30 Tough but Very Important Advanced English Phrases for Daily Use (+ Free PDF & Quiz)

(gentle music)

(موسیقی ملایم)

- Hello, everyone, and welcome back to English with Lucy.

- سلام، همه، و با لوسی به انگلیسی خوش آمدید.

Today, I am going to teach you 30 tough

امروز قصد دارم 30 عبارت پیشرفته سخت اما مهم را به شما آموزش دهم

but important advanced phrases

that you can use to expand your vocabulary.

که می توانید از آنها برای گسترش دایره لغات خود استفاده کنید.

These are phrases that you can use in daily conversation.

اینها عباراتی هستند که می توانید در مکالمه روزانه از آنها استفاده کنید.

They are advanced, they're at roughly C1 level,

آنها پیشرفته هستند، تقریباً در سطح C1 هستند،

but I think that you can use them in a natural

اما من فکر می کنم که می توانید از آنها به روشی طبیعی

and confident way.

و مطمئن استفاده کنید.

To further help your understanding and your learning,

برای کمک بیشتر به درک و یادگیری شما،

I have created a free PDF for you to download

من یک PDF رایگان برای دانلود برای شما ایجاد کرده ام

and it also includes a quiz,

و همچنین شامل یک مسابقه است،

so you can test your learning.

بنابراین می توانید یادگیری خود را آزمایش کنید.

If you'd like to download that free PDF and quiz,

اگر می‌خواهید آن پی‌دی‌اف رایگان و مسابقه را دانلود کنید،

all you've got to do is click on the link

تنها کاری که باید انجام دهید این است که روی پیوند

in the description box,

موجود در کادر توضیحات کلیک

enter your name and your email address,

کنید، نام و آدرس ایمیل خود را وارد کنید

you sign up to my mailing list,

، در لیست پستی من ثبت‌نام کنید،

and I send the PDF and quiz directly to your inbox.

و من آن را ارسال کنم. پی دی اف و آزمون مستقیم به صندوق ورودی شما.

And then, every week after that,

و پس از آن، هر هفته پس از آن

you will get the PDF for my weekly lessons automatically.

، PDF درس های هفتگی من را به طور خودکار دریافت خواهید کرد.

So let's begin.

پس بیایید شروع کنیم.

I'm going to give you the phrase.

من این عبارت را به شما می دهم.

I'm going to show you how to pronounce it

من به شما نشان خواهم داد که چگونه آن را

with a phonetic transcription.

با رونویسی آوایی تلفظ کنید.

I'll give you the meaning

من به شما معنی می

and I will give you an example of the phrase in use.

دهم و مثالی از عبارت در حال استفاده را برای شما می زنم.

These are all phrases that you'll hear native speakers say

اینها همه عباراتی هستند که

on a regular basis,

به طور منظم از زبان مادری می شنوید،

but they're not necessarily things

اما لزوماً چیزهایی نیستند

that you learn in a textbook.

که در یک کتاب درسی یاد می گیرید.

You have to learn them in context,

شما باید آنها را در زمینه یاد بگیرید،

which is why I'm providing you with examples.

به همین دلیل است که من برای شما مثال هایی ارائه می کنم.

Number one, a fraction of, a fraction of.

شماره یک، کسری از، کسری از.

A fraction of something is a small or tiny part

کسری از چیزی قسمت یا مقدار کوچک یا

or amount of something.

کوچک چیزی است.

An example, the plastic folders were a fraction of the price

به عنوان مثال، پوشه های پلاستیکی کسری از قیمت پوشه

of the leather ones.

های چرمی بودند.

That's a much more advanced way of saying cheaper.

این یک راه بسیار پیشرفته تر برای گفتن ارزان تر است.

A fraction of the price. (cash register ringing)

کسری از قیمت. (زنگ صندوق پول)

Number two is all things considered, all things considered.

شماره دو همه چیز در نظر گرفته شده است، همه چیز در نظر گرفته شده است.

This means taking everything into account.

این به معنای در نظر گرفتن همه چیز است.

All things considered,

با در نظر گرفتن همه چیز،

I think we've done a really good job.

فکر می کنم ما واقعاً کار خوبی انجام داده ایم.

Number three has a similar meaning.

عدد سه معنای مشابهی دارد.

It's not exactly the same though.

اگرچه دقیقاً یکسان نیست.

It's all in all, all in all.

این همه در همه، همه در همه است.

It means overall or mostly.

به معنای کلی یا بیشتر است.

All in all, I think the response to the campaign

در مجموع، فکر می‌کنم استقبال از

was very positive.

کمپین بسیار مثبت بود.

Number four is to be bound to, to be bound to.

شماره چهار باید به آن مقید شود.

Now, you might notice that I'm saying to,

حالا ممکن است متوجه شوید که من می گویم به،

but in the phonetic transcription, I've put tuh,

اما در رونویسی آوایی، من توه را گذاشتم

and previously I said of.

و قبلاً از آن گفتم.

All of these phrases would typically be used

همه این عبارات معمولاً

within a longer sentence.

در یک جمله طولانی تر استفاده می شوند.

So you would usually use the weak forms.

بنابراین شما معمولا از فرم های ضعیف استفاده می کنید.

To be bound to something is to be certain to,

مقید بودن به چیزی به معنای یقین بودن

or to be destined to.

یا مقدر بودن است.

An example, you're bound to hear back from them soon.

به عنوان مثال، شما به زودی از آنها مطلع خواهید شد.

You're certain to hear back from them soon.

مطمئناً به زودی پاسخ آنها را خواهید شنید.

They will help you.

آنها به شما کمک خواهند کرد.

They're bound to help you.

آنها مجبورند به شما کمک کنند.

It's a really common expression.

این یک عبارت واقعا رایج است.

Number five is to be down to, to be down to.

شماره پنج به پایین بودن، پایین بودن است.

This means to be as a result of.

این بدان معنی است که به عنوان یک نتیجه از.

For example, the drop in profit

برای مثال،

was down to the bad weather over Christmas.

کاهش سود ناشی از آب و هوای بد در کریسمس بود.

The drop in profit was as a result of the bad weather,

کاهش سود ناشی از بدی آب و

down to the bad weather. (wind howling)

هوا بود. (زوزه باد)

I wonder what that was down to.

من تعجب می کنم که این به چه دلیل بود.

I wonder what that was as a result of.

من تعجب می کنم که این در نتیجه چه بود.

It's a really nice phrase.

واقعا جمله زیبایی است

Number six is to drive somebody up the wall,

شماره شش این است که کسی را از دیوار بالا ببری،

to drive someone up the wall.

کسی را از دیوار بالا ببری.

And this is to annoy someone or to make them crazy.

و این برای آزار کسی یا دیوانه کردن اوست.

My mum always used to say it to me,

مامانم همیشه به من می گفت:

"You're driving me up the wall, Lucy.

"تو منو از دیوار بالا می بری لوسی

You're annoying me so much.

. خیلی اذیتم می کنی. داری

You're driving me crazy."

دیوونم می کنی."

An example, people who throw their rubbish

به عنوان مثال، افرادی که زباله های خود

out of their car window drive me up the wall.

را از شیشه ماشینشان بیرون می اندازند، مرا از دیوار بالا می برند.

No word of a lie.

خبری از دروغ نیست

Just today, I went on a run outside the farm

همین امروز ، بیرون از مزرعه دویدم

and someone had unloaded what looked like

و شخصی چیزی را که به نظر می رسید

the entirety of the day's litter from McDonald's.

تمام زباله های روز را از مک دونالد تخلیه کرده بود.

It's always McDonald's, isn't it?

همیشه مک دونالد است، اینطور نیست؟

Number seven, a really nice one, I say this a lot,

شماره هفت، واقعاً خوب است، من این را زیاد می گویم، گفتن

it's easier said than done.

آن آسان تر از انجام دادن است.

That's easier said than done.

به عمل کار برآید به سخندانی نیست.

This simply means not very easy.

این به سادگی به این معنی است که خیلی آسان نیست.

If something isn't very easy,

اگر چیزی خیلی آسان نیست،

it's easier to say it than it is to do it.

گفتن آن آسانتر از انجام آن است.

An example, I'd like to give our boss

به عنوان مثال، من می‌خواهم به رئیس‌مان

some constructive criticism,

انتقاد سازنده‌ای داشته باشم،

but that's easier said than done,

اما گفتن آن آسان‌تر از انجام آن است،

meaning it's not very easy to criticise your boss.

به این معنی که انتقاد از رئیس‌تان خیلی آسان نیست.

Number eight is for the most part, for the most part.

شماره هشت در بیشتر موارد، در بیشتر موارد است.

This means usually, or in most cases.

این به این معنی است که معمولاً یا در بیشتر موارد.

An example, I find running,

به عنوان مثال، من دویدن را

for the most part, very enjoyable,

در بیشتر موارد بسیار لذت‌بخش می‌دانم

usually, in most cases, apart from when I fall over,

، معمولاً در بیشتر موارد، جدا از زمانی که زمین می‌خورم،

which is what I did the other day.

کاری که روز گذشته انجام دادم.

I got completely muddy.

کاملا گل آلود شدم

My phone landed in a puddle.

تلفن من در یک گودال فرود آمد.

It wasn't a good day, but for the most part,

روز خوبی نبود، اما در بیشتر موارد

I enjoy running.

از دویدن لذت می برم.

Number 10 and number 11 go together.

شماره 10 و 11 با هم هستند.

We have number 10, which is in high spirits,

ما شماره 10 داریم که سرحال است،

in high spirits,

در روحیه بالا،

which means in a cheerful or energetic mood.

یعنی در روحیه شاد یا پرانرژی.

For example, the winning team was in high spirits

مثلا تیم برنده

after the award ceremony. (crowd cheering)

بعد از اهدای جوایز روحیه بالایی داشت. (تشویق جمعیت)

Then we have number 11, which is the opposite.

سپس شماره 11 را داریم که برعکس است.

Can you guess what it is?

آیا می توانید حدس بزنید که آن چیست؟

It's in low spirits, in low spirits.

این در کم روحیه، در کم روحیه.

And this means in a sad or fatigued,

و این به معنای در حالت غمگین یا خسته و

despondent mood. (crowd moaning)

افسرده است. (جمعیت ناله می کند)

She was in low spirits due to her recent breakup.

به دلیل جدایی اخیرش روحیه اش ضعیف بود.

This is a more advanced way

این یک راه پیشرفته تر برای

of saying someone's in a bad or a good mood.

گفتن اینکه کسی در حال بد یا خوب است است.

Number 12 is just around the corner, just around the corner.

شماره 12 دقیقاً در گوشه و کنار است.

That actually makes sense.

این در واقع منطقی است.

Number 12 is just around the corner.

شماره 12 همین نزدیکی است.

It's here now. (crowd cheering)

الان اینجاست (تشویق جمعیت

It means coming very soon.

) یعنی خیلی زود می آید.

If something is just around the corner,

اگر چیزی نزدیک است،

it's coming very soon.

خیلی زود می آید.

An example, I felt stressed when I realised my driving test

به عنوان مثال، زمانی که متوجه شدم امتحان رانندگی من نزدیک است، استرس

is just around the corner. (car honking)

گرفتم. (بوق زدن ماشین)

Number 13 is to make a point of doing something,

شماره 13 عبارت است از هدف گرفتن از انجام کاری، نشان

to make a point of doing something.

دادن یک نقطه از انجام کاری.

And this is to always do something,

و این است که همیشه کاری را انجام دهید،

or to take particular care to do something.

یا برای انجام کاری دقت خاصی داشته باشید.

An example, she always makes a point

به عنوان مثال، او همیشه به این نکته اشاره می کند که

of treating everyone as equals.

با همه به عنوان یکسان رفتار می کند.

She always takes particular care

او همیشه مراقبت ویژه ای می کند

to make sure everyone is treated fairly.

تا مطمئن شود که با همه منصفانه رفتار می شود.

Number 14 is to make ends meet, to make ends meet.

شماره 14 برای گذراندن زندگی است.

This means to earn enough money to live on,

این به معنای کسب درآمد کافی برای زندگی

to earn just enough money to live.

، کسب درآمد کافی برای زندگی است.

An example, we always struggle to make ends meet

به عنوان مثال، ما همیشه در تلاش هستیم تا

towards the end of the year.

در پایان سال زندگی خود را تامین کنیم.

We struggle to have enough money,

ما برای داشتن پول کافی تلاش می کنیم،

because Christmas is expensive.

زیرا کریسمس گران است.

Number 15 is to miss the point, to miss the point.

شماره 15 از دست دادن نقطه، از دست دادن نقطه است.

This means to fail to understand the essential

این به معنای ناتوانی در درک

or important part of something.

بخش اساسی یا مهم چیزی است.

I think you've completely missed the point there.

من فکر می کنم شما کاملاً موضوع را از دست داده اید.

You haven't understood the important part

شما قسمت مهم

of what I was saying, you focused on something else.

حرف من را متوجه نشدید، روی چیز دیگری تمرکز کردید.

Number 16 is narrow-minded, narrow-minded.

شماره 16 تنگ نظر است، تنگ نظر.

This means prejudiced,

این به معنای تعصب

or not willing to listen to the views of others.

یا عدم تمایل به گوش دادن به نظرات دیگران است.

An example, her father-in-law is extremely narrow-minded

به عنوان مثال، پدرشوهرش بسیار تنگ نظر است

and is unable to accept that it's no longer than 1900s.

و نمی تواند بپذیرد که بیشتر از 1900 نیست.

Number 17 is on hand, on hand,

شماره 17 در دست است، در دست است،

and this means present or available.

و این به معنای موجود یا در دسترس است.

An example, the counsellor is always on hand

به عنوان مثال، مشاور همیشه در دسترس است

to offer a shoulder to cry on.

تا یک شانه برای گریه کردن ارائه دهد.

18 is on the face of it, on the face of it.

18 بر روی آن است، در چهره آن است.

And this means apparently,

و این به این معنی است که ظاهرا،

but without knowing all of the relevant facts.

اما بدون دانستن تمام حقایق مربوطه.

An example, on the face of it,

به عنوان مثال، در ظاهر،

she seems to have settled in well.

به نظر می رسد که او به خوبی در آن قرار گرفته است.

I don't fully know, but it seems that she has.

من کاملا نمی دانم، اما به نظر می رسد که او دارد.

Number 19 is on the verge of, on the verge of.

شماره 19 در آستانه، در آستانه است.

This means very near to doing something

این به معنای بسیار نزدیک به انجام کاری

or experiencing something.

یا تجربه چیزی است.

And we nearly always use this with tears.

و ما تقریبا همیشه از این با اشک استفاده می کنیم.

If someone's on the verge of tears,

اگر کسی در آستانه اشک ریختن باشد،

then they are nearly crying.

تقریباً دارد گریه می کند.

Number 20, this one is very popular,

شماره 20، این یکی بسیار محبوب است،

people are liking this one at the moment.

مردم در حال حاضر این یکی را دوست دارند.

It is part and parcel, part and parcel.

قطعه و قطعه است، قطعه و قطعه است.

It's a great one. It's fun to say.

این یکی عالی است. گفتنش جالب است

This means an essential or integral component.

این به معنای یک جزء ضروری یا جدایی ناپذیر است.

For example, stress is part and parcel of this profession.

برای مثال استرس جزئی از این حرفه است.

It's an essential component.

این یک جزء ضروری است.

It wouldn't be this profession if it wasn't for stress.

اگر استرس نبود، این حرفه نبود.

I'm not talking about being a YouTuber.

من در مورد یوتیوب بودن صحبت نمی کنم.

I'm thinking of professions such as being a nurse

من به حرفه هایی مثل پرستاری

or something like that.

یا چیزی شبیه این فکر می کنم.

Number 21 is to pose a question, to pose a question.

شماره 21 طرح یک سوال است، برای طرح یک سوال.

And this means to raise a question,

و این به معنای مطرح کردن یک سوال است،

and it's commonly used in the phrase

و معمولاً در عبارت

this poses the question, this raises the question,

this poses the question استفاده می‌شود ، این سؤال را مطرح می‌کند،

this brings up the query and topic.

این سؤال و موضوع را مطرح می‌کند.

An example, this poses the question,

به عنوان مثال، این سوال مطرح می

should we be following the regulations?

شود که آیا باید از مقررات پیروی کنیم؟

Number 22 is remarkably complex.

شماره 22 بسیار پیچیده است.

Now, I'm not saying it is remarkably complex,

حالا، من نمی گویم که به طور قابل توجهی پیچیده است،

the phrase is remarkably complex.

این عبارت به طرز قابل توجهی پیچیده است.

It just works with the number.

فقط با شماره کار میکنه

This means very complicated with lots of intricate details.

این به معنای بسیار پیچیده با بسیاری از جزئیات پیچیده است.

These words just go together beautifully.

این کلمات به زیبایی کنار هم قرار می گیرند.

It's remarkably complex.

به طرز قابل توجهی پیچیده است.

I love the word remarkably.

من این کلمه را به طرز چشمگیری دوست دارم.

An example, the mosaic was remarkably complex and beautiful.

به عنوان مثال، موزاییک فوق العاده پیچیده و زیبا بود.

23 is a roller coaster of emotions,

23 یک ترن هوایی از احساسات است،

a roller coaster of emotions. (screaming)

یک ترن هوایی از احساسات. (فریاد زدن

This means full of highs and lows, happiness, sadness,

) یعنی پر از پستی و بلندی، شادی، غم،

fear, shock, everything.

ترس، شوک، همه چیز.

An example, I experience a roller coaster of emotions

به عنوان مثال، من هر زمان که از اپرا بازدید می کنم، یک ترن هوایی از احساسات را تجربه می

whenever I visit the opera, which is never.

کنم ، که هرگز چنین نیست.

I've never visited the opera.

من هرگز از اپرا بازدید نکرده ام.

I must do that post COVID.

من باید آن پست کووید را انجام دهم.

Number 24, love this one.

شماره 24، این یکی را دوست دارم.

I think you should use this at every opportunity.

من فکر می کنم شما باید در هر فرصتی از آن استفاده کنید.

It is short and sharp, short and sharp.

کوتاه و تیز، کوتاه و تیز است.

This means quick and concise, very brief.

این به معنای سریع و مختصر، بسیار مختصر است.

An example, let's keep this Zoom meeting short and sharp,

به عنوان مثال، اجازه دهید این جلسه Zoom را کوتاه و واضح،

quick and concise.

سریع و مختصر نگه داریم.

No one wants to be here,

هیچ‌کس نمی‌خواهد اینجا باشد،

so let's just make it quick and efficient.

پس بیایید آن را سریع و کارآمد کنیم.

Number 25 is to sit on the fence, to sit on the fence.

شماره 25 نشستن روی حصار، نشستن روی حصار است.

And this means to avoid making a decision or choice.

و این به معنای اجتناب از تصمیم یا انتخاب است.

For example, she likes to sit on the fence

به عنوان مثال، او دوست دارد روی حصار بنشیند

to avoid confrontation.

تا از درگیری جلوگیری کند.

Number 26 is to steal the show, to steal the show.

شماره 26 دزدیدن نمایش است، دزدیدن نمایش.

This means to attract the most attention and praise.

این به معنای جلب توجه و تمجید است.

For example, the last interviewee totally stole the show.

به عنوان مثال، آخرین مصاحبه شونده کاملاً نمایش را دزدید.

They received the most attention,

آنها بیشترین توجه

the best attention.

، بهترین توجه را دریافت کردند.

They created the best impression.

آنها بهترین تصور را ایجاد کردند.

Number 27 is to take great pleasure in doing something.

شماره 27 لذت بردن از انجام کاری است.

And this means to really enjoy doing something,

و این بدان معنی است که واقعاً از انجام کاری لذت ببرید،

sometimes at the expense of others.

گاهی اوقات به قیمت هزینه دیگران.

You can also use the negative form.

می توانید از شکل منفی نیز استفاده کنید.

I take no great pleasure in doing this,

من از انجام این کار لذت زیادی نمی برم،

if you want to express

اگر می خواهید بیان کنید

that you really don't get any enjoyment from doing something

که واقعاً از انجام کاری

that might negatively affect others.

که ممکن است بر دیگران تأثیر منفی بگذارد لذتی نمی برید.

An example, she took great pleasure

به عنوان مثال، او از

in telling him he was fired.

اینکه به او گفت که اخراج شده بسیار خوشحال شد.

So she enjoyed breaking his heart, but you know,

بنابراین او از شکستن قلب او لذت می برد ، اما می دانید،

maybe he did something bad.

شاید او کار بدی انجام داده است.

Maybe he deserved it.

شاید لیاقتش را داشت.

Who knows, but she took pleasure in it.

چه کسی می داند، اما او از آن لذت برد.

Number 28 is to walk on eggshells, to walk on eggshells.

شماره 28 راه رفتن روی پوسته تخم مرغ، راه رفتن روی پوسته تخم مرغ است.

This means to be extremely cautious

این بدان معنی است که

about one's words or actions.

در مورد گفتار یا اعمال خود بسیار محتاط باشید.

If you walk on eggshells around somebody,

اگر روی پوسته‌های تخم‌مرغ اطراف کسی راه می‌روید، به

it means you're choosing your words,

این معنی است که کلمات خود را انتخاب می‌کنید،

you're desperately trying to not make them angry

به شدت سعی می‌کنید او را عصبانی نکنید

or to offend them.

یا به او توهین نکنید.

An example, the boss has a terrible temper,

به عنوان مثال، رئیس خلق و خوی وحشتناکی دارد،

so everyone walks on eggshells around him.

بنابراین همه روی پوسته تخم مرغ اطراف او راه می روند.

Number 29 is without a care in the world,

شماره 29 بدون مراقبت در جهان است،

without a care in the world.

بدون مراقبت در جهان.

And this means without any worries,

و این یعنی بدون هیچ نگرانی،

without worrying about anything.

بدون نگرانی در مورد چیزی.

An example, I am always anxious

به عنوان مثال، من همیشه مضطرب هستم

and there's my husband without a care in the world,

و شوهرم در دنیا بی‌توجه است،

he never worries about anything.

او هرگز نگران چیزی نیست.

Number 30, we made it.

شماره 30 ما درستش کردیم

It is worth your weight in gold,

ارزش وزن شما در طلا را دارد

or worth something's weight in gold.

یا به وزن چیزی در طلا می ارزد.

If something or someone is worth their weight in gold,

اگر چیزی یا شخصی ارزش وزن خود را به طلا داشته باشد، به

it means that they are very valuable,

این معنی است که آنها بسیار ارزشمند

helpful, or irreplaceable.

، مفید یا غیرقابل جایگزین هستند.

For example, we can't lose our receptionist,

به عنوان مثال، ما نمی توانیم پذیرش خود را از دست بدهیم،

she's worth her weight in gold.

او ارزش وزن خود را به طلا دارد.

She's amazing. She's so helpful and useful.

او شگفت انگیز است. او بسیار مفید و مفید است.

It is now time for you to complete the quiz.

اکنون زمان آن است که شما مسابقه را کامل کنید.

So if you'd like to do that,

بنابراین اگر می‌خواهید این کار را انجام دهید

you've got to download the free PDF,

، باید PDF رایگان را دانلود کنید،

I've got everything we discussed today,

من همه چیزهایی را که امروز در مورد آن صحبت کردیم

and the quiz questions.

و سؤالات مسابقه را دارم.

And feel free to show off your results

و با خیال راحت نتایج خود را

in the comments section down below.

در بخش نظرات پایین نشان دهید.

Just click on the link in the description box,

فقط روی لینک موجود در کادر توضیحات کلیک کنید،

you enter your name and your email address,

نام و آدرس ایمیل خود را وارد کنید

you sign up to my mailing list,

، در لیست پستی من ثبت نام کنید،

I send the PDF directly to your inbox,

من پی دی اف را مستقیماً به صندوق ورودی شما ارسال می کنم

and then every week you will receive the PDF and quizzes

و سپس هر هفته به محض دریافت پی دی اف و آزمون ها دریافت خواهید کرد.

as soon as they're available, straight to your inbox.

آنها مستقیماً به صندوق ورودی شما در دسترس هستند.

So convenient.

خیلی راحت

If you're looking to improve your listening

اگر به دنبال بهبود گوش دادن خود هستید

and you want to expand your vocabulary,

و می خواهید دایره لغات خود را گسترش دهید،

I'd just like to remind you

فقط می خواهم به شما یادآوری کنم

that I also have my vlogging channel

که من کانال وبلاگ نویسی خود را نیز دارم

where I vlog my life here on an English farm

که در آن زندگی ام را اینجا در یک مزرعه انگلیسی

in the countryside.

در حومه شهر ویلگ می کنم.

And every vlog is completely,

و هر vlog به طور کامل و

fully subtitled for your learning.

به طور کامل برای یادگیری شما زیرنویس شده است.

You can also connect with me on my social media.

همچنین می توانید در شبکه های اجتماعی من با من ارتباط برقرار کنید.

I've got my Instagram, @Lucy,

من اینستاگرام، @Lucy،

and my wonderful website,

و وب‌سایت فوق‌العاده‌ام

which has got a fantastic pronunciation tool.

را دارم که ابزار تلفظ فوق‌العاده‌ای دارد.

It is englishwithlucy.co.uk.

انگلیسیwithlucy.co.uk است.

I will see you soon for another lesson. Muah.

به زودی برای یک درس دیگر می بینمت. موح

I don't know why this requires extra lipstick,

نمی دانم چرا این نیاز به رژ لب اضافی دارد، به

it's 'cause I mean business.

این دلیل است که منظورم تجارت است.

Where's my tiny hair brush? Here we are.

برس موی کوچک من کجاست؟ اینجا هستیم.

I think I've made that look worse.

فکر می کنم آن را بدتر کرده ام.

I think you've completely missed the point there,

من فکر می کنم شما کاملاً از این موضوع غافل شده اید،

you haven't understood the important thing.

نکته مهم را درک نکرده اید.

This means an essential or integral,

این به معنای ضروری است یا انتگرال

is it integral or integral?

، آیا انتگرال است یا انتگرال؟

It must be integral.

باید یکپارچه باشد.

I'm thinking of the Spanish word

من به کلمه اسپانیایی

for whole grain, aren't I?

برای غلات کامل فکر می کنم، اینطور نیست؟

Integral.

انتگرال.

- [Announcer] Integral.

- [گوینده] انتگرال.

Integral. Integral.

انتگرال. انتگرال.

- Integral (beep).

- انتگرال (بوق).

I've spent my whole life saying integral.

من تمام زندگی ام را صرف گفتن انتگرال کرده ام.

No, integral. Let me search a different dictionary.

نه، انتگرال. اجازه دهید در فرهنگ لغت دیگری جستجو کنم.

I don't always trust Cambridge.

من همیشه به کمبریج اعتماد ندارم.

- [Announcer] Integral. Integral.

- [گوینده] انتگرال. انتگرال.

- An example, let's keep this.

- یک مثال، این را نگه داریم.

If you are looking for further listening practise

اگر به دنبال تمرین بیشتر گوش دادن

and you want to further expand your go, go, roar.

هستید و می خواهید حرکت خود را بیشتر گسترش دهید، بروید، غرش کنید.

(gentle music)

(موسیقی ملایم)