Learn English and chill - in the autumn sunshine ☀️ Friday 11th October 2024

oh there you are...

اوه اونجا هستی...

You’re over there...

تو اونجا هستی...

I thought you were here.

فکر کردم اینجایی.

I thought you was going to meet me here.

فکر کردم قراره اینجا با من ملاقات کنی

But unfortunately, you are all the way over there.

اما متأسفانه، شما تمام راه را در آنجا هستید.

Okay. Wait there. I'm coming.

باشه اونجا صبر کن من دارم میام

I thought you were waiting over there.

فکر کردم اونجا منتظر بودی

As we arranged.

همانطور که ترتیب دادیم.

Okay. Don't worry.

باشه نگران نباشید.

I'm coming.

من دارم میام

Oh. Oh, there you are. Hi, everybody.

اوه اوه، شما اینجا هستید. سلام به همه

This is Mr Duncan in England. How are you today? Are you okay?

این آقای دانکن در انگلیس است. امروز چطوری؟ حالت خوبه؟

I hope so. Are you happy?

امیدوارم اینطور باشد. آیا شما خوشحال هستید؟

Are you feeling happy today? I hope you are.

آیا امروز احساس خوشبختی می کنید؟ امیدوارم که باشی

Because we are back together once again. Live.

چون دوباره با هم برگشتیم. زندگی کنید.

I couldn't resist coming outside today because the weather is so nice.

امروز نتونستم از بیرون اومدن مقاومت کنم چون هوا خیلی خوبه.

It really does feel as if autumn is in the air.

واقعاً انگار پاییز در هواست.

The air is very fresh, crisp.

هوا بسیار تازه، ترد است.

It feels like autumn has arrived.

انگار پاییز از راه رسیده است.

Some of the trees have already started to change.

برخی از درختان در حال حاضر شروع به تغییر کرده اند.

You might be able to see behind me over there.

شاید بتوانید پشت سر من را آنجا ببینید.

You might be able to see some of the leaves on the trees have already started to change.

ممکن است بتوانید ببینید برخی از برگ های درختان شروع به تغییر کرده اند.

It's great to be here with you by the way.

اتفاقاً اینجا با شما بودن خیلی خوب است.

For those wondering, who the heck is this? My name is Mr. Duncan.

برای کسانی که می‌پرسند این کیست؟ اسم من آقای دانکن است.

I talk about the English language.

من در مورد زبان انگلیسی صحبت می کنم.

You might say that I am an English addict.

شاید بگویید من یک معتاد انگلیسی هستم.

Like it says here.

همانطور که اینجا می گوید.

That's what it says on my microphone. You see.

این چیزی است که روی میکروفون من می گوید. می بینید.

So it must be true.

پس باید درست باشد.

It must be.

باید باشد.

When you think about it.

وقتی به آن فکر می کنید.

And I teach English.

و من انگلیسی تدریس می کنم.

I've been doing it for a long time, and I love the English language.

من مدت زیادی است که این کار را انجام می دهم و عاشق زبان انگلیسی هستم.

And I like teaching English.

و من دوست دارم انگلیسی تدریس کنم.

I couldn't resist coming on today. I thought.

امروز نتونستم مقاومت کنم فکر کردم

Shall I go for a walk?

برم قدم بزنم؟

The answer to that question was yes.

پاسخ به آن سوال مثبت بود.

And then I thought, shall I do a live stream, a surprise live stream

و بعد فکر کردم، آیا یک بار دیگر یک پخش زنده، یک جریان زنده غافلگیرکننده انجام دهم

once again?

؟

The answer was yes.

پاسخ مثبت بود.

So here I am. Only for a few minutes. So I am going into town at the moment.

پس من اینجا هستم. فقط برای چند دقیقه بنابراین من در حال حاضر به شهر می روم.

So town is over there.

پس شهر آنجاست.

So if I continue walking over there, I will eventually end up in town.

بنابراین اگر به قدم زدن در آنجا ادامه دهم، در نهایت به شهر خواهم رسید.

The place I am at at the moment is called Much Wenlock.

مکانی که من در حال حاضر در آن هستم Much Wenlock نام دارد.

You can look it up on Google if you want.

در صورت تمایل می توانید آن را در گوگل جستجو کنید.

Much Wenlock is where I am right now.

خیلی ونلاک جایی است که من الان هستم.

And as if you haven't already guessed,

و مثل اینکه تا به حال حدس نزده اید،

I am standing at a place called Windmill Hill.

من در مکانی به نام تپه آسیاب بادی ایستاده ام.

Do you know why they call it Windmill Hill?

آیا می دانید چرا به آن می گویند تپه آسیاب بادی؟

No. Me neither.

نه من نه.

I have no idea why.

من نمی دانم چرا.

No. No idea why they call this place Windmill Hill.

نه. نمی دانم چرا آنها این مکان را Windmill Hill می نامند.

Anyway, if you don't know about this place, this is Much Wenlock.

به هر حال، اگر در مورد این مکان اطلاعاتی ندارید، این Much Wenlock است.

It is very famous for one reason.

به یک دلیل بسیار معروف است.

And this is the place that was the inspiration for the modern Olympic Games.

و این مکانی است که الهام بخش بازی های المپیک مدرن بود.

Way way, way, way, way, way back in time.

راه، راه، راه، راه، راه به عقب در زمان.

And can you believe it?

و آیا می توانید آن را باور کنید؟

The actual games are still held here in Much Wenlock,

بازی‌های واقعی هنوز اینجا در Much Wenlock برگزار می‌شوند،

so they still have their own Olympian games here in Much Wenlock.

بنابراین آنها هنوز هم بازی‌های المپیک خود را در Much Wenlock دارند.

And a long time ago.

و خیلی وقت پیش.

This place was the inspiration for the modern Olympic Games as well.

این مکان الهام بخش بازی های المپیک مدرن نیز بود.

So that is a brief history.

پس این یک تاریخچه مختصر است.

And I would say the most notable reason why Much Wenlock is famous.

و من می توانم بگویم که مهم ترین دلیل معروف بودن موچ ونلاک است.

Of course, the other reason is because Mr. Duncan lives here. That's me, by the way.

البته دلیل دیگر این است که آقای دانکن در اینجا زندگی می کند. اتفاقا اون منم

I hope you are okay today.

امیدوارم امروز حالتون خوب باشه

Friday has arrived. I hope you are having a good Friday.

جمعه فرا رسید. امیدوارم جمعه خوبی داشته باشید

I hope Friday is proving to be a rather interesting day for you,

امیدوارم روز جمعه برای شما روز نسبتاً جالبی باشد

and I hope my appearance here on YouTube has made it a little bit more interesting as well.

و امیدوارم حضور من در اینجا در یوتیوب نیز آن را کمی جالب‌تر کرده باشد.

I suppose I should say hello to the live chat, because I would assume there are some people watching on the live chat.

فکر می‌کنم باید به چت زنده سلام کنم، زیرا تصور می‌کنم برخی از افراد در چت زنده تماشا می‌کنند.

Hello to Florence. Hello, Florence.

سلام به فلورانس سلام فلورانس

Nice to see you here. Watching today.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم. تماشای امروز

Hello to Ray.

سلام به ری.

Hello, Ray. Who asks where is the location?

سلام ری. چه کسی می پرسد مکان کجاست؟

I am in England, a beautiful part of England in the countryside, in a place called Much Wenlock.

من در انگلستان هستم، یک بخش زیبا از انگلستان در حومه شهر، در مکانی به نام Much Wenlock.

It is a beautiful rural location.

یک موقعیت روستایی زیبا است.

So when we say that something is rural, it means it is in the countryside, far away from all of the big cities and towns.

بنابراین وقتی می گوییم چیزی روستایی است، به این معنی است که در روستا و دور از کل شهرها و شهرک های بزرگ است.

And yes, there is a small town just over there behind me.

و بله، یک شهر کوچک درست آن طرف پشت من وجود دارد.

So behind me over there is the town. In fact.

پس پشت سر من شهر است. در واقع.

In the past I have done quite a few live streams from the town, which is just over there.

در گذشته من تعداد زیادی استریم زنده از شهر انجام داده ام، که درست همانجاست.

One of the main reasons why I don't do it from the town anymore is because there is no mobile phone signal.

یکی از دلایل اصلی که من دیگر از شهر این کار را نمی کنم این است که سیگنال تلفن همراه وجود ندارد.

I don't know why, but the internet connection through the mobile phone is terrible in Much Wenlock.

من نمی دانم چرا، اما اتصال به اینترنت از طریق تلفن همراه در Much Wenlock وحشتناک است.

Another thing I've just realised is I forgot

چیز دیگری که به تازگی متوجه شدم این است که فراموش کردم

to bring some water with me,

مقداری آب با خود بیاورم،

so that might be a problem if I start getting a dry throat.

بنابراین اگر گلو خشک شود ممکن است مشکلی ایجاد شود.

The strange thing is, it really does look as if it's about to rain.

نکته عجیب این است که واقعاً به نظر می رسد که انگار در شرف باریدن است.

I don't know why.

نمی دانم چرا.

I checked the weather forecast this morning and it said that it was going to be sunny with some cloud.

امروز صبح هواشناسی رو چک کردم گفت هوا آفتابی با کمی ابر میاد.

Not much.

زیاد نیست.

However, at the moment there are lots of very dark, ominous clouds hanging over my head.

با این حال، در حال حاضر بسیاری از ابرهای بسیار تاریک و شوم بالای سر من آویزان هستند.

If we describe something as ominous, it means it is bringing doom and gloom.

اگر چیزی را شوم توصیف کنیم، به این معناست که باعث هلاکت و تیرگی می شود.

We see it as a sign of something bad happening.

ما آن را نشانه ای از اتفاق بدی می بینیم.

Something that is ominous can be threatening.

چیزی که شوم است می تواند تهدید کننده باشد.

It is coming towards you.

داره به سمتت میاد

It might bring something bad or negative. You know what?

ممکن است چیزی بد یا منفی به همراه داشته باشد. میدونی چیه؟

The live chat is slowly getting busy.

چت زنده کم کم مشغول می شود.

I know that there are.

من می دانم که وجود دارد.

Not many people on at the moment because I did not announce this.

در حال حاضر افراد زیادی حضور ندارند زیرا من این را اعلام نکردم.

You see?

می بینی؟

What is the time there?

ساعت اونجا چنده؟

At the moment it is 2:08 o'clock on a Friday afternoon.

در حال حاضر ساعت 2:08 بعدازظهر جمعه است.

Just to let you know, to do.

فقط برای اطلاع دادن به شما، انجام دادن.

I don't know if you can see that, but there it is, 2:08 o'clock on a Friday afternoon.

نمی‌دانم می‌توانید آن را ببینید یا نه، اما ساعت 2:08 بعد از ظهر جمعه است.

Could you please give me some information about universities and the faculties for ESL?

میشه لطفا اطلاعاتی در مورد دانشگاه ها و دانشکده های ESL به من بدید؟

ESL teachers?

معلمان ESL؟

Well, there are many universities of language.

خب دانشگاه های زبان زیاد هستند.

Birmingham is a good one.

بیرمنگام خوب است.

If you want to go to a university that is central in the UK.

اگر می خواهید به دانشگاهی بروید که مرکز آن در انگلستان است.

But of course there are many universities that can give you a diploma or a higher degree in all subjects, to be honest.

اما مسلماً دانشگاه های زیادی هستند که می توانند در همه رشته ها به شما مدرک دیپلم یا بالاتر بدهند.

One of the most famous universities around here, and it might be one that you've never heard of, is Keele University in Stoke on Trent.

یکی از معروف‌ترین دانشگاه‌های اطراف اینجا، و شاید نام آن را نشنیده باشید، دانشگاه کیل در استوک آن ترنت است.

It is very close to Stoke on Trent, but a very well known university,

این بسیار نزدیک به استوک در ترنت است، اما دانشگاه بسیار معروفی است،

and they do have a lot of very good teachers, lecturers.

و آنها معلمان، مدرسان بسیار خوبی دارند.

In fact,

در واقع

two people, two people from my family have actually been to that university.

دو نفر، دو نفر از خانواده من در آن دانشگاه بوده اند.

So there you go. So that is my recommendation.

بنابراین شما بروید. پس این توصیه من است.

But to be honest with you, there are many universities across the country.

اما صادقانه بگویم، دانشگاه های زیادی در سراسر کشور وجود دارد.

Some people prefer to go to London to have their higher education.

برخی از افراد ترجیح می دهند برای تحصیلات عالی خود به لندن بروند.

Some people prefer that they like the sound

بعضی ها ترجیح می دهند

when they say, oh yes, I'm at university in London.

وقتی می گویند، اوه بله، من در دانشگاه لندن هستم، صدا را دوست دارند.

It sounds better.

صداش بهتره

It doesn't really matter as long as you get a qualification at the end,

تا زمانی که در پایان مدرکی کسب کنید، واقعاً مهم نیست،

and as long as you work hard for that qualification, then I suppose it doesn't really matter where you go.

و تا زمانی که برای آن مدرک سخت کار می کنید، فکر می کنم واقعاً مهم نیست که کجا بروید.

So I hope that answers your question all the time here.

بنابراین امیدوارم که همیشه در اینجا به سؤال شما پاسخ دهد.

Yes, I think I've already said what time it is here. I hope the live chat is still working because it is

بله، فکر می کنم قبلاً گفته ام اینجا ساعت چند است. امیدوارم چت زنده همچنان کار کند زیرا

a little quiet.

کمی ساکت است.

Suddenly on the live stream.

ناگهان در جریان زنده.

Florence?

فلورانس؟

Florence asks, where are you, Mr. Duncan?

فلورانس می پرسد آقای دانکن کجایی؟

Can you please tell me where you are?

میشه لطفا بگید کجایی؟

I am on Windmill Hill.

من در تپه آسیاب بادی هستم.

Florence also says, I went to Cambridge a long time ago, but only for three months.

فلورانس همچنین می گوید، من مدت ها پیش به کمبریج رفتم، اما فقط برای سه ماه.

Well, of course Cambridge University.

خب، البته دانشگاه کمبریج.

Well, when we say Cambridge, there are actually many universities in Cambridge and also Oxford.

خوب، وقتی می گوییم کمبریج، در واقع دانشگاه های زیادی در کمبریج و همچنین آکسفورد وجود دارد.

So they have many different types of university in these places.

بنابراین آنها انواع مختلفی از دانشگاه در این مکان ها دارند.

But once again, people do like to say, oh yes, I studied at Oxford

اما یک بار دیگر، مردم دوست دارند بگویند، اوه بله، من در آکسفورد تحصیل کردم

or I studied at Cambridge because it sounds better.

یا در کمبریج مطالعه کردم، زیرا به نظر بهتر است.

It almost sounds as if your education was much better because you went to a place like that, but it doesn't make any difference.

تقریباً به نظر می رسد که تحصیلات شما خیلی بهتر بوده است، زیرا به چنین جایی رفته اید، اما هیچ تفاوتی نمی کند.

To be honest, if I was honest with you, it doesn't make any difference at all.

راستش را بخواهید، اگر من با شما صادق بودم، اصلاً فرقی نمی کند. خیلی

It would be nice to see a few more people here joining me today.

خوب است که امروز چند نفر دیگر را در اینجا به من بپیوندند.

I know I did not announce this, so I might not stay for very long if no one is here to watch,

من می دانم که من این را اعلام نکرده ام، بنابراین اگر کسی برای تماشای اینجا نباشد، ممکن است مدت زیادی نمانم،

then it's pointless standing here talking to myself.

پس بی معنی است که اینجا بایستم و با خودم صحبت کنم.

If I was completely honest with you.

اگر من کاملا با شما صادق بودم.

I've had a really busy week this week, Mr. Steve.

من یک هفته واقعا شلوغ این هفته داشتم، آقای استیو.

By the way, can I just say poor Mr.

به هر حال، فقط می توانم بگویم که آقای

Steve is not feeling very well at the moment.

استیو بیچاره در حال حاضر حال خوبی ندارد.

I think

فکر می‌کنم

he has caught a little bug from last weekend because we went to see a show,

او از آخر هفته گذشته مشکل کوچکی پیدا کرده است، زیرا ما برای دیدن یک نمایش رفتیم،

and also I was there filming the show, as well as a special favour for this particular operatic society.

و همچنین من در آنجا در حال فیلم‌برداری از نمایش بودم، و همچنین لطف ویژه‌ای برای این انجمن اپرا خاص داشتم.

So I did that.

پس من این کار را کردم.

But I think Mr.

اما من فکر می کنم آقای

Steve has picked up a bug, a little fever.

استیو یک حشره گرفته است، یک تب کوچک. حالم

How am I?

چطوره؟

I'm perfectly all right. You know why?

حالم کاملا خوبه میدونی چرا؟

Because I have such a strong community, such a strong body.

چون جامعه ی قوی و بدن قوی دارم.

That's what I keep telling myself anyway.

به هر حال این چیزی است که من به خودم می گویم.

So I am okay. But Mr. Steve, unfortunately, is not very well.

پس من خوبم اما متاسفانه آقای استیو حالش خیلی خوب نیست.

He's actually taken a couple of days off work, so he is at home at the moment, resting.

او در واقع چند روز از کار خود مرخصی گرفته است، بنابراین در حال حاضر در خانه است و در حال استراحت است.

Just in case you are watching Mr. Steve.

فقط اگر در حال تماشای آقای استیو هستید.

I hope you feel better soon.

امیدوارم زودتر حالتون خوب بشه

Don't worry about Mr. Steve. He will be all right.

نگران آقای استیو نباش. او خوب خواهد شد.

He's just under the weather at the moment.

او در حال حاضر فقط زیر آب و هوا است.

He's not feeling too well, but I'm sure he will be feeling much better soon as well.

حال او خیلی خوب نیست، اما مطمئن هستم که به زودی حالش خیلی بهتر خواهد شد.

I woke up this morning and I felt something

امروز صبح از خواب بیدار شدم و چیزی را احساس کردم

that I haven't felt for a long time.

که مدتهاست احساس نکرده بودم.

Can you guess what it is?

می توانید حدس بزنید چیست؟

Can you guess what

آیا می توانید حدس بزنید

I felt this morning when I woke up?

امروز صبح که از خواب بیدار شدم چه احساسی داشتم؟

And here it is.

و اینجاست.

It's.

این است.

I will give you a clue.

من به شما یک سرنخ می دهم.

It has something to do with all of this.

ربطی به همه اینها دارد.

It is something to do with this.

ربطی به این موضوع دارد.

Why did I wake up with an unusual feeling this morning?

چرا امروز صبح با یک احساس غیرعادی از خواب بیدار شدم؟

Hello, tower.

Are you speaking at a normal speed now, or speaking a little bit slowly.

سلام برج

آیا اکنون با سرعت عادی صحبت می کنید یا کمی آهسته صحبت می کنید.

Well, normally I speak like this, so I hope you can understand what I'm saying. Well, this is how I normally speak.

خب، من معمولاً اینطوری صحبت می کنم، پس امیدوارم که بفهمید چه می گویم. خوب، من معمولاً اینگونه صحبت می کنم.

When I normally speak, this is how we speak. So I hope you can understand me.

وقتی من به طور معمول صحبت می کنم، ما اینگونه صحبت می کنیم. پس امیدوارم بتوانید مرا درک کنید.

Is that better?

آیا این بهتر است؟ با

Is that how fast you want me to speak? No. This is my normal voice.

این سرعت می خواهی حرف بزنم؟ نه. این صدای عادی من است.

I can speak slower.

می توانم آهسته تر صحبت کنم.

Hello.

سلام.

My name is Mr..

اسم من آقای است.

Oh, I can speak much faster. Hi, everybody, this is Mr. Duncan. How was it today?

اوه، من می توانم خیلی سریعتر صحبت کنم. سلام ، این آقای دانکن است. امروز چطور بود؟ حالت

Are you okay? Yes. Today we're talking.

خوبه؟ بله. امروز داریم صحبت می کنیم

You see? You see? So this is how I normally speak.

می بینی؟ می بینی؟ بنابراین من معمولاً اینگونه صحبت می کنم.

If you've never listened to my voice this morning

اگر هرگز در زندگی خود هرگز به صدای من امروز صبح

or before,

یا قبل از آن گوش نداده اید

ever in your life, this is how I normally speak.

، من معمولاً اینگونه صحبت می کنم.

So I'm not speaking in a strange way. I'm not speaking slowly.

بنابراین من عجیب صحبت نمی کنم. آهسته صحبت نمی کنم.

This is how I normally speak.

من معمولاً اینگونه صحبت می کنم.

This is my voice. It's coming out of my mouth now.

این صدای من است. الان داره از دهنم میاد بیرون

My normal speaking voice.

صدای صحبت کردن معمولی من

I don't know why, but people seem to think that I change my voice for this, but I don't.

نمی دانم چرا، اما به نظر می رسد مردم فکر می کنند که من صدایم را برای این تغییر می دهم، اما این کار را نمی کنم.

This is how I normally speak.

من معمولاً اینگونه صحبت می کنم.

If you've ever met me in real life, and I know some of you have, you will know that I speak in exactly

اگر تا به حال من را در زندگی واقعی ملاقات کرده باشید، و من می دانم که برخی از شما با من ملاقات کرده اید، خواهید دانست که من

the same way in real life as I do here.

در زندگی واقعی دقیقاً به همان شیوه ای صحبت می کنم که اینجا صحبت می کنم.

So everything I'm doing now is as I normally speak. I'm not slowing down.

بنابراین هر کاری که اکنون انجام می‌دهم همان طور است که معمولاً صحبت می‌کنم. سرعتم کم نمیشه

I'm not doing anything different. As long as you can understand me.

من کار متفاوتی انجام نمی دهم. تا زمانی که می توانید مرا درک کنید.

That, of course, is the most important thing of all.

این البته از همه مهمتر است.

So I hope that answers your question.

بنابراین امیدوارم که به سوال شما پاسخ دهد.

My normal speed is this.

سرعت عادی من اینه

Of course, a lot of people say, Mr.

البته خیلی ها می گویند آقای

Duncan, your voice is very nice to listen to because it's very clear. It's clear.

دانکن، صدای شما برای شنیدن خیلی خوب است چون خیلی واضح است. روشن است.

So it isn't just about how fast you speak, but also how clearly you pronounce the words.

بنابراین این فقط به سرعت صحبت کردن شما نیست، بلکه به وضوح تلفظ کلمات نیز مربوط می شود.

Some people are very lazy when they speak.

برخی افراد هنگام صحبت کردن بسیار تنبل هستند.

They can't pronounce the words clearly because they are a little bit lazy.

آنها نمی توانند کلمات را واضح تلفظ کنند زیرا کمی تنبل هستند.

So I hope with my English lessons I will give you lots of motivation

بنابراین امیدوارم با درس های انگلیسی خود انگیزه زیادی به شما بدهم

to improve your listening, but also your pronunciation as well.

تا گوش دادن و همچنین تلفظ خود را بهبود بخشید.

Do you teach anywhere?

جایی تدریس میکنی؟

I teach all over the internet right now.

من در حال حاضر در سراسر اینترنت تدریس می کنم.

This is taking up all of my time.

این همه وقت من را می گیرد.

I get the feeling I am starting to think maybe toe are.

من این احساس را دارم که دارم فکر می کنم شاید انگشتان پا هستند.

Toe are.

انگشت پا هستند.

I think you might be a new viewer,

من فکر می کنم شما ممکن است یک بیننده جدید باشید،

so I will quickly give you a story of what I do.

بنابراین من به سرعت داستان کاری را که انجام می دهم به شما ارائه خواهم داد.

I teach English on YouTube.

من در یوتیوب انگلیسی تدریس می کنم.

I've been doing this here

من نزدیک به 18 سال است که این کار را اینجا انجام می دهم

for nearly 18 years.

.

So I hope that answers your question.

بنابراین امیدوارم که به سوال شما پاسخ دهد.

In fact, I was the first ever English English teacher.

در واقع، من اولین معلم انگلیسی انگلیسی بودم.

The first English teacher on YouTube.

اولین معلم انگلیسی در یوتیوب.

Way back in 2006. It's true.

خیلی به سال 2006 برمی گردد. این درست است.

You can ask ChatGPT

می توانید

about that because apparently, apparently I don't know why, but artificial intelligence seems to be recommending me.

در مورد آن از ChatGPT بپرسید زیرا ظاهراً، ظاهراً من نمی دانم چرا، اما به نظر می رسد هوش مصنوعی به من توصیه می کند.

As an English teacher on YouTube, maybe it's because I've been doing it for such a long time.

به عنوان یک معلم انگلیسی در یوتیوب، شاید به این دلیل است که مدت زیادی است که این کار را انجام می دهم.

Perhaps that is the reason.

شاید دلیلش همین باشد.

That's a good question. Florence.

این سوال خوبی است. فلورانس.

Where are you at the moment?

در حال حاضر کجا هستید؟

Where are you? Please let me know.

کجایی؟ لطفا به من اطلاع دهید.

That would be a good idea.

این ایده خوبی خواهد بود.

Hello to Hannah.

سلام به هانا

Hello, Hannah.

سلام هانا

A large hello to you as well.

یک سلام بزرگ به شما نیز.

I hope you are all right on this Friday.

امیدوارم این جمعه حالتون خوب باشه

It is Friday already. We are.

در حال حاضر جمعه است. ما هستیم.

We are nearly halfway through October.

تقریباً نیمی از ماه اکتبر را پشت سر گذاشته ایم.

I can't believe it.

من نمی توانم آن را باور کنم.

Only a few weeks left of this year.

تنها چند هفته از امسال باقی مانده است.

So I think it's about eight weeks.

بنابراین فکر می کنم حدود هشت هفته است.

Eight weeks until the end of the year.

هشت هفته تا پایان سال.

Am I right?

درست میگم؟

Yes. About eight weeks, maybe nine weeks before the end of 2024.

بله. حدود هشت هفته، شاید نه هفته قبل از پایان سال 2024.

Already I've started to think about what to do next year.

من از قبل به این فکر کرده ام که سال آینده چه کنم.

I would like to do something different next year.

من دوست دارم سال آینده کاری متفاوت انجام دهم.

We all do this whenever the new year approaches.

همه ما هر زمان که سال جدید نزدیک می شود این کار را انجام می دهیم.

We always like to make plans for the following year.

ما همیشه دوست داریم برای سال بعد برنامه ریزی کنیم.

And of course, one of the things we will be doing next year, we will be doing the rendezvous next year.

و البته یکی از کارهایی که در سال آینده انجام خواهیم داد، قرار ملاقات را در سال آینده انجام خواهیم داد.

And that will be an opportunity for you to meet me

و این فرصتی برای شما خواهد بود که من را

in real life.

در زندگی واقعی ملاقات کنید.

So we've done this twice already.

بنابراین ما قبلاً این کار را دو بار انجام داده ایم.

We did it once last year.

پارسال یک بار انجام دادیم.

We did it once this year and we are going to do it again next year.

امسال یک بار این کار را انجام دادیم و قرار است سال آینده هم این کار را انجام دهیم.

So in 2025, we are going to have another super duper English addict rendezvous.

بنابراین در سال 2025، ما یک میعادگاه معتاد انگلیسی فوق العاده دوپر را خواهیم داشت.

So I hope you

بنابراین امیدوارم که شما

will be doing that as well.

نیز این کار را انجام دهید.

Maybe you will be meeting up with us.

شاید با ما ملاقات کنید

Are you available on

آیا در اسپلیت در دسترس هستید

split?

؟

I've never heard of that. I'm not sure what split is.

من هرگز در مورد آن نشنیده ام. من مطمئن نیستم که تقسیم چیست.

It might be Spotify. Do you mean Spotify?

ممکنه اسپاتیفای باشه منظورتون Spotify هست؟

I'm not on Spotify.

من در Spotify نیستم.

Everybody else is, but I'm not.

بقیه هم هستند، اما من نیستم.

You see, I'm different.

می بینید، من متفاوت هستم.

A lot of people go on to sites like Spotify and Tik Tok because they want to just make lots and lots and lots and lots of money.

بسیاری از مردم به سایت‌هایی مانند Spotify و Tik Tok می‌روند، زیرا می‌خواهند فقط پول زیادی به دست آورند.

But for me.

اما برای من

It isn't quite as important as that.

آنقدرها هم مهم نیست.

Uzbekistan.

ازبکستان

Hello to her as Becca. Stan is watching. Hello to you.

سلام به او به عنوان بکا. استن تماشا می کند. سلام بر شما

Nice to see you here.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

If it is your first time, please let me know.

اگر اولین بار است به من اطلاع دهید.

So, have you seen me before?

خب، آیا قبلاً مرا دیده ای؟

Have you watched any of my live streams or my English lessons before?

آیا قبلاً هر یک از پخش زنده یا درس های انگلیسی من را تماشا کرده اید؟

Because on my YouTube channel, there are many, many English lessons

زیرا در کانال یوتیوب من، درس های انگلیسی بسیار بسیار زیادی وجود دارد

that you can listen to for as many times as you want.

که می توانید هر چند بار که بخواهید به آنها گوش دهید.

Oh very interesting.

اوه خیلی جالبه

We have Luis Mendez is here today.

ما داریم لوئیس مندز امروز اینجاست.

Hello, Luis.

سلام، لوئیس.

Nice to see you here as well.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

I hope you are having a lovely sunny day where you are because at the moment here in England,

امیدوارم در جایی که هستید یک روز آفتابی دوست داشتنی داشته باشید زیرا در حال حاضر اینجا در انگلیس،

can you see we're having a rather beautiful day?

آیا می توانید ببینید که روز نسبتا زیبایی را سپری می کنیم؟

It is so lovely.

خیلی دوست داشتنی است

And in the distance some of the trees are already starting to turn.

و در دوردست برخی از درختان شروع به چرخیدن کرده اند.

As autumn begins.

با شروع پاییز

So that is the view we have today.

بنابراین این دیدگاهی است که ما امروز داریم.

Looking rather nice. Lots of trees.

ظاهر نسبتاً زیبا درختان زیاد

Some of them are changing their colour.

برخی از آنها در حال تغییر رنگ هستند.

Some of them are starting to

برخی از آنها

turn gold or red depending on what type of tree they are.

بسته به نوع درختی که هستند شروع به طلایی یا قرمز شدن می کنند.

So it is nice to see you here, Luis.

پس خوشحالم که تو را اینجا می بینم، لوئیس.

I hope you are having a glorious day where you are as well.

امیدوارم شما هم در جایی که هستید روز باشکوهی داشته باشید.

By the way, I suppose I should mention that I normally here live every Sunday,

به هر حال، باید اشاره کنم که من به طور معمول هر یکشنبه،

Sunday and Wednesday in my little studio.

یکشنبه و چهارشنبه اینجا در استودیوی کوچکم زندگی می کنم.

Nice and warm.

خوب و گرم.

So what was the strange thing I felt this morning?

پس چیز عجیبی که امروز صبح حس کردم چی بود؟

I will tell you.

من به شما خواهم گفت.

I felt cold.

احساس سرما کردم.

I felt really cold this morning

امروز صبح که از

I woke up, I was freezing cold.

خواب بیدار شدم احساس سرما کردم خیلی سرد بودم.

So I got out of bed. I looked out the window and everything

پس از تخت بلند شدم. از پنجره به بیرون نگاه کردم و همه چیز

was white

with frost.

از یخ زدگی سفید بود.

It was so cold.

خیلی سرد بود

All of the moisture on the ground had frozen.

تمام رطوبت روی زمین یخ زده بود.

So everything outside my house this morning was white.

بنابراین امروز صبح همه چیز بیرون از خانه من سفید بود.

The grass, the roofs of the houses and

چمن، پشت بام خانه ها و

well, everywhere basically.

چاه، اساساً همه جا.

So that is the reason why I woke up this morning with a very strange feeling.

پس به همین دلیل است که امروز صبح با احساس بسیار عجیبی از خواب بیدار شدم.

My feet were cold and I wondered why.

پاهایم سرد شده بود و فکر می کردم چرا.

So I got out of bed and there it was.

بنابراین از تخت بلند شدم و آنجا بود.

Beautiful Frost everywhere.

فراست زیبا همه جا.

Really really nice.

واقعا واقعا قشنگه

Hello, Javi. Hello, Javi.

سلام جاوی سلام جاوی

Javi! Valin.

جاوی! والین.

Tiene is here.

تین اینجاست.

Hello to you.

سلام بر شما

Thank you very much for joining me again on this Friday.

از اینکه دوباره در این جمعه به من ملحق شدید بسیار سپاسگزارم.

I am coming to you live from Much Wenlock at the top of Windmill Hill.

من از Much Wenlock در بالای تپه Windmill به صورت زنده نزد شما می آیم.

Do you know why they call it Windmill Hill?

آیا می دانید چرا به آن میل آسیاب بادی می گویند؟

I wonder why.

تعجب می کنم که چرا.

Why do they call this place windmill Hill?

چرا به این مکان می گویند تپه آسیاب بادی؟

I suppose it's a little bit ironic

فکر می کنم کمی طعنه آمیز است

that the wind has dmaged the windmill.

که باد به آسیاب بادی آسیب رسانده است.

Because you wouldn't imagine that the wind would damage the windmill.

زیرا تصور نمی کنید باد به آسیاب بادی آسیب برساند.

Because the windmill is designed to withstand the wind.

زیرا آسیاب بادی برای مقاومت در برابر باد طراحی شده است.

But there you go. You can't have everything in this life.

اما شما بروید. شما نمی توانید همه چیز را در این زندگی داشته باشید.

Hello there.

سلام.

This is Mr. Duncan in England

این آقای دانکن

on a Friday afternoon. Having some fun.

در یک بعد از ظهر جمعه در انگلستان است. کمی تفریح ​​کردن

Do you know what

میدونی

a lot of people ask me?

خیلیا از من چی میپرسن؟

Mr. Duncan, what is the meaning of life?

آقای دانکن معنای زندگی چیست؟

What is the meaning of all this?

معنی این همه چیست؟

What is the meaning of all this? Gone. And all this for

معنی این همه چیست؟ رفته و همه اینها برای

and everything around us.

و همه چیز اطراف ما.

What is the meaning of it?

معنی آن چیست؟

And I always say the meaning is.

و من همیشه می گویم معنی این است.

To be happy. To have fun.

برای شاد بودن. برای لذت بردن.

Sometimes you just have to have a little bit of fun.

گاهی اوقات شما فقط باید کمی سرگرم شوید.

You have to have a smile on your face and.

شما باید لبخند بر لب داشته باشید و.

A spring in your step.

یک بهار در قدم توست به

That's what I say anyway. You might disagree with me. You might say that, Mr. Duncan.

هر حال من همین را می گویم. شما ممکن است با من مخالف باشید. شما ممکن است این را بگویید، آقای دانکن.

Life is not always a bowl of cherries.

زندگی همیشه یک کاسه گیلاس نیست.

Life is not always fun and laughter.

زندگی همیشه سرگرم کننده و خنده نیست.

Hello? Suck. Sham.

سلام؟ مکیدن. شم.

My question is not academic.

سوال من آکادمیک نیست

Can you please tell me how to find a person?

میشه لطفا به من بگید چطور یک نفر را پیدا کنم؟

A passion as you have for English?

علاقه ای که به انگلیسی دارید؟

So how do you find the same passion as I actually have for the English language?

پس چگونه می‌توانید همان علاقه‌ای را که من در واقع به زبان انگلیسی دارم، پیدا کنید؟

Well, I suppose it's all about feeling and emotion.

خب، من فکر می کنم همه چیز در مورد احساس و عاطفه است.

It is. So anything that you enjoy

هست. بنابراین هر چیزی که از آن لذت می برید به

is all about the feeling you get from it.

احساسی بستگی دارد که از آن دریافت می کنید.

So with me, I've always been fascinated by the English language since I was a child.

بنابراین من از کودکی همیشه شیفته زبان انگلیسی بودم .

I used to love writing stories.

من عاشق نوشتن داستان بودم.

When I was at high school. I used to write lots of stories for my English teacher.

وقتی دبیرستان بودم. من برای معلم انگلیسی ام داستان های زیادی می نوشتم.

Then I would give them to them.

سپس آنها را به آنها می دادم.

So I've always been interested in English in the way English is used

بنابراین من همیشه به زبان انگلیسی در نحوه استفاده از انگلیسی

in stories, in essays, and of course, in daily speech.

در داستان ها، در مقاله ها و البته در گفتار روزانه علاقه مند بوده ام.

So it is a fascinating thing.

بنابراین یک چیز جذاب است.

As I always say, the world of English is a fun and exciting place to be.

همانطور که همیشه می گویم، دنیای انگلیسی مکانی سرگرم کننده و هیجان انگیز برای بودن است.

I'm so glad you could join me for another live stream.

خیلی خوشحالم که می توانید برای پخش زنده دیگری به من بپیوندید.

So I suppose the passion comes from within.

بنابراین من فکر می کنم که شور و شوق از درون می آید.

It is a feeling if you wake up in the morning and you feel excited

این یک احساس است اگر صبح از خواب بیدار شوید و از چیزی هیجان زده شوید

by something, or you feel excited about something

، یا در مورد چیزی

that is your passion, that is it.

که علاقه شماست، هیجان زده باشید، همین است.

I suppose it's hard to create passion inside.

فکر می کنم ایجاد اشتیاق در درون سخت باشد.

It's a little bit like when you meet a person.

کمی شبیه زمانی است که با یک نفر ملاقات می کنید.

If you don't like someone,

اگر کسی را دوست ندارید،

you can't make yourself like them. Really.

نمی توانید خودتان را شبیه او کنید. واقعا

You can't.

شما نمی توانید.

You can't make yourself like them.

شما نمی توانید خودتان را شبیه آنها کنید.

You either like them or you don't like them.

شما یا آنها را دوست دارید یا آنها را دوست ندارید.

You can't make yourself like them.

شما نمی توانید خودتان را شبیه آنها کنید.

So I think that's one of the main things about anything in life, something you have a passion for.

بنابراین من فکر می کنم این یکی از چیزهای اصلی در مورد هر چیزی در زندگی است، چیزی که شما به آن علاقه دارید. به

It's normally something that you have a strong attraction towards anyway.

طور معمول این چیزی است که به هر حال شما جذابیت زیادی نسبت به آن دارید. در

It is already there.

حال حاضر وجود دارد.

So all I've done, I suppose, is I've.

بنابراین، فکر می‌کنم تمام کاری که انجام داده‌ام این است که انجام داده‌ام.

I've built

من

on my interest or my passion for that particular thing.

بر اساس علاقه یا اشتیاقم به آن چیز خاص ساخته ام.

I suppose it's what most people say.

من فکر می کنم این همان چیزی است که اکثر مردم می گویند.

Most people normally say that.

اکثر مردم معمولاً این را می گویند.

They normally say they have a passion for something.

آنها معمولاً می گویند که به چیزی علاقه دارند.

So my passion has always been communicating using English and of course using

بنابراین علاقه من همیشه برقراری ارتباط با استفاده از زبان انگلیسی و البته استفاده از

cameras, video equipment, recording equipment.

دوربین ها، تجهیزات فیلمبرداری، تجهیزات ضبط بوده است.

I've always been incredibly interested in all of these things.

من همیشه به همه این چیزها علاقه فوق العاده ای داشته ام.

So that is why I do this.

پس به همین دلیل این کار را انجام می دهم.

Thank you very much for joining me today. By the way.

از اینکه امروز به من پیوستید بسیار سپاسگزارم. به هر حال.

I'm so glad that we've managed to get a good signal. Hello.

خیلی خوشحالم که توانستیم سیگنال خوبی دریافت کنیم. سلام.

Hi there.

سلام.

Hello. Where are you from?

سلام. اهل کجایی؟

From China. Hello, China. Ni hao.

از چین. سلام چین نی هاو.

Or should Dunkirk?

یا باید دانکرک؟

Nice to meet you. I'm an English teacher.

از آشنایی با شما خوشحالم من معلم زبان انگلیسی هستم.

Okay. You are teaching English? I'm. I'm doing it right now on the internet.

باشه شما انگلیسی تدریس می کنید؟ من هستم. من الان این کار را در اینترنت انجام می دهم.

Do you want to come and say hello? Okay.

میخوای بیای و سلام کنی؟ باشه

We have. We have some.

ما داریم. ما تعدادی داریم.

We have some visitors from China, and now they're coming to say hello.

ما تعدادی بازدیدکننده از چین داریم، و اکنون آنها می آیند تا سلام کنند. آیا

Are you excited?

شما هیجان زده هستید؟

Come on, don't be shy.

بیا خجالت نکش

Everybody, look, we have some.

همه، ببینید، ما تعدادی داریم.

Now, this has not been planned, okay? I haven't planned this.

حالا، این برنامه ریزی نشده است، خوب؟ من این را برنامه ریزی نکرده ام

So what?

پس چی؟

What is your name?

نام شما چیست؟

My name is Chee.

اسم من چیه

Hello, Chee. And you can call me ash. Ash?

سلام چی و شما می توانید من را خاکستر صدا کنید. خاکستر؟

Yeah, that's a bit like Ashley. Yes.

آره، این کمی شبیه اشلی است. بله.

Yes. Really?

بله. واقعا؟

Oh, okay. I got it right. I'm doing very well. Thank you very much.

اوه، باشه درست متوجه شدم. حالم خیلی خوبه خیلی ممنون.

So why have you come to Much Wenlock?

پس چرا به Much Wenlock آمدید؟

We come here to travel. Guitarist.

ما برای سفر به اینجا آمده ایم. گیتاریست.

Because we know that is a very beautiful, countryside.

چون می دانیم که روستایی بسیار زیبا است.

Yeah.

آره

It's not amazing.

این شگفت انگیز نیست.

So here I am now, doing a live stream. Yeah.

بنابراین من اکنون اینجا هستم و یک پخش زنده انجام می دهم. آره

Right now.

همین الان

And another thing. I used to work in China.

و یه چیز دیگه من قبلاً در چین کار می کردم.

Oh, really? I lived in China for many years teaching English.

اوه، واقعا؟ من سالها در چین زندگی کردم و به تدریس زبان انگلیسی پرداختم.

Do you know a place called Bao Toe?

آیا مکانی به نام بائو تو را می شناسید؟

Oh, I'll tell you. Yeah. Inner Mongolia? Yeah.

اوه، من به شما می گویم. آره مغولستان داخلی؟ آره

I spent a long time there as an English teacher.

من مدت زیادی را در آنجا به عنوان معلم انگلیسی گذراندم.

So? So I was working very hard there in China.

پس؟ بنابراین من آنجا در چین خیلی سخت کار می کردم.

So I hope you don't mind me interrupting you.

پس امیدوارم ناراحت نشوید که حرف شما را قطع کنم.

No, no, that's all right, then I was worried.

نه، نه، اشکالی ندارد، پس من نگران بودم.

You see, I said hello, and you said hello, and I said, do you want to come over here?

دیدی من سلام کردم و تو سلام کردی و گفتم می خواهی بیایی اینجا؟

And I wasn't sure if you were going to.

و من مطمئن نبودم که می خواهید.

So what what have you seen in Much Wenlock so far? Anything nice?

بنابراین چه چیزی در Much Wenlock تا کنون دیده اید؟ چیز خوبی؟

Yes. Very nice.

بله. خیلی خوبه

And there are some surprises.

و چند شگفتی وجود دارد.

We don't know.

ما نمی دانیم.

There are even a birthplace of the Olympic modern Olympics.

حتی زادگاه المپیک مدرن المپیک نیز وجود دارد.

You see, I said that earlier as well.

ببینید، قبلاً هم همین را گفتم.

This is the inspiration for the modern Olympic Games.

این الهام بخش بازی های المپیک مدرن است.

So every time you watch the Olympic Games.

بنابراین هر بار که بازی های المپیک را تماشا می کنید.

Now, this place, Much Wenlock, is where it all started.

اکنون، این مکان، Much Wenlock، جایی است که همه چیز شروع شد.

That's amazing.

این شگفت انگیز است.

Its charter run here is the start of the modern Olympics era.

منشور آن در اینجا شروع دوره مدرن المپیک است.

So come on, come to Much Wenlock.

پس بیا، به Much Wenlock بیا.

What are you waiting for? You must come here right now.

منتظر چی هستی؟ باید همین الان بیای اینجا

Would you like to hear me sing a Chinese song for you? Oh, Chinese song, would you?

دوست داری بشنوی که یه آهنگ چینی برات بخونم؟ اوه، آهنگ چینی، شما؟

Would you like me to do it for you? Okay. Of course. Have you ever heard of this song?

آیا دوست داری این کار را برایت انجام دهم؟ باشه البته. آیا تا به حال نام این آهنگ را شنیده اید؟

I'm sure you have. Okay, here we go. I'm going to sing now.

من مطمئنم که دارید. خوب، ما می رویم. الان میرم آواز بخونم

You went well.

خوب رفتی

Oh, yeah. Oh, gosh.

اوه، آره اوه خدا

Well, I be old.

خب من پیر شدم

Tiffin would slippery.

تیفین لیز می شد.

And would I pull in you really? And, Yeah.

و آیا من واقعاً تو را جذب خواهم کرد؟ و آره

One day she that will do that.

یک روز او این کار را خواهد کرد.

Okay.

I actually sung that song on Chinese TV. Oh. Television.

باشه

من در واقع آن آهنگ را در تلویزیون چین خواندم. اوه تلویزیون

Oh, they asked me to do it, and it's on YouTube as well. Hello, everyone. Oh,

اوه، آنها از من خواستند که این کار را انجام دهم، و در یوتیوب نیز وجود دارد. سلام به همه اوه،

jazzy.

جازی.

Hello. Jarvis says well, in this song. Yes it is.

سلام. جارویس در این آهنگ خوب می گوید. بله همینطور است.

The moon represents my heart. Isn't that lovely?

ماه نمایانگر قلب من است. دوست داشتنی نیست؟

And I will not disturb you any more. I hope you have a great time here in Much Wenlock.

و دیگر مزاحم شما نمی شوم. امیدوارم لحظات خوبی را در اینجا در Much Wenlock داشته باشید.

Thank you.

متشکرم.

My name is Duncan. The channel is English addict. Okay, you can guess.

اسم من دانکن است. کانال معتاد انگلیسی است. خوب، شما می توانید حدس بزنید.

Yeah, yeah. Or just put Mr. Duncan.

آره آره یا فقط آقای دانکن را بگذارید.

Okay. Put Mr. Duncan into YouTube and you will find all of my stuff, okay?

باشه آقای دانکن را در یوتیوب قرار دهید و همه چیزهای من را پیدا خواهید کرد، خوب؟

Including you. You will be on there as well, though. Okay. Thank you. I take it and have a super day.

از جمله شما. با این حال، شما نیز آنجا خواهید بود. باشه متشکرم. من آن را می گیرم و یک روز فوق العاده دارم.

Absolute pleasure. Pleasure to meet you.

لذت مطلق از آشنایی با شما خوشحالم.

Thank you. Nice to see you. My hands are very cold. Yeah. That's it.

متشکرم. از دیدنت خوشحالم دستام خیلی سرده آره همین است.

Oh, he's got a nice camera as well.

اوه، او دوربین خوبی هم دارد. من

I'm jealous.

حسودیم

He has a lovely, lovely camera.

او یک دوربین دوست داشتنی و دوست داشتنی دارد. من

I've had fun. Thank you. This is, Chinese product action.

خوش گذشت متشکرم. این اقدام محصول چینی است.

Oh. Well, of course it is.

اوه خب معلومه که هست

You know, every everything is made in China, though. No, it's it's very, very good.

می دانید، همه چیز در چین ساخته می شود. نه، خیلی خیلی خوب است.

Okay. Thank you very much.

باشه خیلی ممنون.

Thank you very much.

خیلی ممنون.

Have a good day.

روز خوبی داشته باشید.

You too have a good day and has a good day and of course, Xinjiang.

شما هم روز خوبی دارید و روز خوبی دارید و البته سین کیانگ.

Thank you. And they did. Bye.

متشکرم. و انجام دادند. خداحافظ

See you on YouTube.

شما را در یوتیوب می بینیم.

Well well well I wasn't expecting that.

خب خب من انتظار چنین چیزی را نداشتم

Well, you know, I hadn't planned that.

خوب، می دانید، من برای آن برنامه ریزی نکرده بودم.

Just in case anyone says Mr. Duncan. Mr. Duncan, that's fake. No it isn't.

فقط اگر کسی بگوید آقای دانکن. آقای دانکن، این جعلی است. نه اینطور نیست

I had no idea.

هیچ ایده ای نداشتم.

I had no idea that someone was going to meet me today and talk to me.

نمی دانستم که امروز یکی قرار است با من ملاقات کند و با من صحبت کند.

So I hope you enjoyed that.

پس امیدوارم از آن لذت برده باشید.

The live chat has now gone into stunned silence.

گفتگوی زنده اکنون در سکوتی خیره کننده فرو رفته است.

I think the aeroplane is going to land.

من فکر می کنم هواپیما قرار است فرود بیاید.

They found me.

آنها مرا پیدا کردند.

They are super friendly.

آنها فوق العاده دوستانه هستند.

Of course. Yes. Very friendly.

البته. بله. خیلی دوستانه

How lovely.

چقدر دوست داشتنی

What a lovely moment of time. I was not expecting that.

چه لحظه دوست داشتنی من انتظار چنین چیزی را نداشتم.

I thought I would be standing here at the top of the hill talking to myself.

فکر می کردم اینجا بالای تپه می ایستم و با خودم صحبت می کنم.

But we had some special guests from China. It's not lovely.

اما ما چند مهمان ویژه از چین داشتیم. دوست داشتنی نیست

How strange. How?

چقدر عجیبه چگونه؟

How bizarre is fact.

واقعیت چقدر عجیب است

I will be going in a moment.

یه لحظه دیگه میرم

I'm going into town because I have to buy something for Mr.

من به شهر می روم چون باید برای آقای استیو چیزی بخرم

Steve because he's not feeling very well.

چون حالش خیلی خوب نیست.

Unfortunately, he's feeling a little poorly.

متأسفانه او کمی احساس بدی دارد.

So I have to go into town to buy something nice for him.

بنابراین من باید به شهر بروم تا چیز خوبی برای او بخرم.

I will go in a moment and I will be back with you on Sunday.

من یک لحظه می روم و یکشنبه با شما برمی گردم.

Don't forget Sunday from 2 p.m.

یکشنبه را از ساعت 14 فراموش نکنید. به

UK time.

وقت انگلستان

Hello to video Biko.

سلام به ویدیو بیکو.

Hello, I'm happy to see you.

سلام خوشحالم از دیدنتون

I am David from Mexico.

من دیوید اهل مکزیک هستم.

Can I say a big hello to Mexico from England,

آیا می توانم یک سلام بزرگ به مکزیک از انگلیس بگویم،

which is where I am right now with some special guests as well.

جایی که من در حال حاضر با چند مهمان ویژه نیز هستم.

Wasn't that strange?

عجیب نبود؟

Wasn't that nice?

این خوب نبود؟

Something nice, something unusual?

چیزی خوب، چیزی غیر معمول؟

Even so, I quite enjoyed that.

با این حال، من کاملا از آن لذت بردم.

I can watch it again later. Just like you. Can you see?

بعدا میتونم دوباره تماشاش کنم درست مثل شما می توانید ببینید؟

Thank you very much. Video. Biko says I love you.

خیلی ممنون. ویدیو. بیکو میگه دوستت دارم

I love you too.

من هم شما را دوست دارم.

I love all of my viewers, I love this, I love the English language and I love.

من همه بینندگانم را دوست دارم، این را دوست دارم، زبان انگلیسی را دوست دارم و دوست دارم.

All of this.

همه اینها

When I say all of this, I just mean everything.

وقتی همه اینها را می گویم، منظورم همه چیز است.

Everything.

همه چیز

The experience of waking up in the morning, in the morning

تجربه بیدار شدن در صبح، صبح

with a smile on my face.

با لبخند بر لب.

You know the one thing I can't believe?

میدونی چیزی که نمیتونم باور کنم؟

I can't believe they didn't know who I was.

نمی توانم باور کنم که آنها نمی دانستند من کی هستم.

I have to say I'm a little bit disappointed by that.

باید بگویم که از این موضوع کمی ناامید هستم.

I was expecting them to say, oh, look, it's Mr.

انتظار داشتم بگویند، اوه، ببین، این آقای

Duncan from the internet.

دانکن از اینترنت است.

But they didn't.

اما این کار را نکردند.

They didn't say that, unfortunately, because they've never heard of me.

آنها این را نگفتند، متأسفانه، زیرا آنها هرگز نام من را نشنیده اند.

Well, they have now, just like you have.

خوب، آنها هم اکنون دارند، درست مثل شما.

Thank you very much for your company.

از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.

I will see you on Sunday from Sunday, 2 p.m.

یکشنبه از ساعت 14 می بینمت.

UK time is when I am back with you.

زمان انگلستان زمانی است که من با شما برگشتم.

Thank you. Train, train.

متشکرم. قطار، قطار

New Nguyen says the background of your outdoor videos are always lovely and poetic.

نیو نگوین می‌گوید پس‌زمینه ویدیوهای فضای باز شما همیشه دوست‌داشتنی و شاعرانه است.

Thank you very much. I'm glad you like it.

خیلی ممنون. خوشحالم که دوست داری.

I will see you on Sunday.

یکشنبه میبینمت

We are live on Sunday from 2 p.m. UK time.

ما یکشنبه از ساعت 2 بعد از ظهر زنده هستیم. به وقت انگلستان

It is myself and also Mr.

من خودم هستم و همینطور آقای

Steve as well.

استیو.

On Sunday the two hours so I know my live stream today is very short, but on Sunday I will be with you for not one hour

یکشنبه دو ساعت، بنابراین می دانم که پخش زنده امروز من بسیار کوتاه است، اما یکشنبه من نه یک ساعت

but two two hours on Sunday.

بلکه دو ساعت در یکشنبه با شما خواهم بود.

So I hope you will join me then.

پس امیدوارم به من بپیوندید.

And if not, you can also catch me on Wednesday from 2 p.m.

و اگر نه، شما همچنین می توانید من را در روز چهارشنبه از ساعت 2 بعد از ظهر بگیرید.

UK time with another live stream.

زمان بریتانیا با پخش زنده دیگر.

Thank you very much for your company. I hope you've enjoyed this. It's been very interesting.

از همراهی شما بسیار سپاسگزارم. امیدوارم از این کار لذت برده باشید. خیلی جالب بوده

We had special guests, we had an aeroplane flying over.

ما مهمانان ویژه ای داشتیم، یک هواپیما داشتیم که بر فراز آن پرواز می کرد.

We even had me singing a Chinese song.

حتی از من خواستیم که یک آهنگ چینی بخوانم.

What more could you ask for?

چه چیزی بیشتر می توانید بخواهید؟

And of course we had the windmill as well, which I found now.

و البته ما آسیاب بادی هم داشتیم که الان پیدا کردم.

I didn't know it was there, but today I discovered it.

نمیدونستم اونجا هست ولی امروز کشفش کردم.

To be honest with you, I'm slightly disappointed.

صادقانه بگویم، من کمی ناامید هستم.

I was expecting more of it, to be honest.

صادقانه بگویم انتظار بیشتری از آن داشتم.

Thank you very much for watching.

از تماشای شما بسیار سپاسگزارم.

See you on Sunday.

یکشنبه می بینمت

Don't forget the time.

زمان را فراموش نکنید.

2 p.m. UK time is when I'm here with you.

ساعت 2 بعد از ظهر زمان انگلستان زمانی است که من اینجا با شما هستم.

And of course, until the next time we meet.

و البته تا دفعه بعد که همدیگه رو ببینیم.

Thank you very much for watching.

از تماشای شما بسیار سپاسگزارم.

Thank you very much for joining me today.

از اینکه امروز به من پیوستید بسیار سپاسگزارم.

And of course, until the next time we meet.

و البته تا دفعه بعد که همدیگه رو ببینیم.

You know what's coming next. Yes you do. We all know what's coming next.

میدونی بعدش چی میاد بله شما انجام می دهید. همه ما می دانیم که در آینده چه اتفاقی می افتد.

Take care of yourself.

مواظب خودت باش

Keep that smile upon your face

as you walk amongst the human race, and I will see you on Sunday.

هنگامی که در میان نسل بشر قدم می زنید، آن لبخند را بر لبان خود نگه دارید، و من شما را در روز یکشنبه خواهم دید.

Hopefully Mr.

امیدوارم آقای

Steve will be feeling better and we will all join together once more for another English addict.

استیو حال بهتری داشته باشد و همه ما یک بار دیگر برای یک معتاد انگلیسی دیگر به هم بپیوندیم.

And of course, until the next time we meet, you know what's coming next.

و البته، تا دفعه بعد که ما ملاقات می کنیم، شما می دانید که در آینده چه خواهد شد.

Yes, you do.

بله، شما انجام می دهید.

Take care of yourself and until the next time we meet, you know what's coming next.

مواظب خودت باش و تا دفعه بعد که همدیگه رو میبینیم میدونی بعدش چی میشه.

Yes, you do.

بله، شما انجام می دهید. من

I'm going now.

الان میرم

I have to go.

من باید بروم.

I'm afraid. I'm sorry, but I do have to go.

من می ترسم. متاسفم، اما من باید بروم.

I have to, I have to do something very important.

من باید، من باید یک کار بسیار مهم انجام دهم.

I have to get some lovely medicine for Mr. Steve.

من باید یک داروی دوست داشتنی برای آقای استیو تهیه کنم.

Ta ta for now.

تا تا فعلا

Have a good day.

روز خوبی داشته باشید.