3 Quick and Easy Tips to Improve your English

Hi. James from engVid.

سلام. جیمز از engVid.

I would like to introduce to you three quick tips on learning English.

من می خواهم سه نکته سریع در یادگیری زبان انگلیسی را به شما معرفی کنم.

It's difficult to learn anything, let's say, especially when you're learning a new language.

فرض کنید یادگیری هر چیزی دشوار است، به خصوص زمانی که در حال یادگیری یک زبان جدید هستید.

So if I can give you something that will make it... Learning faster and easier, I think

بنابراین اگر بتوانم چیزی به شما بدهم که باعث شود... یادگیری سریعتر و آسان تر، فکر می

that will make you happy.

کنم شما را خوشحال می کند.

So let's go to the board and take a look at what I have for you here. So "3 Quick Tips",

پس بیایید به هیئت مدیره برویم و نگاهی به آنچه در اینجا برای شما دارم بیاندازیم. بنابراین "3 نکته سریع"،

this is Mr. E, my buddy, we're together at all times. And the first tip I want to go

این آقای E است، رفیق من، ما همیشه با هم هستیم. و اولین نکته ای که می خواهم

to is reducing your stress. Well, when we reduce something, it means to make less. Right?

به آن بپردازم کاهش استرس شماست. خوب، وقتی چیزی را کم می کنیم، یعنی کم کردن. درست؟

And if you're wondering what stress is, stress is a funny word. It means you are afraid of something.

و اگر می‌پرسید استرس چیست، استرس کلمه‌ای خنده‌دار است. یعنی از چیزی می ترسی.

People use "stress" because they don't usually know how to say what they're

مردم از «استرس» استفاده می‌کنند، زیرا معمولاً نمی‌دانند چگونه چیزی را که از آن

afraid of, so they say: "I feel stressed." If they don't have a job, for instance, they'll go:

می‌ترسند بیان کنند، بنابراین می‌گویند: «احساس استرس دارم». مثلاً اگر کار نداشته باشند، می‌روند:

"I'm stressed. I have no job and no money." What they're really saying is:

"من استرس دارم. نه کار دارم و نه پول." آنچه آنها واقعاً می گویند این است:

"I don't have a job. I'm afraid I cannot buy my food, my house, or my clothing, so I feel stressed."

"من شغلی ندارم. می ترسم نتوانم غذا ، خانه یا لباسم را بخرم، بنابراین احساس استرس می کنم."

So we use "stress" for fear, because it makes you feel uncomfortable, and it's hard for

بنابراین ما برای ترس از «استرس» استفاده می کنیم، زیرا باعث ناراحتی شما می شود و

you to express it, so you say: "stress".

بیان آن برای شما سخت است، بنابراین می گویید: «استرس».

So, we want to reduce your stress. I'm going to give you two hints, here, and one is going

بنابراین، ما می خواهیم استرس شما را کاهش دهیم. من در اینجا دو نکته را به شما می‌دهم و یکی

to be the opposite of the first one. It will seem crazy...

برعکس مورد اول خواهد بود. دیوانه به نظر می رسد...

[Aircraft noises]. See, now I'm stressed out, because that's a jet fighter.

[صدای هواپیما]. ببین الان استرس دارم چون اون یه جت جنگنده.

I'm definitely stressed. Okay? I'm stressed, so I'm going to do this real quick,

حتما استرس دارم باشه؟ من استرس دارم، بنابراین می خواهم این کار را سریع

because I don't have time for this now. Okay,

انجام دهم، زیرا الان برای این کار وقت ندارم. خوب،

reduce stress, reduce stress. So, relax.

استرس را کاهش دهید، استرس را کاهش دهید. پس استراحت کن

First one: listen to music, watch TVs, and... Sorry, watch TVs. Watch videos, TV, and play games. Huh?

اول: موزیک گوش کن، تلویزیون ببین، و... ببخشید، تلویزیون ببین. تماشای فیلم، تلویزیون و بازی کردن. متعجب؟

Some of the best students I have ever had when I speak to them and go:

برخی از بهترین دانش‌آموزانی که تا به حال داشته‌ام وقتی با آنها صحبت می‌کنم و می‌گویم:

"You learn pronunciation quickly, you've got this vocabulary, where did you get it from?"

"شما تلفظ را سریع یاد می‌گیرید، این واژگان را دارید، آن را از کجا آورده اید؟"

They're usually like: "I don't know, teacher. I, you... I play these games, they talk to me. I sometimes

آنها معمولاً اینگونه هستند: "نمی دانم معلم. من، تو... من این بازی ها را بازی می کنم، آنها با من صحبت می کنند. من گاهی اوقات

watch these videos, I sing with the videos. You know, I have to sound like the video.

این فیلم ها را تماشا می کنم، با فیلم ها می خوانم. می دانید، من باید صدا کنم. این ویدیو

I love Michael Jackson. I, I just love it. It's so... So much fun for me.

را لایک

" I go: -"How long do you do it?" -"I do it all the time, teacher. All the time, I do all day, all night."

کنید. -"من همیشه این کار را می کنم ، معلم. همیشه، تمام روز، تمام شب را انجام می دهم."

So they practice, but because they're having so much fun, they don't think they're working.

بنابراین آنها تمرین می کنند، اما چون خیلی سرگرم می شوند، فکر نمی کنند که کار می کنند.

And that's the key, you have to practice a lot. But nobody wants to practice something

و این نکته کلیدی است، شما باید زیاد تمرین کنید . اما هیچ‌کس نمی‌خواهد چیزی را تمرین کند

that's difficult and makes them afraid. Right? So, they do things they love doing, and then

که سخت است و باعث ترس او می‌شود. درست؟ بنابراین، آنها کارهایی را انجام می دهند که دوست دارند انجام دهند، و سپس

they come to learn English, and they say: "I know... Know English, but..."

می آیند تا انگلیسی یاد بگیرند، و می گویند: "من می دانم... انگلیسی بلد، اما..."

[Aircraft noises]

[صدای هواپیما]

Okay, I'm getting stressed again. I'm going faster. But they learn quickly,

باشه، دوباره دارم استرس می گیرم. سریعتر میرم اما آنها به سرعت یاد می گیرند

and because they have a really good base or foundation knowledge, they can learn the rest

و از آنجایی که دانش پایه یا پایه واقعاً خوبی دارند، می توانند

of the English quickly and easily as well. And without stress, because they remember

بقیه زبان انگلیسی را نیز سریع و آسان یاد بگیرند. و بدون استرس، زیرا

some of these words from the movies, the videogames, and the TV programs that they love.

برخی از این کلمات را از فیلم ها، بازی های ویدیویی و برنامه های تلویزیونی که دوست دارند به خاطر می آورند.

That's a good way to learn. Okay, good. Ready?

این یک راه خوب برای یادگیری است. باشه خوبه آماده؟

The next one... [Aircraft noises]. Okay, they're doing it to me. They're increasing my stress.

بعدی... [صدای هواپیما]. باشه با من دارن اینکارو میکنن استرسم رو زیاد میکنن

Okay, so they were increasing my stress.

خوب، پس آنها استرس من را افزایش می دادند.

Notice when I stressed out, I spoke really, really, really, really quickly, like now?

توجه کنید وقتی استرس داشتم، واقعاً، واقعاً، واقعاً، خیلی سریع صحبت کردم، مثل الان؟

And you're probably: "[Gasps]!" Well, here's the funny thing:

و شما احتمالا: "[Gasps]!" خوب، نکته خنده دار اینجاست:

If you do that long enough, you get calm. I'm going to calm down now. I know the

اگر به اندازه کافی این کار را انجام دهید، آرام می شوید. الان میرم آروم می دانم

planes are coming, they're coming again and again. We have an airshow going on right now.

هواپیماها می آیند، دوباره و دوباره می آیند . ما در حال حاضر یک نمایش هوایی داریم.

So I'm just going to relax. There's nothing I can do. Now, in getting rid of that stress,

بنابراین من فقط می خواهم استراحت کنم. هیچ کاری نمیتونم بکنم اکنون، برای رهایی از این استرس

you might notice I'm speaking a lot slower, a lot more relaxed, and it's easier.

، ممکن است متوجه شوید که من بسیار آهسته تر ، بسیار آرام تر و راحت تر صحبت می کنم.

So, how do I increase my stress? One way to do it is take a sentence, read a book, and

بنابراین، چگونه استرس خود را افزایش دهم؟ یکی از راه های انجام آن این است که یک جمله بگیرید، یک کتاب بخوانید و

read that as fast as you can. I know you'll be stressed out, because you'll trip over

آن را تا جایی که می توانید سریع بخوانید. میدونم استرس خواهی داشت، چون روی

the words... You'll trip over the words, that means you'll fall over the words because you're

کلمات می افتی... روی کلمات می افتی، یعنی از روی کلمات می افتی چون

not used to them, but then when you go at a slower speed, they will come out beautifully;

به آنها عادت نکرده ای، اما بعد وقتی با سرعت کمتری بروید، آنها به زیبایی بیرون خواهند آمد.

nice, flowing, eloquent. You know? Beautiful. So, what we want to do is go faster, so when

زیبا، روان، شیوا میدونی؟ زیبا. بنابراین، کاری که می‌خواهیم انجام دهیم این است که سریع‌تر برویم، بنابراین وقتی

we go slower it seems nice.

آهسته‌تر پیش می‌رویم، خوب به نظر می‌رسد.

Same with speed listening. Some of you guys have these devices, translators, or you know,

در مورد سرعت گوش دادن هم همینطور. برخی از شما بچه ها این دستگاه ها، مترجم ها، یا می دانید،

your laptop or tablet. You can actually increase the speed of what you're listening to. So

لپ تاپ یا تبلت خود را دارید. در واقع می توانید سرعت آنچه را که به آن گوش می دهید افزایش دهید. بنابراین

if you increase it just a little bit, it will stress you out. Like, right now I'm going

اگر کمی آن را افزایش دهید، استرس شما را به همراه خواهد داشت. مثلاً در حال حاضر من

to speak really, really fast and you're going to have a difficult time listening. Oh.

واقعاً خیلی سریع صحبت خواهم کرد و شما در گوش دادن به مشکل خواهید داشت. اوه

But when you slow it back down, I will sound like this, and you'll have a lot of time to listen

اما وقتی سرعت آن را کاهش دهید، صدای من اینگونه خواهد بود و شما زمان زیادی برای گوش دادن

and you can relax. So what I'm suggesting is increase the stress by increasing the speed,

خواهید داشت و می توانید استراحت کنید. بنابراین آنچه من پیشنهاد می کنم افزایش استرس با افزایش سرعت است،

that will force you to work harder.

که شما را مجبور می کند سخت تر کار کنید.

When we increase stress, we increase the amount of work you have to do so you get stronger.

وقتی استرس را افزایش می‌دهیم، میزان کاری را که باید انجام دهید افزایش می‌دهیم تا قوی‌تر شوید.

When we reduce the stress, we make you relax so you can learn. So if we put the two of

وقتی استرس را کاهش می دهیم، شما را آرام می کنیم تا بتوانید یاد بگیرید. بنابراین اگر این دو

these things together, what you're going to find is you're going to learn faster. Sometimes

مورد را کنار هم بگذاریم، چیزی که می‌خواهید پیدا کنید این است که سریع‌تر یاد می‌گیرید. گاهی اوقات

very relaxed, and sometimes stressful, but as the stress gets less and less because you

بسیار آرام و گاهی اوقات استرس زا، اما از آنجایی که استرس کمتر و کمتر می شود زیرا

get used to it or you become comfortable with it, learning English will be a

به آن عادت می کنید یا با آن راحت می شوید، یادگیری زبان انگلیسی بسیار سریع خواهد

[snaps]

snap.

بود.

Cool? That's number one.

سرد؟ این شماره یک است.

[Aircraft noises] Notice, plane? And I'm not stressed because

[صدای هواپیما] متوجه شده اید، هواپیما؟ و استرس ندارم چون

I'm used to it. Stress reduction.

به آن عادت کرده ام. کاهش استرس.

Okay, number two:

خوب، شماره دو:

Reduce using those wonderful toys. I know, I just said in number one use

استفاده از آن اسباب بازی های فوق العاده را کاهش دهید. میدونم فقط در شماره یک گفتم

the toy, but the way I mean use it and don't use it... And here, I'm telling you use it

از اسباب بازی استفاده کن، اما منظورم اینه که ازش استفاده کن و ازش استفاده نکن... و اینجا بهت میگم ازش استفاده کن

to make you stronger. I think if you used it... The machines, which a lot of people

تا قویتر بشی. فکر می‌کنم اگر از آن استفاده می‌کردید... ماشین‌هایی که

do to make it easier, it actually makes you weaker. Why?

خیلی‌ها برای آسان‌تر کردن آن انجام می‌دهند، در واقع شما را ضعیف‌تر می‌کنند. چرا؟

They rely-okay?-on the machine

آنها به دستگاه تکیه می کنند

to help them do all the translating or all the work. So they actually don't learn it,

تا به آنها در انجام تمام ترجمه یا همه کارها کمک کند. بنابراین آنها در واقع آن را یاد نمی گیرند،

or we say "internalize". They don't take it inside and have it in their brain; they keep

یا می گوییم "درونی سازی". آن را داخل نمی برند و در مغزشان دارند. آنها

it in the machine. So what I mean by this is reducing those wonderful toys. Your smartphone

آن را در دستگاه نگه می دارند. بنابراین منظور من از این کاهش اسباب بازی های فوق العاده است. تلفن هوشمند

and translator, try not to rely on them. When someone tells you a word, a new word, get

و مترجم شما، سعی کنید به آنها اعتماد نکنید. وقتی کسی به شما یک کلمه، یک کلمه جدید می گوید،

the old-fashioned or the old technology. Old technology? Yeah. Paper and pen. Write it

از فن آوری قدیمی یا قدیمی استفاده کنید. تکنولوژی قدیمی؟ آره کاغذ و قلم. آن را

down. "But teacher, some word I don't know." Then write a very long sentence, explaining

بنویسید. "اما استاد، یک کلمه را من نمی دانم." سپس یک جمله بسیار طولانی بنویسید و

that word. "Huh?" Yeah. It forces you, once again, like increase your stress, to think

آن کلمه را توضیح دهید. "متعجب؟" آره این شما را مجبور می‌کند، مانند افزایش استرس، بیشتر فکر کنید،

more because you'll have to think of the English you know, and how you can use that English

زیرا باید به انگلیسی‌هایی که می‌دانید فکر کنید، و اینکه چگونه می‌توانید از آن انگلیسی

to explain something else. So you start to learn how to understand English, as well as

برای توضیح چیز دیگری استفاده کنید. بنابراین شما شروع به یادگیری نحوه درک انگلیسی و همچنین

use it. Yeah? Cool. So, in this case, we want to use these less in order to use this more.

استفاده از آن می کنید. آره؟ سرد. بنابراین، در این مورد، ما می خواهیم از اینها کمتر استفاده کنیم تا بیشتر از آن استفاده کنیم.

And by the way, this is the best machine on the planet, and there's 7 billion of them.

و به هر حال، این بهترین ماشین روی این سیاره است و 7 میلیارد از آنها وجود دارد.

So why don't you use yours? Okay?

پس چرا از مال خودت استفاده نمی کنی؟ باشه؟

Next. We've done this one. We want to go to number three, and number three is this...

بعد. ما این یکی را انجام داده ایم. ما می خواهیم به شماره سه برویم و شماره سه این است ...

And I forgot to put my box, which is always important so you know which one is. Number three:

و من فراموش کردم جعبه ام را بگذارم که همیشه مهم است تا بدانید کدام است. شماره سه:

Reduce your fear. Remember I talked about stress up here? Fear is a little bit

ترس خود را کاهش دهید. یادت هست که اینجا در مورد استرس صحبت کردم ؟ ترس کمی

different. I wanted to say: "Reduce, reduce, reduce",

متفاوت است. می خواستم بگویم: «کاهش، کم کن، کم کن»

what I meant was: "Be brave!" Be brave, be strong, be unafraid.

، منظورم این بود: «شجاع باش!» شجاع باش، قوی باش، نترس.

How are you going to do that? Well, it means putting yourself

چگونه می خواهی این کار را انجام دهی؟ خوب، به این معنی است که خودتان را

out there. "Putting yourself out there" means going into situations that you're not comfortable

بیرون بگذارید. «خودت را بیرون بگذاری» یعنی وارد موقعیت هایی شوید که با آن راحت

with. In these cases, you're in your house, you know, you're playing with yourself to

نیستید. در این مواقع، شما در خانه خود هستید، می دانید، با خودتان بازی می کنید تا

learn. Right? And this one, we're going to go outside...

یاد بگیرید. درست؟ و این یکی، ما قراره بریم بیرون...

[Aircraft noises] Like I should go outside now to that guy and go: "Stop it, or I'm taking you out."

[صدای هواپیما] مثل اینکه الان باید برم بیرون پیش اون یارو و برم: "بس کن یا میبرمت بیرون."

But I'm not that brave. But you're braver than I am. Okay?

اما من آنقدرها هم شجاع نیستم. اما تو از من شجاع تري باشه؟

Here's something simple: Order from places, if you're

این یک چیز ساده است: از مکان هایی سفارش دهید، اگر

in a foreign country that you know English people are there,

در یک کشور خارجی هستید که می دانید انگلیسی ها آنجا هستند، به آنجا

go to... If they order, they sell pizza or they sell, you know... They sell hamburgers

بروید... اگر سفارش دادند، پیتزا می فروشند یا می فروشند، می دانید ... همبرگر می فروشند

- order. I don't say go there, but order it. The reason why I say: "Order" is simply because

- سفارش دهید . نمی گویم برو آنجا، اما سفارش بده. دلیل اینکه من می گویم: "سفارش" فقط به این دلیل است که

you'll have to speak to them and say: "I would like a hamburger and french fry."

شما باید با آنها صحبت کنید و بگویید: "من یک همبرگر و سرخ کرده می خواهم."

They will go: "Would you like two or three?" You'll have to listen to them. Okay?

خواهند گفت: دو سه تا می خواهی؟ شما باید به آنها گوش دهید. باشه؟

And then respond. I think the telephone's even better because you won't be able to see

و سپس پاسخ دهید. من فکر می کنم تلفن حتی بهتر است زیرا نمی توانید آنها را ببینید

them say: "Do you want two or three?" You'll have to listen to the sound.

که می گویند: "دو سه تا می خواهید؟" شما باید به صدا گوش دهید.

Oosch. This also is going to help you with

اوش این نیز به شما

the third step I give you. Okay? So ordering over the phone is a good thing, it's a good

در مرحله سومی که به شما می‌دهم کمک می‌کند. باشه؟ بنابراین سفارش تلفنی چیز خوبی است، تمرین خوبی

practice because the benefit is: If you get the right order or food, you're going to enjoy

است زیرا مزیت این است: اگر سفارش یا غذای مناسبی دریافت کنید، از

your meal. And if you get the wrong one, you go: "I need to practice more.

وعده غذایی خود لذت خواهید برد. و اگر اشتباه گرفتید، می‌گویید: "من باید بیشتر تمرین

I don't want milkshake with banana, and apple, and pork."

کنم. من میلک شیک با موز، سیب و گوشت خوک را نمی‌خواهم."

[Laughs]. Okay?

[می خندد]. باشه؟

So, here's another one that's also good: Write a pen pal. What's a "pen pal"? Once again,

بنابراین، یکی دیگر از این موارد خوب است: یک دوست قلم بنویس. "دوست قلم" چیست؟ یک بار دیگر

it's this old-fashioned technology where you're going to take pen and paper, go on the internet...

، این فناوری قدیمی است که می خواهید قلم و کاغذ بردارید، به اینترنت بروید

There's many people all over the world who want to learn English, like you, and they say:

... افراد زیادی در سراسر جهان هستند که مانند شما می خواهند انگلیسی یاد بگیرند و می گویند:

"Write me. Write letters to me. Send me letters." You'll get to practice writing.

"برای من بنویس. برای من نامه بنویس، برایم نامه بفرست ." شما به تمرین نوشتن خواهید رسید.

When they send back things, saying: "What did you write? You are crazy.

وقتی چیزها را پس می فرستند، می گویند: "چی نوشتی، تو دیوانه ای.

I will not wear dress with a monkey."

من با میمون لباس نمی پوشم ."

You'll say: "No, I meant to say: 'It would be funky to see you with a...'

می گویید: "نه، منظورم این بود که بگویم: "بزرگ می شود اگر تو را با یک... ببینم"

Oh, wow. I have to write properly. I have to use proper grammar, the right vocabulary."

اوه، وای. من باید درست بنویسم. باید از گرامر مناسب، واژگان مناسب استفاده کنم.

It's going to cause you to go sit down, go to a computer, use a dictionary, and work

این باعث می شود که بنشینید، به رایانه بروید، از فرهنگ لغت استفاده کنید و

on your English. Result is you get a good friend and maybe a place to visit when you

روی انگلیسی خود کار کنید. نتیجه این است که وقتی می

want to go to a foreign country. Cool? All right.

خواهید به یک کشور خارجی بروید، یک دوست خوب و شاید مکانی برای بازدید پیدا کنید. سرد؟ خیلی خوب.

Here's the third one: Make a business... Make up a business and call companies.

در اینجا مورد سوم است: ایجاد یک کسب و کار ... یک کسب و کار راه اندازی کنید و با شرکت ها تماس بگیرید.

Okay, now, please, when I say this, be careful, because I don't want Xerox or Apple calling me up.

خوب، حالا، لطفاً، وقتی این را می گویم، مراقب باشید، زیرا نمی خواهم زیراکس یا اپل با من تماس بگیرند.

It's a fake company, but don't completely order, which means you don't tell them:

این یک شرکت جعلی است، اما به طور کامل سفارش ندهید، یعنی به آنها نگویید:

"Okay, send all this stuff to my house."

"باشه، همه این چیزها را به خانه من بفرست."

Don't. You're going to ask questions.

نکن. قراره سوال بپرسی

When you make up a business, I'm forcing you or asking you to force yourself to come up with a plan.

وقتی کسب و کاری درست می‌کنید، من شما را مجبور می‌کنم یا از شما می‌خواهم که خودتان را مجبور کنید برنامه‌ای در نظر بگیرید.

So you'll write up your business. Maybe you'll want to make apple pies. You're going to have

بنابراین شما کسب و کار خود را می نویسید. شاید بخواهید پای سیب درست کنید. شما

to write down: What do you need? See? We're practicing our English, apple pies: I need

باید بنویسید: به چه چیزی نیاز دارید؟ دیدن؟ ما داریم انگلیسی خود را تمرین می کنیم، پای سیب: من به آرد نیاز دارم

flour, I need apples, I need milk, I need this, this, this."

، من به سیب نیاز دارم، من به شیر نیاز دارم ، من به این، این، این نیاز دارم.»

And then you're going to call companies and say: "Look, I need to make 5,000 apple pies for my company.

و سپس با شرکت ها تماس می گیرید و می گویید: «ببین، من باید درست کنم. 5000 پای سیب برای شرکت من.

How many apples can I get from you? At what time can I get the apples?"

چند تا سیب میتونم ازت بگیرم؟ در چه ساعتی می توانم سیب ها را تهیه کنم؟»

They're going to... The beautiful thing about this is as your companies change, because

آنها می خواهند... نکته زیبای این موضوع این است که شرکت های شما تغییر می کنند، زیرا

you can change different companies, when you call people, they're going to change their

شما می توانید شرکت های مختلف را تغییر دهید، وقتی با مردم تماس می گیرید، آنها پاسخ های خود را تغییر می دهند

responses, which means you have to be real. Real time. You cannot just make things up,

. این بدان معناست که شما باید واقعی باشید. زمان واقعی. شما نمی توانید فقط مسائل را بسازید،

because you can ask something, and they might say:

زیرا می توانید چیزی را بپرسید، و آنها ممکن است بگویند:

"Hey, do you want it delivered this way or do you want it done this way? Do you want to get it charged? Do you want to...?"

"هی، آیا می خواهی به این شکل تحویل داده شود یا می خواهی اینطور انجام شود؟ آیا می خواهید آن را شارژ کنید؟ آیا می خواهید...؟"

And you're going to have to think about it. It's stressful. You have to be brave,

و باید در مورد آن فکر کنید. این استرس زا است. شما باید شجاع

relax, and answer their questions.

باشید، آرام باشید و به سوالات آنها پاسخ دهید.

And in doing that, you're going to find when you step out into

و در انجام این کار، متوجه خواهید شد که چه زمانی وارد

the real world and talk to people that it's a lot easier.

دنیای واقعی شوید و با مردم صحبت کنید که خیلی راحت‌تر است.

Just like that, my stress is gone and so are the planes.

دقیقاً به همین ترتیب، استرس من و هواپیماها نیز از بین رفته است.

One quick tip before I go as an extra one, bonus, because I like you so much.

یک نکته سریع قبل از اینکه به عنوان یک نکته اضافی بروم ، پاداش، زیرا من شما را خیلی دوست دارم.

See? Extra tip. I need you to go here

می بینید؟ نکته اضافی. من از شما می خواهم که به اینجا

to www.eng as in English, vid as in video.com (www.engvid.com),

به www.eng as in English، vid as in video.com (www.engvid.com) بروید،

where if you learn the lessons well enough, will reduce your stress and help increase

جایی که اگر به اندازه کافی درس ها را یاد بگیرید، استرس شما کاهش می یابد و به افزایش شما کمک می کند.

your knowledge of English. All right?

دانش انگلیسی.

Have a good one. Do the quiz while you're at it.

خیلی خوب؟ امتحان خوبی داشته باشید. در حالی که در آن هستید، امتحان را انجام دهید.

Chow.

Chow.