🖥 Chat G-P-T loves Mr Duncan 💝 - English Addict - EXTRA - 🔴LIVE stream - Wed 24th JULY 2024

I will get straight to the point.

من مستقیماً به سر اصل مطلب می روم. هوا

It's raining.

بارانی است.

That's it.

خودشه.

Gloomy and wet.

غمگین و خیس.

That is the weather right now.

الان هوا همینه

Looking out of my studio window.

از پنجره استودیو به بیرون نگاه می کنم.

Here we go. We are back together again.

در اینجا ما می رویم. ما دوباره با هم برگشتیم.

Coming to you.

به تو می آید.

Live from the birthplace of the English language.

زندگی از زادگاه زبان انگلیسی.

You know where it is.

میدونی کجاست

We all know where it is.

همه می دانیم کجاست.

It is England. And?

انگلستان است. و

I'm. We are back together again.

من هستم. ما دوباره با هم برگشتیم.

Live right now on a very soggy Wednesday.

همین الان در یک چهارشنبه بسیار خیس زندگی کنید.

The rain is coming down.

باران می آید.

It really does not feel like summer at all.

واقعاً اصلاً شبیه تابستان نیست.

To be honest, I can't believe that we are still in July.

راستش را بخواهید باورم نمی شود که هنوز در جولای هستیم.

However, the weather seems to have skipped forward to November.

با این حال، به نظر می رسد که آب و هوا تا نوامبر کاهش یافته است.

It's a very strange day to be honest, for many reasons.

به دلایل زیادی صادقانه بگویم، روز بسیار عجیبی است.

I'm also on my own as well.

من هم در حال خودم هستم ناگفته

Not to mention the fact that I keep feeling as if I want to sneeze.

نماند که مدام احساس می کنم می خواهم عطسه کنم.

In fact, I'm going to sneeze right now. Excuse me.

در واقع من الان دارم عطسه می کنم. ببخشید.

I don't know why.

نمی دانم چرا.

I don't think I've ever started one of my live streams by sneezing.

فکر نمی کنم تا به حال یکی از پخش های زنده ام را با عطسه شروع کرده باشم.

Something has really got up my nose, so that's all I can say. Oh.

چیزی واقعا دماغم را بالا برده است، پس این تنها چیزی است که می توانم بگویم. اوه

What a strange beginning.

چه شروع عجیبی

I don't think that's ever happened before where I've

فکر نمی کنم قبلاً چنین اتفاقی افتاده باشد که من

had to sneeze.

مجبور به عطسه کردن شده باشم.

During the first few seconds of my live stream.

در چند ثانیه اول پخش زنده من.

But there it is. It's happening.

اما آنجاست. این اتفاق می افتد.

Just to prove that everything you watch right now is live.

فقط برای اینکه ثابت کنید هر چیزی که الان تماشا می کنید زنده است.

Oh my goodness.

اوه خدای من.

Something very strange is happening at my nose.

اتفاق خیلی عجیبی در بینی من می افتد.

Excuse me.

ببخشید.

I'm so glad you couldn't hear that.

خیلی خوشحالم که نتوانستی آن را بشنوی.

That was disgusting.

این منزجر کننده بود.

Well, that was weird, wasn't it? Hi, everybody.

خوب، این عجیب بود، اینطور نیست؟ سلام به همه.

This is Mr. Duncan in England.

این آقای دانکن در انگلستان است.

How are you today?

امروز چطوری؟ حالت

Are you okay?

خوبه؟

I hope so.

امیدوارم.

Are you feeling happy?

آیا احساس خوشبختی می کنید؟

I'm even losing my voice. What's happening to me?

من حتی صدایم را از دست می دهم. چه اتفاقی دارد برای من می افتد؟

I feel as if I'm fading away before your very eyes.

انگار دارم جلوی چشمات محو میشم

My name is Duncan.

اسم من دانکن است.

I talk about the English language and you might say that I am a fan of English.

من در مورد زبان انگلیسی صحبت می کنم و ممکن است بگویید من طرفدار انگلیسی هستم.

And you would be correct, because I do like English very much.

و شما درست می گویید، زیرا من انگلیسی را بسیار دوست دارم.

You might say that I am an English addict.

شاید بگویید من یک معتاد انگلیسی هستم.

It's good to be with you.

با تو بودن خوب است.

Even though something very strange is happening to my body.

با وجود اینکه اتفاق خیلی عجیبی در بدنم می افتد.

You know what it is.

میدونی چیه

I'm at that strange age where you wake up every morning

من در آن سن عجیبی هستم که هر روز صبح

with a new ache or a new pain.

با یک درد جدید یا یک درد جدید از خواب بیدار می شوید.

Something throbs

چیزی می تپد

that shouldn't.

که نباید.

And the things that are supposed to throb don't anymore.

و چیزهایی که قرار است ضربان داشته باشند دیگر نمی زند.

It's a sad state of affairs.

این یک وضعیت غم انگیز است.

That's all I can say.

این تمام چیزی است که می توانم بگویم.

The live chat is open for those comments.

چت زنده برای این نظرات باز است.

If you want to say hello, you can write now.

اگر می خواهید سلام کنید، می توانید همین الان بنویسید.

If you want to ask me a question, if you want to give me some support today because I'm on my own.

اگر می خواهید از من سوال بپرسید، اگر می خواهید امروز از من حمایت کنید، زیرا من در حال خودم هستم.

Mr. Steve has left me.

آقای استیو من را ترک کرده است.

What can I say?

چه می توانم بگویم؟

He's gone away with his work

او

before anyone starts.

قبل از اینکه کسی شروع کند کارش را کنار گذاشته است.

Any rumours he's gone to a conference a long way from here.

هر شایعه ای که او به یک کنفرانس رفته است از اینجا دور است. پس

So that's where Mr. Steve is.

آقای استیو اینجاست.

So I'm feeling a little bit lonely.

بنابراین من کمی احساس تنهایی می کنم.

I'm not going to be bleating about the bush.

من قصد ندارم در مورد بوته نفخ بکشم. من

I'm going to get straight to the point.

مستقیماً می روم سر اصل مطلب.

I'm on my own today.

من امروز تنهام

I'm in the house all alone.

من تو خونه تنهام

And to be honest, I don't like the feeling.

و راستش را بخواهید، من این احساس را دوست ندارم.

It's very strange.

خیلی عجیب است.

You know what it's like when you are used to a certain situation happening or a certain way of living,

شما می دانید که وقتی به یک موقعیت خاص یا شیوه خاصی از زندگی عادت دارید

and then suddenly it changes completely.

و ناگهان به طور کامل تغییر می کند، چگونه است.

It feels strange, don't you think?

این احساس عجیبی است، فکر نمی کنید؟

So? Today I'm on my own.

بنابراین؟ امروز من تنهام

But of course I have you to keep me company for a short time.

اما مطمئناً باید شما را برای مدت کوتاهی با من همراهی کنید.

Here we are then.

پس ما اینجا هستیم.

And we are at Wednesday already.

و ما در حال حاضر در چهارشنبه هستیم. نمی‌دانم

I don't know why, but these midweek live streams seem to come round very fast.

چرا، اما به نظر می‌رسد این پخش‌های زنده در اواسط هفته خیلی سریع پخش می‌شوند.

I'm not sure why that is.

من مطمئن نیستم که چرا اینطور است.

Hello to the live chat! Nice to see you here as well.

سلام به چت زنده! خوشحالم که شما را اینجا می بینم.

Vitesse is here.

ویتسه اینجاست.

Hello Vitesse, you are first on today's live chat.

سلام Vitesse، شما اولین نفر در چت زنده امروز هستید.

Congratulations, Vitesse.

تبریک میگم، ویتسه.

You are first on the live chat today.

امروز اولین بار در چت زنده هستید.

We also have Beatrice.

بئاتریس هم داریم.

And of course he is here.

و البته او اینجاست.

Luis Mendez

لوئیس مندز

is here today.

امروز اینجاست.

Hello, Louis. Also, we have

سلام، لویی. همچنین، ما

Claudia. Hello, Claudia.

کلودیا را داریم. سلام، کلودیا.

Nice to see you here.

خوشحالم که شما را اینجا می بینم. آیا

Have you recovered from all of the activities last week surrounding your birthday?

از تمام فعالیت های هفته گذشته پیرامون تولد خود بهبود یافته اید؟

I, I do believe

من، من معتقدم

that you had quite a crazy week last week.

که هفته گذشته شما یک هفته دیوانه کننده را پشت سر گذاشتید.

Lots of people wanting to share your birthday with you.

افراد زیادی می خواهند روز تولد شما را با شما به اشتراک بگذارند.

Also, we have. Who else is here? Mohsen.

همچنین، ما داریم. کی دیگه اینجاست؟ محسن.

Hello, Mason.

سلام میسون

Nice to see you as well.

از دیدن شما هم خوشحالم

We also have Duke Hong English.

ما همچنین دوک هنگ انگلیسی داریم.

Hello to you as well.

سلام به شما هم.

I believe you are watching in

من فکر می کنم شما در

Vietnam

ویتنام

also.

نیز تماشا می کنید.

Who else is here?

کی دیگه اینجاست؟

Cheer hero.

قهرمان شاد.

Hello to hero to hero says hello from NYC.

سلام به قهرمان به قهرمان از نیویورک سلام می کند.

I'm going to guess that that is New York City.

من می خواهم حدس بزنم که آن شهر نیویورک است.

Apparently they call it the city that never sleeps.

ظاهراً به آن شهر می گویند که هرگز نمی خوابد.

Much Wenlock is very similar.

بسیاری از Wenlock بسیار شبیه است.

However,

با این حال،

they call it the town that never wakes up.

آنها آن را شهری می نامند که هرگز بیدار نمی شود.

Also, we have Wi-Fi and who I believe is also watching in Vietnam.

همچنین، ما Wi-Fi داریم و معتقدم که در ویتنام نیز در حال تماشا است.

Hello also Jemmy.

سلام جمی هم

Jemmy from Hong Kong.

جمی از هنگ کنگ.

Yes, you are right, Jemmy.

بله، شما درست می گویید، جمی.

The Olympic Games will be starting on Friday.

بازی های المپیک از روز جمعه آغاز می شود.

To be honest.

صادقانه بگویم.

You know what I'm going to say?

میدونی چی میخوام بگم؟

To be honest, I don't really follow sport very much

صادقانه بگویم، من واقعاً ورزش را خیلی دنبال نمی کنم

and that includes the Olympic Games, so I'm not really into it, if I was honest with you.

و این شامل بازی های المپیک نیز می شود، بنابراین اگر با شما صادق باشم، واقعاً به آن علاقه ندارم.

But yes, it is starting on Friday already.

اما بله، از جمعه شروع شده است.

Lots of controversy over various things,

جنجال‌های زیادی بر سر چیزهای مختلف وجود دارد، از جمله

not least of all the fact that some of the venues,

اینکه برخی از مکان‌ها،

some of the places where the, competition are going to be held

برخی از مکان‌هایی که قرار است مسابقات برگزار شود

are not ready yet, and some of them are not up to the standard.

هنوز آماده نیستند و برخی از آنها در حد استاندارد نیستند.

So that will be very interesting to see what happens with the Olympic Games starting on Friday.

بنابراین این بسیار جالب خواهد بود که ببینیم با بازی های المپیک که از روز جمعه آغاز می شود چه اتفاقی می افتد.

I believe the opening ceremony is it's

من معتقدم که مراسم افتتاحیه

always on around my birthday, so I've always noticed that the Olympic Games,

همیشه در حوالی روز تولد من برگزار می شود، بنابراین همیشه متوجه شده ام که بازی های المپیک، به نظر می رسد که

they always seem to begin or end around my birthday.

همیشه در حدود روز تولد من شروع یا پایان می یابد. این

What's that you say, Mr. Duncan?

چیه که میگی آقای دانکن؟ به

Did you mention your birthday?

تولدت اشاره کردی؟

I did, I did mention my birthday.

انجام دادم، تولدم را ذکر کردم.

I'm going to mention of the game now.

حالا به بازی اشاره می کنم.

It is my birthday coming up on the 12th of August.

12 آگوست تولد من است.

A lot of people are excited about that, not least of all me,

بسیاری از مردم از این بابت هیجان زده هستند، به ویژه من،

because we will find out what Mr.

زیرا خواهیم فهمید که آقای

Steve has bought as a gift for me.

استیو برای من چه هدیه ای خریده است.

Who else is here today?

چه کسی دیگر امروز اینجاست؟

Oh nobody else.

اوه هیچکس دیگه

That was easy

که آسان بود

to. dang.

. دانگ

Hello? dang.

سلام؟ دانگ

And also Franco.

و همچنین فرانکو.

Franco.

فرانکو

I'm. I'm Ferrari.

من هستم. من فراری هستم.

Nice to see you here today.

خوشحالم که امروز شما را اینجا می بینم.

That might be my new thing for you, Franco.

این ممکن است چیز جدید من برای شما باشد، فرانکو.

So every time I say Franco, I will say Franco.

بنابراین هر بار که می گویم فرانکو، می گویم فرانکو.

I'm loving a Ferrari.

من عاشق فراری هستم

So is that a good thing?

پس آیا این چیز خوبی است؟ به

Do you think it will catch on?

نظر شما گیر خواهد آورد؟

I don't know if something catches on.

نمی دونم چیزی گیر کرده یا نه

It means it is adopted by other people.

یعنی توسط افراد دیگر پذیرفته شده است.

Something that goes from one person to another can catch on.

چیزی که از فردی به فرد دیگر می رود می تواند به آن مبتلا شود.

Maybe a certain type of fashion or a certain

شاید نوع خاصی از مد یا

type of trend can catch on.

نوع خاصی از روند می تواند مورد توجه قرار گیرد.

It means lots of people start doing it

این بدان معناست که بسیاری از افراد شروع به انجام آن می کنند

because they see other people doing it as well.

زیرا می بینند که افراد دیگر نیز این کار را انجام می دهند.

Hello Maru Vargas, hello to you as well.

سلام مارو وارگاس، سلام به شما نیز.

We have Maru Vargas watching today as well.

مارو وارگاس را هم امروز تماشا می کنیم.

It is a strange one really, when you think about it during the week, I know what it's like.

واقعاً عجیب است، وقتی در طول هفته به آن فکر می کنید، می دانم که چگونه است.

I understand that you do have things to do.

من درک می کنم که شما کارهایی برای انجام دادن دارید.

Maybe you are busy.

شاید سرت شلوغ باشه

Maybe you have things that you have to do.

شاید کارهایی دارید که باید انجام دهید.

My I-pad is very bright.

آی پد من بسیار روشن است.

I've just realised I don't know why my iPad is dazzling me.

من تازه متوجه شدم که نمی دانم چرا آی پد من را خیره می کند.

Let me just see if I can turn that down slightly.

بگذارید ببینم آیا می توانم آن را کمی رد کنم.

That's better.

این بهتر است.

I don't know why it was so bright.

نمیدونم چرا اینقدر روشن بود داشت

It was blinding me.

منو کور میکرد

Hello. Also to who else is here today?

سلام. همچنین برای چه کسی دیگر امروز اینجاست؟

No, I think that's it. That's it.

نه، فکر می کنم همین است. خودشه.

I've got no one else to mention.

هیچ کس دیگه ای ندارم که بگم

All I can do now is hope that somebody else joins

تنها کاری که اکنون می توانم انجام دهم این است که امیدوارم شخص دیگری به

the live chat so I can say hello to someone else.

چت زنده بپیوندد تا بتوانم به شخص دیگری سلام کنم.

Otherwise.

در غیر این صورت.

Otherwise, I would just have to stand here like this.

وگرنه باید همینجوری اینجا بایستم.

No one.

No one wants that.

هیچکس.

هیچ کس آن را نمی خواهد. به هر حال،

When you think about it today, by the way, we're looking at searching for things.

وقتی امروز در مورد آن فکر می کنید، ما به دنبال چیزهایی هستیم.

Looking for things.

به دنبال چیزهایی هستند.

Now in this particular situation, I'm going to be talking about

اکنون در این موقعیت خاص، من در مورد

searching for information, things that you want to find out.

جستجوی اطلاعات صحبت خواهم کرد، چیزهایی که شما می خواهید بدانید.

The reason why I'm mentioning it is because

دلیل اینکه من به آن اشاره می کنم این است که

over the past couple of weeks, I've received a lot of messages

طی دو هفته گذشته، پیام های زیادی

through comments and also personal messages

از طریق نظرات و همچنین پیام های شخصی دریافت کرده ام

saying that they found me.

که می گویند من را پیدا کرده اند.

They found my lessons on my channel on chat, GPT.

آنها درس های من را در کانال من در چت، GPT پیدا کردند.

As you know, that is a type of software,

همانطور که می دانید، این یک نوع نرم افزار،

artificial intelligence software, which is now being used to create all sorts of things.

نرم افزار هوش مصنوعی است که اکنون برای ایجاد انواع چیزها استفاده می شود.

But apparently you can also use chat. GPT

اما ظاهراً می توانید از چت هم استفاده کنید. GPT

to look for things.

برای جستجوی چیزها.

It is also a search engine, believe it or not.

این یک موتور جستجو نیز هست، باور کنید یا نه.

So you can just ask any question

بنابراین شما فقط می توانید هر سوالی بپرسید

and it will give you some sort of answer.

و به نوعی به شما پاسخ می دهد. من مطمئن نیستم که

How accurate the answer is,

چقدر پاسخ دقیق است،

I'm not sure, but a lot of people have, said, Mr.

اما بسیاری از مردم گفتند، آقای

Duncan, we found your lessons.

دانکن، ما درس های شما را پیدا کردیم.

We found your channel by asking chat GPT

کانال شما را با پرسیدن از چت GPT پیدا کردیم که

if they could give the name of a good English teacher

آیا می توانند نام یک معلم انگلیسی خوب را

on the internet.

در اینترنت بگذارند.

And apparently it has been suggesting me quite a lot.

و ظاهراً خیلی به من پیشنهاد داده است.

So I think that's lovely.

بنابراین من فکر می کنم که دوست داشتنی است.

It's very nice when you think about it.

خیلی خوبه وقتی بهش فکر میکنی

Isn't it lovely?

دوست داشتنی نیست؟

So artificial intelligence is obviously obviously very intelligent.

بنابراین واضح است که هوش مصنوعی بسیار باهوش است.

It also has a very good taste as well in internet presenters.

در مجریان اینترنتی هم طعم بسیار خوبی دارد.

So that's the reason why I'm talking about that today.

بنابراین به همین دلیل است که من امروز در مورد آن صحبت می کنم.

Who else is here?

کی دیگه اینجاست؟

No one, no one else is joining.

هیچ کس، هیچ کس دیگری ملحق نمی شود.

I don't know why this happened before.

من نمی دانم چرا قبلا این اتفاق افتاده است.

You know, I get very annoyed when this happens because I don't know why.

میدونی، وقتی این اتفاق میوفته خیلی اذیت میشم چون نمیدونم چرا.

I don't know why my viewership goes up to a certain level and then stays there.

نمی‌دانم چرا بیننده‌ام تا حدی بالا می‌رود و بعد همانجا می‌مانم.

I find it very hard to believe

برای من خیلی سخت است

that no one else is finding this live stream.

که باور کنم هیچ کس دیگری این پخش زنده را پیدا نمی کند.

Unless of course, YouTube is doing some funny business again.

البته، مگر اینکه یوتیوب دوباره کارهای خنده‌داری انجام دهد.

You know, I always go on about that

می دانید، من همیشه به این موضوع ادامه می دهم

because I do have my suspicions about YouTube.

زیرا به یوتیوب شک دارم.

The way it works.

روش کار.

That's all I'm saying.

این تمام چیزی است که من می گویم.

I am on my own today.

من امروز تنهام

I am by myself.

من خودم هستم

Mr. Steve has gone away.

آقای استیو رفته است.

I had to wave goodbye this morning in the pouring rain as Mr.

امروز صبح زیر باران شدید وقتی آقای

Steve drove off in his car.

استیو با ماشینش در حال حرکت بود، مجبور شدم برای خداحافظی دست تکان بدهم.

And now here I am, just to prove.

و اکنون اینجا هستم، فقط برای اثبات.

Just to prove how bad the weather is.

فقط برای اثبات اینکه چقدر هوا بد است.

There it is. Look. It's raining.

ایناهاش. نگاه کن هوا بارانی است.

It does not feel

like summertime.

انگار تابستان نیست.

Now, does that look like summer to you?

حالا به نظر شما تابستان است؟ آیا

Does it?

آن را انجام می دهد؟

I don't think so.

من اینطور فکر نمی کنم.

Yes. I suggested

آره. پیشنهاد کردم

to watch Mr. Duncan's lessons.

درس های آقای دانکن را ببینم.

That is very strange.

این خیلی عجیب است.

The only problem is, of course, a lot of people don't trust it.

البته تنها مشکل این است که بسیاری از مردم به آن اعتماد ندارند.

They don't trust artificial intelligence.

آنها به هوش مصنوعی اعتماد ندارند.

So maybe some people are seeing that and maybe they didn't believe it.

بنابراین شاید برخی از مردم آن را می بینند و شاید آنها آن را باور نمی کردند.

Maybe.

Maybe they distrust artificial intelligence.

شاید.

شاید به هوش مصنوعی بی اعتماد هستند.

So we are talking about searching for things.

بنابراین ما در مورد جستجوی چیزها صحبت می کنیم.

There are many ways of doing it nowadays, especially

امروزه راه‌های زیادی برای انجام آن وجود دارد، به‌ویژه

when we are talking about certain types of information.

زمانی که در مورد انواع خاصی از اطلاعات صحبت می‌کنیم.

Information is something we often need,

اطلاعات چیزی است که ما اغلب به آن نیاز داریم،

especially when we are starting something new.

به خصوص زمانی که کار جدیدی را شروع می کنیم.

Maybe you are studying a certain subject, maybe something you want to find out more about.

شاید شما در حال مطالعه یک موضوع خاص هستید، شاید چیزی که می خواهید در مورد آن اطلاعات بیشتری کسب کنید.

Generally,

به طور کلی،

and it is very easy to do that sort of thing.

و انجام چنین کاری بسیار آسان است.

Nowadays you can find things very easily.

امروزه خیلی راحت می توانید چیزها را پیدا کنید.

Very boogers.

خیلی غمگینه

Hello, hello of course, ChatGPT loves you.

سلام، سلام البته، ChatGPT شما را دوست دارد.

It is in the air.

در هوا است.

Is it Rudy?

رودی است؟

Thank you very much for that. Very kind of you.

بابت آن بسیار ممنونم. لطف داری.

I might even get one of those beautiful little love hearts

حتی ممکن است یکی از آن قلب‌های زیبای عاشقانه

floating up at the side of the screen like that.

در کنار صفحه نمایش شناور شود.

Go on, press the button.

ادامه دهید، دکمه را فشار دهید.

You can press the little heart button, and the little heart

می توانید دکمه قلب کوچک را فشار دهید و قلب کوچک

will go up at the side.

در کنار بالا می رود.

Charizard C is here.

Charizard C اینجاست.

Hello to you as well.

سلام به شما هم. نمی

I don't know why I seem I seem a little bit distracted today and that's because I am.

دانم چرا امروز به نظر می رسد کمی حواسم پرت شده و دلیلش این است که هستم. حواسم پرت

I am distracted.

شده

It's very strange because Steve has gone away

خیلی عجیب است زیرا استیو رفته است

and I know that he's going to be away

و می دانم که او

all today and all tonight, and he won't be back to tomorrow evening.

امروز و تمام امشب را دور خواهد بود و به فردا عصر برنمی گردد.

So it does feel very, very strange.

بنابراین احساس بسیار بسیار عجیبی دارد.

Hello.

سلام.

Everyone says hello, everyone.

همه می گویند سلام، همه.

That's very kind of you to say that.

این خیلی لطف شماست که این را می گویید.

So I am here in my little studio

بنابراین من اینجا در استودیوی کوچک خود

in Much Wenlock on a very, very wet day.

در Much Wenlock در یک روز بسیار بسیار مرطوب هستم.

The rain is coming down and it really is

بارون داره میاد و واقعا

wet, to be honest with you.

خیس هست، صادقانه بگم.

In a moment we are looking at today's subject, which is searching.

در یک لحظه ما به موضوع امروز نگاه می کنیم که جستجو است.

Searching for information, searching for news,

جست‌وجوی اطلاعات، جستجوی اخبار،

searching for gossip,

جست‌وجوی شایعات،

or perhaps searching for

یا شاید جستجو برای

love.

عشق. آیا

Can you find love on the internet?

می توانید عشق را در اینترنت پیدا کنید؟

Maybe you.

شاید تو.

I'm a big boy now.

من الان پسر بزرگی هستم.

there's no answer for that. Really.

هیچ پاسخی برای آن وجود ندارد واقعا

When you think about it.

وقتی به آن فکر می کنید. به

Give me.

من بدهید. و

An I still remember the day we did that.

من هنوز روزی را که این کار را کردیم به یاد دارم.

I still remember the day we recorded

من هنوز روزی را به یاد دارم که

that particular segment where I was playing.

آن بخش خاصی را که در آن بازی می کردم ضبط کردیم.

In Much Wenlock.

در خیلی ونلاک.

Some people were looking

بعضی ها

very bemused at me.

خیلی مات و مبهوت به من نگاه می کردند.

It is a miserable day.

روز بدی است.

But don't worry, because I'm here to make everything much nicer.

اما نگران نباشید، زیرا من اینجا هستم تا همه چیز را بسیار زیباتر کنم.

Maybe.

شاید.

Who knows?

چه کسی می داند؟

Fairy booths, fairy balls.

غرفه های پری، توپ های پری.

It's nice to see you here today.

خوشحالم که امروز شما را اینجا می بینم.

The weather is bad, but in the studio, it's lovely and cosy.

هوا بد است، اما در استودیو، دوست داشتنی و دنج است.

Even though I'm feeling all alone.

حتی با وجود اینکه احساس تنهایی میکنم

Because Mr.

Steve has gone away.

چون آقای

استیو رفته است.

It's a very weird one today.

امروز خیلی عجیب است.

Did you see what happened at the start of today's live stream?

دیدید در شروع پخش زنده امروز چه اتفاقی افتاد؟

Something very happened.

خیلی اتفاقی افتاده

Some very strange happened.

اتفاقات خیلی عجیبی افتاد

Oh my.

ای وای.

My body did something really weird.

بدن من واقعاً کار عجیبی انجام داد.

I suddenly started sneezing.

ناگهان شروع کردم به عطسه کردن.

I lost control of my body for a few moments.

برای چند لحظه کنترل بدنم را از دست دادم.

Today we are looking at searching,

امروز ما به جستجو می پردازیم، به

looking for things because it would appear that a lot of people

دنبال چیزهایی می گردیم زیرا به نظر می رسد که افراد زیادی

had been searching, generally searching.

به طور کلی جستجو می کردند.

So if you look for something, you can look for something generally,

بنابراین اگر به دنبال چیزی هستید، می توانید به طور کلی به دنبال چیزی بگردید

or you can look for something specific.

یا می توانید به دنبال چیزی خاص باشید.

General means a general subject,

عام به معنای یک موضوع کلی است،

something that is not located in one place,

چیزی که در یک مکان قرار ندارد،

or maybe something that refers to more than one thing.

یا شاید چیزی که به بیش از یک چیز اشاره دارد.

General.

عمومی.

However, you might look for something that is specific.

با این حال، ممکن است به دنبال چیزی خاص باشید.

A specific thing is one certain item

یک چیز خاص یک مورد خاص

or one certain thing a certain subject.

یا یک چیز خاص یک موضوع خاص است.

For example, we can say that that thing is specific.

مثلاً می توان گفت که آن چیز خاص است.

You are looking for one thing, and that is quite often the reason why people search.

شما به دنبال یک چیز هستید، و این اغلب دلیل جستجوی افراد است.

They might search the internet, they might go to the local library.

آنها ممکن است در اینترنت جستجو کنند، ممکن است به کتابخانه محلی بروند. آیا

Does anyone still go to the library?

هنوز کسی به کتابخانه می رود؟

We have a big library here

ما یک کتابخانه بزرگ اینجا

in Much Wenlock, and every time I go by, every time I go past.

در Much Wenlock داریم، و هر بار که از آنجا می گذرم، هر بار که می گذرم.

It's always empty.

همیشه خالی است هیچ

There's never any one in there.

کس اونجا نیست

Lots of books, lots of information,

کتاب‌های زیادی، اطلاعات زیادی،

but no people searching for anything in there.

اما هیچ‌کسی که در آنجا چیزی جستجو نمی‌کند. اگر بخواهی

To be honest with you.

با تو صادق باشم.

So it is very strange when you go past places like libraries

بنابراین بسیار عجیب است که از مکان‌هایی مانند کتابخانه‌ها عبور می‌کنید

and there is no one actually in there.

و در واقع هیچ‌کس در آنجا نیست.

So when you search for something, you can search for one particular thing, or maybe you search for something.

بنابراین وقتی چیزی را جستجو می کنید، می توانید یک چیز خاص را جستجو کنید، یا شاید چیزی را جستجو کنید.

Generally, for example, you might be looking for someone to teach English,

به طور کلی، برای مثال، ممکن است به دنبال شخصی برای آموزش زبان انگلیسی باشید،

or maybe you're looking for someone who can help you improve your English.

یا شاید به دنبال فردی باشید که بتواند به شما در بهبود زبان انگلیسی شما کمک کند.

So you might search for English teacher

بنابراین ممکن است معلم انگلیسی را

on YouTube or on the internet, and then you will get some results.

در یوتیوب یا اینترنت جستجو کنید و سپس به نتایجی خواهید رسید.

You will get some answers.

پاسخ هایی خواهید گرفت.

Quite often when you look for something, you might seek something

اغلب اوقات وقتی به دنبال چیزی می گردید، ممکن است به دنبال چیزی بگردید که

you search for something.

برای چیزی جستجو کنید.

You look for something

شما به دنبال چیزی هستید

you might hunt something.

که ممکن است چیزی را شکار کنید.

Now that might seem like a very strange word to use the word hunt,

حالا ممکن است برای استفاده از کلمه hunt کلمه بسیار عجیبی به نظر برسد،

but if you are looking for something, searching for something,

اما اگر به دنبال چیزی هستید، در جستجوی چیزی هستید،

we can also use the word hunt as well.

می توانیم از کلمه hunt نیز استفاده کنیم.

I know it sounds very aggressive and wild

من می دانم که اگر به دنبال چیزی هستید، بسیار تهاجمی و وحشیانه به نظر می رسد

if you are hunting for something.

.

Quite often we use the word hunt.

ما اغلب از کلمه شکار استفاده می کنیم.

If we are desperate for information,

اگر برای اطلاعات ناامید هستیم،

maybe you need something in a hurry or something urgently.

شاید به چیزی عجله یا چیزی فوری نیاز داشته باشید.

You will say that you will hunt that thing down or you will look for it.

می گویید که آن چیز را شکار می کنید یا به دنبال آن خواهید بود.

You hunt for something.

شما برای چیزی شکار می کنید.

Maybe you try to track down something.

شاید سعی کنید چیزی را دنبال کنید.

So you are following information.

بنابراین شما اطلاعات را دنبال می کنید.

When we say that you track down something, we are saying that you are following

وقتی می گوییم شما چیزی را دنبال می کنید، می گوییم که شما

for a certain type of thing.

برای نوع خاصی از چیزها را دنبال می کنید.

You are looking for something.

شما به دنبال چیزی هستید.

You are using information to lead you

شما از اطلاعات استفاده می کنید تا شما را

on a certain path.

به مسیر خاصی هدایت کند.

So maybe you track down something.

بنابراین شاید شما چیزی را دنبال کنید.

So of course most of these things can be used figurative heavily or literally.

بنابراین البته بیشتر این چیزها را می توان به صورت مجازی یا به معنای واقعی کلمه استفاده کرد.

So you can literally seek something.

بنابراین شما می توانید به معنای واقعی کلمه به دنبال چیزی باشید.

You can look for something literally by walking around.

با قدم زدن در اطراف می توانید به معنای واقعی کلمه به دنبال چیزی بگردید.

You can hunt

شما می توانید

something.

چیزی را شکار کنید.

Of course, you might be looking for something that you've lost.

البته ممکن است به دنبال چیزی باشید که از دست داده اید.

You hunt something.

شما چیزی را شکار می کنید.

Maybe you are chasing a wild animal through a forest.

شاید در حال تعقیب یک حیوان وحشی در جنگل هستید.

You are hunting for that particular

شما به دنبال آن چیز خاص هستید تا

thing to track down something.

چیزی را ردیابی کنید.

Again, you are following information or maybe clues

باز هم، شما در حال دنبال کردن اطلاعات یا شاید سرنخ هایی

to find a particular thing.

برای یافتن یک چیز خاص هستید.

Then we have research.

بعد تحقیق داریم.

Quite often if you are studying something, or if you are looking

اغلب اگر در حال مطالعه چیزی هستید، یا اگر به دنبال

for information concerning a certain thing,

اطلاعاتی در مورد یک موضوع خاص هستید،

then you will research that thing.

در آن صورت در مورد آن موضوع تحقیق خواهید کرد.

I always find the word research quite interesting because you are looking

من همیشه کلمه تحقیق را بسیار جالب می دانم زیرا شما

at something that you've looked at before.

به چیزی نگاه می کنید که قبلاً به آن نگاه کرده اید.

However,

با این حال،

I always think that research quite often is

من همیشه فکر می کنم که اغلب اوقات تحقیق

when you are looking for something that you've never looked at before,

زمانی است که شما به دنبال چیزی هستید که قبلاً هرگز به آن نگاه نکرده اید،

so you are going deeper into a certain subject.

بنابراین در یک موضوع خاص عمیق تر می شوید.

You are looking closely at a certain subject or a certain field.

شما از نزدیک به یک موضوع خاص یا یک زمینه خاص نگاه می کنید.

You try to find out something,

شما سعی می کنید چیزی را بیابید،

so maybe you try to find out

بنابراین شاید سعی کنید

some information, you find out about a certain thing.

اطلاعاتی را پیدا کنید، در مورد یک چیز خاص مطلع شوید.

You might already have some information

ممکن است قبلاً اطلاعاتی

about a certain subject, but you want to learn more about it.

در مورد یک موضوع خاص داشته باشید، اما می خواهید در مورد آن اطلاعات بیشتری کسب کنید.

So you decide to go deeper

بنابراین تصمیم می گیرید

into that subject.

به این موضوع عمیق تر بروید.

You want to know more about that subject.

شما می خواهید در مورد آن موضوع بیشتر بدانید.

You need more information, so you will go deeper

شما به اطلاعات بیشتری نیاز دارید، بنابراین

into that subject.

به این موضوع عمیق تر خواهید رفت.

It is common nowadays for us

امروزه معمول است که ما

to look on the internet to search for things generally,

در اینترنت برای جستجوی کلی چیزها جستجو کنیم،

but sometimes you might want to find out more about a certain subject.

اما گاهی اوقات ممکن است بخواهید در مورد موضوع خاصی اطلاعات بیشتری کسب کنید.

You want to go deeper into that subject.

شما می خواهید به این موضوع عمیق تر بروید. یک

Another word, and perhaps this is a new word for you.

کلمه دیگر و شاید این یک کلمه جدید برای شما باشد.

The word delve.

کلمه کاوش کردن.

Delve means to go deep into something.

کاوش کردن به معنای عمیق شدن در چیزی است.

You delve into it.

شما در آن کاوش می کنید.

Imagine your hands going into something and trying

تصور کنید دست‌هایتان به چیزی می‌رود و سعی می‌کنید

to find something or search for something.

چیزی را پیدا کنید یا چیزی را جستجو کنید.

You delve into something.

تو یه چیزی کاوش میکنی

So I suppose you could use that literally or figuratively.

بنابراین من فکر می کنم شما می توانید آن را به معنای واقعی کلمه یا مجازی استفاده کنید.

So if you want to find out more about a certain subject,

بنابراین اگر می خواهید در مورد موضوع خاصی اطلاعات بیشتری کسب کنید،

you will delve into that subject.

در آن موضوع عمیق خواهید شد.

And of course, you can dig.

و البته، می توانید حفاری کنید.

We often use this word

figuratively if you are digging for information,

اگر در حال حفاری برای کسب اطلاعات هستید، اغلب از این کلمه به صورت مجازی استفاده می کنیم،

so this doesn't mean that you are actually digging a hole.

بنابراین این بدان معنا نیست که شما واقعاً در حال حفر چاله هستید.

It means you aren't just looking, you are searching.

این بدان معناست که شما فقط به دنبال آن نیستید، بلکه در حال جستجو هستید.

Maybe you have to search for a very long time.

شاید شما باید برای مدت طولانی جستجو کنید.

You have to look very carefully or closely for something.

شما باید خیلی با دقت یا از نزدیک به دنبال چیزی باشید.

You dig into a certain subject,

شما در یک موضوع خاص کاوش می کنید،

you go deep into that subject and it kind of happen

به آن موضوع عمیق می روید و این موضوع اغلب اتفاق می افتد،

quite often, especially when you are searching on the internet.

به خصوص زمانی که در اینترنت جستجو می کنید.

You can start off in one place looking for something, and then suddenly you are somewhere else

می‌توانید از یک جا شروع کنید و به دنبال چیزی بگردید، و سپس ناگهان در جای دیگری هستید

and you are finding out new things about that particular subject.

و چیزهای جدیدی در مورد آن موضوع خاص پیدا می‌کنید.

So it is possible for that to happen.

بنابراین امکان وقوع آن وجود دارد.

A point of reference is often needed

یک نقطه مرجع اغلب مورد نیاز است

so as to correctly find what you are looking for.

تا به درستی آنچه را که به دنبال آن هستید بیابید.

So normally when we are searching for something that there has to be

بنابراین معمولاً وقتی ما در جستجوی چیزی هستیم که باید

a point of reference, something to help us find and what we are looking for.

یک نقطه مرجع وجود داشته باشد، چیزی که به ما کمک کند تا آن چیزی را که به دنبالش هستیم پیدا کنیم.

And that is the reason why whenever you search for something,

و به همین دلیل است که هرگاه چیزی را جستجو می کنید،

the first thing you have to do is put in a point of reference.

اولین کاری که باید انجام دهید این است که در یک نقطه مرجع قرار دهید.

Whatever it is, it can be anything really.

هر چه که باشد، می تواند هر چیزی باشد.

Maybe a word, a phrase, a place, an object.

شاید یک کلمه، یک عبارت، یک مکان، یک شی.

Quite often we will

غالباً ما

look at these points of reference in different ways.

به روش های مختلف به این نقاط مرجع نگاه خواهیم کرد.

For example, an object is something that exists,

به عنوان مثال، یک شی چیزی است که وجود دارد،

or maybe something that is a fact.

یا شاید چیزی است که یک واقعیت است.

So the object would be something that exists, maybe

بنابراین شی چیزی است که وجود دارد، شاید

a piece of information, a certain fact.

یک تکه اطلاعات، یک واقعیت معین.

And then of course we might have a certain subject,

و البته ممکن است موضوع خاصی داشته باشیم

which of course can be a type of topic.

که البته می تواند یک نوع موضوع باشد.

So topics can be anything.

بنابراین موضوعات می توانند هر چیزی باشند.

I'm sure you can think of at least five topics

من مطمئن هستم که می توانید بلافاصله حداقل به پنج موضوع فکر کنید

straight away that you could search for

که می توانید

English, learning English,

انگلیسی را جستجو کنید، یادگیری زبان انگلیسی،

how to learn English, where to go

نحوه یادگیری انگلیسی،

on the internet if you want to learn English.

اگر می خواهید انگلیسی یاد بگیرید به کجا در اینترنت بروید.

So there are many types of topic.

بنابراین انواع مختلفی از موضوع وجود دارد.

Maybe you want to look at other people's opinions of certain things.

شاید بخواهید به نظرات دیگران در مورد چیزهای خاصی نگاه کنید.

So topics are normally referred to as subjects

بنابراین به موضوعات معمولاً به عنوان موضوعاتی گفته می شود

a certain thing that people are discussing

که مردم در مورد

science, art, music,

علم، هنر، موسیقی،

politics.

سیاست بحث می کنند.

No, don't

نه،

worry, I'm staying well away from that.

نگران نباش، من به خوبی از آن دور می مانم.

And of course, you might have a point as well.

و البته ممکن است نکته ای هم داشته باشید.

You might look for a certain opinion or a certain statement.

ممکن است به دنبال نظر یا بیانیه خاصی باشید.

So something that a person has said or something that a person has written about,

بنابراین چیزی که شخص گفته است یا چیزی که شخص در مورد آن نوشته است،

it can also be an article as well.

می تواند یک مقاله نیز باشد.

So a lot of people like to read what other people think.

بنابراین بسیاری از مردم دوست دارند نظر دیگران را بخوانند.

I remember many years ago, I remember when the blog

یادم می آید سال ها پیش، یادم می آید که وبلاگ

was the main thing that people did

اصلی ترین کاری بود که مردم

before videos and before podcasts.

قبل از ویدیوها و قبل از پادکست انجام می دادند.

There was the written blog that a lot of people would do.

وبلاگ نوشته شده ای وجود داشت که بسیاری از مردم آن را انجام می دادند.

I know some people still do it, but these days people like to watch videos

می دانم که برخی از مردم هنوز هم این کار را انجام می دهند، اما این روزها مردم دوست دارند به

or listen to a person talking rather than just read

جای خواندن

endless paragraphs of text.

پاراگراف های بی پایان متن، ویدیوها را تماشا کنند یا به صحبت های فردی گوش دهند.

So you might find that certain statements,

بنابراین ممکن است متوجه شوید که برخی اظهارات،

certain opinions, especially here on YouTube,

نظرات خاص، به خصوص در اینجا در یوتیوب،

because if there is one thing I've noticed over the past few years, being here on YouTube,

زیرا اگر در چند سال گذشته به یک چیز توجه کرده باشم، حضور در اینجا در YouTube،

more and more people are willing to express

افراد بیشتری مایلند

their opinions about things.

نظرات خود را در مورد چیزها بیان کنند.

And of course, when you express your opinion, quite often

و البته، هنگامی که نظر خود را بیان می کنید، اغلب اوقات

there will be someone who will disagree with what you're saying.

فردی پیدا می شود که با آنچه شما می گویید مخالف است.

So you might create a situation where debate takes place.

بنابراین ممکن است موقعیتی ایجاد کنید که در آن بحث صورت گیرد.

So something you are looking for can be a fact,

بنابراین چیزی که شما به دنبال آن هستید می تواند یک واقعیت،

or maybe a subject, or maybe just a statement.

یا شاید یک موضوع، یا شاید فقط یک بیانیه باشد.

You might want to find out what your favourite

شاید بخواهید بدانید که

YouTube personality thinks of the latest movie that's just come out.

شخصیت محبوب YouTube شما در مورد آخرین فیلمی که به تازگی منتشر شده است، چه فکر می کند.

What do they think about it?

آنها در مورد آن چه فکر می کنند؟

You might search on YouTube or on the internet generally.

ممکن است در یوتیوب یا به طور کلی در اینترنت جستجو کنید.

We often use searches.

ما اغلب از جستجو استفاده می کنیم.

For example, a category search will make looking for something much easier.

برای مثال، جستجوی دسته‌بندی، جستجوی چیزی را بسیار آسان‌تر می‌کند.

Again, as I mentioned a few moments ago, there are many different categories.

باز هم همانطور که چند لحظه پیش اشاره کردم، دسته بندی های مختلفی وجود دارد.

So when we talk about categories, we are talking about groups,

بنابراین وقتی در مورد دسته‌ها صحبت می‌کنیم، در مورد گروه‌ها،

groups of subjects, information

گروه‌هایی از موضوعات صحبت می‌کنیم، اطلاعاتی

that relates to one particular thing or one particular subject

که به یک چیز خاص یا یک موضوع خاص مربوط می‌شوند

may be the subject or the category

ممکن است موضوع یا دسته‌بندی

could be places, maybe a place you want to visit.

مکان‌ها باشد، شاید مکانی باشد که می‌خواهید از آن بازدید کنید.

Maybe you want to get some information about a certain place before you visit that place.

شاید بخواهید قبل از بازدید از آن مکان، اطلاعاتی در مورد یک مکان خاص به دست آورید .

One of the wonderful things I love about using the internet

یکی از چیزهای شگفت انگیزی که امروزه در مورد استفاده از اینترنت دوست دارم این

nowadays is before you travel to a certain place,

است که قبل از سفر به یک مکان خاص،

you can find out all about that location.

می توانید همه چیز را در مورد آن مکان پیدا کنید.

Not only that, you can also go there virtually by using Google

نه تنها این، بلکه می‌توانید با استفاده از Google به صورت مجازی به آنجا بروید

so you can go to the actual place even though you are not there physically.

تا بتوانید به مکان واقعی بروید حتی اگر از نظر فیزیکی آنجا نباشید.

You can actually walk around and you can look around

شما در واقع می توانید راه بروید و می توانید با

using online software such as Google Earth.

استفاده از نرم افزارهای آنلاین مانند Google Earth به اطراف نگاه کنید.

It's very useful.

بسیار مفید است.

It's a very good way of familiarising yourself with a certain place before you go there.

این یک راه بسیار خوب برای آشنایی با یک مکان خاص قبل از رفتن به آنجا است.

So that is something I use quite often now.

بنابراین این چیزی است که من در حال حاضر اغلب استفاده می کنم.

If I'm if I'm about to travel to a place, I don't know.

اگر قرار است به جایی سفر کنم، نمی دانم.

In fact, I used it a few weeks ago before I went to Italy.

در واقع من چند هفته پیش قبل از رفتن به ایتالیا از آن استفاده کردم.

So that's the reason why when I when I arrived in Italy,

بنابراین به همین دلیل است که وقتی به ایتالیا رسیدم،

I was able to find my way around, especially in Rome.

توانستم راه خود را پیدا کنم، به خصوص در رم.

It was very easy getting around because UFF, I had already been there

رفت و آمد بسیار آسان بود زیرا UFF، من قبلاً

on Google street maps, so I knew the directions.

در نقشه های خیابان گوگل آنجا بوده بودم، بنابراین مسیرها را می دانستم.

I knew where to go to get to certain places.

می دانستم کجا باید بروم تا به مکان های خاصی برسم.

So I have to say it is very useful searching for information.

بنابراین باید بگویم که جستجوی اطلاعات بسیار مفید است.

It is amazing what you can find out.

این شگفت انگیز است که شما می توانید پیدا کنید.

Beatrice is going.

بئاتریس داره میره

I'm sorry I have to go now.

ببخشید الان باید برم

I will watch the rest of the class later.

بقیه کلاس را بعدا می بینم.

Have a good afternoon. Beatrice.

بعد از ظهر خوبی داشته باشید. بئاتریس

I hope I will see you later.

امیدوارم بعدا ببینمت.

Some very interesting messages coming through on the live chat.

برخی از پیام های بسیار جالب در چت زنده می آیند.

Thank you very much.

بسیار از شما متشکرم.

I will read them later.

بعداً آنها را خواهم خواند.

Some people think I don't read them, but I do.

بعضی‌ها فکر می‌کنند من آنها را نمی‌خوانم، اما می‌خوانم.

I, I love looking at the live chat but sometimes I can't answer all of the comments.

من عاشق تماشای چت زنده هستم اما گاهی اوقات نمی توانم به همه نظرات پاسخ دهم.

Maybe there is something happening in the future.

شاید در آینده اتفاقی بیفتد.

Maybe there is a special event coming up.

شاید یک رویداد خاص در راه است.

A lot of people at the moment are searching for information

بسیاری از مردم در حال حاضر به دنبال اطلاعاتی

about the Olympic Games, which is coming up at the end of this week,

در مورد بازی های المپیک هستند که در پایان این هفته برگزار می شود،

maybe a certain subject you are searching for a particular subject,

شاید موضوع خاصی را برای یک موضوع خاص جستجو می کنید،

maybe the relevance of something.

شاید مرتبط بودن چیزی.

How important is that information?

این اطلاعات چقدر مهم است؟

So you might say that there are things that you need to know.

بنابراین ممکن است بگویید چیزهایی وجود دارد که باید بدانید.

There are things that you must know,

چیزهایی هستند که باید بدانید

and there are things that you don't really need to know.

و چیزهایی هستند که واقعاً نیازی به دانستن آنها ندارید.

So how important is a particular subject?

بنابراین یک موضوع خاص چقدر مهم است؟

What do you need to know?

چه چیزی را میخواهی بدانی؟

For example, if you are starting to learn English,

برای مثال، اگر شروع به یادگیری زبان انگلیسی کرده اید،

you will need to know the most important things to remember.

باید مهم ترین چیزهایی را که باید به خاطر بسپارید، بدانید.

So the relevance of something is the importance of it.

بنابراین ارتباط چیزی اهمیت آن است.

Maybe we can put the type of thing, the type of thing

شاید بتوانیم نوع چیز را قرار دهیم، نوع چیز

relates to the other things involved with that particular subject,

مربوط به سایر موارد مرتبط با آن موضوع خاص،

the type of information you are looking for.

نوع اطلاعاتی که شما به دنبال آن هستید.

And of course, dates.

و البته خرما.

I always find that dates are very important.

من همیشه می بینم که تاریخ ها بسیار مهم هستند.

If you are looking for information, maybe you need to look at the records

اگر به دنبال اطلاعات هستید، شاید لازم باشد به سوابق

of a certain type of events or thing that took place.

نوع خاصی از رویدادها یا چیزهایی که روی داده است نگاه کنید.

Or maybe of course you are trying to find out when something will happen,

یا شاید مطمئناً در تلاش هستید که بفهمید چه زمانی اتفاقی می‌افتد،

so you need to search for the dates when those things will happen.

بنابراین باید تاریخ‌هایی را جستجو کنید که آن اتفاقات رخ می‌دهند.

It is possible to find one search entry,

امکان یافتن یک ورودی جستجو وجود دارد،

or it is possible to find that one search

یا ممکن است دریابید که یک جستجو

and entry leads to other subjects.

و ورودی به موضوعات دیگر منتهی می شود.

And I've done this quite often at night.

و من این کار را اغلب در شب انجام داده ام.

Sometimes I will search for something on the internet, maybe a subject,

گاهی اوقات چیزی را در اینترنت جستجو می‌کنم، شاید موضوعی،

or maybe something I've heard and I want to find out more about.

یا شاید چیزی که شنیده‌ام و می‌خواهم درباره آن بیشتر بدانم.

And then

و

two hours later,

دو ساعت بعد،

I'm still searching.

من هنوز در حال جستجو هستم.

I'm still looking because there is so much information to take in.

من هنوز در حال جستجو هستم زیرا اطلاعات زیادی برای دریافت وجود دارد.

So sometimes you can you can spend a lot of time searching for things,

بنابراین گاهی اوقات می توانید زمان زیادی را صرف جستجوی چیزها کنید،

but also you can find a lot of information about certain subjects,

اما همچنین می توانید اطلاعات زیادی در مورد موضوعات خاص پیدا کنید،

and then suddenly you have all this information coming at you.

و سپس ناگهان همه اینها را خواهید داشت. اطلاعاتی که به شما می رسد

So it is possible to find one.

بنابراین امکان یافتن یکی وجود دارد.

Search and entry leads to other subjects.

جستجو و ورود به موضوعات دیگر منجر می شود.

So you might start searching for one thing and then it will lead to other things as well.

بنابراین ممکن است شروع به جستجو برای یک چیز کنید و سپس به چیزهای دیگری نیز منجر شود.

However, this can be distracting.

با این حال، این می تواند باعث حواس پرتی شود.

It can take up a lot of your time and a lot of your concentration.

می تواند زمان زیادی را از شما بگیرد و تمرکز زیادی از شما بگیرد.

So you might start off searching for something very simple,

بنابراین ممکن است شروع به جستجو برای چیزی بسیار ساده کنید،

but then it leads to other

اما سپس به

searches or more information.

جستجوهای دیگر یا اطلاعات بیشتر منجر می شود.

So I know it's happened to me, and I'm sure

بنابراین می‌دانم که این اتفاق برای من افتاده است، و مطمئن هستم که

it's happened to you where you've started looking for something on the internet,

برای شما هم اتفاق افتاده است، جایی که شروع به جستجوی چیزی در اینترنت کرده‌اید،

and then suddenly you end up looking at all sorts of other things.

و سپس ناگهان به دنبال انواع چیزهای دیگر می‌شوید.

One thing leads to another.

یک چیز به دیگری منجر میشود.

The deeper you explore a

هر چه یک موضوع را عمیق‌تر بررسی کنید،

subject, the more information you must absorb.

اطلاعات بیشتری باید جذب کنید.

And this is true.

و این حقیقت دارد.

So when you start looking for information, you might find that you need to absorb

بنابراین وقتی شروع به جستجوی اطلاعات می کنید، ممکن است متوجه شوید که نیاز به جذب

more and more stuff.

مطالب بیشتر و بیشتری دارید.

It's quite exhausting, to be honest.

راستش خیلی طاقت فرسا است.

It is quite exhausting.

کاملا طاقت فرسا است.

Sometimes a simple search might lead

گاهی اوقات یک جستجوی ساده ممکن است

you down a rabbit hole,

شما را به سوراخ خرگوش بکشاند،

and this is an expression that a lot of people use nowadays.

و این عبارتی است که امروزه بسیاری از مردم از آن استفاده می کنند.

They often say that when they look for something on the internet,

آنها اغلب می گویند که وقتی در اینترنت به دنبال چیزی می گردند،

they eventually go down a rabbit hole, which of course is a reference

در نهایت از یک سوراخ خرگوش پایین می روند، که البته اشاره ای

to Alice in Wonderland, where Alice goes down the rabbit hole.

به آلیس در سرزمین عجایب است، جایی که آلیس از سوراخ خرگوش پایین می رود.

She follows the white Rabbit

او خرگوش سفید را دنبال می کند

and then ends up in a very strange place.

و سپس به مکانی بسیار عجیب می رسد.

So that is what that particular phrase means.

بنابراین معنای آن عبارت خاص همین است.

If you go down a rabbit hole on the internet,

اگر در اینترنت از یک سوراخ خرگوش پایین می روید، به این

it means you start searching for something, and then eventually

معنی است که شروع به جستجو برای چیزی می کنید، و سپس در نهایت در

you end up going down a very deep hole.

یک سوراخ بسیار عمیق فرو می روید.

Quite often

اغلب اوقات

you find things that you were not expecting,

چیزهایی را می یابید که انتظارش را نداشتید،

or maybe things that are unusual or strange.

یا شاید چیزهایی غیرعادی یا عجیب.

So it is possible

بنابراین ممکن است که از

to go down a rabbit hole

سوراخ خرگوش پایین بروید،

as you go deeper and deeper into a certain subject or topic,

همانطور که در یک موضوع یا موضوع خاص عمیق تر و عمیق تر می شوید،

you get deeper and deeper into that subject.

عمیق تر و عمیق تر به آن موضوع می شوید.

We often describe it as going down a rabbit hole.

ما اغلب آن را به عنوان پایین رفتن از سوراخ خرگوش توصیف می کنیم.

It's a great expression.

این یک بیان عالی است.

Popular searches for topics include people.

جستجوهای رایج برای موضوعات شامل افراد می شود.

When we say people, of course we being famous people quite often celebrities.

وقتی می گوییم مردم، البته ما افراد مشهور اغلب افراد مشهور هستیم. آیا

You want to find out the latest news about your favourite celebrity?

می خواهید از آخرین اخبار در مورد سلبریتی مورد علاقه خود مطلع شوید؟ نه

No, not me.

من نه

I'm not talking about me.

من در مورد من صحبت نمی کنم.

Events, things that are going to happen, things that are coming up, maybe a concert.

رویدادها، چیزهایی که قرار است اتفاق بیفتد، چیزهایی که در راه است، شاید یک کنسرت.

Maybe you want to find out where your favourite singer will be performing next.

شاید بخواهید بدانید که خواننده مورد علاقه شما در کجا اجرا خواهد کرد.

Maybe you want to go to a show.

شاید بخواهید به یک نمایش بروید.

Maybe you want to see something you might

شاید بخواهید چیزی را ببینید که ممکن است

want to plan a trip somewhere.

بخواهید برای سفر به جایی برنامه ریزی کنید.

You want to find out when something is happening so you can go that

شما می خواهید بفهمید که چه زمانی اتفاقی در حال رخ دادن است تا بتوانید به آن

nature.

طبیعت بروید.

I think the internet is a brilliant place

من فکر می کنم اینترنت مکان درخشانی

for finding out information about the world around us, including nature.

برای یافتن اطلاعات در مورد دنیای اطراف ما از جمله طبیعت است.

Maybe you are thinking of taking up a new hobby.

شاید به فکر مشغول شدن به یک سرگرمی جدید هستید.

Maybe there is something that you've always wanted to try and do.

شاید کاری وجود داشته باشد که همیشه می خواستید آن را امتحان کنید و انجام دهید.

You can find out what you need to do that particular thing.

شما می توانید دریابید که برای انجام آن کار خاص به چه کاری نیاز دارید.

You can find the information simply by searching for it.

شما می توانید اطلاعات را به سادگی با جستجوی آن پیدا کنید.

Trivia.

چیزهای بی اهمیت.

Now here is an interesting word that we often use

اکنون در اینجا یک کلمه جالب وجود دارد که ما اغلب

when we are talking about facts that are.

وقتی در مورد حقایقی صحبت می کنیم استفاده می کنیم.

Unimportant

بی اهمیت

but are still interesting.

اما همچنان جالب هستند.

So a certain type of information or a piece of information that is not important,

بنابراین نوع خاصی از اطلاعات یا اطلاعاتی که مهم نیستند،

but it is interesting.

اما جالب هستند.

A little piece of information about a certain thing

اطلاعات کمی در مورد یک چیز خاص

might not be important, but it can be interesting to know.

ممکن است مهم نباشد، اما دانستن آن می تواند جالب باشد.

And of course news.

و البته خبر.

The big thing that everyone searches for.

چیزی که همه به دنبال آن هستند.

A lot of people use the internet nowadays to find out about what is happening in the world,

امروزه بسیاری از مردم از اینترنت استفاده می کنند تا از آنچه در جهان می گذرد،

what is happening in certain places, maybe overseas or in your own country.

در مکان های خاص، شاید در خارج از کشور یا در کشور خود مطلع شوند.

So the news and of course, when we talk about news,

بنابراین اخبار و البته وقتی در مورد اخبار صحبت می کنیم،

we are also talking about current events,

در مورد رویدادهای جاری نیز صحبت می کنیم،

things that are happening right now

چیزهایی که در حال حاضر اتفاق می افتد

are often referred to as current events.

اغلب به عنوان رویدادهای جاری شناخته می شوند.

These days, it is hard to judge

این روزها قضاوت در مورد اینکه

what information is reliable and what is false.

چه اطلاعاتی قابل اعتماد و چه اطلاعاتی نادرست است دشوار است.

That is the big one.

آن بزرگ است.

The thing that a lot of people worry about these days is how accurate

موضوعی که این روزها بسیاری از مردم نگران آن هستند این است که اطلاعات چقدر دقیق

is the information.

است.

When you read something on the internet, how true is it?

وقتی چیزی را در اینترنت می خوانید، چقدر درست است؟

Even if that information comes up when you search for it,

حتی اگر هنگام جستجوی آن اطلاعات به دست بیاید، آیا

is it reliable?

قابل اعتماد است؟

Is it trustworthy?

آیا قابل اعتماد است؟

Can you believe it now? Yes, today.

حالا باورت میشه؟ بله امروز.

I don't know if you know about this, I am not sure.

نمی دانم شما از این موضوع اطلاع دارید یا نه، مطمئن نیستم.

But yesterday on Twitter.

اما دیروز در توییتر.

I know what you're going to say, Mr. Duncan.

میدونم چی میخوای بگی آقای دانکن.

It's X now.

الان X است.

They don't call it Twitter anymore. It's X.

آنها دیگر به آن توئیتر نمی گویند. این X است.

Well, I still call it Twitter and I think most people still call it Twitter.

خوب، من هنوز آن را توییتر می‌نامم و فکر می‌کنم بیشتر مردم هنوز هم آن را توییتر می‌نامند.

But yesterday there was there was a strange rumour going around

اما دیروز شایعه عجیبی

about an ex-president of the United States and whether or not he was still alive,

در مورد رئیس جمهور سابق ایالات متحده و اینکه آیا او هنوز زنده است یا نه منتشر شد،

but that started with someone posting that thing on the internet

اما این شایعه از جایی شروع شد که شخصی آن مطلب را در اینترنت منتشر کرد

and then other people shared the information.

و سپس افراد دیگری اطلاعات را به اشتراک گذاشتند.

So sometimes it can happen where you find information.

بنابراین گاهی اوقات ممکن است در جایی که اطلاعاتی پیدا می کنید این اتفاق بیفتد.

You might even search for it.

حتی ممکن است آن را جستجو کنید.

But unfortunately that information turns out to be false or fake.

اما متأسفانه معلوم می شود که این اطلاعات نادرست یا جعلی است.

Information is often

اطلاعات اغلب

verified for factual accuracy.

برای صحت واقعی تأیید می شود.

So when we describe something as verified,

بنابراین وقتی چیزی را تایید شده توصیف می کنیم، به این

it means it has been checked.

معنی است که بررسی شده است.

So maybe if you hear some news

بنابراین شاید اگر اخباری

about a certain thing, you might want to check

در مورد موضوع خاصی شنیدید، ممکن است بخواهید

with other people.

با افراد دیگر بررسی کنید.

Or maybe you try to find the source of the information.

یا شاید سعی کنید منبع اطلاعات را پیدا کنید.

Where did that information actually come from originally?

این اطلاعات واقعاً از کجا آمده است؟

So you try to verify something

بنابراین شما سعی می کنید چیزی را تأیید کنید

to make sure that it is real.

تا از واقعی بودن آن مطمئن شوید.

And it is much harder nowadays to verify information.

و امروزه تأیید اطلاعات بسیار دشوارتر است.

It is much harder to find out where it comes from.

فهمیدن اینکه از کجا می آید بسیار سخت تر است.

What about you?

تو چطور؟

Where do you normally get your information from?

معمولا اطلاعات خود را از کجا می گیرید؟

I like to look around in different places.

دوست دارم در جاهای مختلف به اطراف نگاه کنم.

I like to look on the internet.

من دوست دارم در اینترنت نگاه کنم.

I like to search on certain websites.

من دوست دارم در وب سایت های خاصی جستجو کنم.

I like to look at the TV news.

من دوست دارم به اخبار تلویزیون نگاه کنم.

However, I don't watch one channel.

با این حال، من یک کانال را تماشا نمی کنم.

I often watch different channels. So.

من اغلب کانال های مختلف را تماشا می کنم. بنابراین.

So what about you?

درمورد شما چطور؟

If you need information about something, maybe you need it quickly.

اگر در مورد چیزی به اطلاعات نیاز دارید، شاید به سرعت به آن نیاز داشته باشید.

Maybe there is something you've always wanted to know.

شاید چیزی وجود داشته باشد که همیشه می خواستید بدانید.

I often

من اغلب

search for people.

افراد را جستجو می کنم.

If I watch an old movie, maybe I watch an old movie

اگر یک فیلم قدیمی ببینم، شاید یک فیلم قدیمی

from 5060 years ago.

مربوط به 5060 سال پیش را تماشا کنم.

Sometimes that I become interested with with the people who are in the movie.

گاهی که با افرادی که در فیلم هستند به آن علاقه مند می شوم.

And so I might go on the internet to find out

و بنابراین من ممکن است به اینترنت مراجعه کنم تا بفهمم

if that person did anything else.

آیا آن شخص کار دیگری انجام داده است یا خیر.

Maybe they appeared in other movies, and of course, the most important one.

شاید آنها در فیلم های دیگر و البته مهمترین آنها ظاهر شدند.

Are they still alive?

آیا آنها هنوز زنده هستند؟

So I do find that quite interesting.

بنابراین من آن را بسیار جالب می دانم.

I can spend a long time searching for people

من می‌توانم زمان زیادی را صرف جستجوی افرادی کنم

who who've appeared in movies that I've watched, and I always find it interesting

که در فیلم‌هایی که من تماشا کرده‌ام ظاهر شده‌اند، و همیشه

to search for them and to find out what they've done,

جستجو برای آنها و یافتن اینکه چه کرده‌اند،

how old they are now.

الان چند ساله هستند برایم جالب است.

And of course, if they are still alive, if they are still with us.

و البته، اگر آنها هنوز زنده هستند، اگر هنوز با ما هستند.

So I think these

بنابراین فکر می‌کنم این

days a lot of people do search the internet,

روزها افراد زیادی در اینترنت جستجو می‌کنند،

even though I think there is a lot of distrust these days amongst people.

حتی اگر فکر می‌کنم این روزها بی‌اعتمادی زیادی در بین مردم وجود دارد.

People don't tend to trust what they see or read

مردم تمایلی به اعتماد به آنچه که می بینند یا می خوانند

as much as they used to.

مانند گذشته ندارند.

Popular sources of information.

منابع اطلاعاتی محبوب

Well, we often think of the internet.

خوب، ما اغلب به اینترنت فکر می کنیم.

You might have a web search engine.

شما ممکن است یک موتور جستجوی وب داشته باشید.

Google is probably the most popular of all of them.

احتمالاً گوگل از همه آنها محبوب ترین است.

And of course Google are the owners of this, the thing you are watching now.

و البته گوگل صاحب این چیزی است، چیزی که اکنون در حال تماشای آن هستید.

So my face is flickering on

بنابراین چهره من در

a website owned by Google and they are incredibly popular.

یک وب سایت متعلق به گوگل سوسو می زند و آنها فوق العاده محبوب هستند.

Of course, there are other search engines as well,

البته موتورهای جستجوی دیگری نیز وجود دارند،

so not only Google but also other search engines as well.

بنابراین نه تنها گوگل بلکه سایر موتورهای جستجو نیز هستند.

Yahoo also have their own search engine called what is it called?

یاهو موتور جستجوی خود را نیز دارد که نام آن چیست؟

I think it's just called Yahoo Search, isn't it?

فکر کنم اسمش فقط جستجوی یاهو هست، اینطور نیست؟

And then of course Microsoft have their own search engine as well called Bing,

و البته مایکروسافت موتور جستجوی خود را دارد که به آن بینگ می‌گویند،

although

اگرچه

I don't think I've ever used Bing ever,

فکر نمی‌کنم تا به حال از بینگ استفاده کرده باشم

ever.

.

I've never used it.

من هرگز از آن استفاده نکرده ام

So normally if I look for information quite often I will use

بنابراین به طور معمول اگر من اغلب به دنبال اطلاعات باشم از

either Yahoo or

یاهو یا

Google.

گوگل استفاده خواهم کرد.

They are the places that I normally go to.

آنها مکان هایی هستند که من معمولاً به آنها می روم.

Of course, there are what we call wiki pages where information is shared and released.

البته، صفحاتی وجود دارند که ما آن را صفحات ویکی می نامیم که در آن اطلاعات به اشتراک گذاشته و منتشر می شود.

I suppose most people think of Wikipedia or Wikipedia

گمان می‌کنم بیشتر مردم به ویکی‌پدیا فکر می‌کنند یا ویکی‌پدیا

is a website that's been around for many years.

یک وب‌سایت است که سال‌هاست وجود دارد.

Lots of information.

اطلاعات زیادی.

It is all information that is put there by people around the world.

این همه اطلاعاتی است که توسط مردم در سراسر جهان در آنجا قرار می گیرد.

Some of it sometimes

برخی از آن گاهی اوقات

is false, but for most of the time it is.

نادرست است، اما در بیشتر مواقع اینطور است.

I would say it's about 90% accurate.

من می گویم حدود 90 درصد دقیق است.

And I used to actually edit on Wikipedia.

و من قبلاً در ویکی پدیا ویرایش می کردم.

I used to do short edits on Wikipedia.

در ویکی پدیا ویرایش های کوتاهی انجام می دادم.

The only problem is it takes a very long time to do it.

تنها مشکل این است که انجام آن زمان بسیار زیادی طول می کشد.

So. So I gave up.

بنابراین. پس منصرف شدم.

In the end, I stopped doing it, but I used to quite enjoy editing on Wikipedia.

در پایان، من از انجام آن دست کشیدم، اما از ویرایش در ویکی‌پدیا لذت می‌بردم. قبلا

It used to be quite good.

خیلی خوب بود

Of course, newspapers, people buy newspapers.

البته روزنامه ها، مردم روزنامه می خرند.

Maybe they go to buy the local newspaper

شاید برای خرید روزنامه محلی بروند

and that's how they get their information.

و از این طریق اطلاعات خود را به دست آورند.

Although these days fewer and fewer

اگرچه این روزها کمتر و کمتر

people are now reading newspapers.

مردم روزنامه می خوانند.

In fact, in the UK, very few people

در واقع، در انگلستان، افراد بسیار کمی

buy newspapers.

روزنامه می خرند.

Most of it now is on the internet.

بیشتر آن در حال حاضر در اینترنت است.

And then, of course, the place where many people get

و سپس، البته، جایی که بسیاری از مردم

their information from is

اطلاعات خود را از آن دریافت می کنند،

social media.

رسانه های اجتماعی است.

As I said a few moments ago, social media.

همانطور که چند لحظه پیش گفتم، شبکه های اجتماعی.

Very busy on the live chat.

در چت زنده بسیار مشغول است.

Thank you very much for all of your lovely messages today, by the way.

اتفاقاً برای همه پیام های دوست داشتنی امروز شما بسیار سپاسگزارم.

So however you get your information, however you receive your information,

بنابراین هر طور که اطلاعات خود را به دست آورید، هر طور که اطلاعات خود را دریافت کنید،

however it is received by you or of course, however it is given.

هر طور که توسط شما دریافت شود یا البته، هر طور که داده شود.

Sometimes it is better to try and verify

گاهی اوقات

the information to make sure that it is true and real.

برای اطمینان از صحت و واقعی بودن اطلاعات بهتر است سعی کنید و بررسی کنید.

So I think that is one of the dangers.

بنابراین فکر می کنم این یکی از خطرات است.

That is one of the problems these days of looking for information.

این یکی از مشکلات این روزهای جستجوی اطلاعات است.

Sometimes it can be real or true, and sometimes it can be.

گاهی می تواند واقعی یا واقعی باشد و گاهی هم می تواند باشد.

I don't want to use the word fake,

من نمی خواهم از کلمه جعلی استفاده کنم،

but it might be misleading.

اما ممکن است گمراه کننده باشد.

It might take you in the wrong direction.

ممکن است شما را در مسیر اشتباهی قرار دهد.

I will be going in a moment.

یه لحظه دیگه میرم

I'm going to have something to eat, and then I'm going to think about

قرار است چیزی بخورم، و سپس به این فکر می کنم که

what I'm going to do for the rest of the day, because there's no Mr.

قرار است بقیه روز را چه کار کنم، زیرا آقای استیو وجود ندارد

Steve.

.

I know what I'll do. I'm going to make a new lesson.

من می دانم چه خواهم کرد. من قصد دارم یک درس جدید بسازم. آیا

Is that a good idea?

ایده ی خوبی است؟

Okay, I will do that.

باشه من اینکارو میکنم

That thank you very much for watching.

که از تماشای شما بسیار سپاسگزارم

It's a very quiet live stream today.

امروز یک پخش زنده بسیار آرام است.

I've had quite a few messages come through and then suddenly everything stopped.

من پیام های زیادی دریافت کردم و ناگهان همه چیز متوقف شد.

Which is always worrying

که همیشه نگران کننده است

because then my mind starts to think,

زیرا ذهن من شروع به فکر کردن می کند،

is anyone actually watching or are they just

آیا واقعاً کسی تماشا می کند یا فقط

reading the live stream in an empty room?

در یک اتاق خالی پخش زنده را می خواند؟

It's never good when no one says anything on the live chat.

وقتی کسی در چت زنده چیزی نمی گوید هرگز خوب نیست.

Thank you very much for your company.

از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.

I will see you on Sunday. Mr. Steve will be back with us on Sunday.

یکشنبه میبینمت آقای استیو یکشنبه با ما بازخواهد گشت.

By the way.

راستی.

I hope you can join us if you can,

امیدوارم اگر می توانید به ما بپیوندید

or at least leave the live stream

یا حداقل پخش زنده را

running in the corner of a room in your house.

در گوشه اتاقی در خانه خود بگذارید.

Which might be happening today.

اتفاقی که ممکن است امروز رخ دهد.

See you soon. Take care of yourself.

به زودی میبینمت. مراقب خودت باش.

Thank you for watching.

ممنون که تماشا کردید

This is Mr.

Duncan in the birthplace of English, saying thank you

این آقای

دانکن در زادگاه انگلیسی است که از شما تشکر می کند که

for joining me today on this very

امروز در این

wet and dare I say, dismal day.

روز بسیار مرطوب و به جرأت می گویم، به من ملحق شدید.

And the weather wasn't very good either.

و هوا هم خیلی خوب نبود.

And of course, until the next time we meet, you know what's coming next.

و البته، تا دفعه بعد که ما ملاقات می کنیم، شما می دانید که در آینده چه خواهد شد.

Yes, you do.

بله، شما انجام می دهید. تا

Ta ta for now.

تا فعلا

See you on Sunday.

یکشنبه می بینمت.

I hope.

امیدوارم.