'THROW' words and phrases / English Addict LIVE CHAT & Learning / Sun 16th JANUARY 2022 - Mr Duncan

you

تو

huh

خخخ

huh

uh

اوه

hmm i'm leaving on a jet plane  don't know when i'll be back again  

هوم من با هواپیمای جت می روم  نمی دانم کی دوباره برمی

oh please i want to play some  more tennis maybe next year  

گردم   اوه لطفاً می خواهم بیشتر تنیس بازی کنم شاید سال آینده

hi here we are then yes we are back and  oh it's a gloomy day today here in england  

سلام اینجا هستیم پس بله برگشتیم و آه خیلی ناراحت کننده است امروز اینجا در

i hope where you are things are lovely and bright  we are back together again hello how lovely to see  

انگلستان   امیدوارم جایی که شما هستید همه چیز زیبا و روشن باشد ما دوباره با هم برگشتیم سلام چقدر دوست داشتنی است که

you it is english addict coming to you live from  the birthplace of english which just happens to be  

ببینم   شما معتاد انگلیسی است که از زادگاه انگلیسی که اتفاقاً به سراغ شما می آید زندگی می

oh my goodness it's england

کند   خدای من اینجا انگلیس است

oh hi everybody this is mr duncan in england  how are you today are you okay i hope so are you  

آه سلام به همگی این آقای دانکن در انگلستان است امروز چطورید، شما خوب هستید، امیدوارم پس

happy i hope you are feeling happy yes we are back  together again i don't know what's happening to my  

خوشحال باشید، امیدوارم احساس خوشحالی کنید بله، دوباره با هم برگشتیم، نمی دانم چه اتفاقی برای صدای من می افتد،

voice it's my voice is a little bit croaky today  i don't know why i was out and about yesterday  

صدای من کمی است غرغر امروز  نمی‌دانم چرا دیروز بیرون بودم   داشتم در

walking around and it was a little bit chilly  and also on friday something happened to me  

اطراف قدم می‌زدم و هوا کمی سرد بود و همچنین در روز جمعه اتفاقی برای من افتاد

something that i knew was going to happen  something i was not looking forward to happened  

چیزی که می‌دانستم قرار است بیفتد چیزی که منتظر آن

to me on friday oh another thing to mention you  will be pleased to hear that we have finally  

نبودم   برای من اتفاق بیفتد جمعه آه یک چیز دیگر به شما اشاره کنم خوشحال خواهم شد که بشنوم که

taken down the christmas decorations the  christmas tree was packed away last night

بالاخره   تزئینات کریسمس را حذف کردیم  درخت کریسمس دیشب بسته بندی

to be honest with you we didn't want to take  it down we wanted to keep the christmas tree up  

شد تا با شما صادق باشم، ما نمی خواستیم آن را پایین بیاوریم، می خواستیم درخت کریسمس را بالا نگه داریم

and the lights twinkling for the whole year  we actually thought about doing it but then  

و چراغ ها برای درخت کریسمس چشمک بزنند. کل سال ما واقعاً به انجام آن فکر می‌کردیم، اما بعد

we realized that maybe it was a little bit weird  if we did it so we decided to pack it away last  

فهمیدیم که شاید کمی عجیب باشد  اگر این کار را انجام می‌دادیم، بنابراین تصمیم گرفتیم

night reluctantly we were feeling reluctant i  like that word it's a great word it has a lovely  

شب گذشته آن را جمع کنیم   با اکراه احساس بی میلی می‌کردیم.

sound when you pronounce the t reluctant  oh yes so if you are feeling reluctant  

وقتی حرف t را تلفظ می‌کنید آه بله، پس اگر احساس بی‌میلی

it means you don't want to do something you are  hesitating you feel as if you don't want to do  

می‌کنید، به این معنی است که نمی‌خواهید کاری را انجام دهید، تردید دارید، احساس می‌کنید که انگار نمی‌خواهید انجام دهید.

the actual thing you are reluctant you are shying  away from doing it you are feeling reluctant  

با انجام این کار احساس بی میلی می کنید

so we were feeling reluctant last night we  didn't want to pack the christmas tree away  

بنابراین ما دیشب احساس بی میلی می کردیم  نمی خواستیم درخت کریسمس را بسته بندی

we like our christmas tree we love  it so much but sadly it had to go  

کنیم   ما درخت کریسمس خود را دوست داریم خیلی دوستش داریم اما متأسفانه مجبور

into the box for another few months but don't  worry because you know how fast time flies  

شد برای چند ماه دیگر داخل جعبه شود. نگران نباشید زیرا می دانید زمان چقدر سریع

it won't be long before we're putting  our christmas decorations up again my  

می گذرد. ​​دیری نمی گذرد که دوباره تزئینات کریسمس خود را انجام می دهیم.

name is mr duncan by the way you can see  on the screen it says right under my face

i talk about the english language i love  english you might even say that i am  

زبان انگلیسی که من عاشق انگلیسی هستم حتی ممکن است بگویید که من

one of these an english addict which  i am and i have a feeling that you are  

یکی از این معتادهای انگلیسی هستم که من هستم و احساس می کنم شما هستید

as well i talk about english i  love english the language the

همچنین در مورد انگلیسی صحبت می کنم من انگلیسی را دوست دارم،

language that started right here in england  this is the birthplace of english it is  

زبانی که درست از اینجا در انگلیس شروع شد. زادگاه انگلیسی است،

last week there were people on  the internet fighting and arguing  

هفته گذشته افرادی در اینترنت بودند که بر سر یک چیز خاص با هم دعوا و مشاجره می کردند

over one particular thing and this is something  that does happen from time to time especially  

و این چیزی است که هر از گاهی اتفاق می افتد، مخصوصاً

when we are talking about the english  language some people say that british english  

وقتی در مورد زبان انگلیسی صحبت می کنیم، برخی افراد می گویند که انگلیسی بریتانیایی

is the best english the best type of english  whilst other people say that american english  

است. بهترین انگلیسی بهترین نوع انگلیسی در حالی که دیگران می گویند که انگلیسی آمریکایی

is the best type of english some people say that  they are traditional in their way of thinking  

بهترین نوع انگلیسی است برخی افراد می گویند که آنها در طرز تفکرشان سنتی هستند

and so they believe that british english is the  right way to speak english of course if you watch  

و بنابراین آنها معتقدند که انگلیسی انگلیسی راه درستی برای صحبت کردن به زبان انگلیسی است البته اگر

my lessons and my live streams if you watch them  often you will know that i believe and i know  

درس‌های من و پخش‌های زنده من را تماشا کنید، اگر اغلب آنها را تماشا کنید، می‌دانید که من معتقدم و

for a fact that there is only one english  language with all of the roots and all of the  

می‌دانم که فقط یک زبان انگلیسی با همه ریشه‌ها و همه ریشه‌ها وجود دارد. از

words the base of the whole language there is only  one english language however there are some slight  

کلمات پایه کل زبان، فقط یک زبان انگلیسی وجود دارد، اما

variations when we talk about the english  language we talk about the different spellings  

وقتی در مورد زبان انگلیسی صحبت می کنیم، در مورد املای مختلف کلمات صحبت می کنیم،

of words there are some differences between  british english and american english not many  

تفاوت هایی بین انگلیسی بریتانیایی و انگلیسی آمریکایی وجود دارد که خیلی زیاد

but as i just said the core  the middle the center the base  

نیست. من فقط گفتم هسته   وسط وسط

of the english language is the same there  is only one english and that is english

پایه  زبان انگلیسی یکسان است، فقط یک انگلیسی وجود دارد و آن انگلیسی است،

but i'm sure the argument will carry on  forever and ever and ever i am almost certain  

اما مطمئن هستم که استدلال برای همیشه و همیشه و همیشه ادامه خواهد داشت، تقریباً مطمئن هستم

that it will so here we are then yes we have made  it all the way to the end of another week and  

که همینطور خواهد بود. اینجا هستیم، بله ، تا پایان یک هفته دیگر و

almost the end of another weekend as we are now  into the second half of january yes it's sunday

تقریباً به پایان یک آخر هفته دیگر رسیده ایم، همانطور که اکنون به نیمه دوم ژانویه رسیده ایم، بله یکشنبه است،

do we are back together i hope you've  had a good week i've had a busy week  

آیا دوباره با هم هستیم. امیدوارم هفته خوبی داشته باشید، هفته پرمشغله‌ای داشته‌ام،

lots of things going on i had a  rather stressful time on friday

اتفاقات زیادی در جریان است، جمعه زمان نسبتاً پر استرسی

i'm sure you don't want to hear about my problems  

داشتم، مطمئنم که نمی‌خواهید در مورد مشکلات من

and all of the pain that i had to go through on  friday i'm sure you don't want to hear about it

و تمام دردهایی که من می‌گویم بشنوید. باید جمعه را پشت سر بگذارم، مطمئن هستم که نمی‌خواهید در مورد آن بشنوید،

however i might still talk about it during  today's live stream we are on for two hours  

اما هنوز هم ممکن است در جریان پخش زنده امروزی که دو ساعت در

how do i do it a lot of people ask mr duncan  how are you able to come onto the internet  

آن هستیم صحبت کنم. می‌توانید هر یکشنبه وارد اینترنت شوید

every sunday and do that for two hours without  feeling tired because i'm standing up i don't sit  

و این کار را برای دو ساعت انجام دهید بدون اینکه احساس خستگی کنید زیرا من ایستاده‌ام،

down in a chair i always prefer to stand up when  i'm presenting so i stand here in front of the  

روی صندلی نمی‌نشینم، همیشه ترجیح می‌دهم وقتی ارائه می‌دهم بایستم، بنابراین من اینجا مقابل می‌ایستم.

camera for two hours every sunday and yes that  is when you can catch me right here on youtube  

هر یکشنبه دو ساعت از دوربین استفاده کنید و بله، این زمانی است که می‌توانید من را در اینجا در یوتیوب بگیرید.

english addict live sunday at 2 p.m uk time  every sunday i did mention another person  

not directly but there is another person mr steve  will be joining us in around about 15 minutes on  

در حدود 15 دقیقه

the live chat lots of things to talk about today  how is mr steve feeling during these first two i  

در   گپ زنده، بسیاری از چیزهایی که امروز باید در مورد آنها صحبت کنیم ، آقای استی چطور است در طول این دو اول احساس

suppose two weeks and a couple of days into 2022.  how is your year going i know it's only 16 days  

می‌کنم، فکر می‌کنم دو هفته و چند روز در سال 2022 می‌گذرد. سال شما چگونه می‌گذرد، می‌دانم که فقط 16 روز است،

but how how is your year going is it a good year  is it going okay so far i would say that january  

اما سال شما چگونه می‌گذرد، آیا سال خوبی است. آیا تا اینجای کار خوب پیش می‌رود. آن ژانویه

i don't know about you but i always find january  to be the worst month of the year the worst  

من شما را نمی‌دانم، اما همیشه ژانویه را بدترین ماه سال

i don't know why it always seems to go very  slowly a lot of people take a while to start  

می‌دانم   نمی‌دانم چرا همیشه به نظر می‌رسد که خیلی آهسته پیش می‌رود، بسیاری از مردم مدتی طول می‌کشند تا شروع

getting back to normal with their routines so  i always think that january is a month that  

به بازگشت به حالت عادی کنند. با روتین‌هایشان، بنابراین  همیشه فکر می‌کنم ژانویه ماهی است که

most people forget about quite quickly because  they're still coming around from all of their  

بیشتر مردم خیلی سریع آن را فراموش می‌کنند، زیرا آنها هنوز از

festivities and their celebrations some people  are still doing it can you believe it there are  

جشن‌ها و جشن‌هایشان می‌آیند، بعضی‌ها هنوز این کار را انجام می‌دهند.

people who are still celebrating the christmas  period and they are having their second new year  

جشن کریسمس و آنها دومین سال نو خود

as well of course we have the chinese new year the  lunar new year coming in around about three weeks  

را دارند   همچنین البته ما سال نو چینی داریم، سال جدید قمری حدوداً سه هفته دیگر می‌آید

also the olympic games are starting in china  lots of things going on at the moment in china  

همچنین بازی‌های المپیک در چین شروع می‌شوند چیزهای زیادی در حال انجام است. در چین

because they have discovered that you know  you know what i'm going to say the thing  

زیرا آنها متوجه شده‌اند که شما می‌دانید  می‌دانید که می‌خواهم چه بگویم، چیزی

that we're all talking about and that  many people are i would say afraid of

که همه ما درباره آن صحبت می‌کنیم و بسیاری از مردم از آن

is now occurring once again in china so they are  getting rather worried because of the situation  

می‌ترسند که اکنون بار دیگر در چین رخ می‌دهد، بنابراین آن‌ها به جای آن دچار می‌شوند. به دلیل وضعیت نگرانم

there as the olympic games loom in the distance  we have the live chat up and running oh hello  

آنجا که بازی‌های المپیک در دوردست پیش می‌آیند ما چت زنده را راه‌اندازی می‌کنیم،

to the live chat nice to see you here today  nice also it's nice also to see that youtube  

سلام   به چت زنده خوشحالم که امروز شما را اینجا می‌بینم  همچنین خوشحالم که

is promoting my live stream they're not by the  way they are not once again hello to euphonium  

یوتیوب   پخش زنده من را تبلیغ می‌کند. نه به هر حال آنها یک بار دیگر به Euphonium

oh hello to you guess what euphonium  you are first on today's live chat

سلام نمی کنند   اوه سلام به شما حدس بزنید چه euphonium هستید  اولین بار در چت زنده امروز

you know what we haven't had  for a long time euphonium  

می دانید چه چیزی را برای مدت طولانی نداشتیم.

congratulations and i suppose  that also deserves a fancy pants

that's it that's all we're having so  congratulations euphonium you are first on today's  

این تمام چیزی است که داریم بنابراین تبریک می‌گوییم شما اولین نفر در

live chat oh by the way today we are talking about  words and phrases connected to an action something  

چت زنده امروز هستید، اتفاقاً امروز در مورد کلمات و عبارات مرتبط با یک عمل صحبت

you can do something that might happen to you or  something that can be used as a phrasal verb we  

می‌کنیم      که می‌توانید کاری انجام دهید که ممکن است برای شما اتفاق بیفتد یا چیزی که می‌تواند به عنوان یک فعل عبارتی استفاده شود، ما

are looking at the word throw today mr steve will  also be with us chatting about all sorts of things  

به کلمه پرتاب امروز نگاه می‌کنیم، آقای استیو همچنین با ما خواهد بود و در مورد انواع چیزها گپ

yes we have taken the christmas tree  down you'll be pleased to hear oh also  

می‌زنیم   بله، درخت کریسمس را پایین آورده‌ایم از شنیدن آه نیز خوشحال می‌شوید.

mr steve has discovered a new type of jaffa  cake as you know i am a big fan of sweet things  

نوع جدیدی از کیک یافا کشف کرده است همانطور که می دانید من از طرفداران پر و پا قرص چیزهای شیرین هستم

but i love jaffa cakes little sponge biscuits  with some orange jelly and some chocolate on  

اما من عاشق کیک یافا هستم بیسکویت های اسفنجی کوچک با مقداری ژله پرتقال و مقداری شکلات روی

the top i absolutely love jaffa cakes steve has  found a new type of jaffa cake and guess what  

روی آن کاملاً عاشق کیک یافا هستم استیو نوع جدیدی از یافا پیدا کرده است. کیک و حدس بزنید که

he's bought some for me i won't show them just  yet but i think today because we have one left  

او برای من چه چیزی خریده است، من هنوز آنها را نشان نمی‌دهم، اما فکر می‌کنم امروز چون یکی از آن‌ها باقی مانده است

we have one of the jaffa cakes left but they are  a special kind of chaffa cake very special very  

، یکی از کیک‌های یافا باقی مانده است، اما آنها یک نوع خاص از کیک چافا هستند، بسیار خاص، بسیار

unusual so for those who don't like me eating food  because i do get a lot of complaints whenever i  

غیرمعمول، بنابراین برای آن‌ها کسانی که دوست ندارند غذا بخورم، زیرا هر زمان که

eat food on the live stream people always write to  me and say mr duncan we thought it was disgusting  

غذا می‌خورم در پخش زنده، شکایت‌های زیادی می‌کنم، مردم همیشه برای من نامه می‌نویسند و می‌گویند آقای دانکن، ما فکر

it was so disgusting when you decided  to eat some food on the live chat  

می‌کردیم منزجرکننده بود، وقتی تصمیم گرفتی مقداری غذا بخوری چت زنده

so today we will be eating some food live but  no ordinary food it is a special jaffa cake a  

بنابراین امروز مقداری غذا را به صورت زنده می خوریم، اما نه غذای معمولی، یک کیک جافای خاص  یک

special type of java cake so you know that  i love sweet things and i will be proving it  

نوع خاص از کیک جاوا است، بنابراین می دانید که من عاشق چیزهای شیرین هستم و بعداً آن را ثابت خواهم

later on hello to sandra hello also to  palmyra we have beatriz we also have oh hello

کرد   سلام به ساندرا سلام به پالمیرا که داریم. beatriz ما هم داریم اوه سلام

hello to you hello to you i'm amarawa also we have  it's sire hello idziah who is watching in madrid  

سلام به شما سلام به شما من اماراوا هستم همچنین ما داریم این آقا سلام idziah است که در مادرید تماشا می کند

please give me a call if you are going to visit  madrid some time thank you itzia well who knows  

لطفاً اگر قصد دارید برای مدتی از مادرید دیدن کنید با من تماس بگیرید ممنون itzia خوب که می داند

who knows what will happen in the future because  if you were watching last week and the week before  

کی می داند در آینده چه اتفاقی می‌افتد، زیرا اگر هفته گذشته و هفته قبل آن را تماشا می‌کردید،

you know that we were talking about doing  something a little different doing something  

می‌دانید که ما در مورد انجام کاری متفاوت صحبت می‌کردیم،

special probably next year we are thinking about  doing some traveling and maybe we we will arrange  

احتمالاً سال آینده به انجام سفرهایی فکر می‌کنیم و شاید قرار ملاقاتی بگذاریم.

a meet-up for those who can do that so we we we  might actually have a meet-up a get-together in  

- برای کسانی که می توانند این کار را انجام دهند، بنابراین ما ممکن است در یک مکان خاص با هم ملاقات داشته

a certain place we will see what happens hello  olga hello to you sandra gonzalez is here today  

باشیم، ببینیم چه اتفاقی می افتد سلام. الگا سلام به شما ساندرا

duong is also here we have vitas hello vitas i'm  so sorry that you weren't first on today's live  

گونزالس امروز اینجاست. سلام ویتاس من خیلی متاسفم که شما اولین نفر در چت زنده امروز

chat but maybe next week you will be first who  knows we will have to wait and see we also have  

نبودید، اما شاید هفته آینده اولین نفر باشید که می داند باید منتظر بمانیم و ببینیم که ما هم داریم

oh hello louis mendes is here today oh by the  way we are talking about something that is  

اوه سلام لوئیس مندز امروز اینجاست. صحبت کردن در مورد چیزی که

or was french there is a big celebration  taking place in france to celebrate  

یا فرانسوی بود، جشن بزرگ در فرانسه برای

the 400th anniversary of a very special person you  might even say that he was the french shakespeare  

جشن    400 سالگرد یک شخص بسیار خاص برگزار می‌شود، حتی ممکن است بگویید که او شکسپیر فرانسوی بود

all that coming up a little bit later on  so just in case you are watching in france  

همه اینها کمی بعدتر برگزار می‌شود تا در صورت امکان شما در فرانسه تماشا

we will be talking about you a little bit later on  we also have jut hello jut g who says come on man  

می کنید   کمی بعد در مورد شما صحبت خواهیم کرد  همچنین jut hello jut g که می گوید بیا مرد

come on i don't know what that means  can i just say jut you seem a little bit  

بیا من نمی دانم معنی آن چیست می توانم بگویم فقط کمی

impatient maybe you should calm  down take a chill pill and relax  

بی تاب به نظر می آیی   شاید شما باید آرام باشید  یک قرص سرماخوردگی بخورید و استراحت کنید

i am here now alessandra says sempre hello to you  privit by the way is hello in russian we also have  

من الان اینجا هستم الساندرا می‌گوید semper hello to you privit در ضمن سلام به روسی ما هم داریم

tomek hello tomic nice to see you here it  seems like a very long time since we were  

tomek hello tomic خوشحالم که شما را اینجا می‌بینم  به نظر می‌رسد خیلی وقت است که

here together why i don't know why but this week  has been a very long week one of the reasons why  

اینجا بودیم با هم چرا من نمی دانم وای چرا اما این هفته یک هفته بسیار طولانی بود یکی از دلایلی که

last week leading into this weekend seemed  long is because on friday i went to the dentist  

هفته گذشته منتهی به این آخر هفته  طولانی به نظر می رسید این است که روز جمعه به دندانپزشک رفتم

oh dear so it was my regular checkup the lovely  lovely dental assistant or dental hygienist  

اوه عزیزم، پس این معاینه منظم من بود که دستیار دندانپزشک دوست داشتنی یا بهداشت دندان

her name is lydia i love that name you don't meet  many lydia's lydia it's a great name actually  

او بود. اسم لیدیا است من آن اسم را دوست دارم که شما نمی‌شناسید  لیدیا لیدیا در واقع یک نام عالی است

so lydia my dental hygienist was very impressed  with my teeth i have been taking very good care  

بنابراین لیدیا، متخصص بهداشت دندان من بسیار تحت تأثیر دندان‌هایم قرار گرفت، من به خوبی

of my teeth and she said duncan you have been  taking very good care of your teeth except

از دندان‌هایم مراقبت می‌کردم و او گفت دانکن، شما خیلی از دندان‌هایم مراقبت می‌کنید. از دندان‌های

for the back now if there are any dentists  watching and i know there are some you will  

خود به‌جز پشت دهان مراقبت کنید، اگر دندان‌پزشکی در حال تماشای آن باشد و من می‌دانم تعدادی وجود دارند،

know that the back of your teeth at the very  back of your mouth are very hard to keep clean  

می‌دانید که تمیز نگه داشتن پشت دندان‌های شما در پشت دهان بسیار سخت است

and it would appear that that is the only problem  i'm having at the moment so all of my lovely front  

و به نظر می‌رسد که تنها مشکلی است که در حال حاضر با آن روبرو هستم، بنابراین تمام دندان‌های جلویی دوست‌داشتنی من

teeth are lovely she said your teeth are lovely at  the front you have done such a good job of making  

دوست‌داشتنی هستند، او گفت دندان‌های شما در قسمت جلویی دوست‌داشتنی هستند، شما کار خوبی انجام دادید که

them sparkle but unfortunately at the back of my  mouth she said oh oh duncan there are still some  

آنها را درخشان کردید، اما متاسفانه در پشت دهان من او گفت اوه دانکن هنوز

problems here the back of your mouth you've  got to brush a little bit more at the back

مشکلاتی در پشت دهانت وجود دارد که باید کمی بیشتر پشت دهانت را مسواک

so on friday she had to she had to put lots and  lots of anesthetic into my gums so she could clear  

بزنی، بنابراین روز جمعه مجبور شد مقدار زیادی داروی بی حس کننده را در لثه های من بگذارد تا بتواند

all of the the mess and the the dirt and  the rotten food out of the back of my gums  

همه آشفتگی‌ها و کثیفی‌ها و غذای فاسد را از پشت لثه‌هایم پاک کرد

and she spent a long time doing it so i don't  know what was at the back i think there must have  

و او مدت زیادی را صرف انجام آن کرد، بنابراین نمی‌دانم پشت آن چه چیزی بود، فکر می‌کنم

been at least two or three meals tucked away in my  gums at the back but it was great though because i  

حداقل دو یا دو تا بوده است. سه وعده غذا در پشت لثه‌ام گذاشته شده بود، اما عالی بود، زیرا

couldn't feel anything so my gums were completely  numb because of the anesthetic so she gave me  

نمی‌توانستم چیزی احساس کنم، بنابراین لثه‌هایم به دلیل بی‌حسی کاملاً بی‌حس شده بودند، بنابراین او

this lovely anesthetic local anesthetic it made my  gums numb but it also had the strange side effect  

این بی‌حس کننده موضعی دوست‌داشتنی را به من داد که لثه‌هایم را بی‌حس کرد، اما همچنین عارضه جانبی عجیب

of making my face numb so when i got back home  steve said what's happened to you so one side of  

بی حس کردن صورتم به طوری که وقتی به خانه برگشتم استیو گفت چه اتفاقی برایت افتاده است بنابراین یک طرف

my face was all hanging down because of the  anesthetic that the dentist had given to me

صورتم به دلیل بی حسی که دندانپزشک به من داده بود آویزان بود

but it but i think it was a good idea because she  did a lot of work at the back of my mouth in fact  

اما فکر می کنم این یک ایده خوبی است زیرا او کارهای زیادی در پشت سر انجام داد در واقع دهان

today i can still feel the pain there is a strange  ache at the back of my mouth where the dentist was  

من امروز هنوز می توانم درد را احساس کنم، درد عجیبی در پشت دهانم وجود دارد، جایی که دندانپزشک در حال دندان

gouging and scraping so my front teeth are  lovely but she said no you need to take more care  

کشیدن و تراشیدن است، بنابراین دندان های جلویی من زیبا هستند، اما او گفت نه، شما باید بیشتر مراقب

of your back teeth i'm sure claudia knows all  about that claudia is our regular dentist palmyra  

دندان های عقب خود باشید. مطمئنم کلودیا همه چیز را درباره اینکه کلودیا دندانپزشک همیشگی ماست می‌داند پالمیرا

says lydia is not a common name for britons yes  lydia is is a traditional i suppose you would say  

می‌گوید لیدیا نام رایجی برای بریتانیایی‌ها نیست، بله، لیدیا یک نام سنتی است، فکر می‌کنم شما بگویید

it's an old-fashioned name so there used to  be lots of lydias around many years ago lydia  

این یک نام قدیمی است، بنابراین قبلاً تعداد زیادی لیدیا در اطراف بسیاری وجود داشت. سال‌ها پیش، لیدیا

used to be a popular name a woman's name very  popular but you don't meet many lydia's anymore

نام محبوبی بود که نام یک زن بسیار پرطرفدار بود، اما دیگر نام لیدیا زیادی را نمی‌بینید،

hello mr duncan can we all create a whatsapp group  so we can talk to each other and connect hello  

سلام آقای دانکن، آیا همه ما می‌توانیم یک گروه واتس‌اپ ایجاد کنیم تا بتوانیم با یکدیگر صحبت کنیم و hello

mega mega that is a good idea the only problem  is sometimes when you have these new groups  

مگا مگا را به هم وصل کنیم، این ایده خوبی است تنها مشکل گاهی اوقات وقتی این گروه‌های جدید

they will happen for a short time  but then slowly they will fade away  

را دارید   برای مدت کوتاهی اتفاق می‌افتند اما سپس به آرامی محو می‌شوند

so over the years there have been many whatsapp  groups connected to my lessons but quite often  

بنابراین در طول سال‌ها گروه‌های واتس‌اپ بسیاری به درس‌های من متصل شده‌اند، اما اغلب   با

over time people will go away they will leave they  will forget to join and then they slowly fade away  

گذشت زمان، افراد به یک سری می‌روند. راهی که آنها را ترک می کنند فراموش خواهند کرد که بپیوندند و سپس به آرامی محو می شوند

unfortunately but it is a good idea i'm  not saying no i do think it's a good idea

متأسفانه اما ایده خوبی است که نه نمی گویم فکر می کنم ایده خوبی است

apparently lydia is a common name  in argentina very interesting

ظاهراً لیدیا نام رایجی است در آرژانتین بسیار جالب

claudia hello claudia nice to see you here mr  duncan i am glad to know that you are taking  

کلودیا سلام کلودیا خوب است آقای دانکن شما را اینجا می‌بینم ، خوشحالم که می‌دانم

care of your teeth well yes most of them i  would say that maybe 90 percent of my teeth are  

به‌خوبی از دندان‌هایتان مراقبت می‌کنید، بله، بیشتر آنها می‌توانم بگویم که شاید ۹۰ درصد دندان‌های من

very healthy but i think the problem is at  the back you see i think most people have  

بسیار سالم هستند، اما فکر می‌کنم مشکل در پشتی است که می‌بینید. مردم

this difficulty with their back teeth it's very  hard to keep them clean because you can't get  

این مشکل را با دندان‌های عقب خود دارند، تمیز نگه داشتن آن‌ها بسیار سخت است، زیرا نمی‌توانید

to the back of your mouth it's very hard to  get the toothbrush right at the back so so  

به پشت دهانتان برسید، درست کردن مسواک در پشت بسیار سخت است، بنابراین

maybe that's the problem i'm having at the moment  anyway she's going to see me in three months time  

شاید مشکلی که من در آن دارم همین است. به هر حال او تا سه ماه دیگر مرا می‌بیند

and i promised i made a promise i said i promise  that my teeth will have no problems there will  

و من قول دادم قول داده‌ام گفتم قول

be nothing wrong with my teeth the next time i  come to see you so i'm going to take extra care  

می‌دهم دندان‌هایم مشکلی نداشته باشند دفعه بعد که برای دیدن شما بیایم مشکلی برای دندان‌هایم پیش نخواهد آمد، پس می‌روم. برای مراقبت بیشتر

with my back teeth to make sure that they don't  go all smelly and stinky i will try my best  

از بابام دندان‌ها را کنار بگذارید تا مطمئن شوم همه‌شان بدبو و بدبو نمی‌شوند، تمام تلاشم را می‌کنم

talking of smelly and stinky mr steve will be  with us soon mr steve will be with us on the  

صحبت از بدبو و بدبویی آقای استیو با ما خواهد بود به زودی آقای استیو با ما در

live chat i wonder what mr steve will be talking  about today i have no idea because i'm not psychic

چت زنده خواهد بود. در مورد امروز من هیچ نظری ندارم زیرا روانی

talking of which do you have any predictions  for 2022 this is something i wanted to talk  

نیستم که در مورد کدام پیش‌بینی برای سال 2022 صحبت می‌کنم، این چیزی است که من می‌خواستم در

about last week actually is there anything  that you predict might happen this year  

مورد آن صحبت کنم، در واقع آیا چیزی وجود دارد که پیش‌بینی می‌کنید ممکن است امسال اتفاق بیفتد

and this always happens at the beginning of the  year a lot of people try to make predictions  

و این همیشه در آغاز اتفاق می‌افتد. در سال، بسیاری از مردم سعی می‌کنند پیش‌بینی‌هایی انجام دهند،

maybe predictions about the economy or maybe  predictions about world events politics

شاید پیش‌بینی‌هایی درباره اقتصاد یا شاید پیش‌بینی‌های مربوط به رویدادهای جهانی،

a very hot topic at the moment here in the uk a  lot of people are talking about politics in the uk  

موضوعی بسیار داغ در حال حاضر اینجا در بریتانیا است، بسیاری از مردم به دلایل مختلف درباره سیاست در بریتانیا صحبت می‌کنند.

for various reasons so do you have any  predictions for this year is there anything  

شما پیش‌بینی‌هایی برای امسال دارید، آیا اتفاقی وجود دارد

you think might happen this year we will all  take a look into our crystal balls later on  

که فکر می‌کنید ممکن است امسال اتفاق بیفتد، همه ما  بعداً نگاهی به توپ‌های کریستالی خود خواهیم انداخت

right now we have an excerpt from  one of my full english lessons  

همین الان گزیده‌ای از یکی از درس‌های انگلیسی کامل من داریم

and this is taken from full english number 32  and then after this he is here in the studio  

و این برگرفته از شماره انگلیسی کامل 32 و بعد از آن او اینجا در استودیو

he's waiting outside that door to come in here and  entertain you yes it's mr steve he's on his way

است   بیرون از آن در منتظر است تا وارد اینجا شود و شما را سرگرم کند بله، آقای استیو او در راه است

hi everybody and welcome to what can only  be described as a video language lesson  

سلام به همه و خوش آمدید به چیزی که فقط به عنوان یک زبان ویدیویی توصیف می شود. درسی

posted on the internet coming to you from the  birthplace of the author a.a milne who wrote the  

که در اینترنت پست شده است، از زادگاه نویسنده A.a Milne که

stories of winnie the pooh and his various animal  friends plus his human companion christopher robin  

داستان های وینی پو و دوستان حیوانی مختلف او به همراه همدم انسانی او کریستوفر رابین

did you know that christopher robin was a real  person in fact he was a.a milne's son england is  

را نوشته است، می آید. پسر میلن، انگلستان،

also the birthplace of the english language which  is why we are all here today so without any more  

همچنین زادگاه زبان انگلیسی است ، به همین دلیل است که همه ما امروز اینجا هستیم، بنابراین بدون هیچ

small talk or jibber-jabbering let's get on with  today's full english lesson which will start right

حرف کوچک یا جسور، بیایید به درس کامل انگلیسی امروزی ادامه دهیم که همین الان شروع می شود،

now

your memory can play tricks on you you might be at  work doing something mundane when all of a sudden  

حافظه شما می تواند شما را فریب دهد. ممکن است در حال انجام کاری پیش پا افتاده باشید که

a memory pops into your head it might be a random  moment from your past something that has left an  

ناگهان خاطره‌ای در ذهن شما ظاهر می‌شود، ممکن است لحظه‌ای تصادفی از گذشته شما باشد، چیزی که

impression on you might simply pop up in your head  you might have a flashback a moment in the present  

تأثیری روی شما گذاشته است. به سادگی در سر شما ظاهر می شود  ممکن است یک لحظه در زمان حال یک فلاش بک داشته باشید

can send you back in time a certain sound or smell  from your childhood that occurs in the present  

می تواند شما را به زمان بازگرداند، یک صدا یا بوی خاص از دوران کودکی شما که در زمان حال رخ می دهد

can transport you back to your younger years  sometimes the memories consist of unhappy events  

می تواند شما را به سال های جوانی تان برگرداند گاهی اوقات خاطرات ناخوشایند هستند. وقایع

and moments we would rather forget looking back  on your life experiences is normal you reminisce  

و لحظاتی که ترجیح می‌دهیم فراموش کنیم نگاه کردن به تجربیات زندگی‌تان طبیعی است. شما به یاد

you reflect you consider what occurred by  remembering the events that went before  

می‌آورید   فکر می‌کنید با یادآوری رویدادهای قبل

as we get older our distant memories become more  precious your memories make you the person you are  

وقتی که پیرتر می‌شویم، خاطرات دور ما ارزشمندتر می‌شوند  خاطرات شما شما را شخصی می‌کند

they are your individual experiences  that are an irreplaceable part of you  

که هستید. تجربیات فردی شما که بخش غیرقابل جایگزینی از شما

here are two words that look similar but have  different meanings the words are frill and  

هستند   در اینجا دو کلمه وجود دارد که شبیه به هم هستند اما معانی متفاوتی دارند. کلمات frill و

thrill firstly the word frill with an f means  an attractive addition or decoration you make  

هیجان اولاً کلمه frill با یک f به معنای اضافه یا تزئینی

something look more appealing by adding frills  you might see a frill on a woman's dress or skirt  

جذاب است   که با افزودن زواید  چیزی را جذاب‌تر نشان می‌دهید. ممکن است روی لباس یا دامن یک زن

you might add frills to a pair of curtains so  as to make them stand out more so something  

زواید ببینید   می‌توانید به یک جفت پرده زواید اضافه کنید تا آن‌ها را درست کنید. بیشتر متمایز شوید، بنابراین چیزی

that makes an item seem more appealing is a frill  in business you might see frills being added to a  

که باعث می‌شود یک کالا جذاب‌تر به نظر برسد، یک چیز جالب در تجارت است، ممکن است ببینید که چیزهای دیگری

particular type of service this hotel is worth  staying at just for the frills the extravagant  

به نوع خاصی از خدمات اضافه می‌شوند که این هتل ارزش اقامت در آن را دارد ، فقط برای

services added to something can be described as  frills of course the opposite can also be true  

چیزهایی که خدمات فوق‌العاده اضافه شده به چیزی را می‌توان به عنوان «زیبا» توصیف کرد. البته برعکس نیز می‌تواند صادق باشد

if a business wants to cut costs or make something  more affordable then they might take away the  

اگر یک کسب‌وکار بخواهد هزینه‌ها را کاهش دهد یا چیزی را مقرون به صرفه‌تر کند، ممکن است خدمات اولیه‌ای را از بین ببرد،

frills a basic service without the unnecessary  comforts or luxury can be described as no frills  

بدون نیاز به راحتی یا تجملات غیرضروری را می‌توان به‌عنوان بی‌چیز توصیف

the air ticket to france is very cheap but  it comes with no frills you are getting the  

کرد. بلیط هواپیما به فرانسه بسیار ارزان است. اما بدون زواید می‌آید، شما

basic flight with nothing added as a bonus a basic  service is a no-frills service then there is the  

پرواز اولیه را دریافت می‌کنید و چیزی به عنوان پاداش اضافه نمی‌شود، یک سرویس  پایه یک سرویس بدون زواید است، سپس

word thrill which can be either a noun adjective  or verb something that makes you feel a sudden  

کلمه هیجان وجود دارد که می‌تواند یک صفت اسمی یا فعل چیزی باشد که باعث می‌شود احساس عجله ناگهانی کنید.

rush of excitement can be described as a thrill  it was a thrill to see bts in concert last night  

هیجان را می توان به عنوان یک هیجان توصیف کرد  دیدن bts در کنسرت

i was thrilled to be asked to speak at the  seminar the sudden rush of excitement is a thrill  

دیشب هیجان انگیز بود   از اینکه از من خواسته شد در سمینار صحبت کنم هیجان ناگهانی هیجان انگیز بود هیجان زده شدم. هیجان انگیز است

you feel the thrill your breathing becomes deeper  your heart might suddenly start racing you are  

احساس می‌کنید که نفس‌هایتان عمیق‌تر می‌شود ممکن است ناگهان قلبتان شروع به تپیدن

feeling the thrill the thing that gives you the  thrill is thrilling such as a thrilling fairground  

کند.   احساس می‌کنید هیجان چیزی که به شما هیجان می‌دهد هیجان‌انگیز است، مانند یک میدان نمایشگاهی هیجان‌انگیز

ride a thrilling movie or a thrilling expedition  the thrilling thing is the thrill the thrill is  

سوار یک فیلم هیجان‌انگیز یا سفری هیجان‌انگیز  هیجان انگیز است. هیجان

what you get from the thing that is thrilling you  an excited looking person can appear thrilled the  

چیزی است که از چیزی که شما را هیجان زده می کند دریافت می کنید  یک فرد هیجان زده می تواند هیجان زده به نظر برسد

smile on his face told me that he was thrilled  to be there so as a noun thrill names the feeling  

لبخند روی صورتش به من گفت که از بودن در آنجا هیجان زده است، بنابراین همانطور که یک اسم هیجان احساس   را

as a verb you can cause a person to feel thrilled  and as an adjective a person can appear thrilled  

به عنوان یک فعل نامگذاری می کند که می توانید باعث ایجاد یک شخص شوید. برای احساس هیجان و به عنوان یک صفت، یک فرد می تواند هیجان زده به نظر برسد

so there you have it frill and thrill two similar  looking words with very different meanings

بنابراین دو کلمه مشابه با معانی بسیار متفاوت

it's true that the english language can be  quite confusing especially when it comes to  

را می بینید، این درست است که زبان انگلیسی می تواند کاملاً گیج کننده باشد به خصوص وقتی صحبت از

pronunciation good examples of this occurrence  are the words lose and loose chose and choose  

تلفظ می شود نمونه های خوبی از این اتفاق هستند. کلمه از دست دادن و شل شدن انتخاب و انتخاب کنید

firstly the word lose means to mislay something  it describes the sudden loss of an item or person  

ابتدا کلمه از دست دادن به معنای گمراه کردن چیزی است که بیانگر گم شدن ناگهانی یک مورد یا شخص است.

the spelling of lose often causes confusion for  many when it comes to written english the word  

املای lost اغلب وقتی صحبت از انگلیسی نوشتاری به میان می‌آید برای بسیاری گیج می‌شود، کلمه

chose is used in the past tense as  something that has been chosen you chose it  

chose در زمان گذشته به‌عنوان چیزی که انتخاب شده است استفاده می‌شود، شما آن را انتخاب کردید

i chose this dress yesterday whilst out  shopping so despite the similar spelling  

.

the word lose and chose are pronounced very  differently then we have loose and choose  

chose بسیار متفاوت تلفظ می‌شوند سپس ما loose داریم و انتخاب

firstly the word loose means the state of  slackness or free movement i have a loose tooth  

می‌کنیم ابتدا کلمه loose به معنای حالت سستی یا حرکت آزاد است.

i should go to the dentist i guess then there  is choose which describes the action of making  

a selection you select something you choose an  item i will choose my wedding dress tomorrow  

چیزی که شما یک مورد انتخاب می‌کنید، من فردا لباس عروسی خود را انتخاب

it's worth remembering that while chose  and chews are related lose and loose  

می‌کنم   ارزش این را دارد که به خاطر بسپارید که در حالی که انتخاب کردن و جویدن‌ها مرتبط هستند از دست دادن و گشاد

are not thus proving that the english language  can sometimes be a very confusing thing indeed

بودن   بنابراین ثابت نمی‌کند که زبان انگلیسی گاهی اوقات می‌تواند چیز بسیار گیج‌کننده‌ای باشد، در

there it was one of my many full english  lessons that you can find on my youtube channel  

واقع یکی از انگلیسی‌های کامل من بود. دروسی را که می توانید در کانال یوتیوب من بیابید

and if you want to find out more  about them just check my channel out  

و اگر می خواهید بیشتر درباره آنها بدانید، کافی است کانال من را بررسی کنید

and hopefully you will find lots of  useful english lessons right there

و امیدوارم که بسیاری از درس‌های مفید انگلیسی را

here he is

همین‌جا پیدا می‌کنم او

hello hello mr duncan hello lovely viewers across  the world our family of english learners would you  

سلام سلام آقای دانکن سلام بینندگان دوست‌داشتنی در سرتاسر دنیا، خانواده ما از زبان‌آموزان انگلیسی، مایلند شما

like some applause uh okay because i haven't  given you applause for a long time here we go

را تشویق کنند، اوه خیلی وقت است که شما را تشویق نکرده‌ام.

a lot of people ask what does mr steve do not  a lot is the answer during all of the time when  

بسیاری از مردم می پرسند که آقای استیو چه کاری انجام نمی دهد پاسخ بسیار زیادی است در تمام مدت زمانی که

when we're not together here on youtube well can i  just say steve is someone who never likes to stay  

وقتی اینجا در یوتیوب با هم نیستیم می توانم فقط بگویم استیو کسی است که هرگز دوست ندارد

still for very long always active always active  mr duncan i think you are a person who likes to be  

برای مدت طولانی بی حرکت بماند و همیشه همیشه فعال باشد. فعال آقای دانکن من فکر می کنم شما فردی هستید که دوست دارید

doing things yes i don't like to be sitting around  with my thoughts creating stress in my mind mind  

کارها را انجام دهید بله من دوست ندارم دور هم بنشینم با افکارم که در ذهن من استرس ایجاد می کند

you i've developed this wonderful technique so i  can be actually doing tasks and torturing myself  

شما من این تکنیک فوق العاده را توسعه داده ام بنابراین می توانم واقعاً کارها را انجام دهم و شکنجه کردن

internally with thoughts at the same time i've  developed this skill it's like a gift doesn't  

درونی خودم با افکار در همان زمان من این مهارت را توسعه داده ام مثل یک هدیه است مهم نیست

matter how complicated the task i can still have  this inner dialogue constantly torturing me wow  

که چقدر کار پیچیده ای است که هنوز می توانم انجام دهم.

you will have to teach everyone how to how  to become that that is correct tormented  

چگونه می‌توان درست عذاب

it's the opposite of uh meditation and mindfulness  the opposite of that so if you are too calm  

داد، برعکس مدیتیشن و تمرکز حواس است ، برعکس آن، بنابراین اگر خیلی آرام

and relaxed i can teach you how to be the  opposite well you can actually divide stress  

و آرام هستید، می‌توانم به شما یاد بدهم که چگونه برعکس باشید، در واقع می‌توانید استرس را تقسیم کنید،

whilst still carrying on with your life so you  can still have the torment of everyday life whilst  

در حالی که همچنان به زندگی خود ادامه می‌دهید. بنابراین شما هنوز می‌توانید عذاب زندگی روزمره را داشته باشید، در حالی که

still carrying out all of the tasks yes you can  the secret is though i'm sort of joking are you  

هنوز تمام وظایف را انجام می‌دهید، بله، می‌توانید، راز این است که من به نوعی شوخی

the secret is you've got to for example people say  you know go for a walk at lunchtime in your break  

می‌کنم، در وقت ناهار در زمان استراحت راه بروید

yes to get because i'm sat in front of computers  all the time does it help uh well you see the  

بله برای رسیدن به این هدف، زیرا من همیشه جلوی رایانه نشسته‌ام  آیا این کمک می‌کند، خوب، می‌بینی

people people say don't they go for a walk go for  some exercise the trouble is i find when you go  

افرادی که می‌گویند پیاده‌روی نمی‌روند، برای ورزش کردن بروید، مشکل این است که وقتی شما

for a walk because it's such a i mean i love going  out for a walk but it's a mundane task it doesn't  

به پیاده روی می روی زیرا این چنین است، یعنی من عاشق بیرون رفتن برای پیاده روی هستم، اما این یک کار پیش پا افتاده است، انجام

it doesn't require any effort on your behalf  to do it and therefore i find my mind actually  

آن نیازی به هیچ تلاشی از جانب شما نیست و بنابراین متوجه می شوم که ذهن من در واقع

can become more active when i'm walking  and can create more stress than if i was at  

می تواند فعال تر شود. وقتی راه می‌روم و می‌توانم بیشتر خلق کنم استرس نسبت به زمانی که

sitting doing my work because suddenly the  things that are worrying you you're not  

نشسته بودم و کارم را انجام می‌دادم، زیرا ناگهان چیزهایی که شما را نگران

um you're not doing work anymore say that that's  not distracting you and so something that's  

می‌کنند، دیگر کار نمی‌کنید، می‌گویند که این حواس شما را پرت نمی‌کند و بنابراین چیزی که

worrying you can actually become more intense so  you need i used to find swimming was very good  

نگران‌کننده است، در واقع می‌توانید شدیدتر شوید، بنابراین به آن نیاز دارید. قبلاً می‌دانستم شنا کردن خیلی خوب است

yes because when you're swimming you have to  concentrate on not drowning that's true yeah i've  

بله، زیرا وقتی شنا می‌کنید باید روی غرق نشدن تمرکز کنید، این درست است، بله،

noticed that it requires more effort mentally to  swim than it does to walk uh and it's the same the  

متوجه شده‌ام که برای شنا کردن به تلاش ذهنی بیشتری نسبت به راه رفتن نیاز است، و این همان

other thing i've discovered oh no i won't say that  because that might give away something yes don't  

چیز دیگری است. من متوجه شدم اوه نه، این را نمی گویم  زیرا ممکن است چیزی را به ارمغان بیاورد بله، هیچ

don't say anything else steve but you've got to  have a task okay steve that distracts you enough  

چیز دیگری نگو استیو، اما باید کاری داشته باشی باشه استیو که به اندازه کافی حواس تو را پرت

okay you know specifically you also need to learn  when to stop talking about a certain subject so  

کند  باید یاد بگیرم کی صحبت کردن در مورد یک موضوع خاص را متوقف

we can move on what i was going to say is i  i have some of my best ideas and some of my  

کنیم تا بتوانیم به آنچه می‌خواهم بگویم ادامه دهیم این است که من برخی از بهترین ایده‌ها و برخی از

lovely moments of imagination whilst walking i  don't know why if i'm walking i often find that  

لحظات دوست‌داشتنی تخیل خود را در حین راه رفتن دارم ، نمی‌دانم چرا اگر در حال راه رفتن اغلب متوجه می شوم که

my my mind becomes more free and quite often i  have little ideas little things that i want to do  

ذهنم آزادتر می‌شود و اغلب ایده‌های کوچکی دارم کارهای کوچکی که

on my live stream anyway you do that is correct  mr duncan suddenly has an idea a light bulb  

می‌خواهم در پخش زنده‌ام انجام دهم.

above his head yes uh or in my case just just a  small candle here rush into his studio and write  

یک شمع کوچکی در اینجا وارد استودیوی او می شود و

it down and say i'm going to do that on sunday  now as you know if you are a regular viewer you  

آن را یادداشت می کند و می گوید که من یکشنبه این کار را انجام می دهم الان که می دانید اگر بیننده همیشگی باشید

will know that we love food very much mr steve  has found something that he actually bought in  

خواهید دانست که ما غذا را خیلی دوست داریم آقای استیو چیزی را پیدا کرده است که در واقع او آن را انجام داده است.

the shops yesterday and it's something that you  found at christmas time but but you decided not  

دیروز در   مغازه ها خریدم و این چیزی است که در زمان کریسمس پیدا کردید، اما تصمیم گرفتید

to buy for me but yesterday we found it in  our local shop we have found he's so excited  

برای من نخرید، اما دیروز آن را در  فروشگاه محلی خود پیدا کردیم، متوجه شدیم که او بسیار هیجان زده است

can i just say i am like a child when it  comes to sweet food especially when the food  

آیا می توانم فقط بگویم وقتی می آید مثل یک کودک هستم به غذای شیرین مخصوصاً وقتی

is jaffa cakes there is a new type of  jaffa cake and they've called it the jaffa  

غذا کیک jaffa است، نوع جدیدی از کیک

jonat although i don't think that works  okay if anyone from is it mcvitties  

یافا وجود دارد و آن را jaffa   jonat نامیده‌اند، اگرچه من فکر نمی‌کنم این کار خوب باشد، اگر کسی از mcvitties است،

if anyone from mcvities is watching i don't  i don't think jonah's really works well  

اگر کسی از mcvities تماشا می‌کند من فکر نمی کنم مال جونا باشد واقعاً خوب کار می کند

jonah we bought them we bought them anyway but  the thing is i thought they were quite small  

جونا ما آنها را خریدیم ما آنها را به هر حال خریدیم اما  چیزی که من فکر می کردم آنها بسیار کوچک

but they're not they're huge and in this large box  there are only four of them individually wrapped  

هستند   اما آنها بزرگ نیستند و در این جعبه بزرگ  فقط چهار عدد از آنها به صورت جداگانه پیچیده شده است

so would you like to see it it's huge and not  only that i think we might eat a little bit of it  

پس دوست دارید آن را ببینید بزرگ است و نه تنها به این دلیل که فکر می‌کنم ممکن است کمی از آن بخوریم.

they are delicious they are lovely we're not  advertising this we're not getting paid no and  

آنها خوشمزه هستند، دوست‌داشتنی هستند، ما این را تبلیغ نمی‌کنیم، ما پولی دریافت نمی‌کنیم، نه و

if you do want to pay us can you just send lots  of these in a very large lorry so a lorry load  

اگر می‌خواهید به ما پول بدهید، می‌توانید تعداد زیادی از این‌ها را بفرستید. در یک کامیون بسیار بزرگ، بنابراین یک بار کامیون

filled with these as as payment just in  case anyone from mcvities is watching well  

پر از اینها به عنوان پرداخت، فقط در موردی که کسی از mcvities خوب تماشا می کند

the thing is somebody at work told me very  excitedly before christmas that these were  

، موضوع این است که یک نفر در محل کار قبل از کریسمس بسیار هیجان زده به من گفت که

the most amazing thing that he'd ever tasted and  i wanted to buy some for mr duncan for christmas  

اینها شگفت انگیزترین چیزی است که او تا به حال چشیده است. من می‌خواستم برای کریسمس برای آقای دانکن بخرم

and i couldn't find them in the shops so i went  on to amazon yes uh to order a pack for mr duncan  

و نتوانستم آن‌ها را در مغازه‌ها پیدا کنم، بنابراین به آمازون رفتم، بله، برای سفارش بسته‌ای برای آقای دانکن

but they were charging rip-off prices yes they  wanted to charge for one box of those how much  

اما آنها قیمت‌های اولیه را دریافت کردند بله، می‌خواستند برای یک بسته آن را شارژ کنند. جعبه از آن‌ها چقدر

did we pay for them yesterday these were i think  they were one pound 75 one pound 75 so maybe  

برای t پرداختیم دیروز اینها فکر می کنم یک پوند 75 یک پوند 75 بودند، بنابراین شاید

one say maybe one one and a half euros yes uh and  on amazon they wanted to charge me seven pounds  

یکی بگوید شاید یک و نیم یورو بله، اوه و در آمازون می خواستند از من هفت پوند

for four one for one box like that so one box  say six euros i don't know okay steve one box has  

برای چهار تا یکی برای یک جعبه مثل آن پول بگیرند، بنابراین یک جعبه می گوید شش یورو نمی دانم خوب استیو یک جعبه دارای

four of these and and steve found them on amazon  for seven six or seven pounds can you believe it  

چهار مورد از اینها است و استیو آنها را در آمازون  با هفت شش یا هفت پوند پیدا کرد، باورتان می شود

but in the shops they are only one pound  seventy five we got some yesterday didn't we  

اما در مغازه ها فقط یک پوند هستند هفتاد و پنج ما دیروز تعدادی از آنها را گرفتیم.

we did we did indeed shall we shall we eat  a little bit of one now i have a feeling  

ما انجام دادیم واقعاً آیا باید کمی از یکی را بخوریم حالا احساس

that you want us you want to see one of these  for real so we are we're going to open it now  

می‌کنم که می‌خواهی یکی از این‌ها را واقعی ببینیم، بنابراین ما اکنون آن را باز

the thing is uh they're they're an interesting  construction they would fall apart if it wasn't  

می‌کنیم   موضوع این است که اوه آنها ساختار جالبی هستند، اگر

for the chocolate it's quite interesting uh  beatrice says they don't uh they don't do them  

شکلات نبود، از هم می‌پاشیدند، خیلی جالب است اوه، بئاتریس می‌گوید که آن‌ها این کار را

where she is are they are brand new but they're  not even ordinary jaffa cakes i don't think i  

نمی‌کنند. کیک‌های معمولی یافا، فکر نمی‌کنم

would see all you've got to do is actually  you could make an equivalent of jaffa cake  

ببینم تنها کاری که باید انجام دهید این است که می‌توانید درست کنید معادل کیک یافا

just make an orange flavored sponge okay and  coat it in dark chocolate and you will have  

فقط یک اسفنج با طعم پرتقال درست کنید و آن را با شکلات تیره بپوشانید و

something very similar yeah just make a cake an  orange cake and then put dark chocolate on top  

چیزی بسیار مشابه خواهید داشت، بله فقط یک کیک کیک پرتقالی درست کنید و سپس شکلات تلخ را روی آن قرار دهید

and that's a jaffa cake because it's just orange  and dark chocolate less talking more munching  

و این یک کیک یافا است زیرا فقط نارنجی است  شکلات تلخ کمتر حرف زدن بیشتر نوش جان کردن   به

look at this i thought we were going to wait  wait for the end look at that that now that  

این نگاه کنید فکر کردم باید منتظر بمانیم منتظر پایان باشیم به این نگاه کنید که حالا

is like a work of art i'm going to say each one  of these special jaffa cakes is like a work of  

که   مانند یک اثر هنری است، می‌خواهم بگویم هر کدام از این کیک‌های یافای خاص مانند یک اثر هستند

art it looks like a donut so i think that's  the reason why they've called them jonuts  

هنر شبیه پیراشکی است، بنابراین فکر می‌کنم به همین دلیل است که آنها را دونات نامیده‌اند،

because they are jelly donuts so inside you  have sponge you have some some lovely orange jam  

زیرا آنها دونات‌های ژله‌ای هستند، بنابراین درون شما اسفنج دارید، مقداری مربای پرتقال دوست‌داشتنی دارید

and on the outside or on the top there is  some lovely thick dark chocolate so these  

و در بیرون یا روی آن مقداری تیره و غلیظ وجود دارد. شکلات پس

are very special and they are delicious  as you know i do like jaffa cakes  

اینها   خیلی خاص هستند و خوشمزه هستند همانطور که می دانید من کیک یافا را دوست دارم

so let's have a look shall we let's break  this by the way tomek i did see your comment  

پس بیایید نگاهی بیندازیم، اجازه دهید این را بشکنیم  به هر حال من نظر شما را دیدم

okay before you retracted it okay there we go  look at that and if you look closely you can  

باشه قبل از اینکه آن را پس بگیرید، خب ما می رویم نگاه کنید در آن و اگر دقت کنید می‌توانید

see there is some some orange jelly some orange  jam in the middle of the sponge i'm salivating  

ببینید مقداری ژله پرتقال مقداری مربای پرتقال در وسط اسفنج وجود دارد. من

salivating mr duncan mr steve's mouth is watering  i'd prefer a [ __ ] though okay steve no open wide  

بزاق می‌ریزم. عریض

i'm going to feed it to you just the way you like  it open wide open wide for the choo choo choo choo

من می‌خواهم آن را همانطور که دوست دارید به شما بخورانم آن را کاملاً باز می‌کند برای چو چو چو چو

okay it's going into the tunnel it's going into  the tunnel all right i'm just building up to it

خوب است به تونل می‌رود، به تونل می‌رود خیلی خوب، من فقط دارم آن را

i hope you've washed your hands mr  duncan my hands have been disinfected  

می‌سازم، امیدوارم که شما آقای دانکن دست هایت را شسته ام دست هایم ضد عفونی شده اند

i i boiled my hands in hot water for ten minutes

. من ده دقیقه دست هایم را در آب داغ

and and now my piece

جوشاندم و حالا

we should have saved this until afterwards  and we could have had it with our cup of tea  

باید این را تا بعد از آن نگه می داشتیم  و می توانستیم آن را با فنجان چای میل کنیم

well there's still some left no i'm not going to  eat any more because the chocolate will make me  

خوب هنوز مقداری باقی مانده است نه، دیگر نمی‌خورم، زیرا شکلات باعث

cough okay fascinating by the way people are very  impressed that you're looking after your teeth  

سرفه‌ام می‌شود، از این که مردم بسیار تحت‌تأثیر قرار می‌گیرند که شما مراقب دندان‌هایتان هستید

which is interesting considering you've just had a  high sugar snack yes sir belarusia i've got to eat  

، جالب است، با توجه به اینکه شما به تازگی یک میان‌وعده با قند بالا خورده‌اید، بله قربان بلاروس من باید

it's very pleased that you've been  looking after your teeth thank you claudia  

بخورم   خیلی خوب است اد که مراقب دندان‌هایتان بوده‌اید متشکرم کلودیا

um and megan said that they look very beautiful  

اوم و مگان گفت که آنها بسیار زیبا به نظر می‌رسند،

mega rather sorry um yes not from here they don't  he's put some sort of white filter on his teeth i  

بلکه متأسفم بله، از اینجا نمی‌خواهند، او نوعی فیلتر سفید روی دندان‌هایش گذاشته است، من

haven't no these teeth are literally you could eat  your dinner off these teeth and quite often i do

اینها را ندارم. دندان‌ها به معنای واقعی کلمه هستند که می‌توانید شامتان را با این دندان‌ها بخورید و اغلب من

very nice really lovely yeah so if  you've got those in your own country  

خیلی خوب کار می‌کنم، بله، واقعاً دوست‌داشتنی است، بنابراین اگر در کشور خودتان آن‌ها را

uh i would suggest don't go and buy them if  you are doing a post new year diet because  

دارید، پیشنهاد می‌کنم اگر پست جدیدی انجام می‌دهید، نروید و آنها را بخرید. رژیم غذایی سالی چون

you could eat you could literally eat four of  those straight off all four in the packet you  

شما می‌توانید بخورید، می‌توانید به معنای واقعی کلمه چهار تا از آنهایی را که در بسته هستند بخورید

keep advertising them mr d i'm not advertising  them it's just maybe maybe some people want to  

به تبلیغ آنها ادامه دهید آقای d من آنها را تبلیغ نمی‌کنم ، فقط شاید برخی از افراد بخواهند

see what they're called so yeah they can go out  and buy them and then maybe the manufacturer will  

ببینند که نام آنها چیست، بنابراین بله می‌توانند بیرون بروید و آنها را بخرید و سپس شاید سازنده

find out that we're promoting them and then  they will send us a huge box hopefully full  

بفهمد که ما آنها را تبلیغ می‌کنیم و سپس یک جعبه بزرگ برای ما بفرستند که امیدواریم پر

of those jaffa cakes that's all i want that's  all anyone wants really when you think about it

از آن کیک‌های جافا باشد.

we had a lovely walk yesterday didn't we yeah  and we saw our little friend once again and  

یک پیاده روی دوست داشتنی دیروز ما بله و یک بار دیگر دوست کوچکمان را دیدیم و

guess what we made another video because we had a  lovely response last week to our little friend and  

حدس می‌زنیم که چه ویدیوی دیگری ساخته‌ایم، زیرا هفته گذشته پاسخ دوست‌داشتنی به دوست

yes our little robin joined us once again  yesterday so we're going to have a little look  

کوچکمان داشتیم و بله رابین کوچولوی ما یک بار دیگر دیروز به ما پیوست ، بنابراین ما می‌خواهیم نگاهی کوتاه بیندازیم.

at what happened yesterday when we went for  a walk we were looking for our new friend  

در اتفاقی که دیروز رخ داد، وقتی برای پیاده روی رفتیم، دنبال دوست جدیدمان بودیم

the little friendly robin  and guess what we found him

رابین کوچولوی دوستانه و حدس بزنید که چه چیزی او را پیدا کردیم

it's nice

، غذاهای خوبی است،

hmm foods

so this is our new friend mr robin yes okay and  as you can see mr robin is very friendly indeed  

بنابراین این دوست جدید ما است، آقای رابین، بله خوب است و همانطور که می بینید، آقای رابین بسیار خوب است. واقعاً دوستانه

if you were watching last week you will know  that we were here with our little friend hello

اگر هفته گذشته تماشا می‌کردید، می‌دانید که ما با دوست کوچکمان اینجا بودیم

there he is

سلام او اینجاست

that's mr robin our new friend  he's just had a little poop  

دوست جدید ما آقای رابین او فقط کمی مدفوع کرده است

and now he's gone back up the top hello

و اکنون دوباره به بالای صفحه رفته است سلام

you know what i think there  must be something wrong with  

می‌دانید من در آنجا چه فکر می‌کنم. حتماً مشکلی با

this particular robin because it tries to sing  

این رابین خاص وجود دارد زیرا سعی می کند آواز بخواند

but you can't actually hear it you can't hear it  singing it's all muffled but it is trying to sing

اما شما در واقع نمی توانید آن را بشنوید، نمی توانید آن را بشنوید آواز خواندنش خفه است اما سعی می کند بخواند

you are so lovely aren't you yes you are

شما خیلی دوست داشتنی هستید، نه بله شما

okay

خوب

isn't that lovely oh so that  was yesterday after last week

هستید. این دوست داشتنی نیست اوه o آن دیروز بعد از هفته گذشته بود،

so last week we we went to  feed the robin and yesterday  

بنابراین هفته گذشته ما رفتیم تا به رابین غذا بدهیم و دیروز

we did the same thing so that's what we were up to

همین کار را انجام دادیم، بنابراین

for those wondering and i don't know why this  robin seems to be waiting for us now every week  

برای کسانی که متعجب بودند این کار را انجام دادیم و نمی دانم چرا این رابین اکنون در انتظار ما است. هر هفته

we hadn't we hadn't even prepared mr  duncan said as we walked up get the  

ما حتی آماده نشده بودیم، آقای دانکن در حالی که بالا می‌رفتیم گفت

camera ready we just arrived and  it fluttered down from the trees  

دوربین را آماده کن ما همین الان رسیدیم و از درختان به پایین بال می‌زد

obviously it must have been looking at its watch  yes waiting for us to arrive because it was about  

بدیهی است که باید به ساعتش نگاه می‌کرد بله منتظر بود که ما برسیم

the same time well you have a theory that maybe  other people as they go by maybe they are also  

تقریباً در همان زمان بود که شما این نظریه را دارید مبنی بر اینکه ممکن است افراد دیگر در حین گذر، شاید آنها هم

giving it some food because it does seem to  be prepared for someone walking by so maybe  

به آن غذا می‌دهند، زیرا به نظر می‌رسد برای شخصی که از کنار آن عبور می‌کند، آماده شده است، بنابراین شاید

it's something that happens quite often with  other people maybe they they often will give  

این چیزی است که اغلب با  افراد دیگر اتفاق می‌افتد. آنها اغلب به

that particular robin some food we've been eating  jaffa cakes while uh while that video was playing  

آن رابین خاص مقداری غذایی می‌دهند که ما کیک یافا می‌خوردیم، در حالی که آن ویدیو در حال پخش بود

and uh tomic is so taken by these uh  jaffa cakes well he's showing interest  

و اوه تومیک به قدری از این کیک‌های یافا گرفته شده است که او علاقه نشان

and he's going to apparently there is a  new store for english expats in rotterdam  

می‌دهد   و ظاهراً یک  جدید وجود دارد. فروشگاهی برای مهاجران انگلیسی در روتردام

oh okay and he's going to swing by and uh and  see if they're selling jaffa cakes of which they  

اوه خوب، او می‌رود و می‌تواند ببیند آیا کیک‌های یافا را می‌فروشند که از آن‌ها

may well i would imagine that it's full of jaffa  cakes yes um if it's not then of course with your  

ممکن است تصور کنم که پر از کیک یافا است، بله، اگر اینطور نیست، البته با

fabulous english skills that you will have  picked up by watching us for all these years  

شگفت‌انگیز شما مهارت‌های انگلیسی که در تمام این سال‌ها با تماشای ما به دست

you can pretend that you're british and speak in  a very posh voice and insist that they order some  

خواهید آورد، می‌توانید وانمود کنید که بریتانیایی هستید و با صدای بسیار شیک صحبت می‌کنید و اصرار دارید که برخی از

jaffa cakes yeah so yeah if they haven't  got any jaffa cakes tell them to get some  

کیک‌های جافا را سفارش دهند، بله، اگر کیک یافا نداشته باشند، بله، بله. به آنها بگویید

by the way when we say expat we mean an expatriate  so a person who has left their own country to live  

در ضمن وقتی می گوییم مهاجر منظور ما یک مهاجر است، بنابراین فردی که کشور خود را ترک کرده است   در جای دیگری زندگی کند،

somewhere else so when we say expat it means a  former patriot of a certain country an ex-pat  

بنابراین وقتی می گوییم مهاجر به معنای یک میهن پرست سابق یک کشور خاص است،

i would think that sounds horrible because it's  suggesting that you have deserted your own country  

من فکر می کنم. وحشتناک به نظر می رسد زیرا نشان می دهد که شما کشور خود را ترک کرده

expat i'm no longer want anything to do with that  country but of course it doesn't mean that it just  

اید. من دیگر نمی خواهم با آن کشور کاری انجام دهم، اما البته به این معنی نیست که فقط

means that you could be working there for a  period of time it sounds like you were a patriot  

به این معنی نیست که می توانید برای مدتی در آنجا کار کنید. به نظر می رسد تو یک وطن‌پرست بودی

and now you're not so i always think it's a  very strange phrase to use i wouldn't like to  

و حالا اینطور نیستی، من همیشه فکر می‌کنم این عبارت بسیار عجیبی است که استفاده می‌کنم، دوست ندارم

be described as an expat sounds like you're a  traitor or something uh are you just thinking  

به عنوان یک مهاجر توصیف شود، به نظر می‌رسد که شما یک خائن هستید یا چیزی آه که فقط فکر می‌کنید

but never mind oh by the way euphonium uh  treble eight um used to live in holland  

اما مهم نیست اوه، اتفاقا euphonium uh treble eight um قبلاً در هلند زندگی می کرد

and has now gone back to russia so you know  who knows atomic and euphonium treble 8 could  

و اکنون به روسیه بازگشته است، بنابراین می دانید که کسی که تریبل 8 اتمی و یوفونیوم را می داند  می توانست

have interacted at some point yes who knows  over the years apparently there have been  

در مقطعی با هم تعامل داشته باشد، بله چه کسی می داند در طول سال ها ظاهراً اعتراضات بزرگی دوباره وجود داشته است.

big protests again in amsterdam and to the point  where protesters are now giving out free tulips  

در آمستردام و تا جایی که معترضان اکنون لاله‌های رایگان می‌دهند.

really um from amsterdam yes they're giving out  flowers to to everyone in the street oh how lovely  

واقعاً از آمستردام، بله، به همه در خیابان‌ها گل می‌دهند، آه چقدر دوست‌داشتنی است

i expect the the tulips are coming into bloom  are they at the moment i don't know everything  

من انتظار دارم که لاله‌ها در حال شکوفه دادن هستند. نمی‌دانم همه

is coming into bloom now it's a bit early for  tulips okay mind you probably not in amsterdam  

چیز   داره شکوفا می‌شود، برای لاله‌ها کمی زود است، خوب فکر کنید احتمالاً در آمستردام

i wish you'd make your mind it yes so yes a  beautiful bird and we will we will keep going  

نیستید   کاش فکر می‌کردید بله، بله، یک پرنده زیبا و ما به رفتن به

there and feeding it until um it either dies or  emigrates yes maybe next week we can take it take  

آنجا ادامه می‌دهیم و تا اوم به او غذا می‌دهیم. آن ei می میرد یا مهاجرت می کند بله شاید هفته آینده بتوانیم آن را مصرف

it some jaffa cake to eat and then slowly the  rubbing will get so fat it won't be able to fly  

کنیم   کمی کیک یافا بخوریم و سپس آرام آرام مالش آنقدر چاق می شود که نمی تواند پرواز

it will just have to sit on the ground all  the time beak will start to rot from from  

کند   فقط باید تمام مدت منقار روی زمین بنشیند. از    همه قند شروع به پوسیدگی می کنم

all the sugar i wonder if birds if they eat sugar  whether they get beak rot well i i i don't they  

من نمی دانم که آیا پرندگان اگر شکر می خورند  آیا منقارشان خوب پوسیده می شود من نمی

do you're not you're not supposed to give them  anything sweet anyway because it is bad for them  

کنم   آیا شما نیستید به هر حال قرار نیست به آنها چیز شیرینی بدهید زیرا برای آنها بد است.

so that answers your question we've got rusian  saying hi from ukraine hello to us today  

که به سوال شما پاسخ می دهد، ما به روسی می

hello ukraine hello very much you're in the news  a lot at the moment yes um not for good reasons  

no um do you think do you think uh  putin's going to invade you do you or not  

گوییم. حمله کردن به شما انجام دهید یا نه

because over here it's that's all they're talking  about on the news here can we just keep it light  

زیرا اینجا تنها چیزی است که آنها در اخبار اینجا در مورد آن صحبت می کنند، آیا می توانیم آن را روشن نگه داریم

well i'm just saying you know we  want to know we've got people living  

خوب من فقط می گویم شما می دانید ما می خواهیم بدانیم که مردمی داریم   که

in the ukraine watching us do you have any feeling  a bit well maybe you i don't know how do you feel  

در اوکراین زندگی می کنند و تماشا می کنند ما آیا شما احساسی دارید کمی خوب شاید شما نمی دانم چه احساسی دارید

about it we want well you see we only get one side  of the news all right in the uk you know russia's  

در مورد آن ما می خواهیم خوب می بینید ما فقط یک طرف اخبار را در بریتانیا دریافت می کنیم. شما می دانید روسیه

bad what that's it that's all we get in the uk  isn't it you know that yeah whatever country  

بد

you live in the media is always is always biased  so we i want to know people are thinking yes but  

است. همیشه همیشه مغرضانه است بنابراین می‌خواهم بدانم مردم فکر می‌کنند بله،

is it true it's a very strange change of mood  for watching a little robin to what about  

اما آیا درست است تغییر خلق و خوی بسیار عجیبی است برای تماشای یک رابین کوچک به آنچه در مورد

third world war well it was the red breast you see  it sort of reminded me of sort of russian soldiers  

جنگ جهانی سوم است، خوب این سینه قرمزی بود که می‌بینید. نوعی از سربازان روسی

why i don't know but it did so i just wanted to  to to ask you know what is the perception brucian  

چرا من نمی‌دانم، اما این کار را انجام داد، فقط می‌خواستم  از شما بپرسم که درک

in ukraine about what russia is up to because in  the uk the media are very strongly suggesting that  

brucian   در اوکراین در مورد آنچه روسیه دارد چیست، زیرا در  بریتانیا رسانه‌ها به شدت پیشنهاد می‌کنند

there is going to be an invasion okay if so how  would you feel about it we just want to know yeah  

در حال انجام است. اگر چنین است، چه احساسی نسبت به آن دارید، ما فقط می‌خواهیم بدانیم

i hope just opening up the discussion yeah it's  great i hope you're enjoying your sunday afternoon  

بله، امیدوارم بحث را باز کنم، بله عالی است، امیدوارم از بعد از ظهر یکشنبه خود لذت

i know these things are going on people  are watching isn't in countries where thing  

برده باشید. در کشورهایی که چیزها در آنها

developments big news things are developing you  know talking of news we have a new contest today  

توسعه یافته است اخبار بزرگ در حال توسعه هستند شما می‌دانید صحبت از اخبار است، ما امروز مسابقه جدیدی داریم

a new contest so yes and  it's called guess the news  

یک مسابقه جدید، بنابراین بله و نام آن اخبار را

guess the news i'm going to show you a selection  of pictures and you have to guess not you i'm  

حدس بزنید   اخبار را حدس بزنید من مجموعه‌ای از تصاویر را به شما نشان خواهم داد و شما باید حدس بزنید نه شما من

talking to you not you okay i've got to make  this very clear so it's not you it's you

با شما صحبت می‌کنم، نه شما خوب، باید این را خیلی واضح بیان کنم، بنابراین این شما نیستید،

i'm going to show you a selection of pictures  and you have to guess what the news story is so  

من مجموعه‌ای از عکس‌ها را به شما نشان می‌دهم و شما باید حدس بزنید که داستان چیست تا

don't say anything please guess the news  story so here it is is it lots of tanks  

چیزی نگویید لطفاً خبر  را حدس بزنید، پس این است که تعداد زیادی تانک

no no steve can i just can i just do it yeah yeah  yeah fine go ahead the flow of this has once again  

وجود دارد   نه نه استیو می‌توانم فقط می‌توانم آن را انجام دهم بله بله بله خوب ادامه دهید جریان این یک بار دیگر

been brought to a halt so here it is today's  new feature on english addict you have to guess  

متوقف شده است، بنابراین این ویژگی جدید امروز است در مورد معتاد انگلیسی باید حدس

what the news story is and it's a big one oh yes  oh no no i'm not going to say what it is well no  

بزنید   خبر چیست و خبر بزرگی است آه بله اوه نه نه نمی‌خواهم بگویم چه خوب است نه

just don't say anything you know no sounds  should leave you at the moment so here it is  

فقط چیزی نگویید که می‌دانید هیچ صدایی نباید شما را در لحظه ترک کند بنابراین

this is a well-known topical news story at the  moment in fact it's a hot one i would say that  

اینجاست   این یک خبر مهم شناخته شده در حال حاضر

this story is hot really really hot there we go uh  no wait there steve yes i'm still talking about it  

این داستان داغ است واقعاً واقعاً داغ است ما می رویم اوه نه صبر کن استیو بله من هنوز در مورد آن صحبت می

there's plenty of time don't worry it's not  a contest or a race so there it is today's  

کنم   زمان زیادی وجود دارد نگران نباشید این یک مسابقه یا مسابقه نیست پس امروز است   تا

guess the news story as you can see i i  haven't got a name for the feature yet  

می توانید خبر را حدس بزنید ببینید من هنوز نامی برای این ویژگی ندارم

so what's in the news oh that's a good one i like  that or what's new oh that i like that one as well  

بنابراین آنچه در اخبار است، اوه، یک خبر خوب است، من آن را دوست دارم یا چه چیز جدیدی دارد، اوه که من آن یکی را نیز دوست دارم

let's use them all so there is a  well-known news story and all you  

بیایید از همه آنها استفاده کنیم تا یک خبر معروف وجود داشته باشد و تنها چیزی

have to tell me is what that is referring  to yeah we've got lots of answers already  

که   باید به من بگویید این است که به چه چیزی اشاره می‌کند  بله، ما پاسخ‌های زیادی دریافت کرده‌ایم

um you're all wrong i'm afraid you're all wrong  it's um a kangaroo has tested positive and has  

اوم شما همه اشتباه می‌کنید، می‌ترسم همه شما اشتباه می‌کنید  این است که آزمایش یک کانگورو مثبت بوده و

been deported that's it that's what it  is actually a tennis playing kangaroo  

اخراج شده است، همین آنچه در واقع تنیس کانگورو بازی می‌کند

in australia has been deported actually no  it isn't even that apparently a kangaroo  

در استرالیا اخراج شده است، در واقع نه ، حتی این نیست که ظاهراً یک کانگورو

has retired from playing tennis okay and  they've they've now taken up a new occupation of  

از بازی تنیس بازنشسته شده است و آنها اکنون شغل جدیدی را آغاز کرده‌اند.

being an air steward or an air stewardess on an  airplane which apparently is very hard to do when  

مهماندار هوایی در یک هواپیما که ظاهراً انجام آن در هنگام  یو بسیار سخت است

you're hopping up and down the aisle trying  to carry people's trays and serve them drinks  

شما در راهرو بالا و پایین می پرید و سعی می کنید سینی های مردم را حمل کنید و برای آنها نوشیدنی سرو کنید

apparently it's not very good because  the kangaroo keeps hopping around  

ظاهراً این خیلی خوب نیست زیرا  کانگورو مدام به اطراف می پرد

so that's what that's what that story actually  is so you can see that we have the tennis  

بنابراین این همان چیزی است که در واقع داستان است  بنابراین شما می توانید ببینید که ما

ball and the tennis racket we have the kangaroo  we have the airplane but what about the denied  

توپ تنیس و راکت تنیس ما کانگورو داریم ما هواپیما داریم، اما در مورد انکار چه می‌شود

ah denied when you deny something what do you  do if you deny something you refuse to accept  

آه انکار شد وقتی چیزی را انکار می‌کنی چه می‌کنی اگر چیزی را انکار می‌کنی که از پذیرش آن امتناع می‌کنی

a certain maybe a truth if you're if  you're denied something you then you are  

شاید یک حقیقت مسلم است اگر چیزی را انکار می‌کنی

then you are stopped from having something  something is withheld from you yes in some way uh  

شما هستید   سپس از داشتن چیزی منع می شوید  چیزی از شما دریغ می شود بله به نوعی اوه

it isn't a competition but tomic was first  oh okay it's like it's like the sentence  

این یک مسابقه نیست اما تومیک اول بود اوه خوب مثل این است که مثل جمله

game all over again oh dear this is what it'll  turn into isn't it okay well that's it that's  

بازی دوباره از سر گرفته می شود آه عزیزم این چیزی است که خواهد شد  مشکلی نیست خوب همین است

it's over but lots of people got it right that  was quick um lots of people got it right and  

که تمام شد، اما بسیاری از مردم آن را درست فهمیدند که سریع بود، خیلی ها آن را درست

the nitram got it right as well yes but this is a  hot hot story because it's it's it's all it's all  

فهمیدند و   نیترام هم درست متوجه شد بله، اما این یک داستان داغ است زیرا فقط همین است آی تی همه چیز

happening right now isn't it because uh old old  what's his name come on djokovic novak djokovic  

همین الان اتفاق می‌افتد، نه به این دلیل که اوه پیر ، اسمش چیه بیا جوکوویچ نواک جوکوویچ

novak see that all see i i think that name also  sounds like a type of pandemic the novak virus

نواک ببین همه چی می‌بینم، فکر می‌کنم این اسم هم مثل یک نوع بیماری همه‌گیر به نظر

novak djokovic is on his way back  

می‌رسه، ویروس نواک نواک جوکوویچ در راه

he's been kicked out of australia the  australians have said g'day and goodbye

برگشت استرالیایی‌ها که از استرالیا بیرون رانده شده‌اند، می‌گویند روز و خداحافظ

well it has been a big story uh over here  we don't want to make any comment either way  

خوب، داستان بزرگی بود اینجا، ما نمی‌خواهیم هیچ

um although people are making obviously  comments oh by the way we've got uh widget  

نظری بدهیم. ویجت

rajder sorry if i pronounced your name  correctly saying hi from saudi arabia it's  

راجدر متاسفم اگر نام شما را به درستی تلفظ کردم از عربستان سعودی سلام

my first time write to you i love you so much  guys thank you very much thank you very much  

کردم، اولین بار است که برای شما می نویسم خیلی دوستتان دارم بچه ها خیلی ممنون از شما بسیار متشکرم

that's great i think that deserves a  round of applause yes who who is it again

خیلی عالی است، فکر می کنم سزاوار یک تشویق است بله کیست دوباره

magster watching in saudi arabia  watching in saudi arabia welcome

استاد در حال تماشا در عربستان سعودی  تماشای عربستان سعودی خوش آمد

we love it when we love it when people uh reveal  themselves that they've been watching us and then  

می‌گوییم. وقتی مردم خود را نشان می‌دهند که ما را تماشا می‌کرده‌اند و سپس

they come on the live stream and tell us mr  duncan loves that well i know for a fact that  

آنها در جریان مستقیم می‌آیند و به ما می‌گویند آقای دانکن دوست دارد، خوش آمد می‌گوییم. این واقعیت است که

there are lots of people who watch every week but  they never say anything they never write anything  

افراد زیادی هستند که هر هفته تماشا می‌کنند، اما  هرگز چیزی نمی‌گویند و هرگز

on the live chat and you know why because maybe  they are a little shy so if you've never written  

در چت زنده چیزی نمی‌نویسند و می‌دانید چرا زیرا شاید آنها کمی خجالتی هستند، بنابراین

on the live chat ever before do it now go on just  say hello duncan or hello steve or hello weirdos  

اگر قبلاً هرگز   در چت زنده ننوشته‌اید. اکنون ادامه دهید فقط بگویید سلام دانکن یا سلام استیو یا سلام عجیب‌وغریب

anything yes exactly yeah people are putting  up of course other topical news stories  

هر چیزی بله دقیقاً بله، مردم دارند البته اخبار موضوعی دیگری را منتشر

but you know it could be one that you're going to  highlight next no maybe there isn't maybe closer  

می‌کنند   اما می‌دانید که این می‌تواند یکی از مواردی باشد که می‌خواهید بعدی را برجسته کنید، نه شاید وجود نداشته باشد، شاید نزدیکتر

to home yes well maybe there is maybe there is  a story that is closer to home but we might be  

به خانه بله خوب شاید داستانی وجود دارد که به خانه نزدیکتر است اما ممکن

we might be talking about that later on steve  lewis we might be talking about that later i  

است   ممکن است در مورد آن صحبت کنیم بعداً استیو لوئیس ممکن است بعداً در مورد آن

tell you something that's happening at the moment  talking of lewis luis mendez watching in france  

صحبت کنیم. لوئیس لوئیس مندز در حال تماشای در فرانسه

big thing happening at the moment in france have  you heard it what's happening in france go on  

اتفاق بزرگی که در حال حاضر در فرانسه رخ می‌دهد آیا شنیده‌اید که در فرانسه

what is happening in france let me guess is um  lewis going to get the the the legion of honor  

چه اتفاقی می‌افتد ادامه   آنچه در فرانسه اتفاق می‌افتد، بگذارید حدس بزنم آیا اوم لوئیس لژیون افتخار را به دست خواهد آورد

award is that what's happening not not yet not yet  he will do of course a big year for france as well  

اوه نکته اصلی این است که اتفاقی که هنوز در حال رخ دادن نیست، البته او سال بزرگی را برای فرانسه نیز انجام خواهد داد،

because they have their election taking place  this year they do old macron may or may not be  

زیرا آنها انتخابات خود را امسال برگزار می‌کنند، ممکن است ماکرون قدیمی کنار گذاشته شود یا نباشد

kicked out so we'll we will see what happens there  but yes a special anniversary is being celebrated  

، بنابراین خواهیم دید که چه خواهد شد. در آنجا اتفاق می‌افتد، اما بله، یک سالگرد ویژه

over the next four weeks in france it is the  birthday or it was yesterday the birthday of a man  

در چهار هفته آینده در فرانسه جشن گرفته می‌شود، این تولد تولد است یا دیروز تولد مردی بود

who is often referred to as the french shakespeare  did you know that steve i didn't have you ever  

که اغلب از او به عنوان شکسپیر فرانسوی یاد می‌شود. آیا می‌دانستید که استیو من تو را نداشتم. تا به حال نام

heard of this guy we will have a look shall we  well there he is jean baptiste pauline or paul ken  

این مرد را شنیده‌ایم، باید نگاهی بیندازیم، او ژان باپتیست پولین یا پل کن است.

otherwise known as molly air right okay a very  famous playwright also poet he used to put on a  

در غیر این صورت با نام مولی ایر شناخته می‌شود، بسیار خوب نمایشنامه‌نویس معروفی است که او

lot of shows a long time ago we are talking 400  years although people don't exactly know when  

مدت‌ها پیش نمایش‌های زیادی را اجرا می‌کرد. صحبت کردن 400 سال، اگرچه مردم دقیقاً نمی‌دانند

he was born his birthday is not actually known  so all they have is his baptism day so the 15th  

او کی به دنیا آمده است، تولد او واقعاً مشخص نیست، بنابراین تنها چیزی که دارند روز غسل تعمید او است، بنابراین

of january 1622 molliere was born and in france  he he is a huge figure he's a very handsome man  

15 ژانویه 1622 مولیر متولد شد و در فرانسه او شخصیت بزرگی است او بسیار خوش تیپ است. مرد

yes i've got to say i like his moustache i'm  not sure i like the moustache okay uh i like  

بله باید بگویم که سبیل‌هایش را دوست دارم، مطمئن نیستم که سبیل‌هایش را دوست دارم، اوه، من خوشم می‌آید

the little bow in the hair that's very that's  very of its time slightly slightly rubenesque  

کمان کوچک روی موها را دوست دارم که خیلی وقتش است، کمی ناخوشایند

is that a painting do we know if that's a  painting that's an mp3 uh jpeg no no not  

است. این یک mp3 است و jpeg نه نه نه

really it's obviously not a photograph it must  be a it must be a painting it is a painting as  

واقعاً بدیهی است که یک عکس نیست، باید باشد، باید یک نقاشی باشد، یک نقاشی است همانطور

as he was born in 1622. a very striking look  a few years before photography became a thing

که او در سال 1622 متولد شد

no i just wonder where that you know just wonder  whether that was from a painting or whether that  

. تعجب می‌کنی که از کجا می‌دانی فقط تعجب می‌کنی که آیا آن از یک نقاشی بود یا

was been you know touched up in some way or no  it's not it's not it's very realistic it looks  

آن   بوده که می‌دانی به نحوی لمس کرده‌ای یا نه ، اینطور نیست، خیلی واقع‌بینانه است، به نظر

like a photograph yes it's not a photograph  i know it's not a photograph mr duncan  

می‌رسد   عکس است بله، عکس نیست می‌دانم که عکس نیست آقای دانکن

it's a painting i know it isn't but i  would go to watch him definitely yes  

این یک نقاشی است، می‌دانم که نیست، اما می‌روم تا او را تماشا کنم، بله،

you'll have a job now so so in france i'm  trying to do a bit by the way steve okay  

شما اکنون شغلی خواهید داشت، بنابراین در فرانسه من سعی می‌کنم

in france at the moment they are starting  four weeks of celebrations 400 years  

در این لحظه در فرانسه کمی کار کنم. چهار هفته از جشن های 400 ساله

since this guy was actually born moliere  is his name and if you are french you will  

شروع می شود پسری که در واقع مولیر به دنیا آمده نام اوست و اگر فرانسوی هستید،

know all about this chap so he is sort  of seen as the the french shakespeare  

همه چیز را در مورد این پسر می دانید، بنابراین او به نوعی مانند شکسپیر فرانسوی دیده می شود،

so his extant works extant that's a great word  by the way what does that mean mr duncan existing  

بنابراین آثار موجود او در حال حاضر این کلمه عالی است.

so something that exists something that can be  seen something that is tangible and can be proven  

بنابراین چیزی که وجود دارد، چیزی که می‌توان آن را مشاهده کرد، چیزی که ملموس است و می‌توان وجود آن را ثابت

to exist so his extant works include comedies  farces tragic comedies comedy ballets now that is  

کرد، بنابراین آثار موجود او شامل کمدی‌ها کمدی‌های تراژیک باله‌های کمدی است که اکنون چیزی است که تا به حال درباره آن نشنیده‌ام،

something i've never heard of before i'm going to  be honest with you i'm going to show my ignorance  

می‌خواهم با شما صادق باشم. من نادانی ام را نشان خواهم داد

and i i've never heard of comedy ballets  it's not the nutcracker sweet then  

و هرگز در مورد باله های کمدی نشنیده ام  این فندق شکن شیرین

no it definitely is always sounds like a comedy  to me so his plays have been translated into  

نیست پس   نه قطعاً برای من همیشه مانند یک کمدی به نظر می رسد بنابراین نمایشنامه های او به

every major living language and i performed at  the commie day francaise more often than those  

همه زبان های زنده اصلی ترجمه شده اند و در روز کمدی فرانسیز بیشتر از

of any other playwright today so the comedy  francaise is is actually a very well known  

نمایشنامه نویسان دیگر امروزی است، بنابراین کمدی فرانسه در واقع مکانی بسیار شناخته شده

place where all the biggest performances and  the most well-known are performed his influence  

است که در آن بزرگترین اجراها و شناخته شده ترین اجراها اجرا می شود. تأثیر او به حدی

is such that the french language steve the french  language is often referred to as the language of  

است که استیو زبان فرانسوی اغلب به عنوان زبان

molliere isn't that incredible when we meet  up in france with all our lovely youtube  

مولیر نامیده می‌شود

friends then we can go and see a play uh and uh  i think i'll get a poster of that uh that fellow  

. فکر کن من پوستری از آن شخص می

and uh in my office i think steve  is hoping to actually meet him  

گیرم و اوه در دفترم فکر می کنم استیو امیدوار است که او را ملاقات کند.

he's incredibly handsome i do like the bow  yes i don't know what he's got in his hand  

though i wonder if it's a wig or it's his real  hair i wonder what that long black thing is  

این یک کلاه گیس است یا موهای واقعی او، من تعجب می کنم که آن چیز سیاه بلند

in his hand we're not going into that by the way  talking about that was very interesting mr duncan  

در دست او چیست، ما به این موضوع نمی پردازیم، اتفاقاً صحبت در مورد آن بسیار جالب بود آقای دانکن

i expect um yeah i've got more okay i thought we'd  finished so yes some of his well-known plays some  

. بله، برخی از نمایشنامه‌های شناخته شده‌اش را به پایان رساند، برخی از نمایشنامه‌های

of his well-known performance tartuffe also the  misanthrope or misanthrope so we're misanthrope  

شناخته‌شده‌اش، همچنین به‌عنوان انسان‌ساز یا انسان‌دوست، بنابراین ما انسان‌دوست هستیم.

uh have you ever heard of that word misanthropic  hmm go on there mr duncan is a person who  

who is grumpy and quite often doesn't like other  people that sounds like me also the learned women  

بدخلق است و اغلب از o خوشش نمی آید افرادی که به نظر من شبیه زنان دانش‌آموز هستند،

so when we say a person is learned it means they  are educated highly educated in a certain field  

بنابراین وقتی می‌گوییم فردی آموخته است، به این معناست که او در زمینه خاصی تحصیلات عالی دارد.

the school for wives is another one of his  famous plays and finally lavar or la la vara  

the school for wives that sounds like  something somewhere where husbands would send  

همسرانی که شبیه چیزی به نظر می‌رسد جایی که شوهرها

their their their potential uh wives so  that they're good at being a wife okay  

می‌فرستند زن‌های بالقوه‌شان را بفرستند تا در زن بودن خوب باشند.

this is a comedy must be a comment yes a lot  of his plays are farces as i said at the start  

that is funny though yes you can imagine that  being played today and a lot of women complaining  

خنده‌دار است، بله، می‌توانید تصور کنید که امروز بازی می‌شود و بسیاری از زنان شکایت

uh but if it's a comedy a farce then that would  be quite funny and then maybe you could write  

می‌کنند، اما اگر این یک کمدی یک مسخره است، خیلی خنده‌دار خواهد بود و شاید

one a school for husbands that wives send their  husbands to to make them better husbands so i  

بتوانید مدرسه‌ای برای شوهران بنویسید که زن‌ها شوهرانشان را برای ساختن آن می‌فرستند. آن‌ها شوهران بهتری هستند، بنابراین

think i think this would be something like maybe  taming of the shrew would be probably a close but  

فکر می‌کنم این چیزی شبیه به این است که شاید رام کردن حیله‌گران احتمالاً نزدیک باشد، اما

something close and something connected  in in that sort of way if we were talking  

اگر ما در مورد آن صحبت می‌کنیم، چیزی نزدیک و به هم مرتبط است

about something similar in a similar vein  and as i said lavar which is the miser  

. چیزی شبیه به هم و همانطور که گفتم لاوار که خسیس است

i think that might be about you mr steve sounds  like a scrooge yes just shows you all these uh  

، فکر می‌کنم که ممکن است در مورد شما باشد، آقای استیو مثل یک اسکروج به نظر می‌رسد بله فقط همه اینها را به شما نشان می‌دهد آه.

uh these different characters human behavior  throughout history has been uh noted and written  

about by famous playwrights well of course molly  air molly air pre-dates dickens around the same  

توسط نمایشنامه نویسان معروف و البته مولی ایر مولی ایر قبل از دیکنز تقریباً در

time of course as shakespeare so you've got that  similar connection and i think they knew each  

همان زمان شکسپیر قرار دارد، بنابراین شما آن ارتباط مشابهی دارید و من فکر می کنم آنها یکدیگر را می شناختند

other maybe there was influence going on there  well they used to they used to maybe influence  

شاید تأثیری در آنجا وجود داشته است. برای اینکه شاید روی دیگری تأثیر بگذارند

the other they used to zoom each other probably on  facetime yes so that's what's happening in france  

، احتمالاً روی همدیگر بزرگنمایی می‌کردند، بله، این همان چیزی است که در فرانسه اتفاق می‌افتد

at the moment i wanted to mention that because  i'm quite interested in it myself to be honest  

در حال حاضر می‌خواستم به آن اشاره کنم، زیرا صادقانه بگویم

and it did it did prick my interest it  did i thought um i'm going to mention that  

، من خودم به آن علاقه دارم آیا فکر کردم

can i mention the fact that a lot of people are  coming out of the woodwork mr duncan are they if p  

می خواهم به این موضوع اشاره کنم که آیا می توانم به این واقعیت اشاره کنم که بسیاری از مردم از چوب کاری بیرون می آیند آقای دانکن

if you say someone's coming out of the woodwork it  means they were hidden and you couldn't see them  

اگر می گویید کسی در حال بیرون آمدن از چوب ووو است. این بدان معنی است که آنها پنهان بودند و شما نمی توانستید آنها را ببینید

and then they reveal themselves coming out of the  woodwork uh it's so uh we've already mentioned um  

و سپس خودشان را نشان می دهند که از چوب کاری بیرون می آیند، اوه، اوه ما قبلاً به کسی اشاره کرده ایم

somebody that said that they were watching us  for a long time and now they're back yes but we  

که گفته است برای مدت طولانی ما را تماشا می کنند و اکنون دارند بله، اما

have pedro watching as well oh i suppose i just  revealed himself i should say pedro belmont is  

ما   پدرو را نیز تماشا می‌کنیم، اوه، فکر می‌کنم من همین الان خودش را فاش کردم، باید بگویم پدرو بلمونت

here today thank you pedro for joining us who's  more handsome pedro or mouliere i think mouliere  

امروز اینجاست، از پدرو که به ما ملحق شدی متشکرم که پدرو یا مولیر خوش‌تیپ‌تر است، فکر می‌کنم مولیر

might be more handsome but pedro belmont he did  have his long hair pedro belmont is more alive

ممکن است خوش‌تیپ‌تر باشد، اما پدرو بلمونت او را داشت  موی بلند پدرو بلمونت زنده‌تر است

i think he's got the hair if  you are going to date someone  

، فکر می‌کنم اگر می‌خواهید با کسی

make sure it's someone who is alive so  tomic will be getting very very jealous  

قرار ملاقات بگذارید، موهای بلندش را دارد. مطمئن شوید که این فردی است که زنده است، بنابراین، تومیک بسیار حسود خواهد شد.

this is the problem you see if you date someone  who's been dead for nearly 400 years it's not so  

400 سال

much fun so so i always suggest if you're going  to date someone if you're going to go on a date  

خیلی جالب نیست، بنابراین من همیشه پیشنهاد می‌کنم اگر قرار است با کسی قرار بگذاری، اگر قرار است قرار بگذاری،

go with a living person do you know who  didn't like moulier um let he was around  

با یک فرد زنده بروی، آیا می‌دانی که او دوست نداشت مولیر ام بگذارد در اطراف باشد.

at that time my history is not very good no  not that time it doesn't have to be that time  

آن زمان هیستوی من رای خیلی خوب نیست نه نه آن زمان لازم نیست آن زمان باشد

well you bet the show well so this person wasn't  alive at the same time no okay um shirley bassey

خوب شما برای نمایش خوب شرط بندی کردید پس این شخص در همان زمان زنده نبود نه خب شرلی بیسی

laurence olivier apparently was not a fan of  mollier he said watching him or one of his  

لارنس اولیویر ظاهراً طرفدار مولیر نبود. گفت که تماشای او یا یکی از

plays is like staring at a baby's open  grave is what he's he actually said that  

نمایشنامه‌های او مانند خیره شدن به قبر باز کودک است، او در واقع می‌گوید که

maybe that he went to see the wrong  maybe it was a very bad production  

شاید این کار اشتباهی را دیده است، شاید این یک تولید بسیار بد بوده است.

it was a bad prediction but anyway uh you said  all that and now you've you've anyway right now  

و حالا شما به هر حال همین الان

i'm just going to say something else now did  you know that back then at the time of mollier

من فقط می‌خواهم چیز دیگری بگویم، آیا می‌دانستید که در آن زمان، در زمان مولیر،

actors could not be buried in consecrated  grounds you've done a lot of reading around  

بازیگران نمی‌توانستند در مکان‌های مقدس دفن شوند، شما در این مورد زیاد مطالعه کرده‌اید.

this haven't you mr duncan no why is that  then i don't i i don't know why but it was  

آیا شما آقای دانکن نیستید، نه چرا اینطور است، پس نمی‌دانم، نمی‌دانم چرا، اما این

a very strange thing so so actors at that  time could not be buried on consecrated  

چیز بسیار عجیبی بود، بنابراین بازیگران در آن زمان نمی‌توانستند در زمین وقفی دفن شوند،

land they had to be disposed of somewhere  else maybe they were they were recycled and  

آنها باید در جای دیگری دفع می‌شدند. آنها بازیافت شده بودند و

had turned into i don't know and nissan has  also revealed himself as watching in india  

تبدیل به نمی دانم و نیسان شده بودند او همچنین خودش را در هندوستان تماشا می‌کند

and it's lovely to see so hello pedro hello nissa  it's nice to see people well it just because  

و دیدنش بسیار دوست‌داشتنی است، بنابراین سلام پدرو سلام نیسا ، دیدن مردم خوب است، فقط به این دلیل که

you're watching uh mr duncan doesn't mean that  you have to always be writing things in the chat  

شما در حال تماشای آقای دانکن هستید، به این معنی نیست که  باید همیشه در چت چیزهایی بنویسید

no you can be watching in the background well  a lot of people do they just listen to us  

نه شما می‌توانید به خوبی در پس‌زمینه تماشا کنید بسیاری از مردم این کار را انجام می‌دهند، آنها فقط به ما گوش می‌دهند

so they're doing something else maybe they're  making a cup of tea or making something to  

بنابراین دارند کار دیگری انجام می‌دهند، شاید یک فنجان چای درست می‌کنند یا چیزی برای

eat and they just have us on in the background  like the radio googler 10 also in india as well  

خوردن درست می‌کنند و فقط ما را در پس‌زمینه می‌دارند. رادیو googler 10 همچنین در هند نیز

yeah so we've got lots of people watching  us from all over and it's nice to see  

بله، بنابراین ما افراد زیادی داریم که ما را از سرتاسر دنیا تماشا می‌کنند و خیلی خوب است که می‌بینیم

when people come back that we haven't seen for a  long time in the early days of moulier by the way  

چه زمانی افرادی برمی‌گردند که اتفاقاً برای مدت طولانی در روزهای اولیه مولیر ندیده بودیم.

in his early days is this all we're going to  talk about today mr dickens well it's a big thing  

در روزهای ابتدایی زندگی این همه چیزی است که امروز درباره آن صحبت خواهیم کرد آقای دیکنز خوب این چیز بزرگی است.

it's it's his 400th birthday yesterday that's  a that's a lot of candles that's what lewis has  

دیروز تولد 400 سالگی اوست ، این همان چیزی است که لوئیس

said 400 years ago yes anyway did you know  also in his early days he actually created  

400 سال پیش گفته است. روزهای اولیه خود را در واقع ایجاد

a small troop of actors and they would put on  plays but unfortunately they ran out of money and  

کرد گروه کوچکی از بازیگران و آنها نمایشنامه‌ها را اجرا می‌کردند، اما متأسفانه پولشان تمام شد

and things were so bad that he ended up owing lots  of money and he actually went to prison because he  

و اوضاع آنقدر بد بود که او در نهایت به مقدار زیادی پول بدهکار شد و در واقع به زندان رفت، زیرا او

owed money so just just by owing money you would  you could be thrown into prison that's incredible  

پول بدهکار بود، بنابراین فقط با بدهکاری به شما می‌روید  ممکن است او را به زندان بیاندازند که باورنکردنی است

uh but died on the stage says lewis he did  and his his prison sentence killed him in  

اوه، اما مرد روی صحنه می‌گوید لوئیس این کار را انجام داد و حکم زندان او در نهایت او را کشت

the end because he developed terrible lung  diseases i think pneumonia and all sorts of  

، زیرا او به بیماری‌های ریوی وحشتناک مبتلا شد ، فکر می‌کنم ذات‌الریه و همه

things later in life and that was caused by his  imprisonment i have a feeling that french prisons  

چیز بعداً در زندگی او ایجاد شد و این به خاطر او بود. حبس من احساس می کنم که زندان های فرانسه

back then were not very nice places to be i don't  think prisons anywhere were very nice though  

در آن زمان مکان های خیلی خوبی برای بودن نبودند، فکر نمی کنم زندان ها در هر جایی خیلی خوب بودند، اگرچه

yes pedro's mentioned that french is return  referred as to as the language of moulier um  

پدرو گفت بله، پدرو به زبان فرانسوی بازگشته است.

his plays remind me of shakespeare even if  he isn't as famous well that's it yes um  

حتی اگر به اندازه‌ای معروف نباشد، بله،

yep yeah tomex retracted a message  before i've had a chance to read it  

بله، تومکس پیامی را پس گرفت، قبل از اینکه فرصتی برای خواندن

i expect it was okay something to do  with you know this love rivalry between  

آن داشته باشم. بین

you know this love triangle he's probably  you know a bit upset that pedro's come  

تو این مثلث عشقی را می‌دانی او احتمالاً  می‌دانی کمی ناراحت می‌شوی که پدرو

back now to you know obviously have his  influence over me uh but anyway never mind

اکنون برگشته   می‌دانی که تأثیر او روی من است، اما به هر حال مهم نیست،

i have no idea i'm only  joking used to be this running  

من نمی‌دانم فقط  دارم شوخی می‌کنم قبلاً این شوخی در حال

joke didn't there between uh yeah there was  yes there was okay yeah um if you say so

اجرا بود. بین اوه بله وجود داشت  بله خوب بود بله اگر بگویید پس

we are looking at words and phrases connected to  the word throw a little bit later by the way steve  

ما در حال بررسی کلمات و عبارات مرتبط با کلمه پرتاب کمی دیرتر به روش استیو هستیم

i know yes i know yes i knew you'd be fascinated  by it i was reading the live chat and you know i  

می دانم بله می دانم بله می دانستم که مجذوب می شوی من داشتم چت زنده را می خواندم و می دانی

can't do two things at once no you can't do one  thing at once i thought tomic would be jealous  

نمی توانم دو کار را همزمان انجام دهم، نه تو نمی توانی یک کار را همزمان انجام دهم، فکر کردم تومیک حسادت می کند

he says he's not okay that's good i'm trying  to get jealous you know i like people to be  

او می گوید خوب نیست، خوب است، من سعی می کنم حسادت کنم می‌دانی که دوست دارم مردم به

jealous of me i'm enjoying this in joke that no  one else actually understands or or cares about

من حسادت کنند، از این شوخی لذت می‌برم که هیچ‌کس دیگر واقعاً آن را نمی‌فهمد یا به آن اهمیت نمی‌دهد،

so thank you very much for watching us today  by the way it's really nice to have your  

بنابراین از اینکه امروز ما را تماشا کردید بسیار متشکرم، از طرفی واقعاً خوب است که

company here on sunday and we are now going to  look at some words and phrases connected to throw  

شرکت شما در یکشنبه اینجا باشد و اکنون می خواهیم به برخی از کلمات و عبارات مرتبط با th نگاه کنیم ردیف

so we often think of throw as an action a direct  action but actually there are other ways of using  

بنابراین ما اغلب به پرتاب کردن به عنوان یک عمل، یک عمل مستقیم  فکر می‌کنیم، اما در واقع روش‌های دیگری برای استفاده

the word throw there are there are verbs there  are some nouns there are also some phrases and  

از کلمه پرتاب وجود دارد وجود دارد، افعال وجود دارد، برخی اسم‌ها، عبارات نیز

there are phrasal verbs as well connected to that  so we're going to look through these very quickly  

وجود دارند و   افعال عبارتی نیز وجود دارد که به آن متصل هستند. خیلی سریع اینها

so don't worry steve no no i'm i'm i've you know  we've got 40 minutes left number one as a verb  

را بررسی خواهم کرد   پس نگران نباش استیو نه من هستم، می‌دانی ما 40 دقیقه باقی مانده شماره یک به عنوان فعل

throw means to propel an object with force  through the air quite often using your hand  

پرتاب به معنای به حرکت درآوردن یک جسم با نیرو از طریق اغلب با استفاده از دست

and your your arm so you might throw a ball as  an action throw a stone throw an apple i don't  

و بازوی خود هوا دهید تا ممکن است توپ را به عنوان یک اقدام پرتاب کنید.

know why you would throw an apple i don't know  why you would do that throw a rotten tomato at

at a badly performed molly airplane yes laurence  olivier was at the front with with a big pile of  

در یک هواپیمای مولی که عملکرد بدی داشت، بله، لارنس، اولیویه با توده‌ای بزرگ از گوجه‌فرنگی‌های گندیده در جلو بود،

rotten tomatoes i think so he didn't like molly  air not one bit so to throw means to propel an  

فکر می‌کنم او هوای مولی را دوست نداشت و حتی یک ذره هم از هوای مولی خوشش نمی‌آمد، بنابراین پرتاب کردن به معنای به حرکت درآوردن یک

object with force through the air you are  throwing something to throw also can mean  

شی با نیرو در هوا است. پرتاب چیزی برای پرتاب نیز می‌تواند

to push or force something violently so you might  be thrown across the room because of an explosion  

به معنای هل دادن یا زور کردن چیزی باشد g به شدت، بنابراین ممکن است به دلیل انفجار به آن طرف اتاق

maybe you are thrown away because of the force  of something the force of the explosion it will  

پرتاب شوید   شاید به دلیل نیروی  چیزی

throw you away or throw you across the room so  once again we are using it as a verb our third  

دور پرتاب شوید. فعل سوم

definition throw means to project light or sound  in a certain direction so you can project sound  

تعریف پرتاب ما به معنای پرتاب کردن نور یا صدا در جهت خاصی است تا بتوانید صدا را پخش

you can project light so both of those things are  using the air to travel through throw some light  

کنید.

on something yes let's throw some light on  that corner of the room that's it or you can  

اتاق تمام است یا

throw your voice like yes like those people  who can use their little ventriloquist dummy  

می‌توانی مثل آن افرادی که می‌توانند از آدمک بطن‌لوکیست کوچک خود استفاده کنند،

i have one here here we go i'm going to show  you my ventriloque my ventriloquism okay

صدایت را به صدا در بیاوری

hello hong kong how are you today  i'm sorry yeah thank you how are you

. متاسفم بله متشکرم حالت چطور است

maybe we should stop that because we didn't  practice it it probably doesn't look very good  

شاید باید این کار را متوقف کنیم زیرا ما آن را تمرین نکردیم، احتمالاً خیلی خوب به نظر نمی رسد

that's good no i think i think that that will  win an award if something rakesh he wants to be  

این خوب است، نه فکر می کنم اگر چیزی بخواهد جایزه می گیرد. به

recognized or they want to be recognised we can't  the trouble is we can't read all the live chat  

رسمیت شناخته شدن یا آن‌ها می‌خواهند شناخته شوند، ما نمی‌توانیم مشکل این است که نمی‌توانیم همه چت‌های زنده را بخوانیم،

so sometimes we miss uh see but well i think  it was because i was recognizing people that  

بنابراین گاهی اوقات ما از دست می‌دهیم، اما خوب فکر می‌کنم به این دلیل بود که من افرادی را

uh from different countries and i missed out  rakesh so i do apologize hello rakesh watching  

از کشورهای مختلف می‌شناختم و از دست دادم. بیرون رَکش پس من عذرخواهی می‌کنم سلام رَکِش در حال تماشا

in india hello to you yes so to project light or  throw sound to to project something in a certain  

در هند سلام به شما بله، بنابراین برای پرتاب کردن نور یا پرتاب کردن صدا به سمت برای پخش چیزی در جهت خاصی

direction number four throw means to oh says if we  keep talking about moulier he's going to throw up  

پرتاب شماره چهار به این معنی است که اوه می‌گوید اگر به صحبت کردن در مورد مولیتر ادامه دهیم، او بلند می‌کند

okay which is a good use of the word thank  you very much for that we like we we like  

باشه که استفاده خوبی از کلمه بسیار سپاسگزارم برای اینکه ما دوست داریم ما دوست داریم

comic we like sort of funny suggestions for the  words that's good yes because if you throw up yes  

کمیک ما پیشنهادهای خنده دار را برای کلماتی که خوب است دوست داریم بله، زیرا اگر شما را به صدا درآورید بله   به

it means you're being sick vomiting yes have  you have you actually thought maybe that's in  

این معنی است که شما بیمار هستید و استفراغ می کنید بله دارید  شما را دارید در واقع فکر کردم شاید این در

my list well it's too late because number  four wait you didn't have to read it out  

لیست من باشد، خیلی دیر شده است، زیرا شماره چهار صبر کنید، لازم نیست آن را بخوانید

number four throw means to distract or disturb a  person's concentration things will often throw mr  

پرتاب شماره چهار به این معنی است که تمرکز فرد را منحرف می‌کنید یا تمرکز او را مختل می‌کنید.

steve when he's trying to do something something  will distract him because he has the attention  

چیزی حواس او را پرت می‌کند زیرا او حواس شما را

span of a goldfish no it's not that you can be  thrown off thrown off course it's just like you  

پرت می‌کند، نه این نیست که می‌توانید از مسیر پرتاب شوید، درست مثل این است که

were on a course and you you're now on a different  it's something distracts you something interrupts  

شما در مسیری بودید و اکنون در مسیر دیگری

your concentration so you might have been for  example you could you could be doing a speech  

هستید. تمرکز داشته باشید، مثلاً می‌توانید سخنرانی

you could be doing a talk at work and then  somebody starts laughing or somebody heckles  

می‌کردید، می‌توانید در محل کار صحبت می‌کردید و سپس یکی شروع به خندیدن می‌کند یا کسی شما را هق هق می‌دهد

you or makes a joke or there's a loud noise and  oh and it distracts you and you're thrown off  

یا شوخی می‌کند یا صدای بلندی به گوش می‌رسد و آه و حواس شما و شما را پرت می‌کند. از

what you were going to talk about and  then you have to suddenly because your  

چیزی که قرار بود در مورد آن صحبت کنید دور می افتید و سپس ناگهان مجبور می شوید چون

concentration has been broken so yes distract  somebody's concentration and of course um  

تمرکز شما شکسته شده است، بنابراین تمرکز یک نفر را منحرف می کند و البته،

comedians stand-up comedians have to become very  good at overcoming this because the audience  

کمدین های استندآپ کمدین باید در غلبه بر این موضوع بسیار خوب باشند، زیرا مخاطب

always try to distract them and throw them off  their uh what they're trying to say the jokes  

همیشه سعی می کند برای منحرف کردن حواس آنها و دور انداختن آنها از شوخی‌ها که می‌خواهند بگویند.

that's why i like doing this because the  audience that's you by the way cannot heckle  

us they can't criticize us only on the live chat  but but we can just ignore that you see we don't  

اونا نمی‌توانند فقط در چت زنده از ما انتقاد کنند ، اما ما فقط می‌توانیم نادیده بگیریم که می‌بینید ما حتی مجبور نیستیم

have to even acknowledge that sometimes  i get thrown off course by the live chat  

تصدیق کنیم که گاهی اوقات از چت زنده

always particularly certain individuals number  five throw means to make a facial expression  

منحرف می‌شوم. یک حالت چهره

towards someone so you might throw a  smile to someone you throw a glance

نسبت به کسی بسازید تا ممکن است به کسی لبخند بزنید و به کسی نگاهی بیندازید

so to throw you can project an emotion  using your face so throw means to make a  

تا برای پرتاب کردن بتوانید احساسی را با استفاده از صورت خود نشان دهید، بنابراین پرتاب به معنای نشان دادن  حالت

facial expression towards someone he  threw me a smile he threw me a wink

صورت به سمت کسی است که او به من لبخند زد او به من یک چشمک زد.

you've heard it here i like to wink a  lot of people call me a a big winker  

اینجا شنیده‌ام دوست دارم چشمک بزنم  خیلی‌ها به من می‌گویند یک چشمک بزرگ

here's another one number six to push  or operate a switch or lever or lever  

اینجا یک عدد شش دیگر برای فشار دادن یا کار کردن یک سوئیچ یا اهرم یا اهرم

depending on how you want to  pronounce it by hand so to operate or

بسته به اینکه چگونه می‌خواهید آن را با دست تلفظ کنید تا کار کنید

is to throw you throw a switch you throw a  switch you are operating that switch you are  

یا پرتاب کنید. سوئیچ را پرتاب می‌کنی، کلیدی را پرتاب می‌کنی که در حال کار کردن با آن کلیدی که هستی،

makes making something become active by throwing  the switch when they used to electrocute people  

باعث می‌شود چیزی با پرتاب کردن سوئیچ فعال شود، زمانی که مردم را با برق می‌گرفتند،

as a punishment well not really a punishment i  always wonder why they say punishment when when  

به عنوان تنبیه، نه واقعاً یک تنبیه، همیشه تعجب می‌کنم که وقتی

they're killing someone because punishment  is always something that you learn from but  

کسی را می کشند تنبیه می گویند زیرا تنبیه همیشه چیزی است که شما از آن یاد می گیرید، اما

if they're electrocuting you to the point where  you're dead you're not really learning anything  

اگر آنها شما را تا حدی برق می اندازند که شما مرده اید، واقعاً چیزی

from it are you because you're dead there you go  to push or operate a switch or lever by hand is ju  

از آن یاد نمی گیرید، زیرا خودتان هستید. وقتی می‌روید کلید یا اهرم را با دست فشار می‌دهید یا به کار می‌برید،

throw so they would often throw the switch to  electrocute the prisoner when you set when you use  

به طوری که وقتی تنظیم می‌کنید وقتی از

that phrase to turn something on with a switch it  it it gives the impression that it's a big switch  

این عبارت برای روشن کردن چیزی با سوئیچ استفاده می‌کنید، اغلب سوئیچ را پرتاب می‌کنند تا زندانی برق بگیرد. این یک سوئیچ بزرگ

something important is about to happen um you  wouldn't say yeah you know if there's a party and  

است   اتفاق مهمی در شرف رخ دادن است، شما  نمی‌گویید بله می‌دانید اگر مهمانی باشد و

uh you turn the lights off and then you want  to make a surprise by turning them on you would  

آه چراغ‌ها را خاموش کنید و سپس می‌خواهید با روشن کردن آنها سورپرایز کنید،

say throw the switch but you wouldn't because  you're making a dramatic statement that's it  

می‌گویید سوئیچ را بیندازید اما نه به این دلیل که  شما یک بیانیه دراماتیک می‌دهید که همین

maybe turning on the christmas lights yes you  should throw throw the switch yes a celebrity  

شاید چراغ‌های کریسمس را روشن می‌کنید، بله، باید سوئیچ را پرتاب کنید بله یک فرد مشهور

that's a good example mr duncan a celebrity is  there to to um turn on the christmas lights and  

این مثال خوبی است که آقای دانکن یک سلبریتی آنجاست  تا لیوان کریسمس را روشن کند. ghts و

someone will say throw the switch and it's usually  said to indicate something dramatic happening  

کسی می‌گوید سوئیچ را پرتاب کنید و معمولاً گفته می‌شود که نشان می‌دهد اتفاقی دراماتیک رخ می‌دهد

with lights coming on or something like that maybe  the music you wouldn't say i wouldn't say to you  

با روشن شدن چراغ‌ها یا چیزی شبیه به آن، شاید  موسیقی که شما نمی‌گویید من به شما نمی‌گویم

maybe 50 000 volts will go through mr steve i  wouldn't say to you it's getting dark in the room  

شاید 50 000 ولت از آقای استیو من عبور کند. به شما نمی‌گویم که در اتاق تاریک

will you throw the switch okay you wouldn't say  that no just say turn the lights on so throw the  

می‌شود، آیا سوئیچ را پرت می‌کنید خوب، نمی‌گویید که نه فقط بگویید چراغ‌ها را روشن کنید، بنابراین سوئیچ را پرتاب

switch indicate something dramatic is going  to happen that's it in an electrical capacity  

کنید نشان می‌دهد که اتفاقی دراماتیک قرار است بیفتد، آن هم در ظرفیت الکتریکی

and with lights or as you say  electrocuting somebody yes

و با چراغ‌ها یا به قول شما برق‌گرفتن کسی بله

please don't try that at home here's another  one to deliver a punch to deliver a punch  

لطفاً آن را در خانه امتحان نکنید در اینجا یکی دیگر برای زدن پانچ برای زدن مشت است

to deliver a punch using a fist is throw  you throw throw a punch throw a punch  

برای زدن مشت با استفاده از مشت پرتاب است پرتاب می‌کنید یک مشت پرتاب

you've done that many times to me mr duncan  particularly after the live streams when i've  

می‌کنید  برای من آقای دانکن مخصوصاً بعد از پخش‌های زنده وقتی

distracted or upset you and so i  often give mr steve a good beating

حواس شما را پرت کردم یا ناراحت کردم و بنابراین اغلب به آقای استیو ضربه می‌زنم

what number eight to put on or arrange an event  here we go steve this is a news item to put on  

که عدد هشت را بگذارد یا یک رویداد ترتیب دهد.

or arrange an event or party yes attended by many  people is throw you throw a party you arrange  

یا الف ترتیب دادن یک رویداد یا مهمانی بله با حضور افراد زیادی برگزار می‌شود ، شما یک مهمانی ترتیب می‌دهید که ترتیب می‌دهید

and you put on a party for example maybe  you are the prime minister of the uk  

و مهمانی می‌گذارید، مثلاً شاید شما نخست‌وزیر بریتانیا هستید

yes and you and some of your friends decide to  have a little party at number 10 downing street  

بله و شما و برخی از دوستانتان تصمیم می‌گیرید یک مهمانی کوچک در خیابان داونینگ شماره 10

whilst everyone else is having to stay  at home on their own and social distance  

در حالی که بقیه مجبورند به تنهایی و با فاصله اجتماعی در خانه بمانند

but but the prime minister says no no no oh  i'm going to break all the rules because i am  

اما نخست وزیر می گوید نه نه آه من همه قوانین را زیر پا

the prime minister and i can do whatever i  want who was that i don't know i think it was  

می گذارم زیرا  نخست وزیر هستم و می توانم هر کاری را انجام دهم می‌خواهم چه کسی بود، نمی‌دانم، فکر می‌کنم این سال

winston churchill yes it's it's my  birthday next month let's throw a party

وینستون چرچیل بود، بله، تولد من است ماه آینده، بیایید یک مهمانی

uh which of course is something that is a phrase  that people won't have been using very much  

برپا کنیم، البته این جمله‌ای است که مردم در دو مورد اخیر زیاد از آن استفاده نکرده‌اند.

over the last two years with all the lockdowns  so that is a now a phrase hopefully we can use  

سال‌ها با تمام قرنطینه‌ها بنابراین این الان یک عبارت است، امیدوارم بتوانیم

more often in the future let's throw there'll  be parties every day i just wonder now if if if  

در آینده بیشتر از   استفاده کنیم، بیایید هر روز مهمانی‌هایی برگزار کنیم، من فقط می‌پرسم که آیا اگر

boris johnson will be thrown out yes of government  yes ah you see so yes so because he threw a party  

بوریس جانسون از دولت اخراج شود بله، آه، می‌بینید پس بله پس چون او سه در یک مهمانی

boris johnson might be thrown out of well his  job first of all as prime minister and maybe  

بوریس جانسون ممکن است اول از همه به عنوان نخست‌وزیر از کار خود بیرون شود و

he will be sent to a small desert island  somewhere in the middle of the ocean where  

شاید   او به جزیره‌ای کویری کوچک جایی در وسط اقیانوس فرستاده شود که

he will have to spend the rest of his life we can  only wish for that really when you think about it  

او مجبور باشد بقیه عمرش را در آنجا بگذراند. آرزو کنید واقعا وقتی به آن فکر می کنید

have you talked talked about throwing things away  not yet yes we're coming on to that thank you pal  

آیا در مورد دور ریختن چیزها صحبت کرده اید  هنوز نه بله، ما به آن متشکرم رفیق

we have lots more actually thank you pound beer so  yes to arrange or throw an event or party you you  

ما چیزهای بیشتری داریم در واقع یک پوند آبجو از شما متشکرم، بنابراین بله برای ترتیب دادن یا برگزاری یک رویداد یا مهمانی شما شما

are arranging it you are putting that particular  thing on it suggests a kind of um laid-back sort  

دارید آن را ترتیب می‌دهید، چیزی  خاص را روی آن قرار می‌دهید، نشان‌دهنده

of informal event doesn't it no not necessarily  a party not necessarily it doesn't uh not  

نوعی رویداد غیررسمی است

necessarily but it's sort of yes yeah you wouldn't  say let's throw a wedding well no you you don't  

" نگو بیا عروسی درست کنیم نه

throw away organize a wedding you would throw a  wedding party yes exactly a wedding isn't a party  

شما دور نمی اندازید" یک جشن عروسی برگزار می کنید، یک جشن عروسی برگزار می کنید بله دقیقا عروسی یک

i know but i wasn't on about the party because i  was just on about the wedding because that's it

مهمانی نیست. در مورد عروسی چون همین است

stay calm stay calm who me are you i'm fine  

ay آرام آرام بمان که من کی هستی

i am calm number nine and now we have some nouns  throw means an item used for covering something so  

من خوبم   من آرام شماره نه هستم و اکنون اسم‌هایی داریم پرتاب به معنای وسیله‌ای است که برای پوشاندن چیزی استفاده می‌شود،

you might decide to cover maybe your bed or maybe  a piece of furniture with a p a piece of cloth  

بنابراین ممکن است تصمیم بگیرید که شاید تخت خود یا شاید یک تکه مبلمان را با یک صفحه بپوشانید. پارچه

a throw so you throw something over the furniture  and that thing is called a throw yeah as a noun  

یک پرتاب به طوری که چیزی را روی مبلمان پرتاب می‌کنید و به آن چیز می‌گویند یک پرتاب بله به عنوان اسم

another one i keep losing my place number 10 also  a noun to the act or an act of throwing something  

یکی دیگر من مرتباً جایم را گم می‌کنم شماره 10 همچنین یک اسم برای عمل یا یک عمل پرتاب چیزی

so throw a good throw that was a good throw maybe  if you are throwing a ball and you do it very well  

بنابراین یک پرتاب خوب پرتاب کنید که یک پرتاب خوب شاید اگر توپی را پرتاب می‌کنید و آن را خیلی خوب انجام می‌دهید

and the ball goes very far they might say oh  mr duncan good throw good throw they wouldn't  

و توپ خیلی دور می‌رود، ممکن است بگویند آه آقای دانکن پرتاب خوب پرتاب کنید، آنها این

say that to you though they would throw  like a girl this is how i throw things

را به شما نمی‌گویند، اگرچه مثل یک دختر پرتاب می‌کنند. چیزهایی را پرتاب کنید

yes so if a man it's disparaging to women really  but if a man cannot throw say a cricket ball  

بله، بنابراین اگر مردی واقعاً برای زنان تحقیرآمیز است، اما اگر مردی نتواند توپ کریکت

or a football or something very well then his  friends will say oh you throw like a girl that's a  

یا فوتبال یا چیز دیگری را خیلی خوب پرتاب کند، دوستانش می‌گویند آه، مثل یک دختر پرتاب می‌کنید، این یک

common phrase in the uk i had it said to me a lot  when i was at school although you do everything  

عبارت رایج در بریتانیا است که من آن را داشتم. وقتی در مدرسه بودم خیلی به من گفت هر چند تو همه کارها را انجام می دهی

like stars run deep steve does everything like  a girl i don't i don't i'm not very good at  

مثل ستاره ها که در اعماق دویدن هستند استیو همه کارها را مثل یک دختر انجام می دهد من این کار را نمی کنم من در پرتاب کردن خیلی خوب نیستم

throwing though uh i never have i couldn't you  know spears balls anything i couldn't i wasn't  

هر چند آه من هرگز نداشتم نمی توانستم بدانی که نیزه توپ هر چیزی که نمی توانستم بودم

i could never throw very far no i don't know i  think you need strong shoulder muscles for that  

من هرگز نتوانستم خیلی دور پرتاب کنم، نه نمی‌دانم، فکر می‌کنم برای این کار به عضلات شانه‌های قوی نیاز دارید.

so they were right yeah they weren't they said  they were right but it was upsetting at the time  

they were right they were they definitely were  right so the act of throwing something is also  

قطعاً درست بود، بنابراین پرتاب چیزی هم همینطور است

yes nitram sorry has made a good point here uh  ah but yes no that's an interesting point nitram  

بله نیترام متاسفم نکته خوبی را در اینجا نشان داد اوه آه، اما بله نه، این نکته جالبی است

so when they say they throw a party it  doesn't mean that they're not going to  

nitram   بنابراین وقتی می گویند که یک مهمانی می گذارند به این معنی نیست که قرار نیست شرکت کنند.

have one it means you're going to actually  have a party yes you're you're arranging it  

یکی را داشته باشید، به این معنی است که شما واقعاً یک مهمانی خواهید داشت، بله، شما دارید آن را

so you're making it happen but i know what nitra  means because you can that the word you can say  

ترتیب می‌دهید   بنابراین دارید آن را انجام می‌دهید، اما من می‌دانم نیترا به چه معناست، زیرا شما می‌توانید کلمه‌ای را که می‌توانید بگویید

um throw the match can't you can throw a  match yes but that means to to pretend to lose  

امم کبریت را پرتاب کنید، می‌توانید می‌توانید یک کبریت پرتاب کنید بله، اما این به این معنی است که وانمود کنید که می‌بازید،

well you do actually lose that you deliberately  lose your match yeah you know you talk to your  

خوب واقعاً می‌بازید کلاه که عمداً مسابقه ات را باختی بله می‌دانی که با همکارانت صحبت می‌کنی

colleagues and say oh how do you deliberately  don't play well how does that relate to a party  

و می‌گویی آه چطور عمداً خوب بازی نمی‌کنی چه ربطی به یک مهمانی دارد

then well no i meant the use of the word throw  oh i see so that nitram is making a very um  

پس خوب نه منظورم استفاده از کلمه پرتاب اوه می‌بینم تا آن نیترام باشد. در اینجا به یک نکته بسیار

subtle point here yes just to throw something  away though can also be used in more than one way  

ظریف اشاره می‌کند، بله فقط برای دور انداختن چیزی، هر چند می‌توان آن را به بیش از یک روش استفاده کرد.

so to throw an object you throw it away  because you are throwing it away from you  

naming the direction but also throw  throw away can also mean to discard  

همچنین به معنای کنار گذاشتن

something yes that's right that's it if you  had a party and you were going to cancel it  

چیزی است بله درست است، اگر یک مهمانی داشتید و می‌خواستید آن را لغو کنید   نمی‌گفتید مهمانی را برگزار کردم

you wouldn't say i've thrown the party no  you would say i've canceled the party but  

، نه می‌گفتید مهمانی را لغو کردم،

you could throw a match deliberately for example  if it was a cricket match you could deliberately  

اما   می‌توانید عمداً یک مسابقه برگزار کنید. برای مثال، اگر یک مسابقه کریکت بود، می‌توانید عمداً

or a tennis match you could deliberately not  hit the ball back properly and deliberately lose  

یا یک مسابقه تنیس، عمداً نمی‌توانید توپ را به درستی به عقب برگردانید و عمداً ببازید

some people do do that for whatever reason uh so  you can use it in a in a positive and a negative  

برخی از افراد به هر دلیلی این کار را انجام می‌دهند، بنابراین می‌توانید از آن در موارد مثبت و منفی استفاده کنید

way can't you yes that's it but you've got to know  when you can use that phrase in a positive one

. نمی‌توانید بله همین است، اما باید بدانید که وقتی می‌توانید آن عبارت را به صورت مثبت استفاده

okay there are also very big different meanings  as well yes it doesn't mean you throw the party  

کنید، معانی بسیار متفاوتی نیز وجود دارد، بله، به این معنی نیست که مهمانی را

away it doesn't mean the party wasn't gonna think  we've established that i know but i just need to  

دور می‌زنید. یعنی طرف فکر نمی‌کرد ما ثابت کرده‌ایم که می‌دانم، اما فقط باید

it was a it was a very good point but yes the word  throw can be used to mean to cancel something yes  

این نکته بسیار خوبی بود، اما بله، کلمه پرتاب را می‌توان به معنای لغو چیزی استفاده کرد که بله

deliberately again not in the case of the party  it's okay this isn't the repeat you're watching  

دوباره عمداً نه در مورد مهمانی اشکالی ندارد این تکراری نیست که شما تماشا می‌کنید

here we go so we have throw phrases steve  throw phrases people are commenting on your  

اینجا ما می‌رویم، بنابراین عباراتی را برای شما داریم استیو عباراتی را که مردم در مورد شما نظر می‌دهند،

on i see i can't see every time i say  something apparently your face is looking very  

می‌بینم هر بار که چیزی می‌گویم نمی‌توانم ببینم ظاهراً چهره شما خیلی به نظر می‌رسد

uh well let's just say it's it's looking a  certain way i don't know i i'm just fascinated  

اوه خوب بیایید بگوییم که به نظر می رسد به شکلی خاص من نمی دانم من فقط مجذوب هستم

and interested completely in what you're saying  obviously yes obviously mr mr duncan doesn't want  

و کاملاً به آنچه می گویید علاقه مند هستم واضح است که بله واضح است که آقای دانکن نمی خواهد

me to to speak no it isn't that i don't mind  just speaking as long as something comes out

من صحبت کنم نه اینطور نیست من اهمیتی نمی‌دهم تا زمانی که چیزی بیرون می‌آید، فقط صحبت کنم

we have some phrases steve throw phrases

، عباراتی داریم که استیو پرتاب فرا داریم

so we have some phrases now

بنابراین ما عباراتی داریم که

throw caution to the wind if you throw caution  to the wind it means that you are throwing away  

اگر احتیاط را به باد بیاوری به این معنی است که

all of your worries inhibitions yes you you are  just doing something and you don't care what  

همه نگرانی‌هایت را دور می‌اندازی، بله، فقط کاری را انجام می‌دهی و برایت مهم نیست که چه

happens you're you're just going to do it you  you're not going to worry or think about it all  

اتفاقی می‌افتد. "فقط قرار است این کار را انجام دهی، نگران نباشی یا به همه آن فکر کنی

of the worries and the concerns and the anxiety  and the fear you just throw it all away you throw  

، نگرانی‌ها، نگرانی‌ها و اضطراب‌ها و ترسی که فقط آن‌ها را دور می‌اندازی،

caution to the wind it means you do it despite  what might happen what the consequences might be  

احتیاط را به باد پرتاب می‌کنی، این بدان معناست که با وجود این کار را انجام می‌دهی. ممکن است چه اتفاقی بیفتد، چه عواقبی ممکن است داشته باشد

you just go ahead and do it you throw caution  to the wind let's think of a good example where  

شما فقط پیش بروید و آن را انجام دهید، احتیاط را به باد بیاورید، بیایید به یک مثال خوب فکر

you would throw caution to the wind maybe you  decide that yes it's something that you might  

کنیم که   احتیاط را به باد بیاورید، شاید  تصمیم بگیرید که بله، این چیزی است که ممکن

be frightened of doing but then you decide to  do it anyway so let's for example say that you  

است از انجام آن هراس داشته باشید. سپس تصمیم می‌گیری به هر حال این کار را انجام دهی، بنابراین مثلاً بگوییم که

wanted to go up in a hot air balloon okay i know  where this is going or maybe do a bungee jump  

می‌خواستی با بالون هوای گرم بالا بروی، خب، می‌دانم این کجا می‌رود یا شاید یک پرش بانجی انجام بدهی

or maybe hire uh go on a go-kart get a go-kart  and go on a go-karting track ride a sheep across  

یا شاید استخدام کنی، برو سوار کارتن شو و برو- کارت کارتینگ را انجام دهید و به پیست کارتینگ بروید و یک گوسفند سوار شوید عبور از

a field yes something that would be but like  a bungee jump or maybe something like that so  

یک میدان بله چیزی که می تواند باشد اما مانند یک پرش بانجی یا شاید چیزی شبیه به آن، بنابراین

that was something i would never do obviously but  i might say can i finish the sentence i might say  

این کاری بود که من هرگز انجام نمی دادم، اما ممکن است بگویم می توانم جمله را تمام کنم که ممکن است بگویم

come on let's throw caution to the wind let's  just go on a bungee jump that's that's yes  

. در یک بانجی جامپ که بله

uh it's not really a thing well you think of  another example then mr duncan traveling alone  

اوه واقعاً چیز خوبی نیست شما به مثال دیگری فکر می‌کنید، سپس آقای دانکن به تنهایی سفر می‌کند

much i think you know so you might go abroad  you might grow abroad on your own and you  

خیلی فکر می‌کنم می‌دانید بنابراین ممکن است به خارج از کشور بروید  ممکن است خودتان در خارج از کشور رشد کنید و

decide to travel a certain country bungee  jumping yeah but that is but that is a you  

تصمیم بگیرید بانجی به کشور خاصی سفر کنید پریدن بله، اما این است، اما این

know something that is safe but in your  mind you would perceive that as dangerous  

چیزی است که شما   چیزی را می‌دانید که ایمن است، اما در ذهن خود متوجه می‌شوید که خطرناک است

i'm going to throw caution to the  wind i'm going to go rock climbing  

من با احتیاط به باد می‌روم، می‌روم صخره‌نوردی

do people still do people still bungee jump yes  they do i wasn't asking you it's a rhetorical  

آیا مردم هنوز هم انجام می‌دهند مردم هنوز بانجی می‌کنند پرش بله آنها می کنند من از شما نپرسیدم این یک سؤال لفاظی است

question well you the other thing you might do  is decide to move house and get a bigger mortgage  

خوب شما، کار دیگری که ممکن است انجام دهید این است که تصمیم بگیرید خانه را تغییر دهید و وام مسکن بزرگتری بگیرید   این یک وام مسکن بزرگتر است   این یک وام مسکن

that's a good one yeah it's a good one that's  better than your bungee jump it's not that is  

خوب است بله این یک سؤال خوب است که بهتر از بانجی جامپ شما است اینطور نیست

he's awful you know you know i've got lots of  supporters out there you know on my side and your  

او وحشتناک است می‌دانی که می‌دانی من طرفداران زیادی دارم که می‌شناسی در کنار من و

sort of your facial expressions today are sort  of you know putting me down mr duncan i feel hurt

حالت‌های چهره‌ات امروز به نوعی می‌دانی که مرا پایین می‌آوری آقای دانکن، من احساس می‌کنم صدمه دیده‌ام،

so yes let's throw caution to the wind and  move house and i don't care i'm just going  

پس بله، بیایید احتیاط کنیم. به باد رفته و خانه را عوض کنم و من اهمیتی نمی‌دهم، فقط می‌خواهم

to double the mortgage and not worry  about it throw caution to the wind  

وام مسکن را دوبرابر کنم و نگران نباشم، احتیاط را به باد

uh it's not something a phrase that i very often  say steve is someone who never throws caution  

بیاورم.

cautious person it takes him a very long time  to make the simplest decision always looking at  

زمان زیادی طول می کشد تا ساده ترین تصمیم را بگیرد و همیشه به

all the risks and weighing them all up and then  deciding that it's too dangerous and too risky  

همه خطرات نگاه کند و همه آنها را سنجید و سپس تصمیم بگیرد که انجام آن خیلی خطرناک و

to do and actually i do want to go back to see  when i was younger this is what i was thinking  

پرخطر است و در واقع من می خواهم برگردم و ببینم چه زمانی جوان تر بودم. این همان چیزی است که

of the other day mr duncan i see i i've talked  endlessly about wanting to buy a ford mustang  

روز گذشته به آقای دانکن فکر می‌کردم، می‌بینم که بی‌پایان درباره اینکه می‌خواهم یک فورد موستانگ بخرم

endlessly and yet when i was in my 20s i just if i  wanted to buy myself a sports car i just borrowed  

بی‌پایان صحبت کرده‌ام و با این حال وقتی در دهه ۲۰ سالگی‌ام بودم، اگر می‌خواستم برای خودم یک ماشین اسپرت بخرم، فقط قرض گرفتم.

the money and went out and did it i didn't  think twice about it but surely i threw caution  

پول و بیرون رفت و انجام داد دوبار در مورد آن فکر نکردم، اما مطمئناً

to the wind you can borrow money when you're  young yeah yeah because you're right now yes  

احتیاط کردم، وقتی جوان هستید، می‌توانید پول قرض کنید بله بله، زیرا در حال حاضر هستید بله

oh but you're more likely to do it when you're  young because you've got your whole life ahead  

اوه، اما به احتمال زیاد وقتی جوان هستید این کار را انجام می‌دهید. چون تو کل زندگیت رو پیش

of you i'm just saying that i'm just i don't  want to analyze the reason no oh no i'm just  

رو داری، فقط میگم که من فقط نمیخوام دلیلش رو تحلیل کنم نه آه نه، فقط

saying that you know when you're younger that's  quite interesting when you're younger it's  

میگم میدونی وقتی جوون تر هستی خیلی جالبه وقتی شما جوان‌تر هستید،

easier to throw caution to the wind because  if you make mistakes you've got time to make  

آسان‌تر است که احتیاط را به باد بیاورید، زیرا اگر اشتباهاتی مرتکب می‌شوید، زمان دارید

up for those mistakes particularly financial  ones you know relationships things like that

تا آن اشتباهات را جبران کنید، مخصوصاً اشتباهات مالی را، می‌دانید که روابطی از این قبیل،

maybe not relationships never never ever throw  caution to the wind when you are dealing with  

شاید روابط هرگز هرگز هرگز احتیاط را به باد نمی‌دهند. با

other human beings because it will always end  badly trust me yes there's a lot of people  

انسان‌های دیگر سر و کار دارید، زیرا همیشه پایان بدی خواهد داشت. به من اعتماد کنید، بله، افراد زیادی هستند که

retracting messages before i've had time that's  good uh wajster says that this phrase is so me  

قبل از اینکه وقت داشته باشم، پیام‌ها را پس می‌گیرند که خوب است، اوه وستر می‌گوید که این عبارت پس من

do you mean that you do throw caution to  the wind is that what you mean that that  

هستم . منظور شما این است که

you are a person that doesn't worry about the  consequences if you want to do it you just do it  

شما یک فردی هستید که نگران عواقب آن نیست اگر بخواهید این کار را انجام دهید، فقط آن را انجام دهید.

i want to return more to that way of thinking i  do because you can become so sort of worried about  

من می‌خواهم بیشتر به این طرز فکری که دارم برگردم زیرا می‌توانید همیشه نگران

things all the time and of course covid and all  this has has made us more fearful of doing things  

چیزهایی باشید و البته کووید و همه اینها باعث شده است که ما از انجام کارها بیشتر بترسیم

uh and uh because we've been made to feel fear  the governments have made us fearful of things  

آه و آه، زیرا ما احساس ترس کرده‌ایم  دولت‌ها ما را از چیزها ترسانده‌اند

and that we are less i think you know we  need to get back to how we used to be sort of  

و اینکه ما کمتر هستیم. به نوعی

taking more risks and doing things that we enjoy  doing you're not novak djokovic's coach are you uh  

ریسک بیشتری می‌کنیم و کارهایی را انجام می‌دهیم که از انجام آنها لذت می‌بریم  شما مربی نواک جوکوویچ نیستید، آیا شما اوه

yes um yeah well yeah exactly nobody who you  talked to vitas says yes no one wants to give  

بله اوم بله، بله دقیقاً هیچ‌کسی که با ویتا صحبت کردید، نمی‌گوید بله هیچ‌کس دیگر نمی‌خواهد

you money anymore in loans that is true um  maybe i do a crowdfunding thing you know  

به شما پول وام بدهد. واقعاً ام شاید من یک کار جمع‌سپاری انجام می‌دهم

what for what oh it's all right it's all  right i'm good greetings from belarus says uh

که می‌دانی   برای چه، اوه، همه چیز درست است، همه چیز درست است، سلام خوب از بلاروس می‌گوید آه، نمی‌خواهم اینطوری

i'm not going to pronounce that the way it looks  

که به نظر می‌رسد تلفظ کنم

machine oh no it is it's hate  machine sorry i thought that was just  

دستگاه اوه نه، این متنفر است فکر می‌کردم این فقط این بود که

steve sometimes reads things like a five-year-old  well i thought that can't be how you pronounce the  

استیو گاهی اوقات t را می‌خواند مثل یک بچه پنج ساله خوب فکر می‌کردم اینطوری نمی‌شود که

word hate machine well thank you yes hello hate  machine hate machine has actually been on before  

کلمه نفرت ماشین را به خوبی تلفظ کنید، متشکرم بله سلام نفرت دستگاه نفرت ماشینی واقعاً قبلاً روشن

well welcome all these people that we haven't  seen for a long time are revealing themselves  

بوده   به همه این افرادی که ما برای مدتی ندیده‌ایم خوش آمدید مدت‌هاست که خودشان را نشان می‌دهند

coming out of the woodwork or  is mister if mr steve would say

که از چوب‌کاری بیرون می‌آیند یا  اگر آقای استیو می‌گوید

throw caution to the wind here's another  one steve here's a good one this is  

احتیاط را به باد بیاورید ، این یکی دیگر است  یک استیو خوب است این

something steve does quite often what's that  wrote a spanner in the works throw a spanner  

کاری است که استیو اغلب انجام می‌دهد همان چیزی است که نوشته است آچار در کار است

in the works so this is another great phrase using  throw if you throw a spanner in the works it means  

. این یک عبارت عالی دیگر است با استفاده از پرتاب اگر آچاری را در کار پرتاب کنید به این معنی است

you disrupt something or you stop something  from happening because you have interfered with  

که شما چیزی را مختل می کنید یا جلوی اتفاق افتادن را می گیرید زیرا با

that thing you have sun done  something or said something  

آن کاری که خورشید انجام داده اید یا چیزی گفته اید تداخل کرده اید

to stop it from happening so you throw a  spanner in the works yes imagine a machine  

تا از وقوع آن جلوگیری کنید. شما یک آچار در کار پرتاب می‌کنید بله تصور کنید یک

working with lots of cogs like maybe maybe  a big clock with lots of cogs going round  

ماشین   با تعداد زیادی چرخ دنده کار می‌کند، مثلاً شاید یک ساعت بزرگ با تعداد زیادی چرخ دنده در حال

and uh you throw a spanner in and all the cogs get  stuck and grindy the whole thing comes just comes  

چرخش باشد   و آه، یک آچار را به داخل پرتاب می‌کنید و همه چرخ‌دنده‌ها می‌شوند . همه

to a halt grindy so yes uh is that a website isn't  that a website for meeting like-minded men grindy

چیز متوقف می‌شود، پس بله، این است که یک وب‌سایت آن وب‌سایتی برای ملاقات با مردان

uh so yes throw a spanner in the woods  imagine throwing a spanner into some  

همفکر نیست، بنابراین بله، یک آچار در جنگل بیندازید  تصور کنید یک آچار را به داخل

mechanical machinery and it stops and breaks and  it breaks but of course you can do this um it  

ماشین‌های مکانیکی بیندازید. و می ایستد و می شکند و می شکند، اما مطمئناً می توانید این کار را انجام دهید، این

doesn't have to obviously we're talking about it  in in other processes metaphorically that's right  

کار لازم نیست، بدیهی است که ما در مورد آن در فرآیندهای دیگر به صورت استعاری صحبت می کنیم، درست است

uh so let's think of an example that would make  that work so maybe it's it's something at work and  

اوه، بنابراین بیایید به مثالی فکر کنیم که باعث می شود این کار کار کند. این چیزی است که در حال کار است و

somebody has a project uh is it bill it's bill is  it bill with his project project that's right i've  

کسی پروژه‌ای دارد آه، صورت‌حساب آن صورت‌حساب است، این صورت‌حساب با پروژه پروژه‌اش درست است، من

missed bill i haven't seen bill and his project  for ages that's it so somebody comes up with a  

صورتحساب را از دست داده‌ام، من صورتحساب را از دست داده‌ام.

something at work that they want to do a project  uh maybe it's a new sales plan something like that  

در محل کار که می‌خواهند پروژه‌ای انجام دهند، شاید این یک طرح فروش جدید باشد، چیزی شبیه به آن

and then somebody says um have you thought about  the budget how much this will cost for example  

و بعد کسی می‌گوید اوم، آیا به بودجه فکر کرده‌اید که مثلاً چقدر هزینه دارد

and then everybody else said oh oh thanks for  putting a spanner in the works because you've  

و بعد بقیه گفتند آه، اوه، متشکرم برای اینکه یک فاصله گذاشتید. در حال انجام است زیرا شما

suggested something that could bring that project  to an end are you mocking me mr duncan i just  

چیزی را پیشنهاد کرده اید که می تواند آن پروژه را به پایان برساند، آیا شما مرا مسخره می کنید آقای دانکن من فقط

love your actions are you mocking me no you're  just doing this you're considering something  

کارهای شما را دوست دارم، آیا مرا مسخره می کنید، نه فقط دارید این کار را انجام می دهید، شما چیزی را در نظر می

well you know i like that no it's good it's  lovely yes that's it so maybe that's it  

گیرید   خوب می دانید که دوست دارم که نه خوب است زیباست بله همین است پس شاید همین باشد

i decide i want to buy a ford mustang mr steve  is always throwing a spanner in there okay  

من تصمیم می‌گیرم که می‌خواهم یک فورد موستانگ بخرم آقای استیو همیشه یک آچار را در آنجا پرتاب می‌کند خوب

and then says lewis not me luis said that  you're right i thought you were on my side lewis  

و بعد می‌گوید لوئیس نه من لوئیس گفت که تو درست می‌گویی، فکر می‌کردم که در آن کار می‌کنی. من طرفدار لوئیس

no i'm very surprised that tomic hasn't come  up with a with a with an appropriate comment um  

نه، خیلی متعجبم که تومیک یک نظر با نظر مناسب ارائه

but yes yes that's it so we might for  example yes that i might decide to buy  

نکرده

a forward busting and you might say oh yeah  but what happens if three of us need to go out  

است. بله، اما اگر سه نفر از ما نیاز به بیرون رفتن داشته باشیم، چه اتفاقی می‌افتد، اگر لازم باشد

if you need to go pick me up and your mother  and we all need to go out for a drive how is  

من و مادرت را ببریم، و همه باید برای رانندگی بیرون برویم، چطور

your mother going to squeeze into the back of a  forward mustang well that's it you see mr duncan  

مادرت می‌خواهد به پشت یک موستانگ رو به جلو فشار بیاورد. می بینید که آقای دانکن

is throwing a spammer in the works my idea is i  want this car but we can't because we can't get  

در حال پرتاب یک هرزنامه در محل کار است ایده این است که من این ماشین را می‌خواهم اما نمی‌توانیم چون نمی‌توانیم

three people in the car okay that's good well  we can but that will be squished up in the back  

سه نفر را سوار ماشین کنیم، خیلی خوب است، می‌توانیم، اما این ماشین از پشت له می‌شود

your mother would have to go in sideways we'd  have to load her in like a like a long oboe

مادرت باید از پهلو وارد شود او را مثل یک ابوای بلند

throw a spanner in the works to say something or  do something to ruin a plan throw in the towel  

در حوله پرتاب کن تا چیزی بگوید یا کاری انجام بده تا نقشه را خراب کند

which is something i often feel like doing if you  throw in the towel mr steve yes but what is it did  

. این کار انجام شد

i make you jump you did you throw in the towel if  you throw in the towel it means that you give up  

من مجبورت کردم بپری، آیا حوله را پرت کردی، اگر  حوله را پرت کردی، به این معنی است که تسلیم شدی

you give up you've had enough you  just give up i'm throwing in the towel  

تسلیم شدی به اندازه کافی خسته شدی  فقط تسلیم شو من دارم حوله را پرت می‌کنی

and that of course does that come from boxing it  does when in the boxing ring if you've had enough  

و البته این کار را انجام می‌دهد از بوکس می‌آید، وقتی در رینگ بوکس به اندازه کافی

you throw the towel down and that means that you  are forfeiting the game yes normally it's the  

حوله را پرت می‌کنید انجام می‌شود و این بدان معناست که بازی را از دست می‌دهید، بله، معمولاً این

person who is managing you or your coach will from  the side of the ring he will throw it in it's like  

شخصی است که شما را مدیریت می‌کند یا مربی شما از کنار رینگ این کار را می‌کند. آن را در آن می اندازد مانند

an emergency really it means you're giving up yes  but but it's it's done apparently it began as in  

یک اضطراری است، واقعاً به این معنی است که شما تسلیم می شوید بله ، اما این ظاهراً این کار به این صورت شروع شد که در

you know if you wanted the fight just to end there  and then maybe the boxer who is being punched

شما می‌دانید که آیا می‌خواستید مبارزه فقط به همین جا ختم شود و سپس شاید بوکسوری که مشت می‌شود

have you ever been punched in the ring

، آیا تا به حال در رینگ مشت خورده‌اید،

if if the boxer is being punched and maybe he's  he's suffering lots of damage to his face and  

اگر بوکسور مشت خورده باشد و شاید او آسیب زیادی دیده باشد. به صورت او

the coach can see that it's going to cause maybe  serious injury yes maybe his head is going to fly  

و   مربی می‌تواند ببیند که ممکن است صدمات جدی ایجاد کند، بله، شاید سرش می‌پرد

off and he can't be heard because the crowd are  screaming so he has to do something physical so he  

و صدای او شنیده نمی‌شود زیرا جمعیت فریاد می‌زنند، بنابراین او باید کاری فیزیکی انجام دهد تا

takes the towel that's used to wipe the sweat off  the brow of the of the uh of the boxer when they  

حوله‌ای را که وقتی

had their breaks and he throws it in the ring and  that says match over i said we surrender it's like  

آنها استراحت می کردند و او آن را داخل رینگ می انداخت و می گفت تسلیم

it's like the white flag yes that's right it's  very similar to the white flag you see instead  

می شویم مثل پرچم سفید می ماند. به پرچم سفیدی که می بینید به جای

of a white flag they just throw a stinky sweaty  towel but in life if you're doing something and  

پرچم سفید، فقط یک حوله عرق بدبو پرت می کنند، اما در زندگی اگر کاری انجام می دهید و

you decide ugh i've just had enough of this i  can't do it it's too hard you just say i'm just  

تصمیم می گیرید آه، من به اندازه کافی از این کار نوشیده ام، نمی توانم آن را انجام دهم، خیلی سخت است. بگو من فقط

gonna throw in the tail i've had enough do you  think you might have been trying to get a new job  

دم می اندازم من به اندازه کافی فکر می کنم فکر می کنید ممکن است سعی کرده اید شغل جدیدی پیدا کنید

or you might have been trying to get a promotion  at work and am i being mocked i'm not mocking you  

یا ممکن است سعی کرده باشید در محل کار ارتقا پیدا کنید و آیا من مسخره می شوم من شما را مسخره نمی کنم

today steve i'm not mocking you i was just trying  to say something there so i forgot what it was  

امروز استیو من شما را مسخره نمی کنم فقط سعی می‌کردم چیزی بگویم، بنابراین فراموش کردم چه چیزی بود.

maybe maybe you are trying to make a lesson mr  duncan and you just cannot get all the different  

شاید شما سعی می‌کنید درسی درست کنید، آقای دانکن و نمی‌توانید تمام برداشت‌های متفاوتی

uh takes that you've made or the different  uh things that you've filmed you cannot get  

که ساخته‌اید یا چیزهای متفاوتی که از شما فیلم گرفته‌اید را دریافت کنید. نمی توانم

it to work in and to make a lesson that  would be good to put out and you just say  

آن را به کار بیاورم و درسی بسازم که  خوب باشد آن را بیرون بیاورم و شما فقط می

oh that lesson about whatever it is i'm just going  to throw in the towel i've had enough can't do it  

گویی   اوه آن درس در مورد هر چیزی که باشد، من فقط می خواهم آن را کنار بگذارم که به اندازه کافی داشتم، دیگر نمی توانم آن را انجام دهم

anymore do you think you will ever throw in the  towel uh over what you've come well anything life  

آیا فکر می‌کنی هیچ وقت از چیزی که به خوبی به

i'm just gonna throw in that i've had enough  had enough i'm just gonna throw in the towel  

دست آورده‌ای دست خواهی زد.

uh but yes that's not somebody doing it for  you you do it to yourself okay here's another  

این کار را برای شما انجام می‌دهید، شما این کار را با خودتان انجام می‌دهید، خوب اینجا یکی دیگر است

one a great phrase another one steve maybe a  person who's done something very bad very bad  

یکی عبارت عالی است دیگری، یکی استیو شاید فردی که کار خیلی بدی انجام دادی خیلی بد

yeah you could have been in a play and you've had  enough and you can't do it you can't do that part  

بله، می‌توانستید در یک نمایشنامه حضور داشته باشید و به اندازه کافی کار کرده‌اید و نمی‌توانید آن را انجام دهید، نمی‌توانید آن بخش را انجام دهید.

i'm just going to throw in that i'm not give up  i'm not doing it are you throwing in the towel  

من این کار را نمی‌کنم، حوله می‌اندازی

yes can't do it anymore i wish you could see the  positions that steve gets into with his legs they  

بله دیگر نمی‌توانی این کار را انجام دهم، کاش می‌توانستی موقعیت‌هایی را ببینی که استیو با پاهایش در آن قرار می‌گیرد،

sort of bend in a weird way i'm not used to  standing up all this period of time mr duncan  

آنها به طرز عجیبی خم می‌شوند، من عادت ندارم که همه بایستم این مدت، آقای دانکن

it's it's aching like you know we suffer we  suffer from our art i certainly do and so do you  

، درد می‌کشد، مثل اینکه می‌دانی ما از هنرمان رنج می‌بریم، من قطعاً رنج می‌بریم و همینطور شما هم

some people might say here's another one steve  maybe a person who's done something bad they've  

ممکن است بگویند یکی دیگر از استیو، شاید فردی که کار بدی انجام داده است

broken the law they've committed a heinous cross  hate heinous crimes crime what is a heinous crime  

، قانون خود را زیر پا گذاشته است. مرتکب یک متقاطع شنیع جنایات نفرت انگیز جنایات شنیع چه جنایت فجیعی

we better explain that mr duncan heinous not not  not the other word it sounds like something else  

است   بهتر است توضیح دهیم که آقای دانکن فجیع نه نه کلمه دیگر شبیه چیز دیگری به نظر می رسد

heinous means something despicable repulsive  something so bad that you feel physically sick  

شنیع به معنای چیزی نفرت انگیز است چیزی آنقدر بد که شما از نظر جسمی احساس بیماری می کنید

murder rape something like that it's a really  serious crime that that makes people revolt you  

قتل تجاوز جنسی چیزی شبیه به آن یک جنایت واقعاً جدی که باعث می شود مردم از شما

know people revolted by it it's a really bad crime  but it's usually cannibalism things like that  

شورش می‌کنند   می‌دانید که مردم از این کار طغیان کرده‌اند، این یک جنایت واقعاً بد است، اما معمولاً چیزهایی مانند آدم‌خواری

yes something that is abhorrent to most people  so you wouldn't describe uh stealing robbing  

somebody's house as a heinous crime that  would be well a crime what if you're stupid  

است. چه می شود اگر احمق

if you broke into somebody's house uh and the  owners were there and you you murdered the  

باشی اگر به خانه کسی نفوذ کردی و صاحبان آن آنجا بودند و صاحبان را به قتل

owners and then robbed the house that would be  a heinous crime uh so it's amazing i'm thinking  

رساندی و سپس خانه را دزدیدی که جنایتی فجیع خواهد بود پس شگفت انگیز است که من دارم به

of saying other things but i won't don't say  anything else please well that was bad enough  

چیزهای دیگری فکر می کنم اما برنده شدم هیچ چیز دیگری نگو لطفا به اندازه کافی بد بود

i hope you're enjoying your sunday by the way  it's a lovely day yes lewis it did come from  

. امیدوارم از یکشنبه خود لذت برده باشید، این یک روز دوست داشتنی است، بله، از بوکس آمده است،

from boxing uh we i think we've explained that uh  yeah that's it mr steve is explaining things very  

فکر می کنم ما توضیح داده ایم که اوه بله همین است آقای استیو خیلی چیزها را توضیح می‌دهد

well says angela well all the words are there  they're just not necessarily in the right order  

خوب می‌گوید آنجلا خوب می‌گوید همه کلمات وجود دارند  آنها لزوماً ترتیب درستی ندارند

throw away the key the sentence or  punishment that is given for a serious crime  

کلید حکم یا مجازاتی را که برای یک جرم جدی صادر می‌شود دور بیندازید

so we say that the the judge who decides what  happens to the person they throw away the key  

بنابراین می‌گوییم قاضی که تصمیم می‌گیرد برای کسی که کلید را دور می‌اندازند چه اتفاقی می‌افتد،

they're going to lock you up and throw away  the key that means you are going to prison  

می‌خواهند شما را قفل کنند و کلید را دور بیاندازند ، این بدان معناست که شما

for a very long time and you're never coming out  like prince andrew yes maybe maybe allegedly yes  

برای مدت طولانی به زندان می‌روید و هرگز مانند شاهزاده اندرو بیرون نمی‌آیید، بله شاید به ادعای بله

here's another one steve we are now going to  look at some oh some phrasal verbs using throw

در اینجا یک استیو دیگر است که اکنون می‌خواهیم به  برخی از افعال عبارتی با

throw out throw out if you throw out something you  cast it away to dispose of something you throw out  

استفاده از throw out throw out نگاهی بیندازیم

throw out so shall i throw out this shall  i throw out all of these clothes somebody  

. از همه این لباس‌هایی

mentioned earlier about clothes uh they  mentioned i can't remember who it was now  

که قبلاً در مورد لباس‌ها نام برده بود، اوه آنها اشاره کردند من یادم نمی‌آید چه کسی بود

that mr duncan you never throw clothes away no  and they asked if i threw clothes away no i don't  

که آقای دانکن شما هرگز لباس‌ها را دور نمی‌اندازید، نه و آنها پرسیدند که آیا من لباس‌ها را دور انداختم،

very very only as a last resort i tend  to keep everything uh including clothes  

نه، متوسل می‌شوم همه چیز را نگه می‌دارم، از جمله لباس‌ها،

um but yes i'm going to throw  out all those old newspapers

اما بله ، همه آن روزنامه‌های قدیمی

i'm going to throw out all those old magazines  um i'm going to yeah there's two examples i'm  

را بیرون می‌اندازم، همه آن مجلات قدیمی را دور می‌اندازم.

going to throw out all that rubbish in  the spare room uh i'm going to throw out

همه آن آشغال ها را بیرون بریز اتاق یدک اوه من

mr duncan from the house because he's  annoyed me on the live stream what  

آقای دانکن را از خانه بیرون می کنم چون او در پخش زنده مرا آزار می دهد

i'm going to throw you out okay that's another  one throw you out have you got that one well these  

چه    می خواهم شما را بیرون بیاندازم خب یکی دیگر شما را بیرون می اندازد اگر متوجه شدید

are phrasal verbs now okay so so we've gone past  that stage okay so throw out is a phrasal verb got  

اینها افعال عبارتی هستند خوب پس ما آن مرحله را پشت سر گذاشتیم خیلی خب پس put out یک فعل عبارتی است

that's a that's a that's a a said verb that's used  also as a phrase to yes throw out lots of things  

that's a that's a که یک فعل گفته شده است که استفاده می شود همچنین به عنوان عبارتی برای بله دور انداختن بسیاری از چیزها

throw away the key can also be to keep a secret  yes thank you very much bella right you can keep a  

استفاده می شود کلید نیز می تواند نگه داشتن باشد یک راز بله خیلی ممنون بلا درست است شما می توانید

secret keep a secret you you close your mouth you  lock your mouth and you throw away the key some  

یک راز را حفظ

i'm not going to say mr steve should do that no  not at all throw out so to to throw dispose of  

کنید. بیرون کردن تا دور انداختن   به دور انداختن

to cast away yes you're not forgiving you're not  forgiving that person you sometimes say that as  

بله تو نمی‌بخشی، آن شخص را نمی‌بخشی، گاهی اوقات به عنوان شوخی می‌گویید

a joke don't they you don't do to people or if  you carry on like that i'm going to lock you up  

با مردم این کار را نکنید یا اگر  همینطور ادامه دهید من می‌خواهم تو را قفل کنم

and throw away the key you can say it as a sort  of a joke to people if they've annoyed you or  

و کلید را دور می‌اندازم که می‌توانی آن را به‌عنوان یک شوخی برای مردم بگوییم اگر شما را آزار

in a jokey way steve says it to me quite often  here is another one steve another phrasal verb  

دادم یا   استیو آن را اغلب به من می‌گوید  این هم یک فعل عبارتی دیگر استیو

we're almost finished almost finished throw in if  you add an extra item for free so maybe you are  

ما تقریباً تمام شده‌ایم که یک مورد اضافی را رایگان اضافه کنید، بنابراین ممکن است

buying something from a person but but you can't  agree on whether to have it or not so the person  

چیزی از شخصی بخرید اما اما نمی‌توانید در مورد داشتن یا نداشتن آن توافق کنید، بنابراین شخصی

selling the item might say okay you can have the  car and i will throw in a full tank of petrol  

که آن کالا را می‌فروشد ممکن است بگوید خوب است، می‌توانید ماشین را داشته باشید و من یک باک پر بنزین می‌ریزم

yes well done that's a good thing i will throw  in free insurance i was going to say yes i was  

بله آفرین، این چیز خوبی است که بیمه رایگان می‌اندازم. می‌خواستم بگویم بله،

going to say free insurance or a free mot but yeah  that would happen when i went to buy my mustang no  

می‌خواستم بیمه رایگان یا یک موت رایگان بگویم، اما بله ، وقتی می‌رفتم موستانگم را بخرم، این اتفاق می‌افتاد

i don't think so so through can i just get on  with the uh phrasal verb this is why i get annoyed  

، فکر نمی‌کنم، پس می‌توانم فقط با فعل عبارتی uh این کار کنم. چرا عصبانی

it's always time to go we've only got four minutes  steve four minutes we're not throwing in the towel  

می شوم   همیشه وقت رفتن است، ما فقط چهار دقیقه فرصت داریم استیو چهار دقیقه که دست به کار نمی‌شویم

just yet not yet so to throw in to add an extra  item for free so maybe you are buying something  

فقط هنوز نمی‌توانیم آن را برای اضافه کردن یک کالای اضافی به صورت رایگان داخل آن بیاندازیم، بنابراین شاید شما در حال خرید چیزی

you can't quite decide so the person will say  okay i will throw in this extra thing you could  

هستید   که بتوانید کاملاً تصمیم بگیرید، بنابراین آن شخص می‌گوید بسیار خوب، این قسمت را وارد می‌کنم چیزی که

be going for free as you said with a car you could  be going to buy a new suit for work and you buy  

می‌توانستید به رایگان بروید، همانطور که گفتید با یک ماشین، می‌توانید یک کت و شلوار جدید برای محل کار بخرید و

this new suit and a shirt and you could say to  the assistant if i buy all these will you throw  

این کت و شلوار و یک پیراهن جدید را می‌خرید و می‌توانید به دستیار بگویید اگر همه اینها را بخرم، می‌زنید

in a free tie yes for me good one or they might  say oh if you buy an extra shirt i'll throw in a  

یک کراوات رایگان بله برای من خوب است یا ممکن است بگویند آه اگر یک پیراهن اضافی بخرید من یک

free tie for you throw in you know it's a sort of  it's a giveaway to encourage you to buy something

کراوات رایگان برای شما می اندازم.

and finally as mentioned earlier

زودتر

throw up we know who mentioned that earlier yes so  throw up throw up is a good one well it's not good  

پرت کردن می‌دانیم که قبلاً گفته بود بله، پس پرت کردن خوب است، خوب

when it happens to you but throw up is to vomit oh  i feel ill i think i'm going to throw up mr duncan  

وقتی برای شما اتفاق می‌افتد خوب نیست، اما استفراغ استفراغ است آه، من احساس بیماری می‌کنم، فکر می‌کنم آقای دانکن می‌خواهم بیرون بیاورم.

oh i've been eating too many jaffa cakes jaffa  cake doughnuts i've been eating too many jaffa  

من بیش از حد کیک یافا خورده ام jaffa  کیک دونات من خیلی زیاد یافا

cake doughnuts i think i'm going to throw up  i've eaten too many of these oh too many of these  

کیک دونات خورده ام، فکر می کنم دارم بیف می کنم  من خیلی از این ها را خورده ام اوه خیلی از این ها

i've eaten too many or as uh as tomex said earlier  any more talk of moulier and i will throw up yes

من خیلی زیاد خورده ام یا همان‌طور که تومکس قبلاً گفت، دیگر صحبت از مولیر است و من می‌زنم بله،

but yes yes you can you can throw up when  people if for example you can throw up because  

اما بله، بله، می‌توانید وقتی که n مردم اگر مثلاً می‌توانید استفراغ

you've eaten something that's upset you you  don't normally say oh i think i'm gonna vomit  

کنید زیرا   چیزی خورده‌اید که باعث ناراحتی شما شده است  معمولاً نمی‌گویید اوه فکر می‌کنم استفراغ می‌کنم

people say i'm gonna throw up but you can you can  throw up people can use that phrase if they are  

مردم می‌گویند من می‌خواهم استفراغ کنم اما شما می‌توانید می‌توانید استفراغ کنم. این عبارت اگر مثلاً

listening to two lovers for example or talking to  each other oh you're beautiful oh i'm going to be  

به دو عاشق گوش می‌دهند یا با هم صحبت می‌کنند، اوه تو زیبا هستی، آه، من برای

with you forever and someone's listening to that  conversation or people are talking and they're  

همیشه با تو خواهم بود و کسی به آن مکالمه گوش می‌دهد یا مردم دارند صحبت می‌کنند و

just being too nice to each other all the time  it's it's nice it makes you feel sick somebody  

آنها خیلی خوب هستند. همیشه به همدیگر خیلی خوب است باعث می‌شود احساس بیماری کنید یکی

might say oh look at those two i think i'm going  to throw up they're not going to actually be sick  

ممکن است بگوید اوه به آن دو نگاه کنید، فکر می‌کنم من فکر می‌کنم که آنها واقعاً مریض

but that watching two people could be lovers  they could something like that make them feel  

نمی‌شوند   اما تماشای دو نفر می‌تواند عاشق شوند. آنها می‌توانند چیزی مثل این باعث می شود آنها

as though they don't like that and they use that  phrase god listen to those two i think i'm going  

احساس کنند که انگار دوست ندارند و از این عبارت استفاده می کنند خدایا به آن دو گوش کن.

to throw up yeah you're expressing you're actually  expressing repulsion you are repulsed by their oh  

they keep kissing and cuddling i'm going to  throw up in a minute but it might not be it  

به بوسیدن و در آغوش گرفتن ادامه دهید، من می خواهم پرفکت کنم در یک دقیقه اما ممکن است اینطور نباشد

could be something else as well it could be just  some behavior by people that you find sickly you  

می‌تواند چیز دیگری نیز باشد، می‌تواند فقط  رفتاری از سوی افراد باشد که به نظر شما بیمارگونه است   آن را

find distasteful you don't you don't like it it's  too nice yes a lot of people referring of course  

ناپسند می‌دانید، شما دوست ندارید، خیلی خوب است، بله بسیاری از افراد به آن اشاره می‌کنند البته

to my little drama that i had three weeks ago when  i was vomiting i was throwing up outside shafiq  

به درام کوچکم که سه هفته پیش داشتم وقتی استفراغ می‌کردم بیرون می‌پریدم شفیق

thank you i ca i can't imagine i can imagine  if mr duncan was throwing up when doing his  

متشکرم، نمی‌توانم تصور کنم، می‌توانم تصور کنم اگر آقای دانکن هنگام پخش پخش زنده‌اش هول می‌کرد،

live stream i can't imagine it well it happened  it really did also lewis mentioned it as well

نمی‌توانم تصورش کنم خوب این اتفاق افتاد  واقعاً هم همینطور لوئیس به آن اشاره کرد و همچنین

says i know i haven't pronounced your  name correctly but hello from brazil tanya  

می‌گوید می‌دانم نام شما را درست تلفظ نکرده‌ام، اما سلام از برزیل تانیا

tania yes tanya and of course we've  had pedro from brazil on today  

تانیا بله تانیا و البته ما امروز پدرو از برزیل

haven't we yes so yeah lots of people telling  us that they're watching us today and we do like  

داشتیم   آیا بله، بله بسیاری از مردم به ما می‌گویند که امروز ما را تماشا می‌کنند و ما دوست

that so you know keep it coming keep it coming  so yes christina says throwing up being sick  

داریم که                                        که بدانی ادامه بده ادامه بده بنابراین بله کریستینا می‌گوید از حالت تهوع در حال بیمار شدن

can be used figuratively yes so you don't  actually vomit you don't throw up but you've  

می‌توان به صورت مجازی استفاده کرد بله بنابراین استفراغ نکنید. پرتاب می کنید اما

you just use it to show how much you hate seeing  that there's nothing worse than going to the local  

شما فقط از آن برای نشان دادن میزان y استفاده می کنید از دیدن اینکه هیچ چیز بدتر از این نیست که خودتان به پارک محلی بروید

park by yourself and then you see a young couple  and they're sitting together and they're kissing  

و سپس زوج جوانی را ببینید که کنار هم نشسته‌اند و دارند می‌بوسند

and cuddling not because you don't want to see  that but because you feel oh you know you know  

و در آغوش می‌گیرند نه به این دلیل که نمی‌خواهید آن را ببینید ، بلکه به این دلیل که احساس می‌کنید اوه می‌دانی که می‌دانی

do it in the house don't do it in the  street don't kiss and cuddle outside  

این کار را در خانه انجام نده، آن را در خیابان انجام نده، بیرون را ببوس و در آغوش نگیر،

because there's lots of people walking  around and they i don't want to look  

زیرا افراد زیادی در اطراف راه می‌روند و من نمی‌خواهم به آن

at that but if if that could be you it could also  be used if it doesn't have to be lovers it could  

نگاه کنم، اما اگر می‌توانی این کار را باشی همچنین می‌توان از آن استفاده کرد، اگر لازم نیست عاشق

be say somebody at work was was buying presents  for the boss all the time and was always around  

باشند، می‌توان گفت که شخصی در محل کار دائماً برای رئیس هدایایی می‌خرید و همیشه در اطراف بود

the because they wanted promotion and they  were always doing things to try and favor uh

، زیرا آنها ارتقاء می‌خواستند و همیشه کارهایی را انجام می‌دادند تا از او حمایت کنند.

with the boss uh their behavior could be seen as  sickly and you know somebody might say look at  

با رئیس رفتار آنها ممکن است مریض تلقی شود و می دانید که ممکن است کسی بگوید به او نگاه کنید.

him over there he's always always sucking  up to the boss i think i'm gonna throw up  

you know when you see somebody doing something  which is um insincere if the behavior is insincere  

اگر رفتار غیر صادقانه باشد

but deliberately done to try and butter somebody  up to try and get favor from them in some way  

اما عمداً این کار را انجام دادم تا کسی را با کره کاری کنید تا سعی کنید به نحوی از او لطف کنید

then you might feel sick about it and yes so  you can use it figuratively as well as literally

آنگاه ممکن است از این موضوع ناراحت شوید و بله، بنابراین می‌توانید از آن به صورت مجازی و همچنین به معنای واقعی کلمه استفاده کنید.

i saw a white van says tom i think  it's coming to get me that's what it is  

به من بفهمان که این همان

it's coming for us it's coming to take us  to the local lunatic asylum a white van  

چیزی است   برای ما می‌آید، می‌آید تا ما را به دیوانگان محلی ببرد، یک ون سفید

in the uk just to explain if you say the white van  is coming to get you it means an unmarked van uh  

در بریتانیا، فقط برای توضیح دادن اگر می‌گویید ون سفید می‌آید  شما را بیاورد، به این معنی است که یک ون بدون علامت است اوه

because you have behaved probably in a in a mad  way you've got you you've you've lost you've  

چون رفتار کرده‌اید. احتمالاً به طرز دیوانه‌واری شما را به دست آورده‌اید، شما را از دست داده‌اید

lost the plot haven't you you've uh what's the  word i'm looking forward to gone insane you've  

، طرح را از دست داده‌اید، مگه نه شما آهان کلمه چیست که من مشتاقانه منتظر دیوانه شدن هستم، شما

gone a bit insane and you're acting in a very  strange way and they call the white van out  

کمی رفته‌اید دیوانه و شما به طرز بسیار عجیبی رفتار می کنید و آنها به ون سفید زنگ می زنند

to take you away to a psychiatric institution  i should have gone years ago obviously  

تا شما را به یک موسسه روانپزشکی ببرند. من باید سال ها پیش می رفتم مسلماً

living with mr duncan of course has caused it  uh but there you go it sends everyone crazy  

زندگی با آقای دانکن باعث آن شده است. اوه، اما شما بروید همه را می فرستد crazy

eventually it does so that's it we have our  final phrasal verb and final definition and use  

در نهایت این کار را انجام می‌دهد، بنابراین ما فعل و آخرین عبارت آخر خود را داریم تعریف و استفاده

of throw i hope you've enjoyed today's live  stream it's been interesting i think it's been  

از پرتاب، امیدوارم از پخش زنده  امروز لذت برده باشید، جالب بوده است، فکر می‌کنم

a good one today maybe the best ever i think  this this was the best live stream ever tanya  

امروز خوب بود، شاید بهترین بود.

has explained her name tanya tania triathlete  he's a triathlete in brazil yes so that's um  

در برزیل بله پس خیلی خوب است

that's three different things you do isn't it  it's about running swimming and something else  

این سه کار متفاوت است که انجام می‌دهید، اینطور نیست  درباره دویدن شنا و چیز دیگری است

maybe but what are the three things you're  doing bungee jumping bungee jumping yes  

شاید اما سه کاری که انجام

you can bungee jump whilst swimming is it tiddly  winks no no we're we're only joking so yes what  

می‌دهید چیست؟ نه، ما فقط شوخی می کنیم، پس بله،

what uh the triathlon what are the three sports in  a triathlon is it uh is it uh it must be running  

چه سه ورزش سه گانه سه ورزش سه گانه چیست، آیا باید

is it swimming and then is it maybe going over  those fences what do you call it climbing a tree  

دوید، شنا کردن و بعد شاید از آن نرده ها عبور کنید. بالا رفتن از درخت   یک

there is a i don't know i can't remember but um  whisking an egg you've got to be very fit to be  

چیزی وجود دارد که نمی‌دانم، نمی‌توانم به خاطر بیاورم، اما اوم، تخم‌مرغ را هم می‌زنم، شما باید بسیار مناسب باشید تا

a tri athlete yes you run you run swim and what  well if it was me it would be half heart attack  

یک ورزشکار سه‌گانه باشید، بله، می‌دوید، شنا می‌کنید و چه خوب، اگر من بودم، می‌توانستید نیمه حمله قلبی

swim run heart attack that would be  that would be my triathlon bella says  

شنا دویدن قلب حمله که می‌شود، بلا می‌گوید

every episode is the best ever wait you  see with such lovely people watching us  

هر اپیزود بهترین چیزی است که تا به حال می‌بینید، با چنین افرادی دوست‌داشتنی که ما را تماشا

look at his face a bit sickly and lots of hearts  i'm gonna well i think i'm gonna throw her i  

می‌کنند.

think i'm coming i'm gonna throw up we're joking  we're joking we're just showing that as an example  

من   فکر می‌کنم دارم می‌آیم، بلند می‌شوم، شوخی می‌کنیم  شوخی می‌کنیم، ما فقط نشان می‌دهیم که به عنوان مثال

by the way there is a new lesson ah here we go  cycling swimming and running cycling oh cycling of  

به هر حال یک درس جدید وجود دارد آه اینجا ما می‌رویم دوچرخه‌سواری شنا و دویدن دوچرخه‌سواری، اوه دوچرخه‌سواری

course yes cycling angela says in holland it's a  blue van that's strange so in a blue van if you're  

دوره  بله، آنجلا دوچرخه‌سواری می‌گوید در هلند این یک ون آبی است که عجیب است، بنابراین در یک ون آبی، اگر شما

being taken to a psychiatric hospital uh and  anonymously it's a white it's a blue van here it's  

را به بیمارستان روانی می‌برند، آه و به‌طور ناشناس این یک سفید است، یک ون آبی است، اینجا

a white van how interesting although it's it's not  going to be anonymous if it is a white van because  

یک ون سفید است، چقدر جالب است، هرچند که قرار نیست اگر یک ون سفید است ناشناس باشید، زیرا

being load if a person is being loaded into the  back of a white van i'm pretty sure we know what's  

اگر شخصی در پشت یک ون سفید بارگیری شود، کاملاً مطمئن هستم که می‌دانیم چه اتفاقی می‌افتد،

happening well i mean you know a white van could  be delivering something from amazon couldn't it  

یعنی می‌دانید که یک ون سفید می‌تواند چیزی را از آمازون تحویل دهد. این

these days we get lots of white vans coming here  unless it's a person being thrown into the back  

این روزها تعداد زیادی ون سفید داریم که می آیند اینجا مگر اینکه یک نفر به پشت پرتاب شود

so i was going to say something then i keep  wanting to say things yes my lesson that's  

بنابراین من می‌خواستم چیزی بگویم، سپس می‌خواهم چیزهایی بگویم بله، درس من این

it the thing that we're supposed to be doing there  is a new lesson a new lesson coming on wednesday  

است   کاری که قرار است آنجا انجام دهیم ، یک درس جدید است، یک درس جدید در روز چهارشنبه

i've thrown up thrown you off mr duncan  i'll be throwing you off in a minute

من شما را پرت کردم، آقای دانکن ، یک

there is a new lesson on when you could  throw me off the live stream couldn't you  

دقیقه دیگر شما را پرت می‌کنم، یک درس جدید در مورد اینکه چه زمانی می‌توانید مرا از پخش زنده بیرون بیندازید وجود دارد، نمی‌توانید

yes tell me to go i could be thrown off  you could be thrown off the team because  

بله به من بگویید بروم من ممکن است از شما پرت شوم ممکن است از تیم اخراج شوی زیرا

you're not good enough in football you're  thrown off the team because you're not good  

تو در فوتبال به اندازه کافی خوب نیستی ، از تیم بیرون می‌روی چون خوب نیستی

i'm not good enough mr duncan could throw me  off the live stream because i've annoyed him  

من به اندازه کافی خوب نیستم، آقای دانکن می‌تواند من را از پخش زنده حذف کند زیرا من او را اذیت کردم

i'm not sure which team steve is  playing for though these days wednesday  

من مطمئن نیستم که استیو برای کدام تیم بازی می‌کند، اگرچه این روزها

there is a new lesson a new recorded lesson  every wednesday there is a new lesson  

چهارشنبه   یک درس جدید وجود دارد، یک درس ضبط شده جدید هر چهارشنبه یک درس جدید

and on wednesday it's a big one i have  a whole group of words to talk about and  

و در چهارشنبه این درس بزرگ است، من یک گروه کامل از کلمات برای صحبت کردن و

explain on wednesday a new lesson and of course  we are back next week as well from 2 p.m uk time  

توضیح در مورد آن دارم. چهارشنبه یک درس جدید و البته هفته آینده نیز برمی گردیم از ساعت 2 بعدازظهر وقت انگلستان   زمانی

is when we're here with you it's almost time  to say goodbye that's when the fun begins

است که ما اینجا با شما هستیم، تقریباً زمان خداحافظی است، این زمانی است که سرگرمی شروع می شود

or ends yes depending on how you look at it well  we haven't hopefully we haven't uh thrown any of  

یا به پایان می رسد، بسته به اینکه چگونه به آن خوب نگاه می کنید، ما امیدوار نیستیم که هیچ یک از

you too much today uh and you've enjoyed today's  live stream i certainly have mr duncan i hope we  

شما را نیز پرتاب نکرده باشیم امروز خیلی از پخش زنده امروز لذت بردید، من مطمئناً آقای دانکن را دارم، امیدوارم

haven't made any of you feel like throwing up yes  see i was expecting that i was expecting that from  

به هیچ یک از شما این احساس را نداده باشیم بله، ببینید من انتظار داشتم که از  کسی چنین انتظاری را داشته

somebody but nobody said that they've been very  nice and we just had that lovely comment from uh  

باشم، اما هیچ کس نگفته است که اینطور بوده است. خیلی خوب بود و ما همین کامنت دوست داشتنی را

from bella uh which is yes right you know one  week i i'm going to do this one week one week  

از بلا اوه داشتیم که بله درست است می دانید یک هفته من این کار را یک هفته یک هفته

i'm going to take a rest one sunday and i'm going  to get steve to present the whole live stream  

انجام می دهم   یک یکشنبه استراحت می کنم و می روم از استیو بخواهید که کل پخش زنده را ارائه دهد

and i won't be here so so one  week not next week but maybe one  

و من اینجا نخواهم بود، بنابراین یک هفته نه هفته آینده، بلکه

what one once we will try it we did it  before do you remember when you just  

شاید یکی   یک بار آن را امتحان کنیم، قبلاً آن را انجام دادیم.

talked about cars that i was going to say  that's all i would talk about would be cars  

بگویید این چیزی است که من در مورد آن صحبت می‌کنم اتومبیل‌ها هستند

so we've done that already we did it in the past  it was it was the worst thing i've ever seen

بنابراین ما این کار را انجام داده‌ایم که قبلاً آن را انجام می‌دادیم این بدترین چیزی بود که تا به حال دیدم،

well okay the second worst thing i've ever seen  

خب، دومین بدترین چیزی که تا به حال دیده ام،

everyone's saying goodbye to each other which is  very nice um and uh yeah it was great to be here  

همه در حال خداحافظی با یکدیگر هستند که خیلی خوب است و اوه بله، خیلی خوب بود که اینجا

um and i hopefully will be here next  week hopefully co-hosting with mr duncan  

بودم و امیدوارم هفته آینده اینجا باشم. امیدوارم میزبانی مشترک با آقای دانکن

yes special guest and we'll have interesting  subjects for you and lots of laughter i'm not  

بله مهمان ویژه باشد و سوژه‌های جالبی برای شما خواهیم داشت و خنده زیادی خواهیم داشت

sure i'm not sure about co-hosts and happiness  and just a nice sunday feeling special guest

right um i'm just talking to help  mr duncan prepare for fading me away  

. من فقط دارم صحبت می کنم تا به آقای دانکن کمک کنم تا برای محو کردن من آماده شود

well we just had a profession we  just had a super chat come through  

خوب ما فقط حرفه ای داشتیم  همین الان یک سوپر چت

at least one of us is looking at the live chat  a super chat has just come through from shafiq  

داشتیم   حداقل یکی از ما به چت زنده نگاه می کند یک سوپر چت تازه از شفیق انجام شده است

thank you very much it's very kind of you  thank you very much we are going in a moment  

خیلی متشکرم خیلی لطف دارید  خیلی ممنون ما در یک لحظه می‌رویم

thank you mr steve for your company felt  lovely today we're getting nice comments lots  

متشکرم آقای استیو برای اینکه شرکت شما احساس خوبی داشت امروز نظرات خوبی دریافت می‌کنیم   بسیاری

of people making nice comments in fact so many  comments i was struggling to keep up with them  

از افراد نظرات خوبی می‌دهند، در واقع نظرات بسیار زیادی که من در تلاش بودم با آنها همراه باشم. آنها

but um it's been lovely see you all next week  have a lovely week and enjoy learning english  

اما دوست داشتنی بود هفته آینده همه شما را می بینم  هفته خوبی داشته باشید و از یادگیری زبان انگلیسی لذت ببرید

there he was mr steve every week he joins  us live on this english addict live stream  

آنجا بود که آقای استیو هر هفته به ما ملحق می شود  در این پخش زنده معتاد انگلیسی به ما می پیوندد

so

بنابراین

i'm a big boy now

من اکنون پسر بزرگی هستم

and there it was mr steve has left the studio  i hope you've enjoyed today's live stream

و آنجا بود که آقای استیو استودیو را ترک کرد امیدوارم شما از پخش زنده امروز لذت

sadly it is time to say goodbye parting is  indeed such sweet sorrow but don't worry i'm  

بردید متأسفانه زمان خداحافظی فرا رسیده است واقعاً غم شیرینی است، اما نگران نباشید، من

back on wednesday recorded of course with one of  my recorded english lessons and then next sunday  

چهارشنبه برمی گردم که البته با یکی از درس های انگلیسی ضبط شده ام ضبط شده است و سپس یکشنبه آینده

i'm back with you live along with mr steve we  will be back together again i hope you will join  

من با شما با آقای استیو زندگی می کنید ، ما دوباره با هم خواهیم بود، امیدوارم به

us for that thank you for your company  i hope you've enjoyed this live stream  

ما بپیوندید از این بابت از همراهی شما سپاسگزاریم. امیدوارم از این پخش زنده لذت برده باشید در

for the past two hours and 10 minutes we  have been here together because we are all  

دو ساعت و 10 دقیقه گذشته ما با هم اینجا بودیم زیرا ما هستیم همه

english addicts this is mr duncan saying  thanks for watching see you again soon  

معتادان انگلیسی این آقای دانکن است که می‌گوید متشکرم که دیدم شما را دوباره به زودی می‌بینم

take care enjoy the rest of your day and also your  week as well you know what's coming next until the  

مراقب باشید از بقیه روز خود لذت ببرید و همچنین هفته خود را به خوبی می‌دانید تا

next time we are all here together sharing  our love of the beautiful english language

دفعه بعد که همه با هم اینجا هستیم عشق خود را به انگلیسی زیبا به اشتراک می‌گذاریم. زبان

it's time to say

فعلا وقت آن است که

ta ta for now

بگوییم تا تا