How to Use Commas in English Writing

Hi, my name is Alex.

سلام اسم من الکس هست

Welcome to this punctuation lesson on commas.

به این درس نقطه گذاری روی کاما خوش آمدید.

This will be very helpful to those of you who are just learning to write in the English

این برای کسانی از شما که به تازگی نوشتن به زبان انگلیسی را یاد

language, or especially those of you who are preparing to get into university.

می‌گیرید، یا مخصوصاً کسانی که در حال آماده شدن برای ورود به دانشگاه هستند بسیار مفید خواهد بود.

Okay, so we have a couple of different rules, there are actually more than right now, we'll

خوب، پس ما چند قانون متفاوت داریم ، در واقع بیشتر از الان وجود دارد، ما

put them up, we'll put the rest up later.

آنها را قرار می دهیم، بقیه را بعداً مطرح می کنیم.

So let's look at the first rule of using a comma.

بنابراین اجازه دهید اولین قانون استفاده از کاما را بررسی کنیم.

So here I have a sentence saying, "Tom wanted to buy a pizza, but he didn't have any money."

بنابراین در اینجا یک جمله دارم که می گوید: "تام می خواست یک پیتزا بخرد، اما پولی نداشت."

So this is an example where you have two independent clauses linked by a linking word, in this

بنابراین این مثالی است که در آن شما دو بند مستقل دارید که با یک کلمه پیوند دهنده به هم مرتبط شده اند، در این

case the word is "but".

مورد کلمه "اما" است.

And when you have two independent clauses, first of all, what is an independent clause?

و وقتی دو بند مستقل دارید ، اولاً یک بند مستقل چیست؟

An independent clause is a sentence that expresses a complete thought.

بند مستقل جمله ای است که یک فکر کامل را بیان می کند.

So it's a full sentence.

بنابراین یک جمله کامل است.

So for example, "Tom wanted to buy a pizza," is one independent clause.

به عنوان مثال، "تام می خواست یک پیتزا بخرد" یک بند مستقل است.

The other independent clause is, "He didn't have any money."

بند مستقل دیگر این است که «پول نداشت».

He didn't have any money.

او هیچ پولی نداشت.

We link those two independent clauses with one of these small words, in this case we

ما آن دو بند مستقل را با یکی از این کلمات کوچک پیوند می دهیم، در این مورد

use "but".

از "اما" استفاده می کنیم.

"Tom wanted to buy a pizza, but he didn't have any money."

"تام می خواست یک پیتزا بخرد، اما پولی نداشت."

Now, anytime you have, if you have a shorter sentence, for example, you do not need to

حالا، هر زمان که داشتید، مثلاً اگر جمله کوتاه‌تری دارید، نیازی به

put the comma, but it is not exactly advisable, but it's an option for you as well.

گذاشتن کاما ندارید، اما دقیقاً توصیه نمی‌شود، اما برای شما نیز گزینه‌ای است.

So for example, if you had a sentence like, "I was running, but I fell," or "I was running

بنابراین، برای مثال، اگر جمله‌ای مانند «دارم می‌دویدم، اما افتادم» یا «دارم می‌دویدم

and I fell down," you wouldn't really need to put the comma after "I was running, comma,

و افتادم» داشتید، واقعاً نیازی به گذاشتن کاما بعد از «من داشتم می‌دویدم، ویرگول،

and I fell," because it's a shorter sentence.

و من افتادم، زیرا جمله کوتاه تری است.

But for longer sentences where you have two independent clauses, you should put the comma,

اما برای جملات طولانی تر که دو بند مستقل دارید، باید کاما را قرار دهید،

especially when it's linked by one of these words, of "for", "and", "nor", "but", "for",

به خصوص زمانی که با یکی از این کلمات مرتبط است، "برای"، "و"، "نه"، "اما"، "برای"،

"yet", or "so".

"هنوز" "، یا "پس".

Okay, second example where you would use a comma is when you have a list of three or

بسیار خوب، مثال دوم که در آن از کاما استفاده می کنید زمانی است که لیستی از سه یا

more items.

چند مورد دارید.

So let's say you're going to the grocery store.

بنابراین فرض کنید به فروشگاه مواد غذایی می روید.

"I bought apples, comma, tomatoes, comma, and carrots."

من سیب، کاما، گوجه فرنگی، ویرگول و هویج خریدم.

Okay, just remember, you would put the second comma in there as well, when you have three

خوب، فقط به یاد داشته باشید ، وقتی سه

or more items, okay?

یا چند آیتم دارید، کامای دوم را نیز در آنجا قرار می دهید، باشه؟

Third rule, similar to the second rule, except now we're talking about adjectives.

قانون سوم، مشابه قانون دوم، با این تفاوت که اکنون در مورد صفت ها صحبت می کنیم.

So when you're describing someone and using two or more words to describe them, or not

بنابراین وقتی در حال توصیف کسی هستید و از دو یا چند کلمه برای توصیف او استفاده می‌کنید، یا

necessarily someone, it can be something, you can be describing a car, or a table, a

لزوماً کسی نیست، می‌تواند چیزی باشد، می‌توانید در حال توصیف یک ماشین، یک میز، یک

house, anything, anything where you can use an adjective, "John is a smart, comma, happy

خانه، هر چیزی، هر چیزی باشید که می‌توانید از یک صفت استفاده کنید. "جان مردی باهوش، کاما، شاد

man."

است."

One adjective, "smart", comma, two adjectives, "man".

یک صفت، "هوشمند"، کاما، دو صفت، "مرد".

John is a smart, happy man.

جان مردی باهوش و شاد است.

Okay, let's look at the fourth rule, "Unless you are going, I won't go."

خوب، اجازه دهید به قانون چهارم نگاه کنیم، "مگر تو نمی روی، من نمی روم."

Now this is an example of a dependent clause coming before an independent clause.

اکنون این مثالی از یک بند وابسته است که قبل از یک بند مستقل آمده است.

So a dependent clause is one that is not a complete sentence, it's not a complete thought,

بنابراین یک بند وابسته عبارتی است که یک جمله کامل نیست، یک فکر کامل نیست،

it needs something else to help it become a full sentence.

به چیز دیگری نیاز دارد تا به یک جمله کامل تبدیل شود.

So "unless you are going", does that sound like a full sentence to you?

بنابراین «مگر اینکه می‌روی»، آیا این یک جمله کامل به نظر می‌رسد؟

No, it's not a full sentence, okay?

نه، این یک جمله کامل نیست، خوب؟

It begins with, again, "unless you are going" is not a complete sentence, it needs something

دوباره با این شروع می‌شود که «مگر نمی‌روی» یک جمله کامل نیست، به چیز دیگری نیاز دارد

else, right?

، درست است؟

"I won't go."

"من نمی روم."

So if the sentence begins with the dependent clause, "unless you are going", you would

بنابراین اگر جمله با بند وابسته «مگر نمی‌روید» شروع می‌شود،

have to put a comma there, "I won't go."

باید کاما را در آنجا بگذارید، «من نمی‌روم».

Okay, another example would be, "Because it was raining, I didn't go to school."

خوب، مثال دیگری می تواند این باشد: "چون باران می بارید، من به مدرسه نرفتم."

Again, because it was raining, you need something else there, right?

باز هم، چون باران می بارید، شما به چیز دیگری در آنجا نیاز دارید، درست است؟

If you want to avoid using the comma in that case, you could actually flip the sentence

اگر می خواهید از استفاده از کاما در این مورد اجتناب کنید ، می توانید در واقع جمله را

around and say, "I didn't go to school because it was raining."

برگردانید و بگویید: "من به مدرسه نرفتم چون باران می بارید."

But, if the dependent clause comes first, you have to put the comma there.

اما، اگر بند وابسته اول باشد ، باید کاما را در آنجا قرار دهید.

Okay, we'll look at the other rules in a second.

خوب، ما در یک ثانیه به قوانین دیگر نگاه خواهیم کرد.

Okay, did you get all that?

خوب، همه اینها را فهمیدی؟

So let's continue with our rules.

پس بیایید به قوانین خود ادامه دهیم.

So rule five, that we're looking at here, is when you want to give extra information

بنابراین قانون پنج، که ما در اینجا به آن نگاه می کنیم، این است که وقتی می خواهید

on someone in the middle of a sentence, this is what we call an adjective clause, in this

در وسط یک جمله اطلاعات اضافی در مورد کسی بدهید، این چیزی است که ما آن را یک بند صفت می نامیم، در این

case kind of like an unnecessary adjective clause, we would say, "Lucy", we want to say

مورد به نوعی مانند یک بند صفت غیر ضروری ، ما می گفت، "لوسی"، ما می خواهیم

more about Lucy, "Lucy, who is a tall woman, climbed the tree."

در مورد لوسی بیشتر بگوییم، "لوسی، که زنی قد بلند است، از درخت بالا رفت."

So we're giving extra information on Lucy in the middle of the sentence, "Lucy, who

بنابراین ما در وسط جمله اطلاعات اضافی در مورد لوسی می دهیم، "لوسی،

is a tall woman, climbed the tree."

که زنی بلند قد است، از درخت بالا رفت."

Let's look at rule six.

بیایید به قانون شش نگاه کنیم.

Now, this one is very simple.

حالا این یکی خیلی ساده است.

When you are writing and you are quoting someone, a direct quote, you would have to put a comma.

وقتی می نویسید و از کسی نقل قول می کنید، یک نقل قول مستقیم، باید کاما بگذارید.

So, "Mark said, comma, 'I want some candy.'"

بنابراین، "مارک گفت، کاما، "من مقداری آب نبات می خواهم."

You're directly quoting Mark.

شما مستقیماً از مارک نقل قول می کنید.

Now, you must keep in mind, this must be a direct quote.

اکنون، باید در نظر داشته باشید، این باید یک نقل قول مستقیم باشد.

For example, you cannot put a comma, you don't have to put a comma when you said, "Mark

به عنوان مثال، شما نمی توانید کاما بگذارید، لازم نیست وقتی گفتید "مارک

said he wanted some candy."

گفت که مقداری آب نبات می خواهد" کاما بگذارید.

You're not really quoting him, you're just saying, "Mark said he wanted some candy."

شما واقعاً از او نقل قول نمی‌کنید، فقط می‌گویید: "مارک گفت که مقداری آب نبات می‌خواهد."

But unless, if you are saying, "Mark said, 'I want some candy,'" you must put that comma

اما اگر می گویید "مارک گفت، "من مقداری آب نبات می خواهم"، باید آن کاما

right there.

را همانجا قرار دهید.

Okay, number seven.

باشه شماره هفت

Now, I put, "Attention!" with an exclamation mark.

حالا گذاشتم "توجه!" با علامت تعجب

When you want to get someone's attention, when you, in your writing, if you're writing

وقتی می‌خواهی توجه کسی را جلب کنی، وقتی در نوشته‌ات،

a story, for example, the example I have here is racing, John, is a very popular sport.

مثلاً داستانی می‌نویسی، مثالی که من در اینجا می‌زنم مسابقه است، جان، ورزش بسیار محبوبی است.

You want to get John's attention, okay?

می خواهی توجه جان را جلب کنی، باشه؟

Another example would be, "You, sir, are not fit to drive," for example, if you're a police

مثال دیگر می تواند این باشد: "شما، آقا، برای رانندگی مناسب نیستید"، برای مثال، اگر شما یک افسر پلیس هستید که

officer pulling someone over.

کسی را می کشد.

So, when you want to get someone's attention, you have to put a comma before their name.

بنابراین، وقتی می خواهید توجه کسی را به خود جلب کنید ، باید قبل از نام او یک کاما قرار دهید.

Okay, and finally, when you are using a transition word, transition words are something else

بسیار خوب، و در نهایت، وقتی از یک کلمه انتقال استفاده می کنید ، کلمات انتقالی چیز دیگری هستند

you'll have to look up, so words such as "therefore" or "consequently," you have to put a comma

که باید جستجو کنید، بنابراین کلماتی مانند "بنابراین" یا "در نتیجه" باید قبل از آن یک کاما

before that.

قرار دهید.

The example I have is, "Susie didn't study, therefore," comma, "she didn't pass," a transition

مثالی که من دارم این است، "سوزی درس نخواند، بنابراین"، کاما، "او قبول نشد"، یک

word, okay?

کلمه انتقالی، خوب؟

"Susie didn't study, because she didn't study," or "therefore, she didn't pass," comma after

"سوزی مطالعه نکرد، چون درس نخواند" یا "بنابراین، او قبول نشد"، پس

the transition word.

از کلمه انتقال، کاما.

Okay, so to ensure that you have these rules down, you can check out the quiz for this

بسیار خوب، برای اطمینان از اینکه این قوانین را رعایت نکرده‌اید، می‌توانید مسابقه این

lesson at www.engvid.com, as well as other videos.

درس را در www.engvid.com و همچنین ویدیوهای دیگر بررسی کنید.

Thanks again for watching.

باز هم از تماشای شما متشکرم

My name is Alex.

اسم من الکس است.

Take care.

مراقب باش.