Learn English: How to Listen and Understand

Hi, James from... Excuse me. What are you listening to? I'm trying to do a lesson right

سلام، جیمز از... ببخشید. به چه چیزی گوش می دهی؟ الان دارم سعی میکنم درس بخونم

now. We've got to get started. Oh, hi. I had a lesson planned for you. I think not. Today's

باید شروع کنیم اوه، سلام. من برای شما درسی برنامه ریزی کرده بودم. من فکر نمی کنم. به

lesson, it seems, will be presented by Mr. E. Many students, when they try to learn English,

نظر می‌رسد که درس امروز توسط آقای E ارائه خواهد شد. بسیاری از دانش‌آموزان، وقتی سعی می‌کنند زبان انگلیسی را بیاموزند،

have a very difficult time actually catching the language. When I actually teach, I teach

واقعاً در یادگیری زبان دچار مشکل می‌شوند . وقتی واقعاً تدریس می‌کنم،

a conversation class, grammar, vocabulary, and a listening class, two of them actually.

یک کلاس مکالمه، گرامر، واژگان و یک کلاس شنیداری تدریس می‌کنم، دو تا از آنها در واقع.

And what I find is there are some basic things you have to do. So this lesson will be in

و چیزی که من پیدا کردم این است که چند کار اساسی وجود دارد که باید انجام دهید. بنابراین این درس در

two parts. This will be the basics that you have to do and maintain when you're listening,

دو بخش خواهد بود. این اصول اولیه ای است که باید هنگام گوش دادن انجام دهید و حفظ کنید،

just listening every day. And then I'll actually teach you a lesson on how to listen effectively

فقط هر روز گوش می دهید. و سپس من در واقع به شما درسی خواهم آموخت که چگونه به طور مؤثر

when you're watching television or movies, TV programs, Friends, for instance, to improve

هنگام تماشای تلویزیون یا فیلم، برنامه های تلویزیونی، دوستان، به عنوان مثال،

your listening so you can actually hear native speakers like that. You ready? Let's go to

گوش دهید تا گوش دادن خود را بهبود ببخشید تا بتوانید واقعاً چنین سخنرانان بومی را بشنوید. آماده ای؟ بریم

the board. I'll take a written flag. We'll see. Mr. E was asking me if I was listening

سراغ هیئت. من یک پرچم نوشته می گیرم. خواهیم دید. آقای E از من می‌پرسید که آیا گوش می‌دهم،

because he's going to teach me 1, 2, 3, 4, 5, 6 ways to improve my listening ability.

زیرا او قرار است 1، 2، 3، 4، 5، 6 راه برای بهبود توانایی گوش دادن به من بیاموزد.

Now this is so good, it's good for natural listeners, but it's also going to be great

حالا این خیلی خوب است، برای شنوندگان طبیعی خوب است ، اما برای شما هم عالی خواهد بود

for you, okay? Now, your ability to listen is better than you actually think it is. It's

، خوب؟ اکنون، توانایی شما برای گوش دادن بهتر از چیزی است که واقعاً فکر می کنید.

limited simply because you're learning something new and you lack a little bit of confidence

فقط به این دلیل محدود است که شما چیز جدیدی یاد می گیرید و کمی اعتماد به نفس نسبت

in what you're doing, right? Let's say you're listening to English. That's what you hear.

به کاری که انجام می دهید ندارید، درست است؟ فرض کنید در حال گوش دادن به زبان انگلیسی هستید. این چیزی است که شما می شنوید.

I mean, I went to Spain a couple of years ago and that's what I heard. After a few days

یعنی من یکی دو سال پیش به اسپانیا رفتم و این چیزی بود که شنیدم. بعد از چند روز

I heard them say, "Agua." Water? Yeah, I want water, alright? So, first thing you want to

شنیدم که گفتند: "آگوا". اب؟ آره، من آب می خوام ، باشه؟ بنابراین، اولین چیزی که می خواهید

learn is to listen optimistically. Adverb use. Why? You have to actually believe you

یاد بگیرید این است که خوش بینانه گوش کنید. استفاده از قید. چرا؟ شما باید واقعاً باور داشته باشید که

can hear what they're saying. Now, if you can understand me, you can listen and you

می توانید آنچه را که آنها می گویند بشنوید. حالا اگر بتوانید مرا درک کنید، می توانید گوش کنید و می

can learn. That way, I want you to learn to listen optimistically, right?

توانید یاد بگیرید. به این ترتیب، من می خواهم شما یاد بگیرید که خوش بینانه گوش کنید، درست است؟

Okay, in English, "have a good frame of mind" means think you can do it. Know you can do

بسیار خوب، در انگلیسی، "دارای چارچوب ذهنی خوب" به معنای فکر کنید که می توانید آن را انجام دهید.

it before you say you can't do it, okay? So, think about it, go, "You know what? I can

قبل از اینکه بگویید نمی توانید آن را انجام دهید، می دانید که می توانید آن را انجام دهید، خوب؟ بنابراین، در مورد آن فکر کنید، بروید، "می دانید چیست؟ من می

do this." And how do you know you can do it? You learn one language. I don't know where

توانم این کار را انجام دهم." و چگونه می دانید که می توانید آن را انجام دهید؟ شما یک زبان یاد می گیرید. من نمی دانم

you are right now, but I know you speak either Hindi, Russian, Croatian, Japanese. You learn

شما در حال حاضر کجا هستید، اما می دانم که به هندی، روسی، کرواتی، ژاپنی صحبت می کنید. شما

one language, you can learn English. So, just know you can do it. You've got ears, they

یک زبان یاد می گیرید، می توانید انگلیسی یاد بگیرید. بنابراین، فقط بدانید که می توانید آن را انجام دهید. شما گوش دارید، آنها

work. He doesn't even have ears, he can hear. So, you can hear, alright? That's number one.

کار می کنند. او حتی گوش ندارد، می تواند بشنود. بنابراین، می توانید بشنوید، خوب؟ این شماره یک است.

Let's look at the second one. Another good way of actually improving your listening ability

بیایید به مورد دوم نگاه کنیم. یکی دیگر از راه های خوب برای بهبود توانایی گوش دادن،

is not to listen for exact details. That's the problem. A lot of people, they go for

گوش نکردن به جزئیات دقیق است. مشکل همینه بسیاری از مردم، آنها به دنبال

details. They go, "I need to hear every word." If you need to hear every word, that's it.

جزئیات هستند. آنها می گویند: "من باید هر کلمه ای را بشنوم." اگر نیاز به شنیدن هر کلمه دارید، همین است.

You're not going to hear anything. You'll be so busy concentrating on the words, first

قرار نیست چیزی بشنوی شما خیلی مشغول تمرکز روی کلمات خواهید بود، اول

of all, you'll miss most of them. Even the best English listeners who are native speakers

از همه، بیشتر آنها را از دست خواهید داد. حتی بهترین شنوندگان انگلیسی که بومی زبان هستند،

only hear about 90% of what people say. The rest of the people go with what we call idiomatic

تنها حدود 90 درصد از آنچه مردم می گویند می شنوند. بقیه مردم با چیزی که ما به آن زبان اصطلاحی می گوییم پیش می روند

language. We know how it should end, so I don't have to listen. The same works for you.

. ما می دانیم که چگونه باید پایان یابد، بنابراین من مجبور نیستم گوش کنم. همین برای شما کار می کند.

If you go for every word, you're going to miss something, and something might be important

اگر دنبال هر کلمه ای بروید، چیزی را از دست خواهید داد، و ممکن است چیزی مهم باشد

and all of a sudden you don't understand. But here's a trick. You're going to like this.

و ناگهان متوجه نشوید. اما در اینجا یک ترفند وجود دارد. شما این را دوست خواهید داشت.

Shh, don't tell anyone. Secrets other people shouldn't know. Instead of listening for exact

هی به کسی نگو رازهایی که دیگران نباید بدانند به جای گوش دادن به

words, listen for ideas. Okay. Give your brain a job. When you listen for ideas, your brain

کلمات دقیق، به ایده ها گوش دهید. باشه. به مغزت کار بده وقتی به ایده ها گوش می دهید، مغز شما

actually focuses. It goes, "Okay, what are we talking about?" As long as you're listening

در واقع تمرکز می کند. می گوید: "خوب، در مورد چه چیزی صحبت می کنیم؟" تا زمانی که

for exact words, your brain goes, "Tch, tch, tch, tch, tch, tch, tch, tch, tch." Each word.

دقیقاً به کلمات گوش می‌دهید، مغزتان می‌گوید: «تچ، تچ، تچ، تچ، تچ، تچ، تچ، تچ، تچ. هر کلمه.

It doesn't know what you're listening to, so usually when you're finished, you're frustrated

نمی‌داند به چه چیزی گوش می‌دهید، بنابراین معمولاً وقتی کارتان تمام می‌شود، ناامید

and you don't understand. You're like, "Ah, I don't know." Your brain actually, if you

می‌شوید و نمی‌فهمید. شما مانند "آه، من نمی دانم." مغز شما در واقع، اگر

say, "What is the general idea?" and listen for the idea, your brain will take all the

بگویید "ایده کلی چیست؟" و به ایده گوش دهید، مغز شما تمام

words and actually go through what you know and try and give you an idea. And because

کلمات را می گیرد و در واقع آنچه را که می دانید بررسی می کند و سعی می کند به شما ایده بدهد. و به

of that, you actually focus better, so your listening improves. Cool, huh? Give your brain

همین دلیل، شما در واقع بهتر تمرکز می کنید، بنابراین گوش دادن شما بهبود می یابد. باحال، ها؟ به

a job. Give it a job to do. Say, "What is the idea this person is trying to tell me?

مغزت کار بده به آن کاری بسپارید تا انجام دهد. بگویید: " این شخص چه ایده ای دارد که می خواهد به من بگوید؟

What are they trying to get to me? That's what I need to know." Forget the exact words.

چه چیزی را می خواهند به من برسانند؟ این چیزی است که من باید بدانم." کلمات دقیق را فراموش کنید.

"I know, I know, you want to learn every word because you want to learn English properly."

"می دانم، می دانم، شما می خواهید هر کلمه ای را یاد بگیرید، زیرا می خواهید انگلیسی را به درستی یاد بگیرید."

That'll come later. This is to prime your brain. When I mean prime, prime means first

بعدا میاد این برای تقویت مغز شماست . وقتی منظورم پرایم است، پرایم به معنای اول

or important, but it's to get your brain ready to get deeper in English. Okay? Cool. Here's

یا مهم است، اما برای این است که مغزتان را برای عمیق‌تر شدن در زبان انگلیسی آماده کنید. باشه؟ سرد. این

one I haven't said. It should have been number one, yeah? They usually say wise people, like

یکی است که من نگفته ام. باید شماره یک می شد، آره؟ معمولا می گویند آدم های عاقل، مثل آدم های

very intelligent people, I mean wise. Wise, by the way, is one of my favourite words.

خیلی باهوش، یعنی عاقل. عاقلانه، اتفاقا ، یکی از کلمات مورد علاقه من است.

To be wise, you must have experience, knowledge, and make good decisions. In all of these cases,

برای عاقل بودن باید تجربه، دانش و تصمیمات خوب داشته باشید. در همه این موارد

you must learn to look and listen properly. Alright? So in this case, wise people usually

، باید یاد بگیرید که به درستی نگاه کنید و گوش دهید. بسيار خوب؟ بنابراین در این مورد، افراد عاقل معمولا

listen longer. What they want to do, and this goes with this idea here, they want to make

مدت طولانی تری گوش می دهند. کاری که آنها می خواهند انجام دهند، و این با این ایده در اینجا همراه است، آنها می خواهند

sure they hear everything so they can make good decisions and not make rash decisions.

مطمئن شوند که همه چیز را می شنوند تا بتوانند تصمیمات خوبی بگیرند و تصمیمات عجولانه نگیرند.

Rash means like rush, too fast. Okay? So they listen longer and they go, "Okay, now I get

راش یعنی مثل عجله، خیلی سریع. باشه؟ بنابراین آنها بیشتر گوش می دهند و می گویند: "باشه، حالا من

the idea." See? Get the idea. If you let them finish, you'll get the idea. They go, "Oh,

ایده را دریافت کردم." دیدن؟ ایده بگیرید اگر اجازه دهید آنها را تمام کنند، ایده را خواهید گرفت. آنها می گویند: "اوه،

I get the idea." Then the words will start coming into your head. Something I say to

من این ایده را فهمیدم." سپس کلمات شروع به ورود به ذهن شما می کنند. چیزی که به شاگردانم می گویم که

my students that's kind of new to me, I say, "There is no magic in the world. It's called

برایم تازگی دارد، می گویم: "جادوی در دنیا وجود ندارد. اسمش

work. This is work." It's hard when you, "Ah, ha, ha, ha," to slow down, let them finish,

کار است. این کار است." وقتی "آه، ها ، ها، ها" کم کردن سرعتتون سخته، بذارید تمومش کنن،

let the idea come to you, know that you can hear it, and go, "Got it. Now I understand."

بذارید این ایده به ذهنتون بیاد، بدونید که می تونید بشنوید و برید، " فهمیدم. حالا فهمیدم."

Alright? Now, here's part of the reason why people have a hard time letting people finish

بسيار خوب؟ اکنون، در اینجا بخشی از دلیل این است که چرا مردم به سختی به دیگران اجازه می‌دهند کارشان را تمام کنند

or listening longer. Remember? Why does people listen longer to get the idea? The idea is

یا بیشتر گوش کنند. یاد آوردن؟ چرا مردم برای دریافت ایده بیشتر گوش می دهند؟ ایده

here. The reason why this is, is quite simple. You're human. I'm human. I don't like listening

اینجاست. دلیل این امر بسیار ساده است. تو انسان هستی من انسانم من دوست ندارم به حرف های مردم گوش کنم،

to people because they will say certain words that will trigger emotions, and right away

زیرا آنها کلمات خاصی را می گویند که باعث تحریک احساسات می شود، و

I need to react. You said, "Ah, I need to say something right now. I don't have time

من باید فوراً واکنش نشان دهم. گفتی آه، الان باید چیزی بگم، وقت صبر ندارم

to wait." So I don't get the idea and I don't listen longer. So keeping an open mind isn't

. بنابراین من این ایده را درک نمی کنم و دیگر گوش نمی دهم. بنابراین باز داشتن ذهن

just because you are a good person who goes to church and likes all people. It's a rational

تنها به این دلیل نیست که شما یک فرد خوب هستید که به کلیسا می‌روید و همه مردم را دوست دارید. این

or it's an ability you can develop to actually listen longer, get ideas, listen optimistically,

یک توانایی عقلانی یا توانایی است که می توانید در واقع برای مدت طولانی تری گوش دهید، ایده بگیرید، خوش بینانه گوش کنید

and improve your listening skills. Keep an open mind. When someone says something that

و مهارت های شنیداری خود را بهبود بخشید. ذهن خود را باز نگه دارید. وقتی کسی چیزی می گوید که

usually makes you feel an emotion, that makes you go from here to here, even though you

معمولاً باعث ایجاد احساس در شما می شود، باعث می شود از اینجا به اینجا بروید، حتی اگر

should stay here. Just ignore it for the second and go, "I need to finish listening to what

باید اینجا بمانید. فقط برای مرحله دوم آن را نادیده بگیرید و بگویید: "باید گوش دادن به آنچه

they have to say," and then I can go back to what they mean or the idea. Yeah? Okay.

آنها می گویند را تمام کنم" و سپس می توانم به منظور یا ایده آنها برگردم. آره؟ باشه.

So keep an open mind. Sorry. Okay. So I use a couple of words here, so let me explain

پس ذهن خود را باز نگه دارید. متاسف. باشه. بنابراین من در اینجا از چند کلمه استفاده می کنم، بنابراین

in case you have problems. A trigger from a gun. The trigger, the trigger, see the trigger?

در صورت داشتن مشکل اجازه دهید توضیح دهم. ماشه ای از تفنگ. ماشه، ماشه، ماشه را می بینید؟

That's the trigger. You pull the trigger, the bullet comes out. So an emotional trigger

این ماشه است. ماشه را می کشی ، گلوله بیرون می آید. بنابراین یک محرک

is something that makes your emotions start like that. You hear, "Oh, you have to do something."

عاطفی چیزی است که باعث می شود احساسات شما به همین شکل شروع شود. می شنوید، "اوه، باید کاری انجام دهید."

It triggers something in you. Ignore it. Pretend it didn't happen. Just go for the idea, go

چیزی را در شما تحریک می کند. نادیده بگیر. وانمود کن که این اتفاق نیفتاده است فقط دنبال ایده بروید، دنبال ایده بروید

for the idea. Pretty soon, sometimes, especially when you're learning English, when you have

. خیلی زود، گاهی اوقات، به خصوص زمانی که در حال یادگیری زبان انگلیسی هستید، زمانی که

a limited vocabulary, what you think an English person might be saying might be the exact

دایره لغات محدودی دارید، ممکن است چیزی که فکر می کنید یک فرد انگلیسی می گوید دقیقا

opposite because you don't know how we can use a word five different ways. And if you've

برعکس باشد، زیرا نمی دانید چگونه می توانیم از یک کلمه به پنج روش مختلف استفاده کنیم. و

looked at any of the other videos I've shown you where we've used words like "pull" or

اگر به هر یک از ویدیوهای دیگری که به شما نشان داده‌ام نگاه کرده باشید که در آن از کلماتی مانند "کشیدن" یا

"push," "pull" can have three meanings, four meanings, right? And with that happening,

"فشار" استفاده کرده‌ایم، "کشیدن" می‌تواند سه معنی، چهار معنی داشته باشد، درست است؟ و با این اتفاق،

or "draw," my favorite is "draw." "Draw" can be to draw a picture or "draw" can mean to

یا "قرعه کشی"، مورد علاقه من "قرعه کشی" است. "طراحی" می تواند کشیدن یک تصویر باشد یا "طراحی" می تواند به معنای

pull. If you don't know that, you get confused. So let your emotions go. Anything you think

کشیدن باشد. اگر این را ندانید، گیج می شوید. بنابراین احساسات خود را رها کنید. هر چیزی که فکر

will trigger, religion, politics, sexual talk, wait. And wait till you come here. Those are

می کنید باعث می شود، مذهب، سیاست، صحبت های جنسی، صبر کنید. و صبر کن تا بیایی اینجا اینها

the topics we always talk about. I lie. Some of you go crazy when I say things like that.

موضوعاتی هستند که همیشه درباره آنها صحبت می کنیم. من دروغ میگویم. بعضی از شما دیوانه می شوید که من چنین چیزهایی را می گویم.

Okay? So, okay, yeah, yeah. Mr. E. Um, he's, uh, gave me, told me. "Judge, content, not

باشه؟ پس، باشه، آره، آره. آقای ای. ام، او به من داد، به من گفت. "قاضی، محتوا، نه

delivery." Okay? What does this mean? Okay. If you've seen most of my other videos, I

تحویل." باشه؟ این یعنی چی؟ باشه. اگر بیشتر ویدیوهای دیگر من را دیده اید، من

speak very quickly, very rapidly. I'm slowing down now because it's a listening video and

خیلی سریع و خیلی سریع صحبت می کنم. من اکنون سرعتم را کاهش می دهم زیرا این یک ویدیوی شنیداری است و

I want you to actually hear what I have to say. So, I've changed my delivery. The content

می خواهم شما واقعاً آنچه را که باید بگویم بشنوید. بنابراین، من تحویل خود را تغییر دادم.

is good, because that's how I am. I'm joking. The content is the information I'm giving

محتوا خوب است، زیرا من اینگونه هستم. من شوخی میکنم. محتوا اطلاعاتی است که به

you. The delivery I have changed. Some people are not good natural speakers. They need time

شما می دهم. تحویل من تغییر کرده است. برخی افراد سخنران طبیعی خوبی نیستند. آنها

to prepare or they need time to think. And if you're judging the way they speak, because

برای آماده شدن به زمان نیاز دارند یا برای فکر کردن به زمان نیاز دارند. و اگر در مورد نحوه صحبت آنها قضاوت می کنید، زیرا

they speak very, very, very, very quickly, or in my case, I hate people who speak slowly.

آنها خیلی خیلی خیلی سریع صحبت می کنند یا در مورد من از افرادی که آهسته صحبت می کنند متنفرم.

I just want to throttle them and then kill all of their babies and eat them. I'm joking.

من فقط می خواهم آنها را گاز بگیرم و بعد همه بچه های آنها را بکشم و بخورم. من شوخی میکنم.

I don't, I try not to judge the delivery because some very intelligent people have bad ways

من این کار را نمی‌کنم، سعی می‌کنم در مورد زایمان قضاوت نکنم، زیرا برخی از افراد بسیار باهوش روش‌های بدی برای

of speaking. Now, if you're not a native speaker, of course, it's going to be more frustrating

صحبت کردن دارند. حالا، اگر شما یک زبان مادری نباشید، البته، ناامیدکننده‌تر خواهد بود،

because you don't understand the language and then this person's speaking quickly. See,

زیرا زبان را نمی‌فهمید و سپس این شخص سریع صحبت می‌کند. ببین

I said a bad word, but you don't know it because I said it softly. Okay? So, don't judge the

من حرف بدی زدم ولی تو نمیدونی چون آهسته گفتم. باشه؟ بنابراین، تحویل را قضاوت نکنید

delivery. Look at the content. This is the important thing. Judge content. What did you

. به محتوا نگاه کنید. این مهم است. محتویات را قضاوت کنید

say to me? What is the information? I'm keeping an open mind. I am listening for a long time

به من چی گفتی؟ اطلاعات چیست؟ من ذهن باز دارم من مدت زیادی است که گوش می دهم

to get the right idea. So, I'm looking at your information. Finally, this one I put

تا ایده درست را دریافت کنم. بنابراین، من به اطلاعات شما نگاه می کنم . بالاخره این یکی را

last. When I was studying this lesson for you, it was actually first because it is first.

آخر گذاشتم. وقتی داشتم این درس را برای شما مطالعه می کردم، در واقع اول بود زیرا اولین است.

In North America, this is a very important concept for us. For some of you, you're going,

در آمریکای شمالی، این یک مفهوم بسیار مهم برای ما است. برای برخی از شما، شما می روید

what did he just write on the board? I'll explain it to you. Most people only care honestly

، او فقط روی تخته چه نوشته است؟ برات توضیح میدم بیشتر مردم صادقانه فقط

about what's, that is what is, in, it, for, me. What do I get out of it? What am I going

به آنچه هست اهمیت می دهند، آن چیزی است که در آن وجود دارد، برای من. چه چیزی از آن به دست می‌آورم؟ قرار است چه

to receive? Alright? Now, this is so important. I'm actually going to write this one out all

چیزی دریافت کنم؟ بسيار خوب؟ حالا این خیلی مهمه من در واقع قصد دارم این یکی را در تمام صفحه بنویسم

over on the board so you can see it. Actually, you know what? Here. You might have noticed

تا بتوانید آن را ببینید. در واقع، می دانید چیست؟ اینجا. شاید متوجه شده باشید

that today I've been doing a lot of writing and not speaking. There's a reason. Because

که امروز من زیاد می نویسم و ​​صحبت نمی کنم. دلیلی داره زیرا

every time I write, I know you actually read it to get it into your head. That's another

هر بار که می نویسم، می دانم که در واقع آن را می خوانی تا به ذهنت برسانی. این

trick I'll teach you. How to get information to get in your head. That'll be another lesson.

ترفند دیگری است که به شما یاد خواهم داد. چگونه اطلاعاتی را به دست آوریم تا به ذهن خود برسیم. این یک درس دیگر خواهد بود.

Alright? It's a good trick. You talk, you stop, you write. People pay attention because

بسيار خوب؟ ترفند خوبی است. صحبت می کنی، می ایستی، می نویسی. مردم به این دلیل توجه می کنند که

you stop speaking. Alright? So, what is in it for me? To be opportunistic means to go

شما صحبت نمی کنید. بسيار خوب؟ بنابراین، چه چیزی در آن برای من است؟ فرصت طلب بودن یعنی رفتن به

for opportunity. Opportunity is something that benefits you in some way. Anytime someone's

دنبال فرصت. فرصت چیزی است که به نوعی به شما سود می رساند. هر زمان که کسی

speaking to you, there can be a benefit for you. If you take the time to say, what is

با شما صحبت می کند، می تواند برای شما مفید باشد. اگر وقت بگذارید و

it for me? What am I going to get? How will this improve me? The reason when I was studying

بگویید برای من چیست؟ قراره چی بگیرم؟ این چگونه من را بهبود می بخشد؟ دلیل اینکه وقتی مطالعه می

it, they said number one is if someone understands what is in it for them, they will be optimistic.

کردم، گفتند شماره یک این است که اگر کسی بفهمد چه چیزی برای آنها وجود دارد، خوش بین می شوند.

I'm going to get something. They will listen for the idea. What idea am I trying to learn?

میرم یه چیزی بگیرم آنها به این ایده گوش خواهند داد. چه ایده ای را می خواهم یاد بگیرم؟

They will listen longer. They'll go, hey, I need to listen here because I'm going to

آنها بیشتر گوش خواهند داد. آنها می روند، هی، من باید اینجا گوش کنم، زیرا من

get a benefit. They will also keep an open mind because they know if they don't listen,

سودی خواهم داشت. آنها همچنین ذهن خود را باز خواهند داشت زیرا می دانند که اگر گوش ندهند،

they're going to miss something that might help them. They will also not judge the delivery,

چیزی را که ممکن است به آنها کمک کند از دست خواهند داد. آنها همچنین تحویل را قضاوت نمی کنند که

how someone says it. They'll listen to the information because they know it's going to

چگونه کسی آن را می گوید. آنها به اطلاعات گوش می دهند زیرا می دانند که به

benefit them. I just put it last because to me it sounds kind of, we say mercenary, like

نفع آنها خواهد بود. من فقط آن را در آخر قرار دادم زیرا به نظر من یک جورهایی به نظر می رسد، ما می گوییم مزدور، مثل

you're only doing it for what's good for you. But bottom line is, if you don't know why

اینکه شما این کار را فقط برای چیزی که به نفع شما است انجام می دهید. اما نتیجه نهایی این است که اگر نمی دانید چرا

you're doing it, why are you doing it? If you can follow these six steps, be optimistic,

این کار را انجام می دهید، چرا آن را انجام می دهید؟ اگر می توانید این شش مرحله را دنبال کنید، خوش بین باشید،

know you can do it. Listen for ideas. Usually when people speak, there's an idea they're

بدانید که می توانید آن را انجام دهید. برای ایده ها گوش کنید معمولاً وقتی مردم صحبت می کنند، ایده ای وجود دارد که

trying to give you. Listen longer. You need practice. This is not easy. There's no magic

سعی دارند به شما ارائه دهند. بیشتر گوش کن شما نیاز به تمرین دارید. این کار آسانی نیست. هیچ جادویی

in the world. It's work. It looks like magic when you're done and that's the beautiful

در دنیا وجود ندارد این کار است. وقتی کارتان تمام می شود، جادو به نظر می رسد و این چیز زیباست

thing. People go, oh my God, in six months, you know, zero English, all of a sudden you're

. مردم می روند، خدای من، در شش ماه، می دانید، انگلیسی صفر، یکدفعه شما

amazing. You can go, I've worked for it and you can too. Keep an open mind. Don't let

شگفت انگیز هستید. شما می توانید بروید، من برای آن کار کرده ام و شما هم می توانید. ذهن خود را باز نگه دارید. اجازه ندهید

emotional things get to you because of cultural differences or something or someone's not

چیزهای احساسی به دلیل تفاوت های فرهنگی یا چیزی یا کسی

an eloquent speaker. That means not very elegant or professional type speaker. Keep an open

که سخنران فصیح نیست به سراغ شما بیاید. یعنی اسپیکر نه چندان ظریف یا حرفه ای.

mind. Listen, don't let emotions get in the way. Judge the content. Here's if you're going

ذهن خود را باز نگه دارید. گوش کنید، اجازه ندهید احساسات مانع شما شوند. در مورد محتوا قضاوت کنید. اگر

to be like a lawyer. You're going to go, okay, I'm judging this content and seeing whether

قرار است مانند یک وکیل باشید، در اینجا آمده است. داری میری، باشه، من دارم این محتوا رو قضاوت میکنم و

it's good or bad. And finally, be opportunistic in two ways. Think first, what am I going

میبینم خوبه یا بد. و در نهایت از دو جهت فرصت طلب باشید . اول فکر کنید،

to get for this? Second, take every opportunity to learn to think or in this case to listen

برای این چه چیزی می‌خواهم بگیرم؟ دوم، از هر فرصتی برای یادگیری فکر کردن یا در این مورد گوش دادن استفاده کنید

and you'll improve like that. No, not like that. Like that. Okay. Anyway, hope you were

و به این ترتیب پیشرفت خواهید کرد. نه اینطوری نیست مثل اون. باشه. به هر حال امیدوارم که

listening. Mr. E is still smiling. He's going to his music right now. I know you want me.

گوش کرده باشید آقای E هنوز لبخند می زند. او در حال حاضر به سراغ موسیقی خود می رود. میدونم تو منو میخوای

That's his music. Anyway, have a good day. Hope you learned something from this. Hope

این موسیقی اوست. به هر حال روز خوبی داشته باشید. امیدوارم از این موضوع چیزی یاد گرفته باشید. امیدوارم

you were listening because if you were, I've gone through all of these, you know, you're

که گوش می‌دادید، زیرا اگر بودید، من همه این‌ها را گذرانده‌ام، می‌دانید،

going to feel a bit about yourself. You probably learned a good idea. You listened a long time.

کمی نسبت به خودتان احساس خواهید کرد. احتمالا ایده خوبی یاد گرفته اید. خیلی وقته گوش کردی

It's at least 15 minutes I've been talking here. You kept an open mind. You didn't judge

حداقل 15 دقیقه است که اینجا صحبت می کنم. ذهنت باز بود شما قضاوت نکردید

how I delivered it. You listened to what I said. And because of this, you're being opportunistic.

که چگونه آن را تحویل دادم. به حرفم گوش دادی و به همین دلیل، شما فرصت طلب هستید.

You can sit down, tell your friends, tell your friends to go to engVid. Give them the

می توانید بشینید، به دوستان خود بگویید، به دوستان خود بگویید به engVid بروند. به آنها

opportunity to learn. All right. Anyway, I've had fun. I hope you have. Oh, I almost always

فرصت یادگیری بدهید. خیلی خوب. به هر حال به من خوش گذشت. امیدوارم شما داشته باشید. اوه، من تقریبا همیشه

do this. I forget. If you want to learn more and if you're listening carefully, you'll

این کار را انجام می دهم. فراموش کردم. اگر می‌خواهید بیشتر بیاموزید و اگر با دقت گوش می‌دهید،

go to www.engvid.com where you'll find myself and several other teachers who will help improve

به www.engvid.com می‌روید، جایی که من و چند معلم دیگر را خواهید دید که به

your listening, learning abilities, your IELTS, your TOEFL, maybe even teach you how to make

بهبود شنیداری، توانایی‌های یادگیری، آیلتس ، تافل شما کمک می‌کنند. شاید حتی به شما یاد بدهد که چگونه

a good cup of coffee. I like mine with cream and sugar. All right. Anyway, have a good

یک فنجان قهوه خوب درست کنید. من با خامه و شکر دوست دارم. خیلی خوب. به هر حال روز خوبی داشته باشید

day. See you soon. Did I forget something? There's a quiz at the end of this. See, you

. به زودی میبینمت. چیزی را فراموش کردم؟ در پایان این مسابقه یک مسابقه وجود دارد. ببینید، می

know, if you're listening longer, you got the benefit. I'll see you later.

دانید، اگر بیشتر گوش کنید ، از این مزیت برخوردار خواهید شد. من بعدا می بینمت.