100 HARDEST English words pronunciation practice lesson | Learn British English + (Free PDF & Quiz!)

(electronic music)

(موسیقی الکترونیک)

- Hello everyone, and welcome back to English with Lucy.

- سلام به همه، و با لوسی به انگلیسی خوش آمدید.

Today, I've got my biggest pronunciation video yet.

امروز، بزرگترین ویدیوی تلفظ خود را دارم.

It's been a long time in the making.

مدت زیادی از ساخت آن گذشته است.

This video is going to show you 100 words

این ویدیو 100 کلمه ای

that are difficult to pronounce,

که تلفظ آنها دشوار است

the definitions of the words,

، تعاریف کلمات

and also how to pronounce them in British English.

و همچنین نحوه تلفظ آنها در انگلیسی بریتانیایی را به شما نشان می دهد.

We're going along with the pronunciation advice

ما با توصیه های

from the Oxford Learner's Dictionary,

تلفظی از فرهنگ لغت Oxford Learner

the link of which I will put in the description box.

که لینک آن را در کادر توضیحات قرار خواهم داد، همراهی می کنیم.

This video is going to be fabulous for your pronunciation,

این ویدیو برای تلفظ و

for your relaxation because I feel like a lot of people

آرامش شما فوق‌العاده خواهد بود، زیرا احساس می‌کنم افراد

come to my videos just to have someone talking

زیادی به ویدیوهای من می‌آیند تا کسی

in a soft voice in the background,

با صدای آرام در پس‌زمینه صحبت کند،

but it's also going to be great for your listening,

اما برای گوش دادن شما نیز عالی خواهد بود.

because if you know how to pronounce certain words,

زیرا اگر بدانید که چگونه کلمات خاصی را تلفظ کنید،

then you will be able to understand them

when people say them to you.

زمانی که مردم آنها را به شما می گویند می توانید آنها را درک کنید.

I'm also going to share the definition with you as well

من همچنین قصد دارم این تعریف را با شما به اشتراک بگذارم

so you'll be able to improve your vocabulary.

تا بتوانید دایره لغات خود را بهبود ببخشید.

So by the end of this video,

بنابراین تا پایان این ویدیو

you should be able to understand 100 words,

باید بتوانید 100 کلمه را درک

use 100 advanced words in your vocabulary,

کنید، از 100 کلمه پیشرفته در دایره لغات خود استفاده کنید

and also pronounce 100 words perfectly.

و همچنین 100 کلمه را به خوبی تلفظ کنید.

Before we get started, I'd just like to remind you

قبل از شروع، فقط می خواهم به شما یادآوری کنم

that if you want to improve your listening and pronunciation

که اگر می خواهید شنیدن و تلفظ خود را

even further, I really, really recommend Audible.

حتی بیشتر کنید، من واقعاً Audible را توصیه می کنم.

Reading is great for improving vocabulary,

خواندن برای بهبود دایره لغات عالی است،

but if you actually hear the words in your ear

اما اگر واقعاً کلمات را در گوش خود می شنوید و در حین پیش

and read them as you go along,

رفتن آنها را می خوانید،

oh, it works wonders on your brain.

اوه، روی مغز شما معجزه می کند.

It works wonders on your language skills.

روی مهارت های زبانی شما معجزه می کند.

Audible are offering one free audio book

Audible یک کتاب صوتی رایگان را

as a 30-day free trial.

به صورت آزمایشی رایگان 30 روزه ارائه می دهد.

All you have to do is click on the link

تنها کاری که باید انجام دهید این است که روی لینک

in the description box and sign up.

موجود در کادر توضیحات کلیک کرده و ثبت نام کنید.

I pay for Audible myself.

من خودم برای Audible هزینه می کنم.

I use it all the time and especially when I'm running

من همیشه از آن استفاده می کنم و مخصوصاً زمانی که در حال دویدن

and I adore it.

هستم و آن را دوست دارم.

Right, let's get started with the video.

درست است، بیایید با ویدیو شروع کنیم.

One, albeit.

یکی، البته.

Albeit.

هر چند.

Meaning although.

معنی هر چند.

Two, almond.

دو، بادام.

Almond.

بادام.

The flat pale sweet nut of the almond tree

آجیل شیرین کمرنگ تخت درخت بادام

used in cooking and to make almond oil.

که در آشپزی و تهیه روغن بادام استفاده می شود.

Three, anemone.

سه، شقایق.

Anemone.

شقایق.

A small plant with red, white, blue, or purple flowers

گیاهی کوچک با گل‌های قرمز، سفید، آبی یا بنفش

that are shaped like cups and have dark centres.

که شکل فنجانی دارند و مرکز تیره دارند.

Four, antarctic.

چهار، قطب جنوب.

Antarctic.

قطب جنوب.

Connected with the regions of the world

با مناطقی از جهان

surrounding the South Pole.

اطراف قطب جنوب مرتبط است.

Five, archipelago.

پنج، مجمع الجزایر.

Archipelago.

مجمع الجزایر.

A group of islands and the sea surrounding them.

مجموعه ای از جزایر و دریای اطراف آنها.

Six, arctic.

شش، قطب شمال.

Arctic.

قطب شمال.

Related to or happening in

مربوط به

the regions around the North Pole.

مناطق اطراف قطب شمال یا در حال وقوع است.

Seven, asterisk.

هفت، ستاره.

Asterisk.

ستاره.

To mark something with the little star symbol.

برای علامت گذاری چیزی با علامت ستاره کوچک.

Eight, athlete.

هشت، ورزشکار.

Athlete.

ورزشکار.

A person who competes in sports.

فردی که در ورزش شرکت می کند.

Nine, bouquet.

نه، دسته گل.

Bouquet.

دسته گل.

A bunch of flowers arranged in an attractive way.

یک دسته گل که به شکلی جذاب چیده شده اند.

Number 10, brewery.

شماره 10، آبجوسازی.

Brewery.

آبجوسازی.

A factory where beer is made,

کارخانه ای که در آن آبجو تولید می شود

or a company that makes beer.

یا شرکتی که آبجو تولید می کند.

Number 11, buoy.

شماره 11، شناور.

Buoy.

شناور.

An object which floats on water

جسمی که روی آب شناور می‌شود

to mark where it is safe for boats to go.

تا مشخص کند قایق‌ها کجا می‌روند.

12, bury.

12، دفن کردن

Bury.

دفن کنید.

To hide something in the ground.

برای پنهان کردن چیزی در زمین.

13, cache.

13، حافظه پنهان.

Cache.

حافظه پنهان

A part of computer's memory that stores copies of data

بخشی از حافظه رایانه که کپی هایی از داده

that is often needed whilst a programme is running.

هایی را که اغلب در حین اجرای برنامه مورد نیاز است ذخیره می کند.

14, candidate.

14، نامزد.

Candidate.

نامزد.

A person who is trying to be elected

شخصی که در تلاش برای انتخاب شدن

or is applying for a job.

است یا برای شغلی درخواست می کند.

15, caramel.

15، کارامل.

Caramel.

کارامل.

Burnt sugar used for adding colour or flavour to food.

شکر سوخته برای افزودن رنگ یا طعم به غذا استفاده می شود.

16, chaos.

16، هرج و مرج.

Chaos.

آشوب.

A state of complete confusion and lack of order.

حالتی از سردرگمی کامل و عدم نظم.

17, chauvinism.

17، شوونیسم.

Chauvinism.

شوونیسم.

An aggressive and unreasonable belief

یک باور تهاجمی و غیرمنطقی

that your country is better than all others.

که کشور شما از همه بهتر است.

18, clothes.

18، لباس.

Clothes.

لباس ها.

The things that you wear, such as trousers, shirts,

چیزهایی که می پوشید، مانند شلوار، پیراهن

and shorts.

و شورت.

19, cocoa.

19، کاکائو.

Cocoa.

کاکائو

A dark-brown powder made from the crushed seeds,

پودر قهوه‌ای تیره که از دانه‌های خرد شده، دانه‌های

cocoa beans, of a tropical tree.

کاکائو، درخت استوایی درست می‌شود.

20, comfortable.

20، راحت

Comfortable.

راحت.

Feeling relaxed in a pleasant way.

احساس آرامش به شیوه ای دلپذیر.

21, coup.

21، کودتا.

Coup.

کودتا.

A sudden change of government that is is illegal

تغییر ناگهانی حکومت غیرقانونی

and often violent.

و اغلب خشونت آمیز است.

22, debris.

22، آوار.

Debris.

آوار.

Pieces of material that are left somewhere

تکه های موادی که در جایی رها شده اند

and are not wanted.

و نمی خواهند.

23, debut.

23، اولین.

Debut.

شروع کردن - آغاز - اولین.

The first public appearance of a performer

اولین حضور عمومی یک مجری

or sports player.

یا ورزشکار.

24, decrepit.

24، فرسوده.

Decrepit.

فرسوده.

Very old and not in good condition or health.

بسیار قدیمی و در وضعیت و سلامت خوبی نیست.

25, defibrillator.

25، دفیبریلاتور.

Defibrillator.

دستگاه شوک.

A piece of equipment used to control the movements

قطعه ای از تجهیزاتی که برای کنترل حرکات

of the heart muscles by giving the heart

ماهیچه های قلب

a controlled electric shock.

با ایجاد شوک الکتریکی کنترل شده به قلب استفاده می شود.

26, dengue.

26، تب دانگ.

Dengue.

دنگی.

A disease caused by a virus carried by mosquitoes.

بیماری ناشی از ویروسی که توسط پشه ها حمل می شود.

27, deteriorate.

27، رو به وخامت است.

Deteriorate.

بدتر شدن.

To become worse.

بدتر شدن.

28, dilate.

28، گشاد کنید.

Dilate.

گشاد کنید.

To become or to make something larger, wider, or more open.

بزرگ‌تر، عریض‌تر، یا بازتر شدن یا ساختن چیزی.

29, elite.

29، نخبه.

Elite.

نخبه.

Of a group of people in a society,

از گروهی از افراد یک جامعه،

small in number but powerful and with a lot of influence,

از نظر تعداد کم، اما قدرتمند و با نفوذ زیاد،

because they're rich or intelligent, etc.

چون ثروتمند یا باهوش هستند، و غیره

30, epitome.

30، مظهر.

Epitome.

خلاصه.

A perfect example of something.

نمونه کامل چیزی.

31, espresso.

31، اسپرسو.

Espresso.

اسپرسو.

A strong black coffee made by forcing steam or boiling water

قهوه سیاه قوی که با فشار بخار یا جوشاندن آب

through ground coffee beans.

از طریق دانه های آسیاب شده قهوه تهیه می شود.

32, et cetera.

32 و غیره

Et cetera.

و غیره

Used after a list to show that there are other things

بعد از یک لیست استفاده می شود تا نشان دهد موارد دیگری وجود دارد

that you could have mentioned.

که می توانستید ذکر کنید.

33, faux pas.

33، تقلبی.

Faux pas.

پاس مصنوعی

An action or remark that causes embarrassment

اقدام یا سخنی که باعث خجالت می شود

because it's not socially correct.

زیرا از نظر اجتماعی درست نیست.

34, February.

34، فوریه.

February.

فوریه.

The second month of the year, between January and March.

دومین ماه سال، بین ژانویه و مارس.

35, film.

35، فیلم.

Film.

فیلم.

A series of moving pictures.

یک سری عکس متحرک.

36, fiscal.

36، مالی.

Fiscal.

مالی.

Connect with government or public money, especially taxes.

با پول های دولتی یا عمومی، به ویژه مالیات ها ارتباط برقرار کنید.

37, foliage.

37، شاخ و برگ.

Foliage.

شاخ و برگ.

The leaves of a tree or a plant.

برگ درخت یا گیاه.

38, foyer.

38، سرسرا.

Foyer.

سرسرا.

A large open space inside the entrance of a theatre or hotel

یک فضای باز بزرگ در داخل ورودی یک تئاتر یا هتل

where people can meet or wait.

که در آن افراد می توانند ملاقات کنند یا منتظر بمانند.

39, genre.

39، ژانر.

Genre.

ژانر. دسته.

A particular type of style of film, art, music,

نوع خاصی از سبک فیلم، هنر، موسیقی

or literature you recognise because of its special features.

یا ادبیات را به دلیل ویژگی های خاص آن می شناسید.

40, GIF.

40، GIF.

GIF.

GIF.

The abbreviation for Graphic Interchange Format.

مخفف Graphic Interchange Format.

41, gauge.

41، سنج.

Gauge.

پیمانه.

An instrument for measuring the amount or level

وسیله ای برای اندازه گیری مقدار یا

of something.

سطح چیزی.

42, heinous.

42، فجیع

Heinous.

شنیع

Morally very bad.

از نظر اخلاقی خیلی بد

43, heir.

43، وارث.

Heir.

وارث.

A person who has the legal right to receive someone's money,

شخصی که حق قانونی دریافت پول

property, or title when that person dies.

، دارایی یا عنوان شخصی را در هنگام فوت آن شخص دارد.

44, herb.

44، گیاه.

Herb.

گیاه دارویی.

A plant whose leaves, flowers, or seeds

گیاهی که از برگ، گل یا دانه

are used to flavour food, in medicines,

آن برای طعم دادن به غذا، داروسازی

or for their pleasant smell.

یا بوی مطبوع آن استفاده می شود.

45, hierarchy.

45، سلسله مراتب.

Hierarchy.

سلسله مراتب.

A system, especially in a society or organisation,

سیستمی، به ویژه در یک جامعه یا سازمان،

in which people are organised into different levels

که در آن افراد در سطوح

of importance, from highest to lowest.

مختلف اهمیت، از بالاترین تا پایین ترین، سازماندهی می شوند.

46, hyperbole.

46، هذلولی.

Hyperbole.

هایپربولی.

A way of writing or speaking

روشی از نوشتن یا گفتار

that makes something sound better, more exciting,

که باعث می شود چیزی بهتر، هیجان انگیزتر،

more dangerous, etc. than it really is.

خطرناک تر و غیره از آنچه هست به نظر برسد.

47, infamous.

47، بدنام.

Infamous.

بدنام

Well-known for being bad or evil.

معروف به بد یا بد بودن.

28, ingenuity.

28، نبوغ.

Ingenuity.

نبوغ.

The ability to invent things or solve problems

توانایی اختراع چیزها یا حل مشکلات

in clever new ways.

به روش های جدید هوشمندانه.

49, interpret.

49، تفسیر کنید.

Interpret.

تفسیر.

To explain the meaning of something.

برای توضیح معنای چیزی.

50, itinerary.

50، برنامه سفر.

Itinerary.

برنامه سفر.

A plan of a journey,

برنامه سفر

including the route and the places that you visit.

شامل مسیر و مکان هایی که بازدید می کنید.

51, jewellery.

51، جواهرات.

Jewellery.

جواهرات.

Objects such as rings and necklaces that people wear

اشیایی مانند انگشتر و گردنبند که افراد

as decoration.

به عنوان دکور استفاده می کنند.

52, liable.

52، مسئول.

Liable.

مسئول.

Legally responsible for paying the cost.

مسئولیت قانونی پرداخت هزینه.

53, library.

53، کتابخانه.

Library.

کتابخانه.

A building in which books, CDs, newspapers, etc.

ساختمانی که در آن کتاب، سی دی، روزنامه و غیره

are kept for people to read, study, or borrow.

برای خواندن، مطالعه یا امانت گرفتن مردم نگهداری می شود.

54, lingerie.

54، لباس زیر زنانه.

Lingerie.

لباس زیر زنانه.

Women's underwear.

لباس زیر زنان.

Note that it's very common to pronounce this as lingerie.

توجه داشته باشید که تلفظ آن به عنوان لباس زیر زنانه بسیار رایج است.

55, mauve.

55، ارغوانی.

Mauve.

ارغوانی.

A pale purple colour.

یک رنگ بنفش کم رنگ.

56, mediaeval.

56، قرون وسطی.

Mediaeval.

قرون وسطی.

Connected with the Middle Ages.

مرتبط با قرون وسطی.

57, meme.

57، میم.

Meme.

میم.

An image, video, etc. that is quickly passed

تصویر، ویدئو و غیره که به سرعت

from one internet user to another,

از یک کاربر اینترنتی به کاربر دیگر منتقل می شود،

often with slight changes that make it humorous.

اغلب با تغییرات جزئی که آن را طنز می کند.

58, miniature.

58، مینیاتور.

Miniature.

مینیاتور.

Very small, or much smaller than usual.

بسیار کوچک یا بسیار کوچکتر از حد معمول.

59, mischievous.

59، شیطون.

Mischievous.

شیطون.

Enjoying playing tricks or annoying people.

لذت بردن از حقه بازی یا آزار دادن افراد.

60, monk.

60، راهب.

Monk.

راهب.

A member of a religious group of men

عضوی از یک گروه مذهبی از مردانی

who live apart from each other in a monastery

که جدا از یکدیگر در صومعه زندگی می کنند

and who do not marry or have personal belongings.

و ازدواج نمی کنند و دارایی شخصی نیستند.

61, moot.

61، محرمانه.

Moot.

موت.

Unlikely to happen and therefore not worth considering.

بعید است اتفاق بیفتد و بنابراین ارزش بررسی ندارد.

62, niche.

62، طاقچه.

Niche.

موقعیت مناسب، جایگاه.

A comfortable or suitable job, role, way of life, etc.

یک شغل راحت یا مناسب ، نقش، شیوه زندگی و...

63, nuclear.

63، هسته ای.

Nuclear.

هسته ای.

Using, producing, or resulting from nuclear energy.

استفاده، تولید یا حاصل از انرژی هسته ای.

64, onomatopoeia.

64، onomatopoeia.

Onomatopoeia.

Onomatopoeia.

The fact of words containing sounds

واقعیت کلمات حاوی صداهایی

similar to the noises they describe.

شبیه به صداهایی که توصیف می کنند.

65, ordinance.

65، حکم.

Ordinance.

فرمان.

An order or a rule made by a government

دستور یا قاعده ای که توسط دولت

or a person in a position of authority.

یا شخصی که در مقامی صاحب مقام است صادر می شود.

66, paradigm.

66، پارادایم.

Paradigm.

الگو.

A typical example of pattern of something.

نمونه معمولی از الگوی چیزی.

67, phenomenon.

67، پدیده.

Phenomenon.

پدیده.

A fact or an event in nature or society,

یک واقعیت یا یک رویداد در طبیعت یا جامعه،

especially one that is not fully understood.

به ویژه رویدادی که به طور کامل درک نشده باشد.

68, picture.

68، تصویر.

Picture.

تصویر

A painting, a drawing, etc.

نقاشی، طراحی و غیره

that shows a person, scene, or thing.

که شخص، صحنه یا چیزی را نشان می دهد.

69, pizza.

69، پیتزا.

Pizza.

پیتزا.

An Italian dish consisting of a round flat bread base

یک غذای ایتالیایی متشکل از یک پایه نان گرد

with cheese, tomatoes, vegetables, meat, etc. on top.

با پنیر، گوجه فرنگی، سبزیجات، گوشت و غیره روی آن.

70, plumber.

70، لوله کش.

Plumber.

لوله کش.

A person whose job it is to fix and repair things

شخصی که کارش تعمیر و تعمیر وسایلی

such as toilets and water pipes.

مانند سرویس بهداشتی و لوله های آب است.

71, prelude.

71، پیش درآمد.

Prelude.

پیش درآمد.

A short piece of music,

یک قطعه موسیقی کوتاه،

especially an introduction to a longer piece.

مخصوصاً مقدمه ای برای یک قطعه طولانی تر.

72, prerogative.

72، اختیار.

Prerogative.

حق ویژه.

A right or an advantage belonging to a particular person

حق یا مزیتی که به شخص

or group because of their importance or social position.

یا گروه خاصی به دلیل اهمیت یا موقعیت اجتماعی آنها تعلق دارد.

73, prescription.

73، نسخه.

Prescription.

نسخه.

An official piece of paper on which a doctor writes

یک تکه کاغذ رسمی که روی آن پزشک می‌نویسد

which medicine you should have and which enables you

چه دارویی باید داشته باشید و به شما امکان می‌دهد

to get it from a chemist or drugstore.

آن را از یک داروخانه یا داروخانه تهیه کنید.

74, probably.

74 احتمالا

Probably.

شاید.

Used to say that something is likely to happen

برای گفتن اینکه ممکن است چیزی اتفاق بیفتد

or to be true.

یا حقیقت داشته باشد استفاده می شود.

75, pronunciation.

75، تلفظ.

Pronunciation.

تلفظ.

The way in which a language or a particular word

نحوه تلفظ یک زبان یا یک کلمه

or sound is pronounced.

یا صدای خاص.

76, prostrate.

76، سجده کن.

Prostrate.

سجده کن

Lying on the ground and facing downwards.

دراز کشیده روی زمین و رو به پایین.

77, pseudonym.

77، نام مستعار.

Pseudonym.

نام مستعار.

A name used by somebody, especially a writer,

نامی که توسط یک شخص، به ویژه یک نویسنده،

instead of their real name.

به جای نام واقعی خود استفاده می شود.

78, quay.

اسکله 78

Quay.

اسکله.

A platform in a harbour where boats come in to load.

سکویی در بندری که قایق ها برای بارگیری وارد می شوند.

79, queue.

79، صف.

Queue.

صف

A line of people, cars, etc. waiting for something

صفی از مردم، ماشین ها و غیره که منتظر کاری

or to do something.

یا کاری هستند.

80, quinoa.

80، کینوا.

Quinoa.

کوینو.

A South American plant grown for its seeds.

گیاهی در آمریکای جنوبی که برای دانه هایش رشد می کند.

81, raspberry.

81، تمشک.

Raspberry.

تمشک.

A small dark-red soft fruit grown on bushes.

یک میوه نرم کوچک قرمز تیره که روی بوته ها رشد می کند.

82, regime.

82، رژیم.

Regime.

رژیم.

A method or system of managing or organising something.

روش یا سیستم مدیریت یا سازماندهی چیزی.

83, rendezvous.

83، میعادگاه.

Rendezvous.

میعادگاه.

An arrangement to meet someone

ترتیبی برای ملاقات با کسی

at a particular place and time.

در مکان و زمان خاصی.

84, rural.

84، روستایی.

Rural.

روستایی.

Connected with or like the countryside.

مرتبط با حومه شهر یا مانند آن.

85, salmon

85، ماهی

salmon.

قزل آلا.

A large fish with silver skin and pink flesh

ماهی بزرگ با پوست نقره ای و گوشت

that is used for food.

صورتی که برای غذا استفاده می شود.

86, schedule.

86، برنامه.

Schedule.

برنامه.

A plan that lists all the work that you need to do

برنامه ای که تمام کارهایی را که باید انجام دهید

and when you need to do each thing.

و زمانی که باید هر کار را انجام دهید فهرست می کند.

87, silicon.

87، سیلیکون.

Silicon.

سیلیکون

A chemical element which exists as a brown powder

یک عنصر شیمیایی که به صورت پودر قهوه ای

or a grey solid that is found is rocks and sand.

یا جامد خاکستری یافت می شود سنگ و ماسه است.

88, sixth.

88، ششم.

Sixth.

ششم.

Ordinal number, number six.

شماره ترتیبی، شماره شش.

Note most people just say "sixth."

توجه داشته باشید که اکثر مردم فقط می گویند "ششم".

89, specific.

89، خاص.

Specific.

خاص

Detailed and exact.

مفصل و دقیق

90, specifiable.

90، قابل تعیین

Specifiable.

قابل تعیین

Something that can be stated,

چیزی که

especially by giving an exact measurement,

بخصوص با دادن اندازه گیری دقیق و

time, date, weight, etc.

زمان و تاریخ و وزن و ...

91, status.

91 وضعیت می توان بیان کرد.

Status.

وضعیت.

The situation at a particular time during a process.

وضعیت در یک زمان خاص در طول یک فرآیند.

92, subtle.

92، ظریف.

Subtle.

نامحسوس.

Not very noticeable or obvious.

خیلی قابل توجه یا واضح نیست.

93, suite.

93، سوئیت.

Suite.

سوئیت.

A set of rooms, especially in a hotel.

مجموعه ای از اتاق ها، به خصوص در یک هتل.

94, temperature.

94، دما

Temperature.

درجه حرارت.

The measurement in degrees of how cold or hot

اندازه گیری بر حسب درجه سرد یا گرم بودن

a place or thing is.

یک مکان یا چیز.

95, ticklish.

95، قلقلک.

Ticklish.

غلغلک.

Sensitive to being tickled.

حساس به قلقلک شدن.

96, triathlon.

96، سه گانه.

Triathlon.

ورزش سه گانه.

A sporting event in which people compete

یک رویداد ورزشی که در آن افراد

in three different sports,

در سه رشته ورزشی مختلف،

usually swimming, cycling, and running.

معمولاً شنا، دوچرخه سواری و دویدن به رقابت می پردازند.

97, valet.

97، خدمتکار.

Valet.

خدمتکار.

A man who is employed for cleaning, pressing,

مردی که برای نظافت، پرس،

laundering, etc. for patrons of a hotel.

خشکشویی و غیره برای مشتریان هتل استخدام می شود.

98, vehicle.

98، وسیله نقلیه.

Vehicle.

وسیله نقلیه.

A thing that is used for transporting people or goods

چیزی که برای حمل و نقل افراد یا کالاها

from one place to another, such as a car or lorry.

از مکانی به مکان دیگر استفاده می شود، مانند ماشین یا کامیون.

99, wintry.

99، زمستانی.

Wintry.

زمستانی.

Typical of winter or cold.

معمولی زمستان یا سرد است.

100, yolk.

100، زرده.

Yolk.

زرده.

The round yellow part in the middle of an egg.

قسمت زرد گرد در وسط یک تخم مرغ.

Right, guys.

درسته بچه ها

That is it for today's pronunciation videos.

این برای ویدیوهای تلفظ امروزی است.

Leave your feedback.

بازخورد خود را بگذارید.

Feel free to add any more words

با خیال راحت هر کلمه

that you find difficult to pronounce.

دیگری را که تلفظ آن برایتان دشوار است اضافه کنید.

Don't forget to check out audible.com.

فراموش نکنید که به audible.com مراجعه کنید.

The link for the free audio book

لینک کتاب صوتی رایگان

with the 30-day free trial is in the description box.

با دوره آزمایشی رایگان 30 روزه در کادر توضیحات موجود است.

Don't forget to connect with me on all of my social media.

فراموش نکنید که در تمام شبکه های اجتماعی من با من در ارتباط باشید.

I've got my Facebook, I've got my Instagram,

من فیس بوک خود را دارم، اینستاگرام خود

and I've got my Twitter.

را دارم و توییتر خود را دارم.

And I will see you soon for another lesson.

و به زودی برای یک درس دیگر شما را می بینم.

Muah!

موح!

(electronic music)

(موسیقی الکترونیکی)