Learn 30+ common “WILL” sentences in English

Hey everyone, I'm Alex, thanks for clicking and welcome to this lesson on 30+ common "will"

سلام به همه، من الکس هستم، ممنون که کلیک کردید و به این درس در مورد بیش از 30 عبارت رایج "اراده"

phrases, or "will" sentences, if you will.

یا جملات "اراده" خوش آمدید، اگر بخواهید.

Hah, see what I did there?

هه، ببین من اونجا چیکار کردم؟

Okay.

باشه.

So, today, we are going to look at some very common sentences, expressions, phrases that

بنابراین، امروز، ما قصد داریم به برخی از جملات، عبارات، عبارات بسیار رایجی که

people use with the word "will", so this will give you some set phrases that you can add

مردم با کلمه "اراده" استفاده می کنند، نگاهی بیندازیم، بنابراین این عبارات مجموعه ای را در اختیار شما قرار می دهد که می توانید

to your vocabulary bank, your personal chest of vocabulary that you have, treasure chest

به بانک واژگان خود، مجموعه واژگان شخصی خود اضافه کنید. گنجینه واژگانی که دارید

of vocabulary, and hopefully this will make you a more confident and natural speaker and

، و امیدوارم که این شما را به یک سخنران مطمئن تر و طبیعی تر تبدیل کند و

you'll be able to recognize these phrases and sentences, expressions, when you hear

بتوانید این عبارات و جملات، عبارات را با شنیدن

them in various media that we all consume.

آنها در رسانه های مختلف که همه ما مصرف می کنیم، تشخیص دهید.

So, let's begin.

بنابراین، بیایید شروع کنیم.

"We'll see."

"خواهیم دید."

So, you can use "We'll see.", you know, if someone is telling you that something is going

بنابراین، می‌توانید از «ببینیم» استفاده کنید، می‌دانید، اگر کسی به شما می‌گوید که چیزی قرار است

to happen or you're not sure about how something is going to go.

اتفاق بیفتد یا مطمئن نیستید که چیزی قرار است چگونه پیش برود.

For example, if you're waiting for a new movie and, you know, you don't know how it's going

به عنوان مثال، اگر منتظر یک فیلم جدید هستید و می دانید، نمی دانید که چگونه

to turn out, you might just say "Hm, looks okay, but we'll see."

می شود، ممکن است فقط بگویید "هوم، به نظر می رسد خوب است، اما خواهیم دید."

We will see when it comes - when it releases, we'll see the quality once it's here.

وقتی عرضه شد خواهیم دید - وقتی منتشر شد، وقتی اینجا آمد کیفیتش را خواهیم دید.

Next, "You'll never know unless you try.", or "You'll never know until you try."

بعد، «تا زمانی که تلاش نکنی هرگز نمی‌دانی.» یا «تا زمانی که تلاش نکنی هرگز نمی‌دانی».

So, this is a very common expression.

بنابراین، این یک عبارت بسیار رایج است.

Basically, it just says "Try it, or you'll never know".

اساساً فقط می گوید "امتحانش کن، وگرنه هرگز نخواهی فهمید".

Maybe you would like it, maybe you would enjoy it.

شاید شما آن را دوست داشته باشید، شاید از آن لذت ببرید.

Maybe it's a new food, alright, and your friends are saying come on, you will love it, I'm

شاید غذای جدیدی باشد، خوب، و دوستانت می گویند بیا، دوستش خواهی داشت،

sure you'll love this and you say "Nah, it doesn't look good", or "Oh, I don't like spicy

مطمئن هستم که این را دوست خواهی داشت و می گویید "نه، به نظر نمی رسد" یا "اوه، من دوست دارم" غذای تند دوست

food - you said it was a little spicy".

ندارم - شما گفتید کمی تند است.

And then they say, "No no no, you might love it, but you will never know, you'll never

و سپس آنها می گویند: "نه نه نه، ممکن است آن را دوست داشته باشی، اما هرگز نمی دانی، هرگز نمی

know until you try.", or "Unless you try.".

دانی تا زمانی که تلاش کنی."، یا "مگر اینکه تلاش کنی.".

Next, "I'll give it a shot.", or "I'll give it a go."

بعد، "I'll give it a shot."، یا "I'll give it go."

So, this is very idiomatic, to give something a go means to try it, to give something a

بنابراین، این بسیار اصطلاحی است، دادن چیزی به معنای امتحان کردن آن است، خوردن چیزی

shot also means to try something, so we were talking about trying a new food and your friend

نیز به معنای امتحان کردن چیزی است، بنابراین ما در مورد امتحان یک غذای جدید صحبت می کردیم و دوست شما

says "Here, try this, it's a little spicy, but I think you'll like it."

می گوید: "اینجا، این را امتحان کنید، کمی است تند، اما من فکر می کنم شما آن را دوست خواهید داشت."

You're curious, so you say "Okay, I'll give it a shot", okay?

شما کنجکاو هستید، پس می گویید "باشه، من یک بار به آن ضربه می زنم"، باشه؟

I will try it, or I'll give it a go.

من آن را امتحان می کنم، وگرنه آن را انجام می دهم.

So, I will try it.

بنابراین، من آن را امتحان خواهم کرد.

Give it a shot, give it a go, you will do this, this means you will try it.

به آن ضربه بزنید، آن را امتحان کنید، شما این کار را انجام خواهید داد ، این یعنی شما آن را امتحان خواهید کرد.

Okay.

باشه.

And you can do this with food, or with activities, maybe your friends invite you to go skydiving,

و شما می توانید این کار را با غذا یا با فعالیت انجام دهید، شاید دوستانتان شما را به چتربازی دعوت کنند

say, "I've never gone skydiving before, but I'll give it a shot."

، بگویید: "من قبلاً چتربازی نرفته ام، اما به آن ضربه می زنم."

I'll give it a go.

من آن را می گذارم.

Okay.

باشه.

Here, we have some various sentence endings, but the most common beginning of this is "You'll

در اینجا، ما چند پایان جملات مختلف داریم، اما رایج‌ترین شروع آن این است: «

never guess what happened!"

هرگز حدس نمی‌زنی چه اتفاقی افتاده است!»

"You'll never guess whom I saw."

"شما هرگز حدس نمی زنید که من چه کسی را دیدم."

"You'll never guess what ____ did."

"شما هرگز حدس نمی زنید که ____ چه کرد."

What she did, what he did, what David did, what Marlon did, what Veronica did, so I just

کاری که او انجام داد، کاری که او انجام داد، کاری که دیوید انجام داد، کاری که مارلون انجام داد، کاری که ورونیکا انجام داد، بنابراین

saw something amazing, or I just saw something shocking.

من فقط یک چیز شگفت انگیز دیدم، یا فقط یک چیز تکان دهنده دیدم.

You will never believe me.

تو هرگز حرفم را باور نخواهی کرد.

You will never guess what happened.

شما هرگز حدس نمی زنید چه اتفاقی افتاده است.

You'll never guess - excuse me, you'll never guess whom I saw.

شما هرگز حدس نمی زنید - ببخشید، شما هرگز حدس نمی زنید که من چه کسی را دیدم.

You'll never forget - you'll never guess what she did, what he did, etc.

شما هرگز فراموش نخواهید کرد - هرگز حدس نمی زنید که او چه کرد، او چه کرد، و غیره.

Next, so, this is promising a person that, you know, they will have - they will receive

بعد، بنابراین، این به یک فرد وعده می دهد که، می دانید، آنها خواهند داشت - آنها

justice in the future for an action that they did, for something that was bad, maybe something

در آینده برای عملی که انجام می دهند، عدالت را دریافت خواهند کرد. آنها انجام دادند، برای چیزی که بد بود، شاید

wrong that they did.

اشتباهی که انجام دادند.

So, you say "You'll be sorry!" in the future, "You'll regret this!"

بنابراین، شما می گویید "پشیمان خواهید شد!" در آینده، "از این کار پشیمان خواهی شد!"

You will regret it, you will be sorry.

پشیمون میشی پشیمون میشی

You will, you know, have some kind of justice that will come to you because of your choices

می دانید، نوعی عدالت خواهید داشت که به خاطر انتخاب ها یا گفتار یا اعمالتان به سراغ شما خواهد آمد

or your words or your actions.

.

"I'll think about it."

"من در مورد آن فکر می کنم."

So, someone invites you to go to an event, maybe a wedding, and you're not sure if you

بنابراین، یکی از شما دعوت می کند که به یک رویداد، شاید یک عروسی بروید، و شما مطمئن نیستید که

can make it to the wedding because it's very far away, or you already have another commitment

می توانید به عروسی بروید زیرا خیلی دور است یا قبلاً آن روز تعهد دیگری

that day, but you say "Hm, I'll think about it.", okay?

دارید، اما می گویید "هوم، من در مورد آن فکر می کنم ."، خوب؟

Someone offers you something, makes a proposition, and you just say, "I'll think about it."

یک نفر چیزی به شما پیشنهاد می دهد، پیشنهادی می دهد و شما فقط می گویید: "درباره آن فکر می کنم."

I'm not sure yet, let me think, I will think about it.

من هنوز مطمئن نیستم، اجازه دهید فکر کنم، در مورد آن فکر می کنم.

Okay?

باشه؟

Very common way to say goodbye: "I'll see you later."

روش بسیار رایج برای خداحافظی: " بعداً می بینمت."

You can also say "See you later."

همچنین می‌توانید بگویید «بعد می‌بینمت».

If you want to say the fuller, longer form of this sentence, say "I will see you later."

اگر می‌خواهید شکل کامل‌تر و طولانی‌تر این جمله را بگویید، بگویید «بعداً می‌بینمت».

Next, "I'll talk to you later.", similar to "I'll see you later."

بعد، "بعدا با تو صحبت خواهم کرد."، مشابه "بعداً می بینمت".

Talk to you later, I'll talk to you later.

بعدا باهات حرف میزنم بعدا باهات حرف میزنم

I'll, I'll, I'll, I'll talk to you later.

می کنم، می کنم، می کنم، بعداً با شما صحبت می کنم.

Next, Oh, "I'll take it.", or "Ooh, I'll take one."

بعد، اوه، "من آن را خواهم گرفت."، یا "اوه، من یکی را خواهم گرفت ."

So, if someone is giving free samples, maybe, of a specific food, like little candies or

بنابراین، اگر کسی نمونه‌های رایگان، شاید از یک غذای خاص، مانند آب نبات یا

chocolates or maybe you go to a big store like Costco where they give samples of, you

شکلات‌های کوچک می‌دهد یا شاید به فروشگاه بزرگی مانند Costco می‌روید که در آنجا نمونه‌هایی

know, chips or hot dogs or something, and you say "Ooh, I'll take one.", okay.

از چیپس یا هات داگ یا چیزی می‌دهند، و می‌گویید. "اوه، من یکی را می گیرم."، باشه.

I will take one.

من یکی را خواهم گرفت.

You make the decision in the moment to take one, or to take some of something.

شما در لحظه تصمیم می گیرید که یکی را بگیرید یا بخشی از چیزی را بردارید.

Okay, very simple: "I'll do it."

خوب، خیلی ساده: "من این کار را می کنم."

You asked me, I say yes, I'll do it.

از من پرسیدی، من می گویم بله، انجامش می دهم.

Anything you want, okay?

هرچی بخوای، باشه؟

So, this is when you agree to do something for someone, or if someone is asking a group

بنابراین، این زمانی است که شما موافقت می کنید کاری را برای کسی انجام دهید، یا اگر کسی از گروهی

of people, saying "Hey, who can go to the store to pick up some milk?"

از مردم می پرسد و می گوید: "هی، چه کسی می تواند برای برداشتن شیر به فروشگاه برود؟"

"I'll do it.", okay?

"من انجامش می دهم."، باشه؟

Next, ordering food in a restaurant, "I will.", and the most common verbs for ordering food

بعد، سفارش غذا در رستوران، "I will."، و رایج ترین افعال برای سفارش غذا

in a restaurant or in, you know, in a take-out counter, you can say "I'll take", "I'll have",

در یک رستوران یا در، می دانید، در پیشخوان بیرون بر ، می توانید بگویید "I'll take"، "I"

or "I'll get" a hamburger, for example, or I'll get Combo Two.

مثلاً یک همبرگر خواهم داشت یا «من می‌گیرم» یا « Combo Two» را دریافت می‌کنم.

I'll have a large coffee.

من یک قهوه بزرگ می خورم.

I'll take just a bottle of water, please, okay?

من فقط یک بطری آب می گیرم، لطفا، باشه؟

So, you can use these expressions: I'll take, I'll have, I'll get when you are ordering

بنابراین، می‌توانید از این عبارات استفاده کنید: می‌گیرم، دارم، می‌گیرم، وقتی

food at a restaurant or when you are, you know, in front of the order counter at a fast

در رستورانی غذا سفارش می‌دهی یا وقتی که، می‌دانی، جلوی پیشخوان یک رستوران فست‌فود هستید

food restaurant, for example.

، می‌گیرم. مثلا.

Next, "I'll get it!", so this can be when you are offering to answer a phone or if someone

بعد، "من آن را دریافت می کنم!"، بنابراین این می تواند زمانی باشد که شما پیشنهاد پاسخ دادن به تلفن را دارید یا اگر

is knocking on the door and you offer to answer the door, or answer the phone and say "Oh,

کسی در را می زند و شما پیشنهاد می دهید در را پاسخ دهید ، یا به تلفن پاسخ دهید و بگویید "اوه،

I'll get it."

من" آن را دریافت خواهم کرد."

Okay?

باشه؟

Or the phone rings in your house, "I'll get it!".

یا تلفن در خانه شما زنگ می زند، "می گیرم!".

I will pick up the phone, or I will answer the door.

تلفن را برمی دارم یا در را جواب می دهم .

I'll get it.

من آن را دریافت خواهم کرد.

Okay?

باشه؟

You can also use this when you're at a restaurant and you offer to pay for someone, so someone

شما همچنین می توانید از این استفاده کنید زمانی که در یک رستوران هستید و پیشنهاد می دهید برای کسی پول پرداخت کنید، بنابراین یک نفر

- the bill comes to your table and your friend says "Oh, I'm going to pay..." and you say,

- صورت حساب روی میز شما می آید و دوست شما می گوید "اوه، من می خواهم پرداخت کنم..." و شما می گویید:

"No no, I'll get it.", okay?

"نه نه، می گیرم."، باشه؟

I'll get it, I will pay, okay?

می گیرم، می پردازم، باشه؟

And if you want to tell people you will be - you know, you will return shortly: "I'll

و اگر می‌خواهید به مردم بگویید که خواهید بود - می‌دانید، به زودی برمی‌گردید: "من

be back.", the Arnold Schwarzenegger line: "I'll be back.", or "I'll be right back.",

برمی گردم."، خط آرنولد شوارتزنگر: "من برمی گردم."، یا "من بلافاصله برمی گردم." "،

so right back means even faster, okay?

پس عقب راست یعنی حتی سریعتر، باشه؟

I'll be right back, right back, guys.

من بلافاصله برمی گردم، درست برمی گردم، بچه ها.

I'll be right back.

من بلافاصله برمی گردم.

I told you I would be right back, now I am back.

بهت گفته بودم الان برمیگردم الان برگشتم

So, finally, if anyone needs me, I'll be... so, you're making an announcement to a group

بنابراین، در نهایت، اگر کسی به من نیاز داشته باشد، من خواهم بود... بنابراین، شما به گروهی از مردم اعلامیه می دهید

of people and you have to leave because you're going to a place or you're going to be doing

و باید آنجا را ترک کنید زیرا به مکانی می روید یا می خواهید انجام دهید.

an action so you can say "If anyone needs me, I'll be in the living room."

عملی که بتوانید بگویید "اگر کسی به من نیاز دارد ، من در اتاق نشیمن خواهم بود."

A location.

یک مکان.

If anyone needs me, I'll be playing video games in the basement.

اگر کسی به من نیاز داشته باشد، من در زیرزمین بازی های ویدیویی انجام می دهم .

If anyone needs me, I'll be re-watching the Star Wars trailer for the millionth time,

اگر کسی به من نیاز داشته باشد، برای میلیونمین بار تریلر جنگ ستارگان

or something like that, for whichever Star Wars movie is out at the time of this video.

یا چیزی شبیه به آن را برای هر فیلمی از جنگ ستارگان که در زمان پخش این ویدیو منتشر شده است، دوباره تماشا خواهم کرد.

I'm sure it's like, the 30th movie by now.

من مطمئنم که تا به حال مثل سی امین فیلم است.

I'm not complaining, it's good.

من شاکی نیستم، خوب است.

It's mostly good.

اکثرا خوبه

Okay.

باشه.

So, if anyone needs me, I'll be in the second part of this video.

بنابراین، اگر کسی به من نیاز داشته باشد، در قسمت دوم این ویدیو خواهم بود.

Come with me.

با من بیا.

I told you I'd be here.

بهت گفتم اینجا میام

So, next, "I'll be there in a minute.", okay?

بنابراین، بعد، "من یک دقیقه دیگر آنجا خواهم بود."، باشه؟

So, when someone is calling you and you need to finish something first, you say "I'll be

بنابراین، وقتی کسی با شما تماس می گیرد و شما باید اول کاری را تمام کنید، می گویید "

there in a minute."

یک دقیقه دیگر آنجا خواهم بود."

Okay?

باشه؟

Or "I'll be there in a sec - in a second.", alright?

یا "من در یک ثانیه - در یک ثانیه"، خوب؟

"I'll pay you back."

"بهت پس خواهم داد."

So, if someone lends you money, you borrow money from someone and, you know, you promise

بنابراین، اگر کسی به شما پول قرض دهد، شما از کسی پول قرض می‌کنید و می‌دانید، قول

that you pay them back, you say "Don't worry, I'll pay you back."

می‌دهید که به او بازپرداخت کنید، می‌گویید "نگران نباش، من به تو پس می‌دهم."

I'll pay you back tomorrow.

فردا پولت رو پس میدم

I'll pay you back next week.

هفته بعد قرضتان را پس میدهم.

You know, I'll give you the 20 dollars the next time I see you.

میدونی دفعه بعد که ببینمت 20 دلار رو بهت میدم.

Okay, next, "I'll never forget the time when..." you know, you can list your favorite time

خوب، بعد، "من هرگز زمانی را فراموش نمی کنم که..." می دانید، می توانید زمان مورد علاقه خود

or one of your favorite times in your memories, so "I'll never forget the time..." you don't

یا یکی از زمان های مورد علاقه خود را در خاطرات خود فهرست کنید، بنابراین "من هرگز زمان را فراموش نخواهم کرد..." حتی نیازی نیست

even have to put when, you can just put a subject right away.

که چه زمانی را قرار دهید، می توانید بلافاصله موضوعی را قرار دهید.

"I'll never forget the time we drove to Nova Scotia."

هرگز زمانی را که به نوا اسکوشیا رانندگی کردیم را فراموش نمی کنم .

I'll never forget the time we took a trip to Barbuda, something like that that.

من هرگز زمانی را که به باربودا سفر کردیم را فراموش نمی کنم ، چیزی شبیه به آن.

I'll never forget the time, I will always remember.

من هرگز زمان را فراموش نمی کنم، همیشه به یاد خواهم داشت .

"I won't forget this.", okay?

"من این را فراموش نمی کنم."، باشه؟

So maybe if you're an evil villain in a movie, you could make this sound very menacing by

بنابراین شاید اگر در فیلمی شرور شرور هستید، می‌توانید با

saying "I won't forget this!", or if someone does something nice for you, you can say "Oh

گفتن «این را فراموش نمی‌کنم!» این صدای بسیار تهدیدآمیز را ایجاد کنید، یا اگر کسی کار خوبی برای شما انجام داد، می‌توانید بگویید «اوه،

thank you, I won't forget this.", okay?

ممنون، من.» این را فراموش نمی کنم."، باشه؟

If someone doesn't allow you to do something, you can say "He won't let me..." do something.

اگر کسی به شما اجازه انجام کاری را نمی دهد، می توانید بگویید "به من اجازه نمی دهد..." کاری را انجام دهم.

So, + a base verb.

بنابراین، + یک فعل پایه.

"He won't let me go out tonight.", maybe if you're a teenaged girl and your father says

"امشب اجازه نمی دهد بیرون بروم."، شاید اگر دختر نوجوانی باشی و پدرت بگوید

"No, you're not going out tonight!", "He won't let me go out tonight."

"نه، امشب بیرون نمی روی!"، "او اجازه نمی دهد امشب بیرون بروم."

He won't allow me to go to out tonight, or he won't let me see you, whatever it is, or

اجازه نمی دهد امشب بروم بیرون، یا نمی گذارد ببینمت، هر چه هست، یا

she won't let me, they won't let me, okay?

او به من اجازه نمی دهد، نمی گذارند، باشه؟

"I'll get you!" (next time), or just "I'll get you!", or "I'll get you next time!"

"من میگیرمت!" (دفعه بعد)، یا فقط "من شما را دریافت می کنم!"، یا "دفعه بعد شما را خواهم گرفت!"

So, this can have a couple of different meanings.

بنابراین، این می تواند چند معانی مختلف داشته باشد.

This can mean that you're going to catch someone, if you're chasing after them, say "I'll get

این می تواند به این معنی باشد که شما قصد دارید کسی را بگیرید، اگر دنبال او هستید، بگویید "من تو را می

you!" or "I'll get you next time!", maybe you and your friends you play basketball in

گیرم!" یا "دفعه بعد می گیرم!"، شاید شما و دوستانتان

a friendly way once a week and your friend beats you, you say "Ah, I'll get you next

هفته ای یک بار دوستانه بسکتبال بازی می کنید و دوستتان شما را کتک می زند، شما می گویید "آه، دفعه بعد می گیرم

time.", okay?

."، باشه؟

This can also mean, again, to get someone can also mean to pay for them in a restaurant,

این همچنین می‌تواند به این معنی باشد که دوباره دریافت کردن کسی می‌تواند به معنای پرداخت هزینه برای او در یک رستوران نیز باشد،

so if your friend pays for you and says "Oh, don't worry, I'll get it, I will pay."

بنابراین اگر دوست شما برای شما پول پرداخت کند و بگوید "اوه، نگران نباشید، آن را دریافت می‌کنم، من می‌پردازم."

And you can say "Ok ok, I'll get you next time."

و می توانید بگویید "باشه باشه، دفعه بعد میام."

I will cover you, I will pay for you next time.

من شما را پوشش می دهم دفعه بعد هزینه شما را خواهم پرداخت .

"I can't!

"من نمی توانم!

X will kill me!".

X مرا خواهد کشت!".

So, your friend asks you to do something, say "I can't do that, my mom will kill me!"

بنابراین، دوست شما از شما می خواهد کاری انجام دهید، بگویید "من نمی توانم این کار را انجام دهم، مامانم مرا می کشد!"

or my wife will kill me, my husband will kill me, my whatever - whoever will kill me, okay?

یا زنم مرا می کشد، شوهرم مرا می کشد ، هر چه باشد - هر که مرا بکشد، باشه؟

It's something that is very bad to do because someone will not be happy with me.

این کاری است که انجام آن بسیار بد است زیرا کسی از من راضی نخواهد بود.

Not literally kill, obviously, it's just, you know, an expression.

به معنای واقعی کلمه کشتن نیست، بدیهی است که این فقط یک عبارت است.

So, don't worry.

بنابراین، نگران نباشید.

"It'll be okay.

"خوب میشه. خوب میشه

It'll be fine".

".

Learning a language is tough, but if you practice daily, make sure that you talk with other

یادگیری زبان سخت است، اما اگر روزانه تمرین کنید ، مطمئن شوید که با افراد دیگری صحبت می‌کنید

people who are also doing the same thing, you will see you're normal, the struggles

که همین کار را انجام می‌دهند، می‌بینید که عادی هستید، مشکلات

are normal, it'll be okay, it'll be fine, I promise.

عادی هستند، مشکلی نیست، خوب باش قول میدم

"It won't work."

"این کار نخواهد کرد."

It won't work!, okay, so "It doesn't work.", you can say, but you can also - If you're

کار نمی‌کند!، خوب، پس می‌توانید بگویید "این کار نمی‌کند." ، اما می‌توانید - اگر می‌خواهید

trying to get your phone to work and maybe the battery is dead or maybe you got a bad

تلفنتان را به کار بیاندازید و شاید باتری آن تمام شده باشد یا ممکن است شما دچار مشکل شده باشید. تلفن بد است

phone, say "It won't work, it's not working.", okay, or a password.

، بگویید «این کار نمی‌کند، کار نمی‌کند»، خوب، یا رمز عبور.

It's like "What's your password?"

این مانند "گذرواژه شما چیست؟"

"It's [mumbles]."

"این [زمزمه می کند]."

"It won't work!

"این کار نخواهد کرد!

Your password is wrong, it's a bad password."

رمز عبور شما اشتباه است، رمز عبور بدی است."

Next, "I'll die before...", so this is something that is extreme, something that is important

بعد، «قبل از آن میمیرم...»، پس این چیزی است که افراطی است، چیزی است که

to you, and you don't want to give to another person.

برای شما مهم است و نمی‌خواهید به شخص دیگری بدهید .

So, for example, I will die before I give you my password!

پس مثلا من قبل از اینکه پسوردم را به شما بدهم میمیرم !

Okay?

باشه؟

So your friend is asking for your password, for your email password for example, or your

بنابراین دوست شما رمز عبور شما را می خواهد، برای مثال رمز عبور ایمیل شما، یا

YouTube or EngVid password, you say "No No, No way, that is personal, I will die before

رمز عبور YouTube یا EngVid شما، شما می گویید "نه نه، به هیچ وجه، این شخصی است، قبل از

I let you have my password!", okay?

اینکه به شما اجازه دهم رمز عبور خود را داشته باشید می میرم!" ?

"What'll you do?"

"چه کار خواهی کرد؟"

What happened?

چی شد؟

What'll you do now?

حالا چیکار میکنی؟

Okay, so maybe something dramatic happened in your life and you don't know what you're

خوب، پس شاید اتفاقی دراماتیک در زندگی شما رخ داده باشد و شما نمی دانید که

going to do next and your friends are asking you "What'll you do?"

قرار است بعداً چه کاری انجام دهید و دوستانتان از شما می پرسند "چه کار خواهی کرد؟"

What'll you do now?", okay?

حالا چه کار می کنی؟

So maybe you lost your job, for example, and your friend is talking to you, like, "What'll

you do now?"

You can also say "What are you going to do now?"

اکنون انجام دهید؟"

like, what do you plan to do, but you can also simply say "What'll you do?", okay?

مثلاً، قصد دارید چه کاری انجام دهید، اما می توانید به سادگی بگویید "چه کار خواهی کرد؟"، خوب؟

Next, "When will you know?".

بعد، "چه زمانی می دانی؟".

So maybe you had medical tests and you're waiting for the results and your friend comes

پس شاید آزمایش های پزشکی انجام داده اید و دارید منتظر نتایج هستم و دوست شما می آید

and asks you "Hey, when will you know?

و از شما می پرسد "هی، کی می دانی؟

When will you know the results?" and you can say "Okay, well the hospital said they would

چه زمانی نتایج را می‌دانید؟» و می‌توانید بگویید «بسیار خوب، بیمارستان گفت که

call me within two to three months after they process the blood tests.", for example, okay?

در عرض دو تا سه ماه پس از انجام آزمایش‌های خون با من تماس می‌گیرند.»، مثلاً، خوب؟

So "When will you know?"

پس «چه زمانی می‌دانی؟»

When will you know about the job offer that you're waiting for?

چه زمانی از پیشنهاد کاری که منتظرش هستید مطلع خواهید شد؟ چه

When will you know the results of that?

زمانی از نتایج آن مطلع خواهید شد؟

Okay.

بسیار خوب.

"Why won't this work?"

"چرا این کار نمی کند؟"

Going back to the password example, I don't understand why this does not work.

با بازگشت به مثال رمز عبور، نمی فهمم چرا این کار انجام می شود کار نمی کند.

Why won't this work?

چرا این کار نمی کند؟

Okay?

خوب؟

Or again, you're trying to open up an application on your Windows 10 machine or something like

یا دوباره، شما سعی می کنید یک برنامه را روی دستگاه ویندوز 10 خود باز کنید یا چیزی شبیه به

that and you're like "Ugh, why won't this work?"

آن و مانند "اوه، چرا این کار نمی کند؟"

Why won't this app open?

چرا آیا این برنامه باز نمی شود؟

Something like that.

چیزی شبیه به آن

"How will you get there?"

"چگونه به آنجا خواهید رسید؟"

So, you made plans with your friends to go see a movie, or you made plans with your friends

بنابراین، شما با دوستان خود برای دیدن یک فیلم برنامه ریزی کرده اید یا با دوستان خود

to go on a road trip, let's say to another city that's maybe, like, three hours away.

برای رفتن به یک سفر جاده ای برنامه ریزی کرده اید. شهر دیگری که شاید سه ساعت فاصله داشته باشد.

Your friends want to know "Hey, how will you get there?", okay?

دوستان شما می خواهند بدانند "هی، چطور به آنجا می خواهی رسید؟"، خوب؟

So, how are you getting there?

How will you get there?

"How will we know?"

How will we know.

چگونه

So again, if there is a job opportunity and there are many applicants and you want to

بدانیم مجدداً اگر فرصت شغلی وجود دارد و متقاضیان زیادی وجود دارد و می خواهید

know, okay, how will I know if I got the job, you know, you're asking maybe the person who

بدانید، خوب، من از کجا بدانم اگر کار را پیدا کردم، می دانید، ممکن است از شخصی

was in charge of the Human Resources department.

که مسئول بخش منابع انسانی بوده است بپرسید. .

How will I know if I'm hired?

چگونه می توانم بفهمم که استخدام شده ام؟

How will we know if we're hired, if we get the job?

چگونه متوجه می شویم که آیا استخدام شده ایم، اگر کار را بدست آوریم؟

Please let us know, how will we know?

لطفاً به ما اطلاع دهید، چگونه بدانیم؟

Okay.

باشه.

And some more common yes/no questions with "will".

و چند سوال متداول بله/خیر با "اراده".

"Will you marry me?"

"آیا با من ازدواج می کنی؟"

You've heard this one, right?

شما این یکی را شنیده اید، درست است؟

Maybe not face to face, but in movies and in TV shows and other media.

شاید نه چهره به چهره، اما در فیلم ها و برنامه های تلویزیونی و رسانه های دیگر.

So, will you marry me?

خب با من ازدواج میکنی؟

Will you be my husband, my wife, my partner in life, okay?

آیا تو شوهر من، همسر من، شریک زندگی من خواهی بود ، باشه؟

"Hey, will you be there?"

"هی، شما آنجا خواهید بود؟"

Okay, so maybe there's an event, it could be a birthday party, it could be a conference,

خوب، پس شاید یک رویداد وجود داشته باشد، می تواند یک جشن تولد باشد، می تواند یک کنفرانس باشد،

it doesn't matter what it is.

مهم نیست چه چیزی باشد.

You're asking someone, I want to go, but hey, will you be there?

از یکی میپرسی من میخوام برم ولی هی اونجا میشی؟

I only want to go if you will be there too.

من فقط می خواهم بروم اگر شما هم آنجا باشید.

Next, "Will you have enough time?", okay?

بعد، "آیا وقت کافی خواهید داشت؟"، خوب؟

So, maybe you're planning a very very busy day and at the end of the day you have a wedding

بنابراین، شاید شما برای یک روز بسیار شلوغ برنامه ریزی کرده اید و در پایان روز

to go to, but before the wedding you say, "I'm going to go watch a movie."

عروسی دارید، اما قبل از عروسی می گویید "من می روم فیلم تماشا کنم."

And you think "Wait, will you have enough time to watch the movie and make it to the

و فکر می کنی "صبر کن، آیا زمان کافی برای تماشای فیلم و رسیدن

wedding or to the wedding party, okay?

به عروسی یا جشن عروسی خواهی داشت، باشه؟

And "Hey, will you see him?"

و "هی، او را می بینی؟"

Will you see her?

آیا او را می بینی؟

Will you see them in the near future?

آیا آنها را در در آینده نزدیک؟

Because I have something I want to give them, and if you're going to see them soon, maybe

چون من چیزی دارم که می خواهم به آنها بدهم، و اگر قرار است به زودی آنها را ببینی، شاید

you can give this to them, so I borrowed 20 bucks - 20 dollars from them.

بتوانی این را به آنها بدهی، بنابراین من 20 دلار - 20 دلار از آنها قرض گرفتم.

Will you see him soon?

آیا به زودی او را خواهید دید

Will you see her anytime soon?

؟ به زودی او را می بینید؟

And maybe you can give them this money that I owe them, for example.

و شاید بتوانید این پول را که به آنها بدهکارم، مثلاً به آنها بدهید.

Alright.

بسیار خوب.

That was a lot to cover today.

امروز خیلی چیزها برای پوشش دادن بود.

So, If you'd like to test your understanding of this material and practice you use of all

بنابراین، اگر می خواهید درک خود از این مطالب و تمرین را امتحان کنید، از آن استفاده کنید. از

of these sentences and questions with the word "will", as always, you can check out

تمام این جملات و سؤالات با کلمه "اراده"، مانند همیشه، می

the quiz on www.engvid.com . While you're there, please consider supporting us by making

توانید مسابقه را در www.engvid.com بررسی کنید. تا زمانی که آنجا هستید ، لطفاً با

a donation at the support link.

کمک مالی در پیوند پشتیبانی از ما حمایت کنید.

Don't forget to subscribe to me on YouTube, sign up for notifications by clicking on the

فراموش نکنید که در یوتیوب مشترک من شوید، با کلیک کردن روی زنگ برای اطلاعیه ها ثبت نام کنید

bell, and check me out on Facebook and Twitter.

، و من را در فیس بوک و توییتر بررسی کنید.

Until next time, thanks for clicking, and I'll definitely see you later.

تا دفعه بعد، برای کلیک کردن متشکرم پادشاه، و من قطعاً بعداً شما را خواهم دید.

Bye!

خدا حافظ!