Let’s get going! 10 Casual English Expressions You Can Start Using RIGHT NOW

Hey, everyone. I'm Alex, and you are learning English

هی همه. من الکس هستم و شما در حال یادگیری زبان انگلیسی

with www.engvid.com. That's www.e-n-g-v-i-d.com.

با www.engvid.com هستید. این www.e-n-g-v-i-d.com است.

And today, we have an interactive speaking

و امروز ما یک درس گفتاری تعاملی داریم

lesson. So I am going to give you some standard

. بنابراین من قصد دارم چند

English questions and sentences, and then tell you their casual English equivalents.

سوال و جملات استاندارد انگلیسی را به شما ارائه کنم و سپس معادل های معمولی انگلیسی آنها را به شما بگویم.

So you can say what people actually say in

بنابراین می‌توانید آنچه را که مردم در موقعیت‌های

informal speaking situations with their friends,

صحبت غیررسمی با دوستانشان،

their colleagues, people they meet in a restaurant,

همکارانشان، مثلاً در یک رستوران ملاقات می‌کنند، بگویید

for example. So all of the stuff you have today,

. بنابراین همه چیزهایی که امروز دارید،

all of the things we learn here today will be

همه چیزهایی که امروز اینجا یاد می‌گیریم

applicable to real life, and I am going to give

در زندگی واقعی قابل اجرا خواهند بود، و من به

you a chance to listen and repeat. So this will

شما فرصتی برای گوش دادن و تکرار می‌دهم. بنابراین این به

help you with your listening, with your vocabulary

شما در شنیدن، توسعه دایره لغات

development, and your speaking skills. So let's get started with number one.

و مهارت های گفتاری شما کمک می کند. پس بیایید با شماره یک شروع کنیم.

Of course, if you want to offer your help to

البته اگر می‌خواهید کمک خود را به کسی ارائه دهید

someone, you can ask them, "Do you need any help?"

، می‌توانید از او بپرسید که آیا به کمک نیاز دارید؟

Right? So why don't you repeat that after me? Do you need any help?

درست؟ پس چرا بعد از من تکرار نمی کنی؟ آیا به کمکی نیاز داری؟ باشه

Okay, good. And yeah, you can feel it flow as

خوبه و بله، شما می توانید آن را

almost one word. Do you need, right? Do you

تقریباً به عنوان یک کلمه احساس کنید. آیا نیاز دارید، درست است؟ آیا به

need any help? Do you need any help? Now, a more

کمکی نیاز داری؟ آیا به کمکی نیاز داری؟ اکنون، یک

casual way to offer your help to someone is to

راه معمولی‌تر برای ارائه کمک به کسی این است که

say, I'm going to go over here for now, is, "Do

بگوییم، فعلاً می‌خواهم به اینجا بروم، "آیا به

you need a hand?" So, of course, if you are going

یک دست نیاز داری؟" بنابراین، مطمئناً، اگر قرار است به

to help someone, typically you will use your hand,

کسی کمک کنید، معمولاً از دست خود استفاده می‌کنید،

or give them something, or help them open a door,

یا چیزی به او می‌دهید، یا به او کمک می‌کنید دری را باز کند

or carry something heavy. So why don't you repeat after me, "Do you need a hand?"

یا چیزی سنگین حمل می‌کنید. پس چرا بعد از من تکرار نمیکنی "آیا به دست نیاز داری؟"

Was that too fast? Okay, I will try it a little slower. "Do you need a hand?"

خیلی سریع بود؟ خوب، من آن را کمی آهسته تر امتحان خواهم کرد. "کمک می خوای؟" باشه

Okay, good. So next time you see someone who needs help with something,

خوبه بنابراین دفعه بعد که کسی را دیدید که در مورد چیزی به کمک نیاز دارد،

you can ask them this question, "Hey, do you need a hand with that?" for example.

می توانید این سوال را از او بپرسید: "هی، آیا به آن نیاز داری؟" مثلا.

Okay, next, "I didn't hear you." So, this happens

خوب، بعد، "من شما را نشنیدم." بنابراین،

in conversations where someone says something,

در مکالماتی که شخصی چیزی می گوید، این اتفاق می افتد

and maybe you're in a noisy environment. Maybe the person's volume is really low,

و شاید شما در یک محیط پر سر و صدا هستید. شاید صدای شخص واقعاً کم است،

maybe they are sick, and say, "Sorry, I didn't

شاید مریض است و می گوید: "ببخشید،

hear you. I didn't hear what you said." Now,

شما را نشنیدم. من چیزی که شما گفتید نشنیدم." حالا

you notice I didn't say, "I didn't listen to

متوجه شدید که من نگفتم "به شما گوش ندادم

you." When you are using the physical ability

." هنگامی که از توانایی فیزیکی

of hearing, the verb is "hear". You can also

شنوایی استفاده می کنید، فعل "شنیدن" است. همچنین می‌توانید

say, in a casual situation with someone you're

در یک موقعیت معمولی با کسی که با او

familiar with, comfortable with, "I didn't catch

آشنا هستید و راحت هستید بگویید: "من متوجه نشدم

that." So, you can catch a ball, for example.

." بنابراین، برای مثال، می توانید یک توپ را بگیرید.

You can also catch someone's words, or catch

شما همچنین می توانید کلمات یک نفر را دریافت کنید، یا

someone's meaning or message. So, repeat after

معنی یا پیام کسی را دریافت کنید. بنابراین، بعد از من تکرار کنید

me, "I didn't catch that." Okay, and are you catching everything that I am saying?

، "من متوجه نشدم." خوب، و همه چیزهایی که من می گویم را متوجه می شوید؟

So, let's continue to number three. If you want to invite a person to your home,

بنابراین، اجازه دهید به شماره سه ادامه دهیم. اگر می خواهید شخصی را به خانه خود دعوت کنید،

of course, you can say, "Hey, do you want to come

البته می توانید بگویید: "هی، می خواهی

to my house?" And you can add to that question,

به خانه من بیایی؟" و شما می توانید به این سوال اضافه کنید:

"Do you want to come to my house for dinner,

"آیا می خواهید برای شام،

for lunch, to watch a movie?" for example.

ناهار، برای تماشای فیلم به خانه من بیایید؟" مثلا.

A more common casual way to ask a person to come

یک راه معمولی تر برای درخواست از شخصی که

to your home, or just to come to where you are

به خانه شما بیاید یا فقط به جایی که در

right now, is, "Do you want to come over?" So,

حال حاضر هستید بیاید، این است: " می خواهی بیایی؟" بنابراین، در

here we have, "come over". Remember, "over".

اینجا ما باید " بیایید". به یاد داشته باشید، "تمام"

So, they are coming from where they are, this is where you are, and they are coming

بنابراین، آنها از جایی که هستند می آیند، این همان جایی است که شما هستید، و آنها به همان

over to where you are. So, repeat this

جایی که شما هستید می آیند. بنابراین، این

invitation with me, "Do you want to come over?"

دعوت را با من تکرار کنید، "می خواهی بیایی؟"

And if you are a little more advanced, we will do a faster version of this,

و اگر کمی پیشرفته‌تر باشید، نسخه سریع‌تری از این کار را انجام می‌دهیم،

where we say, "Do you want to come over?"

جایی که می‌گوییم، " می‌خواهی بیایی؟"

So, listen to me, "Do you want to come over?"

بنابراین، به من گوش کن، " می خواهی بیایی؟"

I'm sorry, I know it's a tough one. "Do you

متاسفم، می دانم که یک کار سخت است. "

wanna, do you wanna, do you wanna come over?"

میخوای، میخوای، میخوای بیای؟"

Okay, we can work on that. And next, if you

خوب، ما می توانیم روی آن کار کنیم. و بعد، اگر

want to express your disbelief, or your shock at

می خواهید ناباوری یا شوکه خود را از

something you saw, something you heard, a piece

چیزی که دیده اید، چیزی که شنیده اید،

of news that you just learned about, of course,

خبری که به تازگی در مورد آن باخبر شده اید ابراز کنید، البته

you can say, "I don't believe it." Right? So, this is a very standard thing to say,

می توانید بگویید: "باور نمی کنم." درست؟ بنابراین، این یک چیز بسیار استاندارد برای گفتن است،

"I don't believe it. That can't be true. That's impossible. That's very shocking."

"من آن را باور نمی کنم. این نمی تواند درست باشد. این غیرممکن است. این بسیار تکان دهنده است."

A more casual way, a more casual response and

یک روش معمولی تر، یک پاسخ و استیضاح معمولی تر این

interjection is to say, "No way!" Right? So,

است که بگوییم: "به هیچ وجه!" درست؟ بنابراین،

you can say, "No way" to express your disbelief.

می توانید برای ابراز ناباوری خود بگویید: "هیچ راهی نیست" .

You can also use "no way" to express, like,

شما همچنین می توانید از "هیچ راهی" برای ابراز

a strong refusal to do something. So, if someone

امتناع شدید از انجام کاری استفاده کنید. بنابراین، اگر کسی از

asks you to do something and, you know, you don't

شما بخواهد کاری را انجام دهید و می دانید، شما نمی

want to do it, like, if they say, "Hey, can you

خواهید آن کار را انجام دهید، مثلاً اگر او بگوید: "هی، می توانی

give me $200 and I will pay you back in three

200 دلار به من بدهی و من سه ماه دیگر به تو پس خواهم داد؟

months?" And say, "No way!" Right? "No!" Like, you

" و بگویید: "به هیچ وجه!" درست؟ "نه!" مثلاً

can say, "No way" to refuse someone. You can also

می‌توانید بگویید «هیچ راهی نیست» برای امتناع از کسی. شما همچنین می توانید

say it in a way that shows your disbelief. So,

آن را به گونه ای بیان کنید که نشان دهنده ناباوری شما باشد. بنابراین،

again, you see a video and it looks incredible.

دوباره، یک ویدیو می بینید و باورنکردنی به نظر می رسد.

You can say, "Whoa, I don't believe it." Or, "No

می توانید بگویید: "اوه، من این را باور نمی کنم." یا "به هیچ

way!" "No way!" So, repeat after me. I have said

وجه!" "به هیچ وجه!" پس بعد از من تکرار کن

it a lot already. "No way!" And now, let's use the

قبلا خیلی گفته ام. "به هیچ وجه!" و حالا، بیایید از

intonation to show, like, a refusal when you want

لحن برای نشان دادن امتناع زمانی که می‌خواهید

to say, "Mm-mm." So, even say the "Mm-mm"

بگویید "Mm-mm" استفاده کنیم. بنابراین، حتی "Mm-mm" را

with me. Repeat after me. "Mm-mm." "No way!"

با من بگویید. بعد از من تکرار کن "مم-مم." "به هیچ وجه!"

Good. Okay. And next, when you are talking about

خوب باشه. و بعد، وقتی در مورد

the price of something. Something can be cheap,

قیمت چیزی صحبت می کنید. چیزی می تواند ارزان باشد، به این

which means it does not cost a lot of money.

معنی که هزینه زیادی ندارد.

Something can be expensive, which means it costs

چیزی ممکن است گران باشد، به این معنی که هزینه

a lot of money. Another way to say something is

زیادی دارد. راه دیگری برای گفتن چیزی

expensive. Instead of "expensive", you can use the

گران است. به جای "گران" می توانید از

word "pricey". "Pricey". And you can see the word

کلمه "گران قیمت" استفاده کنید. "قیمت". و شما می توانید کلمه

"price". So, what is the price? What is the cost?

"قیمت" را ببینید. خب قیمتش چنده؟ هزینه آن چقدر است؟ پس

So, repeat after me. "It's very pricey."

بعد از من تکرار کن "خیلی گران است." باشه

Okay? And you can also say, "It's a little pricey."

؟ و همچنین می توانید بگویید: "کمی گران است."

So, let's try that one, too. "It's a little pricey."

بنابراین، بیایید آن یکی را نیز امتحان کنیم. "این کمی گران است."

Okay. Very good. So, "pricey" just means expensive. It costs a lot of money. Next,

باشه. خیلی خوب. بنابراین، "قیمت" فقط به معنای گران است. این خیلی پر هزینه است. بعد،

if someone asks you, "Hey, where did you put my

اگر کسی از شما بپرسد، "هی، بطری من را کجا گذاشتی

bottle?" For example, say, "Oh, it was empty. I

؟" مثلاً بگویید «اوه، خالی بود،

put it in the garbage." Now, if it's a plastic

گذاشتمش تو آشغال». حالا اگر بطری پلاستیکی است

bottle, it should be in the recycling or something

، باید در بازیافت یا چیزی

like that. Just an example. Instead of saying,

شبیه به آن باشد. فقط یک مثال. به جای اینکه بگویید:

"You put something in the garbage." By the way,

«چیزی را در زباله دانی». به هر حال،

"garbage", very Canadian, American. If you travel

"زباله"، بسیار کانادایی، آمریکایی. اگر

to other areas of the world, such as England,

به مناطق دیگر جهان مانند انگلستان سفر کنید،

you will probably hear the word "bin". So, I put

احتمالاً کلمه «بین» را خواهید شنید. بنابراین، من

it in the bin, the garbage bin, the garbage can,

آن را در سطل زباله، سطل زباله،

or just the bin. You can also say the phrasal

یا فقط سطل قرار دادم. شما همچنین می توانید فعل عبارتی را بگویید

verb. The phrasal verb is "throw out". So,

. فعل عبارتی «بیرون انداختن» است. بنابراین،

you can say, and repeat after me right away, "I threw it out."

می توانید بگویید، و بلافاصله بعد از من تکرار کنید: "من آن را بیرون انداختم."

Okay. And here, you can see we have "threw it out". So, we have this, like,

باشه. و در اینجا، می توانید ببینید که ما "آن را بیرون انداخته ایم". بنابراین، ما این، مانند،

liaison. In French, we say, like, a liaison,

رابط را داریم. در فرانسه، ما می گوییم، مانند، یک رابط،

where it sounds like one word, "threw it out",

که در آن مانند یک کلمه به نظر می رسد، "آن را بیرون انداخت"،

"threw it out". So, try that one more time

"آن را بیرون انداخت". بنابراین، آن را یک بار دیگر

with a smooth pronunciation. "I threw it out."

با تلفظی روان امتحان کنید. "من آن را بیرون انداختم."

All right. So, you're connecting the consonants to the vowels, "it out",

خیلی خوب. بنابراین، شما در حال اتصال صامت ها به مصوت ها هستید، "آن بیرون"،

"it out", "it out". And you notice I'm using,

"آن بیرون"، "آن بیرون". و متوجه شدید که من در اینجا از

like, a flapped "t" here, like, "threw it out",

یک "t" بالدار استفاده می کنم ، مانند "آن را بیرون انداخت"،

"it out". It sounds like a "d" almost. In the UK, in England, you can also just say,

"آن را بیرون". تقریباً شبیه "d" به نظر می رسد. در انگلستان، در انگلستان، شما همچنین می توانید فقط بگویید:

"Sorry, I binned it. I binned it. I threw it in the bin. I threw it in the garbage."

"ببخشید، من آن را بندم.

So, repeat after me, "I binned it."

پس بعد از من تکرار کن "من آن را بند کردم".

Excellent. Next, "let's go", "let's leave". If

عالی بعد، "بیا بریم"، "بیا بریم". اگر

you want to start a journey to another place

می‌خواهید سفری را به جای دیگری آغاز کنید،

because you are going home, or maybe you are

زیرا به خانه می‌روید، یا شاید

going to a concert and you want to encourage

به کنسرتی می‌روید و می‌خواهید

people to move, say, "Okay, let's go. Let's go."

مردم را تشویق کنید که حرکت کنند، بگویید: "باشه، برویم. بیا برویم."

Or, "Let's leave." Okay? If you're leaving a place.

یا "بیا بریم." باشه؟ اگر مکانی را ترک می کنید

Instead of that, in both situations, you can

به جای آن، در هر دو موقعیت، می توانید

say, "Let's get going." So, "get", one of the

بگویید: "بیا راه بیفتیم." بنابراین، "get" یکی از

most frequently used words in a variety of

پرکاربردترین کلمات در

contexts in English. In this case, "let's move",

زمینه های مختلف در زبان انگلیسی است. در این مورد، "بیا حرکت کنیم"،

"let's go", "let's leave". So, "let's get going",

"بیا برویم"، "بیا ترک کنیم". بنابراین، "بیا برویم"،

this means let's start the process of movement.

این به این معنی است که بیایید روند حرکت را شروع کنیم.

Let's start the process of going somewhere. So, repeat after me, "Let's get going."

بیایید روند رفتن به جایی را شروع کنیم. بنابراین، بعد از من تکرار کنید: "بیا راه برویم." باشه

Okay, good. Let me ask you a question with "get

خوبه اجازه دهید من از شما یک سوال با "شروع به

going", actually. How long does it take you to

کار" بپرسم. چقدر طول می کشد تا

get going in the morning? So, this means you're

صبح به راه بیفتید؟ بنابراین، این بدان معنی است که شما صبح

starting your engine in the morning, like your

موتور خود را روشن می کنید ، مثل اینکه

body is waking up and, "Oh, what? What's going on?"

بدن شما از خواب بیدار می شود و "اوه، چی؟ چه خبر است؟"

Like, does it take you a long time to really get

مثلاً، آیا زمان زیادی طول می کشد تا واقعاً

going in the morning? Or does it take you, you know, a couple of hours to get going?

صبح شروع کنید؟ یا میدونی چند ساعت طول میکشه که بری؟ آیا

Do you get going instantly? Do you jump out

فوراً می روید؟ آیا صبح

of your bed in the morning? So, to get going,

از رختخواب خود بیرون می پرید ؟ بنابراین، برای شروع،

to get started, to move. Is that true? Okay,

برای شروع، حرکت. آیا این درست است؟ باشه

this is the next one. Standard question,

اینم بعدی سوال استاندارد،

"Is that true?" I want to know if it's false,

"آیا این درست است؟" میخوام بدونم دروغه

if it's true, is it a lie? Instead of saying,

اگه درسته دروغه؟ به جای اینکه بگویید

"Is that true?" with your friends, if they show

"آیا این درست است؟" با دوستانتان، اگر آنها

you, like, a video or a piece of news on a phone,

ویدیو یا یک خبر را در تلفن به شما نشان دهند،

you can also just say, "For real?" Right? "For

می توانید فقط بگویید "واقعی؟" درست؟ "واقعا -

real?" It's the "r", because you have "for real",

جدا؟" این "r" است، زیرا شما "واقعی" دارید، در اینجا

it sounds like one "r" here. So, try, you

مانند یک "r" به نظر می رسد. بنابراین، سعی کنید،

can also say, "for", "for real", "for real",

همچنین می توانید بگویید: "برای"، "برای واقعی"، "برای واقعی"،

or "for real". It depends on how you feel at the

یا "برای واقعی". اساساً بستگی به احساس شما در آن

moment, basically. So, repeat after me, "For real?"

لحظه دارد. بنابراین، بعد از من تکرار کنید: "واقعی؟"

That's how I say it, that's my intonation. I

من اینطور می گویم، لحن من همین است. من

always go up like, "For real?" Okay? You can

همیشه مثل " واقعی؟" باشه؟ شما همچنین می توانید

also say, "For real?" Right? And of course, another

بگویید: "واقعی؟" درست؟ و البته یک

word, I know you can do this in many languages,

کلمه دیگر، من می دانم که شما می توانید این کار را در بسیاری از زبان ها انجام دهید،

you can just say, "Seriously?" Did you repeat?

فقط می توانید بگویید "جدی؟" تکرار کردی؟

I didn't tell you to repeat, but I know you did.

من نگفتم که تکرار کن، اما می دانم که گفتی.

In case you didn't, let's do these one more time. Repeat after me, "For real?"

اگر این کار را نکردید، بیایید یک بار دیگر این کارها را انجام دهیم. بعد از من تکرار کنید "واقعا؟"

"Seriously?" Like, I want to know if that is true. "I'm kidding", "I'm joking",

"به طور جدی؟" من می خواهم بدانم آیا این درست است یا خیر. "شوخی می کنم"، "شوخی می کنم"،

or "I'm just kidding", "I'm just joking",

یا "فقط شوخی می کنم"، "فقط شوخی می کنم"،

"I'm not being serious", you know, "I'm just

"جدی نمی گویم"، می دانید، "من فقط دارم

playing", basically. Another way to say, you know, "I'm just joking with you",

بازی می کنم" ، اساسا. یک راه دیگر برای گفتن، می دانید، "فقط دارم با شما شوخی می کنم"،

or "I'm just kidding", is "I'm just messing",

یا "من فقط دارم شوخی می کنم"، این است که "فقط دارم بهم می زنم"،

"I'm just messing with you". So, to mess with

"فقط دارم با تو مزاحم می شوم". بنابراین، سر و کله زدن با

someone means to do something that is not serious

کسی به معنای انجام کاری است که جدی نیست، به

in a way to try to trick them, or make them

نحوی که بخواهیم او را فریب دهیم، یا او را وادار کنیم

think that something is the case when it is not the case. You can say, "No, no, no,

که فکر کند چیزی درست است در حالی که اینطور نیست. می تونی بگی نه، نه، نه، نمی

I'm not being... I'm not serious, I'm not serious,

خوام... جدی نیستم، جدی نیستم،

I'm just messing with you." So, you see the word

فقط دارم باهات قاطی می کنم . بنابراین، شما کلمه

"mess", right? A room can be clean, a room can

"به هم ریختگی" را می بینید، درست است؟ یک اتاق می تواند تمیز باشد، یک اتاق می تواند به

be messy, and you see the word "mess" here,

هم ریخته باشد، و شما کلمه "به هم ریختگی" را اینجا می بینید،

it's like, "I'm just messing with you", right? I'm

مثل این است که "من فقط با شما درگیرم"، درست است؟ من

just trying to play with your mind in this case.

فقط سعی می کنم در این مورد با ذهن شما بازی کنم.

So, repeat after me, "I'm just messing with you."

بنابراین، بعد از من تکرار کنید، "من فقط با شما درگیر هستم."

Now, I wouldn't actually say it that way, that sounds a little too polite,

حالا، من واقعاً آن‌طور نمی‌گویم، که کمی بیش از حد مؤدبانه به نظر می‌رسد،

so I would say it like this, "I'm just messing with you."

بنابراین به این شکل می‌گویم: «فقط دارم با شما درگیرم».

Okay, now, one more, "let's meet". You can just say "let's meet" at the location,

خوب، حالا، یکی دیگر، "بیا ملاقات کنیم". شما فقط می توانید در محل بگویید "بیا ملاقات کنیم"،

like, "let's meet at the theater", "let's meet at

مانند "بیایید در تئاتر ملاقات کنیم"، "بیایید در

the park", "let's meet downtown". Another way to

پارک همدیگر را ملاقات کنیم"، "بیا مرکز شهر را ملاقات کنیم". راه دیگری برای اینکه

make "meet" a little bit more casual, and you

«ملاقات» را کمی معمولی‌تر کنید، و اگر قبلاً افعال عبارتی را مطالعه کرده باشید،

probably know this if you have studied phrasal

احتمالاً این را می‌دانید،

verbs before, if you just add the word "up", many

اگر فقط کلمه «بالا» را اضافه کنید، بسیاری از

phrasal verbs, or many verbs turn into phrasal

افعال عبارتی یا بسیاری از افعال تبدیل به

verbs and suddenly sound a little more cool,

افعال عبارتی می‌شوند و ناگهان صدا می‌دهند.

or cooler, depending on who you ask. And, yeah,

بسته به اینکه از چه کسی بپرسید کمی باحال تر یا خنک تر است. و، بله،

so, instead of "meet", we can say "meet up".

بنابراین، به جای "ملاقات"، می توانیم بگوییم "ملاقات".

So, here, "let's meet up at the theater". Now,

بنابراین، اینجا، "بیایید در تئاتر ملاقات کنیم". حالا

I sound very staccato, "let's meet up at the theater", so let's make it smoother,

صدای من بسیار استاکاتو است، "بیا در تئاتر ملاقات کنیم"، پس بیایید آن را روان تر کنیم،

"let's meet up at the theater", "let's meet up

"بیایید در تئاتر ملاقات کنیم"، "بیایید

at the theater", "let's meet up at the theater".

در تئاتر ملاقات کنیم"، "بیایید در تئاتر ملاقات کنیم".

Okay, repeat after me, first slow, "let's meet up at the theater".

خوب، بعد از من تکرار کن، اول آهسته، "بیا در تئاتر همدیگر را ببینیم".

Okay, and you notice, when you are reading, when you're speaking in English,

بسیار خوب، و متوجه می‌شوید، وقتی در حال خواندن هستید، وقتی به زبان انگلیسی صحبت می‌کنید،

you are linking, with phrasal verbs, you're always linking the verb with the particle,

با افعال عبارتی، همیشه فعل را با ذره پیوند می‌دهید،

so, "meet up", "meet up", and then "meet up at". And when you have a preposition,

بنابراین، "Meet up"، "Meet up"، و سپس " دیدار در". و وقتی یک حرف اضافه دارید،

a prepositional phrase like "at the theater",

یک عبارت اضافه مانند "در تئاتر"،

"in my home", "at six o'clock", "in your house",

"در خانه من"، "ساعت شش صبح"، "در خانه شما"،

it also sounds like one word, so, "meet up at

همچنین مانند یک کلمه به نظر می رسد، بنابراین، "در ساعت ملاقات کنید.

the theater", "let's meet up at the theater".

تئاتر»، «بیایید در تئاتر همدیگر را ببینیم».

Now, you see that "la", "hmm", "hmm", "hmm", "hmm", "hmm", "hmm", "hmm", "hmm".

حالا می بینید که "لا"، "هم"، "هم"، "هم"، "هم"، " هم"، "هم"، "هم"، "همم".

So, one more time, "let's meet up at the theater".

بنابراین، یک بار دیگر، "بیایید در تئاتر ملاقات کنیم".

Okay, fantastic, you're done. We just did an interactive speaking lesson,

بسیار خوب، فوق العاده است، شما تمام کردید. ما فقط یک درس گفتاری تعاملی انجام دادیم،

you got to practice your listening, you got to

شما باید لیسنینگ خود را تمرین کنید، باید

practice your speaking. Do you feel good? Yeah?

صحبت کردن خود را تمرین کنید. آیا احساس خوبی دارید؟ آره؟

Okay, now you're wondering, "How am I going to

خوب، حالا شما تعجب می کنید، "چگونه می خواهم

remember all of this?" Well, regular practice.

همه اینها را به خاطر بسپارم؟" خوب تمرین منظم

One of the ways that you can do regular practice

یکی از راه هایی که می توانید تمرین منظم انجام دهید

is, come back to this video, go to www.engvid.com,

این است که به این ویدیو برگردید، به www.engvid.com بروید،

that's www.engvid.com, and check out the quiz that

آن www.engvid.com است، و امتحانی را که

is attached to this video. If you are watching

به این ویدیو پیوست شده است، بررسی کنید. اگر

on YouTube, you can get all of the details in the

در یوتیوب تماشا می کنید، می توانید تمام جزئیات را در

description. So, until next time, can I use one

توضیحات دریافت کنید. خب تا دفعه بعد میتونم از یکی

of these? I haven't thought if I can use one of

از اینا استفاده کنم؟ فکر نکردم بتونم از یکی از

these. I didn't catch that, do you want to come

اینا استفاده کنم. من متوجه نشدم ، می خواهی

over? No way, it's really pricey. I bend it. Ah,

بیایی؟ به هیچ وجه، واقعاً گرون است. خمش می کنم. آه،

there we go. I need to get going, so that means

ما برویم. من باید راه بروم، پس این بدان معناست که

I need to go. So, bye for now. I'm going to get

باید بروم. پس فعلا خداحافظ من می روم به

going. Check out the quiz on engVid, subscribe,

راه. مسابقه را در engVid بررسی کنید، مشترک شوید،

like, share, tell your friends. Bye.

لایک کنید، به اشتراک بگذارید، به دوستان خود بگویید. خدا حافظ.