How To Use The Right English Grammar At The Right Time

all right I think we're

خیلی خب، فکر می‌کنم

live check make sure we're working over here all  right I think we are live I am Drew Badger the  

زنده هستیم بررسی کنید مطمئن شوید که اینجا کار می‌کنیم کاملاً درست است من فکر می‌کنم زنده هستیم. من درو بجر

founder of Englishanyone.com and the English  fluency guide and today we're going to talk  

موسس Englishanyone.com و راهنمای تسلط به انگلیسی هستم و امروز می‌خواهیم

about grammar uh I know people might think  this is the maybe least entertaining least  

درباره گرامر صحبت کنیم. من می دانم که مردم ممکن است فکر کنند این شاید کمترین                                                                  که کمترین سرگرمی را

fun part of language learning but it's actually  the most entertaining and it should be the most  

در یادگیری زبان دارد

fun if you do it the right way uh and remember  grammar is really the foundation of everything  

so once you understand the rules and you can  learn all these things with vocabulary and  

قوانین را درک کنید و می‌توانید همه این چیزها را با واژگان و

pronunciation and this improves your listening  and everything else about how you learn all at  

تلفظ یاد بگیرید و این باعث بهبود گوش دادن شما و هر چیز دیگری درباره نحوه یادگیری شما در

the same time uh so we're going to talk about this  all right tasline nice to see you there with some  

همان زمان می‌شود، بنابراین ما می‌خواهیم در مورد این موضوع صحبت کنیم. خیلی خوشحالم که شما را آنجا می‌بینم. برخی از

lovely Hearts hello and welcome everybody out  there so this is actually a very simple idea uh  

دل‌های دوست‌داشتنی سلام و به همه خوش آمد می‌گوییم، بنابراین این در واقع یک ایده بسیار ساده است

and I'm going to allow you to ask me any grammar  questions you have and we're going to apply this  

و من به شما اجازه می‌دهم هر گونه سؤال گرامری که دارید از من بپرسید و ما این اصل را به کار می‌گیریم.

principle sir which day of your class is live  uh I don't have a schedule for these I just go  

زنده اوه من برنامه‌ای برای اینها ندارم، فقط می‌روم

live when I feel like it I like my I enjoy the  the freedom of that I know I mention this a lot  

وقتی احساس می‌کنم که دوست دارم، از آزادی آن لذت می‌برم، می‌دانم که خیلی به این موضوع اشاره می‌کنم

so these videos are unscheduled uh but usually  they are on Mondays and Thursdays but I don't  

بنابراین این ویدیوها بدون برنامه هستند، اما معمولاً دوشنبه‌ها هستند و پنج‌شنبه‌ها اما من

I don't have a specific schedule for them but  I do make them available so you can watch them

برنامه خاصی برای آنها ندارم، اما آنها را در دسترس قرار می‌دهم تا بعد از آن بتوانید آنها را تماشا کنید

after so all of my live videos are available to be  watched uh on the YouTube channel anytime and you  

تا همه ویدیوهای زنده من در هر زمان در کانال YouTube برای تماشا در دسترس باشند و شما

don't need to be live in order to uh to enjoy  them Nils happy birthday to you I wish you all  

برای لذت بردن از آن‌ها باید از آن‌ها لذت ببری نیلز تولدت را تبریک می‌گویم، برای همه شما

the best well thank you very much Neils it's nice  to be appreciated and I was thinking a lot lately  

بهترین‌ها را آرزو می‌کنم، خیلی از شما متشکرم نیل، خیلی خوب است که از شما قدردانی می‌کنید و من اخیراً خیلی به شما فکر می‌کردم.

about you all I appreciate everyone out there who  comes and lets me do what I do the this kind of  

و به من اجازه می‌دهد کاری را که انجام می‌دهم انجام دهم. این

really big problem of helping people people  trying to learn a language is something I've  

مشکل واقعاً بزرگ کمک به افرادی است که سعی می‌کنند یک زبان را یاد بگیرند، چیزی است که

been working on for a long time and you allow me  to do that so it's really great to to be able to  

مدت‌هاست روی آن کار می‌کردم و شما به من اجازه می‌دهید این کار را انجام دهم، بنابراین واقعاً عالی است که بتوانم برای

do this with you all right so let's get into this  it should be actually a very quick lesson really  

این کار را با شما به درستی انجام دهیم، پس بیایید وارد این شویم این باید در واقع یک درس بسیار سریع باشد   فقط

just understanding uh the principle of how this  works so you can start using grammar correctly  

درک اصل این که چگونه کار می کند  تا بتوانید به درستی از دستور زبان استفاده کنید

and it will also yes thank you again uh for all  the birthday wishes out there I do appreciate it  

و همچنین بله دوباره برای همه تولد از شما متشکرم آرزو می‌کنم که قدردان آن هستم

uh but I want to make sure we get right into the  lesson so I will answer any questions you have but  

اوه، اما می‌خواهم مطمئن شوم که به درس وارد می‌شویم، بنابراین به سؤالات شما پاسخ خواهم داد، اما

if if right now uh you already have questions  about grammar points that you struggle with or  

اگر در حال حاضر سؤالاتی در مورد نکات گرامری دارید که با آنها مشکل دارید یا

something hard to understand just post uh post  it in the chat and I'll come back to check chat  

چیزی که درک آن دشوار است فقط آن را در چت پست کنید و من دوباره می‌آیم تا چت را بررسی کنم،

in a little bit all right so as I usually talk  about and this will be new for new people coming  

همانطور که معمولاً در مورد آن صحبت می‌کنم و این برای افراد جدیدی که

to these videos so there are two basic ways  of learning English uh you can learn English  

به این ویدیوها می‌آیند جدید خواهد بود، بنابراین دو راه اساسی برای یادگیری انگلیسی وجود دارد. اوه شما می‌توانید انگلیسی   را

as a second language and so this is learning it  through your native language or you can learn  

به‌عنوان زبان دوم بیاموزید و این یعنی یادگیری آن از طریق زبان مادری‌تان یا می‌توانید

it as a first language the same way natives do  and that means you're understanding everything  

آن را به‌عنوان زبان اول به همان روشی که بومی‌ها انجام می‌دهند یاد بگیرید و این بدان معناست که شما همه چیز را

all in English you're not using translations  uh and you're also not trying to study rules  

در انگلیسی می‌فهمید که از ترجمه استفاده نمی‌کنید. اوه و شما همچنین سعی نمی کنید قوانین

or grammar uh you're just learning to understand  these things and having it be I guess intuitive  

یا دستور زبان را مطالعه کنید، فقط یاد می گیرید که این چیزها را درک کنید و فکر می کنم شهودی بودن آن

is the best way to understand it but really  you're just trying to come up with the uh  

بهترین راه برای درک آن است، اما واقعاً فقط سعی می کنید به این موارد دست پیدا کنید.

basically a sense that you understand something  really well and that gives you the confidence to  

اساساً این احساس که شما چیزی را به‌خوبی می‌فهمید و به شما اعتماد به نفس می‌دهد تا از

use it correctly all right so how this works for  learning grammar specifically uh we have again  

آن به درستی استفاده کنید، بنابراین چگونه این کار برای یادگیری گرامر به طور خاص کار می‌کند، ما دوباره

in the English as a second language approach  typically you have some kind of like you get a

در انگلیسی به عنوان رویکرد زبان دوم داریم. یک

textbook uh and then it will give you maybe like  an example or two of a particular grammar point  

کتاب درسی و سپس شاید مثلاً یک یا دو مثال از یک نکته گرامری خاص را به شما می‌دهد

and then maybe you get some example sentences  or something and often there is a translation  

و سپس ممکن است چند جملات مثال یا چیزی دریافت کنید و اغلب ترجمه‌ای

of that uh in in like whatever you know whatever  these are could be the the example sentences or  

از آن وجود دارد مانند هر چیزی که می‌دانید هر چه باشد. جملات مثالی یا

some explanation of how the grammar works you  might even get it looks like a math problem or  

توضیحی در مورد نحوه کار گرامر که ممکن است متوجه شوید که به نظر می رسد مانند یک مسئله ریاضی یا

something it's like this point plus this point  plus this or whatever and it really makes it  

چیزی شبیه به این نقطه به اضافه این نقطه به علاوه این یا هر چیز دیگری و واقعاً

more complicated to understand the particular  grammar but uh the opposite way or really the  

درک گرامر خاص را پیچیده تر می کند، اما اوه برعکس یا واقعاً

the way to to help you understand it as a human  would learn a native language and this is the  

راهی برای کمک به شما برای درک آن به عنوان یک انسان یک زبان مادری را یاد می‌گیرید و این

same way you learned your native language is all  we really want to do is understand situations and  

همان روشی است که شما زبان مادری خود را یاد گرفتید، تنها کاری است که ما واقعاً می‌خواهیم انجام دهیم این است که موقعیت‌ها را درک کنیم و   می‌خواهیم

we want to compare different things to make sure  uh these examples are clear so let's say we have  

چیزهای مختلف را با هم مقایسه کنیم. مطمئن شوید که این مثال‌ها واضح هستند، پس فرض کنید ما

two different sentences in here let me I'll write  these over here so we have on hold on where's

دو جمله مختلف در اینجا داریم، اجازه دهید این‌ها را اینجا بنویسم تا منتظر

my I don't know where my other eraser  went that's weird my regular eraser  

بمانیم کجاست.

is gone but no matter here we  go on the table and under the

رفته است، اما مهم نیست که اینجا،

table often when little children are learning  English this is the way they're doing it and  

اغلب وقتی بچه‌های کوچک در حال یادگیری انگلیسی هستند، روی میز و زیر میز می‌رویم. این است که

you will see this in some beginning English  textbooks especially if they're covering  

prepositions but the point is that you can  really apply this to anything you want to  

شما واقعاً می‌توانید این را برای هر چیزی که می‌خواهید

learn and we want to find different examples  of things they could be related or they could  

یاد بگیرید اعمال کنید و ما می‌خواهیم نمونه‌های مختلفی از چیزهایی را پیدا کنیم که می‌توانند مرتبط باشند یا ممکن است

be unrelated but something that helps us  really understand the grammar within the  

نامرتبط باشند، اما چیزی که به ما کمک می‌کند واقعاً دستور

English so rather than is the marker okay or  is the light not clear I should be okay was  

زبان انگلیسی را بفهمیم، بنابراین به جای نشانگر مشکلی نیست. یا نور روشن نیست من باید خوب باشم

like is red not coming through I know some  people maybe are colorblind uh but it could  

مثل اینکه قرمز از بین نمی‌رود می‌دانم برخی از افراد ممکن است کوررنگ باشند اما

it could be I I think the light is okay though  maybe hopefully you all can see I'll use blue  

ممکن است این باشد من فکر می‌کنم نور مشکلی ندارد، هر چند شاید امیدوارم همه شما بتوانید ببینید من از آبی استفاده خواهم کرد

so we have on the table and we have under the  table right here so if I could just tell you  

بنابراین ما روی میز داریم و همین‌جا زیر میز داریم، بنابراین اگر بتوانم

those things you're not really learning so much  but to see the difference here so if we have  

آن چیزهایی را به شما بگویم که واقعاً آنقدرها یاد نمی‌گیرید، اما تفاوت را اینجا ببینید، بنابراین اگر

on the table so we'll draw a little table over  here and let's say there's a little ball on the

روی میز داریم، کمی نقاشی می‌کنیم. میز در اینجا و فرض کنید یک توپ کوچک روی میز وجود دارد

table and then we draw another table down

و سپس میز دیگری را

here and this one the ball is under the  table and so in this example your brain  

در اینجا می کشیم و این یکی توپ زیر میز است و بنابراین در این مثال مغز شما به

is looking at what is different between  these two sentences so the only thing  

تفاوت بین این دو جمله نگاه می کند تا تنها چیز

different is the position of the ball the  only thing different is the position of  

متفاوت موقعیت توپ است تنها چیزی که متفاوت است موقعیت

the ball and so that's why it's easier to  understand on the table and under the table  

توپ است و به همین دلیل است که درک روی میز و زیر میز آسانتر است

so I could give you the exact same thing  in Japanese just as an example so you can  

بنابراین می‌توانم دقیقاً همان چیزی را به ژاپنی به عنوان مثال به شما بگویم. می‌توانید

hear how this works so you can be reminded of  what it's like to learn your native language

بشنوید که چگونه این کار می‌کند، بنابراین به شما یادآوری می‌شود که یادگیری زبان مادری‌تان چگونه است، خیلی

so

okay so that's the same thing in Japanese it would  be the same thing in English but even if you're  

خوب است، بنابراین در ژاپنی همان چیزی است که در انگلیسی هم همین‌طور است، اما حتی اگر

not quite sure or you're not perfectly sure what  the grammar means or how it works you're starting  

کاملاً مطمئن نیستید یا نمی‌دانید کاملاً مطمئن هستید که گرامر به چه معناست یا چگونه کار می‌کند، دارید شروع می‌کنید

to understand it more like a native so all we need  to do in order to to to like stop doing this and  

آن را بیشتر شبیه به یک بومی درک کنید، بنابراین تمام کاری که ما باید انجام دهیم تا دوست داشته باشیم این کار را متوقف کنیم و

stop translating in our heads and using incorrect  grammar and worrying about making mistakes is we  

ترجمه در ذهنمان و استفاده از گرامر نادرست و نگرانی در مورد ساختن را متوقف کنیم. اشتباهات این است که

try to get a lot of different examples to  really make sure we understand whatever the  

سعی می‌کنیم مثال‌های مختلف زیادی به‌دست آوریم تا واقعاً مطمئن شویم که

the particular grammar point is so here it's just  looking at these prepositions on under or next to  

نکته گرامری خاص هر چه باشد را می‌فهمیم، بنابراین در اینجا فقط به  این حروف اضافه در زیر یا کنار

or anything like that so we want to look at one  example and then compare all of these different  

یا هر چیز دیگری نگاه می‌کنیم، بنابراین می‌خواهیم به یک مثال نگاه کنیم و سپس همه این چیزهای مختلف را مقایسه کنید،

things so this is a very basic example you could  do something like even with have like if you want  

بنابراین این یک مثال بسیار ابتدایی است که می‌توانید کاری انجام دهید، حتی با داشتن like، اگر می‌خواهید

to do the like present continuous or present  perfect or something where we want to we want  

to compare these different grammar points uh or  could be grammar tenses whatever you're looking at  

این کار را انجام دهید. یا می‌تواند به زمان‌های گرامر هر آنچه را که نگاه می‌کنید   باشد،

but it's the comparison of these things within  English that lets you understand them like a  

اما مقایسه این چیزها در انگلیسی است که به شما امکان می‌دهد آنها را مانند یک

native so because of English as a second language  lessons it gives you the habit of thinking and  

بومی درک کنید، بنابراین به دلیل درس‌های انگلیسی به عنوان زبان دوم عادت فکر کردن و

translating when you speak so because you learn  this way this is how you speak so how you learn  

ترجمه کردن هنگام صحبت کردن به شما می‌دهد. چون شما یاد می‌گیرید  به این روش صحبت می‌کنید، پس چگونه یاد می‌گیرید

is how you speak so if you learn English this way  then you will speak without hesitating or thinking  

نحوه صحبت کردن است، بنابراین اگر انگلیسی را از این طریق یاد بگیرید آنگاه بدون تردید یا فکر کردن

about rules or translations or that kind of thing  hopefully this makes sense all right so this is  

در مورد قوانین یا ترجمه‌ها یا چیزهایی از این قبیل صحبت خواهید کرد امیدواریم این کار منطقی باشد پس این

again a very quick lesson but I'm hoping uh you  will tell me specific grammar points or things  

دوباره درس بسیار سریعی است، اما امیدوارم نکات گرامری یا چیزهایی را

that you have trouble with uh and I can help you  understand them so in the same way we can look at  

که با آنها مشکل دارید به من بگویید و من می توانم به شما کمک کنم آنها را بفهمید، بنابراین به همان شیوه می توانیم به

phrasal verbs that's another example of something  like this where we could like turn something off  

افعال عبارتی نگاه کنیم که نمونه دیگری از چیزی است. مانند این جایی که می‌توانیم دوست داشته باشیم چیزی را خاموش کنیم

versus turn something over and so you can look  at the slight differences in what the situation  

در مقابل چیزی را برگردانیم و بنابراین می‌توانید به تفاوت‌های جزئی در وضعیت   نگاه کنید،

is so this is the situation over here so we'll  just put an S up here for the situation and this  

بنابراین این وضعیت در اینجا است، بنابراین ما فقط یک S را برای موقعیت اینجا قرار می‌دهیم و این

is the vocabulary so remember that native English  speakers are connecting situations in vocabulary  

واژگان، بنابراین به یاد داشته باشید که سخنرانان بومی انگلیسی موقعیت‌ها را در واژگان به هم متصل می‌کنند

but people who are learning English as a second  language they are taking their native language  

اما افرادی که انگلیسی را به عنوان زبان دوم یاد می‌گیرند، زبان مادری خود را   می‌خوانند

and translating it into English we don't want  to do that we want to connect everything all in  

و آن را به انگلیسی ترجمه می‌کنند، ما نمی‌خواهیم این کار را انجام دهیم که می‌خواهیم همه چیز را به   انگلیسی به هم وصل کنیم.

English and this is how you understand it so  you use it correctly all right pretty simple  

و به این صورت است که شما آن را درک می‌کنید، بنابراین به درستی از آن استفاده می‌کنید، بسیار ساده است،

all right so if you do have uh I'm going to go  back through chat but if you do have questions  

بنابراین اگر دارید، می‌خواهم از طریق چت برگردم، اما اگر سؤالی

about specific grammar points let me know uh  whether it's a basic thing or more difficult  

در مورد نکات گرامری خاص دارید، به من اطلاع دهید که آیا این یک موضوع است. چیز اساسی یا دشوارتر

whatever I will help you apply the same thing  and show you how to start doing that yourself  

هر چیزی که من به شما کمک می‌کنم همان کار را انجام دهید و به شما نشان می‌دهم که چگونه خودتان شروع به انجام آن کنید

to make it understandable I remember this was  something I did uh well I say I do it all the  

تا قابل درک باشد، یادم می‌آید این کاری بود که من انجام دادم، اوهوم، می‌گویم که همیشه این کار را انجام می‌دهم

time as I'm learning Japanese but just a specific  example came to mind of like iuso versus like iiso  

وقتی دارم ژاپنی یاد می‌گیرم. اما فقط یک مثال خاص مانند iuso در مقابل مانند iiso   uh به ذهنم خطور کرد

uh and this is just a Japanese example but like  trying to understand logically or trying to study  

و این فقط یک مثال ژاپنی است، اما مانند تلاش برای درک منطقی یا تلاش برای مطالعه

or repeat or look at those different things  uh it was difficult for me to understand the  

یا تکرار یا نگاه کردن به آن چیزهای مختلف اوه درک تفاوت برای من دشوار بود

difference but comparing uh different examples  within just regular situations in Japanese made  

اما مقایسه نمونه‌های مختلف در موقعیت‌های معمولی در زبان ژاپنی باعث شد که

it understandable for me all right uh Inver Inver  inversion if only nice haircut says Bridget thank  

برای من قابل درک باشد، کاملاً وارونگی اینور اینور اگر فقط مدل موی زیبا می‌گوید بریجت متشکرم

you yes I got my I get my hair cut yesterday it's  slowly it's slowly going there's not much left to  

شما بله، من موفق شدم، دیروز موهایم را کوتاه کردم، آهسته آهسته پیش می‌رود، چیز زیادی باقی نمانده است

cut I'm thinking I'm thinking about just shaving  it all off but my wife my wife is uh she's not  

قطع کن من فکر می کنم فقط به اصلاح همه چیز فکر می کنم اما همسرم همسرم اوه او

letting me do that she says it's okay still you  should you should keep it on all right so thank  

اجازه نمی دهد این کار را انجام دهم که می گوید اشکالی ندارد هنوز هم باید آن را درست نگه دارید پس

you again all for the happy birthday wishes over  there uh you changed my thing in English says  

دوباره از همه شما برای خوشحالی تشکر می کنم تبریک تولد اونجا آه تو چیزی منو عوض کردی به انگلیسی میگه

juel glad to hear it all right uh let's see here  mamad says I moved to the us a couple of months  

ژول خوشحالم که همه چی رو می شنوم آه بیایید اینجا ببینیم مامد می گوید من چند ماه پیش به آمریکا نقل مکان کردم

ago although I went to an English school back  in my country it is quite easy for me to write  

هر چند در کشورم به یک مدرسه انگلیسی رفتم خیلی راحت است برای اینکه من بخواهم در

English uh on the spot when it comes to speaking  I struggle yeah uh and there can be many reasons  

هنگام صحبت کردن انگلیسی بنویسم، بله، اوه و دلایل زیادی می تواند

for that but usually the the foundation reason is  because you probably learned English as a second  

برای آن وجود داشته باشد، اما معمولاً دلیل اصلی این است که شما احتمالاً انگلیسی را به عنوان زبان دوم یاد گرفته اید

language and so this can mean translations  but it also means the way of learning so when  

و بنابراین این می تواند به معنای ترجمه باشد. همچنین به معنای روش یادگیری است، بنابراین وقتی

you're you're thinking that you can't connect  directly to the language like this so you need  

فکر می‌کنید که نمی‌توانید مستقیماً به این زبان وصل شوید، بنابراین باید

to get explanations and you need people to explain  how the grammar Works rather than seeing how the  

توضیحات را دریافت کنید و به مردم نیاز دارید نحوه عملکرد گرامر را به جای دیدن نحوه

grammar works so here like we actually want you to  understand like oh look at that so the situation  

عملکرد گرامر توضیح دهند. بنابراین در اینجا مثل ما واقعاً می‌خواهیم که شما بفهمید مثل اوه به آن نگاه کنید، بنابراین وضعیت

is different we actually have like the ball is up  here on the table and the ball is down here under  

متفاوت است، ما در واقع داریم مانند توپ بالا اینجا روی میز و توپ اینجا پایین

the table you can see that and even in different  languages you would be able to understand that  

میز می‌توانید آن را ببینید و حتی به زبان‌های مختلف می‌توانست آن را بفهمد

and you would start to think about these things  in that native language so you're thinking about  

و شما شروع به فکر کردن به این چیزها در آن زبان مادری می‌کنید، بنابراین به

them in English now often people when they're  studying in the ESL way because you you think  

آنها به زبان انگلیسی فکر می‌کنید، اکنون اغلب افرادی که به روش ESL مطالعه می‌کنند، زیرا شما فکر می‌کنید

and translate when you're writing you have time to  think about things and and think is this using the  

و زمانی که شما ترجمه می‌کنید نوشتن وقت دارید درباره چیزها فکر کنید و فکر کنید که آیا این با استفاده از

right grammar point or the right word or something  uh and that's why you you would be able to write  

نکته گرامری یا کلمه درست یا چیزی است و به همین دلیل است که می‌توانید بنویسید

just fine uh but when you have to speak the whole  point of fluent communication means you can do it  

خیلی خوب، اما زمانی که باید تمام نکات ارتباط روان را بیان کنید. به این معنی است که می‌توانید این کار را به‌طور

automatically so without stopping to think like  right now imagine if I had to think every moment  

خودکار انجام دهید، بنابراین بدون توقف برای فکر کردن، تصور کنید که باید هر لحظه فکر کنم   اوه

uh if I'm using the right word or not or if I'm uh  if I'm using I don't know something I don't know  

آیا از کلمه درست استفاده می‌کنم یا نه یا اگر دارم استفاده می‌کنم اگر چیزی را نمی‌دانم نمی‌دانم

what exactly what exactly it would be uh but  like if I have to do that if I have to think  

دقیقاً چه چیزی می‌تواند باشد، اما اگر مجبور باشم فکر کنم

and translate when I'm trying to speak that's a  huge problem for me so I can't I obviously can't  

و ترجمه کنم وقتی می‌خواهم صحبت کنم، مشکل بزرگی برای من است، بنابراین نمی‌توانم واضح است که نمی‌توانم.

communicate and that's why we want you to stop  doing this because this creates this like leads  

ارتباط برقرار کنید و به همین دلیل است که ما از شما می‌خواهیم این کار را متوقف کنید زیرا این کار باعث می‌شود که

uh to all of the issues that people have about  struggling with grammar communication uh using  

به همه مشکلاتی که مردم در مورد مشکل ارتباط دستوری دارند، استفاده از

the wrong word pronunciation errors not being able  to understand natives okay so how you learn is how  

اشتباهات تلفظ اشتباه کلمه‌ها، ناتوانی در درک زبان‌های بومی منجر می‌شود، بنابراین چگونه یاد می‌گیرید. این است که

you speak I will repeat this again and again so  people really understand it but again so over here  

شما چگونه صحبت می‌کنید، من این را بارها و بارها تکرار می‌کنم تا مردم واقعاً آن را بفهمند، اما دوباره در اینجا

we have the same thing how you learn is how you  speak when you can understand something very well  

ما همان چیزی را داریم که شما یاد می‌گیرید این است که چگونه صحبت می‌کنید وقتی می‌توانید چیزی را خیلی خوب بفهمید

then you can use it without thinking and trans so  that's how you do that that's how you solve that

سپس می‌توانید بدون فکر کردن از آن استفاده کنید. به این ترتیب این

problem uh let's see everyday meditation hi give  give subtitles in all videos yes I think there  

مشکل را حل می‌کنید، بیایید مراقبه‌های روزمره را ببینیم سلام، در همه ویدیوها زیرنویس بدهید، بله، من فکر می‌کنم

are subtitles in most videos and usually for  these live videos it takes a while Google is  

در بیشتر ویدیوها زیرنویس وجود دارد و معمولاً برای این ویدیوهای زنده مدتی طول می‌کشد که Google

not processing videos uh instantaneously so  you have to wait usually um like at least a  

ویدیوها را فوراً پردازش نمی‌کند. معمولاً باید حداقل

couple hours or a day Hello bton nice to see you  there from Serbia and from tajika stand so I had  

چند ساعت یا یک روز منتظر بمانید. سلام خوشحالم که شما را آنجا از صربستان و از جایگاه تاجیکا می بینم، بنابراین من

a couple of job interviews continues M uh in an  industry that I have experienced in and although  

چند مصاحبه شغلی داشتم، همچنان در صنعتی که در آن تجربه کرده ام و با وجود

I got the skills to do the job I struggled  a lot in speaking in English which made them  

اینکه  مهارت‌های انجام کار را داشتم که در صحبت کردن به زبان انگلیسی خیلی سختی کشیدم که باعث شد آنها در

hesitant to hire me yes and so the your ability  to communicate is often more important than the  

استخدام من مردد باشند، بله، بنابراین توانایی شما برای برقراری ارتباط اغلب مهم‌تر از

ability to do the actual job I know that sounds  weird uh but often people are evaluating you that  

توانایی انجام کار واقعی است، می‌دانم که عجیب به نظر می‌رسد اما اغلب. مردم به این صورت شما را ارزیابی می کنند،

way so if I'm a manager at a company and and I  get even a written resume from someone a CV uh  

بنابراین اگر من مدیر یک شرکت هستم و حتی یک رزومه کتبی از شخصی دریافت می کنم،

if I'm looking at that and I see grammar errors  on that or writing is weird the person doesn't  

اگر به آن نگاه می کنم و اشتباهات گرامری را در آن می بینم یا نوشتن عجیب است، آن شخص رزومه دریافت می کند. به

look like they're expressing themselves well  uh then I will probably not hire that person  

نظر نمی‌رسد که آن‌ها خودشان را به خوبی بیان می‌کنند، پس احتمالاً آن شخص را استخدام نخواهم کرد،

so even if they're really good at the job they  might lose that job because they're the way they  

بنابراین حتی اگر واقعاً در کار خوب باشد، ممکن است آن شغل را از دست بدهند، زیرا روشی است که با آنها

communicate and so this is native English speakers  who also do that like younger people now over time  

ارتباط برقرار می‌کنند و بنابراین این فرد انگلیسی زبان مادری است. که این کار را هم مثل افراد جوان‌تر انجام می‌دهند و اکنون به مرور زمان

the language gets more degraded so it gets worse  and worse over time because people don't care or  

زبان ضعیف‌تر می‌شود، بنابراین با گذشت زمان بدتر و بدتر می‌شود، زیرا مردم اهمیتی نمی‌دهند یا   از

they're using cell phones and saying LOL and  OMG and other things like that uh and their  

تلفن همراه استفاده می‌کنند و LOL و OMG و چیزهای دیگری از این قبیل را آه و

text and they forget how to spell or how to  use grammar when they actually have to get a  

متنشان می‌گویند. و فراموش می کنند چگونه املا یا نحوه استفاده از دستور زبان را در زمانی که واقعاً باید

job or something um so all those things are very  important but again the solution to all of them  

شغلی یا چیزی پیدا کنند، بنابراین همه آن چیزها بسیار مهم هستند، اما راه حل همه آنها

comes from learning English as a first language  rather than learning English as a second language  

از یادگیری زبان انگلیسی به عنوان زبان اول به جای یادگیری انگلیسی به عنوان زبان اول است. یک زبان دوم

all right uh let's see hi from Thailand and uh  let's see so hopefully that advice makes sense  

باشه، بیایید سلام از تایلند ببینیم و اوه  بیایید آنقدر امیدوارانه ببینیم که توصیه منطقی است

bog says huge respect for you my man well thank  you very much I watch several videos for you and  

باتلاق می‌گوید احترام زیادی برای شما دارم، مرد من، خیلی

found your method pretty original thank you all  right so here so this is a grammar mistake right  

متشکرم. بنابراین این یک اشتباه گرامری است

here well thank you very much uh but I will just  help you correct that since we are talking about  

درست  خوب اینجا خیلی از شما متشکرم، اما من فقط به شما کمک می‌کنم آن را تصحیح کنید، از آنجایی که ما در مورد

grammar in this video so I watched several videos  for you now this is this this is obviously a more  

دستور زبان در این ویدیو صحبت می‌کنیم، بنابراین من چندین ویدیو  را برای شما تماشا کردم.

difficult example but this is a perfect chance  to show you how this works so let me erase this

مثال، اما این یک فرصت عالی برای نشان دادن نحوه کارکرد این است، بنابراین اجازه دهید این مثال را پاک کنم،

example so let's talk about these two different  things so I watched what was that specific example  

بنابراین بیایید در مورد این دو  چیز متفاوت صحبت کنیم، بنابراین من تماشا کردم که آن نمونه خاص چه بود

I watched several videos for you I watched  let's just say just make the sentence easier  

چندین ویدیو را برای شما تماشا کردم که تماشا کردم بیایید بگوییم فقط جمله را بسازید آسان تر

three videos for you I watched three videos for  you now the correct thing depending depending  

سه ویدیو برای شما من سه ویدیو را برای شما تماشا کردم اکنون بسته

on what you want to say let's compare the  meaning of this and another sentence here so I

به  آنچه می خواهید بگویید درست است بیایید معنی این جمله و یک جمله دیگر را اینجا مقایسه کنیم، بنابراین من

watched three

سه

videos of you all right we're just going to  change one word and look at the difference here  

ویدیو از شما را تماشا کردم، خوب ما فقط یکی را تغییر می دهیم کلمه و به تفاوت اینجا نگاه کنید

we' got four and looking at of now I watched  three videos for you means like you're doing  

ما چهار تا کردیم و با نگاه کردن به این که الان سه ویدیو را برای شما تماشا کردم به این معنی است که شما دارید

something as a favor for me like I asked you hey  can you please go and watch three videos so you're  

کاری به عنوان لطفی برای من انجام می‌دهید، مثلاً از شما پرسیدم هی می‌توانید لطفاً بروید و سه ویدیو را تماشا کنید. دوباره

doing something for my benefit all right but if  you watch three of my videos that means you're  

کاری را به نفع من انجام می‌دهید، اما اگر سه تا از ویدیوهای من را تماشا کنید، به این معنی است که دارید

watching my videos and and you're like learning  from that so I'm guessing you probably mean the  

ویدیوهای من را تماشا می‌کنید و دوست دارید از آن درس بگیرید، بنابراین حدس می‌زنم منظور شما احتمالاً

second one like I watched three of your videos  or I watched three videos of yours or three of  

دومین موردی است که من سه تا از شما را تماشا کردم. ویدیوها یا من سه ویدیو از شما یا سه ویدیو از

your videos you can say that but notice like  even just one word difference that that makes  

ویدئوهای شما را تماشا کردم، می‌توانید این را بگویید، اما توجه کنید که حتی یک کلمه تفاوت زیادی ایجاد می‌کند که

a big difference in the meaning of the sentences  so I watch three videos for you and we can look  

تفاوت زیادی در معنای جملات ایجاد می‌کند، بنابراین من سه ویدیو برای شما تماشا می‌کنم و می‌توانیم

at even more examples of four so right now we're  comparing two of the same sentences with just one  

حتی به آن نگاه کنیم. نمونه‌های بیشتر از چهار مورد، بنابراین در حال حاضر دو جمله مشابه را با یک

word different I watched three videos for you now  we can make this an even more simple example like  

کلمه متفاوت مقایسه می‌کنیم. من اکنون سه ویدیو را برای شما تماشا کردم، می‌توانیم این را به یک مثال ساده‌تر تبدیل کنیم، مانند

I I went to the store for you I went to the store  for you like I did it for your benefit so I asked  

من برای شما به فروشگاه رفتم، به فروشگاه رفتم. برای شما دوست دارید من این کار را به نفع شما انجام دادم، بنابراین از

you can you please go to the store and you went to  the store for me you did it for me to do something  

شما می‌توانید لطفاً به فروشگاه بروید و شما برای من به فروشگاه رفتید، این کار را برای من انجام دادید تا کاری

for someone else but if you watched three of my  videos those are just videos I created that you  

برای شخص دیگری انجام دهم، اما اگر سه تا از  ویدیوهای من را تماشا کردید، اینها فقط ویدیوهایی که من ایجاد کردم که شما

watched all right so in order to correct these  kinds of things we look at similar sentences and  

کاملاً تماشا کرده‌اید، بنابراین برای تصحیح این نوع چیزها به جملات مشابه نگاه می‌کنیم و

we want to try to uh make them basically the same  except for one difference it's like a little like  

می‌خواهیم سعی کنیم آنها را اساساً یکسان کنیم به جز یک تفاوت که کمی شبیه به

a science experiment all right but hopefully this  makes sense all right uh so that wasn't a specific  

یک آزمایش علمی است، خوب است، اما امیدوارم این کاملاً منطقی است، بنابراین سؤال خاصی نبود،

question but it was a good a good uh chance  to look at that though all right um let's see  

اما فرصت خوبی بود برای نگاه کردن به آن، هر چند خیلی خوب، بیایید ببینیم

leis from Chicago tuasa hey good morning nice to  see you there uh Inver inversion if only what do  

لیسی از شیکاگو tuasa سلام صبح بخیر خوشحالم که شما را آنجا می بینم.

you mean LLY LLY what does that mean let me know  if what do you mean if if only Inver inversion  

منظورت چیست   LLY LLY یعنی چه، به من اطلاع بده اگر منظورت چیست اگر فقط وارونگی معکوس

inversion what do you mean let me know if you  have like let me know a specific like try to  

write a sentence or something uh that you'd like  me to look at so good morning oh I'm late for your  

وارونگی یعنی چه دوست داری صبح بخیر نگاه کنم آه من برای کلاست دیر

class I am coming uh don't do it says Nils you're  saying don't shave my head I'm guessing oh happy

اومدم آه انجامش نده میگه نیلز میگی سرمو نتراشی حدس میزنم آه

birthday uh I remember when your hair  was long a long time ago yes a long  

تولدت مبارک آه یادم میاد وقتی موهای شما خیلی وقت پیش بود بله خیلی

time ago and you can actually go back and  watch older videos and and watch I should  

وقت پیش و می‌توانید به عقب برگردید و ویدیوهای قدیمی‌تر را تماشا کنید و تماشا کنید من باید

make a video it's like you know see the hair  like get a longer short or whatever I have  

ویدیویی بسازم مثل این است که می‌دانید موها را می‌بینید مثل کوتاه‌تر کردن موها یا هر چیز دیگری که

to work with what I have you know Carlos  from Houston Houston Texas all right Mel  

برای کار دارم. با چیزهایی که دارم می‌دانید کارلوس از هیوستون هوستون تگزاس کاملاً خوب است مل در

says at on in prepositions in their applying  to the places and areas I'm at a park also  

حروف اضافه در اعمال آنها به مکان‌ها و مناطقی که در پارک هستم همچنین

in a park I'm at a bench and also on at  the beach and also on the beach okay good

در پارکی که روی نیمکت هستم و همچنین در کنار ساحل هستم، می‌گوید: همچنین در ساحل، خوب

[Music] examples so prepositions uh remember  we can use multiple words we can use different  

مثال‌های [موسیقی]، بنابراین حروف اضافه، آه، به یاد داشته باشید، ما می‌توانیم از چند کلمه استفاده کنیم، می‌توانیم از

words to talk about about the same situation all  right but the the the Nuance is just a little bit  

کلمات مختلف برای صحبت در مورد یک موقعیت استفاده کنیم، درست است، اما The Nuance فقط کمی

different but it's okay usually to to just there  there are different ways like again in in the the  

متفاوت است، اما معمولاً اشکالی ندارد فقط در آنجا راه‌های مختلفی وجود دارد مانند دوباره در

English as a first language approach we have a  situation so we're just going to put uh let's  

رویکرد  انگلیسی به‌عنوان زبان اول، ما موقعیتی داریم، بنابراین ما فقط می‌خواهیم او را قرار دهیم،

say we put a person I'll use uh like this imagine  this is a uh oh my goodness this I don't know why  

فرض کنید یک نفر را قرار می‌دهیم که من از آن استفاده خواهم کرد، اوه، تصور کنید این یک اوه خدای من این است که نمی دانم چرا

I just drew that so badly it's I I'm trying to  draw a building but I drew a a shirt I guess I'm  

من فقط آنقدر بد کشیدم که دارم سعی می کنم یک ساختمان بکشم اما یک پیراهن کشیدم، حدس می زنم   دارم

trying to draw a roof on a building over here  let's just what just say this is a building  

سعی می کنم یک سقف روی ساختمانی اینجا بکشم بیایید فقط بگوییم اینجا یک ساختمان است،

here okay uh so this is a restaurant uh so I  just put food up here so this is a restaurant  

اوه، پس این یک رستوران است، پس من فقط غذا می‌گذارم تا اینجا یک رستوران است

over here and we can talk so the situation over  here uh is this so we have a person and let's say  

و می‌توانیم صحبت کنیم، وضعیت اینجا اینطور است، بنابراین ما یک نفر داریم و فرض کنید که

they are calling their friend on the phone and  trying to say where they are now what could we  

آنها در حال تماس هستند. دوستشان تلفنی است و می‌خواهد بگوید الان کجا هستند، چه می‌توانیم

say about this what different ways could we  say this so if we have this situation right  

بگوییم به چه روش‌های مختلف می‌توانیم این را بگوییم، بنابراین اگر این وضعیت را درست داریم،

here the the idea of the restaurant itself is  like the building but also usually around the  

اینجا ایده خود رستوران مانند ساختمان است، اما معمولاً در اطراف

building there's there's like a kind of area  around there thank you for correcting me no  

ساختمان وجود دارد مانند یک منطقه اطراف آنجا است متشکرم که مرا تصحیح کردید نه. این باعث

it's my it's my pleasure that's why we're here  so we have an area around the building and so  

خوشحالی من است به همین دلیل ما اینجا هستیم بنابراین یک منطقه در اطراف ساختمان داریم و بنابراین

we can talk about this situation as at the the  restaurant so right now I'm at the restaurant  

می توانیم در مورد این وضعیت مانند رستوران صحبت کنیم. حالا من در رستوران هستم

so I could be at the restaurant here I could  be at the restaurant here I could be at the  

بنابراین می‌توانم در رستوران اینجا باشم، می‌توانم در رستوران اینجا باشم، می‌توانم در

restaurant up here I'm still at the restaurant  oh this is your house I'm at the restaurant  

رستوران اینجا باشم، من هنوز در رستوران هستم آه این خانه شماست، من در رستوران هستم

over here I'm like in front of the restaurant  or in back of the restaurant so right now I  

اینجا من مثل جلوی رستوران یا پشت رستوران هستم، بنابراین در حال حاضر

could also be next to next to the restaurant I  could be under the restaurant like if I'm like  

هم می‌توانم در کنار رستوران باشم، می‌توانم زیر رستوران باشم، مثلاً اگر مثل

under under the ground even I could be under the  restaurant and so there are different situations  

زیر زمین باشم، حتی می‌توانم زیر رستوران باشم. رستوران و بنابراین موقعیت‌های مختلفی وجود دارد

or we can have uh one situation like this and  just different ways of expressing this so I  

یا ما می‌توانیم یک موقعیت مانند این و فقط روش‌های متفاوتی برای بیان آن داشته باشیم تا

could be at the restaurant where I'm out  here let me let me erase all these other

بتوانم در رستورانی باشم که در آن بیرون هستم اینجا اجازه دهید همه این مثال‌های دیگر را پاک کنم.

examples so in in any of these other examples that  I had we are at the restaurant so you can think of  

این نمونه‌های دیگر که داشتم، ما در رستوران هستیم، بنابراین می‌توانید فکر کنید

the restaurant there's like a kind of bubble  around it you are in that particular bubble  

رستورانی که در آنجا مانند نوعی حباب است  در اطراف آن است، شما در آن حباب

or space so if I'm standing over here I'm not at  the restaurant anymore but if I get closer now I  

یا فضای خاص هستید، بنابراین اگر من اینجا بایستم، دیگر در  رستوران نیستم. اما اگر الان نزدیکتر شوم،

am at the restaurant okay so at just talks about  being in a particular place now if I'm up here  

در رستوران هستم، خوب، پس فقط در مورد اینکه الان در یک مکان خاص هستم صحبت می‌کنم، اگر اینجا هستم،

let's uh let's erase this now if I'm sitting up  here again I'm still at the restaurant I'm at the  

بیایید این را پاک کنیم، اگر می‌نشینم دوباره اینجا، هنوز در رستوران هستم. من

restaurant right now I'm in that general area so  if a friend of mine calls me he says where are you  

الان در   رستوران هستم، در آن منطقه عمومی هستم، بنابراین اگر یکی از دوستانم به من زنگ زد به من گفت کجایی   من می

I say hey I'm at the restaurant but then he comes  to the restaurant and he says oh where are you I  

گویم هی من در رستوران هستم اما بعد به رستوران می آید و می گوید آه کجایی تو را

don't see you anywhere I say no look up look up  here I'm on I'm on the restaurant so in this case  

جایی نمی بینمت، می گویم نه به بالا نگاه کن اینجا هستم، من در رستوران هستم، بنابراین در این مورد

now we're talking about like the kind of physical  more specific place about where something is or I  

اکنون ما در مورد نوع فیزیکی مکان خاص تر در مورد جایی که چیزی است یا من صحبت می کنیم

say oh I'm in the restaurant over here in the in  here in the restaurant so if if you're trying to  

بگویید آه، من در رستوران اینجا در اینجا در اینجا در رستوران هستم، بنابراین اگر می‌خواهید

be more specific about a physical location you  can be using in or on or next to or in front of  

درباره مکان فیزیکی دقیق‌تر صحبت کنید، می‌توانید از داخل یا کنار یا در کنار یا جلوی

or behind Okay so in versus inside it's the same  thing you can be in in the restaurant or inside  

یا پشت آن استفاده کنید. در مقایسه با داخل، همان چیزی است که می‌توانید در رستوران یا داخل

the restaurant both of those are fine again there  are multiple ways to say something and this is  

رستوران باشید، هر دوی آن‌ها دوباره خوب هستند، راه‌های مختلفی برای گفتن چیزی وجود دارد و به همین

why it's so important to to learn things uh as a  first language because when you're learning them  

دلیل است که یادگیری چیزها به عنوان زبان اول بسیار مهم است، زیرا وقتی در حال یادگیری آنها

as a second language you usually get one example  and then when you hear something different like  

به عنوان زبان دوم، معمولاً یک مثال دریافت می‌کنید و سپس وقتی چیزی متفاوت می‌شنوید،

wait a minute my teacher told me in but in a real  conversation someone said inside and suddenly you  

یک دقیقه صبر کنید معلمم به من گفت، اما در یک مکالمه واقعی، شخصی در داخل گفت و ناگهان

are you are worried like oh no what do we what  does that mean what's the difference and there  

شما   نگران می‌شوید که اوه نه ما چه کار کنیم چه معنایی دارد چه تفاوتی دارد و

is no difference it's just two different ways of  talking about the same thing so I can be in I can  

تفاوتی وجود ندارد، فقط دو روش متفاوت برای صحبت کردن در مورد یک چیز است، بنابراین من می‌توانم داخل باشم، می‌توانم داخل آن

be inside okay so I'm at the restaurant same  thing if I have here's a beach over here we'll  

باشم، بنابراین من در رستوران همان چیزی هستم. اگر اینجا ساحلی داشته باشم. ما

put a little beach this is a beach umbrella and  a little chair so right now I'm at like in this  

یک ساحل کوچک قرار می دهیم، این یک چتر ساحلی و یک صندلی کوچک است، بنابراین در حال حاضر من در این

physical bubble in this physical space I am at  the beach I'm at the beach but if you want to  

حباب فیزیکی در این فضای فیزیکی هستم، من در ساحل هستم، من در ساحل هستم، اما اگر می خواهید

talk about my more specific physical location  I'm also on the beach all right so I could be  

درباره آن صحبت کنید مکان فیزیکی خاص‌تر من من هم در ساحل هستم، بنابراین می‌توانم

above the beach up here I could be under the beach  down there as well but at really just talks about  

بالای ساحل اینجا باشم، می‌توانم زیر ساحل آن پایین باشم، اما واقعاً فقط درباره

this General General area around something so if  I'm at a restaurant but I'm outside I'm still at  

این منطقه عمومی عمومی در اطراف چیزی صحبت می‌کنم، بنابراین اگر در یک رستوران اما من بیرون هستم من هنوز در

the restaurant but I'm outside the restaurant I'm  not in the restaurant all right everybody getting  

رستوران هستم اما خارج از رستوران هستم در رستوران نیستم خیلی خوب است همه می گیرند

this let me know give me like a like if this makes  sense I make sure I'm getting some feedback over  

این را به من اطلاع دهید اگر منطقی است به من لایک دهید. در اینجا بازخوردهایی دریافت می‌کنم

here that people understand this but this is why  it's important to begin with a situation and then  

که مردم این را می‌فهمند، اما به همین دلیل است که مهم است که با یک موقعیت شروع کنید و سپس

think about how natives might describe that so  also heard by the beach so by the beach would  

فکر کنید که بومیان چگونه می‌توانند آن را توصیف کنند که در ساحل شنیده می‌شود، بنابراین در کنار ساحل

typically mean you're you're kind of like near  the Beach beaches are usually like a larger area  

معمولاً به این معنی است که شما هستید چیزی شبیه به سواحل ساحل معمولاً مانند یک منطقه بزرگتر است

you know uh so it's hard to be like you wouldn't  you would you could say you're by the beach if  

شما می دانید، اوه، بنابراین سخت است که مانند شما نباشید، اگر  اگر خارج از آن منطقه هستید، می توانید بگویید که در کنار ساحل هستید،

you're if you're outside of that area Okay so if  the beach is here and I'm standing like in the  

بسیار خوب بنابراین اگر ساحل اینجاست و من مانند

parking lot uh of a store next to the beach yeah  I'm I'm by the beach over here I'm still by the  

پارکینگ یک فروشگاه در کنار ساحل ایستاده ام، بله، من در کنار ساحل هستم، هنوز در کنار

beach all right but if I'm on the beach already  I wouldn't say I'm by the beach I would say maybe  

ساحل هستم، خیلی خوب است، اما اگر باشم قبلاً در ساحل نمی‌گویم کنار ساحل هستم، می‌گویم شاید

I'm by the uh the purple beach umbrella so I'm  trying to tell my friend hey I'm over here I'm  

من کنار چتر ساحلی بنفش هستم، بنابراین سعی می‌کنم به دوستم بگویم هی من اینجا هستم،

by so I'm by the purple beach umbrella so I'm on  the beach my friend says well there are lots of  

من  من کنار چتر بنفش ساحل هستم، بنابراین من در ساحل هستم دوستم می‌گوید خیلی چیزها وجود دارد،

like the beach is huge what do you mean you're on  the beach all right so if I call my friend and I  

مثل اینکه ساحل بزرگ است، منظورت چیست، شما در ساحل هستید خیلی خوب، بنابراین اگر به دوستم زنگ بزنم و به او

say hey I'm at the beach right now that that could  be a huge area so I need to be more specific oh  

بگویم سلام. من در حال حاضر در ساحل هستم که می‌تواند یک منطقه بزرگ باشد، بنابراین باید دقیق‌تر باشم اوه

I'm on the beach at the little restaurant inside  the toilet of the restaurant so I'm getting more  

من در ساحل در رستوران کوچک داخل سرویس بهداشتی رستوران هستم، بنابراین

specific until I can until I can find or have  the person like find me all right looks like  

تا زمانی که بتوانم آن را دقیق‌تر می‌کنم. می‌توانم پیدا کنم یا بخواهم شخصی را پیدا کنم یا مرا پیدا کند به نظر می‌رسد که

people are getting it so prepositions are not that  they're not really that difficult the difficulty  

مردم آن را می‌فهمند، بنابراین حروف اضافه اینطور نیستند که واقعا آنقدرها هم سخت نیستند، مشکل

is when people think there's only one way to say  something so again all these different places I  

زمانی است که مردم فکر می‌کنند فقط یک راه برای گفتن چیزی وجود دارد، بنابراین همه این مکان‌های مختلف

can still be at the restaurant because I'm in that  general area okay like when I'm in my house so my  

می‌توانم هنوز در رستوران باش چون من در آن منطقه عمومی هستم، مثل زمانی که در خانه ام هستم، خوب است، بنابراین

house like if my my my daughters are looking for  me they say Dad where are you I could just say  

خانه ام مثل اینکه دخترانم به دنبال من هستند، می گویند بابا کجایی، می توانم بگویم

like I'm at home they know I'm at home they know  I'm in the house so I'm in the house but they want  

مثل من خانه آنها می دانند که من در خانه هستم آنها می دانند من در خانه هستم بنابراین من در خانه هستم اما آنها می خواهند

to know specifically where I am so I say oh I'm  in the living room or I'm in the bathroom or I'm  

بدانند که من کجا هستم بنابراین می گویم آه من در اتاق نشیمن هستم یا در حمام هستم یا من

on whatever like I'm I'm in the closet all right  I wanted to keep going deeper into this to make  

هر کاری را انجام می‌دهم مثل اینکه در کمد هستم خیلی خوب می‌خواستم بیشتر به این موضوع ادامه دهم تا

sure people understand but the most important  important part is that we're learning it like  

مطمئن شوم که مردم متوجه می‌شوند، اما مهم‌ترین  قسمت این است که ما آن را مانند

a native speaker you begin with a situation  and then know that there are different ways  

یک زبان مادری که شما شروع می‌کنید یاد می‌گیریم با یک موقعیت و سپس بدانید که راه‌های مختلفی

of expressing that and so it's not it's not  like one is correct for for this this is at  

برای بیان آن وجود دارد و بنابراین اینطور نیست که یکی درست نیست، زیرا این در

the restaurant and it's on the restaurant okay so  I'm at the restaurant and on the restaurant at the  

رستوران است و در رستوران خوب است، بنابراین من در رستوران هستم و در رستوران در در

same time so just for specific places at is this  larger bubble we get a little bit more specific  

همان زمان، فقط برای مکان‌های خاص در این حباب بزرگ‌تر، کمی مشخص‌تر می‌شویم

after that they the prepositions are treacherous  as it says nice to see you there all right let's  

پس از آن که حروف اضافه خائنانه هستند چون می‌گوید خوشحالم که شما را آنجا می‌بینم، بیایید

go back and see if we have some more questions  here uh let's see every day uh meditation why  

برگردیم و ببینیم آیا سؤالات دیگری داریم اینجا آه. بیایید هر روز ببینیم مدیتیشن چرا   به

do you need subtitles everyday meting meditation  I don't know what that means hello from Kanagawa  

زیرنویس نیاز دارید مدیتیشن جلسه روزمره نمی‌دانم معنی آن چیست سلام از کاناگاوا

Rocky what comes to your mind for get when you  hear his comment gets to people his comment makes  

راکی ​​چه چیزی به ذهن شما خطور می‌کند وقتی می‌شنوید که نظر او به دست مردم می‌رسد

people has come and gets to people all right  uh let me erase all this give us some more

مردم آمده‌اند و می‌آیند. مردم خیلی خوب اوه اجازه دهید همه اینها را پاک کنم،

space now for this example we're going  to go backwards we're going to go from  

حالا برای این مثال کمی فضای بیشتری به ما بدهید، ما به عقب بر می گردیم، از

the vocabulary to the situation all right  so in the previous example I went from the  

واژگان به موقعیت خوب می رویم بنابراین در مثال قبلی من از

situation to the vocabulary now we're going  to begin with the word get but I want you to  

وضعیت  واژگان را اکنون با کلمه get شروع می‌کنیم، اما من از شما می‌خواهم که

think about it like a native speaker that's  the point of this so if we have the word get  

مانند یک زبان مادری درباره آن فکر کنید، این نکته این است، بنابراین اگر کلمه دریافت را داشته باشیم،

what do we really mean by that what do we mean  by this word get to understand this we have to  

واقعاً منظورمان از آن چیست، منظورمان از این چیست. کلمه برای درک این موضوع باید

look at different situations so now we're  going from the vocabulary to the situation  

به موقعیت‌های مختلف نگاه کنیم، بنابراین اکنون از فرهنگ لغت به موقعیت می‌رویم

so this situation this situation this situation  this situation and by comparing all these it's  

بنابراین این وضعیت، این وضعیت، این وضعیت  این وضعیت  و با مقایسه همه اینها

easier to understand what get means so we're  looking at like the core meaning of get and I  

راحت‌تر می‌توان فهمید که چه معنایی دارد، بنابراین ما به دنبال آن هستیم. مانند معنای اصلی دریافت و من

actually have I think multiple videos about  even the word get by itself uh that you can  

در واقع دارم، فکر می‌کنم ویدیوهای متعددی در مورد حتی کلمه get به تنهایی وجود دارد که می‌توانید

find on the channel for more information about  this so get let's say I get a present so this is  

برای اطلاعات بیشتر در این مورد در کانال پیدا کنید، بنابراین دریافت کنید فرض کنید من یک هدیه دریافت می‌کنم پس این

my friend over here and they're they're giving  me like a lovely uh present and this is me and  

دوست من در اینجاست. و آنها مثل یک هدیه دوست داشتنی به من می دهند و این من هستم و

I say oh thank you like so the present is like  com coming to me I'm getting the present to get  

من می گویم آه متشکرم پسندید، بنابراین کادو مثل این است که به سراغ من بیایید من دارم هدیه را می گیرم تا

the present now let's say I'm driving my car  and I'm going back to my house so this is my  

هدیه را بگیرم حالا فرض کنید من هستم در حال رانندگی با ماشینم و به خانه‌ام برمی‌گردم، بنابراین این من است   این

this is supposed to be a car man my drawing  is just awful today this is supposed to I'll  

قرار است یک مرد ماشین باشد، نقاشی من امروز وحشتناک است، قرار است من

just write write what it is up here this is a car  it's supposed to be a car so I'm driving and after  

فقط بنویسم اینجا چه چیزی است این یک ماشین است قرار است ماشین باشد پس دارم رانندگی می‌کنم و بعد از   در

I was at the office so this is an office over  here uh and I'm driving and I get home so I get

دفتر بودم، بنابراین اینجا یک دفتر است اینجا و من رانندگی می‌کنم و به خانه می‌رسم تا به

home so I get a present uh get a present or  I get home now uh I don't want to like give  

خانه برسم تا هدیه بگیرم آه هدیه بگیر یا  می‌گیرم خانه اکنون اوه، من نمی‌خواهم

a whole bunch of examples because we'll be talking  about this all day but in any example I could give  

یک سری مثال بزنم، زیرا ما تمام روز درباره این موضوع صحبت خواهیم کرد، اما در هر مثالی که می‌توانم بگویم،

usually uh get is talking about movement of one  place or one thing to another so one thing or  

معمولاً آه دریافت، صحبت در مورد حرکت یک مکان یا یک چیز به مکان دیگر است. چیزی یا

one place to another and it could be like a thing  moving or it could be me moving so if I'm asking  

یک مکان به مکان دیگر و می‌تواند مانند چیزی باشد  که حرکت می‌کند یا می‌تواند حرکت من باشد، بنابراین اگر از

for directions for example so let's say I am over  here and I'm talking to another person and I say  

جهت‌هایی را می‌پرسم، مثلاً فرض کنید من اینجا هستم و با شخص دیگری صحبت می‌کنم و

to them I want to go to the beach I want to go  to the beach so go to the beach or another way I  

به او می‌گویم  من می‌خواهم به ساحل بروم می‌خواهم به ساحل بروم پس به ساحل بروید یا از راه دیگری

could say this is I want to get to the beach so  I want to get to the beach so I want to move to  

می‌توانم بگویم این است که می‌خواهم به ساحل بروم بنابراین می‌خواهم به ساحل بروم بنابراین می‌خواهم به

that place and so when you're getting something  it's usually movement or control like passing  

آن مکان حرکت کنم. و بنابراین وقتی چیزی را دریافت می‌کنید معمولاً حرکت یا کنترل است، مانند عبور

from one thing to something else so whenever we  get something so I'm moving from the office to  

از یک چیز به چیز دیگر، بنابراین هر زمان که چیزی به دست ما می‌رسد، من از دفتر به

my house so I get home or I go from some place  to the beach I get to the beach so I get to the  

خانه خود می‌روم تا به خانه برسم یا از جایی به ساحل بروم. من به ساحل رسیدم تا

office today I got to the office at 9:00 so I  arrived I took that position in the office so  

امروز به دفتر برسم. ساعت 9:00 به دفتر رسیدم، بنابراین رسیدم، آن موقعیت را در دفتر گرفتم، بنابراین

I was at home then I was moving and I got to the  office so all these different meanings you start  

در خانه بودم، سپس در حال حرکت بودم و به دفتر رسیدم، بنابراین همه چیز متفاوت بود. معنی‌هایی که شروع می‌کنید

to understand what get means it's like to hold  something to control something so one thing is  

برای فهمیدن اینکه چه چیزی به دست می‌آید، مانند نگه داشتن چیزی برای کنترل چیزی است، بنابراین یک چیز

moving from one person to someone else or it  could be like an object moving from one place  

از یک نفر به شخص دیگری حرکت می‌کند یا می‌تواند مانند حرکت یک شی از یک مکان

to another place like that all right so when  we're when we're talking about getting let me  

به مکان دیگر باشد، خیلی خوب است، پس وقتی وقتی در مورد گرفتن صحبت می کنیم اجازه دهید

make sure I go back and get that same example  but I think it was let's see uh what was that  

مطمئن شوید که برمی گردم و همان مثال را می آورم اما فکر می کنم این بود بیایید ببینیم آن

example I think it was yes so you're talking  about like getting getting two people now now  

مثال چه بود   فکر می کنم بله بود، بنابراین شما درباره این صحبت می کنید که اکنون دو نفر را دریافت کنید

if I'm if I'm communicating a message to you again  I can move something like one person is speaking  

اگر اگر دوباره پیامی را به شما ارسال کنم، می‌توانم چیزی را منتقل کنم مثل اینکه یک نفر

to this other person so I'm speaking to you so  I am trying to get a message to you all right  

با آن شخص دیگر صحبت می‌کند، بنابراین با شما صحبت می‌کنم، بنابراین سعی می‌کنم پیامی را به شما برسانم.

it's the same thing I want to move a message from  here to you so I'm getting like getting a message  

این همان چیزی است که من دارم می‌خواهم پیامی را از اینجا به شما منتقل کنم، بنابراین می‌خواهم پیامی را

to someone so asking if you understand something I  say do you get it do you get what I'm saying is it  

برای کسی دریافت کنم، بنابراین از شما می‌پرسم که آیا چیزی را می‌فهمید، می‌گویم آیا آن را دریافت می‌کنید آیا متوجه می‌شوید که می‌گویم آیا این پیام

coming from me to you do you get it all right so  if you want to talk about like something getting  

از طرف من به شما می‌رسد. خیلی خوب است، بنابراین اگر می‌خواهید در مورد چیزی صحبت کنید که

to you there are a couple of slight differences  in how this means uh like let's say someone is  

به شما می‌رسد، چند تفاوت جزئی در نحوه این معنی وجود دارد، مثلاً فرض کنید یک نفر دارد به

bullying me they're teasing me they're complaining  they're like Drew uh I don't know like your your  

من قلدری می‌کند، آنها مرا اذیت می‌کنند، آنها شکایت می‌کنند. آنها مثل درو هستند، اوه من نمی‌دانم نفس‌ات بوی تعفن می‌دهد

breath stinks or something all right you're like  they're saying I'm ugly or whatever they're like  

یا چیزی خوب است که انگار می‌گویند من زشتم یا هر چیزی که می‌گویند

complaining about me at first I don't care I'm  just listening like okay whatever I don't care  

اول از من شکایت می‌کنند مهم نیست من فقط دارم گوش می‌دهم. مهم نیست

but they continue to do this every day and  it's starting to get to me to get to me now  

اما آنها به این کار هر روز ادامه می‌دهند و اکنون شروع به رسیدن به من می‌کند

this is like it's starting to annoy me uh this is  like a specific meaning of get to like to get to  

این مثل این است که شروع به آزارم می‌کند آه، این مانند معنای خاصی است از گرفتن دوست داشتن برای رسیدن به

something all right so it's a little different  than talking about like just sending a message  

چیزی درست است. کمی متفاوت از صحبت کردن در مورد ارسال پیام است

this is actually a negative meaning like it got  to me so people were complaining uh you get yes  

این در واقع یک معنای منفی است که برای من به وجود آمد، بنابراین مردم شکایت می‌کردند بله می‌پذیرید

getting getting Fed Up is a diff is a is a is  a different phrasal verb to get fed up um where  

خسته شدن یک تفاوت است a is a یک فعل عبارتی متفاوت برای دریافت غذا است. اوم، جایی که

you're you're you're slowly like increasing  more and more uh I I could be getting fed up  

تو هستی، کم کم بیشتر و بیشتر می‌شوی، آه، من می‌توانم خسته شوم

in the same example around uh where like slowly  I'm getting more and more annoyed more and more  

در همین مثال اطراف آه، جایی که آرام آرام بیشتر و بیشتر اذیت می‌شوم

Angry like I'm it's like I'm eating more and  more until I get so full that I burst that's  

مثل من عصبانی می‌شوم مثل این است که من بیشتر و بیشتر می‌خورم تا زمانی که

why we we can think about it as like being fed  up so I'm getting more and more energy or pain  

آنقدر سیر می‌شوم که می‌ترکم، به همین دلیل است که می‌توانیم به آن فکر کنیم که انگار سیر شده‌ام، بنابراین انرژی یا درد بیشتر و بیشتر دریافت می‌کنم

or something and now I like I'm I'm fed up I'm  tired of this and now I'm angry but getting to  

یا چیزی دیگر و حالا دوست دارم من از این کار خسته شده ام و اکنون عصبانی هستم، اما

me usually it just means it's annoying me and it's  it's making me feel uncomfortable or I don't like  

معمولاً به سراغم می آیند که من را آزار می دهد و باعث می شود احساس ناراحتی کنم یا آن را دوست ندارم

it or something like that so something is getting  to me so without having more uh like more context  

یا چیزی شبیه به آن، بنابراین چیزی در حال رخ دادن است. برای من، بنابراین بدون داشتن زمینه بیشتر،

I need to know the situation better but it could  be that so like like his message really got to me  

باید شرایط را بهتر بدانم، اما ممکن است اینطور باشد که پیام او واقعاً به من رسیده است

like as a positive meaning or his message really  got to me like like uh like it like made me  

یا پیام او واقعاً به من رسیده است. من

feel bad so it could be it could be both of those  things it just depends on the situation but again  

احساس بدی دارم، بنابراین ممکن است هر دوی این چیزها باشد، این فقط به موقعیت بستگی دارد، اما دوباره

the important thing is we might have a situation  but different ways of expressing that so one way  

مهم این است که ممکن است موقعیتی داشته باشیم، اما روش های متفاوتی برای بیان آن وجود دارد، بنابراین یک راه

could be get and one way could be something else  just like we had this example up here so if the  

می تواند بدست آید و یک راه می تواند چیز دیگری باشد. درست مانند مثالی که در اینجا داشتیم، بنابراین اگر

situation is me traveling to some place I could  get to that place or I could go to that place  

وضعیت این باشد که من به جایی سفر کنم، می‌توانم به آن مکان بروم یا می‌توانم به آن مکان بروم،

all right so get means like the final arrival I  took that position I took control of that space  

خیلی خوب، بنابراین دریافت کنید، مانند رسیدن نهایی، من آن موقعیت را گرفتم، کنترل آن فضا را به دست گرفتم. به

to get something all right looks like we got a lot  of good questions over here and I'm I'm taking a  

نظر می‌رسد که ما سؤالات خوبی در اینجا داریم و من

long time on on these so let's see if may need  to jump around over here um uh let's see did I  

مدت زیادی در حال انجام این سؤالات هستم، بنابراین بیایید ببینیم آیا ممکن است نیاز باشد به اینجا بپرم.

skip that uh all right so learning English grammar  from you glader Paul says what is the difference  

بسیار خوب پس یادگیری گرامر انگلیسی از شما گلایدر پل می گوید چه تفاوتی دارد   به

in common sense he is my friend against he he is  the friend of mine oh there's no difference there  

عقل سلیم او دوست من است در مقابل او دوست من است اوه هیچ تفاوتی وجود ندارد

it's just two different ways of of saying  something again the situation is I have a  

فقط دو روش متفاوت برای گفتن یک چیزی است.

friendship with someone so I could be like this is  my friend or he's a friend of mine that's that's  

دوستی با کسی برای اینکه من بتوانم اینطور باشم دوست من است یا او دوست من است

it but there is if you guys I don't know if you  have seen the movie Donnie Brasco Donnie Brasco

همین است اما اگر شما بچه ها نمی دانم فیلم Donnie Brasco Donnie Brasco

Danny Donnie Brasco there's actually a scene in  that movie about like if I say he's a friend of  

دنی دانی براسکو را دیده اید در واقع یک صحنه وجود دارد. در آن فیلم درباره این که اگر من بگویم او دوست

ours or he's a friend of mine you know so friend  of ours means like he's connected in the mafia  

ماست یا او دوست من است، شما می دانید که دوست ما به این معنی است که او با مافیا مرتبط است

a friend of mine is like he's just my friend  all right but for your examples it means the  

دوست من مثل این است که او فقط دوست من است خیلی خوب است، اما برای مثال های شما به این معنی است به همین

same thing so this is why it's always good to  get lots of examples from different different  

دلیل است که همیشه خوب است که نمونه های زیادی از افراد مختلف دریافت کنید

people because one person will say I'd like you  to meet a friend of mine I'd like you to meet  

زیرا یک نفر می گوید دوست دارم شما با یکی از دوستانم ملاقات کنید دوست دارم

my friend this is my friend and so they will  introduce someone they're using the same it's  

دوست من این دوست من است و غیره آنها کسی را معرفی می‌کنند که دارند از همان استفاده می‌کنند،

the same situation uh but they're talking about  uh just using different vocabulary all right Al  

همان موقعیت است، اوه، اما او در موردش صحبت می‌کند اوه فقط از واژگان متفاوتی استفاده می‌کند، بسیار خوب، ال   می‌گوید:

says to walk over the bridge or to walk across the  bridge to walk over the bridge or to walk across  

راه رفتن از روی پل یا راه رفتن در عرض پل برای راه رفتن از روی پل یا راه رفتن در عرض

the bridge if you're talking about getting  from one side of the bridge to the other you  

پل اگر می‌خواهید از یک طرف پل به طرف دیگر بروید،

can use both of those things all right it doesn't  matter both of those are the same thing all right

می‌توانید از هر دوی آن چیزها استفاده کنید، مهم نیست، هر دو یک چیز هستند، خوب است،

but again it's good as you keep uh keep getting  more examples of these things let's see if I  

اما باز هم خوب است که نگه دارید، نگه دارید نمونه‌های بیشتری از این موارد را دریافت می‌کنیم، ببینیم آیا من از

skipped anybody uh Jim would you try to use  your natural speaking pace for five minutes  

کسی رد شدم، اوه جیم، آیا سعی می‌کنی از سرعت صحبت کردن طبیعی خود به مدت پنج دقیقه استفاده کنی، در

while teaching us thanks in advance oh five  minutes that's a long time but it depends the  

حالی که به ما آموزش می‌دهی.

uh the difference between how I speak normally  and how I speak in these videos it's not just  

معمولاً و نحوه صحبت من در این ویدیوها فقط

the speed of the speech it's also the vocabulary  or the references I use like if I'm talking with  

سرعت گفتار نیست، بلکه به واژگان یا منابعی که استفاده می‌کنم نیز مربوط می‌شود، مثلاً اگر با

my family or friends or just somebody casually  it's going to be uh different in many dimensions  

خانواده یا دوستانم یا فقط با کسی صحبت می‌کنم، در ابعاد مختلف بسیار متفاوت است.

so I will be using different I would I will like  I don't know use a quote from a movie or a book  

من از موارد متفاوتی استفاده خواهم کرد، دوست دارم نمی‌دانم از نقل قولی از یک فیلم یا کتاب

from many years ago that people would not know  so I'm using I'm communicating at a deeper level  

از سال‌ها پیش استفاده کنم که مردم نمی‌دانند بنابراین من از آن استفاده می‌کنم.

than just just the vocabulary so when I'm when  I'm speaking with my dad I might say to him uh  

واژگان، بنابراین وقتی با پدرم صحبت می‌کنم، ممکن است به او بگویم اوه،

like you remember that book I read when I was  a kid and it talked about this it's like it's a  

مثل اینکه یادت می‌آید کتابی را که وقتی بچه بودم خواندم و در مورد آن صحبت می‌کرد، مثل این است که

lot like this movie that we did this like other  thing in it and I'm explaining something and it  

خیلی شبیه این فیلم است که ما این کار را انجام دادیم. چیز دیگری در آن وجود دارد و من چیزی را توضیح می‌دهم و از

uses some cultural references and I'm speaking  a little bit faster and maybe my pronunciation  

برخی ارجاعات فرهنگی استفاده می‌کند و من کمی سریع‌تر صحبت می‌کنم و شاید تلفظم آنقدر

isn't as clear I'm blending my words slurring  my speech a little bit more um but like it like  

واضح نباشد. مثلاً

what I do in um in in fluent for life is you  actually see me having conversations with other  

کاری که من در زندگی روان انجام می‌دهم این است که شما واقعاً مرا می‌بینید که با

people the way I normally speak and so I'll be  talking with people and but I actually show you  

دیگران به روشی که معمولاً صحبت می‌کنم صحبت می‌کنم و بنابراین با مردم صحبت خواهم کرد و در واقع به شما نشان می‌دهم

what I mean by that so that's like hours and  hours of me speaking normally there uh so it's  

که منظورم از این حرف چیست. ساعت‌ها و ساعت‌هایی که من به طور عادی صحبت می‌کنم، اوه، بنابراین

more difficult to do it in in these videos and  have people understand what I'm saying uh but  

انجام آن در این ویدیوها سخت‌تر است و مردم می‌فهمند چه می‌گویم، اوه، اما

I'm very careful about my speech so I'm not  trying to speak really slowly I could speak  

من بسیار مراقب صحبتم هستم، بنابراین سعی نمی‌کنم خیلی آهسته صحبت کنم. می‌توانست

even more slowly than this but most people  can understand uh like the people who follow  

حتی آهسته‌تر از این حرف بزند، اما بیشتر مردم می‌توانند بفهمند، مثل افرادی که

my videos they can understand what I'm saying  uh let's see all right I think I got that one  

ویدیوهای من را دنبال می‌کنند، می‌توانند بفهمند چه می‌گویم. اوه، خوب ببینیم، فکر می‌کنم آن یکی را فهمیدم.

all right yes pardon me if I if I'm skipping  some of these I'm just looking through trying  

نادیده گرفتن برخی از این موارد من فقط در حال بررسی هستم

to make sure I get some good ones over here  Adrian says what about the place what about  

تا مطمئن شوم که موارد خوب را در اینجا دریافت می کنم آدریان می گوید در مورد مکان چه در مورد

the place in the call center called the floor  I have to say I'm on the floor knowing that  

مکانی در مرکز تماس به نام طبقه باید بگویم که با دانستن این موضوع روی زمین هستم

the floor is like a room well you can you can be  like it's it's the same idea with the with the

کف مثل یک اتاق است خوب شما می توانید مثل این باشید که این همان ایده با

restaurant so if I'm I could be in a box like this  and I can I'm still like like all of these places  

رستوران است، بنابراین اگر من باشم می توانم در جعبه ای مثل این باشم و می توانم هنوز هم مثل همه این مکان ها هستم

is anywhere inside this area is inside so I could  be on the wall I could be on the floor on the  

هر جایی در داخل این قسمت داخل باشد، بنابراین من می‌توانم روی دیوار باشم، می‌توانم روی زمین روی

ceiling I'm still inside this box and so people  will uh like if I'm at a casino or a restaurant or  

سقف باشم، من هنوز داخل این جعبه هستم و بنابراین مردم دوست دارند اگر در کازینو یا رستوران یا

a bank or whatever you can still talk about like  I'm on the floor right now so you wouldn't say hi  

بانک یا هر چیز دیگری باشم. هنوز هم می‌توانید درباره‌ی این‌که من در حال حاضر روی زمین هستم صحبت کنید تا نگویید سلام

I'm in I'm in like the the building or something  unless you're talking about trying to help people  

من در آنجا هستم، مثل ساختمان یا چیزی دیگر مگر اینکه در مورد تلاش برای کمک به مردم   برای

understand what building you're in uh but in this  case you can talk about being on the floor that's  

درک ساختمان شما صحبت می‌کنید. اوه، اما در این مورد می‌توانید در مورد روی زمین بودن صحبت کنید که

fine nothing nothing wrong with that all right  uh muel thanks a lot merry birthday party uh  

مشکلی ندارد

lated to you and your relatives well thank you  very much uh after get to mandatory well if if  

اگر

you're just talking about a location like I got  to and I'm only talking about that that specific  

شما فقط در مورد مکانی صحبت می کنید که من به آن رسیدم و من فقط در مورد آن

situation of arriving at a location so I got to  work to get to a particular place uh but if I  

موقعیت خاص از رسیدن به یک مکان صحبت می کنم، بنابراین باید برای رسیدن به یک مکان خاص کار کنم، اما اگر به

just got a present from someone I don't say to  there so I just say I got a present like I got  

تازگی یک هدیه از کسی که به او نمی‌گویم، پس فقط می‌گویم که هدیه‌ای گرفتم، درست مثل این که

this marker from my friend all right Diego says  hello D draw I'm here in the uh in the job right  

این نشانگر از دوستم خوب است، دیگو می‌گوید سلام D قرعه کشی من اینجا هستم و در کار درست هستم

now I have stopped only to say hello and to learn  uh learn from yes so you would say like to learn a  

اکنون متوقف شدم فقط برای سلام کردن و برای یادگیری از بله یاد بگیرید، بنابراین می‌خواهید بگویید می‌خواهید

lot from or with your class thank you thank you  very much Ronald says I moved to us soon so you  

از کلاس‌تان خیلی چیزها یاد بگیرید یا با آن‌ها با تشکر از شما بسیار سپاسگزارم.

mean you mean like you will move to the US soon  uh this is an important class me greetings from  

یک کلاس مهم به من تبریک می‌گویم از

Chile nice to see you all right uh I don't says  Niels just use the word get for something I get  

شیلی خوشحالم که شما را خوب می‌بینم، آه، نمی‌گویم نیلز فقط از کلمه دریافت برای چیزی استفاده می‌کند که به دست می‌آورم

I don't really understand get home so again get  means to take control of something so even if a  

من واقعاً نمی‌فهمم به خانه برگرد، پس دوباره دریافت  به معنای کنترل چیزی است، حتی اگر

friend a friend of mine has a present they they  control the present but the present is for me so  

دوست یکی از دوستان من هدیه ای دارد آنها کادو را کنترل می کنند اما کادو برای من است بنابراین

they have the present they give it to me I get  the present now I have it so it just means I've  

آنها هدیه ای را دارند که به من می دهند.

taken control of that thing so that's a a looking  at a physical object like if I give you the marker  

این یک نگاه به یک جسم فیزیکی است، مثلاً اگر من نشانگر را به شما بدهم، پس

so now you get the marker you you have got the  marker you have got the marker so it just means  

اکنون نشانگر را دریافت می کنید که نشانگر را دارید، بنابراین فقط به این معنی است که

you're holding or controlling something so even  a gift like that the the person who's giving so  

شما چیزی را نگه داشته یا کنترل می کنید، بنابراین حتی هدیه ای مانند آن کسی که اینقدر هدیه می دهد

my friend they give me the present they give me  the marker now I have got the marker so they have  

دوست من به من هدیه می دهد و نشانگر را به من می دهد حالا من

got the marker I have got the marker all right uh  and so when you're looking at a location it's the  

نشانگر را دارم پس او نشانگر را دارد

same idea so right now I am at work like I have  got this location over here like I have got this  

بنابراین در حال حاضر در محل کارم هستم، مثل اینکه این مکان را در اینجا دارم، مثل اینکه این

parking spot okay and then I've like and then I  get home so it means I'm like controlling that  

مکان پارکینگ را خوب دارم و بعد دوست دارم و سپس به خانه می‌رسم، بنابراین این بدان معناست که من می‌خواهم آن

space so you can think about it in that way  like you're you're holding something you're  

فضا را کنترل کنم تا بتوانید درباره آن فکر کنید. به این ترتیب، مثل اینکه شما چیزی را در دست دارید،

controlling something and there's usually some  kind of transfer or movement from one thing to  

چیزی را کنترل می کنید و معمولاً نوعی انتقال یا حرکت از یک چیز به چیز

another so a physical thing can move like that or  I could move I could move somewhere so I just got  

دیگر وجود دارد، بنابراین یک چیز فیزیکی می تواند آنطور حرکت کند یا من می توانم حرکت کنم، می توانم به جایی حرکت کنم، بنابراین من فقط رسیدم   اینجا

here I got here 10 minutes ago so I got here like  I've I'm controlling this uh this particular thing  

10 دقیقه پیش به اینجا رسیدم، بنابراین به اینجا رسیدم مثل من دارم این چیز خاص را کنترل می‌کنم

so just in the same way so another example like  Muhammad just mentioned about like I got a job so  

بنابراین دقیقاً به همین ترتیب، مثال دیگری مانند محمد که فقط در مورد اینکه من شغلی پیدا کردم به اینجا آمدم

either the job was somebody else's job and now  I I have that thing or the job was created for  

یا کار کسی بود شغل دیگری است و اکنون من آن چیز را دارم یا آن شغل برای  من ایجاد شده است،

me but now I have it I'm controlling that thing  it's mine okay so it means there's there's some  

اما اکنون آن را دارم، آن چیز را کنترل می کنم  آن چیز از آن من نیست، بنابراین به این معنی است که

kind of control or possession you own that thing  and usually it came from something else so it was  

نوعی  کنترل یا مالکیت وجود دارد که شما صاحب آن چیز هستید و معمولاً از چیزی ناشی می شود وگرنه پس این مال

somebody else's yes you can you can say like you  got pregnant so in that case uh YY like I was not  

شخص دیگری بود بله می‌توانید بگویید مثل اینکه باردار شده‌اید، در این صورت آه، بله، مثل اینکه

pregnant before but now I have the condition of  pregnancy so I I got that so I did not have it  

قبلا باردار نبودم، اما الان شرایط بارداری را دارم، بنابراین آن را گرفتم، بنابراین

before and now now it is here so you can get  pregnant you can get get married you can get  

قبلاً و اکنون آن را نداشتم. اینجاست تا بتوانی باردار شوی، می‌توانی ازدواج کنی، می‌توانی

fired you can get you can get you can get lots  of things really you can get mad so right now I'm  

اخراج شوی، می‌توانی به دست بیاوری، می‌توانی چیزهای زیادی را دریافت کنی، واقعاً می‌توانی عصبانی شوی، بنابراین در حال حاضر

happy but I'm getting mad so I'm becoming that I'm  taking over that thing so get becomes a very very  

خوشحالم، اما دارم عصبانی می‌شوم. من دارم آن چیز را به دست می‌گیرم، بنابراین get تبدیل به یک

useful word and that's why it's so commonly used  really in conversations so people are using it in  

کلمه بسیار مفید می‌شود و به همین دلیل است که بسیار رایج در مکالمات استفاده می‌شود، بنابراین مردم از آن به

all these different ways uh but like the example  I gave before we have the meaning uh the kind of  

روش‌های مختلف استفاده می‌کنند، اما مانند مثالی که قبل از اینکه معنی آن را داشته باشیم. اوه، نوع

core meaning is usually some transfer or movement  from one thing to another and then you just see  

معنای اصلی معمولاً انتقال یا حرکت از یک چیز به چیز دیگر است و سپس شما فقط می‌بینید

all these different examples of that working so  I just got home I just got to the office I got  

همه این نمونه‌های مختلف از آن کار می‌کنند، بنابراین من تازه به خانه رسیدم، تازه به دفتر رسیدم

to the beach hey guys I'm at the beach I just  got to the beach all right so I've taken this  

به ساحل رسیدم هی بچه‌ها من هستم در ساحل، من به راحتی به ساحل رسیدم، بنابراین این

position I'm here now I don't own the beach but it  just means I'm like controlling this physical area  

موقعیت را گرفتم، اکنون اینجا هستم، مالک ساحل نیستم، اما این بدان معناست که من دوست دارم این منطقه فیزیکی را همانجا کنترل کنم،

right there so if you want to learn more about  that Nils or anybody else I recommend you go back  

بنابراین اگر می‌خواهید یاد بگیرید بیشتر در مورد نیلز یا هر کس دیگری توصیه می‌کنم به عقب برگردید

and watch the uh watch that video about get just  SE search my channel for get and you should see a  

و ویدیوی مربوط به آن را تماشا کنید فقط در کانال من برای دریافت جستجو کنید و باید

couple of different videos I think um all right oh  I understand now forget to people I do appreciate  

چند ویدیوی مختلف را ببینید. قدردانی کنید

yeah so again like get to people just like I'm  getting to a location I can get to somebody but  

بله، پس دوباره مثل من به جایی می‌رسم که می‌توانم به جایی برسم، اما می‌توانم به

it could be a good meaning or a bad meaning I  was talking to my son today uh he's not doing  

معنای خوب یا بد باشد.

very well at school I'm really trying to trying  to get to him like really get through to him  

من واقعاً سعی می‌کنم به او نزدیک شوم، مثل اینکه واقعاً

like I'm I'm trying to make a connection with him  that hopefully he'll start doing better in school  

با او ارتباط برقرار کنم، امیدوارم او در مدرسه بهتر عمل کند

or he'll clean up his room or something like that  but we also as I mentioned before the getting to  

یا اتاقش را تمیز کند یا چیز دیگری مثل آن اما ما همچنین همانطور که قبلاً اشاره کردم به

someone of like wow this the sun is really getting  to me it's getting to me over here so something is  

یکی از افرادی مانند وای این خورشید واقعاً دارد  به من می رسد اینجا به من می رسد بنابراین چیزی    می

coming it's unwanted and and I don't I don't like  that thing I don't want it to come to me but now  

آید که ناخواسته است و من آن چیزی را دوست ندارم  نمی‌خواهم به من بیاید، اما حالا

it's it's finally making me like annoyed or angry  or something like that it's getting to me uh so I  

بالاخره دارد مرا آزرده یا عصبانی می‌کند یا چیزی شبیه به آن دارد به من می‌آید، پس من دارم

am getting married is it right yes so again you  can you can be you can get lots of different  

ازدواج می‌کنم درست است بله، پس باز هم می‌توانی، می‌توانی خیلی چیزها را به دست بیاوری

things so I can get a new emotional state I can  get a diploma I can get a job I can get uh get  

چیزهای مختلف   تا بتوانم حالت عاطفی جدیدی پیدا کنم می‌توانم دیپلم بگیرم می‌توانم شغلی پیدا کنم می‌توانم به دست بیاورم

like a title I could become the king so I I just  became the king like now I now I got that I got  

مانند عنوانی که می‌توانم پادشاه شوم، بنابراین من فقط پادشاه شدم، مثل الان که الان به این نتیجه رسیدم که  تاج را به دست آوردم.

the crown and I got the title from somebody else  so I have got or I have gotten well if you're if  

و من عنوان را از شخص دیگری گرفتم پس من دارم یا خوب شده ام اگر شما دارید   اگر دارید در

you're talking about like like right now I have  got something uh like I have a marker so I got a  

موردش صحبت می کنید مثل همین الان چیزی دارم مثلاً من یک نشانگر دارم بنابراین یک

marker is just the regular past tense I got the  marker and right now I could say I have a marker  

نشانگر گرفتم که معمولی است زمان گذشته من نشانگر را گرفتم و در حال حاضر می‌توانم بگویم یک نشانگر دارم

or I have got the marker they mean the same  thing I have got the marker all right uh let's

یا نشانگر را دارم، معنی آنها یکسان است من نشانگر را دارم درست است اوه بیایید

see uh all right Rocky says oh I understand okay  you got that one all right Bruno wow not now the  

ببینیم خوب است راکی ​​می‌گوید اوه می‌فهمم باشه شما آن را دریافت کردید خیلی خب برونو وای نه حالا

phrasal verb get across makes sense so you send  a message or an ID to someone else yes exactly  

فعل عبارت get through معنی دارد، بنابراین شما یک پیام یا شناسه برای شخص دیگری بفرستید، بله دقیقاً

so I'm trying to get some if I'm trying to get  something across to you it's me speaking to you  

بنابراین من سعی می کنم اگر می خواهم چیزی را به شما برسانم، این من هستم که با شما صحبت می کنم.

so this is like a and it's I think I I just  mentioned get through but I should make it a  

بنابراین این مانند یک است و فکر می‌کنم من همین الان به آن اشاره کردم، اما باید

bit more clear by comparing these two things  so you notice I'm using this same example of  

با مقایسه این دو مورد، آن را کمی واضح‌تر بیان کنم، بنابراین متوجه می‌شوید که من از همین مثال برای

comparing multiple things so if I'm talking so  this is me over here and there's someone else  

مقایسه چند چیز استفاده می‌کنم، بنابراین اگر دارم صحبت می‌کنم اینطور است. آیا من اینجا هستم و شخص دیگری وجود دارد

so if I'm talking to them like I'm trying to get  something across so to get a message across to  

بنابراین اگر من با آنها صحبت می کنم انگار دارم سعی می کنم چیزی را منتقل کنم، بنابراین برای رساندن پیام به

someone else so to send something to someone  else it's just like if we have a bridge I'm  

کس دیگری، بنابراین برای ارسال چیزی برای شخص دیگری، درست مثل این است که اگر یک پل داشته باشیم، من من

trying to get across the bridge it's the same  idea so there's a like a bridge of space here  

سعی می‌کنم از روی پل عبور کنم، همین ایده است، بنابراین اینجا مانند یک پل فضایی وجود دارد

and we're trying to get across the bridge all  right now an interesting thing if we use get

و ما سعی می‌کنیم در حال حاضر از روی پل عبور کنیم، یک چیز جالب است اگر از عبور از پل استفاده کنیم،

through so if there's like a wall here and  the wall could be them like they don't want to  

بنابراین اگر اینجا مانند یک دیوار باشد و دیوار می تواند آنها باشد که انگار نمی خواهند

listen to me so this is me trying to talk with my  child like you should clean your room and do your  

به من گوش دهند، بنابراین این من هستم که سعی می کنم با فرزندم صحبت کنم، همانطور که شما باید اتاق خود را تمیز کنید و تکالیف خود را انجام دهید

homework and you know I'm trying to talk with  them but they're like no Dad I'm not listening  

و می دانید که من سعی می کنم با آنها صحبت کنم، اما آنها مثل نه بابا، من به حرف شما گوش نمی‌دهم،

to you so they put up a wall not like a physical  wall but they're just not listening so it's like  

بنابراین آنها یک دیوار می‌کشند نه مانند یک دیوار فیزیکی، اما فقط گوش نمی‌دهند، مثل اینکه

they have a wall so I'm trying to get through  I'm trying to get through to them I'm trying  

آنها یک دیوار دارند، بنابراین من سعی می‌کنم از آن عبور کنم. برای آنها سعی می کنم

to get through to them I can't get through to my  child I can't get through to my child it's like  

به آنها برسم نمی توانم به  فرزندم برسم من نمی توانم به فرزندم برسم، مثل

I can't get through and we mean through like the  block that they have in in their mind so something  

من نمی توانم از آن عبور کنم و منظور ما از طریق مانند بلوکی است که آنها در خود دارند توجه داشته باشید که چیزی   در حال

is stopping or preventing that okay so I can't  get through to them so usually to get through  

متوقف کردن یا جلوگیری از آن است، بنابراین من نمی توانم به آنها دسترسی پیدا کنم، بنابراین معمولاً برای رسیدن

to someone means there's there's some kind of  uh there's some kind of block there it could  

به کسی به این معنی است که نوعی مسدودی وجود دارد، ممکن است

be a physical thing like I have a maybe a phone  connection and uh there's actually like the cable  

یک چیز فیزیکی باشد مانند من اتصال تلفن و اوه واقعاً مثل اینکه کابل

is cut so I can't get through to them there's  a block or some problem with it somehow all

قطع شده است بنابراین من نمی‌توانم به آنها دسترسی پیدا کنم، مشکلی وجود دارد یا مشکلی در آن وجود دارد، خوب، حالا

right uh let's

see okay and also let's see how about  to get dressed for example yes so that  

ببینیم خوب است و همچنین بیایید ببینیم چطور می‌توانیم لباس بپوشم، مثلاً بله تا

would be the same thing so I can go from  naked so right now I'm on the I'm in the  

همینطور باش تا بتوانم از برهنه بروم پس در حال حاضر در

position or I have the condition of not  wearing clothes I'm naked but then I get  

موقعیتی هستم که در    هستم یا این شرایط را دارم که لباس نپوشم برهنه هستم اما بعد لباس می

dressed so I get dressed I've become dressed  that's the difference so you're just talking  

پوشم بنابراین لباس می پوشم که تبدیل شده ام لباس پوشیدن این تفاوت است بنابراین شما فقط

about like the end result but we talk about  getting like you're moving to that condition  

درباره نتیجه نهایی صحبت می کنید   اما ما در مورد  صحبت می کنیم که انگار دارید به آن شرایط می روید

so if I'm naked and then I'm getting dressed  so I start putting on clothes and now I am  

بنابراین اگر من برهنه باشم و سپس لباس بپوشم بنابراین شروع به پوشیدن لباس می کنم و اکنون من

dressed so I have I have gotten I have gotten  clothes on so I put some clothes on like this

من لباس پوشیده ام پس لباس پوشیده ام پس چند لباس مانند این را پوشیدم

uh all right let me see Diego oh got that

اوه خوب اجازه دهید ببینم دیگو اوه همه چیز

already all right but Neils let me know  hopefully that makes sense over there  

خوب است اما نیلز به من اطلاع داد

hopefully I got through to you con Jo Drew  says Elena happy birthday to uh from me and  

امیدوارم منطقی باشد  you con Jo Drew می گوید الینا تولدت مبارک از طرف من و

my daughter greetings from your hometown well  thank you very much uh your lessons are very  

دخترم تبریک از زادگاهت خوب خیلی متشکرم اوه درس هایت بسیار

didactic thank you teacher says troyano  uh is it similar to offend uh if you're  

آموزنده هستند متشکرم معلم می گوید troyano آه آیا شبیه توهین کردن است اگر

talking well to I can I can say something  one time and be offensive to somebody but  

با من خوب صحبت می کنی آیا می توانم یک بار چیزی بگویم و برای کسی توهین آمیز باشم، اما

usually if something is getting to me it's like  a repeated thing so something is like there's a  

معمولاً اگر چیزی به من می رسد، مثل یک چیز تکراری است، بنابراین چیزی شبیه این است که

dog in the neighborhood and it keeps barking ra  ra ra like the first time it barks I don't care  

سگی در همسایگی وجود دارد و مثل اولین باری که پارس می کند به پارس کردن ادامه می دهد. مهم نیست

but if it's barking all day that that will get  to me it will get to me it will annoy me over

اما اگر تمام روز پارس می‌کند که به من می‌رسد، به مرور زمان من را آزار می‌دهد.

time I get the money I get time now I get her  phone number I get something to eat there you go  

so all these are examples of like one thing moving  someplace else or you're taking a different kind  

نمونه‌هایی هستند مانند اینکه یک چیز در جای دیگری حرکت می‌کند یا شما در حال گرفتن نوع دیگری

of position something like that when do we use  verb in it just means when you're doing it at  

از موقعیت هستید، چیزی شبیه به آن وقتی از فعل در آن استفاده می‌کنیم فقط به این معنی است که وقتی آن را انجام می‌دهید،

the you want to talk about it's happening at that  time so I play could mean in general like I play  

می‌خواهید درباره آن صحبت کنید که در آن زمان اتفاق می‌افتد. من بازی می‌کنم به طور کلی می‌تواند به این معنا باشد که من در

basketball right now I'm not playing basketball so  right now I am playing basketball so you see the  

حال حاضر بسکتبال بازی می‌کنم، من بسکتبال بازی نمی‌کنم، بنابراین در حال حاضر بسکتبال بازی می‌کنم، بنابراین شما

difference so I've uh like I I I played basketball  in the past or I was playing so it was at that  

تفاوت را می‌بینید، بنابراین من مثل من در گذشته بسکتبال بازی می‌کردم یا داشتم بازی می‌کردم همینطور بود. آن

time uh but now I am playing basketball right now  I'm playing so the in it just means it's happening

زمان، اوه، اما الان دارم بسکتبال بازی می‌کنم، بنابراین در آن بازی می‌کنم، فقط به این معنی است که به

continuously uh all right is it right to say are  you home yes that's fine are you home so are you  

طور مداوم اتفاق می‌افتد، خوب، درست است که بگوییم آیا خانه هستی بله خوب است، خانه هستی، پس

home or are you at home both of those are fine s  says I want to make a video for your program and  

خانه هستی یا در خانه هستی هر دو خوب هستند، می‌گوید من می‌خواهم یک ویدیو برای برنامه‌تان بسازم و

explain oh I want you to make a video for your  program and explain how it work so what would  

توضیح می‌دهم آه، می‌خواهم برای برنامه‌تان یک ویدیو بسازید و توضیح دهید که چگونه کار می‌کند، بنابراین می‌خواهید

you like to know about the program that that is  unclear that will help me so I'd love to make  

درباره برنامه چه چیزی بدانید که مشخص نیست. به من کمک کنید، بنابراین

a video about fluent for life if people want to  learn more about it uh I I know it's like a it's  

اگر مردم می‌خواهند درباره‌ی آن بیشتر بیاموزند، دوست دارم   ویدیویی در مورد مسلط برای زندگی بسازم، می‌دانم که

a complicated thing to explain just because it's  so different from what people normally do to learn  

توضیح دادن آن مانند  یک چیز پیچیده است، فقط به این دلیل که بسیار متفاوت از آن چیزی است که مردم معمولاً برای یادگیری

languages uh but the interesting thing is it's  it's what you do to learn your native language you  

زبان انجام می‌دهند. نکته جالب این است که این کاری است که برای یادگیری زبان مادری خود انجام می دهید،

just need to do that for learning English that's  really what it is I got overwhelmed yes so you  

فقط برای یادگیری زبان انگلیسی باید این کار را انجام دهید.

became overwhelmed so you had one condition and  now you have a different condition uh what about  

در مورد

I'm trying to get it done done yeah and so like to  get something finished like you're talking about  

من سعی می‌کنم آن را انجام دهم بله و بنابراین می‌خواهم کاری را به پایان برسانم مثل اینکه شما در مورد

moving to that to that location or to that state  does I got to go equal I get to go no so this  

انتقال به آن مکان به آن مکان صحبت می‌کنید یا به آن وضعیت آیا باید برابر باشم

means I have got to go it means I must go I get to  go means like I'm allowed to do something so I'm  

من باید بروم باید بروم یعنی باید بروم من باید بروم به این معنی است که من مجاز به انجام کاری هستم بنابراین من

going to the beach and my children get to go too  so I'm allowing them to come with me all right so  

به ساحل می روم و فرزندانم نیز باید بروند بنابراین من به آنها اجازه می دهم با من بیایند، بنابراین

maybe uh like I my daughter goes into the girls  bathroom and I I can't go in there I I'm not I  

شاید مثل اینکه من دخترم به حمام دختران می رود و من نمی توانم وارد حمام دختران شوم و من نمی توانم وارد حمام دختران شوم، من نیستم، نمی توانم

can't I can't get into the girl's bathroom so like  if someone invites me in like then I get to go  

نمی توانم وارد حمام دختر شوم، بنابراین اگر کسی مرا به حمام دعوت کند، من باید

into the girl's bathroom so I get to do something  like I'm allowed to do it or it's now possible  

بروم  حمام دختر تا کاری انجام دهم مثل اینکه اجازه دارم انجامش بدهم یا الان ممکن است

for me to do it uh let's see how are you teacher  says I'm I'm doing very fine aot uh Juan Carlos  

انجامش دهم بیایید ببینیم چطوری معلم می‌گوید حالم خیلی خوب است آه خوان کارلوس   می‌گوید

says Hi I understand when people talking but isn't  easy to answer what can I do uh it's it's really  

سلام من درک کنید که مردم چه زمانی صحبت می کنند، اما پاسخ دادن به آن آسان نیست، اوه، این واقعاً

a lot of what I'm talking about in this which is  learning more English as a first language and so  

بسیاری از چیزهایی است که من در مورد آن صحبت می کنم، این است که بیشتر انگلیسی را به عنوان زبان اول یاد بگیرید و بنابراین به

it's training you it's giving you the habit of  communicating without thinking or translating  

شما آموزش می دهد که به شما عادت می کند برقراری ارتباط بدون فکر کردن یا ترجمه

so if you learn English as a first language  you get English as a first language lessons  

بنابراین اگر انگلیسی را به‌عنوان زبان اول یاد بگیرید انگلیسی را به عنوان اولین زبان یاد می‌گیرید

and that's what I'm doing in these videos that's  how you get fluent happy snail says uh blank of  

و این کاری است که من در این ویدیوها انجام می‌دهم  و این همان کاری است که به شما

homegrown in organic fruits and vegetables as  well as uh handmade fruits uh handmade crafts  

مسلط می‌شود. و میوه‌های دست‌ساز و صنایع دستی

excuse me and Jewelry are available for purchase  at the Springdale Community Market uh well the  

ببخشید و جواهرات برای خرید در بازار اجتماعی اسپرینگدیل موجود است، خوب،

the oh I see what you're saying it's a multiple  choice so varieties of homegrown so it's multiple  

اوه، می‌دانم آنچه شما می‌گویید انتخابی چندگانه است، بنابراین انواع و اقسام داخلی‌ها، بنابراین چندین

things so variant would mean only one and varies  is talking about like that's like a verb uh like  

چیز است، بنابراین تنوع آن فقط معنی دارد. one and varies صحبت کردن در مورد این است که مانند یک فعل uh مانند

something something varies between one thing and  something else like it varies to to vary uh why  

چیزی چیزی بین یک چیز متفاوت است و چیز دیگری مانند آن متفاوت است تا تغییر کند آه چرا   آه

oh why idea is not correct various ah so the word  various is only used without without the of so we  

چرا ایده صحیح نیست مختلف آه بنابراین کلمه مختلف فقط بدون آن استفاده می شود ما

we use varieties of as one thing so varieties of  people varieties of vegetables or something like  

ما از انواع مختلف به عنوان یک چیز استفاده می‌کنیم، بنابراین از انواع مردم، انواع سبزیجات یا چیزی شبیه به                     که تنوع

that but various is not so various uh you would  just say various homegrown and organic fruit so  

آنچنانی ندارد، شما فقط می‌گویید انواع میوه‌های خانگی و ارگانیک،

this is sometimes they're they're just examples  of when we add that additional word and it's not  

بنابراین   گاهی اوقات آنها فقط نمونه‌هایی هستند که ما آن کلمه اضافی را اضافه کنید و

always used uh you don't always have to do that  uh and it can depend on the word uh but these  

همیشه از آن استفاده نمی‌شود، شما همیشه مجبور نیستید این کار را انجام دهید و می‌تواند به کلمه آه بستگی داشته باشد، اما اینها

are things you learn from example from that but  that's why it would be incorrect uh so we don't  

چیزهایی هستند که از نمونه آن یاد می‌گیرید، اما به همین دلیل نادرست است، اوه t   می

say various of we just say various various  homegrown but it's varieties we're talking  

گوییم مختلف ما فقط می گوییم انواع مختلف وطنی، اما این گونه هایی است که ما

about varieties of that particular thing we want  to talk about like that group uh let's see now I  

در مورد انواع چیزهای خاص صحبت می کنیم مانند آن گروه می خواهیم درباره آن صحبت کنیم، حالا ببینیم

think I can I think I get through to me today  you think you get through to yourself so you  

فکر می کنم می توانم فکر می کنم می توانم فکر کنم امروز به من رسیدم به خودت برسی تا

can think let's see you've gained some weight dude  Gustavo is is that a bad thing I actually have put  

فکر کنی بیا ببینیم وزن اضافه کردی رفیق گوستاوو این است که چیز بدی است که من در واقع

on some weight but like hopefully it's like all  it's all muscle you know actually there's quite  

روی مقداری وزن اضافه کرده‌ام، اما امیدوارم مثل همه اینها باشد همه آن ماهیچه است که می‌دانی در واقع

a bit of fat too but all right but get along  with still doesn't have sense or make sense so  

مقداری چربی نیز وجود دارد. اما خوب است، اما کنار آمدن با هنوز معنی یا مفهومی ندارد، پس

get along with so like again um I could be you're  still thinking about it as moving from from one  

با پس مثل دوباره اوم، ممکن است شما هنوز به آن فکر می کنید که از یک

position to another so if I'm here let's say we  look at like two different examples so this one  

موقعیت به موقعیت دیگر حرکت می کنید، بنابراین اگر من اینجا هستم بیایید بگوییم ما مانند دو مثال متفاوت به نظر می‌رسیم، بنابراین این یکی

is like me uh and this other person over here and  there's like space between us so we we do not get  

مثل من و این شخص دیگر اینجاست و مثل فاصله‌ای بین ما وجود دارد، بنابراین با هم

along so we're not like getting along with being  like next to each other but here had two friends  

کنار نمی‌آییم، بنابراین مانند کنار هم بودن نیستیم، بلکه اینجا هستیم. دو دوست داشتم

it's like hey man how are you you know and they're  uh so they they do get along so they get along and  

مثل این است که هی مرد چطوری، می‌دانی و آن‌ها هم هستند، بنابراین با هم کنار می‌آیند تا با هم کنار بیایند و   آنها با هم کنار

they don't get along so along usually means like  right next to something like that so to get along  

نمی‌آیند.

with uh someone meaning to be in a friendly  relationship or you are friendly you you like  

اوه، کسی که می‌خواهد در یک رابطه دوستانه باشد یا شما دوستانه هستید، دوست دارید با

someone to get along with or to not get along  with someone so again like it's like am I am I  

کسی کنار بیایید یا با کسی کنار بیایید، پس دوباره مثل این است که من هستم، در

getting next to them do I want to be close to that  person or do I not so you can think about this  

کنار او هستم آیا می‌خواهم به آن شخص نزدیک شوم. یا نمی کنم تا بتوانید در مورد این فکر کنید

is the like the physical idea of that but it's  still holding this position or not holding that

مانند ایده فیزیکی آن است، اما هنوز این موقعیت را حفظ می کند یا آن

position all right hopefully  that makes sense uh all

موقعیت را کاملاً حفظ نمی کند، امیدوارم  منطقی باشد آه، خوب، چه

right who versus whom all right  uh so if we're if we're talking

کسی در مقابل چه کسی، خوب است پس اگر ما ما در

about like a person or the direction of something  so like here's a here's again our person so he is  

مورد مانند یک شخص یا جهت چیزی صحبت می کنیم پس مثل اینجا یک اینجا دوباره شخص ماست پس او

he is Tom we'll just say so he is Tom uh and here  we use like he and so like uh if if my question is  

است   او تام است ما فقط می گوییم بنابراین او تام است اوه و در اینجا مانند او و مانند او استفاده می کنیم اگر من سوال این است که

like who is he so who is he I'm talking about like  the person themselves uh but I'm not talking about  

او کیست پس او کیست که من در مورد آن صحبت می کنم مانند خود شخص، اوه، اما من در مورد چیزی صحبت نمی کنم که

anything going to that person so if I'm talking  about like sending something to him it just means  

به آن شخص می رسد، بنابراین اگر در مورد آن صحبت می کنم مانند ارسال چیزی برای او فقط به این معنی است که

I'm moving it to that person so to whom should  I send the present so to whom so whom like her  

من هستم انتقال آن به آن شخص، بنابراین من باید هدیه را برای چه کسی بفرستم، پس برای چه کسی دوست او

or him or them over there okay so we're talking  about usually direction of something like that  

یا او یا آن‌ها خوب است، بنابراین ما در مورد هدایت معمولاً چیزی شبیه به آن صحبت می‌کنیم

and so whom would go with like him or her or them  just depending on on who you're speaking about  

و بنابراین با چه کسی مانند او یا او همراه است. آنها فقط به این بستگی دارد که در مورد چه کسی صحبت می کنید

so if the answer to the question is like he is  doing something then the the question is who but  

بنابراین اگر پاسخ سؤال این است که او کاری انجام می دهد، سؤال این است که چه کسی، اما

if we're talking about like Direction uh I don't  want to explain like subject and object but it's  

اگر در مورد مانند Direction صحبت می کنیم، من نمی خواهم مانند موضوع توضیح دهم و مخالفت کنید اما این است

just think about it like this so if we're just  talking about the person by themselves like oh  

فقط به این فکر کنید، بنابراین اگر ما فقط درباره آن شخص صحبت می کنیم، مثلاً اوه   آن

who is that so I see somebody who is that oh he  is Tom he is Tom but if I have to give something  

کسی است، بنابراین من کسی را می بینم که اوه او تام است، او تام است، اما اگر مجبور باشم چیزی  را

to someone then like that person that person gets  that thing uh so I'm giving it to him or to her I  

به کسی بدهم، پس مثل آن شخص، آن شخص آن چیز را دریافت می کند، بنابراین من آن را به او یا او می دهم، می

could say I could say the person's name I'm giving  it to Tom but this is how you can you can check  

توانم بگویم که می توانم نام آن شخص را بگویم که آن را به تام می دهم، اما اینگونه می توانید

this yourself so if we're giving something to him  whom are we giving it to or to whom okay so you  

خودتان این را بررسی کنید، بنابراین اگر ما چیزی را به او می‌دهیم به چه کسی یا به چه کسی خوب است، بنابراین

can correct that yourself especially when you are  writing but natives will make that mistake often  

می‌توانید آن را خودتان اصلاح کنید، مخصوصاً زمانی که می‌نویسید، اما بومی‌ها اغلب این اشتباه را انجام می‌دهند،

like they will say who when they should be saying  whom and nobody really cares again the language  

مثلاً می‌گویند چه کسی باید بگوید چه کسی و دیگر واقعاً برای کسی مهم نیست. زبان   با گذشت

gets worse over time so when people are writing  they will use it incorrectly but in conversations  

زمان بدتر می‌شود، بنابراین وقتی مردم در حال نوشتن هستند  از آن اشتباه استفاده می‌کنند،

people will use it incorrectly and and people  don't really care very much all right all right  

مردم از آن اشتباه استفاده می‌کنند و و مردم واقعاً اهمیتی نمی‌دهند، بسیار خوب

handsome says a vlog well thank you very much have  to and must might please what's different well  

خوش تیپ می‌گوید یک وبلاگ خوب بسیار متشکرم باید و ممکن است خوشحال باشد که چه فرقی می کند خوب

if I have to do something and I must do something  those are the same but might is a different thing  

اگر باید کاری انجام دهم و باید کاری انجام دهم اینها یکسان هستند اما ممکن است چیز دیگری باشد   ممکن است اینطور باشد که شاید

might is like maybe maybe I will do something so  I might uh go to a party to T night but maybe I I  

من کاری انجام دهم تا ممکن است به مهمانی در شب T بروم اما شاید من

will not so I might do something or I might not  it's just maybe but if I have to do something  

نمی کنم پس ممکن است کاری انجام دهم یا شاید نکنم، فقط شاید، اما اگر مجبور باشم کاری انجام دهم، پس حتما آن کار را انجام

then I will definitely do it I have to do that  thing like right now I have to breathe I have to  

خواهم داد.

breathe all right it's not like I might breathe I  have to breathe I must do that thing all right so  

ممکن است نفس بکشم، باید نفس بکشم، باید آن کار را به درستی انجام دهم تا

those are those are two different two different  things all right thank you I can't read the uh  

اینها دو چیز متفاوت هستند، خیلی خوب، متشکرم، من نمی توانم آن را بخوانم. اوه،

I'm guessing I don't know if that's Chinese or  Japanese uh let's see s says I mean yeah I mean  

حدس می زنم نمی دانم چینی است یا ژاپنی، بیایید ببینید s می گوید منظورم بله منظورم

fluent for Life yeah s let me know what questions  you have about the program that would help me  

مسلط برای Life بله، به من بگویید چه سؤالاتی درباره برنامه دارید که به من کمک می کند   اوه

uh know what to explain so is there anything you  don't understand about the problem or the program  

بدانم چه چیزی را توضیح دهم، بنابراین آیا چیزی وجود دارد که در مورد مشکل یا برنامه

or how it works or whatever let me know Lu says  what is better to read books or to watch movies  

یا چگونه آن را نمی فهمید کار می‌کند یا هر چیزی که به من اجازه می‌دهد لو بگوید چه چیزی برای خواندن کتاب یا تماشای فیلم بهتر است

uh it's not like one is better than the other  you should be you should be doing both but I  

اوه اینطور نیست که یکی بهتر از دیگری باشد  شما باید هر دو را انجام دهید، اما من

usually recommend shorter clips of things like  shorter YouTube videos about something rather  

معمولاً کلیپ‌های کوتاه‌تری از چیزهایی مانند ویدیوهای کوتاه‌تر YouTube در مورد چیزی را توصیه می‌کنم به

than watching a long movie and I do this like if  I'm just trying to relax and watch something I can  

جای تماشای یک فیلم طولانی و من این کار را انجام می‌دهم، مثلاً وقتی سعی می‌کنم استراحت کنم و چیزی را تماشا کنم که بتوانم

watch a movie but if I'm trying to build fluency  then I need lots of varied examples so watching  

فیلمی را تماشا کنم، اما اگر سعی می‌کنم تسلط داشته باشم، به مثال‌های متنوع زیادی نیاز دارم، بنابراین تماشای

a movie it's just more uh more difficult like to  to do that because I need to repeat that thing in  

یک فیلم بیشتر است. اوه سخت تر است که انجام آن کار را انجام دهم، زیرا باید آن چیز را به

different ways so I got you as different meanings  right can you give some examples yes so like I  

روش های مختلف تکرار کنم، بنابراین می توانم چند مثال بیاورید،

got you uh like let's say I physically grabed my  daughter like I now I'm controll in you like I  

بله، مثل اینکه من شما را متوجه شدم. من تو را کنترل می‌کنم،

got you so I can talk with my child like that I  got you or I got you like I understand what you  

طوری که می‌توانم با فرزندم طوری صحبت کنم که تو را فهمیدم یا تو را فهمیدم که می‌فهمیدم چه می‌گویی، من

are saying I got you so if a friend is explaining  something to me he's telling me about a problem or  

تو را فهمیدم، بنابراین اگر دوستی چیزی را برای من توضیح می‌دهد، درباره مشکلی به من می‌گوید. یا

something I'm I'm just saying yes I understand I  got you I understand all right or you could also  

چیزی را که من می‌گویم، فقط می‌گویم بله می‌دانم شما را فهمیدم،

like similarly like I got I got someone like  I understood who they were as a person or who  

کاملاً می‌فهمم یا

they are so they they're they're like like I I  heard maybe they're a bad person or something  

شما نیز می‌توانید   مثل من دوست داشته باشید. مثل من هستند که شنیدم شاید آدم بدی باشند یا چیز دیگری

but then I meet them and like yeah I really got  I got who he is like I understood something about

اما بعد با آنها ملاقات کردم و مثل اینکه بله واقعاً فهمیدم او کیست مثل چیزی در مورد

him uh nickan says hello I get across that's  right let's see Hello I make it to your live  

او فهمیدم اوه نیکان می گوید سلام من متوجه شدم درست است بیایید سلام را ببینیم من به برنامه زنده شما می‌روم

show glad to hear along means close to each  other yes typically they're like right next  

خوشحالم که می‌شنوم معنی نزدیک به یکدیگر، بله معمولاً آنها دقیقاً در کنار یک

to something so if I'm walking along a  street like I'm like here's the street  

چیزی هستند، بنابراین اگر در امتداد یک خیابان راه می‌روم مثل اینکه اینجا خیابان است

and I'm following the street or I could  be walking along a river I'm following  

و خیابان را دنبال می‌کنم یا می‌توانم در امتداد رودخانه‌ای قدم بزنم،

the river next to it to walk along with  something like that so if I'm getting  

رودخانه کنار آن را دنبال می‌کنم تا با چیزی شبیه به آن قدم بردارم، بنابراین اگر

along with someone you can think about that uh  about being physically close to someone so if  

با کسی کنار آمدم، می‌توانید به این فکر کنید که از نظر فیزیکی به کسی نزدیک شوید، بنابراین اگر

you like someone you will probably be closer to  them if you don't like them you will be further

کسی را دوست دارید احتمالاً به آنها نزدیکتر خواهید بود اگر آنها را دوست نداشته باشید، بیشتر از هم

apart so got it thanks teacher says loly teach  teacher you got teacher and then teacher all right  

دور خواهید شد، بنابراین متوجه شدم، متشکرم، معلم می‌گوید loly teach معلم شما معلم هستید و بعد معلم بسیار خوب

uh For Whom the this phone ah you could say like  uh this phone is for whom uh or you could say for  

اوه برای چه کسی این تلفن آه شما می‌توانید بگویید مثل این تلفن برای چه کسی یا می‌توانید بگویید

whom is this phone for whom that sounds it sounds  a little bit awkward and that's why people don't  

این تلفن برای کیست که برای چه کسی به نظر می‌رسد کمی ناخوشایند به نظر می‌رسد و به همین دلیل است که مردم

like using whom so it sounds awkward to people  to use it that way and that's why people people  

دوست ندارند از چه کسی استفاده کنند، بنابراین استفاده از آن برای مردم ناخوشایند به نظر می‌رسد و به همین دلیل است که مردم

just say who or like who's whose phone is this  you would hear that probably more often whose  

فقط بگویید این تلفن کیست یا دوست دارید این تلفن کیست، احتمالاً بیشتر اوقات می‌شنوید که این

phone is this but it would be correct to say  this this phone is for whom for whom uh talk  

تلفن کیست، اما درست است که بگویید این تلفن برای چه کسی است،

talk about from whom is that is that okay yes  and it's the same way so if I'm if something is  

درباره چه کسی صحبت کنید، درست است بله به همین ترتیب، اگر من هستم، اگر چیزی

coming from someone else it's coming from him or  coming from her so we would use whom if we don't  

از طرف شخص دیگری می آید، از طرف او می آید یا از او می آید، بنابراین اگر نمی دانیم، از who استفاده می کنیم، بنابراین اگر در

know so if if you have a question about that just  look look at this like what is the pronoun we're  

این مورد سؤالی دارید، فقط به این نگاه کنید که چیست؟ ضمیر ما از آن

using what is the what is the word are we saying  he or or she or we saying him or her okay so like  

استفاده می‌کنیم کلمه چیست؟

he gave me the phone all right so he gave me the  phone but I can also say the phone is from him so  

از او پس

from whom oh this phone is from whom from whom so  if I say who who sent me the present who sent me  

از چه کسی آه این تلفن از چه کسی است پس اگر بگویم چه کسی هدیه را برای من ارسال کرده است

the present oh he sent me the present so I know  I can check if that's correct or not he sent me  

هدیه را او برای من ارسال کرده است تا بدانم می توانم بررسی کنم که آیا درست است یا نه او هدیه را برای من ارسال کرده است

the present she sent me the present they sent me  the present so that I know I can say who sent me  

او هدیه را برای من فرستاد، آنها برای من هدیه فرستادند تا بدانم می توانم بگویم چه کسی هدیه را برای من فرستاده است،

the the present but if this present is from  whom it's like from him from her so it's it's  

اما اگر این هدیه از طرف او باشد، پس به

easier to remember if you especially if you're  writing and you if you have time to think about  

خاطر سپردن آسان تر است، به خصوص اگر در حال نوشتن هستید. و شما اگر وقت دارید به این فکر کنید   که

that uh it's easier to let's see uh jiren versus  infinitive Rose give me an example give me give  

اوه آسانتر است بیایید ببینیم uh jiren در مقابل  رز مصدر به من یک مثال بدهید به

me an example of like specific uh specific things  because like jiren versus infinitive is like it's  

من یک مثال از چیزهای خاص و خاص بدهید زیرا مانند jiren در مقابل مصدر مانند این است

such a it's such a big topic it's much easier iier  to understand it from specific situations because  

چنین است. موضوع بزرگ، درک آن از موقعیت‌های خاص بسیار آسان‌تر است، زیرا

sometimes uh like I think I we I covered this in  the previous video so the last live video I did  

گاهی اوقات فکر می‌کنم من فکر می‌کنم من این موضوع را در ویدیوی قبلی پوشش دادم، بنابراین آخرین ویدیوی زنده‌ای که انجام دادم،

um where I was talking what was I talking about um  I can't remember the exact example now uh but if  

جایی که داشتم صحبت می‌کردم درباره چه چیزی صحبت می‌کردم، یادم نمی‌آید مثال دقیق الان اوه، اما اگر

you watch the previous video I was talking about  that and and there was one it looked like like a  

ویدیو قبلی را که داشتم در مورد آن صحبت می‌کردم تماشا می‌کردید، و یکی بود، شبیه یک

jiren versus an infinitive but actually it was not  I think now now I can't remember what the specific  

Jiren در مقابل یک مصدر به نظر می‌رسید، اما در واقع اینطور نبود فکر می‌کنم اکنون نمی‌توانم به یاد بیاورم که مثال خاص چه

example was uh but if you watch that video you  will you will see that but for for the purposes  

بود اوه، اما اگر آن ویدیو را تماشا کنید، خواهید دید، اما برای اهداف

of this video give me like a specific uh word  in a sentence that will be most helpful for me  

این ویدیو، مانند یک کلمه خاص در یک جمله به من بگویید که برای من و شما بسیار مفید خواهد بود،

and for you because I can explain for a particular  situation so I don't want to I don't want to teach  

زیرا می توانم برای یک موقعیت خاص توضیح دهم. نمی‌خواهم، نمی‌خواهم

like Jaren as a thing because there are lots of  different ways you might use that so it's better  

مانند جارن به‌عنوان یک چیز تدریس کنم، زیرا راه‌های مختلفی وجود دارد که می‌توانید از آن‌ها استفاده کنید، بنابراین بهتر است

to look at it for a particular situation it will  help you understand and use it flowingly um and  

برای یک موقعیت خاص به آن نگاه کنید، به شما کمک می‌کند آن را درک کنید و به طور روان از آن استفاده کنید. و   می‌گوید

says uh it is not that is her Sinatra called  his wife on stage and says that is she that is  

آه اینطور نیست که سیناترا او را به همسرش روی صحنه صدا زد و می‌گوید که او همین است

I don't know if that's true or not I don't get  I have no idea all right is it fluent for Life  

نمی‌دانم درست است یا نه، نمی‌دانم  نمی‌دانم خیلی خوب است برای Life

get me for C1 ah is that your that that's your  question fluent for life will get you fluent and  

برای C1 ah این است که سؤال شما این است که  مسلط برای زندگی شما را مسلط می کند و

again we're using the word get now as far as like  if you need to pass a specific test or there like  

دوباره از کلمه get now استفاده می کنیم تا جایی که اگر نیاز به قبولی در آزمون خاصی دارید یا مواردی مانند

things you need to do many of our me members  they do well on tests if they take them but we  

کارهایی که باید بسیاری از کارهای ما را انجام دهید اعضای من اگر در آزمون‌ها شرکت کنند، آن‌ها خوب عمل می‌کنند، اما ما

don't have a specific like test prep thing or if  you're just talking about specific communication  

چیز خاصی مانند آمادگی آزمون نداریم یا اگر شما فقط در مورد سطوح ارتباطی خاص صحبت می‌کنید،

levels then yes like we get you conversationally  fluent that's the point of the program so we  

بله، مثل اینکه ما شما را به صورت مکالمه مسلط می‌کنیم، این هدف برنامه است، بنابراین ما

want to basically take you from understanding the  language so it's for it's for people who already  

می‌خواهم اساساً شما را از درک زبان دور کنم، بنابراین برای افرادی است که قبلاً

know a lot of English because everything in the  program is taught in English but it's taught uh  

انگلیسی زیادی می‌دانند، زیرا همه چیز در برنامه به زبان انگلیسی تدریس می‌شود، اما

using English as a first language lessons so I  help you understand the language like a native  

با استفاده از زبان انگلیسی به عنوان اولین درس زبان آموزش داده می‌شود، بنابراین من  به شما کمک می‌کنم این زبان را بفهمید. یک بومی   کاری که

the way I'm doing in these videos here so if  you want to communicate fluently that's what  

من در این ویدیوها در اینجا انجام می‌دهم، بنابراین اگر می‌خواهید روان با هم ارتباط برقرار کنید، این همان کاری است   که

we do in fluent for life so whether you're like  uh I I don't know how you would evaluate that but  

ما در تمام عمر به صورت روان انجام می‌دهیم، بنابراین نمی‌دانم چگونه آن را ارزیابی می‌کنید، اما

like it's it's like the fluent level where you can  have communication and you know whatever you need  

مثل این است که سطح روانی که در آن می‌توانید ارتباط برقرار کنید و می‌دانید برای استفاده از انگلیسی هر چه نیاز دارید،

to use English for if you need to communicate in  English correctly and fluently and automatically  

اگر نیاز به برقراری ارتباط صحیح و روان و خودکار به زبان انگلیسی دارید،

that's what we help you do so try to think about  it that way start thinking versus start to think  

این چیزی است که ما به شما کمک می‌کنیم، بنابراین سعی کنید در مورد آن فکر کنید.

ah okay yeah in that in this situation there's no  there's no difference and often as I say uh there  

خوب بله، در این شرایط هیچ تفاوتی وجود ندارد و اغلب همانطور که می گویم آه

are different ways of expressing the same thing  so I I started thinking something like I started  

روش های مختلفی برای بیان یک چیز وجود دارد بنابراین من شروع کردم به فکر کردن چیزی شبیه به من شروع کردم

thinking maybe I should quit my job I started  thinking that or I could say in the past like  

فکر می کردم شاید باید کارم را رها کنم شروع کردم  به این فکر کردم یا می توانم بگویم در گذشته مثل

I started to think like at this moment I started  to think uh maybe I should quit my job so there's  

من شروع کردم به فکر کردن در این لحظه شروع کردم  به فکر کردن که شاید باید شغلم را رها کنم

really no difference in this case between those  things there's just sometimes uh I have to think  

واقعاً هیچ تفاوتی در این مورد بین آن چیزها وجود ندارد، فقط گاهی اوقات آهان من باید به   به

about that when when like you could only use one  or the other and it's harder to just like give a  

آن فکر کنم وقتی مثل شما فقط می توانید از یکی یا دیگری استفاده کنید و صرفاً دادن یک

rule about that because often there isn't it  it just depends on the word like the example  

قانون در مورد آن سخت تر است، زیرا اغلب وجود ندارد، این فقط به کلمه ای مانند مثالی بستگی دارد   که

we got earlier about varieties of something rather  than various something like to try to explain the  

قبلاً در مورد انواع چیزها صحبت کردیم نه چیزهای مختلفی مانند توضیح

rule for that it's not really it's not really  helpful for you to try to remember a rule like  

قانون  برای اینکه واقعاً برای شما مفید نیست که سعی کنید قاعده‌ای را به خاطر بسپارید،

if it's an adverb you do this and then if it's  an adjective like that it's better to just get  

اگر یک قید است، این کار را انجام می‌دهید و سپس اگر یک صفت مانند آن است، بهتر است فقط

the uh multiple varied examples of that to learn  it the same way and they does all right glad to  

نمونه‌های مختلف آن را به دست آورید تا آن را یکسان یاد بگیرید. درست است و از

hear it okay Aran says the past two videos are  rich in examples yes and so I want to give you  

شنیدن آن خیلی خوشحال می‌شوند، آران می‌گوید دو ویدیوی گذشته دارای مثال‌هایی غنی هستند، بله، بنابراین من می‌خواهم

many more examples uh and that's really why I try  to focus even on something like a small topic and  

نمونه‌های بسیار بیشتری به شما ارائه دهم، و واقعاً به همین دلیل است که سعی می‌کنم حتی روی موضوعی کوچک تمرکز کنم و به شما

give you lots of examples of that thing because  if you can do that uh many many times then your  

بگویم. شما نمونه های زیادی از آن چیز دارید زیرا اگر بتوانید این کار را چندین بار انجام دهید،

your fluency really develops uh very quickly uh I  always called someone I don't know buddy says R I  

تسلط شما واقعاً خیلی سریع رشد می کند اوه من همیشه به کسی که نمی شناسم زنگ می زدم رفیق می گوید R

always called someone I don't nobody uh you could  yeah you could use you can use that like guy or  

بله، می‌توانید از آن استفاده کنید، می‌توانید از آن مانند پسر یا

friend or buddy even for people who are not your  friends or that you don't know but buddy buddy  

دوست یا رفیق استفاده کنید، حتی برای افرادی که دوست شما نیستند یا نمی‌شناسید، اما رفیق رفیق

is a little it's usually a term for little kids  uh so it's a little like some people don't like  

کمی است، معمولاً یک اصطلاح برای بچه‌های کوچک است. پس کمی شبیه به برخی افراد است. دوست ندارم

the term you could you could like if I if I just  meet somebody I'm like hey buddy you know like  

اصطلاحی را که می‌توانی دوست داشته باشی، اگر من فقط با کسی آشنا شوم، دوست ندارم، دوست دارم دوست داشته باشی،

maybe he might be angry about that so it's a it's  a little it could be maybe even if you don't think  

شاید او ممکن است از این بابت عصبانی باشد، پس کمی است، شاید حتی اگر تو نباشی به

about it that way way the other person might  so the other person might be offended by buddy  

این فکر کن که طرف مقابل ممکن است اینطوری فکر کند بنابراین ممکن است طرف مقابل از طرف رفیق توهین شود

just cuz it's like a like a little little kid  thing there's even a toy I think released back  

فقط چون مثل یک بچه کوچک است حتی یک اسباب‌بازی وجود دارد که فکر می‌کنم

in the the 1980s called my buddy you should you  should Google that it's called my buddy so Google  

در دهه 1980 منتشر شد   به نام رفیق من، باید Google که اسمش رفیق من است، پس Google

My Buddy toy and you will see that and so people  like you know they would recognize that as like  

My Buddy toy را خواهید دید و بنابراین افرادی مانند شما می‌دانند که می‌دانند که مثل

it's like a little kid kind of young person term  uh so some people can use that but some people  

این یک اصطلاح یک بچه کوچک است اوه، بنابراین برخی از مردم می‌توانند از آن استفاده کنند، اما برخی افراد

do not I don't really recommend that but uh a  commonly used expression in cover letters is to  

من نمی‌دانند. واقعاً این را توصیه نمی‌کنم، اما یک عبارت متداول در نامه‌های پوششی برای

whom it may concern yeah because it's like you're  you're sending something to somebody and so we're  

کسانی است که ممکن است به آن‌ها مربوط باشد، بله، زیرا مثل این است که شما دارید برای کسی چیزی می‌فرستید و بنابراین

like we don't know who like which person so is  it for him or for her or for them we don't know  

ما مثل این هستیم که نمی‌دانیم چه کسی چه کسی را دوست دارد. همینطور برای او یا او یا برای آنها ما نمی دانیم   پس به همین

so that's why it's to whom all right so if it's  to you like we know we're specifically talking to  

دلیل است که برای چه کسی خوب است، پس اگر به شما مربوط است، مثل ما می دانیم که ما به طور خاص با

you I know who that is so like who is receiving  this message all right but if I'm talking about  

شما صحبت می کنیم، من می دانم که چه کسی اینگونه است که این را دریافت می کند. پیام بسیار خوب است، اما اگر من در مورد   صحبت می‌کنم،

like the direction moving to that then to whom  to whom am I sending this but remember again in  

مانند مسیر حرکت به سمت آن، پس برای چه کسی این را ارسال می‌کنم، اما دوباره به یاد داشته باشید که در

conversations you will often hear like to who like  I need to send this like who who do I need to send  

مکالمات اغلب می‌شنوید که دوست دارم من باید این را بفرستم مانند چه کسی به چه کسی نیاز دارم.

this to and it's it's just because it's easier and  faster to say that M at the end of whom it just  

این را به آن بفرستید و این فقط به این دلیل است که گفتن این جمله آسانتر و سریعتر است.

it's it just really it slows down the sentence  and people know what you're talking about it's  

just you're you're being uh like a stickler for  the grammar to be a stickler uh let me see i s  

اوه مثل یک برچسب برای گرامر که چسبنده باشد آه اجازه دهید ببینم که من

t i s a k l e r a stickler for something means  you really want to follow the rules and do it  

یک کلمه چسبنده هستم برای چیزی به این معنی که شما واقعاً می خواهید قوانین را دنبال کنید و آن را

correctly so for writing I definitely recommend  you do that but in regular conversations it's a  

به درستی انجام دهید، بنابراین برای نوشتن، قطعاً توصیه می کنم این کار را انجام دهید، اما در مکالمات معمولی این کار

little less important uh exclusive relationship  meaning uh and give me more examples exclusive  

کمی کمتر اهمیت دارد. اوه رابطه انحصاری یعنی اوه و مثال‌های بیشتری به من بدهید   رابطه انحصاری به این

relationship meaning uh like what does exclusive  relationship ship mean so exclusive means like  

معنی است که آیا معنای ارسال رابطه انحصاری چیست، بنابراین معنی انحصاری مانند

there there are different meanings for for that  idea of exclusive relationship so one meaning uh  

برای آن ایده رابطه انحصاری معانی مختلفی وجود دارد، بنابراین یک معنی اوه

could be like uh I'm only dating this one person  and that person is only dating me so right now my  

می‌تواند این باشد که اوه من فقط قرار ملاقات دارم این یک نفر و آن شخص فقط با من قرار می گذارند، بنابراین در حال حاضر من

my wife and I are in an exclusive relationship  so like I am only with my wife and she is only  

و همسرم در یک رابطه انحصاری هستیم، بنابراین مثل اینکه من فقط با همسرم هستم و او فقط

with me it's exclusive so we exclude everybody  else is exclusive now the opposite of that would  

با من است، این انحصاری است، بنابراین ما همه را حذف می کنیم. این

be like an open relation ship where we might  have like other people coming over and you know  

مانند یک کشتی رابطه باز است که ممکن است مانند افراد دیگری که می آیند داشته باشیم و شما می دانید که

doing I don't know you guys can figure that  out uh but that's one meaning of an exclusive  

انجام می دهید نمی دانم شما بچه ها می توانید آن را بفهمید اما این یک معنای یک

relationship another meaning is like you could  have a company where they offer some kind of  

رابطه انحصاری است و معنای دیگر این است که شما می توانید یک شرکت داشته باشید جایی که آنها نوعی

exclusive thing that's again it's only for this  group of people but it maybe it's more than one  

چیز انحصاری را ارائه می‌دهند که باز هم فقط برای این گروه از افراد است، اما ممکن است بیش از یک

person so a company could have an exclusive  relationship with lots of different people  

نفر باشد، بنابراین یک شرکت می‌تواند یک رابطه انحصاری با افراد مختلف داشته باشد،

but it just means to exclude other people so it's  not like inclusive we want to exclude different  

اما این فقط به معنای کنار گذاشتن افراد دیگر است تا اینطور نباشد. فراگیر می‌خواهیم افراد مختلف را حذف کنیم.

people I want to remove other people from that  all right uh I stopped to smoke I stopped to  

من می‌خواهم افراد دیگر را از آن حذف کنم. خیلی خوب، من سیگار را متوقف کردم، سیگار کشیدن را متوقف کردم،

smoke might mean I was walking yes that's correct  donon so if you if you stopped yes so that that's  

ممکن است به این معنی باشد که راه می‌رفتم

like uh thank you that's one example of where  you would not use like a Jaren uh in that in  

بله درست است. یک مثال از جایی که در آن جمله مانند Jaren اوه استفاده نمی‌کنید،

that sentence it would mean something else so let  me very good example let me put that up here for

معنای دیگری دارد، بنابراین اجازه دهید مثال بسیار خوبی را در اینجا برای

people so Rose was mentioning before  the jiren versus infinitive example so I

مردم بگذارم، بنابراین رز قبل از مثال جیرن در مقابل مصدر ذکر می‌کرد، بنابراین من

stopped to smoke versus I stopped

متوقف شدم دود در مقابل من

smoking so two smoke uh versus smoking over here  we're talking about two very different things so  

سیگار کشیدن را ترک کردم، بنابراین دو دود، آه در مقابل سیگار کشیدن اینجا، ما در مورد دو چیز بسیار متفاوت صحبت می کنیم، بنابراین

as Aran said like I stopped to smoke this could  mean I'm walking down the street and I stop for  

همانطور که آران گفت مانند سیگار کشیدن را ترک کردم، این می تواند به این معنی باشد که من در خیابان راه می روم و برای

a moment I smoke a little bit and then I keep  walking so I stopped to smoke so I stopped in  

یک لحظه می ایستم. کمی و سپس به راه رفتن ادامه می‌دهم، بنابراین سیگار کشیدن را متوقف کردم، بنابراین

order to do something and again this is it's  it's not so helpful to learn a bunch of rules  

برای انجام کاری متوقف شدم و دوباره این است که یادگیری یک سری قوانین

like this like all the words that we use for that  it's much better to just get lots of examples and  

مانند این مانند همه کلماتی که برای آن استفاده می‌کنیم خیلی مفید نیست. خیلی بهتر است فقط نمونه های زیادی را دریافت کنید و

understand it naturally over time and then you  will use it fluently but like you can say like I  

به مرور زمان آن را به طور طبیعی درک کنید و سپس از آن به صورت روان استفاده خواهید کرد، اما می توانید بگویید مثل اینکه من

stopped to do something all right so I'm walking  and I stopped so I can do this other thing over  

برای انجام یک کار خوب متوقف شدم، بنابراین راه می روم و متوقف شدم تا بتوانم این کار دیگر را اینجا انجام دهم،

here but if I stopped smoking this means you  now you don't smoke at all anymore I don't  

اما اگر من سیگار را ترک کردم، این بدان معناست که شما اکنون دیگر اصلاً سیگار نمی‌کشید، من

smoke anymore I stopped smoking it's a very good  example all right uh let's see Bob says I wonder  

دیگر سیگار نمی‌کشم سیگار را ترک کردم، مثال بسیار خوبی است، خب، بیایید ببینیم باب می‌گوید من تعجب می‌کنم

if reading a lot of notes will help me to become  more fluent or not the the the goal let's put it  

که آیا خواندن یادداشت‌های زیاد به من کمک می‌کند تا بیشتر باشم. مسلط به هدف یا نه بیایید به

this way let's put it this way so the the goal  for I think most people watching these videos  

این ترتیب بیان کنیم   اجازه دهید آن را به این صورت بیان کنیم، بنابراین هدف برای اکثر افرادی که این ویدیوها را تماشا می‌کنند

is fluency and there are many ways to get there so  one of them could be reading one of them could be  

تسلط است و راه‌های زیادی برای رسیدن به آن وجود دارد، بنابراین یکی از آنها می‌تواند خواندن یکی از آنها باشد.

watching movies one of them could be uh I don't  know listening to music or something like that  

یکی از آنها در حال تماشای فیلم باشد، آه من نمی دانم گوش دادن به موسیقی یا چیزی شبیه به آن.

uh one of them could be I don't know uh reading  comic books or playing video games or something  

so the point the point is not the medium like  book or video or whatever the point is do you  

رسانه ای مانند کتاب یا ویدیو یا هر موضوعی که باشد آیا شما

understand the information like a native or not  so I could read a textbook and it doesn't help  

اطلاعات را مانند یک بومی می فهمید یا نه بنابراین من می توانم یک کتاب درسی را بخوانم و به   من کمکی نمی کند

me understand so I don't get fluency I can watch  a video that I I don't understand and it doesn't  

تا بفهمم تا تسلط نداشته باشم، می توانم ویدیویی را تماشا کنم که من نمی دانم. نمی‌فهمم و به

give me fluency either so I could uh I don't  know like there there are lots of things I can  

من تسلط نمی‌دهد، بنابراین نمی‌دانم کارهای زیادی وجود دارد که می‌توانم

do I can go to English classes and still not get  fluent because I don't actually understand what  

انجام دهم، می‌توانم به کلاس‌های انگلیسی بروم و هنوز هم مسلط نباشم، زیرا در واقع نمی‌دانم چه کاری انجام می‌دهم.

I'm learning so the lessons are bad it's hard  to understand so I don't feel confident about  

من یاد می‌گیرم بنابراین درس‌ها بد هستند، درک کردن آن سخت است، بنابراین در مورد صحبت کردن احساس اطمینان نمی‌کنم،

speaking so when people ask me about these  different meanings or different uh media uh  

بنابراین وقتی مردم از من در مورد این معانی مختلف یا رسانه‌های مختلف سؤال می‌کنند،

it doesn't matter what the media is the point is  um or what the medium is it the point is are you  

مهم نیست که هدف از رسانه چیست. مهم این است که آیا شما

understanding that thing or not so right now you  are learning with me through video but you could  

آن چیز را می‌فهمید یا نه، در حال حاضر با من از طریق ویدیو یاد می‌گیرید، اما می‌توانید

read something and learn from that in the same way  if you understand the lesson so if you understand  

چیزی را بخوانید و به همان شیوه از آن بیاموزید، اگر درس را می‌فهمید، بنابراین اگر متوجه شدید،

there's a text example or a picture or a video  or you're listening to something all of them are  

یک مثال متنی وجود دارد. یا یک عکس یا یک ویدیو یا در حال گوش دادن به چیزی هستید، همه آنها

fine if you understand them so fluency comes  as you understand something so it's not from  

خوب هستند   اگر آنها را درک کنید، بنابراین روانی به همان اندازه می آید که چیزی را می فهمید، بنابراین از

you like speaking a lot and repeating things  that you don't really understand it comes from  

دوست دارید که زیاد صحبت کنید و چیزهایی را تکرار کنید که واقعاً متوجه نمی شوید. از

understanding first and then you feel confident  about using using something and then you want to  

ابتدا فهمیدن و سپس در مورد استفاده از چیزی احساس اطمینان  می‌کنید و سپس می‌خواهید

speak so I I'm always telling people they should  speak the the goal is speech the goal is fluent  

صحبت کنید، بنابراین من همیشه به مردم می‌گویم که باید صحبت کنند، هدف سخنرانی است، هدف سخنرانی روان   است،

speech but you get there there by understanding  you got it so you have to get you have to get it  

اما شما با درک به آن می‌رسید. شما باید به دست بیاورید باید آن را به دست بیاورید

you have to get here from from understanding  uh like a native rather than trying to trying  

شما باید از درک اوه مثل یک بومی به اینجا برسید به جای اینکه سعی کنید   به

to think about the language logically greetings  from Dubai it's your boy sasp uh you are such an  

زبانی فکر کنید که به طور منطقی تبریک می‌گوییم از دبی، پسر شماست، شما

amazing teacher well it's my pleasure thank you  very much for joining us Reon again if you read  

معلم شگفت‌انگیزی هستید، خوشحالم از شما بسیار سپاسگزاریم که دوباره به ما ملحق شدید Reon اگر

the notes while speak aloud it will help your  oral fluency uh maybe it's not again it's not  

هنگام صحبت با صدای بلند یادداشت‌ها را می‌خوانید، به تسلط شفاهی شما کمک می‌کند، شاید دوباره

about like reading aloud or typing or listening  or whatever it's do you understand the information  

اینطور نباشد، مثل خواندن با صدای بلند یا تایپ کردن یا گوش دادن یا هر چیزی که باشد، اطلاعات را متوجه می‌شوید

or not so you could spend 10 years listening to  lessons and still not speak fluently all right  

یا نه می تواند 10 سال را صرف گوش دادن به درس ها کند و هنوز هم روان صحبت نکند،

so it doesn't doesn't matter if you're taking  lessons or not if they don't actually help you  

بنابراین مهم نیست که درس می خوانی یا نه، اگر آنها واقعاً به شما کمک نمی کنند

understand like a native all right so la says I  stopped drinking beer yes you could say that as  

مانند یک بومی بفهمید، خیلی خوب است، بنابراین لا می گوید من متوقف شدم. نوشیدن آبجو بله، می‌توانید بگویید که

well I stopped drinking beer all right uh Max  says uh how to retain most of the information  

خوب من نوشیدن آبجو را متوقف کردم، مکس می‌گوید آه چگونه می‌توان بیشتر اطلاعات   را

from a chapter like one way is to do summaries  of paragraphs of the chapter what are your ways  

از فصلی حفظ کرد، مثلاً اگر می‌پرسید، خلاصه‌ای از پاراگراف‌های فصل را انجام دهید.

if you're asking me uh yeah if I'm trying to  get a like a summary of something I would have

من اوه بله، اگر سعی می کنم خلاصه ای از چیزی را که می خواهم داشته باشم به دست بیاورم،

maybe you can have a like a a larger summary of  of this whole thing so here's one summary and then  

شاید شما بتوانید خلاصه ای بزرگتر از کل این چیز را داشته باشید، بنابراین این یک خلاصه است و سپس

maybe I have like individual pieces of parts of  those things it just depends on how complicated  

شاید من مانند تکه هایی از قسمت هایی از آن چیزها داشته باشم. این بستگی به این دارد که یک

something is like a good and also the kind of book  if it's like a uh like a non-fiction book then  

چیز مانند یک کتاب چقدر پیچیده است   و همچنین نوع کتاب اگر مانند یک کتاب غیرداستانی باشد،

usually each chapter should have a specific idea  and just focus on that and so usually you have a  

معمولاً هر فصل باید یک ایده خاص داشته باشد و فقط روی آن تمرکز کند و بنابراین معمولاً شما یک

like a chapter summary here's the point here are  like the like the supporting points of that here  

مانند یک کتاب دارید. خلاصه فصل اینجا نکته اینجاست مانند نکات پشتیبان آن در اینجا

is the proof of that so for me it's like I want  you to learn English as a first language that's  

گواه آن است، بنابراین برای من مثل این است که می‌خواهم انگلیسی را به عنوان زبان اول یاد بگیری،

like that's the only thing I teach and then  everything else is just like proof about that  

این تنها چیزی است که من تدریس می‌کنم و سپس  بقیه چیزها فقط مانند مدرکی در مورد آن

so if you had to summarize what I do it's just  learning English as a first language all right but  

بنابراین اگر مجبور بودید کاری را که من انجام می‌دهم خلاصه کنید، این است که زبان انگلیسی را به‌عنوان زبان اول یاد می‌گیرم، اما

I might talk about different ways like how that  applies to grammar or vocabulary or whatever and  

ممکن است در مورد روش‌های مختلفی صحبت کنم، مانند اینکه چگونه در گرامر یا واژگان یا هر چیز دیگری اعمال می‌شود و

so that's what usually my videos are talking about  uh let's see I'll drink tomorrow well you would  

بنابراین معمولاً ویدیوهای من در مورد آن صحبت می‌کنند. اوه بیایید ببینیم فردا می خورم خوب شما   می

say uh I will drink tomorrow I will drink tomorrow  all adance says uh what is the most appropriate  

گویید آه فردا می نوشم فردا می نوشم همه تعجب می گوید آه مناسب ترین

way to understand like a native you're are such  an amazing teacher oh okay well thank you uh again  

راه برای فهمیدن مثل یک بومی چیست  شما معلم شگفت انگیزی هستید، اوه خوب، خوب متشکرم دوباره

to understand like a native means that you don't  have translations and explanations and vocabulary  

برای فهمیدن مانند یک بومی به این معنی است که شما ترجمه‌ها و توضیحات و واژگان

lists and grammar rules and things like that in  your head you just get it you just understand  

فهرست‌ها و قواعد دستور زبان و چیزهایی از این قبیل در ذهن خود ندارید، فقط متوجه می‌شوید   فقط می‌فهمید

how something works if you watch the uh 10 things  every English learner should know about fluency I  

چگونه کاری کار می‌کند اگر به 10 موردی که هر زبان‌آموز انگلیسی باید نگاه کنید، می‌فهمید. درباره تسلط بدانید من

think I made that video a week and a half ago  watch that video and it covers everything uh  

فکر می‌کنم آن ویدیو را یک هفته و نیم پیش ساخته‌ام آن ویدیو را تماشا کنید و همه چیز را در

about like all these different steps so these are  the different things that everybody should know uh  

مورد همه این مراحل مختلف پوشش می‌دهد، بنابراین اینها چیزهای مختلفی هستند که همه باید

about fluency and so if you if you're if you're  thinking about grammar rules and translations uh  

درباره تسلط بدانند و بنابراین اگر می‌خواهید بدانید اگر به قوانین دستور زبان و ترجمه‌ها فکر می‌کنید به‌خصوص

specifically for learning grammar you should be  doing what I'm talking about in this video which  

برای یادگیری گرامر، باید کاری را انجام دهید که در این ویدیو

is just trying to compare different things in you  know whatever like we're talking about in or on  

درباره آن صحبت می‌کنم.

or we're talking about to smoke versus smoking  for this situation and usually the vocabulary  

ما در مورد سیگار کشیدن در مقابل سیگار کشیدن برای این موقعیت صحبت می کنیم و معمولاً واژگان

is appropriate for a particular situation so I  want you to really think about I repeat this over  

برای یک موقعیت خاص مناسب است، بنابراین می خواهم واقعاً به این فکر کنید که این را

and over and over again but I say it in different  ways because it's really important to understand  

بارها و بارها تکرار می کنم، اما من آن را به روش های مختلف می گویم زیرا واقعاً مهم است برای درک

it really understand it in situations so you  really have to think about vocabulary connected  

واقعاً آن را در موقعیت‌ها می‌فهمید، بنابراین واقعاً باید به واژگان مرتبط

with a particular situation yes uh I agree  Japanese water time there we go [Applause]

با یک موقعیت خاص فکر کنید، بله موافقم زمان آب ژاپنی آنجا می‌رویم [تشویق حضار]

yes I'm feeling a little bit under the weather  a little bit a little bit kind of kind of sick  

بله من کمی زیر آب و هوا احساس می‌کنم  کمی کمی کمی مریض هستم

today I think something's something's going  around my house all right Paul says could you  

امروز فکر می‌کنم چیزی در اطراف خانه من در حال رخ دادن است، پل می‌گوید آیا می‌توانید

explain please the constructions with rather  weather or either rather weather or either  

توضیح دهید لطفاً ساختمان‌های مربوط به آب و هوا یا بهتر آب و هوا یا هر کدام

well those they sound the same but they are  different all right uh let's say we have two  

خوب آنهایی که به نظر می‌رسند یکسان هستند، اما آنها متفاوت هستند، خب، بیایید بگوییم ما دو

things over here we'll draw here's a let's say  this is an apple and here is a banana that's a  

چیز در اینجا داشته باشید، اینجا می کشیم، بیایید بگوییم که این یک سیب است و این یک موز است که

pretty good picture of a banana I think all  right um so which which would you rather

تصویر بسیار خوبی از یک موز است. ترجیح می‌دهم

have rather which would you rather have so I  would rather do this so rather in this this  

این کار را انجام دهم، در این

case it's just like I prefer that I want this one  so I would rather do this or I could say rather  

مورد، درست مثل این است که ترجیح می‌دهم این یکی را بخواهم، بنابراین ترجیح می‌دهم این کار را انجام دهم یا می‌توانم بگویم به

than the apple I want I want the banana rather  than so when we're talking about two different  

جای سیبی که می‌خواهم، موز را می‌خواهم به جای این که وقتی در مورد دو نفر صحبت می‌کنیم.

options the one I want and we can compare them  this not that this rather than that so that's  

گزینه‌های متفاوتی که من می‌خواهم و می‌توانیم آنها را مقایسه کنیم، نه این به جای آن، بنابراین در

rather all right now either either means both  of these options are fine so if a friend of  

حال حاضر همه چیز درست است، یا به این معنی است که هر دو گزینه خوب هستند، بنابراین اگر یکی از

mine says which one do you want do you want the  apple or the banana I say I don't care either is  

دوستانم بگوید کدام یک را می‌خواهید، آیا سیب را می‌خواهید. یا موزی که می گویم اهمیتی نمی دهم

okay either is okay I talked about this same point  actually in a video a while ago so we have either  

اشکالی ندارد یا اشکالی ندارد، من در مورد همین نکته صحبت کردم  در واقع چندی پیش در یک ویدیو صحبت کردم، بنابراین ما یکی

of these things so either is okay either is okay  so either is okay or I could also say both are  

از این موارد را داریم، بنابراین یا اشکالی ندارد، یا اشکالی ندارد پس یا اشکالی ندارد یا می توانم همچنین بگویید هر دو

fine so it's it means the same thing uh both are  fine or both are okay so I don't care which one so  

خوب هستند پس این به این معنی است که هر دو خوب هستند یا هر دو خوب هستند، بنابراین برای من مهم نیست که کدام یک

either is okay and what was the other one you  said let's see what was that uh ah weather so

خوب است و دیگری که شما گفتید چه بود بیایید ببینیم آن چه بود اوه آه هوا پس

weather is usually we're we're  talking about different choices uh so

آب و هوا معمولاً داریم درباره انتخاب‌های متفاوتی صحبت می‌کنیم، پس

whether uh so whether uh I go to uh let's  see so like I don't know and there could  

آیا می‌توانم به آن‌ها بروم، بیایید ببینیم که نمی‌دانم و ممکن است

be different ways you would use it and this  is why it's It's tricky to look at comparing  

راه‌های مختلفی وجود داشته باشد که از آن استفاده کنید و به همین دلیل است که مشکل است به مقایسه

just different vocabulary words by themselves  without any context but uh so whether like as  

فقط لغات مختلف واژگانی به تنهایی بدون هیچ زمینه‌ای نگاه کنید، اما آهان، پس آیا مانند

just an example sentence uh I don't know if I  will go to India or not I don't know whether  

فقط یک جمله مثال آه، نمی‌دانم به هند خواهم رفت یا نه، نمی‌دانم

I will go to India or not so this is like  there's a choice in there somewhere I don't  

به هند خواهم رفت یا نه. این مثل این است که یک انتخاب در جایی وجود دارد که من نمی‌دانم

know whether I will do it or not all right or  I could say like whether I go to uh India or

آیا آن را انجام خواهم داد

Nepal just as an example so whether I go  to India or Nepal I will have fun and so  

یا نه خوش بگذرون و

like here like I'm again looking at two  different options but maybe it doesn't  

مثل اینجا مثل اینکه دوباره دارم به دو گزینه مختلف نگاه می کنم، اما شاید

it doesn't matter which which of those is  you know I I will I will have fun either  

مهم نباشه که کدوم یکی از اینا باشه، می دونی من از هر طرف لذت می برم،

way either way so either I go to India or I go  to Nepal but whether I go to Nepal or India I  

بنابراین یا به هند برم یا من به نپال می‌روم، اما چه به نپال یا هند بروم، به‌خوبی

will have fun okay so just as a very simple  look at these specific words without looking  

سرگرم خواهم شد، بنابراین فقط با نگاهی بسیار ساده به این کلمات خاص بدون نگاه کردن

at more specific examples in context uh  that's that's a basic understanding of

به مثال‌های خاص‌تر در زمینه، اوه، این یک درک اساسی از

that all right uh what is better read books I  don't understand what that means better than  

این است که خیلی خوب است. بهتر است کتاب‌ها را بخوانید من نمی‌فهمم معنی آن چیست بهتر از این به

what uh grammar rules can impair fluency even  in in my own language yes and so if you if you  

try to think about some things logically like  I find if I if I really try to think about uh  

English grammar logically some of the words  it just it doesn't make any sense why we do  

گرامر انگلیسی به طور منطقی به برخی از کلمات فکر کنید. فقط معنی ندارد که چرا

that and that's why it makes you know makes  a hard time for people trying to learn the  

این کار را انجام می‌دهیم و به همین دلیل باعث می‌شود که بدانید برای افرادی که سعی می‌کنند زبانی را که هستند یاد بگیرند سخت می‌شود

language they're like why do you do that and  native speakers are like you know that's a good  

چرا این کار را انجام می‌دهید. و سخنرانان بومی مثل شما می‌دانید که سؤال خوبی است.

question I don't know why we do that that's  a that's a dumb thing to do uh so it happens  

نمی‌دانم چرا این کار را انجام می‌دهیم، این کار احمقانه‌ای است، پس این اتفاق می‌افتد

all right uh and then says I visit the video  thank you rean says uh those three should be  

خیلی خوب، اوه و سپس می‌گوید من از ویدیو دیدن می‌کنم متشکرم.

very useful they always appear in the article uh  in what article you mean in articles in general  

بسیار مفید باشند، آنها همیشه در مقاله ظاهر می شوند، آه، منظور شما در مقاله به طور کلی در چه مقاله ای است

so they always appear in articles Rodrigo says  Hi teacher thank you for your amazing job I'd  

بنابراین همیشه در مقاله ها ظاهر می شوند.

like to know the better way to develop an accent  like a native all right so just like everything  

خیلی خوب است، درست مثل همه چیزهای

else as I was talking about uh in this video  about learning English as a first language

دیگر   همانطور که در این ویدیو درباره یادگیری زبان انگلیسی به عنوان زبان اول صحبت می‌کردم،

when you learn English as a first language instead  of trying to get a single example like here's the  

وقتی انگلیسی را به عنوان زبان اول یاد می‌گیرید، به جای تلاش برای به دست آوردن یک مثال واحد مانند این

example again uh let's say we have a Spanish  word and so we're learning going from Spanish  

مثال دوباره اوه، فرض کنید ما داریم یک کلمه اسپانیایی و بنابراین ما داریم از اسپانیایی

into English and then if we don't maybe know  that example uh we have a hard time we can't  

به انگلیسی می‌آموزیم و اگر آن مثال را نمی‌دانیم، مشکل داریم نمی‌توانیم   شاید

maybe remember this word like I I know a word  in Spanish I'm trying to remember the word in  

این کلمه را به یاد بیاوریم مانند I know a word در اسپانیایی که سعی می‌کنم برای به خاطر سپردن کلمه در

English I can't remember that uh but in English  we begin with a situation I probably shouldn't  

انگلیسی، نمی‌توانم آن را به خاطر بیاورم، اما در انگلیسی ما با موقعیتی شروع می‌کنیم که احتمالاً نباید

use S for Spanish we'll say span and this is for  situation so we begin with a situation and we're  

S را برای اسپانیایی استفاده کنم، می‌گوییم span و این برای وضعیت است، بنابراین با یک موقعیت شروع می‌کنیم و ما

looking at different ways of expressing that so  the vocabulary the English vocabulary for that  

به روش‌های مختلف برای بیان این واژگان و واژگان انگلیسی برای آن نگاه می‌کنیم،

so this video has given you lots of examples of  that now it works the same way with pronunciation  

بنابراین این ویدیو مثال‌های زیادی را در اختیار شما قرار داده است که اکنون با تلفظ به همین شکل عمل می‌کند،

so if we have a particular word we're trying  to say for example so the word or phrase or  

بنابراین اگر کلمه خاصی داریم، سعی می‌کنیم به عنوان مثال بگوییم کلمه یا عبارت یا   هر

what ever becomes the situation and then the  vocabulary is the different native speakers  

چیزی که به موقعیت تبدیل می شود و سپس واژگان به زبان مادری متفاوت است

in the way they might say that so if I have my  like the word is uh I don't know piie so I've  

به نحوی که آنها ممکن است بگویند که بنابراین اگر من  را داشته باشم مانند کلمه است آه من نمی دانم piie بنابراین

given this example before uh it's a very simple  word but people might pronounce it differently  

قبلاً این مثال را آورده ام اوه، این یک کلمه بسیار ساده است، اما ممکن است مردم آن را متفاوت تلفظ کنند،

so people who have followed my channel for a  while will know when I was a younger I don't  

بنابراین افرادی که کانال من را برای مدتی دنبال کرده‌اند، می‌دانند زمانی که من کوچکتر بودم، من نمی‌دانم

know maybe like 10 years old or something I don't  remember exactly uh but my family would go to this  

شاید 10 ساله بودم یا چیزی که دقیقاً به خاطر ندارم. خانواده به

other family's house and we would have some food  together and the the wife of that guy she always  

خانه این خانواده دیگر می رفتند و ما با هم غذا می خوردیم و همسر آن پسر که همیشه

made pie and so I say it so I say the word as  pie and maybe my dad he would say like pie it  

پای درست می کرد و بنابراین من آن را می گویم تا کلمه را به عنوان پای بگویم و شاید پدرم بگوید

sounds similar but this lady was from I don't  know somewhere in Southern United States like  

مانند پای. اما این خانم از جایی در جنوب ایالات متحده آمریکا بود، مانند

Georgia or something and she said it sounded more  like pie y'all want some pie some pie some pie and  

جورجیا یا چیز دیگری، و او گفت که بیشتر به نظر می رسد مانند پای، شما همه پای می خواهید، کمی پای، کمی پای و

so you can take this idea uh with the English  as a second language approach usually you have  

بنابراین می توانید این ایده را با انگلیسی ها به عنوان یک رویکرد زبان دوم معمولاً شما

a teacher and then there's a student and so the  teacher will give something like a pronunciation  

یک معلم دارید و سپس یک دانش‌آموز وجود دارد، بنابراین معلم چیزی شبیه تلفظ

of a particular word and then that's all they  get and so the student then goes into the real  

یک کلمه خاص را ارائه می‌کند و سپس این همه چیزی است که به دست می‌آورد و بنابراین دانش‌آموز به دنیای واقعی می‌رود

world and they're actually all these different  ways of pronouncing that word and so they're  

و در واقع همه اینها هستند. روش‌های مختلف تلفظ آن کلمه و بنابراین

not prepared for that so you need to hear lots of  different examples of how people would say things  

برای آن آماده نیستند، بنابراین شما باید مثال‌های مختلفی از نحوه بیان افراد چیزها را بشنوید

in order to develop your pronunciation so as as  like an indivi individual speaking your native  

تا تلفظ خود را توسعه دهید، به طوری که مانند فردی که به زبان مادری‌تان صحبت می‌کند،

language you develop a natural native accent in  your native language because you're getting that  

لهجه مادری طبیعی در زبان مادری شما، زیرا متوجه می‌شوید که   این

it's it's a combination of all these different  people around you and your natural like your your  

ترکیبی از همه افراد مختلف اطراف شما است و طبیعی شما مانند

speaking equipment your speaking voice so me like  this is how I speak normally by the the shape of  

تجهیزات صحبتی شما، صدای صحبت کردن شما است، بنابراین من دوست دارم اینطوری است که من به شکل عادی صحبت می‌کنم. فقط به

my nose it's like a little bit nasy like just a  little bit just because of how my nose looks so  

دلیل ظاهر بینی من کمی بد است، فقط به خاطر ظاهر بینی من، بنابراین می

I can I can listen to different native speakers  without looking at them and tell like what they  

توانم به سخنوران بومی مختلف گوش کنم بدون اینکه به آنها نگاه کنم و بگویم که آنها چه چیزی شبیه به

look like you know and so you can get an idea of  like the different ways people Sound by how they  

نظر می آیند که شما می دانید و بنابراین می توانید ایده ای درباره آن ها داشته باشید. مانند روش‌های متفاوتی که افراد بر اساس ظاهرشان به

look uh and also uh it's the it's these different  influences on them so for you as you want to learn  

نظر می‌رسند و همچنین این تأثیرات متفاوت روی آن‌ها است، بنابراین برای شما که می‌خواهید بیاموزید

to pronounce words more like English this means  if you want to sound natural you really need to  

کلماتی شبیه انگلیسی تلفظ کنید، این بدان معناست که اگر می‌خواهید طبیعی به نظر برسید، واقعاً باید

get lots of different examples of different native  speakers Okay so so this is why even when people  

چیزهای زیادی دریافت کنید. از نمونه‌های مختلف از زبان مادری‌های مختلف بسیار خوب، بنابراین به همین دلیل است که حتی وقتی مردم

ask me for private lessons I don't teach any  private lessons because you need to have lots  

از من برای درس خصوصی می‌خواهند، من هیچ درس خصوصی تدریس نمی‌کنم، زیرا شما باید تعداد

of different examples you need lots of different  native speakers in order to develop fluency it's  

نمونه‌های مختلف زیادی داشته باشید، برای اینکه تسلط داشته باشید، به تعداد زیادی  زبان مادری متفاوت نیاز دارید.

supposed to prepare you for the real world you  need the variety in how you learn so that the  

قرار است شما را برای دنیای واقعی آماده کند، شما به تنوع در نحوه یادگیری خود نیاز دارید، به طوری که

real world is a lot easier there will be people  who Mumble people who speak clearly people who  

دنیای واقعی بسیار آسان‌تر می‌شود، افرادی وجود خواهند داشت که افرادی را به وضوح صحبت می‌کنند، افرادی که

have a high voice or a low voice or use different  vocabulary you need to be prepared for that okay  

صدای بلند یا پایین دارند یا از واژگان متفاوتی استفاده می‌کنند. شما باید برای آن خوب آماده باشید

so so what we do for developing people getting  an accent and having them sound more natural  

بنابراین کاری که ما برای رشد افراد انجام می دهیم که دارای لهجه باشند و طبیعی تر به نظر

this is what we do in fluent for Life uh but also  in fredric which you can click on the link in the  

برسند.

description below this video to find uh that's  an app that takes you through the pronunciation  

این ویدیو برای پیدا کردن uh این برنامه‌ای است که شما را در تلفظ می‌برد

so it's just my voice for right now uh but you  can learn to understand the same pronunciation  

بنابراین در حال حاضر فقط صدای من است، اما شما می‌توانید یاد بگیرید که تلفظ مشابه

rules natives have so if you want to just learn  pronunciation improve your listening get Frederick  

قوانین بومی‌ها را درک کنید، بنابراین اگر می‌خواهید فقط تلفظ تلفظ را یاد بگیرید، گوش دادن خود را بهتر کنید، Frederick   را دریافت کنید،

but if you really want to be prepared for real  conversations that's what we do in fluent for life

اما اگر شما واقعاً می‌خواهید برای مکالمات واقعی آماده باشید، این همان کاری است که ما در زندگی انجام می‌دهیم،

all right let's see so lot says I can understand  you very well but when I watch an American movie  

خیلی خوب، بیایید ببینیم خیلی می‌گوید من می‌توانم شما را خیلی خوب درک کنم، اما وقتی یک فیلم آمریکایی تماشا می‌کنم

I can't understand I'm I wondering why yes it's  because it's different it's a different language  

نمی‌توانم درک کنم، تعجب می‌کنم که چرا بله چون متفاوت است، زبان متفاوتی است

so I'm speaking what it's really like textbook  English so the English that you are used to as  

بنابراین من دارم به زبانی صحبت می‌کنم که واقعاً شبیه کتاب درسی است انگلیسی، یعنی انگلیسی که شما به عنوان

an English student because I know what you  learned in your English classes but then I  

یک دانش‌آموز انگلیسی به آن عادت کرده‌اید، زیرا می‌دانم در کلاس‌های انگلیسی‌تان چه چیزهایی یاد گرفته‌اید، اما بعد از آن از

use that English to teach you real American  or British or whatever that kind of English  

آن انگلیسی برای آموزش واقعی به شما استفاده می‌کنم. آمریکایی یا بریتانیایی یا هر نوع انگلیسی دیگری

so I need to prepare you uh I can't do it all in  these videos on YouTube because I need more than  

بنابراین باید شما را آماده کنم، اوه من نمی توانم همه این کارها را در این ویدیوها در YouTube انجام دهم زیرا به بیش از   صدایم نیاز دارم.

my voice I need lots of different native speakers  to do that so that's what we do INF fluent for  

INF مسلط برای

Life remember it's a different kind of English  it's almost like a different language there's the  

Life به یاد داشته باشید که این یک نوع متفاوت از انگلیسی است تقریباً مانند یک زبان متفاوت است، در

classroom English and there's the English of the  real world it's probably the same thing in your  

انگلیسی کلاس درس وجود دارد و هم انگلیسی دنیای واقعی وجود دارد، احتمالاً در زبان  شما نیز همین موضوع وجود دارد،

language too so how your teachers will tell you  to speak or how you might learn you know growing  

بنابراین چگونه معلمان به شما می‌گویند صحبت کنید یا چگونه صحبت کنید ممکن است یاد بگیری که وقتی

up in school and then all the slang and idioms  and other things that you learn outside of school  

در مدرسه بزرگ می‌شوی، می‌دانی   و سپس تمام اصطلاحات عامیانه و سایر چیزهایی که خارج از مدرسه یاد می‌گیرید   این

it's two different languages all right uh I can  also say uh either is fine yes so either is fine  

دو زبان متفاوت است، خیلی خب، من هم می‌توانم بگویم آه هرکدام خوب است بله، پس هرکدام خوب است

so either is okay either is fine uh and let's  see why are we using get in for car but get on  

پس هر کدام اشکالی ندارد. خوب، بیایید ببینیم چرا از سوار شدن برای ماشین استفاده می‌کنیم اما

for the bus uh you I mean you could say like get  in the bus but typically it's it's it's like the  

برای اتوبوس سوار می‌شویم، منظورم این است که می‌توانید بگویید می‌خواهید وارد اتوبوس شوید، اما معمولاً مثل این است که

um like stepping up on to something like that  and I'm maybe I'm just making that up but like  

مثل این است که به چیزی شبیه به آن بروید و من شاید من فقط دارم این را می‌سازم، اما مثل

we like getting getting into a car it's almost  like you're you're you are physically getting  

ما دوست داریم سوار ماشین شویم، تقریباً مثل این است که شما هستید، از لحاظ فیزیکی وارد   می‌شوید

into that you could be getting into a boat or  getting into something else but just for larger  

که می‌توانید سوار قایق شوید یا سوار چیز دیگری شوید، اما فقط برای

Vehicles we say getting on something uh but it's  probably because you're you're still like standing  

وسایل نقلیه بزرگ‌تر  ما می گوییم وارد کاری می شویم، اما احتمالاً به این دلیل است که شما هنوز هم مانند

up in order to do it I don't know what what the  origin for that is or why we do it that way but  

ایستادن   برای انجام آن کار هستید، نمی دانم منشأ آن چیست یا چرا آن را به این صورت انجام می دهیم، اما

that's how I think about that and if if you think  it that way it's it's easier to remember all right  

من اینطور فکر می کنم و اگر اینطور فکر می‌کنید، راحت‌تر به خاطر بسپارید،

uh jasine says then whether and either could  be the same it depends on the situation all  

اوه یاسین می‌گوید، پس این که آیا و یکی می‌تواند یکسان باشد، بستگی به شرایط دارد، کاملاً

right so whether uh whether it rains or not I  will still come to the party tonight whether  

درست است، پس چه باران ببارد یا نه، من همچنان امشب به مهمانی خواهم آمد.    باران می‌بارد

it rains or not so even if it rains so either it  rains or it does not rain doesn't matter either  

یا نه، حتی اگر باران می‌بارید، یا باران می‌بارید یا باران نمی‌بارید، مهم نیست

either is fine I will still come to the party so  you can use those words in particular situations  

یا خوب است، من همچنان به مهمانی خواهم آمد، بنابراین  می‌توانید در موقعیت‌های خاص از آن کلمات استفاده کنید

that are the same but remember uh you don't  want to just like memorize a word and that's  

که یکسان هستند، اما به یاد داشته باشید آهان شما نمی‌خواهید فقط یک کلمه را حفظ کنید

and that's like the meaning for everything  like it's it's vocabulary with particular

و این مانند معنی همه چیز است، مانند واژگان با

situations uh let's see all right so Paul again  either her Dad or Mom will be at this meeting yes  

موقعیت‌های خاص، آه، خوب ببینیم، پس پل دوباره یا پدر یا مادرش در این جلسه خواهند بود، بله،

that's fine so you would not say like whether  or dad because that's like it's a condition of  

خوب است پس شما نمی‌گویم مثل اینکه یا بابا، چون مثل این است که شرط

something like I don't know if I will do that or  not I don't know whether I will do that or not  

چیزی شبیه به من نمی‌دانم آیا این کار را انجام خواهم داد یا نه، نمی‌دانم آیا این کار را انجام خواهم داد یا نه

but in your case that's correct so you would say  either like so either either one of them will be  

اما در مورد شما این درست است، بنابراین شما بگویید یا دوست دارم یا یکی از آن‌ها

there all right so maybe maybe both uh or we're  just talking about either like one or the other  

وجود دارد   خیلی خوب، بنابراین شاید هر دو آه یا ما فقط در مورد یکی یا دیگری صحبت می‌کنیم.

iller says sub Drew uh if I can describe or  toil definition if word I can't recall easily  

به راحتی   یعنی

is it mean I need to I don't know there's  a lot of errors in that sentence uh I don't  

نیاز دارم نمی‌دانم خطاهای زیادی در آن جمله وجود دارد، اوه، من

quite understand what you're saying but let's  see if I can describe or to tell definition if  

کاملاً متوجه نمی‌شوم چه می‌گویید، اما بیایید ببینیم که آیا می‌توانم توصیف کنم یا تعریفی را بگویم

word but can't recall easily yeah that I mean  that would mean you are not fluent so remember  

اگر  کلمه را به خاطر نمی‌آورم به راحتی بله منظورم این است که به این معنی است که شما مسلط نیستید، بنابراین به یاد داشته باشید

like fluent fluency is something you can feel you  know if you're fluent or not but remember that you  

مانند تسلط روان چیزی است که می توانید احساس کنید می دانید که آیا مسلط هستید یا نه، اما به یاد داشته باشید که

are fluent in particular vocabulary so you know  something well and you can use it fluently you  

به واژگان خاصی مسلط هستید، بنابراین چیزی را به خوبی می دانید و می توانید از آن استفاده کنید. به طور روان

feel confident about it or you do not so if you  look at your total vocabulary all of the grammar  

در مورد آن احساس اعتماد به نفس دارید یا اینطور نیست اگر به کل واژگان خود نگاه کنید، تمام گرامر را می‌دانید،

you know all of the words and everything some  of it will will be fluent for you like you know  

همه کلمات را می‌دانید و هر چیزی که برخی از آن‌ها خواهد بود برای شما روان خواهد بود، مثل اینکه بدانید

how to use it you have no trouble maybe you can  talk with your co-workers about particular things  

چگونه از آن استفاده کنید، مشکلی ندارید. شاید بتوانید با همکارانتان درباره چیزهای خاصی

for your job but you cannot do that for casual  conversational things so you are fluent about  

برای شغلتان صحبت کنید، اما نمی‌توانید این کار را برای چیزهای مکالمه‌ای معمولی انجام دهید، بنابراین به

some things and not others so you don't really  become fluent in the language you become fluent  

برخی چیزها مسلط باشید و به برخی دیگر مسلط نباشید تا واقعاً به زبانی که به آن مسلط می‌شوید مسلط نباشید.

in pieces of it and so you become fluent one piece  at a time as you learn to understand something new  

از آن و بنابراین وقتی یاد می‌گیرید چیز جدیدی را بفهمید، هربار به یک قسمت مسلط می‌شوید

and so you feel more confident about it and then  you can use it but you know if you feel confident  

و بنابراین در مورد آن احساس اطمینان بیشتری می‌کنید و سپس می‌توانید از آن استفاده کنید، اما می‌دانید که آیا در

about it or not so if if I need to say something  in a conversation but I stop myself because I  

مورد آن اطمینان دارید یا نه، اگر لازم باشد. در یک مکالمه چیزی می گویم اما جلوی خودم را می گیرم زیرا

don't feel confident it means I'm not fluent in  that so I can recognize that some things I feel  

اعتماد به نفس ندارم، این بدان معناست که به آن مسلط نیستم، بنابراین می توانم تشخیص دهم که برخی چیزها در

good about that or I do not feel good about that  uh either often used to uh on making a choice or  

مورد آن احساس خوبی دارم یا در مورد آن احساس خوبی ندارم. در مورد انتخاب کردن یا انتخاب کردن

to make a choice yes so like either uh I will  have either this or that so would you like this  

thing or that thing so either means you can't  have both so you have like this thing or that  

thing you can do you can do either so if you can  only have one or the other it just means either  

می‌توانید انجام دهید، می‌توانید این کار را انجام دهید، بنابراین اگر فقط می‌توانید یکی یا دیگری را داشته باشید، این فقط به این معنی است که

all right teacher how can I find a book to teach  me with my studies uh I don't recommend a book  

معلم چگونه می‌توانم کتابی پیدا کنم که با مطالعاتم به من بیاموزد، اوه من کتابی را توصیه نمی‌کنم

to learn with your studies watch my videos just  watch the videos watch like a bunch of my videos  

برای یادگیری با مطالعات خود فقط ویدیوها را تماشا کنید مانند تعدادی از ویدیوهای من

on YouTube and you will you will get this idea  that you need to understand like a native it's not  

در YouTube و این ایده را خواهید داشت که باید آن را مانند یک بومی درک کنید،

a book that you're looking for you just need to  understand English more like a native and you will  

کتابی نیست که به دنبال آن هستید، فقط باید انگلیسی را بیشتر مانند یک بومی درک کنید. و شما

get that information maybe from books maybe from  videos maybe from um you know whatever audios or  

این اطلاعات را می‌توانید از کتاب‌ها، شاید از ویدیوها، شاید از اوم، هر فایل صوتی یا

something like that uh you need to practice more  to improve your listening says Muhammad uh really  

چیزی شبیه آن را می‌شناسید، باید بیشتر تمرین کنید تا گوش دادن خود را بهبود ببخشید، می‌گوید: محمد اوه واقعاً

it's about variety when when people talk about  like practicing their listening it's really about  

وقتی مردم در مورد تنوع صحبت می‌کنند، مثل تمرین گوش دادن واقعاً درباره

getting lots of variety of information so if I  can hear a speech done by different people that's  

به دست آوردن اطلاعات بسیار متنوع است، بنابراین اگر بتوانم سخنرانی انجام شده توسط افراد مختلف را بشنوم،

better than just listening to the same speech  again and again so you should get some repetition  

بهتر از گوش دادن به همان سخنرانی بارها و بارها است، بنابراین باید مقداری تکرار دریافت کنید

but the variety the naturally varied review as I  call it uh that's much more helpful for you and  

اما تنوع بررسی های طبیعی متنوع که من آن را می نامم، همین است. خیلی برای شما مفیدتر است و

that will get you fluent faster all right KCK  Kentucky accent is the worst for me I got some  

که باعث می‌شود سریع‌تر صحبت کنید، خیلی خوب KCK لهجه کنتاکی برای من بدترین است. من

friends from Kentucky all right L says okay thanks  r i wondering do we have tips that can describe  

دوستانی از کنتاکی پیدا کردم خیلی خوب است، خیلی خوب است L می‌گوید باشه، متشکرم من نمی‌دانم آیا نکاتی داریم که بتواند

one sentence uh much longer but without any commas  one sentence much longer but without any comments  

یک جمله را خیلی طولانی‌تر توصیف کند اما بدون هر ویرگول یک جمله خیلی طولانی‌تر اما بدون هیچ نظری   من

I don't understand you're asking if if you if it's  possible to do that or something else I don't know  

نمی‌فهمم که می‌پرسید آیا می‌توانید این کار را انجام دهید یا چیز دیگری که نمی‌دانم

Mohammad says on a ship yes so like if you're on a  ship uh on a boat then typically we say you are on  

محمد در کشتی می‌گوید بله، پس مثل اینکه در کشتی هستید در یک قایق بفرستید، سپس معمولاً می گوییم شما سوار هستید   در حال سوار

you're getting on something but you could also be  getting in a cabin of the boat so you could be on  

شدن به چیزی هستید، اما همچنین می توانید  وارد کابین قایق شوید تا بتوانید

the boat and in the boat at the same time all  right or says hi and Luke says do you plan to  

همزمان در   قایق و در قایق باشید یا سلام می کنید. و لوک می‌گوید آیا قصد دارید

make a video for phonic pattern sir Luke we have  a whole program for that it's called Frederick  

برای الگوی آوایی ویدیویی بسازید آقا لوک، ما یک برنامه کامل برای آن داریم که نامش فردریک است

and you can download it in the link below this  video so if you want to learn all of the phonic  

و می‌توانید آن را در لینک زیر این ویدیو دانلود کنید، بنابراین اگر می‌خواهید تمام مراحل فونیک را یاد بگیرید

steps and hear the pronunciations of everything  over 2,000 words and sentences just get that uh  

و صدای آن را بشنوید. تلفظ هر چیزی بیش از 2000 کلمه و جملات فقط متوجه می‌شود

said if you if I miss something I got a lot of  questions over here so just post it again andan  

که اگر چیزی را از دست بدهید سؤالات زیادی در اینجا دارم، پس فقط آن را دوباره پست کنید و

says sometimes humor and language is not easy such  as jokes yes and so you can have especially like  

می‌گوید گاهی طنز و زبان آسان نیست، مانند جوک‌ها بله و بنابراین می‌توانید داشته باشید. مخصوصاً مانند

puns so a pun is where I take the word so it means  like the same thing it could be like night with a  

جناس‌ها، بنابراین جناس جایی است که من کلمه را می‌گیرم، بنابراین معنی آن مانند همان چیزی است که می‌تواند مانند شب با یک

k k n i g HT versus night like sleeping at night  and so I could make a joke about that like a kid's  

k k n i g HT در مقابل شب مانند خواب شبانه باشد و بنابراین می‌توانم در مورد آن شوخی کنم مانند

joke uh would be why are elephants always ready  to travel I think I've actually told this like for  

شوخی بچه‌ها. چرا فیل‌ها همیشه آماده سفر هستند، فکر می‌کنم در واقع این را برای

describing this thing uh on on a on a previous  video uh but yes so why are elephants always  

توصیف این موضوع در ویدیوی قبلی گفته‌ام، اما بله، پس چرا فیل‌ها همیشه

ready to travel why are elephants always ready to  travel see if anybody remembers the answer to that

آماده سفر هستند چرا فیل‌ها همیشه آماده سفر هستند، ببینید آیا کسی به یاد دارد یا خیر پاسخ به آن،

oh my goodness we're at 97 almost  100 minutes goodness gracious if  

خدای من، ما در 97 سالگی هستیم، تقریباً 100 دقیقه، خدای مهربان، اگر

you have not liked the video already  click the like button click the like

قبلاً ویدیو را دوست نداشتید، روی دکمه پسندیدن کلیک کنید روی دکمه پسندیدن کلیک کنید

button so I'll draw a quick  elephant I'll answer my own  

تا من یک فیل سریع بکشم و به

question here because maybe  people don't know here's an

سؤال خودم در اینجا پاسخ خواهم داد زیرا شاید مردم ندانند اینجا یک

elephant all right here's an elephant  uh so why is uh so why is an elephant  

فیل است، خوب اینجا یک فیل است اوه، پس چرا اوه پس چرا یک فیل

always ready to travel because they have  a trunk so here this is a pun a dad joke  

همیشه آماده سفر است زیرا خرطوم دارند، بنابراین اینجا این یک جناس و شوخی بابا است

as some people sometimes call it uh the trunk  here so this is the same word trunk as like a  

همانطور که برخی از مردم گاهی آن را می نامند اوه صندوق عقب اینجا، پس این همان کلمه صندوق عقب است مانند

box uh for traveling now maybe like younger  people don't don't like travel with a trunk  

جعبه، آه برای مسافرت کردن، شاید مثل جوان‌ترها دیگر سفر با صندوق عقب را دوست نداشته باشند،

anymore but like years people would you  know before we had suitcases and things  

اما مثل سال‌ها مردم قبل از اینکه چمدان‌ها و چیزهایی داشته باشیم می‌دانستید.

like that people would have a trunk like  that so why is an elephant always ready  

یک خرطوم مانند آن داشته باشید، پس چرا یک فیل همیشه آماده است

to travel because they have a trunk okay so  yes so this is an example where I can make a  

برای سفر، زیرا خرطومش مشکلی ندارد، پس بله، پس این مثالی است که من می توانم

joke about something uh and it's relying on  two different meanings of the same word all

با چیزی شوخی کنم و این موضوع بر روی دو معنی متفاوت از یک کلمه تکیه دارد.

right uh let's see a if says uh is English writing  connected with good fluency well if you if you  

بیایید ببینیم اگر می‌گوید آه، نوشتن انگلیسی است با تسلط خوب مرتبط است، اگر شما

understand something then you can communicate  correctly and with that correct communication  

چیزی را می‌فهمید، می‌توانید به درستی ارتباط برقرار کنید و با آن ارتباط صحیح

you can speak or you can write something both  of those are fine Tusk and all good drawing yes  

می‌توانید صحبت کنید یا می‌توانید چیزی بنویسید  هر دوی اینها خوب هستند تاسک و همه نقاشی‌های خوبی دارند بله   اما

but it could be maybe like I think I think the  female elephant does not have a Tusk actually  

شاید اینطور باشد که من فکر می‌کنم فیل ماده در واقع تاسک ندارد.

I don't know if that's true or not but uh let's  see nandini says teacher Drew thank you for the  

نمی‌دانم این درست است یا نه، اما بیایید ببینیم ناندینی می‌گوید معلم درو از شما برای

excellent lesson could you explain which is is  correct the secret to communicating is or the  

درس عالی تشکر می‌کنم، می‌توانید توضیح دهید که کدام درست است. راز برقراری ارتباط است یا

secret to communicate is well uh it depends on  the situation but you would probably want to say  

راز برقراری ارتباط خوب است، این بستگی به موقعیت دارد، اما احتمالاً می‌خواهید بگویید

the secret to communicating is or the secret to  communication is you can use both of those things  

راز برقراری ارتباط این است یا راز ارتباط این است که می‌توانید از هر دوی این موارد استفاده کنید.

all right so the secret to something like the  secret to communicating well or the secret to good  

راز برقراری ارتباط خوب یا راز برقراری

communication all right L says sorry I have to go  thanks teacher ands see you all right so remember  

ارتباط خوب خوب است L می‌گوید متأسفم باید بروم متشکرم معلم و شما را خوب می‌بینم، بنابراین به یاد داشته باشید

uh I the the natural thing to do is to begin with  a word in your native language and then try to  

که کار طبیعی این است که با یک کلمه در زبان مادری خود شروع کنید و سپس سعی کنید به

think about what that word is in English and then  try to get a translation or a definition of it  

فکر کنید که آن کلمه در انگلیسی چیست و سپس سعی کنید ترجمه یا تعریفی از آن به دست آورید

so I know it's hard to stop doing that and start  doing something different but I promise you when  

بنابراین می دانم که متوقف کردن این کار و شروع کار متفاوتی دشوار است، اما به شما قول می دهم وقتی

you start learning more like a native so learning  English as a first language it will become much  

مانند یک بومی بیشتر شروع به یادگیری کنید، بنابراین انگلیسی را یاد بگیرید به‌عنوان زبان اول،

easier for you and you will recognize things like  this where the word trunk doesn't mean anything  

برای شما بسیار آسان‌تر می‌شود و چیزهایی مانند این را می‌شناسید که در آن کلمه trunk

by itself the word trunk means something when it's  connected to a situation so you can connect trunk  

به خودی خود معنی ندارد. کلمه trunk به خودی خود به معنای چیزی است که به یک موقعیت متصل است، بنابراین می‌توانید trunk   را

to this situation or connect it to this situation  or we could even connect it with another situation  

به این موقعیت وصل کنید یا متصل شوید. آن را به این وضعیت یا حتی می‌توانیم آن را با موقعیت دیگری

like this so this is the trunk of a tree down  here so the word trunk like this is the trunk  

مانند این وصل کنیم، بنابراین این تنه درخت است در اینجا، بنابراین کلمه تنه مانند این تنه است

here we can also in a similar way here's your body  so this area right here is also your trunk it's  

در اینجا نیز می‌توانیم به روشی مشابه بدن شما را در اینجا قرار دهیم بنابراین این ناحیه دقیقاً در اینجاست. همچنین تنه شما

like the the bottom part that's that's holding  it up so similar to a tree so here we have four  

مانند قسمت پایینی است که آن را بالا نگه می‌دارد بسیار شبیه به درخت است، بنابراین در اینجا ما چهار

different situations that aren't really related  to each other uh but this is why it's important  

موقعیت مختلف داریم که واقعاً به یکدیگر مرتبط نیستند، اما به همین دلیل است که

to understand English as a first language so  when native children are learning it they they  

درک انگلیسی به عنوان زبان اول مهم است. بنابراین، وقتی بچه‌های بومی آن را یاد می‌گیرند،

learn usually like they would learn like trunk  of a tree uh and trunk of an elephant like that  

معمولاً یاد می‌گیرند مثل خرطوم یک درخت و خرطوم یک فیل مانند آن

and then maybe would learn this trunk although  lots of people they they might just call this a  

و سپس شاید این خرطوم را یاد بگیرند، اگرچه بسیاری از افراد ممکن است آن را فقط یک

chest or something like a treasure chest uh and  maybe some kids would hear this also your trunk  

قفسه سینه یا چیزی شبیه به آن بخوانند. صندوقچه گنج و شاید برخی از بچه‌ها این را بشنوند که تنه شما را نیز بشنود،

but it's important like natives learn these one  at a time they're connecting oh okay trunk means  

اما مهم است که بومی‌ها این را یاد می‌گیرند در زمانی که به هم متصل می‌شوند، اوکی تنه به

this so the first time a child hears the word  trunk it's like they're a non-native speaker it's  

این معنی است   بنابراین اولین باری که کودک کلمه تنه را می‌شنود، مثل این است که آنها افراد غیر بومی

only after they start getting more examples that  they think like ah okay well that's interesting  

فقط بعد از اینکه شروع به دریافت مثال‌های بیشتری می‌کنند فکر می‌کنند آه خوب خوب جالب است

words don't really mean anything by themselves  it's only when they're connected to something

کلمات به خودی خود معنی خاصی ندارند. یک

else that's interesting says only the male Asian  elephant but not the African one yeah yeah I I  

آفریقایی بله بله من   من

I I don't I don't remember I think and maybe  there's some small jungle elephants that don't  

نمی‌دانم، فکر نمی‌کنم، فکر می‌کنم و شاید چند فیل کوچک جنگلی وجود دارد که

have them I don't know but hopefully this makes  sense so you will want to think about vocabulary  

آنها را ندارند، نمی‌دانم، اما امیدوارم این منطقی باشد، بنابراین شما بخواهید

by itself but we don't do that as a native  speaker and I want you to be thinking about  

به خودی خود درباره واژگان فکر کنید. اما ما این کار را به‌عنوان یک زبان مادری انجام نمی‌دهیم و می‌خواهم به

that like when someone says what does this word  mean you should be thinking ah it depends on the  

این فکر کنید، مثل وقتی که کسی می‌گوید این کلمه به چه معناست، باید فکر کنید آه، بستگی به

situation so what does trunk mean well I don't  know are you talking about an elephant trunk  

موقعیت دارد، بنابراین من نمی‌دانم که تنه به چه معناست. آیا شما در مورد یک خرطوم فیل صحبت می کنید

or a tree trunk or this kind of trunk or that  kind of trunk what are you talking about and  

یا یک خرطوم درخت یا این نوع خرطوم یا آن نوع خرطوم در مورد چه چیزی صحبت می کنید و

as you start thinking more like that then you  will really start feeling more confident about  

وقتی شروع به فکر کردن بیشتر در مورد آن می کنید، واقعاً در مورد صحبت کردن اعتماد به نفس بیشتری پیدا می کنید

speaking because you will really you will own the  language the same way natives do I don't want you  

زیرا واقعاً این کار را خواهید کرد. زبان را به همان روشی که بومی‌ها دارند، داشته باشید. من نمی‌خواهم شما

to just kind of be like borrowing the language  it should be your language too and you can make  

مانند زبان قرض‌گیری باشید، این زبان باید زبان شما نیز باشد و

it your language if you learn English as a first  language all right pretty easy all right I think  

اگر انگلیسی را به‌عنوان زبان اول یاد بگیرید، بسیار آسان است، می‌توانید آن را زبان خود کنید. فکر می‌کنم   باید

we got to let's see uh rean says recently I had  an English test that is to summarize a written  

ببینیم که اوه‌ریان می‌گوید اخیراً یک آزمون انگلیسی داشتم که برای خلاصه کردن یک

text it showed me a long article of around  500 I guess words and I had to use only one  

متن نوشتاری است. یک مقاله طولانی حدود 500 کلمه به من نشان داد و من مجبور شدم فقط از یک

sentence to describe the whole story ah so like  a one sentence summary of something well that's  

جمله برای توصیف کل داستان استفاده کنم. مانند خلاصه یک جمله از چیزی که خوب است

a good idea it's another form of naturally review  you can look at like different people describing  

ایده خوبی است این شکل دیگری از مرور طبیعی است شما می‌توانید به آن نگاه کنید مانند افراد مختلف که

something in a different way you could have a  one sentence thing there is a there's a series  

چیزی را به روشی متفاوت توصیف می‌کنند، می‌توانید یک یک جمله داشته باشید.

I think on uh on YouTube I think maybe Wired  Magazine I don't I don't know what what it is  

من فکر می‌کنم شاید مجله Wired  من نمی‌دانم چیست

but if you Google like five different it's like  five different levels of explaining something  

اما اگر در گوگل پنج مورد متفاوت را دوست داشته باشید، مانند پنج سطح مختلف برای توضیح چیزی است   این

it's a it's a pretty popular series but it's an  example of naturally varied review so there's  

یک سریال بسیار محبوب است، اما نمونه‌ای از بررسی‌های متفاوت است، بنابراین

like here's an expert explains something and then  they explain it to like an adult they explain it  

مثل این است که یک متخصص چیزی را توضیح می‌دهد و سپس آن‌ها آن را برای بزرگسالان توضیح می‌دهند، آن‌ها را

to a child and and and you can hear like how they  how they explain something in different ways it's  

برای یک کودک توضیح می‌دهند و و و می‌توانید بشنوید که چگونه آنها چگونه چیزی را به روش‌های مختلف توضیح می‌دهند

again more naturally varied review so everything  I'm oh my goodness everything I'm telling you to  

باز هم به طور طبیعی متنوع‌تر است، بنابراین همه چیز را دوست دارم. خدایا هر کاری که به تو می گویم

do it's the same thing you do naturally in your  native language uh but just do it for English  

انجام بده همان کاری است که شما به طور طبیعی در زبان مادری خود انجام می دهید، اما فقط برای انگلیسی انجامش دهید.

it's that simple all right I'm going to lose my  voice over here but thank you all for joining me  

it has been a pleasure if I did not get to your  questions I think uh Sayad send us an email info@  

اگر به سؤالات شما نرسیدم خوشحال شدم، فکر می‌کنم اوه صیاد برای ما یک ایمیل به آدرس info@

English anyone.com if you have questions about  fluent for life let me know or anyone else uh  

English any.com بفرستید، اگر سؤالی در مورد مسلط برای مادام العمر دارید، به من یا هر کس دیگری

who doesn't maybe understand something about the  program I'm continuing to refine it and and make  

که شاید چیزی در مورد آن نمی‌داند، اطلاع دهید. برنامه را ادامه می‌دهم و

sure people understand uh how it works so they  can really benefit from it but really the idea  

مطمئن می‌شوم که مردم می‌دانند چگونه کار می‌کند تا بتوانند واقعاً از آن سود ببرند، اما واقعاً ایده

is very simply to understand English like a native  so you speak fluently so we will replace the bad  

بسیار ساده این است که انگلیسی را مانند یک بومی درک کنیم، بنابراین شما روان صحبت کنید، بنابراین ما عادت‌های بد را جایگزین می‌کنیم.

habits and the bad thinking in your your head from  learning English as a second language and make  

فکر بدی که از یادگیری زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم در ذهن شما وجود دارد و باعث می شود که

you learn English as a first language and then  you will speak confidently all right let's see  

شما انگلیسی را به عنوان زبان اول یاد بگیرید و سپس با اطمینان صحبت کنید، بیایید ببینیم

if we have any final things as Brazilians get the  example of it depends on as very important example  

آیا ما چیزهای نهایی داریم، زیرا برزیلی ها مثال می زنند که به این موضوع بستگی دارد. مثال مهم

because they tend to say up ah it depends on yeah  depends on all right thank you much for your time  

زیرا آنها تمایل دارند بگویند آه، بستگی به بله دارد بستگی به این دارد که خیلی ممنون از وقتی که گذاشتید

says Neils and thanks says George nice to see  everybody there again thank you for joining me if  

می‌گوید نیلز و متشکرم می‌گوید جورج خوشحالم که همه را می‌بینم دوباره از شما برای پیوستن به من تشکر می‌کنم اگر

you do uh know other people who would enjoy these  videos please recommend them and have a fantastic  

افراد دیگری را می‌شناسید که از آن لذت می‌برند. لطفاً این ویدیوها را توصیه کنید و یک ویدیو فوق‌العاده داشته باشید

let's see Bob member farewell is one word farewell  farewell if you're talking about like to farewell  

بیایید ببینیم خداحافظی عضو باب یک کلمه خداحافظی است خداحافظی یک کلمه است  خداحافظی اگر در مورد خداحافظی صحبت می‌کنید

that's like two different that's a different thing  but if you're saying goodbye then farewell all  

مثل دو تا متفاوت است که چیز دیگری است اما اگر خداحافظی می‌کنید پس خداحافظی همه

right so farewell to you all out there so thank  you God bless you uh watch over your Familia as  

درست است پس خداحافظی همه شما بیرون هستید، پس متشکرم خداوند شما را برکت دهد و مراقب خانواده خود باشید

well yes I'm always watching over them happy 43  yes 43 hopefully we get some more so now I have  

بله، من همیشه مراقب آنها هستم خوشحال هستم 43 بله 43 امیدوارم بیشتر به دست آوریم، بنابراین اکنون

been teaching man like half my life half my life  oh my goodness almost half my life but thank you  

نیمی از عمرم نصف زندگی ام را به انسان آموزش داده ام. اوه من خدایا تقریباً نیمی از زندگی من است، اما از همه شما متشکرم،

all if you'd like to learn more about any any  of the programs really especially Frederick  

اگر مایلید در مورد هر یک از برنامه‌ها بیشتر بدانید، به خصوص فردریک

and fluent for life you can click on the links in  the description and I'll see you in the next video

و مسلط به زندگی، می‌توانید روی پیوندهای موجود در توضیحات کلیک کنید و من شما را در ویدیوی بعدی می‌بینم

byebye

خداحافظ