12 Confusing English Verbs

Hello, lovely students, and welcome back  to English with Lucy. Some English verbs  

سلام، دانش آموزان دوست داشتنی، و به انگلیسی با لوسی خوش آمدید. برخی از افعال انگلیسی

are incredibly confusing. Some  of them sound really similar,  

فوق العاده گیج کننده هستند. برخی از آنها واقعاً شبیه به نظر می‌آیند،

like the verbs 'wander' and 'wonder'. Some  have really similar meanings like 'see',  

مانند افعال «سرگردان» و «تعجب». برخی از معانی واقعاً مشابهی مانند «دیدن»،

'watch' and 'look', or it can be really  tricky to choose the right preposition or  

«تماشا» و «نگاه» دارند، یا انتخاب حرف اضافه یا قید مناسب می‌تواند واقعاً مشکل باشد

adverb. Did he 'fall off', 'fall over' or  'fall down'? Well, today you are in luck.

. آیا او "سقوط"، "سقوط" یا "سقوط" شد؟ خوب، امروز شما خوش شانس هستید.

I have compiled some of the most commonly  confused verbs, and we are going to eliminate  

من برخی از متداول‌ترین افعال گیج‌شده را گردآوری کرده‌ام، و می‌خواهیم

any doubts you might have. You are going  to have some eureka moments. As always,  

هر شکی را که ممکن است داشته باشید برطرف کنیم. چند لحظه یورکا خواهید داشت. مثل همیشه،

I have created a free PDF to go with this video.  You will find all of the information from this  

من یک PDF رایگان برای همراهی با این ویدیو ایجاد کرده ام. همه اطلاعات این

lesson with extra examples and a secret link to  an interactive exercise pack for further practice.

درس را با مثال‌های اضافی و یک پیوند مخفی به یک بسته تمرینی تعاملی برای تمرین بیشتر خواهید یافت.

If you'd like to download that PDF,  

اگر می‌خواهید آن پی‌دی‌اف را دانلود کنید،

just click on the link in the description box  or scan that QR code there, enter your name,  

فقط کافی است روی پیوند موجود در کادر توضیحات کلیک کنید یا آن کد QR را در آنجا اسکن کنید، نام،

your email address and choose your English  level. Then you sign up to my mailing list and  

آدرس ایمیل خود را وارد کنید و سطح انگلیسی خود را انتخاب کنید . سپس در لیست پستی من ثبت‌نام می‌کنید و

the PDF will arrive directly in your inbox.  After that, you've joined my PDF club. You  

PDF مستقیماً به صندوق ورودی شما می‌رسد. پس از آن، شما به باشگاه PDF من پیوستید. شما

will automatically receive my free weekly PDFs  alongside my news, course updates and offers.

به‌طور خودکار فایل‌های PDF رایگان هفتگی من را در کنار اخبار، به‌روزرسانی‌های دوره و پیشنهادات من دریافت خواهید کرد.

It's a totally free service, and you  can unsubscribe at any time with just  

این یک سرویس کاملاً رایگان است و می‌توانید در هر زمان که بخواهید اشتراک خود را تنها با

one click. Let's get started with number  1—'hear' versus 'listen'. We use 'hear'  

یک کلیک لغو کنید. بیایید با شماره 1 شروع کنیم — «شنیدن» در مقابل «گوش دادن». ما از «شنیدن»

to describe the process of sounds coming into  your ears whether you want them to or not. And  

برای توصیف فرآیند ورود صداها به گوش‌تان استفاده می‌کنیم، چه بخواهید یا نخواهید. و

that's the key. For example—'Did you hear those  dogs barking? The noise kept me up all night.

این کلید است. به‌عنوان مثال، «آیا پارس کردن آن سگ‌ها را شنیدید؟ سر و صدا مرا تمام شب بیدار نگه داشت.

No, I had earplugs in so I couldn't hear  anything.' We also use 'hear' with the meaning  

نه، من گوش گیر داشتم بنابراین نمی توانستم چیزی بشنوم. ما همچنین از «شنیدن» با معنای

of to be told something. For example—'Emma got  the job. So I've heard.' (So I've been told.) Now,  

گفتن چیزی استفاده می‌کنیم. به عنوان مثال، «اما کار را گرفت. بنابراین من شنیده ام. (بنابراین به من گفته شده است.) حالا،

listening, on the other hand, is intentional.  When you listen, you have to focus and pay  

از طرف دیگر، گوش دادن عمدی است. وقتی گوش می‌دهید، باید تمرکز کنید و

attention. For example—'I'm listening  to a really good podcast at the moment.'

توجه کنید. به عنوان مثال - " در حال حاضر دارم به یک پادکست واقعاً خوب گوش می دهم."

Or—'He told me what the plan was, but I wasn't  really listening.' So, hearing - no effort,  

یا — او به من گفت که برنامه چیست، اما من واقعاً گوش نمی‌کردم. بنابراین، شنیدن - بدون تلاش،

listening - intentional, requires effort.  It's that simple. Number 2—we have 'see',  

گوش دادن - عمدی، نیاز به تلاش دارد.  به همین سادگی است. شماره 2 - «دیدن»،

'look' and 'watch'. Or I should really say  'see', 'look at' and 'watch'. I get questions  

«نگاه» و «تماشا» داریم. یا واقعاً باید بگویم «ببین»، «نگاه کن» و «تماشا کن».

about these verbs all the time. 'See' is similar  to 'hear'. It's the process of noticing something.

همیشه درباره این افعال سؤالاتی می‌گیرم. «دیدن» شبیه «شنیدن» است. این فرآیند توجه به چیزی است.

But this time with the eyes. No effort required.  For example—'We could see the Eiffel Tower from  

اما این بار با چشم. هیچ تلاشی لازم نیست. به عنوان مثال—"ما می‌توانیم برج ایفل را از

our hotel window.' Or—'I didn't see the  person who snatched my phone.' 'Look at'  

پنجره هتل خود ببینیم." یا—«من فردی را که تلفنم را ربود ندیدم.» «نگاه کن»

means to move your eyes in a particular  direction in order to see something. For  

به معنای حرکت دادن چشمان خود در جهت خاصی برای دیدن چیزی است. به‌عنوان

example—'Look at that man dressed as a horse!'  Or—'Look at me when I'm talking to you,

مثال، به آن مردی که لباس اسب پوشیده است نگاه کنید! یا — لطفا وقتی دارم با شما صحبت می کنم به من نگاه کنید

please.' The action of looking is generally  quite short. 'Watch', on the other hand,  

. عمل نگاه کردن معمولاً بسیار کوتاه است. از سوی دیگر، «تماشا»

is when you look at something or somebody for  a longer period of time, what you're watching  

زمانی است که برای مدت طولانی‌تری به چیزی یا شخصی نگاه می‌کنید ، چیزی که تماشا می‌کنید

will usually be moving like a film, a YouTube  video, a play or a concert. The action generally  

معمولاً مانند یک فیلم، یک ویدیوی YouTube، یک نمایشنامه یا یک کنسرت حرکت می‌کند. این اقدام عموماً

involves more effort. For example—'Watch how  I play it and then you can try and copy.'

شامل تلاش بیشتری است. به‌عنوان مثال، «تماشا کنید که چگونه آن را پخش می‌کنم، سپس می‌توانید امتحان کنید و کپی کنید».

Or—'Did you watch the game last night?'  Now, you can 'see' or 'watch a film',  

یا - "بازی دیشب را تماشا کردی؟" اکنون، می‌توانید «دیدن» یا «فیلم تماشا کنید»،

but be careful. We don't 'see' television.  We 'watch' television. For example—'We're  

اما مراقب باشید. ما تلویزیون را «نمی‌بینیم». ما تلویزیون را "مشاهده" می کنیم. به‌عنوان مثال، «اگر دوست دارید به ما بپیوندید،

going to watch/we're going to see Gladiator  II if you fancy joining us.' Or—'I rarely  

می‌خواهیم تماشا کنیم/گلادیاتور II را می‌بینیم». یا — "

watch TV these days.' Not—'I rarely see  TV.' Okay, number 3 'fit' and 'suit'.

این روزها به ندرت   تلویزیون تماشا می کنم." نه - "من به ندرت تلویزیون می بینم ." بسیار خوب، شماره 3 "مناسب" و "کت و شلوار".

Here are 2 questions that I frequently  ask my husband, but what's the difference  

در اینجا 2 سؤالی وجود دارد که من اغلب از شوهرم می‌پرسم، اما تفاوت

in meaning? Number 1—'Does this dress  suit me?' And number 2—'Does this dress  

در معنی چیست؟ شماره 1-"آیا این لباس به من می آید؟" و شماره 2: "آیا این لباس به

fit me?' And yes, I said /suːt/ not /swiːt/,  'suit'. We pronounce suit with the long /uː/  

من می آید؟" و بله، گفتم /suːt/ نه /swiːt/، «کت و شلوار». ما suit را با /uː/

as in in 'boot', 'suit'. Okay, we use the  verb 'suit' to ask about how attractive  

مانند «boot»، «suit» تلفظ می‌کنیم. بسیار خوب، ما از فعل «کت و شلوار» استفاده می‌کنیم تا بپرسیم که

an item of clothing, an accessory or  even a hairstyle makes a person look.

یک لباس، یک اکسسوری یا حتی یک مدل مو چقدر یک فرد را جذاب می‌کند.

If someone says—'Wow! Those jeans really suit  you!' They're saying, those jeans look good  

اگر کسی بگوید - "وای! آن شلوار جین واقعاً به شما می آید ! آنها می گویند، آن شلوار جین به نظر

on you. You look attractive wearing them. We  use 'fit' to talk about the size and shape of  

شما خوب است. با پوشیدن آنها جذاب به نظر می رسید. ما از «مطابقت» برای صحبت در مورد اندازه و شکل

something. For example—'You can have that  T-shirt - it doesn't fit me anymore.' It's  

چیزی استفاده می‌کنیم. به عنوان مثال، "شما می توانید آن تی شرت را داشته باشید - دیگر به من نمی آید."

too big or too small for my body. You'll often  hear people say something fits well or nicely,  

برای بدن من خیلی بزرگ یا خیلی کوچک است. اغلب می‌شنوید که مردم می‌گویند چیزی خوب یا خوب است،

and I love the idiomatic expression 'to fit  like a glove', which means to fit perfectly.

و من عبارت اصطلاحی « مثل دستکش» را دوست دارم، که به معنای کاملاً تناسب است.

Oh, and I can't be on this topic and not  mention 'go with'. We use this phrase with  

اوه، و من نمی‌توانم در این موضوع باشم و به «برو با» اشاره نکنم. ما از این عبارت با   به

the meaning of 'combine well'. 'That bag  goes really well with those shoes.' Your  

معنای «خوب ترکیب کردن» استفاده می‌کنیم. "آن کیف با آن کفش‌ها خیلی خوب می‌آید."

bag matches your shoes or your bag combines  well with your shoes. They look good together.  

کیف شما با کفش‌هایتان مطابقت دارد یا کیفتان به خوبی با کفش‌هایتان ترکیب می‌شود. آنها با هم خوب به نظر می رسند.

It's a vibe! Okay, let's move on to  number 4—we have 'mind' and 'matter'.

این یک پرنیان است! بسیار خوب، بیایید به شماره 4 برویم—ما «ذهن» و «ماده» داریم.

Now these 2 verbs can cause a lot of  confusion if we mix them up. What is the  

حالا اگر این دو فعل را با هم ترکیب کنیم، می‌توانند سردرگمی زیادی ایجاد کنند.

difference between these 2 sentences? Which one  are you likely to say more often—'I don't mind',  

تفاوت بین این ۲ جمله چیست؟ احتمالاً کدام یک را بیشتر می‌گویید—«من مهم نیستم»،

'I don't matter.' So, we usually use  'mind' in questions and negatives.  

«مهم نیست». بنابراین، ما معمولاً از «ذهن» در سؤالات و موارد منفی استفاده می‌کنیم.

'I don't mind' means it's not a problem for me.  For example—'I don't mind doing the washing up.'

"من مشکلی ندارم" یعنی برای من مشکلی نیست. به عنوان مثال - "من بدم نمی آید شستشو را انجام دهم."

(I'm happy to do it). Or—'We don't mind  the noise from the traffic.' (It doesn't  

(از انجام آن خوشحالم). یا—"ما برای سر و صدای ترافیک مهم نیستیم." (این مورد

bother us.) And in the question form it can  be used to make a polite request—'Would you  

ما را آزار نمی‌دهد.) و در فرم سؤال می‌توان از آن برای درخواست مودبانه استفاده کرد - "آیا می‌خواهید

mind taking me to the airport?' Notice how we  can use a noun or the -ing verb after 'mind'.  

من را به فرودگاه ببرید؟" توجه کنید که چگونه می‌توانیم از یک اسم یا فعل -ing بعد از «mind» استفاده کنیم.

We also often use 'not mind' to say that we  are happy with any options offered to us.

ما همچنین اغلب از «مهم نیست» استفاده می‌کنیم تا بگوییم که از هر گزینه‌ای که به ما ارائه می‌شود راضی هستیم.

For example—'Do you fancy going out for dinner  or should we stay in? I don't mind.' (I'd be  

به عنوان مثال: «آیا دوست داری برای شام بیرون برویم یا باید در آن بمانیم؟ من مهم نیست. (خوشحال می شوم که

happy doing either.) And what about the second  sentence—'I don't matter.' I really hope you  

هر دو را انجام دهم.) و در مورد جمله دوم - "مهم نیست" چه می شود. من واقعاً امیدوارم که

never say this. If something 'matters' to you,  it's 'important' to you. So, if you say 'I don't  

هرگز این را نگویید. اگر چیزی برای شما "مهم" است، برای شما "مهم" است. بنابراین، اگر بگویید "من

matter', you're saying 'I'm not important'? I  recommend memorising these 2 phrases together.

مهم نیستم"، می‌گویید "من مهم نیستم"؟ توصیه می‌کنم این ۲ عبارت را با هم حفظ کنید.

'I don't mind', 'it doesn't matter'. We use  'matter' to reassure someone that something isn't  

"مهم نیست"، "مهم نیست". ما از «ماده» استفاده می‌کنیم تا به کسی اطمینان دهیم که چیزی

important. 'Oh, no! I forgot to buy the milk!  It doesn't matter - we can do without it.' Now,  

مهم نیست. اوه، نه! یادم رفت شیر ​​بخرم! این مهم نیست - ما می توانیم بدون آن کار کنیم. اکنون،   به‌طور

rather confusingly, you can also use the  expression 'never mind' here with the same  

گیج‌کننده، می‌توانید از عبارت «هرگز مهم نیست» در اینجا با همان

meaning. And one final point here, don't mix 'I  don't mind' up with 'I don't care'. If you used  

معنی استفاده کنید. و نکته آخر در اینجا، «من مهم نیستم» را با «به من اهمیت نمی‌دهم» مخلوط نکنید. اگر از

with the wrong tone of voice, 'I don't care'  can make you sound angry or disinterested.

با لحن نامناسب استفاده کردید، «من اهمیتی نمی‌دهم» می‌تواند شما را عصبانی یا بی‌علاقه کند.

Compare the responses to the question—'What  do you fancy for dinner? I don't mind.' (I  

پاسخ‌های این سؤال را مقایسه کنید - « شام چه چیزی را دوست دارید؟» من مهم نیست. (من

genuinely be happy with anything  you make for me.) I don't care!  

واقعاً با هر چیزی که برای من درست می کنید خوشحال می شوم.) برایم مهم نیست!

That means—(Leave me alone. I don't want  to have to think about this right now;  

این به این معنی است که - (من را به حال خود رها کنید. من نمی‌خواهم فعلاً به این موضوع فکر کنم؛

I'm too busy!) The difference is quite  clear. Okay, number 5—we're going to  

من خیلی سرم شلوغ است!) تفاوت کاملاً واضح است. بسیار خوب، شماره 5—ما قصد داریم به

take a look at 2 verbs with very different  meanings that sound ridiculously similar,

نگاهی به 2 فعل با معانی بسیار متفاوت بیندازیم که به طرز مضحکی شبیه به نظر می‌رسند،

'wonder' and 'wander'. Can you hear the  difference? I pronounced wonder with the 'o',  

«تعجب» و «سرگردان». آیا می توانید تفاوت را بشنوید؟ من شگفتی را با "o"،

as in /ˈwʌndə/ with the /ʌ/ vowel sound an  'up', 'wonder'. Lots of speakers in the north  

مانند /ˈwʌndə/ با صدای مصوت /ʌ/ تلفظ کردم . بسیاری از سخنرانان در شمال

of England will use the /ʊ/ vowel sound like  in 'put', 'wonder'. 'Wander' spelt with an  

انگلستان از صدای مصوت /ʊ/ مانند در "put"، "wonder" استفاده می کنند. «سرگردان» که با

'a' is pronounced with the short /ɒ/ vowel like in  'October' and 'hot', 'wander', 'wonder', 'wander'.

«a» املا می‌شود با مصوت کوتاه /ɒ/ مانند «اکتبر» و «داغ»، «سرگردان»، «عجب»، «سرگردان» تلفظ می‌شود.

Can you hear the difference? But what do they  mean? Well, 'wonder' is a very useful verb,  

آیا می توانید تفاوت را بشنوید؟ اما منظور آنها چیست ؟ خوب، «تعجب» یک فعل بسیار مفید است،

which means to ask yourself something you wish  you knew the answer to. 'I wonder what Diego  

به این معنی که از خود چیزی بپرسید که ای کاش پاسخ آن را می دانستید. "من تعجب می کنم که دیگو در

is thinking right now.' But I know what he's  thinking, it's his dinner time. We're nearly  

حال حاضر به چه چیزی فکر می کند." اما می دانم که او به چه فکر می کند، وقت شام او است. ما تقریباً

at the end of the lesson. Or—'I wonder  what Will's bought me for my birthday.'

در پایان درس هستیم. یا — «متعجبم که ویل برای تولدم چه چیزی برایم خرید.»

'Wander' has nothing to do with 'wonder'.  'Wander' means to walk around a place with  

«سرگردان» هیچ ربطی به «عجب» ندارد. «سرگردان» به معنای قدم زدن در مکانی

no set plan or purpose. Like—'We wandered around  the narrow streets of Venice for hours.' Or the  

بدون برنامه یا هدف مشخص است. مانند—"ما ساعت ها در خیابان های باریک ونیز پرسه زدیم." یا

very famous line from the William Wordsworth  poem—'I wandered lonely as a cloud.' Let's use  

جمله بسیار معروف از شعر ویلیام وردزورث : «من تنها مثل ابر سرگردان شدم». بیایید

them both in a sentence—'I wonder where Diego  wanders when Will and I are working.' Next,

هر دو را در یک جمله به کار ببریم—"من در تعجبم که دیگو کجا سرگردان است وقتی من و ویل کار می کنیم." در مرحله بعد،

we have 'fall off', 'fall over' and 'fall  down'. I cannot count the number of times  

«سقوط کردن»، «افتادن» و « افتادن» را داریم. نمی‌توانم تعداد دفعاتی را بشمارم

that a student has told me 'they've  fallen down their bike' or 'fallen  

که دانش‌آموزی به من گفته است «از دوچرخه‌اش به پایین افتاده است» یا «

over the stairs'. These are incorrect. Let's  clear this one up once and for all. We use  

از پله‌ها افتاده است». اینها نادرست است. بیایید این مورد را یکبار برای همیشه روشن کنیم.

the verb 'fall' when we suddenly drop from  the position we are in towards the ground.

زمانی از فعل "سقوط" استفاده می کنیم که ناگهان از موقعیتی که در آن قرار داریم به سمت زمین سقوط می کنیم.

We have a fight with gravity and gravity  wins. 'Fall off' can have an object,  

ما با جاذبه مبارزه می کنیم و گرانش پیروز می شود. «افتادن» می‌تواند یک شی داشته باشد،

and this object is usually something we've been  sitting on. For example—'I fell off my bike,  

و این شی معمولاً چیزی است که ما روی آن نشسته‌ایم. به عنوان مثال - "من از دوچرخه،

a horse, my chair, the roof.' Well, I hope  not! 'Fall over' is when you suddenly drop  

اسب، صندلی، پشت بام افتادم." خب، امیدوارم نه! "سقوط روی" زمانی است که شما به طور ناگهانی

to the ground from a standing or upright  position and it doesn't need an object.

از حالت ایستاده یا عمودی به زمین می‌افتید و نیازی به جسم ندارد.

'I fell over and banged my knees.' It doesn't need  an object, but it can have one. For example—'The  

"من زمین خوردم و زانوهایم را زدم." به یک شی نیاز ندارد، اما می‌تواند یکی داشته باشد. به عنوان مثال، «

dog fell over the cliff.' 'Fall down' is most  commonly used for stairs or steps. It can be  

سگ از بالای صخره افتاد.» «سقوط پایین» بیشتر برای پله‌ها یا پله‌ها استفاده می‌شود. می‌توان از آن

used with other inclined objects like a hill  or a slope. 'My brother fell down the stairs  

با سایر اشیاء شیب‌دار مانند تپه یا شیب استفاده کرد. «برادرم از پله‌ها افتاد

and broke his ankle.' Okay, I think it's  time for a quiz to see what you remember.

و مچ پایش شکست.» بسیار خوب، فکر می‌کنم وقت آن است که یک مسابقه امتحان کنید تا ببینید چه چیزی را به خاطر می‌آورید.

I have 5 sentences for you to  complete with the correct verb,  

من 5 جمله برای شما دارم که باید با فعل صحیح کامل کنید،

make sure you conjugate the verbs—make  sure you use them in the correct form.  

مطمئن شوید که افعال را به هم متصل کرده‌اید— مطمئن شوید که از آنها به شکل صحیح استفاده می‌کنید.

Keep track of your score and let me know how  you did in the comments. Number 1—'My baby's  

امتیاز خود را پیگیری کنید و در نظرات به من اطلاع دهید که چگونه انجام داده اید. شماره 1-"کودک من

growing so fast; none of her clothes  _ her anymore.' Is it 'fit' or 'suit'?

به سرعت در حال رشد است. دیگر هیچ یک از لباس های او . آیا "مناسب" است یا "کت و شلوار"؟

Did you say 'suit'? I hope not, because the  correct answer is 'fit'. Her clothes are too  

گفتی "کت و شلوار"؟ امیدوارم نه، زیرا پاسخ صحیح «مناسب» است. لباس‌های او خیلی

small. They are no longer the right size or  shape. Number 2—'I forgot to pick up your  

کوچک است. آنها دیگر اندازه یا شکل مناسبی ندارند . شماره 2-«فراموش کردم بسته شما را تحویل بگیرم

parcel! It _. I can get it on my way home.' Do  we say it 'doesn't matter' or it 'doesn't mind'?

! آن _. من می توانم آن را در راه خانه به دست بیاورم. آیا می‌گوییم «مهم نیست» یا «مهم نیست»؟

You should say 'it doesn't matter'. Number 3—'We  

شما باید بگویید "مهم نیست". شماره 3 - ما

spend hours _ on the streets of Seville.  I want you to use 'wonder' or 'wander'.

ساعت‌ها را در خیابان‌های سویا می‌گذرانیم. من از شما می خواهم که از "شگفتی" یا "سرگردان" استفاده کنید.

Did you say 'wandering' with the /ɒ/  sound? Well done! 'Wonder' means to  

گفتید "سرگردان" با صدای /ɒ/ ؟ آفرین! «شگفت انگیز» به معنای

ask yourself a question. Number  4—'Have you seen that reel of the  

پرسیدن سؤال از خود است. شماره 4-"آیا آن قرقره    دختری را دیده اید که

girl dressed up as a ghost falling _ the  stairs?' Is it 'off', 'over' or 'down'?

لباس شبح پوشیده از پله ها می افتد ؟ آیا "خاموش"، "بیش از" یا "پایین" است؟

That's right! We 'fall down' the stairs just like  

درست است! ما از پله‌ها «پایین می‌افتیم» درست مانند

we do with other inclined places like  hills and slopes. And last one now,  

مکان‌های شیب‌دار دیگر مانند تپه‌ها و دامنه‌ها. و آخرین مورد اکنون،

number 5—'Sorry, I couldn't _ you; I had my  earphones in.' Is it 'hear' or 'listen to'?

شماره 5-«ببخشید، من نتوانستم شما را انجام دهم. من گوشیم را در دست داشتم. آیا "شنیدن" یا "گوش دادن" است؟

It should be 'I couldn't hear you'. The  earphones blocked the sound of your voice. Right,  

باید "نتونستم صداتو بشنوم" باشه. هدفون صدای شما را مسدود کرد. درست است،

let me know your score out of 5. That's it for  today, I hope the lesson has cleared up lots  

نمره خود را از 5 به من اطلاع دهید. همین امروز است، امیدوارم این درس بسیاری

of doubts. I've included lots more interesting  bits of information about these verbs,  

از تردیدها را برطرف کرده باشد. من اطلاعات جالب تری درباره این افعال،

and another quiz in the PDF, so  don't forget to download it—the  

و امتحان دیگری در PDF گنجانده ام، بنابراین فراموش نکنید که آن را دانلود کنید—

link is in the description box. I will  see you soon for another lesson. Muah!

لینک   در کادر توضیحات موجود است. به زودی برای درس دیگری شما را می بینم. موح!