English Modals: 4 ways to use "SHOULD"

So come on and let me know: Should I stay or should I go?

پس بیا و به من بگو: بمانم یا بروم؟

Oh, hey, everyone.

اوه، هی، همه.

One sec.

یک ثانیه.

Didn't see you there.

اونجا ندیدمت

I'm Alex.

من الکس هستم

Thanks for clicking, and welcome to this lesson on "4 Ways to Use 'Should'".

با تشکر از کلیک کردن، و به این درس در مورد "4 روش برای استفاده از "باید" خوش آمدید.

Now, you are probably familiar with at least two of these ways if you have been studying

اکنون، اگر مدتی است که انگلیسی می‌خوانید، احتمالاً با حداقل دو مورد از این راه‌ها آشنا هستید

English for a while.

.

So the most common ways are the first two up here, and then we're going to look at two

بنابراین رایج‌ترین راه‌ها دو روش اول در اینجا هستند، و سپس به دو

other ways that might be a little less familiar to you.

روش دیگر که ممکن است کمی کمتر برای شما آشنا باشند، نگاهی می‌اندازیم.

So, let's start with the first, the very first way that every student learns how to use "should"

بنابراین، بیایید با اولین راه شروع کنیم، اولین روشی که هر دانش آموز یاد می گیرد که چگونه از "باید" در

when they're studying English, which is for present or future advice.

هنگام مطالعه انگلیسی استفاده کند، که برای مشاوره فعلی یا آینده است.

Now, the structure for this is "should" or "should not" if you're making a negative sentence,

اکنون، ساختار این "باید" یا " نباید" است اگر یک جمله منفی می سازید،

plus the base verb.

به اضافه فعل پایه.

So you have your subject: "I", "you", "he", "she", "it", "we", "they", "Mark", "Paul",

بنابراین شما موضوع خود را دارید: "من"، "تو"، "او"، "او"، "آن"، "ما"، "آنها"، "مارک"، "پل"،

"my mom", "your mom", whatever, plus this structure.

"مامان من"، "مامان تو" "، هر چه باشد، به علاوه این ساختار.

So let's look at some examples of present or future advice.

بنابراین بیایید به چند نمونه از توصیه های فعلی یا آینده نگاه کنیم.

"You should call him."

"باید بهش زنگ بزنی."

So you're giving the advice to your friend who maybe had a fight with, you know, their

بنابراین شما به دوست خود توصیه می کنید که ممکن است با

boyfriend or their husband or just a friend, and you think they should call him.

دوست پسر یا شوهرش یا فقط یک دوست دعوا کرده باشد و فکر می کنید باید با او تماس بگیرند.

It's a good idea for them to call him.

خوب است که با او تماس بگیرند.

Okay?

باشه؟

"They shouldn't argue so much."

آنها نباید اینقدر بحث کنند.

Now, here you're kind of giving your opinion about another couple's relationship, and you're

حالا اینجا یه جورایی نظرت رو در مورد رابطه یه زوج دیگه میگی

giving your advice to a friend about their situation, if that's not too confusing, I

و یه دوستی رو در مورد شرایطشون راهنمایی میکنی ، اگه خیلی گیج کننده نباشه

hope.

امیدوارم.

So: "They shouldn't argue so much."

پس: «نباید اینقدر بحث کنند».

They argue too much.

آنها بیش از حد بحث می کنند.

My advice is they shouldn't argue so much.

توصیه من این است که اینقدر بحث نکنند.

And third example for you guys: "He should apologize."

و مثال سوم برای شما بچه ها: "او باید عذرخواهی کند."

If you, you know, want to be a good friend to your girlfriend or your boyfriend, and

اگر می دانید که می خواهید دوست خوبی برای دوست دختر یا دوست پسر خود باشید و

you want to give them, you know, support and tell them that their boyfriend needs to apologize,

می خواهید به آنها کمک کنید، می دانید، حمایت کنید و به آنها بگویید که دوست پسر آنها باید عذرخواهی کند،

you're giving him advice even though he's not here.

شما به او توصیه می کنید حتی اگر او این کار را نکرده باشد. اینجا.

"He should apologize."

او باید عذرخواهی کند.»

It's a good idea for him to apologize to you because he made a mistake.

بهتر است او از شما عذرخواهی کند زیرا اشتباه کرده است.

Okay?

باشه؟

Before we continue, I just want you guys to repeat these sentences after me so that, you

قبل از ادامه، فقط از شما بچه ها می خواهم که این جملات را بعد از من تکرار کنید تا

know, we can practice the pronunciation and you're using the language that you're hearing

بدانید، تلفظ را تمرین کنیم و شما از زبانی که

in this video.

در این ویدیو می شنوید استفاده کنید.

So, repeat after me: "You should call him.", "They shouldn't argue so much.", "He should

پس بعد از من تکرار کن: "باید بهش زنگ بزنی"، "اینقدر بحث نکنن"، "باید

apologize."

عذرخواهی کنه."

All right, let's move on to the second way we use "should".

بسیار خوب، اجازه دهید به روش دومی که از "باید" استفاده می کنیم، برویم.

Now, here you can use it for past advice or to show past regrets.

اکنون، در اینجا می توانید از آن برای توصیه های گذشته یا نشان دادن پشیمانی های گذشته استفاده کنید.

So, the structure for this, just like up here, you have "should" or "should not" if it's

بنابراین، ساختار برای این، درست مانند اینجا، شما باید "باید" یا "نباید" را اگر

negative, plus "have".

منفی است، به اضافه "داشتن" دارید.

It's always "have", it's never "has".

همیشه "داشته" است ، هرگز "داشته" نیست.

Okay?

باشه؟

It's always the base form of "have".

همیشه شکل پایه "داشتن" است.

"Should not have" plus the past participle of your main verb.

"Should not have" به اضافه ماضی فعل اصلی شما.

So, let's look at some examples so this is easy to see.

بنابراین، اجازه دهید به چند نمونه نگاه کنیم تا به راحتی آن را ببینید.

First one: "I shouldn't have done that."

اولی: "من نباید این کار را می کردم."

So you are showing personal regret for something you did in the past, and you feel bad because

بنابراین شما به خاطر کاری که در گذشته انجام داده اید پشیمان هستید و احساس بدی

you really should have made a different decision, so you say: "I shouldn't have done that."

دارید زیرا واقعاً باید تصمیم دیگری می گرفتید، بنابراین می گویید: "من نباید این کار را می کردم."

Now, notice here, you know, I put the contraction.

حالا، توجه کنید، می دانید، من انقباض را گذاشتم.

We're speaking.

ما داریم صحبت می کنیم

I want to give you practical skills, practical language that you can use.

من می خواهم به شما مهارت های عملی، زبان عملی بدهم که بتوانید از آنها استفاده کنید.

I could say: "He should not have done that", and be very formal, but really when most people

من می‌توانم بگویم: «نباید این کار را می‌کرد» و خیلی رسمی باشم، اما واقعاً وقتی بیشتر مردم

speak, they speak in contractions, so you and I will speak in contractions in this video,

صحبت می‌کنند، انقباض صحبت می‌کنند، بنابراین من و شما در این ویدیو نیز با انقباض صحبت خواهیم کرد

too; like a pregnant woman, contractions.

. مانند یک زن باردار، انقباضات.

It's a joke.

این یه شوخیه.

Next: "You should've asked me first."

بعدی: "تو باید اول از من می پرسیدی."

Now, again, you're talking to a friend and maybe they made a decision and you feel they

حالا دوباره با یکی از دوستانتان صحبت می کنید و شاید آنها تصمیمی گرفته اند و احساس می کنید

made the decision without asking you your opinion or if the decision was okay.

بدون اینکه نظر شما را بپرسند یا اینکه تصمیم درست بوده است تصمیم گرفته اند.

So maybe your friend, I don't know, like, grabbed your phone and used it to call long

بنابراین شاید دوست شما، نمی‌دانم، تلفن شما را گرفته و از آن برای برقراری تماس از

distance somewhere, and your phone plan is, you know, almost up, your data is all used

راه دور در جایی استفاده کرده است، و برنامه تلفن شما تقریباً تمام شده است، همه اطلاعات شما تمام

up, maybe they're, I don't know, watching a YouTube video.

شده است، شاید آنها هستند، من نمی دانم، در حال تماشای یک ویدیوی YouTube.

If they're watching engVid, let them watch, like, all they want, it's cool.

اگر آنها در حال تماشای engVid هستند، اجازه دهید آنها را تماشا کنند، مانند هر چیزی که می خواهند، عالی است.

But if they're watching something else, you know, you say: "Oh, you should've asked me

اما اگر آنها چیز دیگری را تماشا می کنند، می دانید، می گویید: "اوه، باید اول از من می پرسیدی

first."

."

This is, again, contraction: "should have".

این دوباره انقباض است: «باید داشته باشد».

"You should've asked me first."

"تو باید اول از من می پرسیدی."

So before we continue, let's repeat these sentences one more time.

پس قبل از اینکه ادامه دهیم، یک بار دیگر این جملات را تکرار می کنیم.

So repeat after me: "I shouldn't have done that.", "You should've asked me first."

پس بعد از من تکرار کنید: "من نباید این کار را می کردم."، "تو باید اول از من می پرسیدی."

Okay, so that's for past advice or past regrets.

خوب، پس این برای نصیحت گذشته یا پشیمانی گذشته است.

And here, again, if you're using "I", usually it's for regret.

و در اینجا، دوباره، اگر از "من" استفاده می کنید، معمولاً برای پشیمانی است.

"I should have done something", "I shouldn't have done something".

«من باید کاری می کردم»، « نباید کاری می کردم».

Next: Expectation.

بعدی: انتظار.

So, if you expect something to happen or expect something to have happened in the past, you

بنابراین، اگر انتظار دارید اتفاقی بیفتد یا انتظار دارید چیزی در گذشته اتفاق افتاده باشد، می

can use "should".

توانید از "باید" استفاده کنید.

Now, this can be used for present expectation, future expectation.

اکنون، این می تواند برای انتظارات فعلی، انتظارات آینده استفاده شود.

And for present and future, the structure is exactly the same as here.

و برای حال و آینده، ساختار دقیقاً مشابه اینجاست.

And for past expectation, the structure is exactly the same as you see here.

و برای انتظارات گذشته، ساختار دقیقاً همان است که در اینجا می بینید.

So, for example: "He should be here by now."

بنابراین، برای مثال: "او باید تا الان اینجا باشد."

So you expect him to be at your location now.

بنابراین انتظار دارید که او اکنون در محل شما باشد.

"He should be here by now.

"او باید الان اینجا باشد.

Why is he late?"

چرا دیر کرده است؟"

My expectation is he should be here by now.

انتظار من این است که او باید تا الان اینجا باشد.

Present expectation.

انتظارات فعلی

Okay?

باشه؟

Next: "She should have been there at 7."

بعدی: "او باید ساعت 7 آنجا می بود."

Okay?

باشه؟

So, if your friend is telling you, you know: "Hey, Martha didn't come to the meeting.

بنابراین، اگر دوست شما به شما می گوید، می دانید: "هی، مارتا به جلسه نیامد.

She didn't come until, like, 8 o'clock."

او تا ساعت 8 نیامد."

It's like: "Well, I'm her roommate.

مثل: "خب، من هم اتاقی او هستم.

I saw her leave the house at, like, 6 o'clock.

دیدم او ساعت 6 از خانه خارج شد .

She should have been there by 7."

باید تا 7 آنجا می بود."

Okay?

باشه؟

My expectation is that I expected her to be at the meeting at 7 o'clock.

انتظار من این است که او ساعت 7 در جلسه حضور داشته باشد.

She should have been there at 7.

او باید ساعت 7 آنجا می بود.

Okay?

باشه؟

Now, depending on the context, you could also use this sentence for past advice.

حال، بسته به زمینه، می توانید از این جمله برای توصیه های گذشته نیز استفاده کنید.

Right?

درست؟

So: "She should have been there at 7."

بنابراین: "او باید در ساعت 7 آنجا می بود."

But you can also use it to talk about your expectation.

اما شما همچنین می توانید از آن برای صحبت در مورد انتظارات خود استفاده کنید.

All right?

خیلی خوب؟

And then, finally...

و سپس، در نهایت...

Before finally, let's repeat these sentences, just like we've been doing, so repeat after

قبل از اینکه در نهایت، بیایید این جملات را تکرار کنیم، درست مثل کاری که انجام می دادیم، پس بعد از

me: "He should be here by now.", "She should have been there at 7."

من تکرار کنید: "او باید تا الان اینجا بود."، "او باید در 7 آنجا می بود."

All right.

خیلی خوب.

And the final way is to show less certainty or this is known as hedging.

و راه پایانی نشان دادن اطمینان کمتر است یا این که به عنوان پرچین شناخته می شود.

So, in cards, I think it's Black Jack, if you hedge your bets, you're not putting all

بنابراین، در کارت‌ها، فکر می‌کنم بلک جک است ، اگر شرط‌های خود را پرچین کنید، همه

your bets in one deck of cards.

شرط‌های خود را در یک دسته کارت قرار نمی‌دهید.

You're splitting, so you're leaving the possibility open that more than one, you know, way might

شما در حال جدا شدن هستید، بنابراین این امکان را باز می گذارید که می دانید، بیش از یک راه

be possible.

ممکن است.

So, here, if you want to show less certainty: "This should work."

بنابراین، در اینجا، اگر می خواهید اطمینان کمتری نشان دهید : "این باید کار کند."

Okay?

باشه؟

So if you have a plan or if you are fixing something, or if you...

بنابراین اگر برنامه‌ای دارید یا دارید چیزی را اصلاح می‌کنید، یا اگر دارید...

Well, yeah, if you're fixing something and you think: "This is supposed to working.

خب، بله، اگر دارید چیزی را اصلاح می‌کنید و فکر می‌کنید: "این قرار است کار کند.

Okay, this should work."

باشه، باید کار کند."

Okay?

باشه؟

If you...

اگر شما ...

If you push the power button now, it should be fixed by now.

اگر دکمه پاور را فشار دهید ، باید تا الان درست شده باشد.

I'm not saying 100% it will work.

من نمی گویم 100٪ کار می کند.

I think it should be okay.

فکر کنم باید خوب باشه

Okay?

باشه؟

So, there's another one: "It should be okay."

بنابراین، یکی دیگر وجود دارد: "باید خوب باشد."

Very common way to show less certainty.

روش بسیار رایج برای نشان دادن اطمینان کمتر.

Okay.

باشه.

Your boss asks you: "When is that project going to be ready?

رئیس شما از شما می پرسد: " این پروژه چه زمانی آماده می شود؟ چه

When will you be finished that project?"

زمانی آن پروژه را به پایان می رسانید؟"

Say: "I should have it done by tomorrow.

بگو: "باید تا فردا انجامش

I should.

بدهم. باید.

Probably.

احتمالا.

But if it's not, don't get too upset.

اما اگر اینطور نیست، خیلی ناراحت نشو.

Okay?

باشه؟

But I should have it done by tomorrow."

اما باید تا فردا انجامش بدهم."

And a very, very common thing to say, especially if you work in, like, the customer service

و یک چیز بسیار بسیار متداول برای گفتن، به خصوص اگر در صنعت خدمات مشتری کار

industry and someone asks you, you know, for an exceptional situation, has an exceptional

می کنید و کسی از شما برای یک موقعیت استثنایی سوال می کند، یک

request, and you say: "It shouldn't be a problem."

درخواست استثنایی دارد و شما می گویید: " نباید چنین باشد. مشکل."

Okay?

باشه؟

Maybe I will have some trouble with your request, but it should be okay.

شاید من با درخواست شما مشکل داشته باشم ، اما باید مشکلی وجود داشته باشد.

It shouldn't be a problem.

نباید مشکلی باشه

Now, this is kind of in line with expectation.

اکنون، این به نوعی با انتظارات مطابقت دارد.

It's easy to get them mixed up sometimes, but if you want to show less certainty, if

گاهی اوقات قاطی کردن آنها آسان است، اما اگر می خواهید اطمینان کمتری نشان دهید، اگر

you want to manage the expectations of the people you work for or the people you make

می خواهید انتظارات افرادی را که برای آنها کار می کنید یا افرادی که به

a promise to, you can use "should" in this way.

آنها قول می دهید مدیریت کنید، می توانید از "باید" در این راه استفاده کنید.

So, repeat after me: "This should work.", "I should have it done by tomorrow.", "It

بنابراین، بعد از من تکرار کنید: "این باید کار کند ."، "تا فردا باید انجامش بدهم"، "

shouldn't be a problem."

مشکلی نیست."

Beautiful.

زیبا.

So, just to review: There are four ways that you can use "should" in English.

بنابراین، فقط برای بررسی: چهار روش وجود دارد که می توانید از "should" در انگلیسی استفاده کنید.

One, for present or future advice: "You should call him."

یکی، برای مشاوره فعلی یا آینده : "باید با او تماس بگیرید."

Two, for past advice or past regrets: "You shouldn't have done that."

دو، برای توصیه های گذشته یا پشیمانی های گذشته: "تو نباید این کار را می کردی."

Three, for expectation: "He should be here by now."

سه، برای انتظار: "او باید الان اینجا باشد."

And four, to show less certainty or to hedge what you're, you know, promising to someone:

و چهار، برای نشان دادن اطمینان کمتر یا محافظت از آنچه هستید، می‌دانید که به کسی قول می‌دهید:

"This should work."

"این باید کارساز باشد."

Okay?

باشه؟

So, really by watching these videos, you should be able to improve your English pretty quickly.

بنابراین، واقعاً با تماشای این ویدیوها، باید بتوانید به سرعت انگلیسی خود را بهبود بخشید.

If you want to test your understanding of the four ways to use "should", as always,

اگر می خواهید درک خود را از چهار روش استفاده از "باید" آزمایش کنید، مانند همیشه،

you can check out the quiz on www.engvid.com.

می توانید امتحان را در www.engvid.com بررسی کنید.

Don't forget to check me out on Facebook and Twitter, subscribe to my YouTube channel.

فراموش نکنید که من را در فیس بوک و توییتر بررسی کنید، در کانال یوتیوب من مشترک شوید.

And if you want to support what we do at engVid, we really appreciate any donation, financial-related,

و اگر می‌خواهید از کاری که ما در engVid انجام می‌دهیم حمایت کنید، ما واقعاً از هر کمک مالی، که مربوط به مالی است، قدردانی

that is, that we receive.

می‌کنیم.

So you can do that and help us continue doing what we're doing for a long time.

بنابراین شما می توانید این کار را انجام دهید و به ما کمک کنید تا کاری را که برای مدت طولانی انجام می دهیم ادامه دهیم.

Til next time, thanks for clicking.

تا دفعه بعد، ممنون که کلیک کردید.

Should I stay or should I go?

باید بمانم یا باید بروم؟

Doo-doo-doo-doo-doo-doo.

دو-دو-دو-دو-دو-دو.