Grammar: When to use "bad" and "badly" in English

Hi, guys. I'm Alex. Thanks for clicking, and welcome to this lesson on "bad" vs "badly".

سلام بچه ها. من الکس هستم با تشکر از کلیک کردن، و به این درس در مورد "بد" در مقابل "بد" خوش آمدید.

Now, this lesson is a complement to a past lesson that I did on "good" vs. "well". And

اکنون، این درس مکمل درس گذشته است که من در مورد «خوب» در مقابل «خوب» انجام دادم. و

with "bad" vs. "badly", it's actually a very similar kind of case.

با "بد" در مقابل "بد"، در واقع یک نوع مورد مشابه است.

So very simply, first, let's look at the parts of speech that "bad" and "badly" represent.

بنابراین خیلی ساده، ابتدا اجازه دهید بخش‌هایی از گفتار را که «بد» و «بد» نشان می‌دهند، بررسی کنیم.

As I have written here, "bad" is an adjective, which means that it describes either a state

همانطور که در اینجا نوشته ام، "بد" یک صفت است، به این معنی که حالتی

of something or someone or a feeling, okay? So think of states and perceptions, feelings,

از چیزی یا کسی یا یک احساس را توصیف می کند، خوب؟ بنابراین به حالات و ادراکات، احساسات،

with "bad". "Badly" is an adverb. Now, again, an adverb

با "بد" فکر کنید. "بد" یک قید است. اکنون، دوباره، یک قید

usually modifies a verb. It can also modify adjectives and other adverbs -- generally

معمولاً یک فعل را تغییر می دهد. همچنین می‌تواند صفت‌ها و سایر قیدها را - به طور کلی

verbs, though. And it describes how you do, how you perform, or how you react to something,

افعال - تغییر دهد. و نحوه عملکرد شما، عملکرد شما یا واکنش شما به چیزی را توضیح می دهد،

okay? On the board, I have a variety of different

خوب است؟ روی تخته، جملات مختلفی دارم

sentences, and in all of them, you have to decide whether I should be using "bad" or

، و در همه آنها، شما باید تصمیم بگیرید که برای تکمیل جمله از «بد» یا

"badly" to complete the sentence. So as we go through this, just always use these two

«بد» استفاده کنم. بنابراین، همانطور که از طریق این موضوع می گذریم، فقط همیشه از این دو

definitions as a personal reference, okay? Sentence No. 1 says, "He felt bad/badly about

تعریف به عنوان یک مرجع شخصی استفاده کنید، خوب؟ جمله شماره 1 می گوید: "او احساس بد/بدی

missing her birthday." So what do you think? "He felt badly about missing her birthday"

از دست دادن تولدش داشت." خب چی فکر می کنی؟ «احساس بدی به خاطر از دست دادن تولدش داشت»

or "He felt bad about missing her birthday"? If we go back to the rules, if we're talking

یا «احساس بدی داشت از دست دادن تولدش»؟ اگر به قوانین برگردیم، اگر در

about feelings, it's always "bad", okay? "He felt bad." Now, if I said, "He felt badly

مورد احساسات صحبت می کنیم، همیشه "بد" است، خوب؟ او احساس بدی داشت. حالا، اگر من بگویم، "او احساس بدی داشت

about missing her birthday", this would mean that you're modifying the verb "felt", and

که روز تولدش را از دست داده بود"، این بدان معنی است که شما فعل "felt" را تغییر می دهید، و

you're actually trying to say that he felt "badly", like his sense, his perception of

در واقع می خواهید بگویید که او احساس "بد" دارد، مانند حسش، درک

feeling, of touch, is very poor, which doesn't make the sentence make any sense, okay?

احساس، لمس، بسیار ضعیف است، که این جمله را معنا نمی کند، خوب؟

So second sentence says, "She did bad/badly on her chemistry exam." So let's look back

بنابراین جمله دوم می گوید: "او در امتحان شیمی بد / بد عمل کرد." پس بیایید به

here. How you do/perform/react to something. Okay. How did she do on her chemistry exam?

اینجا نگاه کنیم. نحوه انجام/عملکرد/واکنش نسبت به چیزی. باشه. او در امتحان شیمی خود چگونه عمل کرد؟

"She did badly." She performed badly. Okay? "I twisted my ankle." Okay. How did you twist

"او بد کار کرد." او عملکرد بدی داشت. باشه؟ «مچ پایم را پیچاندم». باشه. چطوری

your ankle? Well, really, really badly. Okay? So "bad" or "badly", actually. And I think

مچ پاتو پیچوندی؟ خب واقعا خیلی بد باشه؟ بنابراین "بد" یا "بد"، در واقع. و من فکر می کنم

I gave you the answer, so -- how did she twist her ankle? The quality of the injury. "She

که من پاسخ شما را دادم، بنابراین - او چگونه مچ پایش را پیچانده است؟ کیفیت آسیب. "او

twisted it badly." When she twisted it in the moment of the action, it was really bad,

آن را بد پیچاند." وقتی او آن را در لحظه اکشن پیچاند، واقعاً بد بود،

so she did it badly, she did the action badly, okay? Sorry. I'm repeating myself a lot. "Bad",

بنابراین او آن را بد انجام داد، او عمل را بد انجام داد، باشه؟ متاسف. من خودم را خیلی تکرار می کنم. "بد"،

"badly" -- you will be sick of hearing these words by the end of this lesson.

"بد" -- تا پایان این درس از شنیدن این کلمات خسته خواهید شد.

Next one: "He is a bad singer" or "He is a badly singer"? Now, again, a singer, a person

بعدی: «او خواننده بدی است» یا «او خواننده بدی است»؟ حالا باز هم یک خواننده، یک نفر

who sings a song, [sings "lah lah lah"], etc., and we're talking about the state of this

که آهنگ می‌خواند، [لاه لاله می‌خواند] و غیره، و ما در مورد حال این

person. What kind of singer is he? So we're modifying "singer", so "He is a bad singer."

شخص صحبت می‌کنیم. او چه جور خواننده ای است؟ بنابراین ما "خواننده" را تغییر می دهیم، بنابراین "او خواننده بدی است."

Now, remember: "badly" -- there's no verb here that you're modifying, right? You can't

حالا، به یاد داشته باشید: "بد" -- هیچ فعل در اینجا وجود ندارد که شما در حال تغییر آن هستید، درست است؟ شما واقعا نمی توانید

really modify the verb "to be" in this situation with "badly". You can't say, "He is badly"

فعل "بودن" را در این موقعیت با "بد" تغییر دهید. شما نمی توانید به تنهایی بگویید "او بد است"

just by itself, okay? So next one: "They felt bad" or "They felt

، خوب؟ پس مورد بعدی: «احساس بدی داشتند» یا «از

badly about coming late." If we go back to the rules -- feelings, right? So how do you

اینکه دیر آمدند احساس بدی داشتند». اگر به قوانین - احساسات برگردیم، درست است؟ پس چه

feel? You feel bad. Internal state. "They felt bad about coming late." So they came

احساسی دارید؟ حال شما بد است. حالت داخلی. آنها از اینکه دیر آمدند احساس بدی داشتند. پس

to a meeting. They came to a party, a movie, something -- oh, sorry. I feel bad about that,

به جلسه آمدند. آنها به یک مهمانی، یک فیلم، یک چیزی آمدند - اوه، متاسفم. من از این احساس بدی دارم،

okay? Next one: "She danced bad" or "She danced

باشه؟ بعدی: "او بد رقصید" یا "

badly at her recital". So maybe she dances ballet, and they had a performance. A performance

در رسیتالش بد رقصید". بنابراین شاید او باله می رقصد، و آنها اجرا داشتند.

is like a recital. And she danced -- you're talking about the quality of her dancing.

اجرا مانند رسیتال است. و او رقصید -- شما در مورد کیفیت رقص او صحبت می کنید.

So how you perform something -- how you do something is, in this situation, "badly".

بنابراین نحوه اجرای کاری -- نحوه انجام کاری در این موقعیت، "بد" است.

So how did she dance? "She danced badly." Now, "This tastes bad" or "This tastes badly"?

پس چطور رقصید؟ "او بد رقصید." حالا «این بد مزه است» یا «این بد مزه است»؟

Now, what are we talking about here? Are we talking about -- "this", whatever it is, whether

حالا اینجا در مورد چی صحبت می کنیم؟ آیا ما در مورد -- "این" صحبت می کنیم، هر چه که باشد،

it's a soup, a sandwich, a hamburger, a steak; doesn't matter. You're talking about the state

چه یک سوپ، یک ساندویچ، یک همبرگر، یک استیک. مهم نیست شما در مورد

of the thing. You're talking about the flavor, the taste, the internal state, okay? So when

وضعیت موضوع صحبت می کنید. شما در مورد طعم ، مزه، حالت داخلی صحبت می کنید، خوب؟ بنابراین وقتی

we go back here, "This tastes bad." Now, again, if we said, "This tastes badly", the meaning

به اینجا برمی گردیم، "این مزه بدی دارد." حالا، دوباره، اگر بگوییم: "این مزه بدی دارد"، معنایش این

would be that -- let's imagine it's a steak. So this means that the steak can eat other

خواهد بود که -- بیایید تصور کنیم که یک استیک است. پس این بدان معنی است که استیک می تواند

things and that the steak tastes things badly, okay? It means that it doesn't have a sense

چیزهای دیگری بخورد و استیک طعم بدی دارد، خوب؟ یعنی

of taste, that the steak can't taste things very well because its tongue is not good,

حس چشایی نداره، استیک چون زبونش خوب نیست نمیتونه مزه چیزها رو خوب

okay? So you can imagine the image is not very appetizing I guess. I wouldn't want to

بچشه، باشه؟ بنابراین می توانید تصور کنید که تصویر خیلی اشتها آور نیست. من نمی خواهم

eat a steak that was talking. Although before it's a steak, it's a cow, but that's another

استیکی بخورم که حرف می زد. اگرچه قبل از اینکه استیک باشد، یک گاو است، اما این

topic. Let's not get into that. And finally, "Their reasons didn't seem so

موضوع دیگری است. اجازه دهید وارد آن نشویم. و در نهایت، "دلایل آنها چندان بد به نظر نمی رسید

bad." Okay, so here, the topic, the subject, is their reasons, their reasons for doing

." خوب، پس در اینجا، موضوع، موضوع ، دلایل آنها، دلایل آنها برای انجام

something. Now, we're talking about how the reasons did something? Are we talking about

کاری است. اکنون، ما در مورد این صحبت می کنیم که دلایل چگونه کاری را انجام دادند؟ آیا ما در

the state of the reasons? The quality of them? Okay. In this situation, when you have verbs

مورد وضعیت دلایل صحبت می کنیم؟ کیفیت آنها؟ باشه. در این شرایط، وقتی

like "seem" or "feel" or "appear", generally, we use the adjective form, okay? So "Their

افعالی مانند "ظاهر" یا "احساس" یا "ظاهر" دارید، به طور کلی از شکل صفت استفاده می کنیم، خوب؟ بنابراین "

reasons didn't seem so bad." We're talking about the state of their reasons.

دلایل آنها چندان بد به نظر نمی رسید." ما در مورد وضعیت دلایل آنها صحبت می کنیم.

Okay, guys. If you'd like to test your understanding of this material, and again, go through "bad",

باشه بچه ها اگر می‌خواهید درک خود را از این مطالب آزمایش کنید، و دوباره از «بد»،

"badly", do more examples like this, you can check out the quiz on www.engvid.com. And

«بد» عبور کنید، نمونه‌های بیشتری از این قبیل انجام دهید، می‌توانید امتحان را در www.engvid.com بررسی کنید. و

I wish you guys luck. I hope that you don't do bad -- or badly? -- on the quiz. You tell

برای شما بچه ها آرزوی موفقیت دارم امیدوارم کار بدی نکنی -- یا بد؟ -- در مسابقه. شما

me which one is correct. And don't forget to subscribe to my YouTube channel, as always.

بگید کدوم درسته و فراموش نکنید که مثل همیشه در کانال یوتیوب من مشترک شوید.

Take care, guys. I'll see you later.

بچه ها مراقب باشید من بعدا می بینمت.