Learn English Vocabulary: CATS! 🐱 🐈

Hi, everyone. Welcome to my cat lesson. I really love cats, so I'm excited to do this

سلام به همه. به درس گربه من خوش آمدید. من واقعاً گربه ها را دوست دارم، بنابراین مشتاقم که امروز این کار را

for you today. I'm going to read you a cat poem, I'm going to talk about cat personalities,

برای شما انجام دهم. می‌خواهم برایتان شعری از گربه بخوانم، درباره شخصیت‌های گربه‌ها صحبت می‌کنم،

and I'm going to tell you some stories about my old cat I used to have. Unfortunately,

و داستان‌هایی درباره گربه قدیمی‌ام که قبلا داشتم برایتان تعریف می‌کنم. متأسفانه

he's dead now, but his name is Mr.... is/was Mr Milo. So, I'll let you know something about

او در حال حاضر مرده است، اما نام او آقای ... است / آقای میلو بود. بنابراین،

Mr Milo as we do the lesson.

در حین انجام این درس، چیزی را در مورد آقای میلو به شما اطلاع خواهم داد.

Let's begin with a poem. This poem is about cat behavior and also about how a cat changes

بیایید با یک شعر شروع کنیم. این شعر در مورد رفتار گربه و همچنین در مورد چگونگی تغییر گربه با افزایش

as it gets older. I'll read it to you now.

سن است. الان برات میخونم

Listen, kitten, Get this clear,

گوش کن بچه گربه، این را روشن کن،

This is my chair. I sit here.

این صندلی من است. آیا اینجاست.

Okay, kitty We can share;

خوب، بچه گربه، ما می توانیم به اشتراک بگذاریم.

When I'm not home, It's your chair.

وقتی خانه نیستم ، صندلی توست.

Listen cat How about

گوش کن گربه

If I use it When you're out?

اگر وقتی بیرون هستی از آن استفاده کنم چطور؟

So, what happens in this poem is that as the cat gets older, the cat's behavior changes.

بنابراین، آنچه در این شعر اتفاق می افتد این است که با بزرگتر شدن گربه، رفتار گربه تغییر می کند.

At first, it's a lovely, sweet kitten, and the cat's owner is in charge. The cat's owner

در ابتدا، این یک بچه گربه دوست داشتنی و شیرین است و صاحب گربه مسئول است. صاحب گربه

is still the boss, and the cat's owner can say: "This is my chair", when the cat is a

هنوز رئیس است و صاحب گربه می تواند بگوید: "این صندلی من است"، زمانی که گربه یک

kitten; when it's still a baby.

بچه گربه است. وقتی هنوز بچه است

Then, later, the power has changed between the cat's owner and the cat. Now, they share

سپس، بعد، قدرت بین صاحب گربه و گربه تغییر کرده است. اکنون، آنها

the chair; they sit together. The owner sits with the cat, and when the owner goes out,

صندلی را به اشتراک می گذارند. با هم می نشینند صاحبش با گربه می نشیند و وقتی صاحبش بیرون می رود

then the cat can sit in the chair by itself. This is when the cat has become a kitty.

، گربه می تواند خودش روی صندلی بنشیند. این زمانی است که گربه تبدیل به یک جلف شده است.

And then, later, when the cat has become an adult, the power has completely changed and

و بعداً، وقتی گربه بالغ شد، قدرت کاملاً تغییر کرد و

now the cat's owner can't sit in his own chair; he has to ask his cat: "Is it okay if I sit

حالا صاحب گربه نمی تواند روی صندلی خودش بنشیند. او باید از گربه اش بپرسد: "اشکالی ندارد اگر روی

in that chair that you like so much?" when the cat has grown up.

آن صندلی بنشینم که شما آنقدر دوست دارید ؟" وقتی گربه بزرگ شد

So, I really liked that poem about cats, because I think that's one of the main things about

بنابراین، من آن شعر در مورد گربه ها را خیلی دوست داشتم، زیرا فکر می کنم این یکی از چیزهای اصلی در مورد

their personalities. Unlike a dog that respects you as its master and will always look up

شخصیت آنها است. بر خلاف سگی که به شما به عنوان اربابش احترام می گذارد و همیشه

to you, that's not guaranteed with a cat. And many cats, as they get older, become very

به شما نگاه می کند، با گربه تضمین نمی شود. و بسیاری از گربه ها با افزایش سن، حتی از صاحبانشان بسیار

powerful and more powerful even than their owners.

قدرتمند و قدرتمندتر می شوند.

So let's look at some cat words now. We've got: "pussy" or "pussycat". The word "pussy"

بنابراین بیایید اکنون به چند کلمه گربه نگاه کنیم. ما داریم: "بیدمشک" یا "گربه گربه". کلمه "بیدمشک"

can be a rude word. If we want to say... We can still use it when we're talking about

می تواند یک کلمه بی ادبانه باشد. اگر بخواهیم بگوییم ... هنوز هم می توانیم وقتی در مورد گربه ها صحبت می کنیم از آن استفاده کنیم

cats, but we have to say it in a sweet way: "pussy". And we can say: "Here, pussy, pussy,

، اما باید به زبان شیرین بگوییم: "بیدمشک". و می توانیم بگوییم: «اینجا، بیدمشک، بیدمشک،

pussy" to a cat. It does sound a little bit funny, but you could still say it as kind

بیدمشک» به یک گربه. کمی خنده دار به نظر می رسد، اما هنوز هم می توانید آن را به

of a joke or to be sweet.

عنوان یک جوک یا شیرین بیان کنید.

Another cat word is "moggy". A moggy is a cat that... It's not a fancy cat, it's maybe

کلمه دیگر گربه "موگی" است. ماگی گربه ای است که... گربه ی فانتزی نیست، شاید

not a very attractive cat; it's a mix of all the different street cats around, and not

گربه ی خیلی جذابی هم نباشد. این ترکیبی از همه گربه‌های خیابانی مختلف در اطراف است، و نه

a beautiful champion cat, but one that you can still love very much.

یک گربه قهرمان زیبا، اما گربه‌ای که هنوز هم می‌توانید آن را بسیار دوست داشته باشید.

Next we have a "tom" or a "tomcat". This is a male cat. And we have also "pedigree cat".

بعد ما یک "تام" یا "گربه تام" داریم. این یک گربه نر است. و ما همچنین "گربه شجره نامه" داریم.

"Pedigree" is a cat that has been bred to look a certain way; to look beautiful.

"Pedigree" گربه ای است که برای ظاهر خاصی پرورش یافته است. برای زیبا به نظر رسیدن

My cat, Mr Milo, was a pedigree cat. He was a Persian cat. He was very, very beautiful,

گربه من، آقای میلو، یک گربه تبار بود. او یک گربه ایرانی بود. او بسیار بسیار زیبا بود،

but he wasn't very intelligent as a cat. And perhaps it's true that maybe moggies are more

اما به عنوان یک گربه چندان باهوش نبود. و شاید درست باشد که شاید ماگی‌ها باهوش‌تر

intelligent than... at least more intelligent than Persian cats because they haven't been

از... حداقل باهوش‌تر از گربه‌های پرشین باشند، زیرا آن‌ها آن‌قدر همخون نبوده‌اند که

so inbred to look beautiful.

زیبا به نظر برسند.

Okay, now let's look at cat behavior. What does a cat do in its general, daily life?

خوب، حالا بیایید به رفتار گربه نگاه کنیم. یک گربه در زندگی عمومی و روزمره خود چه می کند؟

First of all, a cat loves to nap. You will often find a cat napping. For example, the

اول از همه، یک گربه عاشق چرت زدن است. اغلب گربه ای را می بینید که چرت می زند. به عنوان مثال،

cat may nap on a chair, it may nap on your bed. Cats might also do some hunting during

گربه ممکن است روی یک صندلی چرت بزند، ممکن است روی تخت شما چرت بزند . گربه ها ممکن است در طول روز نیز شکار

the day. So, watch out if there's any wild birds in your garden, or any mice that might

کنند. بنابراین، مراقب باشید که آیا پرندگان وحشی در باغ شما وجود دارد یا موش هایی که ممکن

be in your garden or in your house because your cat will try to hunt that. Mr Milo was

است در باغ یا خانه شما باشند زیرا گربه شما سعی می کند آن را شکار کند. آقای میلو

not very good at hunting. No, no, no. It was quite funny. He lived for 17 years, he never

در شکار خیلی خوب نبود. نه نه نه. کاملا خنده دار بود او 17 سال زندگی کرد، او هرگز

caught a bird. He only managed to catch a mouse that was already dying, so it couldn't

یک پرنده صید نکرد. او فقط موفق شد موشی را بگیرد که قبلاً در حال مرگ بود، بنابراین واقعاً نمی توانست

really... It couldn't really run fast. And Mr Milo was so proud that he... He put his

... واقعاً نمی توانست سریع بدود. و آقای میلو آنقدر مغرور بود که... او

paw on this already half-dead mouse, but that... Mr Milo wasn't... He wasn't much of an aggressive

پنجه اش را روی این موش نیمه جان گذاشت، اما آن... آقای میلو نبود... او چندان گربه ای پرخاشگر نبود

cat. He was just, you know, he was good at looking beautiful, and that was all he did

. او فقط، می دانید، او در ظاهر زیبا بود، و این تنها کاری بود که او واقعاً انجام داد

really.

.

Cats also like to groom. "Grooming" is when they lick their... Lick their fur to stay

گربه‌ها هم دوست دارند داماد کنند. "آرایش" زمانی است که آنها را لیس می زنند... خزشان را لیس می زنند تا

clean. Cats also like to purr. [Purrs] That's how Mr Milo would purr. It was often quite

تمیز بمانند. گربه ها هم دوست دارند خرخر کنند. [خرخر] اینگونه بود که آقای میلو خرخر می کرد. اغلب بسیار

annoying, because he always wanted to do it right there next to your neck, so you would

آزاردهنده بود، زیرا او همیشه می‌خواست این کار را درست در کنار گردن شما انجام دهد، بنابراین

get the feeling of the claws coming out, and also wet-cat breath on your neck and in your

شما احساس می‌کنید که چنگال‌ها بیرون می‌آیند و همچنین نفس گربه‌ای خیس روی گردن و

ear. [Purrs] And you would try to push him away, but he always came back to do more.

گوش‌تان است. [خرخر] و شما سعی می‌کردید او را دور کنید، اما او همیشه برای انجام کارهای بیشتر برمی‌گشت.

So, it was... It was nice but also annoying about him.

بنابراین، این بود... در مورد او خوب بود اما آزاردهنده بود.

Cats meow. Mr Milo would meow something like this: "[Meows]". He was a whiner. He didn't...

گربه ها میومیو می کنند. آقای میلو چیزی شبیه به این میو میو می کند : "[میوس]". او یک ناله کننده بود. او نمی‌کرد...

He didn't meow very loud, but he wouldn't stop meowing if he wanted food; you'd have

خیلی بلند میو نمی‌کرد، اما اگر غذا می‌خواست دست از میو نمی‌کشید.

to give it to him.

باید بهش بدی

Next we've got "scratching". I already mentioned when Mr Milo purred, he would scratch you

بعد ما "خراش" داریم. قبلاً گفتم وقتی آقای میلو خرخر می کرد، شما را

on your neck. But cats also scratch on their scratching posts or on furniture. They have

روی گردنتان می خراشید. اما گربه‌ها روی پایه‌های خراش یا مبلمان خود نیز خراش می‌دهند. آنها باید

to do that to keep their claws short.

این کار را انجام دهند تا پنجه های خود را کوتاه نگه دارند.

Cats will also swish their tails. I'm not sure what that means. I think they can swish

گربه ها نیز دم خود را می چرخانند. من مطمئن نیستم که معنی آن چیست. من فکر می کنم آنها می توانند

their tails in different moods. In some cats, sometimes I think it means they're a bit angry

دم خود را در حالات مختلف بچرخانند. در برخی از گربه ها، گاهی اوقات فکر می کنم به این معنی است که

if they swish their tail, and it could also mean that they want to hunt something. Let

اگر دم خود را بچرخانند کمی عصبانی می شوند و همچنین می تواند به این معنی باشد که می خواهند چیزی را شکار کنند.

me know in the comments if you know why a cat swishes its tail.

اگر می دانید چرا گربه دم خود را تکان می دهد، در نظرات به من اطلاع دهید.

Next, let's look at cat adjectives. How can we describe the personality of cats in general?

بعد، بیایید به صفت های گربه نگاه کنیم. چگونه می توانیم شخصیت گربه ها را به طور کلی توصیف کنیم؟

First, we've got "independent". Cats are different to dogs, of course, because they go outside

اول، ما "مستقل" داریم. البته گربه ها با سگ ها متفاوت هستند ، زیرا آنها به تنهایی بیرون می

on their own. They go and have adventures outside. Some cats go out for a long time,

روند. می روند بیرون و ماجراجویی می کنند . برخی از گربه‌ها برای مدت طولانی بیرون می‌روند،

some cats go very far, they like to travel, and they're independent because they don't

برخی از گربه‌ها خیلی دور می‌روند، دوست دارند سفر کنند و مستقل هستند، زیرا

go out in a group with other cats. If you ever see dogs or street dogs, they are happy

در گروه با گربه‌های دیگر بیرون نمی‌روند. اگر تا به حال سگ یا سگ های خیابانی را دیدید، از

to be in a pack together and they like to... Not all the time, but they often like to walk

بودن در یک گله با هم خوشحال هستند و دوست دارند... نه همیشه، اما اغلب دوست

the streets together with other dogs; whereas cats, they'll generally walk around alone,

دارند با سگ های دیگر در خیابان قدم بزنند. در حالی که گربه‌ها معمولاً به تنهایی راه می‌روند،

although they might like to nap or sit near other cats sometimes. But I don't think they

اگرچه ممکن است گاهی اوقات دوست داشته باشند در نزدیکی گربه‌های دیگر چرت بزنند یا بنشینند . اما فکر نمی‌کنم آن‌ها

plan it, like they're all going to go out together at the same time.

برنامه‌ریزی کنند، مثل اینکه قرار است همه همزمان با هم بیرون بروند.

Next, cats are intelligent. People argue about this one because they say dogs are intelligent

بعد، گربه ها باهوش هستند. مردم در مورد این مورد بحث می کنند زیرا می گویند سگ ها باهوش هستند

because you can teach them tricks, you can teach them to give you their paw and you can

زیرا می توانید به آنها حقه ها را یاد دهید ، می توانید به آنها یاد دهید که پنجه های خود را به شما بدهند و می توانید

teach them to bark, so people say cats aren't intelligent like dogs because they don't do

پارس کردن را به آنها بیاموزید ، بنابراین مردم می گویند گربه ها مانند سگ ها باهوش نیستند زیرا آنها این کار را نمی کنند.

tricks. But the thing is: Cats wouldn't be interested in doing tricks for you. They...

ترفند انجام دهید اما مسئله این است: گربه ها علاقه ای به انجام حقه برای شما ندارند. آنها...

They don't want to be controlled by you in that way, I suppose. So, I think cats are

آنها نمی خواهند به این شکل توسط شما کنترل شوند، فکر می کنم. بنابراین، من فکر می‌کنم گربه‌ها

intelligent, but in the way that it's how they look at you sometimes. They look at you

باهوش هستند، اما به این شکل که گاهی اوقات به شما نگاه می‌کنند. آن‌ها به شما

like they understand your deep psychology or your flaws, so they have a certain kind

طوری نگاه می‌کنند که انگار روان‌شناسی عمیق یا عیب‌های شما را درک می‌کنند، بنابراین نوع خاصی

of intelligence that's different to dogs. Maybe dogs can do stuff if you teach them,

از هوش دارند که با سگ‌ها متفاوت است. شاید سگ ها بتوانند کارهایی را انجام دهند اگر شما به آنها آموزش دهید،

but cats already know stuff.

اما گربه ها قبلاً چیزهایی را می دانند.

Now, also, cats are mysterious. If you think about it, when cats go outside, you don't

در حال حاضر، همچنین، گربه ها مرموز هستند. اگر به آن فکر کنید، وقتی گربه ها بیرون می روند،

always know where they go. Now, Mr Milo, when he was about two years old, one day he just

همیشه نمی دانید کجا می روند. حالا آقای میلو، وقتی حدود دو ساله بود، یک روز

left and he didn't come back. He went travelling. And we put up some posters around the local

رفت و دیگر برنگشت. به مسافرت رفت. و ما پوسترهایی را در اطراف منطقه محلی نصب کردیم

area to try to get Mr Milo back, obviously, because he's our cat and we loved him very,

تا سعی کنیم آقای میلو را برگردانیم، بدیهی است که او گربه ما است و ما او را خیلی خیلی دوست داشتیم

very much, so we wanted to get him back.

، بنابراین می خواستیم او را برگردانیم.

And it was actually a few weeks later, but somebody called... Called up and said: "I

و در واقع چند هفته بعد بود، اما یک نفر زنگ زد... زنگ زد و گفت: "

think that I've spotted your cat, and your cat's in my neighbour's garden." And this

فکر می کنم گربه شما را دیدم و گربه شما در باغ همسایه من است." و این

woman... The neighbour was a mad cat lady, and she would attract all the cats in the

زن... همسایه یک خانم گربه دیوانه بود و همه گربه های

neighbourhood to her garden. And then the cats would choose to go and live at her house

محله را به باغ خود جذب می کرد. و سپس گربه‌ها انتخاب می‌کنند که به جای آن بروند و در خانه او زندگی

instead. So, Mr Milo left us to go to the mad cat lady.

کنند. بنابراین، آقای میلو ما را ترک کرد تا به سراغ خانم گربه دیوانه برویم.

We went to the house to get Mr Milo back, and although he looked the same-he had the

ما به خانه رفتیم تا آقای میلو را برگردانیم، و اگرچه او به همان شکل به نظر می رسید -

long fur, same eye colour-when we got him back it was like his whole personality had

خز بلند و همان رنگ چشم داشت - وقتی او را برگرداندیم، انگار کل

changed in the time that he was living in this other house. And it... It took a few

شخصیتش در زمانی که در آن زندگی می کرد تغییر کرده بود. خانه دیگر و این... چند

weeks for him to get back to the old Mr Milo. But that's an example of how mysterious they

هفته طول کشید تا او به آقای میلوی قدیمی برگردد. اما این نمونه ای از این است که آنها چقدر

can be. You know, we will never know if he wanted to leave us, or he just walked too

می توانند مرموز باشند. می دانی، ما هرگز نخواهیم فهمید که او می خواست ما را ترک کند یا خیلی راه رفت

far and got lost. He'll keep it a secret forever, and I think many cats do that. They don't

و گم شد. او آن را برای همیشه مخفی نگه می دارد، و من فکر می کنم بسیاری از گربه ها این کار را انجام می دهند. آنها نمی

want you to know everything about them.

خواهند شما همه چیز را در مورد آنها بدانید.

Cats are also curious. We have a phrase: "Curiosity killed the cat." I had another cat when I

گربه ها نیز کنجکاو هستند. ما یک عبارت داریم: "کنجکاوی گربه را کشت." من در جوانی یک گربه دیگر داشتم

was younger, but unfortunately, that cat died when it was very young; less than a year old.

، اما متأسفانه، آن گربه در جوانی مرد. کمتر از یک سال است.

And curiosity literally killed that cat. That cat was eating a stick. I don't know why it

و کنجکاوی به معنای واقعی کلمه آن گربه را کشت. آن گربه داشت چوب می خورد. نمی دانم چرا

decided to eat a stick. It must have thought: "What's this? I want to put it in my mouth",

تصمیم گرفت چوب بخورد. باید فکر کرده باشد: "این چیست؟ می خواهم آن را در دهانم بگذارم"

and then it choked on the... On the stick. It was very sad because nobody found it when

و سپس روی چوب خفه شد. بسیار غم انگیز بود زیرا هیچ کس آن را پیدا

it was struggling. But if... If the cat wasn't so curious and interested to find out things-"Oh,

نکرد. اما اگر... اگر گربه آنقدر کنجکاو و علاقه مند به کشف چیزها نبود - "اوه

what's this stick?"-maybe he would have lived for much longer.

، این چوب چیست؟" - شاید خیلی بیشتر زنده می ماند.

Next, cats are choosy. "Choosy" means they... If there's something... Choosy in the sense

بعد، گربه ها انتخابگر هستند. «برگزیده» یعنی آنها... اگر چیزی باشد... انتخاب کننده به این معنا

that you like this, but you don't like that. There's some people you like, some people

که شما این را دوست دارید، اما آن را دوست ندارید. افرادی هستند که دوستشان دارید، بعضی ها را

you don't like, and cats are very much like that. If a cat... If you think... If you try

دوست ندارید، و گربه ها خیلی شبیه آن ها هستند. اگر یک گربه ... اگر فکر می کنید ... اگر سعی می کنید

to call a cat, often it doesn't come to you, and cats will avoid some people that come

یک گربه را صدا کنید، اغلب به سراغ شما نمی آید و گربه ها از برخی افرادی که به خانه شما می آیند اجتناب می کنند

to your house; but other people they'll really like, and they'll come up and want to jump

. اما افراد دیگری را که واقعاً دوست خواهند داشت، می آیند و می خواهند

on their lap. So, in that sense... In that sense, a cat is choosy.

روی دامان آنها بپرند. بنابراین، از این نظر... از این نظر، یک گربه انتخابگر است.

Next, cats are playful. Mr Milo wasn't really that playful. If... The most excited he would

بعد، گربه ها بازیگوش هستند. آقای میلو واقعاً بازیگوش نبود. اگر... هیجان انگیزترین چیزی که او به

get is to maybe do this a few times; but some cats like to jump, play with string, go crazy,

دست می آورد این است که شاید این کار را چند بار انجام دهد. اما بعضی از گربه ها دوست دارند بپرند، با ریسمان بازی کنند، دیوانه شوند،

roll on the floor, and they do exciting things when they're kittens. Cats are also affectionate.

روی زمین غلت بزنند، و وقتی بچه گربه هستند کارهای هیجان انگیزی انجام می دهند. گربه ها نیز مهربان هستند.

Some cats; some cats are not. They like to sit in your lap, they like to purr for you,

برخی از گربه ها؛ برخی از گربه ها نیستند. دوست دارند در بغل تو بنشینند، دوست دارند برایت خرخر

they like to come and walk by your legs. So, in that way, they're affectionate.

کنند، دوست دارند بیایند و با پاهایت راه بروند. بنابراین، در این راه، آنها با محبت هستند.

Cats are disloyal. I'm not sure if they are disloyal because I don't think they are doing

گربه ها بی وفا هستند. من مطمئن نیستم که آنها بی وفا هستند زیرا فکر نمی کنم آنها عمدا

it on purpose to leave you. For example, when Mr Milo went away and left us, maybe he was

این کار را انجام دهند تا شما را ترک کنند. به عنوان مثال، وقتی آقای میلو رفت و ما را ترک کرد، شاید او

just having an adventure. It wasn't because he said: "I don't like this food that you're

فقط یک ماجراجویی داشت. به خاطر این نبود که گفت: من دیگر این غذایی را که

giving me anymore. I'm going away to the mad cat lady."

به من می‌دهی دوست ندارم، می‌روم پیش خانم گربه دیوانه.

And if we think about dogs, here, it can help us understand because a dog, if... Some people,

و اگر به سگ فکر کنیم، اینجا می تواند به ما کمک کند تا بفهمیم چون یک سگ، اگر... بعضی ها

unfortunately, beat their dogs or hit them and they shout at them really badly, but the

متاسفانه سگ هایشان را کتک می زنند یا آنها را می زنند و خیلی بد سرشان فریاد می زنند، اما

dog will always come and be friends again with its master. You can treat a dog very

سگ همیشه می آید و با هم دوست می شود. دوباره با استادش شما می توانید با یک سگ بسیار

badly, and they will always come back and love you; whereas cats, they will make a decision

بد رفتار کنید، و آنها همیشه برمی گردند و شما را دوست خواهند داشت . در حالی که گربه ها

about where they live - if it's good for them, they will say; but if it's not good for them,

در مورد محل زندگی خود تصمیم می گیرند - اگر برای آنها خوب باشد، می گویند؛ اما اگر برای آنها خوب نیست،

they might leave and they'll go to somebody else who feeds it or somebody else who takes

ممکن است آنها را ترک کنند و به سراغ شخص دیگری بروند که به آن غذا می دهد یا شخص دیگری که

it in the house. So, in that... In that way, they are disloyal because they won't stay

آن را در خانه می برد. بنابراین، به این ترتیب، آنها بی وفا هستند، زیرا

forever, if you treat them badly.

اگر شما با آنها بد رفتار کنید، برای همیشه نمی مانند.

But I think "disloyal" is a strong... Is a too strong word. It makes it seem like the

اما من فکر می کنم "بی وفا" یک کلمه قوی است ... کلمه بسیار قوی است. این باعث می‌شود به نظر برسد که

cat is just waiting to leave you at any time, and I don't think that's quite true about

گربه فقط منتظر است تا شما را در هر زمانی ترک کند، و من فکر نمی‌کنم این در مورد آن کاملاً درست باشد

it. They just... They're able to move on; whereas, for dogs, it's harder for them to

. آنها فقط... آنها قادر به حرکت هستند. در حالی که برای سگ ها

do that. If you think about cats, if somebody dies or they can't keep their cat anymore

انجام این کار برایشان سخت تر است. اگر به گربه‌ها فکر می‌کنید، اگر کسی بمیرد یا دیگر نتواند گربه‌اش را نگه دارد،

because they're moving house or moving to a different country, the cat can go to another

چون خانه‌اش را عوض می‌کند یا به کشور دیگری نقل مکان می‌کند ، گربه می‌تواند به خانه‌ای دیگر برود

house and adapt very, very quickly. Dogs can do that, but it takes them longer to be comfortable

و خیلی خیلی سریع با آن سازگار شود. سگ ها می توانند این کار را انجام دهند، اما مدت زمان بیشتری طول می کشد تا

in a new home.

در یک خانه جدید راحت باشند.

Next, we have "lazy". What do you think? Do you think cats are lazy? Obviously they sleep

بعد، ما "تنبل" داریم. شما چی فکر میکنید؟ آیا فکر می کنید گربه ها تنبل هستند؟ بدیهی است که آنها

a lot, and I suppose they're not very busy; they don't have a lot to do. So, unless they

زیاد می خوابند، و من فکر می کنم که آنها خیلی شلوغ نیستند. آنها کار زیادی برای انجام دادن ندارند. بنابراین، مگر اینکه آنها

do lots of hunting, it can seem like cats are lazy. And on those days where you feel

شکار زیادی انجام دهند، به نظر می رسد که گربه ها تنبل هستند. و در آن روزهایی که

a little bit tired and you go and have a sleep, usually in the afternoon, that's when we take

کمی احساس خستگی می‌کنید و می‌روید و می‌خوابید، معمولاً بعد از ظهر، آن‌وقت است که ما

a cat nap. When we feel lazy like the cat, we go and have a cat nap.

چرت گربه‌ای می‌زنیم. وقتی مثل گربه احساس تنبلی می کنیم، می رویم و یک چرت گربه ای می خوریم.

And the last adjective to describe a cat is "timid". "Timid" means the opposite of brave.

و آخرین صفت برای توصیف گربه "ترس" است. ترسو به معنای مخالف شجاع است.

When you're timid, if you hear a noise, a bang - you run away. Some cats are very timid;

وقتی ترسو هستید، اگر سر و صدا، صدای تند بشنوید - فرار می کنید. برخی از گربه ها بسیار ترسو هستند.

some cats, if they meet a new person, they'll stay on the other side of the room or they'll

بعضی از گربه ها، اگر با فرد جدیدی آشنا شوند، در آن طرف اتاق می مانند یا

always run away from them. Mr Milo wasn't very timid; he was just more calm. He was

همیشه از آنها فرار می کنند. آقای میلو خیلی ترسو نبود. او فقط آرام تر بود. او

a calm kind of cat. I think he was maybe not that intelligent, that he wasn't scared by

یک نوع گربه آرام بود. من فکر می کنم او شاید آنقدر باهوش نبود که از خیلی چیزها نمی ترسید

so many things because he didn't understand what they were.

چون نمی فهمید آنها چیست.

So, there we are. Thank you for watching my cat lesson. I have a quiz for you to do now

بنابراین، ما اینجا هستیم. ممنون که درس گربه من را تماشا کردید . من یک مسابقه برای شما دارم که باید

on everything we've learned today. Thank you for watching.

در مورد همه چیزهایی که امروز یاد گرفتیم انجام دهید. ممنون که تماشا کردید

Meow. I forgot something - a story I wanted to tell... I forgot a story that I wanted

میو. چیزی را فراموش کردم - داستانی که می خواستم بگویم ... داستانی را فراموش کردم که می خواستم برایت تعریف کنم

to tell you. Mr Milo, I loved him so much, he was my cat. When I got that cat, I was

. آقای میلو، من او را خیلی دوست داشتم، او گربه من بود. وقتی آن گربه را گرفتم،

11 years old, and in my family nobody had had a cat before, so we didn't... All right,

11 ساله بودم و در خانواده‌ام هیچ‌کس قبلاً گربه نداشته است، بنابراین ما نداشتیم... بسیار خب،

it's not the hardest thing in the world to take care of a cat, but we didn't really know.

مراقبت از یک گربه سخت‌ترین کار دنیا نیست، اما ما واقعا نمی دانستیم

And my Mom, she bought me a book about caring for your Persian cat. And Persian cats, they

و مادرم، او برای من کتابی در مورد مراقبت از گربه ایرانی خرید. و گربه های پرشین

have long hair. Don't know where she got this book from, but it said that to take good care

موهای بلندی دارند. نمی دانم او این کتاب را از کجا تهیه کرده است، اما در آن نوشته شده بود که برای مراقبت

of your Persian cat, you have to give it a bath one time a week.

از گربه ایرانی خود باید هفته ای یک بار آن را حمام کنید.

And because I loved him so much, that's what I decided needed to happen to Mr Milo every

و چون من او را خیلی دوست داشتم، این چیزی بود که تصمیم گرفتم هر هفته برای آقای میلو اتفاق بیفتد

week. Now, this might explain why he wasn't a very intelligent cat; it may have been some

. حالا، این ممکن است توضیح دهد که چرا او گربه بسیار باهوشی نبود. ممکن است

kind of trauma that I was responsible for. So, what would happen: Mr Milo's bath time,

نوعی ضربه روحی بوده باشد که من مسئول آن بودم. خب، چه اتفاقی می‌افتد: وقت حمام آقای میلو، می‌رفت

he would get in the water and he would go... He would reduce size and become this skinny,

توی آب و می‌رفت ... سایزش را کم می‌کرد و به این استخوان کوچک و لاغر می‌شد

little bone; all his fluff is gone, and he's, like, shaking in the bath like that. Tries

. تمام کرک هایش از بین رفته است، و او در حمام همینطور می لرزد. سعی می کند

to jump out, every time he tries to jump out - nope. And I'm 11 or... 11 or just 12. And

بیرون بپرد، هر بار که سعی می کند بیرون بپرد - نه. و من 11 یا... 11 یا فقط 12 سال دارم. و

I love him so much, he must have this bath and have shampoo and everything, but it doesn't

من او را خیلی دوست دارم، او باید این حمام و شامپو و همه چیز را بخورد، اما همه چیز به همین جا ختم نمی

end there.

شود.

The next step is then to go onto my window ceil in my bedroom and be blow-dried with

گام بعدی این است که به سقف پنجره اتاق خوابم بروم و

a hairdryer really loud and very, very close to his skin, potentially burning him. Okay,

با سشوار با صدای بلند و بسیار بسیار نزدیک به پوست او سشوار شوم و به طور بالقوه او را بسوزاند. خوب،

I know this was wrong now, but when I was 11 I thought that was love for my cat. So,

می دانم که این اشتباه بود، اما وقتی 11 ساله بودم فکر می کردم این عشق به گربه من است. بنابراین،

he would be on the window sill, and he would try to run to one side so he could jump off,

او روی لبه پنجره بود و سعی می کرد به یک طرف بدود تا بتواند بپرد،

and the hairdryer would follow him, so then he would try to run to the other side to jump

و سشوار هم دنبالش می آمد، پس سعی می کرد به طرف دیگر بدود تا

off, and I'd follow him with a hairdryer. And so this would happen every single week

بپرد، و من. او را با سشوار دنبال کنید. و به این ترتیب هر هفته این اتفاق می افتاد

until somebody told me: "You're not supposed to do that to cats. I don't think he likes

تا زمانی که یکی به من گفت: "تو قرار نیست این کار را با گربه ها انجام دهی. فکر نمی کنم او

it", and then I stopped torturing him and making him look beautiful. So, there's my

این کار را دوست داشته باشد" و بعد از شکنجه او و زیبا جلوه دادن او دست کشیدم . بنابراین، داستان من وجود دارد

story. Thanks for watching.

. ممنون از ملاحظه تان.