Learn 10 ways to use 'FROM' in English

Hi, everyone. In this lesson we're looking at uses of "from". "From" is a really common

سلام به همه. در این درس به کاربردهای «از» می پردازیم. "From" یک کلمه واقعا رایج

word in English, you see it all the time, but do you know when to use it? We use "from"

در انگلیسی است، شما همیشه آن را می بینید، اما آیا می دانید چه زمانی از آن استفاده کنید؟ ما از "from"

as a preposition, and we also use "from" in phrasal verbs, so let's look at all the different

به عنوان حرف اضافه استفاده می کنیم، و همچنین از "from" در افعال عبارتی استفاده می کنیم، بنابراین بیایید به تمام موقعیت های مختلف

situations where we use "from".

که از "from" استفاده می کنیم نگاه کنیم.

We'll start with a phrasal verb, which is: "come from". Somebody asks a question to you:

ما با یک فعل عبارتی شروع می کنیم، که عبارت است از: "come from". یکی از شما سوالی می پرسد

"Where do you come from?" That means: "Where were you...? Where were you born and where

: از کجا می آیی؟ یعنی: " کجا بودی... کجا متولد شدی و

did you live when you were younger?" So, I come from London. Where do you come from?

در جوانی کجا زندگی می کردی؟" بنابراین، من از لندن آمده ام. اهل كجاييد؟

"Where do aliens come from?" Aliens are the ones with the big eyes and sometimes they're

"بیگانگان از کجا می آیند؟" بیگانگان آنهایی هستند که چشمان درشت دارند و گاهی

green, or sometimes they're reptiles. "Where do aliens come from?" Aliens come from outer

سبز هستند یا گاهی خزندگان. " بیگانگان از کجا می آیند؟" بیگانگان از فضای بیرونی می آیند

space, out there where the UFOs live.

، جایی که یوفوها زندگی می کنند.

Timespan. "Timespan" means between this time and this time. "Yoga is from 7 to 9am in the

مدت زمان. "Timespan" به معنای بین این زمان و این زمان است. "یوگا از ساعت 7 تا 9 صبح در

pagoda." Yoga pagoda, it rhymes. A "pagoda" is a kind of... A kind of... Imagine the kind

بتکده است." بتکده یوگا، قافیه است. "بتکده " نوعی ... نوعی از ...

of building where some Hippies would go and do some yoga, with a pointy roof, and maybe

نوع ساختمانی را تصور کنید که برخی از هیپی ها می روند و یوگا انجام می دهند، با سقفی نوک تیز، و شاید

made from wood or something like that. That's a pagoda, anyway. "The wedding season is from

از چوب یا چیزی شبیه به آن ساخته شده باشد. به هر حال این یک بتکده است. فصل عروسی از

May until September." This means that between May and September that's when most of the

ماه می تا سپتامبر است. این به این معنی است که بین ماه مه و سپتامبر همان زمانی است که بیشتر

weddings happen. We're really busy with weddings between May and September. So, the wedding

عروسی ها برگزار می شود. ما واقعاً مشغول عروسی های بین ماه می و سپتامبر هستیم. بنابراین، فصل عروسی

season is from May until September.

از اردیبهشت تا سپتامبر است.

Now we're using timespan for an historical event, something that happened a long time

اکنون ما از بازه زمانی برای یک رویداد تاریخی استفاده می کنیم، چیزی که مدت ها

before, something that happened in history, something that we know as a fact. "World War

قبل اتفاق افتاده است، چیزی که در تاریخ اتفاق افتاده است، چیزی که به عنوان یک واقعیت می دانیم. "جنگ جهانی

I was from 1914 to 1918." And: "Queen Elizabeth 1st", let me say that one again. "Queen Elizabeth

اول از سال 1914 تا 1918 بود." و: "ملکه الیزابت 1"، اجازه دهید دوباره آن را بگویم. "ملکه الیزابت

1st reigned from 1558 to 1603". "Reigned" is a word... "To reign" is the word we use

اول از 1558 تا 1603 سلطنت کرد". «حکومت کرد » یک کلمه است... «حکومت کردن» کلمه ای است که از آن استفاده می کنیم

to say a queen or a king was in power for that time. So we could say: "Queen Elizabeth

تا بگوییم یک ملکه یا یک پادشاه در آن زمان در قدرت بوده است. بنابراین می توان گفت: "ملکه الیزابت

1st was in power from 1558 to 1603", but "reigned" is a specific word that means that.

اول از سال 1558 تا 1603 در قدرت بود"، اما "حکومت کرد" یک کلمه خاص است که به این معنی است.

Now we have "made from". This one is also a phrasal verb. When something is made...

اکنون ما "از" ساخته ایم. این یکی نیز یک فعل عبارتی است. وقتی چیزی ساخته می شود ...

We use "made from" to say how we get a thing. So, my jumper is made from wool, and wool

ما از "ساخته شده از" استفاده می کنیم تا بگوییم چگونه یک چیز را بدست می آوریم. بنابراین، جامپر من از پشم است و

comes from sheep. Here's some other things: "Plastic is made from oil." You take oil,

پشم از گوسفند. در اینجا چیزهای دیگری وجود دارد: "پلاستیک از نفت ساخته شده است." روغن

you do something to it, after you get plastic. "Paper is made from wood." Wood is the first

میگیری بعد پلاستیک میگیری یه کاری باهاش ​​میکنی. "کاغذ از چوب ساخته شده است." چوب اولین

thing you have, and you do something to it in the factory, and after you get paper.

چیزی است که در اختیار دارید و در کارخانه و بعد از تهیه کاغذ برای آن کاری انجام می دهید.

Now let's look at distance. We use "from" as a preposition to talk about the distance

حالا بیایید به فاصله نگاه کنیم. ما از "از" به عنوان حرف اضافه برای صحبت در مورد فاصله

to a place. "We are 10 minutes from the lake." Here's the lake, we are 10 minutes over here.

تا یک مکان استفاده می کنیم. 10 دقیقه با دریاچه فاصله داریم. اینجا دریاچه است، ما 10 دقیقه اینجا هستیم.

A lake, if you don't know it, is a natural, large area of water. It's bigger than a pond.

یک دریاچه، اگر آن را نمی شناسید، یک منطقه طبیعی و بزرگ از آب است. از حوض بزرگتر است.

A pond... A pond... A pond you would never swim in, and a pond is usually what you see

یک حوض... یک برکه... حوضی که هرگز در آن شنا نمی کنید و یک حوض معمولاً همان چیزی است که

in a person's garden if they have a nice garden. But a lake is much too big for most people

در باغ یک فرد می بینید، اگر باغ خوبی داشته باشد. اما یک دریاچه برای اکثر مردم بسیار بزرگتر از

to have in their gardens. Maybe if you were Queen Elizabeth 1st, you would have a lake

آن است که در باغ های خود داشته باشند. شاید اگر شما جای ملکه الیزابت اول بودید، یک دریاچه

in your garden, but not many other people.

در باغ خود داشتید، اما نه افراد دیگر.

"The moon is 385,000"-zero, zero, zero-"kilometres from the Earth". Here's the Earth, let's get

"ماه در فاصله 385000"-صفر، صفر، صفر-"کیلومتر از زمین" است. اینجا زمین است، بیایید

in our rocket and go 385,000 kilometres, if we survive, we make it to the moon. And the

سوار موشکمان شویم و 385000 کیلومتر برویم، اگر زنده بمانیم، به ماه می رسیم. و

last example here: "How far away is Tom's house from Steve's?" What that sentence means

آخرین مثال در اینجا: " خانه تام چقدر با استیو فاصله دارد؟" معنی آن جمله این

is: How far away is Tom's house from Steve's house? But we don't need to repeat the word

است: خانه تام چقدر با خانه استیو فاصله دارد ؟ اما نیازی نیست کلمه

"house". So, we could answer the question: "Tom's house is 10 miles from Steve's house."

«خانه» را تکرار کنیم. بنابراین، می‌توانیم به این سؤال پاسخ دهیم: "خانه تام 10 مایل از خانه استیو فاصله دارد."

Coming up: More examples of "from".

بالا آمدن: نمونه های بیشتری از "از".

Now we have the origin of something when we're using "from" as a preposition. "Origin" is

حالا وقتی از "از" به عنوان حرف اضافه استفاده می کنیم، منشأ چیزی را داریم. "منشاء"

a more formal way of saying where something begins, where something starts. So: "I have

یک روش رسمی تر برای گفتن اینکه چیزی از کجا شروع می شود، از کجا شروع می شود. بنابراین: "من

a letter from the bank." Here's my letter, coming from the postman, he puts it in my

نامه ای از بانک دارم." این نامه من است ، از طرف پستچی، او آن را در

letterbox, here's my letter from the bank. "I have a present from my Mum." Oh, thank

صندوق نامه من می گذارد، این نامه من از بانک است. "من یک هدیه از مادرم دارم." اوه،

you for my present. What a lovely... What a lovely scarf you gave me. And: "I got a

ممنون از هدیه من چه خوشگله... چه روسری خوشگلی به من دادی. و: "

call from Tom", as in phone call. Now, a phone call isn't a real object, like a scarf or

از تام تماس گرفتم"، مانند تماس تلفنی. در حال حاضر، یک تماس تلفنی یک شی واقعی نیست، مانند روسری یا

a letter that we receive, but we can use "from" in this case.

نامه ای که دریافت می کنیم، اما می توانیم در این مورد از "از" استفاده کنیم.

Now let's look at using "from" to describe a transport route. This is also a preposition.

حال بیایید به استفاده از "از" برای توصیف یک مسیر حمل و نقل نگاه کنیم. این هم حرف اضافه است.

"You can catch a train from London to Brighton." Perhaps you want to know how to travel to

می توانید از لندن به برایتون قطار بگیرید. شاید بخواهید بدانید چگونه به برایتون سفر کنید

Brighton, you haven't been there before. That's a town in the English seaside. The answer

، قبلاً آنجا نبوده اید. این شهری در ساحل انگلیسی است. پاسخ این

is: "You can catch a train from London to Brighton." We can also use the verb "take":

است: "شما می توانید قطاری را از لندن به برایتون بگیرید." همچنین می توانیم از فعل "take" استفاده کنیم:

"You can take a train", and actually we can also use the verb "get" if we want: "You can

"شما می توانید با قطار بروید" و در واقع اگر بخواهیم می توانیم از فعل "دریافت" نیز استفاده کنیم: "شما می

get a train from London to Brighton." But I feel the most common use is "catch", because

توانید از لندن به برایتون قطار بگیرید." اما من احساس می‌کنم رایج‌ترین کاربرد آن «گرفتن» است، زیرا

"catch" is when you're travelling somewhere, it at least has the sound that you do it quickly,

«گرفتن» زمانی است که به جایی سفر می‌کنید، حداقل صدایی دارد که آن را سریع انجام می‌دهید،

so you want to catch the train. In my opinion "catch" is the most natural one to use in

بنابراین می‌خواهید قطار را بگیرید. به نظر من "گرفتن" طبیعی ترین مورد استفاده در

that sentence.

آن جمله است.

"Take the bus from the mall." So, perhaps there's a bus stop at the mall, if you go

از مرکز خرید سوار اتوبوس شوید. بنابراین، شاید یک ایستگاه اتوبوس در مرکز خرید وجود داشته باشد، اگر به

there you can take the bus from there. The mall, we don't usually say that a lot in the

آنجا بروید، می توانید از آنجا با اتوبوس استفاده کنید. مرکز خرید، ما معمولاً در

U.K. because we don't have so many malls, but in places like the USA, they would say:

بریتانیا زیاد نمی گوییم زیرا مراکز خرید زیادی نداریم، اما در مکان هایی مانند ایالات متحده آمریکا می گویند:

"mall" and also in Dubai where there are lots of malls, you would hear that, but in Dubai

"مال" و همچنین در دبی که مراکز خرید زیادی وجود دارد ، این را می شنوید، اما در

you probably wouldn't take the bus from the mall. Anyway, moving on. "I'm getting the

دبی احتمالاً از مرکز خرید سوار اتوبوس نمی شوید . به هر حال، ادامه دارد. من

coach from Amsterdam to Paris." That's the way I'm travelling, and if you... You can

مربی را از آمستردام به پاریس می آورم. این راهی است که من در حال سفر هستم و اگر شما... می

also take the coach. Same as before, you can take the coach or catch the coach.

توانید مربی را هم ببرید. مانند قبل، می توانید مربی را بگیرید یا مربی را بگیرید.

Let's look at the cause of an ailment or disease. "Ailment" means something, like, sickness.

بیایید به علت یک بیماری یا بیماری نگاه کنیم. «بیماری» به معنای چیزی است، مانند بیماری.

The thing that's wrong with you at the moment, and it's not generally as serious as a disease.

چیزی که در حال حاضر با شما مشکل دارد و به طور کلی به اندازه یک بیماری جدی نیست.

An ailment is something that you have at this moment, it's not as serious. I can say: "I've

یک بیماری چیزی است که شما در این لحظه دارید، آنقدرها هم جدی نیست. می توانم بگویم:

got a headache from the noise." Or: "I've got a headache from all the noise". "I caught

از سر و صدا سردرد گرفته ام. یا: « از این همه سروصدا سردرد گرفته ام». من

the flu from grandma." Grandma is always coughing around, she's a bit gross like that, and she...

آنفولانزا را از مادربزرگ گرفتم. مادربزرگ همیشه در اطراف سرفه می کند ، او کمی اینطور است، و او...

Because grandma is always coughing, I caught the flu from grandma. And I could also say,

چون مادربزرگ همیشه سرفه می کند، من آنفولانزا را از مادربزرگ گرفتم. و همچنین می‌توانم بگویم،

talking about someone who's always smoking their cigarettes, 40 cigarettes a day, I could

در مورد کسی که همیشه سیگار می‌کشد، روزانه 40 نخ سیگار می‌کشد، می‌توانم

say: "He got lung cancer from smoking."

بگویم: "او در اثر سیگار کشیدن به سرطان ریه مبتلا شد."

Next we have: "Come up from behind". This is a... This is a phrasal verb, and we use

بعد داریم: «از پشت سر بالا بیا». این یک ... این یک فعل عبارتی است و ما از

this phrasal verb when there are two... Two things, perhaps in a race, where one comes

این فعل عبارتی استفاده می کنیم که دو تا ... دو چیز، شاید در مسابقه ای که یکی می

in front of the other one, so it speeds up, it goes faster, or in some way it comes in

آید جلوی دیگری، بنابراین سرعت می گیرد، می رود. سریع تر، یا به نوعی

front of the other one. So, in this sentence: "Redrum came up from behind to win the race."

جلوی دیگری می آید. بنابراین، در این جمله: "Redrum از پشت آمد تا برنده مسابقه شود."

Redrum was a famous English racehorse that won a long time ago. I think this happened

Redrum یک اسب مسابقه معروف انگلیسی بود که مدتها پیش برنده شد. فکر می

when I was a child, but this horse is still famous. It ran... It ran in a race called

کنم در کودکی این اتفاق افتاد، اما این اسب هنوز هم معروف است. دوید... در مسابقه ای به

the Grand National, which is the most famous horse race in England and it won the race.

نام Grand National دوید که معروف ترین مسابقه اسب دوانی در انگلستان است و برنده مسابقه شد.

I don't know if it did win the race in this way; I just made that sentence up. So I don't

من نمی دانم که آیا این مسابقه را به این شکل برنده شد یا نه. من فقط این جمله را ساختم. بنابراین من نمی

know if Redrum came up from behind to win the race or he just won it, he was such an

دانم که آیا ردرم از پشت برای برنده شدن در مسابقه آمده یا فقط آن را برنده شده است، او چنین

amazing horse. Anyway, he's a famous horse. And if you think about... Look at this word:

اسب شگفت انگیزی بود. به هر حال او یک اسب معروف است. و اگر به این فکر کنید... به این کلمه نگاه کنید:

"redrum" and you read it backwards, it says: "murder". Anyway, famous horse. Another example

«ردوم» و آن را به عقب می خوانید، می گوید: «قتل». به هر حال اسب معروف. مثال دیگر این

is: "The truck came up from behind"... I'm driving here in my car, the truck came up

است: "کامیون از پشت بالا آمد"... من با ماشینم اینجا رانندگی می کنم، کامیون

from behind and then hit me. If you had a car crash, perhaps that could be how it happened.

از پشت بالا آمد و بعد به من زد. اگر یک تصادف رانندگی داشتید ، شاید اینطوری اتفاق بیفتد.

Now, the last example here, this one is... I needed to tell you this because I often

حالا، آخرین مثال در اینجا، این یکی است ... لازم بود این را به شما بگویم، زیرا

have heard non-native speakers of English use something like this phrasal verb: "Take

اغلب شنیده ام که افراد غیر بومی انگلیسی از چیزی شبیه به این فعل عبارتی استفاده می کنند: "Take

from behind" in a way where they don't realize they're saying something that sounds something

from back" به گونه ای که نمی کنند. متوجه شوید که آنها چیزی می گویند که واقعاً چیزی جنسی به نظر می رسد

really sexual, so they might be saying, like: "In my car I take from backside. I driving

، بنابراین ممکن است بگویند: "در ماشین من از پشت می گیرم. من

over here, I take from backside". "Take from behind" or "Take from backside", and always

اینجا رانندگی می کنم، از پشت می گیرم". «از پشت بگیر» یا «از پشت بگیر» و همیشه

when you hear it it's like they don't mean... I don't think they mean something sexual,

وقتی می شنوید انگار منظورشان نیست... فکر نمی کنم منظورشان جنسی باشد،

but it is a little bit funny. So if you ever say: "Taking... Taking something from behind",

اما کمی خنده دار است. بنابراین اگر روزی بگویید: "گرفتن... گرفتن چیزی از پشت"،

it does sound like a sexual act, which our kind doggies here are describing for us, but

به نظر یک عمل جنسی است، که سگ های مهربان ما در اینجا برای ما توصیف می کنند، اما

I'm not going to say any more about that. We're going to move on to more words with "from".

من دیگر در مورد آن صحبت نمی کنم. ما قصد داریم به سراغ کلمات بیشتری با "از" برویم.

Now let's look at advanced expressions using "from". Starting with the expression: "From

حال بیایید به عبارات پیشرفته با استفاده از "از" نگاه کنیم. شروع با عبارت: "از

A to B". Let's say you were going to a big park and you were going to walk around, and

A تا B". فرض کنید به یک پارک بزرگ می رفتید و

you wanted to know... Or I'm coming in this gate, but I want to know... To leave over

می خواستید بدانید... یا من از این دروازه می آیم، اما می خواهم بدانم... تا آنجا را ترک

there. You could say: "How are we going to get from A to B?" Meaning: How do we get from

کنم. می توانید بگویید: "چگونه از A به B برسیم؟" معنی: چگونه از

here to over there?

اینجا به آنجا برسیم؟

The next expression: "From A to Z", in my pronunciation, some people might say: "From

تعبیر بعدی: «از الف تا ض» در تلفظ من ممکن است برخی بگویند: «از

A to Z", that means including everything. There used to be a map... It probably still

الف تا ض» یعنی شامل همه چیز می شود. قبلاً یک نقشه وجود داشت ... احتمالاً هنوز

exists. There used to be a map of London called: "The A to Z", and this map used to-if it still

وجود دارد. قبلاً نقشه‌ای از لندن وجود داشت به نام "A تا Z" و این نقشه قبلاً - اگر هنوز

exists, I don't know-have all the street names of London in it. It was a big map, many...

وجود دارد ، نمی دانم - نام همه خیابان های لندن در آن وجود دارد. این یک نقشه بزرگ بود، بسیاری...

A big, thick map and you could always find where you needed to go in that map. This was

یک نقشه بزرگ و ضخیم و همیشه می‌توانستید در آن نقشه جایی که باید بروید پیدا کنید. این

before Google Maps came along and I suppose now more people use their phones or maps on

قبل از آمدن Google Maps بود و فکر می کنم اکنون افراد بیشتری از تلفن یا نقشه های خود

the internet. But the map was called "The A to Z", because that map included everything.

در اینترنت استفاده می کنند. اما این نقشه "A تا Z" نام داشت، زیرا آن نقشه شامل همه چیز بود.

So, another example could be if you wanted to study something about computers, you could

بنابراین، یک مثال دیگر می تواند این باشد که اگر می خواهید چیزی در مورد رایانه مطالعه کنید، می

take this book and learn everything from A to Z about computers in this book, it includes everything.

توانید این کتاب را بگیرید و همه چیز را از A تا Z در مورد رایانه در این کتاب بیاموزید، این شامل همه چیز است.

Now, the next example is: "From dusk to dawn" or "From dusk till dawn" it could be. "Dusk"

حالا مثال بعدی این است: «از غروب تا طلوع» یا «از غروب تا طلوع» می تواند باشد. «غروب

is when the sun goes down at night, and "dawn" is when the sun begins to rise again the next

» زمانی است که خورشید در شب غروب می کند و «طلوع » زمانی است که خورشید در روز بعد یا در آغاز روز شروع به طلوع دوباره می کند

day or at the beginning of the day. So when we say: "From dusk to dawn", that means all

. پس وقتی می گوییم: «از غروب تا طلوع»

the time, never stopping, so this... This place could be open from dusk to dawn, never

یعنی همیشه، هرگز متوقف نمی شود، پس این... این مکان می تواند از غروب تا سحر باز باشد، هرگز

stopping.

متوقف نشود.

We could also say: "From zero to hero", this is somebody who's turned their life around.

همچنین می‌توانیم بگوییم: «از صفر تا قهرمان»، این کسی است که زندگی خود را برگردانده است.

Before they were zero, they were nothing; but now they're a hero, they're a champion.

قبل از اینکه صفر شوند، هیچ بودند. اما حالا آنها یک قهرمان هستند، آنها یک قهرمان هستند.

So it could be that they've gone from just having nothing in their life and no girlfriend,

بنابراین ممکن است آنها از داشتن هیچ چیز در زندگی خود، بدون دوست دختر،

no money, being really, really fat, and then they've become some famous male model or something

بی پولی، واقعاً، واقعاً چاق باشند، و سپس تبدیل به یک مدل مرد معروف یا چیزی

like that. That man would have gone from zero to hero.

شبیه به آن شده باشند. آن مرد از صفر به قهرمان تبدیل می شد.

Next we've got: "From beyond the grave". "Beyond" means after, and "the grave" is where you

بعد داریم: "از آن سوی قبر". «فراتر» به معنای پس از آن است و «قبر» جایی است که

go when you die. So, to receive a message from beyond the grave would be when you've

هنگام مرگ به آنجا می روید. بنابراین، دریافت پیامی از آن سوی قبر زمانی خواهد بود که

been contacted by a spirit or receive an intuition from a dead relative or something like that,

یک روح با شما تماس گرفته باشد یا شهودی از یکی از بستگان مرده دریافت کرده باشید یا چیزی شبیه به آن،

this would be a message from beyond the grave; not from living people. And it's usually...

این پیامی از آن سوی قبر خواهد بود. نه از افراد زنده و معمولاً

It's usually about a message, but it could be just seeing... Just seeing a ghost as well.

... معمولاً درباره یک پیام است، اما می تواند فقط دیدن باشد... فقط دیدن یک روح نیز.

You saw a ghost, you saw something from beyond the grave.

روح دیدی، چیزی از آن سوی قبر دیدی.

And the last example here: "From now on" means all the time after now... From now all the

و مثال آخر در اینجا: «از این به بعد» یعنی تمام وقت پس از این... از حالا همه

time in the future. So, from now on you're going to learn English with me on my channel

وقت در آینده. بنابراین، از این به بعد شما هر روز در کانال من با من انگلیسی یاد خواهید گرفت

every single day.

.

And I have here some examples of using "from" that come from popular culture, so they come

و من در اینجا چند نمونه از استفاده از "from" را دارم که از فرهنگ عامه آمده است، بنابراین آنها

from films, "f" for film, "s" for song, and "b" this is the name of a band. "From" is

از فیلم ها، "f" برای فیلم، "s" برای آهنگ، و "b" این نام یک گروه است. «از»

often used in titles, I think because it's quite catchy is the first reason to use it

اغلب در عناوین استفاده می‌شود، فکر می‌کنم چون کاملاً جذاب است اولین دلیل استفاده از آن

in a title, and also because "from" is a preposition has that idea, you know, we start here and

در عنوان است، و همچنین چون «از» یک حرف اضافه است، این ایده را دارد، می‌دانید، ما از اینجا شروع می‌کنیم و به

we go over there. If we use that in a title of a film it makes us think of a journey or

آنجا می‌رویم. . اگر در عنوان یک فیلم از آن استفاده کنیم، باعث می شود به یک سفر یا

something changing in that film. The first film, From Russia with Love is a James Bond

چیزی در حال تغییر در آن فیلم فکر کنیم. اولین فیلم از روسیه با عشق یک فیلم جیمز باند

movie. The next one is a famous film, I've never seen it, From Here to Eternity. "Here"

است. فیلم بعدی یک فیلم معروف است، من هرگز آن را ندیده ام، از اینجا تا ابدیت. "اینجا"

is here obviously, here and now. "Eternity" means forever and all time. So... And never-ending.

بدیهی است اینجا، اینجا و اکنون. «ابدیت» یعنی همیشه و همیشه. پس... و بی پایان.

So you start here and, you know, I guess maybe it's a really long film, I don't know, I've

بنابراین شما از اینجا شروع می‌کنید و، می‌دانید، حدس می‌زنم شاید واقعاً یک فیلم طولانی باشد، نمی‌دانم،

never seen it. I don't think it is, but it just gives us the idea that something really

هرگز آن را ندیده‌ام. فکر نمی‌کنم اینطور باشد، اما فقط به ما این ایده را می‌دهد که

big and important must be happening in that film.

باید یک اتفاق واقعاً بزرگ و مهم در آن فیلم رخ دهد.

From Dusk till Dawn, I already explained what "dusk" and "dawn" mean. This is a film about

از غروب تا طلوع، قبلاً توضیح دادم که "غروب" و "سپیده دم" یعنی چه. این فیلم در مورد

vampires in a... In a bar. And I watched this film probably about 50 times when I was a

خون آشام ها در یک بار است. و من این فیلم را احتمالا حدود 50 بار در دوران نوجوانی تماشا کردم

teenager. I used to really love George Clooney back then, and I thought it was really cool

. در آن زمان من واقعاً عاشق جورج کلونی بودم، و فکر می‌کردم که

to be in the kind of bar where you just fight vampires. Then there's a song: "From Paris

بودن در آن کافه‌ای که فقط با خون‌آشام‌ها می‌جنگید واقعاً جالب است. سپس یک آهنگ وجود دارد: "از پاریس

to Berlin", it's a kind of dancey, dancey track I think about.... more than 10 years

تا برلین"، این یک نوع رقص است، آهنگ رقصی که من به آن فکر می کنم .... اکنون بیش از 10 سال از

old now. And the last one is a band: "From First to Last".

عمرش می گذرد. و آخرین آنها یک گروه است: "از اول تا آخر".

So, you can leave a comment if you've seen any of these, any of these films or heard

بنابراین، اگر هر یک از این فیلم ها را دیدید یا

these songs, let me know. And what you can do now at the end of the lesson is go and

این آهنگ ها را شنیدید، می توانید نظر بدهید، به من اطلاع دهید. و کاری که اکنون در پایان درس می توانید انجام دهید این است که بروید

do the quiz on this. And I'll see you again soon. Bye.

و امتحانی را در این مورد انجام دهید. و به زودی دوباره می بینمت خدا حافظ.