Overused English Phrases│Expand Your Vocabulary and Speak like a Native Speaker🌟

Hello guys, Today we’re going to  

سلام بچه‌ها، امروز می‌خواهیم

discuss 9 overused English phases and we’ll focus  on advanced alternatives you can use instead of  

9 مرحله انگلیسی که بیش از حد استفاده شده است را مورد بحث قرار دهیم و روی جایگزین‌های پیشرفته‌ای تمرکز خواهیم کرد که می‌توانید به جای آن‌ها استفاده کنید

them. If you don’t know me, I’m Kate, your English  teacher and my goal is to help you improve your  

. اگر من را نمی شناسید، من کیت هستم، معلم انگلیسی شما و هدف من کمک به شما برای بهبود

English. Before we get started I just wanna make  it clear that I don’t tell you NEVER use these  

زبان انگلیسی است. قبل از شروع، فقط می خواهم روشن کنم که به شما نمی گویم هرگز از این

phrases. I made this lesson to help you add more  native-like phrases to your vocabulary. Sometimes,  

عبارات استفاده نکنید. من این درس را ساختم تا به شما کمک کنم عبارات بومی بیشتری را به واژگان خود اضافه کنید. گاهی اوقات،

it’s cool to express simple ideas in a  more advanced way. Now let’s get started.  

بیان ایده های ساده به روشی پیشرفته تر جالب است. حالا بیایید شروع کنیم.

The first phrase is I’m busy. We  say it very often. Do you agree?  

اولین عبارت من مشغول هستم. ما اغلب آن را می‌گوییم. موافقید؟

1 Instead of saying: "I'm busy"  Say: "I have a lot on my plate".  

1 به جای این که بگویید: "مشغول هستم" بگویید: "من چیزهای زیادی در بشقابم دارم".

I have a lot on my plate. The word "plate" usually means a dish you eat food  

من چیزهای زیادی در بشقابم دارم. کلمه "بشقاب" معمولاً به معنای غذایی است که از آن غذا می خورید

from. In the phrase "I have a lot on my plate,"  it means you have many tasks or responsibilities.  

. در عبارت "من چیزهای زیادی در بشقابم دارم"، به این معنی است که شما وظایف یا مسئولیت های زیادی دارید.

Imagine your plate is full of food. Just like it’s  hard to eat too much food at once, it’s hard to do  

تصور کنید بشقاب شما پر از غذا است. درست همانطور که خوردن غذای زیاد در یک زمان سخت است، انجام دادن

too many things at the same time. Take a look at these sentences:  

چندین کار همزمان نیز سخت است. به این جملات نگاهی بیندازید:

She has a lot on her plate with work and  school – this means she is very busy with  

او با کار و  مدرسه چیزهای زیادی در بشقاب خود دارد - این بدان معنی است که او

both her job and studying. The next phrase which is  

هم با شغل و هم با تحصیل بسیار مشغول است. عبارت بعدی که

overused is I need help. (vstavka) 2 Instead of saying: "I need help" you can say:  

بیش از حد مورد استفاده قرار می‌گیرد این است که به کمک نیاز دارم. (vstavka) 2 به جای گفتن: "من به کمک نیاز دارم" می توانید بگویید:

"Could you give me a hand?" Does it mean to  give someone an actual hand? No, no, no.  

"می توانید به من دست بدهید؟" آیا به این معنی است که به کسی دست واقعی بدهید؟ نه، نه، نه.

"Give me a hand" is a friendly way to ask for  help. Native speakers often use this phrase  

«دستی به من بده» راهی دوستانه برای درخواست کمک است. سخنرانان بومی اغلب از این عبارت  استفاده می‌کنند

to make their request sound more friendly. You can also use "Could you assist me?" Could  

تا درخواستشان دوستانه‌تر به نظر برسد. همچنین می‌توانید از «می‌توانید به من کمک کنید؟» استفاده کنید. آیا می‌توانید به

you assist me? It is a more  formal way to ask for help.  

من کمک کنید؟ این یک راه رسمی تر برای درخواست کمک است.

Take a look at these examples: 1. Could you give me a hand with this heavy bag?  

به این نمونه ها نگاه کنید: 1. آیا می توانید با این کیف سنگین به من دست بدهید؟

2. Could you assist me in filling out this form? So, when you want to ask your friend, you can say:  

2. آیا می توانید در تکمیل این فرم به من کمک کنید؟ بنابراین، وقتی می‌خواهید از دوستتان بپرسید، می‌توانید بگویید:

Could you give me a hand? And  in more formal situations,  

آیا می‌توانی به من دست بدهی؟ و در موقعیت‌های رسمی‌تر،

with your teacher at school or in a store, you can  say “Could you assist me?” when you ask for help.  

با معلمتان در مدرسه یا فروشگاه، می‌توانید بگویید «آیا می‌توانی به من کمک کنی؟» وقتی کمک می خواهید

Just imagine - your friend asks if you can  help them fix their smartphone. You’ve never  

فقط تصور کنید - دوستتان از شما می‌پرسد که آیا می‌توانید به او کمک کنید تا گوشی هوشمندش را تعمیر کند.

fixed a smartphone before, and you say –  I will try to do it. I will try to do it.  

قبلاً هرگز   تلفن هوشمند را تعمیر نکرده‌اید، و می‌گویید - سعی می‌کنم این کار را انجام دهم. من سعی خواهم کرد آن را انجام دهم.

This phrase is extremely overused. 3 Instead of saying "I will try to do it" you can  

این عبارت به شدت مورد استفاده قرار می گیرد. 3 به جای گفتن «سعی می‌کنم آن را انجام دهم»، می‌توانید

say I’ll give it a shot. "I’ll give it a shot" The word "shot" usually means firing a gun or  

بگویید که به آن ضربه می‌زنم. "I'll give it a shot" کلمه "shot" معمولاً به معنای شلیک با اسلحه یا

taking a picture. But in the phrase "I’ll  give it a shot," it means trying something,  

عکس گرفتن است. اما در عبارت "I'll give it a shot" به معنای تلاش کردن چیزی است،

even if you’re not sure about the result. For example: "I’ve never cooked this dish before,  

حتی اگر در مورد نتیجه مطمئن نیستید. به عنوان مثال: "من قبلاً هرگز این غذا را نپخته‌ام،

but I’ll give it a shot." This  means you’re not sure how well it  

اما آن را امتحان می‌کنم." این بدان معنی است که مطمئن نیستید که چقدر خوب

will turn out, but you will try to cook it. Another great phrase is "I’ll give it a go."  

می شود، اما سعی می کنید آن را بپزید. یک جمله عالی دیگر این است که "من آن را انجام خواهم داد."

"I’m not great at painting, but I’ll give it  a go." That means you’re not confident in your  

"من در نقاشی عالی نیستم، اما آن را انجام خواهم داد ." این بدان معناست که شما به مهارت‌های نقاشی خود اطمینان ندارید

painting skills, but you will try to paint. We use "I’ll give it a shot" or "I’ll give  

، اما سعی می‌کنید نقاشی کنید. وقتی می‌خواهیم بگوییم تلاش می‌کنیم کاری انجام دهیم و از نتیجه مطمئن نیستیم، از «I’ll give it a shot» یا «I’ll give

it a go" when we want to say we will try to do  something and we are not sure about the result.  

it go» استفاده می‌کنیم .

The next phrase which is  overused, and my students say  

عبارت بعدی که بیش از حد مورد استفاده قرار می‌گیرد، و دانش‌آموزان من

this one all the time. It is difficult for me. 4 Instead of saying: "It is difficult for me" say:  

همیشه این را می‌گویند. برای من سخت است. 4 به جای اینکه بگویید: «برای من سخت است» بگویید:

"I'm struggling with..." "I'm struggling with..." The verb "struggle" means to experience difficulty  

«من در حال مبارزه با... هستم» «مبارزه با...» فعل «مبارزه» به معنای تجربه کردن سختی

to do something. When you say "I'm struggling  with...," it means you are trying, but it’s not  

برای انجام کاری است. وقتی می گویید "من با ... مبارزه می کنم" به این معنی است که تلاش می کنید، اما

easy. Native speakers use this one a lot. The word "struggle" means to have  

آسان نیست. سخنرانان بومی از این یکی بسیار استفاده می کنند. کلمه "مبارزه" به معنای

a hard time doing something. So, instead of saying ‘It’s difficult  

سختی انجام کاری است. بنابراین، به جای گفتن «

for me to do it’, say ‘I’m struggling to do it’  or I’m struggling with something. This phrase  

انجام دادن آن برای من سخت است»، بگویید «در تلاشم تا آن را انجام دهم» یا با چیزی درگیر هستم. این عبارت

make you sound like a native speaker. For example: I'm struggling with my  

باعث می‌شود شما مانند یک زبان مادری به نظر برسید. به عنوان مثال: من با

homework – This means you're finding your homework  difficult but you’re trying to understand it.  

تکالیفم مشکل دارم - این به این معنی است که شما تکالیف خود را دشوار می‌دانید اما سعی می‌کنید آن را بفهمید.

She is struggling to lift the box – It is  difficult for her to lift the box because it's  

او در حال تلاش برای بلند کردن جعبه است - بلند کردن جعبه برای او سخت است زیرا

heavy, but she is making an effort to lift it. Please pay attention – we say I’m struggling  

سنگین است، اما او تلاش می کند تا آن را بلند کند. لطفاً توجه کنید - ما می گوییم I'm straggling

with + a noun or I’m struggling + to infinitive. The next phrase we say very often – Hurry up!  

با + اسم یا I'm straggling + به مصدر. عبارت بعدی که اغلب می گوییم – عجله کن!

5 Instead of saying: "Hurry up" Say: "Could you  speed things up?" or "Let’s move things along."  

5 به جای گفتن: «عجله کن» بگویید: «می‌توانی کارها را تسریع کنی؟» یا "بیایید کارها را پیش ببریم."

Imagine a situation - You're getting  ready to go to the airport with a friend,  

موقعیتی را تصور کنید - در حال آماده شدن برای رفتن به فرودگاه با یک دوست هستید،

and you're running late. Your friend  is still slowly packing their bags.  

و دیر می‌کنید. دوست شما هنوز کم‌کم چمدان‌هایش را می‌بندد.

Instead of saying, "Hurry up," you can  say: "Could you speed things up?"  

به جای گفتن «عجله کن»، می‌توانید بگویید: «می‌توانی کارها را تسریع کنی؟»

You're politely asking them to pack faster  because you’re running out of time.  

شما مؤدبانه از آنها می‌خواهید بسته‌های خود را سریع‌تر ببندند، زیرا وقت شما تمام شده است.

You can also say - "Let’s move things  along." That means both of you need  

همچنین می‌توانید بگویید - "بیایید کارها را پیش ببریم ." یعنی هر دوی شما باید

to move faster so you don't miss your flight. The next overused phrase is I don’t understand. I  

سریع‌تر حرکت کنید تا پرواز خود را از دست ندهید. عبارت بعدی که بیش از حد استفاده می شود این است که نمی فهمم. من

don’t understand this. I don’t understand that. 6 Instead of saying: "I don’t understand" you can  

این را نمی‌فهمم. من این را نمی فهمم. 6 به جای گفتن: «نمی‌فهمم»، می‌توانید

say - "I’m not following". "I’m not following" Imagine a situation - you're in a classroom,  

بگویید «من دنبال نمی‌کنم». "من دنبال نمی‌کنم" موقعیتی را تصور کنید - شما در کلاس درس هستید،

and the teacher is explaining something,  but it's hard to understand.  

و معلم چیزی را توضیح می‌دهد، اما درک آن سخت است.

You can say - "Sorry, I'm not following.  Could you explain that again?"  

می‌توانید بگویید - "ببخشید، من دنبال نمی‌کنم. ممکن است دوباره توضیح دهید؟"

You can also say - "I’m confused." "I’m confused."  – This means you need more explanation.  

شما همچنین می توانید بگویید - "من گیج هستم." "من گیج شدم." - این بدان معناست که شما نیاز به توضیح بیشتری دارید.

The next phrase is – It’s easy. 7 Instead of saying:  

عبارت بعدی این است - آسان است. 7 به جای این که بگویید:

"It is easy" Say: "It's a breeze" The word "breeze" means a light, gentle wind.  

«آسان است» بگویید: «نسیم است» کلمه «نسیم» به معنای باد ملایم و ملایم است.

When we say "It's a breeze," it means something  is very easy to do, just like a gentle wind.  

وقتی می گوییم "نسیم است"، به این معنی است که انجام کاری بسیار آسان است، درست مانند یک باد ملایم.

"It's a breeze" – This means  the task is very easy.  

"این یک نسیم است" - این به این معنی است که کار بسیار آسان است.

Cooking this recipe is a breeze. –  This recipe is very simple to make.  

پختن این دستور پخت یک نسیم است. – این دستور پخت بسیار ساده است.

You can also say "It's effortless." It's  

همچنین می توانید بگویید "بی زحمت است". «

effortless" means the task  requires almost no effort.  

بی زحمت است» به این معنی است که این کار تقریباً به هیچ تلاشی نیاز ندارد.

For me, learning new languages is effortless.  – I can learn new languages easily.  

برای من، یادگیری زبان‌های جدید بدون زحمت است. - من می‌توانم زبان‌های جدید را به راحتی یاد بگیرم.

Another phrase which is overused is – I  don’t care. People say this one a lot,  

and, sometimes, it may sound a bit rude. 8 Instead of saying: "I don't care" Say: "It  

گاهی اوقات ممکن است کمی بی ادبانه به نظر برسد. 8 به جای اینکه بگویید: «

doesn't matter to me." It doesn't matter to me. You can also say "It's all the same to  

برای من مهم نیست» به

me." Or "Whatever works for you." Imagine a situation - Your friend asks,  

من.» یا «هر چیزی که برای شما مفید است.» موقعیتی را تصور کنید - دوستتان می پرسد،

"Should we watch a comedy or action movie?" You can say: "Whatever works for you." This  

«آیا باید یک فیلم کمدی یا اکشن ببینیم؟» می توانید بگویید: «هر چیزی که برای شما مفید است.» این به این

means you're letting them decide  because it’s not important to you.  

معنی است که به آنها اجازه می دهید تصمیم بگیرند. چون برای تو مهم نیست.

"It doesn’t matter to me."  You mean both are fine.  

یعنی هر دوی آنها خوب هستند

"It’s all the same to me." That means it  doesn’t matter to you which one to choose.  

And the last but not the least  phrase – I am happy! I am so happy  

نه کمترین عبارت - من خیلی خوشحالم

that you’re still watching this video. 9 Instead of saying "I’m happy" say "I’m  

که هنوز در حال تماشای این ویدیو هستید، به جای گفتن «من خوشحالم» بگویید «من

over the moon" or "I’m walking on air" Does it really mean to walk on clouds or  

روی ماه هستم» یا «من روی هوا راه می‌روم». آیا واقعاً به معنای راه رفتن روی ابرها یا

go up over the moon? Of course not! These are  just fun ways to say how happy you feel. These  

بالا رفتن از ماه است؟ البته نه! این‌ها فقط راه‌های سرگرم‌کننده‌ای برای بیان احساس خوشحالی‌تان هستند. این

phrases are idioms. And if you want to understand  native English speakers better, consider watching  

عبارات اصطلاحی هستند. و اگر می‌خواهید زبان مادری انگلیسی را بهتر درک کنید،

my video about idioms! Here’s the link. "I’m over the moon because I got an A on my  

ویدیوی من درباره اصطلاحات را تماشا کنید! اینم لینک "من از روی ماه گذشتم زیرا در آزمون خود یک A گرفتم

test!" That means you are extremely  happy about your good grade.  

!" این بدان معناست که شما از نمره خوب خود بسیار خوشحال هستید.

"I’m walking on air after hearing the  good news!" That means you are feeling  

"بعد از شنیدن خبر خوب روی هوا راه می روم !" این بدان معناست که شما به

really happy because of the good news. Please leave a comment below this video  

خاطر خبرهای خوب واقعاً خوشحال هستید. لطفاً در زیر این ویدیو نظر بدهید

and tell me about a time when you felt over the  moon! When was the last time you were walking on  

و درباره زمانی به من بگویید که در آن ماه احساس می‌کنید ! آخرین باری که روی هوا راه می رفتید کی بود

air? I'm really curious to hear your story! That’s it for today’s lesson. Thank you for  

؟ من واقعا کنجکاو هستم که داستان شما را بشنوم! این برای درس امروز است. از اینکه

watching this video. I hope you enjoyed it.  Please subscribe to my channel if you haven’t  

این ویدیو را تماشا کردید متشکریم. امیدوارم لذت برده باشید. اگر هنوز عضو نشده اید، لطفاً در کانال من عضو شوید

yet and click that notification bell down below  so you’ll never miss any of my new videos.  

و روی زنگ اعلان زیر کلیک کنید تا هرگز هیچ یک از ویدیوهای جدید من را از دست ندهید.

If you like my content, you can send me a  Superthanks! Thank you to all my followers who  

اگر محتوای من را دوست دارید، می‌توانید برای من یک تشکر فوق‌العاده بفرستید! از همه دنبال کنندگانم که از

supported me and my channel! I love you guys! Know  that your support really inspires me to create  

من و کانالم حمایت کردند سپاسگزارم! من شما را دوست دارم! بدانید که حمایت شما واقعاً به من انگیزه می‌دهد تا

even more great content for you! Please follow me on Instagram  

حتی محتوای عالی‌تری برای شما ایجاد کنم! لطفاً من را در اینستاگرام دنبال کنید،

where I post a lot of useful content. Thank you for watching! See you next time. Bye!

جایی که من محتوای مفید زیادی را پست می‌کنم. از تماشای شما متشکرم! دفعه بعد میبینمت خداحافظ