How to TRANSITION to ADVANCED English level - vocabulary lesson

(lively music)

(موسیقی زنده)

- Hello everyone, and welcome back to English with Lucy.

- سلام به همه، و با لوسی به انگلیسی خوش آمدید.

Today, I'm going to show you how to upgrade your English

امروز، من به شما نشان می دهم که چگونه انگلیسی خود را ارتقا دهید

and take it to the next level,

و آن را به سطح بعدی ببرید،

and we're just going to echo off the video

و ما فقط می خواهیم ویدیویی

that I made a couple of weeks ago

را که چند هفته پیش

about the words that you should not use,

در مورد کلماتی که نباید استفاده کنید، تهیه کردم، تکرار کنیم.

and the alternatives that you can use.

و جایگزین هایی که می توانید استفاده کنید.

If you haven't seen that yet, click on the card.

اگر هنوز آن را ندیده اید، روی کارت کلیک کنید.

I highly recommend you do.

من به شدت توصیه می کنم انجام دهید.

I received so many messages from different people

من پیام های زیادی از افراد مختلف

asking me to help them expand their vocabulary

دریافت کردم که از من می خواستند به آنها کمک کنم دایره لغات خود را گسترش دهند

and replace boring words with interesting words,

و کلمات خسته کننده را با کلمات جالب جایگزین کنند،

so that is what we're going to do today,

بنابراین این همان کاری است که ما امروز انجام می دهیم،

but before we get started,

اما قبل از شروع،

I would just like to thank the sponsor of today's video,

فقط می خواهم از اسپانسر تشکر کنم. از ویدیوی امروز،

Lingoda, who are bringing you an amazing opportunity

لینگودا، که فرصتی شگفت‌انگیز برای شما

to improve your language skills even further.

به ارمغان می‌آورد تا مهارت‌های زبانی خود را حتی بیشتر ارتقا دهید.

It's the Lingoda Language Marathon.

این ماراتن زبان لینگودا است.

The Marathon is basically an opportunity

ماراتن اساساً فرصتی

to take one class per day for three months

برای شرکت در یک کلاس در روز به مدت سه ماه است

and get 100% of your money back.

و 100٪ پول خود را پس می گیرید.

So essentially,

بنابراین در اصل،

you can get $800 worth of language classes

شما می توانید 800 دلار کلاس زبان را

for free.

به صورت رایگان دریافت کنید.

If you've not heard of Lingoda before,

اگر قبلاً نام لینگودا را نشنیده اید،

it is an online language academy

این یک آکادمی زبان آنلاین است

which offers super-high quality group and private lessons

که کلاس های گروهی و خصوصی با کیفیت فوق العاده بالا را

with native, qualified teachers.

با معلمان بومی و واجد شرایط ارائه می دهد.

You can also do a half-marathon,

شما همچنین می توانید یک نیمه ماراتن

taking 15 classes per month for three months,

انجام دهید و در هر ماه 15 کلاس به مدت سه ماه شرکت کنید،

and then you can get 50% of your money back upon completion.

و سپس می توانید 50٪ از پول خود را پس از اتمام دریافت کنید.

You have to participate in an agreed number

برای موفقیت باید در تعداد توافق شده

of group classes per month in order to succeed.

کلاس های گروهی در ماه شرکت کنید.

The languages available

زبان های موجود

are English, German, Spanish, French, and business English,

عبارتند از: انگلیسی، آلمانی، اسپانیایی ، فرانسوی و انگلیسی تجاری

which is one that really, really interests me,

، که واقعاً برای من جالب است،

because I know a lot of you have a higher level,

زیرا می دانم که بسیاری از شما سطح بالاتری

and you do need the B1 for business English,

دارید و برای انگلیسی تجاری به B1 نیاز دارید،

and this is really gonna help you with presentations,

و این واقعاً در ارائه ها،

finding a job, job interviews, hosting meetings.

یافتن شغل، مصاحبه های شغلی، میزبانی جلسات به شما کمک خواهد کرد.

It's seriously such a useful course.

این به طور جدی یک دوره مفید است.

The Marathon runs

ماراتن

from the 1st of October to the 31st of December,

از 1 اکتبر تا 31 دسامبر برگزار می شود

and you have until the 21st of September to sign up.

و شما تا 21 سپتامبر برای ثبت نام فرصت دارید.

Places are limited,

مکان ها محدود است،

so make sure you secure yours to avoid disappointment.

بنابراین مطمئن شوید که مکان خود را ایمن کنید تا ناامید نشوید.

So each month, for three months, you'll pay the fee,

بنابراین هر ماه، به مدت سه ماه، هزینه را پرداخت خواهید کرد،

but if you successfully finish the Marathon,

اما اگر ماراتن را با موفقیت به پایان برسانید،

you get your money back.

پول خود را پس خواهید گرفت.

If you are interested

اگر علاقه مند

and ready to participate in the Language Marathon,

و آماده شرکت در ماراتن زبان هستید

and improve your language skills for the better,

و مهارت های زبانی خود را برای بهتر شدن بهبود می بخشید،

click on the link in my description box

روی لینک موجود در کادر توضیحات من کلیک کنید

and use the code there for a four euro 50 discount

و از کد آن برای چهار تخفیف 50 یورویی

off the entrance fee,

از ورودی استفاده کنید

or, if you would like more information about the Marathon,

، یا اگر می خواهید می خواهم اطلاعات بیشتری در مورد ماراتن

I go into much further detail

in my original announcement video,

داشته باشم، در ویدیوی اعلامی اصلی خود

which is also linked in the description box.

که در کادر توضیحات نیز پیوند داده شده است، به جزئیات بیشتر می پردازم .

I think the Language Marathon is the perfect solution

من فکر می کنم ماراتن زبان راه حل عالی

for finding the motivation

برای یافتن انگیزه

to do three months of intensive learning,

برای انجام سه ماه یادگیری فشرده است

and to really take your language skills to the next level.

و واقعاً مهارت های زبانی خود را به سطح بعدی ارتقا می دهد.

You're essentially competing against yourself.

شما اساساً در حال رقابت با خودتان هستید.

Right, let's get on with the lesson.

درست است، بیایید درس را ادامه دهیم.

Okay, so in a previous video I spoke about the words

خوب، بنابراین در ویدیوی قبلی در مورد کلماتی صحبت کردم

that you should never use in English,

که هرگز نباید در انگلیسی استفاده کنید،

and I want to expand on that today.

و امروز می خواهم آن را گسترش دهم.

I'm going to talk about some common words

من قصد دارم در مورد برخی از کلمات رایج صحبت

that could be considered quite boring,

کنم که می توانند کاملا خسته کننده تلقی شوند،

and some alternatives that you can use.

و برخی از جایگزین هایی که می توانید استفاده کنید.

Basically, this is just a really jam-packed,

اساساً، این فقط یک ویدیوی بسیار پرجمعیت است،

jam-packed means it's really, really full,

به این معنی که واقعاً، واقعاً پر است،

a really jam-packed vocabulary video.

یک ویدیوی واژگانی واقعاً پرجمعیت.

So get your notepads out.

پس دفترچه یادداشت خود را بیرون بیاورید.

You are going to want to take notes.

شما می خواهید یادداشت برداری کنید.

Now, the first word is smart.

حالا حرف اول هوشمندانه است.

I want to mention this word because in British English,

من می خواهم این کلمه را ذکر کنم زیرا در انگلیسی بریتانیایی

it means something slightly different

به معنای کمی متفاوت

than in American English.

از انگلیسی آمریکایی است.

In American English, smart refers to intelligence.

در انگلیسی آمریکایی، smart به هوش اشاره دارد.

If somebody is smart, they are intelligent.

اگر کسی باهوش باشد ، باهوش است.

In British English, it's not so clear.

در انگلیسی بریتانیایی، چندان واضح نیست.

You have to add a bit of context,

شما باید کمی زمینه را اضافه کنید،

because if I say someone is smart,

زیرا اگر بگویم کسی باهوش است،

you would think that they are well-dressed

فکر می کنید خوش لباس است

or well-turned-out.

یا خوش لباس است.

If I say he's a very smart man,

اگر می گویم او مرد بسیار باهوشی است،

I'm referring to the way he looks, not to the way he thinks.

منظورم ظاهر اوست، نه طرز فکرش.

So I'm going to give you some alternative words

بنابراین من قصد دارم چند کلمه جایگزین

for smart and intelligent,

برای هوشمند و باهوش به

that you can use in everyday English.

شما ارائه کنم که می توانید در زبان انگلیسی روزمره استفاده کنید.

Some of the alternatives need a bit more explanation

برخی از جایگزین ها نیاز به توضیح بیشتری دارند

because they mean something slightly different.

زیرا معنای آنها کمی متفاوت است.

They're not just synonyms.

آنها فقط مترادف نیستند.

So instead of saying smart, we can say knowledgeable,

بنابراین به جای گفتن باهوش، می توانیم بگوییم دانشمند،

somebody who has a lot of knowledge.

کسی که دانش زیادی دارد.

We can say brilliant.

می توان گفت درخشان است.

Now you might know brilliant

اکنون ممکن است

as being really, really good or great.

درخشان بودن را واقعاً، واقعاً خوب یا عالی بدانید.

That's brilliant.

محشره.

But if you describe a person as brilliant,

اما اگر فردی را باهوش توصیف کنید،

it can mean that they're really, really clever.

می تواند به این معنی باشد که او واقعاً بسیار باهوش است.

I think you would describe Dumbledore as brilliant,

فکر می‌کنم دامبلدور را به‌عنوان مردی باهوش توصیف کنید

'cause he was just this genius.

، زیرا او این نابغه بود.

I always like to get in a Harry Potter reference.

من همیشه دوست دارم در مرجع هری پاتر قرار بگیرم.

Another word similar to brilliant is gifted.

کلمه دیگری شبیه برلیان با استعداد است.

If somebody is gifted,

اگر فردی با استعداد باشد، به

it means they are very skilled in a particular area,

این معنی است که در یک زمینه خاص بسیار ماهر است،

often referring to their intelligence.

که اغلب به هوش او اشاره می کند.

When I was at school,

زمانی که من در مدرسه

there was a special list that you could be on,

بودم، لیست خاصی وجود داشت که می‌توانستید در آن باشید،

that was called the gifted and talented list,

که به آن لیست استعدادها و استعدادهای درخشان می‌گفتند،

and it was a list of students that were very talented,

و آن فهرستی از دانش‌آموزانی بود که بسیار با استعداد

or very intelligent,

یا بسیار باهوش بودند،

and they, the people on the list,

و آنها، افرادی که در لیست بودند. ،

got to go off and do special activities.

باید برود و فعالیت های خاصی انجام دهد.

Now I think of that, I think that is dreadful.

حالا به آن فکر می کنم، فکر می کنم وحشتناک است.

That's just

این فقط

That is dreadful.

وحشتناک است.

Yeah, I hope that doesn't occur anymore.

آره امیدوارم دیگه این اتفاق نیفته

Another word we can use is witty.

کلمه دیگری که می توانیم استفاده کنیم، شوخ طبعی است.

And witty, it means funny and intelligent.

و شوخ به معنای خنده دار و باهوش است.

So someone who's funny might make a lot of jokes,

بنابراین کسی که بامزه است ممکن است جوک های زیادی بسازد،

but they're not particularly intelligent jokes,

اما آنها جوک های هوشمندانه ای ندارند،

and somebody witty makes a lot of very intelligent jokes.

و یک فرد شوخ، جوک های بسیار هوشمندانه زیادی می کند.

They play with the language.

با زبان بازی می کنند.

They use historical facts.

آنها از حقایق تاریخی استفاده می کنند.

Somebody who I think is very witty is Stephen Fry.

کسی که به نظر من خیلی شوخ است، استفن فرای است.

I always mention Stephen Fry and Harry Potter in my videos.

من همیشه در ویدیوهایم از استیون فرای و هری پاتر یاد می کنم.

You can tell what I watch in my spare time.

می توانید بگویید در اوقات فراغت چه چیزی را تماشا می کنم.

So if somebody says something

بنابراین اگر کسی چیزی

very intelligent and very funny,

بسیار هوشمندانه و بسیار خنده دار را

you can say, that was very witty of you.

می گوید، می توانید بگویید که بسیار زیرک بود.

It's a lovely word.

کلمه دوست داشتنی است

Along the same lines, quick-witted.

در همین راستا، زودباور.

This means that somebody can come up with

این به این معنی است که کسی می تواند خیلی خیلی سریع

an intelligent or funny response very, very quickly.

پاسخی هوشمندانه یا خنده دار بدهد .

I, on the other hand,

از سوی

take a little bit longer to process information.

دیگر، پردازش اطلاعات کمی بیشتر طول می کشد .

Another lovely word is sharp.

کلمه دوست داشتنی دیگر تند است.

If someone's sharp, they're quick.

اگر کسی تیزبین باشد، سریع است.

They're intelligent.

It's hard to trick them because they spot everything.

آنها باهوش هستند

فریب دادن آنها سخت است زیرا آنها همه چیز را تشخیص می دهند.

Then we have wise, and wise tends to mean

سپس ما عاقل داریم و عاقل به این معناست

that you are intelligent due to experience.

که شما به دلیل تجربه باهوش هستید.

You've got a lot of experience.

شما تجربه زیادی دارید

You can refer to your experience.

می توانید به تجربه خود مراجعه کنید.

You're wise.

تو عاقل هستی

We often refer to older intelligent people as wise.

ما اغلب از افراد باهوش مسن تر به عنوان عاقل یاد می کنیم.

We've also got brainy,

ما همچنین دارای هوش و ذکاوتی هستیم،

and this kind of refers to somebody who's quite studious,

و این به کسی اشاره دارد که کاملاً مطالعه است،

somebody who lives a very academic life.

کسی که زندگی بسیار آکادمیکی دارد.

I wouldn't say it's the biggest compliment.

من نمی گویم این بزرگترین تعریف است.

Well, it is a compliment to be called brainy,

خوب، این یک تعریف است که شما را باهوش خطاب می کنند،

because you're being told that you're intelligent,

زیرا به شما می گویند که شما باهوش هستید،

but I think this word can be used with a negative undertone,

اما من فکر می کنم این کلمه می تواند با ته رنگ منفی استفاده شود،

sort of in the same way as geek or nerd,

به نوعی مانند گیک یا نرد،

somebody who studies a lot,

کسی که مطالعه می کند. زیاد است

and maybe doesn't have such a big social life.

و شاید زندگی اجتماعی چندان بزرگی نداشته باشد.

Nothing wrong with that, but be careful who you use it with,

اشکالی ندارد، اما مراقب باشید با چه کسانی از آن استفاده می کنید،

because you could offend them.

زیرا ممکن است آنها را آزار دهید.

Now, that's enough of these smart alternatives.

حالا دیگر این جایگزین های هوشمند بس است.

As with all of these topics,

مانند همه این موضوعات،

please do contribute your ideas

لطفاً نظرات خود را

in the comment section below.

در بخش نظرات زیر در میان بگذارید.

I was so amazed at your contributions

من از مشارکت شما

in my Words You Should Not Say video.

در ویدیوی Words You Should Not Say بسیار شگفت زده شدم.

You guys are smart.

شما بچه ها باهوش هستید

Oh, no, that's what we're meant to not say.

اوه، نه، این چیزی است که ما نمی خواهیم بگوییم.

All right, let have a look at a very common word now, good.

خوب، اجازه دهید اکنون به یک کلمه بسیار رایج نگاهی بیندازیم، خوب.

(chuckles) Good is a good word.

(می خندد) خوب کلمه خوبی است.

Good is a good word.

It's a good word.

خوب کلمه خوبی است.

کلمه خوبی است.

I can't take that away from the word good.

من نمی توانم آن را از کلمه خوب حذف کنم.

However, there are better words.

با این حال، کلمات بهتری وجود دارد.

I remember when I was teaching students,

یادم می‌آید وقتی به دانش‌آموزان درس می‌دادم،

I used to get so self-conscious of repeating the word good,

آنقدر خودآگاه می‌شدم که

over and over again after every answer.

بعد از هر پاسخ، بارها و بارها کلمه خوب را تکرار می‌کردم.

Good, good, good, very good, (laughs)

خوب، خوب، خوب، خیلی خوب، (می خندد)

so I had to come up with alternatives,

بنابراین من مجبور شدم جایگزینی پیدا کنم،

and I ended up just saying wonderful the whole time,

و در نهایت تمام مدت فقط فوق العاده گفتم،

and then my students used to predict what I was gonna say,

و سپس دانش آموزانم پیش بینی می کردند که من چه می خواهم بگویم،

and they'd say wonderful, and I was about to say it,

و آنها می گفتند. فوق العاده است، و من می خواستم آن را بگویم،

and it was so embarrassing,

و خیلی شرم آور بود،

but I'm gonna give you some really good alternatives

اما من می خواهم در حال حاضر چند جایگزین واقعا خوب

to good right now.

برای خوب به شما ارائه دهم.

See, it's not good if you repeat it all over and over again.

ببینید، خوب نیست اگر آن را بارها و بارها تکرار کنید.

Oh my God, I said it again. (laughs)

وای خدا بازم گفتم (می خندد)

Okay, let's just get on with this.

باشه، بیایید به این موضوع ادامه دهیم.

One of my favourite ones is marvellous.

یکی از مورد علاقه من شگفت انگیز است.

Oh, isn't marvellous just such a lovely word?

اوه، آیا شگفت انگیز یک کلمه دوست داشتنی نیست؟

Marvellous.

شگفت انگیز

It makes you sound really quite posh and well-spoken.

این باعث می شود که شما واقعاً شیک و خوش صحبت به نظر برسید.

I would use it at every opportunity.

در هر فرصتی از آن استفاده خواهم کرد.

Another one, which I love seeing in my comment section,

یکی دیگر که من دوست دارم آن را در بخش نظرات خود ببینم،

because I know that you guys have done your research

زیرا می دانم که شما بچه ها تحقیقات خود را

on alternatives for good,

در مورد جایگزین ها به خوبی انجام داده اید،

is superb, and this is another posh word.

فوق العاده است، و این یک کلمه شیک دیگر است.

This meal is superb.

این غذا فوق العاده است

Not super: it's got a b on the end.

فوق العاده نیست: در انتها یک b است.

Superb, and it just means the absolute best.

عالی، و این فقط به معنای بهترین مطلق است.

Another word is exquisite,

کلمه دیگری نفیس است

and this is another word for very, very good,

و این کلمه دیگری برای خیلی بسیار خوب است

and we often use it to describe food or drink.

و ما اغلب از آن برای توصیف غذا یا نوشیدنی استفاده می کنیم.

A waiter comes over to your table.

یک پیشخدمت سر میز شما می آید.

"How is the wine?"

"شراب چطوره؟"

"Oh, exquisite."

"اوه، نفیس."

Very, very posh.

خیلی خیلی شیک

Another that I really like is delightful.

یکی دیگر که من واقعا دوست دارم لذت بخش است.

If something's delightful,

اگر چیزی لذت بخش است

it gives you a lot of delight, which means happiness.

، به شما لذت زیادی می دهد، که به معنای شادی است.

The show was absolutely delightful.

نمایش کاملا لذت بخش بود

It was very happy.

خیلی خوشحال بود.

It was very warm.

خیلی گرم بود

It was very good. (laughs)

خیلی خوب بود. (می خندد)

Terrific.

فوق العاده است.

Be careful on the pronunciation of this one.

در تلفظ این یکی دقت کنید.

It's not TERR-ific, it's terr-IF-ic.

این TERR-ific نیست، terr-IF-ic است.

Make sure you don't confuse this with terror,

مطمئن شوید که این را با وحشت اشتباه نگیرید،

which means something's very scary.

که به این معنی است که چیزی بسیار ترسناک است.

Terrific is a very, very positive word.

عالی کلمه بسیار بسیار مثبتی است.

Another one is splendid.

یکی دیگه عالیه

If something is splendid, it's top-notch.

اگر چیزی عالی باشد، درجه یک است.

It's absolutely excellent.

این کاملا عالی است.

I think splendid and marvellous

من فکر می کنم عالی و شگفت انگیز

are my favourites in this list.

موارد مورد علاقه من در این لیست هستند.

But what if something is really bad?

اما اگر چیزی واقعا بد باشد چه؟

Well, don't worry.

خب نگران نباش

I've got a list for you.

من یک لیست برای شما دارم.

Now, there's an unwritten rule in English.

حالا یک قانون نانوشته در زبان انگلیسی وجود دارد.

If you use a posh word meaning bad,

اگر از یک کلمه شیک به معنای بد استفاده می کنید

you have to show absolute disgust whilst using these words.

، باید در هنگام استفاده از این کلمات انزجار مطلق نشان دهید.

So we have atrocious.

بنابراین ما فجیع داریم.

We also have obscene.

فحاشی هم داریم.

Obscene. (laughs)

ناپسند. (می خندد)

We have dreadful.

ما وحشتناک داریم.

Dreadful.

وحشتناک.

I hope you're all practising at home,

امیدوارم همگی در خانه تمرین کرده باشید،

practising your disgusted faces.

چهره های منزجر خود را تمرین کنید.

Disgusting.

چندش آور.

Disgusting.

چندش آور.

Despicable.

نفرت انگیز.

Absolutely despicable.

کاملا نفرت انگیز

Vile.

پست

Ah, that's one I use a lot.

آه، این یکی است که من زیاد استفاده می کنم.

Ugh, vile.

اوه، پست

That is absolutely vile.

این کاملا زشت است.

Nasty.

زننده

Ugh, nasty.

اوه، بد

Evil, just pure evil.

شیطان، فقط شر محض.

Brutal.

وحشیانه

You can have a brutal murder,

شما می توانید یک قتل وحشیانه داشته باشید،

which is the worst of the worst, lots of blood and gore.

که بدترین از بدترین ها است، خون و خون فراوان.

And possibly the best one, abhorrent.

و احتمالا بهترین، نفرت انگیز.

Abhorrent.

If you use that in an essay,

نفرت انگیز

اگر از آن در مقاله استفاده کنید،

I'm sure it will go down well if used in the right context,

مطمئن هستم که اگر در زمینه مناسب استفاده شود،

because it's not such a common word,

به خوبی از بین می رود، زیرا آنقدرها کلمه رایجی

but it's a really effective one.

نیست، اما واقعاً مؤثر است.

Now, how about some alternatives for verbs.

حالا چند گزینه برای افعال چطور؟

What about ran, or to run?

در مورد دویدن یا دویدن چطور؟

You could say someone jogged, which is a light run.

می توان گفت کسی دوید که یک دویدن سبک است.

You could say somebody sped, or they sped off.

شما می توانید بگویید که یک نفر سرعت گرفت، یا آنها سرعت گرفتند.

That means they went at quite a pace; they went quickly.

این بدان معناست که آنها با سرعت بسیار بالایی پیش رفتند . سریع رفتند

The same for bolted and darted,

برای پیچ و مهره و دارت هم همینطور

and if you use off, darted off, bolted off, sped off,

و اگر از off, darted off, bolted off, sped off

it means that they are going away from you.

استفاده کنید یعنی از شما دور می شوند.

Scurried, that's running quickly with little footsteps.

به سرعت می دوید با قدم های کوچک.

Galloped, the same, but with big footsteps, like a horse.

تاخت، همان، اما با قدم های بزرگ، مثل اسب.

Raced, dashed, both really quick.

مسابقه داد، شکست خورده، هر دو واقعا سریع.

And sprinted, well, like Usain Bolt,

و مثل یوسین بولت دوید،

possibly the fastest of them all.

احتمالا سریعترین آنها.

And then, on the other hand,

و سپس، از سوی دیگر،

we have alternatives for walked, to walk.

ما جایگزین هایی برای راه رفتن، برای راه رفتن داریم.

You could saunter,

شما می توانید سونوگرافی،

which is just to kind of aimlessly walk, saunter along.

که فقط به نوعی راه رفتن بی هدف است، سونوگرافی.

Or you could march, which is to walk meaningfully.

یا می توانید راهپیمایی کنید، یعنی راه رفتن معنادار.

To trudge somewhere,

این که به جایی بجنگی،

that's to kind of drag your feet like you don't want to go.

یعنی به نوعی پاهایت را بکشی که انگار نمی‌خواهی بروی.

To stagger, how you might walk after you've had a drink.

تلو تلو خوردن، چگونه ممکن است بعد از نوشیدن یک نوشیدنی راه بروید.

You're not picking up your feet, you might trip over.

پاهایت را بر نمی‌داری، ممکن است زمین بخوری.

You can amble or you can stroll,

شما می توانید قدم بزنید یا می توانید قدم بزنید،

and that's just a leisurely walk.

و این فقط یک پیاده روی آرام است.

I do actually say, I'm just going out for a stroll,

من در واقع می گویم، من فقط برای قدم زدن بیرون می روم،

which just means an aimless walk with no objective.

که فقط به معنای یک پیاده روی بی هدف و بدون هدف است.

I'm just enjoying being outside for a minute.

من فقط از یک دقیقه بیرون بودن لذت می برم .

Another verb we can find alternatives for is to see.

فعل دیگری که می‌توانیم برایش جایگزین پیدا کنیم، دیدن است.

You can say you glimpsed something,

می توانید بگویید چیزی را اجمالاً مشاهده کرده اید، به

which means you just got a really quick look.

این معنی که شما فقط یک نگاه واقعاً سریع پیدا کرده اید.

Equally, you can say you glanced at something,

به همین ترتیب، می توانید بگویید که به چیزی نگاه کرده اید،

and you must use it with the preposition at, to glance at.

و باید آن را با حرف اضافه at، برای نگاه کردن به آن استفاده کنید.

I glanced at her answers

نگاهی به پاسخ های او انداختم

and saw that she'd got them all wrong.

و دیدم که او همه آنها را اشتباه گرفته است.

To gaze, or to gaze at someone.

خیره شدن یا خیره شدن به کسی.

This is to look at something for a very long time.

این برای نگاه کردن به چیزی برای مدت طولانی است.

It almost implies to look lovingly at something.

تقریباً به معنای نگاه محبت آمیز به چیزی است.

If I say, he gazed into her eyes,

اگر بگویم، او به چشمان او خیره شد، به

it means he looked lovingly,

این معنی است که او با محبت نگاه کرده است،

or looked for a long time into her eyes.

یا برای مدت طولانی به چشمان او نگاه کرده است.

I'm gazing into the camera lens right now,

من در حال حاضر به لنز دوربین خیره شده ام،

at all of you students because I love you so much.

به همه شما دانش آموزان، زیرا شما را بسیار دوست دارم.

To spot.

به نقطه.

You can spot something.

شما می توانید چیزی را تشخیص دهید.

That means you've seen something,

این بدان معناست که شما چیزی را دیده اید،

or you've noticed it, to notice.

یا متوجه آن شده اید، تا متوجه شوید.

It means you've found something

این بدان معنی است که شما چیزی را پیدا کرده

that you weren't necessarily looking for.

اید که لزوماً به دنبال آن نبودید.

You can examine something,

شما می توانید چیزی را بررسی کنید،

which is to study it long and hard,

که آن را طولانی و سخت مطالعه کنید

to really look at the details.

تا واقعاً به جزئیات نگاه کنید.

And you can also eye something,

و همچنین می توانید به چیزی نگاه کنید،

and to eye something is to really study,

و نگاه کردن به چیزی به معنای مطالعه واقعی است،

move your eyes all along it,

چشمان خود را در تمام طول آن حرکت دهید،

and if you eye someone up,

و اگر به کسی نگاه کنید، به

it means you're almost looking at them flirtatiously.

این معنی است که تقریباً با عشوه به او نگاه می کنید.

You're really looking at their body

شما واقعاً به بدن آنها نگاه می کنید

and seeing what they're like.

و می بینید که چگونه هستند.

It's not necessarily a positive thing.

لزوماً چیز مثبتی نیست.

And the last topic is alternatives for saying scared.

و موضوع آخر جایگزین هایی برای گفتن ترسیده است.

Scared is a perfectly fine word,

Scared کلمه بسیار خوبی است،

but if you're writing about something particularly scary,

اما اگر در مورد چیزی به خصوص ترسناک

then you can find yourself repeating it over and over again,

می نویسید، می توانید بارها و بارها آن را تکرار کنید،

so here are some alternatives.

بنابراین در اینجا چند گزینه وجود دارد.

One you might know already is afraid.

یکی که ممکن است از قبل بدانید می ترسد.

You are scared; you are afraid.

تو ترسیدی؛ شما می ترسید

It's pretty much the same thing.

تقریباً همان چیزی است.

The same goes for frightened, to be frightened.

ترسیده شدن، ترسیده شدن هم همینطور.

One that's slightly different is startled,

کسی که کمی متفاوت است، مبهوت می شود،

and this means that something's made you jump.

و این به این معنی است که چیزی شما را وادار به پریدن کرده است.

It's shocked you in the moment.

در این لحظه شما را شوکه کرده است.

Maybe somebody's just appeared,

شاید کسی به تازگی ظاهر شده باشد،

and you go, oh, and you've been startled.

و شما بروید، اوه، و شما مبهوت شده اید.

The same goes for spooked,

در مورد ترسیده شدن

to spook someone, to suddenly make them scared.

، ترساندن یک نفر، ترساندن ناگهانی او نیز همینطور است.

Now, what if you are really, really scared?

حالا، اگر واقعاً، واقعاً ترسیده باشید، چه؟

You might be petrified,

شما ممکن است متحجر باشید،

absolutely petrified.

کاملاً متحجر.

Or terrified, not to be confused with terrific.

یا وحشت زده، نباید با فوق العاده اشتباه شود.

After a scare, you could be really shaken,

بعد از یک ترس، ممکن است واقعاً تکان

and that means that you don't feel right.

بخورید، و این بدان معنی است که شما احساس خوبی ندارید.

This is sort of the aftershock of a scare.

این یک نوع پس لرزه ترس است.

To be anxious, you could be really nervous and anxious.

برای مضطرب بودن، می توانید واقعاً عصبی و مضطرب باشید.

You could also be horrified,

شما همچنین می توانید وحشت زده شوید،

or, good word coming here, aghast.

یا، کلمه خوبی که به اینجا می آید، بهت زده باشید.

Aghast, and this is just to be filled with fear and shock.

غمگین، و این فقط برای پر شدن از ترس و شوک است.

Right, that is it for today's lesson.

درست است، این برای درس امروز است.

I really hope you enjoyed it.

امیدوارم واقعا لذت برده باشید.

I really enjoyed making it.

واقعا از ساختنش لذت بردم

If you would like more lessons like this one,

اگر مایل به آموزش های بیشتری مانند این

please comment down below,

هستید، لطفاً در زیر نظر دهید،

because I always use your requests

زیرا من همیشه از درخواست های شما

as my inspiration for future videos.

به عنوان منبع الهام برای ویدیوهای آینده استفاده می کنم.

That's why I made this one,

به همین دلیل من این یکی را درست کردم،

because you guys seemed to like the other one so much.

زیرا به نظر می رسید که شما یکی دیگر را خیلی دوست دارید.

And there are loads more alternatives I can give you,

و گزینه‌های بسیار بیشتری وجود دارد که می‌توانم به شما بدهم،

and I think it's just so much nicer

و فکر می‌کنم خیلی بهتر

than reading them from a page,

از خواندن آنها از یک صفحه است،

having somebody explain them to you.

و اینکه کسی آنها را برای شما توضیح دهد.

Don't forget to check out the Lingoda Language Marathon.

فراموش نکنید که ماراتن زبان لینگودا را بررسی کنید.

The link is in the description box along with the code,

پیوند به همراه کد در جعبه توضیحات موجود است

and please do connect with me on all of my social media.

و لطفاً در تمام رسانه های اجتماعی من با من ارتباط برقرار کنید.

I've got my Facebook,

من فیس بوک

I've got my Instagram, and I've got my Twitter,

خود را دارم، اینستاگرام خود را دارم، و توییتر خود را دارم،

and I will see you soon for another lesson.

و به زودی شما را برای یک درس دیگر می بینم.

Mwah!

مواه!

So in the previous video, I spoked...

بنابراین در ویدیوی قبلی، من صحبت کردم ...

I spoked (chuckles)

من صحبت کردم (خنده)

English teacher.

معلم انگلیسی.

Right, that's enough of these smart words.

درست است، این حرف های هوشمندانه بس است.

With all of these topics,

با همه این موضوعات،

I would love for you to contribute in the description box.

دوست دارم در کادر توضیحات مشارکت کنید.

Not in the description box.

در جعبه توضیحات نیست.

Don't touch my description box.

به کادر توضیحات من دست نزنید.

That's mine.

مال من است.

You can go in the comment box, (laughs), okay.

می‌توانید وارد کادر نظر شوید ، (می‌خندد)، باشه.

Just holding my imaginary mind.

فقط ذهن خیالی ام را نگه می دارم.

(lively music)

(موسیقی زنده)