How To Feel Confident In Any English Conversation

get started I am Drew Badger the  founder of englishanyone.com and  

شروع کنید من درو بجر هستم، بنیانگذار englishanyone.com و

the English fluency guide welcome  to another live video here on

راهنمای تسلط به زبان انگلیسی به ویدیوی زنده دیگری در اینجا در

YouTube uh as I'm working on my book finishing  that up uh I wanted to talk specifically about  

YouTube خوش آمدید، در حالی که دارم روی کتابم کار می کنم و می خواهم به طور خاص در مورد

one of the really main pieces of it which is how  to prepare for English conversations how to feel  

یکی از قطعات واقعا اصلی صحبت کنم. از جمله این است که چگونه برای مکالمات انگلیسی آماده شوید، چگونه

confident about them how to not be worried or  nervous that you might get get stuck or say the  

در مورد آنها اعتماد به نفس داشته باشید، چگونه نگران یا عصبی نباشید که ممکن است گیر بیفتید یا

wrong thing something like that uh it's actually  much easier than most people think but uh the way  

اشتباه بگویید. چیزی شبیه به آن، اوه، در واقع بسیار ساده‌تر از آن چیزی است که بسیاری از مردم فکر می‌کنند، اما روشی که

most people most Learners try to practice for  communication is not the way that you should  

بیشتر زبان‌آموزان سعی می‌کنند برای برقراری ارتباط تمرین کنند، روشی نیست که شما باید

be practicing uh like you would practice for  playing the piano or trying to learn a dance  

تمرین کنید، مثل اینکه برای پیانو زدن یا تلاش برای یادگیری رقص تمرین می‌کنید.

routine or something like that uh so we're going  to talk about that in this video I'll just say  

روال یا چیزی شبیه به آن، اوه، بنابراین ما در این ویدیو در مورد آن صحبت خواهیم کرد، من فقط می گویم

hello uh quickly to people nice to see everybody  there so we got Tom Lewis uh in the house George  

اوه سریع به مردم سلام می کنم خوشحالم که همه را آنجا می بینم، بنابراین تام را گرفتیم لوئیس اوه در خانه جورج

over there some usual faces nice to see you all  hopefully you're having a nice day wherever you  

آنجا چند چهره معمولی از دیدن همه شما خوشحالم امیدوارم هر جا که هستید روز خوبی را سپری می کنید

are syvan nice to see you from Brazil yes like  say hello to each other Joel Min Nic the the  

از دیدن شما از برزیل خوشحال می شوم بله مانند سلام کردن به یکدیگر جوئل مین نیک،

beard suits me huh and net over there as well  accesses back accessing the video as usual well  

ریش به من می آید. و شبکه در آنجا نیز دسترسی‌های برگشتی برای دسترسی به ویدیو به‌طور معمول

I I don't know how long I'll keep the beard I  was talking with my uh younger daughter Noel  

من نمی‌دانم تا کی ریشی را که با آن صحبت می‌کردم نگه دارم اوه دختر کوچکتر نوئل

she said shav it B off so and maybe my wife will  start complaining uh pretty soon as well we'll  

او گفت آن را قطع کن پس شاید همسرم به زودی شروع به شکایت کند، به

see uh anyway uh so the first thing I wanted to  talk about is the kind of preparation you need  

هر حال اوه را خواهیم دید، بنابراین اولین چیزی که می‌خواستم درباره آن صحبت کنم، آمادگی شما

for a conversation is different than the kind of  preparation you need for practicing an instrument  

برای گفتگو است. متفاوت از نوع آمادگی لازم برای تمرین یک ساز

or uh learning a speech or anything else where  you are the only one doing something and you can  

یا یادگیری سخنرانی یا هر چیز دیگری که در آن تنها شما کاری را انجام می دهید و می توانید

control every aspect of it I've talked about this  before but I was just thinking it was a good idea  

تمام جنبه های آن را کنترل کنید. قبلاً در مورد این صحبت کردم، اما فقط فکر می‌کردم این ایده خوبی است

to refresh uh maybe have a just another  quick video about this we'll see how long  

برای تازه کردن، شاید یک ویدیوی سریع دیگر در این مورد داشته باشیم، خواهیم دید که

today's video goes it actually should be pretty  quick but I will stay to answer questions uh if  

ویدیوی امروز چقدر طول می‌کشد.

anybody has any uh so first just preparing for  anything uh I'm going to I'm going to write a  

هر کسی چیزی دارد آه، بنابراین ابتدا فقط برای هر چیزی آماده می‌شوم، آه، من می‌روم، می‌خواهم

word up here that really makes conversations  different from most of the things that people  

کلمه‌ای را در اینجا بنویسم که واقعاً مکالمات را با بیشتر چیزهایی که مردم

would think about for typical practice when they  think about the idea of practice and this is the

فکر می‌کنند متفاوت می‌کند. برای تمرین معمولی وقتی به ایده تمرین فکر می‌کنند و این

unpredict so I'm just going  to say unpredictability the

غیرقابل پیش‌بینی است، بنابراین من فقط می‌گویم غیرقابل‌پیش‌بینی بودن غیرقابل‌پیش‌بینی‌بودن غیرقابل‌پیش‌بینی‌بودن

unpredictability i t y unpredict I can't write

نمی‌توانم بنویسم

unpredictability b i l b i l i wait  predictability t y I'm predictability  

غیرقابل پیش‌بینی‌بودن

okay if I've got that correct uh but pardon my  sloppy handwriting I should just write it in the  

درست است، اما ببخشید دستخط شلخته من، فقط باید آن را در

chat make it easier for people let me see if I  can do that actually I don't know if I'm signed

چت بنویسم و ​​کار را آسانتر کنم برای مردم به من اجازه دهید ببینم آیا می‌توانم این کار را انجام دهم یا نه، در واقع نمی‌دانم آیا وارد سیستم شده‌ام

in yeah I can't I'm not signed in actually but  anyway uh the unpredictability is what makes  

بله، نمی‌توانم در واقع وارد سیستم نشده‌ام، اما به هر حال غیرقابل پیش‌بینی بودن چیزی است که

everything different for communication basically  you never know what the other person is going to  

همه چیز را برای ارتباط متفاوت می‌کند. قرار است طرف مقابل چه

say thank you Tom uh unpredictability uh wait a  oops actually right unpredict ability excuse me uh  

بگوید متشکرم تام اوه غیرقابل پیش بینی اوه صبر کنید یک اوه واقعاً درست است توانایی غیرقابل پیش بینی ببخشید اوه

but thank you very much uh so the main point here  is that when you're in a conversation you don't  

اما خیلی متشکرم آهان نکته اصلی اینجاست که وقتی در حال مکالمه هستید، نمی‌دانید

know what other person or what the other person  or other people are going to say so you can't  

شخص دیگر یا آن شخص یا افراد دیگر چه می‌گویند، بنابراین نمی‌توانید

really practice for a conversation like an actual  conversation uh the way you could practice for  

واقعاً برای مکالمه‌ای مانند یک مکالمه واقعی تمرین کنید، آهان روشی که می‌توانید تمرین کنید. برای

something like playing an instrument or whatever  so if I am a piano player I'm learning a new piano  

چیزی مانند نواختن ساز یا هر چیز دیگری بنابراین اگر من یک نوازنده پیانو هستم، یک آهنگ جدید پیانو را یاد می‌گیرم

song and trying to play in a concert and I'm  the only one playing and the only thing is just  

و سعی می‌کنم در یک کنسرت بنوازم و تنها کسی هستم که می‌نوازم و تنها چیز این است که

me getting very good at playing that song then  I don't really have much to think about it's not  

در پخش آن آهنگ بسیار خوب است، پس من واقعاً چیز زیادی برای فکر کردن در مورد آن ندارم،

like the song will change in the middle of the  concert or someone will try to come on stage and  

اینطور نیست که آهنگ در وسط کنسرت تغییر کند یا کسی سعی کند روی صحنه بیاید و

stop me from playing and it's like a video game  where I don't know maybe some something happens  

من را از بازی باز دارد و مانند یک بازی ویدیویی است. نمی‌دانم شاید اتفاقی بیفتد

and I can't control what's going on uh but in  conversations you never know what's going to  

و من نمی‌توانم آنچه را که در جریان است کنترل کنم، اما در مکالمات شما هرگز نمی‌دانید که قرار است چه

happen so each conversation is unique even  if you try to plan things ahead of time or  

اتفاقی بیفتد، بنابراین هر مکالمه منحصربه‌فرد است حتی اگر بخواهید برای چیزهایی برنامه‌ریزی کنید. قبل از موعد یا

memorize specific phrases you may or may not use  those and the other people may be saying you know  

عبارات خاصی را که ممکن است استفاده کنید یا نکنید حفظ کنید و دیگران ممکن است بگویند شما

other things uh that you just don't expect so the  whole idea is being uh getting the unexpected and  

چیزهای دیگری را می دانید، آه که انتظارش را ندارید، بنابراین کل ایده این است که چیزهای غیرمنتظره را دریافت کنید و

so preparing this you can really prepare for  this in stages and the simple way to do this is  

بنابراین شما واقعاً می توانید این را آماده کنید. برای این کار به صورت مرحله‌ای آماده شوید و راه ساده برای انجام این کار این است

by seeing examples of how other people do things  before you have your conversations all right so  

با دیدن نمونه‌هایی از اینکه دیگران چگونه کارها را انجام می‌دهند قبل از اینکه مکالمه‌های خود را درست انجام دهید، بنابراین

the basic idea of this video is thinking about how  you would train for the UN predictable because you  

ایده اصلی این ویدیو فکر کردن به آن است. چگونه برای سازمان ملل آموزش می‌دهید، قابل پیش‌بینی است، زیرا

can't memorize everything you can't be prepared  for how every conversation will go because the  

نمی‌توانید همه چیز را به خاطر بسپارید که نمی‌توانید برای چگونگی پیش رفتن هر مکالمه آماده باشید، زیرا

conversation unfolds naturally the other person  says something then you have to respond in some  

مکالمه به طور طبیعی باز می‌شود، طرف مقابل چیزی می‌گوید سپس شما باید به نوعی پاسخ دهید،

way maybe you don't know exactly how they're  going to say something or they begin talking  

شاید این کار را نکنید. دقیقاً بدانید که چگونه می‌خواهند چیزی بگویند یا شروع به صحبت کردن

about something else it's really difficult to  control that but you don't have to control it if  

درباره چیز دیگری می‌کنند، کنترل آن واقعاً دشوار است، اما اگر

you feel prepared and you do that uh within just  by seeing other people do examples of that thing  

احساس می‌کنید آماده هستید و این کار را انجام می‌دهید، مجبور نیستید آن را کنترل کنید. آه، فقط با دیدن افراد دیگر نمونه‌هایی از آن کار را انجام می‌دهند،

like getting examples of other people having  conversations about the kinds of things you would  

مانند گرفتن نمونه‌هایی از افراد دیگر که در مورد انواع چیزهایی صحبت می‌کنند که

like to talk about so as an example before we even  talk about uh specific conversations the the core  

دوست دارید درباره آن‌ها صحبت کنید، بنابراین به عنوان مثال قبل از اینکه در مورد مکالمات خاص صحبت کنیم،

idea is understanding the [Music] situation and  then thinking about what vocabulary would go for  

ایده اصلی درک این موضوع است. وضعیت [موسیقی] و سپس فکر کردن به اینکه چه واژگانی برای

that situation when native speakers are learning  their language this is the same thing that  

آن استفاده می‌شود، در آن موقعیتی که افراد بومی زبان خود را یاد می‌گیرند، این همان چیزی است که

happened to you when you were younger the you know  your parents or somebody would be doing something  

در جوانی برای شما اتفاق افتاده است. می‌دانید که والدین شما یا شخصی در حال انجام کاری هستند

and then they would speak as they're doing that  thing so they're describing something like I am  

و سپس در حین انجام آن کار صحبت می‌کنند، بنابراین چیزی را توصیف می‌کنند مانند اینکه من

writing words on a board I am writing words on a  board and when I think about like what's happening  

کلماتی را روی تخته می‌نویسم، کلماتی را روی تخته می‌نویسم و ​​وقتی به چیزی فکر می‌کنم. در اینجا اتفاق می‌افتد،

here I'm not trying to trying to express like  this particular thing like I am writing so I'm  

من سعی نمی‌کنم مانند این چیز خاصی که دارم می‌نویسم بیان کنم، بنابراین   در

actually just writing some words on the board  I'm saying what I'm doing I'm describing that  

واقع فقط چند کلمه روی تخته می‌نویسم دارم می‌گویم که دارم انجام می‌دهم دارم آن را توصیف می‌کنم

uh but I could describe this in a different way  so the situation is me writing things on a board  

اوه، اما می‌توانم این را به شکل دیگری توصیف کنم بنابراین شرایط این است که من چیزهایی را روی تخته می‌نویسم

but I could say I'm writing words or I'm writing  letters or I'm making sentences or I'm scribbling  

اما می‌توانم بگویم دارم کلمات می‌نویسم یا حروف می‌نویسم یا جملات می‌سازم یا دارم خط خطی کردن

like this I'm more kind of scribbling on the  board rather than like neatly writing things so  

اینجوری من بیشتر دارم روی تخته خط می‌زنم تا اینکه بخواهم چیزهای منظمی بنویسم، بنابراین

there is a situation and then there are many ways  that you might Express that so the way you become  

موقعیتی وجود دارد و سپس راه‌های زیادی  وجود دارد که می‌توانید آن را به این شکل بیان کنید شما

prepared for these things is uh even before or  within a conversation there are lots of specific  

برای این چیزها آماده می‌شوید، حتی قبل یا در داخل یک مکالمه، بخش‌های خاص زیادی

pieces of a conversation like how you change the  subject or how you apologize or how you switch  

از یک مکالمه وجود دارد، مانند اینکه چگونه موضوع را تغییر می‌دهید یا چگونه عذرخواهی می‌کنید یا اینکه چگونه می‌خواهید

from uh like you're talking about one thing then  you say but something else so often people uh are  

از یک چیز صحبت کنید و سپس می‌گویید. اما چیز دیگری که اغلب مردم در حال

learning uh specific things like like for young  kids when they're basically just starting to talk  

یادگیری چیزهای خاصی هستند، مثلاً برای بچه‌های خردسال وقتی که اساساً تازه شروع به صحبت می‌کنند.

they learn simple things things like and and but  as ways of changing the sentence or changing the  

topic or describing something else saying the  opposite thing because they see adults talking  

موضوع   یا توصیف چیز دیگری که خلاف آن را می‌گوید، زیرا می‌بینند بزرگسالان

about those same things and in that situation so  if I'm explaining something but then I want to  

درباره همان چیزها و در آن موقعیت صحبت می‌کنند، بنابراین اگر چیزی را توضیح می‌دهم اما بعد می‌خواهم

say the opposite I would use the word but or  I could use something like however and there  

عکس آن را بگویم، از کلمه استفاده می‌کنم اما یا می‌توانم از چیزی شبیه به آن استفاده کنم. با این حال،

are different ways that I could express that but  the point is I have a situation and I'm learning  

راه‌های مختلفی وجود دارد که می‌توانم آن را بیان کنم، اما نکته اینجاست که من موقعیتی دارم و دارم

these various ways of expressing that so I begin  with a situation and then the vocab for that thing  

این روش‌های مختلف بیان آن را یاد می‌گیرم، بنابراین با یک موقعیت شروع می‌کنم و سپس واژگان آن را شروع می‌کنم. چیزی

so when you're preparing for conversations  themselves you begin with the smaller pieces  

بنابراین وقتی خودتان برای مکالمه آماده می‌شوید، با تکه‌های کوچک‌تر

of a conversation so things about changing topics  or how do I switch from one and like I'm explain  

یک مکالمه شروع می‌کنید، بنابراین چیزهایی در مورد تغییر موضوع یا اینکه چگونه از یک موضوع تغییر می‌کنم و مثل اینکه دارم

explaining one idea and then I start talking about  something else so how do I switch from one thing  

یک ایده را توضیح می‌دهم   درباره چیز دیگری صحبت می‌کنم، پس چگونه آیا از یک چیز

to the next or how do I ask a question or how do I  get more information or go into more detail those  

به چیز دیگر تغییر می‌کنم یا چگونه سؤالی بپرسم یا چگونه می‌توانم اطلاعات بیشتری کسب کنم یا به جزئیات بیشتری بپردازم، اینها

are the General kinds of things where I might uh  talk about like what's a good example so I might  

انواع کلی هستند که ممکن است درباره آنها صحبت کنم. یک مثال خوب برای من ممکن است

I might talk about I could be really talking  about anything and use all of these different  

من ممکن است در مورد آن صحبت کنم می‌توانم واقعاً در مورد هر چیزی صحبت کنم و از همه این روش‌های مختلف استفاده کنم

ways of you know connecting sentences or things  like that so I've made quite a few videos about  

که شما می‌دانید جملات مرتبط یا چیزهایی مانند آن را می‌دانید، بنابراین من چندین ویدیو در مورد

doing that but I want to bring that all together  uh for this one uh and talk about wherever you  

انجام آن درست کرده‌ام، اما می‌خواهم بیاورم اینکه همه با هم برای این یکی آه و صحبت کردن در مورد هر جایی که

feel stuck in conversations is really where you  should be focusing so so that you feel confident  

احساس می کنید در مکالمات گیر کرده اید واقعاً همان جایی است که باید تمرکز کنید تا احساس اعتماد به نفس داشته باشید

and prepared for conversations so as an example  uh let's say the highest level of communication  

و برای مکالمات آماده باشید، به عنوان مثال. فرض کنید بالاترین سطح ارتباط

would be really feeling comfortable talking  about whatever you like it doesn't it doesn't  

واقعاً احساس راحتی می کنید  در مورد هر چیزی که دوست دارید صحبت کنید، مهم نیست

matter what the the conversation topic is uh and  maybe you might not know uh like every word which  

موضوع مکالمه چیست و شاید شما ممکن است ندانید اوهوم مثل هر کلمه که

is fine I don't know every word in English and  there are many topics that I probably couldn't  

خوب است، نمی دانم همه کلمات را به زبان انگلیسی می دانم و موضوعات زیادی وجود دارد که احتمالاً نمی توانم

have intelligent conversations about so if I'm  learning about even fixing cars I use this example  

درباره آنها صحبت های هوشمندانه ای داشته باشم، بنابراین اگر در مورد تعمیر خودروها هم یاد می گیرم از این مثال استفاده می کنم. چیز

a lot because I don't know much about fixing cars  uh so like if someone starts asking me I could  

زیادی در مورد تعمیر اتومبیل نمی‌دانم، بنابراین اگر کسی شروع به پرسیدن از من کند، می‌توانم

learn about that I could have a conversation with  someone about fixing cars or if I go to a mechanic  

درباره این موضوع یاد بگیرم که می‌توانم با شخصی در مورد تعمیر اتومبیل صحبت کنم یا اگر به مکانیک بروم

and they say oh well this problem is here I would  say hey can you explain that in plain English for  

و آنها بگویند اوه خوب این مشکل اینجاست، می‌گویم سلام، می‌توانید توضیح دهید که در زبان انگلیسی ساده برای

me so this is a common expression that natives use  so in plain so plain like regular or just usual so  

من، پس این یک عبارت رایج است که بومی‌ها از آن استفاده می‌کنند، به‌طور ساده، مثل معمولی یا معمولی، بنابراین

in plain English so even native speakers will  use this expression and you can use it as well  

در انگلیسی ساده، بنابراین حتی افراد بومی از آن استفاده می‌کنند. این عبارت و همچنین می‌توانید از آن استفاده کنید

if you're getting a lot of technical vocabulary  like I'm at the mechanic and they're saying well  

اگر واژگان فنی زیادی دریافت می‌کنید مثلاً من در مکانیک هستم و آنها می‌گویند خوب

the carburetor is is disconnected from this other  thing and it's causing this I said well I'm sorry  

کاربراتور از این چیز دیگر جدا شده است و باعث این می‌شود که من گفتم خوب من متاسفم

I don't understand what that means can you just  explain that please explain that in plain English  

معنی آن را متوجه نمی‌شوم، می‌توانید فقط توضیح دهید که لطفاً به انگلیسی ساده توضیح دهید

and they say like well this box is not connected  to that box or something something very basic and  

و می‌گویند خوب این جعبه به آن جعبه متصل نیست یا چیزی بسیار ابتدایی و

simple that even a child would understand okay so  I don't want you to feel bad you could also say  

ساده است که حتی یک کودک هم خوب می‌فهمد، بنابراین نمی‌خواهم شما احساس بدی داشته باشید، همچنین می‌توانید

simply yes simply in English but in plain English  is a very common uh way of expressing that there  

به سادگی به زبان انگلیسی بله، اما به زبان انگلیسی ساده یک راه بسیار متداول برای بیان این مطلب است

are also book series uh that talk about like for  dummies or the idiots guide to something so it's  

مجموعه‌های کتابی نیز وجود دارد که در مورد آنها صحبت می‌شود. مثلاً برای آدمک‌ها یا احمق‌ها چیزی را راهنمایی می‌کند، بنابراین

just saying we're going to explain something  to you very simply so you understand it easily  

فقط می‌گوییم می‌خواهیم چیزی را خیلی ساده برای شما توضیح دهیم تا به راحتی آن را بفهمید

and without using lots of technical or difficult  or Advanced vocab all right so remember that uh  

و بدون استفاده از بسیاری از موارد فنی یا دشوار یا لغات پیشرفته بسیار خوب است، بنابراین به یاد داشته باشید که

even explaining something about fixing a car you  could express it with more difficult or Advanced  

حتی با توضیح چیزی در مورد تعمیر ماشین می‌توانید آن را با واژگانی دشوارتر یا پیشرفته‌تر بیان کنید

uh specific vocabulary that mechanics usually use  or plain English Basic things that normal people  

که معمولاً مکانیک‌ها از آن استفاده می‌کنند یا چیزهای ساده انگلیسی اولیه که افراد عادی

would use in everyday conversations who like me  don't know much about cars all right so uh when  

در مکالمات روزمره که من را دوست ندارند استفاده می‌کنند. خیلی چیزها را در مورد ماشین ها بدانید خیلی خوب، پس وقتی به

thinking about that if you're if you imagine and  you can do this as kind of a test for yourself  

این فکر می کنید اگر فکر می کنید و می توانید این را به عنوان یک آزمایش برای خودتان انجام دهید

uh about the kinds of things you can speak  comfortably about or yes plain yogurt is the  

اوه در مورد چیزهایی که می‌توانید به راحتی در مورد آن صحبت کنید یا بله، ماست ساده

same idea so plain is like there's no flavor  there's no you know extra things on it it's  

همان ایده است، بنابراین ساده مثل این است که هیچ طعمی وجود ندارد، چیزهای اضافی روی آن نیست. در

just very simple very easy very common uh so when  you're thinking about what you're able to speak  

confidently about are you able to have really good  conversations about basically anything uh or are  

مورد چیزی که می‌توانید با اطمینان صحبت کنید، آیا می‌توانید درمورد هر چیزی صحبت‌های واقعاً خوبی داشته باشید یا

you noticing well I could speak confidently about  some things but not others or an even lower level  

خوب متوجه شده‌اید که می‌توانم صحبت کنم؟ با اطمینان در مورد برخی چیزها اما نه برخی دیگر یا حتی سطح پایین تر

than that would be even in conversations I I just  can't link sentences together so wherever you are  

از آن حتی در مکالمات. من فقط نمی توانم جملات را به هم مرتبط کنم، بنابراین هر کجا که هستید

on that scale if you're lower then you really  want to have more time looking at individual  

در آن مقیاس اگر پایین تر هستید، واقعاً می خواهید زمان بیشتری برای تماشای افراد داشته باشید.

things like really focusing on that for watching  conversations so as an example uh let's say I'm  

چیزهایی مانند تمرکز بر روی آن برای تماشای مکالمات، به عنوان مثال، فرض کنید من دارم

watching an interview of some Japanese people  so if I'm learning Japanese I would be watching  

مصاحبه برخی از ژاپنی‌ها را تماشا می‌کنم، بنابراین اگر ژاپنی یاد می‌گیرم، آن را تماشا می‌کنم.

an interview just as an example of something and I  might not feel comfortable or understand the whole  

مصاحبه فقط به عنوان نمونه ای از چیزی است و من ممکن است احساس راحتی نکنم یا کل

thing but I might be focusing specifically on how  do they change topics or how do they how do they  

چیز را درک نکنم، اما ممکن است به طور خاص روی این تمرکز کنم که چگونه موضوعات را تغییر می دهند یا چگونه می توانند

interrupt each other so I don't want to focus  on everything I'm just looking for particular  

یکدیگر را قطع کنند، بنابراین من نمی خواهم روی آن تمرکز کنم. همه چیزهایی که من فقط به دنبال

things to focus on and then just learning about  that so even if I don't understand something else  

چیزهای خاصی برای تمرکز می‌گردم و سپس فقط درباره آن یاد می‌گیرم، بنابراین حتی اگر چیز دیگری را نمی‌فهمم،

then I want to have uh just a good focus on a  particular thing so that I can learn how to do  

می‌خواهم تمرکز خوبی روی یک چیز خاص داشته باشم تا بتوانم یاد بگیرم که چگونه انجام دهید

that by seeing examples of other people do that  so if I'm just focusing on uh however or but or  

که با دیدن نمونه‌هایی از افراد دیگر این کار را انجام می‌دهند بنابراین اگر من فقط روی آن تمرکز می‌کنم، با این حال یا اما یا

whatever Ju Just for that particular thing then I  can focus on that so what we do influent for Life  

هر چیزی که Ju فقط برای آن چیز خاص تمرکز می‌کنم، می‌توانم روی آن تمرکز کنم، بنابراین کاری که ما برای زندگی انجام می‌دهیم تأثیرگذار است

uh this is the same kind of thing where we have  a particular conversation and we could focus on  

اوه این همان نوع است چیزی که در آن مکالمه خاصی داریم و می‌توانیم روی

lots of different things about it you could  pick really lots of different grammar points  

چیزهای مختلف زیادی در مورد آن تمرکز کنیم، شما می‌توانید نکات گرامری بسیار متفاوتی را انتخاب کنید

or particularly uh maybe difficult or more  common vocabulary structures things like that  

یا به خصوص شاید دشوار یا رایج‌تر واژگان چنین چیزهایی را

in a conversation but the point is just to pick  something and then focus on that and really get  

در یک مکالمه ساختار می‌دهد، اما نکته این است که چیزی را انتخاب کنید و سپس روی آن تمرکز کنید و واقعاً

lots of review seeing that thing in different ways  used by different speakers and then you will feel  

نظرات زیادی را دریافت کنید، با دیدن آن چیز به روش‌های مختلف استفاده شده توسط سخنرانان مختلف، و سپس شما نسبت

much more confident about it but uh again think  about the specific area where you feel like not  

به آن بسیار مطمئن‌تر خواهید شد، اما دوباره اوه. به قسمت خاصی فکر کنید که در آن احساس نمی‌کنید

where you maybe you feel some level of confidence  but you still don't feel maybe like talking about  

جایی که ممکن است سطحی از اعتماد به نفس داشته باشید، اما هنوز نمی‌خواهید در مورد چیزی صحبت کنید

something because you're not 100% confident about  it so it depends on you specifically but that's  

زیرا 100٪ نیستید در مورد آن مطمئن هستم، بنابراین به طور خاص به شما بستگی دارد، اما

how you would think about it so for me uh I'm  able to have conversations in Japanese just  

شما اینگونه فکر می‌کنید، بنابراین برای من می‌توانم به زبان ژاپنی مکالمه داشته باشم

fine and uh the things I like learning about are  different ways of expressing particular topics  

و چیزهایی که دوست دارم در مورد آنها یاد بگیرم، روش‌های متفاوتی برای بیان موضوعات خاص هستند.

so that's like a really interesting thing for  me uh and that's one of the things I recommend  

یک چیز واقعاً جالب برای من و این یکی از چیزهایی است که توصیه می کنم.

that's one of the things I teach a lot about you  know using naturally varied review this kind of  

از

review where you have a particular situation and  then describe that with different vocabulary so  

جایی که موقعیت خاصی دارید را مرور کنید و سپس آن را با واژگان مختلف توصیف کنید               که

how might different people Express something  in different ways so even looking at this chat  

چگونه افراد مختلف ممکن است چیزی را به روش‌های مختلف بیان کنند، بنابراین حتی اگر به این گپ نگاه کنم

if I go back and uh look at the like the specific  phrasing of let's say someone wants to just greet  

اگر به عقب برگردم و به همان عبارت خاص نگاه کنم، فرض کنید کسی می‌خواهد فقط به

someone so how could you do that you could say  Hey or hello or how are you or how have you been  

یک نفر سلام کنید تا چطور می توانید این کار را انجام دهید که می توانید بگویید سلام یا سلام یا حال شما چطور است یا حال شما

or how is your family it's the same situation of  greeting someone but we have these different ways  

چطور است   یا وضعیت خانواده شما در همان وضعیت است احوالپرسی کردن به کسی، اما ما این روش‌های متفاوت

of EXP expressing that so I'm paying attention  for those things and if I go back and look at  

برای بیان EXP داریم، بنابراین من به آن چیزها توجه می‌کنم و اگر به عقب برگردم و به

those like you know some people say like hello  or some people say good morning or some people  

کسانی مثل شما که می‌شناسید نگاه کنم، بعضی‌ها مثل سلام می‌گویند یا بعضی‌ها صبح بخیر می‌گویند یا بعضی‌ها

say hi or how you been or hello there or hi there  if you look back at all the different ways people  

سلام می‌کنند یا چگونه بوده‌اید یا سلام یا سلام اگر به همه روش‌های خوشامدگویی مردم به گذشته نگاه کنید،

are greeting right in this chat on this video  you'll see examples of naturally varied review  

درست در این گپ در این ویدیو، نمونه‌هایی از بررسی‌های طبیعی متنوع را خواهید دید.

so that's the kind of thing I pay attention for  uh when I'm when I'm focused on this more specific  

وقتی روی این

training for conversations so again the nice thing  about speaking is that I don't need to get into  

آموزش خاص‌تر برای مکالمات تمرکز می‌کنم به این چیزها توجه می‌کنم، بنابراین نکته خوب در صحبت کردن این است که

conversations until I feel comfortable unless I I  don't know I'm forced to speak because uh I don't  

تا زمانی که احساس راحتی نکنم نیازی به وارد کردن مکالمات نیستم، مگر اینکه نمی دانم مجبورم حرف بزنم چون نمی

know like some something happens and I have to  talk for whatever reason but for the most part you  

دانم مثل اینکه اتفاقی می افتد و من باید به هر دلیلی صحبت کنم، اما در بیشتر موارد شما

should be able to spend more time getting review  of things and seeing other people talk before you  

باید بتوانید زمان بیشتری را صرف این کار کنید مرور چیزها و دیدن صحبت دیگران قبل از

speak okay so remember you don't need to spend a  lot of time trying to practice certain things you  

صحبت کردن شما خوب است، بنابراین به یاد داشته باشید که نیازی نیست زمان زیادی را صرف تمرین برخی چیزها کنید و

get the a better sense for what to use as you see  other people speaking and now that could be other  

وقتی می‌بینید افراد دیگر صحبت می‌کنند، بهتر می‌توانید از چه چیزی استفاده کنید. افراد دیگری باشید   که

people speaking in a conversation with you but  it's a lot easier if you're just watching other  

در مکالمه با شما صحبت می کنند، اما اگر فقط تماشا کنید

people speaking like them talking to other people  like a conversation or a dialogue uh or you could  

افراد دیگری که مانند آنها با دیگران صحبت می کنند مثل مکالمه یا دیالوگ صحبت می کنند بسیار آسان تر است، یا می توانید

watch a group of people or even just one person  explaining something so let's say for example I  

گروهی از افراد یا حتی فقط یک نفر در حال توضیح چیزی هستند، مثلاً بگوییم I

I I have like a pretty good understanding of basic  things and how uh like I might connect sentences  

I من درک بسیار خوبی از چیزهای اساسی دارم و چگونه می توانم جملات را به هم وصل کنم

but I just don't have a deeper vocabulary for  talking about more interesting topics or more  

اما فقط واژگان عمیق تری برای صحبت در مورد موضوعات جالب تر ندارم. یا بیشتر

diverse topics or something like that so maybe I  use quite simple language and I can't use like the  

موضوعات متنوع یا چیزی شبیه به آن، بنابراین شاید از زبان کاملاً ساده استفاده کنم و

mechanic example if I go to a mechanic I don't  really feel confident talking about fixing cars  

اگر به مکانیک مراجعه نکنم نمی‌توانم مانند مثال مکانیک استفاده کنم. واقعاً از صحبت کردن در مورد تعمیر ماشین‌ها مطمئن هستید

because I just don't I don't even know the names  of car pieces other than like the body and the  

زیرا من حتی نام قطعات اتومبیل را نمی‌دانم به غیر از بدنه و

wheels you know that's why my drawing are so bad  about cars I can't draw cars well because I don't  

چرخ‌ها که می‌دانید به همین دلیل است که نقاشی من آنقدر بد در مورد اتومبیل است که نمی‌توانم ماشین‌ها را خوب بکشم. چون

know the the pieces of cars very well uh but again  if I want to do that it would be very easy for me  

تکه‌های ماشین‌ها را خیلی خوب نمی‌دانم، اما باز هم اگر بخواهم این کار را انجام دهم، خیلی راحت می‌توانم

to go right here on YouTube and watch a bunch  of people talking to mechanics or mechanics  

همین‌جا در YouTube بروم و تعداد زیادی از مردم را تماشا کنم. صحبت کردن با مکانیک یا مکانیک

explaining things about cars uh or learning  the different pieces of an automobile it would  

توضیح دادن چیزهایی در مورد اتومبیل یا یادگیری قطعات مختلف یک اتومبیل،

be quite easy to do it if I cared about doing  that so let's say my car breaks down in Japan  

اگر به انجام این کار اهمیت می دادم، انجام این کار بسیار آسان خواهد بود بنابراین فرض کنید ماشین من در ژاپن خراب می شود

and I know I need to go to a mechanic to to find  out how to fix that thing so before I go to the  

و من می دانم که باید به یک مکانیک به برای پیدا کردن چگونه می توان آن مشکل را برطرف کرد، بنابراین قبل از اینکه به

mechanic it would make sense for me to watch some  videos just learning about oh how do people talk  

مکانیک مراجعه کنم، منطقی است که برخی ویدیوها را تماشا کنم فقط در مورد اینکه مردم چگونه کار می کنند

about things how do you explain this or what are  these car parts in Japanese how do people explain  

درباره چیزهایی صحبت کنید که چگونه این را توضیح می‌دهید یا این قطعات خودرو چیست به ژاپنی چگونه مردم

those things and again it's the preparation  not from trying to memorize a bunch of phrases  

آن چیزها را توضیح می‌دهند و باز هم این آمادگی است نه تلاش برای به خاطر سپردن مجموعه‌ای از عبارات

although you might have some specific things like  in the car example my wheel or some particular  

اگرچه ممکن است موارد خاصی مانند در مثال اتومبیل چرخ من داشته باشید. یا

part of the car or the engine or whatever is not  working so if that if that's the case then I can  

قسمت خاصی از ماشین یا موتور یا هر چیز دیگری کار نمی کند، بنابراین اگر اینطور باشد، می توانم

actually learn about that specific thing but  if I'm talking about really anything else and I  

در واقع در مورد آن چیز خاص یاد بگیرم، اما اگر واقعاً در مورد چیز دیگری صحبت می کنم و من

just want to be able to have a conversation and go  with the flow of those other people then it would  

فقط می‌خواهم بتوانم یک مکالمه داشته باشم و با جریان آن افراد دیگر پیش بروم، پس

make sense to see some other people doing that  first and then I will feel much more confident  

منطقی است که ببینم برخی افراد دیگر این کار را انجام می‌دهند و سپس احساس اعتماد به نفس بیشتری می‌کنم

and prepared in the conversation does that make  sense so uh the kind of practice that you do if  

و در گفتگو آماده می‌شوم. اوه نوع تمرینی که انجام می‌دهید اگر

if you're trying to learn a song or I'm trying  to learn some dance moves something like that  

اگر می‌خواهید آهنگی یاد بگیرید یا من سعی می‌کنم حرکات رقصی را یاد بگیرم، چیزی شبیه به آن

it's going to be different than the kind of thing  I'll be doing when I'm learning about how to have  

با آن چیزی که من انجام خواهم داد متفاوت خواهد بود. وقتی دارم یاد می‌گیرم که چگونه یک مکالمه خوب داشته باشم، انجام می‌دهم،

a good conversation because I really want to be  prepared for all of the variety that might happen  

زیرا واقعاً می‌خواهم برای همه چیزهای مختلفی که ممکن است اتفاق بیفتد آماده باشم

even though a lot of things will not I don't I  just don't know which things will happen in the  

حتی اگر خیلی چیزها نمی‌توانند اتفاق بیفتند. در مکالمه اتفاق بیفتد

conversation and so uh seeing lots of other people  have conversations about that thing will make me  

و بنابراین دیدن افراد زیادی که درباره آن موضوع صحبت می‌کنند، باعث می‌شود من

feel much more confident about it all right let  me go back can look at chat see if anybody has  

نسبت به آن احساس اطمینان بیشتری داشته باشم، اجازه دهید به عقب برگردم می‌توانم به چت نگاه کنم و ببینم آیا کسی

any questions about this I think people are uh  excited talking about yogurt over there abdos says  

سؤالی درباره این موضوع دارد یا خیر. فکر کن مردم از صحبت کردن در مورد ماست هیجان زده هستند.

uh uh please can you use indirect question what  do you mean indirect question give me an example  

of what you're trying to talk about try not to  think about grammar point and think more about a  

situation what is the what is the situation you're  trying to describe and this is another thing when  

موقعیتی که می‌خواهید توصیف کنید، موقعیتی است که می‌خواهید توصیف کنید و این چیز دیگری است وقتی

people ask me about a specific grammar point it's  a lot easier if you try to think about it more  

افراد از من در مورد یک نکته گرامری خاص می‌پرسند، خیلی راحت‌تر است اگر سعی می‌کنید بیشتر درباره آن فکر کنید،

like what is the situation uh and so this will  help you understand the grammar point but it will  

مثلاً وضعیت چگونه است، و بنابراین این به شما کمک می‌کند نکته گرامر را درک کنید، اما به

also help you understand other ways to express  that same thing and sometimes there's a uh like  

شما کمک می‌کند تا راه‌های دیگری برای بیان همان چیز را نیز درک کنید و گاهی اوقات

an easier way to express something with a less  complicated grammar Point that's easier for people  

روش ساده‌تری برای بیان چیزی وجود دارد. یک نکته گرامری کمتر پیچیده که

to understand and remember all right so let's get  past the uh Sig says hi Drew and yes you guys are  

درک و به خاطر سپردن آن برای مردم آسان‌تر است، بنابراین بیایید از این نکته بگذریم که سیگ سلام به درو می‌گوید و بله، شما بچه‌ها

talking about plain yogurt let's see all right it  looks like it makes sense over there yeah you guys  

درباره آن صحبت می‌کنید. ماست ساده بیایید همه چیز را خوب ببینیم به نظر می رسد اینجا منطقی است، بله بچه ها

like the expression in plain English jelman says  you made a live stream a few months ago about the  

مثل عبارتی که به زبان انگلیسی ساده jelman می گوید شما چند ماه پیش یک استریم زنده در مورد

Five Laws of thinking in English I just bought  your fluency program do you have information  

پنج قانون تفکر به زبان انگلیسی ساختید، من همین الان برنامه تسلط شما را خریدم. اطلاعات

about the Five Laws of thinking in English in  the program uh all of that is applied in the  

در مورد پنج قانون تفکر به زبان انگلیسی در برنامه داشته باشید، همه اینها در

program itself so like one of the laws is talking  about how we can change things as we learn so we  

خود برنامه اعمال می‌شوند، طوری که یکی از قوانین در مورد آن صحبت می‌کند. چگونه می‌توانیم در حین یادگیری چیزها را تغییر دهیم، بنابراین

might think about how we apply something from one  situation and apply it in another so in the book  

ممکن است به این فکر کنیم که چگونه چیزی را از یک موقعیت به کار می‌بریم و آن را در موقعیتی دیگر به کار می‌بریم، بنابراین در کتابی که

I'm writing right now i' give the example I'll  just kind of go through how we uh talk about the  

اکنون می‌نویسم، مثالی را ارائه می‌کنم، فقط به نوعی به نحوه‌ی خود می‌پردازم. اوه در مورد

different pieces of learning and what actually  destroys doubt the the doubts that stop you from  

بخش‌های مختلف یادگیری صحبت کنید و چه چیزی واقعاً شک را از بین می‌برد.

speaking if you can destroy those doubts if you  don't have doubts anymore that's when you start  

speaking fluently so in the book I just give the  example of some kids walking in the woods and uh  

بنابراین در کتاب من فقط مثالی می‌زنم که برخی از بچه‌ها در جنگل راه می‌روند و اوه

the Sun is setting and you can see the Shadows  going through the trees and the kids are starting  

خورشید در حال غروب است و شما می‌توانید سایه‌ها را ببینید که از میان درختان می‌گذرند و بچه‌ها شروع

to get quite nervous so they're walking through  a forest and at first they're having a good time  

به عصبی شدن می‌کنند، بنابراین در جنگل قدم می‌زنند و در ابتدا آنها اوقات خوشی را سپری می‌کنند

they're laughing and joking around but as it gets  darker and they're feeling a bit lost then I want  

می‌خندند و در اطراف شوخی می‌کنند، اما وقتی هوا تاریک‌تر می‌شود و احساس می‌کنند کمی گم شده‌اند، می‌خواهم

to show okay like now we're uh we don't know  exactly what's going on they're feeling quite  

نشان بدهم که خوب است. حالا ما نمی‌دانیم دقیقاً چه اتفاقی می‌افتد، آنها کاملاً

nervous they get quiet and then suddenly behind  them they hear a sound and they see something  

عصبی می‌شوند، ساکت می‌شوند و ناگهان در پشت سرشان صدایی می‌شنوند و می‌بینند که چیزی

run across the path like right behind them  and then one of the kids says run and then  

در مسیری مانند درست پشت سرشان دویده است و سپس یکی از بچه‌ها می گوید بدو و سپس

uh they just start taking off running and running  as fast as they can and they get to a clearing  

اوه آنها تازه شروع به دویدن و دویدن می کنند  با بیشترین سرعتی که می توانند و به یک فضای پاک می رسند

so an open area where they're fewer trees and  they're they're huffing and puffing like this  

بنابراین به یک منطقه باز می رسند که درختان کمتری دارند و آنها هستند اینجوری خفن و پفک می‌کنه

and one guy says well like I I think uh like  the trouble must be over or I hope it's over uh  

و یک نفر خوب می‌گوید مثل من فکر می‌کنم آه مثل مشکل باید تمام شده باشد یا امیدوارم تمام شود اوه

and then another guy says well we're not out of  the woods yet so we're not out of the woods yet  

و سپس مرد دیگری می‌گوید خوب ما هنوز از جنگل بیرون نیامده‌ایم پس از جنگل خارج نشده‌ایم با این حال

so this is an example of of how a situation  teaches you vocabulary so in this situation  

بنابراین این نمونه‌ای از این است که چگونه یک موقعیت واژگان را به شما یاد می‌دهد، بنابراین در این موقعیت

something crazy just happened the kids are all  scared and they're literally physically in some  

اتفاقی دیوانه‌وار رخ داده است، بچه‌ها همه می‌ترسند و آنها به معنای واقعی کلمه از نظر فیزیکی در برخی

trees like in a forest or in a Woods uh and they  they narrowly escape or run away from something  

درختان مانند در جنگل یا جنگل هستند و آنها به سختی از چیزی می گریزند یا فرار می کنند

that could have been dangerous or caused some  trouble or whatever we don't really know what it  

was but one character says well I I guess like the  problem is gone and the other character says well  

می‌گوید خوب فکر می‌کنم مشکل برطرف شده است و شخصیت دیگر می‌گوید خوب

maybe but we're not out of the woods yet we're  not out of the woods yet so if I were to draw

شاید اما ما از جنگل خارج نشده‌ایم، هنوز از جنگل خارج نشده‌ایم با این حال، اگر بخواهم

this and think about the idea uh figuratively uh  so we have we're just going to imagine this is a  

این را بکشم و به این ایده فکر کنم، آه، به طور مجازی، آه، پس باید تصور کنیم که این یک

bunch of trees over here and then I will use uh  my little red marker here to show some kids you  

دسته درخت است و سپس از نشانگر قرمز کوچکم در اینجا برای نشان دادن شما به چند بچه استفاده خواهم کرد.

know the kids are walking through it's kind of a  path they're walking on lots of trees they don't  

بدانید که بچه‌ها در آن راه می‌روند به نوعی مسیری است که روی درختان زیادی راه می‌روند، آنها

really know what they're going and they start  running and they get you know about over here  

واقعاً نمی‌دانند چه می‌روند و شروع به دویدن می‌کنند و شما را از اینجا مطلع می‌کنند.

and maybe there are still you know some other  trees but it's a fewer number of trees and so  

و شاید هنوز درختان دیگری را بشناسید، اما تعداد درختان کمتر است، بنابراین

they're out here and they look back and they  don't see anything chasing after them they were  

آنها بیرون هستند و به عقب نگاه می‌کنند و چیزی نمی‌بینند که دنبالشان می‌رود.

in the middle of the forest over here something  ran across the like something large ran across  

چیزی بزرگ از

the path behind them and it made a loud uh noise  and it scared them they started running so they  

مسیر پشت سر آنها عبور کرد و صدای بلندی ایجاد کرد و آنها را ترساند که شروع به دویدن کردند بنابراین آنها

get over here and one character says that was  close uh it looks like maybe the trouble is gone  

به اینجا رسیدند و یکی از شخصیت ها می گوید: نزدیک است به نظر می رسد شاید مشکل برطرف شده باشد

and then another character says we're not out of  the woods yet we're not out of the woods yet so  

و سپس شخصیت دیگری می گوید ما از جنگل خارج نشده ایم، هنوز از جنگل خارج نشده ایم، بنابراین

we're not out of the woods yet we're not out of  the woods yet so here we have a situation where  

ما هنوز از جنگل خارج نشده ایم، هنوز از جنگل خارج نشده ایم. بنابراین در اینجا ما موقعیتی داریم که

maybe there's still some trees uh until they get  back to their car and their car let's draw the  

شاید هنوز تعدادی درخت وجود داشته باشد تا زمانی که به ماشین خود برگردند و ماشین آنها بیایید

car over here so here is the car we're kind of  looking at this from above seeing what's going  

ماشین را اینجا بکشیم، بنابراین ماشینی است که ما مهربان هستیم وقتی از بالا به این نگاه کنید و ببینید چه خبر است،

on these are the tops of the trees and the kids  over here so until the kids get back to the car  

اینها بالای درختان و بچه‌ها هستند، بنابراین تا زمانی که بچه‌ها به ماشین برنگردند،

they won't really feel safe so they're they're not  they're they just escaped some trouble but they  

واقعاً احساس امنیت نخواهند کرد، بنابراین نیستند، آن‌ها هستند. فقط از مشکلاتی فرار کردند اما

still have you know we don't know for sure they're  not 100% safe they can't completely relax so we're  

هنوز  شما می‌دانید ما مطمئن نیستیم که آنها 100% ایمن نیستند، آنها نمی‌توانند کاملاً آرام شوند، بنابراین ما

not out of the woods yet this is a phrase it comes  from this expression here this situation of being  

از جنگل خارج نشده‌ایم، اما این یک عبارت است از این عبارت در اینجا ناشی می‌شود، این وضعیت

in the woods and then having something go wrong  now uh this idea about like the laws of thinking  

در جنگل بودن و بعد از آن مشکلی پیش می‌آید حالا این ایده در مورد مانند قوانین تفکر

in English we want to take this and think about  when we might apply it someplace else so part of  

در انگلیسی، ما می‌خواهیم این را بگیریم و به این فکر کنیم که چه زمانی ممکن است آن را در جای دیگری اعمال کنیم تا بخشی از

the naturally varied review we get is thinking  about how we take a physical thing like this  

بررسی طبیعی متفاوتی که دریافت می‌کنیم این است که به این فکر می‌کنیم که چگونه یک چیز فیزیکی مانند این را می‌گیریم

and then apply it in a different situation like  uh maybe I'm at the hospital and uh my wife is  

و سپس آن را در موقعیت دیگری اعمال می‌کنیم، مثلاً شاید من در بیمارستان هستم و اوه همسرم

is sick and she just had an operation and I'm  talking with the doctor I say doctor how is  

مریض است. و او به تازگی عمل کرده است و من با دکتر صحبت می کنم و می گویم دکتر چطور است

she uh the doctor says well she's doing better  but we're not out of the woods yet we're not out  

او اوه دکتر می گوید خوب حالش بهتر است اما ما هنوز از جنگل بیرون نیامده ایم هنوز از جنگل خارج نشده ایم.

of the woods yet so there could still maybe be a  problem we're not 100% safe or sure what's going  

هنوز هم ممکن است مشکلی باشد که ما 100% ایمن نیستیم یا مطمئن نیستیم که چه اتفاقی می‌افتد،

on we can't relax completely yet but maybe  you know we did have you know some good news  

هنوز نمی‌توانیم به طور کامل آرام شویم، اما شاید می‌دانید که ما خبرهای خوب

or something okay or uh maybe maybe in like a  sports situation so the same idea like a team  

یا چیز دیگری برای شما می‌دانستیم. خوب یا اوه شاید در یک موقعیت ورزشی باشد، بنابراین همان ایده مثل یک تیم این

is uh they're they're still down uh but they just  scored some points and so they're feeling pretty  

است که اوه آنها هنوز ضعیف هستند، اما آنها فقط امتیازهایی را به دست آورده اند و بنابراین احساس بسیار

good but now the other team has the ball and so we  still don't know what's going to happen so we're  

خوبی دارند، اما اکنون تیم دیگر توپ را در اختیار دارد. و بنابراین ما هنوز نمی‌دانیم قرار است چه اتفاقی بیفتد، بنابراین

not out of the woods yet so the coach says okay  everyone stay focused we're not out of the woods  

هنوز از جنگل خارج نشده‌ایم، بنابراین مربی می‌گوید بسیار خوب، همه تمرکز خود را حفظ کنید، ما هنوز از جنگل خارج نشده‌ایم.

yet we still can't uh relax until we complete  the game okay so uh that that idea like all of  

ما هنوز نمی‌توانیم آرام باشیم تا زمانی که بازی را کامل نکنیم، بنابراین این ایده مانند همه

those things you will see all of those laws used  in uh fluent for life without worrying about like  

چیزهایی است که همه آن قوانین را می‌بینید که در زندگی بدون نگرانی در مورد آن استفاده می‌شوند.

it's a good idea you watch that video about the  the Five Laws of thinking in English uh but you  

پنج قانون تفکر به زبان انگلیسی اوه، اما شما

will see exactly what I'm doing when I'm teaching  and this is like one example of that all right so  

دقیقاً خواهید دید که من در حال تدریس هستم چه کار می‌کنم و این مانند یکی از نمونه‌های آن است که خیلی خوب است، پس

again when you're learning something we want to  think about how we learn the information how we  

دوباره وقتی چیزی یاد می‌گیرید ما می‌خواهیم به این فکر کنیم که چگونه اطلاعات را یاد می‌گیریم و چگونه

apply the information uh and really try to extend  vocabulary as much as possible so most people  

اطلاعات را به کار می‌گیریم و واقعاً سعی می‌کنیم تا حد امکان واژگان را گسترش دهیم تا بیشتر مردم

when they're learning a language they begin with  something uh just the vocabulary in their language  

هنگام یادگیری زبانی با چیزی شروع کنند و فقط واژگان زبانشان را شروع کنند.

and then they try to translate that into English  but then if they get a translation maybe they'll  

سعی کنید آن را به انگلیسی ترجمه کنید، اما اگر ترجمه ای دریافت کنند، ممکن است

forget that and they don't remember what something  means and they can't use it confidently but the  

آن را فراموش کنند و یادشان نرود که چیزی به چه معناست و نمی توانند با اطمینان از آن استفاده کنند، اما

translation means they don't really understand the  vocabulary like a native W so me if I'm learning  

ترجمه به معنای آن است. آنها واقعاً واژگان را مانند یک W بومی نمی‌فهمند، بنابراین اگر من

something uh like just like I'm teaching this  expression here we're not out of the woods yet  

چیزی یاد می‌گیرم، درست مثل این که این عبارت را در اینجا آموزش می‌دهم، ما هنوز از جنگل بیرون نیامده‌ایم،

then this means okay something happened maybe we  were able to get I don't know some good news or  

این بدان معناست که خوب اتفاقی افتاده، شاید بتوانیم  برای دریافت من خبر خوب یا

something but we can't relax yet that's the idea  okay and then you can recognize this much more  

چیز دیگری نمی‌دانم، اما هنوز نمی‌توانیم آرامش داشته باشیم، این ایده اشکالی ندارد و پس

easily when you hear it in other situations but as  a learner you might think how might I apply this  

از شنیدن آن در موقعیت‌های دیگر، خیلی راحت‌تر می‌توانید آن را تشخیص دهید، اما ممکن است فکر کنید چطور می‌توانم این را اعمال کنم

so you could even ask like chat GPT for example  give me some examples of how I might apply this uh  

بنابراین می‌توانید مثلاً مانند گپ GPT بپرسید چند نمونه از نحوه اعمال این را به من ارائه دهید

in you know whatever that uh that like situation  is so like completely different like how might I  

apply this if I'm talking about doctors or  if I'm talking about sports or if I'm talking  

اگر در مورد پزشکان صحبت می کنم یا درباره ورزش صحبت می کنم یا

about relationships or whatever so maybe I had  like an argument with my wife and we we kind of  

در مورد روابط یا هر چیز دیگری صحبت می کنم، پس شاید من با همسرم بحثی داشته باشم و ما مهربان هستیم از

like worked something out we we feel a little bit  better but you know maybe something else happen  

مثل اینکه کاری انجام دادیم، کمی احساس می‌کنیم بهتر است، اما می‌دانید که شاید اتفاق دیگری بیفتد

so we're not we're not out of the woods yet but we  are we are talking and trying to kind know repair  

پس ما هنوز از جنگل بیرون نیامده‌ایم، اما داریم صحبت می‌کنیم و سعی می‌کنیم از مهربانی بدانیم

the relationship or whatever okay so there are  lots of different situations where we might use  

رابطه یا هر چیزی که مشکلی ندارد، ترمیم کنیم. بنابراین موقعیت‌های مختلفی وجود دارد که ممکن است از آن استفاده کنیم.

we're not out of the woods yet and of of course  I'm not just talking about us like it could be  

me uh you know I tried doing something and I did  it all right but I still can't relax I'm not out  

می دانم که سعی کردم کاری انجام دهم و آن را به درستی انجام دادم، اما هنوز نمی توانم آرامش داشته باشم، من

of the woods yet so I'm not out of the woods yet  you're not out of the woods yet he or she is not  

هنوز از جنگل بیرون نیامده ام، بنابراین من هنوز از جنگل بیرون نیامده ام، شما هنوز از جنگل خارج نشده اید.

out of the woods yet same idea so seeing a variety  of of examples this is just one way where we take  

هنوز ایده مشابهی نیست، بنابراین با دیدن نمونه‌های مختلف، این فقط یکی از راه‌هایی است که می‌توانیم از آن

what we learn and try to think about it more like  a native so asking yourself how might I apply this  

چیزهایی که یاد می‌گیریم استفاده کنیم و سعی کنیم بیشتر شبیه به یک بومی درباره آن فکر کنیم، بنابراین از خود بپرسیم چگونه می‌توانم این را اعمال کنم

in different situations if you haven't seen that  video go watch that it's the Five Laws of thinking  

در موقعیت‌های مختلف، اگر آن ویدیو را ندیده‌اید، بروید تماشا کنید که این پنج قانون تفکر است

in English just search the channel for that uh  but it it explains a lot of the tools that I use  

به زبان انگلیسی، فقط کافی است آن را در کانال جستجو کنید، اما بسیاری از ابزارهایی را که

uh when I'm teaching and then you can apply those  same things yourself as you learn all right looks  

من هنگام تدریس از آنها استفاده می‌کنم توضیح می‌دهد و سپس شما می‌توانید همان چیزها را خودتان به کار ببرید، همانطور که یاد می‌گیرید، به نظر می‌رسد

like a a bunch of comments coming in uh let me see  if I skipped anything uh so yeah flu fluent for  

یک دسته از نظرات درج شده است، اجازه دهید ببینم آیا چیزی را نادیده گرفته‌ام، پس بله آنفولانزا برای

life is interesting because there there are a lot  of lessons and obviously there are I think over  

تمام عمر جالب است زیرا درس‌های زیادی وجود دارد و بدیهی است که

I don't know 13,000 words and phrases and  other things so there's lots of vocabulary  

من بیش از 13000 کلمه و عبارت و چیزهای دیگر را نمی‌دانم، بنابراین واژگان زیادی وجود دارد،

but you will also get uh actual tips and kinds  of things like this uh that I've covered for  

اما شما همچنین نکات واقعی و چیزهایی مانند این را دریافت خواهید کرد. من

many years uh and you will find those so  they they'll be kind of little nuggets that  

سال‌های زیادی را پوشش داده‌ام و شما آن‌ها را پیدا خواهید کرد تا به نوعی تکه‌های کوچکی باشند که

you that you discover as you go through the  program uh let's see what did I miss ah yes G

شما را در حین عبور کشف می‌کنید برنامه آه بیایید ببینیم دلم برای چه چیزی تنگ شده بود آه بله

chimpo brother for the world

برادر شامپو برای جهان

uh let's see yes I I I would watch the uh the  live the live video joelan but welcome again to  

آه بیایید ببینیم بله من ویدیوی زنده جولان را تماشا خواهم کرد اما دوباره به برنامه خوش آمدید

the program let us know if you have any questions  about it always excited to welcome new people and  

اگر سؤالی در مورد آن دارید به ما اطلاع دهید که همیشه هیجان انگیز است برای خوشامدگویی به افراد جدید و

get more people fluent uh let's see MBO is back  why am I having problems with remembering words  

مسلط کردن افراد بیشتر، بیایید ببینیم MBO بازگشته است چرا وقتی می‌خواهم به انگلیسی صحبت کنم در به خاطر سپردن کلمات مشکل دارم.

when I want to speak in English uh there  could be a number of reasons but the most  

دلایل متعددی می‌تواند وجود داشته باشد، اما

common one is that you're probably learning  English through your native language uh and  

رایج‌ترین آنها این است که احتمالاً انگلیسی را از طریق زبان مادری خود یاد می‌گیرید، و

if you are learning in English you're not really  understanding it well enough to erase any doubts  

اگر به زبان انگلیسی یاد می‌گیرید، واقعاً آن‌قدر آن را نمی‌فهمید که شک و شبهه‌ای را از بین ببرید.

or to to really put things deep into your brain  to make you remember them so people will get a  

چیزهایی که در اعماق مغز شما قرار دارند تا شما را به یاد آوری آنها ببرد تا مردم

list of words and then not really review those or  get enough varied examples to try to understand  

فهرستی از کلمات را دریافت کنند و سپس واقعاً آن ها را مرور نکنند یا نمونه های متنوعی را به دست آورند تا سعی کنند

it like a native would and because of that uh the  vocabulary doesn't really stick in your mind uh  

آن را مانند یک بومی درک کنند و به همین دلیل واژگان واقعاً در ذهن شما نمی ماند اوه

I I talk about this often but the the idea of a  like a web like a spider web uh is is much more  

من اغلب در مورد این موضوع صحبت می کنم، اما ایده شبیه به تار مانند تار عنکبوت خیلی بیشتر است

if you think about all the connections and the  way uh this is let me just draw a spider web over

اگر به همه ارتباطات و روشی فکر کنید که اوهوم این است، اجازه دهید من فقط نقاشی کنم. یک تار عنکبوت در

here does that look like spider web that's pretty  good I guess so the thing one interesting thing  

اینجا شبیه تار عنکبوت است که خیلی خوب است، حدس می‌زنم، بنابراین یک چیز جالب

about a spider web is Even If part of it is broken  or something the rest of it still works just fine  

در مورد تار عنکبوت این است که حتی اگر بخشی از آن شکسته باشد یا چیزی بقیه هنوز هم خوب کار می‌کند

all right so it is the network all of these  little we call these nodes so a node is all of  

خیلی خوب، بنابراین این شبکه است همه اینها کوچکی که ما این گره‌ها را می‌نامیم، بنابراین یک گره همه

the points here this is a node here a node like  that a node so the nodes are all connected and  

نقاط اینجاست، اینجا یک گره است، یک گره مانند آن گره، بنابراین گره‌ها همه به هم متصل هستند و

if something is broken in one place you can still  make connections through the other nodes that you  

اگر چیزی در یک مکان خراب است، شما هنوز هم می‌توانید از طریق گره‌های دیگری که دارید ارتباط برقرار کنید، به

have this is why it's important to think about  building vocabulary as constructing a network  

همین دلیل مهم است که به ساختن واژگان به‌عنوان ساختن یک شبکه فکر کنید،

rather than trying to get like two nodes so you  have a node in your native language and a node  

نه اینکه سعی کنید مانند دو مورد استفاده کنید. گره‌ها، بنابراین شما یک گره در زبان مادری خود و یک گره

in English through a translation if this gets dis  disconnected like if you forget vocabulary then  

در انگلیسی از طریق ترجمه دارید، اگر این ارتباط قطع شود، مثلاً اگر واژگان را فراموش کنید، پس

what are you going to do all right but in this  example if we maybe forget one way of expressing  

چه کاری را می‌خواهید انجام دهید، اما در این مثال، اگر ممکن است یکی از روش‌های بیان  چیزی را فراموش کنیم.

something we can easily switch to something else  or if we can't remember like one way of how we  

می‌توانیم به راحتی به چیز دیگری تغییر دهیم یا اگر نمی‌توانیم به یاد بیاوریم، مثلاً

learned something we can probably remember another  or another example so this is why it's important  

می‌توانیم مثال دیگری یا مثالی دیگر را به خاطر بسپاریم، بنابراین مهم است که

uh to learn things uh and build these networks  like that and ALT together they they begin these  

یاد بگیریم. چیزهایی آه و این شبکه‌ها را بسازید مانند آن و ALT با هم آنها شروع می‌کنند این

networks connect with other networks and it it  all makes it very easy for you to remember what  

شبکه‌ها با شبکه‌های دیگر متصل می‌شوند و همه اینها به شما کمک می‌کند که به یاد داشته باشید چه می‌گویید،

you say so depending on how you're learning  it's usually because you're learning through  

بنابراین بسته به نحوه یادگیری شما معمولاً به این دلیل است که در حال یادگیری هستید. از طریق

translations or not getting enough examples  that really help you understand things like  

ترجمه‌ها یا به دست نیاوردن مثال‌های کافی که واقعاً به شما کمک می‌کند چیزهایی مانند

a native would all right so if you're only seeing  something in a textbook and a translation what you  

یک بومی را درک کنید، بنابراین اگر فقط چیزی را در یک کتاب درسی و ترجمه می‌بینید، کاری که

should do is start seeing more examples  of that vocabulary like if you use uh

باید انجام دهید این است که شروع کنید. با دیدن نمونه‌های بیشتر از آن واژگان، مثلاً اگر از uh

yish so ug.com they will let you uh get this uh  kind of natur natur Al varied review where you can  

yish استفاده می‌کنید، ug.com به شما اجازه می‌دهد که این بررسی متفاوت طبیعی را دریافت کنید، جایی که می‌توانید

put in some specific vocabulary and see different  examples of that in like in other situations like  

واژگان خاصی را وارد کنید و نمونه‌های مختلفی از آن را در موقعیت‌های دیگر ببینید. مانند

it'll give you YouTube videos where even if you  search we're not out of the woods yet you would  

ویدیوهای YouTube را در اختیار شما قرار می‌دهد که در آن‌ها حتی اگر جستجو کنید ما هنوز از جنگل خارج نشده‌ایم،

probably find many videos that use that phrase  and you can see how oh look at that people are  

احتمالاً ویدیوهای زیادی را خواهید یافت که از این عبارت استفاده می‌کنند و می‌توانید ببینید چقدر به این نگاه کنید که مردم

talking about this for war or sports or dating  or you know medical stuff whatever it could be  

برای جنگ یا ورزش یا قرار ملاقات در مورد این موضوع صحبت می کنند یا شما چیزهای پزشکی را می دانید

all right but that's the main reason why uh  people forget things when they learn uh let's

خیلی خوب است، اما این دلیل اصلی است که چرا مردم وقتی یاد می گیرند چیزهایی را فراموش می کنند آه، بیایید

see what did I miss I'm skipping past  the yogurt stuff over here okay got  

ببینیم دلم برای چه چیزی تنگ شده نادیده گرفتن مواد ماست در اینجا خوب است

that hello teacher is it possible to  become fluent without saying a single  

که سلام معلم، آیا می‌توان بدون گفتن یک

word just by listening to the right input  in the perfect context or is speaking at  

کلمه فقط با گوش دادن به ورودی مناسب در زمینه‌ای عالی،  مسلط شد یا صحبت کردن

least 10 to 20% of the time important well  speaking is like I usually give the example

حداقل 10 تا 20 درصد مواقع مهم است. خوب صحبت کردن مثل این است که من معمولاً مثال می‌زنم،

it's certainly a lot less important than people  think it is so I draw these little pyramids here  

مطمئناً خیلی کمتر از آن چیزی است که مردم فکر می‌کنند مهم است، بنابراین من این اهرام کوچک را اینجا می‌کشم

little triangles what people usually do like this  is the kind of the typical like we'll just say  

مثلث‌های کوچک کاری که مردم معمولاً به این شکل انجام می‌دهند. یک نوع معمولی مانند این است که فقط می گوییم

this is ESL learning English as a second language  and often what people do is they learn something  

این یادگیری زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم است و اغلب کاری که مردم انجام می دهند این است که چیزی را می آموزند

a little bit like the example I just gave for um  for why people forget words so there's a little  

کمی شبیه مثالی که من برای آن آوردم. اوم، چرا مردم کلمات را فراموش می‌کنند، بنابراین

bit of learning that happens and then there 's a  lot of effort put into trying to speak and usually  

کمی یادگیری اتفاق می‌افتد و سپس تلاش زیادی برای صحبت کردن انجام می‌شود و معمولاً

people don't get to speak that much but they think  a lot about wishing they were speaking more so  

افراد نمی‌توانند آنقدر صحبت کنند، اما به این فکر می‌کنند که ای کاش بیشتر صحبت می‌کردند. بنابراین

they will just like and that's the one of the one  of the biggest complaints I get from Learners is  

آنها فقط دوست خواهند داشت و این یکی از  بزرگترین شکایتی است که از زبان آموزان دریافت می کنم   این است

that I can't get fluent because I don't speak  enough I don't have people to practice with  

که نمی توانم مسلط باشم زیرا به اندازه کافی صحبت نمی کنم و مردم ندارم تمرین کردن با

or whatever because they think speaking is what's  required in order to get fluent all right so they  

یا هر چیز دیگری، زیرا فکر می‌کنند صحبت کردن چیزی است که برای اینکه کاملاً مسلط شوند  لازم است تا

learn something don't really understand it very  well don't remember it very well and then try to  

چیزی را یاد بگیرند واقعاً آن را خیلی خوب نمی‌فهمند  آن را خوب به خاطر نمی‌آورند و سپس سعی می‌کنند   از

use it in conversations or try to repeat it to  themselves and of this is why most people don't  

آن در مکالمات استفاده کنند یا سعی کنند آن را تکرار کنند. به خودشان مربوط است و به همین دلیل است که بیشتر مردم

become good speakers because they don't actually  spend a lot of time uh on the learning so what  

گوینده خوبی نمی‌شوند زیرا در واقع زمان زیادی را صرف یادگیری نمی‌کنند، بنابراین کاری که

I do is the opposite I actually spend uh most of  my time on the learning phase and this just means  

من انجام می‌دهم برعکس است که در واقع بیشتر وقت را صرف می‌کنم. زمان من در مرحله یادگیری است و این فقط به این معنی است که

we're really erasing doubt so I don't want to just  give you a definition of a word I really want to  

ما واقعاً شک را از بین می‌بریم، بنابراین نمی‌خواهم فقط تعریفی از کلمه‌ای به شما بدهم که واقعاً می‌خواهم   به

help you understand it I'll spend you know five  minutes explaining something like we're not out  

شما کمک کنم آن را درک کنید. ما

of the woods yet and as you hear that you begin  to feel oh like I understand why people use this  

هنوز از جنگل بیرون نیامده‌ایم و همانطور که می‌شنوید احساس می‌کنید می‌دانم چرا مردم از این استفاده می‌کنند   می‌دانم

I understand what situations it might be used in  I've heard different natives using it in different  

در چه موقعیت‌هایی ممکن است استفاده شود شنیده‌ام که بومیان مختلف از آن در موارد مختلف استفاده می‌کنند

contexts all of those things they again build  this network up here that helps you understand  

همه آن چیزها را دربرمی گیرد، آنها دوباره این شبکه را در اینجا ایجاد می کنند که به شما کمک می کند تا بفهمید

so that when you do speak speaking is obviously  the goal when you do speak you just start using  

به طوری که وقتی صحبت می کنید، واضح است هدف وقتی صحبت می کنید، شروع به استفاده

things correctly so this happens to me all the  time I will spend my time learning some Japanese  

صحیح از چیزها می کنید، بنابراین این اتفاق برای من همیشه رخ می دهد که وقتم را صرف کنم. یادگیری ژاپنی

just listening to things or paying attention to  people watching TV shows or whatever uh and then  

فقط گوش دادن به چیزهایی یا توجه به افرادی که برنامه‌های تلویزیونی را تماشا می‌کنند یا هر چیز دیگری، و سپس

there's little time in my day very little time  that I'm actually speaking Japanese but when I do  

زمان کمی در روز وجود دارد، زمان بسیار کمی که در واقع ژاپنی صحبت می‌کنم، انجام

speak I speak fluently and even for things that  I've not like practiced I don't I don't spend  

صحبت کردن من روان صحبت می‌کنم و حتی برای چیزهایی که دوست ندارم تمرین کنم،

my time repeating vocabulary the key is simply to  understand it all right so I could hear something  

وقتم را صرف تکرار واژگان نمی‌کنم.

many many times or even repeat it like say it  over and over and over again but the only way I  

دوست دارم آن را بارها و بارها و بارها بگویم، اما تنها راهی که می‌توانم

really feel confident about saying something in  a conversation is if I have no doubt about what  

واقعاً در مورد گفتن چیزی در مکالمه احساس اطمینان کنم این است که در مورد چیزی که می‌گویم شک نداشته باشم،

I'm saying okay so if I if I'm thinking about  something and like H I don't know quite how to  

خوب است، پس اگر من در مورد چیزی فکر می کنم و مانند H من کاملاً نمی دانم چگونه می توانم

say that or I'm worried about whatever then I  need to spend more time learning or reviewing  

آن را بگویم یا نگران هر چیزی هستم که باید زمان بیشتری را برای یادگیری یا مرور

that thing so that's what I mentioned at the  beginning of this video talking about preparing  

آن چیز صرف کنم، بنابراین این همان چیزی است که در ابتدای این ویدیو در مورد صحبت کردن در مورد آن اشاره کردم. آماده‌سازی

for conversations the prep the prepar ation  really comes from you seeing lots of examples  

برای مکالمه، آماده‌سازی، واقعاً از این می‌آید که شما مثال‌های زیادی

of how people speak so you can get some of that  from me but you should get a lot more of it from  

از نحوه صحبت مردم می‌بینید، بنابراین می‌توانید مقداری از آن را از من دریافت کنید، اما باید مقدار بیشتری از آن را دریافت کنید. از

other people talking about particular topics if  I uh watch a bunch of people doing something just  

افراد دیگری که درباره موضوعات خاصی صحبت می‌کنند، اگر من گروهی از مردم را تماشا می‌کنم که کاری انجام می‌دهند درست

like the if you have not seen it already uh I I  recommend watching the uh espresso video I made  

مثلاً اگر قبلاً آن را ندیده‌اید، اوه، توصیه می‌کنم ویدیوی اسپرسو را که من درست کردم تماشا کنید

so this shows examples of four different people  making espresso and how some of the vocabulary  

بنابراین این نمونه‌هایی از چهار نفر مختلف اسپرسو درست می‌کنند و چگونه برخی از واژگان

is used and it's the same some of it is different  but you get the general idea for number one how to  

استفاده می شود و یکسان است برخی از آنها متفاوت است اما شما ایده کلی برای شماره یک نحوه   طرز

make espresso but number two all of the vocabulary  in the various ways people might speak so you get  

تهیه اسپرسو اما شماره دو را دریافت می کنید همه واژگان به روش‌های مختلفی که افراد ممکن است صحبت کنند، بنابراین شما می‌توانید

the vocabulary the grammar the pronunciation all  of it is together rather than separate like in a  

واژگان گرامر تلفظ همه آن‌ها با هم باشد و نه جدا مانند یک

typical lesson so to give you a very quick answer  to your question yes like speaking is is required  

درس معمولی، بنابراین برای دادن پاسخ بسیار سریع به سؤال شما بله، مانند صحبت کردن لازم است.

but it's more like what you do when you get to  the end so I don't have to spend my time talking  

اما بیشتر شبیه کاری است که وقتی به پایان می‌رسید انجام می‌دهید، بنابراین من مجبور نیستم وقتم را صرف صحبت کردن کنم

in order to develop the ability to speak but I do  I I really should spend my time like learning and  

تا توانایی صحبت کردن را توسعه دهم، اما این کار را انجام می‌دهم. من واقعاً باید وقتم را صرف یادگیری و

understanding things very well so I have no doubt  about them if you still have doubt review it more  

فهمیدن خیلی خوب چیزها کنم، بنابراین در مورد آنها شک ندارم اگر هنوز شک دارید، آن را بیشتر مرور کنید.

okay but you're not really going to just you're  you're not going to become a better speaker by  

گوینده با

repeating things because again the the situation  of a conversation is different than the situation  

تکرار چیزها، زیرا دوباره وضعیت یک مکالمه با موقعیت

of practicing like I'm trying to practice  a trumpet or you know the the like playing  

تمرین کردن متفاوت است، مثل اینکه من می‌خواهم ترومپت را تمرین کنم یا شما مانند آن را می‌دانید در حال نواختن

the flute or something if I'm practicing that  it's just me and then I have to play the music  

فلوت یا چیزی در صورتی که من تمرین می‌کنم که فقط من هستم و سپس باید موسیقی را

correctly there's one way to do it correctly so  I can practice something until I'm perfect but  

درست بنوازم، یک راه برای انجام درست آن وجود دارد تا بتوانم کاری را تا زمانی که کامل باشم تمرین کنم، اما

conversations are unpredictable that's the real  key difference between something like practicing  

مکالمات غیرقابل پیش‌بینی هستند، این تفاوت کلیدی واقعی بین چیزی مانند تمرین

an instrument and practicing or preparing for a  conversation and that's why we basically we need  

یک ساز و تمرین یا آماده شدن برای یک مکالمه و به همین دلیل است که ما اساساً

a different kind of preparation for that and it's  a kind of preparation where we're seeing lots of  

به نوعی آمادگی متفاوت برای آن نیاز داریم و این یک نوع آمادگی است که در آن می بینیم.

examples that help us doubt rather than just  trying to take things we know and repeat them  

مثال‌های زیادی که به ما کمک می‌کنند به جای اینکه فقط سعی کنیم چیزهایی را که می‌دانیم بپذیریم و

again and again so yes uh speaking is useful but  it's it's really just the last thing you do when  

دوباره و دوباره تکرار کنیم شک کنیم، بنابراین بله، صحبت کردن مفید است، اما این واقعاً آخرین کاری است که انجام می‌دهید وقتی

you really understand something so you'll know  when you feel confident about something because  

واقعاً چیزی را می‌فهمید، بنابراین وقتی می‌دانید آن را خواهید فهمید. در مورد چیزی احساس اعتماد به نفس داشته باشید زیرا

you feel okay about saying it that's how it works  uh but you can certainly like you know practice  

با گفتن آن مشکلی ندارید  اوهوم کار می کند، اما مطمئناً می توانید دوست داشته باشید که تمرین کنید

saying things to yourself or whatever uh if  you'd like to do that uh unpredictability I  

چیزهایی را به خودتان بگویید یا هر چیز دیگری اگر شما دوست دارید این کار را انجام دهید اوه غیرقابل پیش بینی بودن من

really like this word yes it's an interesting  word unpredictability you can't predict  

واقعاً این کلمه را دوست دارم بله این یک کلمه جالب  غیرقابل پیش بینی است شما نمی توانید پیش بینی کنید

what's going to happen uh and that's that's really  like the the kind of you know it's humans in  

چه اتفاقی قرار است بیفتد آه و این واقعاً شبیه همان چیزی است که شما می دانید به

general and this is not just for language learning  but humans in general don't like unpredictability  

طور کلی انسان هستند و این فقط نیست برای یادگیری زبان، اما انسان‌ها به طور کلی غیرقابل پیش‌بینی را دوست ندارند،

we like plans we like knowing what's happening  and so that's kind of the fun thing about being  

ما برنامه‌هایی را دوست داریم که دوست داریم بدانیم چه اتفاقی در حال رخ دادن است. از چیز جالب

a human we don't know what the future will bring  so can you be prepared for that as best you can  

انسان بودن، نمی‌دانیم آینده چه خواهد داشت، بنابراین می‌توانید به بهترین شکل ممکن برای آن آماده باشید

and then deal with things uh as they happen uh  jman says thanks I want to buy your book please  

و سپس با چیزهایی که پیش می‌آیند کنار بیایید، جمن می‌گوید ممنون می‌خواهم کتابتان را بخرم، لطفاً

keep us posted yes uh if I think you're on the  list so you should know when the book comes out  

نگه دارید ما پست کردیم بله، اوه، اگر فکر کنم شما در لیست هستید، بنابراین باید بدانید که وقتی کتاب منتشر شد

uh and again it'll be like digital at first I may  release a physical copy as well we'll see Gabriel  

اوه و دوباره در ابتدا مانند دیجیتال خواهد بود، من ممکن است یک نسخه فیزیکی را نیز منتشر کنم، خواهیم دید. گابریل

says my problem right now is that I can understand  almost perfectly every conversation in English  

می‌گوید مشکل من در حال حاضر این است که می‌توانم تقریباً همه مکالمه‌ها را به زبان انگلیسی درک کنم،

but I can't speak with fluency yet uh what you  recommend me so what do you recommend I do or what  

اما هنوز نمی‌توانم با تسلط صحبت کنم، اوه، چه توصیه‌ای به من می‌کنید، پس توصیه می‌کنید چه کار کنم یا چه

do you recommend for me um I would I would think  about what specifically your is your issue is like  

کاری را به من توصیه می‌کنید. به این فکر کنید که مشکل شما دقیقاً چیست

I can't diagnose that uh just from a comment but  if I could listen to you speak uh I would probably  

من نمی توانم آن را فقط از روی یک نظر تشخیص دهم، اما اگر بتوانم به صحبت های شما گوش دهم احتمالاً

hear either problems with your vocabulary  or something else maybe you're you're making  

مشکل شما را می شنیدم. واژگان یا چیز دیگری شاید شما دارید

mistakes with grammar uh but there's something  you're uncertain about and that's something like  

اشتباهاتی در دستور زبان مرتکب می‌شوید، اما چیزی  وجود دارد که در مورد آن مطمئن نیستید و آن چیزی است که

you can feel that pretty easily like uh I don't  use this grammar point because I don't feel sure  

می‌توانید به راحتی احساس کنید مثل اوه من از این نکته گرامری استفاده نمی‌کنم زیرا احساس نمی‌کنم مطمئن شوید

about using it correctly so that would be the  thing you would focus on uh and really the doubt  

در مورد استفاده صحیح از آن به طوری که چیزی است که روی آن تمرکز می‌کنید و واقعاً شک

should be your guide so the doubt lets you know  know uh what things you need to work on because  

باید راهنمای شما باشد، بنابراین شک به شما اجازه می‌دهد بدانید اوه چه چیزهایی باید روی آن کار کنید زیرا

that's what's stopping you from speaking so solve  that problem and then you will become a much more  

این چیزی است که شما را از صحبت کردن باز می‌دارد، پس آن مشکل را حل کنید و سپس

confidence Baker uh Alejandra says yo what's up  Drew greetings from Mexico all right let's see  

اعتماد به نفس بیشتری خواهید داشت   بیکر اوه آلخاندرا می‌گوید بله چه خبر است سلام درو از مکزیک خوب بیایید ببینیم

and it says how should I focus on and study  the natural Expressions such as collocations  

و می‌گوید چگونه باید روی آن تمرکز کنم و مطالعه کنم عبارات طبیعی مانند ترکیب‌بندی‌ها

phrasal verbs idioms to make them Unforgettable  and truly immersive well just see uh examples of  

اصطلاحات افعال عبارتی که آنها را فراموش نشدنی و واقعاً غوطه‌ور کنند، خوب فقط ببینید اوه نمونه‌هایی از

natives using them this is what we do in fluent  for life so uh whether you learn with me or not  

بومی‌هایی که از آنها استفاده می‌کنند، این همان کاری است که ما در طول زندگی به صورت روان انجام می‌دهیم، بنابراین چه با من یاد بگیرید یا نه

you should just be getting lots of examples  about those things and and you can focus on  

باید مثال‌های زیادی درباره آن چیزها دریافت کنید و می‌توانید روی

those particular pieces in conversations so  combine the thing you're interested in like  

آن بخش‌های خاص در مکالمات تمرکز کنید، بنابراین این چیزها را با هم ترکیب کنید. شما علاقه مند هستید مانند

I don't know whatever your your hobby or your job  or something like that that you like like if you  

من نمی دانم سرگرمی یا شغل شما چیست یا چیزی شبیه به آن که دوست دارید اگر

like video games or you like cooking or whatever  that thing is you can watch cooking shows and then  

بازی های ویدیویی دوست دارید یا آشپزی یا هر چیز دیگری را دوست دارید آیا می‌توانید برنامه‌های آشپزی را تماشا کنید و سپس

pay attention this is what I mentioned earlier in  this video about focusing on the pieces of things  

توجه کنید این همان چیزی است که قبلاً در این ویدیو در مورد تمرکز بر تکه‌های چیزها

things like the pieces of conversations so I  can watch a a cooking show and pay attention  

چیزهایی مانند تکه‌های مکالمه به آن اشاره کردم، بنابراین می‌توانم یک برنامه آشپزی را تماشا کنم و

for a lot of phrasal verbs I see uh and I noticed  like oh they're using like this verb and this uh  

به افعال عباراتی زیادی که می‌بینم توجه کنم. اوه و من متوجه شدم که مثل اوه آنها از این فعل و این

preposition here to combine something and to make  um like something into I don't know like I I put  

حرف اضافه در اینجا برای ترکیب چیزی و تبدیل کردن یک چیزی مانند چیزی استفاده می کنند.

into or uh something like popped out or flowed out  so those are examples of common things especially  

اوه چیزی شبیه بیرون آمدن یا سرازیر شدن، بنابراین اینها نمونه‌هایی از چیزهای رایج هستند، به‌خصوص

in cooking because we can see physical actions  happening uh and when you see that then you can  

در آشپزی، زیرا ما می‌توانیم اعمال فیزیکی را ببینیم که اتفاق می‌افتد، و وقتی آن را می‌بینید،

you can feel much more confident and remember  those things and understand them because you're  

می‌توانید اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید و آن چیزها را به خاطر بسپارید و آنها را درک کنید، زیرا دوباره

building that that network of seeing like oh  overflow is like something going over something  

ایجاد کنید که آن شبکه دیدن مانند اوه سرریز مانند چیزی است که روی چیزی می گذرد   چیز

else like I pour too much wine in a glass and it  overflows the glass or it flows over the glass  

دیگری مثل اینکه من بیش از حد شراب در یک لیوان می ریزم و از لیوان سرریز می شود یا بر روی آن جاری می شود لیوان

so uh you don't have to like personally immerse  yourself like you speaking but you should watch  

پس مجبور نیستی دوست داشته باشی مثل صحبت [ __ ]، شخصاً در خودت غوطه ور شوی، اما باید

lots of examples of other people doing that  that's how we learn all right dejan says hello  

نمونه‌های زیادی از افراد دیگر را که این کار را انجام می‌دهند، تماشا کنی.

uh from banca Bosnia nice to see you there Nona  says I love you teacher well thank you with a  

دوستت دارم معلم خوب با تشکر از تو با یک

little hand up there anded says uh Drew you are  graying early still in your 40s well I you know  

دست کوچک بالا و اد می گوید اوه درو تو هنوز در 40 سالگی زود خاکستری می شوی خوب می دانم

what do you want me to do about that thank you  for noticing uh Tom go says Drew I found your  

چی آیا می‌خواهید در این مورد انجام دهم. متشکرم که متوجه شدید اوه تام برو می‌گوید درو من

method helpful although it's hard to explain  to someone like a friend who's just starting in  

روش شما را مفید یافتم، اگرچه توضیح دادن آن برای کسی مانند دوستی که به تازگی به

English and I don't know the word and how would  you go about that um so this is exactly why I'm  

زبان انگلیسی شروع کرده است و من این کلمه را نمی‌دانم و چگونه می‌خواهید انجام دهید، دشوار است. در مورد آن امم، بنابراین دقیقاً به همین دلیل است که من

writing my book because I've spent many years  like I I'll I I try to make this very simple for

کتابم را می‌نویسم زیرا سال‌های زیادی را صرف کرده‌ام.

you I I'll tell you like two things about this  one first is so number one just my own history  

این اولین مورد شماره یک است فقط تاریخچه خودم

with teaching uh the first one is I'm basically  teaching the same way this whole time so I like  

با تدریس اوه اولین مورد این است که من اساساً در تمام این مدت به همین روش تدریس می کنم بنابراین دوست دارم

if you watch my first YouTube video it's the  same kind of thing that I'm talking about in  

اگر اولین ویدیوی YouTube من را تماشا کنید، همان چیزی است که من دارم صحبت می کنم در مورد در

this video right now and one of those like one  of those first videos I made so I talked about  

این ویدیو در حال حاضر و یکی از آنهایی که شبیه یکی از اولین ویدیوهایی است که من ساختم، بنابراین در مورد

phonics for a series of those uh but one of  the First videos I made about uh fluency was  

آوازی برای یک سری از این ویدیوها صحبت کردم، اما یکی از اولین ویدیوهایی که در مورد تسلط ساختم ساختم

an example of naturally varied review where you  listen to different people saying the same thing  

نمونه‌ای از بررسی‌های متفاوت بود که در آن به افراد مختلف گوش می‌دهید که یک چیز را می‌گویند.

all right so it's I'm basically teaching the same  way this whole time but uh I've had to like it's  

خوب، بنابراین من در تمام مدت به همان روش تدریس می‌کنم، اما اوه، مجبور بودم دوست داشته باشم که

been like a crazy Journey trying to think about  how to explain this process to people this whole  

مانند یک سفر دیوانه‌کننده بوده است که سعی در فکر کردن به آن دارد. چگونه می توان این فرآیند را برای مردم در تمام مدت توضیح داد،

time so the the basic way for me like what I  started saying at the very beginning is you  

بنابراین راه اصلی برای من مانند چیزی که در همان ابتدا شروع کردم این است که شما

just need to learn English like a native that's  it uh and just do the same things that natives  

فقط باید انگلیسی را مانند یک بومی یاد بگیرید. اوه و فقط همان کارهایی را انجام دهید که بومی ها

do but when people hear that they think wait a  minute I'm not a native how do I do that it's  

انجام می دهند، اما وقتی مردم می شنوند که فکر می کنند یک لحظه صبر کنید من بومی نیستم چگونه انجام دهم که

not possible for me to do that or I don't live  in an English-speaking country or whatever the  

انجام این کار برای من ممکن نیست یا من انگلیسی زبان زندگی نمی کنم کشور یا هر چیز دیگری که می

you know the the reason is that they can't do  something and people are very good at finding  

دانید دلیلش این است که آنها نمی توانند کاری را انجام دهند و مردم در یافتن

reasons why they can't do things so uh after that  I was thinking like okay we can't really say that  

دلایلی که نمی توانند کارها را انجام دهند خیلی خوب هستند، پس از آن به این فکر می کردم که خوب است. واقعاً نمی توانم این را بگویم

even though it's true but I have to explain what  that means uh and then I was thinking okay what's  

حتی اگر درست باشد، اما باید توضیح دهم این به چه معناست و بعد به این فکر می کردم که

another way it's like well what about learning  English as a first language so I still talk about  

راه دیگری چیست، خوب در مورد یادگیری انگلیسی به عنوان زبان اول چیست، بنابراین من هنوز در مورد

these ideas and this is more for the people who  know what I do and and again I like to explain  

این ایده ها صحبت می کنم و این بیشتر است برای افرادی که می‌دانند من چه کار می‌کنم و دوباره دوست دارم

things in different ways it's a kind of naturally  varied review uh but again over this time I'm  

چیزها را به روش‌های مختلف توضیح دهم، این یک نوع مرور متفاوت است، اما دوباره در طول این مدت

thinking about different ways to express these  ideas and the thing that that made me want to  

به این موضوع فکر می‌کنم. روش‌های مختلف برای بیان این ایده‌ها و چیزی که باعث شد من بخواهم

write the book is that like now I know and I'll  just write it I'll write it here it's basically  

کتاب را بنویسم این است که مثل الان می‌دانم و فقط آن را می‌نویسم، اینجا می‌نویسم، اساساً

like a sentence that'll that you can tell  anybody else uh who's learning the language the

مانند جمله‌ای است که می‌توانید به هر کسی بگویید. وگرنه چه کسی

fastest the fastest way to get fluent  and this would work in any language uh  

سریع‌ترین راه را برای مسلط شدن زبان یاد می‌گیرد و این به هر زبانی جواب می‌دهد،

although I focus on English obviously the  fastest way to get fluent is to destroy the

اما من روی انگلیسی تمرکز می‌کنم، واضح است که سریع‌ترین راه برای مسلط شدن، از بین بردن

doubts that stop

شک و تردید است.

you from

speaking the fastest way to get fluent is  to destroy the doubts that stop you from  

سریع‌ترین راه برای مسلط شدن شما را از صحبت کردن باز می‌دارد، از بین بردن شک‌هایی است که شما را از

speaking so that's what I do so it took me  I don't know 20 years to think about that so  

صحبت کردن باز می‌دارد، بنابراین این کاری است که من انجام می‌دهم، بنابراین ۲۰ سال طول کشید تا به آن فکر کنم، بنابراین

I I I I I I never felt I me I always I wanted  to write a book for a while but I never really  

برای مدتی می‌خواستم کتابی بنویسم، اما هرگز واقعاً

was like I it's still too complicated and I'm  you know not not thinking about what is what  

اینطور نبودم که هنوز خیلی پیچیده است و می‌دانی که به این فکر نمی‌کنم که چه چیزی

is like the best way to understand this but  people really seem to understand the idea of  

بهترین است راهی برای درک این موضوع، اما به نظر می‌رسد که مردم واقعاً ایده

just destroying the doubt that stops you from  speaking so uh like if you're nervous about  

فقط از بین بردن شکی که شما را از صحبت کردن باز می‌دارد، درک می‌کنند، مثلاً اگر در مورد

pronouncing something then you won't say it  or if you're nervous about a grammar point you  

تلفظ چیزی عصبی هستید، آن را نمی‌گویید یا اگر در مورد یک نکته گرامری عصبی هستید. شما

won't say that either but if you feel confident  about that thing if there's no doubt then you  

هم این را نمی‌گویید، اما اگر در مورد آن چیزی مطمئن هستید، اگر شکی وجود ندارد،

say it all right so my goal as the teacher is  to eliminate any doubt you have about speaking  

آن را کاملاً بگویید، بنابراین هدف من به عنوان معلم این است که هر شکی را که در مورد آن دارید از بین ببرم. صحبت کردن

and it could be about pronunciation or grammar or  vocabulary whatever it is but that's the idea so  

و ممکن است در مورد تلفظ یا گرامر یا واژگان باشد، اما ایده این است                                                                                                                                                                                          که می‌توانی در مورد تلفظ یا گرامر یا  واژگان باشد.

if you're explaining to someone else what I do or  explaining to someone else uh like how they should  

become fluent the basic idea is you just need to  destroy any doubts you have about speaking and  

هر شک و تردیدی را که در مورد صحبت کردن دارید از بین ببرید و

the way you do that uh which I talk about in the  book is learning real vocabulary getting fluency  

روشی که من در این کتاب در مورد آن صحبت می کنم یادگیری واژگان واقعی و روانی است.

triggers to help you understand the vocabulary  and naturally varied review where you get to see  

محرک‌هایی برای کمک به درک واژگان و بررسی‌های طبیعی متنوع که در آن می‌توانید

lots of different examples about how people do  things so it's a basic idea which you know still  

نمونه‌های بسیار زیادی در مورد نحوه انجام کارها توسط افراد ببینید، بنابراین این یک ایده اساسی است که می‌دانید هنوز هم

requires some explanation but the you know the  core of it is just destroying doubt if you're  

نیاز به توضیح دارد، اما می‌دانید که هسته آن فقط شک را از بین می‌برد. شما

nervous about something you won't use it in a  conversation it doesn't matter how many times  

درباره چیزی عصبی هستید که از آن در مکالمه استفاده نمی کنید، مهم نیست چند بار

you say that thing you could repeat something to  yourself or others 100 times but as soon as you  

آن حرف را می زنید و می توانید چیزی را برای خود یا دیگران 100 بار تکرار کنید. اما به محض اینکه

understand something well and you feel that little  click in your in your mind your head like ah now I  

چیزی را به خوبی درک کردید و در ذهن خود احساس کردید که کلیک کوچکی در ذهن خود احساس می کنید که آه اکنون

get it then you will be able to use something  so that's the basic idea all right looks like  

متوجه شدم، می توانید از چیزی استفاده کنید بنابراین ایده اصلی این است که به نظر می رسد

you guys are speaking with each other let me go  through these quickly uh let's see um all right  

شما بچه ها دارید با هر کدام صحبت می کنید. دیگر اجازه دهید سریع از اینها عبور کنم آه بیایید خوب ببینیم

let's okay you guys are speaking with each other  margus says thanks for the help uh thanks for help  

باشه شما بچه ها دارید با هم صحبت می کنید مارگوس می گوید متشکرم از کمک آه متشکرم برای کمک

us gentlemen currently I can speak with other  natives however in some conversations like work  

ما آقایان در حال حاضر من می توانم با سایر بومیان صحبت کنم، اما در برخی از مکالمات مانند

conversations I don't know how to express some  of the ideas what do you recommend I would pay  

صحبت های کاری نمی دانم چگونه برخی از ایده ها را بیان کنم.

attention like if you're at work I would listen  to a lot of people talking and see how they talk  

صحبت کردن و ببینید که چگونه

about things or go online and get examples of  the same thing so whatever your work is there  

درباره چیزها صحبت می کنند یا آنلاین می شوند و نمونه هایی از همان چیز را دریافت می کنند، بنابراین هر کاری که شما در آن کار دارید

are probably people who talk about it like if I'm  in real estate or Finance or I don't know sales or  

احتمالاً افرادی هستند که در مورد آن صحبت می کنند مانند اینکه من در حوزه املاک یا امور مالی هستم. یا من فروش را نمی‌دانم یا

you know whatever that thing is if you're talking  about a particular industry or a particular kind  

شما می‌دانید که هر چه باشد، اگر در مورد یک صنعت خاص یا نوع خاصی

of job you will find information about all of  those things the more you pay attention to that  

از شغل صحبت می‌کنید، هر چه بیشتر به آن توجه کنید اطلاعاتی در مورد همه  آن چیزها پیدا خواهید کرد

it's like if I go to a barber shop every day I'm  probably going to get a haircut at some point like  

مثل این است که اگر من بروم هر روز به آرایشگاه می‌روم، احتمالاً در مقطعی می‌خواهم موهایم را کوتاه کنم،

even by accident I will get haircut so the the  more I spend my time doing that but I don't need  

حتی به‌طور تصادفی موهایم را کوتاه می‌کنم، بنابراین هرچه بیشتر وقتم را صرف این کار کنم، اما نیازی

to physically go there or or even speak to those  people I just need to understand lots of different  

به این کار ندارم. از نظر فیزیکی به آنجا بروم یا حتی با آن افرادی صحبت کنم که فقط باید مثال‌های مختلف را بفهمم

examples and that's what helps me feel confident  it's eras ing the doubt about things that lets  

و این چیزی است که به من کمک می‌کند احساس اعتماد کنم. این شک در مورد چیزهایی که به من اجازه می‌دهد

me speak uh one just finished his exam and he was  confident about his answers he says great I got it  

صحبت کنم، یک نفر تازه امتحانش را تمام کرده و درباره پاسخ‌هایش مطمئن بود از بین می‌رود. او می‌گوید عالی است من متوجه شدم

his friend May reply we're not out of the woods  yet they should wait for their scores yeah this  

دوستش می‌گوید ما از جنگل بیرون نیستیم، اما آنها باید منتظر نمرات خود باشند بله این

is a like a tricky situation because like I mean  you might feel yeah we're not out of the woods yet  

وضعیت دشواری است زیرا منظورم این است که ممکن است احساس کنید بله ما هنوز از جنگل بیرون نیامده‌ایم،

but the the the actual end is already determined  by how the score went so a different thing would  

اما پایان واقعی از قبل با نحوه نمره تعیین می‌شود، بنابراین

be like if you're thinking about the school year  and you take I don't know maybe four or five tests  

اگر به سال تحصیلی فکر می‌کنید، چیز متفاوتی   شبیه خواهد بود. نمی دانم شاید چهار یا پنج تست

in that year you pass the first three or four  tests and you feel confident but the last test  

در آن سال سه یا چهار  تست اول را قبول می کنید و احساس اعتماد به نفس می کنید، اما آخرین آزمون

is going to be very difficult so you might pass  the first one and you say wow I'm feeling very  

بسیار سخت خواهد بود، بنابراین ممکن است اول یکی و می گویی وای من

good about that but then the like another friend  of yours says well we're not out of the woods yet  

از این بابت خیلی احساس خوبی دارم، اما بعد مثل یکی دیگر از دوستانت می گوید خوب ما هنوز از جنگل بیرون نیامده ایم

we still have this other one to go so in the The  Test example you gave the result of the test is  

ما هنوز این یکی را داریم که باید برویم، بنابراین در نمونه آزمایشی که ارائه کردید نتیجه آزمون

already known you just don't know what that is  so maybe the teacher know what the test is but  

قبلاً شناخته شده است، شما فقط نمی‌دانید آن چیست بنابراین شاید معلم بداند آزمایش چیست، اما

like so it's a little different from being I mean  it's similar so I can see how you came up with  

دوست دارد، بنابراین کمی با بودن متفاوت است، منظورم این است  شبیه است، بنابراین می‌توانم ببینم چگونه به نتیجه رسیدید. با

that but typically there's an unknown aspect like  for everybody nobody knows uh what might happen  

آن، اما معمولاً یک جنبه ناشناخته وجود دارد مانند برای همه هیچ کس نمی‌داند آهان چه اتفاقی ممکن است بیفتد

next so that's one we might use we're not out of  the woods yet but if I know or like the teacher  

بنابراین ممکن است از آن استفاده کنیم، هنوز از جنگل خارج نشده‌ایم، اما اگر می‌دانم یا دوست دارم معلم   می‌داند

knows that I failed even though I didn't that's  a little bit different it's similar idea though

که من شکست خورده‌ام، اگرچه نتوانستم این کمی متفاوت است، ایده مشابهی است، اما

uh let's see pretty cool to get a get a comment  from Marcus Phoenix over here let's see uh and  

بیایید ببینیم خیلی جالب است تا نظری از مارکوس فینیکس در اینجا دریافت کنیم، بیایید ببینیم اوه و

Muna says wow and Richard says my issue is that  I understand what they say to me but when I talk  

مونا می‌گوید وای و ریچارد می‌گوید مشکل من این است که می‌فهمم آنها به من چه می‌گویند، اما وقتی

to them I Stumble a bit and feel lost how can I  solve this then you should be spending more time  

با آنها صحبت می‌کنم کمی تلو تلو می‌خورم و احساس گم می‌کنم چگونه می‌توانم این مشکل را حل کنم، پس باید زمان بیشتری را صرف کنید.

really looking at where your where your doubts are  when you talk about stumbling when you speak about  

شک و تردیدها زمانی است که در مورد تلو تلو خوردن صحبت می‌کنید وقتی در مورد

what like you're having trouble with specific  grammar points or you can't remember specific  

مواردی صحبت می‌کنید که انگار با نکات گرامر خاصی مشکل دارید یا نمی‌توانید واژگان خاصی را به خاطر بسپارید، به

vocabulary I promise you that if you watch more  people talking and having good conversations and  

شما قول می‌دهم که اگر افراد بیشتری را تماشا کنید صحبت کردن و مکالمات خوب و

you really pay attention like actively Listen by  focusing on particular pieces of that then it will  

شما واقعاً به گوش دادن فعال توجه می کنید  با تمرکز روی بخش های خاصی از آن، پس

be a lot easier for you to feel confident in in  conversations as well because you will have lots  

برای شما بسیار آسان تر خواهد بود که در مکالمات نیز احساس اطمینان کنید زیرا

of examples of how people do it Diego says I can  understand when some people uh speak but others I  

نمونه های زیادی از نحوه انجام این کار توسط مردم خواهید داشت دیگو می‌گوید می‌توانم بفهمم بعضی‌ها چه زمانی صحبت می‌کنند، اما بعضی‌ها

can't yeah well that's common you're going to find  like me right now I'm being intentionally clear uh  

نمی‌توانم بله، این امری عادی است که در حال حاضر مثل من پیدا خواهید کرد. اوه

and a lot of people are not so if I listen to some  people some people speak clearly other people do  

و بسیاری از مردم اینطور نیستند، اگر من به برخی افراد گوش کنم، برخی افراد واضح صحبت می کنند، دیگران

not you know it just depends on the situation and  they might change how they speak but uh instead of  

نمی دانند این فقط به موقعیت بستگی دارد و ممکن است نحوه صحبت کردنشان را تغییر دهند، اما به جای اینکه

me expecting them to change it's a lot easier if  I just get lots of examples of like here's a bit  

من انتظار داشته باشم که آنها تغییر کنند، خیلی زیاد است. اگر نمونه‌های زیادی را دریافت کنم آسان‌تر است، مثلاً اینجا کمی

of English uh we're not out of the woods yet so I  say it nice and clearly so you can understand what  

انگلیسی است، آه، ما هنوز از جنگل بیرون نیامده‌ایم، بنابراین آن را خوب و واضح می‌گویم تا بتوانید بفهمید چه چیزی

I'm talking about but someone else might say we're  not out woods yet not out of the woods yet not out  

من در مورد آن صحبت می‌کنم، اما ممکن است شخص دیگری بگوید ما هنوز از جنگل خارج نشده‌ایم، هنوز

of the woods yet and they can say it quickly  because other people understand what they're  

از جنگل بیرون نیامده‌ایم، و می‌تواند آن را به سرعت بگوید، زیرا

talking about if people start using new vocabulary  or they're trying to teach something to someone  

اگر مردم شروع به استفاده از موارد جدید کنند، دیگران می‌فهمند درباره چه چیزی صحبت می‌کنند. واژگان یا سعی می‌کنند چیزی را به شخص دیگری یاد بدهند،

else they would probably say it more clearly but  if everybody knows the situation not out of woods  

احتمالاً آن را واضح‌تر می‌گویند، اما اگر همه بدانند که وضعیت را نه خارج از جنگل

yet not out of the woods yet then it's going to be  more difficult so it's a good idea to see things  

و نه از جنگل مشکل‌تر خواهد بود، بنابراین ایده خوبی است که چیزها را به

clearly spoken and then get more examples of them  uh made by people who are not speaking clear or  

وضوح ببینید و سپس نمونه‌های بیشتری از آنها بدست آورید که توسط افرادی ساخته شده‌اند که واضح صحبت نمی‌کنند یا

if they have a different accent or something like  that uh let's see an MBO is it is it useful to use  

اگر لهجه متفاوتی دارند یا چیزی شبیه به آن، بیایید ببینیم یک MBO است آیا استفاده از

an English to English dictionary to become fluent  uh sure it's better than using a translation uh  

فرهنگ لغت انگلیسی به انگلیسی برای مسلط شدن مفید است ؟ مطمئن باشید که بهتر از استفاده از ترجمه است،

if you like an English to whatever your language  your native language is uh but remember better  

اگر دوست دارید انگلیسی به هر زبانی که باشد، به زبان مادری خود اما به یاد داشته باشید بهتر

than a dictionary is actually seeing real people  speak in real situations like that that's the  

از اینکه یک فرهنگ لغت ببیند مردم واقعی در موقعیت‌های واقعی صحبت می‌کنند، این

ultimate goal that's where you want to get so  you should start there start from the situation  

هدف نهایی است که می‌خواهید به آن برسید، بنابراین باید از همان موقعیت شروع کنید.

Ali says I understand almost all you say teacher  but my vocabulary is very limited I'm trying to  

بسیار محدود است من سعی می کنم

memorize them yeah don't don't spend time trying  to memorize vocabulary think about what you're  

آنها را به خاطر بسپارم بله، وقت خود را صرف تلاش برای حفظ واژگان نکنید، به آنچه

interested in number one and then watch lots  of content about that and you will naturally  

به شماره یک علاقه دارید فکر کنید و سپس مطالب زیادی را در مورد آن تماشا کنید و طبیعتاً

absorb the vocabulary and also uh learn how that  vocabulary can be used in other situations all  

واژگان را جذب خواهید کرد و همچنین یاد می‌گیرید که چگونه می‌توان از آن واژگان در موقعیت‌های دیگر استفاده کرد،

right uh Tom say um but even if you don't have any  doubts I'll find it hard to say sentences without  

درست است، تام بگو امم، اما حتی اگر شک نداشته باشید، برایم سخت است. گفتن جملات بدون

struggle when saying can't your walk and chew  a gum at the same time well so that that's youy  

تقلا در هنگام گفتن «نمی‌توانم راه بری» و همزمان آدامس را خوب بجوید، به طوری که

trying to memorize a particular expression like  walk and chew gum at the same time so I've heard  

سعی می‌کنید یک عبارت خاص مانند راه رفتن و آدامس بجوید، بنابراین من

that expression many times walking and chewing  gum at the same time uh so I have no doubt about  

بارها این عبارت را شنیده ام که راه رفتن و جویدن آدامس به طور همزمان

saying that but it sounds like you do have doubt  about that thing so when I say doubt it's like  

anything that you're uncertain about learning or  using or you can't remember it whatever that thing  

هر چیزی که در مورد یادگیری یا استفاده از آن نامطمئن هستید یا نمی توانید آن را به خاطر بسپارید، هر چیزی مانند آن چیزی

is like that doubt can be in any kind of form  in that way uh but the more you see examples of  

باشد، شک می تواند به هر شکلی باشد به این شکل، اما هر چه بیشتر نمونه هایی را ببینید از

things the more you will feel confident about  saying them as well uh let's see and R says  

چیزها، در مورد گفتن آنها نیز اطمینان بیشتری خواهید داشت، بیایید ببینیم و R می‌گوید

hello Drew I would like to know the best way to  understand English fast you see lots of examples  

سلام درو من می‌خواهم بهترین راه برای درک سریع انگلیسی را بدانم.

of it of real people speaking in in a real natural  way but do it for your level so if you're at a low  

اما این کار را برای سطح خود انجام دهید، بنابراین اگر در سطح پایین هستید،

level you should watch some children's shows and  read children's books and things like that uh you  

باید برنامه های کودکانه را تماشا کنید و کتاب های کودکان و مواردی از این قبیل را بخوانید.

made a mistake there I made you uh wait a minute  let's see yeah well understand I understand what  

اوه یک دقیقه صبر کن ببینیم بله، خوب متوجه شدم، می‌فهمم

you're it looks like that's a typo there but  nonah says I'm taking notes of your advice glad  

تو چیست، به نظر می‌رسد این یک اشتباه تایپی است، اما نونه می‌گوید من توصیه‌های شما را یادداشت می‌کنم   خوشحالم که

to hear it ol says I understand you better than  my husband that is British uh you would say who  

آن را می‌شنوم، می‌گوید من شما را بهتر از شوهرم بریتانیایی درک می‌کنم.

is British in that case but uh with a Scottish  accent yes so if if your husband uh speaks and  

در این مورد می‌گویید چه کسی بریتانیایی است، اما با لهجه اسکاتلندی بله، بنابراین اگر شوهرتان صحبت می‌کند و

he's he's like like like William Wallace from uh  from Braveheart or whatever and he's got a thick  

او مانند ویلیام والاس است. از اوه از Braveheart یا هر چیز دیگری و او لهجه غلیظی دارد،

accent then yeah it's going to be more difficult  to understand what he's saying even even if you're  

بله، فهمیدن صحبت های او دشوارتر خواهد بود، حتی اگر

more used to him speaking uh Miram says greetings  from Venezuela and let's see from Brazil to solve  

به صحبت کردن او عادت داشته باشید اوه، میرام از ونزوئلا سلام می کند و بیایید از برزیل ببینیم که یک مشکل را حل کنیم.

an unpredictable issue you should be good at  improvisation yes so you develop the ability  

موضوع غیرقابل پیش‌بینی شما باید در بداهه‌نویسی مهارت داشته باشید، بله، بنابراین

to improvise by seeing lots of other people  speak and in that way I can take pieces from  

با دیدن تعداد زیادی از موارد، توانایی بداهه‌گویی را افزایش دهید. افراد دیگر صحبت می‌کنند و من می‌توانم از

this conversation and that conversation and I  see how to connect them together and then use  

این مکالمه و آن مکالمه تکه‌هایی بگیرم و می‌بینم که چگونه آنها را به هم وصل کنم و سپس از

that fluently okay so if I see like two people  say the word I was doing this but I was doing  

آن استفاده کنم، خیلی خوب است، بنابراین اگر دیدم دو نفر می‌گویند که من این کار را انجام می‌دادم اما

that other thing then I should feel pretty  confident H I guess that sentence structure  

آن را انجام می‌دادم. چیز دیگری پس من باید کاملاً اطمینان داشته باشم H من حدس می‌زنم که ساختار جمله

is a good way of saying like you know this this  thing could probably apply in other situations  

راه خوبی برای گفتن است، مثل اینکه می‌دانید این احتمالاً می‌تواند در موقعیت‌های دیگر اعمال شود

or that's how I might use it so I start saying  myself I'm hot but uh I I'm happy to keep working  

یا اینطوری می‌توانم از آن استفاده کنم بنابراین شروع می‌کنم به گفتن خودم گرمم، اما خوشحالم که به کار ادامه می‌دهم

or like I'm tired but I will still go out and  exercise okay so those examples are things that  

یا مثل اینکه خسته هستم، اما همچنان بیرون می‌روم و خوب ورزش می‌کنم، بنابراین این مثال‌ها چیزهایی هستند که   به

help me understand the word but and then I I feel  confident have no doubt about using it all right  

من کمک می‌کنند کلمه را بفهمم، اما بعد احساس می‌کنم مطمئن هستم که در مورد استفاده درست از آن شکی ندارید

so when I'm seeing things I'm getting lots of  examples that's what's going to make me feel  

بنابراین وقتی چیزهایی را می بینم نمونه های زیادی را دریافت می کنم این چیزی است که باعث می شود احساس

better and I will also see I can begin improvising  like doing something that's not from a script or  

بهتری داشته باشم و همچنین می بینم که می توانم شروع کنم بداهه گویی مانند انجام کاری که از یک فیلمنامه نیست یا

something that I haven't seen I'm able to take  information from things I've already seen and then  

کاری که من ندیده ام می توانم اطلاعاتی را از چیزهایی که قبلاً دیده ام بگیرم و سپس

apply it in different ways that's what enables me  to improvise if I have no information then I can't  

آن را به روش های مختلف به کار ببرم، این همان چیزی است که به من امکان می دهد اگر اطلاعاتی نداشته باشم، بداهه کنم. من نمی توانم

improvise because I don't know I have nothing to  to improvise with but impro improvisation means  

بداهه بداهه کنم زیرا نمی دانم چیزی برای بداهه دادن ندارم، اما بداهه بداهه به این معنی است که

you're able to take information and recombine it  or mix it or use it in different situations that  

شما می توانید اطلاعات بگیرید و دوباره ترکیب کنید آن را یا مخلوط کنید یا از آن در موقعیت‌های مختلف استفاده کنید که

that are different from the original all right so  you only learn how to do that if you get many many  

با حالت اصلی متفاوت است، بسیار خوب است، بنابراین فقط در صورتی یاد می‌گیرید که چگونه این کار را انجام دهید، اگر

examples of of seeing people people do things  like that let's see uh okay I well looks like  

نمونه‌های زیادی از دیدن افرادی که کارهایی از این قبیل انجام می‌دهند به دست بیاورید.

you guys are speaking with each other but glad  to hear it all right let's see looking forward  

شما بچه‌ها دارید با هم صحبت می‌کنید اما خوشحالم از شنیدن همه چیز خوب، بیایید ببینیم مشتاقانه

to reading your book yes uh glad to hear it  Anette the the book should lay out everything  

برای خواندن کتاب شما بله آه خوشحالم که آن را می‌شنوم آنت که کتاب باید ارائه کند همه چیز

and it's taken me a long time to put everything  together but I'm excited to release it and give  

و زمان زیادی طول کشید تا همه چیز را کنار هم بگذارم، اما هیجان زده هستم که آن را آزاد کنم و

it to people and hopefully people understand it  and that's my my big thing about like making it  

به مردم بدهم و امیدوارم مردم آن را درک کنند و این مهم ترین چیز من در مورد ساختن آن

all about one idea about destroying doubt uh and  the core of the book is that you should get fluent  

همه چیز درباره یک ایده در مورد از بین بردن شک است. هسته اصلی کتاب این است که شما باید مسلط شوید

and then speak so that's the main idea uh let's  see uh Drew you are the only one who talks fast  

و سپس صحبت کنید، بنابراین این ایده اصلی است، بیایید ببینیم اوه درو، شما تنها کسی هستید که سریع صحبت می کنید

but I understand perfect you are awesome well  remember that I'm speaking quickly but I'm also  

اما من عالی می فهمی عالی هستی خوب یادت باشد که من سریع صحبت می کنم اما

blending the sounds of my words together in a in  a natural way that's understandable for people so  

صداهای کلماتم را به روشی طبیعی که برای مردم قابل درک است با هم ترکیب می کنم.

I'm I'm trying to still be clear with my speech  rather than Mumble and uh and say things and you  

به جای زمزمه کردن و گفتن چیزهایی و

you can't understand what I'm saying uh but it's  very difficult to understand when most people  

شما نمی توانید بفهمید من چه می گویم، اما درک آن زمانی که اکثر مردم

speak uh very quickly and uncleanly my brain shuts  down right away yeah um and again the to stop  

خیلی سریع و ناپاک صحبت می کنند بسیار دشوار است. فوراً خاموش می‌شود، آره اوم و دوباره متوقف می‌شود

that if you only listen to teachers then it's  going to be very difficult to get to that higher  

که اگر فقط به معلمان گوش دهید، رسیدن به

level of understanding people who are not clear so  you need to spend more time listening to that kind  

سطح بالاتر   از درک افرادی که واضح نیستند بسیار دشوار خواهد بود، بنابراین باید زمان بیشتری را برای گوش دادن به این نوع صحبت‌ها صرف کنید.

of English as well but it becomes easier if you  know what you're listening to before you listen to  

انگلیسی نیز همینطور، اما اگر قبل از گوش دادن بدانید که به چه چیزی گوش می‌دهید، آسان‌تر می‌شود،

it so for example you hear something from me like  I explain some vocabulary and then you see some  

مثلاً چیزی از من می‌شنوید، مثلاً چند واژگان را توضیح می‌دهم و سپس مقداری را می‌بینید

natives using it who are less clear wouldn't that  help you become a much more confident listener you  

بومی‌هایی که از آن استفاده می‌کنند و کمتر واضح هستند، این به شما کمک نمی‌کند شنونده مطمئن‌تری شوید، شما

would feel more confident like oh Drew explained  that you hear somebody else use it wait a minute  

اعتماد به‌نفس‌تری خواهید داشت، مثل اوه درو توضیح داد که می‌شنوید شخص دیگری از آن استفاده می‌کند یک دقیقه صبر کنید

I remember that phrase and even if they don't  speak it clearly you understand what they're  

من آن عبارت را به خاطر می‌آورم و حتی اگر صحبت نمی‌کند به وضوح می‌فهمید که آن‌ها چه

saying it makes you feel more confident it erases  more doubt and that's how it gets you fluent all  

می‌گویند، این باعث می‌شود اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید، شک بیشتر را از بین می‌برد و به این ترتیب باعث می‌شود که به همه چیز مسلط شوید،

right so this is what we do in fluent for life  this is why the program is organized the way it  

بنابراین این کاری است که ما انجام می‌دهیم مسلط برای تمام عمر  به همین دلیل است که برنامه طوری سازماندهی شده است   که

is to give you uh different examples of the same  thing it's just another kind of naturally varied  

نمونه‌های متفاوتی از یک چیز را به شما ارائه می‌کند. این فقط نوع دیگری از تنوع طبیعی است.

review all right Gabriel says uh lately I've  been thinking about trying to translate videos  

in my native language into English as an idea to  improve my English do you think it's a good idea  

زبان مادری من به انگلیسی به‌عنوان ایده‌ای برای بهبود زبان انگلیسی من فکر می‌کنید این ایده خوبی است

or do you think it would be counterproductive uh  I mean there's probably more efficient things you  

یا فکر می‌کنید نتیجه معکوس خواهد داشت، منظورم این است که احتمالاً وجود دارد کارهای کارآمدتری که

could do it would certainly test your ability at  translating stuff but ra like instead of me trying  

می‌توانید انجام دهید، مطمئناً توانایی شما را در ترجمه مطالب آزمایش می‌کند، اما دوست دارم به جای اینکه من تلاش کنم

to translate one thing I would rather see a bunch  of different natives talking about something and  

یک چیز را ترجمه کنم، ترجیح می‌دهم یک دسته بومی مختلف را ببینم که در مورد چیزی صحبت می‌کنند و

that's just like a faster and easier way to get  that uh get that same kind of practice but if you  

این یک راه سریع‌تر و آسان‌تر برای رسیدن به آن است. اوه، همین نوع تمرین را انجام دهید، اما اگر

if you want to put an extra layer of Challenge  on that you might want to do that but again like  

اگر می‌خواهید یک لایه چالش اضافی روی آن قرار دهید، ممکن است بخواهید این کار را انجام دهید، اما دوباره

the the thing the thing about translating is that  there are actually many different ways you might  

چیزی که در مورد ترجمه وجود دارد را دوست داشته باشید. این است که  در واقع روش‌های مختلفی وجود دارد که می‌توانید

say something and that's why I'd rather hear  lots of different examples of different natives  

چیزی بگویید و به همین دلیل است که من ترجیح می‌دهم نمونه‌های مختلفی از بومیان مختلف را بشنوم   که

expressing things greetings from Ecuador says one  minute long after a little blackout uh let's see  

در حال بیان چیزهایی هستند که از اکوادور تبریک می‌گویند، یک دقیقه بعد از یک خاموشی کوچک آه بیایید ببینیم

uh v v Vino that's an interesting name Von there's  a lot of O's and I's in that V Vino vonino Castro  

uh v v Vino نام جالبی است. فون، O'های زیادی وجود دارد و من در آن V وینو ونینو کاسترو هستم

hello everybody hello teacher vonino from Brazil  I used to watch your videos I really enjoy your  

سلام به همه سلام معلم ونینو از برزیل قبلاً ویدیوهای شما را تماشا می‌کردم. واقعاً از آموزش شما لذت می‌برم.

teaching go glad to hear and Marcus Phoenix is  back what should I do uh when in a conversation  

خوشحال می‌شوم که می‌شنوم و مارکوس فینیکس بازگشته است، وقتی در یک مکالمه

uh someone speaks about a topic I don't know about  expression what do I what do you think is well if  

شخصی در مورد موضوعی صحبت می‌کند که من درباره آن نمی‌دانم، چه فکر می‌کنم، چه کار باید بکنم. خوب است اگر

you just don't know what something means ask them  to say oh what what does that mean what are you  

شما فقط معنی چیزی را ندانید از آنها بخواهید بگویند اوه یعنی چه

talking about you don't have to feel shy in a  conversation about asking them for that like if  

در مورد چه صحبت می‌کنید، لازم نیست در گفتگو در مورد درخواست از آنها خجالتی شوید مثلاً اگر

I'm talking to a mechanic a typical thing is like  I'm going to pretend I know what I'm talking about  

من با یک مکانیک صحبت کنم، یک چیز معمولی این است که  می خواهم وانمود کنم که می دانم درباره چه صحبت می کنم

or listening to something and like I pretend I'm  listening and I understand but really I don't so  

یا به چیزی گوش می دهم و مثل اینکه وانمود می کنم دارم گوش می کنم و می فهمم، اما واقعاً نمی دانم بنابراین

I could do that or I could to say I'm sorry I  don't really know much about this topic could  

من می‌توانم این کار را انجام دهم یا می‌توانم بگویم متاسفم که واقعاً چیز زیادی در مورد این موضوع نمی‌دانم    می‌توانید به

you help me understand it and most people will  say sure people like to talk about the things  

من کمک کنید تا آن را بفهمم و بیشتر مردم  خواهند گفت که مردم دوست دارند در مورد چیزهایی صحبت کنند

that they know about and that they enjoy and so  let them tell you about stuff to say I'm sorry  

که می‌دانند. و از اینکه آنها لذت می برند و بنابراین اجازه دهید در مورد چیزهایی به شما بگویند متاسفم

I don't know much about this could you tell me  more could you explain it in plain English for  

من چیز زیادی در مورد این موضوع نمی دانم می توانید به من بگویید بیشتر می توانید آن را به انگلیسی ساده برای او توضیح دهید،

him all right so most people especially if it's  someone trying to teach you something or give you  

بنابراین بیشتر مردم به خصوص اگر کسی باشد که تلاش می کند برای اینکه چیزی به شما یاد بدهند یا

information about you know like your car whatever  uh it's important that you know that so let them  

اطلاعاتی درباره ماشینتان به شما بدهند، مهم است که بدانید، بنابراین اجازه دهید آنها به

teach you and make sure you understand it uh that  is the reason increasing vocabulary uh sounds to  

شما آموزش دهند و مطمئن شوید که آن را متوجه شده‌اید، این دلیل افزایش دایره لغات است. به نظر می رسد

be the important First Step well it's not it's not  really increasing vocabulary like you don't want  

قدم اول مهم باشد، خوب، این نیست واقعاً واژگان را افزایش نمی دهد، مثل اینکه نمی خواهید

to just learn more words it's much better to have  a smaller vocabulary that you actually have no  

فقط لغات بیشتری یاد بگیرید، خیلی بهتر است دایره لغات کوچکتری داشته باشید که در واقع هیچ

doubt about so if I have a hundred words and I  don't really feel very confident about them that's  

شکی در آن ندارید، بنابراین اگر صد کلمه و من واقعاً در مورد آنها اعتماد به نفس زیادی ندارم که

not going to help me very much in conversations  I might understand some people but I won't speak  

در گفتگوها به من کمک نمی کند. ممکن است برخی افراد را درک کنم اما

very well instead if I have a smaller vocabulary  and you'll notice in these videos there if you  

در عوض خیلی خوب صحبت نمی کنم. اگر دایره لغات کوچکتری داشته باشم و در این ویدیوها متوجه خواهید شد که اگر می‌خواهید

I should actually analyze all the vocabulary I  use in these videos but it's a lot of the same  

همه واژگانی را که در این ویدیوها استفاده می‌کنم تجزیه و تحلیل کنم، اما این کلمات همان

simple words again and again I'm not using  a lot of advanced vocabulary or idioms or  

کلمات ساده هستند و باز هم من از کلمات پیشرفته زیادی استفاده نمی‌کنم. واژگان یا اصطلاحات یا

other things like that it's all pretty similar  like kinds of things in my videos and I do that  

چیزهای دیگر مانند اینها همه بسیار شبیه به چیزهایی در ویدیوهای من هستند و من این کار را

intentionally because I want to show you that  you don't need a big vocabulary to be fluent  

عمدا انجام می‌دهم زیرا می‌خواهم به شما نشان دهم که این کار را نمی‌کنید برای مسلط بودن به دایره لغات بزرگ نیاز دارید

fluency doesn't mean a large vocabulary  it just means how well you're able to

تسلط به معنای دایره لغات زیاد نیست بلکه فقط به این معنی است که چقدر خوب می توانید

communicate uh let's see what I list so that  is the reason increasing okay I got that one  

ارتباط برقرار کنید، بیایید ببینیم چه چیزی را فهرست می کنم، بنابراین دلیل افزایش آن است، خوب من آن را دریافت کردم

there uh all and you guys are speaking to each  other hey Drew see and uh we're in the heart of  

صحبت کردن با یکدیگر هی درو ببین و اوه ما در قلب هستیم

okay you guys are speaking with each other all  right Fantastic look at that we got to the end  

ما به پایان

of the comments over here but hopefully people  get the idea um for you you have to evaluate  

نظرات اینجا رسیدیم، اما امیدواریم که مردم این ایده را دریافت کنند، شما باید

your own English unless you have someone there  to to do that for you uh but the basic idea is  

انگلیسی خود را ارزیابی کنید، مگر اینکه کسی را داشته باشید که این کار را برای شما انجام دهد، اما ایده اصلی این است

that you will think about where you get stuck in  conversations so if you can't have a conversation  

که شما به آن فکر خواهید کرد. جایی که در مکالمه‌ها گیر می‌کنید، بنابراین اگر اصلاً نمی‌توانید مکالمه داشته باشید،

at all then you should really focus more on  the basics and making sure uh that you can  

باید بیشتر روی اصول اولیه تمرکز کنید و مطمئن شوید که می‌توانید

make connection like you know even basic sentence  connectors like and and but and or making sure  

مثل اینکه حتی کانکتورهای جملات اولیه را می‌شناسید، ارتباط برقرار کنید. دوست داشته باشید و و اما و یا مطمئن شوید

you can use those that you understand them well  you've seen lots of examples of how other natives  

می‌توانید از مواردی استفاده کنید که آنها را به خوبی درک می‌کنید نمونه‌های زیادی از نحوه انجام سایر بومی‌ها دیده‌اید،

uh are doing that so not just teachers not just  people who are speaking clearly but seeing lots  

بنابراین نه فقط معلمان نه فقط افرادی که واضح صحبت می‌کنند، بلکه

of examples of natives actually use these things  in the real world and that will make you feel much  

نمونه‌های زیادی از افراد بومی را می‌بینند. در واقع از این چیزها در دنیای واقعی استفاده کنید و این باعث می‌شود که خیلی بیشتر احساس کنید

more confident that you know how to do it too so  remember this is a different kind of practice a  

که می‌دانید چگونه این کار را انجام دهید، بنابراین به یاد داشته باشید که این یک تمرین متفاوت است، یک

different kind of preparation than what you would  do if you're just trying to like if I want to  

نوع آمادگی متفاوت از چه کاری انجام می‌دهید اگر فقط می‌خواهید دوست داشته باشید اگر بخواهم

practice a punch and learn how to do it well I  need to do that thing many many times and just  

یک مشت تمرین کنم و یاد بگیرم چگونه آن را به خوبی انجام دهم، باید آن کار را چندین بار انجام دهم و فقط

repeat that again and again but I'm not doing that  for English I really need to get lots of varied  

آن را دوباره و دوباره تکرار کنم، اما من این کار را انجام نمی‌دهم. انگلیسی من واقعاً نیاز به دریافت ورودی‌های متنوع   زیادی دارم

input which helps me develop a network because  it's a different kind of output a different kind  

که به من کمک می‌کند شبکه‌ای را توسعه دهم، زیرا این یک نوع خروجی متفاوت است، یک نوع

of skill and because it's unpredictable I can't  I can't like have a specific thing that I need  

مهارت متفاوت است و چون غیرقابل پیش‌بینی است، نمی‌توانم نمی‌توانم چیز خاصی را دوست داشته باشم که

to remember um and that will also take pressure  off me if I'm trying to memorize things I don't  

برای به خاطر سپردن آن نیاز داشته باشم، و اگر بخواهم چیزهایی را به خاطر بسپارم که

need to try to do that I just need to see  how different people talk I remember like  

لازم نیست انجام دهم، فشار را از من کم می‌کند، فقط باید ببینم افراد مختلف چگونه با من صحبت می‌کنند. به یاد داشته باشید مانند

an example some years ago for Japanese for myself  I was um I was watching someone talk about like  

نمونه‌ای چند سال پیش برای ژاپنی‌ها برای خودم. من داشتم می‌دیدم که کسی در مورد

the percentage of something and often uh Japanese  people will say like nento like what percent that  

درصد چیزی صحبت می‌کرد و اغلب ژاپنی‌ها مثل ننتو می‌گویند که چند درصد

that kind of English is borrowed for Japanese  uh but this person said like NW and I said oh  

آن نوع انگلیسی است. قرض گرفته شده برای ژاپنی اوه، اما این شخص مانند NW گفت و من گفتم اوه

look at that that's very interesting like you  can talk about like the piece of something in  

ببین که خیلی جالب است مثل اینکه تو می‌توانی مثل nanw درباره آن صحبت کنی

that same way like nanw and and so I heard that  I didn't need to repeat it many many times I  

و بنابراین شنیدم که نیازی به تکرار آن نیست خیلی وقت‌ها

just understood in this situation or in this  context this is also some vocabulary I could  

در این موقعیت یا در این زمینه تازه فهمیدم این هم واژگانی است که می‌توانم

use and there my vocabulary grew but not because  I was trying to memorize things or repeat things  

استفاده کنم و واژگانم در آنجا رشد کرد، اما نه به این دلیل که سعی می‌کردم چیزها را حفظ کنم. یا چیزهایی را تکرار کنید

it's just I made the connection and I had no doubt  about how it was being used so I heard it used I  

فقط من اتصال را ایجاد کردم و هیچ شکی نداشتم در مورد نحوه استفاده از آن، بنابراین شنیدم که از آن استفاده می‌شود،

knew the pronunciation I knew the context all  those questions were answered for me and very  

تلفظ را می‌دانستم، زمینه را می‌دانستم  همه آن سؤالات برای من پاسخ داده شد و خیلی   به

quickly another example I'll share uh this was  a recent one uh is just being at a coffee shop  

سرعت مثال دیگری که به اشتراک می‌گذارم این یک مورد اخیر بود، فقط در یک کافی‌شاپ بودم

and usually people ask like for here or to go so  that's the the English version someone might come  

و معمولاً مردم می‌خواهند اینجا یا بروند، بنابراین این نسخه انگلیسی است که ممکن است کسی

to your restaurant or whatever they're going  to order some food is it for here or to go or  

به رستوران شما یا هر چیز دیگری که باشد بیاید. رفتن برای سفارش غذا برای اینجاست یا رفتن یا

you might hear like for here or take out you know  something like that and so in Japanese it's like  

ممکن است بشنوید مثل اینجا یا بیرون بیاورید چیزی شبیه به آن را می‌دانید و بنابراین در ژاپنی مانند

uh 10 so it's like is it is it for like eating in  or or taking away uh and then I and then I heard a  

uh 10 است پس مثل این است که برای غذا خوردن در یا یا بردن است اوه و بعد من و بعد من یک

different expression which was like T N like are  you going to eat here and then go or drink here  

عبارت متفاوت شنیدم که مثل T N بود مثل اینکه می‌خواهی اینجا بخوری و بعد برو یا اینجا بنوشی

and then go and then I th and I thought oh wow  isn't that interesting it's a much more casual way  

و بعد برو و بعد من و فکر کردم اوه وای آنقدرها هم جالب نیست، روشی خیلی معمولی تر

of expressing that but that's because the staff  know me pretty well um but in that case look at  

برای بیان آن است، اما این به این دلیل است که کارکنان به خوبی من را می شناسند، اما در این مورد به

that here's a different way like people might  describe that same situation or ask me if I'm  

روش دیگری نگاه کنید، مثل اینکه مردم ممکن است همان موقعیت را توصیف کنند یا از من بپرسند که آیا من

having something here or to go or if I'm going to  like eat first and then leave that's what they're  

دارم چیزی اینجا یا برای رفتن یا اگر قرار است ابتدا دوست داشته باشم بخورم و سپس بروم این چیزی است که آنها می

asking so so in that case again I'm seeing lots  of examples and understanding it from the context  

پرسند بنابراین در این صورت دوباره نمونه های زیادی را می بینم و درک آن از متن

because I'm paying attention to that not because  I'm looking for specific phrases to use for  

زیرا به آن توجه می‌کنم، نه به این دلیل که  به دنبال عبارات خاصی برای استفاده از

certain situations I might do that maybe at the  start just to understand some vocabulary but it's  

موقعیت‌های خاص هستم که ممکن است در ابتدا این کار را انجام دهم تا فقط برخی از واژگان را بفهمم، اما

a lot better to start with the situation and then  see lots of examples all right I'll answer these  

خیلی بهتر است که با آن شروع کنم. موقعیت و سپس نمونه‌های زیادی را ببینید خوب، من به این

uh final questions over here uh let's see Ali  says you are giving us a lot of useful tips I'm  

سؤالات پایانی پاسخ می‌دهم، بیایید ببینیم علی می‌گوید شما نکات مفید زیادی به ما می‌دهید که می‌نویسم

writing down glad to hear and so remember uh these  videos are also available you can watch them again  

خوشحالم که می شنوم و به خاطر داشته باشید که این ویدیوها نیز موجود هستند، می توانید دوباره آنها را تماشا کنید

and uh the transcript should be available maybe  in a day I guess uh teacher I would like to hear  

و آه، رونوشت باید در دسترس باشد شاید یک روز دیگر، حدس می‌زنم اوه معلم، دوست دارم

you hear from you about connected speech uh well  I don't want to talk about whole bunch about that  

شما درباره گفتار متصل از شما بشنوم، خب، من نمی‌خواهم در مورد این موضوع صحبت کنم،

but you know you can see lots of examples of that  on YouTube with uh people explaining that already  

اما می‌دانید که می‌توانید نمونه‌های زیادی از آن را در YouTube ببینید با افرادی که توضیح می‌دهند که قبلاً

it's like V Fredo uh you look great better with  beards glad your ERS says good morning nice uh  

مثل V Fredo است، شما عالی به نظر می‌رسید با ریش خوشحالم که ERS شما می‌گوید صبح بخیر خوب آه..

nice to hear this morning nice beard sir and venon  says connected speech is American English uh is  

خوشحالم که امروز صبح می‌شنوم ریش خوب آقا و ونون می‌گوید سخنرانی متصل انگلیسی آمریکایی است آه این کار

not so easy especially when talking to Americans  from countryes out yeah so people are going to  

آسان نیست، مخصوصاً وقتی با آمریکایی‌ها از کشور‌های دیگر صحبت می‌کنید، بله، بنابراین مردم می‌خواهند

blend their speech and and say things and put them  together and that's I I don't know what language  

صحبت‌های خود را با هم ترکیب کنند و چیزها را بگو و آنها را کنار هم بگذار و من نمی دانم به چه زبانی

that would not be true for I don't I don't know  if there is a language where people actually speak  

این درست نیست زیرا نمی دانم اگر زبانی وجود دارد که مردم در واقع

clearly like robots so we call it connected speech  but uh it's basically how everybody talks normally  

مانند روبات‌ها به وضوح صحبت کنید، بنابراین ما آن را گفتار متصل می‌نامیم، اما اساساً اینطور است که همه به طور عادی صحبت می‌کنند

when they're speaking in just an informal way  all right so the the best way to prepare for  

وقتی فقط به روشی غیررسمی صحبت می‌کنند، بنابراین بهترین راه برای آماده شدن برای

that just like I'm talking about in this video is  to see lots of examples but you need to focus your  

همان چیزی است که من در این ویدیو صحبت می‌کنم. این است که مثال‌های زیادی را ببینید، اما باید روی مثال خود تمرکز کنید،

example like hearing something from a teacher and  then seeing other people talking about that same  

مانند شنیدن چیزی از یک معلم و سپس دیدن افراد دیگر که درباره همان موضوع صحبت می‌کنند.

thing all right that's going to prepare you a lot  better than just like watching some random content  

شما خیلی بهتر از تماشای برخی از محتوای تصادفی

and not understanding what's going on all right if  you'd like to see how we do this this is the exact  

و ندانسته‌بودن آنچه در حال انجام است

format of fluent for Life the reason we built  the program like that is because it actually is  

در واقع

a great way for you to understand the language  to get lots of naturally varied review and to  

راهی عالی برای شما برای درک زبان برای دریافت بسیاری از بررسی های طبیعی متنوع و

prepare for conversations before you speak so if  you'd like to get fluent before you speak click on  

آماده شدن برای مکالمات قبل از صحبت کردن است، بنابراین اگر می خواهید قبل از صحبت کردن مسلط باشید، کلیک کنید در

the link in the description below this video and  you'll see how to do that all right looks like  

پیوند در توضیحات زیر این ویدیو و خواهید دید که چگونه این کار را درست انجام دهید، به نظر می‌رسد

last kind final questions here manin says good  evening from the Dominican Republic and Shang  

آخرین سؤالات آخر در اینجا مانین می‌گوید عصر بخیر از جمهوری دومینیکن و شانگ   می‌گوید

says morning Drew thank you for your great lessons  does ditching doubts apply to writing I sense is  

صبح درو از شما برای درس‌های عالی‌تان متشکرم . برای نوشتن احساس می کنم

speaking and writing are both the same as using  English but uh with different wording yeah I mean  

صحبت کردن و نوشتن هر دو مانند استفاده از انگلیسی هستند، اما با عبارات متفاوت بله، منظورم

it would it would be the same thing so reading a  lot or actually writing things and seeing examples  

این است   این کار یکسان خواهد بود، بنابراین خواندن زیاد یا زیاد در واقع نوشتن چیزها و دیدن نمونه‌هایی

of how other people do it so if you if you read  something interesting and you try to copy that  

از نحوه انجام این کار توسط دیگران، اگر چیز جالبی بخوانید و سعی کنید آن را کپی کنید،

down that will improve your writing and speaking  like imagine describing a sunset how might a bunch  

نوشتن و صحبت کردن شما بهبود می‌یابد.

of really good authors describe that like people  would describe that in a in an infinite number of  

مردم به روش‌های بی‌نهایت آن را توصیف می‌کنند

ways and so if you're looking at all those it  would improve your writing it would improve  

و بنابراین اگر به همه آن‌ها نگاه می‌کنید، نوشتن شما را بهبود می‌بخشد،

your speech you would learn a lot of different  you know interesting ways of connecting things  

گفتار شما را بهبود می‌بخشد، چیزهای مختلف زیادی یاد می‌گیرید. شما راه‌های جالبی برای اتصال چیزها می‌دانید

uh and last one looks uh look like that is that is  so tiny over here I can't see looks like sun looks  

اوه و آخرین به نظر می‌رسد آه اینطور به نظر می‌رسد که اینجا آنقدر کوچک است که نمی‌توانم ببینم خورشید

like water I don't know the the CH I'm guessing  that's Chinese but uh that is that water star I  

شبیه آب است  من نمی‌دانم CH که حدس می‌زنم چینی است این همان ستاره آبی است که من

don't know if that's the same thing in Chinese or  not I can't understand clearly next next phrase  

نمی‌دانم آیا این همان چیزی است که در چینی وجود دارد یا نمی‌توانم عبارت بعدی را به وضوح درک کنم

it is our official wedding photos are out yeah  it means they're publicly available uh can we  

عکس‌های رسمی عروسی ما منتشر شده است، بله، به این معنی است آنها به صورت عمومی در دسترس هستند، آیا می‌توانیم

use textbook language when we write yeah sure the  point the point is it's not like textbook English  

وقتی می‌نویسیم از زبان کتاب درسی استفاده کنیم بله مطمئن شوید که نکته این است که مثل کتاب درسی انگلیسی نیست

is bad it's just incomplete so if you're thinking  about how do I prepare for real communication some  

بد است، فقط ناقص است، بنابراین اگر به این فکر می‌کنید که چگونه برای ارتباط واقعی آماده شوم، برخی از

textbook English is going to be useful but also  you should be getting examples of how natives  

کتاب‌های درسی انگلیسی در دسترس هستند. برای مفید بودن، اما باید مثال‌هایی از نحوه

actually communicate so if you never speak and  you don't care about watching movies or TV shows  

برقراری ارتباط بومی‌ها دریافت کنید، بنابراین اگر هرگز صحبت نمی‌کنید و به تماشای فیلم یا برنامه‌های تلویزیونی اهمیت نمی‌دهید

or whatever you probably don't need to watch my  videos either then uh but if you don't care about  

یا هر چه احتمالاً نیازی به تماشای ویدیوهای من ندارید، اما اگر به

speaking then you don't really need to learn that  information but if you want to understand movies  

صحبت کردن اهمیتی نمی دهید، واقعاً نیازی به یادگیری آن اطلاعات ندارید، اما اگر می خواهید فیلم ها

and TV shows and newspapers and like anything  else that's English related then it's a good  

و برنامه های تلویزیونی و روزنامه ها و هر چیز دیگری را دوست داشته باشید. این مربوط به انگلیسی است، پس

idea to move beyond the textbook English and then  you know like do get like the real information the  

بهتر است فراتر از کتاب درسی انگلیسی حرکت کنید و سپس می‌دانید که می‌خواهید مانند اطلاعات واقعی

real things that natives use andan says with a  beard uh you're not like Tom Hanks anymore no  

چیزهای واقعی که بومی‌ها استفاده می‌کنند و آن‌ها با ریش می‌گویند آهان شما نیستید مثل تام هنکس دیگر نه

Tom Hanks Tom Hanks in Castaway he still had a  beard so he he actually grew out the beard in  

تام هنکس تام هنکس در Castaway او هنوز هم ریش داشت، بنابراین او در واقع ریش خود را در Castaway بلند کرد

Castaway when people say I look like Tom Hanks  they're probably talking about Forest Gump that  

وقتی مردم می گویند من شبیه تام هنکس هستم احتمالاً در مورد شخصیت Forest Gump صحبت می کنند

character specifically because I have short hair  but I don't think Forest Gump had a beard in that  

زیرا من موهای کوتاه دارم. اما فکر نمی‌کنم فارست گامپ در آن فیلم ریش داشته باشد، به

movie I don't remember anyway it's not important  but yes I'm glad maybe I'll do like half and half  

هر حال یادم نیست مهم نیست، اما بله خوشحالم که شاید نصف نصف

I'm going to shave half the beard off so people  can't tell if I look like Tom Hanks or not but  

ریش را خواهم تراشید تا مردم نتوانند تشخیص دهند که شبیه تام هنکس هستم یا نه، اما

it interesting it's only it's only like people who  watch this channel that think that all right well  

جالب است، فقط مثل افرادی است که این کانال را تماشا می کنند و فکر می کنند خوب است. خوب

have a fantastic day again if you'd like to see  how this works and just have me do all this hard  

دوباره یک روز فوق‌العاده داشته باشید اگر می‌خواهید ببینید این کار چگونه کار می‌کند و فقط از من بخواهید این همه

work for you click on the link in the description  I John Renault as well yeah John Renault that's  

کار سخت را برای شما انجام دهم، روی پیوند در توضیحات کلیک کنید من جان رنو و همچنین بله جان رنو

right all right well have a fantastic day  click on the links in the descriptions to  

درست است، روز فوق‌العاده‌ای داشته باشید. روی پیوندهای موجود در توضیحات کلیک کنید تا

learn more both about Frederick and fluent for  life and I'll see you in the next video bye-bye

درباره فردریک و مسلط برای زندگی بیشتر بدانید و من شما را در ویدیوی بعدی می‌بینم خداحافظ