WHAT IS NORMAL? - English Addict 159 / Sunday 25th July 2021 - Live English Conversation

yes we are here again i hope you are feeling  good and i will explain in a few moments  

بله، ما دوباره اینجا هستیم، امیدوارم احساس خوبی داشته باشید و من چند لحظه دیگر توضیح خواهم داد

why i am late i have a very good excuse here  we go again yes we are back once more it is  

که چرا دیر آمدم، یک بهانه خیلی خوب اینجا دارم، دوباره می رویم بله، یک بار دیگر برگشتیم، این

another english addict live coming to you well  not on time but at least i am here coming to  

یک معتاد انگلیسی دیگر است که به خوبی به سراغ شما می آید نه به موقع اما حداقل من اینجا می آیم

you live from the birthplace of the english  language which just happens to be england

شما از زادگاه انگلیسی زبان  زندگی می کنید که اتفاقاً انگلستان است،

hmm this is the reason why i am late this  might look like a very simple object but  

هوم، به همین دلیل است که من دیر آمده ام، ممکن است یک شی بسیار ساده به نظر برسد،

this particular thing caused me to be late  today it is a light bulb one of my light bulbs  

این چیز خاص باعث شد دیر امروز این یک لامپ یکی

that i used to light my studio with and  unfortunately just as i started to prepare  

از لامپ های من است   که استودیو خود را با آن روشن می کردم و متأسفانه درست زمانی که شروع به آماده سازی

to come on air this particular light  bulb decided to blow so when a light bulb  

برای پخش شدن کردم، این لامپ  تصمیم گرفت که منفجر شود، بنابراین وقتی یک

stops working we say that it has blown or  if it is the action it blows so this rather  

لامپ کار نمی کند  می گوییم که منفجر شده است یا اگر عملی است که منفجر می‌کند، بنابراین این

innocent looking object is the reason why i  am late here today for which i apologize and  

شیء نسبتاً بی‌گناه دلیلی است که من امروز دیر آمدم و از این بابت عذرخواهی می‌کنم

i couldn't find a replacement for the bulb  so if the light in here seems strange today  

و نمی‌توانم جایگزینی برای لامپ پیدا کنم، بنابراین اگر امروز نور اینجا عجیب به نظر می‌رسد

i apologize for that but it is because this  light bulb decided to blow it stopped working  

. از این بابت عذرخواهی کن اما به این دلیل است که این لامپ تصمیم گرفت آن را منفجر کند کار نمی کند

and to be honest with you i couldn't find a  replacement i know somewhere in my studio there  

و صادقانه بگویم من نتوانستم جایگزینی پیدا کنم، می دانم جایی در استودیوی من

is a replacement but i can't find it i was looking  everywhere and then i realized that i was late  

جایگزینی وجود دارد، اما نمی توانم آن را پیدا کنم، همه جا را دنبال می کردم. متوجه

for my live stream so everything started to become  rather chaotic to say the least anyway i am here  

شدم که برای پخش زنده‌ام دیر کرده‌ام، بنابراین همه چیز شروع به تبدیل شدن به تقریباً آشفته کرد، حداقل بگویم، من اینجا هستم

and i hope you are as well hi everybody this  is mr duncan in england that's me how are you  

و امیدوارم شما هم همینطور سلام به همه این‌ها آقای دانکن در انگلیس هستند، من هستم، حال شما چطور

today are you okay i hope so are you happy today  i hope you are feeling happy as well we are here  

است. امیدوارم امروز خوشحال باشید امیدوارم شما هم احساس خوشحالی داشته باشید ما اینجا هستیم

once more live on youtube you ever watch anything  else on youtube besides me now please be honest  

یک بار دیگر به صورت زنده در یوتیوب شما همیشه هر چیز دیگری را در یوتیوب غیر از من تماشا کنید، لطفاً صادق باشید

now we all like watching all sorts of content  here on youtube including me there are many  

اکنون همه ما دوست داریم همه نوع محتوا را اینجا در یوتیوب تماشا کنیم، از جمله من در آنجا

things that i like watching some things  that maybe other people might not like  

چیزهای زیادی هستند که من دوست دارم بعضی چیزها را تماشا کنم  که شاید دیگران دوست نداشته باشند

and maybe other things that you might be surprised  by but i do like to watch all sorts of different  

و شاید چیزهای دیگری که ممکن است از آنها متعجب شوید اما من دوست دارم

types of content and i'm not talking about people  taking teaching english so i'm not talking about  

انواع مختلف محتوا را تماشا کنم و در مورد افراد صحبت نمی کنم پادشاه انگلیسی تدریس می‌کند، بنابراین من در مورد

english teachers i'm talking about anything  comedy music anything so i do like to watch  

معلم‌های انگلیسی صحبت نمی‌کنم، من در مورد هر چیزی صحبت می‌کنم  موسیقی کمدی هر چیزی، بنابراین دوست دارم

different types of things on youtube one thing  i don't watch very often are live streams  

انواع چیزها را در یوتیوب تماشا کنم.

which might sound strange however now and again  there might be special live streams that are being  

اکنون و بارها ممکن است پخش‌های زنده ویژه‌ای وجود داشته باشد

put out by news organizations such as russia today  or sometimes cnn or fox news or sometimes the bbc  

که توسط سازمان‌های خبری مانند روسیه امروز منتشر می‌شود یا گاهی اوقات cnn یا fox news یا گاهی اوقات بی‌بی‌سی

we'll also do live streams on youtube so yes i do  sometimes watch live streams but they tend to be  

ما نیز در یوتیوب پخش‌های زنده انجام می‌دهیم، بنابراین بله، گاهی اوقات پخش جریانی زنده را تماشا می‌کنم اما آنها معمولاً

related to the news or something that is happening  at this moment i suppose talking of which  

مربوط به اخبار یا چیزی است که در این لحظه اتفاق

we have the olympic games taking place at the  moment has your country won any gold medals it is  

می‌افتد، فکر می‌کنم صحبت در مورد آن‌هایی است که   بازی‌های المپیک در حال برگزاری است  در لحظه‌ای که کشور شما مدال طلا را به دست آورده است

a very unusual spectacle a very unusual situation  i've never seen the olympic games look the way it  

یک نمایش بسیار غیرعادی است، یک موقعیت بسیار غیرعادی هرگز ندیده‌ام بازی‌های المپیک به شکلی

does at the moment now i remember many years  ago when russia was hosting the olympic games  

که در حال حاضر به نظر می‌رسند   به یاد می‌آورم سال‌ها پیش، زمانی که روسیه میزبان بازی‌های المپیک

there were many disagreements there were  boycotts some people refused to go and compete  

بود   اختلافات زیادی وجود داشت،  تحریم‌هایی وجود داشت که برخی از مردم امتناع می‌کردند. باید بروم و مسابقه بدهم

and there was all sorts of chaos but i think the  olympic games that was postponed from last year  

و انواع و اقسام هرج و مرج وجود داشت، اما فکر می‌کنم بازی‌های المپیک که از سال گذشته به تعویق

i don't think that's ever happened  before well i suppose during world war  

افتاد   فکر نمی‌کنم این اتفاق قبلاً رخ داده باشد، فکر می‌کنم در طول جنگ جهانی

ii it happened but i don't think the  olympic games has ever been postponed  

اتفاق افتاده است، اما فکر نمی‌کنم المپیک بازی‌ها تا به حال به

for 12 months and then put on a year later i don't  think it's ever happened before so can i just say  

مدت 12 ماه به تعویق افتاده‌اند و بعد از یک سال اجرا شده‌اند، فکر نمی‌کنم قبلاً این اتفاق افتاده باشد، بنابراین می‌توانم بگویم

congratulations i don't want to i don't want  to sound patronizing but we are living through  

تبریک می‌گویم نمی‌خواهم نمی‌خواهم حمایت‌کننده به نظر برسم، اما ما در حال زندگی

some very strange times and i think for japan  to be able to actually put on the olympic games  

هستیم  زمان بسیار عجیبی است و من فکر می کنم برای ژاپن بتواند واقعاً بازی های المپیک را برگزار کند

even though some people do disagree and some  people feel maybe it is not safe but i think  

حتی اگر برخی افراد مخالف هستند و برخی  احساس می کنند شاید امن نباشد، اما فکر می کنم

what is happening at the moment is quite quite  remarkable when you think about the whole wave  

آنچه در حال حاضر اتفاق می افتد کاملاً قابل توجه است وقتی به این موضوع فکر می کنید تمام

of difficulties that are facing not just people  in japan i know around the world we all we all  

موج   مشکلاتی که نه فقط مردم ژاپن با آن روبرو هستند، در سرتاسر جهان می‌دانم همه ما همه

have some difficulty to to face but i yeah i  think it's pretty amazing to be honest i was  

برای رویارویی با آنها مشکل داریم، اما من بله، فکر می‌کنم واقعاً شگفت‌انگیز است صادقانه بگویم من

rather impressed i suppose the opening ceremony  was a little bit low-key it wasn't quite as  

بلکه تحت تأثیر قرار گرفتم، فکر می‌کنم مراسم افتتاحیه ny کمی ساده بود، آنقدرها

extravagant as it normally is but i yeah  very good well done to japan by the way  

هم که معمولاً زیاده‌روی نیست، اما من بله، اتفاقاً برای ژاپن خیلی خوب بود

and i think also china i think china actually won  the first gold medal at the olympics is that true  

و فکر می‌کنم چین نیز در واقع اولین مدال طلای المپیک را به دست آورد. درست است

so i think during this particular games i think  china was the first country to win a gold medal um  

بنابراین فکر می‌کنم در طول این بازی‌های خاص، چین اولین کشوری بود که موفق به کسب مدال طلا شد.

very nice so all of that is going on if  you want to talk about the olympics you can  

if you don't want to then you don't have to it is  up to you really we have mr steve coming later on  

« باید به شما بستگی دارد واقعاً ما آقای استیو بعداً می‌آید

we also have oh we have the sentence game we are  also talking about a subject which i've talked  

ما همچنین داریم اوه ما بازی جمله را داریم هم در مورد موضوعی صحبت

about in the past but never very deeply however  today i'm going to here's an interesting question  

می‌کنیم که در گذشته درباره آن صحبت کرده‌ام، اما هرگز عمیقاً امروز صحبت نکرده‌ام.» من به اینجا می روم یک سوال جالب

what is normal it's an interesting word a simple  word it seems like a word that is in common use  

چه چیزی طبیعی است، یک کلمه جالب است، یک کلمه ساده به نظر می رسد کلمه ای است که در استفاده رایج است

and maybe we use it sometimes to describe a thing  that we agree with maybe you agree with something  

و شاید گاهی از آن برای توصیف چیزی استفاده می کنیم  که با آن موافقیم، شاید شما با چیزی موافق هستید

maybe i agree with something something that  you see as normal so i suppose today what is  

شاید من موافقم چیزی که به نظر شما عادی است، بنابراین من فرض کنید امروز چه چیزی

normal it's a good question because we live  in a very strange age where normality or  

طبیعی است، این سوال خوبی است زیرا ما در عصری بسیار عجیب زندگی می کنیم که در آن عادی بودن یا

what people see as normality is often being  questioned so i think that that is a good talking  

آنچه مردم به عنوان عادی می بینند اغلب زیر سوال می رود، بنابراین من فکر می کنم که

point today if you want to talk about that you can  what is normality what is normal are you normal  

امروز اگر می خواهید در مورد آن صحبت کنید، می توانید در مورد آن صحبت کنید. آیا عادی است چه چیزی طبیعی است آیا شما عادی

am i normal please don't answer that okay we might  answer that question later on am i normal well i  

هستید   آیا من عادی هستم لطفاً پاسخ ندهید، بسیار خوب، ممکن است بعداً به این سؤال پاسخ دهیم آیا من عادی هستم،

suppose coming onto youtube and doing live streams  first of all does separate you from the human race  

فرض می‌کنم وارد شدن به یوتیوب و اجرای پخش زنده اول از همه شما را از نسل بشر

from everyone else on the planet because not  everyone wants to do this not everyone wants to  

از همه جدا می‌کند. دیگر در این سیاره چون همه نمی‌خواهند این کار را انجام دهند، همه نمی‌خواهند

show their face on the internet so maybe i am not  normal maybe i am very strange or weird or unusual  

چهره خود را در اینترنت نشان دهند، بنابراین شاید من  عادی نیستم، شاید خیلی عجیب یا عجیب یا غیرعادی هستم

anyway we will talk about that a little bit  later on we have mr steve as i mentioned  

به هر حال ما کمی بعد در مورد آن صحبت خواهیم کرد  همانطور که اشاره کردم استیو

and yes we have made it all the way to the  end of another week and also the weekend  

و بله، ما آن را به پایان یک هفته دیگر و همچنین آخر هفته رساندیم

and i suppose this is the last it is the  final english addict of july yes it's

و فکر می‌کنم این آخرین آخرین معتاد انگلیسی ماه جولای باشد، بله

sunday

یکشنبه است

papa do you know what i watched  last night i will give you a clue

بابا می‌دانید چه در من دیشب تماشا کردم، به شما

i watched pavarotti last night it was incredible  it was amazing it was brilliant it was an outdoor  

سرنخی خواهم داد که دیشب پاواروتی را تماشا کردم، فوق‌العاده بود، فوق‌العاده بود، یک کنسرت در فضای باز

concert that pavarotti gave way back in 1991 it  was a big event and i think it was also televised  

بود که پاواروتی در سال 1991 آن را ارائه داد ، رویداد بزرگی بود و فکر می‌کنم همه اینها از تلویزیون هم پخش شد.

all around the world but it is very easy to  forget that these days we don't have performers  

در سرتاسر دنیا اما خیلی راحت می‌توان فراموش کرد که

like pavarotti it was the most amazing performance  and one of the reasons why i always remember that  

این روزها اجراکننده‌هایی مثل پاواروتی

particular concert is because throughout the the  whole concert so there was pavarotti on the stage  

نداریم. روی صحنه

giving the most amazing renditions of all of the  songs that he loves to sing i wonder if pavarotti  

شگفت‌انگیزترین بازخوانی‌ها را از همه آهنگ‌هایی که دوست دارد بخواند را ارائه می‌کند،

used to sing in the bathtub i wonder if pavarotti  ever sat in the bath and sung to himself i wonder  

نمی‌دانم که آیا پاواروتی قبلاً در وان حمام

if that ever happened i don't know because i  wasn't there you see i wasn't in the bath with him  

می‌خواند. نمی‌دانم چون آنجا نبودم، می‌بینی تا جایی که یادم می‌آید در حمام با او نبودم،

as far as i can remember anyway but i always  remember that particular concert because  

اما همیشه آن کنسرت خاص را به خاطر می‌آورم

it rained all the way through and i still remember  there was prince charles and princess diana they  

زیرا تا آخر باران بارید و هنوز هم آن کنسرت را به یاد دارم . شاهزاده چارلز و پرنسس دایانا

were both sitting in the audience and they were  soaking wet and i've never seen that before i've  

بودند، هر دو در بین تماشاچیان نشسته بودند و خیس شده بودند و من هرگز چنین چیزی را ندیده بودم،

never seen anyone from the royal family looking  quite as miserable as they did sitting in the  

هرگز کسی از خانواده سلطنتی را ندیده بودم که به اندازه آنها در زیر

rain watching pavarotti but it was amazing but  we don't have anyone anymore we don't have anyone  

باران و تماشای پاواروتی، بدبخت به نظر برسد. اما شگفت انگیز بود، اما ما دیگر کسی را نداریم، کسی را نداریم

like pavarotti he was not just a star he was like  he was like a god in the sky he was an operatic  

مانند پاواروتی، او فقط یک ستاره نبود، او مثل یک خدا در آسمان بود، او یک

god i think but we don't have people like that  anymore it was amazing to watch and all i could  

خدای اپرایی بود، فکر می کنم، اما ما نداریم. افرادی مانند آن‌ها دیگر تماشا کردن شگفت‌انگیز بود و تنها چیزی

i all i could think what think of during that  particular concert was imagine being there in  

که می‌توانستم فکر کنم در طول آن کنسرت خاص این بود که تصور کنم در

the audience and there you are looking at someone  like pavarotti singing live what an amazing thing  

بین تماشاچیان حضور داشتم و در آنجا به کسی نگاه می‌کردی مثل پاواروتی که زنده می‌خواند، چه چیز شگفت‌انگیزی است.

to tell your your children and grandchildren in  the future that you saw pavarotti singing live  

فرزندان و نوه های شما در آینده ای که پاواروتی را در حال آواز خواندن زنده دیدید

it's a life like a little bit of history really  amazing but yes i do miss that i do miss people  

این زندگی مانند کمی تاریخ واقعاً شگفت انگیز است، اما بله، دلم برای افرادی تنگ شده است

like pavarotti people who really knew how  to perform even if you didn't like opera  

مانند پاواروتی هایی که واقعاً می دانستند چگونه اجرا کنند، حتی اگر شما اپرا را دوست

you could still appreciate the immense talent that  pavarotti had he really was an amazing person well  

نداشتید   هنوز هم می‌توانید از استعداد بی‌نظیری که پاواروتی داشت قدردانی کنید، او واقعاً یک شخص شگفت‌انگیز بود، خوب

we are live today i hope you're having a good day  mr steve will be here soon and yes i am slightly  

ما امروز زنده هستیم، امیدوارم روز خوبی را سپری کنید  آقای استیو به زودی اینجا خواهد بود و بله من کمی

late i've had a busy week i went to see my mother  yesterday i will tell you all about that later i  

دیر کردم. هفته شلوغی داشتم، دیروز به دیدن مادرم رفتم، بعداً همه چیز را به شما خواهم گفت،

might even show you a photograph of me with my  mum yesterday would you like to see that i might  

حتی ممکن است دیروز عکسی از من با مادرم

show that to you later on we will see anyway we  have a lot of other things to talk about today  

به شما نشان دهم. به هر حال امروز خیلی چیزهای دیگر داریم که در مورد آن صحبت

we have mr steve's crazy dahlia would you like  to see steve's dahlia you won't believe it

کنیم   ما گل محمدی دیوانه آقای استیو را داریم  دوست داری گل کوکب استیو را ببینی، باورت نمی‌شود،

so there it is i don't know what's happened this  year to mr steve's flower so this is the flower  

پس من نمی‌دانم امسال چه اتفاقی برای گل آقای استیو افتاده است. گلی است

that grows every year but i don't know why this  year mr steve dahlia looks incredible look at  

که هر سال رشد می‌کند، اما نمی‌دانم چرا امسال آقای استیو دالیا به طرز باورنکردنی به نظر می‌رسد

that it's gone absolutely crazy and there is steve  peeping through the flowers so at the moment this  

که کاملاً دیوانه شده است و استیو  در گل‌ها نگاه می‌کند، بنابراین در حال حاضر این

flower i don't know why but it it it's gone crazy  i think mr steve might be feeding it steroids  

گل نمی‌دانم چرا اما این دیوانه شده است ، فکر می کنم آقای استیو ممکن است باشد با خوردن

he's giving it something to to boost its growth  but there it there it is the lovely dahlia which  

استروئیدها به آن چیزی می‌دهد تا رشدش را تقویت کند، اما در آنجا این کوکب دوست‌داشتنی

this year has gone absolutely crazy you might have  another look at that i might even ask mr steve  

است که امسال کاملاً دیوانه شده است، ممکن است نگاه دیگری به آن بیندازید که حتی از آقای استیو

what the secret is of his gardening skills  maybe he has a secret that he can share with you  

بپرسم راز مهارت‌های باغبانی او چیست. شاید او رازی دارد که می‌تواند امروز با شما

today talking of which steve will be here in  a few moments but first this is an excerpt  

در میان بگذارد و در مورد اینکه استیو چند لحظه دیگر اینجا خواهد بود صحبت می‌کند، اما ابتدا این گزیده‌ای

from one of my full english lessons and this  is one of the excerpts that many people ask  

از یکی از درس‌های کامل انگلیسی من است و این یکی از گزیده‌هایی است که بسیاری از مردم می‌پرسند.

they ask to see it again they also ask about it  you will see mr lomax and myself sharing breakfast  

دوباره در مورد آن سوال می‌پرسند شما می‌بینید که آقای لومکس و من صبحانه را به اشتراک می‌گذاریم

here it is this is an excerpt from one of my full  english lessons also in this particular lesson  

اینجا این گزیده‌ای از یکی از درس‌های انگلیسی کامل من است، همچنین در این درس خاص

i will talk about outrage being angry  losing your temper being offended and  

در مورد عصبانیت صحبت خواهم کرد که عصبانی هستید  عصبانی شدن و عصبانی شدن شما را از دست

outraged do you ever find yourself feeling  outraged by something you have seen or heard  

می‌دهید.

when this happens a person might say that  they feel outraged by it the emotion they feel  

وقتی این اتفاق می‌افتد ممکن است احساس کنید که از

is outrage the thing they feel outraged by is  outrageous these days people seem to become  

چیزی که دیده‌اید یا شنیده‌اید خشمگین شده‌اید. پیر شدن در این روزها خشمگین است به نظر می‌رسد مردم

outraged by many things trivial moments of time  are blown out of proportion by generating outrage  

از بسیاری چیزها خشمگین می‌شوند. لحظات بی‌اهمیت زمان با ایجاد خشم

among people did you hear the outrageous comment  that politician made yesterday it's an outrage mr  

در بین مردم

duncan is talking about outrage which i think is  outrageous the word outrage refers to the feeling  

نامتعادل می‌شوند. خشمگین است کلمه عصبانیت به

of anger caused by something that appears  offensive rude unfair or upsetting you feel

احساس خشم ناشی از چیزی اشاره دارد که به نظر می رسد توهین آمیز بی انصافی است یا باعث ناراحتی شما می شود

dear mr duncan was it really necessary for you  to start your lesson off by shouting loudly  

آقای دانکن عزیز آیا واقعاً لازم بود که درس خود را با فریاد بلند شروع کنید

as it made me fall off the toilet  and hit my head on the wash basin  

زیرا باعث شد از توالت بیفتم و ضربه بزنم سرم روی دستشویی

yes that's right i watch you whilst sitting on a  toilet i find it helps to move things along a bit  

بله درست است، وقتی روی توالت نشسته‌ام شما را تماشا می‌کنم، می‌بینم که کمی جابه‌جایی چیزها به شما کمک می‌کند

please don't do it again yours  annoyed and slightly injured mr lomax

لطفاً دیگر این کار را نکنید آقای لومکس عصبانی و کمی مجروح شده است،

we live in an age where trends and  fashions come and go at a very fast pace  

ما در عصری زندگی می‌کنیم که گرایش‌ها و مدها با سرعتی بسیار سریع بیا و برو

today's new fad very quickly ends  up being yesterday's dumb thing  

مد جدید امروز خیلی سریع خاتمه می‌یابد  چیز احمقانه دیروز است

something new soon becomes old hat and stale this  seems to happen more and more these days whether  

چیز جدیدی به زودی کلاه قدیمی می‌شود و کهنه می‌شود. n این روزها بیشتر و بیشتر می‌شود،

it's music trends or fashion ideas or the latest  piece of high-tech such as an updated mobile phone  

خواه گرایش‌های موسیقی یا ایده‌های مد یا جدیدترین فناوری‌های پیشرفته مانند تلفن همراه به‌روزرسانی‌شده

or computer console like the tide the trends  come in and go out a short-lived fashion can  

یا کنسول رایانه‌ای مانند جزر و مدی که ترندها وارد و بیرون می‌آیند، یک مد کوتاه مدت را

be described as being a flash in the pan this  expression clearly shows the existence of  

می‌توان توصیف کرد. یک فلاش در تابه این عبارت به وضوح وجود

something that became immensely popular albeit for  a short time it was just a flash in the pan it was  

چیزی را نشان می‌دهد که بسیار محبوب شد، هرچند برای مدت کوتاهی فقط یک فلاش در ظرف بود

short-lived in a figurative sense  it is here today and gone tomorrow

، به معنای مجازی کوتاه مدت بود. امروز اینجاست و فردا می‌رود

ah breakfast time my favourite time of the day

آه وقت صبحانه من زمان مورد علاقه روز

here we go again another breakfast with  mr slurpee i really want to tell him how  

اینجا دوباره می رویم صبحانه دیگری با آقای اسلورپی من واقعاً می خواهم به او بگویم

annoying his noisy eating is and look at that  porridge that's not how you make porridge  

پر سر و صدا خوردن او چقدر آزاردهنده است و به آن فرنی نگاه کنید که اینطوری فرنی درست نمی کنید.

what on earth is he wearing there a wolverine  t-shirt for goodness sake grow up man you  

به خدا بزرگ شو

are 50 years old i really want to tell him how  annoying he is but it will only hurt his feelings  

مرد    50 ساله هستی ، من واقعاً می خواهم به او بگویم که چقدر آزار دهنده است ، اما فقط به احساساتش صدمه می زند   به

look at him filling his smug face with milky  porridge and he never stops going on about english

او نگاه کنید که صورت از خود راضی خود را با فرنی شیری پر می کند و هرگز از ادامه دادن دست نمی کشد.

is there a problem mr duncan for crying out  loud do you have to eat your porridge like that  

انگلیسی آیا آقای دانکن برای بلند گریه کردن مشکلی دارد آیا باید فرنی خود را اینطوری بخورید

it's so annoying and that's not even  how you make porridge it's too weak  

خیلی آزاردهنده است و اینطور نیست که فرنی درست می‌کنید خیلی ضعیف است

you always add too much milk and what's  with the t-shirt it's a comic book character  

همیشه شیر زیادی اضافه می‌کنید و آنچه در تی شرت است این یک کمدی است شخصیت کتاب

you are not a child anymore for goodness  sake grow up you are 50 years old  

شما دیگر بچه نیستید به خاطر خیر  بزرگ شوید 50 ساله هستید

start acting like an adult you are so  immature and childish it's not just one thing  

مثل یک بزرگسال رفتار کنید خیلی نابالغ و کودکانه هستید، فقط یک چیز

it's everything about you and another thing you  never stop talking about english all day you go  

نیست   همه چیز در مورد شماست و چیز دیگری که هرگز تمام روز از انگلیسی صحبت نکنید ادامه

on and on about english this in english  that i really can't take it any more

و در مورد انگلیسی این را به انگلیسی ادامه دهید که من واقعاً نمی‌توانم بیشتر

you want to hurt me go right ahead  if it makes you feel any better  

از این طاقت بیاورم، می‌خواهید به من صدمه بزنید، اگر احساس بهتری

i'm an easy target yeah you're right  i talk too much i also listen too much  

به شما می‌دهد، همین الان ادامه دهید   من هدف آسانی هستم، بله، شما درست می‌گویید، من خیلی صحبت می‌کنم. همچنین زیاد گوش کنید

i could be a cold-hearted cynic like you  but i don't like to hurt people's feelings

من می‌توانم مثل شما بدبین باشم، اما دوست ندارم احساسات مردم را به خوبی جریحه دار

well you think what you like about me i'm not  changing i like i like me my viewers like me  

کنم، شما فکر می‌کنید چه چیزی در مورد من دوست دارید، تغییر نمی‌کنم، من دوست دارم، بینندگانم

my students like me because i'm the real  article what you see is what you get  

من را دوست دارند. زیرا من همان مقاله واقعی هستم که شما می بینید این چیزی است که شما دریافت می‌کنید

acting  

بازیگری

and there it was one of my many full  english lessons you can find them all on my  

و یکی از بسیاری از درس‌های انگلیسی من بود که می‌توانید همه آنها را در

youtube channel i'm being distracted  here by mr steve because he's crunching

کانال یوتیوب

that is very annoying by the way

oh hello good hello i've just managed to uh  crush my mint i thought i had more time mr duncan  

من پیدا کنید. فقط توانستم نعناعم را له کنم، فکر کردم وقت بیشتری دارم آقای دانکن،

no i thought because you know i don't want to you  to complain about my bad breath no so i thought  

نه، فکر کردم چون نمی‌خواهم از بوی بد دهانم شکایت کنم، نه، بنابراین فکر کردم

that i would suck a mint okay but i ran out of  time hello hello everyone and hello mr duncan  

که خوب نعنا می‌کشم، اما تمام شدم از زمان  سلام سلام به همه و سلام آقای دانکن

it is mr steve he's back and one of the things  i love about doing this with mr steve is  

این است که آقای استیو او برگشته است و یکی از چیزهایی  که در مورد انجام این کار با آقای استیو دوست دارم این است

i have years and years of experience of  doing this but it always seems as if steve  

من سالها و سالها تجربه انجام این کار را دارم، اما همیشه به نظر می رسد که استیو

has has literally just walked in off the  street without any any experience whatsoever  

به معنای واقعی کلمه این کار را انجام داده است. بدون هیچ تجربه‌ای در خیابان راه می‌رفتم

i don't i sometimes think he does it on purpose  to annoy me i'm not sure i don't know if he does  

. من فکر نمی‌کنم گاهی اوقات فکر می‌کنم او این کار را عمدا انجام می‌دهد تا من را آزار دهد، مطمئن نیستم نمی‌دانم این کار را می‌کند یا نه،

but i sometimes think that steve might do that  do that to annoy me anyway mr duncan i had a  

اما گاهی فکر می‌کنم استیو ممکن است این کار را انجام دهد. به هر حال من را آزار دهید آقای دانکن من یک

mint and i thought um we're going live in 30  seconds i better get rid of this mint and the  

ضرابخانه داشتم و فکر کردم اوم ما تا 30 ثانیه دیگر پخش زنده می‌شویم، بهتر است این نعناع را از بین ببرم و

quickest way was to crush it but i didn't  realize the sound would be heard my mother  

سریع‌ترین راه این بود که آن را خرد کنم، اما متوجه نشدم که صدای آن شنیده می‌شود،

used to always criticize me when i crunched my  sweets she said no you should suck them suck  

مادرم همیشه وقتی شیرینی‌هایم را خرد می‌کردم از من انتقاد می‌کرد و می‌گفت نه تو باید بمکید آنها

don't crunch i could have kept it in the corner  of my you know in my cheek could have kept it in  

را بمکید   کراچ نکنید، می‌توانستم آن را در گوشه‌ای از خودم نگه دارم، می‌دانید که در گونه‌ام می‌توانست آن را

the side of my mouth oh i see but it would have  been uncomfortable it would have rattled around  

در  کنار دهانم نگه دارم، اوه، می‌بینم، اما ناخوشایند بود که می‌توانست آن اطراف را تکان دهد

i wondered what you're going to say then when  you said cheek i thought that's a strange place  

تعجب کردم که چه چیزی می خواهی بگویی وقتی گفتی گونه، فکر کردم جای عجیبی است

to stick it yes on the inside of your cheek that's  what you used to do at school if you were hiding  

برای چسباندن آن به داخل گونه ات، این همان کاری است که در مدرسه انجام می دادی، اگر

chewing gum or sweets if you  weren't supposed to do that in class  

آدامس یا شیرینی را پنهان می کردی ، اگر قرار نبود  این کار را در کلاس انجام دهید

you would have you would hide it oh you know  in your oh holding all right oh hello teacher

می‌خواهید آن را پنهان می‌کنید، اوه، می‌دانید در اوه نگه دارید، سلام استاد،

so i thought that i would try that but  it didn't work so i crushed it and it  

بنابراین فکر کردم این کار را امتحان کنم، اما نتیجه‌ای نداشت، بنابراین آن را له کردم و

annoyed anyway enough of that yes and  please i was about to say the same thing  

به هر حال به اندازه کافی آزاردهنده بود بله و لطفاً من می خواستم همین را بگویم

please steve enough of that if it is your first  time here you will already know that this this  

لطفاً به اندازه کافی استیو که اگر اولین باری باشد که اینجا می‌آیید، قبلاً می‌دانید که این

that you will notice already that this is what  it's like well i think we have got somebody who  

همان چیزی است که قبلاً متوجه خواهید شد که این همان چیزی است که خوب است، فکر می‌کنم ما کسی را داریم که

hasn't been on before i hope so fika i think  i pronounced that correctly it's from brazil  

قبلاً در آن حضور نداشته است، امیدوارم فیکا فکر کنم آن را درست تلفظ کرده‌ام از برزیل است

and wants to come here uh to learn english yes  what what what to my channel yes oh wants to  

و می‌خواهد برای یادگیری انگلیسی به اینجا بیاید بله چه چیزی به کانال من بله اوه می‌خواهد

learn english anyway yes good uh so welcome if  you are new yes um and i probably pronounced  

انگلیسی یاد بگیرد به هر حال بله خوب اوه پس خوش آمدید اگر  تازه وارد هستید بله اوم و احتمالاً

your name incorrectly yeah i noticed by the way  that uh tomic was first on today yes and tomek  

نام شما را اشتباه تلفظ کرده‌ام بله اتفاقاً متوجه شدم که اوه تومیک اولین بار امروز بود، بله و تومک

congratulations you were first on today's  live chat i'll give you a round of applause  

تبریک می‌گویم، شما اولین نفر در چت زنده امروز بودید، من شما را تشویق می‌کنم

because i i didn't mention it making up for  not being here last week yes well done so tomic  

زیرا من به آن اشاره نکردم که جبران نبودن هفته گذشته در اینجا بود، بله خوب است، پس

is it that funny tumec congratulations  you were first on today's live chat

تومیک  تبریک tumec خنده دار شما اولین نفر در چت زنده امروز

i assumed you already would have congratulated  no well well today was chaos ah chaos because my  

بودید، فرض کردم قبلاً تبریک می گفتید خوب نیست، امروز هرج و مرج بود، آه هرج و مرج، زیرا

stupid light bulb this bulb didn't just blow it  made a huge explosive sound as well which scared  

لامپ احمقانه من، این لامپ فقط آن را منفجر نمی کرد  همچنین صدای انفجاری بزرگی تولید می کرد.

the poop out of me to be honest so  i don't like it when these big bulbs  

راستش را بخواهید از مدفوع من ترسیدم، بنابراین دوست ندارم وقتی این لامپ‌های بزرگ می‌وزند،

blow because they make a horrible loud bang at the  same time they're like car light bulbs yes they're  

چون همزمان صدای وحشتناکی می‌زنند، مثل لامپ‌های ماشین هستند، بله،

well legion bulbs this is this is 650 watts  this light bulb at a big light this is the same  

خوب هستند. 650 وات است این لامپ در نور بزرگ همین است

you know you know tv studios and film studios the  these are actually the same lights the same bulbs  

می‌دانید استودیوهای تلویزیونی و استودیوهای فیلم را می‌شناسید، اینها در واقع همان لامپ‌هایی

that they use when they're shooting hollywood  movies you might not believe that but yes these  

هستند که هنگام فیلم‌برداری از فیلم‌های هالیوود استفاده می‌کنند، شاید باور نکنید اما بله این

bulbs are not only expensive but when they go bang  they really do go bang is anyone else new on today  

لامپ‌ها نه تنها گران هستند، بلکه وقتی به بنگ می‌روند، واقعاً می‌روند بنگ، امروز کسی جدید است

that we haven't mentioned anyone that hasn't  been on mr duncan's english teaching channel  

که ما به کسی اشاره نکرده‌ایم که  در کانال آموزش انگلیسی آقای دانکن نبوده

well alex hasn't been here ever before yeah alex  wilson hello alex i don't recognize your name  

خوب الکس قبلاً اینجا نبوده است، بله alex ویلسون سلام الکس من نام شما را نمی شناسم

are you are you new here if it is your first  time please let me know maybe yes alex from india  

آیا شما تازه وارد هستید اگر اولین بار است به من اطلاع دهید شاید بله الکس از هند

no alex says that uh he's or she is from  india and we also have md from bangladesh  

هیچ الکس نمی گوید که او یا او از هند است و ما نیز md از بنگلادش داریم

are you new as well we want to know  we want to know if you are welcome  

آیا شما جدید و همچنین ما می خواهیم به K اکنون می‌خواهیم بدانیم آیا

to the chaos and mayhem which is live  english with mr duncan that's on a sunday  

به آشوب و آشوب خوش آمدید انگلیسی با آقای دانکن که در یکشنبه

it's it's english addict english addict that's  oh yeah that's the name of your english addict  

است   این یک معتاد انگلیسی است اوه بله این نام معتاد انگلیسی شماست   معتاد

english addict english addict okay good um  are you a petition is good for the memory yes  

انگلیسی معتاد انگلیسی شما خوب هستید یک عریضه برای حافظه خوب است بله

apparently adele says i feel a little bit  free because of oh i had i had the second  

ظاهراً ادل می گوید من کمی احساس آزادی می کنم زیرا اوه من دوز دوم

dose of my vaccine yesterday says adele  and i'm feeling a little bit more free

واکسنم را دیروز زدم.

well if there was ever a controversial subject  that is that is making lots of people get very  

موضوع این است که بسیاری از مردم را به شدت

angry some people are protesting in the  streets including here in england yesterday  

عصبانی می‌کند. برخی از مردم دیروز در خیابان‌ها از جمله اینجا در انگلیس

big protests taking place lots of people who  don't like lockdown i don't know why they're  

تظاهرات کردند.

still complaining because lockdown has almost  ended here but they're still complaining but now  

تقریباً اینجا به پایان رسیده است، اما آنها هنوز هم شکایت می کنند، اما اکنون

they're complaining about something else it would  appear that some people just enjoy complaining  

آنها از چیز دیگری شکایت می کنند، به نظر می رسد که برخی از افراد فقط از شکایت کردن لذت می برند

um yes i was going to say something where are we  somebody said that uh they think that they were  

اوم بله، می خواستم چیزی بگویم و ما یکی گفتیم که اوه آنها فکر می کنند که

first on the live chat no it was definitely tomic  according to our lives chat it was atomic yes

اولین بار در چت زنده بودند، نه قطعاً تومیک بود طبق چت زندگی ما اتمی بود

it was tomic it was close it was tomic on  the first on the live chat but exactly at  

بله تومیک بود، نزدیک بود ، اولین بار در چت زنده tomic بود، اما دقیقاً

the same time yes 12 minutes past two yes  uh mariot's vitas richard beatrice victoria  

در   در همان زمان بله 12 دقیقه و 2 دقیقه بله، اوه ماریوت ویتا ریچارد بئاتریس ویکتوریا

and sharien and willian and beatrice  and vitas yes well that might be because  

و شرین و ویلیان و بئاتریس و ویتا بله، شاید به این دلیل باشد

a lot of people will also send messages just  as i'm going live so they might appear i can't  

که   بسیاری از افراد نیز همینطور که من در حال پخش زنده هستم پیام می فرستند تا به نظر برسند که می توانم.

go into the technical side of this steve  because it will take me an hour welcome  

وارد جنبه فنی این استیو شوید زیرا یک ساعت طول می‌کشد که خوش آمد بگویم

it's all to do with latency it's all to do  with youtube connecting to the live stream  

همه‌چیز مربوط به تأخیر است، همه مربوط به اتصال یوتیوب به پخش زنده

it is all also because the live chat and the  stream that you see are two separate things  

است   همگی به این دلیل است که چت زنده و جریانی که می‌بینید دو تا هستند. چیزها را جدا کنید

so whether you were first or not first you're  still lovely for you to be here you know what i'm  

بنابراین، چه اولین بود یا نه، هنوز دوست‌داشتنی هستید که اینجا باشید، می‌دانید که

starting to regret congratulating the first person  on the live chat i might not do it again but yes  

از تبریک گفتن به اولین نفر در چت زنده پشیمان هستم، ممکن است دیگر این کار را انجام ندهم، اما بله ،

it's all it's all technology it's the way it works  so maybe maybe you appear to be first but maybe  

این همه چیز فناوری است این روش کار می کند بنابراین شاید به نظر می رسد که شما اولین هستید، اما شاید

you weren't i can't believe i'm talking about this  sebastian to ask us an interesting question oh  

شما نبودید.

okay what's the difference between and i think  we can answer this withdrew retire and retreat  

عقب نشینی کرد بازنشسته شد و عقب نشینی کرد

they're all different words aren't they yes  although they can be used in a similar way  

همه آنها کلمات متفاوتی هستند، نه بله اگرچه می توان آنها را به روشی مشابه استفاده کرد

as well yeah so withdraw and also retire and  retreat can can actually be used as synonyms  

همچنین بله، پس کناره گیری و همچنین بازنشستگی و عقب نشینی می تواند در واقع به عنوان مترادف استفاده شود

so in a battle the the if two groups are  fighting each other one group can withdraw  

بنابراین در یک نبرد دو گروه اگر استفاده می شود در حال مبارزه با یکدیگر هستند، یک گروه می تواند عقب نشینی کند،

they can retreat or they can i suppose retire is  probably not one you would use but quite often if  

آنها می توانند عقب نشینی کنند یا می توانند بازنشسته شوند. فکر می کنم بازنشستگی احتمالاً موردی نیست که شما از آن استفاده می کنید، اما اغلب اگر

you give something up if you stop if you change  your mind and decide to go back to where you came  

تصمیم خود را تغییر دهید و تصمیم بگیرید به جایی که آمده اید بازگردید،

you might retreat retire you go back to where  you were i suppose a good example of that is  

چیزی را رها کنید. ممکن است عقب نشینی کند، شما به جایی برگردید که شما بودید، فکر می کنم یک مثال خوب از آن این است که

andy murray has just pulled out as it were what  has he pulled out of i hear you ask he's pulled  

اندی موری به تازگی از آن خارج شده

out of the olympics so he was supposed to be  playing tennis today but he's not now because  

است. تنیس تی امروز اما او الان نیست زیرا

he's hurt his leg yes if you retire from  something it's like retiring from work  

او پایش آسیب دیده است بله اگر از کاری بازنشسته شوید مثل بازنشستگی از کار

you stop doing something yes which is slightly  different from withdrawing or retreating  

انجام کاری را متوقف می کنید بله که کمی متفاوت از کناره گیری یا عقب نشینی

is is you're temporarily stopping doing something  i for example fighting on a battlefield you might  

است   این است که شما موقتاً انجام کاری را متوقف می کنید مثلاً در میدان جنگ می جنگید ممکن است

retreat but the implication is that you might go  back into battle again whereas when you retire  

عقب نشینی کنید، اما مفهوم این است که ممکن است دوباره به جنگ برگردید، در حالی که وقتی بازنشسته

you stopped all together i've retired from my job  i'm not doing it anymore yes so retire might be  

شدید   همه با هم از کارم بازنشسته شدی من دیگر آن را انجام نمی‌دهم، بله، بنابراین بازنشستگی ممکن است   دائمی‌تر باشد،

more permanent might might appear more permanent  where withdraw well i suppose you can withdraw  

ممکن است دائمی‌تر به نظر برسد. خوب عقب نشینی کنید، فکر می کنم می توانید عقب نشینی کنید

but but you could go back as well afterwards  you withdraw or you go back so a good example  

اما می توانید پس از آن نیز به عقب برگردید یا کناره گیری کنید یا به عقب برگردید، بنابراین یک مثال خوب

andy murray has withdrawn from the olympic games  he's pulled out as you said yes pulled out you  

اندی موری از بازی های المپیک کناره گیری کرده است او همان طور که شما گفتید بله بیرون کشیده اید،

pull out stop doing something it's it's also  a very good means of contraception or move out  

کناره گیری کرده است. همچنین یک وسیله بسیار خوب برای جلوگیری از بارداری یا خروج است.

the troops moved out yes yeah they're going back  home or something like that i hope we've explained  

that we'll move out unfortunately move out can  be both ways you can move out to go forward  

کلاهی که ما بیرون می‌رویم متأسفانه نقل مکان می‌کند هر دو روشی است که می‌توانید بیرون بروید تا به جلو

you can also move out to go back so that can be  either way thank you sebastian for that question  

بروید   همچنین می‌توانید بیرون بروید تا به عقب برگردید   در هر صورت متشکرم سباستین بابت این سؤال

um hmm yes right okay please don't retire mr  duncan or mr steve no we might withdraw from  

اوم هوم بله درست است، لطفاً بازنشسته نشوید آقای دانکن یا آقای استیو نه ممکن است هر از

time to time yes i think sometimes i do feel  like withdrawing or should i say going to bed  

چند گاهی کنار بکشیم بله، فکر می‌کنم گاهی اوقات دلم می‌خواهد کنار بکشم یا باید بگویم که به رختخواب

or going back to bed yes and going back to sleep  sometimes i do we went to see my mum yesterday  

بروم یا به رختخواب برگردم بله و دوباره بخوابم. گاهی اوقات من دیروز به دیدن مادرم رفتیم.

and we had a lovely time would  you like to see a photograph  

و زمان خوبی داشتیم دوست دارید عکسی

of me and my mum yesterday we were sitting  together having a chat now this is a personal  

از من و مادرم ببینید که دیروز با هم نشسته بودیم و با هم گپ می زدیم، حالا این یک

photograph so i hope you appreciate that  this is actually a personal photograph  

عکس شخصی است، بنابراین امیدوارم قدردان باشید که این عکس در واقع یک عکس شخصی است

so i so don't worry i am showing this but it is a  personal photograph so i will show you now so i'm  

. نگران باشید که من این را نشان می دهم، اما این یک عکس شخصی است، بنابراین اکنون به شما نشان خواهم داد، بنابراین من دارم

chatting with my mum and yesterday she was in  quite a good mood she was and she she we were  

با مادرم چت می کنم و دیروز او روحیه خوبی داشت و او که ما داشتیم

chatting away and she recognized me and i felt  really happy afterwards so here she is he's my mum

گپ می زدیم، او من را شناخت و من احساس کردم بعد از آن واقعاً خوشحالم بنابراین او اینجاست او مامان من

there she is my mom she's she's having a  little smile there as we're chatting to each  

آنجاست او مادر من است او لبخند کوچکی در آنجا می‌زند که ما با هم گپ می‌زنیم

other and she she was quite well yesterday i was  really surprised and delighted at the same time  

و او دیروز کاملاً خوب بود من واقعاً شگفت‌زده و در عین حال خوشحال شدم.

so for those asking you will notice that i was  wearing gloves and an apron and also my mask  

بنابراین برای کسانی که می‌پرسند متوجه خواهید شد که من دستکش و پیش بند و همچنین ماسکم را می پوشیدم

even though briefly i did pull my mask  down the only problem with wearing a mask  

حتی اگر برای مدت کوتاهی ماسکم را پایین کشیدم تنها مشکل پوشیدن ماسک

and if you are talking to someone with alzheimer's  is they might not recognize your face because  

و اگر با فردی مبتلا به آلزایمر صحبت می کنید این است که ممکن است صورت شما را نشناسد زیرا

you're wearing a mask so that's the reason why  i pulled my mask down so my mum could see me  

شما ماسک زده اید. به همین دلیل است که  ماسکم را پایین کشیدم تا مادرم بتواند مرا ببیند

and yes she did recognize me so i felt  rather pleased about that to be honest  

و بله او مرا شناخت، بنابراین من از این بابت خیلی خوشحال شدم صادقانه بگویم

yeah what a what what a lovely picture  we had a great day yesterday victoria  

آره چه عکس دوست داشتنی دیروز روز خوبی داشتیم، ویکتوریا

says your mum is really nice and  sweet thank you she has her moments  

می‌گوید مامان شما این است واقعاً خوب و شیرین است متشکرم او لحظاتش

don't all our mothers yes oh by the way um when i  mentioned fika being from brazil new that's not a  

را دارد   نه همه مادران ما بله، به هر حال اوم وقتی به فیکا اشاره کردم که برزیلی است جدید این یک نام نیست،

name oh it was it was a statement meaning it gets  cold there brazilians slang for relax or be calm  

اوه این یک جمله بود به این معنی که آنجا سرد می شود برزیلی ها به صورت عامیانه به رابطه می گویند. x یا آرام باش

ah okay so not yeah it's a bit like  us telling someone to chill yes hey  

آه باشه پس نه آره کمی شبیه به ماست که به کسی می‌گوییم آرام شو بله هی

hey stop getting angry just chill chill so so calm  down stop being so angry stop being so angry about  

هی عصبانی شدن را متوقف کن فقط خنک باش پس خیلی آرام عصبانیت را متوقف کن از این همه عصبانیت برای

all of those things that make you angry just chill  chill man i can't wait for the 1960s to come back  

همه چیزهایی که تو را عصبانی می‌کنند، آرام باش. مرد آرام من نمی توانم صبر کنم تا دهه 1960 بازگردد

when everyone's preaching peace and love  we seem to be living through a time where  

زمانی که همه در حال موعظه صلح و عشق هستند به نظر می رسد در زمانی زندگی می کنیم که

everything is the opposite to that i think at  the moment we are living through an age of anger  

همه چیز برعکس آن چیزی است که فکر می کنم در لحظه ای که در عصر خشم زندگی می

torment chaos arguments people disagreeing over  everything every single thing if you can name  

کنیم  بحث های آشوب عذاب افرادی که بر سر هر چیز اختلاف نظر دارند، اگر می‌توانید نامی را نام ببرید

something that exists somewhere in the world there  are people fighting over it or disagreeing about  

که در جایی از دنیا وجود دارد، افرادی بر سر آن دعوا می‌کنند یا در مورد آن اختلاف نظر دارند

it there's chaos and uncertainty everywhere you  look around the world i don't think there's ever  

هرج و مرج و عدم اطمینان همه جا را که به گوشه و کنار دنیا نگاه می‌کنید، فکر نمی‌کنم هرگز وجود

been i mean i don't think there's ever been a  time that i can remember where things have been  

داشته باشد. فکر نمی‌کنم زمانی بوده است که بتوانم به یاد بیاورم که کجا بوده‌اند،

so uncertain where the future is uncertain but we  don't know what's going to happen next what story  

آنقدر نامشخص که آینده نامشخص است، اما ما نمی‌دانیم که بعداً چه اتفاقی قرار است بیفتد.

is going to come up it's just very uncertain time  but anyway i feel i feel as if we've lived through  

این زمان بسیار نامشخص است، اما به هر حال احساس می‌کنم که قبلاً

this time before though see i i we grew up in the  1980s and if you remember steve there was a lot of  

این دوران را گذرانده‌ایم، هر چند ببین من در دهه 1980 بزرگ شدیم و اگر به یاد دارید استیو

uncertainty during that time economically but also  there was a lot of tension between the east and  

در آن زمان عدم اطمینان زیادی از نظر اقتصادی وجود داشت، اما همینطور بود. تنش زیادی بین شرق

the west as well we had a lot of tension between  western countries and the what was the ussr  

و غرب و همچنین ما تنش زیادی بین کشورهای غربی و اتحاد جماهیر شوروی

so at that time there was a lot of tension  a lot of worry a lot of fear that well  

داشتیم، بنابراین در آن زمان تنش زیادی وجود داشت  نگرانی زیادی وجود داشت، ترس بسیار زیادی وجود داشت،

the basic fear was we might decide to annihilate  each other with nuclear weapons it didn't happen  

ترس اساسی اگر تصمیم می‌گرفتیم با سلاح‌های هسته‌ای همدیگر را نابود کنیم، این اتفاق

spoiler alert the 1980s did not result in  annihilation thank goodness a lot of people  

نیفتاد   هشدار خرابکاری دهه 1980 منجر به نابودی نشد، خدا را شکر بسیاری از

are saying you look like your mother by the way  a lot of people say that i do look like my mum  

مردم   می‌گویند که تو به هر حال شبیه مادرت هستی بسیاری از مردم می‌گویند که من ظاهرم مثل

i wish i had a photograph here of my mother with  me many years ago but yes we do look very similar  

مادرم   آرزو می‌کنم سال‌ها پیش عکسی از مادرم با خودم می‌داشتم، اما بله، ما خیلی شبیه

there is no doubt that i am my mother's son hello  mary from canada i'm not going to talk about the  

به هم هستیم   شکی نیست که من پسر مادرم هستم سلام مری از کانادا، من در مورد

tilly hat today okay good or the fact that my  nephew lives in canada because i'm sure i've  

کلاه تیلی صحبت نمی‌کنم. امروز باشه خوبه یا اف عمل کنید که خواهرزاده من در کانادا زندگی می کند زیرا مطمئن هستم که

mentioned that before yes but you don't you  don't need to mention it there would be even  

قبلاً به آن اشاره کرده ام بله، اما شما نیازی به ذکر آن ندارید، حتی

though you are technically mentioning it so yes i  like this i rem adele hello adele nice to see you  

اگر از نظر فنی به آن اشاره کنید، بله، من این را دوست دارم، من ادل هستم سلام ادل از دیدنت خوشحالم

here i remember about peace and love it is so  different now the people are more angry always  

اینجا من در مورد صلح و عشق به یاد می‌آورم که خیلی متفاوت است اکنون مردم همیشه عصبانی‌تر هستند

yes it would appear that there is always something  new for people to argue or complain or feel as if  

بله به نظر می‌رسد همیشه چیز جدیدی برای افراد وجود دارد که بخواهند بحث کنند یا شکایت کنند یا احساس کنند که

they are victimized i think nowadays everyone  everyone tries at some point to be a victim of  

آنها قربانی شده‌اند فکر می‌کنم امروزه همه هرکسی در مقطعی سعی می‌کند قربانی

something i think one of the problems today is you  can never be certain where you're getting accurate  

چیزی شود که من فکر می‌کنم یکی از مشکلات امروز این است که هرگز نمی‌توانید مطمئن باشید که از کجا

information from yes but also i think i think  it comes from something much deeper than that  

اطلاعات دقیق   را از بله به دست می‌آورید، اما همچنین فکر می‌کنم از چیزی بسیار عمیق‌تر از

i think i think this this need to be a victim  is is almost like your ego wanting attention  

آن سرچشمه می‌گیرد   من فکر می‌کنم این نیاز به قربانی بودن تقریباً شبیه این است که نفس شما توجه می‌خواهد

it's like another a new way of getting attention  is to is to actually play the part of a victim  

مانند یک راه جدید برای جلب توجه است این است که در واقع نقش یک قربانی را بازی کنید

because you get more attention if if you are  just an average person walking down the road  

زیرا اگر فقط یک طرفدار باشید توجه بیشتری به خود جلب می‌کنید. شخص خشمگینی که در جاده راه می رود

and no one is looking at you then for that person  that individual might feel annoyed by that so  

و هیچ کس به شما نگاه نمی کند، برای آن شخص  ممکن است آن فرد از این موضوع آزرده خاطر شود،

you need something that will get attention  something that will bring attention to you  

شما به چیزی نیاز دارید که توجه شما را جلب کند  چیزی که توجه شما را جلب کند

so i do believe and this is only my opinion you  don't have to agree but i think that nowadays a  

بنابراین من معتقدم و این فقط نظر من است شما مجبور نیستم موافق باشم، اما فکر می‌کنم امروزه

lot of people like to be victims because you  get attention you will get more attention  

بسیاری از مردم دوست دارند قربانی شوند، زیرا توجه شما جلب می‌شود، توجه بیشتری را به خود جلب خواهید کرد.

there's nothing there's nothing special about just  walking down the road and being a normal person an  

average person just walking around you have to  have some sort of label or something you can say  

شما باید یک نوع برچسب یا چیزی داشته باشید که بتوانید

the world is against me everyone please feel  sorry for me me that's what i think anyway

بگویید   دنیا علیه من است همه لطفاً برای من متاسف باشید.

well mr duncan what is the thing is there  a theme for today's lesson there is well  

we are talking about an interesting subject  today steve normal and i mentioned the word  

در مورد یک موضوع جالب امروز استیو عادی و من کلمه   را

just when i was talking there i was  talking about a person who is average  

فقط زمانی که در آنجا صحبت می‌کردم ذکر کردم، درباره شخصی صحبت می‌کردم که متوسط

or normal and that can be anyone really i suppose  but what is normal what is it what does it mean  

یا عادی است و این می‌تواند واقعاً هر کسی باشد من فکر می‌کنم اما چیزی که طبیعی است چیست، به چه معناست

when we say that something is normal is it  something that is being used in a positive way  

وقتی می‌گوییم چیزی طبیعی است، چیزی است که به صورت مثبت

or a negative way or maybe sometimes it can  be both so we can use the word normal to show  

یا منفی استفاده می‌شود یا شاید گاهی اوقات می‌تواند هر دو باشد، بنابراین می‌توانیم از کلمه عادی استفاده کنیم. نشان دادن

something belongs or maybe we use the word  normal to push something aside it's very strange  

چیزی متعلق است یا شاید ما از کلمه عادی برای کنار زدن چیزی استفاده می کنیم که بسیار عجیب است

so this is one of the reasons why this word always  fascinates me because it can mean different things  

بنابراین این یکی از دلایلی است که این کلمه همیشه من را مجذوب می کند زیرا برای افراد مختلف می تواند معنی متفاوتی داشته باشد.

to to different people it's all about a person's  perspective of what they see as something that is  

به عنوان چیزی که

normal so i thought we would have a look at some  words briefly some things that might be used if we  

طبیعی است، بنابراین فکر کردم که به طور خلاصه به برخی از کلمات نگاهی بیندازیم، برخی از چیزهایی که ممکن است

are talking about things that are normal i think  you make a good point there mr duncan is that  

در مورد چیزهایی که عادی هستند مورد استفاده قرار گیرند، فکر می کنم  شما به نکته خوبی اشاره می کنید آقای دانکن این است که

what is normal to one person might not be normal  to another so it definitely does depend on your  

چیزی که برای یک نفر عادی است ممکن است برای دیگری عادی نباشد، بنابراین قطعاً به دیدگاه شما بستگی دارد،

perspective yes your mind your mind or life that's  it you might say it's it's a subjective thing  

بله ذهن شما ذهن یا زندگی شما همین است، ممکن است بگویید این یک چیز ذهنی است

yes subjective so a person's own personal view as  opposed to something that is objective which is  

بله ذهنی، بنابراین دیدگاه شخصی خود شخص به عنوان مخالف چیزی که عینی است،

something that is stated as fact that you are  referring to yes so there is always a slight  

چیزی است که به عنوان واقعیت بیان می‌شود که شما به آن اشاره می‌کنید بله، بنابراین همیشه یک

difference there and a lot of people do make that  mistake when they are talking about objectivity  

تفاوت جزئی وجود دارد و بسیاری از افراد وقتی درباره عینیت و ذهنیت صحبت می‌کنند، این اشتباه را مرتکب می‌شوند.

and subjectivity so when we talk about  subjectivity we are talking about our own  

ذهنیت ما در مورد نظر شخصی خودمان صحبت می کنیم

personal opinion the way something  goes into your eyes or into your ears  

، روشی که چیزی به چشم شما یا گوش شما وارد

your life your experience of life yes and then  into your brain and the way it is processed so  

for me the word normal is a word that can be used  in many ways and for each individual person it has  

می شود. به طرق مختلف مورد استفاده قرار می‌گیرد و برای هر فرد

a different meaning or group of people but when we  talk about the definitions which we are doing now  

معانی یا گروهی متفاوت از افراد دارد، اما وقتی درباره تعاریفی که اکنون انجام می‌دهیم صحبت می‌کنیم،

normal can mean common something you  see every day something that might just  

عادی می‌تواند به معنای چیزی رایج باشد که هر روز می‌بینید چیزی که ممکن

be there sometimes normal things can be there  and you might not even realize it normal things  

است وجود داشته باشد، گاهی اوقات چیزهای عادی ممکن است وجود داشته باشند. وجود دارد و شما حتی ممکن است متوجه آن نباشید چیزهای عادی

things that are there but not necessarily things  that are noticeable or things that you can see  

چیزهایی که آنجا هستند اما لزوماً چیزهایی  قابل توجه یا چیزهایی که می توانید ببینید

or things that you might even take notice of  so common things we often see as as normal  

یا چیزهایی که وجود دارند نیست حتی ممکن است به چیزهای معمولی توجه کنید که ما اغلب آنها را معمولی می بینیم و

usual as well so something that you see every  day maybe when you walk down the road you might  

همچنین چیزی که هر روز می بینید، شاید وقتی در جاده قدم می گذارید ممکن است

meet the same people every day steve yes they are  the usual people so that respect that situation  

هر روز با همان افراد روبرو شوید، بله، آنها افراد معمولی هستند. به آن موقعیت احترام بگذارید

can be described as normal it is a normal  situation it is usual it is something that  

می‌توان آن را عادی توصیف کرد، یک موقعیت عادی است، معمول است، چیزی است که

happens often typical as well a typical thing  a thing that you might find all over the place  

اغلب اتفاق می‌افتد و همچنین یک چیز معمولی چیزی که ممکن است در همه جا پیدا کنید

maybe if you go to a certain place you  might see things that are typical in that  

شاید اگر به مکان خاصی بروید ممکن است چیزهایی ببینید اینها در آن منطقه معمولی هستند

area in that place you were going to say steve  yeah i was just some of the comments that people  

در آن مکان که می خواستید بگویید استیو بله، من فقط برخی از نظراتی بودم که

are making yeah which are very uh very apt to  what we're talking about um abnormal oh well yes  

مردم   بله انجام می دهند که بسیار مناسب چیزی است که ما در مورد آن صحبت می کنیم، خیلی غیر طبیعی است، خوب

opposite yeah sort of normal well that is  just as uh just as subjective as normal and uh  

بله  خوب طبیعی است که به همان اندازه ذهنی است و اوه

normal nowadays is to wear a face mask and get  vaccinated every year says sebastian yes well  

امروزه طبیعی است پوشیدن ماسک صورت و واکسینه شدن هر سال می گوید سباستین بله

you often hear that the phrase new normal yes yeah  talk spoken about yes what we used to think of as  

خوب   اغلب می شنوید که عبارت جدید عادی بله بله صحبت می شود بله، چیزی که ما قبلاً به آن فکر

normal going to work driving your car just go  walking into shops not really thinking about it  

می‌کردیم   رفتن به سر کار با ماشین خود فقط به مغازه‌ها راه می‌روید و واقعاً به آن فکر نمی‌کردید

has all changed for a lot of people around the  world and uh the new normal now is to have to  

همه چیز برای بسیاری از مردم در سراسر جهان تغییر کرده است و اوه طبیعی جدید اکنون

wear a mask maybe or or put you cover your hands  in uh in um what do you call it um sterilize your  

پوشیدن ماسک است. یا دست‌هایتان را بپوشانید در اوهوم چه می‌گویید دست‌هایتان را استریل

hands and you go into it into what you call it  what's that stuff antiviral yes it's sort of  

کنید و وارد آن چیزی شوید که به آن می‌گویید.

yes that that alcohol wipe antiviral well it's  antiviral lotion or antiviral yeah there's a  

بله یک

name for it i can't remember what it's called  uh yeah so that's the new normal now but uh  

اسم برای آن وجود دارد، نمی‌توانم به یاد بیاورم اسمش چیست اوه بله، بنابراین این الان عادی است، اما اوه

you know that's uh somebody else made another  point as well i've got my hand gel here's another  

شما می‌دانید که اوه یک نفر دیگر نکته دیگری

way you can describe it there it is some hand gel  and this hand gel smells like bubble gum i like it  

را بیان کرده است. این مقداری ژل دست است و این ژل دست بویی شبیه آدامس حباب

okay mr duncan something typical  something that can be often found  

is often described as normal here's now here  is where we get very oh we are entering into

دار می دهد.

strange territory here this is where things become  a little awkward normal is often seen as something  

او جایی است که همه چیز کمی ناهنجار می‌شود، اغلب به‌عنوان

that is natural and i think this particular  definition is the one that causes a lot of  

چیزی طبیعی دیده می‌شود و من فکر می‌کنم این تعریف خاص همان چیزی است که باعث

controversy and a lot of arguments so what is  normal what is natural when we talk about things  

بحث‌ها و بحث‌های زیادی می‌شود، بنابراین وقتی در مورد چیزهایی صحبت می‌کنیم، چه چیزی طبیعی است، چه طبیعی است.

that are natural steve we are talking about things  that happen or occur in nature but again i think  

ما در مورد چیزهایی صحبت می‌کنیم که در طبیعت اتفاق می‌افتند یا اتفاق می‌افتند، اما باز هم فکر می‌کنم

this can also be subjective as well what one  person sees as natural might be unnatural to  

این نیز می‌تواند ذهنی باشد و همچنین چیزی که یک فرد طبیعی می‌بیند ممکن است برای

someone else so again it can be subjective this is  what a lot of people are saying that it depends on  

شخص دیگری غیرطبیعی باشد، بنابراین دوباره می‌تواند ذهنی باشد این همان چیزی است که بسیاری از مردم دارند. می گویند این به دیدگاه شما بستگی دارد به

your point of view your culture uh the friends  that you're with it's it's very easy to become  

فرهنگ شما، دوستانی که با آنها هستید، بسیار آسان است که

the sort of person that doesn't apply to anybody  watching us because everybody that watches you mr  

تبدیل به فردی شوید که برای کسی که ما را تماشا می کند صدق نمی کند، زیرا هرکسی که شما را نگاه می کند آقای

duncan has a very open framework a very open mind  yes he's able to see you've got to be able to see  

دانکن بسیار باز است. یک ذهن بسیار باز را چارچوب دهید بله او می تواند شما را ببیند باید بتوانید دیدگاه دیگران را ببینید.

other people's point of view you know other  cultures other religions whatever you are it's not  

the same everywhere around the world well just  just another person when you meet another person  

خوب دنیا فقط فقط یک نفر دیگر وقتی به

randomly in the street they are a different  person they are not the same as you they are  

طور تصادفی در خیابان با شخص دیگری ملاقات می کنید   او یک فرد متفاوت است  با شما یکی نیست

different they might have different points of  view different ways of living different beliefs  

آنها متفاوت است   ممکن است دیدگاه های متفاوتی داشته باشند  روش های متفاوتی برای زندگی با عقاید متفاوت

in fact there might be many things that  one person can have that that is different  

در واقع ممکن است چیزهای زیادی وجود داشته باشد اینکه  یک نفر می‌تواند متفاوت

from yourself and it's very easy to  become judgmental yes of other people  

از خودتان باشد و خیلی آسان است با

other cultures based on your own view  of what you think the world is or should  

توجه به دیدگاه خودتان درباره آنچه فکر می‌کنید دنیا چیست یا باید

be and quite often sometimes as people become  older then their opinions and views not always  

باشد، نسبت به سایر فرهنگ‌ها قضاوت کنید و اغلب اوقات وقتی افراد پیرتر از نظراتشان می‌شوند. و دیدگاه‌ها نه همیشه

but certainly in certain circumstances will become  fixed at some point yes uh in their lives and  

اما مطمئناً در شرایط خاصی  در مقطعی از زندگی‌شان ثابت می‌شوند، بله آهان، و

they're not either able or capable of thinking  outside this way that they've always thought  

آنها نمی‌توانند یا نمی‌توانند خارج از این راه فکر کنند که همیشه فکر می‌کردند

the world should be that's it i think it's it's  easier to change the mind of a young person  

دنیا باید همین باشد، فکر می‌کنم همین است تغییر عقیده یک جوان

than it is of someone who is much older i think  i think that would be fair to say even though i  

آسانتر از کسی است که خیلی مسن تر است.

i'm sure there will be people who disagree  but i think it is easier to change your ways  

افرادی مخالف خواهند بود، اما من فکر می‌کنم اگر جوان‌تر هستید راحت‌تر می‌توانید راه خود را تغییر دهید

if you are younger than if you are older much  older but of course lewis is able to take in  

تا زمانی که سنتان بسیار بزرگ‌تر باشد، اما البته لوئیس می‌تواند

all sorts of points of views lewis is always  making wonderful comments yes well and one of  

انواع دیدگاه‌ها را در نظر بگیرد. و یکی از

our sort of more senior people that watches  yes and uh has a wonderful open outlook and  

افراد مسن‌تر ما که بله و آه را تماشا می‌کند، دیدگاه باز فوق‌العاده‌ای دارد و

not just for his age but for any  age because i've met young people  

نه فقط برای سنش، بلکه برای هر سنی، زیرا من با جوانانی ملاقات کرده‌ام

who have got very closed minds yeah well i'm not  i'm not generalizing i'm just saying that i'm just  

که ذهن‌های بسیار بسته‌ای دارند، بله، من نیستم . تعمیم نمی‌دهم، فقط می‌گویم

making a comment in that respect there might be  people who are older who are open-minded but but  

که در این رابطه نظر می‌دهم، ممکن است افراد مسن‌تر باشند که ذهن باز دارند، اما

it is harder physically i'm actually talking  about the physical process in the brain it's  

از نظر فیزیکی سخت‌تر است، من در واقع درباره فرآیند فیزیکی در مغز صحبت می‌کنم.

harder to to break out of those habits any habit  so a habit can be something that you do every day  

ترک هر عادتی از آن عادت‌ها سخت‌تر است، بنابراین یک عادت می‌تواند کاری باشد که شما هر روز انجام می‌دهید

but it can also be the way you think as well of  course any change requires an effort and tomek  

اما می‌تواند به روشی هم باشد که فکر می‌کنید، البته هر تغییری نیاز به تلاش دارد و تلاش می‌کند.

makes the point that normal is boring but for  the vast majority it's safe yes it feels safe and  

اکثریت قریب به اتفاق آن امن است y احساس امنیت می‌کند و

therefore to do anything different to what you're  used to makes you feel nervous maybe anxious  

بنابراین انجام هر کاری متفاوت از آنچه عادت کرده‌اید باعث می‌شود عصبی شوید، شاید مضطرب شوید،

and oh it's different what's that oh no no no  that's not the way the world should be it's  

و اوه این فرق می‌کند که اوه نه نه نه، اینطوری نیست که دنیا باید باشد،

this way and then you might retreat into your  own world and and just circulate with people  

این‌طور است و بعد ممکن است عقب نشینی کنید. دنیای خودتان و و فقط با

who have their own views as you and that that  that's something that's highlighted a lot with  

افرادی که دیدگاه‌های خود را مانند شما دارند و این چیزی است که با

um what goes on on the internet and people giving  their opinions that that we could have that yeah  

آنچه در اینترنت می‌گذرد بسیار برجسته شده است و افرادی که نظرات خود را ارائه می‌دهند که ما می‌توانیم داشته باشیم که بله،

we could have a whole three-hour lesson we could  talk about that for for hours couldn't we really  

ما می‌توانیم یک کل داشته باشیم، گردش کنید. درس سه ساعته که می‌توانیم ساعت‌ها در مورد آن صحبت کنیم، آیا واقعاً نمی‌توانیم

hand sanitizer alcohol gel yes that's that's the  phrase that i couldn't remember alcohol gel hand  

ژل الکلی ضدعفونی‌کننده دست، بله، این همان عبارتی است که یادم نمی‌آید ژل الکلی ضدعفونی‌کننده دست، با

sanitizer thank you people who have have helped  me out there in my moment of blankness okay uh but  

تشکر از افرادی که در این لحظه به من کمک کردید. جای خالی، اوه، اما

people do get angry about everything and it would  appear that we we really do want to just argue  

مردم از همه چیز عصبانی می‌شوند و به نظر می‌رسد که ما واقعاً می‌خواهیم فقط بحث

bicker and fall out over every everything that  happens and exists what happened with brexit  

و جدل کنیم و در مورد هر اتفاقی که می‌افتد و وجود دارد، چیزی که در مورد برکس رخ داده است، رد می‌شویم. درست

didn't it oh yes i don't want to get talk about it  but yes suddenly there were two points of view and  

نیست اوه بله من نمی‌خواهم در مورد آن صحبت کنم اما بله ناگهان دو دیدگاه وجود داشت و

that was it there's nothing in between they're  always they're always hazardous or not that's  

این بود که چیزی بین آنها وجود نداشت همیشه آنها همیشه خطرناک هستند یا نه این است

it there always has been divisions but but but  more recently they've become very clear divisions  

که همیشه وجود دارد تقسیم‌بندی‌هایی وجود داشت اما اخیراً آنها به تقسیم‌بندی‌های بسیار واضح تبدیل شده‌اند

i think would you say yes um polarizing thinking  yeah i think it's safe to say that brexit  

. فکر می‌کنم آیا می‌گویید بله، فکر قطبی‌کننده بله، فکر می‌کنم می‌توان گفت که برگزیت  دونالد ترامپ نیز بی‌خطر

donald trump as well and then we have  coronavirus there are people who believe  

است و سپس ما ویروس کرونا داریم، افرادی هستند که به بعضی چیزها اعتقاد دارند.

certain things certain things they've  read on the internet as steve said that is  

آن‌ها در اینترنت خوانده‌اند همانطور که استیو می‌گوید

one of the big dividers of the human race i think  so with the way we think but also the way we  

یکی از تقسیم‌کننده‌های بزرگ نژاد بشر است، من فکر می‌کنم، بنابراین با طرز فکر ما، همچنین نحوه

perceive things so it really does depend where  your finger decides to click on the internet i  

درک ما چیزها، بنابراین واقعاً بستگی دارد که انگشت شما در کجا تصمیم می‌گیرد روی اینترنت کلیک کند.

think so yes but but that's the point i was going  to make that because the way these algorithms work  

فکر می‌کنم بله، اما این نکته‌ای است که می‌خواهم آن را بیان کنم، زیرا روشی که این الگوریتم‌ها

on the internet if you search for  something to get an idea about something  

در اینترنت کار می‌کنند، اگر چیزی را جستجو کنید تا درباره چیزی ایده بگیرید

and you read and then you see somebody's video and  they've given a point of view on that video then  

و بخوانید و سپس ویدیوی کسی را ببینید و آنها را ببینید. در مورد آن ویدیو دیدگاهی ارائه کرده‌اید، سپس

what will come up as suggestions for you are just  videos from other people who have the same opinion  

آنچه به عنوان پیشنهاد برای شما ارائه می‌شود، فقط ویدیوهایی از افراد دیگری است که همین عقیده را دارند

that's what tends to happen so you can get trapped  in this this world on the internet where you only  

این چیزی است که اتفاق می‌افتد، بنابراین می‌توانید در این دنیای اینترنت به دام بیفتید، جایی که شما فقط   به آن پایان می‌دهید.

end up watching things or seeing things that the  internet thinks that you want to see yeah because  

با تماشای چیزهایی یا دیدن چیزهایی که اینترنت فکر می‌کند می‌خواهید ببینید بله، زیرا

you've clicked on and watched a lot of different  things and that becomes then your normal world  

روی آن کلیک کرده‌اید و چیزهای مختلفی را تماشا کرده‌اید و این به دنیای عادی شما تبدیل می‌شود

and it doesn't the internet doesn't tend to throw  up videos of things that have the opposite view  

و اینطور نیست که اینترنت تمایلی به پرتاب کردن ندارد. ویدیوهایی از چیزهایی که دید مخالف

to what you're watching it tends to just give you  suggestions of things that are the same as you're  

با آنچه که تماشا می‌کنید، فقط به شما پیشنهاداتی درباره چیزهایی می‌دهد که همان چیزی است که

already watching so you never get a balanced view  well it gives you what what you want yes so if you  

قبلاً تماشا می‌کردید، بنابراین هرگز دید متعادلی نخواهید داشت خوب آن چیزی را که می‌خواهید به شما می‌دهد بله، بنابراین اگر

believe that the whatever it is i'm not going into  specifics yeah because i'll give you that i will  

باور دارید که هر چه هست وارد جزئیات نمی‌شوم، بله، چون به شما می‌دهم که

know don't don't give me an example because we  can't mention subjects directly because of youtube  

می‌دانم مثالی برای من نزنید زیرا ما نمی‌توانیم مستقیماً به دلیل یوتیوب به موضوعات

well i'm not going to mention anyone in particular  i i'm doing a lot of reading at the moment no  

اشاره کنیم. قصد ذکر هیچ کدام را ندارم یک مورد خاص من در حال حاضر زیاد مطالعه

don't i don't i don't we don't want to hear  about that stuff thanks a lot we do we want  

می‌کنم نه   نمی‌خواهم، نمی‌خواهم درباره آن چیزها بشنویم، خیلی ممنون، ما می‌خواهیم

to hear about stuff no not my finances i'm just  but what i've noticed is for example i'm reading  

در مورد چیزهایی بشنویم نه نه وضعیت مالی من خوب است، اما چیزی که متوجه شده ام این است که به عنوان مثال دارم

about sort of things to do with financial aspects  and going under the world oh okay and what happens  

درباره چیزهایی می خوانم که مربوط به جنبه های مالی است و به دنیای زیر می پردازم، اوه بسیار خوب و اتفاقی که می افتد

is that you you put in one suggestion about  something and then it brings up a suggestion of  

این است که شما یک پیشنهاد در مورد چیزی ارائه می کنید و سپس پیشنهادی از

a video to watch so you watch that yes and there's  someone or a few people giving their point of view  

یک ویدیو برای تماشا نشان می‌دهد، بنابراین شما تماشا می‌کنید که بله و یک نفر یا چند نفر دیدگاه خود را

of what they think is going to happen in the next  two or three but then down the left right hand  

درباره آنچه که فکر می‌کنند در دو یا سه  آینده اتفاق می‌افتد را بیان می‌کنند، اما سپس در سمت چپ سمت

side you then get a load of other suggestions  for you to watch but they're all basically  

راست شما. سپس انبوهی از پیشنهادات دیگر را دریافت کنید تا تماشا کنید، اما همه آنها اساساً

different people with the same view you don't get  something opposite that's that's the algorithm  

افراد متفاوتی هستند با همان دیدگاهی که شما متوجه نمی‌شوید چیزی خلاف آن الگوریتم است

exactly so that's the danger but the same  thing would happen if you were watching lessons  

دقیقاً بنابراین خطر همین است، اما اگر درس‌ها را تماشا می‌کردید همان اتفاق می‌افتد.

or videos about horses so so it doesn't know the  algorithms don't think yeah all they do is throw  

یا ویدیوهایی درباره اسب‌ها به طوری که alg را نداند ریتم‌ها فکر نمی‌کنند بله تنها کاری که انجام می‌دهند پرتاب می‌کنند

what you are watching already  they throw more of the same thing  

آنچه را که قبلاً تماشا می‌کنید آنها بیشتر همان چیزها را پرتاب می‌کنند

so if you're watching videos about horse  manure or pigs rolling around in their own mud  

بنابراین اگر در حال تماشای ویدیوهایی در مورد کود اسب یا خوک‌هایی هستید که در گل و لای خودشان می‌چرخند

then you will get more videos suggested that  have those same themes yes so the danger is if  

، ویدیوهای پیشنهادی بیشتری دریافت خواهید کرد که  همین مضامین بله، بنابراین خطر این است

you're if you're searching on on controversial  ideas or beliefs on the internet yes then all  

که   اگر در حال جستجوی ایده‌ها یا باورهای بحث‌برانگیز در اینترنت هستید، بله، همه

you will get back as suggestions are videos that  reinforce that position and it could be something  

به شما برمی‌گردید زیرا پیشنهادها ویدیوهایی هستند که این موقعیت را تقویت می‌کنند و ممکن است چیزی  باشد   که

you know it's okay when it's to do with say you're  interested in cars and you you you afford mustangs  

می‌دانید اشکالی ندارد وقتی می گویید به ماشین علاقه دارید و می خواهید موستانگ بخرید

and then you put something in about a ford master  oh up comes a video for ford mustang you watch it  

و سپس چیزی در مورد استاد فورد می گذارید اوه یک ویدیو برای فورد موستانگ می آید، آن را تماشا می کنید

but then down the side come up ten others ford  mustang videos that's fine because i want to  

اما بعد از آن ده نفر دیگر فورد موستانگ می آیند. ویدیوها خوب است زیرا من می‌خواهم

know about ford mustang but if i if i was to  put in a subject that was quite controversial  

درباره فورد موستانگ بدانم، اما اگر بخواهم موضوعی را مطرح کنم که کاملاً بحث برانگیز

might be to do with race or racism so i'm  not don't worry mr duncan i'm not going to  

است ممکن است مربوط به نژاد یا نژادپرستی باشد، بنابراین نگران نباشید آقای دانکن، من نمی‌روم به

but it is you then uh you know it might bring up  an opinion and then you will get lots of other  

اما این شما هستید اوه، می‌دانید که ممکن است نظری را به همراه داشته باشد و سپس تعداد زیادی ویدیوی دیگر دریافت کنید

videos and and then you might think from that  oh that is the way i should probably think so  

و سپس ممکن است از آن فکر کنید. اوه، این راهی است که من احتمالاً باید فکر کنم.

that's the point i'm making the danger of the  algorithms on the internet yes it can polarize  

اینترنت بله، می‌تواند

people's thinking yeah and they can think that  that is normal because i've got lots of other  

افکار مردم را قطبی کند، بله و آنها می‌توانند فکر کنند که این طبیعی است، زیرا من

videos on that same thing that's it but that's  all it's kicking up that's it yes yes that's just  

ویدیوهای زیادی درباره همین موضوع دارم، اما همین چیزی است که شروع به کار می‌کند، بله بله،

my point is it controversial well i don't think  that's controversial no that's just the way it is  

این فقط بحث‌برانگیز است. من فکر نمی‌کنم که بحث‌برانگیز باشد، نه همین‌طور است،

but the thing is the thing is nowadays i think  people also want to be to be seen as victims of  

اما مسئله این است که امروزه وجود دارد، فکر می‌کنم مردم نیز می‌خواهند به‌عنوان قربانی به نوعی دیده شوند.

some sort i mean we could easily become victims  if we wanted to you and i could could easily  

می‌توانم به راحتی

say that we are victims but we're not because i  don't want to appear like the world is against me  

بگویم که ما قربانی هستیم، اما به این دلیل نیستیم که نمی‌خواهم به نظر برسم که دنیا علیه من

that sort of sad situation where your attention  the attention that other people are giving you  

است   موقعیت غم انگیزی که در آن توجه شما توجهی که دیگران به شما نشان می‌دهند

is just because you're going pull me pull  me pull me everyone's peeking on me please  

فقط به این دلیل است که شما هستید. مرا بکش بکش مرا بکش همه به من نگاه می‌کنند لطفاً

give me attention i i i can't do that i thought  you did do that with complaining about youtube

به من توجه کن، من نمی‌توانم این کار را انجام دهم، فکر کردم  شما با شکایت از یوتیوب این کار را انجام

cheer up mr duncan well i wouldn't  say but i'm joking i'm just choking  

دادید آقای دانکن، خوب من نمی‌گویم، اما شوخی می‌کنم، فقط دارم خفه می‌شوم.

but just you know a bit of light relief  light relief a bit of comedy a.d says uh  

شما می‌دانید کمی تسکین نور، تسکین نور، کمی کمدی، می‌گوید

made a very personal comment here uh said that  i've had plenty of problems with not being normal  

اوه‌  در اینجا یک نظر کاملاً شخصی داد، او گفت که من با عادی نبودن مشکلات زیادی داشته‌ام

because i'm non-binary people around me  used to tell me i should try and be normal  

زیرا افرادی غیر باینری در اطرافم هستند  به من می‌گفتند. من باید تلاش کنم و عادی باشم

see that's the thing people are afraid with  anything that's different yes to what they see as  

ببینم این چیزی است که مردم از هر چیزی که متفاوت است می‌ترسند، بله با چیزی که دنیا می‌دانند

the way the world should be and if you do  something different oh suddenly you know they  

که باید باشد و اگر کاری متفاوت انجام می‌دهی ناگهان می‌دانی که

will do everything to try and stop it because  it's upsetting it's stressful for them because  

هر کاری انجام می‌دهند تا آن را متوقف کنند، زیرا  ناراحت کردن برای آنها استرس زا است زیرا

although the world can't be like i've thought for  30 years the world's like this and then suddenly  

اگرچه دنیا نمی تواند اینطور باشد که من 30 سال فکر می کردم دنیا اینطوری است و سپس ناگهان

okay you know i've seen we've both seen this  in our families well yes i don't really i don't  

باشه می دانید که من دیده ام که هر دوی ما این را در خانواده خود دیده ایم، بله من اینطور نیستم واقعاً من

really want to get into those personal things  but somebody has mentioned that but yeah yes  

نمی‌خواهم وارد آن شوم یا چیزهای شخصی اما کسی به آن اشاره کرده است، اما بله، بله،

you know but the the point i'm making is  is not necessarily what is right or wrong  

شما می‌دانید، اما نکته‌ای که من می‌گویم این نیست که لزوما درست یا غلط

or whether something is normal or  not normal but it's every individual  

بودن چیزی نیست، یا اینکه چیزی عادی است یا عادی نیست، بلکه این هر فردی است

who sees things in a certain way and that used to  be more flexible in the past yes and that's the  

که چیزها را به شیوه‌ای خاص می‌بیند. که قبلاً در گذشته انعطاف‌پذیرتر بود، بله، و

this is the point i'm desperately trying my best  to get to in the past normality was something that  

این همان نقطه‌ای است که من عاجزانه تلاش می‌کنم تا به آن برسم، در گذشته عادی بودن چیزی بود که

was often seen as flexible you would you would  you would actually change your mind because you  

اغلب به‌عنوان منعطف به نظر می‌رسید.

would actually physically meet someone or come  across something but nowadays most of our opinions  

شما   واقعاً به صورت فیزیکی با کسی ملاقات می‌کنید یا  با چیزی مواجه می‌شوید، اما امروزه بیشتر نظرات   ما

become fixed because because we never see anything  or hear anything that tries to change that opinion  

ثابت می‌شوند، زیرا ما هرگز چیزی نمی‌بینیم یا چیزی نمی‌شنویم که سعی در تغییر آن عقیده داشته باشد

and that is what you just said on the internet  the internet is a great example of that  

و این همان چیزی است که شما در اینترنت گفتید اینترنت یک مثال عالی از که

because it feeds you the same stuff it's like  eating hamburgers every day and that's all you  

چون غذای مشابهی به شما می‌دهد، مثل خوردن همبرگر هر روز است و این تنها چیزی است

ever eat because the person who gives you your  food thinks you only want to eat hamburgers  

که می‌خورید زیرا شخصی که به شما غذا می‌دهد فکر می‌کند که شما فقط می‌خواهید در همبرگر

that's all you want but maybe you like brussels  sprouts as well maybe you like potatoes  

این تنها چیزی است که می‌خواهید، اما شاید کلم بروکسل  را هم دوست داشته باشید، شاید سیب‌زمینی دوست داشته

maybe you like fish but all they are giving you is  hamburgers and that's what the internet is doing  

باشید   شاید ماهی دوست داشته باشید، اما تنها چیزی که به شما می‌دهند همبرگر است و این همان کاری است که اینترنت انجام می‌دهد

so we call this an echo chamber the echo chamber  is where everyone in that group is saying exactly  

بنابراین ما به این اتاق پژواک می‌گوییم. در آن گروه

the same thing they have exactly the same opinion  and they don't have anyone there amongst them who  

دقیقاً همان چیزی را می‌گویند که دقیقاً همان عقیده را دارند و هیچ‌کس در میان آنها وجود ندارد که

will say anything different so that's it so so you  end up stuck in the never-ending echo chamber of  

چیز متفاوتی بگوید، بنابراین همینطور است، بنابراین در اتاق پژواک بی‌پایان

repeating and thinking and never changing whereas  in the past when we used to actually meet each  

تکرار و فکر کردن گیر می‌کنید. و هرگز تغییر نمی‌کند، در حالی که در گذشته، زمانی که واقعاً یکدیگر را

other when we used to actually socialize more  and express our feelings in ourselves more openly  

ملاقات می‌کردیم، زمانی که واقعاً بیشتر معاشرت می‌کردیم و احساسات خود را

it was more flexible so  that's what i think anyway yes  

آشکارتر بیان می‌کردیم، انعطاف‌پذیرتر بود، بنابراین به هر حال من فکر می‌کنم به

that's why it's so important to  meet people that's why it's good for  

همین دلیل است. چرا برای جوان‌ها خوب است

young people to leave home go make new groups of  friends meet as many different people as they can  

که خانه را ترک کنند و بروند، گروه‌های جدیدی از دوستان را بسازید که تا جایی که می‌توانند با افراد مختلف آشنا شوند،

go to college go to university even if you  know just just to get that experience of  

حتی اگر می‌دانید به دانشگاه بروید فقط برای اینکه تجربه

being in contact with different cultures and  different people interesting funny comment  

ارتباط با فرهنگ های مختلف و افراد مختلف را به دست بیاورم کامنت جالب خنده دار

from uh um well we forgotten sergio try to be  normal like me that's it but i would love to be  

از اوه اوهوم فراموش کردیم سرجیو سعی کنید مثل من عادی باشید همین اما من دوست دارم

normal like you but maybe maybe to other people  you are not normal i think that's what he means  

مثل شما عادی باشم اما شاید برای دیگران شاید نرمال نیستند فکر می کنم منظور او

so yes but that's the point i'm just explaining  that i'm explaining that's what that that's the  

همین است   بنابراین بله، اما این نکته ای است که من فقط توضیح می دهم  که توضیح می دهم این همان چیزی است که

it's almost like a paradox there is no normal  there is no average there is no special there  

آن چیزی است   تقریباً مانند یک پارادوکس است، هیچ عادی وجود ندارد  میانگین وجود ندارد، هیچ خاص وجود

is no boring there is no weird really it is all  just our own perception it is what goes on inside  

ندارد   وجود ندارد خسته کننده، عجیب نیست، در واقع همه چیز فقط درک خود ماست، این چیزی است که در درون می گذرد.

this thing here your brain your the way we  perceive everything around us but the problem is  

این چیزی است که در اینجا مغز شما به گونه ای است که ما همه چیز را در اطراف خود درک می کنیم، اما مشکل اینجاست

if you lose that ability to to be flexible  and learn new things and change your ways then  

که اگر توانایی انعطاف پذیری و یادگیری چیزهای جدید را از دست بدهید و راه خود را تغییر دهید سپس

everything becomes fixed that's um often  a criticism of religion isn't it because  

همه چیز درست می‌شود که خیلی وقت‌ها انتقاد از دین است، نه به این دلیل

not going to mention any particular religions  or any people don't worry mr duncan don't worry  

که   نمی‌خواهم به هیچ دین خاصی اشاره نکنم یا هیچ مردمی نگران نباشید آقای دانکن نگران

calm down calm down i'm all right but uh you  know religion is often seen as a means of  

نباشید  متأسفم، حالم خوب است، اما شما می‌دانید که مذهب اغلب به عنوان وسیله‌ای برای

control and that controlling your opinions and  and telling you what is normal and what isn't  

کنترل در نظر گرفته می‌شود و کنترل نظراتتان و گفتن اینکه چه چیزی طبیعی است و چه چیزی نیست،

and uh i always remember i'll mention this again  i'm sure i've mentioned it before probably when  

و اوه همیشه به یاد می‌آورم که دوباره به این موضوع اشاره می‌کنم . مطمئنم قبلاً به آن اشاره کرده‌ام، احتمالاً زمانی

i was 18 we had a speaker come to the school he  wasn't a teacher from the school he was somebody  

که 18 ساله بودم، یک سخنران به مدرسه آمد، او معلم مدرسه نبود، کسی

from outside and he came in to give us a talk  about the future and there's one i can't remember  

از بیرون بود و او وارد شد تا درباره آینده با ما صحبت کند و یکی وجود دارد. من نمی توانم به یاد بیاورم

anything he said apart from one thing which was  you youngsters he said and this obviously going  

چیزی که او گفته است به غیر از یک چیز که شما جوانان بودید که او گفت و این واضح است

back a long time i was only 18 at the time as  you're going into the world just be just be aware  

به مدت طولانی قبل من در آن زمان فقط 18 سال داشتم که  شما به دنیا می روید فقط

of one thing you are going to see more change in  your lifetime than any other generation before you  

از یک چیز آگاه باشید نسبت به هر نسل دیگر قبل از خود تغییرات بیشتری را در طول زندگی خود مشاهده خواهید کرد

and if you don't adapt to that you will not  survive and uh he was absolutely right uh  

و اگر با آن سازگاری نکنید، زنده نخواهید ماند و اوه او کاملاً درست

and just reinforcing what you said that uh if you  can't adapt and change in this world then you're  

می‌گفت اوه  و فقط آنچه را که گفتید تقویت می‌کند که آه اگر نمی‌توانید سازگار شوید و در این دنیا تغییر می‌کند، آنگاه شما

just going to get left behind and life is going  to become a very frightening and confusing place  

فقط پشت سر خواهید گذاشت و ل اگر قرار است به مکانی بسیار ترسناک و گیج کننده تبدیل شود

and you can't you can't you can't fall back you  can't ignore you can't stop it unless you go  

و نمی‌توانی، نمی‌توانی، نمی‌توانی عقب نشینی

and live you know in a community that is totally  cuts themselves off from the real world you can't  

خود را از دنیای واقعی جدا می‌کنند   نمی‌توانید

escape it it's just it is frightening in a way  but you can't stop like technology for example  

از آن فرار کنید، فقط به نوعی ترسناک است، اما نمی‌توانید مانند فناوری متوقف شوید

well yeah you have to keep up you might not want  to do it but if you don't keep up to date with it  

خب بله، باید ادامه دهید، شاید نخواهید این کار را انجام دهید، اما اگر این کار را نکنید با آن به روز نباشید

suddenly you're behind everybody else and you know  like facebook everyone's on facebook you're not on  

ناگهان شما از بقیه عقب هستید و می دانید مانند فیس بوک همه در فیس بوک هستند، شما

it in it so therefore suddenly you're out i mean  i'm not on facebook no you do realize facebook is  

در  آن نیستید، بنابراین ناگهان شما بیرون هستید، یعنی من در فیس بوک نیستم، نه شما متوجه می شوید فیس بوک

the lamest thing now you can actually say that  you use well that shows you how far behind i am  

این بدترین چیزی است که اکنون می‌توانید بگویید که به خوبی استفاده می‌کنید که به شما نشان می‌دهد چقدر از من عقب مانده‌ام

already so even you all right even you you are  sounding out of date just by saying facebook  

بنابراین حتی شما کاملاً خوب هستید حتی شما که قدیمی‌تر به نظر می‌رسید فقط با گفتن فیس بوک

it's now it's now the tick tocks i didn't call it  the face it's the tick tocks in the instagrams but  

اسمش را بگذار چهره این است که تیک تاک در اینستاگرام اما

even instagram now is becoming a little lame and  boring because people are finding something else  

حتی اینستاگرام هم اکنون در حال تبدیل شدن به یک l است کمی لنگ و کسل کننده است زیرا مردم چیز دیگری پیدا می کنند

to go to but that's not really about being normal  that's just the means that's the media that's the  

برای رفتن به آن، اما این واقعاً به معنای عادی بودن نیست  این فقط وسیله ای است که رسانه ای است که   رسانه ای است

medium that you use to to express or show your  opinions so what i'm actually on about is is  

که شما برای بیان یا نشان دادن نظرات خود از آن استفاده می کنید، بنابراین آنچه من در واقع در مورد آن هستم این است

the actual opinions themselves and how the way we  share our opinions or the way we form our opinions  

خود نظرات واقعی و نحوه اشتراک‌گذاری نظرات یا نحوه شکل‌دهی

have changed over the years so the information  has to come somewhere from somewhere and it used  

نظراتمان طی سال‌ها تغییر کرده است، بنابراین اطلاعات باید از جایی به دست بیاید و قبلاً اینطور

to be you would go out with friends you would  see people you would meet strangers you would go  

بود که با دوستانتان بیرون می‌رفتید و افرادی را که می‌بینید می‌بینید. با غریبه‌ها ملاقات می‌کنید

sit down somewhere and talk to someone you've  never met before but nowadays if you go to a pub  

جایی می‌نشینید و با کسی صحبت می‌کنید که قبلاً هرگز ندیده‌اید، اما امروزه اگر به میخانه بروید

steve or a club if you go to a pub the first  thing you will see is people sitting around  

استیو یا کلوب اگر به میخانه بروید اولین چیزی که می‌بینید این است که مردم نشسته‌اند   و به

looking at their phones but they're with other  people physically yes they're with other people  

تلفن‌هایشان نگاه می‌کنند. اما آنها از نظر فیزیکی با افراد دیگر هستند بله با افراد دیگر هستند

but they're not talking to each other they're  on their mobile phones looking at the latest  

اما با یکدیگر صحبت نمی‌کنند، با تلفن همراه خود به آخرین  مقاله buzzfeed نگاه می‌کنند و

buzzfeed article reading opinions from  people who think exactly the same as they do  

نظرات افرادی را می‌خوانند که دقیقاً همان کاری را که آنها انجام می‌دهند

uh and you know divorced from reality yeah  see my mother is of that generation that  

اوه، می‌دانی که از واقعیت جدا شده‌ای، بله، ببین مادر من از آن نسلی است که

you know if you go to a bus stop if you go into  a shop you just you talk to people well yes you  

می‌دانی اگر به ایستگاه اتوبوس بروی، اگر وارد مغازه‌ای شوی، فقط با مردم خوب صحبت می‌کنی، بله،

know you say oh hello nice day brother but people  don't do that anymore my mother finds that quite  

می‌دانی که می‌گویی. آه سلام روز بخیر برادر، اما مردم دیگر این کار را نمی کنند، مادرم این کار را بسیار نگران کننده می بیند،

uh disconcerting but the problem is people just  don't talk your mother talks to everyone even if  

اما مشکل اینجاست که مردم فقط صحبت نمی کنند مادرت با همه صحبت می کند

they they appear to be sort of completely  insane and they might they might there is  

حتی اگر به نظر کاملاً دیوانه باشند ممکن است

that they have a point your mother your  mother does not have any social uh scoring  

آنها نکته ای داشته باشند که مادر شما وقتی با مردم ملاقات می کند هیچ امتیاز اجتماعی ندارد.

with people when she meets them she whoever it is  if if a completely lunatic person goes up and says  

hello would you like to see my axe steve's mother  will say oh hello yes what a lovely axe you have  

اوه سلام، بله، چه تبر دوست داشتنی دارید   این

is that your axe where did you buy it from  and that's steve's mum we've started things  

است که تبر شما آن را از کجا خریده‌اید  و آن مادر استیو است، ما کارها

off here lewis and lewis and people are having  sort of conversations and debates and opinions  

را از اینجا شروع کرده‌ایم   لوئیس و لوئیس و مردم در حال انجام نوعی مکالمه و مناظره و نظرات هستند.

uh within the live chat vitas and lewis are  uh having a having a little debate about uh  

او با گفتگوی زنده، ویتا و لوئیس کمی بحث و جدل در مورد

uh europe and the usa and china yes so very  interesting yes but that's but all of these things  

اروپا و ایالات متحده آمریکا و چین دارند، بله، خیلی جالب است، بله، اما همه این

make up a person's perception of of the world i i  suppose one of the biggest culprits at the moment  

چیزها تصور یک فرد از جهان را تشکیل می‌دهند، فکر می‌کنم یکی از بزرگترین در حال حاضر مقصر

is television or television news and this is  something that's changed over the past five years  

اخبار تلویزیون یا تلویزیون است و این چیزی است که در طول پنج سال گذشته تغییر

with the the the clear division between what we  call the right and the left people who are liberal  

or people who appear to be libertarians and those  who have much stronger points of view and that  

کرده است. دیدگاه‌های بسیار قوی‌تر و این

divide has only become wider and wider and and  now it is stuck it is stuck in that position  

شکاف فقط گسترده‌تر و گسترده‌تر شده است و اکنون در آن موقعیت گیر کرده است.

nothing is changing because everyone  is still sticking to their opinion  

they're not changing they're not listening to each  other so that divide will will remain in place  

به طوری

for as long as everyone stays fixed and as  long as they just read the same news stories  

که تا زمانی که همه ثابت بمانند و تا زمانی که اخبار مشابهی را بخوانند

or watch the same news channel it will never  change because everyone is is being fed the same  

یا همان کانال خبری را تماشا کنند، این شکاف باقی خواهد ماند، هرگز تغییر نخواهد کرد. استفاده از همه افراد بارها و بارها با همان اطلاعات تغذیه می‌شوند،

information again and again when in fact the  purpose of humanity is always to move forward  

در حالی که در واقع هدف بشریت همیشه این است که به جلو

to investigate to to learn to discover but at  the same time there are forces out there that  

برود  تحقیق کند تا کشف کند، اما همزمان نیروهایی وجود دارند که

want to control yes okay steve um no it's not  no they do you know yeah governments want to  

می‌خواهند کنترل کنند، بله، استیو ام نه اینطور نیست، آن‌ها می‌دانید بله، دولت‌ها می‌خواهند

control you don't they and no not really religions  do i think they do mr duncan because that's why we  

شما را کنترل کنند، نه آنها و نه واقعاً مذاهب، آیا فکر می‌کنم آقای دانکن این کار را می‌کنند، زیرا به همین دلیل است که ما

you know start to sound like well no they do they  do they want to sort of well anything you know  

شما می‌دانید که خوب به نظر می‌رسد، نه ، آنها می‌خواهند خوب هر چیزی که می‌دانید

depending on what newspaper you buy that will  that will control you i mean if you only ever  

بسته به روزنامه‌ای که می‌خرید، شما را کنترل می‌کند، منظورم این است که

buy a left-wing paper like the guardian in the  uk or if you ever have a right-wing paper or a  

فقط یک روزنامه چپ‌گرایانه مانند گاردین در بریتانیا بخرید یا روزنامه‌ای راست‌گرا یا

conservative paper like the telegraph or the mail  okay that will give you one view but if you only  

محافظه‌کار مانند روزنامه داشته باشید. تلگراف یا ایمیل خوب است که یک دیدگاه به شما می دهد، اما اگر

ever buy that paper or that paper then you're  never going to get a balanced point of view  

فقط   آن کاغذ یا آن کاغذ را بخرید، هرگز دیدگاه متعادل

about what's going on sergio makes the point that  the ultimate purpose of an organism is to adapt  

در مورد آنچه در حال وقوع است به دست نخواهید آورد، سرجیو این نکته را نشان می دهد که  هدف نهایی یک سازمان است. m سازگاری است

yeah because that's what evolution is all about  yes organisms adapting to their environment and  

بله، زیرا این همان چیزی است که تکامل در مورد آن است بله موجودات زنده با محیط خود سازگار

the ones that don't adapt die out i mean that's  over a long period of time millions of years but  

می شوند و   آنهایی که سازگار نیستند از بین می روند.

you know in today's world for us human beings  we have to adapt on a daily basis to what  

ما باید هر روز خود را با آنچه در حال رخ دادن است تطبیق دهیم،

to what's happening yes uh because if you don't  then you know but that is our own creation that  

بله، اوه، زیرا اگر این کار را نکنید، می دانید، اما این ساخته خود ماست که

is our own creation that is the interesting thing  this is not natural we're not necessarily talking  

آفرینش خودمان است، نکته جالب این است. این طبیعی نیست که ما لزوماً صحبت نمی کنیم

about things that are happening as evolution  we're talking about our own evolution with  

در مورد چیزهایی که به‌عنوان تکامل اتفاق می‌افتند، ما در مورد تکامل خودمان صحبت می‌کنیم، با

creating and discovering and finding out  about things so that is really the driving  

ایجاد، کشف و یافتن درباره چیزها، به طوری که واقعاً نیروی محرکه

force behind everything that's happened over  the past hundred years nothing over the past  

پشت هر چیزی است که در طول صد سال گذشته اتفاق افتاده است، در طول صد سال گذشته، هیچ چیزی در طول

hundred years has happened because one person  disagreed with another person or hated them  

صد سال گذشته اتفاق نیفتاده است، زیرا یکی شخص با شخص دیگری مخالف بود یا از او متنفر

it's all happened because people came together  and shared and wanted to find out more science  

بود   همه اینها به این دلیل اتفاق افتاد که مردم دور هم جمع شدند و به اشتراک گذاشتند و خواستند علم بیشتری بیابند   با

looking into the heavens looking into the the deep  realms of of the universe all of these things are  

نگاهی به آسمان وارد قلمروهای عمیق کیهان شوید، همه این چیزها

incredible that is the direction that we should  be going in not just arguing with each other or  

باورنکردنی هستند، این مسیری است که ما باید به آن برویم نه فقط با هم بحث کنیم یا

shouting it our own reflection in the mirror are  you doing that mr duncan that gets you nowhere uh

انعکاس خودمان در آینه فریاد بزنیم. هیچ جا،

yes we've really we've really started  uh debate on this one if you haven't  

بله، واقعاً ما واقعاً شروع کرده‌ایم اوه بحث در مورد این مورد را شروع کرده‌ایم.

already please if you if there's  anything that you've liked in today's  

lesson in today's show please press the  like button uh because that really does  

help mr duncan uh with his channel yes uh so if  there's anything you've liked yes just like it  

به آقای دانکن کمک کنید با کانالش بله، پس اگر چیزی هست که دوست داشتید بله فقط آن را دوست داشته باشید

good even if it's just mr duncan's hat yes or or  when i just sort of wave like that and you know  

خوب است، حتی اگر فقط کلاه آقای دانکن باشد، بله، یا وقتی من فقط همینطور دست تکان می دهم و می دانید

that's nice just put a like on okay what i don't  know just you could just say please like this  

این خوب است، فقط لایک کنید خوب چیزی که من نمی دانم فقط شما فقط می توانید بگویید لطفاً اینگونه

but you've got to you know i'm just expanding on  what i'm saying why say one word when a thousand  

اما باید بدانید که من فقط دارم در مورد چیزی که می گویم توضیح می دهم چرا یک کلمه بگویید وقتی

will do it's navy day in russia today says sergio  navy day hello navy uh i was looking at my navel  

هزاران  انجام می دهند روز نیروی دریایی در روسیه امروز می گوید sergio روز نیروی دریایی سلام نیروی دریایی اوه داشتم به نای خود نگاه می کردم

this morning i was picking some of the fluff  navy being very disrespectful no actually you're  

vel   امروز صبح داشتم مقداری از نیروی دریایی را انتخاب می‌کردم که خیلی بی‌احترامی بود، نه در واقع شما

wrong naval can also no i meant it's a generic  term for anything to do with being on the sea  

اشتباه می‌کنید  نیروی دریایی می‌توانم نه منظورم این بود که این یک اصطلاح عمومی برای هر چیزی است که به دریا بودن

is it your naval day today is it yes now i  think you're being disrespectful to them uh  

مربوط می‌شود   آیا امروز روز نیروی دریایی شماست؟ فکر کن به آنها بی احترامی می

you know to russia's um i'm not being  disrespectful it's it's just another use of the  

کنی اوه   تو می دانی به روسیه ام من بی احترامی نمی کنم این فقط استفاده دیگری از

word what do you what happens on navy day i would  like to know uh i would like to know what happens  

کلمه   تو چه کار می کنی چه اتفاقی می افتد در روز نیروی دریایی من دوست دارم بدانم آه می خواهم بدانم چه اتفاقی می افتد

uh on in on navy day i can guess can i can i make  a guess it's people on their ships and their boats  

اوه در روز نیروی دریایی می‌توانم حدس بزنم آیا می‌توانم حدس بزنم که این افراد در کشتی‌هایشان هستند و قایق‌هایشان

in all the military will will come together and  they will display their their military force  

در کل نیروهای نظامی گرد هم می‌آیند و آنها نیروی نظامی خود را نشان

i think so am i right see we couldn't have a navy  day in in the uk because we basically don't have a  

می‌دهند   فکر می‌کنم درست می‌گویم. یک روز نیروی دریایی در بریتانیا داشته باشید، زیرا ما اساساً

navy anymore yes by the way if anyone is thinking  of invading us yes it's ever so easy we don't  

دیگر نیروی دریایی نداریم، بله اگر کسی به فکر حمله به ما است، بله، خیلی آسان است، ما

really have any navy anymore we have i think  we have three ships and and two of them don't  

واقعاً دیگر نیروی دریایی نداریم، فکر می‌کنم ما سه نیروی دریایی داریم. کشتی‌ها و دو تای آنها

even have any planes yes we built a brand new  aircraft carrier but there aren't any aircraft  

حتی هیچ هواپیمای ندارند ما یک ناو هواپیمابر کاملاً جدید ساختیم، اما هیچ هواپیمایی

on it it cost billions to build yes and there  aren't any airplanes to put on it i think they  

روی آن وجود ندارد، ساخت آن میلیاردها هزینه دارد، بله ، هواپیماهایی برای نصب آن وجود ندارد، فکر می‌کنم آنها

were going to put french airplanes on it but i  don't think that will happen anymore since brexit  

قرار بودند هواپیماهای فرانسوی را روی آن بگذارند، اما من این کار را نمی‌کنم. فکر می‌کنم این دیگر از زمان برگزیت اتفاق می‌افتد

um but then maybe i'm wrong but uh but we do we do  have jet jet fighters we have typhoons of course  

اما شاید من اشتباه می‌کنم، اما ما داریم  جنگنده‌های جت داریم، البته

typhoon is a very uh powerful airplane  but these are these are of course  

تایفون هم داریم   تایفون یک هواپیمای بسیار قدرتمند است اما اینها البته در

used elsewhere yes so yes we don't do not have  a navy day here we thought we don't have any  

جاهای دیگر استفاده می‌شوند، بله، بله ما اینجا روز نیروی دریایی نداریم، فکر می‌کردیم هیچ

kind of military day really dude we used to  have we to have like a military um there was  

نوع روز سربازی نداریم واقعاً دوست ما قبلاً باید مثل یک نظامی

a program every year program uh there used to  be every year we had like a military program  

داشته باشیم. ما شبیه یک برنامه نظامی بودیم

when i when they were doing sort of setting off  cannons and what was it called they sort of had  

زمانی که من زمانی که آنها به نوعی توپ‌ها را شلیک می‌کردند و اسمش چیست، آنها به نوعی   نظامی داشتند،

military i i have no idea what you're talking  about when i grew up sort of in the 70s  

من نمی‌دانم در مورد چه چیزی صحبت می‌کنید، زمانی که من در دهه 70 بزرگ

okay they used to have every year i can't remember  what was called now but they used to have sort of  

شدم. هر سال من نمی توانم به یاد بیاورم که اکنون چه نامیده می شد اما آنها u یک جور

army exercises and it was and i i can't even  explain what it was but we don't have it anymore  

تمرینات ارتش داشتم و این بود و من حتی نمی‌توانم توضیح دهم که چه بود، اما ما دیگر آن را نداریم. این

that's very clear probably because it's not  worth celebrating i mean in russia they do  

خیلی واضح است، احتمالاً چون ارزش جشن گرفتن ندارد، منظورم این است که در روسیه،

celebrate their armed forces a lot oh yes i tell  you something steve you know always treat parades  

نیروهای مسلح خود را جشن می‌گیرند. بله، چیزی به شما می‌گویم استیو که می‌دانید همیشه با رژه‌ها رفتار کنید

so we don't have them here no okay steve i'm  just trying to speak again you know what i love  

بنابراین ما آنها را اینجا نداریم، نه استیو، من فقط سعی می‌کنم دوباره صحبت کنم، شما می‌دانید چه چیزی را دوست

i i love watching this this is a this is  something i'm going to confess to now i might  

دارم   من عاشق تماشای این هستم، این چیزی است که قرار است اعتراف کنم که ممکن است

i might get into trouble but i do quite liking  those i i like watching those military parades  

ممکن است به مشکل برسم، اما من کاملاً دوست دارم  کسانی را که دوست دارم آن رژه های نظامی را

in russia and in china i don't know why i i find  them rather exciting to watch because of all of  

در روسیه و چین تماشا کنم   نمی دانم چرا تماشای آنها به خاطر همه

those weapons and those tanks and those missiles  there is something quite overwhelming by seeing  

آن سلاح ها و آن تانک ها و آن ها هیجان انگیز است. آن موشک‌ها با دیدن این موشک‌ها چیزی بسیار غافلگیرکننده

that on display and i i know it it's strange  but i i always feel transfixed when i see it  

است و می‌دانم که عجیب است، اما من همیشه وقتی آن را می‌بینم احساس تعجب

all of those soldiers marching with their with  their unique style yes and have you noticed each  

می‌کنم.

country has its own type of marching they all  march in a slightly different way but i like  

نوع راهپیمایی خود آنها همه به روشی متفاوت رژه می روند اما من دوست

my favourite must be north korea north korea  has the most amazing march have you ever seen  

دارم   مورد علاقه من باید کره شمالی باشد.

north korean soldiers when they're marching there  i don't know how they do it but their legs seem to  

اما به نظر می رسد که پاهای آنها

go up at the same time it's almost as if they're  hovering very energetic i would imagine that they  

همزمان بالا می رود، تقریباً مثل این است که آنها بسیار پرانرژی معلق می مانند، من تصور می کنم

will have a lot of sort of hip problems when they  get older yes that must be very wearing on on leg  

که وقتی بزرگتر می شوند دچار مشکلات لگن زیادی می شوند، بله، این باید به مفاصل پا فشار زیادی وارد کند.

joints i think so maybe unfortunately you're not  doing it all the time thank goodness that that is  

من فکر می‌کنم شاید متأسفانه شما همیشه این کار را انجام نمی‌دهید خدا را شکر که همین است،

you know that you'd be frightened of of that army  wouldn't you if you were in battle yeah and of  

شما می‌دانید که از آن ارتش می‌ترسیدید ، اگر در نبرد بودید، بله، و

course that's the whole point of military parades  is to frighten your enemies it doesn't frighten me  

البته این تمام هدف نظامی است. رژه‌ها برای ترساندن دشمنانتان است،

i don't i get it i'm not saying you're not [ __ ]  but i'm just saying that's the point of a military  

آن من را نمی‌ترساند   نمی‌دانم، متوجه نمی‌شوم، نمی‌گویم که شما [__ ] نیستید، اما فقط می‌گویم این هدف یک

parade yes is to instill fear i think people who  might be thinking of invading your country well i  

رژه نظامی است، بله، القای ترس است. فکر می کنم به افرادی که ممکن است به فکر حمله به کشور شما باشند خوب

think everyone knows that yeah but i i'm talking  about a different feeling mine is excitement  

فکر کنید همه می‌دانند که بله، اما من درباره احساس دیگری صحبت می‌کنم که احساس من هیجان است

i don't know why i just get a little tickling  feeling in my stomach even though it's not your  

، نمی‌دانم چرا فقط کمی احساس غلغلک در شکمم دارم، حتی اگر کشور شما نیست،

country even though it's not my country i just  love love watching all of those lovely shiny  

حتی اگر کشور من نیست، من فقط عاشق تماشا کردن هستم. همه آن اسلحه‌های براق دوست‌داشتنی

weapons i think there's a there's nothing normal  in that mr duncan see how i got that in yes it  

، فکر می‌کنم هیچ چیز عادی وجود ندارد در این که آقای دانکن ببیند چطور به این نتیجه رسیدم که بله،

doesn't have to be normal you see normal is is  normal is what you make it feel very proud if  

لازم نیست عادی باشد.

you see your country displaying its military  might oh to the rest of the world fernando  

کشوری که قدرت نظامی خود را نشان می‌دهد آه به بقیه جهان فرناندو

steve can i can i just have can we just have a  little pause there because i need to say something

استیو می‌توانم فقط می‌توانم فقط کمی مکث کنیم زیرا باید چیزی بگویم

fernando hello fernando please can someone  tell me the meaning of pop off if you pop off  

فرناندو سلام فرناندو لطفاً کسی می‌تواند معنای پاپ آف را به من بگوید.

it means you leave you leave maybe suddenly  you go i have to oh steve i have to pop off  

خاموش   یعنی ترک می‌کنی می‌روی شاید ناگهان  تو می‌روی من باید اوه استیو باید بروم   به

it means that you're probably going to return  shortly and now i'm back i've returned i just  

این معنی است که احتمالاً به زودی برمی‌گردی و اکنون من برگشتم، برگشتم، فقط

popped off so to pop off is to leave leave  maybe you leave suddenly but you might return  

بیرون آمدم تا بیرون بیایم ترک کردن است شاید شما ناگهان ترک کنید اما ممکن است برگردید

you see you might pop somewhere you might pop off  to the shops that means you're going to the shops  

می‌بینید ممکن است به جایی بپرید و ممکن است به مغازه‌ها بروید ، این بدان معناست که به مغازه‌ها

but you will be back soon you're not staying away  permanently of course pop off can also mean die  

می‌روید   اما به زودی برمی‌گردید و برای همیشه دور نمی‌مانید، البته پاپ آف می‌تواند به معنای مردن

as well that's true if a person dies  we can say that they've popped off  

باشد   خوب این درست است اگر فردی بمیرد، می‌توانیم بگوییم که

he's popped his clogs yes that's a that's a sort  of a way of saying it without sounding too direct  

isn't it without sounding  too oh he's always popped off  

او پاره شده است.

you know as opposed to he's dead well  it sounds a bit more final hmm yeah  

بر خلاف اینکه او مرده است خوب به نظر می رسد کمی نهایی تر است هوم آره

yes there we go uh oh yes said sergio says uh did  i go too much wenlock last monday no i did not  

بله می رویم آه بله بله گفت سرجیو می گوید اوه آیا من دوشنبه گذشته بیش از حد ونلاک کردم نه نه

in the end i did not because the rules in many  places were still in being enforced so many of  

در نهایت نکردم زیرا قوانین در بسیاری از جاها چنین بود هنوز

the shops in much wenlock we were there yesterday  we went into town yesterday and it was so busy it  

بسیاری از مغازه‌ها در قفل هستند، ما دیروز آنجا بودیم، دیروز به شهر رفتیم و آنقدر شلوغ

was full of people it was full of people but but  many of the people did wear masks so many people  

بود که پر از مردم بود پر از مردم بود، اما بسیاری از مردم ماسک زده بودند، بسیاری از

are still wearing masks in the shops even though  now things have become a little bit more relaxed  

مردم هنوز هم هستند. پوشیدن ماسک در مغازه ها حتی تی گرچه اکنون اوضاع کمی آرام‌تر شده است

yes we can watch the great navy parade on russia  today which i will do because i have to watch  

بله، ما می‌توانیم رژه بزرگ نیروی دریایی در روسیه را امروز تماشا کنیم که این کار را انجام خواهم داد زیرا باید

that channel because we don't just like to watch  the bbc we like to watch russia today al jazeera  

آن کانال را تماشا کنم زیرا ما فقط دوست نداریم بی‌بی‌سی را تماشا کنیم که دوست داریم امروز روسیه را تماشا کنیم.

and the new and itv and sky i like to  watch all of them although really bbc  

jazeera   and new and itv and sky من دوست دارم همه آنها را تماشا کنم، اگرچه واقعاً bbc

sky and itv are pretty much going to give you the  same content so if you want something different  

sky و itv تقریباً محتوای یکسانی را به شما ارائه می دهند، بنابراین اگر چیزی

a different perspective on the world  you've got to watch rt your or al jazeera  

متفاوت   دیدگاه متفاوتی از جهان می خواهید  باید rt را تماشا کنید. شما یا

of course we have a new news channel here as well  we have a new news channel which is supposed to be  

الجزیره   البته ما یک کانال خبری جدید در اینجا نیز داریم  ما یک کانال خبری جدید داریم که قرار است

leaning more towards the right the right of  politics and the right of of opinion called  

بیشتر به سمت راست گرایش داشته باشد، حق سیاست و حق عقیده به نام

gb news great britain news i do like al jazeera  is one of my favourites because they've got  

gb news اخبار بریتانیای بزرگ من دوست دارم الجزیره یکی از مورد علاقه‌های من است،

it's they've got a lovely gentle signature  tune okay most of the other channels sort of  

زیرا امضای ملایم و دوست‌داشتنی دارند، بسیار خوب اکثر کانال‌های دیگر به نوعی

bombard you with this over-the-top drum beat  as their signature tuned to the news channel  

شما را با این ضرب آهنگ بیش از حد درام بمباران می‌کنند، همانطور که امضای آن‌ها در کانال خبری تنظیم می‌شود.

immediately you're you're  sort of on edge and sort of  

اگر شما هستید، یک جورهایی در حاشیه هستید و یک جورهایی

anxious about what the news is going to be  but al jazeera don't this lovely gentle music  

نگران هستید که چه خبرهایی قرار است باشد.

and they just tell you the news in a very flat  unemotional way and and then when they show you  

آنها به شما

um documentaries they don't overlay it with with  with emotional music it's all just done in a calm  

مستندهایی را نشان می‌دهند که آن را با آن‌ها نمی‌پوشانند، با موسیقی احساسی، این همه فقط با آرامش

way the way that actually we used to report news  in this country yes so um i suppose the word we're  

انجام می‌شود، همان طور که قبلاً اخبار را در این کشور گزارش می‌کردیم، بله، بنابراین اوم، فکر می‌کنم کلمه‌ای که به

looking for is dry and they've got uh spectacular  sets i love you have a look at al jazeera and  

دنبال آن هستیم خشک است. و آن‌ها مجموعه‌های تماشایی دارند دوستت دارم به الجزیره نگاهی بیندازید و

look at that look at the spectacular desk that  uh the presenters sit at it's like a spaceship

به آن نگاه به میز تماشایی نگاه کنید که آه مجری‌ها روی آن نشسته‌اند مانند یک سفینه فضایی است

but uh but no idea but we're like watching russia  today as well this is really straying so far away  

، اما هیچ ایده‌ای نداریم، اما ما امروز مثل تماشای روسیه هستیم. خوب این واقعاً خیلی

from what we're talking about no it's it's a well  it's a steve likes steve likes a news channel not  

از چیزی که در مورد آن صحبت می کنیم دور است   نه این یک چاه است این یک استیو است که دوست دارد استیو یک کانال خبری را دوست دارد نه

because of the information but because the music's  quite nice well i don't like see i hate the  

به دلیل اطلاعات  بلکه به دلیل اینکه موسیقی بسیار خوب است. من دوست ندارم ببینم از آن متنفرم

i don't like watching the bbc anymore because that  awful signature thumping drum beats into your head  

من دیگر دوست ندارم بی بی سی را تماشا کنم زیرا این وحشتناک است طبل کوبنده در سر شما می زند

okay i just find it so stressful you have to  switch it off you are the only person that's  

باشه، من آنقدر استرس زا می دانم که باید خاموشش کنید شما تنها کسی هستید که

interested in this topic i'm not sure that i  am i think you'll find the answer well it's in  

به این موضوع علاقه مند هستید، مطمئن نیستم ، فکر می کنم پاسخ را به خوبی در   ارتباط پیدا خواهید کرد

connection with what people have been saying about  having a flexible approach and being able to adapt  

با آنچه که مردم در مورد داشتن رویکردی انعطاف‌پذیر و توانایی سازگاری

is that a dog thing is that a dog barking yes it  is and we know who that is why do people buy dogs  

می‌گویند این است که یک چیز سگ این است که سگ پارس می‌کند بله همین است و ما می‌دانیم چه کسی به همین دلیل است که مردم سگ‌هایی را می‌خرند

that are insane it is it is a current trend at the  moment here to buy a dog that is completely insane  

که دیوانه هستند، این یک روند فعلی است. در حال حاضر اینجا برای خرید سگی کاملاً دیوانه آمده است

why why do people buy dogs that are completely  mad and then they get them home and then the  

چرا مردم سگ‌هایی را می‌خرند که کاملاً دیوانه هستند و سپس آنها را به خانه می‌برند و سپس

dog starts acting in a mad way like barking and  tearing up their furniture just get a dog that  

سگ شروع به رفتار دیوانه‌وار مانند پارس کردن و پاره کردن اثاثیه‌اش می‌کند، فقط سگی به دست می‌آورد که

isn't mad okay this is a bit of advice here from  uncle duncan if you're going to buy a dog buy one  

عصبانی نیستم، این یک توصیه کوچک از عمو دانکن است، اگر می‌خواهید سگی بخرید، سگی بخرید

that is not insane that doesn't bark at everything  well and wait well i'm just making a point here oh  

که دیوانه نیست و به همه چیز خوب پارس نمی‌کند و خوب صبر کنید، من فقط به نکته‌ای اشاره می‌کنم اوه

no i'm agreeing with you i'm agreeing with you  i'm helping the general public here with with  

نه من با شما موافقم با شما موافقم کمک به عموم مردم در اینجا با

this it's a bit like no that was our purpose it's  a bit like well okay i'm only checking i'm joking  

این کمی شبیه نه، هدف ما این بود  کمی مثل خوب است، من فقط دارم بررسی می‌کنم که شوخی می‌کنم

adapt okay our remit is is help  and this is part of it you see

سازگاری خوب، وظیفه ما کمک است و این بخشی از آن است که

it's like going to going to an orphanage  and saying do you have a child who will  

می‌بینید مثل رفتن است رفتن به یتیم خانه و گفتن بچه ای داری که

try to murder me one day do you have any  psychopath children are you talking about  

روزی سعی کند مرا بکشد آیا بچه های روانی دارید در مورد

rescue dogs well that's what i meant yes that's  what i said i didn't hear you dogs that are dogs  

سگ های نجات صحبت می کنید خوب منظورم همین بود بله همین بود که گفتم شما سگ ها را نشنیدم سگ

that are completely mad and insane and they're all  in a place where they've been rescued yes just to  

هایی هستند   که کاملاً دیوانه و دیوانه هستند و همه آنها  در جایی هستند که نجات یافته اند بله فقط برای

explain oh no i don't know well people buy a dog  and then they don't want it anymore they take  

توضیح دادن آه نه خوب نمی دانم مردم سگی می خرند و بعد دیگر نمی خواهند آن را می گیرند

it to somewhere yeah and then people can go and  get them for free and they're called rescue dogs  

به جایی بله و سپس مردم می توانند بروند و آنها را به صورت رایگان دریافت کنند و به آنها سگ نجات می گویند

and the problem with the rescue dog is it's often  you know got a bit cuckoo in the head it's got  

و مشکل سگ نجات این است که اغلب شما می دانید کمی فاخته در سر دارد این مشکل

issues yes as i has a new neighbor with that steve  steve steve no no again somebody that we know from  

دارد  بله چون همسایه جدیدی دارم با آن که استیو استیو استیو نه دوباره کسی که ما از

a long way away has got a rescue dog you know what  you're you are going to be the death of my channel  

راه دور می شناسیم راه یک سگ نجات دارد می‌دانی چه می‌خواهی مرگ کانال

don't be silly mr duncan you are going to be  mentioning any names for two reasons steve  

من می‌شوی   احمق نباش آقای دانکن، به دو دلیل اسمی را ذکر می‌کنی استیو

our neighbours let's call them jackson this  is the internet that over there is real life  

همسایه‌های ما بیایید آنها را جکسون صدا کنیم این است. اینترنت که آنجا زندگی واقعی وجود دارد

that real life will come and knock on  our door you mean from 10 miles away in  

آن زندگی واقعی خواهد آمد و در خانه ما را خواهد زد، یعنی از 10 مایلی دورتر در

that village that where we know somebody okay  i'm just saying if somebody has a rescue dog  

آن دهکده که در آنجا کسی را می شناسیم خوب است من فقط می گویم اگر کسی سگ نجاتی داشته باشد

and then they say to you that their dog has issues  yeah then you know but this wasn't what i was  

و سپس به شما می گویند که سگ آنها مشکلاتی دارد بله پس می‌دانی، اما این چیزی نبود که می‌گفتم،

saying i wasn't even talking about that you're a  bit uh you're a bit touchy to tell me no touching

من حتی در مورد آن صحبت نمی‌کردم که تو کمی حساسی، اوه تو کمی حساس هستی که به من بگویی نه لمس کردن،

i'm not i'm trying to explain something very  simple and the whole thing now is just destroyed  

من سعی نمی‌کنم برای توضیح یک چیز بسیار ساده و همه چیز اکنون نابود شده است

go on then but it it's gone it's  gone it's the moment has gone  

آن وقت ادامه دهید، اما دیگر گذشت، آن لحظه گذشت

oh i'll keep my mouth shut mr duncan i say nothing  else for the next 10 seconds my advice is don't  

اوه، دهنم را ببندم آقای دانکن، من برای 10 ثانیه آینده هیچ چیز دیگری نمی گویم.

get a dog that will bark at everything including  its own shadow everything so get a dog that won't  

سگی نگیرید که به همه چیز از جمله سایه خودش پارس کند، پس این را بگیرید سگی که این کار را

do that get a dog that has decided that he's going  to be lovely and fluffy and wag his tail and go  

انجام نمی‌دهد، سگی را دریافت می‌کند که تصمیم گرفته است دوست‌داشتنی و کرکی باشد و دمش را تکان دهد و

at everything around it and not bark all the  time because that might be annoying for people  

به همه چیز اطرافش بپردازد و همیشه پارس نکند زیرا ممکن است برای افرادی

who live nearby especially if it happens all the  time and i never understand that why people decide  

که در نزدیکی زندگی می‌کنند آزاردهنده باشد. همیشه اتفاق می‌افتد و من هرگز نمی‌فهمم که چرا مردم تصمیم می‌گیرند

to go and get a dog that's completely insane  because it makes them look better you see you go  

بروند و سگی بیابند که کاملاً دیوانه است، زیرا این باعث می‌شود بهتر به نظر برسند، شما می‌بینید که می‌روید

oh would you like to see my new dog it's a  rescue dog that's what people say here look  

اوه دوست دارید سگ جدید من را ببینید، این یک سگ نجات است که مردم اینجا می‌گویند نگاه کنید.

at me look look look how good i am i've rescued a  dog in reality it's a free dog because it's a dog  

به من نگاه کن ببین چقدر خوبم من یک سگ را نجات دادم در حقیقت این یک سگ آزاد است چون یک سگ است

somebody else has rejected probably because it's a  problem dog it's it's mad uh so they've got rid of  

یکی دیگر احتمالاً به این دلیل که سگ مشکلی است

it you've rescued it but you haven't had to pay  a thousand pounds for the dog because dogs in  

رد کرده است. نجاتش دادی، اما مجبور نبودی هزار پوند برای سگ بپردازی، چون سگ‌ها در

this country now are very very expensive well you  wouldn't pay a thousand pounds for for an insane  

این کشور الان بسیار گران هستند، خوب، هزار پوند برای یک سگ دیوانه نمی‌پردازی

dog well that's it that's what i'm talking about  you have to give it away if you want a sort of a  

، این چیزی است که من در مورد آن صحبت می‌کنم. اگر می خواهید باید آن را بدهید

pedigree dog now in this country most people spend  between 500 and a thousand pounds on a dog again  

در حال حاضر در این کشور بیشتر مردم بین 500 تا هزار پوند برای یک سگ

we're drifting away from what i'm trying  to say well you started the subject i know  

jade is from aberdeen in scotland okay that's  chinchillas hello hello aberdeen scotland  

خرج می کنند. چینچیلا سلام سلام آبردین

i didn't know is it a.d or addie it must be i  don't i like pronouncing your name correctly  

اسکاتلند   نمی‌دانستم بعد از ظهر است یا اضافه می‌شود، من دوست ندارم نام شما را به درستی تلفظ کنم

every week there's a pronunciation issue going  on here and i've probably offended that person  

هر هفته مشکلی در تلفظ اینجا پیش می‌آید و احتمالاً به آن شخص توهین کرده‌ام

but uh from aberdeen okay in scotland don't don't  no no that don't do accents you can't you can't do  

اما اوه از آبردین باشه. در اسکاتلند لهجه را انجام نده نه نه که لهجه را انجام نده نمی توانی نمی توانی

an accent that was the worst that was that was  welsh you just did the welsh accent aberdeen  

لهجه ای که بدترین بود لهجه ای که بود ولشی فقط لهجه ولشی را انجام دادی آبردین

no that does not sound that sounds indian i don't  think so stop it just stop trying to do accents  

نه که به نظر نمی رسد هندی من فکر نمی‌کنم پس آن را متوقف کنید، فقط سعی نکنید لهجه انجام دهید.

i'm just trying to lighten the mood mr duncan  you are not you are not lightening the mood  

so when we talk about things that are normal  quite often it is from a certain point of  

view however if you do decide to buy a  dog please make sure that it is not one  

با این حال، اگر تصمیم بگیرید، دیدگاه خاصی دارید لطفاً مطمئن شوید که سگی نیست

that is completely crazy because you will make  all of your neighbours go crazy over time as well  

که کاملاً دیوانه باشد، زیرا با گذشت زمان همه همسایه‌هایتان را دیوانه

it's like as i said going to the orphanage  

خواهید کرد. همینطور است که گفتم با رفتن به پرورشگاه

can i have can i have the most disturbed young  orphan that you can find that will literally  

می‌توانم مزاحم‌ترین یتیم جوانی را داشته باشم. می توانید متوجه شوید که به معنای واقعی کلمه

when it's about 10 or 11 will try to to stab  me in my sleep can you please do that for me

وقتی حدود 10 یا 11 است، سعی می کند در خواب به من

it might you might disagree you don't have to  agree you might disagree but it's just it's just  

a thought that popped into my brain do you ever  see things by the road now quite often as you're  

ضربه بزند. چیزی که به مغزم خطور کرد، آیا شما همیشه چیزهایی را در کنار جاده می‌بینید اکنون اغلب در حالی که در حال

driving around dead dogs sorry we saw a dead  dog yesterday by the side of the road we didn't  

رانندگی در اطراف سگ‌های مرده هستید، متاسفم که دیروز سگ مرده‌ای را در کنار جاده دیدیم

i thought i did i didn't see i didn't see any dead  dogs i saw a dead rabbit actually i was a rabbit  

که ندیدیم. من سگ مرده ای ندیدم من یک خرگوش مرده دیدم در واقع من یک خرگوش

was it right i was driving you see yes you have  if you if you knock a dog down in this country  

بودم   درست بود رانندگی می کردم شما می بینید بله دارید اگر سگی را در این کشور

in your car and kill it you have to  report it but not if it's a cat yes okay  

در ماشین خود بکوبید و بکشید باید گزارش دهید اما نه اگر گربه باشد بله خوب است

i could knock down as many cats as i want and  i don't have to report it if i knock down and  

. d  اگر سگی را زمین بزنم و

kill a dog i have to report it to the police  that is the law well it's the size isn't it  

بکشم مجبور نیستم آن را گزارش کنم، باید آن را به پلیس گزارش کنم  این قانون است خوب اندازه است نه

well what is what yeah but it  might be a little dog yes but  

خوب چه چیزی است بله اما ممکن است یک سگ کوچک باشد بله

if it's a even if it's a little dog i still have  to report but the law doesn't work like that  

اما اگر سگ کوچک باشد، من هنوز باید گزارش بدهم، اما قانون اینطور کار

the law doesn't say if the dog is less that's  what i'm saying i said that at the beginning  

if you're not if you hit a dog and knock it down  whatever it size you have to report it yes no i'm  

نمی کند. اگر سگی را بزنی و او را زمین بزنی، هر اندازه‌ای که باشد، باید آن را گزارش

oh my goodness what i'm saying is the law  just covers generally the species it doesn't  

کنی.

it doesn't care if the dog is eight eight inches  long or 15 inches long or if it's the size of a  

سگ هشت و هشت اینچ یا 15 اینچ طول دارد یا اگر به اندازه یک

house it's a dog so the law is just covering that  particular type of animal so so you can't have the  

خانه باشد یک سگ است، بنابراین قانون فقط آن نوع حیوان خاص را پوشش می‌دهد بنابراین نمی‌توانید

law split up into various types of dog because  then that would be crazy because if you knock a  

قانون را به انواع مختلف سگ تقسیم کنید زیرا پس این دیوانگی خواهد بود زیرا اگر

dog over or or kill a dog on the road you're  not going to get out the car and have a look  

سگی را در جاده بکوبید یا سگی را بکشید، از ماشین پیاده نمی‌شوید و نگاهی

and see which type of dog it was was it a small  dog or a large one i didn't say that mr duncan no  

نمی‌اندازید و ببینید کدام یک سگ کوچکتر بود یا سگ بزرگ، من نگفتم که آقای دانکن نه،

no i didn't say that either but you said that  cats are smaller but the size is not relative  

نه، من هم نگفتم، اما شما گفتید که گربه ها کوچکتر هستند اما اندازه آنها

i know but i'm just saying you know you said it's  to do with the size that's why i made the comment  

نسبی نیست. فقط می‌گویم می‌دانی که گفته‌ای مربوط به اندازه است، به همین دلیل

no i i said it's not anywhere i said it's not  to do with the size it's to do with the type  

من نظر دادم   نه، گفتم هیچ جا نیست، گفتم به اندازه مربوط به

of species the animal i think you did we'll watch  this back later and i think i'll be vindicated i  

نوع   گونه حیوان است که فکر می‌کنم شما انجام دادید، ما بعداً این را تماشا کنید و فکر می‌کنم تایید می‌شوم.

don't think i'll be indicated if i'm vindicated  it means i'm right uh valentin's off to play  

فکر نمی‌کنم اگر تأیید شوم به من نشان داده می‌شود، این بدان معناست که من حق دارم اوه ولنتاین برای بازی

tennis is anyone still watching this yes we've  got a lot of people still watching actually uh  

تنیس خاموش است   آیا کسی هنوز این را تماشا می‌کند بله، ما یک بازی داریم بسیاری از مردم هنوز در حال تماشا هستند در واقع آه

valentin is off to watch he's off to play  tennis to watch tennis or play tennis to  

والنتین برای تماشای او خاموش است تا بازی تنیس برای تماشای تنیس یا بازی تنیس برای

play lots of thanks hope to see you all soon bye  bye okay anyone for tennis steve i wish you would  

بازی   بسیار سپاسگزارم امیدوارم به زودی همه شما را ببینم خداحافظ خداحافظ هر کسی برای تنیس استیو کاش می‌کردی

let me get to my point go on there i spend two  hours preparing this live stream and steve just  

اجازه می‌دادی به صفحه خودم برسم همین جا ادامه دهید، من دو ساعت وقت صرف آماده کردن این استریم زنده می کنم و استیو

just does this all the way through  it and and all of the stuff that i've  

فقط این کار را تا آخر انجام می دهد و و همه چیزهایی که من

been working on just is just wasted okay yeah okay  steve just please just just just listen listen to  

روی آن کار کرده‌ام فقط هدر رفته است، بله، استیو فقط لطفا فقط به صحبت‌های آقای دانکن گوش دهید،

mr duncan please just relax slightly because you  know this is why this is why we don't actually  

لطفاً کمی آرام باشید، زیرا می‌دانید به همین دلیل است که ما واقعاً

have people watching anymore when you're driving  along the road do you ever see one of these

مردم نداریم. وقتی در جاده رانندگی می‌کنی، دیگر تماشا می‌کنی، آیا تا به حال یکی از این‌ها را می‌بینی،

i'm not saying anything mr duncan you know  you told me that i'm saying too much so i'm  

من چیزی نمی‌گویم آقای دانکن، می‌دانی، به من گفتی که من خیلی حرف می‌زنم، بنابراین

not saying anything do you ever see what  is one of what is this steve don't know

چیزی نمی‌گویم، آیا تا به حال می‌بینی که چیست؟ یکی از چیزهایی است که استیو نمی‌دانم

this is actually something you see quite  often along the sides of the road and i'm  

این چیزی است که اغلب در کنار جاده می‌بینید و من

always fascinated by these things it  is a type of memorial and quite often  

همیشه مجذوب این چیزها هستم، این یک نوع یادبود است و معمولاً

when there's been an accident now we're not  talking about a cat or a dog we're talking about  

وقتی تصادفی رخ می‌دهد، اکنون ما درباره گربه یا سگ صحبت

we're talking about people actual people being  injured or killed on the roads maybe a pedestrian  

نمی‌کنیم، ما درباره افرادی صحبت می‌کنیم که افراد واقعی در جاده‌ها مجروح یا کشته می‌شوند، شاید یک عابر پیاده

or maybe there's been a car crash  and quite often you will see  

یا شاید تصادف اتومبیل رخ داده است و اغلب اوقات،

memorials by the road and i'm interested  to find out if if you do this where you are  

یادبودهایی را در کنار جاده می‌بینید و من علاقه مند هستم که بدانم آیا این کار را انجام می دهید یا خیر جایی که هستید

so if there is an accident a car crash  or a person is killed on a certain area  

بنابراین اگر تصادفی رخ دهد یک تصادف اتومبیل یا یک نفر در منطقه خاصی

of the road do you ever see flowers or or small  tributes made to the person who lost their life

از جاده کشته شود آیا تا به حال گل یا یا ادای احترام کوچکی را برای شخصی که جان خود را از دست داده است می بینید ،

i think i think there will be an accident here  in in a moment in the studio someone is going  

فکر می کنم فکر می کنم تصادفی رخ دهد اینجا در یک لحظه در استودیو، شخصی

to get pushed out of the window so yes quite  often let's have another look so here it is

می‌خواهد   از پنجره رانده شود، بنابراین بله، اغلب  بیایید دوباره نگاهی بیندازیم،

so as you're driving along you will often see  flowers or a photograph or something that says  

بنابراین وقتی در حال رانندگی هستید اغلب گل یا عکس یا چیزی که می‌گوید

oh this person or this individual or these  people were injured or quite often killed in  

اوه می‌بینید این شخص یا این فرد یا این افراد در آن فضای خاص مجروح شده یا اغلب کشته شده اند

that particular space and it is interesting there  are always roads steve where you see them that's  

و جالب است که همیشه جاده هایی وجود دارد که شما آنها را می بینید.

the point i'm making you mean where there are lots  of accidents yes there are always roads where you  

جاده‌هایی که

always see fresh flowers being laid down or or  tied to to a street light and there are certain  

همیشه می‌بینید گل‌های تازه گذاشته شده یا به چراغ خیابان بسته شده‌اند

roads and there is a there is a phrase that we  can use we can describe this as a black spot  

و جاده‌های خاصی وجود دارد و عبارتی وجود دارد که می‌توانیم از آن استفاده کنیم، می‌توانیم آن را به عنوان یک نقطه سیاه توصیف کنیم.

black spot so a black spot is a  place where bad things tend to occur  

بنابراین یک نقطه سیاه آ جایی که اتفاقات بد

on certain roads and you i'm sure you  could name some roads around here steve  

در برخی از جاده‌ها رخ می‌دهد و مطمئنم که می‌توانید جاده‌های اطراف اینجا استیو را نام ببرید

that are there are black spots oh yes uh known  accident spots where people have accidents  

که نقاط سیاهی وجود دارد، بله، اوه، نقاط تصادفی شناخته شده‌ای که مردم در آن تصادف می‌کنند،

because it might be a junction where you can't  see or where people are driving fast and yes so  

زیرا ممکن است محل اتصالی باشد که در آن بتوانید. ببینید یا کجا مردم با سرعت رانندگی می‌کنند و بله،

what people tend to criticize sometimes in this  country you're letting me speak now are you oh yes  

بنابراین، گاهی اوقات در این کشور مردم از چه چیزی انتقاد می‌کنند، اکنون به من اجازه می‌دهید صحبت کنم، آیا شما اوه بله

oh good so just clarifying that situation so far  it's going well uh that often nothing will be done  

اوه خوب، بنابراین فقط آن وضعیت را تا اینجا روشن کنید  خوب پیش می‌رود و اغلب هیچ کاری انجام نمی‌شود

they won't put any traffic calming methods or  a warning sign in place until somebody has died  

آن‌ها هیچ روش آرام‌سازی ترافیک یا علامت هشداری را تا زمانی که کسی فوت نکرده است در جای خود قرار نمی‌دهند،

so even if there are accidents that quite often  happen in the same place they won't actually do  

بنابراین حتی اگر تصادفاتی رخ دهد که اغلب در همان مکان اتفاق می‌افتد،

anything about it until somebody actually dies  and then some oh someone will say in the council  

تا زمانی که کسی واقعاً بمیرد، هیچ کاری در مورد آن انجام نمی‌دهند. کسی در شورا خواهد گفت

or some oh oh so we better do something about  that because somebody's died it's well known  

یا کمی آه، پس بهتر است در مورد آن کاری انجام دهیم که چون یک نفر مرده است، به خوبی می‌دانیم

that nothing is done about an accident black  spot until somebody dies so there you can see  

برای یک نقطه سیاه تصادفی کاری انجام نمی‌شود تا زمانی که کسی بمیرد، بنابراین شما می‌توانید آنجا را ببینید

now on the screen in between mr steve and myself  so that's the sort of thing normally some sort  

اکنون روی صفحه بین آقای استیو و من، بنابراین این چیزی است که معمولاً

of tribute or something by the road and talking  about pronunciations inaki says i saw them for  

نوعی ادای احترام یا چیزی در کنار جاده است و صحبت کردن درباره تلفظ‌های ایناکی می‌گوید من آنها را

the first time when i went to edinburgh a couple  of years ago so i don't think everywhere does this  

برای اولین بار وقتی چند سال پیش به ادینبورگ رفتم دیدم. فکر نمی‌کنم همه جا این کار را انجام دهد

i think this might be unique to certain countries  where if there's an accident someone is injured  

من فکر می‌کنم این ممکن است برای کشورهای خاصی منحصر به فرد باشد  که در صورت وقوع تصادف، فردی مجروح می‌شود

or killed and then later maybe friends or  relations or people will come and they will put  

یا کشته می‌شود و بعداً ممکن است دوستان یا دوستان یا افرادی بیایند و

little tributes or maybe some flowers in that area  but i also think that this is quite clever as well  

ادای احترام کوچک یا شاید تعدادی گل در آن قرار دهند. منطقه ، اما من همچنین فکر می‌کنم که این کاملاً هوشمندانه است

because i think this also works as  a deterrent as well so besides being  

زیرا فکر می‌کنم این کار به‌عنوان یک بازدارنده نیز عمل می‌کند، بنابراین علاوه بر اینکه

something lovely as a tribute i think  this also works as as a warning sign  

چیزی دوست‌داشتنی برای ادای احترام است، فکر می‌کنم این به عنوان یک علامت هشدار

to to those who might be driving too quickly so as  you're driving along you might be going too fast  

برای کسانی که ممکن است خیلی سریع رانندگی کنند نیز کار می‌کند. بنابراین وقتی در حال رانندگی هستید ممکن است خیلی سریع پیش بروید

and then suddenly you see one of those tributes  or memorials by the road and you might go oh  

و ناگهان یکی از آن ادای احترام یا یادبودها را در کنار جاده می بینید و ممکن است بروید اوه

okay i'm going to slow down so it might actually  have another effect as well it might actually help  

باشه من سرعتم را کم می کنم تا واقعاً تأثیر دیگری نیز داشته باشد، در واقع ممکن است

in some ways to make the road safer it  might do but it looks a bit sad i think that  

از جهاتی به ایمن‌تر کردن جاده کمک کند، اما کمی غم‌انگیز به نظر می‌رسد، فکر

you know after a few weeks though those um flowers  and tributes all become very faded and wet and  

می‌کنم که پس از چند هفته می‌دانید اگرچه آن گل‌ها و ادای احترام همه بسیار پژمرده و خیس می‌شوند و   به

they look a bit sad after a while um  a-d-d-y is giving me one last chance  

نظر می‌رسند بعد از مدتی کمی غمگین است um a-d-d-y آخرین فرصت را

to get their name pronounced correctly okay a.d

به من می دهد   تا نام آنها را به درستی تلفظ کنم. خوب

is that correct needy a.d is how i think it should  be pronounced according to what you've suggested  

است

to me please tell me if i'm right if not then i  will leave this channel and never come back again  

. درست است، اگر نه، من این کانال را ترک خواهم کرد و دیگر هرگز برنخواهم گشت.

oh my gosh that is one heck of a  promise that is a very big promise  

اوه خدای من، این یک وعده بسیار بزرگ است،

steve yes you should not make promises  like that so in brazil they put a cross  

استیو بله، شما نباید چنین قول هایی بدهید، بنابراین در برزیل صلیب می گذارند.

uh so um it does seem that in lots of parts  of the country a similar thing happens if you  

به نظر می رسد که در بسیاری از نقاط کشور اتفاق مشابهی رخ می دهد اگر

still got the mint in your mouth what  mint is there a mint in your mouth now  

هنوز نعناع را در دهان خود داشته باشید چه نعناعی در دهان شما وجود دارد،

but when you say mint what do you mean well  a mint is there a peppermint in your mouth  

اما وقتی می گویید نعناع منظورتان چیست ، نعناع آیا یک نعناع وجود دارد. در دهان

now you mean that yes get rid of it  because it's it's making you sound like  

شما حالا منظور شماست که بله خلاص شوید، زیرا این باعث می‌شود شما به نظر برسید که انگار

it's making you sound like you you've been hit  on a head or something i thought that you know  

به سرتان زده‌اند یا چیزی که فکر می‌کردم شما می‌دانید که

you're banning me from speaking i might as well  just have a mint this is what you sound like  

داری من را از صحبت کردن منع می‌کنی، من هم ممکن است این را یک ضرابخانه داشته باشم. این همان چیزی است

as you said yes yeah but if you're  learning to speak english you've got  

که شما گفتید بله، بله، اما اگر در حال یادگیری صحبت کردن انگلیسی هستید، باید

to get used to people pronouncing words  with with sweets and mints in their mouth  

عادت کنید که مردم کلمات را با شیرینی و نعناع در دهان تلفظ کنند،

so i think this is actually i'm helping people  here if people could understand me with a mint  

بنابراین فکر می‌کنم این در واقع در حال کمک به مردم است. اگر مردم بتوانند مرا با نعناع   در دهانم درک کنند،

in my mouth where the pronunciations are slightly  changed then you know it's education i think it's  

جایی که تلفظ‌ها کمی تغییر کرده است، پس می‌دانید که این موضوع تحصیلی است، فکر می‌کنم

helping i mean i'll get some chewing gum next  week and there's nothing nothing says i don't care  

کمک می‌کند، یعنی هفته آینده آدامس می‌گیرم و چیزی وجود ندارد که بگوید مهم نیستم

and or i can't be bothered than a person that is  chewing gum if you if you go to a job interview  

و یا من اگر به مصاحبه شغلی بروی

and the person who is giving the interview  sees you with gum in your mouth and you're

و کسی که مصاحبه می‌کند تو را با آدامس در دهان ببیند و

nothing says i'm not going to give you that  job more than having chewing gum in your mouth  

تو چیزی نباشی بگوید نمی‌خواهم به تو بدهم، نمی‌توان آزارش داد. این کار بیشتر از آدامس جویدن در دهان است

oh i got it right don't do it a.d i got it  right i says a.d which is a scottish expression

اوه، درست متوجه شدم، این کار را انجام نده و درست متوجه شدم، می‌گویم a.d که یک عبارت اسکاتلندی است،

so thank you good right hello to sarah pelletier  who says this video is really good and great  

پس متشکرم، درست است، سلام به سارا پلتیر، که می‌گوید این ویدیو واقعا خوب و عالی است.

thank you very much that's very kind of you to say  so can i ask a question a question you want to ask  

برای گفتن بنابراین می‌توانم سؤالی بپرسم سؤالی که می‌خواهید بپرسید   سؤالی از

me a question i've just noticed the time yes are  we going to do the sentence game we are because  

من تازه متوجه شده‌ام که ساعت بله است می‌خواهیم بازی جمله‌ای را انجام دهیم

i was 10 minutes late ah ah you see so i don't  worry it's it's all it's all under control so  

زیرا   10 دقیقه دیر کردم آه آه می‌بینی پس نمی‌کنم نگران باشید، این همه چیز است، همه چیز تحت کنترل است، بنابراین

yes apparently people do put tributes or memorials  by the side of the road as well if there has been  

بله ظاهراً اگر تصادف مرگباری در این نزدیکی رخ داده باشد، مردم ادای احترام یا یادبودی را در کنار جاده

a fatal accident nearby so yes we are going now  to oh my cameras stop working right there let me  

می گذارند، بنابراین بله، اکنون می رویم  تا دوربین های من در همان جا کار نمی کنند، به من اجازه دهید

just see if i can get my camera to work oh okay  that's weird something very strange is happening  

فقط ببینید آیا می‌توانم دوربینم را به کار بیاندازم، اوه ، خیلی عجیب است، اتفاق بسیار عجیبی در حال رخ دادن است

to my equipment i don't like it can  you still see us no we're still on oh  

برای تجهیزات من اتفاق می‌افتد، من آن را دوست ندارم، می‌توانید هنوز ما را ببینید نه، ما هنوز روشن هستیم، اوه

but one of my other cameras has decided to  stop working for some reason i don't know why  

اما یکی از دوربین‌های دیگر من تصمیم گرفته است که کار را متوقف کند. به دلایلی

i have no idea i don't know why there why i  don't know i don't know everything thank you a.d  

نمی‌دانم چرا   نمی‌دانم، نمی‌دانم چرا آنجاست چرا من  نمی دانم همه چیز را نمی دانم متشکرم

the camera is working yes this camera  is working but there is another one  

a.d   دوربین کار می کند بله این دوربین کار می کند اما یکی دیگر  وجود دارد

that now isn't for some reason let's not  use it then another technical problem  

که اکنون بنا به دلایلی نیست، اجازه دهید از آن استفاده نکنیم و سپس مشکل فنی دیگر

so let's have the sentence game the sentence game  is coming up everyone are you excited i hope so

پس بیایید جمله را داشته باشیم بازی جمله بازی در راه است همه هیجان زده هستید، امیدوارم

we haven't heard from tomic  since the wait there wait steve  

از تومیک چیزی نشنیده باشیم از زمان انتظار منتظر استیو

press the wrong button oh well steve it's been  nice having you on today uh i hope you've enjoyed  

دکمه اشتباه را فشار دهید، خوب استیو، خوشحالم که امروز شما را همراهی کردم، امیدوارم از وقت خود لذت برده

your time here on my youtube channel no not  really interestingly interestingly enough  

باشید. در اینجا در کانال یوتیوب من نه به اندازه کافی جالب است.

tomic was first on today on the live chat yes  but we haven't seen or heard from him since the  

تومیک اولین بار امروز در چت زنده بود، بله، اما ما از شروع دو ساعت قبل او را ندیده‌ایم یا چیزی از او نشنیده‌ایم

beginning two hours ago is he still here okay for  the sentence game is what we all want to know yes  

، آیا او هنوز اینجاست، زیرا بازی جمله چیزی است که همه ما داریم می‌خواهم بدانم بله

we have the sentence game for those wondering what  the sentence game is and i have a feeling you are  

ما بازی جمله‌ای داریم برای کسانی که می‌پرسند بازی جملات چیست و من احساس می‌کنم شما هستید

it is the sentence game which is a nice game we  can play together i will show you some sentences  

این بازی جملاتی است که بازی خوبی است که می‌توانیم با هم بازی کنیم. چند جمله

you have to guess what the missing words are in  those sentences today we are looking at normality  

را به شما نشان خواهم داد   باید حدس بزنید که واژه‌های گمشده در آن جملات وجود دارند، امروز ما به حالت عادی نگاه

so we have been discussing  normal what is normal and today  

می‌کنیم، بنابراین درباره عادی بودن چیزی که طبیعی است بحث کرده‌ایم و امروز

we are going to look at some words that are  connected to normality so here is today's first  

می‌خواهیم به برخی از کلمات مرتبط با عادی بودن نگاه کنیم، بنابراین اینجا اولین بازی جملات امروزی است که

sentence game mr steve tomek  says he's not here by the way  

آقای استیو تومک می‌گوید او اینجا نیست. به هر حال

tomic is not here we can talk about him now okay  because he's not here right so he says right  

تومیک اینجا نیست، حالا می‌توانیم در مورد او صحبت کنیم، خوب است، زیرا او اینجا نیست، بنابراین درست می‌گوید

four words a nice easy one to start off with mr  duncan did you just count then like that he went  

چهار کلمه بسیار راحت برای شروع با آقای دانکن، آیا شما فقط حساب کردید که او رفت

i do everything in a visual way mr  timmy you certainly do and sometimes  

من همه چیز را به صورت تصویری انجام می‌دهم روشی که آقای تیمی مطمئناً انجام می‌دهید و گاهی اوقات

uh sometimes uh an audio way so it  says words connected with normality

آهان گاهی اوقات یک راه صوتی پس می‌گوید کلمات مرتبط با عادی بودن

um beatrice has already got some of the sentence  game correct oh very good quick is that yes uh yes  

ام بئاتریس قبلاً برخی از جمله‌ها را به درستی دریافت کرده است.

well done yes so we are describing a certain  type of something a certain type of something  

نوع چیزی نوع خاصی از چیزی

that might not be seen as normal so in  this particular sentence we are talking  

که ممکن است عادی دیده نشود، بنابراین در این جمله خاص درباره چیزی صحبت می

about something that might not be normal or might  be seen as something different from the usual

کنیم که ممکن است عادی نباشد یا ممکن است به عنوان چیزی متفاوت دیده شود. معمولی است،

but a lot of suggestions coming up now a little

اما پیشنهادهای زیادی در حال حاضر ارائه می شود، کمی

hmm haven't quite i don't think we've got quite  

هوم کاملاً وجود ندارد.

quite we've got we've got the  first part but not the last part  

so the last part of this sentence describes  something that is not seen as normal or usual 80.

این جمله چیزی را توصیف می‌کند که به‌عنوان عادی یا معمولی دیده نمی‌شود 80.

hello a.d i'm sure you've got that pronunciation  right mr dean hello a.d my something of something  

hello a.d من مطمئن هستم که تلفظ شما درست است.

can sometimes be a little something the something  yes very good we we have we have some some  

چند

nice answers coming coming through victoria  you are very close very close very near

پاسخ خوب از ویکتوریا می آید  شما خیلی نزدیک هستید خیلی نزدیک

vin vinoraj also has a guest as  well yes you are very close as well  

وین وینوراج همچنین یک مهمان دارد بله شما هم خیلی نزدیک

now you might notice that sometimes we  have maybe the the the number of words or  

هستید   اکنون ممکن است متوجه شوید که ما گاهی ممکن است تعداد کلمات یا تعداد کلمات را داشته باشیم

number of letters should i say that are that  are in each missing word they they might  

. حروفی که باید در هر کلمه گم شده وجود داشته باشد ممکن

also be used with other words as  well so this does happen sometimes  

است با کلمات دیگر نیز استفاده شود، بنابراین گاهی اوقات

so it can happen here we go then steve let's  have the answer to our first sentence game

چنین اتفاقی می افتد، بنابراین ممکن است در اینجا اتفاق بیفتد، سپس استیو بیایید پاسخ اولین جمله خود

very nice here is the answer i want to  get through these very quickly if i can oh  

را داشته باشیم. پاسخی که من می خواهم اگر بتوانم خیلی سریع از اینها عبور کنم، اوه

you see my sense of humour can sometimes be a  little off the wall something that is off the wall  

می بینید که شوخ طبعی من گاهی اوقات ممکن است کمی دور از دیوار باشد، چیزی که از دیوار بیرون

is something that's unusual strange weird  maybe something unusual something strange  

است   چیزی است که غیرمعمول عجیب و غریب است شاید چیزی غیرعادی چیزی عجیب

something that is off the wall is something  that might not be seen as normal or average  

چیزی که بیرون از دیوار است چیزی  است که ممکن است اگر

a little off the wall very nice if you've got a a  strange sense of humour or you maybe find humour  

حس شوخ طبعی عجیبی دارید یا ممکن

in or comedy in things that other people don't  and you point these things out off the wall  

است در چیزهایی که دیگران آن را ندارند، طنز یا کمدی پیدا کنید، کمی دورتر از دیوار خیلی خوب دیده

uh comedians often dress you know in a  way that would suggest that they are not  

نشوید. کمدین‌ها معمولاً طوری لباس می‌پوشند که نشان می‌دهد آنها

conforming to what society says is normal so they  wouldn't be wearing a suit and a tie or a smart  

با آنچه جامعه می‌گوید طبیعی است مطابقت ندارند، بنابراین آنها کت و شلوار و کراوات یا لباس

you know maybe so a certain type of behaviour  

هوشمند نپوشند، شاید یک نوع رفتار خاص به‌عنوان یک نوع رفتار در

might be seen as off the wall something that is  unusual something that might even be described as  

نظر گرفته شود. خارج از دیوار چیزی که غیرمعمول است، چیزی که حتی ممکن است به‌عنوان

odd can be described as off the wall  here's another one steve right moving on  

عجیب توصیف شود، می‌توان آن را به‌عنوان خارج از دیوار توصیف کرد. اینجا یکی دیگر از استیو است که به سمت راست در حال ادامه دادن

our second sentence game as we approach four  o'clock we have another 10 minutes because i  

بازی جمله دوم ما وقتی به ساعت چهار نزدیک می‌شویم، یک جمله دیگر داریم. r 10 دقیقه

was 10 minutes late today naughty boy for which  i apologize his something something makes him  

چون امروز 10 دقیقه تاخیر داشتم پسر شیطون که به خاطرش از او عذرخواهی می کنم چیزی که باعث می شود او

seem like an something so we are talking about  a person who might stand out in a certain way  

شبیه چیزی به نظر برسد، بنابراین ما در مورد فردی صحبت می کنیم که ممکن است به نحوی مشخص باشد

something that you do or maybe something that you  wear so your behaviour can also be singled out  

کاری که شما انجام می دهید یا شاید چیزی که می پوشید بنابراین می‌توان رفتار شما را

as being unusual but also maybe your appearance  as well as a person who appears different  

نیز غیرمعمول تشخیص داد، اما ممکن است ظاهر شما و همچنین فردی که متفاوت

maybe from their clothing or even their their  physical appearance maybe a person who who  

از لباس یا حتی ظاهر فیزیکی‌اش به نظر می‌رسد، ممکن است فردی که

has some sort of deformity maybe they have no  ears or maybe their nose is very large or maybe  

دارای نوعی ناهنجاری است، شاید گوش‌ها یا گوش‌ها ندارند. شاید بینی آنها خیلی بزرگ است یا شاید

they have only one eye or maybe there is a limb  that is missing so yes something that is unusual  

آنها فقط یک چشم دارند یا شاید اندامی وجود دارد که گم شده است، بنابراین بله چیزی غیرعادی است

so not necessarily normal i'm not saying  that those things are normal or not normal  

بنابراین لزوماً طبیعی نیست، من نمی گویم که آن چیزها طبیعی هستند یا طبیعی نیستند

i'm saying from a perception point of view his  something something makes him seem like and what

دیدگاه ادراکی او چیزی است که او را شبیه چیزی می کند و چیزی که

nissa's given us

نیسا به ما داده است

yes i think you've got the first two words  correct uh but nissa has also given us a  

بله، فکر می کنم شما دو کلمه اول را درست می گویید، اما نیسا به ما پیشنهادی نیز داده است.

suggestion which certainly could fit in with  that sentence ah macpack hello my pack my pack  

مطمئناً hich می تواند با آن جمله جور درآید ah macpack hello my pack my pack

is oh yes very good my pack monop  that's strange hasn't come up on mine oh

is oh yes very good my pack monop عجیب است که روی مال من نیامده است آه

my my live chat is frozen  how strange is that maybe  

چت زنده من متوقف شده

uh look it's it's going maybe maybe  something has gone wrong round and round  

است  چقدر عجیب است که شاید  شاید چیزی دور و بر اشتباه پیش

i've got that symbol going round and  round here we go there we go oh lovely  

رفته   من آن نماد را دور و بر می‌گردانم و اینجا می‌رویم آن‌جا می‌رویم آه دوست‌داشتنی

ah i'm just i'm just correcting mr steve's live  chat can you see it i can yes very good map

آه، من فقط دارم گپ زنده  آقای استیو را تصحیح می‌کنم، می‌توانید آن را ببینید، می‌توانم بله نقشه بسیار خوبی است

has got it right yes a very unusual word that  describes a person who might seem odd or weird  

درست است بله یک کلمه بسیار غیرعادی است که فردی را توصیف می‌کند که ممکن است عجیب یا غریب به نظر برسد

and you might hear this used quite often  in american english but you can use it  

و ممکن است بشنوید که اغلب در انگلیسی آمریکایی استفاده می‌شود، اما می‌توانید از آن

also in british english as well you can  use it ah beatrice says yes that is a new  

همچنین در انگلیسی بریتانیایی نیز استفاده کنید، آه بئاتریس می‌گوید بله که

word for me so let's have a  look at the answer shall we

برای من کلمه جدیدی است، پس بیایید نگاهی به پاسخ بیندازیم

the answer to the second sentence game is bing yes  yes his eccentric behaviour makes him seem like an  

آیا جواب بازی جمله دوم بینگ است بله بله رفتار عجیب و غریب او باعث می شود که او مانند یک

oddball oddball so if a person is described as an  oddball it means they are slightly unusual quirky  

توپ عجیب به نظر برسد، بنابراین اگر فردی به عنوان یک توپ عجیب توصیف شود به این معنی است که او چنین است. کمی غیر معمول عجیب و

eccentric odd so an oddball is  a person who might be a little  

غریب عجیب و غریب، بنابراین یک توپ عجیب و غریب، فردی است که ممکن است کمی

different to other people different different to  what may be regarded as the norm yes so something  

متفاوت از افراد دیگر باشد، با آنچه که ممکن است به عنوان هنجار در نظر گرفته شود متفاوت است، بله، بنابراین چیزی

normal is acceptable yeah and something  that is odd might might not be  

عادی قابل قبول است، بله و چیزی که عجیب است ممکن است نباشد   به

except for example should i give an  example of you when you were a child  

جز برای مثال، آیا باید به آن پاسخ بدهم. مثالی از شما وقتی بچه بودید

going to school i was an odd child you were you  would freely admit you were a bit of an oddball  

که به مدرسه می‌رفتید، من بچه عجیبی بودم، شما آزادانه اعتراف می‌کردید کمی عجیب و غریب بودید

i used to think actually looking back steve i i  think i might be slightly autistic and i don't  

من قبلاً به گذشته فکر می‌کردم استیو فکر می‌کنم ممکن است کمی اوتیسم باشم و

i'm not saying that flippantly i'm not making a  joke there i actually think i i i actually think  

نه  من نمی گویم که من در آنجا شوخی نمی کنم، در واقع فکر می کنم من در واقع فکر می کنم

certainly as a child that if if i was a child  now i think they might actually diagnose me with  

مطمئناً به عنوان یک کودک فکر می کنم که اگر بچه بودم  اکنون فکر می کنم آنها واقعاً ممکن است

autism of of a certain spectrum of because i used  to do some odd things for example you used to go  

به دلیل استفاده از اوتیسم طیف خاصی از من را تشخیص دهند. برای انجام کارهای عجیب و غریب مثلاً

to school and you would have a bag of batteries  and on your desk this is what you've told me of  

به مدرسه می رفتید و یک کیسه باتری دارید و روی میزتان این همان چیزی است که به من گفتید

course we didn't go to school together you would  line up the batteries the used batteries on your  

البته ما با هم به مدرسه نرفتیم ، باتری ها را ردیف می کنید. باتری های استفاده شده o

desk in front of you now nobody else would do that  ever so that could be seen as oddball behaviour  

در   میزت جلوی تو، اکنون هیچ کس دیگری این کار را انجام نمی‌دهد تا به عنوان یک رفتار عجیب و غریب تلقی شود،

so that's one of the things i used to do i i was  i was very strange at school even the teachers  

بنابراین این یکی از کارهایی است که من انجام می‌دادم، من بودم، در مدرسه خیلی عجیب بودم، حتی معلمان

used to used to wonder about me and i was i was  always moved from different classes because one  

قبلاً درباره من تعجب می‌کردند. و من بودم همیشه از کلاس‌های مختلف نقل مکان می‌کردم، زیرا در یک

class i would not fit in and then another one i  would be okay but then i would not fit in and and  

کلاس جای نمی‌گرفتم و بعد در کلاس دیگر خوب می‌شدم، اما پس از آن جا نمی‌شدم و و

so it's interesting looking back i'm not sure  i've never been diagnosed by the way no one's  

بنابراین جالب است که به گذشته نگاه کنم، مطمئن نیستم که هرگز نبوده‌ام به این ترتیب که هیچ کس

ever diagnosed me and i maybe i'm not but i was  very strange as a child i was quite an oddball and  

تا به حال تشخیص نداده است و شاید من نیستم، اما در کودکی خیلی عجیب و غریب

one of my habits was bringing a bag of batteries  to school and i would put them on the desk and  

بودم و یکی از عادت های من آوردن یک کیسه باتری به مدرسه بود و آنها را روی میز می گذاشتم.

line them up i just said that nissa yes you  could actually put the word instead of eccentric  

و   آنها را ردیف کنید، من فقط گفتم که nissa yes شما می‌توانید در واقع کلمه را به جای عجیب و غریب قرار دهید

which we haven't explained the meaning of the word  eccentric really that's somebody who behaves in a  

که معنی کلمه عجیب و غریب را توضیح نداده‌ایم، واقعاً کسی است که به

way that other people don't yes or maybe maybe  they are extreme maybe they dress in strange  

گونه‌ای  رفتار می‌کند که دیگران بله یا شاید آنها افراطی هستند شاید آنها لباس های عجیب و غریب می پوشند

clothes yes or different clothes to other people  maybe they drive an old car a three-wheeler car  

لباس‌ها بله یا لباس‌های متفاوت برای افراد دیگر شاید آنها با یک ماشین قدیمی یک ماشین سه چرخ   راندند

instead of one with four wheels you know things  like that marks them out or maybe they they wear a  

به جای یک چرخ با چهار چرخ، می‌دانید چیزهایی مانند آن‌ها را مشخص می‌کند یا

facial hair when it's not fashionable or they they  grow their hair long when everyone else is growing  

شاید وقتی مد نیست موهای صورتشان را می‌پوشند یا زمانی که آنها رشد می‌کنند. موهای بلند وقتی بقیه در حال رشد هستند

it short just something that's very different uh  maybe this yeah but you could replace eccentric  

کوتاه است فقط چیزی که خیلی متفاوت است آه شاید این بله، اما می‌توانید

niece as nissa with energetic you could do is if  somebody's is very energetic and runs around all  

خواهر زاده‌ی غیرعادی   مانند نیسا را ​​با پرانرژی جایگزین کنید، این است که اگر کسی بسیار پرانرژی باشد و همه

over the place it fits it's got the right number  of words um i think we should accept that yes  

جا را بچرخد   در جایی که مناسب است. تعداد کلمات اوم من فکر می‌کنم باید قبول کنیم که بله،

i think energetic normally means a person with  a lot of energy or they're they're very lively  

من فکر می‌کنم پرانرژی معمولاً به معنای فردی با انرژی زیاد است یا بسیار سرزنده هستند

yes it could be interpreted as strange behaviour  especially especially if it's in a situation where  

بله، می‌تواند به عنوان یک رفتار عجیب تعبیر شود، به خصوص اگر در موقعیتی باشد که

you're you're not supposed to behave like that  like perhaps in an old people's home or a funeral  

شما اگر قرار نیست اینطور رفتار کنید، مثلاً در خانه سالمندان یا مراسم تشییع جنازه

or a funeral maybe you're you're you're  attending a funeral but you are at the back  

یا تشییع جنازه یا تشییع جنازه، شاید شما در حال شرکت در مراسم تشییع جنازه هستید، اما پشت سر هستید

going is it a lovely day today what a  lovely day it is and everyone else is  

آیا امروز یک روز دوست‌داشتنی است، چه روز دوست‌داشتنی است و همه دارند

crying because they are at a funeral well  santorino there we go santorino has uh  

گریه می‌کنند زیرا در چاه تشییع جنازه هستند

has explained what oddball means not a perfectly  round ball yes well that's it so if everybody else  

is perfectly round but you've got a few dents  then that means it's an odd ball yes this is  

. کاملا گرد است اما شما چند فرورفتگی دارید پس این بدان معناست که یک توپ عجیب است بله این

different to the others here's another one steve  another one i suppose eccentric when you think  

با بقیه متفاوت است اینجا یکی دیگر استیو یکی دیگر فکر می کنم وقتی به

of doc brown from back to the future yes i think  that is a perfect example of an eccentric person  

قهوه ای داک از گذشته به آینده فکر می کنید، بله فکر می کنم این یک توپ است. مثال کاملی از یک فرد عجیب و غریب

a mad scientist he's not ex he's not necessarily  insane but his his behaviour is exaggerated  

یک دانشمند دیوانه، او سابق نیست، لزوماً دیوانه نیست، اما رفتارش اغراق آمیز است

quite often people very intelligent people will  behave in eccentric ways we have politicians that  

اغلب افراد بسیار باهوش

are you know renowned for being sort of eccentric  if you do something that's for example if you were  

رفتارهای عجیب و غریبی از خود نشان می دهند. به عنوان مثال، اگر

to wear a bowler hat and uh go out wearing a  bowler hat in society now you would be seen as

بخواهید کلاه کاسه‌زن بپوشید و با کلاه کاسه‌زن بیرون بروید ، اکنون در جامعه به‌عنوان

eccentric say you dress in a very old  fashioned maybe if you were a sombrero  

عجیب‌وغریب دیده می‌شوید، مثلاً می‌گوییم لباس‌های خیلی قدیمی می‌پوشید. اگر یک سومبررو بودید

yes i'm not sure about bowler hats well there's  a certain politician that dresses in a way that  

بله، من در مورد کلاه‌های کاسه‌دار مطمئن نیستم، یک سیاستمدار خاص وجود دارد که طوری لباس

we think but he wears a fedora pertains to maybe  the last century or the century before that see a  

می‌پوشد که ما فکر می‌کنیم، اما او فدورا می‌پوشد که شاید مربوط به قرن گذشته یا قرن قبل از آن باشد

fedora is a very eccentric hat too i was thinking  of somebody else and who else wears a hat then  

. کلاه عجیب و غریب نیز من به شخص دیگری فکر می‌کردم و چه کسی کلاه بر سر می‌گذارد،

well i'm not just thinking of hats i'm just  thinking of general ways that people behave yes  

خوب، من فقط به کلاه فکر نمی‌کنم، فقط به روش‌های کلی فکر می‌کنم که مردم رفتارشان بله

different to what society now thinks as normal  okay that's but yes maybe you walk around the town  

متفاوت است با آنچه که جامعه اکنون عادی می‌پندارد. خوب است، اما بله شاید شما در شهر قدم می زنید   با یک سومبررو در اطراف شهر قدم می زنید،

in in a sombrero not that there's anything wrong  with a sombrero because they can be very useful  

نه اینکه مشکلی برای یک سومبررو وجود دارد، زیرا آنها می توانند بسیار مفید باشند

for keeping the sun off you i'd wear one but  maybe if you're walking around in the winter  

برای دور نگه داشتن خورشید از شما، من یکی را می پوشم، اما شاید اگر در زمستان در حال قدم زدن هستید

lady gaga there we go yes uh anaki a lady gaga  is eccentric um okay yeah and not afraid to show  

لیدی گاگا ما به آنجا می رویم. بله، آناکی یک لیدی گاگا عجیب و غریب است، بله، بله و از نشان

their eccentricity see i always think that  lady gaga is what i call fake eccentric so that  

دادن عجیب و غریب بودن خود ترسی ندارد، ببینید من همیشه فکر می کنم که لیدی گاگا همان چیزی است که من آن را عجیب و غریب تقلبی می نامم، بنابراین

i think there is a difference and i know this  is people are going to disagree they can say oh  

فکر می کنم تفاوت وجود دارد و می دانم که این افراد با آنها مخالفت خواهند کرد. می تواند اس اوه

no lady gaga she's eccentric but i think i think  part of her eccentricity is actually part of the  

نه لیدی گاگا او عجیب و غریب است، اما فکر می‌کنم بخشی از عجیب‌وغریب بودن او در واقع بخشی

the theatrics so i don't think she's really  an oddball you know when you meet an oddball  

از تئاتر است، بنابراین فکر نمی‌کنم که او واقعاً یک توپ عجیب و غریب باشد.

we all know when we meet someone who is  really an oddball nitram nitram nitram  

یک نیترام عجیب و غریب نیترام

must watch uh a program that we used to like  very much uh big bang the big bang the big bang  

نیترام   باید برنامه‌ای را تماشا کند که قبلاً آن را دوست داشتیم  اوه بیگ بنگ بیگ بنگ بیگ بنگ

not the big bang big bang theory oh okay uh  i'm not because there's a question here the  

نه بیگ بنگ نظریه بیگ بنگ اوه خوب اوه من نیستم زیرا اینجا یک سؤال وجود دارد   دلیلش این است که

reason is because big bang is also a k-pop group  big bang theory that comedy series uh where um  

بیگ بنگ بنگ همچنین یک گروه کی پاپ تئوری بیگ بنگ است که سریال کمدی اوه، اوه،

who's the main character the tall eccentric uh  

که شخصیت اصلی است، دانشمند قدبلند عجیب و غریب

scientist what's his name in the show do you  remember mr duncan what do you mean sheldon  

، نام او در سریال چیست، آیا یادتان می‌آید آقای دانکن منظورتان چیست شلدون

sheldon uh somebody says you're crazy to him and  he says i'm not crazy my mother had me tested  

شلدون اوه، کسی می‌گوید دیوانه هستید؟ به او و او می‌گوید من دیوانه نیستم که مادرم مرا آزمایش کرده است

yes and uh so we know nitram but we never we  never find we never find out what the result was  

بله و اوه، بنابراین ما نیترام را می‌دانیم، اما هرگز  هرگز نمی‌یابیم، هرگز نمی‌فهمیم نتیجه چه بوده است

no but obviously the implication is  his mother must have thought there was  

نه، اما واضح است که مادرش باید فکر می‌کرده چیزی وجود دارد.

something wrong with him to have him tested  in the first place that's the joke yes um  

اشتباه w اگر او او را آزمایش کند، در وهله اول، این شوخی است، بله،

okay yes is that it here's another one steve  let's have another one i think we've got time  

بله، بله، این یک استیو دیگر است، بیایید یکی دیگر را بگذرانیم ، فکر می‌کنم ما

for one more we will squeeze another one in as the  bishop said to the actress marcie's going bye-bye

برای یک بار دیگر وقت داریم، یکی دیگر را فشار می‌دهیم همانطور که اسقف به آن گفت: مارسی هنرپیشه در حال خداحافظی است،

that's something cote he wears suits his  something something yes again we are talking  

این چیزی است که او می‌پوشد، چیزی که برای او می‌پوشد، چیزی بله دوباره درباره چیزی صحبت می‌کنیم،

about something maybe that might mean that  a person is different from everyone else  

شاید این بدان معنا باشد که یک فرد با همه افراد

around you is that that something coat  he wears suits his something something  

اطراف شما متفاوت است این است که آن کتی که می‌پوشد به چیزی که او می‌پوشد، به چیزی می‌رسد،

so think of something that you might wear  that might also appear unusual or odd  

پس به آن فکر کنید. چیزی که ممکن است بپوشید که ممکن است غیرعادی یا عجیب به نظر برسد

i always remember when i was in china there was  a young lad who used to walk around and used to  

همیشه به یاد دارم وقتی در چین بودم، یک پسر جوان بود که راه می رفت و

wear these bright trousers they were bright orange  and these huge boots and and everyone used to sort  

این شلوارهای روشن را می پوشید، آنها نارنجی روشن بودند و این چکمه های بزرگ و همه عادت داشتند به

of think he was the local crazy person but in fact  he was pretty normal it's just that everyone else  

نوعی فکر می کنم که او یک دیوانه محلی است، اما در واقع او کاملاً عادی بود، فقط بقیه

thought that that that was against the the social  norm convention the convention that's a good word  

فکر می کردند که این برخلاف کنوانسیون هنجارهای اجتماعی است. در یک قرارداد کلمه خوب

convention yes the way things are normally done we  have zershid has made a suggestion for the first  

است بله به روشی که معمولاً کارها انجام می شود زرشید برای اولین پیشنهاد پیشنهاد

that is that is actually a very  good suggestion very good yes yes

کرده است   یعنی در واقع پیشنهاد بسیار خوبی است بسیار خوب بله بله

yes but what about the the final two words  13 letters even i'm struggling with that  

بله اما در مورد دو کلمه آخر 13 حرف حتی من با آن دست و پنجه نرم می

wow so a person who goes along with  everything and a person who goes  

کنم   عجب فردی که با همه چیز همراهی می کند و فردی که

against what is seen as normal or acceptable hmm  this is interesting 13 letters oh my god says  

مخالف چیزی است که به عنوان عادی یا قابل قبول به نظر می رسد هوم. این جالب است 13 حرف اوه خدای من می گوید

enaki yeah so we might be learning a new word  today so shall we give the clue that uh in fact  

انکی آره پس شاید امروز داریم یک کلمه جدید یاد می گیریم پس باید بدهیم سرنخ که اوه در واقع

uh zurshid has got the first word  correct yes the first word is correct  

اوه زورشید اولین کلمه را گرفته است  درست است کلمه اول درست است   اوم

um how something's biting me is  it something it's not it's not me  

چگونه چیزی مرا گاز می گیرد آن چیزی نیستم این من

it's no comment it's definitely  not me steve i am not nibbling you

نیستم   نظری نیست قطعاً من نیستم استیو من شما را نیش نمی زنم

uh yes so let's assume the first  word is in fact um bizarre bizarre

اوه بله پس بیایید فرض کنید اولین کلمه در واقع عجیب غریب است

not that the first word is a  bizarre word that the first

نه اینکه کلمه اول یک کلمه عجیب است که اولین

suggestion there the first actual word on  that particular sentence game is bizarre  

پیشنهاد در آنجا اولین کلمه واقعی در مورد آن بازی جمله خاص عجیب است

the word bizarre not a bizarre  word that the word is bizarre  

کلمه عجیب و غریب نه عجیب کلمه ای که کلمه

the word bizarre might actually appear to be  a bizarre word yeah you see it so bizarre yes  

عجیب و غریب است   کلمه عجیب و غریب ممکن است در واقع به نظر برسد یک کلمه عجیب و غریب بله شما آن را خیلی عجیب می بینید

the first missing word is bizarre which means  odd unusual strange maybe something that is  

بله   اولین کلمه از دست رفته عجیب و غریب است که به معنای عجیب غیرعادی عجیب است شاید چیزی که

oh it doesn't seem doesn't seem quite right  something very different not the usual thing  

اوه به نظر نمی رسد کاملاً به نظر نمی رسد درست است چیزی خیلی متفاوت است نه چیز معمول

suits his what hmm i like the i like i like  13 letters in a word i love long words well  

برای او مناسب است. هوم من دوست دارم دوست دارم 13 حرف در یک کلمه من کلمات طولانی را خوب دوست

i've got a feeling that a d has got it  oh okay maybe does it have 13 letters

دارم   احساس می‌کنم a d آن را فهمیده است  اوه باشه شاید 13 حرف دارد

i love it when steve counts it has got 13 letters  

که دوست دارم وقتی استیو شمارش می‌کند 13 حرف دارد

steve can never count silently he  always has to make some sort of sound

استیو هرگز نمی‌تواند بی‌صدا بشمارد، همیشه مجبور است صدایی

i think map

monop has maybe got the whole  sentence ah yes it looks as if oh yes  

دربیاورد، فکر می‌کنم مونوپ نقشه ممکن است کل جمله را داشته باشد آه بله، به نظر می‌رسد آه بله در ضمن

map map ack is very good by the way i wonder i  wonder who that is uh mind you uh maora hello  

نقشه نقشه خیلی خوب است. من تعجب می‌کنم که این چه کسی است، اوه مائورا سلام،

maura didn't know you were here which is great  um has i think also has had it got it as well

مائورا نمی‌دانست که شما اینجا هستید که عالی است.

so yes again a team effort yes a team  effort so i think we've got the answer  

پاسخ را دریافت کردم   این

that's it it's almost time to go so here is  the answer to today's final sentence game  

است که تقریباً زمان رفتن فرا رسیده است، بنابراین من اینجا هستم s  جواب بازی جملات پایانی امروز

ah these lessons are so c2 what does that mean  

آه این درس‌ها خیلی c2 هستند یعنی چه

these lessons are so c two i don't know  we don't know what that means i think it's  

این درس‌ها خیلی ج دو هستند نمی‌دانم  نمی‌دانیم این به چه معناست فکر می‌کنم این است

yes i don't i don't i don't think i want to know  actually right okay i don't think so bye-bye tomic  

بله نمی‌کنم، نمی‌دانم فکر نمی کنم من می خواهم بدانم در واقع درست است، من فکر نمی کنم پس خداحافظ تومیک

tomic is going here he doesn't want the  answer don't you want the answer tomic  

تومیک به اینجا می رود او پاسخ را نمی خواهد تومیک پاسخ را نمی خواهی

here it is then here's the answer for everyone  oh look at that look at that for a word that  

اینجاست، پس این پاسخ برای همه است. به آن نگاه کن برای کلمه‌ای که

is that is a great word that bizarre coat  he wears suits his non-conformist attitude

کت و شلواری عجیبی است  او می پوشد با نگرش غیرسازگارانه اش می پوشد

non-conformist isn't that just a  love that is a juicy word imagine  

imagine a piece of fresh fruit that is full  of juice and flavour the word non-conformist

. پر از آب و طعم است که کلمه ناسازگار

is is like that you just want to put it  into your mouth and enjoy the sound savour  

است مانند این است که شما فقط می خواهید آن را در دهان خود بگذارید و از مزه صدا لذت ببرید.

the feeling of saying it non-conformist somebody  who doesn't conform somebody who doesn't do what  

society suggests or doesn't behave in a way that  society suggests that they should do um so you  

جامعه به گونه‌ای پیشنهاد می‌کند یا رفتار نمی‌کند که جامعه پیشنهاد می‌کند که باید این کار را انجام دهند تا شما

know maybe you maybe that when you go to church  you don't dress in a way that everybody else  

م را بشناسید شاید شما وقتی به کلیسا می‌روید طوری لباس نمی‌پوشید که بقیه لباس می‌پوشند

is doing maybe when you go to work you don't  wear a shirt and a tie and everybody else is

، شاید وقتی سر کار می‌روید پیراهن و کراوات نمی‌پوشید و بقیه

things like that any other suggestions or just  going outside going outside on on a day that is  

چیزهایی از این قبیل پیشنهاد می‌کنند یا فقط بیرون رفتن و بیرون رفتن در روزی که

very cold and chilly but you are still wearing  your shorts and t-shirt yes anything that you do  

بسیار سرد و سرد است، اما شما همچنان شلوارک و تی شرت خود را می پوشید، بله، هر کاری که انجام می دهید و

that other people aren't doing level c2 by  the way is is a good level so that's good too  

دیگران سطح c2 را انجام نمی دهند، سطح خوبی است، بنابراین خوب است. بیش از حد

probably yes i think i think c2 is good for for  

احتمالاً بله، فکر می‌کنم c2 برای   خوب است

i think that is about means it's hard  or a high level so thank you very much  

، فکر می‌کنم این به این معنی است که سخت است یا سطح بالایی است، بنابراین بسیار

oh thank you very much i nearly deleted  somebody there or blocked somebody  

متشکرم   اوه بسیار متشکرم

by pressing on the screen so something that's  non-conformist is something that does not fit  

. ناسازگار چیزی است که با آن مطابقت

in or maybe goes the opposite way to what everyone  else is doing i suppose you might say that we are  

ندارد یا ممکن است برعکس کاری باشد که همه انجام می‌دهند، فکر می‌کنم ممکن است بگویید که ما

non-conformists in many senses of the word but  but also here on youtube because we're different  

به بسیاری از معانی کلمه ناسازگار هستیم، اما در اینجا در یوتیوب نیز به این دلیل که ما متفاوت هستیم.

you see we don't follow the trends on youtube now  steve made a very interesting point earlier about  

می بینید که ما دنبال نمی کنیم روندهای موجود در یوتیوب در حال حاضر استیو قبلاً به نکته بسیار جالبی در مورد

algorithms on the internet and the  thing nowadays is algorithms on youtube  

الگوریتم‌های موجود در اینترنت اشاره کرد و چیزی که امروزه وجود دارد این است که الگوریتم‌ها در

are very precise with how they recommend videos on  the site they are very precise and sometimes they  

یوتیوب   بسیار دقیق هستند که چگونه ویدیوها را در سایت توصیه می‌کنند، آنها بسیار دقیق هستند و گاهی اوقات

are too precise and that is one of the reasons why  quite often that this live stream is not shared  

آنها  خیلی دقیق هستند و این یکی است. از دلایلی که اغلب این پخش زنده

by youtube because people are watching  a certain type of english lesson  

توسط یوتیوب به اشتراک گذاشته نمی‌شود زیرا مردم نوع خاصی از درس انگلیسی را تماشا می‌کنند

and so the youtube analytics and also the  algorithms will assume that everyone wants to  

و بنابراین تحلیل‌های یوتیوب و همچنین الگوریتم‌ها فرض می‌کنند که همه می‌خواهند

watch that type of english lesson so that's  the reason why sometimes you can actually  

آن نوع درس انگلیسی را تماشا کنند، بنابراین دلیل آن است. چرا گاهی اوقات می‌توانید

slowly disappear from youtube and that's what's  happened to us over the last couple of years  

به آرامی از یوتیوب ناپدید شوید و این همان چیزی است که طی چند سال گذشته برای ما اتفاق افتاده است،

because because of the algorithms and because of  the the very specific and definite way that people  

زیرا به دلیل الگوریتم‌ها و به دلیل روش بسیار خاص و مشخصی که

are now teaching english on youtube the algorithms  are always going to recommend that type of video  

مردم اکنون در یوتیوب انگلیسی را آموزش می‌دهند، الگوریتم‌ها همیشه به آن می‌روند. آن نوع ویدیو را توصیه کنید

even though there are many other  people doing the same thing  

حتی اگر افراد  بسیاری دیگر همین کار را انجام

so so yes i think that that's that actually  comprehends or or fits with reinforces what  

می‌دهند   پس بله من نازک هستم این چیزی است که در واقع می‌فهمد یا با آن مطابقت دارد، چیزی را که

i was talking about yes youtube only throwing  up what you what it thinks you want to see yeah  

من در مورد آن صحبت

apparently there's a cambridge scale  of assessment a1 a2 b1 b2 c1 c2  

see to me a1 would be the best because  if you say in in english parlance  

می‌کردم، تقویت می‌کند. بهترین است زیرا اگر به زبان انگلیسی

if you say something is a1 you say that means it's  the best yes uh and if you get marked on a paper a  

بگویید چیزی a1 است، می گویید این بهترین است بله، اوه و اگر روی کاغذ علامت گذاری می

that's supposed to be a high mark so it must  be the cambridge scale must be reversed yeah  

شوید، قرار است نمره بالا باشد، بنابراین باید مقیاس کمبریج باشد. برعکس بله

i thought i thought you were talking about  some sort of like maybe maybe some sort of  

فکر می‌کردم شما در مورد چیزی صحبت می‌کنید، شاید یک نوع

chemical or something i didn't realize but yes i  thought it was something to do with air or oxygen  

ماده شیمیایی یا چیزی که من متوجه نشدم، اما بله، فکر می‌کردم این چیزی به هوا یا اکسیژن مربوط می‌شود

well somebody else has suggested is it co2  yes but now it's it's the grade of certain  

خوب یکی دیگر پیشنهاد کرده است که co2 بله اما حالا این نمره امتحانات خاصی است

exams that are carried out by various different  organizations well it's interesting though  

که توسط سازمان‌های مختلف برگزار می‌شود ، اما جالب

isn't it because if you've got to get got a  grade c at school that would be very average  

است، اینطور نیست زیرا اگر بخواهید در مدرسه نمره c بگیرید، آن چیزی است

a is what you want but obviously the  cambridge scale it must be something different  

که خیلی متوسط ​​است. اما واضح است که مقیاس کمبریج باید چیز دیگری باشد

uh where it's somehow in a bizarro world  yes that c is better than a well no now  

اوه، جایی که به نوعی در دنیایی عجیب و غریب است بله که c بهتر از یک چاه است نه اکنون

now i understand what the concept uh or the uh  the what what you were actually talking about i  

حالا می‌فهمم چه مفهومی آه یا اوه چیزی که در واقع در مورد آن صحبت می‌کردی   در

actually realized now yes it's proficiency so it  actually refers to the proficiency of the english  

واقع متوجه شدم حالا بله، این مهارت است، بنابراین در واقع به مهارت سخنران انگلیسی   اشاره دارد،

speaker so i think c2 means you are proficient  not not an expert but you are proficient so  

بنابراین فکر می‌کنم c2 به این معنی است که شما ماهر هستید متخصص نیستید، اما مهارت دارید

so yes that that's not necessarily a bad thing  that's pretty good actually that's that's pretty  

پس بله که این لزوماً چیز بدی نیست خیلی خوب است در واقع این خیلی

good actually we're happy with c2 we're happy  with that i'm happy with it yeah i'm very happy  

خوب است در واقع ما از c2 راضی هستیم، خوشحالیم که من از آن راضی هستم بله، خیلی

another reason why i'm happy is because it's  almost time to go into the kitchen and have a  

خوشحالم   دلیل دیگر خوشحالی من این است که تقریباً وقت آن است که به آشپزخانه بروم و یک

cup of tea but but no tea cake for the first  time ever in the history of live streams  

فنجان چای بنوشم، اما نه کیک چای برای اولین بار در تاریخ پخش‌های زنده   با فنجان

we will not be having a tea cake no tea cake  with our cup of tea no i might i might have  

چایمان کیک چای نخواهیم

something else so uh baby a biscuit right  uh c4 is explosive whatever that is right  

خورد r

it's the highest level qualification provided  by cambridge assessment english and shows that  

این بالاترین سطح مدرک تحصیلی است که توسط ارزیابی کمبریج انگلیسی ارائه می‌شود و نشان می‌دهد که

learners have mastered english to an exceptional  level we probably should have known that

زبان‌آموزان تا حد استثنایی به زبان انگلیسی تسلط دارند، احتمالاً باید می‌دانستیم که

haiti but there we go but there is a c4 so let's  see uh although marshmallow says there isn't let's  

هائیتی، اما می‌توانستیم، اما c4 وجود دارد، بنابراین بیایید ببینیم اوه، اگرچه مارشمالو می‌گوید وجود ندارد اجازه دهید

see if we can create a new grade a c3 yes right mr  duncan do you want me to go and put the kettle on  

ببینید آیا می‌توانیم یک درجه جدید c3 ایجاد کنیم بله درست است آقای دانکن آیا می‌خواهید من بروم و کتری را روی آن بگذارم

yes steve will now go we will we will leave you  with a little view of mr steve's lovely dahlias  

بله استیو اکنون می‌رود، ما شما را با نمای کوچکی از گل محمدی دوست‌داشتنی آقای استیو رها می‌کنیم

they're as tall as me they've gone crazy i  don't know what's happened this year with your  

آنها به همین قد هستند چون من دیوانه شده‌اند ، نمی‌دانم امسال با گل دوست‌داشتنی تو چه اتفاقی افتاده است،

lovely flower i've given them lots and lots  of plant food this year more than normal  

امسال بیش از حد معمول،

every week i've been giving them plant food  yes whereas normally i would only give it  

هر هفته به آنها غذای گیاهی داده‌ام، به آنها غذای گیاهی می‌دهم. فقط

once a month so i'm sure there's little  insects in your in your studio mr duncan  

یک بار در ماه آن را می‌دهم، بنابراین مطمئن هستم که حشرات کمی در استودیوی شما وجود دارد، آقای دانکن،

uh oh right lewis says i could send you a bit of  pizza oh that sounds nice is it one of your wife's  

اوه اوه درست است، لوئیس می‌گوید می‌توانم کمی پیتزا برای شما بفرستم، خیلی خوب به نظر می‌رسد این یکی از پیتزاهای خانگی همسرتان است که

homemade pizzas i like the sound of that which  you've spoken about before that does sound nice  

من دوست دارم. صدای آن wh اگر قبلاً در مورد آن صحبت کرده‌اید خوب به نظر می‌رسد

we'll just get on a quick plane we might have to  self-isolate for a week when we come back i'm not  

ما فقط سوار یک هواپیمای سریع می‌شویم و ممکن است مجبور شویم پس از بازگشت به مدت یک هفته در خود قرنطینه شویم. من

sure what the rules are for visiting france at  the moment i don't think anyone knows certainly  

مطمئن نیستم در حال حاضر قوانین بازدید از فرانسه چیست . فکر نمی کنم کسی مطمئناً بداند

it was last week no one knows but right lovely  to be here i hope i haven't annoyed mr duncan too  

هفته گذشته بود که هیچ کس نمی داند اما واقعاً دوست دارم  اینجا باشم، امیدوارم که آقای دانکن را

much today you haven't annoyed me at all uh and  uh oh i look forward to seeing you all assuming  

خیلی اذیت نکرده باشم   امروز شما اصلاً من را اذیت نکردید اوه و اوه اوه مشتاق دیدار شما هستم با این فرض که

mr duncan lets me on again next week yes i will  let you one what good to know why would i not  

آقای دانکن هفته آینده دوباره به من اجازه می دهد بله، من به شما اجازه می دهم که بهتر است بدانید چرا

let you one i don't understand yeah stop playing  the victim certain comments earlier steve is hurt  

به شما اجازه نمی دهم

steve is trying to be a victim you see that's what  everyone is doing nowadays oh please oh oh the  

. می بینید که این همان کاری است که امروزه همه انجام می دهند، اوه لطفا آه، آه،

world is against me oh please give me attention  because i'm uh but the world is against youtube's  

دنیا علیه من است، اوه لطفاً به من توجه کنید، زیرا من مخالفم، اما دنیا مخالف یوتیوب است.

against me it's the algorithms no one can see  me anymore that's very fast that's very unfair

see you next week see you next week or never again

هفته آینده می بینمت یا هفته بعد می بینمت یا دیگر هرگز

i like the way you cut me off there mr duncan we  didn't i didn't cut you off mr steve i did not  

من از روشی که مرا قطع کردی دوست دارم آقای دانکن ما حرفت را قطع نکردم آقای استیو من حرف

i did not cut steve off i will have none of  that slander saying something that is not true  

شما را

it is slander yes it's almost time to go

قطع نکردم تقریباً وقت رفتن است

i can't believe it it's almost time to say goodbye  i hope you've enjoyed today's live stream it's  

، نمی توانم باور کنم که تقریباً زمان خداحافظی فرا رسیده است امیدوارم از پخش زنده امروز لذت برده باشید.

been unusual different we've talked about a lot of  subjects a lot of topics and i hope you've enjoyed  

غیرعادی بوده است.

what you have seen i will see you next sunday  don't forget next sunday 2 p.m uk time and of  

چیزی که دیدی یکشنبه بعد میبینمت. فراموش نکن یکشنبه بعد ساعت 2 بعدازظهر به وقت انگلستان و

course next sunday it is a new month august will  arrive next sunday which means also my birthday  

البته یکشنبه بعد، یک ماه جدیده که آگوست یکشنبه آینده میرسه، یعنی تولد

will be on its way oh dear so i will see you  next sunday from 2 p.m then you take you hippie  

من هم در راهه عزیزم یکشنبه آینده از ساعت 2 بعدازظهر می بینمت، سپس شما را هیپی می کنید

and don't forget there will also be what they  will also be a new lesson published on my youtube  

و فراموش نکنید که چیزهایی نیز وجود خواهد داشت همچنین یک درس جدید در کانال یوتیوب   من

channel on wednesday as well so on wednesday  there will be a new lesson and next sunday  

در روز چهارشنبه منتشر می شود، بنابراین چهارشنبه یک درس جدید و یکشنبه آینده وجود خواهد داشت.

i will be back with you with more of this i  hope you've enjoyed it thank you very much  

من با این موارد بیشتر با شما بازخواهم گشت، امیدوارم از آن لذت برده باشید با تشکر از شما خیلی

for your company today this is mr duncan in the  birthplace of english saying thanks for watching  

برای شرکت شما امروز، این آقای دانکن در زادگاه انگلیسی است که می‌گوید ممنون از تماشای

see you soon take care keep that smile upon  your face as you move amongst the human race  

به زودی می‌بینم، مراقب آن باشید که لبخند را روی صورت خود نگه دارید، همانطور که در میان نژاد بشر حرکت

see you very soon and of course you  know what's coming next yes you do

می‌کنید   خیلی زود شما را می‌بینم و البته می‌دانید که در آینده چه خواهد شد، بله شما

ta ta for now

فعلاً انجام می دهید