🧡LOVE is in the AIR - 💋Valentine's Day - ENGLISH ADDICT - 🔴LIVE STREAM 14th Feb 2024

love is in the air

عشق

everywhere I look around.

هر جا که به اطرافم نگاه می کنم در هواست.

Love is in the air

عشق

in every sight and every sound.

در هر دید و هر صدایی در هواست.

Hi, everyone.

Here we are back together again, live on YouTube.

سلام به همه.

اینجا ما دوباره با هم برگشتیم، زنده در YouTube.

I hope you are having a good day.

امیدوارم روز خوبی را سپری کرده باشید.

My day is not too bad, I suppose.

روز من خیلی بد نیست، فکر می کنم.

I can't complain. Really.

من نمی توانم شکایت کنم. واقعا.

It's not raining.

باران نمی بارد.

We have had some sunshine.

مقداری آفتاب داشته ایم.

But one thing I do know.

اما یک چیز را می دانم.

Definitely there is love in the air.

قطعا عشق در هوا وجود دارد.

Can you see what I have here?

میتونی ببینی من اینجا چی دارم؟

This is my last pancake.

این آخرین پنکیک من است.

It is waiting for me to eat it.

منتظر است تا آن را بخورم.

So there it is on my plate.

بنابراین آن را در بشقاب من است.

I made it a few moments ago and I have some butter

چند لحظه پیش درست کردم و روی آن مقداری کره

and some lovely golden syrup poured all over the top.

و مقداری شربت طلایی دوست داشتنی ریختم.

However, I think now it might be a little bit cold, but there it is.

با این حال، من فکر می کنم در حال حاضر ممکن است کمی سرد باشد، اما وجود دارد.

My lovely, lovely pancake.

پنکیک دوست داشتنی و دوست داشتنی من. آیا

Did you celebrate Pancake Day yesterday?

دیروز روز پنکیک را جشن گرفتید؟ نمی‌دانم این کار را

I wonder if you did, because yesterday was Shrove Tuesday.

کردید، زیرا دیروز سه‌شنبه کوتاه بود.

I actually made a short video all about it,

من در واقع یک ویدیوی کوتاه درباره آن درست کردم

and I did post it on my YouTube channel yesterday.

و دیروز آن را در کانال یوتیوب خود پست کردم.

If you haven't seen it, it is there.

اگر آن را ندیده اید، آنجاست.

It is a brand new lesson.

این یک درس کاملاً جدید است.

did you see it.

دیدی

So did you have any pancakes. Did you partake.

پس پنکیک داشتی؟ شرکت کردی

If you partake it means you have

اگر شرکت می کنید به این معنی است که دارید

or you take part in something you partake.

یا در چیزی شرکت می کنید که در آن شرکت می کنید.

So I am now going to do something that always annoys people.

بنابراین من اکنون قصد دارم کاری انجام دهم که همیشه مردم را آزار می دهد .

People get very annoyed when I do this.

وقتی من این کار را می کنم مردم خیلی اذیت می شوند.

I am going to eat on the live stream and this might be

من قصد دارم در پخش زنده غذا بخورم و این ممکن است

very messy.

بسیار کثیف باشد.

my goodness.

خدای من.

Ladies and gentlemen, boys and girls, this.

خانم ها و آقایان، دختران و پسران، این.

If I was ever

اگر روزی محکوم به اعدام بودم

on death row

and I said Mr.

و به او گفتم آقای

Duncan

دانکن، می‌توانی قبل از اینکه کارت را تمام کنیم،

you can have any meal

هر وعده‌ غذایی را می‌خواهی بخوری

you want

before we finish you off.

.

What would you like.

چی دوست داری

I would say without any hesitation I would say I want

بدون هیچ تردیدی می گویم می خواهم

a nice wool pancake covered in butter and golden syrup.

یک پنکیک پشمی خوب که با کره و شربت طلایی پوشانده شده باشد.

And that would be it.

و همین می شود.

That would all be all I wanted in my tummy as I

وقتی طلایی را می‌گیرم، تمام چیزی است که در شکمم می‌خواستم

take the golden.

.

What is it?

The Green Mile walk?

چیست؟

پیاده روی مایل سبز؟

my group.

گروه من.

00400.

00400.

Sometimes in life,

گاهی اوقات در زندگی،

you have to treat yourself to something nice.

باید خود را با یک چیز خوب رفتار کنید.

my goodness.

خدای من.

Everybody.

همه

This is so unprofessional.

این خیلی غیر حرفه ای است

my goodness.

خدای من.

As you know, I really do love food.

همانطور که می دانید من واقعا عاشق غذا هستم.

Sweet things,

چیزهای شیرین،

savoury things,

چیزهای خوش طعم

and quite often unhealthy things.

و اغلب چیزهای ناسالم.

Anyway.

به هر حال.

Hi, everybody. This is Mr. Duncan in England.

سلام به همه. این آقای دانکن در انگلستان است.

How are you today? Are you okay? I hope so.

امروز چطوری؟ حالت خوبه؟ امیدوارم. آیا

Are you happy?

شما خوشحال هستید؟

Are you feeling happy today?

آیا امروز احساس خوشبختی می کنید؟

I am now.

من در حال حاضر هستم.

All sticky.

همه چسبنده

It is going to be a sticky lesson

این یک درس چسبناک خواهد بود

because I'm now covered in syrup.

زیرا من اکنون در شربت قرار گرفته ام.

Hello, everyone.

سلام به همه

Please give me a like if you like this.

لطفا اگر این را دوست دارید به من لایک کنید.

If you really like watching me eat food on the internet,

اگر واقعاً دوست دارید غذا خوردن من را در اینترنت تماشا کنید،

then please give me a lovely big like.

لطفاً یک لایک بزرگ و دوست داشتنی به من بدهید.

I wonder if people still do that.

من نمی دانم که آیا مردم هنوز هم این کار را انجام می دهند؟

Do people still do that on the internet?

آیا مردم هنوز این کار را در اینترنت انجام می دهند؟

There used to be a very big trend where people would just eat food on the Internet.

قبلاً یک روند بسیار بزرگ وجود داشت که مردم فقط از طریق اینترنت غذا می خوردند.

But. But I haven't seen

ولی. اما

or heard anyone talk about it for a very long time.

مدت زیادی است که ندیده ام و نشنیده ام کسی در مورد آن صحبت کند.

So do people still do that?

پس آیا مردم هنوز هم این کار را می کنند؟

there still people who sit in front of the camera eating lots and lots of food

هنوز افرادی هستند که جلوی دوربین می نشینند و غذای زیادی می خورند

and getting slowly, slowly, fatter and fatter.

و آهسته، آهسته، چاق تر و چاق تر می شوند.

It is Valentine's Day today.

امروز روز ولنتاین است.

Happy Valentine's Day for those who are sharing

روز ولنتاین مبارک برای کسانی که

maybe a moment with their loved one or maybe

شاید لحظه ای را با عزیزشان به اشتراک می گذارند یا شاید

there is a person in your life

شخصی در زندگی شما وجود داشته باشد

who you have always wanted to tell.

که همیشه می خواستید به او بگویید.

You've always wanted to say hello.

همیشه می خواستی سلام کنی.

I have something to tell you.

چیزی دارم که به تو بگویم.

I have been admiring you from a distance, and I have to say,

من از دور تو را تحسین می کردم و باید بگویم،

I think I might be in love with you.

فکر می کنم ممکن است عاشق تو باشم.

Something like that.

یه چیزی شبیه اون.

Nothing too heavy.

هیچ چیز خیلی سنگین نیست

Don't be too forward.

زیاد جلو نرو

Don't be too aggressive.

زیاد تهاجمی نباش.

Do it gently. Just.

به آرامی این کار را انجام دهید. فقط

Just ask the person if they if they are okay and if they are ready for some big news or

فقط از آن شخص بپرسید که آیا او خوب است و آیا به هر حال برای اخبار بزرگ یا

something like that anyway.

چیزی شبیه به آن آماده است.

So if you are in love looking for love, maybe there is a secret admirer.

پس اگر عاشق هستید و به دنبال عشق هستید، شاید یک ستایشگر پنهانی وجود داشته باشد.

Someone far away who you don't even know is watching you.

یک نفر از دور که شما حتی نمی دانید دارد شما را تماشا می کند.

Although, to be honest, that doesn't sound very good.

اگر چه، صادقانه بگویم، این خیلی خوب به نظر نمی رسد. به

That sounds like something that could get you in trouble with the police.

نظر می رسد چیزی است که می تواند شما را با پلیس به دردسر بیاندازد.

If I was honest with you.

اگر با شما صادق بودم

Anyway, we are here together again.

به هر حال ما دوباره با هم هستیم.

It is English addict.

معتاد انگلیسی است.

And this is all about the English language.

و این همه در مورد زبان انگلیسی است.

For those who haven't already realised. I like English.

برای کسانی که هنوز متوجه نشده اند. من انگلیسی را دوست دارم.

I love English.

من عاشق زبان انگلیسی هستم.

You might say that I am an English addict.

شاید بگویید من یک معتاد انگلیسی هستم.

Like it says on my superduper t shirt.

همانطور که روی تی شرت سوپردوپر من می گوید.

Hello to the live chat.

سلام به چت زنده

can I blow a special

آیا می توانم یک

a special kiss to Beatrice.

بوسه خاص برای بئاتریس بزنم؟

Beatrice, Congratulations.

بئاتریس، تبریک می گویم.

You are first on today's live chat.

شما اولین نفر در چت زنده امروز هستید.

Well done, Beatrice.

آفرین، بئاتریس.

All I can say is I'm glad it wasn't vetoes,

تنها چیزی که می توانم بگویم این است که خوشحالم که وتو نبود،

or else I would have had to have blown a kiss to Vitesse.

وگرنه باید یک بوسه برای ویتسه می زدم.

And I don't think he would have liked that.

و من فکر نمی کنم که او این را دوست داشته باشد.

You wouldn't like that, would you, Vitesse?

شما این را دوست ندارید، ویتسه؟

If I sent you one of my big sloppy kisses?

اگر یکی از بوسه های شلخته بزرگم را برایت بفرستم؟

I don't think so.

من اینطور فکر نمی کنم. به

Congratulate Patience, Beatrice. You are first.

صبر، بئاتریس تبریک بگو. شما اول هستید

We also have. he is here again.

ما همچنین داریم. او دوباره اینجاست

Louis Mendez is here today.

لوئیس مندز امروز اینجاست.

Hello, Louis.

سلام، لویی.

Nice to see you back as well. Brendan.

از بازگشت شما نیز خوشحالم. برندان.

Brendan Sanchez, hello to you.

برندان سانچز، سلام بر تو.

Thank you for joining me.

از این که من را همراهی میکنید متشکرم.

We also have Palmira.

پالمیرا هم داریم.

We have my roots here as well.

ما هم ریشه من اینجاست.

And also Christina.

و همچنین کریستینا.

Christina, hello to you.

کریستینا، سلام به شما.

Where are you at the moment?

الان کجایی؟

Are you riding your bicycle?

دوچرخه‌ات را می‌رانی؟

Are you skiing down the side of a mountain?

آیا در کنار کوه اسکی می کنید؟

Maybe you are under the water looking at all

شاید زیر آب باشید و به همه

the lovely fishes swimming around you.

ماهی های دوست داشتنی که در اطراف شما شنا می کنند نگاه می کنید.

Look out for the sharks, by the way.

به هر حال مراقب کوسه ها باشید.

Be careful of those Who else is here.

مواظب کسانی باشید که دیگر اینجا هستند.

Francesco is here also

فرانچسکو اینجا هم

Charlotte Martin, who says, Bon appetit.

شارلوت مارتین است که می گوید، اشتها آور.

Mr. Duncan, I have to say, my appetite was very, very bon.

آقای دانکن باید بگم اشتهای من خیلی خیلی خوب بود.

Very bon indeed.

خیلی خوبه واقعا

I did enjoy that.

من از آن لذت بردم

Unfortunately, that was my last

متاسفانه این آخرین پنکیک من بود

pancake.

.

Unfortunately.

متاسفانه

However, this morning Mr.

با این حال، امروز صبح آقای

Steve bought something for me as as a valentine gift.

استیو چیزی به عنوان هدیه ولنتاین برای من خرید.

Can you guess what it is?

آیا می توانید حدس بزنید که آن چیست؟

He chocolates.

او شکلات می زند.

Are you surprised?

تعجب کردی؟

So that is what Mr.

پس این چیزی است که آقای

Steve bought for me this morning is not lovely.

استیو امروز صبح برای من خرید، دوست داشتنی نیست.

He gave these to me as a Valentine's gift.

او اینها را به عنوان هدیه ولنتاین به من داد.

So I have a feeling I am going to be eating a lot of chocolate

بنابراین من احساس می کنم که

over the next few hours.

در چند ساعت آینده شکلات زیادی خواهم خورد. حدود دو هفته دیگر

Expect

منتظر

a video all about me

ویدیویی باشید که درباره

getting fatter and fatter around about two weeks from now.

چاق شدن و چاق شدن من باشد .

So I'm going to have these tonight with Mr. Steve.

بنابراین من می خواهم اینها را امشب با آقای استیو بخورم.

Sadly, Steve isn't here today because he is at work.

متأسفانه استیو امروز اینجا نیست زیرا سر کار است.

Some people have to go to work

بعضی ها باید سر کار بروند

and unfortunately Mr.

و متاسفانه آقای

Steve is one of those people.

استیو یکی از این افراد است.

Who else is here?

کی دیگه اینجاست؟

Amjad. Amjad is here as well.

امجد. امجد هم اینجاست.

I love the British accent. Thank you very much.

من عاشق لهجه بریتانیایی هستم. بسیار از شما متشکرم.

You you might be amazed to find out how many people don't like the British accent.

شاید تعجب کنید که بدانید چه تعداد از مردم لهجه بریتانیایی را دوست ندارند.

They don't like it at all.

اصلا دوست ندارند.

They think it sounds pompous and snooty.

آنها فکر می کنند که به نظر پر زرق و برق و مزخرف می رسد.

I don't think it does.

من فکر نمی کنم این کار را انجام دهد.

I think it's very clear and lovely to be honest.

من فکر می کنم صادقانه بگویم خیلی واضح و دوست داشتنی است.

Hello, Aziz Aziz, hello to you.

سلام عزیز عزیز سلام بر شما.

And how are you, Mr. Duncan?

و چطوری آقای دانکن؟

How are you?

چطور هستید؟

Aziz Aziz I'm okay.

عزیز عزیز من خوبم.

I can't grumble.

من نمی توانم غر بزنم.

I suppose when you think about it,

فکر می کنم وقتی به آن فکر می کنید،

things could always be worse.

اوضاع همیشه می تواند بدتر باشد.

And that is how I get through life.

و اینگونه است که من از زندگی عبور می کنم.

That is how I face every day

این گونه است که من هر روز در

as I open my eyes in the morning

حالی که صبح چشمانم را

with a smile on my face, I always think to myself,

با لبخندی بر لب باز می کنم، با خودم فکر می کنم،

I will try to make the best of today.

سعی می کنم از امروز بهترین استفاده را ببرم.

Because many people did not wake up this morning.

چون خیلی ها امروز صبح از خواب بیدار نشدند.

They didn't have that luxury

آن‌ها این تجمل را نداشتند

of having another day of existence.

که یک روز دیگر زندگی کنند.

They did not wake up.

بیدار نشدند.

So I always like to think of enjoying the day, making the most of it.

بنابراین من همیشه دوست دارم به لذت بردن از روز فکر کنم و از آن نهایت استفاده را ببرم.

And if I can spend some of my time with you

و اگر بتوانم مقداری از وقتم را با شما

out there, then it's even better.

در آنجا صرف کنم، حتی بهتر است.

I do wish I could do this every day.

کاش می توانستم هر روز این کار را انجام دهم.

I wish I could be here every day talking to you live on YouTube.

ای کاش می توانستم هر روز اینجا باشم و در یوتیوب با شما صحبت کنم.

But unfortunately, because of life, because of other things,

اما متأسفانه به خاطر زندگی، به خاطر چیزهای دیگر،

responsibilities, the things I have to do sometimes I have to wash Mr.

مسئولیت ها، کارهایی که باید انجام دهم گاهی مجبور می شوم

Steve's dirty underpants.

زیر شلواری کثیف آقای استیو را بشویم.

And that takes a couple of days to be honest.

و این چند روز طول می کشد تا صادق باشیم.

That involves a lot of soaking.

که مستلزم خیساندن زیاد است.

That's all I can say.

این تمام چیزی است که می توانم بگویم.

Hello also to him.

سلام به او نیز

Ekrem.

اکرم.

Ekrem. Ben, Mim.

اکرم. بن، میم

Hello, Ekrem, Nice to see you here and thank you very much

سلام اکرم، خوشحالم که شما را اینجا می بینم و

for your lovely Valentine's greeting.

از تبریک ولنتاین بسیار سپاسگزارم.

So love is in the air today

بنابراین عشق امروز در هواست

and I couldn't resist showing a video

و من نمی‌توانستم در برابر نمایش ویدیویی مقاومت کنم

that always makes a lot of people happy whenever I show it

که همیشه وقتی آن را

in the garden.

در باغ نشان می‌دهم خیلی‌ها را خوشحال می‌کند.

Quite often we have lots of animals.

اغلب ما حیوانات زیادی داریم.

Sometimes we have birds, and sometimes those birds are

گاهی ما پرنده داریم و گاهی آن پرندگان

in love.

عاشق هستند.

And guess what they like to show it

و حدس بزنید که آنها دوست دارند آن را

right in front of my bedroom window.

درست جلوی پنجره اتاق خوابم نشان دهند.

isn't that lovely?

این دوست داشتنی نیست؟

my goodness.

خدای من.

Well, if you weren't feeling romantic before this live stream,

خوب، اگر قبل از پخش زنده احساس رمانتیک نداشتید،

I think you might be at this very moment in time.

فکر می‌کنم ممکن است دقیقاً در این لحظه باشید.

That is a nice big kiss just for you out there in YouTube land.

این یک بوسه بزرگ خوب فقط برای شما در سرزمین YouTube است.

I hope you are having a good day where you are.

امیدوارم در جایی که هستید روز خوبی را سپری کرده باشید.

I am in a strange mood today.

امروز حال عجیبی دارم.

A very strange mood.

یه حال و هوای خیلی عجیب

I do not know why I feel as if I want to tear

نمی‌دانم چرا احساس می‌کنم می‌خواهم

all of my clothes off and run around the studio completely naked.

تمام لباس‌هایم را پاره کنم و کاملاً برهنه دور استودیو بدوم.

I don't know why.

نمی دانم چرا.

Sometimes you can't control your your joy

گاهی اوقات نمی توانید شادی

or your happiness or your excitement.

یا شادی یا هیجان خود را کنترل کنید.

And I don't know why.

و من نمی دانم چرا.

Today I feel especially excited to be here.

امروز برای حضور در اینجا هیجان خاصی دارم.

Almost.

تقریبا.

Almost too excited, if you don't mind me saying.

تقریباً خیلی هیجان زده هستم، اگر بدتان نمی آید که بگویم.

Today we are looking at words and phrases connected to love because it is

امروز ما به کلمات و عبارات مرتبط با عشق نگاه می کنیم زیرا

Valentine's Day and you

روز ولنتاین است و می

can see just there in the corner it says Be my Valentine.

توانید دقیقاً در گوشه ای ببینید که می گوید ولنتاین من باش.

So this is something that does happen quite often.

بنابراین این چیزی است که اغلب اتفاق می افتد.

People will send secret messages to each other,

افراد پیام‌های محرمانه‌ای را برای یکدیگر ارسال می‌کنند،

secret in the fact that the person who is sending

مخفیانه به این دلیل که ممکن است شخصی که پیام را ارسال می‌کند

the message might be anonymous.

ناشناس باشد.

And I know this sounds very creepy.

و من می دانم که این بسیار ترسناک به نظر می رسد. به

It doesn't sound like something that it might make people feel

نظر نمی رسد چیزی باشد که باعث شود مردم احساس

relaxed or comfortable, but I think it's rather romantic.

آرامش یا راحتی کنند، اما به نظر من نسبتاً رمانتیک است.

If you see someone every day, quite often in a work environment,

اگر کسی را هر روز می بینید، اغلب در یک محیط کار،

maybe you work in an office

شاید در یک دفتر کار می کنید

and maybe there is someone who works on the other side of your desk

و شاید کسی باشد که آن طرف میز شما

or somewhere else in the office, and every day you see them

یا جای دیگری در دفتر کار می کند و هر روز او را می بینید

and you find yourself

و پیدا می کنید. خود را

drawn towards them.

به سمت آنها کشیده اید

Something is causing you to be attracted to them

چیزی باعث می شود که شما جذب آنها شوید

and of course you find them attractive to you.

و البته آنها را برای خود جذاب می بینید.

So it can happen.

بنابراین ممکن است اتفاق بیفتد.

And maybe sometimes, especially on Valentine's Day,

و شاید گاهی اوقات، به خصوص در روز ولنتاین،

I think it is a nice excuse to tell someone how you feel about them.

فکر می کنم بهانه خوبی است تا به کسی بگویم چه احساسی نسبت به او دارید.

But again, I must stress, do not do it in a creepy way

اما باز هم، باید تاکید کنم، این کار را به شکلی ترسناک انجام ندهید،

because that will get you into trouble

زیرا این کار شما را به دردسر می‌اندازد

and it will also get me into trouble because you might say Mr.

و من را نیز به دردسر می‌اندازد، زیرا ممکن است بگویید آقای

Duncan told me to do it and that won't work.

دانکن به من گفته این کار را انجام دهم و این کار نمی‌کند.

You say, because I am saying now it wasn't me.

شما می گویید، چون می گویم الان من نبودم.

This will be used in evidence.

این در شواهد استفاده خواهد شد.

So it can happen.

بنابراین ممکن است اتفاق بیفتد.

I think. I think love is a nice thing.

من فکر می کنم. به نظر من عشق چیز خوبی است.

I think we all love someone, somewhere.

من فکر می کنم همه ما یک نفر را در جایی دوست داریم.

Family?

خانواده؟

Yes, friends, even.

بله دوستان حتی

I think it is possible to love your friends.

من فکر می کنم ممکن است که دوستان خود را دوست داشته باشید.

I in my life I've had some very good friends.

من در زندگیم دوستان بسیار خوبی داشتم.

Friends that I, I care for.

دوستانی که من به آنها اهمیت می دهم.

But also I treasure their friendship.

اما دوستی آنها را نیز ارزشمند می دانم.

I keep it here because their friendship meant a lot.

من آن را در اینجا نگه می دارم زیرا دوستی آنها معنای زیادی دارد.

Because maybe I don't see them anymore.

چون شاید من دیگر آنها را نمی بینم.

Or maybe they are.

یا شاید هم هستند.

They are not alive anymore.

آنها دیگر زنده نیستند.

But I always feel a certain war.

اما من همیشه یک جنگ خاص را احساس می کنم.

And yes, if that is love,

و بله، اگر عشق است،

if that is love, then that is what it is.

اگر عشق است، پس همین است.

So I think it is possible to

بنابراین فکر می کنم می توان

to experience love in many different ways.

عشق را به طرق مختلف تجربه کرد.

So we are going to talk about love.

بنابراین ما در مورد عشق صحبت خواهیم کرد.

Love is in the air.

عشق در هوا است.

Even if you aren't sending anyone anything

حتی اگر امروز برای کسی چیزی نمی فرستید

today, you have me and you have the live chat and we are all together

، من را دارید و چت زنده را دارید و همه با هم

enjoying ourselves in our own

به روش خاص خودمان از خودمان لذت می بریم.

special way

I'm a big boy now,

من اکنون یک پسر بزرگ هستم،

the English addict.

معتاد انگلیسی.

It is Wednesday and I am always with you on Wednesday.

چهارشنبه است و من همیشه چهارشنبه با شما هستم.

And also Sunday as well.

و همچنین یکشنبه.

Don't forget that

یادت نره

I am with you twice a week.

هفته ای دوبار کنارت هستم.

I wish it could be more, but unfortunately, quite often I have other things to do.

ای کاش می توانست بیشتر باشد، اما متأسفانه، اغلب کارهای دیگری برای انجام دادن دارم.

You will be amazed how busy

تعجب خواهید کرد که

I am sometimes.

من گاهی اوقات چقدر سرم شلوغ است.

Yesterday I was busy making a video lesson

دیروز مشغول ساختن یک درس تصویری بودم

and I made it in one day.

و آن را در یک روز ساختم.

Very rare for me to do it in just one day.

بسیار نادر است که من آن را فقط در یک روز انجام دهم.

But I did work very hard yesterday to make my Shrove Tuesday lesson

اما من دیروز خیلی سخت کار کردم تا درس سه‌شنبه‌ی کوتاه خود را بسازم

that is now available on my YouTube channel for everyone to watch.

که اکنون در کانال YouTube من برای تماشای همه در دسترس است.

Beatrice makes a very interesting point.

بئاتریس به نکته بسیار جالبی اشاره می کند.

Animal

Animal

Give Love

Give Love

is not well.

خوب نیست.

It might sound strange at first, but

ممکن است در ابتدا عجیب به نظر برسد، اما به

I think animals are very affectionate.

نظر من حیوانات بسیار مهربان هستند.

Certain types of dog will give love

انواع خاصی از سگ ها

without any conditions whatsoever.

بدون هیچ قید و شرطی عشق می ورزند.

And I think that is one of the reasons why people do like having a dog around them,

و من فکر می کنم این یکی از دلایلی است که مردم دوست دارند یک سگ در اطراف خود داشته باشند،

because they will give love and affection without expecting

زیرا آنها عشق و محبت را بدون توقع

anything in return.

چیزی به آنها هدیه می دهند.

But I think yes, I think that is true.

اما من فکر می کنم بله، فکر می کنم این درست است.

And I think you can love an animal

و من فکر می کنم شما می توانید یک حیوان را

with no,

بدون نه دوست داشته باشید، می

you can love an

توانید یک حیوان را دوست داشته باشید،

animal, maybe an animal that you like to be near or maybe you like to stroke them,

شاید حیوانی را که دوست دارید نزدیکش کنید یا شاید دوست دارید آنها را نوازش کنید،

or maybe they are they are your favourite type of animal.

یا شاید آنها نوع مورد علاقه شما از حیوانات هستند.

And as you know, I love cows and sheep.

و همانطور که می دانید من عاشق گاو و گوسفند هستم.

Maybe I like sheep slightly more than cows,

شاید من گوسفند را کمی بیشتر از گاو دوست داشته باشم،

but that that is another story for another day, I think.

اما فکر می کنم این داستان دیگری برای روز دیگری است .

Hello, live chat.

سلام چت زنده

Nice to see you here.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Mohsin is here saying Happy Valentine's Day.

محسن اینجاست و می گوید ولنتاین مبارک.

Happy Valentine's Day to you.

روز ولنتاین بر شما مبارک.

And if you are celebrating or doing something

و اگر جشن می گیرید یا کار خاصی انجام می دهید

special, I hope you have a very nice time.

، امیدوارم اوقات بسیار خوبی داشته باشید.

One thing I know you can't do today,

یک چیز را می دانم که امروز نمی توانید انجام دهید،

you cannot book a table

نمی توانید یک میز

in a restaurant.

در یک رستوران رزرو کنید.

If I if I try now to book

اگر الان سعی کنم

a nice meal at a restaurant, I can tell you now that I would have no success whatsoever

یک غذای خوشمزه در یک رستوران رزرو کنم، می توانم به شما بگویم که هیچ موفقیتی نخواهم داشت،

because they would say, well, first of all, they would say, Are you crazy?

زیرا آنها می گویند خوب، اول از همه می گویند: دیوانه ای؟

Because it's Valentine's Day and there is no way

از آنجایی که روز ولنتاین است و هیچ راهی

on Earth, no way

روی زمین وجود ندارد، به هیچ وجه نمی توانید

that you are going to get

a table, you are going to be able to reserve a table.

یک میز بگیرید، می توانید یک میز رزرو کنید.

It's not going to happen because it's Valentine's Day.

این اتفاق نمی افتد زیرا روز ولنتاین است.

You see, love is a special thing.

ببینید عشق چیز خاصی است.

It is something we all feel in different ways.

این چیزی است که همه ما به طرق مختلف احساس می کنیم.

Maybe you can love a certain type of food.

شاید بتوانید نوع خاصی از غذا را دوست داشته باشید.

As I said at the start of today's lesson, I love

همانطور که در ابتدای درس امروز گفتم، من عاشق

sweet things, chocolate pancakes, anything really.

چیزهای شیرین، پنکیک شکلاتی، هر چیزی هستم.

That's sweet, to be honest with you.

این شیرین است، صادقانه با شما.

Most of it, of course,

البته اکثراً

people are going to say it's very unhealthy

مردم می گویند که بسیار ناسالم است

and it's very unhealthy indeed. Ooh!

و در واقع بسیار ناسالم است. اوه

look. Ooh!

نگاه کن اوه

isn't that lovely?

Some lovely red roses.

دوست داشتنی نیست؟

چند گل رز قرمز دوست داشتنی

Ooh, I wonder who sent those. Isn't that nice?

اوه، من تعجب می کنم که آنها را فرستاده است. این خوب نیست؟

Today we have a subject which is all about love, I suppose.

امروز ما موضوعی داریم که فکر می کنم همه چیز درباره عشق است . فکر می

I suppose I could say that love is in the air

کنم می توانم بگویم که عشق در هواست

and everything is lovely.

و همه چیز دوست داشتنی است.

Anything that makes you feel happy, anything that makes you feel

هر چیزی که به شما احساس خوشبختی می کند، هر چیزی که شما را خوشحال می کند

delighted.

.

Something that brings that special warm

چیزی که آن احساس گرم خاص را

feeling into your heart or into your life.

به قلب یا زندگی شما بیاورد.

You can say that it is lovely.

می توان گفت دوست داشتنی است.

We often use lovely on a daily basis.

ما اغلب به صورت روزانه از Lovely استفاده می کنیم.

Quite often if we meet someone and we have a good time with them,

اغلب اوقات اگر با کسی ملاقات می کنیم و اوقات خوبی را با او سپری می کنیم،

maybe you have a really good conversation with them.

ممکن است واقعاً گفتگوی خوبی با او داشته باشید.

You might say it was lovely to see you today.

ممکن است بگویید امروز دیدن شما بسیار زیبا بود.

It was lovely being here with you.

اینجا با تو بودن خیلی خوب بود

It was lovely.

دوست داشتنی بود.

So you can have a lovely experience.

بنابراین شما می توانید یک تجربه دوست داشتنی داشته باشید.

You can have a lovely day.

شما می توانید یک روز دوست داشتنی داشته باشید.

There was a song called

آهنگی بود به نام

Lovely Day.

روز دوست داشتنی.

Lovely day, Lovely day, Lovely day, Lovely day,

روز دوست داشتنی، روز دوست داشتنی، روز دوست داشتنی، روز دوست داشتنی، روز دوست داشتنی،

Lovely day, Lovely day, Lovely day, Lovely day.

روز دوست داشتنی، روز دوست داشتنی، روز دوست داشتنی.

Lovely day, Lovely day, lovely Yeah.

روز دوست داشتنی، روز دوست داشتنی، دوست داشتنی بله.

You get the idea anyway.

به هر حال شما ایده را دریافت می کنید.

Lovely.

دوست داشتني.

Something nice, something delightful.

یک چیز خوب، یک چیز لذت بخش.

Something you are pleased to see.

چیزی که شما از دیدن آن خوشحال هستید.

Something you are pleased to be near.

چیزی که شما از بودن در نزدیکی آن خوشحال هستید.

Maybe a person, a lovely person.

شاید یک آدم، یک آدم دوست داشتنی.

A lot of people say that Steve

بسیاری از مردم می گویند که استیو

is lovely.

دوست داشتنی است.

Whenever they meet Steve, they always say to me

هر وقت استیو را ملاقات می کنند، همیشه به من می گویند، آیا

afterwards, isn't she lovely?

او دوست داشتنی نیست؟

That's that.

همین است.

Steve.

استیو

He's lovely.

او دوست داشتنی است.

Unfortunately,

متأسفانه

they never say that about me.

هرگز در مورد من چنین چیزی نمی گویند.

They say other things about me.

چیزهای دیگری در مورد من می گویند.

But the word lovely isn't mentioned very often.

اما کلمه دوست داشتنی زیاد ذکر نشده است. در

Here's one for those who are feeling a romantic connection.

اینجا یکی برای کسانی است که احساس یک رابطه عاشقانه دارند.

Maybe you are connected in some way with another person romantically.

شاید شما به نوعی با شخص دیگری از نظر عاشقانه در ارتباط هستید.

You can feel your heart out

می توانید احساس کنید که

joining them as in love and romance.

در عشق و عاشقی به آنها ملحق می شوید.

You can be in love.

شما می توانید عاشق باشید.

I think love sometimes is a thing you can't control.

من فکر می کنم گاهی اوقات عشق چیزی است که نمی توانید کنترل کنید.

You can't control love.

شما نمی توانید عشق را کنترل کنید.

When it comes knocking on your door.

وقتی می آید در خانه شما را می زند.

You have to answer the door.

شما باید در را پاسخ دهید.

You have to say Hello, love.

باید بگویی سلام، عشق.

Please come in and give me a big warm hug.

لطفا بیا داخل و مرا در آغوش گرم بگیر.

So I think it is a thing that quite often people fall in love.

بنابراین من فکر می کنم این چیزی است که اغلب مردم عاشق می شوند.

You can fall in love with anything, really.

شما واقعاً می توانید عاشق هر چیزی شوید.

When you think about it, you can fall in love with a certain hobby,

وقتی به آن فکر می کنید، می توانید عاشق یک سرگرمی خاص شوید،

maybe something you enjoy doing,

شاید کاری که از انجام آن لذت می برید،

so it isn't necessarily connected to a person.

بنابراین لزوماً به یک شخص مرتبط نیست.

It can also be connected to a thing You enjoy doing something

همچنین می تواند به کاری مرتبط باشد که شما از انجام کاری که

you like, something you have an interest in,

دوست دارید، چیزی که به آن علاقه دارید،

something you are keen on.

کاری که به آن علاقه دارید لذت می برید.

You are in love with that particular thing.

شما عاشق آن چیز خاص هستید.

So we often say in love is is to be

بنابراین ما اغلب می گوییم که در عشق این است که

deeply connected to someone

عمیقاً از نظر عاطفی با کسی

emotionally or something of course as well.

یا البته چیزی مرتبط باشی.

Something you can also be connected to something as well.

چیزی که شما همچنین می توانید به چیزی متصل شوید.

now I don't want to be sad.

حالا نمی خوام غمگین باشم

I don't want to be too happy.

من نمی خواهم خیلی خوشحال باشم.

I don't want to be too sad on this lovely romantic day.

من نمی خواهم در این روز عاشقانه دوست داشتنی خیلی ناراحت باشم.

But some people are lovelorn.

اما برخی افراد عاشق هستند.

Maybe they have no love.

شاید آنها هیچ عشقی ندارند.

Maybe they are looking for love.

شاید آنها به دنبال عشق هستند.

I don't want to dwell on this one because it is very negative.

من نمی خواهم به این موضوع بپردازم زیرا بسیار منفی است.

But if you are lovelorn, it means you are longing for love

اما اگر عاشق هستید، به این معنی است که

like a flower waiting, waiting to open

مانند گلی در انتظار عشق هستید، منتظر باز شدن هستید،

while waiting for the rain to come down and then the sun to shine.

در حالی که منتظر می مانید تا باران ببارد و سپس خورشید بتابد.

So your leaves will open,

بنابراین برگ های شما باز می شوند،

Your petals will expand and show your true self to everyone.

گلبرگ های شما بزرگ می شوند و خود واقعی شما را به همه نشان می دهند.

And then you will not be lovelorn any more

و آنگاه دیگر عاشق نخواهی بود

because someone will see you for for who you are

زیرا کسی تو را همانگونه که هستی

as that genuine person.

به عنوان آن شخص واقعی خواهد دید.

But to be without love, to be looking for love.

اما بی عشق بودن، به دنبال عشق بودن.

Maybe you are.

شاید شما هستید.

You have lost love and you are still feeling the pain from it.

شما عشق را از دست داده اید و هنوز درد آن را احساس می کنید.

You have a longing.

حسرت داری

You are lovelorn.

تو عاشقی

Here's a nice one.

اینجا یکی خوبه

Love Bug The Love Boat.

عشق حشره قایق عشق.

It's going around.

داره میچرخه

Think of it as COVID.

آن را به عنوان کووید در نظر بگیرید.

But instead of sneezing, you want to kiss someone instead.

اما به جای عطسه، می خواهید کسی را ببوسید.

Although those two things do not seem very compatible,

اگر چه این دو چیز چندان با هم سازگار به نظر نمی رسند

to be honest with you, If I was honest with you.

، اگر با شما صادق بودم صادق باشم.

Love Bug The Love Bug.

عشق اشکال عشق. آیا

Have you been bitten

شما

by the Love bug?

توسط حشره عشق گاز گرفته شده اید؟

So when we talk about the Love bug, we are talking about the the sensation

بنابراین وقتی در مورد اشکال عشق صحبت می کنیم، در مورد احساس

or the appearance of love to to spread around.

یا ظاهر عشق صحبت می کنیم که باید در اطراف پخش شود.

It's almost like a virus, you might say,

شاید بگویید این تقریباً شبیه یک ویروس است،

although too much love

اگرچه عشق بیش از حد

might actually give you a virus.

ممکن است واقعاً به شما ویروس بدهد.

But that, as they say, is a story for another time.

اما این به قول خودشان داستانی است برای زمان دیگری.

There is also, I think there was a film as well called The Love Bug.

همچنین، فکر می‌کنم فیلمی به نام «حشره عشق» نیز وجود دارد. آیا

Wasn't that wasn't it wasn't just talking car,

این فقط یک ماشین سخنگو نبود،

a talking Volkswagen Beetle.

یک فولکس واگن بیتل سخنگو.

I think it was.

من فکر می کنم این بود.

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

We can use a prefix in front of love.

می توانیم در مقابل عشق از یک پیشوند استفاده کنیم.

Her lover.

معشوقه اش آیا

Are you a lover of something?

شما عاشق چیزی هستید؟

So quite often we can put a prefix in front of lover.

بنابراین اغلب ما می توانیم یک پیشوند در مقابل معشوق قرار دهیم.

So maybe you are a person who likes going to the cinema.

پس شاید شما فردی هستید که دوست دارید به سینما بروید.

Then we can say that you are a movie lover.

آن وقت می توان گفت که شما عاشق فیلم هستید.

I love going to the cinema.

من عاشق سینما رفتن هستم.

I mean, I'm a movie lover.

یعنی من عاشق سینما هستم.

You might be a person who likes watching trains go by.

شما ممکن است فردی باشید که دوست دارد قطارها را تماشا کند.

You might be a train lover,

شما ممکن است عاشق قطار باشید،

You might be a person who likes looking at trains, watching them

ممکن است فردی باشید که دوست دارد به قطارها نگاه کند، آنها را تماشا کند

and writing down all the information about them.

و تمام اطلاعات مربوط به آنها را بنویسد.

You might be like me.

شاید تو هم مثل من باشی

You might be a food lover.

شاید شما عاشق غذا باشید.

I love food very much.

من غذا را خیلی دوست دارم.

I do like food.

من غذا را دوست دارم

As you know, and as you may have noticed

همانطور که می دانید، و همانطور که ممکن است

at the start of today's livestream, a food lover is a person

در ابتدای پخش زنده امروز متوجه شده باشید، یک عاشق غذا فردی است

who not only enjoys eating food, but they might also enjoy

که نه تنها از خوردن غذا لذت می برد، بلکه ممکن است از

preparing food, cooking food,

تهیه غذا، پختن غذا،

showing other people how to prepare certain types of food.

نشان دادن طرز تهیه انواع خاصی از غذا به دیگران لذت ببرد. غذا.

You might be a food lover.

شاید شما عاشق غذا باشید.

You might be very knowledgeable about food.

شما ممکن است در مورد غذا بسیار آگاه باشید.

You might know all the different methods of cooking things.

شما ممکن است همه روش های مختلف پخت و پز را بدانید.

So you could be a food lover.

بنابراین می توانید عاشق غذا باشید.

You could be an English lover.

شما می توانید یک عاشق انگلیسی باشید.

Sure.

مطمئن.

So that, of course, might mean two things.

بنابراین، البته، ممکن است به معنای دو چیز باشد.

It might mean that you enjoy the English language.

ممکن است به این معنی باشد که از زبان انگلیسی لذت می برید.

You love learning the English language, or it might mean

شما عاشق یادگیری زبان انگلیسی هستید، یا ممکن است به این معنی باشد که می

you want to fall in love with an English person

خواهید عاشق یک فرد انگلیسی شوید

who an English love that you are.

که یک انگلیسی عاشق شماست.

You are looking for an English lover because you love English people.

شما به دنبال یک عاشق انگلیسی هستید زیرا عاشق انگلیسی ها هستید.

Or of course, you might just enjoy learning the language.

یا البته، ممکن است فقط از یادگیری زبان لذت ببرید.

Both are okay.

هر دو خوبن

Do you have a love interest?

آیا علاقه ای به عشق دارید؟

When we talk about love interest,

وقتی در مورد علاقه به عشق صحبت می کنیم،

we often refer to a person

اغلب به شخصی اشاره می کنیم که

you are attracted to, or maybe someone you you are watching.

جذب او شده اید یا شاید کسی که در حال تماشای او هستید.

Or maybe you have your eye on another person, their love interest,

یا شاید شما به شخص دیگری، علاقه عشقی او،

or of course, a person who you might be in a relationship with.

یا البته به شخصی که ممکن است با او در ارتباط باشید، توجه داشته باشید.

You might call your partner or a person

شما ممکن است با شریک زندگی خود یا شخصی که

you are dating your love interest.

دوست دارید با او آشنا شوید تماس بگیرید.

So they are your love interest.

بنابراین آنها مورد علاقه شما هستند.

They are the person that you are interested

آنها افرادی هستند که شما علاقه مند

in having a relationship with or in because you are in love.

به برقراری رابطه با آنها یا به دلیل عاشق بودن با آنها هستید.

You want to have a relationship with them.

شما می خواهید با آنها رابطه داشته باشید.

That person is your love interest.

آن شخص مورد علاقه شماست.

So we are already using that as a noun to show

بنابراین ما قبلاً از آن به عنوان اسم استفاده می کنیم تا نشان دهیم

that that person is the person who you are attracted

که آن شخص همان شخصی است که شما جذب او شده اید

or the person you want to have a relationship with.

یا شخصی است که می خواهید با او رابطه داشته باشید.

They are your love interest.

آنها مورد علاقه شما هستند.

Of course, we can't always have the happy ones.

البته ما نمی توانیم همیشه شادمان را داشته باشیم.

Sometimes we have to have the sad ones as well.

گاهی اوقات باید غمگین ها را هم داشته باشیم.

Maybe you are out of love.

شاید شما از عشق خارج شده اید.

Maybe you have fallen out of love.

شاید از عشق افتاده اید.

Maybe you were in love.

شاید عاشق بودی

But then one day you decided to

اما یک روز تصمیم گرفتی

open it.

آن را باز کنی.

You decided not to see each other anymore.

تصمیم گرفتید دیگر همدیگر را نبینید.

You broke the relationship off, you broke up, you ended your relationship.

رابطه را قطع کردی، قطع کردی، به رابطه ات پایان دادی.

So now you are out of love.

پس الان شما از عشق خارج شده اید.

You are out of love. The love has gone.

تو از عشق افتاده ای عشق رفته

The love has vanished.

عشق از بین رفته است

There is a lovely song by our supply

یک آهنگ دوست داشتنی از خط تدارکات ما

line in London with my head on the phone

در لندن وجود دارد که سرم روی تلفن است و به

Thinking of you till it hurts.

تو فکر می کنم تا زمانی که درد کند.

There's no easy way It gets harder each day

هیچ راه آسانی وجود ندارد هر روز سخت تر می شود

Please love me or I'll be gone.

لطفا مرا دوست داشته باشید وگرنه من خواهم رفت.

I'll be gone.

من خواهم رفت.

I'm all out of love

من همه از عشق

And so lost without you.

و بی تو گم شده ام.

You are out of love.

تو از عشق افتاده ای

You are all out of love.

شما همه از عشق هستید.

Because the person you are in love with

چون کسی که عاشقش بودی

or were in love with has has left you.

یا عاشقش بودی ترکت کرده

They've gone

آنها

another sad one.

یک غمگین دیگر رفته اند.

Unrequited love.

عشق یکطرفه.

Love that you feel towards someone

عشقی که نسبت به کسی احساس می‌کنی

but is not returned or felt.

اما برنمی‌گردد یا احساس نمی‌شود.

So the other person might not love you.

بنابراین ممکن است طرف مقابل شما را دوست نداشته باشد.

You feel a very strong attraction towards them,

شما جذب بسیار شدیدی نسبت به آنها احساس می کنید،

but they don't feel it towards you.

اما آنها آن را نسبت به شما احساس نمی کنند.

It is unreal. Quite it.

غیر واقعی است. کاملا آن را.

It is not returned.

برگردانده نمی شود.

Your feelings are not coming back in the same way.

احساسات شما به همان شکل بر نمی گردند.

They are an requited.

آنها مستثنی شده اند.

So when we talk about unrequited love, maybe in a relationship,

بنابراین وقتی در مورد عشق نافرجام صحبت می کنیم، شاید در یک رابطه،

maybe in an office situation,

شاید در یک موقعیت اداری،

maybe there are two people working together very closely.

شاید دو نفر با هم بسیار نزدیک کار می کنند.

One person is in love with the other.

یک نفر عاشق دیگری است.

However, the other person doesn't feel any connection

با این حال، طرف مقابل هیچ ارتباط

or any emotion towards that person.

یا احساسی نسبت به آن شخص احساس نمی کند.

So that person is very excited, but the other person

بنابراین آن شخص بسیار هیجان زده است، اما شخص دیگر

really doesn't doesn't really care less.

واقعاً اهمیتی نمی دهد.

To be honest.

صادقانه بگویم.

That is a situation that you can describe

این موقعیتی است که شما می توانید آن را

as unrequited love.

به عنوان عشق نافرجام توصیف کنید.

It is love,

این عشق است،

so it will not be written and

بنابراین نوشته نمی شود و

you feel as if you want to have a relationship

شما احساس می کنید که می خواهید

with that person or to tell them how you feel.

با آن شخص رابطه داشته باشید یا به او بگویید که چه احساسی دارید.

Or maybe you have told them

یا شاید شما به آنها گفته اید

and they they just say, I'm sorry, I'm sorry.

و آنها فقط می گویند، متاسفم، متاسفم.

I feel nothing.

چیزی احساس نمیکنم.

I don't love you.

من تو را دوست ندارم

Maybe you love me, but I don't love you.

شاید تو مرا دوست داری، اما من تو را دوست ندارم.

I feel nothing is missing here.

احساس می کنم هیچ چیز اینجا کم نیست.

I don't know why

نمی دانم چرا

love is a strange thing.

عشق چیز عجیبی است.

Maybe you are missing someone.

شاید دلت برای کسی تنگ شده

Maybe there is a person you are in love with.

شاید کسی هست که عاشقش باشی.

Maybe there is a person who you want to be near, but you can't be near them.

شاید کسی هست که بخواهی نزدیکش باشی اما نتوانی به او نزدیک شوی.

Maybe they are far away.

شاید دور باشند.

Maybe they.

شاید آنها.

They've gone away to work somewhere else in the world.

آنها رفته اند تا جای دیگری در دنیا کار کنند.

Or maybe they've just left the house for a few hours to go and do their job.

یا شاید چند ساعتی است که خانه را ترک کرده اند تا بروند و کار خود را انجام دهند.

You might be lovesick.

ممکنه دلت تنگ بشه

The feeling of love can also make you feel quite.

احساس عشق نیز می تواند احساس خوبی در شما ایجاد کند.

I want to say ill, but I don't think it is ill.

من می خواهم بگویم بد است، اما فکر نمی کنم بیمار باشد.

I don't think it is illness or sickness.

من فکر نمی کنم این بیماری یا بیماری باشد.

Even though it says lovesick, it just means you have a strong yearning.

حتی اگر می‌گوید دلتنگی، فقط به این معنی است که شما یک اشتیاق شدید دارید.

The yearning, the feeling.

اشتیاق، احساس.

You really want to be near that person, but you can't.

شما واقعاً می خواهید نزدیک آن شخص باشید، اما نمی توانید.

You feel lovesick.

احساس دلتنگی می کنی

So sometimes people might say that it is

بنابراین گاهی اوقات ممکن است مردم بگویند که این

a sort of

یک نوع

well, I suppose it might be a type of sickness,

خوب است، فکر می‌کنم ممکن است یک نوع بیماری باشد،

but to be honest, I don't think it is actual sickness,

اما صادقانه بگویم، فکر نمی‌کنم این یک بیماری واقعی باشد،

although missing someone can affect you emotionally.

اگرچه دلتنگی یک نفر می‌تواند شما را از نظر عاطفی تحت تأثیر قرار دهد.

So maybe up here in your mind

بنابراین شاید در اینجا در ذهن خود

you feel as if that person is is not near you.

احساس کنید که آن شخص در نزدیکی شما نیست.

You can feel the fact that they are far away from you.

می توانید این واقعیت را احساس کنید که آنها از شما دور هستند. به

I seem to be talking a lot today from my own experiences.

نظر می رسد امروز از تجربیات خودم زیاد صحبت می کنم. آیا

Have you noticed?

توجه کرده اید؟

Well,

خب

that's it.

همین.

You see, that is one of the first rules you have to learn in life.

ببینید، این یکی از اولین قوانینی است که باید در زندگی یاد بگیرید.

Sometimes you find love, sometimes you have love,

گاهی عشق می یابی، گاهی عشق داری،

and sometimes you lose love.

و گاهی عشق را از دست می دهی.

And sometimes you find it again.

و گاهی اوقات دوباره آن را پیدا می کنید.

And sometimes you don't.

و گاهی اوقات شما این کار را نمی کنید.

That is it.

همین است.

That is what you learn in life. I think it is.

این چیزی است که در زندگی یاد می گیرید. من فکر میکنم که هست.

It is one of life's biggest lessons that we all learn

این یکی از بزرگترین درس های زندگی است که همه ما می آموزیم

that sometimes love will come and love will go.

که گاهی عشق می آید و عشق می رود.

But at least you will still have the happy memories

اما حداقل شما هنوز هم خاطرات خوشی را

here in your brain.

اینجا در مغز خود خواهید داشت.

Okay, another word that may or may

بسیار خوب، یک کلمه دیگر که ممکن است

not be directly connected to love, but it is certainly

مستقیماً به عشق مرتبط باشد یا نباشد، اما مطمئناً

a strong emotion, passion, a passion,

یک احساس قوی، اشتیاق، یک اشتیاق،

a passing where you are passionate towards someone.

یک گذر از جایی است که شما نسبت به کسی اشتیاق دارید.

You have a lot of passion feeling.

شما احساس اشتیاق زیادی دارید.

You could call it love, but maybe it isn't love.

می توان اسمش را عشق گذاشت، اما شاید عشق نباشد.

Maybe it is just a strong desire to do something.

شاید این فقط یک میل شدید برای انجام کاری باشد.

Maybe you want to to become a YouTube star like me.

شاید بخواهید مثل من یک ستاره یوتیوب شوید.

Don't say anything.

هیچی نگو

Maybe. Perhaps you want to be a YouTube star.

شاید. شاید بخواهید یک ستاره یوتیوب شوید.

Maybe you want to do this forever and ever like me,

شاید شما بخواهید برای همیشه و همیشه مثل من این کار را انجام دهید،

you might suddenly develop a strong passion

ممکن است ناگهان اشتیاق شدیدی

for that particular thing.

نسبت به آن کار خاص پیدا کنید.

So if you have a strong passion for if you have a passion, passion

بنابراین، اگر به آن اشتیاق شدید دارید ، اشتیاق

for something means you feel strongly about it.

به چیزی به این معنی است که شما به شدت نسبت به آن احساس احساس می کنید.

And that, I think, is a very good way

و این، به نظر من، راه بسیار خوبی

of describing that feeling.

برای توصیف آن احساس است.

hello, by the way.

سلام، اتفاقا آیا

Can I say hello to Jemmy in Hong Kong?

می توانم به جمی در هنگ کنگ سلام کنم؟

Hello, Jemmy.

سلام جمی

And also to Bahram.

و همچنین به بهرام.

Hello to you as well.

سلام به شما نیز.

Thank you for joining me today.

از اینکه امروز به من ملحق شدید متشکرم.

Mr. Duncan, what is your insides?

آقای دانکن، باطن شما چیست؟

The why it should be called falling in love

چرا باید آن را عاشق شدن نامید

rather than rising to love?

تا عشق ورزی؟

Well, falling in love, I think, is a great expression.

خوب، عاشق شدن، به نظر من، یک بیان عالی است.

So when we say that you fall in love,

بنابراین وقتی می گوییم عاشق می شوید، به این

it means you you lose control of your emotions.

معنی است که کنترل احساسات خود را از دست می دهید.

So the sensation

بنابراین احساس

of falling,

افتادن،

it is like you are losing control.

مثل این است که کنترل خود را از دست می دهید.

Just like when you fall.

درست مثل زمانی که زمین می خورید.

When you fall, you have no control.

وقتی زمین میخوری، کنترلی نداری.

For those few moments you are flying through the air.

برای آن چند لحظه در حال پرواز در هوا هستید.

You have no control over what is happening.

شما هیچ کنترلی بر آنچه اتفاق می افتد ندارید.

You are falling

شما

to fall, to lose control,

در حال سقوط هستید، کنترل را از دست می دهید،

To fall in love means to lose control of your emotions.

عاشق شدن یعنی از دست دادن کنترل احساسات خود.

So it is like falling.

پس مثل افتادن است.

It is like losing control of your emotions.

مثل از دست دادن کنترل احساساتتان است.

So when we talk about things

بنابراین وقتی در مورد چیزهایی

like love and passion, we are often talking about things you like very much.

مانند عشق و اشتیاق صحبت می کنیم، اغلب در مورد چیزهایی صحبت می کنیم که شما خیلی دوست دارید.

You have a passion for something

شما به چیزی علاقه دارید که

you might love, someone with a passion.

ممکن است دوستش داشته باشید، شخصی با اشتیاق.

You might also hate someone

همچنین ممکن است از شخصی

with a passion, with a strong feeling.

با اشتیاق، با احساس قوی متنفر باشید.

So that is the reason why I said passion is a strong feeling.

پس به همین دلیل است که گفتم اشتیاق یک احساس قوی است.

But that strong feeling can be positive and negative

اما این احساس قوی بسته به شرایط می تواند مثبت و منفی

or negative depending on the situation.

یا منفی باشد.

Here's another one.

اینم یکی دیگه

I like this one.

من این یکی را دوست دارم.

Lovey dovey.

کبوتر دوست داشتنی

maybe you see a couple of young people in the park.

شاید شما چند جوان را در پارک ببینید.

They are holding hands

آنها دست در دست هم گرفته اند

and you can tell that they are in love

و می توان گفت که آنها عاشق هستند

and then suddenly one will lean

و ناگهان یکی خم می شود و

and they will

kiss the other one on the cheek

گونه دیگری را می بوسد

and then maybe the other one will turn to them

و شاید دیگری به طرف آنها برگردد

and they will look them in the eyes and then

و آنها در چشمان آنها نگاه کنند و سپس

they will start kissing a lot.

آنها شروع به بوسیدن زیاد خواهد کرد

They will kiss.

خواهند بوسید.

They kiss and hold and kiss and kiss and kiss.

می بوسند و نگه می دارند و می بوسند و می بوسند و می بوسند.

They can't stop being

آنها نمی توانند از

attracted to each other.

جذب شدن به یکدیگر دست بردارند.

The feeling is so strong.

حس خیلی قویه

They are all lovey dovey,

همه آنها کبوتر دوست داشتنی هستند،

they are romantic, or maybe they are showing their love to other people.

عاشقانه هستند، یا شاید عشق خود را به دیگران نشان می دهند.

They want to show how much they are in love. However,

آنها می خواهند نشان دهند که چقدر عاشق هستند. با این حال،

not a lot of people like to see that.

افراد زیادی دوست ندارند این را ببینند.

People don't like to see others

مردم دوست ندارند دیگران را

in public kissing and cuddling.

در ملاء عام در حال بوسیدن و نوازش ببینند.

I don't know why, but I've never heard anyone say,

نمی‌دانم چرا، اما هرگز نشنیده‌ام که کسی بگوید،

look at that young couple over there on the park bench.

به آن زوج جوان روی نیمکت پارک نگاه کنید. در حال

They are kissing and cuddling.

بوسیدن و در آغوش گرفتن هستند.

Isn't that lovely?

دوست داشتنی نیست؟

Quite often they will say,

اغلب آنها می گویند،

look at that couple over there kissing and cuddling.

به آن زوج نگاه کنید که در آنجا در حال بوسیدن و نوازش هستند.

It's disgusting.

آن نفرت انگیز است.

They should not be doing that in public.

آنها نباید این کار را در ملاء عام انجام دهند.

I think sometimes maybe that is because of jealousy.

من فکر می کنم گاهی اوقات ممکن است به خاطر حسادت باشد.

So maybe they are jealous of that couple.

پس شاید آنها به آن زوج حسادت می کنند.

Maybe they don't like it because they feel a little bit jealous.

شاید آنها آن را دوست ندارند زیرا کمی حسادت می کنند.

I think so.

من هم اینچنین فکر میکنم.

If you are lovey dovey, it means you are feeling romantic.

اگر کبوتر دوست داشتنی هستید، به این معنی است که احساس رمانتیک دارید.

You want to show your love to another person,

شما می خواهید عشق خود را به شخص دیگری نشان دهید، می

you want to show affection towards someone as well.

خواهید نسبت به کسی نیز ابراز محبت کنید.

Who that sort of thing.

کی همچین چیزی فکر می کنم می

You want to be lovey dovey, just like the

خواهی کبوتر دوست داشتنی باشی، درست مثل

doves, I suppose.

کبوترها.

Where is that photograph?

اون عکس کجاست؟

I've lost it now.

الان گمش کردم

Maybe.

Maybe like they're lovely doves.

شاید.

شاید انگار کبوترهای دوست داشتنی هستند.

Maybe they are all lovey dovey.

شاید همه آنها کبوتر دوست داشتنی باشند.

Can you see they are loving each other?

آیا می بینید که آنها یکدیگر را دوست دارند؟

isn't that. Isn't that lovely?

این نیست دوست داشتنی نیست؟

I love that photograph so much.

من آن عکس را خیلی دوست دارم

Even though the.

حتی اگر.

The pigeon on the right, he.

کبوتر سمت راست، او. قیافه اش

He has a slightly evil look on his face, don't you think?

کمی شیطانی است ، فکر نمی کنی؟

Slightly evil.

کمی شیطانی.

As if he's planning to do something else.

انگار قصد دارد کار دیگری انجام دهد.

very nice.

Thank you very much. That was a very wet one.

بسیار خوب.

بسیار از شما متشکرم. خیلی خیس بود

Here are a couple of more phrases

در اینجا چند عبارت دیگر

to amorous.

برای عاشقانه وجود دارد.

If you are amorous, it means you are feeling

اگر عاشق هستید، یعنی احساس می کنید که

as if you want to show your affection

انگار می خواهید محبت خود را

towards someone amorous to be amorous,

نسبت به یک عاشق نشان دهید که عاشق باشید، می

to want to show love, to want to exhibit the feeling of love.

خواهید عشق نشان دهید، می خواهید احساس عشق را نشان دهید.

You are in the mood for sharing some love with another person who

شما در حال به اشتراک گذاشتن عشق با شخص دیگری هستید که

you are feeling amorous.

احساس عشق می کنید.

Of course, it comes from the French word amore,

البته از کلمه فرانسوی amore به

which means love. So?

معنی عشق می آید. بنابراین؟

So it is possible to

بنابراین ممکن است

to want to show how much you love someone in your own special way.

بخواهید به روش خاص خود نشان دهید که چقدر کسی را دوست دارید.

Of course, some people are not very romantic.

البته بعضی ها خیلی رمانتیک نیستند.

Have you noticed that we always assume that everyone is romantic,

آیا توجه کرده اید که ما همیشه فرض می کنیم که همه افراد رمانتیک هستند،

but you might be surprised how many people in relationships

اما ممکن است تعجب کنید که چند نفر در روابط هستند

and I am talking about people I know and people Mr.

و من در مورد افرادی که می شناسم و افرادی که آقای

Steve knows.

استیو می شناسد صحبت می کنم.

And in a relationship they are not romantic at all.

و در یک رابطه آنها اصلا رمانتیک نیستند.

Some of them don't even give gifts

برخی از آنها حتی

at Valentines or even on their birthday.

در ولنتاین یا حتی در روز تولدشان هدیه نمی دهند.

Sometimes they don't give anything.

گاهی چیزی نمی دهند.

So it is possible to to be romantic in a relationship.

بنابراین ممکن است در یک رابطه عاشقانه بود.

But I think also it is possible to to have

اما من فکر می کنم که می توان

very little romance in a relationship.

در یک رابطه عاشقانه بسیار کمی داشت.

Sometimes you can have a loveless relationship.

گاهی اوقات می توانید یک رابطه بدون عشق داشته باشید.

Loveless

a loveless relationship shape means

شکل رابطه بدون عشق به این معنی است که

they are together, but they don't really feel

آنها با هم هستند، اما در واقع

any strong attraction to each other.

هیچ جذابیت شدیدی نسبت به یکدیگر احساس نمی کنند.

They are in love to a certain degree, but they are not romantic.

آنها تا حدی عاشق هستند، اما عاشقانه نیستند.

So maybe the feeling is there, but there is no expression of romance.

بنابراین شاید این احساس وجود داشته باشد، اما هیچ بیانی از عاشقانه وجود ندارد.

I think one of the hardest types of love that exists

من فکر می کنم یکی از سخت ترین انواع عشقی که وجود دارد

must be the the long distance relationship.

باید رابطه از راه دور باشد.

If you are having a relationship, a romantic relationship

اگر

with someone, but they are far, far away,

با کسی رابطه عاشقانه دارید، اما او خیلی دور است،

I think that is the hardest type

فکر می کنم سخت ترین نوع

of relationship that exists.

رابطه ای است که وجود دارد.

So the hardest part of having a relationship

بنابراین سخت ترین قسمت داشتن یک رابطه

must be when there is distance between you.

باید زمانی باشد که بین شما فاصله باشد.

So maybe you live in your hometown

بنابراین شاید شما در شهر خود زندگی می کنید

and maybe you meet someone who lives in another city or even another country.

و ممکن است با کسی ملاقات کنید که در شهر یا حتی کشور دیگری زندگی می کند.

And so you have to keep in touch using the phone.

و بنابراین باید با استفاده از تلفن در تماس باشید.

Or maybe you send them text messages every day to tell them how much you love them.

یا ممکن است هر روز برای آنها پیامک ارسال کنید تا به آنها بگویید چقدر دوستشان دارید.

Or maybe you write letters to each other, although I don't think many people do that now.

یا شاید شما برای هم نامه می نویسید، اگرچه فکر نمی کنم الان خیلی ها این کار را انجام دهند.

Do many people write love letters anymore?

آیا بسیاری از مردم دیگر نامه های عاشقانه می نویسند؟

I know I used to.

میدونم قبلا

I used to write love letters.

من نامه های عاشقانه می نوشتم.

I won't tell you who to,

من به شما نمی گویم به چه کسی،

but I did. I used to.

اما من انجام دادم. من قبلا

I used to write very nice love letters

من نامه های عاشقانه بسیار زیبایی می نوشتم

and then, of course, email came along.

و البته ایمیل هم آمد.

And then.

و سپس.

And then we had text messaging.

و سپس ما پیامک داشتیم.

And I suppose all of the romance

و گمان می‌کنم همه

kind of disappeared after that point.

نوع عاشقانه بعد از آن نقطه ناپدید شدند.

So I don't think sending a text message to someone

بنابراین فکر نمی‌کنم ارسال پیامک به کسی

as a way of trying to build up

برای ایجاد

a relationship, I don't think that's a good way of doing it.

یک رابطه خوب باشد، فکر نمی‌کنم این روش خوبی برای انجام آن باشد. به

I don't think it's very romantic.

نظر من خیلی رمانتیک نیست.

Or maybe I'm just old fashioned.

یا شاید من فقط قدیمی هستم. شاید

Maybe I'm an old fashioned guy.

من یک مرد قدیمی هستم.

Perhaps,

شاید

Marek says. Yes.

مارک می گوید. آره.

I think the people who are annoyed by the couple

من فکر می کنم افرادی که از

kissing and cuddling are just very jealous.

بوسیدن و بغل کردن زن و شوهر اذیت می شوند بسیار حسود هستند.

So I think the hardest part of having a relationship

بنابراین من فکر می کنم سخت ترین بخش رابطه

is when the person you are in love is far from you.

زمانی است که فردی که عاشق آن هستید از شما دور باشد.

They are far away and I think it can be

آنها خیلی دور هستند و من فکر می کنم که

a very difficult situation to find yourself in.

قرار گرفتن در آن می تواند موقعیت بسیار دشواری باشد.

I really do.

من واقعاً این کار را می کنم.

Anyway, that is almost it for me.

به هر حال برای من تقریبا همینطور است.

For today.

برای امروز.

I will of course be having my lovely chocolates tonight.

من البته امشب شکلات های دوست داشتنی ام را می خورم.

Look, I received this this morning.

ببینید، من امروز صبح دریافت کردم.

A lovely box of chocolates.

یک جعبه شکلات دوست داشتنی

My resistance is very good today

مقاومت من امروز خیلی خوب است

because I've managed not to open this, so I haven't opened this yet.

چون توانستم این را باز نکنم، بنابراین هنوز این را باز نکردم.

I haven't eaten any of the chocolates.

من هیچ کدوم از شکلات ها رو نخوردم

They are all still in here nice and safe.

همه آنها هنوز در اینجا خوب و امن هستند.

Hello, Anna.

سلام آنا. آنا

Anna. Hello, Anna.

سلام آنا.

Maybe in certain times they can lose the romantic feeling

شاید در مواقع خاصی احساس عاشقانه را از دست بدهند

because the couple have been together for a long time.

زیرا این زوج مدت زیادی با هم بوده اند.

Yes, I think so.

بله، من اینطور فکر می کنم.

The routines come around and it could be the reason.

روال ها به وجود می آیند و می تواند دلیل آن باشد.

Thank you, Anna. That's a very interesting message.

ممنون آنا این یک پیام بسیار جالب است.

And also, I think it is a very accurate point

و همچنین، به نظر من نکته بسیار دقیقی است

because sometimes in a long relationship

زیرا گاهی اوقات در یک رابطه طولانی

and if you are with someone for many years,

و اگر سال ها با کسی هستید،

maybe the relationship becomes a little dull or stale,

ممکن است رابطه کمی کسل کننده یا کهنه شود،

something that is stale, something old,

چیزی کهنه، چیزی قدیمی،

something that that might not be very attractive

چیزی که ممکن است نباشد. بسیار جذاب

or exciting anymore might be described as stale.

یا هیجان انگیز باشد دیگر ممکن است کهنه توصیف شود.

So you might have a stale relationship.

بنابراین ممکن است یک رابطه قدیمی داشته باشید.

Thank you very much, Anna, for that.

خیلی ممنون آنا از این بابت.

Yes, I think you are right.

بله، فکر می کنم حق با شماست.

Hello, Shirley.

سلام شرلی

Germany Successo total.

آلمان Successo مجموع.

You are my number one English teacher.

شما معلم شماره یک زبان انگلیسی من هستید.

Thank you, Shirley.

ممنون شرلی

That is very kind of you to say.

این خیلی لطف شماست که می گویید.

Very nice to see you here as well.

خیلی خوشحالم که شما را اینجا هم می بینم.

The chocolates, Mr. Duncan, look very delicious.

شکلات ها آقای دانکن خیلی خوشمزه به نظر می رسند.

Enjoy them with Mr.

با آقای استیل از آنها لذت ببرید

Steele.

.

You think I'm going to share those chocolates with Mr.

شما فکر می کنید من می خواهم آن شکلات ها را با آقای

Steve

استیو

and mine?

و من تقسیم کنم؟

Steve gave them to me to eat.

استیو آنها را به من داد تا بخورم.

Okay, Don't worry.

باشه نگران نباش

I'm going to let Mr. Steve have one of them

من به آقای استیو اجازه می‌دهم یکی از آنها را داشته باشد

just to show that I'm not mean and I'm not

تا نشان دهم من بدجنس نیستم و

tight fisted.

مشت محکمی ندارم.

That's a great expression, by the way, because I love teaching English.

اتفاقاً این یک بیان عالی است، زیرا من عاشق آموزش زبان انگلیسی هستم. آیا به

Have you noticed tight fisted, A person who is tight

مشت محکم توجه کرده اید، فردی که مشت محکم است،

fisted is a person who doesn't like to give anything.

فردی است که دوست ندارد چیزی بدهد.

They like to keep everything for themselves, maybe money.

آنها دوست دارند همه چیز را برای خود نگه دارند، شاید پول.

They are tight fisted.

آنها مشت محکمی هستند.

They don't like to spend money on anything.

آنها دوست ندارند برای هر چیزی پول خرج کنند.

They don't like to give money to others.

آنها دوست ندارند به دیگران پول بدهند.

They don't like to give their their box

آنها دوست ندارند جعبه

of chocolates to other people to share.

شکلات خود را به دیگران بدهند تا آنها را به اشتراک بگذارند.

So they can enjoy them as well.

بنابراین آنها نیز می توانند از آنها لذت ببرند.

A person who is tight fisted.

فردی که مشت محکمی دارد.

That is nice.

خوبه.

Thank you very much for your messages today.

از پیام های امروز شما بسیار سپاسگزارم.

I always appreciate them.

من همیشه از آنها قدردانی می کنم.

I am back with you on Sunday.

من یکشنبه با شما برگشتم

I am here on Sunday.

من یکشنبه اینجا هستم.

I do not want to leave with bad news,

من نمی خواهم با خبرهای بد ترک کنم،

but I have to.

اما مجبورم. در حال حاضر

There is no Mr.

هیچ آقای

Steve on Sunday

استیو در یکشنبه وجود ندارد

already.

.

I can hear people going, Mr.

می‌توانم صدای مردم را بشنوم، آقای

Duncan. Why?

دانکن. چرا؟

Why is there.

چرا وجود دارد.

No Mr. Steve on Sunday?

نه آقای استیو یکشنبه؟

The reason is because he has a rehearsal for a show that is

دلیلش این است که او برای نمایشی تمرین دارد که به

is is coming up very soon. So.

زودی اکران می شود. بنابراین.

So he's in a show performed and they have a rehearsal next Sunday.

بنابراین او در یک نمایش اجرا شده است و یکشنبه آینده تمرین دارند.

So Steve will not be here and and of course on Friday.

بنابراین استیو اینجا و البته جمعه نخواهد بود.

So the day after tomorrow it is Mr.

بنابراین پس فردا تولد آقای استیو است

Steve's birthday

and I think we are doing something on that day as well.

و فکر می کنم در آن روز هم داریم کاری انجام می دهیم.

So we can't even do a live stream on Friday.

بنابراین ما حتی نمی توانیم یک پخش زنده در روز جمعه انجام دهیم.

And on Saturday we have some friends coming to see us and to help Mr.

و روز شنبه دوستانی داریم که به دیدن ما می آیند و به آقای

Steve celebrate his birthday on Saturday as well.

استیو کمک می کنند تا روز شنبه تولدش را جشن بگیرند.

So it's Steve's birthday on Friday.

بنابراین روز جمعه تولد استیو است.

We have people coming on Saturday.

ما روز شنبه افرادی داریم که می آیند.

Mr. Steve has a rehearsal on Sunday,

آقای استیو یکشنبه تمرین دارد،

but I will be here with you live from 2 p.m.

اما من از ساعت 2 بعد از ظهر اینجا با شما هستم.

UK time and then next month, next Monday

به وقت بریتانیا و سپس ماه آینده، دوشنبه آینده،

we have some more guests coming.

ما چند مهمان دیگر خواهیم داشت.

Mr. Steve's relatives are coming and we are going to have a lovely birthday

اقوام آقای استیو می آیند و ما قصد داریم یک غذای تولد دوست داشتنی را در

meal late birthday meal with Mr.

اواخر وقت تولد با

Steve's family.

خانواده آقای استیو بخوریم.

So a lot going on. So unfortunately there is no Mr.

بنابراین چیزهای زیادی در جریان است. بنابراین متأسفانه

Steve next Sunday, but I will be here anyway

یکشنبه آینده آقای استیو وجود ندارد، اما به هر حال من اینجا خواهم بود

and perhaps maybe I might try to get Mr.

و شاید بتوانم سعی کنم آقای

Steve to record a little message for Sunday, because

استیو پیام کوچکی را برای یکشنبه ضبط کند، زیرا

he will have so many birthday cards

او تعداد زیادی کارت تولد

and so many presents to open on Friday.

و هدایای زیادی برای باز کردن دارد. در جمعه.

He might be very excited to show them to you.

او ممکن است بسیار هیجان زده باشد که آنها را به شما نشان دهد.

We will see what happens.

خواهیم دید چه اتفاقی می افتد.

It's time to go.

وقت رفتن است.

I hope you've enjoyed today's live stream.

امیدوارم از پخش زنده امروز لذت برده باشید.

Thank you very much for your lovely messages

از پیام های دوست داشتنی شما بسیار سپاسگزارم

and I will see you on Sunday from 2 p.m.

و یکشنبه از ساعت 14 می بینمتان. به

UK time.

وقت انگلستان

That is when I am back with you.

آن وقت است که من با شما برگشتم.

I think we will end with a lovely device.

من فکر می کنم ما با یک دستگاه دوست داشتنی به پایان خواهیم رسید.

The live pigeons.

کبوترهای زنده

The lovely pigeons.

کبوترهای دوست داشتنی

They are also romantic. They are lovely.

آنها همچنین عاشقانه هستند. آنها دوست داشتنی هستند.

So we will end with that.

بنابراین ما با آن به پایان خواهیم رسید.

Thank you very much.

بسیار از شما متشکرم.

Thank you. You are the greatest teacher we have.

متشکرم. شما بزرگترین معلمی هستید که ما داریم.

thank you very much, Shirley.

خیلی ممنون شرلی

That's very kind of you to say.

این خیلی لطف شماست که می گویید.

Thank you, Louis.

ممنون لویی

Claudia is here. Hello, Claudia.

کلودیا اینجاست سلام، کلودیا.

You are here just in time to say

شما به موقع اینجا هستید تا

hello and goodbye because I am going now.

سلام و خداحافظی کنید زیرا من الان می روم.

See you on Sunday.

یکشنبه می بینمت.

This is Mr.

Duncan in the birthplace of English, saying Thank you for watching.

این آقای

دانکن در زادگاه انگلیسی است که می گوید متشکرم که تماشا کردید.

If you like this, give me a like it would be ever so nice.

اگر این را دوست دارید، به من لایک کنید، خیلی خوب می شود.

And of course, until the next time we meet here, you know what's coming next.

و البته، تا دفعه بعد که در اینجا ملاقات می کنیم، می دانید که چه چیزی در راه است.

Yes, you do.

بله، شما انجام می دهید. شاد بمان

Stay happy.

.

Keep that smile upon your face as you walk amongst the human race.

هنگامی که در میان نسل بشر قدم می زنید، آن لبخند را بر لبان خود نگه دارید.

And of course...

و البته...

ta ta for now.

تا تا فعلا.

See you on Sunday.

یکشنبه می بینمت.