Real English: Talking about what people wear

Yeah, I don't know about this one.

آره من از این خبر ندارم

I don't think it suits you.

فکر نمیکنم به دردت بخوره

You weren't even born when this thing was around.

شما حتی زمانی که این چیز وجود داشت به دنیا نیامدید.

What about this one?

در مورد این یکی چی؟

Star Wars, okay, yeah, that's better.

جنگ ستارگان، خوب، آره، این بهتر است.

Yeah, it suits you.

آره بهت میاد

Okay.

باشه.

Well, you go pay and I'll catch up.

خب تو برو پول بده تا من برسم.

All right.

خیلی خوب.

Yeah.

آره

See ya, Steve.

میبینمت استیو

Hey, everyone.

هی همه.

I'm Alex.

من الکس هستم

Thanks for clicking, and welcome to this lesson on commenting about clothes.

با تشکر از کلیک کردن، و به این درس در مورد نظر در مورد لباس خوش آمدید.

So, today we are going to imagine that we are going clothes shopping, we're going into

بنابراین، امروز می‌خواهیم تصور کنیم که داریم به خرید لباس می‌رویم، به

the change room, we're trying on some clothes, and I will give you some vocabulary you can

اتاق تعویض لباس می‌رویم، چند لباس را امتحان می‌کنیم، و من به شما واژگانی می‌دهم که بتوانید

use to talk about how the clothes fit.

از آن‌ها برای صحبت در مورد نحوه تناسب لباس استفاده کنید.

And then we are going to look at some common comments you can make about other people's

و سپس به برخی از نظرات رایجی که می توانید در

clothes or about your own clothes.

مورد لباس دیگران یا لباس های خود بدهید نگاهی بیندازیم.

So, first imagine you're in the change room and your friend is with you, and maybe your

بنابراین، ابتدا تصور کنید که در اتاق تعویض هستید و دوستتان با شماست، و شاید

friend is trying some clothes on.

دوستتان در حال امتحان کردن لباس‌هایی باشد.

Okay?

باشه؟

And your friend comes out, and they're wearing something that is very, you know, maybe very

و دوست شما بیرون می‌آید، و آنها چیزی می‌پوشند که بسیار

sporty, or loose, or baggy.

اسپرت، یا گشاد یا گشاد است.

Don't know what these words mean?

نمی دانید این کلمات چه معنایی دارند؟

Let me explain them to you.

بگذارید آنها را برای شما توضیح دهم.

So, if someone comes out of the change room and you want to comment on it, you could say:

بنابراین، اگر کسی از اتاق تعویض بیرون می آید و شما می خواهید در مورد آن نظر بدهید، می توانید بگویید:

"It's..."

"این است..."

And if you want to modify, you can say: "It's a bit", like a little, or: "It's not _______

و اگر می خواهید اصلاح کنید، می توانید بگویید: "کمی است"، مانند کمی، یا : "این

enough."

کافی نیست."

And you see all these words here, all these adjectives, and you can basically put: "It's

و شما همه این کلمات را اینجا می بینید، همه این صفت ها، و می توانید اساساً بنویسید: "It's

not _______ enough", plus any of these adjectives if you think it's not something enough.

not _______ کافی"، به علاوه هر یک از این صفت ها اگر فکر می کنید چیزی کافی نیست.

Okay?

باشه؟

So first let's just start with all these words and explain them.

پس ابتدا بیایید با همه این کلمات شروع کنیم و آنها را توضیح دهیم.

So: "It's very" or "It's a bit sporty."

بنابراین: «خیلی است» یا «کمی ورزشی است».

Okay?

باشه؟

Now, "sporty" means athletic.

حال، «ورزشی» به معنای ورزشکار است.

So, imagine, you know, something you wear for cycling, something tight, something for

بنابراین، تصور کنید، می دانید، چیزی که برای دوچرخه سواری می پوشید، چیزی تنگ، چیزی

the gym, yoga pants, anything like this.

برای باشگاه، شلوار یوگا، هر چیزی شبیه به این.

"Oo, you look very sporty." or "It's very sporty."

"اوه، تو خیلی اسپرت به نظر میرسی." یا "خیلی اسپرت است."

Or maybe: "It's not sporty enough.

یا شاید: "به اندازه کافی اسپرت

It needs to be more sporty or sportier", if you will.

نیست. باید اسپرت تر یا اسپرت تر" باشد، اگر بخواهید.

Next we have "loose", so think of loose.

بعد ما "ل" داریم، پس به فکر شل باشید.

All right?

خیلی خوب؟

Lots of space.

فضای زیادی.

So, if something is: "It's too loose."

بنابراین، اگر چیزی است: "این خیلی شل است."

Okay?

باشه؟

You can say: "It's loose.

می توانید بگویید: "شل است

It's a bit loose.

. کمی شل است

It's too loose", or: "It's not loose enough.

. خیلی شل است" یا: "به اندازه کافی شل نیست.

I want it to be more loose, to be looser, to have more space."

می خواهم شل تر باشد، شل تر باشد، فضای بیشتری داشته باشد."

And a similar word to "loose" is "baggy".

و کلمه ای شبیه به "شل" "بگ" است.

So, those of you who were children or you grew up in the 90s and you remember MC Hammer

بنابراین، آنهایی از شما که بچه بودید یا در دهه 90 بزرگ شده‌اید و MC Hammer

and his MC Hammer pants that were super baggy, they were called parachute pants, but they

و شلوار MC Hammer او را به یاد دارید که فوق‌العاده گشاد بود، به آنها شلوار چتر نجات می‌گفتند، اما آنها

were super baggy.

فوق‌العاده گشاد بودند.

Right?

درست؟

So, like, you're wearing bags on your pants.

بنابراین، مانند، شما کیف هایی را روی شلوار خود می پوشید.

Usually many, like, cargo pants, cargo shorts are very baggy.

معمولاً بسیاری از شلوارهای باری، شلوارهای باری بسیار گشاد هستند.

Okay?

باشه؟

So also similar to "loose".

پس همچنین شبیه به "شل".

Next, the opposite of "loose" is "tight".

بعد، متضاد «گشاد» «تفت» است.

"Whoa, it's too tight."

"اوه، خیلی تنگ است."

Or: "It's a bit tight, a little tight."

یا: «کمی تنگ است ، کمی تنگ است».

Or: "It's not tight enough.

یا: "به اندازه کافی سفت نیست،

I want it to be tighter."

می خواهم تنگ تر باشد."

Okay?

باشه؟

Next: "stretchy".

بعدی: "کشش".

So think of the word "stretch".

بنابراین به کلمه "کشش" فکر کنید.

Stretch, stretch your arms.

دراز کنید، بازوهای خود را دراز کنید.

Material that is stretchy is usually, you know, used for sports, but you can also have,

می‌دانید که معمولاً از موادی که کشش دارند برای ورزش استفاده می‌شود، اما می‌توانید

like, you know, formal dresses that are stretchy.

مانند لباس‌های رسمی کشدار نیز داشته باشید.

Clothes for pregnant women are often stretchy.

لباس های زنان باردار اغلب کشدار هستند.

You have, like, those mom pants with the extra stuff for the pregnant lady.

شما مثلاً آن شلوارهای مادر با وسایل اضافی برای خانم باردار دارید.

Anyway, some of you know what I'm talking about if you have ever seen a pregnant woman

به هر حال، برخی از شما می‌دانید که من در مورد چه چیزی صحبت می‌کنم، اگر تا به حال زنی باردار را

with, like, pregnant pants.

با شلوار باردار دیده باشید.

They're very stretchy, you can stretch them, so you can say: "It's a bit stretchy.", "It's

آنها بسیار کششی هستند، می توانید آنها را بکشید، بنابراین می توانید بگویید: "کمی کشش است

too stretchy.", "It's not stretchy enough."

."، "خیلی کشدار است."، "به اندازه کافی کشش نیست."

Some of us like our pants to, you know, have a little more space to be able to stretch

برخی از ما دوست داریم که شلوارمان کمی فضای بیشتری داشته باشد تا بتوانیم

them a little more on either side.

آن ها را کمی بیشتر در دو طرف بکشیم.

Next: "Wow, it's very flashy."

بعدی: "وای، خیلی پر زرق و برق است."

Think of, like, the flash on your camera.

مثلاً به فلاش دوربین خود فکر کنید.

So, if an outfit, if someone's clothes are flashy this means they get your attention.

بنابراین، اگر یک لباس، اگر لباس کسی زرق و برق دار است، به این معنی است که توجه شما را به خود جلب می کند.

They're like an advertisement, a billboard, like a flashy commercial.

آنها مانند یک آگهی تبلیغاتی، یک بیلبورد، مانند یک تبلیغات پر زرق و برق هستند.

Think of, like, their outfit has almost lights on it.

به این فکر کنید که لباس آنها تقریباً چراغانی دارد.

Not literally lights, but it gets your attention, like: "Wow, that's very flashy."

به معنای واقعی کلمه نور نیست، اما توجه شما را به خود جلب می کند، مانند: "وای، خیلی زرق و برق دار است."

If it has very bright colours, for example, it can be very flashy.

به عنوان مثال، اگر رنگ های بسیار روشن داشته باشد، می تواند بسیار زرق و برق دار باشد.

"Plain".

"جلگه".

"It's too plain."

"خیلی ساده است."

Or you can say: "It's a bit plain".

یا می توانید بگویید: "کمی ساده است".

"Plain" means normal, boring.

"دشت" به معنای عادی، خسته کننده است.

"Bland" is another word you can use.

"Bland" کلمه دیگری است که می توانید استفاده کنید.

Check it in the subtitles, which are in this video.

آن را در زیرنویس‌هایی که در این ویدیو وجود دارد، بررسی کنید.

And this just means, you know, it's normal, it's regular, like a white t-shirt, it's plain;

و این فقط به این معنی است که می دانید، طبیعی است ، معمولی است، مانند یک تی شرت سفید، ساده است.

there's nothing special about it, it's just a normal shirt.

هیچ چیز خاصی در مورد آن وجود ندارد ، این فقط یک پیراهن معمولی است.

Okay?

باشه؟

And finally, get used to using this word, it's a very good word especially if you can't

و در نهایت، به استفاده از این کلمه عادت کنید، این کلمه بسیار خوبی است به خصوص اگر نمی

say the word: "comfortable", you can say: "comfy".

توانید کلمه "راحت" را بگویید، می توانید بگویید: "راحت".

So, "comfy" is like a diminutive form of "comfortable".

بنابراین، "راحت" مانند شکل کوچک "راحت" است.

It's more of an informal way to say "comfortable".

این بیشتر یک روش غیر رسمی برای گفتن "راحت" است.

You can say: "Ah, it's very comfy.

می توانید بگویید: "آه، خیلی راحت است.

Yeah.

آره.

Yeah.

آره.

This feels good."

این حس خوبی دارد."

Right?

درست؟

Like that shirt.

مثل اون پیراهن

Personally I think both shirts were too big on Steve, but Steve is going to the gym lately

شخصاً فکر می‌کنم هر دو پیراهن برای استیو خیلی بزرگ بودند ، اما استیو اخیراً به باشگاه می‌رود

and he thinks he's getting bigger and bigger.

و فکر می‌کند بزرگ‌تر و بزرگ‌تر می‌شود.

He's very delusional sometimes.

او گاهی اوقات خیلی دچار توهم می شود.

It's okay.

مشکلی نیست.

All right, so you could say if you're trying on pants, if you're trying on a shirt, if

بسیار خوب، بنابراین می توانید بگویید اگر شلوار می پوشید، اگر دارید پیراهن را امتحان می کنید، اگر

you're trying on a dress, you could say: "It's too tight", or "It's too loose at the back."

می خواهید لباس بپوشید، می توانید بگویید: " خیلی تنگ است" یا "این خیلی گشاد است" بازگشت."

I can say: "It's too loose at the back" or: "It's too tight at the back.", "It's too loose

می توانم بگویم: «پشت خیلی شل است» یا: «از پشت خیلی تنگ است.»، «از جلو خیلی شل

or too tight at the front", like: "This is too loose or too tight at the front."

یا خیلی تنگ است»، مانند: « در جلو خیلی شل یا خیلی تنگ است. "

Or on the sides.

یا در طرفین.

You can also say: "around the sides", so: "It's too tight on the sides."

شما همچنین می توانید بگویید: "دور پهلوها"، بنابراین: "در طرفین خیلی تنگ است."

Okay?

باشه؟

Like my sides.

مثل پهلوهای من

Or: "It's too loose on the sides."

یا: "از طرفین خیلی شل است."

Okay?

باشه؟

All right, so that's the changing room.

بسیار خوب، پس اتاق رختکن است.

Let's move on to this side of the board where we have some common comments.

بیایید به این سمت از تابلو برویم که در آن نظرات مشترکی داریم.

So your friend just steps out of the changing room or maybe you're not in the changing room

بنابراین دوست شما فقط از رختکن بیرون می آید یا شاید شما دیگر در رختکن نیستید

anymore, maybe, you know, your friend comes to work or comes to school, and they're wearing

، شاید، می دانید، دوست شما به سر کار می آید یا به مدرسه می آید، و آنها

a new outfit, some new clothes, a new ensemble, if you will, and you can say: "Wow.

یک لباس جدید پوشیده اند، چند لباس نو، یک گروه جدید، اگر بخواهید، و می توانید بگویید: "وای، به

It suits you."

تو می آید."

If something suits you, it means it is good for, like, your body type or it's good for

اگر چیزی به شما می آید، به این معنی است که برای تیپ بدنی شما خوب است یا برای

your style.

استایل شما مناسب است.

Like: "Yeah, that matches your personality.

مانند: "آره،

It matches your character."

این با شخصیت شما مطابقت دارد. با شخصیت شما مطابقت دارد."

If something isn't good for that person, like: "It doesn't suit you."

اگر چیزی برای آن شخص خوب نیست، مانند: "به شما نمی آید."

Okay?

باشه؟

So it's not good for, like, your personality, your character.

بنابراین برای شخصیت شما، شخصیت شما خوب نیست.

I don't think of you when I see this outfit.

وقتی این لباس را می بینم به تو فکر نمی کنم.

So maybe your friend is, like, really, I don't know, maybe they're normally, like, very sporty,

بنابراین شاید دوست شما واقعاً من نمی دانم، شاید آنها معمولاً خیلی اسپورت هستند

and then one day they wear something that's very baggy and loose, and you think: "Well,

و بعد یک روز چیزی می پوشند که خیلی گشاد و گشاد است و شما فکر می کنید: "خب،

no, no, no, it doesn't suit you.

نه، نه نه، به تو نمی‌آید.

Like, you should be wearing clothes that are, you know, better fit for you."

مثلاً باید لباسی بپوشی که می‌دانی، بهتر است برای تو باشد.»

Okay.

باشه.

Next: "It brings out your eyes."

بعدی: "چشمانت را بیرون می آورد."

or "It really brings out your eyes."

یا "این واقعاً چشمان شما را بیرون می آورد."

So, this is a common compliment that you can give to a person where if they're wearing

بنابراین، این یک تعریف معمولی است که می توانید به شخصی بدهید که اگر

some type of clothing, or maybe a piece of jewellery, like a necklace or some earrings,

نوعی لباس یا شاید یک جواهر پوشیده است، مانند گردنبند یا گوشواره،

something that is a complementary colour to their eyes and you notice their eyes more

چیزی که مکمل چشمان او و شما باشد.

because of this, you know, piece of clothing or piece of jewellery, you can say: "Wow,

به این دلیل به چشمان آنها بیشتر توجه کنید، می دانید، یک تکه لباس یا یک قطعه جواهر، می توانید بگویید: "وای

it really brings out your eyes."

، واقعاً چشمان شما را بیرون می آورد."

It makes your eyes like the star of the show.

چشمان شما را شبیه ستاره نمایش می کند.

Okay?

باشه؟

So you can say: "It really brings out your eyes."

بنابراین می توانید بگویید: "این واقعاً چشمان شما را بیرون می آورد."

or "It brings out your eyes", like, I notice your eyes when you're wearing this necklace,

یا "چشمانت را بیرون می آورد"، مثلاً وقتی این گردنبند،

or these earrings, or that shirt.

یا این گوشواره یا آن پیراهن را می پوشی، متوجه چشمانت می شوم.

So, like a blue shirt and if you have blue eyes, maybe, you know, like, the light-blue

بنابراین، مانند یک پیراهن آبی و اگر چشم‌های آبی دارید، شاید، می‌دانید، پیراهن آبی روشن

shirt will bring out the darker blue or green eyes that you have, or brown eyes, depending

بسته به رنگ، چشم‌های آبی یا سبز تیره‌تری را که شما دارید یا چشم‌های قهوه‌ای را نشان

on the colour.

می‌دهد.

I'm not very good at fashion, so I don't know what colours match.

من خیلی در مد خوب نیستم، بنابراین نمی دانم چه رنگ هایی با هم مطابقت دارند.

I just know that black works with everything.

فقط می دانم که مشکی با همه چیز کار می کند.

Okay?

باشه؟

Next, similar to: "It suits you", the easiest thing you can say: "Wow.

بعد، شبیه به: «به تو می‌آید»، ساده‌ترین چیزی که می‌توان گفت: «وای

It looks good on you."

، به نظرت خوب می‌آید».

Okay?

باشه؟

So if something suits a person, it looks good on them.

بنابراین اگر چیزی مناسب یک شخص باشد، برای او خوب به نظر می رسد.

Don't forget the preposition.

حرف اضافه را فراموش نکنید.

Right?

درست؟

"It looks good on you."

"بهت میاد."

So repeat this one after me: "It looks good on you."

پس این یکی را بعد از من تکرار کنید: "به نظر شما خوب است."

Good.

خوب

And the opposite: "It doesn't look good on you."

و برعکس: " به نظر شما خوب نیست."

You can, you know, comment on other people as well: "It doesn't look good on him.", or:

می‌دانید، می‌توانید در مورد دیگران نیز نظر دهید: "به نظر او خوب نیست."، یا:

"It looks better on you.", or: "It looks good on her", for example.

"به نظر شما بهتر است."، یا: "به نظر او خوب است".

Okay.

باشه.

Next, a change room.

بعد، یک اتاق تعویض.

So: "It doesn't fit."

پس: «مناسب نیست».

Like, it's not a good size, so if something fits it fits well; the opposite is: "It doesn't fit."

مانند، اندازه خوبی نیست، بنابراین اگر چیزی مناسب باشد، به خوبی می‌آید. برعکس این است: "این مناسب نیست."

Now, you see I put the word "anymore", so maybe you have some clothes that you used

حالا، می بینید که من کلمه "دیگر" را گذاشتم، بنابراین شاید شما لباس هایی دارید که قبلاً

to wear in high school that now you're, like, 28 or maybe you're 40, and you think: "Yeah,

در دبیرستان می پوشیدید که اکنون مثلاً 28 یا شاید 40 ساله هستید و فکر می کنید: "آره،

I'm going to try this t-shirt from high school."

من من می خواهم این تی شرت را از دبیرستان امتحان کنم."

And uh-oh, it doesn't fit anymore.

و اوه-اوه، دیگر مناسب نیست.

So, "anymore" means it fit me in the past, but it doesn't fit me now.

بنابراین، "دیگر" به این معنی است که در گذشته برای من مناسب است، اما اکنون برای من مناسب نیست.

The size is not good now.

الان سایزش خوب نیست

It used to be a good size, but it's not a good size now.

قبلا سایز خوبی بود ولی الان سایزش خوب نیست.

Okay?

باشه؟

So, we all have clothes like that, I think.

بنابراین ، من فکر می کنم همه ما چنین لباس هایی داریم.

All right, so: "Your clothes"-usually we say, like, your socks, this is the most common

بسیار خوب، پس: "لباس شما" - معمولاً می گوییم، مانند جوراب های شما، این رایج ترین

situation-"don't match".

حالت است - "لباس های شما مطابقت ندارند".

So, again, I'm not good with fashion, so sometimes, you know, I will wear, like, a red shirt with

بنابراین، باز هم می گویم که من با مد خوب نیستم، بنابراین گاهی اوقات، می دانید، یک پیراهن قرمز با

blue pants and some people think that that doesn't match; it's not a good mix of colours.

شلوار آبی می پوشم و برخی فکر می کنند که آن را مطابقت ندارد. ترکیب خوبی از رنگ ها نیست

Or maybe you're wearing one sock that's black, one sock that's white, I think black and white

یا شاید شما یک جوراب سیاه پوشیده اید، یک جوراب سفید، من فکر می کنم سیاه و

matches very well, but normally your socks should be the same colour, but you say: "Your

سفید خیلی خوب جور در می آید، اما به طور معمول جوراب شما باید یک رنگ باشد، اما شما می گویید: "

socks don't match."

جوراب های شما جور نیست."

Okay?

باشه؟

So they don't mix well, or they're just the wrong socks.

بنابراین آنها به خوبی با هم ترکیب نمی شوند یا فقط جوراب های اشتباهی هستند.

Okay?

باشه؟

So: "Your clothes don't match.", "Your socks don't match.", "Your shoes, you know, don't match."

بنابراین: "لباس شما جور نیست."، "جوراب شما جور نیست"، "کفش شما، می دانید، جور نیست."

And very, very nice and easy thing to say: "Nice outfit!"

و بسیار بسیار زیبا و آسان برای گفتن: "لباس زیبا!"

So you've heard me use the word "outfit" in this video a few times, and you might be screaming

بنابراین شنیده‌اید که من چند بار در این ویدیو از کلمه "آلباس" استفاده می‌کنم ، و ممکن است

at your phone or screaming at your laptop: "Alex, what is 'outfit'?

روی تلفن خود فریاد بزنید یا روی لپ‌تاپ خود فریاد بزنید : "الکس، "آلباس" چیست

The subtitles say: 'outfit', what is 'outfit'?"

؟ زیرنویس‌ها می‌گویند: "آلباس"، "لباس" چیست؟"

Your outfit is...

لباس شما این است ...

I also use the word "ensemble", which if you're a French speaker, you'll know what that means.

من از کلمه "آنسامبل" هم استفاده می کنم که اگر فرانسوی زبان باشید، معنی آن را خواهید فهمید.

If you're not a French speaker, don't worry because your outfit is just all the clothes

اگر فرانسوی زبان نیستید، نگران نباشید زیرا لباس شما فقط تمام لباس هایی است

you're wearing.

که می پوشید.

So it's the mix of your shirt, your pants, your shoes, maybe your hat.

بنابراین ترکیبی از پیراهن، شلوار، کفش و شاید کلاه شماست.

So your whole, complete, you know, look.

پس نگاه کل و کامل شماست.

So if someone has a nice jacket, nice pants, everything matches well, you can say: "Wow.

بنابراین اگر کسی یک ژاکت خوب، شلوار خوب، همه چیز خوب است، می توانید بگویید: "وای.

Nice outfit."

لباس زیبا."

Okay?

باشه؟

"You look great today.

"تو امروز عالی به

You look nice.

نظر می‌رسی. ظاهرت زیباست.

That suits you.

این به تو می‌آید

That is a good look for you.

. این برای تو

It's a nice outfit."

ظاهر خوبی است. لباس خوبی است."

Okay.

باشه.

And finally: "It really complements your _______."

و در نهایت: "این واقعاً مکمل _______ شماست."

So, I put a "hmm", a blank because this can be almost anything.

بنابراین، من یک "هوم"، یک جای خالی قرار می دهم زیرا این می تواند تقریباً هر چیزی باشد.

So, imagine...

بنابراین، تصور کنید...

You know, this "It", this can also be anything.

می دانید، این "آن"، این نیز می تواند هر چیزی باشد.

If I wear a necklace and the necklace is, you know, green, there's a green emerald in

اگر گردنبند ببندم و گردنبند سبز باشد، یک زمرد سبز

the necklace and my eyes are green, you can say: "It really complements".

در گردنبند وجود دارد و چشمانم سبز است، می توانید بگویید: "این واقعاً مکمل است".

If something complements, it means it goes well with something else.

اگر چیزی مکمل است، به این معنی است که با چیز دیگری خوب است.

Now, this is "c-o-m-p-l-e-m-e-n-t-s", and don't think of the word "compliment", which

حالا این «ج-و-م-پ-ل-ه-م-ه-ن-ت-س» است و به کلمه تعارف فکر نکنید که

is: "c-o-m-p-l-i", like, to say something nice about a person.

عبارت است از: «ج-و-م-پ-ل-ای» مثل این که در مورد آدم حرف قشنگی بزنید.

This is "complement", which means it matches, it goes well with something else.

این "مکمل" است، به این معنی که با چیز دیگری مطابقت دارد.

So, my green emerald necklace, it really complements your eyes or it complements your jacket.

بنابراین، گردنبند زمرد سبز من، واقعاً مکمل چشم شما است یا مکمل ژاکت شما.

Or if I have a tie, say: "Wow, that tie complements your outfit."

یا اگر کراوات دارم، بگویید: "وای، این کراوات مکمل لباس شماست."

It goes well, it matches your outfit.

خوب می شود، با لباس شما همخوانی دارد.

Okay.

باشه.

Are you tired of talking about clothes?

آیا از صحبت در مورد لباس خسته شده اید؟

No?

نه؟

Okay, well, let's practice.

خوب، خوب، بیایید تمرین کنیم.

Just to finish the video, let's do some quick pronunciation.

فقط برای اتمام ویدیو، بیایید تلفظ سریع را انجام دهیم.

So we will do this one fast.

بنابراین ما این یکی را سریع انجام خواهیم داد.

I will just say each adjective one time and each of these phrases one time, and you will

من فقط هر صفت را یک بار و هر یک از این عبارات را یک بار می گویم و

listen, you will repeat.

شما گوش می دهید، تکرار می کنید.

Hey, if you're on the bus, it's okay; the person next to you won't think you're, you

سلام، اگر در اتوبوس هستید، اشکالی ندارد. کسی که در کنار شماست فکر نمی کند که

know, doing something weird.

دارید کار عجیبی انجام می دهید.

Just do it.

فقط انجامش بده

This is for your benefit.

این به نفع شماست.

Okay?

باشه؟

So, repeat after me.

پس بعد از من تکرار کن

"Sporty", "loose", "baggy", "tight", "stretchy", "flashy", "plain", "comfy".

"اسپرت"، "گشاد"، "گمگ"، "سفت"، "کشش"، "زرق و برق دار"، "ساده"، "راحت".

Okay.

باشه.

And continuing to here: "It suits you.", "It really brings out your eyes.", "It looks good

و به اینجا ادامه می دهیم: «به تو می آید.»، « واقعاً چشمانت را بیرون می آورد»، «به نظرت

on you.", "It doesn't fit.", "Your clothes don't match."

خوب می رسد»، «مناسب نیست»، «لباست جور نمی شود».

And let's add one more to here just in the moment: "The colours don't match.", "Nice

و بیایید یک مورد دیگر را در همین لحظه به اینجا اضافه کنیم : "رنگ ها با هم مطابقت ندارند."، "

outfit!", "It really complements your jacket."

لباس زیبا!"، "این واقعا کت شما را تکمیل می کند."

Okay, very good.

باشه خیلی خوبه

How do you feel?

چه احساسی دارید؟

Not bad? Yeah? Okay.

بد نیست؟ آره؟ باشه.

Now, if you want to test your understanding of all of these words, and phrases, and comments,

اکنون، اگر می خواهید درک خود را از همه این کلمات، عبارات، و نظرات

as always, you can check out the quiz on www.engvid.com.

مانند همیشه آزمایش کنید، می توانید امتحان را در www.engvid.com بررسی کنید.

And you can also subscribe to my YouTube channel on YouTube; and you can add me to Facebook,

و همچنین می توانید در کانال یوتیوب من در یوتیوب مشترک شوید . و می توانید من را به فیس بوک اضافه کنید،

I have a fan page; you can also add me to Twitter if you want to see what I'm up to

من یک صفحه هوادار دارم. همچنین می‌توانید من را به توییتر اضافه کنید اگر می‌خواهید ببینید من در حال انجام چه کاری هستم

and, you know, get some more English tips there.

و می‌دانید، نکات انگلیسی بیشتری را در آنجا دریافت کنید.

I give those, and I post some random pictures of Steve and stuff.

من آن‌ها را می‌دهم و تعدادی عکس تصادفی از استیو و چیزهای دیگر ارسال می‌کنم.

And I posted a picture of Steve, you know, a while ago, and I'm going to keep posting

و من عکسی از استیو، می دانید ، چندی پیش پست کردم، و من به پست کردن

pictures of Steve because he likes the attention. Okay?

عکس های استیو ادامه خواهم داد زیرا او توجه را دوست دارد. باشه؟

All right.

خیلی خوب.

So, hmm, hmm.

بنابراین، هوم، هوم.

What are you wearing?

چی پوشیدی؟

Ah, yeah, that suits you.

آه، آره، این برای شما مناسب است.

It really does, it really does. Okay? Nice outfit.

واقعاً این کار را می کند، واقعاً انجام می دهد. باشه؟ لباس خوب.

Til next time, thanks for clicking.

تا دفعه بعد، ممنون که کلیک کردید.