Learn English - LESSON 9 - How to express BEFORE - DURING - AFTER in English

In my previous lesson,

در درس قبلی

I talked about using English tense to express time.

در مورد استفاده از زمان انگلیسی برای بیان زمان صحبت کردم.

Today we will look at the way we show the order or sequence in which things might happen or appear.

امروز به نحوه نشان دادن ترتیب یا ترتیبی که ممکن است اتفاقات یا ظاهر شوند نگاه کنیم.

This lesson relates to expressing 'before', 'during', and 'after'.

این درس به بیان «قبل»، «در طول» و «بعد» مربوط می شود.

There is normally an order to expressing how things occur.

معمولاً دستوری برای بیان چگونگی وقوع اتفاقات وجود دارد.

Quite often we will need to express how those things will happen,

اغلب ما نیاز داریم که بیان کنیم آن چیزها چگونه اتفاق می‌افتند، اتفاق می‌افتند

are happening, or have happened.

یا اتفاق افتاده‌اند.

First we will look at expressing ‘before’.

ابتدا به بیان "قبل" خواهیم پرداخت.

When we want to show when something happens,

وقتی می خواهیم نشان دهیم که چه زمانی اتفاقی می افتد،

there is normally a point where we have to start.

معمولاً نقطه ای وجود دارد که باید از آنجا شروع کنیم.

Of course, that normally relates to the beginning.

البته این معمولاً به ابتدا مربوط می شود.

The first thing that happens is the start.

اولین چیزی که اتفاق می افتد شروع است.

We can describe it as the first instance, or occurrence.

ما می توانیم آن را به عنوان اولین نمونه یا رخداد توصیف کنیم.

The first thing comes before everything else.

اولین چیز قبل از هر چیز دیگری است.

To begin is to start off.

شروع کردن، شروع کردن است.

You begin a journey.

شما سفری را آغاز می کنید.

You start a new job.

شما کار جدیدی را شروع می کنید.

The first thing you do in the morning is the start of your day.

اولین کاری که در صبح انجام می دهید، شروع روزتان است.

You might start or begin a speech or a conversation with one or more people.

ممکن است سخنرانی یا مکالمه ای را با یک یا چند نفر شروع کنید یا شروع کنید.

Of course, before starting something, there might be a period of preparation,

البته، قبل از شروع کاری، ممکن است یک دوره آماده سازی وجود داشته باشد،

when plans are made and decisions are also made.

زمانی که برنامه ریزی می شود و تصمیم گیری نیز انجام می شود.

So it is possible to start planning for something before it even begins.

بنابراین می‌توان قبل از شروع برنامه‌ریزی برای چیزی شروع کرد.

It is done in advance.

از قبل انجام می شود.

It is common for some type of preparation to be carried out

معمول است که برخی از انواع آماده سازی

before a large project is agreed to, or undertaken.

قبل از توافق یا انجام یک پروژه بزرگ انجام شود.

We might also express ‘before’ when showing the order in which things happen.

همچنین ممکن است هنگام نشان دادن ترتیب اتفاقات، «قبل» را بیان کنیم.

One thing occurs before the other.

یک چیز قبل از دیگری اتفاق می افتد. برق

The flash of lightning came before the rumble of thunder.

رعد و برق قبل از غرش رعد آمد.

On a list of items, the order of importance is often noted,

در فهرستی از اقلام، ترتیب اهمیت اغلب ذکر می‌شود و

with each number showing how necessary each item is.

هر عدد نشان می‌دهد که هر مورد چقدر ضروری است.

One being the most important

یکی مهم ترین

and ten being the least important.

و ده کم اهمیت ترین.

So the item at number five comes before number six

بنابراین مورد شماره پنج قبل از شماره شش قرار می گیرد

because it is viewed as more important.

زیرا مهمتر به نظر می رسد.

If you want to show that one thing is happening at the same time as something else.

اگر می خواهید نشان دهید که یک چیز همزمان با چیز دیگری اتفاق می افتد.

Then we will say ‘during’.

سپس «در طول» خواهیم گفت.

One or more things are occurring at the same time.

یک یا چند مورد به طور همزمان رخ می دهد.

During the walk, it started to rain.

در طول پیاده روی، باران شروع به باریدن کرد.

During the afternoon, I like to take a nap.

بعد از ظهر دوست دارم چرت بزنم.

During the winter, I normally stay in the house.

در زمستان معمولاً در خانه می مانم.

Expressing ‘during’ means ‘also at the same time’.

بیان «در طول» به معنای «هم‌زمان» است.

He fell asleep during my performance.

هنگام اجرای من خوابش برد.

As one thing was happening, another thing was also occurring.

همانطور که یک اتفاق می افتاد، اتفاق دیگری نیز رخ می داد.

You might plan to do something during a certain period of time.

ممکن است برای انجام کاری در یک دوره زمانی مشخص برنامه ریزی کنید.

During this meeting we will talk about our plans for next year.

در این جلسه در مورد برنامه های سال آینده خود صحبت خواهیم کرد.

During my spring break, I will take on a part time job.

در تعطیلات بهاری، من یک کار نیمه وقت خواهم داشت.

You can express ‘during’, when discussing past events.

هنگام بحث در مورد رویدادهای گذشته می توانید "در طول" را بیان کنید.

Things you are doing now, or plans you have for the future.

کارهایی که اکنون انجام می دهید یا برنامه هایی که برای آینده دارید.

Then we have ’after’ which expresses the occurrence of something following the previous thing.

سپس «بعد» داریم که بیانگر وقوع چیزی به دنبال چیز قبلی است.

The first person walks into the room and I go in after.

نفر اول وارد اتاق می شود و من بعد از آن وارد اتاق می شوم.

So the word ‘after’ shows what follows And what is next.

بنابراین کلمه "بعد" آنچه را که در پی می آید و آنچه بعد است را نشان می دهد.

After a meal, you might have a cup of coffee.

بعد از غذا، ممکن است یک فنجان قهوه بنوشید.

The meal comes before the coffee,

غذا قبل از قهوه می آید

and the coffee comes after the meal.

و قهوه بعد از غذا می آید.

An activity following something done, comes after the event.

فعالیتی که به دنبال کاری انجام شده است، پس از رویداد انجام می شود.

After the show, you will go home.

بعد از نمایش به خانه می روید.

Showing the order of a list of items or events,

نمایش ترتیب فهرستی از موارد یا رویدادها،

often involves expressing ‘after’.

اغلب شامل بیان «بعد» است.

We can also use ‘follow’

همچنین می‌توانیم از «دنبال کردن»

as a way of expressing ‘after’.

به عنوان راهی برای بیان «بعد» استفاده کنیم.

You might follow someone after they have finished their performance.

ممکن است پس از پایان اجرای شخصی، او را دنبال کنید.

You will give your performance after they have finished theirs.

بعد از اینکه آنها کار خود را تمام کردند، عملکرد خود را ارائه خواهید داد.

A person might follow someone from a distance.

ممکن است فردی از راه دور کسی را دنبال کند.

They are following the person’s steps.

آنها مراحل فرد را دنبال می کنند.

They are going after someone.

دنبال کسی می روند.

The final thing always comes after what has already happened.

آخرین چیز همیشه پس از آنچه قبلاً اتفاق افتاده است می آید.

The final thing is the last thing.

آخرین چیز آخرین چیز است.

It comes after everything else.

بعد از هر چیز دیگری می آید.

It is... the end.

این آخرشه.

So to recap,

بنابراین برای جمع بندی،

I will see you <i>before</i> the party.

<i>قبل از</i> مهمانی شما را می بینم.

I will see you <i>during</i> the party.

من شما را <i>در طول</i> مهمانی خواهم دید.

I will see you <i>after</i> the party.

<i>بعد</i> مهمانی شما را خواهم دید.

When we look at the order of things,

وقتی به ترتیب چیزها نگاه می کنیم،

the first thing comes before.

اولین چیز قبل از آن است.

It is the previous thing.

چیز قبلی است.

The following thing comes after.

مورد زیر بعد از آن می آید.

It is next.

بعدی است.

The final thing comes at the end.

آخرین چیز در پایان می آید.

It is last.

آخرین است.