آن را بیابید، من هزاران مثال به شما می‌دهم تا مطمئن شوید که واقعاً

the knowledge that you get from that book so once  again englishalex.com and if you want a copy of  

دانش را درونی می‌کنید   شما از آن کتاب دریافت می‌کنید، بنابراین یک بار دیگر englishalex.com و اگر می‌خواهید یک کپی از

100 practical english phrasal verbs or another  resource just check out the link that is attached  

100 فعل عبارتی کاربردی انگلیسی یا یک منبع  دیگر می‌خواهید، فقط پیوندی را که   به این ویدیو پیوست شده است، بررسی

to this video so let's begin so take off the most  common meaning of takeoff is to remove something  

کنید، بنابراین بیایید شروع کنیم، بنابراین رایج‌ترین معنای برخاستن این است. برای برداشتن چیزی

so especially something you are wearing i'm going  to step off the screen so you can see very clearly  

بنابراین مخصوصاً چیزی را که می‌پوشید، از صفحه خارج می‌شوم تا بتوانید خیلی واضح ببینید

for example please take off your shoes you can  use any article of clothing any piece of jewelry  

برای مثال لطفاً کفش‌هایتان را در بیاورید و می‌توانید از هر لباسی که هر پی است استفاده کنید. ece of jewelry

and you can use take off to mean to remove  that thing so take off your shirt take off  

و می‌توانید از take off به معنای برداشتن آن چیز استفاده کنید، بنابراین پیراهن خود را درآورید   گردنبندتان

your necklace take off your socks take off your  shoes okay uh now this this phrasal verb is also  

جوراب‌های خود را درآورید کفش‌هایتان را درآورید، خب حالا این فعل عبارتی نیز

separable in this case so you can say take your  shoes off now it's again especially something you  

در این مورد قابل تفکیک است، بنابراین می‌توانید بگویید بردارید اکنون کفش‌هایتان را درآورید، آن دوباره مخصوصاً چیزی است

are wearing but it does mean to remove something  from somewhere so usually off your body but  

که می‌پوشید، اما به این معناست که چیزی را از جایی که معمولاً از بدنتان خارج می‌کنید،

take that picture off the wall so you  can remove a picture from a wall right uh  

بردارید، اما آن عکس را از روی دیوار بردارید تا بتوانید عکسی را از روی دیوار بردارید،

even a virtual wall like if you have a social  media account can say take that off your wall  

حتی یک دیوار مجازی مثل این داشتن یک حساب رسانه اجتماعی می‌تواند بگوید آن عکس را از روی دیوار خود بردارید

i don't want that picture there okay remove it  from the wall next to leave a place often suddenly  

من آن عکس را نمی‌خواهم، خوب آن را از دیوار کناری بردارید تا مکانی را اغلب به طور ناگهانی ترک کنید

so if i say sorry guys i need to take off  i have work in the morning i need to leave  

بنابراین اگر بگویم بچه‌ها متاسفم باید بلند شوم، صبح کار دارم من باید بروم

and usually it's something that you decide  in the moment it's like yeah i gotta take off  

و معمولاً این چیزی است که شما تصمیم می‌گیرید در آن لحظه مثل این است که بله باید بروم

you can do it with a plan you can say just so  you know i need to take off at seven o'clock  

می‌توانید آن را با برنامه‌ای که می‌توانید بگویید انجام دهید تا بدانید که باید ساعت هفت بروم

and let's look at two examples that i wrote here  on the board so you can see clearly she took off  

و بیایید به دو نگاه کنیم نمونه هایی که نوشتم اینجا روی تخته تا بتوانید به وضوح ببینید که او

after dinner this simply means she left after  dinner and you can ask a friend a colleague  

بعد از شام از زمین بلند شد. این به این معنی است که او بعد از شام

hey when are you taking off what time are you  taking off what time are you leaving okay next  

take off can also mean to suddenly  become popular or successful so  

رفت همچنین می‌تواند به معنای محبوب یا موفقیت‌آمیز شدن ناگهانی باشد، بنابراین

if there is a pop song on the radio that suddenly  becomes popular or successful you can say  

اگر آهنگی پاپ در رادیو وجود دارد که ناگهان محبوب یا موفق می‌شود، می‌توانید بگویید

that song is taking off okay  so let's look at these examples

آن آهنگ خوب است، پس بیایید به این مثال‌ها نگاه کنیم

so uh oh i missed one all right we'll go back  to that so while i'm talking about this this is  

تا اوه، من یکی را از دست دادم. به آن برمی گردم، بنابراین در حالی که من در مورد این صحبت می کنم، این

number four her career is really taking off so her  career is really starting to become successful she  

شماره چهار است، شغل او واقعاً در حال پیشرفت است، بنابراین حرفه او واقعاً شروع به موفقیت می کند

has been in her industry for several years and now  she is really starting to make money gain prestige  

، او چندین سال است که در صنعت خود فعالیت می کند و اکنون او واقعاً شروع به کسب درآمد کرده است. اعتبار کسب

her career is really taking off and if one of your  work colleagues has a new business plan a new idea  

کند   حرفه او واقعاً در حال پیشرفت است و اگر یکی از همکاران شما یک طرح تجاری جدید داشته باشد، یک ایده جدید داشته باشد

and they're really excited about it and  you say i don't think that idea will take  

و آنها واقعاً در مورد آن هیجان‌زده هستند و شما می‌گویید فکر نمی‌کنم آن ایده از

off that idea will never take off we'll never  you know become successful or become popular  

بین برود   آن ایده هرگز از بین نخواهد رفت. خاموش ما هرگز نمی‌دانی موفق می‌شوی یا

all right so that was number four i missed  number three i know how to count i promise so  

محبوب می‌شوی. خیلی خب، بنابراین شماره چهار را از دست دادم، شماره سه را از دست دادم، می‌دانم چگونه بشمارم، قول

uh this is very common the act of a plane leaving  the ground and starting to fly so let me give you  

می‌دهم پس   اوه، این بسیار معمول است که هواپیما زمین را ترک می‌کند و شروع به پرواز می‌کند، پس اجازه دهید من اینجا به

some space here my flight takes off in an  hour okay so the plane takes off in an hour  

شما فضا می دهم، پرواز من یک ساعت دیگر بلند می شود، بنابراین هواپیما یک ساعت

it's like oh did i miss my flight yeah the plane  took off already so when a plane leaves an airport  

or wherever you can fly a plane right so the  plane took off my plane takes off in an hour it's  

دیگر بلند می شود. درست است، بنابراین هواپیما از زمین خارج شد هواپیمای من در عرض یک ساعت بلند می‌شود

kind of like the opposite of it lands okay and  finally we have number five so to take time off  

مثل این است که برعکس آن خوب فرود می‌آید و نهایتاً ما شماره پنج را داریم، بنابراین برای استراحت

this means to obtain time off to take a break or  to take a vacation let's look at the two examples

این به معنای گرفتن مرخصی برای استراحت یا برای گرفتن تعطیلات است. به دو مثالی

he took a week off for his wedding so you can  put the time period between um to take and off  

که او یک هفته برای عروسی خود مرخصی گرفت نگاه کنید تا بتوانید بازه زمانی بین um to off و

here i'm using the simple past tense he took a  week off you can also say he took off a week for  

off قرار دهید.

his wedding he was getting married he needed to  make a lot of arrangements so he needed to take  

عروسی‌اش که داشت ازدواج می‌کرد، باید لو می‌کرد

some time off next lastly are you taking any time  off this summer so this is a very common question  

این یک سوال بسیار رایج است

that you can ask your colleagues your co-workers  your friends because maybe you want to make plans  

که می توانید از همکاران خود از همکاران خود بپرسید زیرا شاید می خواهید با آنها برنامه ریزی

with them or they seem like they're very tired and  you say are you taking any time off this summer  

کنید یا به نظر می‌رسند خیلی خسته هستند و شما می‌گویید آیا این تابستان زمانی را مرخصی

you look like you need a break it  would be good for you to have a break  

می‌گیرید   به نظر می‌رسد که به استراحت نیاز دارید برای شما خوب است که استراحت کنید

so as you can see this is a very versatile phrasal  verb that can be used in a number of contexts  

بنابراین همانطور که می‌بینید این یک فعل عبارتی بسیار همه کاره است که می‌تواند در چندین زمینه استفاده شود

and if you want to check your understanding of  this material as always please go to ingvid.com  

و اگر می‌خواهید درک خود را از  این مطالب بررسی کنید، لطفاً مانند همیشه به ingvid.com

do the quiz make sure you understand this stuff  and once more if you enjoyed this lesson and you  

بروید   امتحان را انجام دهید، مطمئن شوید که این مطالب را فهمیده‌اید و اگر از این درس لذت می‌برید و

think wow i didn't know that take off had so many  different meanings i thought it was only to remove  

فکر می‌کنید وای من از این درس لذت برده‌اید. نمی‌دانم که تیک آف معانی بسیار متفاوتی دارد، فکر می‌کردم فقط برای برداشتن

something like take off your jacket take off  your shoes well now you know five ways to use it  

چیزی است مانند برداشتن ژاکت، کفش‌های خود را خوب، حالا پنج راه برای استفاده از آن می‌دانید

and if you want to learn about other  phrasal verbs like i have mentioned already  

و اگر می‌خواهید درباره سایر افعال عبارتی مانند آنچه ذکر کردم بیاموزید. همه ady

check out englishalex.com right there or just  click the link that is attached to this video  

همانجا englishalex.com را بررسی کنید یا فقط روی پیوندی که به این ویدیو پیوست شده است کلیک

pick up a copy of 100 practical english phrasal  verbs or another resource and just check it out  

کنید   یک کپی از 100 فعل اصطلاحی کاربردی انگلیسی یا منبع دیگری را بردارید و فقط آن را بررسی کنید   نظر خود را

let me know what you think and until next time  thanks for clicking so we are going to look at  

به من اطلاع دهید و تا دفعه بعد از کلیک کردن متشکرم بنابراین ما قصد داریم

eight eight push phrasal verbs in this lesson  we'll start with four we'll do another four  

در این درس به هشت فعل عبارتی فشاری نگاه کنیم. با چهار فعل شروع می‌کنیم، بلافاصله بعد از این چهار فعل دیگر را انجام می‌دهیم،

right after this so i don't want to waste any more  time let's get started number one to push ahead  

بنابراین نمی‌خواهم بیشتر از این وقت تلف کنم، بیایید شماره یک را شروع کنیم تا به جلو برویم.

with something so to push ahead with something  means to continue with something to continue doing  

چیزی برای پیشبرد چیزی به معنای ادامه دادن به کاری برای ادامه انجام

something when there are problems or when other  people may be working on a project wish to stop  

کاری زمانی که مشکلاتی وجود دارد یا زمانی که افراد  دیگری ممکن است روی پروژه‌ای کار کنند می‌خواهند متوقف شود

so you keep doing it even though other people  say no no stop it's a bad idea typically  

بنابراین شما به انجام آن ادامه می‌دهید حتی اگر دیگران بگویند نه توقف این ایده بدی است معمولاً

you push ahead with things in an office or the  government will push ahead with something let's  

شما کارهایی را در یک اداره پیش می‌برید یا دولت با چیزی پیش می‌رود، بیایید

look at the two examples to show you what i  mean number one we pushed ahead with the policy  

به دو مثال نگاه کنیم تا به شما نشان دهیم منظورم چیست که ما با این خط‌مشی

despite unpopular public opinion the public  didn't like the policy we introduced maybe the  

پیش‌رفتیم   با وجود عدم محبوبیت مردم نظر عموم مردم سیاستی را که ما معرفی کردیم دوست نداشتند شاید این

policy says everyone must have a fake mustache  on the second day of every month i don't know  

خط‌مشی می‌گوید همه باید سبیل‌های تقلبی در روز دوم هر ماه داشته باشند، نمی‌دانم

and it says unpopular public opinion but you  know the government says oh it's a great idea  

و می‌گوید افکار عمومی ناپسند است، اما می‌دانید که دولت می‌گوید آه، این ایده عالی است.

let's do it so they push ahead with the policy  second the municipal government is pushing ahead  

بیایید این کار را انجام دهیم تا آنها سیاست را پیش ببرند ثانیاً دولت شهرداری

with its plans so again to push ahead is to  keep going to keep pushing with something even  

با برنامه‌های خود پیش می‌رود  بنابراین دوباره پیشبرد این است که به ادامه فشار دادن با چیزی ادامه دهیم، حتی

if there are problems or other people think it's  a bad idea next push someone around so think of

اگر مشکلاتی وجود داشته باشد یا دیگران فکر کنند این ایده بدی است. در اطراف، پس فکر کنید

if someone pushes you around they treat you in  a rude way they act like a bully for example  

اگر کسی شما را به اطراف هل می‌دهد، با شما رفتاری بی‌ادب دارد، برای مثال،

our boss thinks he can just push people  around or my brother pushed me around  

رئیس ما فکر می‌کند که می‌تواند مردم را به اطراف هل دهد یا برادرم در

a lot as a kid so imagine you are the  person who is being pushed around you're

کودکی من را زیاد هل می‌داد، بنابراین تصور کنید شما همان فردی هستید که در اطراف شما رانده می شود،

someone is bullying you pushing you in this  direction in that direction treating you  

کسی شما را قلدری می کند و شما را به این سمت هل می دهد در آن جهت با شما رفتار می کند

like they are a bully next to push someone  away means to force someone away from you so  

مانند یک قلدر است کنار رانده کردن کسی  یعنی مجبور کردن کسی از شما دور شود

the relationship wasn't working so she pushed him  away this means you know she stopped calling him  

بنابراین  p کار نمی کرد بنابراین او را هل داد دور این یعنی می دانید که دیگر با او تماس نگرفت

she stopped commenting on his facebook photos she  just did not text him anymore she pushed him away  

او دیگر روی عکس های فیس بوک خود نظر نگذاشت و دیگر به او پیام نداد و او را کنار زد

because the relationship was not working next  we're friends why are you pushing me away  

چون بعداً رابطه درست نشد ما با هم دوستیم چرا شما هستید دور کردن من

okay so you're my best friend don't push me away  come back okay don't separate yourself don't  

باشه پس تو بهترین دوست من هستی، من را هل نده  برگرد، باشه خودت را جدا نکن،

try to force yourself away from me next to push a  date or an appointment back this means to postpone  

سعی نکن خودت را از من دور کنی تا تاریخ یا قراری را به عقب برگردانی، این یعنی به تعویق انداختن

something so to delay something st something  until a later time or a later date two examples  

کاری به تعویق انداختن چیزی تا زمانی بعد یا تاریخ

the meeting had to be pushed back by a week so  the meeting was pushed back delayed by one week  

بعدی     جلسه باید یک هفته عقب انداخته می‌شد،    جلسه با یک هفته به تعویق افتاد

we pushed our wedding date back so we  realized there was a family emergency maybe  

ما تاریخ عروسی خود را به عقب انداختیم بنابراین متوجه شدیم که ممکن است یک اورژانس خانوادگی وجود داشته باشد.

so we had to push the wedding date back  okay now we're gonna look at four more

بنابراین ما مجبور شدیم تاریخ عروسی را به عقب برگردانیم خیلی خب حالا به چهار مورد دیگر نگاه می

next we have to push back against someone  or something this means to fight back  

کنیم بعد باید به کسی فشار بیاوریم یا چیزی به این معنی است که مقابله کنیم   در

against someone or something for example  they pushed back against the enemy  

برابر کسی یا چیزی برای مثال آنها در برابر دشمن عقب رانده اند

against the enemy army so the enemy army is  coming at them they're pushing them pushing  

در برابر ارتش دشمن، بنابراین ارتش دشمن به سمت آنها می آید، آنها

them pushing them and then they push back  push back push back against the enemy army  

را هل می دهند و آنها را هل می دهند و سپس آنها را عقب می زنند  عقب می زنند، ارتش دشمن را به عقب می رانند

next example we can't accept these conditions we  need to push back so this could be a situation  

مثال بعدی ما نمی توانیم این شرایط را بپذیریم که باید به عقب برگردیم. می‌تواند موقعیتی

at your workplace where you do not like the  conditions so you want to push back against  

در محل کارتان باشد که در آن شرایط را دوست ندارید، بنابراین می‌خواهید

the management next to push for something or to  push for someone means to support and advocate for  

با مدیریت کنار بیایید تا برای چیزی فشار بیاورید یا برای فشار آوردن برای کسی به معنای حمایت و حمایت از

something or someone examples the employees pushed  for more money so maybe again the employees are  

چیزی است یا کسی مثال می‌زند که کارمندان برای پول بیشتر فشار آورده‌اند. شاید دوباره کارمندان از

not happy with how much money they are making  so they go on strike and in their discussion  

میزان درآمدی که به دست می‌آورند راضی نباشند، بنابراین دست به اعتصاب می‌زنند و در بحث

with the management they push for more money  they support and advocate for more money next  

با مدیریتی که برای پول بیشتر فشار می‌آورند، حمایت می‌کنند و از پول بیشتر حمایت می‌کنند.

most canadians pushed for justin trudeau in the  2015 election so they pushed for him supported him  

بیشتر کانادایی‌ها برای جاستین ترودو در انتخابات 2015 تلاش کردند. آنها برای او فشار آوردند و از او

advocated for him and he won he became the  prime minister in 2015. two more examples  

حمایت کردند و او برنده شد در سال 2015 نخست وزیر شد.

push or press on with something or with a  plan so you can say to push on or to press on  

بنابراین می‌توانید بگویید فشار دهید یا فشار دهید

this means to continue doing something even  when it's difficult so the drive was difficult  

این به این معنی است که به انجام کاری ادامه دهید حتی وقتی سخت است، بنابراین رانندگی دشوار بود

but we kept pushing on okay so it's snowing a  lot and you're like okay just 20 more minutes  

اما ما همچنان خوب فشار می‌آوریم، بنابراین برف خیلی می‌بارید و شما فقط 20 دقیقه دیگر خوب هستید

and i'm at home okay we kept pushing on pushing on  pushing on continued to drive next we can't quit  

و من من در خانه هستم خوب، ما به فشار دادن ادامه دادیم  فشار دادن ادامه دادیم به رانندگی ادامه دادیم نمی‌توانیم کار را ترک

we need to push on this could be any situation  we can't give up we need to keep going  

کنیم   باید فشار بیاوریم ممکن است هر موقعیتی باشد ما نمی‌توانیم تسلیم شویم باید ادامه

push on and continue studying english for example  finally push past and you need to push past  

دهیم   فشار دهید و به مطالعه انگلیسی ادامه دهید به عنوان مثال در نهایت از گذشته عبور کنید و باید از یک

someone so to push past someone is to press  roughly into someone as you pass them so the  

نفر عبور کنید   بنابراین برای رد کردن از کنار شخصی، فشار دادن تقریباً به کسی است که از کنار او رد می‌شوید، بنابراین

two examples will make this very clear i had to  push past a bunch of people to catch the bus so  

دو مثال این موضوع را کاملاً روشن می‌کند که من مجبور شدم برای گرفتن اتوبوس از کنار یکسری افراد عبور کنم تا

you're you know trying to catch the bus the bus is  there there are people in front of you you have to  

شما آیا می‌دانی که در تلاش برای گرفتن اتوبوس اتوبوس وجود دارد، افرادی در مقابل شما هستند که باید

push past them to catch the bus on time finally  she pushed past three runners to win the race  

آنها را پشت سر بگذارید تا به موقع به اتوبوس برسید، در نهایت او سه دونده را پشت سر گذاشت تا در مسابقه پیروز شود.

so she's running she's running she's running and  she's pushing past three runners to win the race  

او از سه دونده عبور می کند o در مسابقه برنده شوید   این

that's a lot of information so if you'd like to  test your understanding of the material number  

اطلاعات بسیار زیادی است، بنابراین اگر می‌خواهید درک خود را از ماده شماره یک آزمایش کنید،

one i recommend you go back watch the video again  because there is a lot of information here then  

توصیه می‌کنم دوباره به تماشای ویدیو برگردید زیرا اطلاعات زیادی در اینجا وجود دارد، سپس

do the quiz on anvid.com if you enjoyed the video  don't forget to like it comment on it subscribe  

در anvid.com مسابقه را انجام دهید. از ویدیو لذت بردید فراموش نکنید که آن را لایک کنید نظر خود را در مورد آن بپسندید.

to the channel and check me out on facebook and  twitter until next time push on welcome to this  

در کانال مشترک شوید  و من را در فیس بوک و توییتر بررسی کنید تا دفعه بعد به این

lesson on expressions with hang today we will be  looking at one two three four five six different  

درس عبارات با hang خوش آمدید، امروز یک دو سه چهار پنج را بررسی خواهیم کرد شش

expressions that all use the word hang in some way  i hope some of them will be familiar and some of  

عبارت مختلف   که همگی به نوعی از کلمه hang استفاده می‌کنند، امیدوارم برخی از آنها آشنا باشند و برخی از

them will be new to you guys so first up hang  on the sentence says could you hang on a minute  

آنها برای شما جدید باشد، بنابراین ابتدا این جمله را قطع کنید که می‌گوید آیا می‌توانید یک دقیقه حوصله کنید

when we see a minute hang on clearly we see this  means to wait okay so to hang on means to wait  

وقتی می‌بینیم یک دقیقه قطع می‌شویم. ما به وضوح می‌بینیم که این به معنای صبر کردن است خوب است بنابراین به معنی صبر کردن است.

um generally we use hang on in the imperative  form which means we give a command so if you're  

اوم معمولاً ما از hang on در شکل امری استفاده می‌کنیم که به این معنی است که دستور می‌دهیم بنابراین اگر

listening to a person tell a story and you want  to say whoa whoa hang on hang on wait wait wait  

به حرف شخصی گوش می‌دهید که داستانی را تعریف می‌کند و می‌خواهید بگویید اوه صبر کن صبر کن صبر کنید صبر کنید

also kind of like stop in this situation and if  your friends are running away and you're like whoa  

همچنین به نوعی مانند توقف در این موقعیت و اگر دوستانتان فرار می کنند و شما مانند

hang on hang on a minute hang on a minute okay  so this means wait and usually it's given in  

یک دقیقه صبر کنید، یک دقیقه صبر کنید، خوب است  پس این به این معنی است که صبر کنید و معمولاً در

a command form okay next up we have hang up so  the sentences here say did you hang up the phone  

یک فرم فرمان داده می شود، باشه بعد ما قطع کن تا  جملات اینجا می گویند آیا تلفن را قطع کردی   او تلفن

he hung up on me so to hang up generally all  the time actually we use it to refer to ending  

را به من قطع کرد تا به طور کلی تمام وقت را قطع کنم  در واقع ما از آن برای اشاره به

a phone call and clicking the end button  okay so to hang up is to end a phone call  

پایان   تماس تلفنی و کلیک کردن روی دکمه پایان  استفاده می کنیم خوب است، بنابراین قطع کردن این است که یک تماس تلفنی را پایان دهید

and the important part here is to know you can use  the preposition on if someone hangs up on you so  

و بخش مهم اینجا این است که بدانید اگر کسی تلفن شما را قطع کرد، می‌توانید از حرف اضافه استفاده کنید، بنابراین

if i say he hung up on me that means he ended  the phone call now usually this is because the  

اگر بگویم او تماس تلفنی را با من قطع کرد، به این معنی است که او اکنون تماس تلفنی را پایان داده است، معمولاً به این دلیل است که  طرف مقابل

other person was angry or upset at you so i can't  believe he hung up on me i can't believe she hung  

عصبانی بوده است. یا از دستت ناراحتم بنابراین نمی توانم باور کنم که او تلفن

up on me okay next one is hang out so do you want  to hang out this weekend if you watch a lot of  

را به من قطع کرده است.

movies or if you listen to music anything related  to pop culture you have probably heard this a lot  

هر چیزی که مربوط به فرهنگ پاپ باشد به موسیقی گوش دهید، احتمالاً این را زیاد

tv shows as well and to hang out just means to  spend time okay so you hang out with your friends  

شنیده اید همچنین و پاتوق کردن فقط به این معنی است که وقتتان را خوب بگذرانید تا

on the weekends and hanging out means not  doing anything in particular but just spending  

آخر هفته‌ها با دوستانتان وقت گذرانی کنید و پاتوق کردن به این معنی است که کار خاصی انجام ندهید، بلکه فقط

time with your friends so you can hang out at  someone's house you can hang out at a coffee shop  

وقتتان را با دوستانتان بگذرانید تا بتوانید در خانه کسی که می‌توانید بنشینید. بیرون در یک کافی‌شاپ

so just hang out spend time together in a casual  situation okay the next one is to hang around  

پس فقط در یک موقعیت معمولی با هم وقت بگذرانید، مشکل بعدی

so we're hanging around the mall so you're talking  on the phone and your friend calls you and says  

این است که در مرکز خرید بگردیم تا شما با تلفن صحبت کنید و دوستتان با شما تماس بگیرد و بگوید

hey where are you we're looking for you and  you say oh we're just hanging around the mall  

هی کجا هستید شما ما به دنبال شما هستیم و شما می گویید آه، ما فقط در مرکز خرید هستیم

so hang around you might think has a very similar  meaning to hang out because you are spending time  

بنابراین ممکن است فکر کنید که دور زدن معنای بسیار مشابهی دارد برای وقت

but hang around means you're spending time usually  in one specific area and usually it's because  

گذرانی   اما hang around به این معنی است که شما معمولاً وقت خود را در یکی می گذرانید. منطقه خاصی و معمولاً به این دلیل است که

you're wasting time and waiting for something  else to happen so it does mean to spend time

شما در حال تلف کردن زمان هستید و منتظر اتفاق دیگری هستید، بنابراین به این معنی است

in an area now again as i mentioned usually  you're waiting for something else to happen  

که اکنون دوباره در یک منطقه وقت بگذرانید همانطور که اشاره کردم معمولاً وقتی در حال دور زدن

when you're hanging around so you know if you tell  your friends and just hang around here for five  

هستید منتظر اتفاق دیگری هستید   شما kn اگر به دوستان خود بگویید و فقط پنج دقیقه در اینجا بمانید،

minutes just spend some time kill the time here  okay and i will be back just hang around this area  

فقط کمی وقت بگذارید، زمان را در اینجا بگذرانید، خوب و من برمی گردم فقط در این منطقه

next is to hang in and this is one  that we definitely most often use in  

بچرخم   بعدی این است که در آن بنشینم و این یکی است که ما قطعاً اغلب در   استفاده می

a command form as well imperative form so hang in  just a little longer you'll notice i put the term  

کنیم فرم فرمان و همچنین فرم امری، پس کمی بیشتر منتظر بمانید، متوجه خواهید شد که من

the word there in parentheses in brackets  and this is because we often use this with  

عبارت   کلمه را در داخل پرانتز در داخل پرانتز قرار می‌دهم و این به این دلیل است که ما اغلب از آن با   hang in استفاده می‌کنیم،

hang in so if i say hang in there this  means well it means to don't give up  

بنابراین اگر بگویم hang in وجود دارد، این به معنای خوب است یعنی تسلیم نشوید   به

keep surviving keep fighting so to  hang in means to continue or to survive

زنده ماندن ادامه دهید به جنگیدن ادامه دهید تا  ماندگار شوید یعنی ادامه دهید یا زنده بمانید

or to not give up

یا تسلیم نشوید

so if you're watching uh a mixed  martial arts fight for example  

بنابراین اگر در حال تماشای یک مبارزه هنرهای رزمی مختلط هستید برای مثال

and one of the fighters in the fight you know  you you don't expect him to win and you say  

و یکی از مبارزانی که در این مبارزه می شناسید شما انتظار ندارید که او برنده شود و می گویید

wow it's round three he has hung in for three  rounds so he has hung in there for three rounds  

وای این دور سوم است که او برای سه دور آویزان شده است، بنابراین او برای سه دور در آنجا آویزان شده است

this means that he has survived he is still going  continuing for through the third round i'm sorry  

این بدان معنی است که او زنده مانده است و هنوز هم به دور سوم ادامه می دهد. متاسفم

my tongue is doing the the things and finally uh  the expression to hang on someone's every word  

زبان من این کارها را انجام می دهد و در نهایت، تعبیر آویزان کردن به هر کلمه‌ی یک نفر،

so for example i hung on the professor's every  word this means you pay attention to listen to  

برای مثال، من به هر کلمه‌ی استاد آویزان شدم، این بدان معناست که شما به

you're interested in the person's every word  so basically this means to be interested

هر کلمه‌ی آن شخص توجه می‌کنید، به هر کلمه آن شخص علاقه دارید، بنابراین اساساً این به معنای علاقه‌مند بودن

in everything or by everything a person has to say  now you can use this when you're listening to a  

به همه چیز یا به همه چیز است. یک نفر باید بگوید حالا می‌توانید از این هنگام گوش دادن به یک

lecture uh you can use this if you're listening  to a politician uh you know give a speech and  

سخنرانی استفاده کنید، اگر به یک سیاستمدار گوش می‌دهید، می‌توانید از آن استفاده کنید، اوه می‌دانید که سخنرانی می‌کند و

you're just interested in everything a person has  to say okay so to quickly review hang on means to  

فقط به همه چیزهایی که یک شخص برای گفتن دارد علاقه دارید. بسیار خوب، بنابراین بررسی سریع توقف به معنای

wait hang up means to end a phone call hang out is  to spend time usually with friends casually hang  

صبر کردن قطع کردن تماس به معنای پایان دادن به یک تماس تلفنی است که معمولاً با دوستان وقت خود

around you're spending time in one area hanging  around a doctor's office hanging around the mall  

را صرف وقت خود در یک منطقه می‌کنید و در اطراف مطب پزشک در اطراف مرکز

to hang in is to continue to survive to not  give up usually in an imperative form so hang  

خرید می‌چرخید   این است که به زنده ماندن ادامه دهید تا تسلیم نشوید معمولاً به شکل اجباری پس منتظر

in there come on hang in keep going don't  give up and to hang on someone's every word  

بمانید بیا ادامه دهید تسلیم نشوید و به تک تک کلمات

you're interested and attracted to a person and  everything that they have to say more specifically  

کسی که علاقه مند و جذب یک شخص هستید و هر چیزی که آنها باید به طور دقیق تر بگویند

so if you'd like to test your understanding of  these six hang expressions as always you can  

بنابراین اگر می خواهید درک خود را از این شش عبارت hang امتحان کنید، می

check out the quiz on angvid.com and don't forget  to subscribe to my youtube channel bye welcome to  

توانید   امتحان را در angvid.com بررسی کنید و فراموش نکنید در کانال یوتیوب من مشترک شوید. به

this lesson on phrasal verb opposites so today  with the help of my friend steve the spider  

این درس در متضاد افعال عبارتی بنابراین امروز با کمک دوستم استیو عنکبوت   می‌خواهم ببینم

i am going to look at how many one two three four  five six seven eight nine 10 10 phrasal verbs and  

چند افعال عبارتی یک دو سه چهار پنج شش هفت هشت نه 10 10 افعال عبارتی و

their opposites for a total of 20 phrasal verbs  that is more phrasal verbs than steve has legs  

متضاد آنها برای مجموع 20 فعل عبارتی که بیشتر افعال عبارتی هستند را بررسی می‌کنم. از استیو دارای پاها است

more phrasal verbs than steve has legs right  so we'll start from the top first check in  

افعال عبارتی بیشتری نسبت به استیو دارای پاهای راست است ، بنابراین ما ابتدا از بالا شروع می‌کنیم   یا اعلام حضور می‌کنیم

or check into so you can check into a hotel when  you first arrive say i'm here to check in okay  

تا بتوانید در اولین ورودتان به هتل مراجعه کنید، بگویید من اینجا هستم تا اعلام حضور کنم.

now when you check in obviously when you finish  your stay at a hotel you have to check out or  

بدیهی است که وقتی اقامت خود را در هتل به پایان می‌رسانید، باید از هتل خارج شوید یا

check out of the hotel so steve remember that time  we drove down to the states we went to fun spot  

از هتل خارج شوید، بنابراین استیو به یاد داشته باشید که زمانی به ایالت‌هایی رفتیم که به مکان تفریحی رفتیم.

which is the biggest arcade in the world we  checked into the holiday inn on a friday and  

مسافرخانه در یک f ریدی و

we checked out on a sunday it was a good time i  played pac-man mania for like four hours straight  

یک‌شنبه بیرون آمدیم، زمان خوبی بود که من تقریباً چهار ساعت متوالی  Pac-Mania بازی کردم

next we have get in so to get in specifically  into an enclosed space like a room or a car  

بعد از آن وارد شدیم تا به طور خاص وارد فضای بسته‌ای مانند اتاق یا اتومبیل

or get into the opposite is get out or get out  of a place or something so in a car for example  

شویم   یا وارد فضای مخالف شویم. پیاده شوید یا از یک مکان یا چیزی خارج شوید، مثلاً در ماشینی

i got into the car she got into the taxi so you  get in to a taxi or into a car and then to leave  

من سوار ماشینی شدم که او سوار تاکسی شد، بنابراین شما  سوار تاکسی یا ماشینی شوید و سپس برای

you have to get out now you can also be inside  your house and you can tell someone's like get  

ترک   باید از آن خارج شوید، اکنون می توانید داخل خانه خود باشید و می‌توانید به یکی از افرادی که شبیه به آن‌ها هستند بگویید وارد شوید،

in get in get in or if you're very angry at them  you can say get out like that one time remember  

وارد شوید یا اگر از دست او خیلی عصبانی هستید، می‌توانید یک بار بگویید بیرون بروید، به یاد داشته باشید

that you know what i'm talking about all right  next get on or get onto get off or get off of now  

که می‌دانید درباره چه چیزی صحبت می‌کنم، بعد سوار شوید یا پیاده شوید یا از همین الان پیاده شوید

this is specifically for public transportation  so you can get on or get onto a bus a train  

این مخصوص حمل و نقل عمومی است بنابراین می توانید سوار یا سوار اتوبوس شوید، قطار

a plane a boat and then when you leave the bus  leave the train leave the boat leave the plane you  

هواپیما یک قایق و سپس وقتی اتوبوس را ترک کردید  قطار را ترک کنید قایق را ترک کنید هواپیما را ترک

get off the plane get off the boat or get off  of the bus or the subway or the metro so you  

کنید   پیاده شوید هواپیما از قایق پیاده شود یا از اتوبوس یا مترو یا مترو

get on the metro the trip is finished get off  the metro okay depending on which part of the  

پیاده شود تا شما سوار شوید مترو سفر تمام شد از مترو پیاده شوید خوب بسته به اینکه اهل کدام قسمت

world you're from you might say the metro or the  subway i say metro because i work around montreal  

از دنیا هستید ممکن است بگویید مترو یا مترو من می گویم مترو چون در اطراف مونترال کار می کنم

but if you go to toronto most people say subway  so it depends where you're from next go out and  

اما اگر به تورنتو بروید اکثر مردم می گویند مترو پس بستگی دارد از کجا هستید، بیرون بروید و

stay in so this means to go out means to go see a  movie go outside of your house on the weekend and  

در آن بمانید، بنابراین این یعنی بیرون رفتن یعنی رفتن به دیدن یک فیلم به بیرون از خانه خود در آخر هفته و

do something with your friends so after this steve  and i are going to go out and have a little party  

کاری با دوستان خود انجام دهید، بنابراین بعد از این استیو و من می‌رویم بیرون و می‌خواهیم یک مهمانی کوچک

somewhere don't know where we haven't decided yet  but we got some friends waiting for us outside and  

جایی که نمی‌دانیم کجا هنوز تصمیم نگرفته‌ایم، اما چند دوست داریم بیرون منتظرمان هستند و

we'll decide after now if you don't want to go  out and you prefer a quiet night in your house  

بعد از این تصمیم می‌گیریم که آیا نمی‌خواهی بیرون بروی و شبی آرام را در خانه خود ترجیح می‌دهی

in your room like steve listening to pink floyd  in his bedroom while staring up at the ceiling  

اتاق شما مثل استیو در حال گوش دادن به پینک فلوید در اتاق خوابش در حالی که به سقف خیره شده است

then you stay in so your friends ask you hey do  you want to go out tonight say nah nah pink floyd  

سپس داخل می‌مانید تا دوستانتان از شما بپرسند هی می‌خواهید امشب بیرون بروید بگویید نه نه پینک

i'm gonna stay in i need to take in this music  next pick up and put down so very literal pick up  

فلوید این موسیقی  را بعداً بلند کنید و بگذارید خیلی تحت اللفظی انتخاب کنید   بگذارید پایین

put down pick up put down so you can pick up  a glass put down a glass pick up a pencil put  

n بردارید تا بتوانید بردارید یک لیوان را پایین بیاورید یک لیوان را پایین بیاورید یک مداد   یک مداد را

down a pencil and this is another meaning  of pickup so we have pick up and drop off  

پایین بیاورید و این معنای دیگری از وانت است بنابراین ما باید برداشتن و رها کردن

in this situation pickup can mean to get something  or someone from a specific location so you can  

در این موقعیت برداشتن می تواند به معنای بدست آوردن چیزی یا شخصی باشد. از یک مکان خاص، بنابراین می‌توانید

pick up someone from the daycare if you are a  parent and you have a young child you can pick  

فردی را از مهدکودک انتخاب کنید، اگر والدین هستید و فرزند خردسالی دارید، می‌توانید

them up from the daycare at the end of the day  you get them you can drop them off at the daycare  

او را از مهدکودک در پایان روز تحویل بگیرید

in the morning meaning you leave them there for  example after work if you're calling your friend  

صبح یعنی بعد از سر کار آنها را آنجا رها می‌کنید مثلاً اگر دوستتان را می‌خواهید،

your mom your roommate your wife your husband and  they say hey what time are you gonna be home oh  

مادرتان هم اتاقی‌تان، همسرتان را شوهرتان می‌خوانید و آنها می‌گویند هی می‌خواهید چه ساعتی به خانه بروید،

i'm gonna be a little late first i need to  drop something off at the bank maybe a bill  

اوه اول کمی دیر می‌کنم. چیزی را به بانک بسپارید، شاید یک

you have to pay and i need to pick up something  from the grocery store so maybe you are out of  

صورت‌حساب   باید پرداخت کنید و من باید چیزی از خواربار فروشی تحویل بگیرم، بنابراین شاید

milk you have no more milk so you need to pick up  some milk from the grocery store and again drop  

شیر شما تمام شده است، شیر دیگری ندارید، بنابراین باید مقداری شیر از فروشگاه مواد غذایی بردارید و دوباره

off not just for people not just for kids it can  be for things too both of them can be for things  

نه فقط برای مردم نه فقط برای کی می‌تواند برای چیزهایی هم باشد.

so you can drop off money at someone's house or  drop off a cd or drop off movie tickets somewhere  

put on take off so this is largely for clothes  right so you can put on your socks take off your  

جوراب‌هایت را درآور   جوراب‌هایت را

socks put on your jacket take off your jacket now  steve after about one beer likes to take off his  

بپوش، حالا ژاکتت را در بیاور  استیو بعد از حدود یک آبجو دوست دارد لباس‌هایش را در بیاورد

clothes i know he doesn't he's not wearing clothes  now he looks good naked anyway spiders look good  

، می‌دانم که نمی‌کند او لباس نمی‌پوشد حالا او برهنه خوب به نظر می‌رسد به هر حال عنکبوت‌ها خوب به نظر می‌رسند

naked that's a weird sentence i'm sorry um but  we'll we'll stop there i don't want to continue  

برهنه این جمله عجیبی است متاسفم، اما  ما همانجا توقف می‌کنیم، نمی‌خواهم

that story so uh slow down the opposite of to  slow down is to speed up hurry up go faster  

آن داستان را ادامه دهم، بنابراین آه آهسته آهسته، برعکس کم کردن سرعت، تند کردن است، عجله کن، سریع‌تر برو

so if you're driving and you know you're driving  with a friend your friend might say whoa whoa  

پس اگر رانندگی می‌کنی و می‌دانی شما در حال رانندگی با دوستی هستید که دوستتان ممکن است بگوید اوه اوه

slow down you don't want the police to stop you if  you are late for something your friend might say  

آهسته تر، نمی خواهید پلیس جلوی شما را بگیرد اگر برای چیزی که دوستتان می گوید دیر آمدید

speed up okay we need to go quicker stay up  and turn in this has a very specific context  

سرعت را بالا ببرید، خوب ما باید سریعتر برویم بیدار بمانیم و این را تحویل دهیم یک زمینه بسیار خاص

so to stay up means to not go to sleep but to  stay awake at night so for example last night  

بنابراین بیدار ماندن به معنای خوابیدن نیست بلکه به خیابان است شب بیدار، مثلاً دیشب

i stayed up until 1am playing dungeons and dragons  with my friends it's not true but imagine so we  

من تا ساعت 1 صبح بیدار بودم و با دوستانم سیاه‌چال و اژدها بازی می‌کردم، این درست نیست، اما تصور کنید که ما

stayed up until 2 o'clock watching old movies  old horror movies for example now if you don't  

تا ساعت 2 بیدار ماندیم فیلم‌های ترسناک قدیمی را تماشا کنیم، مثلاً حالا اگر

want to stay up don't want to stay awake you can  turn in to turn in means to go to bed go to sleep  

نمی‌خواهید  بیدار ماندن نمی‌خواهد بیدار بمانید، می‌توانید به نوبت بروید یعنی به رختخواب بروید بخوابید

so i stayed up until 11 which means i  turned in at 11 i went to sleep at 11.  

بنابراین تا 11 بیدار ماندم، یعنی ساعت 11 آمدم، ساعت 11 به خواب رفتم.

and finally turn up turn down very specific  context if you have you know a stereo system  

و در نهایت نوبت برگشت. اگر یک سیستم استریو می شناسید،

you can turn up the volume make it louder or  turn down the volume make it softer quieter

می توانید صدا را زیاد کنید، آن را بلندتر کنید یا صدا را کم کنید، آن را آرام تر کنید،

so those are 20 phrasal verbs 20. i know it's a  lot again more phrasal verbs than steve has legs  

بنابراین آنها 20 فعل عبارتی هستند 20. می دانم که باز هم افعال عبارتی بسیار بیشتر از استیو است. پاها

so if you'd like to test your understanding of  the material i recommend that you watch this  

بنابراین اگر می‌خواهید درک خود را از مطالب آزمایش کنید ، توصیه می‌کنم این

video more than once because there is a lot of  information here and then you can do the quiz to  

ویدیو را بیش از یک بار تماشا کنید زیرا اطلاعات زیادی در اینجا وجود دارد و سپس می‌توانید امتحان را

make sure you fully get it today we are going to  look at five different phrasal verbs now these are  

انجام دهید تا مطمئن شوید که آن را به طور کامل دریافت کرده‌اید، امروز می‌رویم. برای نگاه کردن به پنج فعل عبارتی مختلف اکنون این الف

very very common in everyday english speaking  the first phrasal verb we are going to look at is  

در انگلیسی‌زبان‌های روزمره بسیار بسیار رایج است. اولین فعل عبارتی که می‌خواهیم به آن

look forward to okay so if you say i am  looking forward to something it means that  

نگاه کنیم این است که به‌خوبی منتظر هستم، بنابراین اگر می‌گویید منتظر چیزی هستم به این معنی است که

you are excited about something in the future  you are anticipating something in the future  

در مورد چیزی در آینده هیجان‌زده هستید  چیزی را در آینده پیش‌بینی می‌کنید. آینده

so for example if you work at a job you get  scheduled vacation um and your vacation is coming  

بنابراین برای مثال اگر در شغلی کار می‌کنید، تعطیلات برنامه‌ریزی‌شده دریافت می‌کنید و

up in two weeks your vacation is in two weeks you  can say i'm looking forward to my vacation okay  

تعطیلات شما دو هفته دیگر فرا می‌رسد، می‌توانید بگویید که من مشتاقانه منتظر تعطیلاتم هستم، خوب است

so if you are looking forward to something you  are excited about something in the future okay

پس اگر منتظر چیزی هستید شما درباره چیزی در آینده هیجان‌زده هستید، خوب

in the future

در آینده،

now one important thing to note here you  can follow the expression look forward to  

اکنون یک چیز مهم را باید در اینجا ذکر کنید، می‌توانید این عبارت را دنبال

again you can use it in any tense any  english tense one important thing to  

کنید. دوباره می‌توانید آن را در هر زمانی هر زمان انگلیسی استفاده

note is that you can follow it with again an  event so you can say i'm looking forward to  

کنید. دوباره یک رویداد تا بتوانید بگویید

my mom's birthday party i'm looking forward  to my son's graduation okay you can also  

من مشتاقانه منتظر جشن تولد مادرم هستم.

follow it with a verb now if you follow look  forward to with a verb the verb must be the  

erb فعل باید

ing form so you must use a gerund actually  so you can say i'm looking forward to seeing

شکل    ing باشد، بنابراین باید در واقع از یک جیروند استفاده کنید تا بتوانید بگویید من مشتاقانه منتظر

seeing my uncle this weekend

دیدن عمویم در این آخر هفته هستم

if your uncle is a very cool guy and you're  excited about looking for looking at this  

اگر عموی شما پسر بسیار باحالی است و شما هیجان زده هستید که به دنبال این هستید.

sorry guys if you're excited about seeing him this  weekend you can say i'm looking forward to seeing  

ببخشید بچه ها اگر از دیدن او در این آخر هفته هیجان زده اید، می توانید بگویید من مشتاقانه منتظر دیدن

my uncle this weekend okay the next phrasal  verb next english expression that we have  

عمویم در این آخر هفته هستم، بسیار خوب، عبارت بعدی عبارت بعدی فعل انگلیسی که داریم   این

is get along with so if i say i don't get along  with my brother what do you think the meaning  

است که با آن کنار بیایم، بنابراین اگر بگویم متوجه نشدم همراه با برادرم به نظر شما معنی   اشکالی

is okay if i say i do get along with my brother  i get along with my brother this means i have a  

ندارد اگر بگویم با برادرم کنار می‌آیم  من با برادرم کنار می‌آیم، این بدان معناست که من

good relationship with him okay if i say i don't  get along with my brother i don't have a good  

با او رابطه خوبی دارم، اگر بگویم با برادرم موافق نیستم، بسیار خوب است. من رابطه خوبی

relationship with him so if you get along  with someone you have a good relationship

با او ندارم، بنابراین اگر با کسی کنار بیایید، رابطه خوبی

and again you can use this expression in any tense  so for example you can say when i was younger i  

دارید و دوباره می توانید از این عبارت در هر زمانی استفاده کنید ، به عنوان مثال می توانید بگویید وقتی کوچکتر بودم

didn't get along with my dad but now that i'm  older we understand each other more and now  

، من با من کنار نمی آمدم. بابا، اما حالا که بزرگتر شدم، همدیگر را بیشتر درک می کنیم و حالا

we get along with each other okay so if you get  along with someone you have a good relationship  

ما با هم خوب هستیم، بنابراین اگر با کسی کنار بیایید، رابطه خوبی

if you don't get along with someone you don't  have a good relationship with that person okay  

دارید   اگر با کسی کنار بیایید، با آن شخص رابطه خوبی ندارید، باشه

next phrasal verb is put up with to put up with  something so the example i gave here she puts  

فعل بعدی عبارتی قرار داده می شود با چیزی که مثالی که اینجا زدم او

up with the subway every morning now imagine you  have to work or you go to school every day okay  

هر روز صبح با مترو می‌آید حالا تصور کنید باید کار کنید یا هر روز به مدرسه می‌روید، خوب

every day you must take the subway think of the  subway or the metro as some of you might know it  

هر روز باید سوار مترو شوید به مترو یا مترو فکر کنید همانطور که ممکن است برخی از شما بدانید. این

how is the subway in the morning in your city  how is the metro in your city some people say the  

مترو صبح شهر شما چطور است  مترو شهر شما چگونه است برخی می گویند

subway is very crowded there are too many people  sometimes the subway is very hot sometimes the  

مترو خیلی شلوغ است تعداد افراد زیاد است گاهی مترو خیلی گرم است گاهی

subway does not smell nice okay but you have to  take the subway right if you don't take the subway  

مترو بوی خوبی نمی دهد خوب است اما باید سوار شوید مترو درست است اگر سوار مترو

you don't go to work but you have to take the  subway and even though you don't like it you have  

نمی‌شوید   سر کار نمی‌روید، اما باید سوار  مترو شوید و حتی اگر آن را دوست ندارید،

to put up with it okay so to put up with something  means to tolerate something to put up to tolerate

باید   آن را تحمل کنید بسیار خوب، بنابراین تحمل چیزی به معنای چیزی را تحمل کردن برای تحمل کردن

now again you can put up with situations you can  put up with people in your life so for example  

در حال حاضر ag اگر می‌توانید موقعیت‌هایی را تحمل کنید که می‌توانید با افراد زندگی‌تان کنار بیایید، برای مثال

if you work at a job where you don't like your  boss but he is your boss or she is your boss  

اگر در شغلی کار می‌کنید که رئیستان را دوست ندارید اما او رئیس شما است یا او رئیس

you have to like them pretend to like them and  you can say i put up with my boss i don't like  

شماست، باید دوست داشته باشید که آنها وانمود کنند آنها را دوست دارم و می‌توانید بگویید من با رئیسم کنار می‌آیم، من

him or her but i put up with him i tolerate  him or her okay so if you tolerate someone  

او را دوست ندارم، اما من او را تحمل می‌کنم، خوب است، بنابراین اگر

again it's something that you might not like  but you have to do so you put up with it  

دوباره کسی را تحمل کنید، ممکن است دوست نداشته باشید، اما باید انجام دهید. بنابراین شما آن

next we have to give up something now if you  give something up or give up something this  

را تحمل می‌کنید   بعد، اگر شما چیزی را رها می‌کنید یا چیزی را رها می‌کنید، اکنون باید چیزی را رها کنیم، این

means that you stop doing it you quit doing  it so for example he wants to give up smoking  

به این معنی است که انجام آن را متوقف می‌کنید، آن را کنار می‌گذارید ، برای مثال او می‌خواهد سیگار را ترک کند

now as you notice the verb here the gerunds  should i say is an ing form so you can give up  

اکنون که متوجه فعل اینجا شدید. حروف باید بگویم یک فرم زبانی است تا بتوانید

an activity for example some people can say i  need to give up drinking so much on the weekend  

فعالیتی را رها کنید، برای مثال برخی افراد می‌توانند بگویند که باید در آخر هفته زیاد نوشیدنی

or i need to give up texting my friends  every day i should give up checking my email  

را کنار بگذارم یا باید از ارسال پیامک به دوستانم هر روز صرف نظر کنم.

every single hour okay so if you  give up something you stop doing it

هر ساعت یکبار ایمیل بزنید، پس اگر کاری را رها کردید، آن را متوقف کنید اکنون

stop doing or quit something

دوباره کاری را انجام دهید یا آن را ترک

now again you can give up an object  to an activity so you can say  

کنید، می توانید یک شی را به یک فعالیت واگذار کنید، بنابراین می توانید

i gave up guitar if you started playing guitar  you realized it wasn't for you you didn't like it  

بگویید   اگر گیتار زدن را شروع کردید، گیتار را رها کردم  متوجه شدید که این برای شما نبوده است که آن را دوست

you gave up guitar so you can also give  up again something it can be either an ing  

ندارید   گیتار را رها کرده اید، بنابراین می توانید همچنین دوباره از چیزی رها کنید، می‌تواند یا ing

gerund or it can be something like i gave up the  guitar if you don't play guitar anymore finally  

Gerund باشد یا می‌تواند چیزی شبیه به اینکه من گیتار را رها کردم اگر دیگر گیتار نمی‌نوازید، در نهایت

we have the expression put off now if you put off  something this means you postpone it you push it  

ما این عبارت را اکنون به تعویق انداخته‌ایم، اگر چیزی را به تعویق بیندازید، به این معنی است که آن را به تعویق می‌اندازید آن

back in time so here we have the example don't  put off cleaning your room one thing to note again  

را   در زمان به عقب برانید، بنابراین در اینجا مثالی داریم، تمیز کردن اتاق خود را به تعویق نیندازید، نکته‌ای که باید دوباره به آن توجه کنید، بسیار

ing okay don't put off cleaning your room not  don't put off too clean don't put off clean  

خوب، تمیز کردن اتاق خود را به تعویق نیندازید، نه خیلی تمیز نکنید، تمیز کردن را به تعویق

don't put off cleaning your room  so to put off means to postpone

نیندازید   تمیز کردن اتاقتان را به تعویق نیاندازید، بنابراین به تعویق انداختن به معنای به تعویق انداختن

or push back in time

یا عقب انداختن زمان است،

so imagine you have a doctor's appointment  but something important happens there is a  

بنابراین تصور کنید که قرار ملاقات با پزشک دارید، اما اتفاق مهمی در یک اورژانس خانوادگی رخ می‌دهد،

family emergency so you might have to put off  your doctor's appointment push it back into  

بنابراین ممکن است مجبور شوید وقت ملاقات با پزشکتان را به تعویق بیندازید.

until another day so please don't put off  studying okay you should study as often as  

روز پس لطفاً مطالعه را به تعویق نیندازید خوب،

you can if you want to improve well your skills  in anything not just english and anything yeah  

اگر می‌خواهید مهارت‌های خود را به خوبی در هر چیزی بهبود بخشید، نه فقط انگلیسی و هر چیزی، باید تا آنجا

all right hey everyone i'm alex thanks for  clicking and welcome to this lesson on 20  

که می‌توانید مطالعه کنید.

intransitive phrasal verbs intransitive this  means these phrasal verbs do not have objects now  

افعال عبارتی اکنون مفعولی ندارند

some examples of transitive phrasal verbs are for  example my friend opened up a business this means  

برخی از نمونه‌های افعال عبارتی متعدی هستند به عنوان مثال دوست من یک کسب‌وکار را باز کرد، این بدان معناست که

business is an object my friend opened it and he  opened up a business i will call you back you are  

کسب‌وکار یک مفعول است که دوستم آن را باز کرد و او یک کسب‌وکار را باز کرد، من با شما تماس خواهم گرفت، شما

the object and i will call you back so these two  examples open up a business call someone back they  

مفعول هستید و من با شما تماس بگیرید تا این دو مثال یک کسب‌وکار را باز کنند با کسی تماس بگیرید آنها

both have objects which means they are transitive  these phrasal verbs don't have objects no objects  

هر دو شی دارند به این معنی که متعدی هستند.

they just exist by themselves they don't need  an object after okay so let's look at the first  

در اولین

ten first breakdown my car broke down so here this  means that your car stopped working now you can't  

ده اولین خرابی، ماشین من خراب شد، بنابراین در اینجا این به این معنی است که ماشین شما اکنون کار نمی‌کند، شما نمی‌توانید

say like my car broke down you know something else  like if i ran over a motorcycle with my car say my  

بگویید مثل ماشین من خراب شد، چیز دیگری می‌دانید مثلاً اگر من دویدم یک موتورسیکلت با ماشین من بگو

car broke down a motorcycle you can't say that  okay it's just my car broke down my car stopped  

:                                                 موتورسیکلت را خراب کرد یک موتورسیکلت شما نمی توانید بگویید که  خیلی خوب است، فقط ماشین من خراب شد، اتومبیل من متوقف شد

working other things that can break down your  computer your phone usually mechanical things okay  

کارهای دیگری که می تواند رایانه شما را خراب کند، تلفن شما معمولاً چیزهای مکانیکی درست است

or electronic things next catch on if something  catches on it means it starts to become popular  

یا چیزهای الکترونیکی بعداً مورد توجه قرار می گیرند. چیزی  مورد توجه قرار می‌گیرد یعنی شروع به محبوب شدن می‌کند

so uh viral videos on youtube catch on okay for  example huh that new dance is really catching on  

بنابراین اوه ویدیوهای ویروسی در یوتیوب پخش می‌شوند، برای مثال، اوه، رقص جدید واقعاً درگیر است

i'm not going to mention a dance in the  example because by the time you see this video  

من به رقصی در  مثال اشاره نمی‌کنم زیرا زمانی که این

there's probably a new gangnam style or a new  dab or something like that available to the  

ویدیو را ببینید   احتمالاً یک سبک جدید گانگنام یا یک داب جدید یا چیزی شبیه به آن در دسترس

young kids out there in the dance clubs so that  new dance is really catching on it means that that  

بچه‌های جوان در کلوپ‌های رقص است، به طوری که رقص جدید واقعاً مورد توجه قرار می‌گیرد به این معنی که آن

dance is becoming popular die out if something  dies out or is dying out or has been dying out  

رقص در حال محبوب شدن است، اگر چیزی بمیرد یا در حال از بین رفتن باشد، از بین می‌رود. یا در حال از بین رفتن است   به

it means it is slowly dying slowly decreasing in  popularity so for example blackberry uh the the  

این معنی است که به آرامی در حال از بین رفتن است و به آرامی از محبوبیت آن کاسته می شود، برای مثال بلک بری

company the cell phone company blackberry has  been dying out for years for many years so the  

شرکتی که شرکت تلفن همراه بلک بری سال هاست در حال نابودی است. بنابراین،

the blackberry is not as popular you know as  it was or is not as popular as uh the iphone or  

بلک‌بری به اندازه‌ای که می‌دانید محبوب نیست یا به اندازه تلفن‌های آیفون یا

android phones so the company's popularity  has been dying out okay if a species of  

اندرویدی محبوب نیست، بنابراین اگر گونه‌ای از

animal or insect or anything is going extinct you  can also say that animal that species is dying  

حیوانات یا حشرات یا هر چیزی در حال انقراض باشد، محبوبیت این شرکت رو به نابودی است. بگوییم حیوان آن گونه در حال نابودی

out so bees for example are dying out across  the world which means we will all be dead soon

است، به عنوان مثال زنبورها در سراسر جهان در حال مردن هستند، به این معنی که همه ما به

next drop by can we drop by the bank so  to drop by this means to make a quick stop  

زودی می‌میریم، آیا می‌توانیم به بانک برویم، بنابراین برای توقف

make a quick visit now you're saying alex you  said intransitive phrasal verbs have no object  

سریع، یک بازدید سریع انجام دهیم. حالا شما می گویید الکس شما گفتید افعال عبارتی غیرقابل تبدیل مفعولی ندارند

why is the bank here well you're not dropping  the bank you're not doing something to the bank  

چرا بانک اینجاست خوب شما نمی گذارید  بانک شما کاری با بانک انجام نمی دهید

the bank is not an object here the bank is  merely a location okay so can we drop by  

بانک اینجا مفعول نیست بانک فقط یک مکان است. پس آیا می‌توانیم بگذریم

can we stop you can also say stop by can  we drop by the bank can we make a visit  

آیا می‌توانیم توقف کنیم، شما همچنین می‌توانید بگویید توقف کنید، آیا می‌توانیم به بانک مراجعه کنیم، آیا می‌توانیم

by the bank can we stop by grandma's house can  we stop by the grocery store can we make a stop  

از بانک بازدید کنیم، آیا می‌توانیم در خانه مادربزرگ توقف کنیم، آیا می‌توانیم در کنار خواربارفروشی توقف کنیم، آیا می‌توانیم توقف کنیم

and then continue to another location next end  up where did you end up okay so where did you you  

و سپس به مکان دیگری در پایان به جایی که رفتید خوب است، پس

know end your travels what is your final location  not only a physical location it can also be  

می‌دانید سفرهایتان کجاست   مکان نهایی شما چیست نه تنها موقعیت فیزیکی، بلکه می‌تواند باشد

you know where did you end up in your  career where did you finish in your career  

شما می‌دانید در شغل خود به کجا رسیده‌اید، شغل خود را کجا به پایان

okay i ended up working for apple or i ended up  working for microsoft i ended up doing something  

رسانده‌اید   باشه من در نهایت برای اپل کار کردم یا در نهایت برای مایکروسافت کار

my final location my final destination in my work  life or in my personal life or a physical location  

کردم، در نهایت کاری انجام دادم   مکان نهایی من مقصد نهایی من در زندگی کاری  یا در زندگی شخصی یا مکانی فیزیکی

too it can be so uh oh yeah where did you end  up moving to uh oh we ended up moving to london  

همچنین ممکن است اینطور باشد که اوه اوه بله، در نهایت به کجا رفتید آه اوه ما به پایان رسیدیم به

for example or we ended up moving to caracas  whatever all right get back so we got back  

عنوان مثال به لندن نقل مکان کردیم   یا به کاراکاس رفتیم هر چه خوب بود، پس

from vacation yesterday so to get back in this  context means to return um so we got back from  

دیروز از تعطیلات برگشتیم   بنابراین برگشتن در این معنای برگشتن است پس

vacation yesterday we returned from vacation  yesterday next go ahead okay so if you're  

از   تعطیلات دیروز برگشتیم، دیروز از تعطیلات برگشتیم رفتن بعدی خیلی خوب پس اگر

telling someone to go ahead you're telling them  to go before you and you will catch up with them  

به کسی می‌گویید که جلوتر برود، به او می‌گویید که پیش از شما برود و بعداً با او

later so ah you go ahead i will meet you there  okay so you and your friend you have a plan  

پیش می‌روید، پس آه، ادامه دهید، من شما را آنجا ملاقات خواهم کرد، بنابراین شما و دوستتان برنامه‌ای دارید

and you know you have to do something at home  first maybe wash your dishes or do the laundry or  

میدونی شما باید در خانه کاری انجام دهید، ابتدا ظرف‌هایتان را بشویید یا لباس‌ها را بشویید،

i don't know help your sister with something or  help your son or daughter with their homework and  

یا نمی‌دانم به خواهرتان در کاری کمک کنید یا به پسر یا دخترتان در انجام تکالیف کمک کنید، و

you say okay you go ahead i will meet you there  i will be you know 15 minutes late for example  

شما بگویید: باشه برو من شما را آنجا ملاقات خواهم کرد. مثلاً ۱۵ دقیقه دیر

you go first grow up so to grow up means to mature  where you became an adult or where you grew up  

می‌دانید   ابتدا می‌روید بزرگ می‌شوید، بنابراین بزرگ شدن یعنی بالغ شدن جایی که بالغ شده‌اید یا جایی که شما بزرگ شده‌اید

they grew up in brasilia so that is where they  were born and that is where you know they became  

آنها در برازیلیا بزرگ شده‌اند، بنابراین همان جایی است که به دنیا آمده‌اند و همان جایی است که می‌دانید آنها تبدیل شده‌اند.

turned from children into adults or adolescents  and everything um so they grew up in brasilia  

از کودکان به بزرگسالان یا نوجوانان تبدیل شده است و همه چیز اوم، بنابراین آنها در برازیلیا بزرگ شدند

um you can't like grow up a person grow up a  thing grow up an object no object intransitive  

امم شما نمی توانید دوست داشته باشید که بزرگ شوید یک شخص بزرگ شود  یک چیز بزرگ شود یک شی بدون شی غیرقابل انتقال

okay you can grow flowers you can grow things  in a garden but you can't grow up flowers  

باشه شما می توانید گل بکارید می توانید چیزهایی را در باغ پرورش دهید. شما نمی توانید گلها

it doesn't doesn't really exist that  expression so where did you grow up

را بزرگ کنید   واقعاً این عبارت وجود ندارد، پس کجا بزرگ شدید،

hold on so could you hold on a minute so this  just means to you know wait so if you ask someone  

پس می توانید یک دقیقه صبر کنید، بنابراین این  به این معنی است که بدانید صبر کنید پس اگر از کسی بخواهید  شما

to hold on you can't hold on something you can  like hold on just hold on just wait okay could  

را نگه دارد نمی‌توان چیزی را که دوست دارید نگه دارید نگه دارید صبر

you hold on a minute and move in so if you move  in the opposite of move-in is move out uh when  

you you know get a new apartment a new house you  change where you are living and you move your  

کن اثاثیه‌تان را جابجا کنید،

furniture you move all the things you have your  clothes your bed whatever hey when did you move in  

همه چیزهایی را که دارید جابه‌جا می‌کنید، لباس‌های تخت‌تان را هر چه که هستید، هر چه زمانی نقل مکان کردید،

if you have a new neighbor for example oh you're  new when did you move in you can say i moved in  

اگر همسایه جدیدی دارید، مثلاً آه، تازه وارد هستید، می‌توانید بگویید

last week okay and if you say move into  then you can have an object you can say  

هفته گذشته نقل مکان کردم، خوب است و اگر شما می گویید وارد شوید سپس می توانید یک شی داشته باشید که می توانید بگویید

i moved into my apartment but here move in  intransitive all right okay it's making sense  

من به آپارتمانم نقل مکان کردم، اما اینجا حرکت غیرقابل انتقال، بسیار خوب، منطقی

not too bad so far okay 10  more let's do 10 more 10 more

است   تا اینجا خیلی بد نیست، خوب 10  بیشتر بیایید 10 مورد دیگر انجام دهیم، 10 مورد دیگر، پس از آن

all right next we have set off so to set  off is used in a very specific context  

ما راه افتادیم بنابراین to set off در یک زمینه بسیار خاص استفاده می شود

this means that you start a journey at a specific  time so for example we set off at six o'clock  

این بدان معنی است که شما یک سفر را در یک زمان خاص شروع می کنید، به عنوان مثال ما در ساعت شش حرکت

this could be a present sentence or it could  be a past sentence because the past of set is  

می کنیم   این می تواند یک جمله حال باشد یا می تواند یک جمله گذشته باشد زیرا گذشته از مجموعه   تنظیم شده است

set so you could say you know our boat or we got  in the car and started our journey at six o'clock  

، بنابراین می‌توانید بگویید که قایق ما را می‌شناسید یا وارد شدیم او ماشین می‌کند و سفرمان را ساعت شش شروع می‌کنیم   ساعت شش حرکت

we set off at six o'clock or in the future oh we  set off at six o'clock be ready okay we leave at  

می‌کنیم یا در آینده آه ، ساعت شش حرکت می‌کنیم آماده باشید، بسیار خب، ما ساعت   شش بعد از

six o'clock next show up so this means to appear  what time you appeared at a place so when are you  

ظهر حرکت می‌کنیم تا نمایان شود. چه زمانی در مکانی ظاهر شدید، پس چه زمانی

going to show up if you're talking to a friend  and they're waiting for you somewhere like at the  

می‌خواهید ظاهر شوید اگر با دوستی صحبت می‌کنید و او در جایی مانند

mall or in front of a movie theater or at a cafe  somewhere and you're late and they say when are  

مرکز خرید یا جلوی یک سینما یا در یک کافه در جایی منتظر شما هستند و شما دیر شده و می گویند

you going to show up so you know i i'm gonna show  up late i'm gonna show up early i'll show up when  

کی قرار است حاضر شوی تا بدانی من دیر حاضر می شوم زود حاضر می شوم وقتی می خواهم نشان دهم.

i want to show up whatever next slow down to slow  down is just you can use it like a command to go  

می‌توانید از آن مانند دستوری برای آهسته‌تر رفتن استفاده

slower you need to slow down okay so you can ask  your partner who's sitting in the car next to you  

کنید، باید سرعت را کم کنید خب، بنابراین می‌توانید از شریک زندگی‌تان بپرسید که در ماشین کنار شما نشسته

in the driver's seat they're driving too fast  okay you need to slow down okay please slow down  

است   روی صندلی راننده که خیلی سریع رانندگی می‌کند باشه، شما باید سرعت را کم کنید، خب لطفاً سرعت را کم کنید

next speak out so if you are vocal about  a topic that most people are quiet about  

بعد صحبت کنید، بنابراین اگر درباره موضوعی صحبت می کنید که اکثر مردم درباره آن سکوت

you speak out you can speak out against  something for example speak out against injustice  

می کنند، می توانید علیه چیزی برای امتحان صحبت کنید. لطفاً علیه بی‌عدالتی صحبت کنید

against keeping prisoners in prison for a long  time unlawfully so what's the example here if  

علیه نگهداری غیرقانونی زندانیان برای مدت طولانی، پس مثال اینجا چیست اگر

you're not happy speak out so if you're at a  job and you want to give you know your friend  

راضی نیستید صحبت کنید، بنابراین اگر در شغلی هستید و می‌خواهید به شما دوستانتان را بشناسید

some advice because they are not satisfied with  job if you're not happy speak out say something  

توصیه‌هایی کنید زیرا آنها هستند اگر راضی نیستید از کار راضی نیستید صحبت کنید

next take off so the plane takes off in 30  minutes so this refers to the time a plane  

بلند شدن بعدی را بگویید تا هواپیما در 30 دقیقه بلند شود، بنابراین این به زمانی اشاره دارد که هواپیما   را

leaves you can use it to talk about people like  the time you have to leave work for example  

ترک می‌کند و می‌توانید از آن برای صحبت در مورد افرادی مانند زمانی که باید کار را ترک کنید استفاده کنید. به عنوان مثال

i'm taking off in five minutes i need  to take off early i'm going to take off  

من پنج دقیقه دیگر بلند می شوم، باید  زود بلند شوم، می خواهم به

soon i'm going to leave the most common context  though is with airplanes when they take off from  

زودی بلند شوم   به زودی می خواهم رایج ترین زمینه را ترک کنم، اگرچه هواپیماها

the airport and then land at another airport so  to take off to leave or for a plane to leave the  

از   فرودگاه بلند می شوند و سپس در دیگری فرود می آیند. فرودگاه تا برخاستن برای ترک یا برای خروج هواپیما از

airport leave the runway go into the sky turn out  the movie turned out okay so you can use turnout  

فرودگاه باند فرودگاه را ترک کند، به آسمان بروید  فیلم خوب بود، بنابراین می‌توانید از مشارکت

to talk about the final result of something the  final quality of something so you can use it to  

برای صحبت در مورد نتیجه نهایی چیزی استفاده کنید کیفیت نهایی یک چیزی تا بتوانید از آن برای

talk about how a movie turned out you know how  the final result looked like if you enjoyed it the  

صحبت کردن استفاده کنید یک فیلم چگونه بود، می‌دانید اگر از آن لذت می‌بردید، نتیجه نهایی چگونه به نظر می‌رسید،

movie turned out okay the movie turned out really  bad or the movie turned out excellent whatever  

فیلم خیلی خوب بود، فیلم واقعاً بد شد یا فیلم عالی بود، هر چه

next pass out now there is a way to use pass  out in a transitive sense uh if you can for  

بعداً از بین رفت، اکنون راهی برای استفاده از گذرا وجود دارد. اگر می‌توانید

example you know pass out advertisements pass  out papers this means to distribute something  

مثلاً می‌دانید که تبلیغات منتشر می‌شود کاغذها را پخش می‌کنند، این به معنای توزیع چیزی است

but in this context it is used in transitively  for example they drank until they passed out  

اما در این زمینه به صورت گذرا استفاده می‌شود، مثلاً آنها مشروب می‌نوشیدند تا زمانی که

so to pass out means to lose consciousness so  they drank too much too much alcohol and they  

از هوش می‌رفتند   بنابراین غش کردن به معنای از دست دادن هوشیاری است بنابراین بیش از حد نوشیدند. الکل بیش از حد زیاد است و آنها

passed out you can also use pass out like in an  informal slang way to mean that you fell asleep  

از بین می روند، همچنین می توانید از حالت غیررسمی مانند به روش عامیانه غیررسمی استفاده کنید که به این معنی است که شما خوابیدید

because you're so tired you can say oh i  went home and i passed out in two minutes

چون آنقدر خسته هستید که می توانید بگویید اوه، من به خانه رفتم و در عرض دو دقیقه از هوش رفتم،

okay so you lost consciousness you um you  know you went to sleep very very quickly  

بنابراین شما از هوش رفتید. شما می دانید که خیلی سریع به خواب رفتید

as if someone punched you and you you passed out  next watch out you can use this like a command  

مانند اینکه شخصی به شما مشت زد و شما از هوش رفتید. بعد مراقب باشید، می توانید از این مانند دستور استفاده

you can watch out for something so watch  out for cars this means be alert be careful  

کنید   می توانید مراقب چیزی باشید، بنابراین مراقب اتومبیل ها باشید. هوشیار باش مواظب باش

next turn around very literal turn around  every time i see you i get a little bit  

چرخش بعدی خیلی تحت اللفظی برگرد هر بار که تو را می بینم کمی متوجه می شوم

something it's a bonnie tyler song so  turn around and look at me so turn around  

چیزی که یک آهنگ بانی تایلر است پس  بچرخ و به من نگاه کن پس بگرد

i like to sing so i'm gonna sing turn  around every time i get a little bit closer  

من دوست دارم آواز بخوانم تا هربار بخوانم زمانی که کمی نزدیکتر

that song turn around bright eyes that's how it  goes let's stop talking about bonnie tyler um  

می شوم   آن آهنگ به دور چشمان روشن می چرخد ​​که اینطوری می شود  بیایید صحبت در مورد بانی تایلر ام را متوقف کنیم

did you know there was a solar eclipse and she  sang total eclipse of the heart on the day of the  

آیا می دانستی خورشید گرفتگی وجود داشت و او در روز

eclipse in 2017. i thought that was pretty cool  uh turn around and look at me all right catch  

خسوف در سال 2017، کسوف کامل قلب را خواند. فکر می‌کردم خیلی باحال بود. اوه برگرد و به من نگاه کن خیلی خوب به من نگاه

up so if you are behind something um and you need  to you know get to the same point as someone else  

کن پس اگر پشت سر چیزی هستی و نیاز داری بدانی که به همان نقطه‌ای برسید که شخص دیگری

you need to catch up with them so oh you're  too far i will never catch up i will never  

باید به او برسید، پس شما هم هستید. من هرگز به عقب نخواهم رسید هرگز

catch you get to the same point as you because  you're too far so if your friend and you you're  

تو را به همان نقطه ای که خودت می کنی،

driving somewhere you're going camping um and  your friend you know drove and they left like  

نمی رسم زیرا  خیلی دوری مانند

five hours ago and you think okay maybe you know  i'll meet them somewhere on the road and they say  

پنج ساعت پیش و فکر می‌کنید خوب است شاید شما می دانم  جایی در جاده با آنها ملاقات خواهم کرد و آنها می گویند

oh i left five hours ago okay you're too far i  will never catch up with you okay all right so  

اوه من پنج ساعت پیش رفتم، باشه تو خیلی دوری، من هرگز به تو نمی رسم، بسیار خب پس

just listen and repeat with me on  this set of words here repeat set off

فقط گوش کن و با من در این مجموعه کلمات تکرار کن خاموش

show up

نشان دادن

slow down

آهسته آهسته

speak out

صحبت

take off

turn out

کردن بیرون آمدن

pass out

از هوش رفتن

watch out

مراقب باشید

turn around

catch up okay so this is a tricky topic i  recommend you guys you know watch this video  

بچرخید و پیگیری کنید خوب پس این موضوع پیچیده ای است، توصیه می کنم به شما دوستانی که می دانید این ویدیو را تماشا

again do some research on your own as well you  can do that and google's a wonderful tool and  

کنید   دوباره خودتان تحقیق کنید و همچنین می توانید این کار را انجام دهید و Google's یک ابزار فوق‌العاده و

if you really want to test your understanding of  the material you can always check out the quiz  

اگر واقعاً می‌خواهید درک خود را از مطالب آزمایش کنید، همیشه می‌توانید امتحان   را

on invid.com while you're there if you want to  support what we do on the website financially  

در invid.com بررسی کنید تا زمانی که آنجا هستید، اگر می‌خواهید از کارهایی که ما در وب‌سایت انجام می‌دهیم حمایت

you can donate at the support link today  we're going to look at four different phrasal  

مالی کنید   می‌توانید در پیوند پشتیبانی کمک مالی کنید. امروز می‌خواهیم چهار فعل عبارتی   مختلف

verbs with put the first one is to put up with  something or someone so anytime you see st it  

را بررسی کنیم که اولین مورد آن این است که با چیزی یا کسی کنار بیایید، بنابراین هر زمان که می‌بینید آن

means something in this video and so means someone  so to put up with something or someone let's look  

به معنای چیزی در این ویدیو است و بنابراین به معنای کسی بنابراین برای تحمل چیزی یا کسی بیایید نگاه کنیم

at this sentence and see if we can identify the  meaning so i have i hate traffic i hate traffic  

در این جمله و ببینید اگر بتوانیم معنی را تشخیص دهیم بنابراین من از ترافیک متنفرم از ترافیک

but i have to put up with it so imagine every day  you go to work you must take the metro or your  

متنفرم اما باید آن را تحمل کنم پس تصور کنید هر روز سر کار می روید باید سوار مترو یا ماشین خود شوید

car and you have to drive and you have to drive  through the traffic you hate the traffic but you  

و باید رانندگی کنید و باید از آن عبور کنید. ترافیکی که از ترافیک متنفرید، اما

have to use it right so in this situation in this  context to put up with something to put up with  

باید از آن به درستی استفاده کنید، بنابراین در این شرایط، در این شرایط،

traffic means to tolerate it you don't like it but  you have to do it okay so this means to tolerate  

تحمل چیزی برای تحمل   ترافیک به معنای تحمل آن است که آن را دوست ندارید، اما  باید این کار را درست انجام دهید، بنابراین تحمل کردن

okay those of you who don't know what tolerate  means again it means that you don't like it  

باشه کسانی از شما که نمی‌دانید چه چیزی را تحمل می‌کنید دوباره به این معنی است که آن را دوست

but you still have to deal with it in some way  and again you don't only have to put up with  

ندارید   اما همچنان باید به نحوی با آن کنار بیایید و باز هم مجبور نیستید

things like i put up with traffic every day you  can put up with people in your life so maybe at  

چیزهایی مانند من را تحمل کنید هر روز با ترافیک کنار بیایید، می‌توانید با افراد زندگی‌تان کنار بیایید، بنابراین شاید در محل

work um or in your school university there are  people you don't like but you see them every day  

کار یا در دانشگاه تحصیلی‌تان، افرادی باشند که دوستشان ندارید، اما هر روز آنها

and you have to tolerate them you have to put up  with them okay all right guys um so number two we  

را می‌بینید و باید آنها را تحمل کنید، باید تحمل کنید. باهاشون باشه بچه ها خیلی خب پس شماره دو

have to put something on uh this is a separable  phrasal verb so this means the something can  

باید یه چیزی روی این بذاریم یک فعل عبارتی قابل تفکیک است، بنابراین به این معنی است که چیزی می‌تواند

actually go in the middle of the phrasal verb or  at the end of the phrasal verb so the sentence is  

در واقع در وسط فعل عبارتی یا در انتهای فعل عبارتی قرار گیرد، بنابراین این

put on your jacket it's also possible to say  put your jacket on based on the context of the  

جمله    روی ژاکت شما قرار داده می‌شود، همچنین می‌توانید بر اساس بافتار آن بگویید  put your jacket on

sentence i think it's easy to see that to put on  means to you know cover yourself with clothing  

جمله فکر می‌کنم به راحتی می‌توان فهمید که پوشیدن به این معنی است که می‌دانی خودت را با

and it's not only clothing basically anything  that you can put on your body like jewelry

لباس بپوشانی و این فقط لباس نیست که می‌توانی روی بدنت بپوشی، مثل جواهرات

to cover your body

برای پوشاندن بدن

with

با

clothing

لباس

or jewelry so the most common context is to put  on clothing so put on your socks put on your shirt  

یا جواهرات، بنابراین رایج‌ترین زمینه این است که پوشیدن لباس پس جوراب بپوشید پیراهن خود را بپوشید   شلوارتان را بپوشید

put on your pants whatever it is okay number three  to put something away just like put on to put away  

هر چیزی که اشکالی ندارد شماره سه کنار گذاشتن چیزی درست مانند پوشیدن پوشاندن به کنار گذاشتن

is a separable phrasal verb which means you can  put the object the something in the middle of  

یک فعل عبارتی قابل تفکیک است که به این معنی است که می‌توانید مفعول را در آن قرار دهید. وسط

the phrasal verb or on the end of the phrasal verb  so put away your books it's time for the test so  

فعل عبارتی یا در آخر فعل عبارتی پس کتاب‌هایتان را کنار بگذارید وقت امتحان

the context here is you're in class the teacher  says put away your books it's time for the test  

است بنابراین   بافت اینجا این است که شما در کلاس هستید، معلم می‌گوید کتاب‌هایتان را کنار بگذارید وقت امتحان

you can't look at your books right so where do  you put your books well most students put them  

است   نمی‌توانید کتاب‌هایتان را دقیقاً کجا قرار می‌دهید، بیشتر دانش‌آموزان آن‌ها را

in a backpack right your bag so to put something  away means you have to put it in an appropriate  

در کوله‌پشتی درست کیفتان قرار می‌دهند، بنابراین اگر چیزی را کنار بگذارید به این معنی است که باید آن را در جای مناسب

place so the appropriate place for your books  is your school bag so to put in an appropriate

قرار دهید، بنابراین مکان مناسب برای کتاب‌هایتان کیف مدرسه شما باشد. قرار دادن در

place so a place where that is expected that  you would put that thing or whatever it is  

یک مکان مناسب تا جایی که انتظار می رود آن چیز یا هر چیز دیگری را قرار دهید

okay and finally we have to put something together  and once more this is a separable phrasal verb so  

اشکالی ندارد و در نهایت باید چیزی را کنار هم قرار دهیم و یک بار دیگر این یک فعل عبارتی قابل تفکیک است تا

you can put the object in the middle or at the end  let's look at the sentence i hate putting together  

بتوانید مفعول را در وسط قرار دهید. یا در پایان بیایید به جمله من از چیدن مبلمان جدید متنفرم نگاهی بیندازیم،

new furniture so if you go to ikea which is  a really popular furniture store when you  

بنابراین اگر به ikea بروید که یک فروشگاه مبلمان واقعاً محبوب است وقتی

go home you have to put the furniture together it  doesn't come as one piece you have to work with it  

به خانه می روید باید مبلمان را کنار هم بچینید. با آن کار کنید

and to put it together basically means to  assemble it complete it okay so this means to

و کنار هم قرار دادن آن اساساً به معنای مونتاژ کردن آن است که آن را کامل کنید، بنابراین این به معنای

assemble okay so kids can put things together  

مونتاژ کردن خوب است تا بچه‌ها بتوانند چیزها را کنار هم بگذارند

if they play with legos or if you are good with  computers you can put together a new computer um  

اگر با لگو بازی می‌کنند یا اگر با رایانه‌ها خوب هستید، می‌توانید یک کامپوننت جدید بچینید. um um

or in this case this is a something that i'm very  familiar with you put together new furniture okay  

یا در این مورد این چیزی است که من با آن خیلی  آشنا هستم، شما مبلمان جدید را کنار هم قرار دهید، خب

guys so once more those four phrasal verbs  are to put up with something or someone  

بچه ها، بنابراین یک بار دیگر آن چهار فعل عبارتی با چیزی یا شخصی  که دوستش

you don't like it but you have to do it okay  so you put up with traffic put up with people  

ندارید تحمل کنید، اما باید انجام دهید اشکالی ندارد پس ترافیک را تحمل می‌کنید که با مردم مواجه می‌شوید

put something on to cover your body with clothing  or jewelry put something away to put it in an  

چیزی می‌پوشید تا بدن خود را با لباس بپوشانید یا جواهرات چیزی را کنار می‌گذارید تا آن را در

appropriate place and to put something together  means to assemble something if you'd like to test  

مکانی مناسب قرار می‌دهید و اگر می‌خواهید چیزی را در کنار هم قرار دهید، به این معنی است که اگر می‌خواهید چیزی را آزمایش

your knowledge of this material as always you  can check out the quiz on engvid.com good luck  

کنید مانند همیشه می‌توانید امتحان را در engvid.com بررسی کنید، موفق باشید

and take care now today we're going to look  at five phrasal verbs as i mentioned that use  

و مراقب باشید، امروز می‌خواهیم به پنج فعل عبارتی نگاهی بیندازیم همانطور که اشاره کردم که از

the verb hold first one is hold on so let's look  at the sentence could you hold on for a minute  

از فعل hold برای اولین بار استفاده کنید. جمله می‌توانی یک دقیقه نگه دارید

often this phrasal verb is used in this type of  question form it's also used as an imperative  

اغلب این فعل عبارتی در این نوع سؤال استفاده می‌شود، همچنین به عنوان امری ضروری

if i just say whoa whoa hold on so hold  on basically means wait or stop okay  

so generally it means to wait could you hold  on for a minute could you slow down or wait  

استفاده می‌شود. آیا می توانی برای یک دقیقه می‌توانید سرعتتان را کم کنید یا منتظر بمانید

or stop what you're doing okay so often used an  imperative or in a request form next we have to  

یا کاری را که انجام می‌دهید متوقف کنید خیلی خوب است، بنابراین اغلب از یک امر ضروری استفاده می‌شود یا در فرم درخواست بعدی باید

hold on to something or hold on to someone so  if i put s t it's something s o is someone you  

چیزی را نگه داریم یا کسی را نگه داریم، بنابراین اگر گذاشتم چیزی است که انجام می‌دهید. کسی است که شما

shouldn't hold on to anger what do you think  this means you think of the verb hold and very  

نباید خشم خود را نگه دارید. فکر می کنید این به این معنی است که شما به فعل نگه دارید فکر می کنید و خیلی

literally you hold on to something means you  don't let it go okay so to not let something  

به معنای واقعی کلمه شما چیزی را نگه می دارید به این معنی است که اجازه نمی دهید مشکلی پیش بیاید تا اجازه ندهید چیزی

go so you can hold on to a person's hand or you  can hold on to the railing of your as you're  

برود تا بتوانید نگه دارید به دست یک نفر یا می‌توانید وقتی از پله‌ها بالا می‌روید، نرده‌های خود را بگیرید،

walking up the stairs somewhere okay so very  literal meaning in this one next we have to hold  

خیلی خوب است، خیلی به معنای واقعی کلمه در این مورد بعدی، ما باید

something against someone so we have the sentence  you're ambitious but i don't hold it against you  

چیزی را در برابر کسی نگه داریم تا این جمله را داشته باشیم که شما جاه‌طلب هستید، اما من آن را در برابر خود

now to hold something against someone means  that you basically resent someone or you don't  

نگه ندارید   حالا اینکه چیزی را علیه کسی نگه دارید به این معنی است که اساساً از کسی رنجیده می‌شوید یا

like someone because of something about their  character or something they have done so you  

کسی  را به خاطر چیزی در مورد شخصیت یا کاری که انجام داده است دوست ندارید، بنابراین

feel badly towards someone because of something  they did so basically to resent someone for  

احساس بدی نسبت به کسی دارید به دلیل کاری که او اساساً چنین کرده است. به بعضی ها دلخور شدن یکی برای

something for something they did or something  about them so in this situation i'm saying you're  

کاری برای کاری که انجام داده اند یا چیزی در مورد آنها، بنابراین در این موقعیت می گویم که شما

ambitious now maybe some people think you know  ambition can be a positive thing it can also be  

جاه طلب هستید، شاید برخی از مردم فکر کنند که می دانید جاه طلبی می تواند یک چیز مثبت باشد، همچنین می تواند

a negative thing if you're too ambitious and  you want too much for yourself so if i say  

یک چیز منفی باشد اگر خیلی جاه طلب باشید و تو خیلی برای خودت میخوای پس اگر من بگم

oh you're ambitious you know but i don't hold  it against you i don't hate you for it i don't  

آه تو جاه طلبی میدونی ولی من مخالفت نمیکنم به خاطرش ازت متنفر نیستم ازت

resent you for being ambitious okay next to hold  something in the sentence says i couldn't hold in  

بخاطر جاه طلبی ناراحت نمیشم. جمله می‌گوید من نتوانستم خنده‌ام را در

my laughter so if you hold something in this  means that you don't let it out okay so to not

خود نگه دارم، بنابراین اگر چیزی را در این نگه دارید به این معنی است که آن را بیرون نمی‌دهید، بنابراین برای

let something out now we often use this to talk  about laughter uh you can hold in your feelings  

اینکه چیزی را بیرون ندهید، اکنون اغلب از این برای صحبت در مورد خنده استفاده می‌کنیم، اوه شما می‌توانید در احساسات خود نیز نگه دارید.

also if you're going on a long car ride on the  highway you can hold in your bodily functions so  

اگر در حال رانندگی طولانی با ماشین در بزرگراه هستید، می‌توانید عملکردهای بدن خود را نگه دارید تا

you can hold in your p is basically that's that's  what i want to say so to not let something out  

بتوانید در p خود نگه دارید، اساساً این چیزی است که می‌خواهم بگویم تا اجازه ندهید چیزی بیرون بیاید.

like hold it in okay and finally hold back so the  sentence says he was held back by the police so  

پس این جمله می گوید که پلیس او را نگه داشته است، پس به

think of held back by the police held back this  means to restrain a person from doing something  

او فکر کنید عقب نشینی توسط پلیس به این معنی است که یک نفر را از انجام کاری باز

and you can hold yourself back from  doing something so to restrain someone

دارید   و می توانید خود را از انجام کاری بازدارید تا کسی را مهار کنید،

okay so uh you can also restrain something like  you can restrain yourself from doing something  

خب پس شما همچنین می توانید کاری مانند شما می توانید خود را از انجام کاری محدود کنید

as well okay so guys just to review hold on means  to wait most often used an imperative like whoa  

و خوب پس بچه ها فقط بازبینی منتظر ماندن به معنای صبر کردن است که اغلب از یک امر ضروری استفاده می‌شود مانند هوآ

whoa whoa hold on i don't understand or whoa hold  on go back or to make a request hey can you hold  

وای وای صبر کن، من نمی‌فهمم یا وای صبر کن، به عقب برگرد یا درخواستی بدهی، آیا می‌توانی

on for one minute a second to hold on to something  or somebody don't let it go you can hold on to a  

برای نگه داشتن چیزی در ثانیه یک دقیقه صبر کنی. یا کسی آن را رها نمی کند، شما می توانید یک

feeling you can hold on to something physical  you can hold on to an emotion okay feeling  

احساس را نگه دارید، شما می توانید یک چیزی فیزیکی را نگه دارید، می توانید یک احساس را نگه دارید، خوب احساس

emotion same thing i suppose uh hold something  against someone like you um are angry at a person  

احساس همان چیزی است که من فکر می کنم اوه چیزی را در مقابل شخصی مثل شما نگه دارید، اوم از دست یک شخص عصبانی هستید

because of something they did in the past and you  can't let it go okay hold something in to not let  

چون از کاری که در گذشته انجام داده‌اند و شما نمی‌توانید آن را رها کنید، خوب چیزی را نگه دارید تا اجازه ندهید

something out i couldn't hold in my laughter  the movie was so funny or the joke was so funny  

چیزی را بیرون بیاورید که من نتوانستم جلوی خنده‌ام را بگیرم فیلم خیلی خنده‌دار بود یا شوخی خیلی خنده‌دار بود

um and to hold back is to restrain yourself or to  restrain someone or something from doing something  

. خودت را مهار کن اگر می‌خواهید کسی یا چیزی را از انجام کاری بازدارید،

so if you want to test your understanding  of these five phrasal verbs as always you  

بنابراین اگر می‌خواهید درک خود را از این پنج فعل عبارتی مثل همیشه آزمایش کنید،

can check out the quiz on ingvid.com yeah hey uh  something has come up and i can't make the meeting  

می‌توانید امتحان را در ingvid.com بررسی کنید بله هی اوه، چیزی پیش آمده است و من نمی‌توانم جلسه را انجام دهم.

yeah can we call it off until next tuesday okay  no no ask her to just you know just fill out the  

بله می‌توانیم آن را تا سه‌شنبه آینده لغو کنیم، نه، نه از او بخواهید که فقط می‌دانید که فرم ثبت‌نام را پر کنید

registration form and we'll just see her next  tuesday okay yep okay see you tuesday yeah bye

و ما او را سه‌شنبه آینده می‌بینیم، باشه، باشه، سه‌شنبه می‌بینیم، بله

hey everyone i'm alex thanks for clicking  and welcome to this important english lesson  

خدانگهدار همه، من الکس هستم، ممنون که کلیک کردید و به این درس مهم انگلیسی

on using english at work and today we are going  to look at 10 phrasal verbs for the office so  

در مورد استفاده از زبان انگلیسی در محل کار خوش آمدید و امروز قصد داریم  10 فعل عبارتی را برای دفتر بررسی کنیم، بنابراین

if you have an office job any type of office  job these phrasal verbs are very very common  

اگر شغل اداری دارید، هر نوع شغل اداری دارید، این افعال عبارتی

in any english speaking workplace so let's start  with the first five we'll talk about them we'll  

در هر محل کار انگلیسی زبان بسیار رایج است. پس بیایید با پنج مورد اول شروع کنیم، در مورد آنها صحبت خواهیم کرد،

look at some examples and i'll explain them for  you guys so number one to fill out now to fill out  

به نمونه‌هایی نگاه می‌کنیم و آنها را برای شما توضیح می‌دهم.

basically means to complete and this is usually  in the context of a form so did she fill out  

از یک فو rm پس او

the registration form oh if you're interested  in working here please fill out this application  

فرم ثبت نام را پر کرد، آه اگر مایل به کار در اینجا هستید، لطفاً این درخواست را

okay so you fill out or complete a form next  to run out of something now i put the of  

پر کنید   بسیار خوب، پس فرم بعدی را پر کنید یا تکمیل کنید  تا چیزی تمام شود، حالا من عبارت  را

in parentheses because you can just say oh it  ran out or something ran out of something else  

در پرانتز قرار می دهم زیرا فقط می توانید بگویید اوه  تمام شد یا چیز دیگری تمام شد

so for example if something runs out it means you  have used all of it and there's no more left now  

بنابراین برای مثال اگر چیزی تمام شد به این معنی است که شما از همه آن استفاده کرده‌اید و اکنون دیگر چیزی

in the office usually this refers to some kind of  supply some kind of inventory item that you have  

در دفتر نمانده است.

no more of because you ran out of it for example  the printer ran out of ink or you can say oh no  

بیشتر از آن ندارید زیرا تمام شده است، به عنوان مثال، جوهر چاپگر تمام شده است یا می توانید بگویید

we ran out of paper or we ran out of pens we  need to order more pens okay so if you run  

اوه نه، کاغذ یا قلم تمام شده است، باید قلم های بیشتری سفارش دهیم، بسیار خوب، بنابراین اگر

out of something it means you have used all of it  and there's no more left you need to order more  

چیزی تمام شد به این معناست که شما از همه آن استفاده کرده‌اید و دیگر چیزی باقی نمانده است که نیاز به سفارش بیشتر دارید

next note down this is very common in meetings  and to note down simply means to write  

یادداشت بعدی این در جلسات بسیار رایج است و یادداشت کردن به سادگی به معنای نوشتن

for example did you note down the main  points from the meeting i used to have a boss  

برای مثال آیا نکات اصلی جلسه ای را که قبلا داشتم یادداشت کردید یک رئیس

and any time i had a meeting with him if i came  into that meeting with no paper with no pen  

و هر زمانی که داشتم ملاقات با او اگر بدون کاغذ و بدون قلم

he would he would not start the meeting he  said okay we're gonna have a long meeting for  

وارد آن جلسه می‌شدم، او جلسه را شروع نمی‌کرد، گفت: باشه ما یک جلسه طولانی به مدت

30 minutes 60 minutes you need to note down  the important points from the conversation  

30 دقیقه و 60 دقیقه خواهیم داشت، شما باید نکات مهم را یادداشت کنید. مکالمه

alex go get a pen and a paper good times okay  next to back up now this context is usually used  

الکس برو یک قلم و کاغذ بیاور تا پشتیبان‌گیری شود حالا این زمینه معمولاً

for files on your computer so to back up your  files back up your information back up your data  

برای فایل‌های موجود در رایانه شما استفاده می‌شود، بنابراین برای پشتیبان‌گیری از فایل‌هایتان پشتیبان‌گیری از اطلاعاتتان پشتیبان‌گیری از داده‌هایتان

means to make an extra copy so for  example make sure to back up your files  

به این معنی است که یک کپی اضافی تهیه کنید، مثلا  مطمئن شوید که از فایل‌های خود نسخه پشتیبان تهیه می‌کنید

a lot of people use you know online storage  spaces to back up important information you  

بسیاری از افراد از فضاهای ذخیره‌سازی آنلاین می‌شناسید برای پشتیبان‌گیری از اطلاعات مهمی استفاده

might have something in your email address you  might have something like the uh at this point  

می‌کنند   که ممکن است چیزی در آدرس ایمیل خود داشته باشید، ممکن است چیزی شبیه به uh در این

the cloud or you know like your google drive or  something like that or maybe you have an external  

مرحله   ابر یا می‌دانید مانند درایو گوگل یا چیزی شبیه به آن یا شاید شما یک

hard drive where you back up your files or a usb  stick to back up your files so it just means make  

هارد اکسترنال دارید که در آن از فایل‌های خود نسخه پشتیبان تهیه می‌کنید یا یک USB Stick برای پشتیبان‌گیری از فایل‌های خود، بنابراین فقط به این معنی است که

an extra copy in case the original copy gets  deleted or erased by accident or because of a  

در صورتی که کپی اصلی به طور تصادفی حذف یا پاک شود، یک کپی اضافی تهیه کنید . به دلیل یک

virus or something like that all right next uh  come up so if something comes up at the office  

ویروس یا چیزی شبیه به آن، بلافاصله بعداً ظاهر می‌شود، بنابراین اگر چیزی در دفتر

it means that something has happened or it has  arisen so for example an urgent situation has just  

پیش می‌آید   به این معنی است که چیزی اتفاق افتاده یا  به وجود آمده است، به عنوان مثال، یک موقعیت فوری    پیش

come up so if something comes up it's something  that just happens surprises you so for example  

آمده است، بنابراین اگر چیزی پیش می‌آید، آن چیزی است این اتفاق شما را شگفت‌زده می‌کند، مثلاً

if one of your employees if you are a boss for  example and one of your employees quits and  

اگر یکی از کارمندانتان مثلاً رئیس هستید و یکی از کارمندانتان استعفا می‌دهد و

you're you're in a meeting and the employee comes  in and quits and you say i i can't finish this  

شما در جلسه هستید و کارمند وارد می‌شود و استعفا می‌دهد و شما بگویید من نمی‌توانم این

meeting something urgent has come up somebody  is quitting okay so something comes up happens  

جلسه را به پایان برسانید، چیزی فوری پیش آمده است، کسی خوب است آن را ترک می‌کند، بنابراین چیزی پیش می‌آید اتفاق می‌افتد   اتفاق می‌افتد

arises without kind of you expecting it to okay  next keep up with so to keep up with something  

بدون اینکه شما انتظار داشته باشید خوب باشد بعد همگام باشید، بنابراین دنبال کردن چیزی

means to follow or to keep pace with something  in the context of business office work let me  

یعنی دنبال کردن یا همگام شدن با چیزی در زمینه کسب و کار کار اداری

give you one example have you been keeping up with  the latest news have you been following the latest  

اجازه دهید   یک مثال به شما بگویم آیا آخرین اخبار را دنبال

news uh you can also talk about a business keeping  up with trends uh with things that are happening  

می‌کردید، آیا آخرین اخبار را دنبال می‌کردید، می‌توانید در مورد کسب‌وکاری صحبت کنید که روندها را دنبال می‌کند و با چیزهایی که اتفاق می‌افتد ng

in their line of business now okay next set up so  to set something up means to organize it or to you  

در خط کسب و کار خود، اکنون تنظیم بعدی خوب است، بنابراین  تنظیم کردن چیزی به معنای سازماندهی آن است یا برای

know get it started so for example could you help  me set up the new printer could you help me plug  

شما   دانستن شروع آن، به عنوان مثال می‌توانید به من کمک کنید چاپگر جدید را راه‌اندازی

it in and make sure everything is okay make sure  the software is on the computer and could you help  

کنم. اشکالی ندارد، مطمئن شوید که نرم‌افزار روی رایانه است و می‌توانید به

me set it up um it's not only for objects you can  set up a meeting or organize a meeting you can set  

من کمک کنید تا آن را تنظیم کنم، این فقط برای اشیایی نیست که می‌توانید یک جلسه تنظیم کنید یا جلسه‌ای را سازمان‌دهی کنید،

up a holiday party for example next go through so  if you go through something this simply means you  

می‌توانید یک مهمانی تعطیلات ترتیب دهید، به عنوان مثال، بعد از آن بروید، بنابراین اگر رفتید از طریق چیزی این به سادگی به این معنی است که شما

experienced it and usually it's something  difficult that you had to survive so  

آن را   تجربه کرده‌اید و معمولاً چیزی دشوار است که باید زنده بمانید، بنابراین

he's going through a difficult time think of  you're going through like you're experiencing  

او دوران سختی را پشت سر می‌گذارد، فکر کنید  شما در حال عبور از آن هستید، مثل اینکه دارید تجربه

something that is difficult and challenging okay  next find out so to find out means to discover or  

می‌کنید   چیزی که سخت و چالش‌برانگیز است، خوب بعد آن را پیدا کنید تا پیدا کنید out به معنای کشف یا

to obtain or get information so for example how  did you find out about our company this is a very  

به دست آوردن یا به دست آوردن اطلاعات است، به عنوان مثال، چگونه درباره شرکت ما مطلع شدید، این یک

common question that you will see on company  websites it's also something that you might be  

سؤال بسیار رایج است که در وب سایت های شرکت خواهید دید ، همچنین ممکن است از شما سؤال شود.

asked at an interview how did you find out about  our company how did you discover the information  

در یک مصاحبه چگونه از شرکت ما مطلع شدید.

about our company all right and finally to call  off uh call off means to cancel usually this is  

in the context of a meeting so for example can  we call off the conference call i just realized  

تماس کنفرانسی من تازه

i didn't put a question mark and i didn't close  my quotation marks here just give me a sec guys  

متوجه شدم   علامت سؤال نگذاشتم و علامت نقل قولم را اینجا نبستم، فقط یک لحظه به من بدهید بچه ها

preparation is everything right ah that's what  happens when i have people calling me all day  

آماده شدن همه چیز درست است آه این چیزی است که  وقتی مردم تمام روز با من تماس می گیرند

okay so call off uh so you can call off a meeting  you can call off a conference call for example for  

خوب پس تماس بگیرید اوه بنابراین می‌توانید یک جلسه

example can we call off cancel the conference call  i'm not ready or something important has come up  

را لغو کنید، مثلاً می‌توانید تماس کنفرانسی را لغو کنید، مثلاً آیا می‌توانیم تماس کنفرانس را لغو کنیم، من آماده نیستم یا چیز مهمی پیش آمده است.

all right so today we looked at 10 very important  very common phrasal verbs that you can use at your  

افعالی که می‌توانید

office at your job at work and welcome to this  lesson on five phrasal verbs with get if you are  

در دفتر کارتان در محل کارتان استفاده کنید و به این درس درباره پنج فعل عبارتی با get خوش آمدید اگر

watching this you know that phrasal verbs are one  of the most difficult things to master in english  

این را تماشا می‌کنید، می‌دانید که افعال عبارتی یکی از سخت‌ترین چیزها برای تسلط در زبان انگلیسی است

because they often have an idiomatic meaning  so today we're going to look at five of them  

چون اغلب معنای اصطلاحی دارند بنابراین امروز می‌خواهیم به پنج مورد از آنها نگاه کنیم

and they all have get in some way number one  is get up if you've been studying for a while  

و همه آنها به نحوی به این نتیجه رسیده‌اند که شماره یک برخاستن است اگر مدتی در حال مطالعه

you might be familiar with this verb i got up  late today what do you think this means i got  

بوده‌اید   ممکن است با این فعل من آشنا باشید. امروز دیر بیدار شدم، فکر می‌کنید این یعنی من امروز دیر بیدار شدم،

up late today right it means to rise from  your bed right so to get up is to rise  

درست به این معنی است که از روی تخت خود بلند شوید، بنابراین بلند شدن به معنای بلند شدن

from bed um and not only from bed you can get  up from any position where you are lying down  

از رختخواب است و نه تنها از تخت، می‌توانید از هر موقعیتی که دراز کشیده‌اید بلند شوید.

so to rise from bed or really any lying position

بنابراین برای بلند شدن از رختخواب یا واقعاً هر حالت

okay um you can also get up from a chair as well  if you're sitting so uh that is the meaning of get  

درازکشی، خوب اوم، می‌توانید از روی صندلی نیز بلند شوید، اگر نشسته‌اید، بنابراین این معنی بلند

up so you can ask your friend hey what time did  you get up today i got up at 7 00 a.m or at 6 00  

شدن است تا بتوانید از دوستتان بپرسید هی امروز چه ساعتی بیدار شدید. من ساعت 7 صبح یا ساعت 6

a.m whatever it is okay number two we have get  along and this can be by itself or you can add  

صبح بیدار شدم هر چه مشکلی نیست شماره دو با هم کنار می آییم و این می تواند به خودی خود باشد یا می توانید اضافه کنید

with you can get along with a person  with someone sorry about that um  

با شما می توانید با یک نفر کنار بیایید  با شخصی که برای آن متأسفم

for example my sister gets along with everybody  what do you think the meaning of this is

مثلاً خواهرم با همه کنار می‌آید، به نظر شما معنای این مشکل چیست،

okay do you think she has a good relationship  or do you think she has a bad relationship  

فکر می‌کنید او مشکلی ندارد یک رابطه خوب یا فکر می‌کنید او رابطه بدی دارد

well the meaning is she has a good relationship  

خوب به این معناست که او با همه رابطه خوبی دارد،

with everybody so to get along or to  get along with someone is to have a good

بنابراین کنار آمدن یا کنار آمدن با کسی یعنی داشتن یک رابطه خوب

relationship

with i'm just going to put s-o for someone  okay um so for example if you get along with  

با کسی خیلی خب، پس مثلاً اگر با

you one of well of course you get along  with your friends you can get along with  

شما همدلی کنید، البته با دوستانتان هم خوب می‌شوید، می‌توانید با هر

anybody i mean anybody that you know in your  life if you have a good relationship with them  

you can say yeah we get along the negative is i  don't get along with that person or we don't get  

کسی کنار بیایید. کنار آمدن نکته منفی این است که من با آن شخص موافق نیستم یا با او

along so you can say we don't get along or we get  along or if you want to add with yeah i get along  

کنار نمی‌آییم، بنابراین می‌توانید بگویید که با او کنار نمی‌آییم یا با هم کنار می‌آییم یا اگر می‌خواهید اضافه کنید بله،

with her or i get along with him or we don't get  along together as well okay number three we have  

من با او کنار می‌آیم. با او کنار بیایید وگرنه با هم کنار نمی‌آییم، شماره سه، ما داریم،

get ahead all right so example if  you want to get ahead work hard  

به‌طور مثال اگر می‌خواهید پیشرفت کنید،

you have to work hard if you want to get ahead  if you look at the context of the sentence you  

سخت کار کنید، اگر می‌خواهید پیشرفت کنید، باید سخت کار کنید.

might be able to figure out the meaning and  in this situation get ahead means to succeed

ممکن است شما   بتوانید معنی جمله را بفهمید و در این مورد موقعیت پیشروی به معنای موفقیت

or make progress

یا پیشرفت

okay so if you work in a company and you are  getting ahead in the company it means that you  

خوب است، بنابراین اگر در یک شرکت کار می‌کنید و در شرکت پیشرفت می‌کنید، به این معنی است که شما

started at the bottom and you're working your way  up up up the ladder um then you are getting ahead  

از پایین شروع کرده‌اید و در حال بالا رفتن از نردبان هستید، پس در حال صعود هستید. جلوتر

in the company you can get ahead in life even  make progress succeed at something get further  

در شرکت می‌توانید در زندگی جلوتر بروید، حتی پیشرفت کنید در چیزی موفق شوید که بیشتر

than other people for example next we have get by  so can you get by without your cell phone uh if  

از سایر افراد باشد، مثلاً بعد ما موفق شدیم پس آیا می‌توانید بدون تلفن همراه خود را پشت سر بگذارید،

you look at the context of this sentence can you  identify the meaning okay so it means to survive

اگر  به متن این جمله نگاه کنید، می‌توانید شناسایی کنید معنی خوب است پس به معنای زنده ماندن است

okay so if i ask you can you get by without  your cell phone basically i am asking you  

خوب پس اگر از شما بپرسم می توانید بدون تلفن همراه خود بگذرید ، اساساً از شما می پرسم که

if you can survive without your cell phone so if  i ask you how do you get by without the internet  

آیا می توانید بدون تلفن همراه خود زنده بمانید ، بنابراین اگر از شما بپرسم چگونه بدون اینترنت زندگی

how do you get by without your cell phone or how  do you get by without facebook how do you survive  

می کنید. شما بدون تلفن همراه خود را پشت سر می گذارید یا چگونه بدون فیس بوک زندگی می کنید

without these things that are wonderful in  the modern world so how do you survive okay  

بدون این چیزهایی که در دنیای مدرن فوق العاده است چگونه زنده می مانید، پس چگونه می توانید زنده بمانید خب

um i can also ask you do you think you could  get by with only twenty dollars for one week  

من می توانم از شما بپرسم که آیا فکر می کنید فقط با آن می توانید کنار بیایید بیست دلار برای یک هفته

if that's possible right okay finally we  have a pretty simple one i think and that is  

اگر این امکان پذیر باشد درست است، در نهایت ما  یک مورد خیلی ساده داریم به نظر من و

get together so when two people get together it  means that well let's look at the sentence first  

آن    دور

we are getting together for coffee later get  together okay this means we are meeting to meet

هم جمع شدن این بدان معناست که ما برای همدیگر ملاقات می کنیم

okay so when you get together with your friends  you are meeting your friends in one location  

خوب است، بنابراین وقتی با دوستان خود دور هم جمع می شوید، دوستان خود را در یک مکان ملاقات می کنید

in one place get together can also have another  meaning when you are talking about two people  

در یک مکان دور هم جمع می شوید، زمانی که در مورد دو نفر صحبت می کنید

who are dating who are seeing each other  um and that means the first time they met  

که در حال قرار گذاشتن هستند صحبت می کنید که یکدیگر را می بینند. این یعنی اولین باری که آنها ملاقات

so for example if i ask you when did you and  your wife or when did you and your husband  

کردند، مثلاً اگر از شما بپرسم شما و همسرتان چه زمانی یا کی و شوهرتان

or when did you and your boyfriend or girlfriend  get together this means when did you meet for the  

یا چه زمانی شما و دوست پسر یا دوست دخترتان با هم قرار گرفتید، به این معنی است که برای اولین بار کی ملاقات کردید،

first time okay so it can also just mean to meet  it's i can say let's get together later all right  

خوب پس همچنین می‌تواند به معنای ملاقات باشد، می‌توانم بگویم بیایید بعداً دور هم جمع شویم،

guys to review we have get up which is to get up  from your bed to rise from like a lying position  

بچه‌ها بررسی کنیم که بلند شوید، یعنی بلند شوید از تختتان تا از حالت دراز کشیده

or a sitting position we have to get along with  someone which is to have a good relationship to  

یا نشسته بلند شوید. ما باید با کسی کنار بیاییم که قرار است رابطه خوبی داشته باشد

get ahead this means to succeed or to make  progress in some aspect of your life to get  

تا پیشرفت کند، این یعنی موفقیت یا پیشرفت در برخی از جنبه های زندگی خود

by is to survive you know if i ask you again how  are you doing i am getting by i am surviving not  

برای ادامه زندگی است، می دانید اگر دوباره از شما بپرسم حالتان چطور است؟ در حال پشت سر گذاشتن هستم من زنده می‌مانم نه عملکرد

doing great but i'm living i'm surviving and  number five get together to meet all right guys  

خوبی دارم، اما من زندگی می‌کنم، دارم زنده می‌مانم و شماره پنج دور هم جمع می‌شویم تا با همه افراد خوب

if you'd like to test your understanding of this  material you can check out the quiz on nvid.com  

آشنا شویم.

as always so good luck and take care and welcome  to this lesson on 30 phrasal verb commands  

مثل همیشه موفق باشید و مراقب باشید و خوش آمدید به این درس در مورد 30 دستور فعل عبارتی

so simple enough right you're going gonna hear 30  commands that use phrasal verbs and i will tell  

به اندازه کافی ساده است که می خواهید 30 فرمان را بشنوید که از افعال عبارتی استفاده می کنند و من به

you the context in which you can use each one and  we'll do some very quick pronunciation and repeat  

شما می گویم که در چه زمینه ای می توانید از هر کدام استفاده کنید و ما خیلی سریع تلفظ

after me practice as well now after this lesson uh  if you can't get enough of phrasal verb commands  

می‌کنم و بعد از تمرین تکرار می‌کنم همین حالا بعد از این درس، اگر نمی‌توانید از دستورات فعل عبارتی استفاده

you can check out the resource that rebecca made  where she lists 100 phrasal verb commands and she  

کنید   می‌توانید منبعی را که ربکا ساخته است، بررسی کنید، جایی که او 100 دستور فعل عبارتی را فهرست می‌کند و او

also has another video that is linked to this  video where you can get you know a lesson on  

همچنین دارد. ویدیوی دیگری که به این ویدیو پیوند داده شده است که در آن می‌توانید درسی درباره

10 more commands uh similar to these ones right  behind me so let's not waste any more time and  

10 فرمان دیگر بدانید، مشابه این فرمان‌ها درست پشت سر من، پس بیایید دیگر زمان را تلف نکنیم و

we're gonna go one two three four five six all the  way to 30 and uh we'll do it relatively quickly  

ما یک دو سه چهار پنج شش تا 30 می‌رویم و اوه، ما این کار را نسبتاً سریع انجام خواهیم داد

with an example and an explanation of the context  for each so the first one repeat after me back off

با یک مثال و توضیح زمینه برای هر کدام، بنابراین اولین مورد بعد از عقب نشینی من تکرار می شود،

this is what you say when you want someone  to you know get out of your personal space  

این همان چیزی است که شما می گویید وقتی می خواهید شخصی برای شما بدانید که از فضای شخصی شما خارج شود

so usually if you are annoyed at the individual  

بنابراین معمولاً اگر شما از شخص آزرده خاطر

you could say back off you are too close to me  okay next backup now backup is similar to back off  

هستید   می توانید بگویید عقب نشینی کنید شما خیلی به من نزدیک هستید خب پشتیبان گیری بعدی اکنون پشتیبان گیری شبیه به عقب نشینی است

but it can be used in a more formal situation  by someone like you know a police officer  

اما می تواند در موقعیت های رسمی تر توسط فردی مانند شما که می شناسید یک افسر پلیس

or a security guard so for example if there is  you know a line where another line is formed and  

یا یک نگهبان امنیتی استفاده شود. مثلاً اگر خطی وجود دارد که در آن خط دیگری تشکیل شده است

you cannot cross this line and you do cross that  line you know a police officer or a security guard  

و نمی‌توانید از این خط عبور کنید و از آن خط عبور کنید، یک افسر پلیس یا یک نگهبان را می‌شناسید

or someone might ask you to back up back up this  means go back a little bit take a few steps back  

یا ممکن است شخصی از شما بخواهد که از این خط پشتیبان تهیه کنید یعنی کمی به عقب برگردید کمی چند قدم به عقب برگرد

they probably won't say back off back off is much  stronger so you can use backup in a more formal  

احتمالاً نخواهند گفت که عقب‌نشینی بسیار قوی‌تر است، بنابراین می‌توانید از پشتیبان‌گیری در

situation where you want the person to move out  of the way and to move back a little bit okay  

موقعیت‌های رسمی‌تر استفاده کنید، جایی که می‌خواهید فرد از مسیر خارج شود و کمی

so back up just move back everybody okay next  carry on so repeat after me carry on this simply  

خوب به عقب برگردد. بعدی ادامه دهید پس بعد از من تکرار کنید این را

means continue do what you were doing before so  carry on carry on next repeat after me chill out

ادامه دهید   یعنی همان کاری را که قبلا انجام می‌دادید ادامه دهید بنابراین ادامه دهید تکرار بعدی بعد از من

this just means be calm relax okay i see you're  upset chill out okay so chill comes from you  

آرام باشید این فقط به این معنی است که آرام باشید، خوب می‌بینم که ناراحت هستید. شما

know like to cool to be calmer don't get so hot  be calm be cool chill out next repeat come back

می‌دانید که دوست دارید خنک شوید تا آرام‌تر باشید، آنقدر گرم نشوید  آرام باشید، خنک باشید، تکرار بعدی برگرد،

this simply means return okay so hey  come back come back return next come on  

این به سادگی به معنای بازگشت خوب است، پس هی برگرد، برگرد، بعد بیا

so this can mean to come follow me  come on let's go or if you don't  

پس این می‌تواند به معنای آمدن من باشد بیا بیا بیا برو یا

you know believe a person's story you want to  show surprise you can say come on really come on  

اگر نمی‌دانی داستان یک نفر را باور کن که می‌خواهی تعجب کن

okay next come in so if you have  invited someone to your house  

you open the door and you want to you know invite  them to enter your house you can say come in

آنها برای ورود به خانه شما می توانید بگویید وارد شوند

all right so repeat it come in

بسیار خوب، پس تکرار کنید،

next come over

بعد بیایید،

so if you are inviting a person to your house  you're talking to them on the phone and you  

بنابراین اگر فردی را به خانه خود دعوت می کنید، با او تلفنی صحبت می کنید و می

want them to come to where you are usually  it's your house but it could be another place  

خواهید به جایی که معمولاً هستید، خانه شما باشد، اما می تواند جای دیگری باشد.

like your work or a cafe somewhere but usually  it's you know their house you can say hey  

محل کار یا کافه شما جایی است، اما معمولاً این شما هستید که می‌دانید خانه آن‌ها می‌توانید بگویید هی

come over i'm free now or come over in 10  minutes okay so this means come to where i  

بیا من اکنون آزاد هستم یا تا 10 دقیقه دیگر بیا، خوب، بنابراین به این معنی است که به جایی که من

am uh usually it's the person's house yeah you  can come over come over give a command next  

هستم، معمولاً خانه آن شخص است، بله، می‌توانید بیایید بیا دستور بعدی را بده

dream on dream on dream you know that aerosmith  song from the 70s or i think it was the 70s  

رویا روی رویا روی رویا شما می‌دانی که آهنگ آئروسمیت مربوط به دهه 70 یا فکر می‌کنم دهه 70 بود

and to dream on basically means you don't believe  what this person is saying or they have this big  

و خواب دیدن اساساً به این معنی است که حرف این شخص را باور نمی‌کنی یا آنها این

big impossible dream in their head or something  like oh i'm gonna play this lottery ticket and  

رویای بزرگ   بزرگ غیرممکن را دارند. در ذهن آنها یا چیزی مانند اوه، من این بلیط بخت آزمایی را بازی خواهم کرد و

i'm gonna win the lottery this weekend that's my  plan for the weekend dream on okay so this means  

این آخر هفته در بخت آزمایی برنده خواهم شد، این برنامه من برای رویای آخر هفته است، بنابراین این بدان معنی است

keep dreaming continue to dream i don't believe  you alright next drink up so repeat drink up

که   به رویاپردازی ادامه دهید به رویاپردازی ادامه دهید. بنوشید پس تکرار کنید نوشیدنی تا

you can say this if you are around a table with  some friends everyone has a glass in their hand of  

شما ج اگر با چند دوست دور میز هستید این را بگویید، همه یک لیوان در دست دارند از

their beverage of choice alcoholic non-alcoholic  it's up to you and if you want everybody to drink  

نوشیدنی انتخابی خود، الکل غیرالکلی، این به شما بستگی دارد و اگر می‌خواهید همه بنوشند

yes you can say cheers you can also say drink up  drink up simply means drink okay so drink drink up

بله، می‌توانید به سلامتی بگویید، می‌توانید بگویید بنوشید. نوشیدنی به سادگی به معنای نوشیدن خوب است، بنابراین

gather around now when i think of  this i think of you know a person  

وقتی به این فکر می‌کنم، حالا که به این موضوع فکر می‌کنم دور هم جمع شوید.

wanting people to get around them  because they have some important news  

or they want to tell a story so if it's an old man  with a beard and there's lots of children around  

با ریش و بچه‌های زیادی در

gather around children gather around okay  so gather collect yourselves around me uh  

اطراف جمع شوند   دور جمع شوند بچه‌ها دور هم جمع شوند خب پس خودت را دور من جمع کن آه

you want people to come to you say gather around  gather around come here okay next repeat get back

تو می‌خواهی مردم بیایند پیش تو بگو دور جمع شوند بیا اینجا خوب تکرار بعدی برگشت

similar to backup get back  also means to take a step  

شبیه به پشتیبان برگشت همچنین به معنای گرفتن است یک قدم   به

back that's basically it you can use it in a  standard situation a formal situation you know  

عقب که اساساً می‌توانید از آن در یک موقعیت استاندارد استفاده کنید، یک موقعیت رسمی که می‌دانید

if someone is near a fire like there's a fire get  back get back get back okay next repeat get in

اگر کسی در نزدیکی آتش است، مانند آتش‌سوزی، برگردید، برگردید، برگردید، خوب تکرار بعدی دریافت

the most common context that i think  of automatically when i think of  

در رایج‌ترین حالت زمینه‌ای که وقتی فکر می‌کنم وارد شوید به‌طور خودکار به آن فکر می‌کنم

get in is someone is inside a car and they're  telling you hey get in i can give you a drive  

این است که شخصی داخل ماشین است و به شما می‌گوید هی سوار شوید،

a drive a ride i can give you a ride somewhere  so you can ask someone to get in like inside  

می‌توانم به شما یک درایو بدهم. مانند داخل

your car it doesn't have to just be a car  but this is the most common context where  

ماشین خود وارد شوید، لازم نیست فقط یک ماشین باشد، اما این رایج‌ترین زمینه‌ای است که

you want someone to enter your vehicle or to  enter your place so get in similar to come in  

می‌خواهید شخصی وارد وسیله نقلیه شما شود یا وارد مکان شما شود، بنابراین وارد شوید تا

but come in is you know usually  related to the house next get off

وارد شوید. مربوط به خانه است بعد از آن پیاده

okay so um if someone is i don't know laying  on top of you maybe you could just say get  

شو خوب، پس اگر کسی نمی دانم بالای سر شما دراز کشیده است، شاید می توانید بگویید

off get off or someone is giving you a hug and  you're not comfortable with hugs like get off me  

پیاده شو یا کسی تو را در آغوش می گیرد و با آغوشی مثل پیاده شدن راحت نیستی من

and say get off okay also uh if you are online  somewhere and you know you're on a website  

و بگو: خیلی خوب، اگر جایی آنلاین هستید  و می دانید که در یک وب سایت

and you know somebody comes behind you and  they want you to eat dinner like it's your  

هستید   و می دانید که کسی پشت شما می آید و آنها می خواهند شام بخورید مثل اینکه

mom or your dad they might say okay get off the  computer so okay get off or log off get off the  

مادر   یا بابای شما هستند، ممکن است بگویند باشه از آنجا خارج شوید کامپیوتر پس خیلی خوب پیاده شوید یا از سیستم خارج شوید از

computer stop doing what you're doing next get  up get up similar to stand up this just means  

کامپیوتر کاری را که می خواهید انجام ندهید بعد از آن بلند شوید، مانند ایستادن، این فقط به این معنی است که

elevate yourself from a sitting position or from  a lying down position um and it could be you know  

خودتان را از حالت نشسته یا از حالت درازکش بلند کنید و ممکن است

your roommate or maybe your mom or your dad  or your sister or someone who wakes you up  

شما هم اتاقی یا شاید مادر یا پدرتان یا خواهرتان یا کسی که شما را از خواب بیدار می کند، بشناسید.

and says okay get up get up it's morning it's  time to go get up okay all right next go away

و می‌گوید باشه بلند شو، صبح است وقت رفتن است بلند شو خیلی خب بعد برو

i think you're very familiar with this one  it's in movies it's in tv shows it's everywhere  

، فکر می‌کنم با این یکی خیلی آشنا

means leave me alone so repeat it after me go away

هستی. دور

all right next go back

همه چیز درست بعد برگرد

okay so to go back similar to get  back basically means to return  

خوب پس برگشتن مشابه برای بازگشت  اساساً به معنای بازگشت

where you came from or make some room okay  give me more room okay go back go back go back  

از جایی که آمده‌اید یا کمی اتاق خوب است به من اتاق بیشتر بده خوب برگرد برگرد برگرد

or if you're recording someone  and you know you want them to  

یا اگر در حال ضبط کسی هستید و شما را می‌شناسید از آنها بخواهید

go back okay go back go back okay perfect yes  beautiful all right next please repeat grow up

برگردند باشه برگرد به عقب برگرد باشه عالی بله خیلی قشنگه بعدش لطفاً تکرار کن بزرگ

grow up if you give this command to someone  it means that they are acting very immature  

شو اگر این دستور رو به کسی دادی به این معنی است که او خیلی نابالغ عمل می‌کند

and you want them to act their age to act more  mature say grow up or if someone has a belief  

و می‌خواهی سن خود را نشان دهد تا بالغ‌تر عمل کند. بگو بزرگ شو یا اگر س یکی اعتقادی دارد

or something that you think is childish  like they have the beliefs of a child  

یا چیزی که شما فکر می‌کنید کودکانه است مثل اینکه او اعتقادات یک کودک را دارد

say come on you really believe that grow  up okay next hang on repeat it hang on

می‌گوید بیا واقعاً باور می‌کنی که بزرگ شوی خوب بعد تکرار کن صبر

hang on means whoa whoa whoa stop  stop what you stop what you're saying  

کن به این معنی است که وای وای بس کن آنچه را متوقف می‌کنی. دوباره می‌گویید

or it can mean to wait so you can say hang  on hang on hang on or if you're talking on  

یا می‌تواند به معنای صبر کردن باشد، بنابراین می‌توانید بگویید hang on hang on hang on یا اگر

the phone to someone and you want them to  hold to wait say hang on okay please hold  

در   تلفن با شخصی صحبت می‌کنید و می‌خواهید او نگه دارد تا صبر کند، بگویید صبر کنید باشه لطفاً نگه دارید

or please hang on um or you just wait wait hang on  okay next hang up so this is used in the context  

یا لطفاً بمانید یا شما فقط صبر کنید صبر کنید باشه بعد قطع کنید تا این مورد در

of phone conversations so if you're talking  to your boyfriend or girlfriend you hang up  

زمینه   مکالمات تلفنی استفاده شود، بنابراین اگر با دوست پسر یا دوست دخترتان صحبت

no you hang up no you hang up you know that  kind of stuff you can just say okay hang up  

می‌کنید، تلفن را قطع کنید   نه، تلفن را قطع می‌کنید بگویید باشه

hang up if you watch cop shows tv shows where  you know the police are tracing a telephone  

، اگر برنامه‌های تلویزیونی پلیسی را تماشا می‌کنید، تلفن را قطع کنید، می‌دانید که پلیس شماره تلفنی را ردیابی می‌کند

number and if they talk to the person for 30  seconds they will magically know where they  

و اگر 30 ثانیه با آن فرد صحبت کند، به طرزی جادویی متوجه می‌شود که او کجاست.

are um you know they might say okay the criminal  might say hang up hang up hang up or the officer  

بگو قطع کن قطع کن قطع کن یا خاموش cer

might say hang up hang up if they don't want the  criminal to know where they are next up lie down  

ممکن است بگوید تلفن را قطع کنید اگر نمی‌خواهند مجرم بداند که در کجا قرار دارد، دراز بکشید

so if you have a friend and maybe they were out  in the sun all day and they feel weak or they  

بنابراین اگر دوستی دارید و ممکن است او تمام روز زیر نور آفتاب بوده و احساس ضعف کند یا به

look sick and you want them to rest and lie down  on the couch you can say hey just lie down right  

نظر بیمار است و شما از آنها بخواهید که استراحت کنند و روی کاناپه دراز بکشند، می‌توانید بگویید هی فقط درست

lie down here rest here next listen up i love this  one now this is what you hear also in television  

دراز بکشید   دراز بکش اینجا استراحت کن بعد گوش کن.

crime dramas or in any kind of like epic movie  where there's a you know an important scene where  

صحنه مهمی را می شناسید که در آن

one character usually the leader needs everyone  to hear what they have to say they'll usually  

یک شخصیت معمولاً رهبر به همه نیاز دارد که حرف هایشان را بشنوند و معمولاً

enter the office usually with their hands on their  hips like this say all right everybody listen up  

وارد دفتر می شوند معمولاً با دست روی باسنشان مثل این می گویند خوب همه

listen to me okay so listen up just means  listen to me listen pay attention with your ears  

گوش کنید   به من گوش دهید خب پس گوش کنید بالا فقط به این معنی است که به من گوش کنید با گوش‌هایتان توجه

the holes in your ears yeah next move along now  move along like you saw me doing at the beginning  

کنید   سوراخ‌های گوش‌هایتان بله حرکت بعدی در امتداد اکنون حرکت کنید همانطور که در ابتدای کار من را دیدید

of this video means continue continue in the  direction you were going so this is for physical  

این ویدیو به این معنی است که در جهتی که می‌رفتید ادامه دهید، بنابراین این برای فیزیکی است

movement uh if you didn't know the scene i was  reenacting with steve and that new bunny character  

حرکت آه اگر نمی‌دانستی صحنه‌ای را که با استیو و آن شخصیت خرگوش جدید بازسازی

thing uh was from star wars so you know obi-wan  says move along and then the stormtrooper says  

می‌کردم، از جنگ ستارگان بود، بنابراین می‌دانی که اوبیوان می‌گوید حرکت کن و سپس طوفان‌باز می‌گوید

move along move along okay there's mind control  so there's like weird jedi powers and stuff next  

حرکت کن حرکت کن، خوب کنترل ذهن وجود دارد. مانند قدرت‌های عجیب و غریب جدی و چیزهای بعدی

move over um very strong it can be very strong if  you want someone to make room for you usually to  

خیلی قوی حرکت می‌کند، می‌تواند بسیار قوی باشد اگر می‌خواهید کسی برای شما جا باز کند که معمولاً

sit down you can tell them to move over to make  room for you move over i i need to sit here too  

بنشینید، می‌توانید به او بگویید که حرکت کند تا جا برای حرکت شما باز شود، من هم باید اینجا بنشینم

okay um you can use this on the bus i guess if  you want to be polite you could say oh could you  

باشه اوم، می‌توانید در اتوبوس از آن استفاده کنید، حدس می‌زنم اگر می‌خواهید مؤدب باشید، می‌توانید بگویید آه، آیا می‌توانید

move over please um or if you're trying to walk  and someone is blocking your way say oh excuse me  

حرکت کنید لطفاً یا اگر می‌خواهید راه بروید و کسی راه شما را مسدود کرده است، بگویید «اوه ببخشید»

could you move over a bit could you move over  please okay next shut up now this one i think  

کمی می‌توانی حرکت کنی لطفاً باشه، حالا این یکی را ببند، فکر

you guys know uh also it's in every tv show movie  it's rude it's telling a person to be quiet um if  

می‌کنم   بچه‌ها می‌دانی، اوه، در هر فیلم تلویزیونی هم وجود دارد  بی‌ادبانه است که به کسی می‌گویید ساکت باشد، اگر

you want to say something you know just as strong  you could say shut your mouth which is very strong  

می‌خواهید چیزی را بگویید که می‌دانید به همان اندازه که می‌توانید بگویید. دهانت را ببند که بسیار قوی است

or just shut up means stop talking i don't  want to hear what you have to say alright next  

یا فقط ساکت شو یعنی حرف نزن. نمی‌خواهم بعداً حرف‌هایت را بشنوم.

i always erase stuff with my my elbow so sit down  just another way to say sit so i just realized  

من همیشه چیزها را با آرنجم پاک می‌کنم، پس بنشین، فقط یک راه دیگر برای گفتن بنشین، بنابراین متوجه شدم که

you guys didn't listen and repeat these words with  me so before we get to sit down repeat lie down

شما بچه‌ها گوش نکردید و تکرار کنید. این کلمات با من است، بنابراین قبل از اینکه بنشینیم تکرار کنید دراز بکشید به

listen up

بالا گوش دهید و

move along

در امتداد

extra points if you did the  alec guinness accent move over

نقاط اضافی حرکت کنید اگر لهجه الک گینس را انجام دادید

shut up

خاموش شوید

i don't like saying that right sit down

من دوست ندارم بگویم درست بنشین

so sit down is just please sit okay next  uh very useful if you you know have a  

پس بنشین فقط لطفا بعدش خوب بنشین خیلی مفید است اگر می‌دانید

friend who has a low voice and they speak very  quietly and it's very difficult to hear them  

دوستی دارید که صدای پایینی دارد و خیلی آرام صحبت می‌کند و شنیدن آن‌ها بسیار سخت است،

you want them to speak louder you can  say speak up speak up i can't hear you so  

می‌خواهید بلندتر صحبت کنند، می‌توانید بگویید بلندگو صحبت کنید، من نمی‌توانم شما را بشنوم،

turn the volume up on your voice okay so to  speak up means to speak louder i can't hear you  

پس صدا را کم کنید صدایت را بلند کن خوب پس بلند حرف زدن یعنی بلندتر حرف بزنی من نمی توانم صدایت را بشنوم

okay so speak up stand up so we had  sit down opposite of sit down is  

باشه پس صحبت کن بایستی پس ما مجبور شدیم روبروی نشستن بنشینیم.

yeah stand up that's all just another way to say  stand wake up hey wake up this goes with get up  

بالا این با بلند شدن

right if you don't know the difference  with wake up and get up wake up is when you  

درست است اگر تفاوت  با wake را نمی دانید بیدار شدن و بیدار شدن زمانی است که

open your eyes in the morning get up is when  you leave your bed okay when you actually  

صبح چشمانت را باز می‌کنی بیدار می‌شوی وقتی که تختت را خوب رها می‌کنی در حالی که واقعاً

stand and start your day so uh you know you can  tell your friend hey wake up wake up wake up  

ایستاده‌ای و روزت را شروع می‌کنی تا بدانی که می‌توانی به دوستت بگو هی بیدار بیدار بیدار شو بیدار شو.

okay and finally quiet down this  is kind of the opposite of speak up  

در نهایت ساکت باش، این به نوعی برعکس صحبت کردن است،

if you want people to speak quieter or if you  want a whole group of people who are speaking  

اگر می‌خواهید مردم ساکت‌تر صحبت کنند یا اگر می‌خواهید گروهی از افرادی که

very loudly to be quieter you could say  okay quiet down everybody quiet down

با صدای بلند صحبت می‌کنند، ساکت‌تر باشند، می‌توانید بگویید: باشه ساکت باش همه ساکت باش،

okay all right so we got 30 of these and  i know we've done some like random repeat  

خب پس ما 30 مورد از اینها را دریافت کردم و می‌دانم که برخی از موارد مانند تکرار تصادفی

after me pronunciation uh but before we leave  reviewing recalling redoing the same thing  

بعد از تلفظ من را انجام داده‌ایم، اما قبل از ترک، مرور یادآوری تکرار همان کار

helps it to stick so let's do it one more time  

به ماندگاری آن کمک می‌کند، پس بیایید یک بار دیگر سریع‌تر انجام دهیم، بسیار

faster okay so repeat after me just focus  on getting it fluent and perfect back off

خوب، پس از من تکرار کنید، فقط روی انجام دادن تمرکز کنید آن را روان و عالی

back up

پشت سر گذاشتن،

carry on

ادامه دادن به

chill out

آرامش،

come back

come on

بیا در

come in

بیا در

come over dream on

بیا رویا

did you do it it's weird  right but so good drink up

، آیا این کار را انجام دادی عجیب است درست است، اما نوشیدنی بسیار خوب

gather around children

دور بچه‌ها جمع

get back

get in

get off

می‌شویم داخل برو بلند شدن

get up go away

بلند شو برو

go back grow up

برو برو عقب رشد کن بالا

hang on

قطع در

hang up

قطع

here here here lie down

h در اینجا دراز بکشید

listen up

گوش دهید بالا

move along

حرکت کنید

move over

حرکت بیش از

shut up

خفه کردن

sit down

بنشینید

speak up

صحبت کنید بلند شوید

stand up

بایستید

wake up

بیدار شوید ساکت شو

quiet down

okay so if you want to test your understanding of  these 30 phrasal verb commands as always you can  

خوب است، بنابراین اگر می‌خواهید درک خود را از این 30 دستور فعل عبارتی مثل همیشه آزمایش کنید،

check out the quiz on engvid.com today i'm going  to tell you the three ways that you can use this  

می‌توانید امتحان را در engvid.com بررسی کنید. امروز می‌خواهم سه راه را به شما بگویم که می‌توانید از این

very versatile phrasal verb and if you enjoy this  lesson and you're interested in learning even more  

فعل عبارتی بسیار همه‌کاره استفاده کنید و اگر از این درس لذت می‌برید و علاقه‌مند به یادگیری بیشتر

phrasal verbs you can pick up a copy of my  book 100 practical English phrasal verbs at  

افعال عبارتی هستید، می‌توانید یک نسخه از کتاب من 100 عبارت کاربردی انگلیسی را انتخاب کنید. افعال در

englishalex.com the link to the book to the  website is attached to the description of this  

englishalex.com پیوند کتاب به وب‌سایت به شرح این

video so check it out let me know what you think  especially if you enjoy this video so give back  

ویدیو پیوست شده است، بنابراین آن را بررسی کنید، نظر خود را به من اطلاع دهید مخصوصاً اگر از این ویدیو لذت می‌برید، پس به

let me let you take a screen capture if you  like doing that give back the first definition  

شما اجازه دهید اگر می‌خواهید از صفحه عکس بگیرید. مثل انجام این کار تعریف اول را

the most common definition it means to  return something to someone for example  

پس دهید   رایج‌ترین تعریف به این معنی است که چیزی را به

give me back my phone hey return my phone to me  maybe someone one of your friends a family member  

کسی برگردانید    تلفنم را به من پس بدهید هی تلفنم را به من برگردان شاید یکی از دوستان شما یکی از اعضای خانواده

they take your phone from you because they  want to see what you're looking at what picture  

تلفن شما را از آنجا ببرند شما می‌خواهند ببینند به چه عکسی

you know you're looking at or what  website and it's private and you say hey  

نگاه می‌کنید یا می‌دانید به چه وب‌سایتی و خصوصی است و می‌گویید هی

give me back my phone a very common sentence  with give back is just give it back return it  

تلفنم را به من پس بده یک جمله بسیار رایج با دادن پس دادن است فقط آن را پس بده اکنون

give it to me now okay so give it back  let's repeat that after me give it back

آن را به من بده، باشه پس پس بده. بیایید تکرار کنیم که بعد از اینکه من آن را پس

there you go so you're just asking for them  to return that thing to you so give me back  

دادم، شما می روید، بنابراین فقط از آنها می خواهید که آن چیز را به شما برگردانند، پس تلفن من را به من پس بدهید،

my phone did he ever give back your book so if you  lent a book to a friend like i did and i've never  

آیا او کتاب شما را پس داده است. اگر مثل من کتابی را به دوستی قرض دادید و

i haven't what am i saying i haven't seen it in  a long time see i'm so upset i'm so frustrated  

من هرگز ندیده‌ام چه می‌گویم، مدت‌هاست آن را ندیده‌ام ، ببینید خیلی ناراحتم، خیلی

i don't even know how to speak properly so did he  ever give back your book did he ever return your  

ناامید هستم، حتی نمی‌دانم بدانید که چگونه درست صحبت کنید، آیا او تا به حال کتاب شما را پس داده است آیا

book to you okay so give back number one to return  something to someone number two let's take a look

کتاب شما را پس داده است، بسیار خوب، بنابراین شماره یک را پس دهید تا چیزی را به شخص شماره دو برگردانید، بیایید نگاهی بیندازیم

to do something for a person a community etc to  show gratitude for something that they did for  

تا کاری برای یک فرد، جامعه و غیره برای نشان دادن سپاسگزاری انجام دهیم. برای کاری که برای

you so if you grew up in a community if you grew  up in you know a religious community for example  

شما انجام دادند، بنابراین اگر در یک جامعه بزرگ شده اید، اگر در آن بزرگ شده اید، یک اجتماع مذهبی می شناسید به عنوان مثال

and when you're a child they did a lot for you  you went to parties they took care of you you  

، وقتی کودک هستید، کارهای زیادی برای شما انجام می‌دهند شما به مهمانی می‌رفتید، آنها از شما مراقبت می‌کردند

made your friends there and it was a very  positive community for you to be a part of  

دوستانتان را در آنجا پیدا می‌کردید و این برای شما یک جامعه بسیار مثبت بود که بخشی از

and as you get older maybe you're not part  of this community as much anymore but you're  

باشید و شاید با بزرگ‌تر شدن شما دیگر عضوی از این انجمن نیستید، اما

so grateful for what they did for you that  you want to give back to them now you can  

به خاطر کارهایی که آنها برای شما انجام دادند بسیار سپاسگزار هستید که اکنون می‌خواهید به آن‌ها پس دهید، می‌توانید

give back financially you know you can make a  donation to them you can also give back through  

از نظر مالی به آنها کمک کنید، می‌دانید که می‌توانید به آنها کمک مالی کنید و می‌توانید به آنها نیز کمک کنید. پس از

your time through volunteering for something  so you can give back to a community a person  

وقت خود را از طریق داوطلب شدن برای چیزی برگردانید  تا بتوانید به یک جامعه به یک شخص

a website it doesn't matter if something had  a positive impact on you and you want to show  

یک وب سایت برگردانید، مهم نیست که چیزی تأثیر مثبتی روی شما داشته است و می خواهید

your gratitude you can give back to them or it so  for example very common sentence and this is why  

قدردانی خود را نشان دهید که می توانید به آنها برگردانید یا آن را  مثالی از جمله بسیار رایج و به همین دلیل است که

i chose it i want to give back to my community  i want to do something for my community to show  

من آن را انتخاب کردم می خواهم به جامعه خود بازپرداخت کنم  می خواهم کاری برای جامعه خود انجام دهم تا نشان

that i am grateful for everything they have done  for me next she has never given back to her family  

دهم   برای همه کارهایی که آنها برای من انجام داده اند سپاسگزارم و او هرگز به خانواده خود پس نداده

obviously this is a negative sentence and it  means that she is ungrateful that she has never  

است . این یک نظر منفی است و این به این معنی است که او ناسپاس است که

given anything back not her time or anything  to show gratitude for everything her family has  

هرگز چیزی را پس نداده است، نه وقتش یا چیزی برای تشکر از همه کارهایی که خانواده‌اش

done for her so again it's a negative example but  it is an example all right finally number three

برای او انجام داده‌اند، بنابراین دوباره این یک مثال منفی است، اما یک مثال بسیار خوب است در نهایت شماره سه

to return an emotion or feeling to someone  that he or she stopped feeling now another  

برای بازگرداندن یک عاطفه یا احساسی به کسی که او اکنون دیگر احساس نمی‌کند

way to you know say this is to get back an  emotion or feeling so you can give an emotion  

راه دیگری برای اینکه بدانید این است که یک احساس یا احساس را برگردانید تا بتوانید یک احساس

or feeling back to a person or you can get it  back yourself so two example sentences here he  

یا احساس را به یک نفر برگردانید یا خودتان آن را پس بگیرید، بنابراین دو جمله مثال. در اینجا

lost his passion he needs to get it back right so  he needs to get back his passion you can get back  

او    اشتیاق خود را از دست داد، باید آن را به درستی برگرداند، بنابراین  باید اشتیاق خود را پس بگیرد، شما می توانید

your passion for something you can give someone  back their confidence or their love of something  

اشتیاق خود را برای چیزی که می توانید به کسی اعتماد به نفس یا عشق او به چیزی را

so imagine that you used to love the star wars  movies right the original three star wars movies  

پس دهید   پس تصور کنید که قبلاً عاشق جنگ ستارگان بودید فیلم‌ها درست فیلم‌های اصلی جنگ ستارگان

and then the prequel trilogy happened and you said  i don't really like star wars anymore and then  

و سپس سه گانه پیش درآمد اتفاق افتاد و گفتی من دیگر جنگ ستارگان را دوست ندارم و سپس

jj abrams makes the force awakens and you're like  oh he has given me back my love of star wars it's  

jj آبرامز باعث می‌شود نیرو بیدار شود و تو مثل اوه که او دارد عشق من به جنگ ستارگان را به من بازگردانید،

not necessarily true for me but maybe it's true  for you the third movie is just i have feelings  

لزوماً برای من صادق نیست، اما شاید برای شما درست باشد، فیلم سوم این است که من احساساتی

about that third movie not all of them are  positive but back to the lesson so second example

درباره آن فیلم سوم دارم، همه آنها مثبت نیستند، اما به درس برمی گردم، بنابراین مثال دوم

yoga has helped to give her back her confidence so  yoga has helped to give her back her confidence so  

یوگا به شما کمک کرده است. اعتماد به نفسش را به او بازگردانید، بنابراین یوگا به بازگرداندن اعتماد به نفس او کمک کرده است، بنابراین

if someone is not a confident person maybe  they lost their confidence because of a bad  

اگر کسی فرد مطمئنی نیست ممکن است اعتماد به نفس خود را به دلیل یک

relationship or they lost their job and they  don't feel good and they start exercising  

رابطه بد از دست داده یا شغل خود را از دست داده و احساس خوبی ندارد و شروع به ورزش می کند.

and you can say you know what my yoga routine or  my exercise routine has really given me back my  

می‌توانید بگویید که می‌دانید روال یوگا یا تمرین معمول من واقعاً چه چیزی اعتمادم را به من بازگردانده است

confidence i am getting back my confidence because  of this action so three definitions three uses for  

. من به خاطر این عمل اعتماد به نفسم را پس می‌گیرم، بنابراین سه تعریف سه استفاده

the phrasal verb give back one more time let's do  a quick review one to return something to someone  

از فعل عبارتی بازگشت یک بار دیگر اجازه دهید یک مرور سریع انجام دهیم. برای برگرداندن چیزی به کسی

give it back give me back my phone two to do  something for a community or person to show  

آن را پس بده، تلفنم را دو تا به من پس بده تا کاری برای یک جامعه یا شخصی انجام دهم

gratitude to say thank you for something that they  did for you i want to give back to my community  

تا تشکر کنم  برای تشکر از کاری که آنها  برای شما انجام داده اند، می خواهم به شما بدهم. به جامعه‌ام

i want to give back to my church i need to give  back to my family for everything they have done  

برگردم   می‌خواهم به کلیسایم بازپرداخت کنم، باید به خانواده‌ام برای هر کاری که

for me and number three to return an emotion  or feeling to someone that they lost feeling  

برای من انجام داده‌اند و شماره سه به کسی برگردانم تا احساسی یا احساسی را به کسی برگردانم که احساسش را از دست داده است.

maybe because of a depression maybe because of  something negative that happened to them and you  

شاید به دلیل افسردگی، شاید به دلیل یک اتفاق منفی که برای آنها اتفاق افتاده است و شما

want to give them back their confidence their  passion their love for something so if you want  

می‌خواهید اعتماد به نفسشان را به آنها برگردانید، علاقه‌شان به چیزی، بنابراین اگر می‌خواهید

to test your understanding of these three uses of  the phrasal verb give back as always you can check  

درک خود را از این سه کاربرد  از فعل عبارتی return مثل همیشه آزمایش کنید، می‌توانید

out the quiz on invid.com if you're watching this  on youtube don't forget to like the video share  

امتحان را در invid بررسی کنید. com اگر این را در یوتیوب تماشا می‌کنید فراموش نکنید که ویدیو

it turn on your notifications comments tell your  mom tell your dad tell your brothers your sisters  

را لایک کنید به اشتراک بگذارید   اعلان‌های شما را روشن کند نظرات به مادرتان بگویید به پدرتان بگویید به خواهرانتان

tell everyone and say hey this video you should  watch it and in the description of that video  

بگویید   به همه بگویید و بگویید سلام این ویدیو را باید تماشا کنید و در توضیحات از آن ویدیو

i saw something interesting there was a link and  that link went to a webpage and that web page was  

من چیز جالبی دیدم، پیوندی وجود داشت و آن پیوند به یک صفحه وب رفت و آن صفحه وب

english alex.com huh do you know what you can  get on englishalex.com yes i'm selling you a  

انگلیسی alex.com بود، آیا می‌دانید چه چیزی می‌توانید در englishalex.com دریافت کنید بله من می‌فروشم همین الان یک   کتاب دارید،

book right now but just stay with me 100  practical english phrasal verbs in my book  

اما فقط با من بمانید 100 فعل عبارتی انگلیسی کاربردی در کتاب من

you will get these three definitions of give back  as well as 99 other phrasal verbs with over 900  

شما این سه تعریف از بازگشت را دریافت خواهید کرد و همچنین 99 فعل عبارتی دیگر با بیش از 900

examples 20 context-based lessons and only the  most current usages so check out the link in  

مثال، 20 درس مبتنی بر زمینه و فقط جدیدترین کاربردها بنابراین لینک موجود

the description of this video pick up the book do  the quiz on invid and until next time thanks for  

در توضیحات این ویدیو را بررسی کنید، کتاب را امتحان کنید و تا دفعه بعد از اینکه

clicking welcome to this lesson on seven ways to  use make out today we're going to look at seven  

روی این درس در مورد هفت راه برای استفاده از make out خوش آمدید، تا دفعه بعد سپاسگزاریم، امروز هفت

different ways that we can use this very common  phrasal verb so let's look at the top the first  

راه مختلف را بررسی خواهیم کرد. ما می‌توانیم از این فعل عبارتی بسیار رایج استفاده کنیم، بنابراین بیایید به بالا نگاه کنیم،

sentence says i can't make out what you're saying  in this situation do you think you can understand  

جمله اول می‌گوید من نمی‌توانم بفهمم چه می‌گویید، در این موقعیت فکر می‌کنید می‌توانید بفهمید

what the person is saying or you can't understand  what the person is saying well if you look at the  

که آن شخص چه می‌گوید یا نمی‌توانید بفهمید که فرد خوب می گوید اگر به    منفی نگاه کنید به

negative it means that you can't understand  so one meaning of make out is to hear or see

این معنی است که نمی توانید بفهمید بنابراین یکی از معنی تشخیص دادن این است که بشنوید یا ببینید

uh what a person is saying or if you see an  object in the distance and you can't really tell  

که یک نفر چه می گوید یا اگر شیئی را در دور می بینید و نمی توانید واقعاً

very clearly what it is this means that you  can't make it out or you can make it out  

خیلی واضح بگویید این به این معنی است که شما نمی توانید آن را تشخیص دهید یا می توانید آن را انجام دهید

so imagine you're watching a youtube video and  there's a person speaking in the background  

بنابراین تصور کنید در حال تماشای یک ویدیوی یوتیوب هستید و  شخصی در پس زمینه صحبت می کند

and maybe they're speaking very low and you  have to listen very carefully to understand what  

و شاید او خیلی ضعیف صحبت می کند و شما باید خیلی گوش دهید با دقت متوجه شوید که

they're saying so you listen listen and you say oh  i don't no i can't make out what he's saying like  

آنها چه می گویند، بنابراین شما گوش دهید، گوش کنید و بگویید اوه، من نه، نمی توانم بفهمم که او چه می گوید.

i can't hear it okay um also if you're looking  at a picture and in one corner of the picture  

یک گوشه از تصویر

maybe there's a small little object and you don't  know what it is and somebody tells you that it's  

شاید یک جسم کوچک وجود دارد و شما  نمی دانید چیست و کسی به شما می گوید

maybe a laptop and you look at it you say no  i can't make it out i can't i can't see it  

شاید یک لپ تاپ است و به آن نگاه می کنید و می گویید نه نمی توانم آن را تشخیص دهم نمی توانم آن را

properly okay so this is one meaning the  second sentence says i made the check out  

به درستی نمی‌بینم، پس این یکی به این معنی است که جمله دوم می‌گوید من چک را

to the president now a check is a piece of paper  that you give to someone when you want to pay for  

به رئیس‌جمهور رساندم، اکنون چک یک تکه کاغذ است که وقتی می‌خواهید برای  چیزی که می‌خواهید برای چیزی بپردازید، به

something right you write your name you write  the amount of money you're going to give to the  

کسی می‌دهید. مقدار پولی که قرار

person the company the organization so in this  situation you can make a check out to a person  

است در این شرایط به فرد شرکت سازمان بدهید شما می توانید یک چک را به یک شخص واریز کنید

which just means you make the check payable  to a person okay so this means to make a check

که فقط به این معنی است که شما چک را قابل پرداخت می کنید به یک شخص اوکی کنید، بنابراین این به این معنی است که یک چک

payable okay to someone um and you  always usually we make out a check  

قابل پرداخت را به شخصی اووم کنید و شما همیشه معمولاً ما یک چک

to a person okay the next one says don't make  out like you know the answer so imagine you're  

به یک شخص می دهیم. مثل اینکه جواب را می‌دانید، تصور نکنید که

in a math class and you have a student who thinks  that they know the answer to a difficult question  

در یک کلاس ریاضی هستید و دانش‌آموزی دارید که فکر می‌کند پاسخ یک سوال دشوار

so they pretend like they know the answer  but they really don't know the answer  

را می‌داند، بنابراین وانمود می‌کند که جواب را می‌داند، اما واقعاً نمی‌داند. پاسخ

they're just trying to look smarter than the  other students so don't make out like you  

آن‌ها فقط سعی می‌کنند باهوش‌تر از دانش‌آموزان دیگر به نظر برسند، بنابراین مثل شما

know what i'm talking about or don't make  out like you know the answer don't pretend

متوجه نشوید  در مورد چه چیزی صحبت می‌کنم یا متوجه نشوید که می‌دانید پاسخ را

okay the fourth way we can  use make out how is your son  

به روش چهارم وانمود نکنید که خوب است. از نحوه عملکرد

making out at school so we can use this  to mean how is your son progressing okay  

پسرتان در مدرسه استفاده کنید، بنابراین ما می‌توانیم از این به این معنی استفاده کنیم که پسر شما چگونه پیشرفت می‌کند

so make out can also mean to progress or  how is he doing as well okay so to progress

do or perform

so for example i can ask you hey how did you make  out on your driving exam how did you make out  

. می تواند از شما بپرسد که چگونه در امتحان رانندگی خود موفق شدید ut

on your final exam for history so how did you do  how did you perform how did you progress here you  

در امتحان نهایی خود برای تاریخچه، پس چگونه انجام دادید  چگونه انجام دادید چگونه در اینجا پیشرفت کردید

notice we're actually using it in the progressive  tense right so how is he making out how is he  

متوجه شدید که ما در واقع از آن در زمان پیشرونده استفاده می‌کنیم، بنابراین او چگونه می‌داند که چگونه

progressing or performing okay number five i saw  them making out at the party now in this situation  

پیشرفت می‌کند یا شماره پنج را خوب انجام می‌دهد. اکنون در این موقعیت در مهمانی شرکت می‌کنند.

this is usually the most common way that we  use make out and if you've seen it taught  

این معمولاً رایج‌ترین روشی است که ما از آرایش استفاده می‌کنیم و اگر آموزش آن را

in schools if you've seen it taught in other  videos basically it means to kiss passionately

در مدارس دیده‌اید، اگر در ویدیوهای دیگر آموزش داده شده است، اساساً به این معنی است که با اشتیاق ببوسید،

okay so to kiss

خوب است. بنابراین برای بوسیدن

with lots of passion

با شور و اشتیاق

not just a normal regular soft kiss but uh really  passionate with the other person okay number six  

زیاد نه فقط یک بوسه نرم معمولی معمولی، بلکه واقعاً پرشور با طرف مقابل، خوب شماره شش

i can't make out what it says at the bottom so  this is actually similar to number one where you  

من نمی توانم بفهمم که در پایین چه می گوید، بنابراین این در واقع شبیه شماره یک است که در آن شما

can't hear or see or understand but this refers to  very small details so you're reading your reading  

نمی توانید بشنوید یا ببینید یا بفهمید، اما این به جزئیات بسیار کوچک اشاره دارد، بنابراین شما در حال خواندن مطالب خود

you're reading and maybe you need glasses so at  the bottom you look at the bottom and you say  

هستید، و شاید به عینک نیاز داشته باشید، بنابراین در پایین به پایین نگاه کنید و بگویید

i can't make out what it says on the  bottom if you're reading a document or  

نمی توانم بفهمم چه چیزی می گوید اگر در حال خواندن یک سند هستید، پایین صفحه ent یا

a book or something like this okay so in  this situation make out means to decipher

یک کتاب یا چیزی شبیه به این خوب است بنابراین در این موقعیت make out به معنای رمزگشایی

small details

okay to notice a very small detail like i can't  make it out i can't see it in this situation okay  

جزئیات کوچک است.

and we can't make him out so if you can't make  a person out again it's not very very common  

او را شناسایی کنید، بنابراین اگر نمی‌توانید فردی را دوباره بسازید،

to use it in this way but basically it means you  can't understand this person you can't figure out  

استفاده از آن به این شکل خیلی معمول نیست، اما اساساً به این معنی است که شما نمی‌توانید این شخص را درک کنید، نمی‌توانید بفهمید که او

what type of personality they have  okay so this means to understand

چه نوع شخصیتی دارد. این به این معنی است

someone's character or someone's personality

که شخصیت یا شخصیت یک نفر را درک کنید،

okay guys so as you can see there are many ways  that we can use just one single phrasal verb  

خب بچه ها، بنابراین همانطور که می بینید راه های زیادی وجود دارد که ما می توانیم فقط از یک فعل عبارتی استفاده کنیم

today that phrasal verb was make out now let's  just quickly review the different meanings  

امروز آن فعل عبارتی درست شد، اکنون  بیایید به سرعت معانی مختلف را مرور کنیم

so i can't make out what you're saying like i  can't understand you correctly i can't hear you  

بنابراین من نتوانم بسازم از آنچه می گویید، نمی توانم شما را درست درک کنم، نمی توانم شما را درست بشنوم،

correctly maybe you have food in your mouth  or maybe the audio quality of a video i'm  

شاید غذا در دهانتان باشد یا شاید کیفیت صدای ویدیویی که دارم

watching is really bad i made the check out to the  president so i wrote the president's name on the  

تماشا می کنم خیلی بد است، من این را بررسی کردم رئیس جمهور، بنابراین نام رئیس جمهور را روی

check i made the check out to him or her number  three don't make out like you know the answer  

che نوشتم ck من شماره سه را به او دادم  مثل اینکه جواب را می‌دانی متوجه

don't try to pretend right don't pretend that  you know the answer how is your son making out at  

نمی‌شوی   سعی نکن درست وانمود کنی وانمود نکن که  جواب را می‌دانی پسرت در

school how is he performing how is he doing i saw  them making out at the party i saw them kissing  

مدرسه چگونه رفتار می‌کند   حال او چطور است، من آنها را در مهمانی دیدم که آنها را در حال بوسیدن

passionately at the party uh i can't make out what  it says at the bottom i can't see the very small  

با شور و شوق در مهمانی دیدم، آه، نمی توانم بفهمم که در پایین چه می گوید، من نمی توانم جزئیات بسیار کوچک را ببینم،

detail we can't make him out we can't understand  his character so if you'd like to check out  

ما نمی توانیم او را تشخیص دهیم. نمی‌توانید شخصیت او را درک کنید، بنابراین اگر می‌خواهید

your understanding of this material you can go to  the quiz on ingvid.com as always guys good luck  

درک خود را از این مطالب بررسی کنید، می‌توانید مثل همیشه به مسابقه در ingvid.com بروید، بچه‌ها موفق باشید

and take care and don't forget to subscribe to my  youtube page see ya so in this lesson i will be  

و مراقب باشید و فراموش نکنید که در صفحه YouTube من مشترک شوید. بله، بنابراین در این درس

looking at some vocabulary that you can use as the  interviewee or you might hear from the interviewer  

به واژگانی نگاه خواهم کرد که می توانید به عنوان مصاحبه شونده از آنها استفاده کنید یا ممکن است از مصاحبه کننده

in your job interview so let's begin first go  over so to go over something means to review  

در مصاحبه شغلی خود بشنوید، بنابراین بیایید ابتدا مرور را شروع کنیم.

it in detail so you might hear your you know  the interviewer say i was going over your cv  

بشنوید که می دانید  مصاحبه کننده می گوید من رزومه

or you might say to the interviewer i was  going over your website i was going over  

شما را بررسی می کردم   یا ممکن است شما به مصاحبه‌گر بگویید من داشتم وب‌سایت شما را مرور

your the job description maybe you noticed the  advertisement for the job online or you noticed  

می‌کردم شرح شغل شما را مرور می‌کردم شاید شما متوجه آگهی شغل آنلاین شده‌اید یا

it on their website and you say i went over  your website i went over the job description  

آن را در وب‌سایت او متوجه شده‌اید و می‌گویید من به وب‌سایت شما رفتم شرح شغل را مرور کردم

or maybe the person interviewing you says okay i'm  going over your cv and it says here that you have  

یا شاید شخصی که با شما مصاحبه می‌کند می‌گوید خوب، من رزومه شما را بررسی می‌کنم و اینجا می‌گوید که شما

five years of experience in crisis management  for example okay so this means to review right  

پنج سال تجربه در مدیریت بحران دارید برای مثال خوب، بنابراین این به این معنی است که به درستی مرور کنید

to look you can go over a website go over a job  description go over a resume or cv next take on  

تا ببینید می‌توانید به وب‌سایت مراجعه کنید و شرح شغل را مرور کنید . بیش از یک رزومه یا رزومه کاری بعدی در مورد

so this is something that you can use a phrasal  verb you can use to talk about you know one of  

بنابراین این چیزی است که می‌توانید از یک فعل عبارتی استفاده کنید که می‌توانید درباره آن صحبت کنید.

your strengths so to take on something means to  begin to handle or deal with something such as i  

like taking on like take on right like you're very  active you're jumping on things i like taking on  

مثل اینکه شما خیلی فعال هستید، در حال انجام کارهایی هستید که من دوست دارم

new challenges i like taking on responsibilities  i like taking on major projects right where i'm  

چالش‌های جدید را قبول کنم، دوست

the one who's responsible for it i like taking on  a leadership role i like being a leader so to take  

دارم مسئولیت‌ها را قبول کنم. نقش رهبری را به عهده می‌گیرم، من دوست دارم رهبر باشم، بنابراین قبول کردن

on means you know to begin to handle something or  deal with something like you're attacking jumping  

به این معنی است که می‌دانی باید از عهده چیزی برآیی یا با چیزی مقابله کنی، مثل اینکه حمله می‌کنی،

on it and you are taking on a challenge taking on  responsibility taking on projects you can really  

روی آن می‌پری و به چالش می‌کشی و مسئولیت پروژه‌هایی را که می‌توانی بر عهده می‌گیری. واقعاً

use this to sell yourself in a job interview  which is really the goal of a job interview  

از این برای فروش خود در مصاحبه شغلی استفاده کنید که واقعاً هدف مصاحبه شغلی

as well as you know the employer should  be selling themselves to you as well  

است   همچنین می دانید که کارفرما باید خود را به شما نیز بفروشد

so carry out so to carry out something means  to do a particular piece of work so one of my  

بنابراین انجام کاری به معنای انجام یک کار خاص است. بنابراین یکی از

strengths is carrying out difficult tasks carrying  out complex analyses so if you carry out something  

نقاط قوت من انجام کارهای دشوار با انجام تحلیل‌های پیچیده است، بنابراین اگر کاری را

you do the work you don't just say you're going  to do it you say you're gonna do it and you do  

انجام می‌دهید، کار را انجام می‌دهید، فقط نمی‌گویید که آن را انجام خواهید داد، بلکه می‌گویید که آن را انجام خواهید داد و آن را انجام می‌دهید.

it okay so i often carry out difficult complex  analyses i carry out difficult tasks i carry out  

بنابراین من اغلب تحلیل‌های پیچیده پیچیده را انجام می‌دهم، کارهای دشواری را انجام می‌دهم،

a lot of different projects for example all right  next if you want to talk about your punctuality  

پروژه‌های مختلف زیادی را انجام می‌دهم، برای مثال اگر می‌خواهید در مورد وقت‌شناسی خود صحبت کنید

or you might hear your employer potential  employer asking about your punctuality  

یا ممکن است از کارفرمای بالقوه‌تان بشنوید که می‌پرسد. در مورد وقت‌شناسی

you can use the phrasal verbs get in or show up  to talk about the times that you arrive for work  

خود   می‌توانید از افعال عبارت get in یا show up برای صحبت در مورد زمان‌هایی که برای کار می‌آیید استفاده کنید

for example you might hear the person say oh thank  you for showing up early thank you for coming to  

برای مثال ممکن است از شخص بشنوید که می‌گوید آه متشکرم از اینکه زود حاضر شدید متشکرم که به

the interview for arriving at the interview  early now of course this will depend on the  

مصاحبه برای رسیدن به مصاحبه اوایل اکنون البته این بستگی به

formality of your employer of the person you're  speaking to some interviewers are very casual  

رسمی بودن کارفرمای شما دارد  فردی که با او صحبت می کنید  برخی از مصاحبه کنندگان بسیار معمولی

others are more formal so thank you for  showing up early show up is a bit more casual  

هستند   برخی دیگر رسمی تر هستند، بنابراین از شما تشکر می کنیم که زودتر ظاهر می شوید کمی غیررسمی

than some of the other phrasal verbs on this list  and you might say you know i i consider myself  

تر از سایرین است. افعال عبارتی در این فهرست و ممکن است بگویید می‌دانید من خودم

to be a punctual person i like to get in a few  minutes early you know before my shift starts  

را   فردی وقت‌شناس می‌دانم، دوست دارم چند دقیقه زودتر بیایم.

or before i have to start work right next  speak up so if you are someone who speaks up  

کسی که صحبت می کند

you like to express your ideas or  your feelings freely openly frankly  

دوست دارید ایده ها یا احساسات خود را آزادانه و با

you're not hiding things you're not shy  you're not timid you speak up okay so  

i speak up if i notice areas for  improvement so you want to say you know what  

صراحت بیان کنید. برای اینکه بگویم می‌دانی چه می‌دانی

if i'm working at a company and i see a deficiency  i notice something that could be better i speak up  

اگر در شرکتی کار می‌کنم و کمبودی می‌بینم متوجه چیزی می‌شوم که می‌تواند بهتر باشد،

about it i talk to the people who can make  a difference who can make a decision who can  

درباره آن صحبت می‌کنم   با افرادی صحبت می‌کنم که می‌توانند تفاوت ایجاد کنند، آنها می‌توانند تصمیم بگیرند که می‌توانند

change this issue who can change and improve this  problem can you improve a problem you know what  

این را تغییر دهند. مشکلی که می‌تواند این مشکل را تغییر دهد و بهبود بخشد آیا می‌توانید مشکلی را بهبود ببخشید.

i mean find a solution okay so um i speak up  if i feel someone isn't being treated fairly  

i speak up if i notice injustice essentially um in  the workplace okay so depending on your employer  

بنابراین، بسته به کارفرمای خود،

you know this is a positive trait um it's good  to speak up most people want their employees to  

می‌دانید که این یک ویژگی مثبت است، خوب است که صحبت کنید، بیشتر مردم می‌خواهند کارمندانشان

speak up and express their ideas or express their  feelings on how they feel the company can improve  

صحبت کنند و ایده‌های خود را بیان کنند یا احساسات خود را در مورد اینکه چگونه احساس می‌کنند شرکت می‌تواند بهبود یابد،

depending on your employer sometimes  speaking up is not super great if you  

بسته به این که کارفرمای شما گاهی اوقات صحبت می‌کند. خیلی عالی نیست اگر

do it like all the time so just be careful you  guys you know what i'm talking about all right  

همیشه این کار را انجام می‌دهید، پس فقط مراقب باشید بچه‌ها، می‌دانید در مورد چه چیزی صحبت

all right so we have done one two three four  five phrasal verbs i said there would be ten  

می‌کنم، خیلی خوب است، بنابراین ما یک فعل عبارتی یک دو سه چهار پنج را انجام دادیم که گفتم ده

in this lesson so let's do five more  i'm gonna go look at them over there  

در این کمتر وجود دارد. پس بیایید پنج کار دیگر انجام دهیم من می‌روم آن‌ها را آنجا نگاه کنم   در

here we are next to depend on or rely on someone  means to trust someone so this is a positive trait  

اینجا ما بعداً به کسی وابسته هستیم یا به کسی تکیه می‌کنیم به معنای اعتماد به کسی است بنابراین این یک ویژگی مثبت   است

that you can mention to your employer that you  have so for example you can say at my last job  

که می‌توانید به کارفرمای خود بگویید که به عنوان مثال  می‌توانید در آخرین شغلم بگویید

my last employer relied on me trusted me depended  on me to coordinate employee schedules maybe  

آخرین کارفرمای من به من متکی بود به من اعتماد کرد برای هماهنگ کردن برنامه‌های کارمندان به من وابسته بود شاید

you were a coordinator at your last job my last  employer relied on me depended on me trusted me  

در آخرین کارتان

to provide accurate sales reports maybe you were a  sales associate maybe you were a marketing manager  

هماهنگ‌کننده بودید. یک همکار فروش شاید شما یک مدیر بازاریابی

and you had to provide accurate sales reports  to your boss this is a good thing so please use  

بودید   و مجبور بودید گزارش‌های فروش دقیق  را به رئیس خود ارائه دهید، این چیز خوبی است، بنابراین لطفاً از   استفاده

you can depend on me you can rely on me my last  job my last employer relied on me depended on me  

کنید، می‌توانید به من اعتماد کنید، می‌توانید به من تکیه کنید آخرین شغل من آخرین کار من به من متکی بود.

to do something to deliver something next call  in to call in simply means to call work to tell  

انجام کاری برای ارائه چیزی تماس بعدی in to call in به سادگی به این معنی است که به کار زنگ بزنیم تا به   چیزی به آنها بگوییم،

them something now most often we use the phrasal  verb call in when we want to talk about being sick  

اکنون اغلب وقتی می‌خواهیم در مورد بیمار بودن صحبت کنیم و مجبوریم به کارفرمای خود بگوییم از فعل عبارت call in استفاده می‌کنیم.

and having to tell our employer that we  cannot come into work because we are sick so i  

چون مریض هستیم، نمی‌توانیم سر کار بیایم، بنابراین من

rarely call in sick an employer would view that  as a bonus right that you are not often sick  

به ندرت در بیماری تماس می‌گیرم، یک کارفرما این را به‌عنوان یک امتیاز در نظر می‌گیرد که شما اغلب مریض

that you're healthy and um you can say yeah  i never call in sick i rarely call in sick  

نیستید   که سالم هستید و اوم می‌توانید بگویید بله، من هرگز بیمار تماس نمی‌گیرم، به ندرت تماس می‌گیرم. در صورت بیمار

you can also use this to you know before your job  interview so before your job interview maybe you  

همچنین می‌توانید قبل از مصاحبه شغلی خود از این برای اطلاع از این موضوع استفاده کنید، بنابراین قبل از مصاحبه شغلی ممکن است

call the employer and say hello i'm calling  in because i dropped off my resume last week  

با کارفرما تماس بگیرید و بگویید سلام من تماس می‌گیرم  زیرا هفته گذشته رزومه خود را رها کردم

and i just like to know if you have had a chance  to review it okay so you can call in basically  

و فقط می‌خواهم بدانم آیا این کار را کرده‌اید یا خیر. فرصتی برای بررسی آن درست است، بنابراین می‌توانید اساساً

to call okay next keep up with to keep up with  things means to stay up to date stay current stay  

تماس بگیرید   برای تماس با اوکی بعدی پیگیری کنید تا با چیزها همراه باشید به این معنی است که به‌روز بمانید اقامت فعلی

recent so you might tell your potential employer i  like to keep up with technology i like to keep up  

اخیر را بمانید، بنابراین ممکن است به کارفرمای بالقوه خود بگویید من می‌خواهم با فناوری که دوست دارم همراهی کنم برای همگام بودن

with market trends i like to keep up with client  expectations okay so these are things where you  

با روندهای بازار، دوست دارم با انتظارات مشتری  مطابقت داشته باشم، خوب، بنابراین اینها چیزهایی هستند که

stay recent you stay current you stay up to date  with the latest things okay it's a positive trait  

اخیراً می مانید، در جریان می مانید، به روز می مانید با جدیدترین چیزها، خوب این یک ویژگی مثبت است

i'm saying okay a lot this video not something you  want to do in a job interview um although maybe  

من می گویم بسیار خوب است این ویدیو نه چیزی که می خواهید در یک مصاحبه شغلی انجام دهید، اگرچه شاید

okay okay okay yeah maybe employers like that  depends on the person all right next follow-up to  

باشه باشه باشه بله شاید کارفرمایان مثل اون بستگی به شخص داره همه پیگیری بعدی تا

follow-up means to review or to revisit something  again later or to contact someone again to give  

پیگیری به این معنی است که بعداً دوباره چیزی را مرور کنید یا دوباره بازدید کنید یا دوباره با کسی تماس بگیرید تا اطلاعات بیشتری به آنها بدهید.

them more information so for example the person  who interviews you might say we will be following  

برای مثال فردی که با شما مصاحبه می‌کند ممکن است بگوید ما

up with candidates in one week so maybe it's the  end of the interview you're shaking hands and they  

ظرف یک هفته با نامزدها پیگیری خواهیم کرد، بنابراین شاید در پایان مصاحبه است که شما دست می‌دهید و او

say yes we are following up with candidates in one  week we are contacting them again to give them the  

می‌گوید بله، یک هفته دیگر با نامزدها پیگیری می‌کنیم، ما دوباره با آنها تماس می‌گیریم. تا نتایج مصاحبه را به آنها ارائه دهید

results of the interview and you can also follow  up on on a project you can follow up with your  

و همچنین می‌توانید پروژه‌ای را دنبال کنید که می‌توانید با مشتریان خود پیگیری کنید،

clients so you can say it's like yeah i like  to follow up with clients like within 24 hours  

بنابراین می‌توانید بگویید که مثل این است که من می‌خواهم با مشتریانی مانند ظرف 24 ساعت

after our initial interview or our initial  meeting if you work with clients directly and then  

پس از مصاحبه اولیه یا اولیه ما پیگیری کنم. ملاقات اگر مستقیماً با مشتریان کار می کنید و سپس

similar to follow-up but specifically related  to communicating to get back to someone  

شبیه به پیگیری است، اما به طور خاص مربوط به برقراری ارتباط برای بازگشت به کسی

means to return communication all right  so you can follow up on an issue a problem  

است   به این معنی است که ارتباط را به درستی برگردانید تا بتوانید یک پیام را پیگیری کنید. ایجاد

a situation but to get back to someone strictly  refers to returning communication with someone  

مشکل   موقعیتی اما برگشتن به کسی به طور جدی به برقراری ارتباط با کسی اشاره دارد

so thank you for getting back to me i try  to get back to clients within 24 hours  

بنابراین از اینکه با من تماس گرفتید متشکرم، سعی می‌کنم در عرض 24 ساعت به مشتریان

so i will get back to you this means i will  return communication once i have more information  

برگردم   بنابراین با شما تماس خواهم گرفت، این بدان معناست که یکبار ارتباط را برمی‌گردانم من اطلاعات بیشتری دارم

okay so what time should i come  in for the uh for the interview  

باشه، پس چه ساعتی باید برای مصاحبه بیایم   اوم، در این مورد

um i'll get back to you on that uh give me you  know i will call you later basically because maybe  

با شما تماس خواهم گرفت، اوه به من بدهید بدانید که بعداً با شما تماس خواهم گرفت، زیرا شاید

they don't have their schedule in front of them  and they will get back to you all right so that is  

آنها برنامه خود را در پیش ندارند از آن‌ها و آنها کاملاً به شما پاسخ خواهند داد، به طوری که

10 phrasal verbs for job interviews of course  i cannot plan i cannot foresee every single  

10 فعل عبارتی برای مصاحبه‌های شغلی است، البته من نمی‌توانم برنامه‌ریزی کنم، نمی‌توانم تک تک

interview situation you will come across so there  are countless phrasal verbs that you can use  

موقعیت‌های مصاحبه‌ای را که با آنها روبرو می‌شوید پیش‌بینی کنم، بنابراین افعال عبارتی بی‌شماری وجود دارد که می‌توانید   در مصاحبه شغلی از آنها استفاده کنید.

in a job interview setting the ones i've chosen  here are some of the more common ones that you  

تنظیم مواردی که من انتخاب کرده‌ام در اینجا تعدادی از رایج‌ترین مواردی است که می‌توانید به

can hopefully use practically at your next job  interview or maybe these are ones that you will  

طور عملی در مصاحبه شغلی بعدی خود استفاده کنید یا شاید اینها مواردی هستند که

hear at a next job interview situation when you  apply for that next english job so i wish you  

در موقعیت مصاحبه شغلی بعدی هنگامی که می‌شنوید برای آن شغل بعدی انگلیسی درخواست دهید، بنابراین برای شما

luck in all your job interviews good luck to you  guys and if you want to test your understanding  

آرزوی موفقیت در تمام مصاحبه‌های شغلی‌تان دارم، برای شما آرزوی موفقیت دارم و اگر می‌خواهید درک خود را آزمایش کنید

and practice these phrasal verbs some more as  always you can check out the quiz on invid.com  

و این افعال عبارتی را مانند همیشه تمرین کنید، می‌توانید امتحان را در invid.com بررسی کنید.

no listen no one can know about this okay this  information can't get out yeah i really like  

هیچ کس نمی تواند در مورد این موضوع بداند خوب این اطلاعات نمی تواند منتشر شود بله من واقعاً

the pitch perfect movies they're funny they're  clever that's why okay all right yeah okay bye

دوست دارم   فیلم های عالی را دوست دارم آنها خنده دار هستند آنها باهوش هستند به همین دلیل بسیار خوب بله خوب خداحافظ

we recording now okay i'm ready okay here we go  yeah hey everyone i'm alex thanks for clicking and  

ما اکنون ضبط می کنیم بسیار خوب من آماده هستم خوب اینجا می رویم بله هی همه من الکس هستم از کلیک کردن سپاسگزارم و

welcome to this lesson on five ways to use the  phrasal verb get out as you know phrasal verbs  

به این درس در مورد پنج روش برای استفاده از فعل عبارتی get out خوش آمدید، همانطور که می دانید افعال عبارتی

can have multiple meanings and this is one  of them so i'm going to give you five usages  

می تواند چندین معنی داشته باشد و این یکی از آنهاست، بنابراین من می خواهم پنج کاربرد را به شما ارائه دهم.

five definitions of get out as well  as at least two examples per usage  

پنج تعریف از بیرون رفتن و همچنین حداقل دو مثال در هر استفاده

so that you will have a clear understanding  of the various ways you can use get out  

به طوری که شما درک روشنی از روش‌های مختلفی که می‌توانید از آن استفاده کنید داشته باشید

and if you enjoy this lesson and you want some  similar content maybe you want a pdf an ebook  

و اگر از این درس لذت می‌برید و محتوای مشابه می‌خواهید، شاید یک کتاب الکترونیکی پی دی‌اف می‌خواهید.

or a physical book such as 100 practical english  phrasal verbs see the link attached to this video  

یا یک هوی فیزیکی k مانند 100 فعل عبارتی کاربردی انگلیسی  پیوند پیوست شده به این ویدیو را ببینید

you can pick that up and also check out  the number of resources that i have on  

می‌توانید آن را انتخاب کنید و همچنین تعداد منابعی را که در

english englishalex.com you'll have free resources  some that you can purchase and one of them is  

english englishalex.com دارم بررسی کنید، منابع رایگان  خواهید داشت  که می‌توانید خریداری کنید و یکی از آنها

100 practical english phrasal verbs so pick up  the book let me know if you like it and let's  

100 فعل انگلیسی کاربردی هستند، بنابراین اگر دوست دارید کتاب را بردارید به من اطلاع دهید و بیایید

get on with the lesson so get out the most common  definition the most common usage of get out is to  

درس را ادامه دهیم، بنابراین رایج‌ترین تعریف را بیرون بیاورید رایج‌ترین استفاده از بیرون

leave exit or escape a place or usually bad  situation so usually we're talking about leaving  

رفتن، خروج از خروج یا فرار از یک مکان یا معمولاً وضعیت بد، بنابراین معمولاً در مورد ترک

exiting okay a place but you can also use it  to talk about leaving or escaping a usually bad  

خروج از یک مکان صحبت می‌کنیم، اما شما همچنین می‌توانید از آن برای صحبت در مورد ترک یا فرار از یک موقعیت معمولاً بد

situation let's look at the example sentences  as i walk over and almost trip over myself okay  

استفاده کنید، بیایید به جملات مثال نگاه کنیم همانطور که من از آنجا عبور می‌کنم و تقریباً روی خودم می‌روم، خوب

so get out of the car okay so here is a  command maybe your friend is giving it to you  

پس از آن خارج شوید ماشین اوکی است، پس این فرمانی است که شاید دوستتان آن را به شما می‌دهد،

because they're really you know they don't want  to be late for wherever you're going like come  

زیرا آنها واقعاً می‌دانید که نمی‌خواهند برای هر جا که می‌روید دیر بیایند، مثلاً بیایید

on stop playing with your phone get out of the car  let's go and like i said a bad situation she just  

با تلفن خود بازی نکنید و از ماشین خارج شوید. اجازه دهید برو و همانطور که گفتم یک موقعیت بد، او

got out of a bad relationship now  what you'll notice with get out a very  

فقط   از یک رابطه بد خارج شد چیزی که با get out متوجه خواهید شد یک

common extension a common preposition that  goes after get out is of so you get out of  

پسوند بسیار   رایج یک حرف اضافه رایج که  بعد از بیرون رفتن می رود از است بنابراین شما

a place get out of a bad situation  so get out of trouble for example  

از   یک مکان خارج شوید وضعیت بد پس مثلاً از دردسر خلاص شوید

next let's look at this definition so to force  or help someone leave exit or escape a place or  

بعد بیایید به این تعریف نگاه کنیم تا مجبور شویم یا به کسی کمک کنیم از یک مکان خارج شود یا بگریزد یا

usually bad situation so this is the structure of  this one is to get someone out okay so you help  

معمولاً موقعیت بدی باشد، بنابراین ساختار این یکی برای بیرون آوردن کسی خوب است تا به

that person or maybe you force that person  out of a place or a situation for example  

آن شخص کمک کنید یا شاید به زور آن شخص را از یک مکان یا موقعیتی

get him out of my house now so maybe this is a  father and his daughter or his son they brought  

بیرون کنید، مثلاً او را از خانه من بیرون کنید، بنابراین شاید این یک پدر و دختر یا پسرش باشد که دوست دختر دوست پسرش را به خانه آورده اند،

home a boyfriend girlfriend in this case it would  be a boyfriend and they say i don't like this guy  

در این صورت دوست پسر خواهد بود و آنها بگو من این پسر

or he saw him do something that he didn't agree  with and he said get him out of my house now next  

را دوست ندارم   یا او او را دید که کاری انجام داده است که با آن موافق نیست و گفت همین الان او را از خانه من بیرون کن  بعد

she got him out of trouble so her friend was  in trouble she helped him get out of trouble  

او او را از دردسر خلاص کرد بنابراین دوستش درمشکل بود و به او کمک کرد که از آن خلاص شود. مشکل

she helped him to leave that situation leave  that problem you can you know help someone get  

او به او کمک کرد تا آن موقعیت را ترک کند این مشکل را رها کنید، شما می‌توانید بدانید که به کسی کمک

out of jail or prison for example if you pay  money or maybe you do a prison break which that  

کنید از زندان یا زندان بیرون بیاید، مثلاً اگر پولی بپردازید یا ممکن است فرار از زندان انجام دهید که این

would be a movie and i don't think he would do  that anyway so let's keep going next so get out  

یک فیلم خواهد بود و به هر حال فکر نمی‌کنم او این کار را انجام دهد، پس بیایید ادامه دهیم. بعد از آن بیرون بروید

to leave your house and enjoy yourself this  is similar to go out a very common sentence  

تا خانه خود را ترک کنید و از خودتان لذت ببرید.

this is kind of advice that people give to  their friends or colleagues family members  

you need to get out more okay you stay in your  house all day you watch tv you play on your phone  

تلویزیون تماشا می‌کنید که با تلفنتان بازی

and you're starting to look a little pale you're  not healthy maybe and you say you need some fresh  

می‌کنید   و کمی رنگ پریده به نظر می‌رسید، شاید سالم نیستید و می‌گویید که به

air you need to get out more leave your house  go do something enjoy yourself out of your house  

هوای تازه نیاز دارید و برای بیرون آمدن بیشتر نیاز دارید خانه‌تان را ترک کنید بروید بیرون از خانه کاری انجام دهید که از آن لذت ببرید.

next example uh i need to get out this weekend  like i need to leave like i'm i'm stuck at home i  

مثال بعدی اوه، من باید این آخر هفته بیرون بیایم، مثل اینکه باید بروم مثل اینکه در خانه گیر کرده‌ام،

have been imagine you're working at home all week  and you haven't left your house and you say oh i  

تصور می‌کردم تمام هفته را در خانه کار می‌کنید و از خانه خود بیرون نرفته‌اید و می‌گویید اوه من

need to get out this weekend so it's similar to  to go out right to see your friends or just leave  

باید این آخر هفته بیرون بیایید، بنابراین شبیه به بیرون رفتن درست است برای دیدن دوستان خود یا فقط ترک

your home and have a new experience enjoy yourself  next you can see it better if i go this way  

خانه خود و داشتن یک تجربه جدید از خودتان لذت ببرید  در مرحله بعد اگر از این راه بروم بهتر می بینید

i'm going to trip over myself today guys you see  what i'm working with this is a wire over here  

امروز می خواهم به خودم سر بزنم بچه ها می بینید چیزی که من با آن کار می کنم یک سیم است اینجا

all right so uh to remove something from a bag  container etc it's the same as to take something  

خیلی خوب است، پس برای برداشتن چیزی از ظرف کیف و غیره، مانند برداشتن

out right so i can take out or get my phone out of  my pocket so example please get your homework out  

چیزی   درست است تا بتوانم تلفنم را از جیبم بیرون بیاورم یا بیرون بیاورم، به عنوان مثال، لطفاً تکالیف خود را بیرون

so your teacher if you are going to to a class  they might say please get your homework out of  

بیاورید   بنابراین اگر می خواهید معلمتان به یک کلاس  ممکن است بگویند لطفاً تکالیف خود را از

your bag right so show me your homework get  it out of your school bag another example

کیف خود بیرون بیاورید، بنابراین تکالیف خود را به من نشان دهید آن را از کیف مدرسه خود بیرون بیاورید، مثالی دیگر

get that gum out of your mouth right so take  it out of your mouth maybe a parent to a child  

آن را درست از دهان خود خارج کنید، بنابراین آن را از دهان خود بیرون بیاورید، شاید یکی از والدین برای یک کودک

maybe a teacher to a student i mean depending on  where you are in the world some some parents will  

شاید یک معلم به دانش‌آموزی، بسته به اینکه در کجای دنیا هستید، می‌خواهم بگویم که برخی از والدین آن‌ها

find that rude if a teacher says that to uh to  their son or daughter like get that gum out of  

را بی‌ادب می‌دانند، اگر معلمی به پسر یا دخترشان بگوید که این آدامس را از

your mouth it's a little strong but maybe a parent  to a child would say that right so get that out  

دهانتان بیرون بیاورید، ممکن است کمی قوی باشد. والدین به کودک می‌گویند که درست است o آن را بیرون

take that out of your mouth finally number  five to make secret information public  

بیاورید   آن را از دهان خود بیرون بیاورید در نهایت شماره پنج را برای عمومی کردن اطلاعات محرمانه

so for example news of their divorce got out  quickly so someone found out that they were  

بنابراین به عنوان مثال، خبر طلاق آنها به سرعت منتشر شد تا کسی بفهمد که  در

getting divorced maybe this is a celebrity divorce  and suddenly somebody from the tmz website like a  

حال طلاق گرفتن است شاید این یک طلاق یک سلبریتی باشد و ناگهان شخصی از وب سایت tmz مانند یک

popular paparazzi website news website celebrity  news website gets the information and posts it  

وب‌سایت خبری محبوب پاپاراتزی، وب‌سایت خبری افراد مشهور اطلاعات را دریافت می‌کند و آن را پست می‌کند

and the information spreads very quickly news  of their divorce got out quickly it was a secret  

و اطلاعات خیلی سریع پخش

and now it's getting out the information was  secret now it's not secret it's getting out  

می‌شود.

next make sure this information doesn't get out so  this could be a boss right who's telling something  

مطمئن شوید که این اطلاعات منتشر نمی‌شود تا این می‌تواند رئیسی باشد که چیز

very secret to his managers or her managers and  it's very secret because maybe they're saying  

بسیار محرمانه‌ای را به مدیران یا مدیران خود می‌گوید و  بسیار محرمانه است زیرا شاید آنها می‌گویند

okay the company only has enough money to survive  another three months only you know this and you  

باشه، شرکت فقط پول کافی برای زنده ماندن دارد  فقط سه ماه دیگر شما این را می‌دانید و

know this i'm telling you because i trust you  make sure this information doesn't get out all  

می‌دانید که این را به شما می‌گویم زیرا به شما اعتماد دارم مطمئن شوید که این اطلاعات همه

right so one more time to leave exit or escape a  place or usually bad situation to force someone or  

درست منتشر نمی‌شوند، بنابراین یک متر زمان زیادی برای خروج یا فرار از یک مکان یا موقعیت معمولاً بد برای مجبور کردن کسی یا

help someone to leave or escape a bad situation to  leave your house and enjoy yourself like to go out  

کمک به کسی برای ترک یا فرار از یک موقعیت بد برای خروج از خانه شما و لذت بردن از خودتان مانند بیرون رفتن

to remove something from a bag or container  and to make secret information public  

برای برداشتن چیزی از یک کیف یا ظرف و تهیه اطلاعات سری عمومی

so as you can see this is a very versatile phrasal  verb with a lot of different usages now i hope  

بنابراین همانطور که می بینید این یک فعل عبارتی بسیار همه کاره با کاربردهای مختلف است، اکنون امیدوارم

now that you have watched this video you feel  more comfortable with it and that you have some  

اکنون که این ویدیو را تماشا کرده اید احساس راحتی بیشتری با آن داشته باشید و چند

examples that you can remember okay the key to  learning vocabulary to learning phrasal verbs  

مثال دارید که می توانید کلید یادگیری را به خاطر بسپارید. واژگان برای یادگیری افعال عبارتی

really is getting those sentences that  make it clear in your mind so please  

واقعاً جملاتی را دریافت می کند که  آن را در ذهن شما روشن می کند، پس

i hope you got some of that today and if you want  to test your understanding of what we learned  

لطفاً   امیدوارم امروز مقداری از آن را دریافت کرده باشید و اگر می خواهید درک خود را از آنچه امروز آموختیم   آزمایش کنید

today as always you can check out the quiz on  ingvid.com and if you'd like to buy a copy of  

مثل همیشه، می توانید امتحان را در ingvid بررسی کنید. .com و اگر می‌خواهید یک کپی از

100 practical english phrasal verbs which has  over 900 examples 100 phrasal verbs this being one  

100 فعل کاربردی انگلیسی بخرید که دارای بیش از 900 مثال است، 100 فعل عبارتی که یکی

of them get out over 20 well not over exactly 20  context based lessons there's an easy to use index  

از آنهاست، بیش از 20 فعل را دریافت کنید نه دقیقاً بیش از 20 ادامه درس‌های مبتنی بر ext یک فهرست آسان برای استفاده وجود دارد

you can get the pdf and ebook or the physical copy  just check out the link attached to this video  

شما می‌توانید پی‌دی‌اف و کتاب الکترونیکی یا نسخه فیزیکی

and surf around english alex.com i have a lot of  free resources in addition to what i provide here  

آن را دریافت کنید.

for you guys on youtube and on infit so thank you  very much and until next time thanks for clicking

برای شما عزیزان در یوتیوب و infit بنابراین بسیار سپاسگزارم و تا دفعه بعد از کلیک کردن متشکرم