Learn 48 adjectives in English to describe people with Chinese astrology

Hi, everyone.

سلام به همه.

In today's lesson we're going to look at Chinese astrology, and I'm going to teach you adjectives

در درس امروز به طالع بینی چینی می پردازیم و صفاتی را به شما آموزش می دهم

that you can use to describe a personality.

که می توانید برای توصیف یک شخصیت از آنها استفاده کنید .

Now, to do this lesson, you don't have to believe in astrology and you don't have to

حالا برای انجام این درس، نه لازم است به طالع بینی اعتقاد داشته باشید و نه

be that much interested in astrology either.

آنقدر به طالع بینی علاقه داشته باشید .

If you do like astrology like I do, then it's even better because you'll learn something

اگر مانند من طالع بینی را دوست دارید، بهتر است زیرا

about astrology and also some really useful vocabulary for you to use.

در مورد طالع بینی چیزهایی یاد خواهید گرفت و همچنین واژگان بسیار مفیدی را برای استفاده از آنها خواهید آموخت.

The way this lesson is organized is that the animals in Chinese astrology are like the

نحوه سازماندهی این درس به این صورت است که حیوانات در طالع بینی چینی مانند

signs in Western astrology, and people have different animals to represent them.

علائم در طالع بینی غربی هستند و مردم حیوانات مختلفی برای نشان دادن آنها دارند.

So, in Chinese astrology, what they do is put the animals into different groups, and

بنابراین، در طالع بینی چینی، کاری که آنها انجام می دهند این است که حیوانات را در گروه های مختلف قرار می دهند و

there are five groups.

پنج گروه وجود دارد.

We start here with the earth signs, then the wood signs, the fire signs, and later we have

از اینجا با تابلوهای زمین شروع می کنیم، سپس تابلوهای چوبی، تابلوهای آتش و

the water signs, and the metal signs.

بعداً تابلوهای آب و تابلوهای فلزی را داریم.

And what you can do now is check: Which animal represents you in Chinese astrology?

و آنچه اکنون می توانید انجام دهید این است که بررسی کنید: کدام حیوان شما را در طالع بینی چینی نشان می دهد؟

So you just check the year that you were born, and that will show you what animal describes

بنابراین شما فقط سال تولد خود را بررسی کنید و به شما نشان می دهد که چه حیوانی

your personality.

شخصیت شما را توصیف می کند.

First of all, we'll start with the ox.

اول از همه، ما با گاو شروع می کنیم.

The ox is my sign in Chinese astrology.

گاو علامت من در طالع بینی چینی است.

And we don't have any oxes here in England, but the closest thing to an ox would be, like,

و ما اینجا در انگلستان گاو نداریم، اما نزدیکترین چیز به

a big cow or a bull, but we don't have them over here.

گاو گاو بزرگ یا گاو نر است، اما آنها را در اینجا نداریم.

So, what would describe the ox's personality is to say somebody who is reliable, hardworking,

بنابراین، آنچه که شخصیت گاو را توصیف می کند این است که بگوییم فردی قابل اعتماد، سخت کوش

strong, and stubborn.

، قوی و سرسخت است.

If you think about a...

اگر به یک ... فکر می کنید

If you...

اگر ...

If you imagine the picture of an ox in your head, they have a big, strong body, so they're

اگر تصویر یک گاو را در سر خود تصور می کنید ، آنها بدن بزرگ و قوی دارند، بنابراین از

physically strong, they're reliable, you can trust them to do the work that you need them

نظر بدنی قوی هستند، آنها قابل اعتماد هستند، می توانید به آنها اعتماد کنید. کاری را که شما نیاز دارید

to do.

انجام دهید.

Even if an ox is tired in the field from working, the ox is so strong that it will continue

حتی اگر گاو در مزرعه از کار کردن خسته شود ، گاو آنقدر قوی است که به کارش ادامه می دهد

working.

.

And an ox is also stubborn.

و گاو نیز لجباز است.

It will not...

نمی شود...

If it's decided what it wants to do, it will not change its mind.

اگر تصمیم گرفته باشد که چه کاری می خواهد انجام دهد، نظرش را تغییر نخواهد داد.

And one of my mom's dogs is very, very stubborn for a dog.

و یکی از سگ های مامانم برای سگ خیلی خیلی لجبازه.

If I take him for a walk, he decides where he wants to go, and he always want to go to

اگر او را به پیاده روی ببرم، خودش تصمیم می گیرد که کجا می خواهد برود و همیشه می خواهد

the same park so he can play with his ball.

به همان پارک برود تا بتواند با توپش بازی کند.

If I try to take him somewhere else, he just stands there and he's so heavy to move, he

اگر بخواهم او را به جای دیگری ببرم، او فقط همان جا می ایستد و حرکتش آنقدر سنگین است که

won't move.

تکان نمی خورد.

He's really, really stubborn.

او واقعاً، واقعاً سرسخت است.

He wants to go to the park, and that's it.

او می خواهد به پارک برود و تمام.

He'll just stand like that until I take him to the park.

او فقط همینطور می ایستد تا زمانی که او را به پارک ببرم.

Next animal is the dragon.

حیوان بعدی اژدها است.

The dragon is...

اژدها...

Well, it's not a real animal, or is it?

خب، این حیوان واقعی نیست ، یا اینطور است؟

I don't know.

من نمی دانم.

It's not a real animal, but it's confident, imaginative, dazzling, and fiery.

این حیوان واقعی نیست، اما با اعتماد به نفس، تخیلی، خیره کننده و آتشین است.

So, dragon personalities, dragon people have so much charisma and energy in their personality.

بنابراین، شخصیت‌های اژدها، افراد اژدها دارای کاریزما و انرژی زیادی در شخصیت خود هستند.

Other people look at the dragon as someone that's amazing and unusual in lots of ways.

دیگران به اژدها به عنوان فردی که از بسیاری جهات شگفت انگیز و غیرعادی است نگاه می کنند.

And I heard once, but I don't know if it's true-let me know if it is true in the comments-that

و من یک بار شنیدم، اما نمی دانم درست است یا نه - در نظرات به من اطلاع دهید که آیا درست است - که

in China the years that are the dragon years, many parents want to have a child born in

در چین سال هایی که سال های اژدها هستند، بسیاری از والدین می خواهند فرزندی در

a dragon year, so I heard that there are small baby booms every dragon year.

سال اژدها به دنیا بیاورند. بنابراین شنیدم که هر سال اژدها بچه‌های کوچکی رخ می‌دهد.

Let me know if you know if that's true.

اگر می دانید درست است به من اطلاع دهید.

So, a confident person is the opposite of shy, they know what they want, they can go

بنابراین، یک فرد با اعتماد به نفس برعکس خجالتی است، آنها می دانند چه می خواهند، می توانند به

for what they want.

دنبال آنچه می خواهند بروند.

An imaginative person, they have many ideas and they think of things first before other people.

یک فرد تخیلی، ایده های زیادی دارد و قبل از دیگران به چیزها فکر می کند.

They're dazzling.

آنها خیره کننده هستند.

Usually we say lights are dazzling when they...

معمولاً می گوییم نورها وقتی خیره می

They're bright, but they move a bit in your eye, we say: "Oh, it's dazzling", and the

شوند ... روشن هستند، اما کمی در چشم شما حرکت می کنند ، می گوییم: "اوه، خیره کننده است" و

dragon dazzles us because it's so amazing.

اژدها ما را خیره می کند زیرا بسیار شگفت انگیز است.

And also the dragon is fiery.

و همچنین اژدها آتشین است.

Obviously a dragon can breathe fire on us, and in that way the dragon is fiery, but people

بدیهی است که یک اژدها می تواند روی ما آتش تنفس کند و به این ترتیب اژدها آتشین است، اما افرادی

who are fiery, they have quite a strong temper.

که آتشین هستند، خلق و خوی بسیار قوی دارند.

You don't want to...

تو نمی خواهی...

You don't want that dragon to be angry with you because you might get scared.

تو نمی خواهی آن اژدها با تو قهر کند چون ممکن است بترسی.

Next we have the sheep.

بعد ما گوسفندها را داریم.

People who are born in the Year of the Sheep, we could call them innocent, patient, humble,

افرادی که در سال گوسفند به دنیا آمده‌اند، می‌توانیم آن‌ها را افرادی بی‌گناه، صبور، متواضع

and conformist people.

و سازگار بنامیم.

So, if you think in your head, imagine...

بنابراین، اگر در ذهن خود فکر می کنید، تصور کنید...

Imagine a scene with some sheep in the countryside on the farm with the shepherd, their lives

صحنه ای را با چند گوسفند در حومه شهر در مزرعه با چوپان تصور کنید، زندگی

are very innocent in the field.

آنها در مزرعه بسیار بی گناه است.

We look at them, they look like fluffy clouds, they always...

ما به آنها نگاه می کنیم، آنها مانند ابرهای کرکی به نظر می رسند، آنها همیشه...

You never see a sheep looking angry or in a different mood; they always look the same.

شما هرگز گوسفندی را نمی بینید که عصبانی یا با حال و هوای دیگری باشد. آنها همیشه یکسان به نظر می رسند

And especially if we think about young sheep, which are called lambs, lambs are often in

و به خصوص اگر به گوسفندان جوان فکر کنیم که به آنها بره می گویند، بره ها اغلب در

religious stories and lambs are a symbol of innocence.

داستان های مذهبی هستند و بره ها نمادی از بی گناهی هستند.

And lambs are sometimes a symbol for Jesus as well.

و بره ها گاهی نمادی برای عیسی نیز هستند.

So, when the lamb gets older into the sheep, it's not so innocent, but it has a lot of

بنابراین، وقتی بره در گوسفند بزرگ می شود ، آنقدرها هم معصوم نیست، اما

the gentleness of the sheep.

لطافت گوسفندان را بسیار دارد.

A sheep is also patient, it's just in the field, it has nowhere to go and not really

یک گوسفند نیز صبور است، فقط در مزرعه است، جایی برای رفتن ندارد و واقعاً

a lot to do, so it can wait a long time for the things that it wants.

کار زیادی برای انجام دادن ندارد، بنابراین می تواند مدت زیادی منتظر چیزهایی باشد که می خواهد.

It's humble.

این متواضع است.

The best way to describe "humble" is to describe the opposite.

بهترین راه برای توصیف «متواضع »، توصیف عکس آن است.

The opposite of humble is someone who has a lot of pride and they think that they're

نقطه مقابل متواضع کسی است که غرور زیادی دارد و فکر می کند که

so important, and they think that they're the best at everything, whereas humble is...

خیلی مهم است و فکر می کند که در همه چیز بهترین است، در حالی که متواضع این است

A humble person would be somebody who lives a simple life, they don't think that they're

... آدم متواضع کسی است که ساده زندگی کند. زندگی، آنها فکر نمی کنند که

really special and really important, much like the sheep, but you can also say that

واقعاً خاص و واقعاً مهم هستند، بسیار شبیه گوسفندها، اما شما همچنین می توانید بگویید که

sheep are very conformist.

گوسفندها بسیار سازگار هستند.

They all do the same thing as each other.

همه آنها همان کار را انجام می دهند.

"What's that sheep doing?

"اون گوسفند چیکار می کنه؟

I better do it, too.

من هم بهتره این کار رو بکنم.

That sheep's going over there, I'll go over there, too."

اون گوسفند داره میره اون طرف ، من هم میرم اونجا."

So the sheep follow each other.

پس گوسفندان به دنبال یکدیگر می آیند.

They don't like to be different from the group.

آنها دوست ندارند با گروه متفاوت باشند.

Or we could say about the sheep, they don't like to think different things.

یا می توانیم در مورد گوسفندها بگوییم، آنها دوست ندارند به چیزهای مختلف فکر کنند.

They want to all be thinking the same thing as the other sheep.

آنها می خواهند همه به همان چیزی فکر کنند که گوسفندان دیگر.

Next we have the Year of the Dog.

بعد ما سال سگ را داریم.

Someone born in the Year of the Dog is a loyal person, they are protective, they're friendly,

کسی که در سال سگ متولد شده است، فردی وفادار است، محافظ است، دوستانه

and hierarchical.

و سلسله مراتبی است.

So we say in English, talking about dogs, that they're man's best friend.

بنابراین ما به انگلیسی، در مورد سگ ها می گوییم که آنها بهترین دوست انسان هستند.

They're so loyal.

اونا خیلی وفادارن

Sometimes when a...

گاهی اوقات وقتی یک...

When an owner has had a very, very close bond with their dog, but the owner dies because

وقتی صاحبی با سگش رابطه خیلی خیلی نزدیکی داشته است، اما صاحبش به دلیل پیر بودن می میرد

they're elderly, for example, sometimes the dog is so loyal that the dog will go to sit

، مثلاً گاهی سگ آنقدر وفادار است که سگ می رود روی قبر بنشیند.

on the grave of their owner who died.

صاحبشان که فوت کرد

Okay, it doesn't happen every day, but it has...

باشه هر روز اینطوری نمیشه ولی شده

It has happened that some dogs are so loyal that they remember forever their owner who

...تا حالا شده که بعضی از سگها اونقدر وفادارن که برای همیشه به یاد صاحبشون میمونن

has died.

که مرده.

They're protective, we know that because dogs guard our houses, they stop burglars coming

آنها محافظ هستند، ما می دانیم که چون سگ ها از خانه های ما محافظت می کنند، جلوی ورود سارقان را

in, and they bark loudly if somebody...

می گیرند و اگر کسی با صدای بلند پارس می کند...

Somebody comes in your house who shouldn't be there.

کسی به خانه شما می آید که نباید آنجا باشد.

They're friendly, you know, dogs always wag their...

آنها دوستانه هستند، می دانید، سگ ها همیشه تکان می دهند...

Wag their tails, don't they?

دمشان را تکان دهید، اینطور نیست؟

And they're hierarchical, which means I'm top dog, I'm the boss, and then the other

و آنها سلسله مراتبی هستند، به این معنی که من سگ برتر هستم، من رئیس هستم، و سپس

dogs in the pack, they will be at different levels.

سگ های دیگر در گروه، آنها در سطوح مختلف خواهند بود.

I saw some...

من بعضی ها را دیدم ...

I saw some stray...

بعضی های ولگرد را

A saw a community of stray dogs from my house when I was living in Turkey, and it was really

دیدم ... وقتی من در ترکیه زندگی می کردم یک جامعه سگ های ولگرد را از خانه من دیدم و

interesting to watch them because they would have food there, people would tuck food in this...

تماشای آنها واقعاً جالب بود زیرا آنها آنجا غذا می خوردند ، مردم غذا می ریختند. این...

Well, what was it?

خب چی بود؟

It was a piece of unused land where the dogs had gone in under the fence and they had taken

یک قطعه زمین بلااستفاده بود که سگ ها به زیر حصار رفته بودند و آنها را گرفته

over.

بودند.

It was dog city there, but they did have some food.

آنجا شهر سگ ها بود، اما آنها مقداری غذا داشتند.

And when I would watch them I found out that the top dog, the boss of the dogs, that dog

و وقتی آنها را تماشا می کردم متوجه شدم که سگ برتر، رئیس سگ ها، آن

was the only dog that ate the food, and what he would leave would be...

سگ تنها سگی بود که غذا را خورد، و چیزی که او می گذاشت این بود

The dog underneath him could...

... سگ زیر او می توانست

After he was gone, the dog underneath him could come and eat something, but all the

... او رفته بود، سگ زیر او می‌توانست بیاید و چیزی بخورد، اما همه

other dogs, and there were probably about 20 of them, could only watch them eat.

سگ‌های دیگر، و احتمالاً حدود 20 نفر از آنها بودند، فقط می‌توانستند غذا خوردن آنها را تماشا کنند.

And they were always shaking and scared.

و همیشه می لرزیدند و می ترسیدند.

So, in the dog society, only one dog got to eat.

بنابراین، در جامعه سگ ها، فقط یک سگ می توانست غذا بخورد.

And it made me think about the way humans live as well, as I reflected on dog society.

و این باعث شد که در مورد نحوه زندگی انسان ها نیز فکر کنم، همانطور که در مورد جامعه سگ ها فکر کردم.

Okay, so now let's look at the wood signs.

خوب، حالا بیایید به تابلوهای چوب نگاه کنیم.

The tiger, and people born in the Year of the Tiger, are fierce people.

ببر، و افرادی که در سال ببر متولد شده اند ، افراد خشن هستند.

They are wild, they are regal, and aggressive.

آنها وحشی، سلطنتی و تهاجمی هستند.

So a lot of these words, they make us think about how...

بنابراین بسیاری از این کلمات، ما را به این فکر می‌کنند که چگونه...

We think about the tiger attacking, because the tiger is probably the most scary of all

ما به حمله ببر فکر می‌کنیم، زیرا ببر احتمالاً ترسناک‌ترین

animals you could find in a jungle, because you'd probably become the lunch of the tiger.

حیوانی است که می‌توانید در جنگل پیدا کنید، زیرا احتمالاً ناهار می‌شوید. ببر.

It's so fierce.

خیلی خشن است

It has big claws that it can kill its prey with or kill you with, if you're in the wrong place. It's wild.

چنگال های بزرگی دارد که می تواند طعمه خود را با آنها بکشد یا اگر در جای اشتباهی هستید، شما را بکشد. این وحشی است.

A tiger is very different to the domestic cat, which we can stroke and we can...

ببر با گربه اهلی بسیار متفاوت است که ما می توانیم او را نوازش کنیم و می توانیم...

Not all of them, but many of them, we can get close to the domesticated cat; whereas

نه همه آنها، بلکه بسیاری از آنها می توانیم به گربه اهلی نزدیک شویم. در حالی

a tiger, we must always be afraid of the tiger.

که ببر، ما همیشه باید از ببر بترسیم.

Not many...

تعداد زیادی نیست...

Not many people in zoos can touch the tigers because they're the most...

افراد زیادی در باغ وحش ها نمی توانند ببرها را لمس کنند زیرا آنها بیشترین...

One of the most fierce animals in the zoo.

یکی از خشن ترین حیوانات باغ وحش هستند.

Tigers are also regal, that has to do with...

ببرها نیز سلطنتی هستند، که به... ارتباطی

Something to do with being royal.

با سلطنتی بودن دارد.

Because they're so, so special, really, there's not many of them in the world, and I think

از آنجایی که آنها خیلی خاص هستند، واقعاً تعداد آنها در دنیا زیاد نیست، و من فکر می

it could be because the tiger moves with so much elegance and also a tiger has...

کنم می تواند به این دلیل باشد که ببر با ظرافت زیادی حرکت می کند و همچنین ببر

The patterns on the tiger's...

... الگوهای روی ببر...

The stripes.

راه راه ها.

The stripes or the zig-zags on the tiger's skin, they are so beautiful for the whole

راه راه ها یا زیگزاگ های روی پوست ببر، آنها برای کل قلمرو حیوانات بسیار زیبا هستند

animal kingdom, it's as special as an amazing...

، به همان اندازه که شگفت انگیز است

An amazing outfit that a king or queen is wearing, so in that way a tiger is regal.

... لباس شگفت انگیزی که یک پادشاه یا ملکه پوشیده است، بنابراین از این طریق یک ببر سلطنتی است. .

It's not...

این نیست

It's so special.

... خیلی خاص است.

It's not like an everyday animal.

مثل یک حیوان روزمره نیست.

Also aggressive.

همچنین تهاجمی.

The tiger can pounce on you and attack you.

ببر می تواند به شما حمله کند و به شما حمله کند.

People born in the Year of the Rabbit are sweet, caring, modest, and anxious.

متولدین سال خرگوش شیرین، دلسوز، متواضع و مضطرب هستند.

If we think about rabbits, we think about the Easter Bunny, obviously that's very sweet,

اگر به خرگوش فکر می کنیم، به اسم حیوان دست اموز عید پاک فکر می کنیم، بدیهی است که بسیار شیرین است،

we see the rabbits holding a basket of eggs maybe, with its nice ears and a little smiley face.

خرگوش را می بینیم که شاید یک سبد تخم مرغ در دست دارد، با گوش های زیبا و چهره ای خندان.

It's very sweet.

خیلی شیرینه

They're cute animals.

آنها حیوانات بامزه ای هستند

We like to...

ما دوست داریم...

We think they're adorable, we like to look at them.

ما فکر می کنیم آنها شایان ستایش هستند، دوست داریم به آنها نگاه کنیم.

Rabbits are caring in the sense that...

خرگوش ها مراقب هستند به این معنا که...

Well, I don't really...

خب، من واقعاً...

I don't really know if rabbits are caring, but people who are born in the Year of the

من واقعاً نمی دانم که آیا خرگوش ها مراقب هستند یا نه، اما افرادی که در سال

Rabbit are caring people; they like to look after other people.

خرگوش به دنیا آمده اند، افرادی دلسوز هستند. آنها دوست دارند از دیگران مراقبت کنند.

They're modest.

آنها متواضع هستند

"Modest" means, similar to shy and similar to not making yourself really important and

«متواضع» یعنی شبیه خجالتی و شبیه به اینکه خود را واقعاً مهم و

really big.

واقعاً بزرگ نسازید.

So, a rabbit...

بنابراین، یک خرگوش...

If a rabbit did something really special and amazing, the rabbit is modest, so it wouldn't

اگر یک خرگوش واقعاً کاری خاص و شگفت انگیز انجام دهد، خرگوش متواضع است، بنابراین

tell everybody about it.

به همه درباره آن چیزی نمی گوید.

They wouldn't say: "Oh, guess what I did?"

آنها نمی گفتند: "اوه، حدس بزنید من چه کار کردم؟"

Or: "Did you hear what I did?"

یا: "شنیدی چه کردم؟"

They're modest, so they keep their...

آنها متواضع هستند، بنابراین آنها را حفظ می کنند...

They keep their achievements and the good things about them, they don't tell everyone.

آنها دستاوردها و چیزهای خوب خود را حفظ می کنند، آنها به همه نمی گویند.

Also, of course, the rabbit and people born in the Year of the Rabbit are anxious people.

همچنین البته خرگوش و متولدین سال خرگوش افراد مضطرب هستند.

If we think about what happens when you surprise a bunny in the road, the bunny gets so shocked

اگر به این فکر کنیم که وقتی یک خرگوش را در جاده غافلگیر می کنید چه اتفاقی می افتد ، خرگوش آنقدر شوکه می شود

that it can't move.

که نمی تواند حرکت کند.

We say: "Like a rabbit in the headlights, in the headlights of a car."

می گوییم: مثل خرگوش در چراغ جلو، در چراغ ماشین.

So shocked it can't move.

آنقدر شوکه که نمی تواند حرکت کند.

And some people are like that as well, they're so anxious that they freeze and they can't

و برخی از مردم همینطور هستند، آنقدر مضطرب هستند که یخ می زنند و نمی توانند

speak.

صحبت کنند.

Next we have the fire signs.

بعد علائم آتش را داریم.

We have the snake.

ما مار را داریم

People born in the Year of the Snake are philosophical, elegant, and two-faced.

متولدین سال مار فیلسوف، ظریف و دو چهره هستند.

If we think about the snake in mythology or famous stories, what comes to mind to me straight

اگر در اساطیر یا داستان‌های معروف به مار فکر کنیم ، چیزی که بلافاصله به ذهنم می‌رسد

away is the snake in the Garden of Eden, and the snake was the animal that went to Eve

مار باغ عدن است و مار حیوانی بود که نزد حوا رفت

and told her about the tree of knowledge.

و از درخت دانش به او گفت .

So, the snake is...

بنابراین، مار است...

I've put philosophical there because what the snake knows...

من فلسفی را در آنجا قرار داده ام زیرا آنچه مار می داند...

It isn't just that the snake's intelligent, the snake thinks about things on a level of

فقط این نیست که مار باهوش است ، مار در مورد چیزهایی در سطح

philosophy or on a level of religion, a sort of...

فلسفه یا در سطح دین فکر می کند، یک

A sort of higher level of ideas and thinking than most people use in their everyday life.

نوعی... سطح بالاتری از ایده ها و تفکر نسبت به بسیاری از مردم در زندگی روزمره خود.

The snake is also elegant.

مار نیز ظریف است.

If we think about handbags and shoes that are often made from snakeskin, and the way

اگر به کیف‌های دستی و کفش‌هایی فکر کنیم که اغلب از پوست

a snake looks very shiny.

مار ساخته می‌شوند و ظاهر یک مار بسیار براق است.

But I don't know if you've ever touched a snake, it can really surprise you the way

اما نمی‌دانم که آیا تا به حال مار را لمس کرده‌اید یا نه ، واقعاً می‌تواند شما را با

it actually feels, because when you touch a snake it feels really muscular and strong.

احساس واقعی شگفت‌زده کند، زیرا وقتی مار را لمس می‌کنید واقعاً عضلانی و قوی به نظر می‌رسد.

It can surprise you because it looks slimy and wet, but it isn't.

می تواند شما را شگفت زده کند زیرا لزج و مرطوب به نظر می رسد، اما اینطور نیست.

And also the snake person can be described as two-faced.

و همچنین شخص مار را می توان دو چهره توصیف کرد.

You can't really trust the snake, they might say this to you, but really be thinking something

شما واقعاً نمی توانید به مار اعتماد کنید، آنها ممکن است این را به شما بگویند، اما واقعاً به چیز دیگری فکر می

else; or really say something else to someone else.

کنید. یا واقعاً چیز دیگری را به دیگری بگویید.

Like the snake that I mentioned in the Bible story, that snake was...

مثل ماری که در داستان کتاب مقدس ذکر کردم، آن مار بود...

What the snake said to Eve had very, very big consequences in the religion.

آنچه مار به حوا گفت عواقب بسیار بسیار بزرگی در دین داشت.

So, some people would say you couldn't...

بنابراین، برخی از مردم می گویند شما نمی

You couldn't trust the snake in that situation.

توانید ... شما نمی توانید در آن شرایط به مار اعتماد کنید.

And this is why we have sayings, like...

و به همین دلیل است که ما جملاتی داریم، مانند...

We can describe someone who is a traitor, somebody that we can't trust, we know we can't

می‌توانیم کسی را توصیف کنیم که خائن است، کسی که نمی‌توانیم به او اعتماد کنیم، می‌دانیم که نمی‌توانیم

trust, we can call them a snake in the grass.

اعتماد کنیم، می‌توانیم او را مار در علف بنامیم.

"A snake in the grass" is they're there, they haven't done anything yet, they haven't attacked,

"ماری در علف" این است که آنها آنجا هستند، آنها هنوز هیچ کاری انجام نداده اند، حمله نکرده اند،

but they're just waiting there, and one day they might do something where they show that

اما فقط در آنجا منتظر هستند، و یک روز ممکن است کاری انجام دهند که نشان دهند

they're a traitor and you can't trust them.

آنها هستند. خائن و شما نمی توانید به آنها اعتماد کنید.

Just thinking about it now, I would say that all signs have a good side and a bad side

فقط با فکر کردن به آن، می گویم که همه نشانه ها یک جنبه خوب و یک جنبه

to them.

بد دارند.

I know that it makes it sound like the snake is the only bad one.

من می دانم که این باعث می شود به نظر برسد که مار تنها مار بد است.

That's not true; they all have positive and negative sides to them.

این درست نیست. همه آنها جنبه های مثبت و منفی دارند.

So, whatever you think of when you consider those animals in your mind, when you see a

بنابراین، وقتی به آن حیوانات در ذهن خود فکر می کنید، وقتی

picture of them, those meanings can be true as well, whether they're positive meanings

تصویری از آنها را می بینید، به هر چیزی فکر می کنید، آن معانی نیز می توانند درست باشند، چه معانی مثبت باشند

or negative meanings.

و چه معانی منفی.

Let's do the last two signs now.

حالا بیایید دو علامت آخر را انجام دهیم.

Now we've got our final signs to look at.

اکنون ما نشانه های نهایی خود را داریم که باید بررسی کنیم.

We have the metal signs and the water signs.

ما تابلوهای فلزی و تابلوهای آب را داریم.

The metal sign animals are monkey and rooster.

حیوانات علامت فلزی میمون و خروس هستند.

I'll talk you through monkey now.

حالا از طریق میمون با شما صحبت می کنم.

So, if you were born in the Year of the Monkey, I could describe you as quick-witted, agile,

بنابراین، اگر در سال میمون به دنیا آمده‌اید، می‌توانم شما را فردی تیزبین، چابک

funny, and cheeky.

، بامزه و گستاخ توصیف کنم.

Quick-witted, we could just remove the word "witted", a quick person is like intelligent,

تیز هوش، ما فقط می توانیم کلمه "باهوش" را حذف کنیم، یک فرد سریع مانند باهوش است،

someone who thinks very fast.

کسی که خیلی سریع فکر می کند.

When we say "quick-witted", it adds...

وقتی می گوییم «سریع» می

It adds a little something to "quick".

افزاید... کمی هم به «سریع» می افزاید.

Someone who is quick-witted, they would think of clever jokes to say, maybe word play, and

کسی که تندخو است، برای گفتن به جوک های زیرکانه فکر می کند، شاید بازی با کلمات، و

they would have a clever sense of humour.

حس شوخ طبعی هوشمندانه ای دارد.

I think that's how "witted" is a little bit different to just "quick".

من فکر می‌کنم این‌گونه است که "باهوش" با "سریع" کمی متفاوت است.

Agile, if we think about monkeys, they are climbing and swinging off things all the time.

چابک، اگر به میمون‌ها فکر کنیم، آن‌ها دائماً در حال بالا رفتن و تاب خوردن هستند.

I know a little girl who's born in the Year of the Monkey, and she's always...

من دختر کوچکی را می شناسم که در سال میمون به دنیا آمده است، و همیشه...

She climbs on...

او از روی...

She climbs on furniture and she'll climb up on things, and she's just a really good climber.

او از اثاثیه بالا می رود و از چیزهایی بالا می رود ، و او فقط یک کوهنورد واقعا خوب است.

She doesn't have any accidents when she climbs up on things.

وقتی از چیزهایی بالا می رود هیچ تصادفی نمی کند.

She's very active.

او بسیار فعال است.

She likes doing trampolining, and ice-skating, or climbing, so she's constantly moving around,

او بازی ترامپولین، اسکیت روی یخ یا کوهنوردی را دوست دارد، بنابراین دائماً در حال حرکت است،

and that...

و اینها...

I didn't know she was born in the Year of the Monkey at first, but it came up in conversation

من ابتدا نمی دانستم که او در سال میمون به دنیا آمده است، اما در گفتگو مطرح شد

and I could definitely...

و من توانستم قطعاً...

I could definitely see it once I knew then; always climbing around and she does also make

وقتی می دانستم قطعاً می توانستم آن را ببینم. او همیشه در حال بالا رفتن است و همچنین

funny faces, and play around, and she's a little bit cheeky, so that was someone who

چهره‌های بامزه می‌سازد، و بازی می‌کند، و کمی گستاخ است، بنابراین کسی بود

I know that really describes...

که می‌دانم واقعاً توصیف می‌کند...

Really expresses that personality of the monkey.

واقعاً بیانگر آن شخصیت میمون است.

And someone who's cheeky, we have a phrase where we say: "Cheeky monkey."

و کسی که گستاخ است، عبارتی داریم که می گوییم: "میمون گستاخ."

If someone's a cheeky monkey, it's they...

اگر کسی یک میمون گستاخ است، این اوست...

They're doing something that's a little bit naughty, their behaviour is a little bit bad,

او کاری انجام می دهد که کمی شیطنت آمیز است، رفتارش کمی بد است،

but the way they...

اما روشی که او

The way they smile while they're doing it makes you like them at the same time.

... لبخندی که در حین انجام آن انجام می دهد باعث می شود شما را دوست داشته باشید. آنها را در همان زمان

So: "Cheeky monkey" is a little bit naughty, but we forgive them for it and we quite like

بنابراین: "میمون گستاخ" کمی شیطون است، اما ما آنها را به خاطر آن می بخشیم و

it at the same time.

در عین حال کاملاً آن را دوست داریم.

Next we have the rooster.

بعد ما خروس را داریم.

If you don't know what rooster is, this is the male chicken.

اگر نمی دانید خروس چیست، این مرغ نر است.

And he is...

و او هست...

He's a he, he can only be a he.

او یک او است، او فقط می تواند یک او باشد.

He's the leader, but yes...

او رهبر است، اما بله

The rooster can only be a he, but someone with the personality of rooster and born in

... خروس فقط می تواند یک او باشد، اما فردی با شخصیت خروس و متولد

that year can also be a woman.

آن سال نیز می تواند زن باشد.

He is a leader, he is energetic, he is fashionable, and he is vain.

او یک رهبر است، او پرانرژی است، او شیک پوش است و او بیهوده است.

If we think about the chickens in the farmyard, there's one rooster and he's got his beautiful

اگر به جوجه های حیاط مزرعه فکر کنیم ، یک خروس است و

feathers, and he has special colours in his feathers.

پرهای زیبایش را دارد و رنگ های خاصی در پرهایش دارد.

He has green and red feathers, and he walks around...

پرهای سبز و قرمز دارد و می

He walks around like this, and he has...

چرخد... اینطوری می چرخد ​​و دارد

It depends how many hens there are, female chickens, but he could...

... بستگی دارد چند مرغ باشد ، جوجه ماده اما می توانست

It could be him and it could be six hens, could be eight hens, and they're all his,

... می تواند خودش باشد و می تواند شش مرغ باشد، می تواند هشت مرغ باشد، و همه مال او هستند،

and they all just follow him around while he looks beautiful with his green and red

و همه فقط او را دنبال می کنند در حالی که او با پرهای سبز و قرمزش زیبا به نظر می رسد

feathers.

.

So in that sense we can look at him as the leader, he's leading his...

بنابراین از این نظر می‌توانیم به او به عنوان رهبر نگاه کنیم، او رهبری می‌کند...

His...

او...

I don't know if there's a word for it, actually, it doesn't come to mind, but he's leading

نمی‌دانم کلمه‌ای برای آن وجود دارد یا نه، در واقع به ذهنم نمی‌آید، اما او

all the other chickens there in that farmyard.

همه چیز را رهبری می‌کند. جوجه های دیگر آنجا در آن حیاط مزرعه.

He wakes them up in the morning and he wakes everybody up with his: "Cock-a-doodle-doo".

صبح آنها را بیدار می کند و همه را با صدایش بیدار می کند: «خروس-آ-دودل-دو».

Energetic.

پر انرژی.

Well, a rooster isn't running around all day.

خوب، یک خروس در تمام طول روز نمی دود.

In a way, he takes his time, so I'm actually not going to say energetic there.

به نوعی، او وقت خود را می گیرد، بنابراین در واقع نمی خواهم بگویم پرانرژی است.

I'm going to say he's busy.

میخوام بگم سرش شلوغه

He's busy just walking around, pecking the piece of something there, and he walks there,

او فقط مشغول راه رفتن است، تکه چیزی را نوک می زند، و آنجا راه می رود،

and he walks back.

و برمی گردد.

He's busy doing that, and he also has to wake everybody up in the morning.

او مشغول این کار است، و همچنین باید همه را صبح بیدار کند.

But he isn't energetic because he's not running.

اما او پرانرژی نیست زیرا نمی دود.

He's not stressing himself by doing all this work, so I think energetic is the wrong word

او با انجام این همه کار به خود استرس وارد نمی کند، بنابراین فکر می کنم کلمه پرانرژی

to describe him, really.

برای توصیف او واقعاً اشتباه است.

I would say busy instead.

من به جای آن می گویم مشغول است.

I told you about his beautiful red and green feathers, so in that sense he's fashionable.

من به شما در مورد پرهای قرمز و سبز زیبایش گفتم ، بنابراین از این نظر او شیک پوش است.

Okay, a real rooster is just born that way, but compared to other animals, it's an animal

خوب، یک خروس واقعی به تازگی به این شکل متولد می شود، اما در مقایسه با حیوانات دیگر، حیوانی

that really stands out for its gorgeous colours that we see when we look at it.

است که واقعاً به خاطر رنگ های فوق العاده اش که وقتی به آن نگاه می کنیم، متمایز می شود.

Also the rooster is vain.

همچنین خروس بیهوده است.

Perhaps when he's there in the farmyard, he's pecking in his feathers to make them all nice

شاید وقتی او در حیاط مزرعه است، به پرهایش نوک می زند تا همه آنها را زیبا

so that he looks gorgeous.

کند تا زیبا به نظر برسد.

He wants to look...

او می‌خواهد نگاه کند...

He wants to look gorgeous for all of his hens that follow him around.

او می‌خواهد برای تمام مرغ‌هایی که او را دنبال می‌کنند، زیبا به نظر برسد.

Now let's look at the boar.

حالا بیایید به گراز نگاه کنیم.

If you don't know what a boar is, a boar is like a wild pig, and it has the tusks.

اگر نمی دانید گراز چیست، گراز مانند خوک وحشی است و عاج دارد.

So it's...

پس این است...

We don't see this animal a lot of the time, and there's not many places in Europe these

ما این حیوان را زیاد نمی بینیم و این روزها در اروپا جاهای زیادی وجود ندارد

days, I think, not many countries where we still get this animal in the wild.

، فکر می کنم کشورهای زیادی وجود ندارد که هنوز این حیوان را در طبیعت پیدا کنیم.

But I did hear that because it's quite fashionable to eat that kind of meat now, people like

اما من شنیدم که چون خوردن این نوع گوشت در حال حاضر کاملا مد شده است، مردم دوست

to eat wild boar sausages and things like that, I did hear that some of these animals

دارند سوسیس گراز وحشی و چیزهایی از این قبیل بخورند، شنیدم که برخی از این حیوانات

have escaped from the farms and now live in the forests in England.

از مزارع فرار کرده اند و اکنون در جنگل های انگلستان زندگی می کنند. .

I've heard that.

من آن را شنیده ام.

I don't know if it's true.

نمی دانم درست است یا نه.

If you know it's true, leave a comment.

اگه میدونی درسته کامنت بذار

So you have to be careful these days if you go into the forest because you might run into

بنابراین اگر این روزها به جنگل می روید باید مراقب باشید زیرا ممکن است

a wild boar and it could be scary.

با گراز وحشی برخورد کنید و ترسناک باشد.

So, somebody who's born in the Year of the Boar is protective, fearless, alert, and pig-headed.

بنابراین، کسی که در سال گراز به دنیا آمده، محافظ، بی باک، هوشیار و خوک است.

If you remember, we said that the dog is protective and the dog protects the home, protects his

اگر یادتان باشد گفتیم که سگ محافظ است و سگ از خانه محافظت می کند، از خانه اربابش محافظت می کند

master's home.

.

The way the boar is protective is a bit different because the boar is not going to protect the

نحوه محافظت گراز کمی متفاوت است زیرا گراز قرار نیست از کشاورز محافظت کند

farmer.

.

The boar will...

گراز

The wild boar protects its family, not being an expert on this, but I think what happens

... گراز وحشی از خانواده خود محافظت می کند، در این مورد متخصص نیست، اما من فکر می کنم اتفاقی که می افتد

is the females are the protective ones, and they protect their wild boar piglets.

این است که ماده ها محافظ هستند و آنها از خوکچه های گراز وحشی خود محافظت می کنند.

And if you walked into the forest and the female wild boar was there with her piglets,

و اگر وارد جنگل می‌شوید و گراز وحشی ماده با خوک‌هایش

then she would want to attack you.

آنجا بود، می‌خواهد به شما حمله کند.

She's so protective.

اون خیلی محافظه

That would be a scary situation for you to be in.

این وضعیت برای شما ترسناک خواهد بود.

We can say they're fearless in the sense that the boar, when it's angry, will fight.

می توانیم بگوییم که آنها بی باک هستند به این معنا که گراز، وقتی عصبانی است، دعوا می کند.

It doesn't matter if it's a farmer with a gun and he's got a big dog or something like that.

فرقی نمی کند کشاورز با تفنگ باشد و سگ بزرگی داشته باشد یا چیزی شبیه به آن.

When the...

When the wild boar needs to, it will fight, so in that sense it's fearless.

وقتی گراز وحشی نیاز داشته باشد، می جنگد، بنابراین از این نظر بی باک است.

I am...

من هستم...

It doesn't stop to think: "This is scary.

فکر کردن: "این ترسناک است.

I could die."

من می توانم بمیرم."

It will react in the moment.

در لحظه واکنش نشان خواهد داد.

The wild boar is alert because...

گراز وحشی هوشیار است زیرا...

One of the things about those animals is they avoid humans.

یکی از چیزهایی که در مورد آن حیوانات وجود دارد این است که از انسان دوری می کنند.

So if they hear you coming, they're more likely to hide and you won't...

بنابراین اگر صدای آمدن شما را بشنوند، به احتمال زیاد پنهان می شوند و شما نخواهید...

You won't often see them.

اغلب آنها را نخواهید دید.

There could be more than we realize because they avoid humans.

ممکن است بیشتر از آن چیزی باشد که ما تصور می کنیم زیرا آنها از انسان دوری می کنند.

They just...

آنها فقط...

They hear that they're there, and they move away so that they don't come into contact.

می شنوند که آنجا هستند و برای اینکه با هم تماس نگیرند دور می شوند.

And also, the wild boar is pig-headed.

و همچنین گراز وحشی سر خوک است.

Pig-headed is like bossy, telling the other pigs what to do and not listening to them.

سر خوک مانند یک رئیس است که به خوک‌های دیگر می‌گوید چه کار کنند و به آنها گوش نمی‌دهند.

So, in the...

بنابراین، در ...

If we imagine the forest, a pig-headed wild boar might be looking for some mushrooms in

اگر جنگل را تصور کنیم، گراز وحشی سر خوک ممکن است به دنبال چند قارچ

the forest, and the other wild boar says: "There aren't any mushrooms here.

در جنگل باشد و گراز وحشی دیگر می گوید: "اینجا قارچی وجود ندارد.

They're all gone.

همه آنها رفته اند.

We looked before.

ما قبلاً نگاه کردیم.

They're all gone."

همه آنها رفته اند."

But the pig-headed wild boar would say: "I'm going to keep looking anyway.

اما گراز وحشی سر خوک می‌گفت: "به هر حال به جستجو ادامه می‌دهم.

I'm going to just keep looking all day long.

تمام روز را

I'm not listening to you.

نگاه می‌کنم. من به حرف شما گوش نمی‌دهم.

I'm in charge and I don't care what you say."

من مسئول هستم و نمی‌کنم. اهمیت می دهد که چه می گویید."

So someone born in the Year of the Boar is not going to listen to what other people say,

بنابراین کسی که در سال گراز متولد شده است، به حرف های دیگران گوش نمی دهد،

even if other people are right.

حتی اگر حق با دیگران باشد.

And that's because they can't admit that they're wrong about things.

و این به این دلیل است که آنها نمی توانند بپذیرند که در مورد مسائل اشتباه می کنند.

And the last one is the rat.

و آخرین مورد موش است.

People born in the Year of the Rat are adaptable, quick, crafty, and intelligent.

افرادی که در سال موش به دنیا آمده اند سازگار، سریع، حیله گر و باهوش هستند.

So, if we think about rats, they're adaptable because they can live in so many different places.

بنابراین، اگر به موش‌ها فکر کنیم، آنها سازگار هستند زیرا می‌توانند در مکان‌های مختلف زندگی کنند.

They will change themselves so that they can live in an environment, so that's why rats

آنها خودشان را تغییر خواهند داد تا بتوانند در محیطی زندگی کنند، به همین دلیل است که موش

live in the sewers where everything from the toilet goes, and that's why rats will live

ها در فاضلاب هایی زندگی می کنند که همه چیز از توالت در آنجا می رود، و به همین دلیل است که موش ها

behind garbage bins and anyplace where they can go.

پشت سطل های زباله و هر جایی که بتوانند بروند زندگی می کنند.

If they find a place where they can live, they're happy and they will go there, as long

اگر جایی پیدا کنند که بتوانند در آن زندگی کنند، خوشحال هستند و تا زمانی

as there's food around.

که غذا در اطراف باشد، به آنجا خواهند رفت.

Rats are quick.

موش ها سریع هستند.

They're quick moving, but also quick in the sense of intelligent, meaning the same thing.

آنها سریع حرکت می کنند، اما به معنای هوشمند، به همین معنی، سریع حرکت می کنند.

And they're crafty in the way that...

و آنها در این راه حیله گر هستند...

If you imagine somebody has a problem with rats in their house, sometimes it's difficult

اگر تصور می کنید شخصی در خانه خود با موش های صحرایی مشکل دارد، گاهی اوقات

to remove the rats because they're so clever.

بیرون آوردن موش ها دشوار است زیرا آنها بسیار باهوش هستند.

You might close the hole to stop the rats coming in, but then they surprise you and

ممکن است سوراخ را ببندید تا جلوی ورود موش‌ها گرفته شود، اما آنها شما را غافلگیر می‌کنند و

come in a different way.

به روش دیگری می‌آیند.

So in that way, a rat has a kind of...

بنابراین، به این ترتیب، یک موش

A different kind of intelligence where they think sideways in a way, and they think of

یک نوع هوش متفاوت دارد که در آن به نوعی به پهلو فکر می کنند، و

it before you do.

قبل از شما به آن فکر می کنند.

They're a bit crafty.

آنها کمی حیله گر هستند.

And when someone is crafty, they also want to trick you and they enjoy that they know

و وقتی کسی حیله گر است، می خواهد شما را فریب دهد و از اینکه چیزی را می داند

something that you don't know.

که شما نمی دانید لذت می برد.

So, now we have all the personalities represented by the animals, I'll just talk generally.

بنابراین، اکنون ما همه شخصیت هایی را داریم که حیوانات نشان می دهند، من فقط به طور کلی صحبت می کنم.

Do I think it's true, from my experience?

آیا به تجربه من فکر می کنم درست است؟

So, my sign is on the other side, isn't up here now.

بنابراین، علامت من در آن طرف است، الان اینجا نیست.

My sign was the ox, and the ox was strong, hardworking, and stubborn, and reliable.

علامت من گاو بود و گاو قوی و سخت کوش و سرسخت و قابل اعتماد.

I think it describes me quite well actually, all of the adjectives that describe the ox.

من فکر می‌کنم که در واقع به خوبی مرا توصیف می‌کند، تمام صفت‌هایی که گاو را توصیف می‌کنند.

I might not be physically strong, but I'm strong in other ways that you can't see.

من ممکن است از نظر بدنی قوی نباشم، اما از جهات دیگری قوی هستم که شما نمی توانید ببینید.

I am hardworking.

من سخت کوش هستم.

I think we all have opposites inside us, so I'm really hardworking sometimes, and then

من فکر می کنم همه ما در درون خود متضادهایی داریم، بنابراین من گاهی اوقات واقعاً سخت کوش هستم و

maybe there's a period of time where I'm not so hardworking.

شاید یک دوره زمانی باشد که من آنقدر سختکوش نباشم.

Am I reliable?

آیا من قابل اعتماد هستم؟

Yes, most of the time.

بله، بیشتر اوقات.

And am I stubborn?

و آیا من لجباز هستم؟

Yeah, I'm stubborn, but I know people who are more stubborn than me about certain things.

آره، من لجبازم، اما افرادی را می شناسم که در مورد بعضی چیزها لجبازتر از من هستند.

And I think that stubborn, you need to be...

و من فکر می‌کنم که سرسخت، باید باشی...

If you're a hardworking person, you need to be stubborn...

اگر فردی سخت‌کوش هستید، باید سرسخت باشید

You often need to be stubborn, because that's the reason you make time to do stuff.

... اغلب باید لجباز باشید، زیرا به همین دلیل است که برای انجام کارها وقت می‌گذارید.

Other people will want you to do things, and you'll say: "No, I have to do this now."

دیگران از شما می خواهند کارهایی را انجام دهید و شما خواهید گفت: "نه، من باید همین الان این کار را انجام دهم."

You're stubborn with them and you're stubborn with yourself when you've got your goals in

شما با آنها سرسخت هستید و زمانی که اهداف خود را در

mind and things like that.

ذهن داشته باشید و مواردی از این قبیل با خود لجبازی می کنید.

So, yeah, it really does describe me.

بنابراین، بله، واقعاً مرا توصیف می کند.

And in terms of other people I've known over the years, I remember what my...

و از نظر افراد دیگری که در طول این سال ها می شناسم، به یاد می آورم که چه چیزهای من

What some of my boyfriends have been, and I had...

... بعضی از دوست پسرهای من چه بوده اند و من ...

One of my boyfriends was a dragon, one was a rooster, and one was a rat, and yeah, it

یکی از دوست پسرهای من اژدها، یکی خروس و یکی یک موش صحرایی بود، و بله

really, really describes all the boyfriends as well that I had.

، واقعاً همه دوست پسرهایی را که من داشتم توصیف می کند.

In terms of compatibility, the dragon was so charismatic and dazzling.

از نظر سازگاری، اژدها بسیار کاریزماتیک و خیره کننده بود.

I don't think we were that compatible after a while, because ox is, like, more...

فکر نمی کنم بعد از مدتی آنقدرها با هم سازگاری داشتیم ، چون گاو، بیشتر

The ox is impressed by a dragon at the beginning, like: "Oh, wow, you're so dazzling", but after

... گاو در ابتدا تحت تأثیر یک اژدها قرار می گیرد، مانند: "اوه، وای، تو خیلی خیره کننده ای"، اما بعد از آن

a while, the ox cares about day-to-day practical things: "What are we going to do?" and things

مدتی گاو به چیزهای عملی روزمره اهمیت می دهد: "چه کنیم؟" و چیزهایی از این

like that, so dragon and...

قبیل، پس اژدها و...

In my experience, a dragon and an ox were not very compatible.

در تجربه من، اژدها و گاو چندان با هم سازگار نبودند.

Rooster, yeah, the thing...

خروس، آره، چیز

The thing...

... چیز...

I think it's like a theme in a relationship...

من فکر می کنم مثل یک موضوع در یک رابطه است...

Relationships of someone who's an ox is that nobody else works as hard as the ox, so the

روابط کسی که گاو است این است که هیچ کس به اندازه گاو سخت کار نمی کند، بنابراین

ox person can always look at other people, like: "Mm, I think you should work harder."

فرد گاو همیشه می تواند نگاه کند. در مورد افراد دیگر، مانند: "مم، من فکر می کنم شما باید سخت تر کار کنید."

It can kind of bother you a bit.

ممکن است کمی شما را آزار دهد.

So, a rooster is that kind of person who can be successful without working hard a lot of

بنابراین، خروس آن جور آدمی است که می تواند بدون تلاش

the time.

زیاد، موفق باشد.

So, that's good for them, but the ox only achieves things by working very hard, so they

بنابراین، این برای آنها خوب است، اما گاو تنها با تلاش بسیار به چیزهایی دست می یابد، بنابراین آنها

don't understand it in a way as well.

نیز به نوعی آن را درک نمی کنند.

And then the rat, it's not written here, but rat people are really, really social and definitely

و سپس موش، اینجا نوشته نشده است، اما موش‌ها واقعاً اجتماعی هستند و قطعاً

clever, clever people.

افراد باهوش و باهوشی هستند.

Rat and ox get on quite well as friends, so yeah, in terms of people I've known in my

موش و گاو به عنوان دوست با هم خوب هستند، بنابراین بله، از نظر افرادی که در

life, I definitely see...

زندگی خود می شناسم، قطعاً می بینم ...

I see substance in these Chinese astrology signs and groups, but I'm someone whose mind

من در این علائم و گروه های طالع بینی چینی ماده ای می بینم ، اما من کسی هستم که ذهنم

works to look for the ways that it's true: "Yeah, you're like that because", you know,

کار می کند. به دنبال راه‌هایی بگردم که درست است: «آره، تو اینطوری چون»، می‌دانی،

I think about people and I'll try to find the reason that it's true.

من به مردم فکر می‌کنم و سعی می‌کنم دلیل درستی آن را پیدا کنم.

So for you I don't know if it will seem like it's true for you.

بنابراین برای شما من نمی دانم که آیا به نظر می رسد که برای شما صادق است یا خیر.

You'll have to think about some people you know, ask them what year they were born, so

شما باید در مورد برخی از افرادی که می شناسید فکر کنید ، از آنها بپرسید که در چه سالی متولد شده اند، تا

you can find out what they are.

بتوانید دریابید که آنها چه هستند.

So, there we are.

بنابراین، ما اینجا هستیم.

We've... What you can do now is do our quiz on these personality adjectives.

ما... کاری که اکنون می توانید انجام دهید این است که آزمون ما را در مورد این صفت های شخصیتی انجام دهید.

Thank you for watching and join me again soon. Bye.

ممنون که تماشا کردید و به زودی دوباره به من بپیوندید. خدا حافظ.