Learn English Grammar: 10 Types of Nouns

Hi. James from engVid. Today, I'd like to discuss person, place, and thing. Yeah, that's

سلام. جیمز از engVid. امروز، من می خواهم در مورد شخص، مکان، و چیز صحبت کنم. آره

right. E... Okay. Today, we're going to talk about nouns. Today, what I would like to let

درست است. ه... باشه. امروز در مورد اسم ها صحبت می کنیم . امروز، چیزی که می خواهم به

you know are there are ten nouns. "E" is referring to the fact that most of us have been taught...

شما اطلاع دهم این است که ده اسم وجود دارد. "E" به این واقعیت اشاره می کند که به اکثر ما آموزش داده شده است...

I'm a native speaker, and actually, I was born in England, live in Canada. I was taught

من یک زبان مادری هستم و در واقع در انگلستان به دنیا آمدم و در کانادا زندگی می کنم. به من یاد دادند

it's person, place, and thing. That was our basic education for it. But there are actually

که این شخص، مکان و چیز است. این آموزش اولیه ما برای آن بود. اما در واقع

ten different categories of nouns. And today, we're going to take a deep dive, and I mean

ده دسته مختلف اسم وجود دارد. و امروز، ما قصد داریم یک شیرجه عمیق انجام دهیم، و منظورم این است که

go deep into it, separate them so that it will help you become a better writer and communicator

به عمق آن بروید، آنها را از هم جدا کنید تا به شما کمک کند نویسنده و ارتباط دهنده بهتری

in English. This is actually a good brush up for native speakers as well. All right?

در زبان انگلیسی شوید. این در واقع یک براش خوب برای افراد بومی نیز است. خیلی خوب؟

Let's go to the board. All right, so, as you can see, I have my weird flower here. This

بریم سراغ هیئت. بسیار خوب، پس همانطور که می بینید، من گل عجیب و غریب خود را اینجا دارم. این

is actually a mind map. I made it like a flower because with the petals, each petal tells

در واقع یک نقشه ذهنی است. من آن را مانند یک گل ساختم زیرا با گلبرگ ها، هر گلبرگ

a different story. And when I go through each one, it'll help you remember. So, it may look

داستان متفاوتی را بیان می کند. و وقتی هر یک را مرور می کنم ، به شما کمک می کند که به یاد بیاورید. بنابراین، ممکن

a little bit weird now, but by the time we're done, it'll be in your mind.

است در حال حاضر کمی عجیب به نظر برسد، اما تا زمانی که کارمان تمام شود، در ذهن شما خواهد بود.

Let's start off with number one. There are ten types of nouns. The most common one we

بیایید با شماره یک شروع کنیم. ده نوع اسم وجود دارد. رایج ترین موردی که

have - and I use the word "common", it's called a common noun - are things in everyday life.

داریم - و من از کلمه "مشترک" استفاده می کنم، اسم مشترک نامیده می شود - چیزهایی در زندگی روزمره هستند.

An example of this is "house", "a canyon". If you think of a mountain, it goes like this.

نمونه آن «خانه»، «یک دره» است. اگر به یک کوه فکر می کنید، به این شکل می شود.

A canyon is the other way. It goes... It dips down. Okay? So, think of a mountain reversed

یک دره راه دیگری است. می رود... پایین می آید. باشه؟ بنابراین، به کوهی معکوس فکر کنید

where the land is here and there's kind of a hole in it. Okay? A canyon. And "girl".

که زمین اینجاست و نوعی سوراخ در آن وجود دارد. باشه؟ یک دره و "دختر".

These are everyday objects and items. Well, maybe not a canyon, but you understand what

اینها اشیاء و اقلام روزمره هستند. خوب، شاید یک دره نباشد، اما شما می فهمید

I'm saying. There's nothing special about them. They're generic.

من چه می گویم. هیچ چیز خاصی در مورد آنها وجود ندارد. آنها عمومی هستند.

When we move to the second petal, we have what's called proper nouns. This is when we

هنگامی که به گلبرگ دوم می رویم، چیزی داریم که به آن اسم های خاص می گویند. این زمانی است که ما

are talking about specific examples of these things. What do I mean? Well, you can have

در مورد نمونه های خاصی از این موارد صحبت می کنیم. منظورم چیست؟ خوب، شما می

a house, but we all know, or most of the people on the planet know, of the White House in

توانید خانه داشته باشید، اما همه ما، یا اکثر مردم روی کره زمین، از کاخ سفید

the United States of America where the President is. You'll notice that the difference between

در ایالات متحده آمریکا که رئیس جمهور در آن است، می دانیم. متوجه خواهید شد که تفاوت بین

a proper noun and a common noun is capitalization. There is a capital put on the words. We use

یک اسم خاص و یک اسم رایج، حروف بزرگ است. روی کلمات یک سرمایه گذاشته شده است. ما از

it to say... Sorry. These are very specific words. They do this in German language as

آن برای گفتن ... ببخشید استفاده می کنیم. اینها کلمات بسیار خاصی هستند . اتفاقاً آنها این کار را به زبان آلمانی

well, by the way. They capitalize nouns, so you know this is a thing in the sentence,

نیز انجام می دهند. آنها اسم ها را با حروف بزرگ می نویسند، بنابراین می دانید که این یک چیز در جمله است،

so you know its function. Just a little aside, because knowledge is power. Anyway. So, my

بنابراین عملکرد آن را می دانید. فقط کمی کنار، زیرا دانش قدرت است. به هر حال. بنابراین،

house becomes the White House. That's right. Second black president. Not going to happen.

خانه من تبدیل به کاخ سفید می شود. درست است. دومین رئیس جمهور سیاه پوست قرار نیست اتفاق بیفتد.

Okay. Now, also, "canyon", I talked about that. Well, in the United States of America,

باشه. در حال حاضر، همچنین، "دره"، من در مورد آن صحبت کردم . خب، در ایالات متحده آمریکا،

several millions of people visit the Grand Canyon. It is one of the biggest canyons in

چندین میلیون نفر از گراند کانیون بازدید می کنند . این دره یکی از بزرگترین دره

the world, and people go to visit it. I mean, some of these places are almost like reverse

های جهان است و مردم برای بازدید از آن می روند. منظورم این است که برخی از این مکان ها تقریبا شبیه

mountains. You could put a mountain in that hole. Okay? Notice the capitalization. And

کوه های معکوس هستند. شما می توانید یک کوه در آن سوراخ قرار دهید. باشه؟ به حروف بزرگ توجه کنید. و

I put "Nino", because Nino is a girl, but she's a specific girl, so she has to have

من "نینو" را گذاشتم، چون نینو دختر است، اما دختر خاصی است، پس

a capital. Kind of cool? So, now we have common and proper, knowing that common is everyday

باید سرمایه داشته باشد. یه جورایی باحاله؟ بنابراین، اکنون ما مشترک و مناسب داریم، زیرا می دانیم که چیزهای معمولی روزمره

things like camera, right, versus Nikon camera, which would be a proper noun.

مانند دوربین، درست، در مقابل دوربین نیکون است که یک اسم خاص است.

Now, let's look at single nouns. You notice I have the number one. A single noun is any

حال بیایید به اسامی مجرد نگاه کنیم. متوجه شدید که من شماره یک را دارم. اسم واحد

one thing. Singular. Cat. Man. Marker. Right? Easy enough. What happens when we have more

هر چیزی است. مفرد. گربه مرد. نشانگر. درست؟ به حد کافی ساده است. چه اتفاقی می‌افتد وقتی بیش

than one? Well, I've got plus one, and we've got plural nouns. Now, the interesting thing

از یکی داشته باشیم؟ خب، من به علاوه یک، و ما اسم جمع داریم. حال، نکته جالب

about a plural noun is it's not just one, because you can have, see, "marker" becomes

در مورد اسم جمع این است که فقط یک نیست، زیرا می توانید ببینید، "نشانگر" به "نشانگر" تبدیل می شود

"markers". That's more than one. We add an "s". Sometimes we add an "es" to the end of

. این بیش از یک است. یک "s" اضافه می کنیم. گاهی اوقات یک "es" به

the word, right? Those are what we call regular plural nouns.

آخر کلمه اضافه می کنیم، درست است؟ اینها همان چیزی است که ما اسم جمع منظم می نامیم.

So, what's the irregular one you're asking? This is what I was saying. This is even good

خب، آن نامنظمی که می‌پرسید چیست؟ این چیزی بود که من می گفتم. این حتی

for native speakers. An irregular plural noun is something where we don't add an "s" or

برای زبان مادری نیز خوب است. اسم جمع نامنظم چیزی است که در آن "s"

an "es", but it might be very different indeed. Notice here I have "cat". If you have more

یا "es" اضافه نمی کنیم، اما ممکن است در واقع بسیار متفاوت باشد. توجه کنید اینجا من "گربه" دارم. اگر بیش

than one cat, you'll have "cats". That would be a regular... That would be a regular plural

از یک گربه دارید، "گربه" خواهید داشت. این یک فعل منظم خواهد بود... این یک فعل جمع منظم خواهد بود

verb. But then I have "foot". Some of my students would say, "Oh, teacher, you have foot? Then

. اما پس از آن من "پا" دارم. برخی از شاگردان من می گفتند: "اوه، معلم، شما پا دارید؟ پس

you have the feet, the foots." Right? I'm like, "No, you have feet." You will notice

شما پا دارید، پاها." درست؟ من می گویم "نه، تو پا داری." متوجه خواهید شد

that the "feet" is very different. It has an "eet", there is no extra "s" or extra "es".

که "پا" بسیار متفاوت است. یک "eet" دارد، "s" یا "es" اضافی وجود ندارد.

So, irregular verbs take on the form of, like for instance, a "tooth", one "tooth" becomes

بنابراین، افعال نامنظم به شکل "دندان" در می آیند، یک "دندان" به "دندان" تبدیل می شود

"teeth". Right? They are different in nature that you cannot just add an "s" to it, you

. درست؟ آنها ماهیت متفاوتی دارند که نمی توانید فقط یک "s" به آن اضافه کنید،

actually have to change the word. All right? Another one could be "person". It's one person.

در واقع باید کلمه را تغییر دهید. خیلی خوب؟ یکی دیگر می تواند "شخص" باشد. این یک نفر است.

"People". What? Yeah, one person, five people. There's no "s", it's not "persons". Actually,

"مردم". چی؟ آره، یک نفر، پنج نفر. هیچ "s" وجود ندارد، "افراد" نیستند. در واقع،

there's an exception that I'll go into another time when you go into elevators. That's in

یک استثنا وجود دارد که وقتی شما وارد آسانسور می شوید، من به زمان دیگری می روم. این در

another lesson I actually did before. Only place you actually see "persons" is on legal

درس دیگری است که قبلاً انجام دادم. تنها جایی که واقعاً «افراد» را می‌بینید، در

documentation and in elevators. I don't make the language up, I'm just here to explain

اسناد قانونی و در آسانسور است. من زبان را درست نمی کنم، فقط اینجا هستم تا

it to you. All right? Otherwise, it's "person" is one, "people" is the plural.

آن را برای شما توضیح دهم. خیلی خوب؟ در غیر این صورت، «شخص» یکی است، «مردم» جمع است.

We talked about regular... I'm sorry, plural and singular and proper and common nouns.

در مورد منظم صحبت کردیم ... متاسفم جمع و مفرد و اسم های مناسب و مشترک.

Let's go to this one, "concrete nouns". What's a "concrete noun"? Well, this wall I'm working

برویم سراغ این یکی، «اسمهای عینی». "اسم ملموس" چیست؟ خوب، این دیواری که من با آن کار می کنم

with is made of concrete, so people will tell you it's where you drive your car or the sidewalk.

از بتن ساخته شده است، بنابراین مردم به شما خواهند گفت که جایی است که ماشین خود را رانندگی می کنید یا پیاده رو.

In this case, a "concrete noun" is one that you can have with your senses. You can see

در این مورد، «اسم ملموس» اسمی است که می توانید با حواس خود داشته باشید. می توانی

it with your eyes, you can smell it, you can taste it, you can touch it. All right? Did

آن را با چشمان خود ببینی، می توانی آن را بو کنی، می توانی مزه اش کنی، می توانی لمسش کنی. خیلی خوب؟

I miss one? You can hear it. These are "concrete nouns". Examples of "concrete nouns" are apples,

یکی رو از دست دادم؟ می توانید آن را بشنوید. اینها « اسمهای عینی» هستند. نمونه هایی از "اسم های بتن" سیب،

cats, roses, because you can smell a rose as well as see it. These are "concrete". They're

گربه، گل رز هستند، زیرا شما می توانید گل رز و همچنین دیدن آن را بو کنید. اینها "بتنی" هستند. آنها

in the physical world. Now, what about other nouns? And this is when people have a problem

در دنیای فیزیکی هستند. حالا اسم های دیگر چطور؟ و این زمانی است که مردم

with writing on how to address them, because we have other nouns, and sorry, I should say,

با نوشتن در مورد نحوه خطاب کردن آنها مشکل دارند، زیرا ما اسم های دیگری داریم، و متاسفم، باید بگویم،

right now, all the times I've been talking to you about plural nouns, single, proper

در حال حاضر، تمام وقت هایی که با شما در مورد اسم های جمع صحبت کردم، مجرد، مناسب

and common nouns, I've been basically talking about "concrete nouns". All right?

و اسامی رایج، من اساساً در مورد "اسم های بتن" صحبت کرده ام. خیلی خوب؟

When we move over, and this is where people have difficulties with the language, especially

هنگامی که ما به سمت دیگر حرکت می کنیم، و این جایی است که مردم با زبان مشکل دارند، به ویژه

people learning it, is with abstract nouns. These are ideas, and these are emotions. "Anger".

افرادی که آن را یاد می گیرند، با اسامی انتزاعی است. اینها ایده هستند و اینها احساسات هستند. "خشم".

"Anger", right? So, when people say, "Okay, anger, what is that?" Well, it's a noun. He

"خشم"، درست است؟ بنابراین، وقتی مردم می گویند، "خوب، عصبانی، این چیست؟" خوب، این یک اسم است. او

can have anger, right? You can be angry, descriptive, but you can have anger. "Noun". Oh, yeah,

ممکن است عصبانی باشد، درست است؟ شما می توانید عصبانی، توصیفی باشید، اما می توانید عصبانی باشید. "اسم". اوه، بله،

it's a noun. And also, "ideas". "Democracy". It's an idea. It's a noun. All right?

این یک اسم است. و همچنین "ایده ها". "دموکراسی". این یک ایده است. این یک اسم است. خیلی خوب؟

Next, we go from these things... Oh, sorry, I should also say, these are things that you

بعد، از این چیزها می رویم... اوه، ببخشید، من هم باید بگویم، این چیزهایی است که شما

cannot use your five senses, and that's where we can tell the difference here. You cannot

نمی توانید از حواس پنج گانه خود استفاده کنید، و اینجاست که می توانیم تفاوت را در اینجا تشخیص دهیم. شما نمی

see democracy. You can see examples of democracy. You can see people vote, right? You can see

توانید دموکراسی را ببینید. نمونه هایی از دموکراسی را می توانید ببینید. می توانید ببینید مردم رای می دهند، درست است؟ شما می توانید

institutions to protect law and order, but you can't say, "That's democracy. I can show

نهادهایی را ببینید که از قانون و نظم محافظت می کنند، اما نمی توانید بگویید: "این دموکراسی است. من می توانم

you and hold it to you and give it to someone." It's an idea that we use in different means,

آن را به شما نشان دهم و به شما نگه دارم و به کسی بدهم." این ایده ای است که ما به طرق مختلف از آن استفاده می کنیم

and you can see examples of it, but you can't say, "Here is this democracy. I give it to

و شما می توانید نمونه هایی از آن را ببینید، اما نمی توانید بگویید "این دموکراسی است. من آن را به

you." Okay? And that's the difference between a concrete idea, an apple, which I can give

شما می دهم." باشه؟ و این تفاوت بین یک ایده واقعی، یک سیب، که می توانم به

you, and an idea like anger. You can see an example of it, but it cannot be touched, tasted,

شما بدهم، و ایده ای مانند خشم است. نمونه اش را می بینید، اما نمی توان آن را لمس کرد، چشید،

da-da-da. You know what I'm saying.

دا-دا-دا. میدونی چی میگم

Number seven. This is going by fast. "Collective". If you watch Star Trek, the collective is

شماره هفت. این به سرعت می گذرد "جمعی". اگر شما Star Trek را تماشا می کنید،

the Borg. The Borg is a collective, but we live now, unfortunately. And any collective

گروه Borg هستند. بورگ یک جمع است، اما متأسفانه ما اکنون زندگی می کنیم. و هر

is a group. If you have a crowd, these are collective nouns, groupings of things, usually

جمعی یک گروه است. اگر جمعیت دارید، اینها اسم های جمعی هستند، گروه بندی چیزها، معمولاً

people, but groups. You can have what? You can have a collective of a team. If you've

افراد، اما گروه ها. شما می توانید چه چیزی را داشته باشید؟ شما می توانید مجموعه ای از یک تیم داشته باشید.

got 10 people playing on a team, I don't know any sports, really, so I don't know what team

اگر 10 نفر در یک تیم بازی می کنند، من هیچ ورزشی بلد نیستم ، واقعاً، بنابراین نمی دانم چه

has 10 people. Nine people on a baseball team, I think. I think. Anyway, and everyone has

تیمی 10 نفره دارد. نه نفر در یک تیم بیسبال فکر می کنم. من فکر می کنم. به هر حال، و همه

just lost lots of respect for me now. He doesn't know. Sorry, I do other things. Play chess.

اکنون احترام زیادی برای من از دست داده اند. او نمی داند. ببخشید من کارهای دیگری می کنم. شطرنج بازی کن.

Anyway, so team is about a group. A crowd is a group, a collection of people. So even

به هر حال، بنابراین تیم در مورد یک گروه است. یک جمعیت یک گروه است، مجموعه ای از مردم. بنابراین، حتی

though it's a single thing, a crowd is made up of many things, and that's important to

اگر این یک چیز واحد است، یک جمعیت از چیزهای زیادی تشکیل شده است، و

notice when you talk about it. When you can say "America's team", they'll say "the team",

زمانی که در مورد آن صحبت می کنید توجه به آن مهم است. وقتی می توانید بگویید "تیم آمریکا"، آنها می گویند "تیم"

the team, which is an article that says something specific and singular, but we know it's made

، تیم، که مقاله ای است که چیزی خاص و منحصر به فرد را می گوید، اما ما می دانیم

up of more than one person. Yeah? And the crowd, it was the largest crowd in inaugural

که از بیش از یک نفر تشکیل شده است. آره؟ و جمعیت، این بزرگترین جمعیت در

history in the United States in 2016. All right? It wasn't the largest crowd. It was

تاریخ افتتاحیه در ایالات متحده در سال 2016 بود. خوب است؟ این بزرگترین جمعیت نبود.

25 people. I mean, there was about 1,000, I'm sure, but it was a group. All right? Collective.

25 نفر بود. یعنی حدود 1000 بود مطمئنم اما گروهی بود. خیلی خوب؟ جمعی.

Moving on. Compound nouns. These are your interesting ones, and you'll notice I have

در حال حرکت اسم مرکب. اینها موارد جالب شما هستند و متوجه خواهید شد که من

this little minus sign. It's not a negative sign. It's not a minus sign. It's a hyphen

این علامت کوچک منهای را دارم. علامت منفی نیست علامت منفی نیست. این یک علامت خط فاصله

sign, and I've got to be honest. I've got to be honest. I am the worst with that because

است و من باید صادق باشم. من باید صادق باشم من با آن بدترین هستم

a lot of times, there are words that I know, but I've never written. For instance, when

زیرا بسیاری از اوقات، کلماتی وجود دارد که می دانم، اما هرگز ننوشته ام. به عنوان مثال،

I was looking down for "dry cleaning", I would write "dry cleaning" and not realize

وقتی به دنبال "خشک شویی" بودم، می نوشتم "خشک شویی" و متوجه نمی شدم

it's "dry-cleaning". So, compound nouns are a combination of two words. It could be either

که "خشک شویی" است. بنابراین، اسم های مرکب ترکیبی از دو کلمه هستند. این می تواند یا

with a hyphen, which means two words put together, like "dry-cleaning", or something that you

با خط فاصله باشد، یعنی دو کلمه در کنار هم، مانند "خشک شویی"، یا چیزی

would never think about that we say all the time, "bookstore". "Bookstore" is a combination

که هرگز به آن فکر نمی کنید و ما همیشه می گوییم "کتابفروشی". «کتابفروشی» ترکیبی

of two words. The reason for the two words is to give a greater descriptive power. Yes,

از دو کلمه است. دلیل این دو کلمه، دادن قدرت توصیفی بیشتر است. بله،

I want my clothes cleaned, but maybe it's made of leather, and leather doesn't go well

من می‌خواهم لباس‌هایم را تمیز کنند، اما شاید چرمی باشد و چرم

with water, so I need "dry-cleaning". And when someone says they do that, I know my

با آب خوب نمی‌آید، بنابراین به «خشک‌شویی» نیاز دارم. و وقتی کسی می گوید که این کار را انجام می دهد، من می دانم که

leather is safe. What about a store? There are different types of stores. There are tire

چرم من سالم است. در مورد یک فروشگاه چطور؟ فروشگاه ها انواع مختلفی دارند.

stores, there are bookstores, there are computer stores, but I need to get books, so I want

تایرفروشی‌ها، کتاب‌فروشی‌ها، فروشگاه‌های رایانه‌ای وجود دارد ، اما من باید کتاب تهیه کنم، بنابراین می‌خواهم

to go to something well-defined, "bookstore". And that's the use of compound words.

به چیزی که به خوبی تعریف شده است، «کتاب‌فروشی» بروم. و این استفاده از کلمات مرکب است.

Now, interesting history. Over time, some words that are separated by a hyphen will

حالا تاریخچه جالب با گذشت زمان، برخی از کلماتی که با خط فاصله از هم جدا می شوند،

eventually - they drop the hyphen and just make it one word, simply because it's in a

در نهایت - خط فاصله را رها می کنند و فقط آن را یک کلمه می سازند، صرفاً به این دلیل که

lot of use and it saves time. So, who knows? Maybe one day my "dry-cleaning" could be one

کاربرد زیادی دارد و باعث صرفه جویی در زمان می شود. بنابراین، چه کسی می داند؟ شاید یک روز "خشک شویی" من بتواند یک

word. [Laughs] I doubt it.

کلمه باشد. [می خندد] من شک دارم.

Okay. Now, the last two I want to talk about is something that most people learn, funny

باشه. اکنون، دو مورد آخری که می‌خواهم در مورد آن صحبت کنم، چیزی است که بیشتر مردم یاد می‌گیرند، به

enough, as English learners, but native speakers don't necessarily know. I know it sounds

اندازه کافی خنده‌دار، به عنوان زبان‌آموزان انگلیسی، اما زبان‌آموزان بومی لزوماً نمی‌دانند. می دانم که عجیب به نظر می رسد

odd, but it's something we just know internally, but we don't actually think about consciously.

، اما این چیزی است که ما فقط از درون می دانیم، اما در واقع آگاهانه به آن فکر نمی کنیم.

Right? And these are our countable words. Now, one, two, three, four - it sounds like

درست؟ و اینها کلمات قابل شمارش ما هستند. حالا یک، دو، سه، چهار - مثل

a song, I'll give you some more - things you can count. "Fingers" and "toes", and even

یک آهنگ به نظر می رسد، من به شما چند چیز دیگر می دهم - چیزهایی که می توانید بشمارید. "انگشت" و "انگشت پا" و حتی

my nose. I have one nose, five fingers, and I have 14 toes. I'm not from here. Not from

بینی من. من یک بینی، پنج انگشت و 14 انگشت پا دارم. من اهل اینجا نیستم

these parts, anyway. Okay? Things you can actually count.

به هر حال از این قسمت ها نیست. باشه؟ چیزهایی که واقعاً می توانید حساب کنید.

Now, I'm going to give you - oh, no, that's later on. I've got my bonus section. I've

حالا، من می خواهم به شما بدهم - اوه، نه، بعداً. من بخش پاداش خود را دارم. یه

got something interesting for you. It's tasty. You'll like it. Things you can count, anything

چیز جالب برات دارم خوشمزه است. دوستش خواهی داشت. چیزهایی که می توانید بشمارید، هر چیزی

literally, and we can go back over to our senses or our concrete nouns, are generally

به معنای واقعی کلمه، و ما می توانیم به حواس خود بازگردیم یا به اسم های عینی خود،

going to be countable. Generally, not always. We're going to get up here and we're going

عموماً قابل شمارش هستند. به طور کلی، نه همیشه. ما اینجا بلند می شویم و

to talk about things that you have as an everyday experience, and you'll go, "James", I go,

در مورد چیزهایی صحبت می کنیم که شما به عنوان یک تجربه روزمره دارید، و شما می روی، "جیمز"، من می روم،

"I got you covered." All right? So, generally, things that we touch and play with a lot are

"من تو را تحت پوشش قرار دادم." خیلی خوب؟ بنابراین، به طور کلی، چیزهایی که ما زیاد لمس می کنیم و با آنها بازی می کنیم،

countable nouns. We can go back to our house, our girl, our cat, our teeth. They're all

اسم های قابل شمارش هستند. می‌توانیم به خانه‌مان، دخترمان، گربه‌مان، دندان‌هایمان برگردیم. همه آنها

countable.

قابل شمارش هستند

But what about those things that theoretically aren't countable? Like what? Water. Uncountable

اما در مورد چیزهایی که از نظر تئوری قابل شمارش نیستند، چه می شود؟ مانند آنچه که؟ اب.

nouns are those things that when we do count, we don't count the thing, we measure the quantity

اسم‌های غیرقابل شمارش چیزهایی هستند که وقتی می‌شماریم، چیز را نمی‌شماریم ،

of it. Salt, water, money, where you can count it. It's like we count bills, but there's

کمیت آن را اندازه‌گیری می‌کنیم. نمک، آب، پول، جایی که بتوانید آن را بشمارید. مثل این است که ما صورتحساب‌ها را می‌شماریم، اما پول زیادی در دنیا وجود دارد که نمی‌توان

too much money in the world to actually count. In fact, if the average person wanted to count

واقعاً حساب کرد. در واقع، اگر یک فرد متوسط ​​بخواهد

a billion dollars, one dollar at a time, you would die before you could count it. One dollar

یک میلیارد دلار، هر بار یک دلار بشمرد، قبل از اینکه بتوانید آن را بشمارید، می‌میرید. یک دلار

at a time. Too much. But you would die happy. One for me, one for you. One for me, one for

در یک زمان. خیلی زیاد. اما تو خوشحال میمردی یکی برای من یکی برای تو یکی برای من یکی برای

you. Anyway, joke.

تو به هر حال شوخی

So, these are uncountable, and I have counted now. I've gone to 1, 2, 3, 4, 5, 6, 7, 8,

بنابراین، اینها غیرقابل شمارش هستند و من اکنون شمارش کرده ام . من به 1، 2، 3، 4، 5، 6، 7، 8،

9, 10, and got all the nouns or the types of nouns that you will encounter when you're

9، 10 رفته‌ام و تمام اسم‌ها یا انواع اسم‌هایی را که هنگام مطالعه انگلیسی با آن‌ها مواجه خواهید شد، دریافت کردم

studying English. All right? Now, giving you this doesn't mean anything if you can't use

. خیلی خوب؟ حالا اگر نتوانید از آن استفاده کنید، دادن این به شما معنایی ندارد

it. So, let's go to the board. For the second time, I'm going to do our quiz. Are you ready?

. بنابراین، بیایید به هیئت مدیره برویم. برای بار دوم، من قصد دارم آزمون خود را انجام دهم. اماده ای؟

And we are back. We're going to go from... Well, we learned ten. I'm going to quiz you

و ما برگشتیم. قراره بریم از... خب ما ده یاد گرفتیم. من می خواهم شما را

on five. As a bonus, I'm going to teach you two extra words that you might be confused

در مورد پنج امتحان کنم. به عنوان یک امتیاز، من قصد دارم دو کلمه اضافی را به شما آموزش دهم که ممکن است در مورد آنها گیج شوید

on, and sometimes native speakers get confused on this one, and then we have our homework

، و گاهی اوقات افراد بومی در این مورد گیج می شوند، و سپس ما طبق معمول تکالیف خود را داریم

as per usual. All right? So, let's go to the board and do our quiz.

. خیلی خوب؟ بنابراین، بیایید به هیئت مدیره برویم و مسابقه خود را انجام دهیم.

I told you about different types of nouns, so I'm going to give you examples of the nouns

من در مورد انواع مختلف اسم ها به شما گفتم، بنابراین اکنون نمونه هایی از اسم ها را برای شما بیان می

now, and what you're going to do is you're going to tell me what kind of noun it would

کنم، و کاری که می خواهید انجام دهید این است که به من بگویید این اسم چه نوع اسمی

be. So, let's start off with the first one. Nouns that are ideas. You can talk about anger,

است. بنابراین، بیایید با اولین مورد شروع کنیم. اسم هایی که ایده هستند. شما می توانید در مورد عصبانیت،

intelligence, democracy. You can't use them with your five senses. What kind of nouns

هوش، دموکراسی صحبت کنید. شما نمی توانید آنها را با حواس پنج گانه خود استفاده کنید. این ها چه نوع اسم

are these? Mm-hmm. Remember I told you I work in a place where we got concrete floors? Well,

هایی هستند؟ مممم یادت هست بهت گفتم من در جایی کار می کنم که کف بتنی داشتیم؟ خوب،

when something's not concrete, it is abstract ideas. Right? And these are things you cannot

وقتی چیزی مشخص نیست، ایده های انتزاعی هستند. درست؟ و اینها چیزهایی هستند که نمی توانید

hold in your hand. You cannot see them and touch them, but you can see examples of them

در دستان خود نگه دارید. شما نمی توانید آنها را ببینید و آنها را لمس کنید، اما می توانید نمونه هایی از آنها را ببینید

and say this... I know someone has anger when their face is red, they're breathing heavy,

و این را بگویید ... من می دانم که یک نفر وقتی صورتش قرمز است عصبانی می شود ، نفس سنگین می کشد

they have a lot of intensity. Those are examples of anger, but not anger itself.

، شدت زیادی دارد. اینها نمونه هایی از خشم هستند، اما نه خود خشم.

What about this one, number two? Nouns that describe a group of things. A team, a crowd,

در مورد این یکی، شماره دو چطور؟ اسم هایی که گروهی از چیزها را توصیف می کنند. یک تیم، یک جمعیت،

a committee. I didn't give you committee before. I like this word, committee. It's really strange

یک کمیته. من قبلا به شما کمیته ندادم. من این کلمه را دوست دارم، کمیته. برای من واقعاً عجیب است

to me because you look, it's got two M's, two T's, and two E's. It's a weird English

زیرا شما نگاه می کنید، دو تا M، دو T و دو E دارد. این یک کلمه انگلیسی عجیب

word. We just doubled everything. They got lazy. So, a committee is a group of people

است. ما فقط همه چیز را دو برابر کردیم. تنبل شدند بنابراین، یک کمیته، گروهی از افراد است

that get together, decide something. Right? So, for instance, you can have a committee

که دور هم جمع می شوند، تصمیم می گیرند. درست؟ بنابراین، به عنوان مثال، شما می توانید یک کمیته

of... We in Canada, we have a health and safety committee, which will be four or five people

از... ما در کانادا، یک کمیته ایمنی و بهداشت داریم که چهار یا پنج نفر

from different areas of a company that would get together and talk about the safety of

از مناطق مختلف یک شرکت هستند که دور هم جمع می شوند و در مورد ایمنی یک شرکت صحبت می کنند.

a building and the health of the workers there. Right? So, in case you don't know the word

ساختمان و سلامت کارگران آنجا. درست؟ بنابراین، در صورتی که کلمه کمیته را نمی دانید

committee. Crowd, group of people, and a team can be anything from a professional sports

. جمعیت، گروه افراد و یک تیم می توانند هر چیزی باشند، از یک تیم ورزشی حرفه ای گرفته

team to a group of people you work with at your office, and they're a team, you know,

تا گروهی از افرادی که در دفتر خود با آنها کار می کنید، و آنها یک تیم هستند، می دانید،

the accounting team or branch, whatever. What kind of noun is that, though? In old Soviet

تیم حسابداری یا شعبه، هر چه باشد. با این حال ، آن چه نوع اسمی است؟ در روسیه شوروی قدیم

Russia, we would call this the... That's right. The collectives. The collected group. They

، این را می نامیم... درست است. گروه ها گروه جمع آوری شده آنها

come together, and they're a single noun. Don't forget. Even though they represent plural

با هم می آیند، و آنها یک اسم واحد هستند. فراموش نکنید. حتی اگر آنها چیزهای جمع را نشان

things, it's a singular noun. You don't talk about team because you can say teams, and

می دهند، این یک اسم مفرد است. شما در مورد تیم صحبت نمی کنید زیرا می توانید بگویید تیم ها، و

that means a group, but more, like five, six of these particular groups. Right?

این به معنای یک گروه است، اما بیشتر، مانند پنج، شش گروه از این گروه های خاص. درست؟

Now, what about names for specific things, like Toronto, Nino, and Ford? Ford is rather

حالا، در مورد نام چیزهای خاص، مانند تورنتو، نینو، و فورد چطور؟ فورد نسبتا

interesting. Right now, the Premier of Ontario is Doug Ford. Yeah? Cool. It's also a car.

جالب است. در حال حاضر، نخست‌وزیر انتاریو داگ فورد است. آره؟ سرد. ماشین هم هست

Very specific. That's why I've got a capital, here. Now, back to you.

خیلی خاص به همین دلیل است که من اینجا سرمایه دارم. حالا برگردیم به شما

Now, these are called... English people will love me when I say this, and I mean English

حالا به اینها می گویند... انگلیسی ها وقتی این را می گویم مرا دوست خواهند داشت و منظورم انگلیسی

from England. They're called proper nouns. It's a proper noun. It's not like those other

از انگلیس است. به آنها اسامی خاص می گویند. این یک اسم خاص است. مثل

general nouns. It's a proper noun. You get a proper slap. Interesting story that happened.

اسمای کلی دیگه نیست. این یک اسم خاص است. یه سیلی مناسب میخوری داستان جالبی که اتفاق افتاد

I was in England, and there was this lady, and she was talking a lot, and there's a couple

من در انگلیس بودم، و این خانم آنجا بود، و او خیلی صحبت می کرد، و یک زن و شوهر

behind me from... They were British, and this one guy turns to this woman, and I'm hearing

پشت من هستند از... آنها بریتانیایی بودند، و این یکی به این زن رو می

it, and I'm almost laughing. He said, "That woman talks way too much. She deserves a proper

کند، و من آن را می شنوم، و من تقریبا دارم میخندم او گفت: "آن زن بیش از حد حرف می زند. او سزاوار یک

slap to move her on." I was like, "What is a proper slap?" He said, "Two seconds. Is

سیلی مناسب برای حرکت اوست." گفتم: سیلی مناسب چیست؟ گفت : دو ثانیه

it a backhat?" Funny story that actually happened. Anyway, that's why I said British people will

بک کلاه است ؟ داستان خنده‌داری که در واقع اتفاق افتاده است. به هر حال، به همین دلیل است که گفتم مردم بریتانیا این را

like that. It's a proper slap. It's a proper noun. A specific noun.

دوست خواهند داشت. این یک سیلی مناسب است. این یک اسم خاص است. یک اسم خاص

Anyway, next. And for my Russian friends who hate when I joke, it's fun for me to do this,

به هر حال بعدی و برای دوستان روسی من که از شوخی کردن متنفرند، انجام این کار برای من

and it makes it fun for other students. Learning should be a fun experience, right? You still

جالب است و برای سایر دانش آموزان سرگرم کننده است. یادگیری باید یک تجربه سرگرم کننده باشد، درست است؟ هنوز هم

can learn and have fun. Next. Nouns made up of two words. Now, I'm going to talk a little

می توانید یاد بگیرید و لذت ببرید. بعد. اسم هایی که از دو کلمه تشکیل شده اند. حالا من کمی صحبت می

bit to give you some time, but also clarify. I was explaining to you that over time we

کنم تا کمی به شما وقت بدهم و در عین حال شفاف سازی کنم. داشتم به شما توضیح می‌دادم که به مرور زمان

have nouns, two words joined together with a hyphen, right, to better explain what it

اسم‌هایی داریم، دو کلمه که با خط فاصله به هم وصل شده‌اند ، درست است، برای اینکه بهتر توضیح دهیم به چه

is we're looking at, right? Then I said to you over time, and I don't mean in a week

چیزی نگاه می‌کنیم، درست است؟ بعد به مرور زمان به شما گفتم و منظورم یکی دو هفته

or two. Some of you are like, "So I have dry cleaning today, and in three days it becomes

نیست. بعضی از شما می گویید، "پس من امروز خشک شویی دارم و در عرض سه روز

just dry cleaning. Is this what happens? Yeah, this is crazy." No. I'm talking 50, 100, 200

فقط خشک شویی می شود. آیا این اتفاق می افتد؟ آره، این دیوانه است." نه، من 50، 100، 200

years, okay? We have to use it a lot. But the new word that's created, this is a compound

سال را می گویم، باشه؟ باید زیاد استفاده کنیم. اما کلمه جدیدی که ایجاد شده، این یک اسم مرکب است

noun. As you can see, it still says "book", and it still says "store". It's just together

. همانطور که می بینید، همچنان می گوید "کتاب"، و همچنان می گوید "store". این فقط با هم است

because we use it so often we don't bother hyphenating and wasting time. That takes time.

زیرا ما اغلب از آن استفاده می کنیم و زحمت خط خطی کردن و اتلاف وقت را نداریم. که زمان می برد.

So, a hyphenated word is a compound word, and if you see a word like this, it is also

پس کلمه ای که خط فاصله دارد یک کلمه مرکب است و اگر کلمه ای مانند این را دیدید آن هم

a compound noun. Okay, just making sure you get that. All right, so... Oh, damn it. Oh,

اسم مرکب است. خوب، فقط مطمئن شوید که آن را دریافت کرده اید. خیلی خب، پس... اوه، لعنتی. وای

no. I told you. If you were listening carefully, I told you the answer. I didn't want to. I

نه. من به شما گفتم. اگه با دقت گوش میدادی جوابتو گفتم. من نمی خواستم. من

didn't. Really, I didn't. It was that proper slap, see? I got a proper slap, knocked me

این کار را نکردم. واقعاً من این کار را نکردم. این سیلی مناسب بود ، می بینید؟ سیلی مناسبی خوردم، من را ناک

out about, all right? So I lost it. It's a compound noun, all right?

اوت کرد، خب؟ بنابراین من آن را از دست دادم. این یک اسم مرکب است، خوب؟

And finally, nouns that you can count. Nouns you can count on. Yeah, you like that? Nouns

و در نهایت، اسم هایی که می توانید بشمارید. اسم هایی که می توانید روی آنها حساب کنید. آره دوست داری؟ اسم

you can count on. When you can count on something, you can trust or rely. So if you say, "I can

هایی که می توانید روی آنها حساب کنید. وقتی می توانید روی چیزی حساب کنید، می توانید اعتماد یا تکیه کنید. بنابراین اگر بگویید "من می

count on my brother", I can. Nicky's a good guy. It means I can trust and rely on him.

توانم روی برادرم حساب کنم"، می توانم. نیکی پسر خوبی است یعنی می توانم به او اعتماد کنم و به او تکیه کنم.

If you can count on, I don't know, your boss, maybe, then they'll pay you for sure, okay?

اگر بتوانید روی رئیستان حساب کنید، نمی‌دانم، شاید، مطمئناً به شما پول می‌دهند، باشه؟

Nouns you can count. What are those? Those are the easiest ones. Yeah. Almost everybody

اسم هایی که می توانید بشمارید. آنها چه هستند؟ اینها ساده ترین ها هستند. آره تقریباً همه

knows these ones. Countable. They're countable nouns. Your apples, your houses, and everything

اینها را می شناسند. قابل شمارش. آنها اسامی قابل شمارش هستند . سیب های شما، خانه های شما و هر چیز

else. Cool? Great. If you got that, you did really, really, really well. Still got to

دیگری. سرد؟ عالی. اگر آن را دریافت کردید، واقعاً، واقعاً، خیلی خوب عمل کردید. با این حال، هنوز باید

go do the quiz at engVid, though. I'm not letting you off the hook. Speaking of hooks,

مسابقه را در engVid انجام دهم. من شما را از قلاب خارج نمی کنم. وقتی صحبت از قلاب شد،

I got fishes up here. I'm just a funny guy. Let's start with a bonus. Pants and glasses.

اینجا ماهی گرفتم. من فقط یک پسر بامزه هستم. بیایید با یک جایزه شروع کنیم. شلوار و عینک.

Do you remember I told you that when we go from a singular to a plural noun, we add an

یادت هست بهت گفتم وقتی از اسم مفرد به اسم جمع

S, and that's how we can tell the difference? And I told you about the irregular nouns,

میرسیم S اضافه میکنیم و اینجوری میشه فرقشون رو تشخیص داد؟ و من در مورد اسم های بی قاعده به شما گفتم،

yada, yada, yada. And then there's this. Boom. And now you're going to say, "Well, this must

یدا، یدا، یدا. و سپس این وجود دارد. رونق. و حالا می خواهید بگویید، "خب، این

be multiple pants", right? To multiple glasses. No. Something I used to say to my students

باید چند شلوار باشد"، درست است؟ به چندین لیوان نه. چیزی که همیشه به شاگردانم می گفتم

all the time. So, you have to listen to the whole thing I say. I would tell them, "English

. بنابراین، شما باید به تمام چیزی که من می گویم گوش دهید. من به آنها می گفتم: "

is a very stupid language." Now, the people who weren't really students would laugh, and

انگلیسی زبان بسیار احمقانه ای است." حالا مردمی که واقعاً دانشجو نبودند

laugh, and laugh, and just kept laughing. "This teacher is so stupid." Then they wouldn't

می‌خندیدند، می‌خندیدند و می‌خندیدند و فقط به خندیدن ادامه می‌دادند. "این معلم خیلی احمق است." بعد

let me finish. I'd go, "You have to say everything." Right? Meaning that in our language, we like

نگذاشتند تمام کنم. من می گفتم، "تو باید همه چیز را بگویی." درست؟ به این معنی که در زبان ما،

a lot of exposition. We like to say a lot to explain it. And in this case, I gave you

ما بسیاری از توضیح را دوست داریم. ما دوست داریم برای توضیح آن چیزهای زیادی بگوییم. و در این مورد، من برای

an example, add an S, but now I got to say the rest of it. That's not always the case.

شما مثال زدم، یک S اضافه کنید، اما حالا باید بقیه آن را بگویم. همیشه اینطور نیست.

When you look at words like "pants" and "glasses", it's very specific. For instance, example,

وقتی به کلماتی مانند "شلوار" و "عینک" نگاه می کنید، بسیار مشخص است. به عنوان مثال،

"Pants used to be like this." This would be one pant leg, but you can't walk around unless

"شلوارها قبلاً اینگونه بودند." این یک پا شلواری خواهد بود، اما نمی‌توانید راه بروید مگر

you want to get arrested with one pant leg on, so you have to add another one. So, this

اینکه بخواهید با یک پا شلوار دستگیر شوید ، بنابراین باید یک پاچه دیگر اضافه کنید. بنابراین، این

becomes "pants" because this and this, but it's one pair. It's only one item. And "glasses".

می شود "شلوار" زیرا این و این، اما یک جفت است. این فقط یک مورد است. و "عینک".

If you have bad eyes and two eyes, you can't... Well, they used to wear one called a "monocle",

اگر چشم بد و دو چشم داری، نمی توانی... خوب، یکی به اسم "مونوکل" می زدند،

but generally you have one and two to correct both eyes, and then they're called "glasses",

اما عموماً یک و دو برای اصلاح هر دو چشم دارید و بعد به آنها می گویند "عینک" ،

because it's actually describing what it is. It's two things joined as one. This is a singular

زیرا در واقع آنچه را که هست توصیف می کند. این دو چیز است که به عنوان یکی به هم پیوسته اند. این یک آیتم مفرد است

item, even though it says "pants", even though it says "glasses". If someone said, "I left

، هر چند می گوید "شلوار"، هر چند که می گوید "عینک". اگر کسی می‌گوید

my glasses at home", they do not have 20 pieces of little glasses they pick up and carry with

عینکم را در خانه گذاشته‌ام، 20 تکه عینک کوچک ندارد

them wherever they go. They're talking about the things they put on their eyes because

که هر جا می‌رود برمی‌دارد و با خود می‌برد. آنها در مورد چیزهایی صحبت می کنند که روی چشمان خود می

they're two of them that have to be together as a unit. The same thing goes with "pants".

گذارند زیرا آنها دو نفر از آنها هستند که باید به عنوان یک واحد با هم باشند . در مورد "شلوار" هم همینطور است.

And "shorts". Wow, in the summertime when it gets hot and people start wearing shorts

و " شورت " . وای، در تابستان که هوا گرم می شود و مردم شروع به پوشیدن شلوارک

and they've got those nice legs and they're walking in their shorts. Yeah, anyway. "Shorts"

می کنند و آن پاهای زیبا را دارند و با شلوارک راه می روند. آره به هر حال "شورت"

because it's two legs and the pants, they're short pants. Yeah. Anyway, so these are singular

چون دو پا و شلوار است، آنها شلوار کوتاه هستند. آره به هر حال، پس اینها موارد مفرد هستند

items. Don't get confused by that, okay?

. با این گیج نشو، باشه؟

"Fish". "Fish" is interesting because last night I had fish for dinner, and in Lake Ontario

"ماهی". "ماهی" جالب است زیرا دیشب شام ماهی خوردم و در دریاچه انتاریو

there are many fish. And you're going, "Teacher, you're a bad teacher. You don't know difference.

ماهی های زیادی وجود دارد. و می گویی: "استاد، تو معلم بدی هستی. تفاوت را نمی دانی.

Difference is fish, yeah?" No. "Fish" is both singular and plural form. "Teacher, you're

تفاوت ماهی است، آره؟" خیر «ماهی» هم مفرد است و هم جمع. "معلم، تو

not smart. You put fishes in red, too." Here's one for you, and I'm going to give you an

باهوش نیستی، ماهی ها را هم قرمز می کنی." در اینجا یکی برای شما است، و من به شما یک

extra bonus one because that's the type of guy I am and that's the way the day is going.

جایزه اضافی می دهم زیرا من این نوع پسر هستم و روز به همین شکل است.

"People" is plural, but it's singular. However, you can also have "peoples". Why, I say. Aha.

«مردم» جمع است اما مفرد است. با این حال، شما همچنین می توانید "مردم" داشته باشید. چرا، من می گویم. آها

Well, "people" is a collective noun, but on the planet Earth there are many peoples. That

خوب ، "مردم" یک اسم جمعی است ، اما در سیاره زمین مردمان زیادی وجود دارند.

means groups of people. And to tell you that, we have to add the "s" that it's not just

یعنی گروه هایی از مردم. و برای اینکه به شما بگوییم، باید "s" را اضافه کنیم که این فقط

one group, but I'm talking about many groups of peoples. The peoples of the Earth. They're

یک گروه نیست، بلکه من در مورد گروه های زیادی از مردم صحبت می کنم . مردمان زمین. آنها در

not talking about Canadians, or the French, or Zimbabweans. Singularly, they're talking

مورد کانادایی ها، فرانسوی ها یا زیمبابوه ای ها صحبت نمی کنند. به طور خاص، آنها در

about all of these groups. They are not the same, and we have to identify them. They are

مورد همه این گروه ها صحبت می کنند. آنها یکسان نیستند و ما باید آنها را شناسایی کنیم. آنها

different groups of people, and they are the peoples of the world.

گروه های مختلفی از مردم هستند و مردم جهان هستند.

The same happens with fishes. Okay. There's haddock. You're going to know why I was born

در مورد ماهی ها هم همین اتفاق می افتد. باشه. هدوک وجود دارد . شما خواهید فهمید که چرا من به

in English. There's haddock. There's cod. I don't know those other funky fishes. I just

زبان انگلیسی متولد شدم. هدوک وجود دارد. کد وجود دارد. من آن ماهی های بد بو دیگر را نمی شناسم. من فقط

like me fish and chips, eh? Okay? So, there are different types of fishes, and when we

ماهی و چیپس را دوست دارم، نه؟ باشه؟ بنابراین ماهی ها انواع مختلفی دارند و وقتی

talk about the fishes of the world, it's similar to the peoples of the world. There are different

در مورد ماهی های دنیا صحبت می کنیم شبیه مردمان جهان است.

types of fishes. So, fishes... Like, one group of fish are called "fish". There are many

ماهی ها انواع مختلفی دارند. پس ماهی ها... مثل اینکه به یک دسته از ماهی ها «ماهی» می گویند. ماهی های زیادی

fish, like salmon. Fish. Right? But if you want to talk about salmon, haddock, cod, battered

مانند سالمون وجود دارد. ماهی. درست؟ اما اگر می خواهید در مورد ماهی قزل آلا، شاه ماهی، ماهی کاد، کوبیده شده

in beer, deep fried for five minutes, delicious. Then there are fishes, because we're talking

در آبجو، سرخ شده به مدت پنج دقیقه، خوشمزه صحبت کنید. سپس ماهی ها وجود دارند، زیرا ما در

about the different types of groups. Cool? So, that's a confusing one for even... I would

مورد انواع مختلف گروه ها صحبت می کنیم. سرد؟ بنابراین، این یک مورد گیج کننده برای حتی... من می

say, yeah, even peoples. I've heard natives go, "You can't say peoples." I'm like, "You

گویم، بله، حتی مردم. شنیده ام که بومیان می گویند: «نمی توان گفت مردم». من می گویم "تو

can." But it's very, very specific situations. The same works with fishes. And there's your

می توانی." اما شرایط بسیار بسیار خاص است. در مورد ماهی ها هم همینطور است. و پاداش شما وجود دارد

bonus. Okay? Cool.

. باشه؟ سرد.

Oh, yes. It is homework time. You know, because this is like a full class here, we give you

آه بله. وقت تکلیف است. می دانید، چون اینجا مثل یک کلاس کامل است

the lesson, we give you extra stuff to take away and chew on and digest and learn. Then

، ما به شما درس می دهیم، چیزهای اضافی به شما می دهیم که بردارید و بجوید و هضم کنید و یاد بگیرید. سپس

we have to give you homework, like everyone should get homework today. And today's homework

ما باید به شما تکلیف بدهیم، همانطور که همه باید امروز مشق شب داشته باشند. و تکالیف امروز

will be worth 100 points each. You get 100 points for every student who sees your homework

هر کدام 100 امتیاز خواهند داشت. به ازای هر دانش آموزی که تکالیف شما را ببیند

and gives a thumbs up if it's on, I think, YouTube, or if it's on the engVid website

و اگر در یوتیوب باشد، یا اگر در وب سایت engVid باشد

and you get a thumbs up or a check mark, whatever. It's worth 100 points. You can give yourself

و هر چه هست، یک علامت مثبت یا علامت تیک دریافت کنید، 100 امتیاز دریافت می کنید. ارزش آن 100 امتیاز است. شما می توانید به

a pat on the back, because you are smart. All right?

خودتان ضربه بزنید، زیرا شما باهوش هستید. خیلی خوب؟

First question you have to answer is, "Please give me..." Now, hmm, I have some an assault.

اولین سوالی که باید به آن پاسخ دهید این است، "لطفا به من بدهید..." حالا، هوم، من یک مورد تهاجم دارم.

You have to figure out what kind of noun it is, then you'll know how to answer that, because

شما باید بفهمید که چه نوع اسمی است، سپس خواهید دانست که چگونه به آن پاسخ دهید، زیرا

these are determiners and they're going to tell you how to use it. Right? Assault, you

اینها تعیین کننده هستند و به شما می گویند که چگونه از آن استفاده کنید. درست؟ حمله،

have to figure out what kind of noun it is, then you'll know which determiner, because

باید بفهمید که چه نوع اسمی است، سپس می‌دانید کدام تعیین‌کننده است، زیرا

"a" means one and "some" means, you know, a grouping, not necessarily counted. Oh, good

"a" به معنای یک و "some" به معنای گروه‌بندی است، که لزوماً شمارش نمی‌شود. اوه،

luck with that one.

موفق باشی با اون یکی

And how about this one here? There's James with a small "j" and James with a capital

و این یکی اینجا چطور؟ جیمز با یک "j" کوچک و جیمز با

"j", and Mr. E with a small "e" and Mr. E with a big "e", they're friends. Which one

"j" بزرگ، و آقای E با "e" کوچک و آقای E با یک "e" بزرگ، آنها دوست هستند. کدام یک را

should you use? Now, you've got to figure out what kind of noun it is, then you'll know

باید استفاده کنید؟ حالا، باید بفهمید که چه نوع اسمی است، سپس می‌دانید

if you should use a capital or not a capital. Right? Anyway, you're the experts now, I've

که آیا باید از حروف بزرگ استفاده کنید یا نه. درست؟ به هر حال، شما در حال حاضر متخصص هستید، من

taught you all I can, so grasshopper, it is up to you.

تمام توانم را به شما یاد دادم، پس ملخ، این به شما بستگی دارد.

Before we go, I want to say this one. Please don't forget to press "like" if you like the

قبل از رفتن، می خواهم این را بگویم. لطفاً فراموش نکنید که اگر ویدیو را دوست دارید دکمه "لایک" را فشار دهید

video, because we're at the end and you're still here, so maybe you liked it, I think

، زیرا ما در پایان هستیم و شما هنوز اینجا هستید، بنابراین شاید شما آن را دوست داشتید، من فکر می کنم

so. And subscribe if you've watched more than two videos, whether it be myself or Ronnie

اینطور است. و اگر بیش از دو ویدیو تماشا کرده اید ، چه من یا رونی

or any of the other people that we have, you should subscribe already, because clearly

یا هر یک از افراد دیگری که داریم، مشترک شوید، باید از قبل مشترک شوید، زیرا واضح است

you want the information that we're giving it to you. It's for free and it's pretty good,

که اطلاعاتی را می خواهید که ما به شما می دهیم. من می گویم رایگان است و خیلی خوب است

I would say. Not in my case, but... Because I'm modest that way. But all the other teachers

. در مورد من نه، اما... چون من اینطور متواضعم. اما همه معلمان دیگر

are brilliant, you're going to love them. Right?

درخشان هستند، شما آنها را دوست خواهید داشت. درست؟

Don't forget to, as I said, subscribe. Please hit the notification, there's a little bell,

فراموش نکنید همانطور که گفتم مشترک شوید. لطفاً اعلان را بزنید، یک زنگ کوچک وجود دارد،

if you ding that bell, you'll get everything I do right away, so as soon as it comes out,

اگر آن زنگ را بزنید، هر کاری را که من انجام می‌دهم فوراً دریافت خواهید کرد، بنابراین به محض اینکه بیرون آمد،

it'll be right in your email box or phone or whatever you use. Don't forget to go to

دقیقاً در جعبه ایمیل یا تلفن یا هر چیز دیگری که استفاده می‌کنید قرار می‌گیرد. فراموش نکنید که به

www.vidasinvideo.com, where there is a bigger quiz and other lessons on grammar for nouns,

www.vidasinvideo.com بروید، جایی که یک مسابقه بزرگتر و درس های دیگر در مورد گرامر برای اسم ها،

commas, and what have you. Right? Anyway, it's been a pleasure. I'm James, that's my

ویرگول ها و آنچه شما دارید وجود دارد. درست؟ به هر حال مایه لذت بود. من جیمز هستم، این

proper noun, with a capital. I'll help you on your quiz. Anyway, have a good one, I'll

اسم خاص من است، با حرف بزرگ. من به شما در مسابقه شما کمک خواهم کرد . به هر حال خوش بگذره

see you soon.

به زودی میبینمت